جمع بندی انجام عبادت یا علم آموزی؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انجام عبادت یا علم آموزی؟

سلام

در اسلام علم آموزی اهمیت زیادی دارد. و احادیث زیادی وجود دارد.

ولی دقیقا منظور چگونه علمی است؟ در احادیث بیان شده : علمی که بدان عمل نشود فایده ای ندارد . و یا اینکه آن علم بدون عمل از انسان جدا شده و با انسان جهل می ماند.

آیا مطالعه نهج البلاغه، احکام ،و خواندن مثلا کتابهایی دینی چون بحارلانوار یا کتابهای اخلاقی یا گوش دادن سخنرانی های مذهبی جزء علوم در این روایات محسوب میشوند؟

در شب قدر گفته شده بحث علمی بهتر از قرآن خواندن و نماز است. آیا پس بهتر است ما در شب قدر مثلا تا ساعت1صبح به مطالعه کتابهای دینی و سخنرانیها بپردازیم بعد 2 ساعتی هم در مسجد مراسم قرآن به سرگذاشتن را انجام دهیم. یا اینکه از ساعت 11شب مشغول نماز جماعت قضا بشویم بعد دعای جوشن کبیر و ..تا صبح.

با این مثال کدام افضل است؟

لطفا پاسخ این سوال را هم بدهید : بین طلوعین مطالعه آن کتابها و آن سخنرانیها و اطلاعات دینی افضل است یا مشغول خواندن قرآن ،دعا و وصلوات ....

سوال دیگر :
آیا قرآن خواندن خودش جزء علوم دینی محسوب نمیشود . آیا دعاهای مثل زیارت عاشورا یا بعضی دیگر که در مفاتیح هستند خودشون به نوعی علم نیست؟

چون بعضی مطالب را ما درآنها یاد میگیرم البته فقط تکرار میشوند. یعنی دفعه بعدی که خوانده میشوند تکرار میشوند.

شاید نهج البلاغه متفاوت باشد.

در هر صورت اگر به این دانسته هایمان عمل نکنیم پس آن جهل است و سودی برای ما ندارد درست بیان کردم؟

با تشکر فراوان. در پناه حق باشید.

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد دلیل

[TD][/TD]

با سلام و تشکر از سوال خوبتان
۱- اهمیت و مطلوبیت علم ذاتی است. یعنی علم ذاتا مورد تاکید و سفارش قرار گرفته است و در روایتی امیرالمومنین علی «علیه السلام» می فرمایند: «العلم سلطان من وجده صال و من لم یجده صیل علیه؛ علم قدرت است، اگر کسی به آن دست یافت، سلطان می شود [قدرت به دست می آورد و با آن بر دیگران مسلط می شود.] اما اگر کسی علم را بدست نیاورد، [کسانی که علم را در دست بیاورند] بر او مسلط می شوند. (۱)
لذا علم مطلوبیت و قدرت ذاتی دارد و باید به دنبال کسب و به دست آوردن آن بود و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکرد.

۲- یقینا علوم در یک مرتبه و درجه نیستند و علمی مطلوب است که در راستای اهداف معقول و صحیح مورد استفاده باشد. اطلاعات عمومی را نباید با علم اشتباه بگیریم مگر آن که آگاهی از نکته ای باشد که در جایی کارآمدی داشته باشد. مثلا آگاهی از نام مادر فلان پیامبر الهی بدون آن که در هیچ جایی اثری داشته باشد مطلوب نیست و نمی توان نام علم را بر آن گذاشت.

۳- علوم دینی نیز از علومی است که بهترین فواید و برکات را برای انسان دارد و می تواند برترین علم باشد و برای سعادت دنیوی و اخروی انسان لازم و مورد نیاز است؛ راه رسیدن به اهداف بلند را در انسان نشان داده و عمل انسان را در جهت رضایت الهی قرار می دهد. به طوری که در نقل و روایتی مشهور آمده است روزی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ داخل مسجد شدند در حالی که مردم اطراف شخصی را گرفته بودند. حضرت سؤال کردند او کیست؟ گفته شد، او علامه است و از همه مردم به انساب و اشعار عرب و قواعد زبان و وقائع جاهلیت آگاه‎تر است. حضرت در جواب فرمودند: « این علمی است که به جاهل آن ضرر نمی‎رساند و عالمش را سود نمی‎بخشد.
انّما العلم ثلاثه : آیهٌ محکمه أو فریضهٌ عادلهٌ او سنّهٌ قائمه و ما خلاهنّ فهو فضل» (۲)
با توجه به این روایت می‎توان علوم را این طور تقسیم نمود:
۱) غیر سودمند در امر آخرت و کمال انسان که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ با بیان «و ما خلاهنّ فهو فضل؛ غیر از این فضل هست» به آن اشاره دارند: مثل علم انساب.
۲) سودمند در امر آخرت: که به فرموده پیامبر بر سه دسته‎اند:
الف) آیه محکمه: که گفته شده مراد از آن اصول اعتقادات است.
ب) فریضه عادله: که مراد از آن را علم اخلاق و اخلاقیات دانسته‎اند.
ج) سنه قائمه: که اشاره به احکام شریعت و حلال و حرام دارد.
بعضی انحصار علوم در این سه قسم را از این روایت استفاده کرده اند و عده ای علم مفید و نافع را در کنار علوم غیرنافع را طبق این روایت تقسیم نمودند و بعضی علوم غیراسلامی را هم با مقدماتی از جمله این ها به شمار آورده اند که بحث های مفصل و طولانی و تخصصی ذیل روایت شده است.

۴- آموختن علم کامل و حقیقی نیازمند عالم و استادی است که بتواند به سوالات انسان جواب بدهد و جامعیتی در انسان به وجود آورد. اما در صورت عدم دسترسی و ... با مطالعه کتب و یادداشت و ... هم می توان به معارفی دست یافت و با پیگیری روش صحیح انسان می تواند علومی را فرابگیرد.

۵- افرادی را که به سخنانشان گوش داده و یا پای درسشان می نشینیم اجمالا باید شناخته و مورد تایید باشند و بدانیم که از چه کسی معارف الهی را فرا می گیریم که خدایی نکرده دچار انحراف نشویم. از طرف دیگر مطالعه کتب سودمند است اما برای باید سیر مطالعاتی درستی داشته باشیم تا بتوانیم به اهداف درست و مشخصی رسیده و هدفمند مطالعه کنیم.
بر این اساس مثلا مطالعه کتاب مفصلی مانند بحارالانوار که ۱۱۰ جلد هست و بعضا روایاتش مورد مناقشه قرار می گیرد برای کسی که تخصص در این زمینه ندارد توصیه نمی شود بلکه باید با راهنمایی اساتید فن و هر رشته کتبی را انتخاب نماید و یا مرحله ای اقدام نماید. چنان چه در خواندن احادیث نیز سیر مطالعاتی لازم بوده و دریای حدیث باید درست پیموده شود تا انسان در آن غرق نشود.

۶- مطالعه و تلاوت قرآن و نهج البلاغه بسیار سودمند و مناسب است ولی هر چقدر به طور کلی این منابع و دیگر ادعیه مانند زیارت عاشورا و دعاهای ماثوره همراه با تفکر و درنگ باشد اثرات بهتری دارد. البته برای قرآن باید وقت بیشتری بگذاریم و چنان چه خود قرآن می فرماید با ترتیل و فهم بهتر آیات به عمق کلام الهی پی ببریم و اگر بتوانیم تفاسیر و شان نزول و ... را در کنار آن بخوانیم.

پی نوشت ها:
(۱) شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج ۲۰، ص ۳۱۹.
(۲) اصول کافی، با ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، ج۱، ص ۳۷.

۷- ارزش علوم با اهداف آن مشخص می شود و هر چقدر نیت و اهداف از آن الهی تر باشد اعتبار و اجر بیشتری دارد. خدمت به انسان و مسلمانان و قدرت جامعه اسلامی نیز از اهدافی است که رضایت الهی در آن نهفته است.
غربی ها به علم دست یافتند ولی عموما از آن استفاده نادرست کردند که بر اثر سلطه علم به جایگاهی رسیدند و باید در این زمینه با فراگیری علوم و با نیت و انگیزه الهی و بهره گیری از دین مبین اسلام به رشد و سعادت بشری در سایه تلاش و بهره وری از دانش کمک نمود.

۸- نکته مهم دیگر این که انسان باید در زندگی تعادل و جامعیت را رعایت نماید. چنان چه هم عبادت و تعبد لازم را داشته باشد و هم تفکر و علم آموزی و ... که تا انتهای عمر نیز تمام نمی شود. هر چند به طور رسمی دانشجو نباشد ولی با مطالعه و جستجوی دانش انسان باید در پی یافتن وکامل تر کردن راه هدایت و سعادت بوده و به ارتقای خود و جامعه کمک نماید.
بر این اساس علم برتری خاصی دارد ولی نمی تواند جای عبادت را بگیرد و اگر این طور شود انگیزه و هدف علم مشکل دار می شود. یعنی بدون تعبد و دعا، صرف علم می تواند انسان را از خدا بازبدارد و مانع فیض الهی شود.
لذا در ایامی مانند شب قدر و بین الطلوعین باید تقسیم کار کرد و علاوه بر عبادت به کار علمی نیز در حد قدرت پرداخت. البته این زمان ها بیشتر به عبادت باید پرداخت زیرا دعا در این مناسبت ها سفارش خاصی شده است که در اوقات دیگر چنین فضیلتی وجود ندارد.
در هر حال تاکید روایات بر این است که علم آن قدر ارزش ذاتی دارد که در این مناسبت ها نیز فضیلت داشته و خوب است انسان در اوج عبادت نیز از علم آموزی و تعلم غفلت نکند.

۹- نکته مهم دیگر لزوم عمل کردن به علم می باشد. اساسا انسان می آموزد تا طبق آن چه می داند عمل کند و عالم بدون عمل صرفا به روحانی و ... هم گفته نمی شود. هر کسی به میزانی که می داند باید به آن عمل کند. اگر می داند دروغ بد است و ... باید به آن عمل کند. از آیت الله بهجت نیز نقل است که فرمودند شما به آن چه می دانی عمل کن. از آن چه نمی دانی کفایت می شوی.

۱۰- در ادعیه نیز از خدا به علمی که نفعی ندارد به خدا پناه برده می شود و همین طور عالم بدون عمل مورد مذمت و نکوهش قرار گرفته است که توفیق عمل به دانسته ها را از خداوند خواستاریم.

۱۱- علم می تواند حجاب اکبر باشد ولی باید موانع را برطرف کنیم و به دنبال دانش همراه عمل باشیم و با دعا و عبادت از خدا بخواهیم که علم همراه عمل به ما بدهد. هم علم لازم است به عنوان مقدمه و هم عمل لازم است به عنوان هدف و نتیجه.
بنابراین ندانستن بهانه نیست و انسان باید به دنبال یادگیری برود و این طور نیست که به این استدلال که شاید عمل نکنیم و یا عالم بدون عمل می شویم و ... به دنبال دانش نرویم.

بسم الله الرحمن الرحیم
یک تعریفی از علم در کلام امام صادق ع به( عنوان بصری) هست که جالب توجه است:
.............
حضرت فرمود: ای أبا عبدالله! علم به آموختن نیست. علم فقط نوری است که در دل کسی که خداوند تبارک و تعالی اراده هدایت او را نموده است، واقع می شود. پس اگر علم می خواهی، باید در اولین مرحله در نزد خودت حقیقت عبودیت را بطلبی و به واسطه عمل کردن به علم، طالب علم باشی و از خداوند بپرسی و استفهام نمائی تا خدایت ترا جواب دهد و بفهماند
.............
به نظرم منظور از علم در احادیث همان شناختی هست که عاید انسان پژوهشگر میشود(که تعبیر به نور شده) و نه آن سیاهه های روی کاغذ و حفظیات.
مثلا شخصی با مطالعه ریزه کاری ها و دقائق علم زیست شناسی ، شناختش به خدا و ایمانش افزوده میشود و دیگری با خواندن همان علوم بر طغیان و سرکشی اش بر خدا افزوده و یا به واسطه آن علم خدا را انکار میکند.
هر دو یک چیز خواندند ولی با نتایج متفاوت

جبریل;1013545 نوشت:
یک تعریفی از علم در کلام امام صادق ع به( عنوان بصری) هست که جالب توجه است:

سلام و تشکر

حدیث عنوان بصری از عالی ترین مضامین اخلاقی و علمی برخوردار است که عارف سالک آیت الله قاضی استاد آیت الله بهجت سفارش اکید و ویژه ای بر آن داشتند که در این بخش می فرماید:

«لَیْسَ الْعِلْمُ بِکَثْرَةِ التَّعَلُّمِ وَ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللَّهُ تَعَالَى فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَه؛دانش با یادگیری زیاد به دست نمی‌آید؛ چرا که همانا علم، نوری است که خدا در قلب هر کس که هدایتش را بخواهد، قرار می دهد.» (۱)

پیشنهاد می شود دوستان متن کامل این حدیث را بخوانند که مضامینش مورد تایید هست هر چند بحث هایی در سندش شده است.

نکته دیگر این که شاید سوال شود به هر حال دنبال علم برویم و تلاش کنیم یا از خدا بخواهیم که به ما عمل بدهد

در جواب باید گفت که هر دو. هم باید تلاش و جهاد علمی کرد و هم از خدا خواست. زیرا تلاش زمینه فیض الهی است و از سنت های الهی است که کسی که شرایط معمول کاری را حاصل کند او را به مقصود می رساند. مانند مریضی که وظیفه اش رفتن نزد پزشک هست ولی از خدا باید شفا و سلامتی را بخواهد.

پی نوشت:
۱- شهید ثانی، زین الدین بن علی، منیة المرید، محقق، مصحح، مختاری، رضا، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، چاپ اول ۱۴۰۹ ق، ص ۱۴۹، ر. ک: نمایه ۷۹۶۱.

عبادت همراه با علم آموزی بهترین است

پرسش:

منظور از علم آموزی که بسیار سفارش شده چگونه علمی است؟ طبق احادیث علم بدون عمل مذمت شده است که با توجه به آن نباید به دنبال علم رفت؟
مصداق علم چیست؟ آیا مطالعه کتابهایی دینی یا اخلاقی یا قرآن و ادعیه یا گوش دادن سخنرانی های مذهبی می تواند به دست آوردن علم باشد؟
در مواردی که دعوت به عبادت شده است مانند شب قدر و بین الطلوعین کسب علم مناسب است؟

پاسخ:
۱- اهمیت و مطلوبیت علم ذاتی است. یعنی علم ذاتا مورد تاکید و سفارش قرار گرفته است و در روایتی امیرالمومنین علی «علیه السلام» می فرمایند: «العلم سلطان من وجده صال و من لم یجده صیل علیه؛ علم قدرت است، اگر کسی به آن دست یافت، سلطان می شود [قدرت به دست می آورد و با آن بر دیگران مسلط می شود.] اما اگر کسی علم را بدست نیاورد، [کسانی که علم را در دست بیاورند] بر او مسلط می شوند.» (۱)
لذا علم مطلوبیت و قدرت ذاتی دارد و باید به دنبال کسب و به دست آوردن آن بود و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکرد.

۲- یقینا علوم در یک مرتبه و درجه نیستند و علمی مطلوب است که در راستای اهداف معقول و صحیح مورد استفاده باشد. اطلاعات عمومی را نباید با علم اشتباه بگیریم مگر آن که آگاهی از نکته ای باشد که در جایی کارآمدی داشته باشد. مثلا آگاهی از نام مادر فلان پیامبر الهی بدون آن که در هیچ جایی اثری داشته باشد مطلوب نیست و نمی توان نام علم را بر آن گذاشت.

۳- علوم دینی نیز از علومی است که بهترین فواید و برکات را برای انسان دارد و می تواند برترین علم باشد و برای سعادت دنیوی و اخروی انسان لازم و مورد نیاز است؛ راه رسیدن به اهداف بلند را در انسان نشان داده و عمل انسان را در جهت رضایت الهی قرار می دهد. به طوری که در نقل و روایتی مشهور آمده است روزی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ داخل مسجد شدند در حالی که مردم اطراف شخصی را گرفته بودند. حضرت سؤال کردند او کیست؟ گفته شد، او علامه است و از همه مردم به انساب و اشعار عرب و قواعد زبان و وقائع جاهلیت آگاه‎تر است. حضرت در جواب فرمودند: «این علمی است که به جاهل آن ضرر نمی‎رساند و عالمش را سود نمی‎بخشد.
انّما العلم ثلاثه: آیهٌ محکمه أو فریضهٌ عادلهٌ او سنّهٌ قائمه و ما خلاهنّ فهو فضل» (۲)
با توجه به این روایت می‎توان علوم را این طور تقسیم نمود:
۱) غیر سودمند در امر آخرت و کمال انسان که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ با بیان «و ما خلاهنّ فهو فضل؛ غیر از این فضل هست» به آن اشاره دارند: مثل علم انساب.
۲) سودمند در امر آخرت و کمال بشر: که به فرموده پیامبر بر سه دسته‎اند:
الف) آیه محکمه: که گفته شده مراد از آن اصول اعتقادات است.
ب) فریضه عادله: که مراد از آن را علم اخلاق و اخلاقیات دانسته‎اند.
ج) سنه قائمه: که اشاره به احکام شریعت و حلال و حرام دارد.
بعضی انحصار علوم در این سه قسم را از این روایت استفاده کرده اند و عده ای علم مفید و نافع را در کنار علوم غیرنافع طبق این روایت تقسیم نموده اند و بعضی علوم غیراسلامی را هم با مقدماتی از جمله این ها به شمار آورده اند که بحث های مفصل و طولانی و تخصصی ذیل روایت شده است.

۴- آموختن علم کامل و حقیقی نیازمند عالم و استادی است که بتواند به سوالات انسان جواب بدهد و جامعیتی در انسان به وجود آورد. اما در صورت عدم دسترسی و مشکلات دیگر با مطالعه کتب و یادداشت و ... هم می توان به معارفی دست یافت و با پیگیری روش صحیح انسان می تواند علومی را فرابگیرد.

۵- افرادی را که به سخنانشان گوش داده و یا پای درسشان می نشینیم اجمالا باید شناخته و مورد تایید باشند و بدانیم که از چه کسی معارف الهی را فرا می گیریم که خدایی نکرده دچار انحراف نشویم. از طرف دیگر مطالعه کتب سودمند است اما برای باید سیر مطالعاتی درستی داشته باشیم تا بتوانیم به اهداف درست و مشخصی رسیده و هدفمند مطالعه کنیم.
بر این اساس مثلا مطالعه کتاب مفصلی مانند بحارالانوار که ۱۱۰ جلد هست و بعضا روایاتش مورد مناقشه قرار می گیرد برای کسی که تخصص در این زمینه ندارد توصیه نمی شود بلکه باید با راهنمایی اساتید فن و هر رشته کتبی را انتخاب نماید و یا مرحله ای اقدام نماید. چنان چه در خواندن احادیث نیز سیر مطالعاتی لازم بوده و دریای حدیث باید درست پیموده شود تا انسان در آن غرق نشود.

۶- مطالعه و تلاوت قرآن و نهج البلاغه بسیار سودمند و مناسب است ولی هر چقدر به طور کلی این منابع و دیگر ادعیه مانند زیارت عاشورا و دعاهای ماثوره همراه با تفکر و درنگ باشد اثرات بهتری داشته و انسان را عالم می نماید. البته برای قرآن باید وقت بیشتری بگذاریم و چنان چه خود قرآن می فرماید با ترتیل و فهم بهتر آیات به عمق کلام الهی پی ببریم و اگر بتوانیم تفاسیر و شان نزول و ... را در کنار آن بخوانیم.

۷- ارزش علوم با اهداف آن مشخص می شود و هر چقدر نیت و اهداف از آن الهی تر باشد اعتبار و اجر بیشتری دارد. خدمت به انسان و مسلمانان و قدرت جامعه اسلامی نیز از اهدافی است که رضایت الهی در آن نهفته است.
غربی ها به علم دست یافتند ولی عموما از آن استفاده نادرست کردند که بر اثر سلطه علم به جایگاهی رسیدند و باید در این زمینه با فراگیری علوم و با نیت و انگیزه الهی و بهره گیری از دین مبین اسلام به رشد و سعادت بشری در سایه تلاش و بهره وری از دانش کمک نمود.

۸- نکته مهم دیگر این که انسان باید در زندگی تعادل و جامعیت را رعایت نماید. چنان چه هم عبادت و تعبد لازم را داشته باشد و هم تفکر و علم آموزی و غیره که تا انتهای عمر نیز تمام نمی شود. هر چند به طور رسمی دانشجو نباشد ولی با مطالعه و جستجوی دانش انسان باید در پی یافتن وکامل تر کردن راه هدایت و سعادت بوده و به ارتقای خود و جامعه کمک نماید.
بر این اساس علم برتری خاصی دارد ولی نمی تواند جای عبادت را بگیرد و اگر این طور شود انگیزه و هدف علم مشکل دار می شود. یعنی بدون تعبد و دعا، صرف علم می تواند انسان را از خدا بازبدارد و مانع فیض الهی شود.
لذا در ایامی مانند شب قدر و بین الطلوعین باید تقسیم کار کرد و علاوه بر عبادت به کار علمی نیز در حد قدرت پرداخت. البته این زمان ها بیشتر به عبادت باید پرداخت زیرا دعا در این مناسبت ها سفارش خاصی شده است که در اوقات دیگر چنین فضیلتی وجود ندارد.
در هر حال تاکید روایات بر این است که علم آن قدر ارزش ذاتی دارد که در این مناسبت ها نیز فضیلت داشته و خوب است انسان در اوج عبادت نیز از علم آموزی و تعلم غفلت نکند.

۹- نکته مهم دیگر لزوم عمل کردن به علم می باشد. اساسا انسان می آموزد تا طبق آن چه می داند عمل کند و عالم بدون عمل صرفا به روحانی و مانند آن هم فقط گفته نمی شود. هر کسی به میزانی که می داند باید به آن عمل کند. اگر می داند دروغ بد است و ... باید به آن عمل کند. چنان چه در احادیث آمده است:
«من عمل بما علم، ورثه الله علم ما لم یعلم؛ کسی که به دانسته خود عمل کند، خداوند او را وارث و دارای اموری که نمی داند می کند.» (۳)
یا «من عمل بما علم، کفی ما لم یعلم؛ کسی که به دانسته خود عمل کند، نسبت به آن چه نمی داند کفایت می شود.» (۴)
بر این اساس خداوند به تدریج مجهولات را برای او معلوم و روشن می گرداند و آیت الله بهجت نیز تاکید بر این نکته داشتند که شما به آن چه می دانی عمل کن؛ از آن چه نمی دانی کفایت می شوی.

۱۰- در ادعیه نیز از خدا به علمی که نفعی ندارد به خدا پناه برده می شود. «اللهم انی اعوذ بک... من علم لاینفع» (۵) همین طور عالم بدون عمل مورد مذمت و نکوهش قرار گرفته است که توفیق عمل به دانسته ها را از خداوند خواستاریم.

۱۱- علم می تواند حجاب اکبر باشد ولی باید موانع را برطرف کنیم و به دنبال دانش همراه عمل باشیم و با دعا و عبادت از خدا بخواهیم که علم همراه عمل به ما بدهد. هم علم لازم است به عنوان مقدمه و هم عمل لازم است به عنوان هدف و نتیجه.
بنابراین ندانستن بهانه نیست و انسان باید به دنبال یادگیری برود و این طور نیست که به این استدلال که شاید عمل نکنیم و یا عالم بدون عمل می شویم و ... به دنبال دانش نرویم.

پی نوشت ها:
۱- شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج ۲۰، ص ۳۱۹.
۲- اصول کافی، با ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، ج۱، ص ۳۷.
۳- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، ۱۴۰۴ ق، بیروت، ج ۶۸، ص ۳۶۳، و ج ۹۲، ص ۱۷۲.
۴- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، ۱۴۰۴ ق، بیروت،ج ۲، ص ۳۰ و ص ۲۸۰.
۵- عباس قمی، کلیات مفاتیح الجنان، مشعر، ۱۳۸۶، تهران، ص ۲۴ (‌تعقیب نماز عصر).

موضوع قفل شده است