انسان ها در کجا محشور می شوند؟

تب‌های اولیه

59 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

shahed1;912541 نوشت:
همانگونه که قبلاً عرض کردم، در قرآن آیات متعددی وجود دارند که می گویند بعد از اینکه دنیا دچار فروپاشی شد و از بین رفت ، خداوند دوباره آن را بر می گرداند منتهی این بار نه به اسم دنیا بلکه به نام جنت، جنتی که وسعتش به اندازه آسمانها و زمین است:

وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ
و شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان؛ و بهشتی که وسعت آن، آسمانها و زمین است؛ و برای پرهیزگاران آماده شده است.[3:133]

و جنت مانند دنیا زمینی دارد که آن را صالحان و متقین به ارث می برند:

وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ ۖ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ
ی گویند: ستایش مخصوص خداست که درباره ما به وعده اش وفا کرد، و زمین را به ما میراث داد که هر جای از بهشت را بخواهیم، جای خود قرار می دهیم. چه نیکوست پاداش عمل کنندگان.[39:74]

هیچگاه فراموش نکنید که قیامت دو بخش است: بخشی مربوط به دنیا و زندگی دنیاست و بخشی مربوط به جهانی دیگر و حیاتی دیگر. بخش اول از قیام مردگان شروع می شود و به فروپاشی کامل دنیا ختم می گردد. بخش دوم مربوط به جهانی است که جای دنیا را می گیرد و در قرآن به الآخرت معروف گردیده . این کلمه اگر با حیات بیاید می شود زندگی دیگر و اگر با یوم همراه شود می شود روزی دیگر و همین عبارت یوم الآخرت گواه بر این است که حیات آخرت مربوط به امروز نیست بلکه به روزی دیگر تعلق دارد.

سلام
1-کدام آیه ناظر بر این است که حسابرسی قبل از فروپاشی است؟
2-چه دلیلی داریم که حیات آخرت جسمانی است؟ با توجه به روایاتی که میگویند در قیامت صبح و شب نیست
شاید حیات جدید کنایه از حیات غیر خاکی و غیر جسمانی است

غریبه آشنا;912549 نوشت:
سلام
1-کدام آیه ناظر بر این است که حسابرسی قبل از فروپاشی است؟
2-چه دلیلی داریم که حیات آخرت جسمانی است؟ با توجه به روایاتی که میگویند در قیامت صبح و شب نیست
شاید حیات جدید کنایه از حیات غیر خاکی و غیر جسمانی است

سلام

جواب شما در پست زیر داده شده است:

shahed1;911262 نوشت:

مردگان را در کدام زمین از خواب مرگ بیدار می کنند؟ زمین این دنیا یا زمین آن دنیا؟ آنها را در جایی که مرده اند و به خاک و استخوان تبدیل شده اند مبعوث می کنند. هنگامی که آنها را از خواب کوتاه مرگ بیدار می کنند به آنها می گویند:

هَٰذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ
اين همان روز داورى است كه دروغش مى‌پنداشتيد.

دادگاه و داوری در کجا برگزار می شود؟
در زمین این دنیا :

وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ
و زمین (در آن روز) به نور پروردگارش روشن می‌شود، و نامه‌های اعمال را پیش می‌نهند و پیامبران و گواهان را حاضر می‌سازند، و میان آنها بحق داوری می‌شود و به آنان ستم نخواهد شد![39:69]
از کجا معلوم که زمین این دنیا باشد؟
چون بعدش می فرماید:

وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ
و کسانی که تقوای الهی پیشه کردند گروه گروه به سوی بهشت برده می‌شوند؛ هنگامی که به آن می‌رسند درهای بهشت گشوده می‌شود و نگهبانان به آنان می‌گویند: «سلام بر شما! گوارایتان باد این نعمتها! داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید!»[39:73]

بهشت در کجاست که متقین و صالحان را از دادگاه الهی (= زمین این دنیا) به سوی آنجا سوق می دهند؟ آن دنیا و زمین آن دنیا. چرا که وقتی بهشتیان به آنجا می رسند می گویند:

وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ ۖ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ
می گویند: ستایش مخصوص خداست که درباره ما به وعده اش وفا کرد، و زمین را به ما میراث داد که هر جای از بهشت را بخواهیم، جای خود قرار می دهیم. چه نیکوست پاداش عمل کنندگان.

[39:74]

کدام وعده؟ همین وعده:

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
و ما در زبور -پس از تورات- نوشته‌ايم كه اين زمين را بندگان صالح من به ميراث خواهند برد.

[21:105]

پس آن زمینی که مردگان را در آن محشور می کنند ، زمینی است که از آن خلق شده اند ، در آن دفن شده اند و در روز قیامت قبل از زلزله مهیب و فروپاشی دنیا، یک بار دیگر از آن خارج می شوند:

مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَىٰ
ما شما را از آن [= زمین‌] آفریدیم؛ و در آن بازمی‌گردانیم؛ و بار دیگر (در قیامت) شما را از آن بیرون می‌آوریم![20:55]

وَاللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا
و خداوند شما را همچون گیاهی از زمین رویانید،[71:17]

ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيهَا وَيُخْرِجُكُمْ إِخْرَاجًا
سپس شما را به همان زمین بازمی‌گرداند، و بار دیگر شما را خارج می‌سازد![71:18

از آیاتی که بیان شدند و ایات فراوان دیگری که بیان نشدند مشخص می شود که انسانها در کل فقط دو حیات را تجربه می کنند:

الحیاة الدنیا و الآخرة

در گفتگوها و محاورات مردم هم عصر رسول الله نیز فقط از این دو حیات اسم برده شده است و در صحبتهای دوزخیان و بهشتیان تنها این دو حیات مد نظر است. وقتی اهل بهشت و دوزخ دارند از خاطرات خود حرف می زنند ، این خاطرات فقط مربوط به دنیاست. هنگامی که مردگان را از خواب مرگ بیدار می کنند یکدیگر را می شناسند و همچنان گذشته خود را بخاطر می آورند و حتی وعده های پیامبران درباره قیامت را به یاد دارند اما هیچ خاطره ای از مردن ندارند. بعد از اینکه از خواب مرگ برمی خیزند ، هزاران سال یا شاید میلیونها و میلیاردها سال مرگ را فقط یک ساعت یا نصف روز یا یک روز تصور می کنند!

این یعنی چه؟

یعنی اینکه انسانها فقط دو زندگی را تجربه می کنند و در این بین هیچ زندگی دیگری موجود نیست و زندگی برزخی وجود خارجی ندارد.

در قرآن سه بار کلمه برزخ آمده و در هر سه بار منظور یک فاصله ناچیز بوده است. از این میان دوبار به محل تلاقی و فصل مشترک دو جبهه آب شور و شیرین بر می گردد که به دلیل اختلاف وزن مخصوص این دو جبهه حاصل می گردد. یکی از جاههایی که برزخ مذکور خود را نشان می دهد خلیج آلاسکاست که عکسهای آن در اینترنت موجود است. گفتنی است این برزخ در اثر برخورد آبهای شیرین حاصل از آب شدن یخهای قطبی و آب شور اقیانوس حاصل می گردد و آنچه این فاصله مجازی را به نمایش در می آورد ، اختلاف وزن مخصوص آب شور و شیرین ، دمای آب و غیره است.
برزخ سوم در آیه 10 سوره جاثیه آمده است، درست همانجا که مرگمان فرا می رسد و از خداوند تقاضای برگشت می کنیم اما مورد قبول واقع نمی گردد. چرا که ما دریک فصل مشترک قرار داریم ، فاصله ای بسیار ناچیز و مجازی بین مرگ و رستاخیز.

وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ ۚ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ
و روزى كه خداوند آنان را در محشر گرد آورد، چنان كه پندارى تنها ساعتى از روز درنگ كرده‌اند، يكديگر را بشناسند. آنها كه ديدار با خدا را دروغ مى‌انگاشتند زيان ديده‌اند و هدايت نيافته‌اند.

آیات فراوانی از قرآن به ما می آموزند فاصله هر کسی تا قیامت به اندازه مدت زندگی اوست و چون مرگش فرار رسد قیامتش برپا خواهد شد. نه اینکه فقط برای او برپا می شود بلکه برای همه انسانهایی که بر روی زمین زندگی کرده اند و می کنند آنهم بطور همگانی. مرگ مانند خواب است و همانگونه که شخص خوابیده گذر زمان را احساس نمی کند برای مرده نیز به همین صورت است. کسانی که به حالت کما می روند ، هر چند ماهها در این حال باشند وقتی به هوش می آیند احساس می کند ساعتی بیش نبوده که دچار حادثه شده اند.
این است که وقتی قوم پیامبر در باره زمان برپایی قیامت می پرسند در پاسخشان گفته می شود:

عَسَىٰ أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا
چه بسا نزدیک باشد

يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا
روزى كه شما را فرا مى‌خواند و شما ستايش‌گويان پاسخ مى‌دهيد و مى‌پنداريد كه اندكى آرميده‌ايد

در آیه 100 سوره مومنون، خداوند در پاسخ به افراد محتضر که تقاضای بازگشت به زندگی را دارند می فرماید:

كَلَّا ۚ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا ۖ وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ
هرگز! این حرفی است که او می زند در حالی که پشت سرشان تا قیامت فاصله ای بس باریک است

چرا پشت سر؟! مگر آینده پیش رو نیست؟
فیزیکدانان زمان را به قطاری تشبیه می کنند که دارد از تونلی عبور می کند. آن قسمت از قطار که از تونل خارج شده و به عیان رسیده حکم زمان گذشته را دارد، سطح مقطع ورودی تونل محل زمان حال است و داخل تونل که مربوط به قسمت پشت قطار می شود زمان آینده خواهد بود. بنابر این آینده از پشت سر می آید نه پیش رو.
اینکه می فرمایند پشت سرشان تا روز قیامت برزخی است یعنی برایشان تا قیامت دیگر چیزی باقی نمانده است و روزی که از خواب مرگ بیدارشان می کنند قسم خواهند خورد از مرگشان ساعتی بیش نگذشته است

وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيْرَ سَاعَةٍ ۚ كَذَٰلِكَ كَانُوا يُؤْفَكُونَ
روزى كه قيامت برپا شود مجرمان سوگند خورند كه جز ساعتى در گور نيارميده‌اند. آرى اينچنين از حق منحرف مى‌شدند.

آنها تا روز قیامت آرمیده بودند اما این را متوجه نشدند چون کسی که می میمیرد مانند کسی است که می خوابد ، هرگز گذر زمان را احساس نخواهد کرد.
در عوض کسانی که از علم الهی(کتاب آسمانی) و ایمان بهره ای برده اند در پاسخ آنها که قسم می خورند می گویند شما تا روز قیامت آرمیده بودید و امروز قیامت است اما شما این را نمی دانستید:

لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِلَىٰ يَوْمِ الْبَعْثِ ۖ فَهَٰذَا يَوْمُ الْبَعْثِ وَلَٰكِنَّكُمْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

اگر آنها تا روز قیامت در زمین مدفون می مانند و مانند خفتگان تجربه ای از گذر زمان ندارند پس این برزخی که می گویند در کجاست؟!
در روایاتی که برای انحراف مردم از صراط المستقیم ( = قرآن) ساخته و بافته شده اند و به رسول از همه جا بی خبر منسوب گردیده اند.

عرض کردم قیامت دو مرحله دارد : مرحله اول آن از قیام مردگان تا فروپاشی زمین و آسمان است و مرحله دوم از اعاده زمین و آسمان تا هر زمانی که خدا بخواهد طول می کشد. اولی مربوط به دنیا و دومی مربوط به آخرت است .
در قرآن کریم آیه ای وجود دارد که احادیث و روایات مفهوم آنها را در ذهن مردم تغییر داده اند و به چیزی دیگر تبدیل کرده اند:

تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ
فرشتگان و روح، در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او بالا مى‌روند [70:4]

می گویند این آیه اشاره به روز قیامت دارد که به روز پنجاه هزار سا ل نیز معروف است و زمانی که می خواهند آیه زیر را توضیح دهند می گویند قیامت پنجاه روز یا پنجاه مرحله دارد که هر یک هزار سال طول می کشد!

يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ
امور این جهان را از آسمان به سوی زمین تدبیر می‌کند؛ سپس در روزی که مقدار آن هزار سال از سالهایی است که شما می‌شمرید بسوی او بالا می‌رود .[32:5]

فلاسفه در تعریف زمان گفته اند: زمان مقدار حرکت است.
بطوری که می دانید عروج همچون صعود یک حرکت است . به نظر بنده پنجاه هزار سال مقدار حرکت ملائکه است که در مقیاس ما می شود یک روز. من گمان می کنم خداوند به وسیله این آیات می خواهد تفاوت گذر زمان در آسمانها یا جهانهای هفتگانه را به ما نشان دهد.
مطلبی را که درباره گذر زمان در جهان ذهن و رویا خدمتتان عرض کردم بخاطر دارید؟ دانشمندان به وسیله آزمایشهایی که روی افراد خوابیده انجام داده اند به این باور رسیده اند که گذر زمان در عالم رویا یا دنیای درون با دنیای خارج متفاوت است . شخصی در خواب بوده و در این حالت شیئی به کف پای او زده اند و بلافاصله در اثر برخورد محرکه خارجی بیدار شده اما خوابی را تعریف کرده که به مقیاس ما روزها زمان برده و آخر سر در حین شکنجه وقتی با شلاق به کف پایش می زده اند هراسان از خواب بیدار شده.
ادامه دارد

یا مثلاً شخصی در خواب می بیند به همراه سران انقلاب کبیر فرانسه دستگیر و روانه زندان شده و بعد از مدتی حبس، محاکمه می شود و برایش حکم اعدام صادر می کنند ، هنگامی که تیغه گیوتین روی گردنش فرود می آید هراسان از خواب بیدار شده و متوجه می شود تیرک بالای تخت خواب بر روی گردنش سقوط کرده و او تمام آن خواب را در فاصله یکی دو ثانیه دیده است. با ور کنید اولین باری که یکی از این قبیل خوابها برایم نقل شد بلافاصله زهنم رفت طرف آیه سوره معارج و آیات مشابه اش و حتم داشتم تمام خواب در فاصله یکی چند ثانیه بعد از برخورد جسم خارجی به بدن اتفاق افتاده اما دوستان حرفم را باور نکردند و من تحقیقاتی را در این باره انجام دادم ومشخص شد اشتباه نکرده ام.
من برای اینکه بدانم چه اتفاقی می افتد که زمان در جهان رویا اتساع پیدا می کند به تحقیقات خود ادامه دادم ولی چیزی دستگیرم نشد. تا اینکه یک شب فکر می کنم جواب را پیدا کردم: احتمالاً جهان رویا یک جهان حرکت سریع است درست مثل فیلمی که حرکتش تند شده اما اینکه چرا متوجه این حرکت تند نمی شویم برای این است که ما خودمان هنر پیشه هستیم.
فرض کنید یک شب که در خواهید نا گهان هر چیزی که در جهان حرکت می کند، سرعت حرکتش ده برابر شود، با این وجود ایا وقتی بیدار شدید این را متوجه خواهید شد؟ شما برای اندازه گیری مقدار حرکت به یک ساعت نیاز دارید درحالی که حرکت عقربه های ساعت نیز ده برابر شده اند یعنی هیچی به هیچی! در این حالت اگر فیلمی را تماشا کنید که در حالت معمولی مدت آن یک ساعت است ، در حالت حرکت تند نیز یک ساعت خواهد بود منتهی این یک ساعت از نظر کسی که در حالت عادی دارد فیلم شما را می بیند 6 دقیقه بیشتر طول نخواهد کشید گیج شدید نه؟!
بخاطر دارم زمانی که داشتم درباره این موضوع تحقیق می کردم به مطلبی برخوردم که می گفت اگر چشمها در حالت rem ( حرکت سریع چشم) تند حرکت می کنند به خاطر این است که دارند صحنه های تند می بینند. من فکر کردم نویسنده این مطلب ( که یک استاد دانشگاه در انگلستان بود) مانند من گمان می کند جهان رویا یک جهان حرکت تند است بنابر این برایش ایمیل فرستادم و دیری نکشید که با هم دوست شدیم و مرتب مکاتبه می کردیم اما او به انحاء مختلف جواب سئوال بنده را نداد و با توجه به اینکه یک مسیحی متعصب بود باهم بر سر اینکه عیسی پسر خدا نیست اختلاف پیدا کردیم و ....
تحقیقات صورت گرفته نشان دادند باوجود اینکه دانشمندان می دانند زمان در جهان رویا اتساع پیدا می کند اما هنوز کسی نمی داند این اتساع ناشی از چه چیزی است. من قویاً معتقدم علت این است که جهان رویا یک جهان حرکت تند است و اتساع زمان مذکور از اینجا ناشی می شود.
ادامه دارد

گفته شد زمان مقدار حرکت است و عروج نیز یک حرکت. به هر صورت که هست، ملائکه این حرکت را در ظرف پنجاه هزار سال زمینی انجام می دهند که از نگاه ما می شود یک روز. از آیات قرآن چنین برداشت می شود که ملائکة از نظر ویژگیهایی که دارند یکسان نیستند و توانمندیهایشان متفاوت است. همانگونه که در مورد انسان دست نشانه توانمندی و کنایه از قدرت اوست ، در موردی ملائکه نیز بال نشان توانمندی است. البته ملائکه بالی ندارند بلکه این انسانها هستند که از دیرباز آنها را با بال تصور کرده اند و همانگونه که پروردگار می فرمایند ، کتابهای آسمانی به زبان همین مردم نازل شده اند.



در کتاب آسمانی قرآن آمده است:

الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ ۚ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
ستايش از آن خداوند است، آفريننده آسمانها و زمين، آن كه فرشتگان را رسولان گردانيد. فرشتگانى كه بالهايى دارند، دودو و سه‌سه و چهارچهار. در آفرينش هر چه بخواهد مى‌افزايد، زيرا خدا بر هر كارى تواناست. [35:1]

به نظر من ملکی که دو بال دارد در جایگاه و جهانی متفاوت با ملکی که سه بال یا چهار بال دارد به سر می برد. ابعاد زمانی مکانی و جایگاه ملکی که در ظرف پنجاه هزار سال زمینی عروج می کند از آنکه این حرکت را در ظرف هزار سال انجام می دهد گسترده تر است.
نتیجه کلام اینکه جهانها یا آسمانهای هفتگانه از نظر زمان و مکان با یکدیگر متفاوتند. در جهانی که ما ساکن آن هستیم ، سرعت حدی تقریباً 300000 کیلومتر بر ساعت است. گفته شده هیچ حرکتی را نمی توان سریعتر از این انجام داد. فیزیکدانان بر این باورند که سرعتهای زیاد سبب تغییر آهنگ زمان می شوند.
وقتی سلیمان از درباریان خود خواست تخت ملکه سبا را برایش بیاورند ، آنکه از جن بود گفت: أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ - من، قبل از آنكه از جايت برخيزى، آن را نزد تو می آورم( حالا بگذریم از اینکه موجود دیگری اظهار کرد آن را در یک چشم بهم زدن می آورم). بطوری که هدهد می گوید؛ سرزمین سبا بسیار دوردست بوده بگونه ای که سلیمان پادشاه، خبری از آن نداشته است. حال سئوال این است:
آن جن

(=پنهان و پوشیده- موجودی که به چشم بشر نمی آید)یا آن موجود دیگر چگونه می توانستند تخت ملکه را چنان سریع و در یک چشم به هم زدن بیاورند؟
ادامه دارد

سکرات و غمرات موت حالتی است که در یک چشم به هم زدن اتفاق می افتد و لحظه ایست بس کوتاه که شخص در حال مرگ هنوز بساطش را بطور کامل جمع نکرده و از دنیا نرفته است. آنگونه که قرآن می گوید، در این لحظه اتفاقاتی به وقوع می پیوندد و حرفهایی رد و بدل میشود که با ساعت ما جور در نمی آید. یک لحظه و این همه اتفاق؟!
فیلمی را بخاطر دارم که در آن یک ژنرال ارشد نظامی داشت آخرین هماهنگیهای لازم برای حمله ای بزرگ را( که قرار بود رأس ساعت دوازده آغاز شود) ترتیب می داد ، نا گهان کسی از در وارد شد. عقربه های ساعت ثانیه ای قبل از دوازده را نشان می دادند .
- تو که هستی؟ چه کسی به تو اجازه ورود داده؟ آهای نگهبان کجایی مگر نگفتم احدی را به داخل راه نده؟!
ساعت همچنان ثانیه ای قبل از دوازده خشکش زده بود و شخص نا شناس شروع به صحبت کرد و مرتب خاطرات گذشته ژنرال را برایش یاد آور می شد، خاطراتی که برایش خوش آیند نبودند و او را آزار می دادند.
- آقا من وقت ندارم و باید رأس ساعت دوازده فرمان حمله را صادر کنم چرا دست از سرم بر نمی داری؟
خلاصه این بگو مگو به درازا کشید اما عقربه ساعت تکان نمی خورد، آخر سر وقتی دست ژنرال گوشی تلفن را لمس کرد تا فرمان حمله را صادر کند، عقربه حرکت کرد و او مرد.
در اتاق سلیمان نیز عقربه های ساعت از حرکت باز ایستاده بودند و آن موجود در جهانی متفاوت ، که برای انتقال تخت به اندازه کافی زمان داشت، تخت را حرکت داد و به اتاق سلیمان برد.
خداوند می فرمایند جنها ما را می بینند اما به چشم ما نمی آیند. شاید مانند ما که موجودات دو بعدی درون یک تابلو نقاشی را می بینیم اما آنها قادر نیستند ما را ببینند چون هیچ گونه تسلطی بر بعد سوم ندارند و فقط می توانند دو جهت را نظاره گر باشند.
می گویند ما در فضا زمانی کروی زندگی می کنیم اما خودمان هرگز این را متوجه نمی شویم چون جایگاه ما فقط در سطح این کره قرار دارد. در چنین جهانی هر چقدر هم برویم به مانع یا کرانه ای برخورد نمی کنیم و تصور می کنیم در یک جهان نامتناهی ساکن هستیم درست مانند تصوری که قدما از زمین داشتند .
پایان

موضوع قفل شده است