ايا ايت الله خامنه اي نائب امام ....نيابت امام

تب‌های اولیه

126 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ادامه . . .

صدیق;37698 نوشت:
منظورتان روشن نیست، ما نگفتیم که مطلقه بودن ولایت فقیه خارج از چارچوب احکام اسلامی است اتفاقاً گفتیم که ولایت مطلقه ای که مطرح می شود به معنای مطلقه بدون قید و شرط نیست بلکه مقید است به احکام و شریعت الهی و ولی فقیه بر اساس تسلطی که بر احکام دین دارد در مسائل حکومتی بنا به مصالح جامعۀ اسلامی حکم صادر می کند و لا غیر.

حتی گفتیم که "

اعمال ولایت و تصرفات پیامبران و ائمه ـ علیه السلام ـ نیز مقید به قیود و شروط معینی است و مطلق از جمیع جهات نیست و هیچ یك از معصومین نمی تواند مردم را به انجام كارهای خلاف شرع امر كرده یا آنان را از انجام واجبات الهی نهی كند." که شما مطلب را به اشتباه فهمیدید و تفسیر خودتان را حمل کردید.

مقصود آنست که چون اهل بیت (ع) هم در چارچوب شرع مقدس و مصلحت الهی حکم صادر می کنند، و البته عصمت و علم الهی به مددشان می آید لذا خطا نمی کنند. از اینرو ولایت ایشان هم مطلق از جمیع جهات نبوده بلکه مقید است.


آیا شما نظر دیگری دارید؟ یعنی می فرمایید معصومین (ع) در صدور احکام خلاف شرع مقدس هم ولایت دارند؟ اگر چه تحقق آن بدلیل عصمت منتفی است.

ببین صدیق جان ! بنده ادعایی ندارم که خیلی میدانم ، همانطور که گفتم سعی ام در دین این بوده که در اعتقادات خود اهل تحقیق باشم ، همین !

منتها از همین اندک تحقیقاتم در یافته ام که ولایت رسول و ائمه ولایتی است از جنس خاص که برای احد دیگری وجود ندارد و مشروط و مقید هم نیست ! دلیلش رو هم این گفتم که آنها بدلیل برخورداری عصمت هیچگاه بر خلاف حکم خدا حکم نمی کنند !

بر خلاف فرموده شما که میفرمایید : ائمه نمی توانند بر خلاف حکم خدا حکم کنند !
بنده میگویم این پیش فرض محال است ، و اصلاً شما در انتخاب پیش فرض دچار اشتباه شدید ! مغایرت دارد که شخصی عصمت داشته باشد و بر خلاف حکم خدا هم حکم کند !

مثل اینکه بگیم اینجا آب نیست ولی ماهی زندگی میکند !
پیشفرض شما اشتباه است !

در صورتی که این مقام برای غیر معصوم نیست ، یعنی امکان دارد شخصی فقیه عادل باشد ، اما بر خلاف حکم خداوند حکم کند !( هرچند که احتمال آن ناچیز باشد ، این فرض محال عقلی نیست ) برای همین است که ولایت فقهاء محدود در فقه اصغر است !

بنابر این ائمه هرچه فرمودند ما باید انجام دهیم ، حتی اگر فرمودند خودت را بکش !
در صورتی که اینچنین چیزی برای غیر معصوم وجود خارجی ندارد !

اما نتیجه : اگر قرار باشد ما به فقهاء اینچنین ولایتی نسبت بدهیم ، که خطا رفته ایم و اگر بنا باشد برای آنها ولایتی که خداوند فرض کرده در نظر داشته باشیم ، که درست هم همین است !

بنده هم معتقدم اشتراکات بحث ما بسیار بیشتر از موارد اختلاف است منتها همان یک ذره اختلاف هم نباید باشد ، وسعی ما هم در اصلاح همدیگر است !

ولی انصافاً من که به جون خودم خسته شدم ! برادران اهل سنت ( حال کدام سنت نمی دانم !!!! ) میان تو سایت یه چیزی مینویسن و میرن و تا ماه ها هم پیداشون نمیشه ، خب این یعنی چی ؟
این یه نشونه خیلی کوچیکه مبنی بر اینکه ما راه رو درست داریم میریم !!!!!
ولی خدا کنه تو این مسیر تمام اشتباهاتمون بر طرف بشه و بدون حتی ذره ای کژی و نا راستی به ملاقات پروردگار خویش بریم !

آمین

انشاءالله امام زمان علیه السلام از همه ما راضی باشن ، یعنی آنقدر فهیم بشیم که بتونیم اسباب رضایت اون بزرگوار رو فراهم کنیم !

آمین

با سلام
یکی از بزرگ ترین مشکلات کشور ما بازی با لغات است کافی است به جای اینکه به لغاتی چون نائب امام زمان و امام و این حرف ها گیر بدیم این را بپذیریم که در هر جامعه ای اعم از مسلمان وغیره برای اداره کشور و جلوگیری از هرج و مرج نیاز به یک رهبر و امام است لفظ امام تنها یک لغت است و با بحث 14 مصوم کاملا متفاوت ،و همان طور که اطاعت امر از یک پدر در جامعه کوچکتر یعنی خانواده بر تک تک اعضای خانواده واجب است بر امت ایرانی نیز واجب است برای رسیدن به وحدت باید از یک مقام اصلح مسوول یعنی آقای خامنه ای اطاعت نمایند شاید در برخی موارد تصمیم گیری ایشان بر خلاف میل ما باشد اما ایشان بر اساس مصلحت جامعه به آن نظر رسیده اند وبهتر با این شیوه تفکر از اختلاف نظر ها جلوگیری به عمل آید.

..یا ستار..

با سلام..

با عرض پوزش از اساتید محترم..

علی الظاهر؛ بین شان و جلالت و اجرای قوانین الهی اختلاط گشته است؛البته اجرای قوانین الهی ارتباطی با عصمت به معنای اخص ان ندارد ؛اجرای قوانین حکومتی و الهی همان چیزی است که پیامبر اورده است ؛و در اجرای انها بین پیغمبر و امام و یک فقیه هیچ فرقی نیست ؛این در شکل اجرای قوانین الهی است که به ظاهر بر می گردد ؛که البته در اجرای این موارد عصمت قابل انتقال نیست تا خصیصه عصمت نیز به فقها انتقال پیدا نماید نتیجتا داشتن عصمت به تنهایی ملاک اجرای هر امری نیست...

عین همین مطالب را می توان در زمان خلافت ظاهری حضرت امیر و امام مجتبی علهیما السلام دید که چگونه مناصب انتخابی ایشان در ؛راسهای حکومتی چه ابروریزیهایی به بار اوردند؛ولی این هیچ ربطی به عصمت معصوم ندارد که حالا چرا معصوم اینجا اشتباه کرد و چونین تصمیم گرفت؛همانطور که گفته شد داشتن عصمت برای معصوم یک بحث است ؛واجرای قوانین الهی در چنته دین یک مبحث دیگر ؛...

خلاصه عرض کنم که بین اجرای احکام دینی هیچ فرقی بین یک معصوم و یک فرد فقیه نمی باشد ؛تنها وجه امری اشخاص است که به دست امام معصوم می باشد؛و هر چه به ظاهر بر گردد در احکام الهی بین معصوم و غیر ان مغایرتی نیست...

نتیجتا معصوم نیز انچه خلاف اراده حق و احکام الهی باشد انجام نخواهد داد تا امتیازی باشد برای ایشان؛هر چند بنا بر اختیار در انفس اشخاص که به باطن بر می گردد؛عملی انجام دهد که وجه امری اشخاص مربوط باشد...

یا حق.

بسم الله الرحمن الرحیم

با تشکر از دوستان عزیز nina و erfan_alavi از اینکه در مباحث شرکت کردید !

nina;38054 نوشت:
با سلام
یکی از بزرگ ترین مشکلات کشور ما بازی با لغات است کافی است به جای اینکه به لغاتی چون نائب امام زمان و امام و این حرف ها گیر بدیم این را بپذیریم که در هر جامعه ای اعم از مسلمان وغیره برای اداره کشور و جلوگیری از هرج و مرج نیاز به یک رهبر و امام است لفظ امام تنها یک لغت است و با بحث 14 مصوم کاملا متفاوت ،و همان طور که اطاعت امر از یک پدر در جامعه کوچکتر یعنی خانواده بر تک تک اعضای خانواده واجب است بر امت ایرانی نیز واجب است برای رسیدن به وحدت باید از یک مقام اصلح مسوول یعنی آقای خامنه ای اطاعت نمایند شاید در برخی موارد تصمیم گیری ایشان بر خلاف میل ما باشد اما ایشان بر اساس مصلحت جامعه به آن نظر رسیده اند وبهتر با این شیوه تفکر از اختلاف نظر ها جلوگیری به عمل آید.

دوست گرامی ، مسائلی که شما فرمودید جزء اختلافات نیست !

اما . . .
باید عرض شود که حدود اختیارات فقهاء در عصر غیبت مشخص شده است ، یعنی حدود ولایت ایشان ، وقتی ما میپذیریم که مثلاً x یا y یا هر شخصیت دیگری بعنوان رهبر حکومت باشد ، خب مطمئناً قوانین حکومتی هم وجود دارد که حیطه اختیارات ایشان را تعیین میکند ! اما صحبت بر سر ولایت است ، که عده ای بر این قائلند که در زمان غیبت ولایت فقیه همان ولایت مطلقه است و بر جان و مال و ناموس ولایت دارد و عده ای دیگر معتقدند که ولایت فقهاء در عصر غیبت محدود به احکام است !

امیدوارم با دقت مطالعه کنید و اگر در مورد مسائلی که عرض کردم بیانی داشتید استفاده میکنیم !

اما

erfan_alavi;38138 نوشت:

علی الظاهر؛ بین شان و جلالت و اجرای قوانین الهی اختلاط گشته است؛البته اجرای قوانین الهی ارتباطی با عصمت به معنای اخص ان ندارد ؛اجرای قوانین حکومتی و الهی همان چیزی است که پیامبر اورده است ؛و در اجرای انها بین پیغمبر و امام و یک فقیه هیچ فرقی نیست ؛این در شکل اجرای قوانین الهی است که به ظاهر بر می گردد ؛که البته در اجرای این موارد عصمت قابل انتقال نیست تا خصیصه عصمت نیز به فقها انتقال پیدا نماید نتیجتا داشتن عصمت به تنهایی ملاک اجرای هر امری نیست...

عین همین مطالب را می توان در زمان خلافت ظاهری حضرت امیر و امام مجتبی علهیما السلام دید که چگونه مناصب انتخابی ایشان در ؛راسهای حکومتی چه ابروریزیهایی به بار اوردند؛ولی این هیچ ربطی به عصمت معصوم ندارد که حالا چرا معصوم اینجا اشتباه کرد و چونین تصمیم گرفت؛همانطور که گفته شد داشتن عصمت برای معصوم یک بحث است ؛واجرای قوانین الهی در چنته دین یک مبحث دیگر ؛...

خلاصه عرض کنم که بین اجرای احکام دینی هیچ فرقی بین یک معصوم و یک فرد فقیه نمی باشد ؛تنها وجه امری اشخاص است که به دست امام معصوم می باشد؛و هر چه به ظاهر بر گردد در احکام الهی بین معصوم و غیر ان مغایرتی نیست...

نتیجتا معصوم نیز انچه خلاف اراده حق و احکام الهی باشد انجام نخواهد داد تا امتیازی باشد برای ایشان؛هر چند بنا بر اختیار در انفس اشخاص که به باطن بر می گردد؛عملی انجام دهد که وجه امری اشخاص مربوط باشد...


دوست عزیز شما یکبار دیگر تنها و تنها جملاتی را که با این رنگ مشخص شده مطالعه فرمایید ، آیا باید برای تک تک آنها جواب بیاورم ؟

اتفاقاً بین اجرای احکام و عصمت رابطه ای مستقیم وجود دارد !
و باز جالب اینجاست که در اجرای احکام بین معصوم و غیر معصوم تفاوت است !
و از قضا عصمت بر خلاف برداشت شما امتیازی محسوب میشود و از همین روست که اختیار در انفس اشخاص را دارند !

بنده دلیل هام رو نمیارم ، میخوام شما ابتدا دلیل هاتون رو بصورت کاملاً تشریح شده بیارید تا بعد من جواب بدم ! برام جالب شد میخوام ببینم دلیلتون برای فرمایشاتتون چیه ! حس کنجکاویم گل کرده دیگه !!!

راستی بنده تا آخر هفته نیستم ، انشاءالله اومدم تایپیک و پیگیری میکنم!

تا بعد . . .

بر تخت یوسف کنعان نوشته اند

هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود !

..یا ستار..

با سلام..

جناب celyanic ..

به نظر شما اصل ولایت چیست؟!

باعث امتنان است مختصری بیان نمایید...

بعد از روشن شدن موضوع فوق به سراغ عصمت خواهیم رفت.ورابطه ان با ولایت ...

با تشکر

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

erfan_alavi;38169 نوشت:
..یا ستار..

با سلام..

جناب celyanic ..

به نظر شما اصل ولایت چیست؟!

باعث امتنان است مختصری بیان نمایید...

بعد از روشن شدن موضوع فوق به سراغ عصمت خواهیم رفت.ورابطه ان با ولایت ...

با تشکر


سلام بر دوست عزیز

ببین دوست من اگه قرار باشه ما بحث و از اول پیگیری کنیم باید وقت زیادی بزاریم ، در ضمن اگه شما تایپیک رو از اول مطالعه کنید به تمام برداشت بنده در اصل ولایت پی خواهید برد ( دقت کنید نظر من و شما ملاک نیست بلکه مهم اصالت موضوع در دین خداست که همه ما مأمور به کنکاش و درک آن هستیم - یا همان تحقیق در اصول اعتقادی - البته مطمئناً میدانم شما تسامحاً نظر بنده را خواستید )

اما برای اینکه خدایی نکرده ناراحت نشوید خلاصه ای خدمتتان ارائه میدهم !

آنطور که بنده متوجه شده ام ولایت تام و کامل برگرفته از آیه 55 سوره مائده به معنای سرپرستی و قیومیت و صاحب اختیاری کامل در تمام وجوه و ابعاد زندگی از ابتدا تا انتهای زندگی است و پذیرش این قیومیت موجب اطاعت بی چون و چرا از ولی است - حتی در جزئی ترین امور - و صد البته اصالت آن به خدا برمیگردد و این ولایت و اختیار برای خداوند با الذات است
برای رسول و ائمه عین همان ولایت وجود دارد ولی با این تفاوت که بالغیر است ( یعنی از غیر گرفته شده و آنها در اصالت خود اینچنین ولایتی ندارند بلکه آن - ولایت - لطفی است از جانب خدای عزوجل به ایشان ایجاباً لمسئلتهم و اعظاماً لحقهم )
ضمن اینگه این ولایت در این شکل و شمایل و با این توصیف تنها و تنها مخصوص خدا و رسول و ائمه است و هیچ شخص دیگری صاحب این ولایت نیست !

اما ما ولایت های دیگری هم داریم که تفاوت آن با ولایت خداوند و رسول و ائمه در کامل و تام بودنشان است

مثل ولایت پدر بر فرزند : که ولایتی است تا آنجا که پدر به فرزندش مخالف دستور خداوند امر نکند !
یا ولایت شوهر بر زن
و همین ولایت فقهاء در عصر غیبت که ولایت در حیطه فقه اصغر است !
و . . .

این ولایت آنچیزی است که بنده از دین خداوند فهمیده ام ، امیدوارم در صورت وجود اشکال بنده را راهنمایی فرمایید !

منتظر پست های بعدی شما دوست عزیز هستم !

دو جور نیابت امام داریم :
خاص وعام
نیابت خاص امام زمان (عج) در نزد چهار نفر بود وتمام شد :
ابو عمرو، عثمان بن سعيد عمرى
محمد بن عثمان بن سعيد عمرى
ابوالقاسم حسين بن روح نوبختى
ابوالحسن على بن محمد سمرى
0
.
.
ولی اکنون براساس نظراکثریت نمایندگان مجلس خبرگان رهبری ؛
اینکه برای ایشان کشف شده است که صلاحیت گرفتن زمام امورمسلمین در این بهره زمانی ایه الله خامنه ای است
واینکه مشار الیه در جای امام زمان قرار گرفته است
ونه اینکه امام زمان چنین نظری داشته است .........
.
.
و ما میدانیم هر نائب امام باید نظر امام را تأمین کند
وآیااین امر حاصل شده است یا خیر؟
الله اعلم .............

حکم با فتوا فرق میکند :
حکم از طرف ولی امر صادر میشود وبرهمه واجب است که اطاعت کنند حتی بر سایر مراجع تقلید
فتوا , نظر هرمرجع فقیه که براساس (قران وسنت وعقل واجماع ) صادر میشود وفقط بر مقلدین آن فقیه واجب است که از آن پیروی کنند

سلام

ما به این اعتقاد داریم که اگر ولایت فقیه اشتباهی کند خود به خود ازل می شود از مقامش .

پس اگر ازل نشده پس اشتباهی نکرد .

پس اشتباه نکرده پس رضایت امام را جلب کرده .

چه کسی میتواند تشخیص دهد که اشتباهی از طرف رهبر رخ داده است وچگونه اگر خدای نکرده است رهبر اشتباه کند ؛ خود بخود عزل میشود
درست یااشتباه بودن چگونگی حاکمیت یک حاکم از وضعیت جامعه ای که بر آن حکومت میکند ؛ مسجل میشود
وحکومت حضرت علی را معیار ومحک ومیزان قرار دهیم

حضرت علی وقتی در جامعه که بر آن حکومت میکرد ؛ خلافی می دید ؛ از هرکس که باشد برخورد میکرد

مرکز اسناد انقلاب اسلامی

8 دی 1388

اگر ما انقلابی بودیم ، اجازه نمی دادیم اینها اظهار وجود كنند

اشتباهی كه ما كردیم این بود كه به طور انقلابی عمل نكردیم و مهلت دادیم به این قشرهای فاسد. و دولت انقلابی و ارتش انقلابی و پاسداران انقلابی ، هیچ یك ازاینها عمل انقلابی نكردند و انقلابی نبودند. اگر ما از اول كه رژیم فاسد را شكستیم و این سد بسیار فاسد را خراب كردیم ، به طور انقلابی عمل كرده بودیم ، قلم تمام مطبوعات راشكسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل كرده بودیم ، و روسای آنها را به محاكمه كشیده بودیم و حزبهای فاسد را ممنوع اعلام كرده بودیم ، و روسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم ، و چوبه های دار را در میدانهای بزرگ برپا كرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو كرده بودیم ، این زحمتها پیش نمی آمد.
من از پیشگاه خدای متعال و از پیشگاه ملت عزیز، عذر می خواهم ، خطای خودمان را عذر می خواهم .ما مردم انقلابی نبودیم ، دولت ما انقلابی نیست ، ارتش ما انقلابی نیست ، ژاندارمری ماانقلابی نیست ، شهربانی ما انقلابی نیست ، پاسداران ما هم انقلابی نیستند؛ من هم انقلابی نیستم . اگر ما انقلابی بودیم ، اجازه نمی دادیم اینها اظهار وجود كنند. تمام احزاب راممنوع اعلام می كردیم . تمام جبهه ها را ممنوع اعلام می كردیم . یك حزب ، و آن "حزب الله "، حزب مستضعفین .
و من توبه می كنم از این اشتباهی كه كردم ، و من اعلام می كنم به این قشرهای فاسد در سرتاسر ایران كه اگر سر جای خودشان ننشینند، ما به طور انقلابی با آنها عمل می كنیم .مولای ما، امیرالمومنین - سلام الله علیه - آن مرد نمونه عالم ، آن انسان به تمام معنا انسان ،آنكه در عبادت آنطور بود و در زهد و تقوا آنطور و در رحم و مروت آنطور و بامستضعفین آنطور بود، با مستكبرین و با كسانی كه توطئه می كنند شمشیر را [می كشید و]می كشت . هفتصد نفر را در یك روز - چنانچه نقل می كنند - از یهود بنی قریضه - كه نظیراسرائیل بود و اینها از نسل آنها شاید باشند - از دم شمشیر گذراند! خدای تبارك و تعالی در موضع عفو و رحمت رحیم است . و در موضع انتقام ، انتقامجو. امام مسلمین هم اینطور بود، در موقع رحمت ، رحمت ؛ و در موقع انتقام ، انتقام . ما نمی ترسیم از اینكه درروزنامه های سابق ، در روزنامه های خارج از ایران ، برای ما چیزی بنویسند. مانمی خواهیم وجاهت در ایران ، در خارج كشور پیدا بكنیم . ما می خواهیم به امر خدا عمل كنیم ، و خواهیم كرد.اشدا علی الكفار رحما بینهم .

این توطئه گرها در صف كفار واقع هستند. این توطئه گرها در كردستان و غیر آن در صف كفار هستند، با آنها باید با شدت رفتار كرد. دولت با شدت رفتار كند، ژاندارمری با شدت رفتار كند؛ ارتش با شدت رفتار كند. اگر با شدت رفتار نكنند، ما با آنها با شدت رفتار می كنیم . ما با خود همینها، با خود همینها كه مسامحه بكنند،اگر مسامحه بكنند، با شدت رفتار می كنیم . مسامحه حدودی دارد، جلب وجاهت حدودی دارد. مصالح مسلمین را نمی گذارند به این امور از بین برود. دادستان انقلاب موظف است مجلاتی كه بر ضد مسیر ملت است و توطئه گر است تمام را توقیف كند، ونویسندگان آنها را دعوت كند به دادگاه و محاكمه كند. موظف است كسانی كه توطئه می كنند و اسم "حزب " روی خودشان می گذارند، روسای آنها را بخواهد و آنها رامحاكمه كند. ما باز تا چندی مهلت می دهیم به این قشرهای فاسد؛ و این اعلام آخر است و اگر چنانچه در كار خودشان تعدیل نكنند و به ملت برنگردند و دست از توطئه هابرندارند، خدا می داند انقلابی عمل می كنم . می آیم تهران و روسایی كه مسامحه می كنند با آنها انقلابی عمل می كنم . قشرهایی از ارتش كه اطاعت از بالاترها نمی كنند و امر آنهارا اطاعت نمی كنند باید بدانند كه من با آنها اگر آمدم ، انقلابی عمل می كنم . عذرها راكنار بگذارید! بروید فاسدها را سركوب كنید، بروید توطئه گرها را سركوبی كنید؛مسامحه نكنید! دولت مسامحه نكند، ارتش مسامحه نكند، ژاندارمری مسامحه نكند؛پاسداران مسامحه نكنند.
من باز از همه قشرهای ملت ، از همه روشنفكران ، از همه احزاب ، از همه دستجات وگروهها - گروهها كه مع الاسف تاكنون شاید دویست گروه پیدا شده باشد! - تقاضا می كنم كه مسیرتان ، مسیر ملت و مسیر اسلام باشد، به ملت بپیوندید؛ صلاح شما در این است كه به ملت بپیوندید. اگر خدای نخواسته این نهضت عقب بزند، شماها هم فدای غلطكاریهای خودتان خواهید شد. لكن نهضت ما عقب نخواهد زد و نهضت ما به پیش می رود، و باید سایر ملتها از نهضت ما عبرت بگیرند؛ و حكومتها از حكومت سابق ما وازوضعی كه برای او پیش آمد، عبرت بگیرند.

من از خدای تبارك و تعالی سلامت و توفیق مسلمین را خواستارم . و از خدای تبارك و تعالی خواهانم كه مستضعفین را بر مستكبرین غلبه بدهد و زمین را به آنها به ارث عنایت فرماید.
روح الله الموسوی الخمینی

صحیفه امام/ ج 9/ صص 281-284

همین امام خمینی بود که آقای خامنه ای را به رهبری برگزیدن.

یاس من;39648 نوشت:
حضرت علی وقتی در جامعه که بر آن حکومت میکرد ؛ خلافی می دید ؛ از هرکس که باشد برخورد میکرد

امام علی شرایط را می سنجید و این کار را می کرد .

رهبر ما هم در زمانی که لازم باشد این کار را می کند .

بعضی وقتها نباید کاری سریع و بدون فکر کرد چون جامعه ای که آنقدر ریشه هایشان سوست شده که با یک حرف حتی دین و امام خود را می فروشن .

آیا با برخورد ی تند می شود آنها را سر جای خود نشاند و جذبشان کرد؟

اگر شما به رهبر جامعه اعتقاد دارید و از جهت شما دارای مقبولیت است پس باید قبول داشته باشید که کارهای ایشان درست و مصلحت جامعه است .

من متوجه نشدم ؛ ایه الله خامنه ای ؛ به وصیت وسفارش امام خمینی ؛ انتخاب شد ، یا خود خبرگان رهبری براساس تشخیص خودشان بعنوان نخبه مجتهدین ؛ او را شایسه رهبری , دانستند ..........کدامیک؟
.
.

اگر چنین است که شما می فرمائید ؛ پس مجلس خبرگان رهبری تشریفاتی است ؟

ما ر هبری ایه الله خامنه ای را قبول داریم ولی به خداوندی خدا سوگند وبه رسول الله قسم ؛
.
.
جامعه ای امروزی ما فرسنگ ها وفرسخ ها از دین واسلام امام زمانی به دور است

.
.
می خواهید , خلاف ها ومنکرات وتبعیض ها وفسق وفجور و.و.و برایتان د راینجا درج کنم

asrar;39644 نوشت:
سلام

asrar;39644 نوشت:

ما به این اعتقاد داریم که اگر ولایت فقیه اشتباهی کند خود به خود ازل می شود از مقامش .

پس اگر ازل نشده پس اشتباهی نکرد .

پس اشتباه نکرده پس رضایت امام را جلب کرده .

درود بر دوستان گرامی
دوست عزیز
عزل خود به خود ولی فقیه در صورت لغزش، این گونه نیست که متعاقب لغزش، ناگهان به صورت خود به خود از مسند حکومت خارج شود تا بتوانیم از همان مسیری که فرموده اید به نتیجه گیری بپردازیم! بلکه برای عملی شدن این عزل اسبابی لازم است؛ همانگونه که در مورد نصب نیز اینچنین است.

در واقع معنای عزلِ خود به خودی دقیقاً مانند نصبِ خود به خود است. به این ترتیب که براساس نظر قائلین به تلقی رسمی ولایت فقیه، همانطور که فقیه جامع شرایط رهبری از سوی شارع به این منصب «نصب» می شود و خبرگان تنها به عنوان کاشفین این نصب، ولی فقیه را شناسایی و معرفی می کنند، هرگاه لغزشی هم مرتکب شود، همان منبع فقهی که او را نصب کرده بود او را «عزل» می کند و درواقع با وقوع خطا، خود به خود از نظر شرعی منعزل می گردد. در اینجا هم خبرگان باید این عزل را کشف و اعلام کنند تا مسأله عملی شود.
اینجاست که حالت دیگری هم قابل تصور است. مثلاً با این فرض که اگر به هر دلیلی، مثلا مهره چینی در خبرگان بواسطه ی دور قانونی یا تکیه ی ولی فقیه معزول بر نیروهای مسلح یا هر علت دیگر، در هر یک از مراحل کشف یا اعلام از سوی خبرگان کوتاهی شود و ایشان (که در این صورت خود مشروعیت نخواهند داشت) چنین عزلی را اعلام نکنند و یا در صورت اعلام خبرگان، ولی فقیه معزول حاضر به ترک مسند خود نباشد - باوجودی که از نظر شرعی منعزل است- خواهیم دید که خود به خود شرعاً عزل شده ولی عملاً همچنان بر قدرت باقی خواهد بود. هرچند ولایتش، ولایت جور و خودش حاکم جائر می شود. پس در مقام نظریه ی علمی، صرفاً با استناد به بر سر کار بودن والی نمی توان عدم لغزش او را اثبات کرد. (فتأمل جیداً)
متشکرم

[=arial]در مقام نظریه ی علمی، صرفاً با استناد به بر سر کار بودن والی نمی توان عدم لغزش او را اثبات کرد. (فتأمل جیداً)

.
.
فتأمل جیداً
فتأمل جیداً:Kaf:
ًفتأمل جیداً
فتأمل جیداً
وکیف یستطیع أن یتأمل ؛ وقد احاطه التعصب والعناد یا أخی

شکر لک

علینا جمیعاً أن نکون صبوراً لإتاحة المشارکة للجمیع مع حترام الآراء الاخری مطلقاً

و أننا لاينبغي أن نهين الآخرين...

:Gol:

نقل قول:
من متوجه نشدم ؛ ایه الله خامنه ای ؛ به وصیت وسفارش امام خمینی ؛ انتخاب شد ، یا خود خبرگان رهبری براساس تشخیص خودشان بعنوان نخبه مجتهدین ؛ او را شایسه رهبری , دانستند ..........کدامیک؟
.
.

اگر چنین است که شما می فرمائید ؛ پس مجلس خبرگان رهبری تشریفاتی است ؟


امام خمینی نظرشان آقای خامنه ای بود اشتباه نکنید ایشان تایید کردن آقای خامنه ای را نه این که وصیت کنن ایشان بعدشان رهبر شوند.

بعد خبر گان نظر اصلی را دادن که آیا صلاحیت دارند یا نه . در اصل خبرگان ایشان را انتخاب کردن.

یاس من;39658 نوشت:
ما ر هبری ایه الله خامنه ای را قبول داریم ولی به خداوندی خدا سوگند وبه رسول الله قسم ؛
.
.
جامعه ای امروزی ما فرسنگ ها وفرسخ ها از دین واسلام امام زمانی به دور است

.
.
می خواهید , خلاف ها ومنکرات وتبعیض ها وفسق وفجور و.و.و برایتان د راینجا درج کنم

نه عزیزم من نمی گویم جامعه ی امروز گل و بلبل است .

ولی صلاح مملکت خویش خسروان دانند.

اصلا همه چی را می گزاریم کنار .

شما خود بگویید.

آیا کسی بهتر از آقای خامنه ای در جامعه ی امروز وجود دارد برای رهبری ؟

آیا ایشان ساکت نشسته اند و هیچ کاری برای کشور انجام نمی دهند ؟

آیا ایشان از جامعه ی امروز و این شرایط راضی هستن ؟

آیا از مسئولین و رفتار هایشان راضی هستن ؟

و این که

حال که جامعه ای امروزی ما فرسنگ ها وفرسخ ها از دین واسلام امام زمانی به دور است تقصیر چه کسی است ؟

تقصیر رهبری است ؟؟؟؟

با سلام

سایت و بحث بسیار خوبی است .
بنده نه روحانی هستم و نه اطلاعات زیادی در زمینه فقه دارم ... آیا می تونم سوالاتم رو در زمینه بحث انجام شده اینجا مطرح کنم؟

shahram51;40406 نوشت:
با سلام

سایت و بحث بسیار خوبی است .
بنده نه روحانی هستم و نه اطلاعات زیادی در زمینه فقه دارم ... آیا می تونم سوالاتم رو در زمینه بحث انجام شده اینجا مطرح کنم؟


سلام
خوش آمديد هر سوالي كه مرتبط با موضوعات سايت وانجمن ها باشد را ميتوانيد در اينجا مطرح كنيد موفق باشيد.

بسم الله الرحمن الرحیم
چرا فکر میکنید رهبری عزیز نائب امام زمان (ع)نیست؟
آیا توقع از نائب چیست؟ اینکه معصوم باشند مگر نوّاب اربعه در زمان در زمان غیبت صغری حضرت مهدی(ع)که بسیار مورد توجّه آن حضرت بودند معصوم بودند.انبیا و ائمّه علیهم السلام فقط معصوم هستند.نوّاب عام در زمان غیبت کبری نیز چنین هستند.

مگر در زمان خلافت علی علیه السلام افرادی چون زیاد ابن ابیه فساد نداشتندکه بعد میگویید چون امروزه فساد است پس رهبری عزیز چه میکند و ....
در زمان ظهور شرایط حکومت و مردم به طور کلی به گونه دیگر است که دیگر هیچ فسادی یافت نمیشود!
البته این مطلب به معنی پذیرش فساد نیست و یا اینکه برای پاکسازی جامعه تلاش نکردفقط این است وجود فساد در جامعه زیز سوال رفتن ولایت فقیه نیستولی فقیه که نمیتواند بالاسر یک یک مردم بایستد تو دروغ نگ / تو غیبت نکن/ تو توی ذهنت فکر بد نکن و.... البته ارشاد مردم تلاش برای بالارفتن سطح دین و فرهنگ جامعه باید باشدامر به معروف و نهی از منکر باید باشد.اگر تک تک افرا به آنچه فقط به صورت ابتدایی می دانند عمل کنند بسیار پیشرفت چشمگیر در پاکسازی جامعه خواهیم داشت به امید آنروز

سلام بر همه دوستان

مشکلی که من دارم این است که بعد از خواندن این 9 صفحه و شنیدن دلایل دوستان نتوانستم قبول کنم که رهبری نایب امام زمان است به دلایل زیر :

1- چرا در زمان امام خمینی این مسئله نبود و یا حداقل به این شدت نبود , مگر امام در تمام جهات از ایشان ارجح تر نبودند؟
2- اصلا بکار بردن لفظ امام برای ایشان صحیح است یا خیر؟
3- چرا امام خمینی یکبار بشدت به آقای حجازی که داشتند ایشان را به امام زمان منصوب می کردند تند شدند اما چنین مسئله ای در مورد رهبری مشاهده نمی شود
4- سالهاست که ما می شنویم نائب امام زمان 4 نفر بوده اند و پس از آن هر کس ادعای نیابت یا ارتباط کند دروغگوست ( نفرمائید نایب بدون ارتباط است که نمی شود )
5- آیا اگر امام زمان 1000 سال دیگر ظهور فرمایند و افراد دیگری پس از رهبری سکان هدایت کشور را بدست گیرند آنها نیز نایب امام زمانند؟ یعنی این 4 نفر بیشتر می شوند؟
6- آیا امکان اشتباه در تصمیمات نایبین وجود نداشته و ندارد؟ اگر وجود دارد که خوب چه دلیلی است که بگوییم نایب؟ رهبر چه اشکالی دارد ؟ اما اگر امکان اشتباه وجود ندارد که اثبات آن با عصمت منافات پیدا می کند .... آیا نیابت شائبه ارتباط مستقیم را ندارد؟ آیا نیابت شائبه عصمت را ندارد؟
7- در تمام سالهای تحصیل به ما می گفتند پیامبران برای اثبات ادعای خود معجزاتی داشته اند و ائمه نیز به طور مستقیم از پیامبر و حضرت علی و خاندان ایشان معرفی شده و به هر حال هر کس در هرزمان می دانسته که امام زمان خویش کیست , حال من بیسواد چگونه یقین بیابم که آیا رهبری نایب امام زمان است یا مثلا آیت الله سیستانی نیست ...... آیا اصلا ایشان لزوما در زمان غیبت نایبی بچز آن چهار نفر دارند یا خیر....اگر می فرمائید چون حکومت تشکیل شده , بسیاری از امامان نیز نه حکومتی داشته اند و نه مدت زمان زیادی در قید حیات بوده اند اما امام بوده اند و برحق و همچنین نایب پیامبر
8- همیشه وقتی سازمان و اداره ای خوب کار می کند یعنی که مدیر آن مجموعه مدیریت خوبی دارد و برعکس , آیا اکنون که بقول دوستان ما سالها با یک جامعه حق محور ( نمی گویم اسلامی که خیلی خیلی دوریم ) فاصله داریم , چرا اقدامات مستقیمی برای حل این مشکلات برداشته نمی شود؟ مثلا در زمینه های فساد ( افراد معلوم الحال در دولتها ) ، اختلاس ، ربا ( بانکهای ربا خوار که هرروز بیشتر میشوند ) و هزاران معضل دیگر. آیا چینی ها از ما مسلمان تر نیستند که مختلس را در اسرع وقت اعدام می کنند؟ آیا سوئدی ها صالح تر نیستند که تمام مردم به کلیه اطلاعات مالی سرانشان در اینترنت دسترسی دارند؟ ملاحضه چه چیز و چه کسی می شود؟ و چرا؟ مگر علی ع زغال داغ نزدیک دست برادر خود نگرفت؟
9- متاسفانه ایجاد هاله قداست بسیار شدید شده است حتی برای غیر روحانیون در صورتی که بر اساس تعالیم اسلامی 14 نفر معصوم هستند و نه بیشتر , حتی پیامبران نیز در لحظاتی دچار اشتباه شده اند ( دقت کنید اشتباه و نه گناه ) مثلا حضرت ابراهیم در قضیه زنده کردن چهار کبوتر و یا حضرت موسی در مقابل شبان ساده دل , پس چرا ما می خواهیم تمام اعمال برخی را بصورت مقدس ترسیم کنیم؟
10- من نوعی امروز به 20 سال پیش نگاه می کنم و می بینم امام خمینی که معصوم نیز نبود بنی صدر را تائید کرد ، آقای منتظری را از پس از نیابت خود از آن مقام عزل کرد .... آیا 20 سال دیگر ما در امروز اشتباهاتی نخواهیم دید؟ اگر رهبری را به عنوان نایب امام زمان درنظر نگیریم ، اعتقادات ما در آنروز محکم تر نخواهد بود؟

ببیخشید که پر حرفی کردم
با تشکر

با سلام
من قصد دخالت ندارم
ولی مانده ام که چرا این تاپیک بعده چندین ماه دوباره پا گرفته است؟

آیا هدف این بوده که باز برای مردم یادآوری کنیم که "ايا ايت الله خامنه اي نائب امام ....نيابت امام
رسما کاری کرده اید که وقتی وجهه ی ایت الله خامنه ای خراب می شود وجهه ی اسلام خراب شود
اسلامی که مظلوم است،از خودی و غیر خودی فوج فوج ظلم روانه اش می سازند

shahram51;40599 نوشت:
2- اصلا بکار بردن لفظ امام برای ایشان صحیح است یا خیر؟

مگر بکار بردن امام برای امام شافعی و امام محمد غزالی و... ناصحیح است؟
من در این یک ماهه،تاریخ شیعه را گشتی زدم،و به مسئله ی جالبی پی بردم
از بعد غیبت کبری تا قبل انقلاب اسلامی در مذهب شیعه هیچ بزرگ،هیچ عالم،هیچ ... را امام ننامیدند

shahram51;40599 نوشت:
- آیا اگر امام زمان 1000 سال دیگر ظهور فرمایند و افراد دیگری پس از رهبری سکان هدایت کشور را بدست گیرند آنها نیز نایب امام زمانند؟

من هم این سوال را دارم

یاس من;39647 نوشت:
چه کسی میتواند تشخیص دهد که اشتباهی از طرف رهبر رخ داده است وچگونه اگر خدای نکرده است رهبر اشتباه کند ؛ خود بخود عزل میشود
درست یااشتباه بودن چگونگی حاکمیت یک حاکم از وضعیت جامعه ای که بر آن حکومت میکند ؛ مسجل میشود
وحکومت حضرت علی را معیار ومحک ومیزان قرار دهیم


من نمی گویم ولی فقیه معصوم است، اما ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی دهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد.

شهید چمران

زمزم;40501 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

زمزم;40501 نوشت:

چرا فکر میکنید رهبری عزیز نائب امام زمان (ع)نیست؟
آیا توقع از نائب چیست؟ اینکه معصوم باشند مگر نوّاب اربعه در زمان در زمان غیبت صغری حضرت مهدی(ع)که بسیار مورد توجّه آن حضرت بودند معصوم بودند.انبیا و ائمّه علیهم السلام فقط معصوم هستند.نوّاب عام در زمان غیبت کبری نیز چنین هستند.

مگر در زمان خلافت علی علیه السلام افرادی چون زیاد ابن ابیه فساد نداشتندکه بعد میگویید چون امروزه فساد است پس رهبری عزیز چه میکند و ....
در زمان ظهور شرایط حکومت و مردم به طور کلی به گونه دیگر است که دیگر هیچ فسادی یافت نمیشود!
البته این مطلب به معنی پذیرش فساد نیست و یا اینکه برای پاکسازی جامعه تلاش نکردفقط این است وجود فساد در جامعه زیز سوال رفتن ولایت فقیه نیستولی فقیه که نمیتواند بالاسر یک یک مردم بایستد تو دروغ نگ / تو غیبت نکن/ تو توی ذهنت فکر بد نکن و.... البته ارشاد مردم تلاش برای بالارفتن سطح دین و فرهنگ جامعه باید باشدامر به معروف و نهی از منکر باید باشد.اگر تک تک افرا به آنچه فقط به صورت ابتدایی می دانند عمل کنند بسیار پیشرفت چشمگیر در پاکسازی جامعه خواهیم داشت به امید آنروز

.
.
من دکتر ........
منزل من در شهرک قدس ( شهرک غرب )
به این ماه رمضان قسم وبه شب های قدر آن سوگند ..........
گوشه ای ازآنچه در این شهرک دیده میشود؛عرض میشود
1 - زنان بی حجاب وحتی بی بندوبار وکارهای خلاف شرع ؛و.و. به شدت وبه میزان وسیع دیده میشود
2 - شما یک سری به پاساژ سپهر بلوار درختی............ بزنید (بی حجابی تجاهر به افطار و.و )
جلو چشم مردان ........زنان در حال آرایش کردن لبها وصورت وشانه زدن و.وو )
3 - سری به ایران زمین بزنید وا ویلا
4 - نزدیک غروب که میشود یک بلوار در مجاورت بیمارستان بهمن............اسمش یادم رفت..یک روز درهفته
ده ها ماشین آخرین سیستم با قیمتهای 100 میلیون تومان به بالا با خانمهای بی حجاب وپسران لاقید( موسیقی و.و) در حال رژه رفتن در طول این بلوار .........واحدی متعرض آنان نمی شود
5 - دوازده شب ببعد , خانمهای بی حجاب ؛ با سگ های آنچنانی ( موهای فر کرده وبلند و.و.و) در مجاورت ماشین های بسیار گران وبا موسیقی مبتذل و.و. در حال ؛ رقصیدن و.و.و
6 - به ندرت , یک زن چادری در اینجا پیدا میشود............
7- مشروبات الکلی و.و.
8- موسیقی مبتذل تا پاسی از شب با صدای بلند در کوجه وخیابان ها به گوش می رسد
9- همسایه ها نیز چنین برنامه ها دارند
10 - دیش ماهواره در تمام پشتیبام ها است ....در پشتبام مجتمع ما در خیابان گلستان ........ 7 عدد وجود دارد
.
.
.
سوال از شما ها دارم :
آیا این مملکت صاحب ندارد
دولت ونیروی انتظامی , فقط نظاره گر هستند وهرگز دخالت نمی کنند
چه کسی مسئول برخورد بااین منکرات است...........
آیا رهبری از این امر مطلع هستند یا خیر؟
اگر مطلع هستند چرا دستور برخورد نمی دهد؟
واگر مطلع نیستند..............که وا ویلا
من اکنون چهار سال در این شهرک زندگی میکنم وروز به روز وضعیت بدتر میشود
چندین مرتبه به پلیس 110 زنگ زدم ولی نتیجه نگرفتم
خداوند متعال با امتهای قبل؛ به خاطر گناه هلاک ساخت :
فاهلکناهم بذنوبهم:
قوم لوط - عاد - ثمود - نوح - شعیب - صالح - آل فرعون و.و.و
تهران به اصلاح ام القرای بلاد مسلمین است :Khandidan!::khandeh!:

به پلیس 110 وضعیت را گفتم ؛ .............
پس از بحث وگفتگو
به من این را گفت :
خانه ات را بفروش واز آنجا نقل مکان کن.............
زنده باد پلیس 110:Kaf:

shahram51;40599 نوشت:
- چرا در زمان امام خمینی این مسئله نبود و یا حداقل به این شدت نبود , مگر امام در تمام جهات از ایشان ارجح تر نبودند؟


با سلام

بزرگوار چرا اين موضوع در زمان امام خميني مطرح نبوده
يه سري به وصيت نامه هاي شهدا بزنيد تا ببينيد چقدر اين امر بين مردم رايج بوده

در ضمن كدام شدت ؟؟ امروز چه شدتي بر اين امر است؟؟

shahram51;40599 نوشت:
اصلا بکار بردن لفظ امام برای ایشان صحیح است یا خیر؟

بزرگوار ما كه مشكل لفظي نداريم امام يعني چه؟؟ به كسي كه هدايت و رهبري جامعه اي را بدست بگيرد به ايشان امام گويند اين اصطلاح در مورد امام جماعت هم به كار برده مي شود يا امام جمعه

پس مشكل لفظي نداريم و به كسي كه هدايت جامعه را در دست دارد به ايشان امام گويند
حال اصراري هم در به كار بردن اصطلاح خاصي نداريم كه حتما بايد اين لفظ به كار برده شود و كسي وجوبي در به كار بردن اين لفظ ندانسته است

عده اي رهبر مي گويند عده اي امام مي گويند عده اي اقا و عده اي به اسم مي خوانند مشكلي هم نداريم

شما هر طور راحتيد ايشان را خطاب قرار دهيد فقط با حفظ شان جايگاه رهبري

shahram51;40599 نوشت:
چرا امام خمینی یکبار بشدت به آقای حجازی که داشتند ایشان را به امام زمان منصوب می کردند تند شدند اما چنین مسئله ای در مورد رهبری مشاهده نمی شود

اولا كه نديدن ما دليل بر نبودن اين مساله نيست ولي بنده چندين سال پيش بود كه در تلويزيون مشاهده كردم --- هرچند پيدا كردن فايل ان سخت است--- كه در ديدار با نيرو هاي نظامي سرودي در مورد ايشان خواندند كه را با عبارات غلو اميزي اقا را خطاب مي كردند كه ايشان به شدت اعتراض كردند

shahram51;40599 نوشت:
سالهاست که ما می شنویم نائب امام زمان 4 نفر بوده اند و پس از آن هر کس ادعای نیابت یا ارتباط کند دروغگوست ( نفرمائید نایب بدون ارتباط است که نمی شود )


بزرگوار طبق روايت ائمه معصومين كه در ان مردم و شيعيان را به نقل كنندگان روايت ايشان ارجاع داده اند در واقع اين علما را نايب خود به مردم معرفي كرده اند و فرموده اند در غياب ما به ايشان رجوع كنيد اين يعني كه به نائبان ما رجوع كنيد و اين علما مي شوند نائبان ائمه معصومين

اين كه شما بزرگوار شنيده ايد نائبان خاص حضرت بودند
و 4 نفر بودند و حضرت با نام انها را به شيعيان معرفي كرده و با فوت يك نماينده نماينده ديگري توسط ايشان انتخاب و

به شيعيان معرفي مي شدند
و اين انتخاب هم به اذن امام زمان(عج) بود و پس از فوت نماينده خاص يا نائب خاص چهارم شيعيان به نائبان عام ارجاع داده شده اند

ادامه دارد.....

shahram51;40599 نوشت:
آیا اگر امام زمان 1000 سال دیگر ظهور فرمایند و افراد دیگری پس از رهبری سکان هدایت کشور را بدست گیرند آنها نیز نایب امام زمانند؟ یعنی این 4 نفر بیشتر می شوند؟


با سلام

ببينيد بزرگوار جواب اين سوال به اين راحتي نيست كه در چند سطر نوشته شود

جواب اين سوال بستگي به اينده نظام وكشور و مردم دارد و چندين مساله گره خورده است

تا زماني كه حكومت تشيع به عون الله تعالي پابرجاست

--منظور حكومتي است كه عالم ديني راس حكومت است و نظام را رهبري مي كند مثل حكومت شيعي ما
-- و اين حكومت از طرف مردم هم پشتيباني مي شود مثل همين نظام مقدس كه به قول امام خميني مردم ولي نعمت و صاحبان اصلي نظام اند

-- و در ان حكومت احكام اسلامي جاري شود اين كه احكام اسلامي جاري شود يعني در قوانين حكومتي قانوني بر ضد اسلام و قران به تصويب نرسد كه بالطبع قوانين بعدي بر گرفته از قانون اصلي خواهند بود

-- هيچ انحرافي در ان رخ نداده باشد يعني مغرضان و دشمنان داخلي و خارجي سران نظام را سست عنصر نكنند و هيئت حاكمه و طبقه حاكم پشت سري رهبري و با استعانت از خدا و قران و ائمه و با حمايت مردم همچنان بر ارزشهاي اسلامي پا فشاري كنند

-- خداي ناكرده توسط دشمنان اسلام سرنگون نشده باشد اين يعني كه نظام اسلامي به اندازه اي قوي باشد كه دشمنان در صدد نابودي ان حكومت بر نيايند و حتي فكر اين مطلب هم به مخيله انها نرسد و قواي نظامي و ارتش اسلام در نهايت قدرت و شدت باشد

-- تمام قوانين ان حكومت بر گرفته از قانون اسلام باشد و در راستاي قوانين اسلام باشد و مراكز تصميم گيري و قانون گذاري ، قانوني بر عليه قوانين اسلام تصويب نكنند

-- مجريان حكومت افرادي شايسته باشند كه خود هم ديندار باشند و هم آگاه به قوانين اسلام و هم در صدد اجراي قوانين بر ايند

و .......... شرط ديگر

بله افرادي كه در راس حكومتي اين چنيني قرار مي گيرند نايبان امام زمان (عج) خواهند بود

ادامه دارد.....

با سلام
اين اولين پست من در سايت ميباشد به اميد درك بهتر مفاهيم والاي اسلامي و انساني در اين گفتگوها

یاس من;39648 نوشت:
حضرت علی وقتی در جامعه که بر آن حکومت میکرد ؛ خلافی می دید ؛ از هرکس که باشد برخورد میکرد

من سؤالي از جناب ياس داشتم.بزرگترين خلاف در زمان امامت حضرت علي (ع) چه بود؟آيا غير از غصب خلافت ايشان توسط عده اي معلوم الحال بود؟اگر حرف شما درست باشد پس چرا حضرت در مورد اين خلاف بزرگ 25 سال سكوت كرد؟آيا آن حضرت هم در اجراي فرامين الهي نعوذ بالله قصور كرد؟شكي نيست كه مصلحت نظام در اين است كه رهبر نظام مستقيم وارد برخي از موضوعات نشوند ،اما اين وظيفه از دوش بزرگان و مسئولين و حتي مردم آن نظام برداشته نميشود.
همانطور كه در سكوت علي(ع)، ما فرياد هاي فاطمه (س)،ابوذر،عمار و ديگران را در گوشمان شنيده ايم.
بعضي هم كه گسترش فساد را در جامعه گوشزد كرده اند،بدانند رهبري بارها و بارها در اين موارد تذكر داده اند و مستقيم وارد اين مباحث شده اند.(كساني كه متعرضند سري به سخنراني هاي ايشان در سال هاي گذشته بزنند) منتها آن وظايفي را كه مسئولين و مردم و من وشما بايد انجام بدهيم توجه نكرده ايم.
به عنوان مثال اگر من از فردا داخل ماشينم به جاي آهنگ هاي پاپ يا سنتي يا هرچه يك نوار سخنراني يا قرآن يا مذهبي ديگري بگذارم يا كمي ريشم را بلندتر كنم يا عكس شهدا را روي پيراهنم طراحي كنم همينهايي كه درد حجاب و فساد جامعه را دارند،جور ديگري به من نگاه ميكنند و متحجر و عقب مانده ميدانند(در حالي كه من هنوز يادم نرفته كه افتخار مردم در اوايل انقلاب و زمان دفاع مقدس گوش دادن به نوار هاي آهنگران يا چسباندن عكس امام يا شهدا روي پيراهن خود بود).پس يك بخش بزرگ مشكل هم من و شماييم كه با تربيت ناصحيح و نادرست، دختر و پسرمان را به محيط هاي اجتماعي وارد ميكنيم. و خانه هايمان را مملو از ماهواره و سي دي هاي آنچناني و سرگرمي هاي مخرب،كرده ايم آنوقت متعرضيم كه چرا جامعه ما چنين و چنان است.
بهتر است مديران يك تاپيك مهم بزنند و در آن وظايف رهبر و مسئولين و مردم در جامعه اسلامي را به تفكيك بنويسند
يا علي

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر همه دوستان

ضمن اینکه باید یادآوری کنم که هنوز گفتار در مورد حیطه ولایت ولی فقیه به پایان نرسیده و محتاج ادامه صحبت هاست !

محسن...;40968 نوشت:
من سؤالي از جناب ياس داشتم.بزرگترين خلاف در زمان امامت حضرت علي (ع) چه بود؟آيا غير از غصب خلافت ايشان توسط عده اي معلوم الحال بود؟اگر حرف شما درست باشد پس چرا حضرت در مورد اين خلاف بزرگ 25 سال سكوت كرد؟آيا آن حضرت هم در اجراي فرامين الهي نعوذ بالله قصور كرد؟شكي نيست كه مصلحت نظام در اين است كه رهبر نظام مستقيم وارد برخي از موضوعات نشوند ،اما اين وظيفه از دوش بزرگان و مسئولين و حتي مردم آن نظام برداشته نميشود.
همانطور كه در سكوت علي(ع)، ما فرياد هاي فاطمه (س)،ابوذر،عمار و ديگران را در گوشمان شنيده ايم.
بعضي هم كه گسترش فساد را در جامعه گوشزد كرده اند،بدانند رهبري بارها و بارها در اين موارد تذكر داده اند و مستقيم وارد اين مباحث شده اند.(كساني كه متعرضند سري به سخنراني هاي ايشان در سال هاي گذشته بزنند) منتها آن وظايفي را كه مسئولين و مردم و من وشما بايد انجام بدهيم توجه نكرده ايم.
به عنوان مثال اگر من از فردا داخل ماشينم به جاي آهنگ هاي پاپ يا سنتي يا هرچه يك نوار سخنراني يا قرآن يا مذهبي ديگري بگذارم يا كمي ريشم را بلندتر كنم يا عكس شهدا را روي پيراهنم طراحي كنم همينهايي كه درد حجاب و فساد جامعه را دارند،جور ديگري به من نگاه ميكنند و متحجر و عقب مانده ميدانند(در حالي كه من هنوز يادم نرفته كه افتخار مردم در اوايل انقلاب و زمان دفاع مقدس گوش دادن به نوار هاي آهنگران يا چسباندن عكس امام يا شهدا روي پيراهن خود بود).پس يك بخش بزرگ مشكل هم من و شماييم كه با تربيت ناصحيح و نادرست، دختر و پسرمان را به محيط هاي اجتماعي وارد ميكنيم. و خانه هايمان را مملو از ماهواره و سي دي هاي آنچناني و سرگرمي هاي مخرب،كرده ايم آنوقت متعرضيم كه چرا جامعه ما چنين و چنان است.
بهتر است مديران يك تاپيك مهم بزنند و در آن وظايف رهبر و مسئولين و مردم در جامعه اسلامي را به تفكيك بنويسند
يا علي

در پاسخ به دوست عزیز محسن . . . باید بگویم :

شما قیاس درستی انجام ندادید ( البته زود در مورد صحبت های بنده قضاوت نفرمایید ابتدا بصورت کلی متن رو مطالعه کنید ) ، همه میدانیم که امیرالمومنین صلاح را در خانه نشینی و سکوت دیدند ، در صورتی که ایشان مأمور بودند که اگر حتی 40 نفر یار وفادار یافتند قیام کنند ! پس نمی توان گفت سکوت رهبری از سنخ سکوت امیرالمومنین است ،

اما جالب تر اینجاست که بعضی از مسائل درست تحت تأثیر دستور رهبری است ، مثلاً :

قوانین بانکها ( که همه میدانیم به شکلی مدرن مشغول به ربا خوری و ربا دهی هستند )
صدا و سیما ( که از تلویزیون لس آنجلس هم بدتر شده و گذشته از همه موارد ، حداقل برنامه های کودکان آن اصلاً تناسبی با تعالیم دینی ندارد )
ورزش های بانوان و حجاب آنها ( آیا خود شما حاضر میشوید ناموستان با اینچنین حجابی در مسابقات شرکت نماید ؟ باور کنید زمانی که من عکس بانوان والیبالیست ایرانی را دیدم خجالت کشیدم !!! )
مسابقات سراسری شطرنج و بیلیارد و اسکوتر و . . . . ( که احتمالاً در حرام بودنش باید یکم شک و شبهه باشه که اینقدر اشاعه داده میشه و بهش توصیه میشه و راجع بهش تبلیغات میکنن )
انواع فساد ( اعم از مالی و اخلاقی و . . . ) در بین مسئولین نظام و متأسفانه برخی روحانیون بی تعهد ( که درست بعد از کشفش سنگین ترین جریمه شون اینه که از اینجا برشون میدارن میزارن یه جای دیگه )
و . . .

ببین دوست من ، من از مردم سلب مسئولیت نکرده و همه مسئولیت ها را به دوش رهبری نمی اندازم ، ولی آیا غیر از این است که این مردم برای جلوگیری از فساد و فحشا و ظلم و سرکشی انقلاب کردند ؟

کدامیک بر چیده شد ؟ ( یا کاهش یافت ؟ )

سینما که همان است فقط خانمها روسری نصفه دارن !
خیابانها که همان است فقط ، در کاباره های خیابانی تخته شده و به کاباره های زیر زمینی تغییر کاربری داده !
فساد مالی هم که داره بیداد میکنه فقط تفاوتش اینه که تو انقلاب داره به اسم دین نوشته میشه !
صدا وسیما هم که پیشرفت داشته دیگه آهنگ های باباکرمی پخش نمی کنه داره کم کم بعد از پاپ و راک یه سمت رپ پیش میره !
مساجد هم که قبل از انقلاب یه کورسو امیدی بهش میرفت الان شده محل تبلیغ x و y !!!!
خدا میداند که سخنرانی های ایام تاسوعا و عاشورا هم که به سلامتی تماماً جهت گیری های سیاسی داشت ، اگر اینطور نیست بگید !
رضایت مردم هم که نه تنها بیشتر نشده که بصورت فاجعه انگیزی کاهش یافته ! آنهم نه تنها از نظام و نظامت آن که از دین و خدا و پیغمبر و . . .
و . . .

دوست من بازهم میگم ، دست و پا زدن تو این باتلاق تقصیر همه است و تقصیر یکی دو نفر نیست ، اما نقش اونهایی که مسئولیت دارن تو این مسئله خیلی پررنگ تره !

عزیز من این سیر نزولی که شما برای مردم در نظر میگیرید ، یکدفعه بوجود نیامده !
این ماهواره ها و سی دی ها یکدفعه پا به خانه های مردم نگذاشته!
این درجه نارضایتی از دین و خدا و پیغمبر کار یکی دو روز نیست !
این موج فساد و فحشا از همین دیروز سر باز نکرده !
این افتضاحات مالی و اخلاقی در رأس حکومت اثر غفلت چند روزه نیست !

این جریان ، این غده های بدخیم سرطانی سی ساله که تو کالبد این انقلاب ریشه دوونده و بزرگای انقلاب ازش غاقل بودن !

اینجا باید نقش کی پر رنگ باشه ؟
کی باید نقش طبیب رو برای انقلاب بازی میکرد ؟ و این درد ها رو پیش بینی میکرد ؟

باز هم میگم و تأکید میکنم ، منظور من تنها رهبری نیست که چه بسا به حرف ایشون هم خیلی ها گوش نمی دن و داد وفریادشون ظاهریه و در اصل خیلی از همین خائنین که در جلوی رهبری داد از اطاعت میزنن و پشت ایشون به خیانت میپردازن عامل این مشکلاتن !

ولی آیا نباید این منافقان به مردم شناسانده میشدند ؟؟؟؟
نباید از مسئولیت های خویش کنار میرفتند ؟؟؟

اگر امیرالمومنین 40 یار برای تشکیل حکومت نداشت ، ما که 20 میلیون سرباز داشتیم ، چرا آن حکومت علوی تشکیل نشد ؟

ایراد کار کجاست ؟؟؟؟

از همه دوستان خواهش میکنم نوک پیکان تقصیرات را نه تنها به سوی رهبر بگیرند و نه تنها بسوی مردم ، بلکه امروز باید با انتقاد سازنده به دنبال درمان باشیم نه اینکه به سردرگمی در این وضع آشفته دامن بزنیم !

با تشکر - اگر تند بود از همه دوستان عذر میخوام !

متشكرم جناب celyanic
من هم مطيع چشم وگوش بسته رهبري بدون توجه و تفكر نيستم و ايشان را قابل نقد ميدانم همانطور كه خودشان استقبال كرده اند(رجوع ميدهم به ديدار دانشجويان با ايشان)
قصد من فقط جدا سازي مسئوليت ها بود .به گفته آية الله مصباح، ريشه مهم نابهنجاري هاي اخلاقي در عدم توجه برخي مسئولين كشوري به بحث تهاجم فرهنگي است.اما من بحث اخلاقي و فردي اين مسئله را گفتم.من ميشناسم جوونهايي رو كه به خاطر خوندن نماز از جانب حتي پدر و مادرشون مسخره ميشوند.
شما هم زياد به اون بيست ميليون دل نبند.چون اگه به تعداد ياران امام زمان (عج) ،رهبري يار مخلص داشت، قبل از ايشون خود امام زمان تشريف مياوردند.شما حتما مباحث سياسي رو دنبال ميكنيد و حتما متوجه شده ايد كه بسياري از مسئو لين و نخبگان فرهنگي ما فقط پشت اين الفاظ پنهان شده بودند و ميبينيد چطور يكي يكي دارن نقاب از چهره زشت و منفورشان برميدارند و هنوز هم به لطف وقايع اخير دارن اضافه ميشن.من كم كاري را در مقام معظم رهبري نميدانم چون ايشان مسئوليت مستقيم در دخالت در بسياري از اين موارد را ندارند
رجوع ميدهم به اين لينك در مسئو ليت هاي رهبري:
وظايف واختيارات رهبر
طبق قانون حتي ايشان مسئوليت نظارت بر نهاد صدا وسيما را نيز ندارند(براساس اصول 175 وقسمت ج بند شش اصل 110 قانون اساسي، عزل ونصب رييس سازمان صدا وسيماي جمهوري اسلامي ايران بامقام رهبري است. البته شورايي مركب ازنمايندگان رييس جمهور، قوّه ي قضاييّه و مجلس شوراي اسلامي(هركدام دو نفر) ، بر اين سازمان نظارت خواهند داشت.)بلكه اين ماييم كه با انتخاب افراد صالح در اجراي قانون به كشور كمك كرده ايم.(يعني با انتخابات صحيح مجلس يا رياست جمهوري)در قرآن به صراحت داريم كه هيچ قومي در گمراهي فرو نميروند مگر خودشان كوتاهي كرده باشند(ان الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم-سوره رعد، آيه 11). و نيز حضرت علي (ع) ميفرمايند مردم لايق همان كساني هستند كه بر آنها حكومت ميكنند.(چون خودشان آنها را انتخاب كرده اند)
البته من وضع را به اين سياهي هم نميبينم كه شما غلو كرده ايد
(
سینما که همان است فقط خانمها روسری نصفه دارن !
خیابانها که همان است فقط ، در کاباره های خیابانی تخته شده و به کاباره های زیر زمینی تغییر کاربری داده !
فساد مالی هم که داره بیداد میکنه فقط تفاوتش اینه که تو انقلاب داره به اسم دین نوشته میشه !
صدا وسیما هم که پیشرفت داشته دیگه آهنگ های باباکرمی پخش نمی کنه داره کم کم بعد از پاپ و راک یه سمت رپ پیش میره !
مساجد هم که قبل از انقلاب یه کورسو امیدی بهش میرفت الان شده محل تبلیغ x و y !!!!
خدا میداند که سخنرانی های ایام تاسوعا و عاشورا هم که به سلامتی تماماً جهت گیری های سیاسی داشت ، اگر اینطور نیست بگید !
رضایت مردم هم که نه تنها بیشتر نشده که بصورت فاجعه انگیزی کاهش یافته ! آنهم نه تنها از نظام و نظامت آن که از دین و خدا و پیغمبر و . . .
و . . . )

بلكه جوان هاي ما بسيار فهم و شعورشان از گذشته بالاتر است(شعار نميدهم) و شما هم فقط كف روي آب را نبينيد اگر كف آب را كنار بزني ،آب زلال و شفاف را هم خواهي ديد
يا علي


celyanic;39637 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

سلام بر دوست عزیز

ببین دوست من اگه قرار باشه ما بحث و از اول پیگیری کنیم باید وقت زیادی بزاریم ، در ضمن اگه شما تایپیک رو از اول مطالعه کنید به تمام برداشت بنده در اصل ولایت پی خواهید برد ( دقت کنید نظر من و شما ملاک نیست بلکه مهم اصالت موضوع در دین خداست که همه ما مأمور به کنکاش و درک آن هستیم - یا همان تحقیق در اصول اعتقادی - البته مطمئناً میدانم شما تسامحاً نظر بنده را خواستید )

اما برای اینکه خدایی نکرده ناراحت نشوید خلاصه ای خدمتتان ارائه میدهم !

آنطور که بنده متوجه شده ام ولایت تام و کامل برگرفته از آیه 55 سوره مائده به معنای سرپرستی و قیومیت و صاحب اختیاری کامل در تمام وجوه و ابعاد زندگی از ابتدا تا انتهای زندگی است و پذیرش این قیومیت موجب اطاعت بی چون و چرا از ولی است - حتی در جزئی ترین امور - و صد البته اصالت آن به خدا برمیگردد و این ولایت و اختیار برای خداوند با الذات است
برای رسول و ائمه عین همان ولایت وجود دارد ولی با این تفاوت که بالغیر است ( یعنی از غیر گرفته شده و آنها در اصالت خود اینچنین ولایتی ندارند بلکه آن - ولایت - لطفی است از جانب خدای عزوجل به ایشان ایجاباً لمسئلتهم و اعظاماً لحقهم )
ضمن اینگه این ولایت در این شکل و شمایل و با این توصیف تنها و تنها مخصوص خدا و رسول و ائمه است و هیچ شخص دیگری صاحب این ولایت نیست !

اما ما ولایت های دیگری هم داریم که تفاوت آن با ولایت خداوند و رسول و ائمه در کامل و تام بودنشان است

مثل ولایت پدر بر فرزند : که ولایتی است تا آنجا که پدر به فرزندش مخالف دستور خداوند امر نکند !
یا ولایت شوهر بر زن
و همین ولایت فقهاء در عصر غیبت که ولایت در حیطه فقه اصغر است !
و . . .

این ولایت آنچیزی است که بنده از دین خداوند فهمیده ام ، امیدوارم در صورت وجود اشکال بنده را راهنمایی فرمایید !

منتظر پست های بعدی شما دوست عزیز هستم !

یا ستار..

با سلام..

از تاخیر جواب پوزش می طلبم ؛چند روزی به شبکه وصل نبودم..

دوست عزیز..


[=&quot]ببینید شما هنوز اصل ولایت را نگفتید چیست ؛ان چیزی که شما به ان پرداختید احکام ولایت است ؛به عبارتی موارد مربوطه بعد از اتخاذ ان اصل معنا پیدا می کند و این امر قبل از وجود خود ولایت می باشد[/]...

[=&quot]ولایت در اصطلاح و لغت به معنای حق حاکمیت و تدبیر امور می باشد ؛و این یعنی کسی که اداره نظام در دست اوست ؛واین معنا پیدا نمی کند مگر در نزدیکی بین ان دو ؛به عبارتی ؛حکومت بر یک چیز وقتی معنا پیدامی کند که اداره و تدبیر کننده یک امر در یک شئ ؛از بقیه اشیاء و چیزها به ان شئ ؛نزدیکتر باشد ؛نتیجتا ولایت در نزدیکی بین دو شئ خوابیده است و هر چه این نزدیکی بیشتر باشد ؛ولایت نیز وسعت پیدا می کند[/]...

[=&quot]ولایت بر اشیا یا به اعتبار است یا حقیقی ؛و البته این مورد بر می گردد به رابطه بین مدبر و تدبیر شده ؛یک وقت این مالکیت رابطه ؛قائم به وجود مدبر است و یک وقت چونین نیست ؛انجا که هست به حقیقت بر می گردد و لی انجا که چونین احرازی نیست به اعتبار[/]...

[=&quot]به عنوان مثال تدبیر و حکومت بر فرزندان از طرف پدر یک امر اعتباری است ،و همچونین حکومت بر امور ظاهری و دینی مردم که همان احکام شرعی می باشد ؛.چون نزدیکی بین پدر و فرزند یک نزدیکی حقیقی نیست تا تدبیر امر فرزند نیز از جانب او به حقیقت ان رابطه بر گردد ؛به عبارتی نزدیکی حقیقی بین دو شئ در امور وجودی بین دو شئ می باشد نه نزدیکی ماهوی یا ظاهری و به نوعی جسمی ..[/]


[=&quot]مثلا حکومت شما بر یک لیوان ؛یا به اعتبار است یا به حقیقت ؛انجا که این نزدیکی ظاهری باشد این حکومت اعتباری است ؛مثل بلند کردن و جابجایی و تبدیل ان به اشکال مختلف ؛ولی شما در اصل وجود ان نمی توانید تصرف کنید ؛این یعنی اینکه نزدیکی شما به لیوان از ظاهر به ان تجاوز نمی کند ؛ولی یک وقت این نزدیکی طوری می شود که شما از خود لیوان به ان نزدیکتر می شوید ؛ولی در نزدیکی متعارف و ظاهری شما هیچوقت نخواهید توانست از خود یک شئ به ان نزدیکتر شوید؛نتیجتا نزدیکی حقیقی ولایت حقیقی را به بار می اورد و این ولایت مصداق حکومت و تدبیر امور واقعی ان لیوان می باشد...[/]

[=&quot]با این حساب امام معصوم از از هر چیزی به ان چیز نزدیکتراست ؛بجز خدا و خداوند از هر چزی به خودش نزدیکتراست حتی معصومین ؛نتیجتا نسبت به انها احق در تصرف و اختیار گرفتن ؛زمام امور شان می باشد..[/]

[=&quot]پس ولایت مطلقه در درجه اول از ان خداست ؛و بعد از ان از ان معصوم ؛به اذن خداست...[/]

[=&quot]ولی ان ولایتی که به غیر معصوم برسد ؛در احکام ظاهری و اعتباری است نه در حقیقت امور اشیا ؛نتیجتا ولایت فقیه وظیفه تدبیر در امور شرعی بین اشخاص را دارد که البته به احکام ظاهری بر می گردد ؛که این دایره حکومتی انچه را که در امور اینچونینی باشد را در بر می گیرد...هر چند امام معصوم نیز کار تدبیر امور و احکام ظاهری را از مدخل تصرف بر باطن به سرانجام نمی رساند .چون اسباب و مسببات هر نظام منطبق با امور مربوط به خود می باشد؛به عبارتی احکام هر مرتبه وجودی مستقل از حکم مرتبه دیگر است..مثلا احکام بین اجسام مادی از طریق مسببات مادی رد و فدق می شود و روابط بین نظام غیر مادی از طریق اسباب خودش..[/]

[=&quot]نتیجتا خداوند از هر چیزی به موجوداتش نزدیکتر است ؛حتی از خود ان موجود ؛وبعد از ان امام معصوم به اذن خداوند و سپس هر کسی که به امام نزدیکتر باشد ؛به عبارتی همنشین امام و همینطور تا مراتب پایین.و این نزدیکی چون نزدیکی حقیقی می باشد نتیجتا اثرات ان نیز حقیقی می باشد ولی در غیر ان به اعتبار باز می گردد...[/]

[=&quot]اینجاست که عصمت خودش را نشان می دهد ؛در مورد رابطه بین این نزدیکی و عصمت معصوم بعدا به بحث می نشینیم ...[/]

-----------------------------

با سلام جناب طاها

طاها;40793 نوشت:
در واقع اين علما را نايب خود به مردم معرفي كرده اند

البته نایب کسانی که تفقه در دین نمی کنند
البته باز هم بگذریم از این که بار ها گفته شده که این حدیث و شبیه به این به کلیه علما(مراجع)اختصاص دارد،ولی نمی دانم چرا علاقه دارید که مطلقش کنید

طاها;40794 نوشت:
-- تمام قوانين ان حكومت بر گرفته از قانون اسلام باشد و در راستاي قوانين اسلام باشد و مراكز تصميم گيري و قانون گذاري ، قانوني بر عليه قوانين اسلام تصويب نكنند

واقعا شما این طور می بینید؟اگر اینطور است که:
چشم هارا باید شست،جور دیگر باید دید
حداقل نمی گفتید
طاها;40794 نوشت:
تمام قوانين

طاها;40794 نوشت:
تا زماني كه حكومت تشيع به عون الله تعالي پابرجاست

فکر کنم شما روحانی باشید،آخرین باری که تبلیغ رفتید کی و کجا بود؟
می خواهید از حکومت شیعی بگویم؟می خواهید از تبلیغ وهابیت و حتی بهاییت در همین ساعت در ایران بگویم و آن هم به چه وسعت!!!!!!!!!

طاها;40794 نوشت:
افرادي كه در راس حكومتي اين چنيني قرار مي گيرند نايبان امام زمان (عج) خواهند بود

الان هم که الحمدلله هستند،پس نایبان امام هم هستند،فکر کنم دیگر لازم نیست که از جایگاه شیعه در دنیا و خاورمیانه صحبت کنیم!!!!!

راستش من حوصله ی متن های قطور را ندارم،لطفا کمی خلاصه تر مطالب را بیان کنید

محسن...;40968 نوشت:
پس چرا حضرت در مورد اين خلاف بزرگ 25 سال سكوت كرد؟

سکوت؟حضرت علی(ع)از هر فرصتی استفاده می کردند و خود را وصی خاتم انبیا(ص) معرفی می کردند!
سکوت ایشان به معنای قیام نکردن ایشان بوده است،که به نظر من قیاس بی ربط و غلطی است

محسن...;41046 نوشت:
چون اگه به تعداد ياران امام زمان (عج) ،رهبري يار مخلص داشت، قبل از ايشون خود امام زمان تشريف مياوردند.

لطفا این را یکی برایم توضیح بدهد،من مغرم شدیدا هنگ کرد

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

erfan_alavi;41056 نوشت:
یا ستار..

با سلام..

از تاخیر جواب پوزش می طلبم ؛چند روزی به شبکه وصل نبودم..

دوست عزیز..



[=&quot]ببینید شما هنوز اصل ولایت را نگفتید چیست ؛ان چیزی که شما به ان پرداختید احکام ولایت است ؛به عبارتی موارد مربوطه بعد از اتخاذ ان اصل معنا پیدا می کند و این امر قبل از وجود خود ولایت می باشد[/]...

[=&quot]ولایت در اصطلاح و لغت به معنای حق حاکمیت و تدبیر امور می باشد ؛و این یعنی کسی که اداره نظام در دست اوست ؛واین معنا پیدا نمی کند مگر در نزدیکی بین ان دو ؛به عبارتی ؛حکومت بر یک چیز وقتی معنا پیدامی کند که اداره و تدبیر کننده یک امر در یک شئ ؛از بقیه اشیاء و چیزها به ان شئ ؛نزدیکتر باشد ؛نتیجتا ولایت در نزدیکی بین دو شئ خوابیده است و هر چه این نزدیکی بیشتر باشد ؛ولایت نیز وسعت پیدا می کند[/]...

[=&quot]ولایت بر اشیا یا به اعتبار است یا حقیقی ؛و البته این مورد بر می گردد به رابطه بین مدبر و تدبیر شده ؛یک وقت این مالکیت رابطه ؛قائم به وجود مدبر است و یک وقت چونین نیست ؛انجا که هست به حقیقت بر می گردد و لی انجا که چونین احرازی نیست به اعتبار[/]...

[=&quot]به عنوان مثال تدبیر و حکومت بر فرزندان از طرف پدر یک امر اعتباری است ،و همچونین حکومت بر امور ظاهری و دینی مردم که همان احکام شرعی می باشد ؛.چون نزدیکی بین پدر و فرزند یک نزدیکی حقیقی نیست تا تدبیر امر فرزند نیز از جانب او به حقیقت ان رابطه بر گردد ؛به عبارتی نزدیکی حقیقی بین دو شئ در امور وجودی بین دو شئ می باشد نه نزدیکی ماهوی یا ظاهری و به نوعی جسمی ..[/]


[=&quot]مثلا حکومت شما بر یک لیوان ؛یا به اعتبار است یا به حقیقت ؛انجا که این نزدیکی ظاهری باشد این حکومت اعتباری است ؛مثل بلند کردن و جابجایی و تبدیل ان به اشکال مختلف ؛ولی شما در اصل وجود ان نمی توانید تصرف کنید ؛این یعنی اینکه نزدیکی شما به لیوان از ظاهر به ان تجاوز نمی کند ؛ولی یک وقت این نزدیکی طوری می شود که شما از خود لیوان به ان نزدیکتر می شوید ؛ولی در نزدیکی متعارف و ظاهری شما هیچوقت نخواهید توانست از خود یک شئ به ان نزدیکتر شوید؛نتیجتا نزدیکی حقیقی ولایت حقیقی را به بار می اورد و این ولایت مصداق حکومت و تدبیر امور واقعی ان لیوان می باشد...[/]
[=&quot]با این حساب امام معصوم از از هر چیزی به ان چیز نزدیکتراست ؛بجز خدا و خداوند از هر چزی به خودش نزدیکتراست حتی معصومین ؛نتیجتا نسبت به انها احق در تصرف و اختیار گرفتن ؛زمام امور شان می باشد..[/]
[=&quot]پس ولایت مطلقه در درجه اول از ان خداست ؛و بعد از ان از ان معصوم ؛به اذن خداست...[/]
[=&quot]ولی ان ولایتی که به غیر معصوم برسد ؛در احکام ظاهری و اعتباری است نه در حقیقت امور اشیا ؛نتیجتا ولایت فقیه وظیفه تدبیر در امور شرعی بین اشخاص را دارد که البته به احکام ظاهری بر می گردد ؛که این دایره حکومتی انچه را که در امور اینچونینی باشد را در بر می گیرد...هر چند امام معصوم نیز کار تدبیر امور و احکام ظاهری را از مدخل تصرف بر باطن به سرانجام نمی رساند .چون اسباب و مسببات هر نظام منطبق با امور مربوط به خود می باشد؛به عبارتی احکام هر مرتبه وجودی مستقل از حکم مرتبه دیگر است..مثلا احکام بین اجسام مادی از طریق مسببات مادی رد و فدق می شود و روابط بین نظام غیر مادی از طریق اسباب خودش..[/]
[=&quot]نتیجتا خداوند از هر چیزی به موجوداتش نزدیکتر است ؛حتی از خود ان موجود ؛وبعد از ان امام معصوم به اذن خداوند و سپس هر کسی که به امام نزدیکتر باشد ؛به عبارتی همنشین امام و همینطور تا مراتب پایین.و این نزدیکی چون نزدیکی حقیقی می باشد نتیجتا اثرات ان نیز حقیقی می باشد ولی در غیر ان به اعتبار باز می گردد...[/]
[=&quot]اینجاست که عصمت خودش را نشان می دهد ؛در مورد رابطه بین این نزدیکی و عصمت معصوم بعدا به بحث می نشینیم ...[/]

دوست عزیز عرفان علوی از اینکه به ادامه گفتار ها پرداختید متشکرم

عزیز من این که شما مسئله رو از پایه بررسی میکنید ، خیلی خوبه ، اما نه اونجایی که اختلافی نیست !

ما محدوده ولایت تام را در ید خدا و رسول و ائمه میدانیم و این ولایت را برای احد دیگری جایز نمی دانیم که همانطور فرمودید به حقیقت اشیاء و اعتبار آنها ( در هر دو وجهه ) بر میگردد ! این ولایت ولایت تام است !

فکر نکنم تا اینجا مشکل باشه !

فکر کنم مشکل از جای دیگری نشأت میگیره !

از اونجایی که ما حیطه ولایت فقیه را در فقه اصغر میدانیم ( نقطه مشترک ) و برخی از دوستان اختیار جان و مال و ناموس را در حیطه احکام حکومتی آورده و آنرا در محدوده ولایت فقیه میدانند ، که اینطور نیست ! همانطور که فرمودید ( و یا حداقل از گفته هایتان برداشت میشود ) ولایت بر جان و مال و ناموس بر حقیقت اشیاء برمیگردد و اعتباری نیست !

تفاوت اینجاست ، متأسفانه اینجایی که خیلی ها آزادانه در دفاع از ولایت فقیه از آن یاد کرده و مخالفان آنرا خارج از دین دانسته و تکفیر میکنند !

در ضمن صحبت در رابطه با عصمت و رابطه آن با ولایت هم کاملاً موید عدم ولایت فقیه در امور مذکور است ، در هر صورت بنده متنظر فرمایشات شما در این زمینه هستم !

با تشکر از شما دوست عزیز

محب الاولیا;41219 نوشت:
البته نایب کسانی که تفقه در دین نمی کنند

با سلام

تفقه در دين نمي كنند يا مي كنند؟؟؟

محب الاولیا;41219 نوشت:
البته باز هم بگذریم از این که بار ها گفته شده که این حدیث و شبیه به این به کلیه علما(مراجع)اختصاص دارد،ولی نمی دانم چرا علاقه دارید که مطلقش کنید

به همه بر مي گردد و ما مطلق اش مي كنيم يعني چي؟؟؟

ما هم گفتيم گه اين روايت به كليه علمايي كه شرايط ان را داشته باشند بر مي گردد درست.
ولي اگر قرار بر اين باشد كه يكي از اين عالمان راس حكومت قرار گيرد بايد انتحاب شود از بين عموم علما --- همان طور كه مي دانيد مسايل حكومتي برخي شئون را دارد---
اين هم راهكار قانوني دارد و هم علما خودشان در غير موارد حكومتي انتخاب مي كنند

محب الاولیا;41219 نوشت:
واقعا شما این طور می بینید؟اگر اینطور است که: چشم هارا باید شست،جور دیگر باید دید حداقل نمی گفتید

شما بزرگوار غير ان را مي توانيد نام ببريد؟؟؟

برفرض هم باشد بنده مراكز تصميمي گيري را نام بردم مثل مجلس و .....


محب الاولیا;41219 نوشت:
فکر کنم شما روحانی باشید،آخرین باری که تبلیغ رفتید کی و کجا بود؟ می خواهید از حکومت شیعی بگویم؟می خواهید از تبلیغ وهابیت و حتی بهاییت در همین ساعت در ایران بگویم و آن هم به چه وسعت!!!!!!!!!

نه بزرگوار نمي توانم بگويم هرچند بنده از نوع تبليغي كه شما مد نظرتان است را ندارم

بگذريم

جناب محب الاولياء

اين مشكلات گريبان گير تمام حكومت ها است و حكومت ها با انواع و اقسام مشكلات دست و پنجه نرم مي كنند و اين روال تا زمان حكومت غير معصوم پا برجاست

بودن مشكل مهم نيست و نبايد هم انتظار داشت كه دشمن ارام و ساكت و بدون دشمني بنشيند
از طرفي ما مدعي نيستيم كه تمام مسئوليني كه راس حكومت اند به قوانين اسلام عمل مي كنند ما بارها اين را تجربه كرده ايم از رئس جمهور منافق ديده ايم تا وزير و نماينده و .....كه در بدنه حكومت نفوذ كرده بودند و حال پس از گذشت چندين سال احوالشان بر همگان عيان مي شود

مهم نحوه برخورد با مشكلات است و مديريت و سكوت نكردن در برابر مشكل و چاره انديشي براي حل ان .

محب الاولیا;41219 نوشت:
الان هم که الحمدلله هستند،پس نایبان امام هم هستند،فکر کنم دیگر لازم نیست که از جایگاه شیعه در دنیا و خاورمیانه صحبت کنیم!!!!!

بنده تلازم بودن حكومت شيعه و صحبت نكردن از جايگاه شيعه را متوجه نشدم منظورتان؟؟

محب الاولیا;41219 نوشت:
راستش من حوصله ی متن های قطور را ندارم،لطفا کمی خلاصه تر مطالب را بیان کنید

مشكل بيان كوتاه هم اين است كه منظور را درست نمي رساند و توضيح مي طلبد

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

محسن...;41046 نوشت:
شما هم زياد به اون بيست ميليون دل نبند.چون اگه به تعداد ياران امام زمان (عج) ،رهبري يار مخلص داشت، قبل از ايشون خود امام زمان تشريف مياوردند

دوست عزیز منظور بنده از بیست میلیون ، آن تعدادی بودند که انقلاب کردند نه جمعیت حال حاضر !

صحبت بر سر آرمانهایی بود که قرار بود در پس تشکیل انقلاب تحقق یابد و . . . .

محسن...;41046 نوشت:
شما حتما مباحث سياسي رو دنبال ميكنيد و حتما متوجه شده ايد كه بسياري از مسئو لين و نخبگان فرهنگي ما فقط پشت اين الفاظ پنهان شده بودند و ميبينيد چطور يكي يكي دارن نقاب از چهره زشت و منفورشان برميدارند و هنوز هم به لطف وقايع اخير دارن اضافه ميشن.من كم كاري را در مقام معظم رهبري نميدانم چون ايشان مسئوليت مستقيم در دخالت در بسياري از اين موارد را ندارند

بنده هم گفتم که این آسیب ها ثمره کم توجهی یکی دو روزه نیست !بلکه به 30 سال بی توجهی بر میگردد و حال سوال اینجاست که در برابر این بی توجهی ها چه شخص یا اشخاصی مسئولیت بیشتری دارند ؟

چرا به جایی رسیدیم که هرکسی دنبال منافع خودش است ، مگر نه اینکه این مردمان همانهایی هستند که از جان خویش برای براندازی نظام پیشین گذشتند ، مگر نه اینکه هشت سال از همه چیز خود برای دفاع گذشتند ، پس چه شد که همه دارن توزرد از آب در میان ؟

دلیلش یک چیز است ، بی اعتمادی که در اثر گذر زمان بوجود آمده ، متأسفانه خیلی از اشخاصی که در رأس حکومت بودند تنها و تنها به فکر منافع خویش بودند و با ابزاری به اسم دین مردم را کنترل کردند ( متأسفانه ) و مردمی که این وضع را به عینه احساس کردند نتوانستند تحمل کنند !

باور کنید شما از خیلی از مسائل یا خبر ندارید یا نمی خواهید که خبر داشته باشید !
در یه شهر کوچک 50 یا 60 هزار نفری مثل شهر ما خیانت هایی میشود که نمی توان گفت ، پولهایی بالا و پایین میشود که از شماره حساب و من و شما خارج است ، باور کنید در شهر ما کسی را بعنوان فرماندار گذاشته اند که حتی توانایی اداره یک کلاس را هم نداشت ! شخصی بی بصیرت بی علم که نه توانایی درست صحبت کردن دارد و نه توانایی اجرایی !

تنها دلیلش این بود که از خودشان بود ! هرچه بگویند بی چون و چرا اطاعت میکند !
ما 1400 سال است که به اهل سنت ایراد میگیریم که سرشان را همچون کبک زیر برف کرده اند و نمی خواهند حقیقت را ببینند ، پس چه شده که حکایت خودمان هم اینچنین شده ؟

محسن...;41046 نوشت:
البته من وضع را به اين سياهي هم نميبينم كه شما غلو كرده ايد

چرا نباید حقیقت را ببینیم ! باور کنید من غلو نمی کنم ، تنها کافی است اندکی چشمانمان را باز تر کنیم !

در کنار آن من منکر خیلی از جوانان روشنفکر نیستم ، که اگر آنرا انکار کنم دروغ میگویم !

اما . . .

دوست عزیز شما نمی توانید واقعیات جامعه را انکار کنید ، پس سعی در اصلاح آن داشته باشید !

با تشکر

celyanic;41243 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

فکر کنم مشکل از جای دیگری نشأت میگیره !

از اونجایی که ما حیطه ولایت فقیه را در فقه اصغر میدانیم ( نقطه مشترک ) و برخی از دوستان اختیار جان و مال و ناموس را در حیطه احکام حکومتی آورده و آنرا در محدوده ولایت فقیه میدانند ، که اینطور نیست ! همانطور که فرمودید ( و یا حداقل از گفته هایتان برداشت میشود ) ولایت بر جان و مال و ناموس بر حقیقت اشیاء برمیگردد و اعتباری نیست !

با سلام.

ببیند دوست من ؛ولایت وتدبیر امور و روابط حقیقی که بین مال و جان وناموس اشخاص؛در رد و فدق نظام خلقت نهفته است یک چیز است!که چونین امری فقط به دست خدا و کسی است که از طرف او انتخاب شده باشد؛در این مورد بحثی نیست..هر چند یک فقیه می تواند با مجاهدن نفس به بخشی از این حکومت در نظام خلقت دست بیازد ولی این موضوع شرط نیست..

همین جان و ناموس و مال مردم ؛غیر از اتصال حقیقی ان با اموری که در نظام خلقت است؛تابع احکام ظاهری نیز می باشد ؛و احکام ظاهری و الهی نیز تابع قانون الهی است که همان قانون شرع است؛و اجرای قوانین شرعی نیز بدون یک حکومت واحد میسر نیست؛و اجرا کننده چونین قوانینی هم از طرف معصوم و امام مشخص شده اند ؛نتیجتا این موارد خارج از چهار چوب قوانین شرع نیستند که شما انرا خارج از تعلق به قانون شرع بدانید ؛نتیجتا حتی مال اشخاص نیز در یک حکومت تحت تدبیر حکمران ان حکومت قرار می گیرد ؛منتها تحت قوانین شرع و الهی...

نتیجتا حکمران خارج از قانون الهی حقی بر ناموس و اموال مردم ندارد ؛ولی وقتی حکم شرعی و قانون منطبق با ان پیش بیاید دیگر فرقی بین خود حکمران و غیره نیست؛به عبارتی حکومت تابع شخص فقیه نیست بلکه تابع قانون الهی است نتیجتا هر امری که در این زمینه در دایر مدار ان قرار گیرد ؛در محدوه قانون جای خواهد گرفت ؛این موضوع هر چند مربوط به ناموس و یا جان اشخاص باشد...

نتیجتا ولایت مطلقه فقیه ؛ان ولایتی است که بر تمام موارد یک جامعه و احکام سیاسی و اجتماعی ان بر حسب منابع شرعی ؛و مستندات ان تسلط داشته باشد ؛و حکم شرع را بتواند بر حسب موارد فوق استنباط نماید نتیجتا انجا که پای قانون به میان اید دیگر حکم بین ناموس و جان؛با گرفتن مالیات فرقی نخواهد کرد؛...

خلاصه اینکه:

ولایت فقیه ؛ولایتی است الهی و قانونمند منتها نه به شکل تاسیسی و نصبی بلکه مصلحتی ؛و چونین ولایتی بر گرفته از خود ولایت معصوم است ؛مگر در موارد خاص ان ؛و کسی چونین ولایتی دارد که اگاه به تمام امور اجتماعی و سیاسی و روابط بین الملل و هر چیزی که مربوط به نظم و برقرای ان؛ همگام با مستندات شرعی لحاظ گردد ؛با این حساب هر فقیهی نیز نمی تواند چونین ولایتی را احراز کند...

امام علی(ع) میفرماید: «أیها الناس ان احق الناس بهذا الامر أقواهم علیه و أعلمهم بأمر الله فیه»؛
«ای مردم! سزاوارترین مردم به امارت و خلافت کسی است که بدان تواناتر و در آن به فرمان خدا داناتر باشد».


ایضا:

«انّه لابد للناس من أمیر برّ او فاجر یعمل فی إمرته المؤمن»؛
«به ناچار مردم نیازمند وجود حاکم هستند؛ خواه نیکوکار و خواه بدکردار تا در حکومت او مرد با ایمان، کار خویش کند»


یاحق

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

erfan_alavi;41282 نوشت:
..هر چند یک فقیه می تواند با مجاهدن نفس به بخشی از این حکومت در نظام خلقت دست بیازد ولی این موضوع شرط نیست..

میشه یکم بیشتر توضیح بدید !

erfan_alavi;41282 نوشت:
همین جان و ناموس و مال مردم ؛غیر از اتصال حقیقی ان با اموری که در نظام خلقت است؛تابع احکام ظاهری نیز می باشد ؛و احکام ظاهری و الهی نیز تابع قانون الهی است که همان قانون شرع است؛و اجرای قوانین شرعی نیز بدون یک حکومت واحد میسر نیست؛و اجرا کننده چونین قوانینی هم از طرف معصوم و امام مشخص شده اند ؛نتیجتا این موارد خارج از چهار چوب قوانین شرع نیستند که شما انرا خارج از تعلق به قانون شرع بدانید ؛نتیجتا حتی مال اشخاص نیز در یک حکومت تحت تدبیر حکمران ان حکومت قرار می گیرد ؛منتها تحت قوانین شرع و الهی...

دوست عزیز اینکه جان و مال و ناموس انسان تا حدی تابع قوانین حکومتی است ، کاملاً درست است ، ولی بگذارید در قالب مثال مسئله بیان شود تا از هر گونه شائبه ای بدور باشد !

مثلاً تمام اموال یک شخص در اثر فساد مالی به نفع دولت مصادره خواهد شد !
جان کسی بخاطر قتل عمد از او گرفته خواهد شد ( همانطور که فرمودید قصاص از جمله احکام دینی است اما همین حکم در سایه تشکیل حکومت دینی اجزا خواهد شد )
کسی بخاطر فرار از خدمت سربازی باید چیزی اضافه تر از عمر خویش را در خدمت بگذراند !
و . . . مثالهایی از این سنخ

ببین دوست من همه این موارد که بنده گفتم در اثر تخطی از حدود شرع و قوانین حکومتی رخ خواهد داد و در برابر اجرای آن احدی اعتراض نمی کند ریرا هم قوانین شرع را پذیرفته ( البته در حکومت اسلامی ) و هم قوانین حکومت را !

اما آیا واقعاً معنای ولایت این است ؟؟؟؟

بگذارید سری به پست قبلی شما بزنیم

erfan_alavi;41282 نوشت:
ولایت در اصطلاح و لغت به معنای حق حاکمیت و تدبیر امور می باشد ؛و این یعنی کسی که اداره نظام در دست اوست

مثالهایی که بنده زدم ( که البته سعی کردم متناسب با توضیحات شما باشد ) ، مواردی است که هر حاکمی در هر درجه از عدالت میتواند داشته باشد و به نوعی تماماً حقوقی است که هر حکومتی به حاکمش میدهد ، دوست من ولایت چیز دیگری است !!!!!

یگذارید با یه مثال دیگه توضیح بدم !

تصور کنید الان حکومت در دست معصوم علیه السلام است ، همین الان پیکی از طرف معصوم آمده و به شما میگوید تمام اموالت را به حکومت واگذار کن ، همسرت را طلاق بده و آماده باش تا به فاصله کمتر از یک ساعت دیگر جانت گرفته شود ! ( البته این یه مثاله و مطمئنآً نمی شه گفت که معصوم هیچگاه اینچنین دستوری نمی دهد ، بعداً سر شدن یا نشدنش صحبت میکنیم )

شما چه میکنید ؟؟؟؟
آیا حق خیر گفتن و مخالفت دارید ؟؟؟؟

حال تصور کنید حکومت همانند الان در دست ولی فقیه است ، آیا اگر اینچنین دستوراتی از طرف ولایت فقیه به شما داده شود ،( تصور کنید هیچ دلیل موجهی بر این دستور وجود ندارد ، در هر دو حالت هم در حکومت معصوم ، هم در حکومت فقیه ، فقط این دستور مهم است که ناگهانی به شما میرسد )

شما موافقت میکنید؟؟؟؟؟
آیا اصلاً ولایت فقیه حق دادن اینچنین دستوری را دارد ؟

وقتی از ولایت بر جان و مال و ناموس صحبت میشود ( دقت کنید ، ولایت!!!!! ) صحبت بر سر حقوق متعارف حکومت در اختیار جان و مال مردم نیست ، صحبت بر سر مواردی است که جز در حیطه ولایت معصوم ، عقلانی و منطقی به نظر نمی رسد !
( مثالش را قبلاً زدم در داستان هارون مکی ، برید و مطالعه کنید )

قشنگ و ثقیل صحبت کردن شاید یه هنر باشه ، ولی زمانی که بار معنایی نداشته باشه ، وجهه دیگه ای پیدا میکنه !

فرمایش شما درست است :

erfan_alavi;41282 نوشت:
نتیجتا حکمران خارج از قانون الهی حقی بر ناموس و اموال مردم ندارد ؛ولی وقتی حکم شرعی و قانون منطبق با ان پیش بیاید دیگر فرقی بین خود حکمران و غیره نیست؛به عبارتی حکومت تابع شخص فقیه نیست بلکه تابع قانون الهی است نتیجتا هر امری که در این زمینه در دایر مدار ان قرار گیرد ؛در محدوه قانون جای خواهد گرفت ؛این موضوع هر چند مربوط به ناموس و یا جان اشخاص باشد...

فرمایش شما کاملاً درست است ، اما خداوند حیطه اختیارات هر حکمرانی را مشخص نموده ، و به همه به یک اندازه اختیار نداده !

فرمایش شما زمانی در همه حالات صحیح بود ، که خداوند بگوید تفاوتی بین حکمرانان وجود ندارد ، چه رسول الله چه . . . ، هر کسی که حاکم باشد به یک اندازه بر مومنین اختیار دارد و براستی اگر اینچنین بود که حکمت خداوندی زیر سوال میرفت !!!!!

این دقیقاً یکی از همان نقاطیست که شیعه سالها در آن با اهل سنت اختلاف دارد ( حداقل در بحث اولی الامر ) !!!

چرا شیعه تنها ائمه را اولی الامر میداند ؟ ( حداقل در حکومت ظاهری )

جوابش مشخص است ، چون هر کسی ائمه نیست و خداوند اختیارات اولی الامر ( چه تکوینی و چه تشریعی ) را تنها و تنها در ائمه قرار داده و براستی تنها ائمه هستند که شایستگی اعمال این ولایت را دارند !

و نهایت افتخار شیعه در عصر غیبت این است که از فقیهی پیروی میکند که توانایی استنباط و استخراج دستورات خداوند ( که در سنت پیامبر و ائمه جاری و ساریست ) را دارد !
اما این توانایی به معنای توانایی اعمال ولایت نیست !

میدانم که بازهم به این صحبت ادامه میدهید ، پس منتظرم !

AsRaR;39683 نوشت:
[=arial]لطفا زیر نویس فارسی

[=arial]شکر لک



[=arial]علینا جمیعاً أن نکون صبوراً لإتاحة المشارکة للجمیع مع حترام الآراء الاخری مطلقاً



[=arial]و أننا لاينبغي أن نهين الآخرين
ترجمه :
با تشکراز تو
بر همه ما.......
لازمست که شکیبا باشیم واجازه دهیم که دیگران نیزدر بحث مشارکت داشته باشند وبااحترام به عقاید ونظریات دیگران
ومانباید به دیگران توهین کنیم
این هم ترجمه :Kaf::Gol:

دوستان سلام

وقتی این سایت را پیدا کردم خوشحال شدم که بالاخره محلی هست که بتوان دردهارا گفت و کسی یا کسانی که دردها را بشنوند

اما اینجا نیز به نظر من کم سواد همان لفاظی هایی در جریان است که اشتباهات را درست و درست ها را اشتباه جلوه دهد . نمی دانم از کجا درد دل را آغاز کنم ....

من درمانده ام که در این چهل و چند سالی که از خدا عمر گرفته ام نه می توانم خود را در برابر آنچه می بینم قانع کنم و نه می توانم جوابی به فرزندم بدهم ....

اگر ما در کشوری بودیم که نام اسلام نداشت اینقدر ناراحت نبودم ... اما فرض را بر این بگذارید پس فردا پسر من می پرسد پدر مگر ما ام القرای اسلام نیستیم ؟ مگر بفرمایش برخی دوستان نایب امام زمان در اینجا نمی باشد پس این چه شهریست که دروغ به جای حقیقت ، فساد به جای پاکی ، دزدی به جای رزق حلال ، ربا و نزول بجای کار و فعالیت و هزاران مصیبت دیگر نشسته است

توروخدا اینقدر فنی حرف نزنید ... والله که خدا با تمام خدائیش وقتی دید شبان ساده دل می خواهد کفش هایش را تمیز کند و غلامش باشد و پیامبرش اورا هشدار داد به پیامبرش گفت با بنده من اینگونه رفتار نکن
حال چکونه است که دین و منش و روش و استدلال شما آنقدر سخت است که عده ای به هیچ عنوان حقیقت آنرا متوجه نمی شوند؟ تمام تلاش این است که مسجل شود نیابت امام زمان از طرف خدا به ما داده شده است .....
می فرمائید نیابت امام زمان و ولایت فقیه و به عبارت فقهی :

خلاصه اینکه:

ولایت فقیه ؛ولایتی است الهی و قانونمند منتها نه به شکل تاسیسی و نصبی بلکه مصلحتی ؛و چونین ولایتی بر گرفته از خود ولایت معصوم است ؛مگر در موارد خاص ان ؛و کسی چونین ولایتی دارد که اگاه به تمام امور اجتماعی و سیاسی و روابط بین الملل و هر چیزی که مربوط به نظم و برقرای ان؛ همگام با مستندات شرعی لحاظ گردد ؛با این حساب هر فقیهی نیز نمی تواند چونین ولایتی را احراز کند...

باشد ... فرض کنیم حق با شماست و نایب امام زمان بر ما حکومت دارد .... آخر مگر می شود اینقدر فساد و اختلاس و حرام خواری را ندید ... مگر می شود وزیری را که شرب خمر می کند را ندید ؟ مگر می توان در برابر غیر مسلمانانی که در دولت هستند چیزی نگفت؟ آخر مگر ربا جنگ با خدا نیست؟ آخر مگر دروغ پایه تمام گناهان نیست؟ آخر مگر از دری که فقر وارد میشود ایمان نمی رود ؟ مگر اینها حرف علی نیست؟ نکند اینها را هم دیگر قبول ندارید ؟تورو خدا نگذارید دین مردم اینگونه به تاراج برود

30 سال پیش مردم با جان و دل هر چه داشتند در خدمت انقلاب گذاشتند ... جوانانی که در حکومت شاه تربیت شده بودند 8 سال جنگیدند ... اما فکر می کنید اگر الان جنگی شود کسی حرف مسئولان را قبول می کند؟ کسی مثل سابق دلش برای این مملکت می سوزد؟

آن دکتر عزیزی که در شهرک غرب است ... می دانم چه میگوئی ... اما می دانی چرا کسی به آنها کاری ندارد؟ چون پسر و دختر آقایان همانهایی هستند که در ماشین میبینی ... خانه هایی که در فاز 1 و 2 مشاهده می کنی مربوط به آقایان و از ما بهتران است ....چون همه چیز شده پول ... اگر جلوی آن پسر و دختر را بگیرد پس چه کسی ماشین 300 میلیونی بخرد ..... آن وقت من و تو غصه بنزین 100 تومنی را داریم ...............

با سیاست های چند سال اخیر نیز یا باید با آنها باشی و خوب بخوری یا نباشی و بدبخت باشی .... ورشکست شوی ...زندان بیفتی چرا که به هر قیمت باید از کشور کمونیست سابق و دوست امروزه چین خرید شود ..... میوه خارجی وارد شود که باغدار داخلی بدبخت شود ..... یاد معلم دینی مدرسه مان بخیر که می گفت نباید با کفار دست داد ....

خدا رحمت کند خمینی را که نمی گفت نایب امام زمانم اما قند و شکر را در 36 ریال نگهداشت و نگذاشت نان از 10 ریال گران شود ....

البته الان دوستان فورا می گویند خوب تقصیر دولت های بعدی است و اصلاح طلب و کارگزار و اصول گرا و چه چه چه .....والله مردم همه را به یک چشم میبینند...بروید در روستاهای اطراف تهران و شهرستان ببینید مردم چه بدبختی می کشند .....

آیا این اسلامی بود که ما می خواستیم ؟ این است سیاست ما عین دیانت ماست ؟

آیا فقط به غزه باید کمک بشود ؟ آیا پاکستان همسایه نیست ؟ مسلمان نیست ؟ انسان نیستند ؟ سیل نصف کشور را برده اما ما فقط در فکر کار خود هستیم .... آخر این چگونه اسلامی است که یک پیام تسلیت نداده ایم بعد سازمان ملل که همه شان دشمن خدا و اسلام هستند جلسه تشکیل می هد برای کمک به پاکستان

به خدا من نه کافرم نه نا مسلمان نه سبز نه قرمز نه آمریکائی نه اسرائیلی
اما باید بتوانم شب که می خوابم خودم را متقاعد کنم یا نه ؟

کاش نگوئیم ما در جهان اسلام بهترینیم ... کاش نگوئیم که مدیر جهانیم

این مملکت و این مردم بهترین مردم دنیا بودند چرا که دو خصیصه داشتند ... دین اسلام و میهن دوستی که این دو خصلت همانند چسب قوی همه را به هم وصل کرده بود (در دوران انقلاب هیچ وقت یادم نمی رود که رادیو اعلام کرد کمبود وسایل داریم برای مجروحان برای بیمارستانی که نزدیک ما بود ... آنقدر مردم جنس بردند که از رادیو اعلام می کرد دیگر جا نداریم ) که با برنامه های استکبار به همراه دشمنان داخلی این دو خصیصه در حال مضمحل شدن است

از تمام دوستان و مدیریت عذر خواهی می کنم

همانطور که انقلاب از مساجد شروع شد باید از مساجد نیز دوباره شروع شود
اصلاح انقلاب را ..........
باید پیشنماز هر مسجدرا سوال بارانش کنیم
از او سوال کنیم که چرا فقر مادی وفقر معنوی در جامعه زیاد شده است
بویژه چرا ارزشها وباورها دینی ما در اجتماع کم رنگ وحتی بیرنگ شدند ...........
ما دیگر به مسئله نجس وپاکی وشکیات نماز وخطبه عقد وازدواج واستخاره و.و. گرفتن ؛ چندان نیاز نداریم .............
اقای پیشنماز :
چکار کنیم دوباره مساجد سنگر انقلاب شوند ........
متاسفانه امروز بانک ها (ملی - صادرات - سپه -کوفت وزهرمار و.و)سنگر نظام شدند...........
اقای پیشنماز :
متاسفانه :
امروز حفظ جمهوری از حفظ مکتب واجب تر شده است چرا ؟
ومصلحت نظام از مصلحت اسلام مهمتر است ......چرا ؟
اقای پیشنماز :
نماز باید منکرات وفحشاء را؛ کنار زند ......................
پس چرا از درودیوار این پایتخت ام القرای ؛ گناه ومنکرات واباحه گری و.و بالا میرود ...............
ودولت ونیروی انتظامی , با مهروزری هرچه تمامتر ؛ مشغول تماشا هستند
اقای پیشنماز :
چرا ؟
حالا که دستمان به صدا وسیما نمی رسد ..........
باید مسجدها را مجدداً پایگاه انقلاب کنیم والا .................داره دیر میشود

.
.
دوستان مبارزه با نفس اماره واجب است

.
.
ولی
مبارزه با (دین ستیزی و ارزش سوزی وحرمت شکنی و.و)..........واجب نیست !!!!!!!!!!!!
حضرت علی می فرماید :
تمام دین , در مقابل امر به معروف ونهی از منکر همچون نم وبخار دهان در مقابل دریا است

یک سوال دارم :
چرا در این مملکت به جای :
یا وجیه عند الله اشفع لنا عند الله

.
.
شده
.
.
یا وجیه عند الناس اشفع لنا عند الناس

.
.
چرا به جای الله ...................
به تدریج :
الناس ؛ جایگزین میشود؟
رای الناس مهمتر است یا رای شرع مبین ؟

اگر مردم سالاری اصل است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پس چرا منتظریم که امام زمان تشریف بیاورد ؟

celyanic;41399 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

تصور کنید الان حکومت در دست معصوم علیه السلام است ، همین الان پیکی از طرف معصوم آمده و به شما میگوید تمام اموالت را به حکومت واگذار کن ، همسرت را طلاق بده و آماده باش تا به فاصله کمتر از یک ساعت دیگر جانت گرفته شود ! ( البته این یه مثاله و مطمئنآً نمی شه گفت که معصوم هیچگاه اینچنین دستوری نمی دهد ، بعداً سر شدن یا نشدنش صحبت میکنیم )

شما چه میکنید ؟؟؟؟
آیا حق خیر گفتن و مخالفت دارید ؟؟؟؟

اما این توانایی به معنای توانایی اعمال ولایت نیست !

میدانم که بازهم به این صحبت ادامه میدهید ، پس منتظرم !

یا ستار..

با سلام..

جناب celyanic ..

به نظر شما ایا خصیصه های شخصی و عصمت در امام قابل انتقال است؟!

ایا معصوم حکم ظاهر و شرعی را از طریق تکوین می تواند اجرا نماید!؟

خوب اگر چونین عملی را انجام داد ؛اثر انرا باز به تکوین بر می گرداند یا به اثر حارجی!به عبارتی ایا چونین عملی غایتی خارجی دارد یا نه باطنی ؛حال اگر چونین چیزی صرفا باطنی و بدون هیچ برهانی (البته بحث برهان که پیش کشیده می شود باید خارجیت را لحاظ نمود چون برهان مربوط به عالم ذهن و عقل می باشد در حالی که دار تکوین نیازی به برهان ندارد)انجام گیرد به نظر شما ایا کاری بیهوده نیست ؛چون امر تکوین امری است که به ضرورت بر می گردد و اختیار شخص در ان دخلی ندارد تا مصلحت را نیز در ان لحاظ نمود!!!ایا معصوم چونین کار بیهوده ای را بدون هیچ مصلحت خارجی و ظاهری انجام می دهد..

به نظر شما هشتاد ضربه شلاقی که معصوم می زند ؛با هشتاد ضربه ای که یک فقیه می زند چقدر در پاک شدن مجرم اثر گذار است؛ایا تاثیری در غایت ان عمل دارد ؛به عبارتی مال معصوم اثر اخروی بهتری دارد؟یعنی مجرم پاکتر می شود؛ویا نه چیزی (از کمال)اضافه بر زننده معصوم کسب می کند؟!

از طرفی بین روابط عینی و حقیقی که نظام هستی بر ان دایر قرار گرفته است ؛با روابط و ضوابط حکومتی دو سبیل جدا و نتیجتا احکام جدایی دارند؛همانطور که قبلا گفتم حکم هر یک با مسببات همان نشاه صورت می گیرد؛..

خلاصه عرض کنم که شما ؛اختیارات حکومتی را از مدخل عصمت می خواهید بگذرانید که چونین امری اشتباهی مبرهن است؛چون گفته شد که دایره عصمت در نزدیکی عینی و اتصال با اصل موضوع است که در چونین ورحله ای پای احکام ظاهری و شرعی به کنار می رود ؛به عبارتی نمی توان از طریق تکوین حجیت یک برهان ظاهری را به اثبات رساند چون اینها دو مقوله مختلف هستند؛یعنی در تکوین نیاز به برهان و اثبات نیست ولی در تشریع و ظاهر نیاز به استدلال و برهان است نتیجتا نمی توان از طریق یک سبیل به سبیل دیگر دست یازید این یک اشتباه فاحش است...

در مورد نوع نزدیکی بین خداوند ویک کتاب و همچونین نزدیکی یک شخص با همان کتاب را در بحث بعد انشا الله باز گو خواهیم نمود تا ان اصل نزدیکی و ولایت اصلی در تکوین و ولایت اعتباری روشن گردد؛چون در تکوین خطا واشتباه نیست ؛به عبارتی اتصال با حقیقت و عینیت شئ ؛مستقیم است ؛یعنی خود شئ با همه اثارش برای او حضور دارد ومانندبرهان عقلی با واسطه ذهن انجام نمی گیرد تا خطا در ان نفوذ نماید...

به نظر می اید که شما نوع ولایت در شرع را با همه اثار ان با ولایت تکوینی ؛اخلاط کرده باشید!

فقط این را در نظر داشته باشید که دار تکوین در اجرای قوانین شرعی جایی ندارد و فقط برای خود شخص معتبر است همین!ومعصوم نیز هیچ گاه یک امر شرعی را با حکمی تکوینی به سرانجام نمی رساند چون گفتم که اتصال به حقیقت یک شئ احرازی برای اجرای قوانین الهی در شرع نیست..

با تشکر.

بسم الله الرحمن الرحیم

erfan_alavi;41408 نوشت:
یا ستار..

با سلام..

جناب celyanic ..

به نظر شما ایا خصیصه های شخصی و عصمت در امام قابل انتقال است؟!

ایا معصوم حکم ظاهر و شرعی را از طریق تکوین می تواند اجرا نماید!؟

خوب اگر چونین عملی را انجام داد ؛اثر انرا باز به تکوین بر می گرداند یا به اثر حارجی!به عبارتی ایا چونین عملی غایتی خارجی دارد یا نه باطنی ؛حال اگر چونین چیزی صرفا باطنی و بدون هیچ برهانی (البته بحث برهان که پیش کشیده می شود باید خارجیت را لحاظ نمود چون برهان مربوط به عالم ذهن و عقل می باشد در حالی که دار تکوین نیازی به برهان ندارد)انجام گیرد به نظر شما ایا کاری بیهوده نیست ؛چون امر تکوین امری است که به ضرورت بر می گردد و اختیار شخص در ان دخلی ندارد تا مصلحت را نیز در ان لحاظ نمود!!!ایا معصوم چونین کار بیهوده ای را بدون هیچ مصلحت خارجی و ظاهری انجام می دهد..

به نظر شما هشتاد ضربه شلاقی که معصوم می زند ؛با هشتاد ضربه ای که یک فقیه می زند چقدر در پاک شدن مجرم اثر گذار است؛ایا تاثیری در غایت ان عمل دارد ؛به عبارتی مال معصوم اثر اخروی بهتری دارد؟یعنی مجرم پاکتر می شود؛ویا نه چیزی (از کمال)اضافه بر زننده معصوم کسب می کند؟!

از طرفی بین روابط عینی و حقیقی که نظام هستی بر ان دایر قرار گرفته است ؛با روابط و ضوابط حکومتی دو سبیل جدا و نتیجتا احکام جدایی دارند؛همانطور که قبلا گفتم حکم هر یک با مسببات همان نشاه صورت می گیرد؛..

خلاصه عرض کنم که شما ؛اختیارات حکومتی را از مدخل عصمت می خواهید بگذرانید که چونین امری اشتباهی مبرهن است؛چون گفته شد که دایره عصمت در نزدیکی عینی و اتصال با اصل موضوع است که در چونین ورحله ای پای احکام ظاهری و شرعی به کنار می رود ؛به عبارتی نمی توان از طریق تکوین حجیت یک برهان ظاهری را به اثبات رساند چون اینها دو مقوله مختلف هستند؛یعنی در تکوین نیاز به برهان و اثبات نیست ولی در تشریع و ظاهر نیاز به استدلال و برهان است نتیجتا نمی توان از طریق یک سبیل به سبیل دیگر دست یازید این یک اشتباه فاحش است...

در مورد نوع نزدیکی بین خداوند ویک کتاب و همچونین نزدیکی یک شخص با همان کتاب را در بحث بعد انشا الله باز گو خواهیم نمود تا ان اصل نزدیکی و ولایت اصلی در تکوین و ولایت اعتباری روشن گردد؛چون در تکوین خطا واشتباه نیست ؛به عبارتی اتصال با حقیقت و عینیت شئ ؛مستقیم است ؛یعنی خود شئ با همه اثارش برای او حضور دارد ومانندبرهان عقلی با واسطه ذهن انجام نمی گیرد تا خطا در ان نفوذ نماید...

به نظر می اید که شما نوع ولایت در شرع را با همه اثار ان با ولایت تکوینی ؛اخلاط کرده باشید!

فقط این را در نظر داشته باشید که دار تکوین در اجرای قوانین شرعی جایی ندارد و فقط برای خود شخص معتبر است همین!ومعصوم نیز هیچ گاه یک امر شرعی را با حکمی تکوینی به سرانجام نمی رساند چون گفتم که اتصال به حقیقت یک شئ احرازی برای اجرای قوانین الهی در شرع نیست..

با تشکر.

آقای علوی شمارا به خدا فقط به فکر پاسخ دادن نباشید ، سعی کنید با منظور نمودن واقعیت ها پاسخ دهید :

دوست من ، اگر صحبت های بنده را خوب مورد مطالعه قرار میدادید میفهمیدید که بنده چیزی را با چیز دیگر مخلوط نکرده ام !

اما بگذارید بعنوان کلام آخر اینگونه شروع کنم :

ولی فقیه دارای اختیاراتی است که شرع و قوانین حکومتی به وی داده است :
اما آن اختیاری که شرع به او داده و مایه تفاوت و تمایز او با بقیه حاکمان است :
ولی فقیه از این جهت با حاکمان ( عموم حاکمان حکومت ها ) دارای تفاوت است که در حیطه فقه اصغر ولایت دارد ! یعنی پای وی در زندگی شخصی هر شیعه ی مقلدی ( تنها و تنها در احکام عبادی ) باز است
اما در مورد اختیارات حکومتی ولی فقیه :
این اختیارات همان اختیاراتی است که هر حکومتی به حاکم خویش میدهد که میتواند در راستای قوانین ( چه الهی چه غیر الهی ) در امور روز مره مردم دخالت کند و سیاست ها کلی زندگی آنها را تعیین کند و از این جهت ولی فقیه تفاوتی با بقیه حکام ندارد ! ( هر چند که قوانین الهی باشد )
در ضمن در امر احکام حکومتی تخطی از دستورات ولی فقیه معصیت محسوب نمی شود در صورتی که تخطی از دستورات فقیه در فقه اصغر معصیت شمرده میشود ! ( هر چند که اگر کسی در حیطه احکام حکومتی از دستور ولی فقیه تخطی کند مستوجب مجازات مرتبط با جرمش خواهد شد ، اما بین معصیت و جرم حکومتی تفاوت است )

یه مثال میزنم تا قضیه کاملاً مشخص بشه ! ( فکر کنم قبلاً این مثال رو زدم ...... به هر ترتیب )

مثلاً در یک تخلف رانندگی !
همه میدانیم که سازمان راهنمایی و رانندگی زیر نظر قوه مجریه فعالیت میکند و قوه مجریه هم مشروعیت خویش را از رهبری یا همان ولی فقیه کسب میکند ،
شخصی در اثر رانندگی با سرعت غیر مجاز متخلف شمرده شده و مستوجب مجازات مربوطه اش میشود ( که همان جریمه نقدی است )
حال اگر ما برای ولی فقیه در حیطه موارد حکومتی ولایت قائل بشویم ، شخص متخلف علاوه بر تخلف رانندگی معصیت هم نموده ، چون از دستور کسی سرپیچی نموده که بر او ولایت داشته !!!!!

سوال اینجاست ، که آیا اینچنین مسئله ای با تعالیم دینی سازگار است ؟؟؟

اما درست در در نقطه مقابل انسان در اثر تخطی از حکم مرجع تقلیدش دچار معصیت میشود ! و دلیل آن هم کاملاً مشخص است ، زیرا از دستور کسی سرپیچی کرده که بر او ولایت داشته !

امیدوارم به جای آنکه تنها و تنها به فکر جواب دادن باشید ، به کیفیت جواب خود هم اندکی فکر کنید و واقعاً به آنچه پرسیده شده جواب دهید ، نه موضوعاتی غیر مرتبط ! برادر من ، ما و شما برای کل کل به این سایت نیومدیم ، بنده دارم میگم که برداشت بنده از ولایت فقیه اینه ، حتمآً هم تأکید نمی کنم که درسته ، اما تا اینجا کسی برایم دلیل محکمی در رد آن نیاورده ،
بنده مشتاقانه از سلسله مباحث منطقی و هدفدار استقبال میکنم ، برای اینکه این امور مرتبط با زندگی اخروی ما هم میباشد و تنها با امور دنیوی در ارتباط نیست ، پس خواهشاً اگر قرار است به نتیجه ای برسیم ، درست و منطقی به ادامه بحث بپردازید !

با تشکر از شما و بقیه کاربران محترم سایت

celyanic;41516 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

ولی فقیه دارای اختیاراتی است که شرع و قوانین حکومتی به وی داده است :
اما آن اختیاری که شرع به او داده و مایه تفاوت و تمایز او با بقیه حاکمان است :
ولی فقیه از این جهت با حاکمان ( عموم حاکمان حکومت ها ) دارای تفاوت است که در حیطه فقه اصغر ولایت دارد ! یعنی پای وی در زندگی شخصی هر شیعه ی مقلدی ( تنها و تنها در احکام عبادی ) باز است
اما در مورد اختیارات حکومتی ولی فقیه :
این اختیارات همان اختیاراتی است که هر حکومتی به حاکم خویش میدهد که میتواند در راستای قوانین ( چه الهی چه غیر الهی ) در امور روز مره مردم دخالت کند و سیاست ها کلی زندگی آنها را تعیین کند و از این جهت ولی فقیه تفاوتی با بقیه حکام ندارد ! ( هر چند که قوانین الهی باشد )
در ضمن در امر احکام حکومتی تخطی از دستورات ولی فقیه معصیت محسوب نمی شود در صورتی که تخطی از دستورات فقیه در فقه اصغر معصیت شمرده میشود ! ( هر چند که اگر کسی در حیطه احکام حکومتی از دستور ولی فقیه تخطی کند مستوجب مجازات مرتبط با جرمش خواهد شد ، اما بین معصیت و جرم حکومتی تفاوت است )

یه مثال میزنم تا قضیه کاملاً مشخص بشه ! ( فکر کنم قبلاً این مثال رو زدم ...... به هر ترتیب )

مثلاً در یک تخلف رانندگی !
همه میدانیم که سازمان راهنمایی و رانندگی زیر نظر قوه مجریه فعالیت میکند و قوه مجریه هم مشروعیت خویش را از رهبری یا همان ولی فقیه کسب میکند ،
شخصی در اثر رانندگی با سرعت غیر مجاز متخلف شمرده شده و مستوجب مجازات مربوطه اش میشود ( که همان جریمه نقدی است )
حال اگر ما برای ولی فقیه در حیطه موارد حکومتی ولایت قائل بشویم ، شخص متخلف علاوه بر تخلف رانندگی معصیت هم نموده ، چون از دستور کسی سرپیچی نموده که بر او ولایت داشته !!!!!

سوال اینجاست ، که آیا اینچنین مسئله ای با تعالیم دینی سازگار است ؟؟؟

اما درست در در نقطه مقابل انسان در اثر تخطی از حکم مرجع تقلیدش دچار معصیت میشود ! و دلیل آن هم کاملاً مشخص است ، زیرا از دستور کسی سرپیچی کرده که بر او ولایت داشته !

یا ستار..

با سلام..

جناب celyanic ..

کمی دقت کنید!

مطالب عنوان شده کاملا در جهت و سوی ؛مواردی است که شما ابراز نمودید ؛حال اگر شما منظورتان را انطور که باید نمی توانید برسانید مقصر بنده و دیگر دوستان نمی باشند..

شما یک بار از ولایت عینی و حقیقی صحبت می کنید ؛و عدم چونین احرازی را دال بر نقص در ولایت فقیه می دانید و یک بار از مطلب خود افول کرده و احکام حکومتی را پیش می کشید؛..

بار دیگر عصمت را پیش می کشید ؛و عدم چونین امری از طرف فقیه را دال بر نقصان چونان امری در ولایت ایشان می بینید؛که البته بر اساس مواردی که گذشت ؛این خاصه ولایت در موارد شرعی .و احکامی که به ظاهر بر می گردد ؛جایی برای استدلال ندارد؛نتیجتا موضوع ان خارج از ولایت فقیه واختیاراتی است که بر عهده دارد؛چون همانطور که گفته شد حکم ولایت فقیه در مواردی است که به ظاهر برگردد نه بر باطن ؛و جایی که احکام ظاهری باشد؛حال در هر موردی پای شرع به میان می اید ؛چه این عمل یک عمل دینی و تقلیدی باشد چه یک امر حکومتی؛با این حساب همان تخلف در رانندگی نیز بنا بر اصل حکومتی(اسلامی) که در ان احراز گردیده است ؛دایر بر مدار شرع قرار می گیرد ...

نتیجتا شما در یک حکومت اسلامی اگر تخلف کنید هم مجرم هستید وهم معصیت کرده اید؛چون همانطور که گفته شد منشا یک امر ؛همسو با موارد صادر شده از ان است؛پس حکومتی که بر پایه اسلام پایه ریزی شده باشد ؛احکام صادره از ان نیز باید تعلق به منشا داشته باشد و البته چونین اصلی دیدگاهی مغایر با قوانین غیر اسلامی ایجاد می نماید....

نتیجتا هر حکومی قوانینی دارد که همسو با منشا ان حکومت است ؛و جهت گیری هایی نیز که اتخاذ می کند اویخته به اصل خود می باشد نتیجتا احکامی نیز که از طرف منشا صادر می شود ؛خصایصی مشابه با قوانین احراز شده خواهد داشت؛پس شما اگر در یک حکومت اسلامی تخلف کنید در اصل خلاف قوانین منشا عمل نموده اید و چون منشا ؛ بر پایه اسلام قرار گرفته است نتیجتا قوانین صادره از ان نیز رنگی اسلامی گرفته و تخلف از ان تفاوتی با تخلف از یک حکم تقلیدی ندارد....

پس در حکومت اسلامی همه چیز رنگ اسلامی به خود می گیرد و تخلف از موارد قانونی که از طرف حکومت صادر شده است معصیت می باشد...

خب با این اوصاف رای حکومتی که از طرف ولایت فقیه صادر می شود ناقض بقیه ارا می باشد ؛و تخلف از ان حتی برای بقیه فقها نیز جایز نمی باشد ؛که این موضوع به نظم و روابط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی عامه بر می گردد نه فقط موارد شخصی و عبادی و تقلیدی مانند غسل و وضو و غیره...این را می گویند ولایت مطلقه در همه مواردی که به نظم و امنیت و قدرت جامعه در یک حکومت ارجاع گردد..

یا حق.

موضوع قفل شده است