انگشتر عقیقی که ترمیم شد.../کرامت شهید مفقودالاثر/

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انگشتر عقیقی که ترمیم شد.../کرامت شهید مفقودالاثر/

بسم الله الرحمن الرحیم

انگشتر عقیقی که ترمیم شد...

محمد رضا گفت: به علت علاقه‌ای که پدر در بین برادران به من دارد، اگر بیدارش کنم، دیگر نمی‌گذارد من برگردم. تا بیدار نشده برویم، من آثاری از خودم برایش گذاشتم.

« شهید محمدرضا خانه‌عنقا، انگشتر عقیقی داشت که سال‌ها مزین انگشتش بود. رکاب انگشتر در تمرینات نظامی ترک برداشته بود. محمدرضا وقتی در سال 1362 عازم جبهه بود، انگشتر را به مادرش سپرد و سفارش کرد که از آن خوب نگهداری کند تا پس از بازگشت تعمیرش کند. محمدرضا در عملیات خیبر مفقودالاثر شد و بعد از آن، این انگشتر مونس و همدم مادر بود تا اینکه شب سه‌شنبه پانزدهم فروردین1379 شهید با دو نفر از دوستانش را در خواب دیدم. دوستان خود را برای پذیرایی به منزل آورده بود و بعد از پذیرایی و گفت‌وگو با دوستانش، وقتی داشتند از منزل خارج می‌شدند، دوستان شهید به من اشاره کردند و گفتند: حالا که تا اینجا آمدیم لااقل پدرت را از خواب بیدار کن تا تو را ببیند. محمدرضا گفت: نه، به علت علاقه‌ای که ایشان در بین برادران به من دارد، اگر بیدارش کنم، دیگر نمی‌گذارد من برگردم. تا بیدار نشده برویم، من آثاری از خودم برایش گذاشتم.
بیدار که شدم، با کسی در مورد این خواب صحبت نکردم، اما دائم چشمم دنبال آثاری از شهید بود که به آن اشاره کرده بود. یک‌هفته بعد، هفتم محرم بود. زمانی که مادر شهید به سراغ انگشتر می‌رود، متوجه می‌شود که انگشتر از محل شکستگی به هم متصل شده! بلافاصله مرا خبر کرد و دیدم که انگشتر، کاملاً سالم است. »

(انگشتر اکنون در موزه شهدای تهران است.)

راوی: پدر شهید خانه عنقا
برگرفته از امتداد


:Gol::hey::Moshtagh:

سلام

برو رو اسکرول


این داستان انگشتر بسیار بسیار تاثیرگذار بود

داستان بسیار فوق العاده و آموزنده ای در مورد انگشتر عقیق بود ممنون