**** انجام شناسی ( = معاد شناسی ) در سه مرحله . ب : برزخ ؟ *****

تب‌های اولیه

132 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

شفاعت در برزخ ؟

شفاعت داراي دو معناي عام و خاص است. حال براي روشن تر شدن بحث بايد ديد مراد از شفاعت به كدام معنا است.
شفاعت به معناي عام قرار گرفتن دو چيز در كنار هم و موجودي قوي‌تر و برتر، در كنار موجود ضعف تر و كمك كردن به او براي پيمودن مراتب كمال است.‌(1)
با اين نگاه‌، شفاعت در هر سه عالم‌، دنيا، برزخ و آخرت‌، صورت مي‌پذيرد. قرآن مي‌فرمايد:
"وَلَوْ أَنَّهُم‌ْ إِذ ظَّـلَمُوَّاْ أَنفُسَهُم‌ْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّه‌َ وَاسْتَغْفَرَ لَهُم‌ُ الرَّسُول‌ُ لَوَجَدُواْ اللَّه‌َ تَوَّابًا رَّحِيمًا؛(2)
اگر آن‌ها هنگامي كه به خود ستم كردند، به نزد تو مي‌آمدند و از خدا طلب آمرزش مي‌كردند و پيامبر براي آن ها استغفار مي‌كرد; خدا را توبه‌پذير و مهربان مي‌يافتند."
‌ استغفار حضرت يعقوب(ع) براي فرزندانش‌ نوعي شفاعت است كه در دنيا رخ داده است:
"قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيم(3)؛
به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش مى‏طلبم، كه او آمرزنده و مهربان است".
اما در مورد شفاعت به معناي خاص كه ائمه ‌و صلحا از گنهكاران شفاعت مي‌كنند، اين نوع شفاعت مربوط به قيامت است‌. مرحوم علامه طباطبايي‌ مي‌فرمايد:
شفاعت در آخرين موقف از مواقف قيامت ‌است تا بدين وسيله گنهكار وارد دوزخ نشود يا به كمك شفاعت او، بعضي از كساني كه وارد دوزخ‌ شده اند، خارج شوند.(4)
رواياتي از ائمه معصوم‌ نيز، موئد اين بيان مي باشد، چنان كه از امام صادق‌(ع)نقل شده است :
"و الله ما اخاف عليكم إلاّ البرزخ فاذا صار الامر الينا فنحن اولي بكم‌"(5) ؛به خدا سوگند! تنها از برزخ بر شما مي‌ترسم‌، ولي هنگامي كه كار به دست ما آيد، ما به شما سزاوارتريم‌(يعنى آن گاه كه در قيامت اجازه شفاعت به ما بدهند، غير از شما را مقدم نمى‏داريم‏) .
اما در مورد افراد مشمول شفاعت باید گفت :
بهره مندی از ضفاعت مطلق نیست و تنها کسانى که داراى بینش و عقائد فکرى و رهبرى صحیح باشند و تنها در عمل دچار لغزش هایى شده باشند، مشمول شفاعت شافعان مى‏شوند. قرآن مى‏فرماید:
«لایَملِکُونُ الشَّفاعَةَ الاّ مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحمنِ عَهداً» (6) تنها کسانى از شفاعت بهره‏مند مى‏شوند که میان خود و خدا پیمانى داشته باشند . خدا و اولیاى او و راه آنان را قلباً پذیرفته باشند.
امیرالمؤمنین علیه السلام مى‏فرماید: «اِستَجِیبُوا الاَنبیاءَ وَ سَلِّمُوا بِاَمرِهِم وَ اعْمَلوا بِطاعَتِهِم تَدخُلُوا فِى شَفاعَتِهِم؛ (7)دعوت و نداى پیامبران گرامى را بپذیرید. نسبت به فرمان‏هاى آن بزرگواران تسلیم باشید. عمل شما طبق دستور و فرمان آنان باشيد تا مشمول شفاعت آنان گرديد».
آرى، کسانى که در دنیا از اولیاى خدا و علماى ربّانى پیروى کرده باشند، در آن روز هم مى‏توانند از آنان بهره گیرند و مشمول شفاعت آن بزرگواران باشند، یعنى باید بذر شفاعت را در دنیا کاشت تا در آخرت برداشت کرد.
شرط دوم شفاعت نوعي سيره رفتاري خاص است ؛ يعني هر فردي با هر نوع گناه و جرمي مشمول شفاعت نخواهد بود و چنان كه گفتيم شفاعت در روز رستاخیز بی حساب و بی قید و شرط نیست بلکه برنامه دقیقی دارد، هم در مورد شفاعت شونده و هم در مورد نوع جرمی که فرد گنهکار مرتکب گردیده كه در منابع ديني به اين امر و مصاديق آن اشاره شده است .
1- امام کاظم (ع) از امام علی (ع) نقل می‌فرماید که پیامبر(ص) فرمود :
" شفاعت برای کسانی است که گناهان کبیره مرتکب می‌گردند" آن گاه امام کاظم علیه السلام در توضیح مطلب می‌فرماید:
" هر فرد با ایمانی که مرتکب گناهی می‌شود، طبعاٌ پشیمان خواهد شد . پیامبر فرموده پشیمانی از گناه، توبه است . کسی که پشیمان نگردد، مؤمن واقعی نیست . شفاعت برای او نخواهد بود . عمل او ظلم است . خداوند می‌فرماید ظالمان دوست و شفاعت کننده ای ندارند. " (8 ) پس توبه و پشيماني شرط تحقق شفاعت است .
2- بزرگان معتقدند که هدایت‌پذیری و حرکت در مسیر ولایت ،تأمین کننده شفاعت در عالم آخرت است . اگر کسی در دنیا از هدایت بی‌نصیب باشد، در آخرت نیز از شفاعت بی‌نصیب خواهد بود.
عارف بی‌بدیل معاصر امام خمینی(ره) در این خصوص سخنی شنیدنی دارد :
« شفاعت در آن عالم امر جزافی نیست و از روی تناسب یعنی شافع و مشفوع له است. از این جهت کسانی که از نور توحید و ولایت بی‌بهره‌اند ، ممکن نیست به نور شفاعت نایل شوند و اهل معاصی نیز اگر کدورت معاصی آن ها را زیاد فرا گرفته باشد ،ممکن است پس از مدت‌ها مدیدی به شفاعت نایل شوند، بنابر این باید به فکر اصلاح خود باشیم و با انوار اطاعت و مودّت اولیا(ع)خود را متناسب با آن ها کنیم تا مورد شفاعت آن ها شویم و نور شفاعت آن ها با نورانیت اطاعت ما شفع و جذبه روحانیت آن ها ما را مجذوب کند ». (9)

پي نوشت ها:
1. مكارم شيرازي، پيام قرآن،چ دارالكتب الاسلاميه،قم ،بي تا ،ج 6،ص 256 .
2. نسأ(4)آيه 64‌.
3.يوسف(12)آيه 98.
4.موسوى همدانى ، ترجمه تفسير الميزان، چ دفتر انتشارات اسلامى ،قم، 1374ش، ج 1، ص 264.
5.مجلسي،بحارالانوار، چ الوفاء -بيروت، 1404ق، ج 6، ص 214 .
6. مریم(19)آیه 87.
7. تفسیر برهان، ج 3، ص 57، نشر موسسه البعثت بیروت 1419 ق.
8. همان.
9. شرح جنود عقل و جهل، ص 374، نشر مؤسسه آثار امام خمینی، 1377ش.

زمان ومکان درعالم برزخ چگونه است؟

زمان و مکان یک مفهوم عرفی دارد و یک مفهوم فلسفی، مثلاً مکان در اصطلاح فلسفی عبارت از سطح داخلی جسمی که مماس با سطح خارجی جسم دیگر باشد مانند سطح داخلی لیوان که مماس با سطح خارجی آب است که در آن ریخته شده است.(1)
مکان همانند عالم دنیا در برزخ وجود نخواهد داشت ،چون مکان بدین معنا در ظرف و مظروف‌های مادی و جسم و در عالم ماده و طبیعت معنا دارد . در برزخ ماده و طبیعت و جسم وجود ندارد بلکه آن جا حیات و زندگی دیگر و نوعی تجرد از عالم ماده است. آن جا روح در قالب مثالی است و نه در بدن مادی و جسم طبیعی.
اما مکان در اصطلاح عرفی عبارت است از محل و ظرف که انسان در آن به سرمی‌برد، مکان بدین معنا ممکن است در برزخ نیز مطرح باشد ،یعنی انسان بعد از مرگ بدنش زیر خاک قرار می‌گیرد . روحش در قالب بدن مثالی در عالم برزخ به سر می‌برد.
عالم برزخ گرچه مادی و طبیعی نیست، ولی بالاخره یکی از عوالم هستی است . محلی برای موجوداتی است که دارای تجرد برزخی‌اند . از جمله روح آدمیان تا برپایی قیامت در قالب مثالی در همان عالم به سر می‌برد. آن عالم ظرف حیات برزخی انسان است.
وقتی انسان در خواب خود می‌بیند که مشغول انجام کارهایی است، در حالی که بدن او در بستر و رختخواب آرام قرار دارد، ولی روح او با بدن مثالی سرگرم حرکت، نقل و انتقال‌های گوناگون و انجام کارهای مختلف است. وجود محل و مکان زندگی انسان در برزخ شبیه همان حالتی است که انسان در خواب برای خودش می‌بیند.(2)
اما درباره زمان در عالم برزخ باید گفت:
از برخی آیات و روایات به دست می‌آید که در برزخ زمان وجود دارد، مثلاً قرآن فرمود:
«وحاق بآل فرعون سوء العذاب النار یعرضون علیها غدوّاً وعشیّاً؛(3) آن عذاب سخت بر آل فرعون وارد شد، آتش هر صبح و شام بر آن عرضه می‌شود».
از این آیه شاید بتوان احتمال داد که در برزخ زمان وجود دارد، چون قرآن کریم فرمود هر صبح و شام عذاب بر فرعونیان عرضه می‌شود.
صبح و شام در زمان مطرح است. طبق روایتی که از امام صادق نقل شده مراد از عذاب که در آیه آمد، قبل از قیامت است ،چون در قیامت صبح و شام مطرح نیست و این در عالم برزخ است، فرمود:
«لأنّ فی نار القیامة لا یکون غدوٌّ وعشیٌّ هذا فی البرزخ قبل یوم القیامة؛(4) قیامت شب و روز ندارد .این عذاب در برزخ پیش از قیامت در صبح و شام بر فرعونیان عرضه می‌شود».
اما اینکه مراد از صبح و شام و زمان که در برزخ وجود دارد چیست،‌حقیقتی است که جزئیات آن برای انسان‌های عادی (غیر از حضرات معصومین
) به آسانی قابل درک نخواهد بود، چون زمان به مفهوم طلوع و غروب خورشید و روز و شب که از این رهگذر پدید می‌آید، در عالم برزخ نخواهد بود، چون طلوع و غروب خورشید مادی در آسمان طبیعت و نظام کیهانی وجود دارد، در حالی که عالم برزخ جهان فرامادی و فراسوی عالم دنیاست ، مگر این که گفته شود چون مخاطب آموزه‌های وحیانی، انسان‌ها در عالم دنیاست ، به تناسب تعبیر صبح و شام برده شده است . منظور از عذاب آن ها در صبحگاهان و شامگاهان، در نسبت به عالم دنیا است، نه این که در آن جا حتماً‌ طلوع و غروب خورشید باشد.
بنابراین همان گونه که در مورد عالم برزخ گفته شده که ماده و جسم ندارد، اما شکل و اندازه و حجم، همانند عالم ماده دارد، در مورد زمان و مکان آن نیز همین گونه است.

پی‌نوشت‌ها:
1. آموزش فلسفه، ج 2، ص 135.
2. پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص 40.
3.مؤمن(40) آیه 46 .
4. مجمع البیان، ج 8، ص 526.

چکار کنیم تا قبرِ روشنی داشته باشیم؟

مرگ بریده شدن علاقه روح از بدن است .مرگ یعنى آغاز سفر از این دنیا به سراى آخرت
بعد از مرگ،انسان را به جایى منتقل مى کنند که نامش ‍قبر است، و قبر منزل موقتى مردگان مى باشد. در هنگام مرگ و قبض روح، ممکن است سختیها و شداید فراوانى - در اثر اعمال و افکارى که در دنیا کسب نموده است - به انسان هجوم آورد. و بعد از این ناراحتیها و رنجهاى عالم قبر و برزخ شروع مى شود، تاریکى و ظلمت قبر، سوال نکیر و منکر، فشار قبر، حمله حیوانات گوناگون به بدن و...
آدمى، باید خود را براى چنین سفرى آماده سازد و از حالا به فکر سختى‌هاى راه طولانى خود باشد. و ایجاست که نماز - ین باشکوهترین عمل عبادى الهى - به یارى انسان مى شتابد و از او در بحرانى ترین و طوفانى ترین لحظات، دستگیرى مى‌نماید، چنانکه پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: ملک الموت به من گفت که: هر کس مواظب اوقات نمازهاى پنجگانه‌اش باشد، من از مادر به او مهربانتر مى باشم . (1)
امام صادق علیه السلام فرمود: ان ملک الموت، یدفع الشیطان عن المحافظ على الصلاة و یلقنه شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله، فى تلک الحالة العظیمة (2)
در تاریکى شب، دو رکعت نماز بخوان، برای (رهایی از) وحشت قبرها.
ملک الموت به هنگام قبض روح، شیطان را از آن انسانى که بر نمازش ‍محافظت داشته دفع مى‌کند، و در آن حالت هولناک و پر وحشت، شهادت به توحید و رسالت را به او تلقین مى‌کند.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: الصلاة شفیع بینه و بین ملک الموت و انس فى قبره و فراش تحت جنبه و جواب لمنکر و نکیر (3)
نماز شفیع نمازگزار در نزد ملک الموت و مونس در قبر و بسترى نیکو در قبر و پاسخ، به سوال نکیر و منکر مى‌باشد.
سعید بن جناح مى‌گوید: در مدینه، در منزل امام محمد باقر علیه السلام بودم .حضرت ابتدا، بدون اینکه سوالى شده باشد، فرمود: "من اتم رکوعه، لم تدخله وحشه فى قبره" (4) هر کس رکوع خود را در درست و کامل به جاى آورد، وحشت قبر به او راه نیابد.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: "ما من عبد، اهتم بمواقیت الصلاة و مواضع الشمس، الا ضمنت الروح عند الموت و انقطاع الهموم و الاحزان و النجاة من النار" (5)
بنده‌اى نیست که به وقتهاى نماز و مواضع خورشید، اهتمام دارد، مگر اینکه راحتى و آسایش در موقع مرگ و از بین رفتن ناراحتیها و غمها و رهایى از آتش را برایش ضمانت مى‌نمایم .
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: صلاه اللیل، سراج لصاحبها فى القبر (6) نماز شب، چراغى است براى صاحبش در قبر.
خداوند به یکى از پیامبرانش خطاب نموده، فرمود: "قم فى ظلمة اللیل، اجعل قبرک روضة من ریاض الجنة" تیرگى شب، به عبادت برخیز تا قبر تو را باغى از باغهاى بهشت قرار دهم .
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: ان القبر ینادى کل یوم بخمس ‍کلمات، انا بیت الفقر، فاحملوا الىّ کنزا، انا بیت الظلمة فاحملوا الىّ سراجا،... قبر در هر روز به این کلمات پنجگانه ندا در مى دهد، من خانه فقر و تهیدستیم ، پس ذخیره‌اى براى خودتان به اینجا بفرستید. من خانه تاریکى‌ام، چراغى در این خانه بیاورید،... گفته شد: آنها کدامند؟ حضرت فرمود: "و اما السراج فصلاة اللیل و اما الکنز فکلمه شهاده لا اله الا الله" ... چراغ این خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، کلمه شهادت لا اله الا الله و... مى باشد. (7)
حضرت رضا فرمود: بر شما باد به نماز شب ! بنده‌اى نیست که آخر شب برخیزد و هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر را بجاى آورد، و در قنوت وتر، هفتاد مرتبه استغفار کند، مگر آنکه پاسخ داده شود به ایمنی از عذاب قبر و از عذاب جهنم و نیز عمرش طولانى شود (8)
وقتى که جناب ابوذر غفارى (ره) به مکه معظمه مشرف گردیده بود نزد کعبه ایستاد، و خطاب به مردمى که براى حج از اطراف عالم در مسجد الحرام جمع گشته بودند، فرمود:
چراغ این خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، کلمه شهادت لا اله الا الله و...
ایها الناس ! منم جندب بن سکن غفارى، منم خیر خواه شما و مهربان بر شما، به سوى من بیایید.
مردم از اطراف دور او جمع شدند، فرمود:
اى مردم ! هر گاه یکى از شما خواست به سفرى برود، هر آینه زاد و توشه‌اى
براى خود بر مى‌دارد - به آن اندازه که در سفر دارد - و چاره اى از آن ندارد، پس هر گاه چنین است، سفر آخرت سزاوارتر است به زاد و توشه راه، در این هنگام مردى برخاست و گفت: پس ما را راهنمایى کن اى ابوذر!
فرمود: ... "صل رکعتین فى سواء اللیل لوحشه القبور" (9) در تاریکى شب، دو رکعت نماز بخوان، برای (رهایی از) وحشت قبرها.
1- ثواب الاعمال ، ص 61، بحار، ج 6، ص 244.
2- وسائل الشیعه ، ج 3، ص 19، من الا یحضره الفقیه ، ج 1، ص 42.
3- بحار، ج 82، ص 231 خصال صدوق ، ج 2، ص 522.
4- ثواب الاعمال ، ص 61، بحار، ج 6، ص 244.
5- سفینه البحار، شیخ عباس قمى ، ج 2، ص 43.
6- الرساله العلیه ، ص 176.
7- نشان از بى نشانها، ص 314.
8- سفینه البحار، ج 2، ص 397.
9- بحار، ج 96، ص 258، منازل الاخره ، ص 3.

آیا پس از مرگ نیز انسان چیزی می آموزد؟

برای پاسخ به این سؤال باید مقصود از به کمال رسیدن، و هدف نهایی آفرینش خستگی از نعمت های بهشتی و این قبیل امور توضیح داده شود. از این رو به مطالب زیر دقت فرمایید.
مطلب اول : انسان موجودی است که همه ی کمال های شایسته ی خود را بالفعل ندارد اما قابلیت تحصیل آنها را
داراست. مثلا" در ابتدای تولد عالم نیست ولی می تواند عالم بشود. ((و الله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا" و جعل لکم السمع و الأبصار و الأفئده لعلکم تشکرن ؛ و خدا شما را از بطن مادرانتان بیرون آورد، در حالی که هیچ نمی دانستید و به شما گوش چشم و قلب عطا کرد تا مگر شکر بجای آرید))، (نحل / 78). هرگاه انسان به یک قضیه علم پیدا کرد. قابلیت عالم شدن به آن قضیه را به فعلیت رسانده و همین حرکت از قابلیت به فعلیت کمال او به شمار می آید. انسان در سیر تکاملی خود همواره می تواند کمال جدیدی را تحصیل کند و کمال حد ایستایی و پایانی ندارد مگر کمال خداوند که بی نهایت است و کمال فوق آن فرض نمی شود. پس انسان همواره می تواند به خدا نزدیکتر شود پس این سؤال که پس از به کمال رسیدن چه می شود سؤال باطلی است چرا که به کمال رسیدن برای انسان هرگز نهایتی ندارد.
مطلب دوم : آیا سیر تکاملی انسان به سوی خدا پس از انتهای حیات دنیوی و آغاز حیات برزخی به اتمام می رسد؟ برای پاسخ به این سؤال باید جوانب مختلف مسأله در ضمن چند نکته بررسی شود:
نکته ی اول : از دیدگاه فلسفه حرکت و تکامل از قوه و قابلیت به فعلیت فقط در موجودات مادی است. یعنی فقط موجود مادی است که می تواند صنعتی را که الان در او به صورت بالفعل نیست به فعلیت برساند و موجودات مجرد از ماده هرگز چنین حالتی ندارند و تمام کمالات خود فقط به صورت بالفعل دارا هستند و هیچ کمالی در آنها به صورت بالقوه و قابلیت و استعداد وجود ندارد. روح انسان نیز از موجودات مجرد است اما تا زمانی که به بدن مادی تعلق دارد، به دلیل تعلقش به ماده می تواند صفات بالقوه ی خود را به فعلیت برساند و به این معنا تکامل داشته باشد اما به محض جدا شدن روح از بدن، سیر تکاملی او - به این معنا که صفات بالقوه را به فعلیت برساند - نیز به پایان می رسد.
برای مطالعه بیشتر این مسأله ر. ک : علامه طباطبایی، نهایه الحکمه، مؤسسه النشر الاسلامی، ص 198.
نکته ی دوم : حال که روح پس از مرگ فاقد تکامل اختیاری - به معنای به فعلیت رساندن قابلیت ها - است آیا راه کمال و نزدیک تر شدن به خدا بر روی او بسته است ؟ از آیات قرآن مجید و روایات چنین به دست می آید که راه کمال در آخرت نیز وجود دارد. این ادله را می توان به چهار دسته تقسیم کرد:
1. دسته ی اول : روایاتی که دلالت بر رسیدن ثواب به میت در قبر دارد: مانند روایت معاویه بن عمار که از امام صادق سؤال کرد: ((چه چیزهایی بعد از مرگ به انسان می رسد؟ امام فرمود: سنت حسنه ای که او ایجاد کرده ]یا مسأله ای که او آموزش داده است [ و بعد از مرگ او هر کس به آن سنت عمل کند، او نیز مانند عمل کننده ی به سنت پاداش خواهد دید بدون اینکه چیزی از پاداش عمل کننده کم شود، و صدقه ی جاریه ای که بعد از مرگ او نیز جریان دارد (یعنی وقف ) و فرزند پاکی که برای پدر و مادر مرحومش دعا می کند، حج انجام می دهد و صدقه می دهد و بنده آزاد می کند و نماز و روزه انجام می دهد. راوی سؤال کرد: پس من پدر و مادرم را نیز در حج شریک کنم و آنها را نیز قصد کنم ؟ فرمود: آری ))، (وسائل الشیعه، کتاب الطهار، باب 28 از ابواب الاحتضار، حدیث 6؛ المکتبه الاسلامیه، ج 2، ص 256).
و یا روایت دیگری از امام صادق (ع ) که فرمود: ((بر میت در قبر چیزهایی می رسد از قبیل نماز و روزه و حج و صدقه و نیکی و دعا. اجر این اعمال هم برای انجام دهنده است و هم برای میت ))، (همان، حدیث 3، ص 655).
و فرمود: هر مسلمانی که از جانب میت عمل صالحی انجام دهد خدا اجر او را دو چندان کند و میت نیز از آن نفع می برد. ))، (همان، حدیث 4، ص 655).
از این روایات به دست می آید که پس از مرگ نیز ثواب هایی به میت می رسد و در برخی از روایات تخفیف عذاب، (همان، حدیث 1، ص 655) هم وارد شده است. تخفیف عذاب و اعطای ثواب نوعی کمال برای میت به شمار می آید.
2. دسته دوم : آیاتی که دال بر تزکیه ی برخی از انسان ها در قیامت است : ((ان الذین یشترون بعهدالله و أیمانهم ثمنا" قلیلا" اولئک لا خلاق لهم فی الاذخره و لا یکلمهم الله و لا ینظر الیهم یوم القیامه و لا یزکیهم و لهم عذاب الیم ؛ کسانی که عهد و پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی می فروشند آنان را در آخرت بهره ای نیست ؛ و خدا روز قیامت با آنان سخن نمی گوید و به (نظر رحمت به ) ایشان نمی نگرد و (آنان را) پاکشان نمی گرداند و عذابی دردناک خواهند داشت ))، (آل عمران / 77).
جمله ی ((و پاکشان نمی گرداند)) دلیل بر این است که برخی از انسان ها در آخرت مشمول تزکیه و پاک کردن الهی می شوند، یعنی خداوند در آخرت آنها را از ناپاکی ها پاک می سازد. همین پاک شدن نوعی کمال برای این دسته از انسان هاست.
به عبارت دیگر انسانی که در طول حیات دنیوی خود با عبادت و بندگی در تزکیه ی نفس خود کوشیده است، خداوند متعال پس از مرگ نیز او را تزکیه می کند. و این تزکیه ی پس از مرگ پاداش و ادامه ی همان تزکیه ای است که او در دنیا انجام داده است. تعبیر به تزکیه انسان ها در روز قیامت در آیات دیگری نیز آمده است، (بقره / 174).
3. دسته سوم : آیاتی که دال بر هدایت راه پس از ورود مؤمنان به بهشت است : ((فاما الذین آمنوا بالله و اعتصموا به فسیدخلهم فی رحمه منه و فضل و یهدیهم الیه صراطا" مستقیما"؛ و اما آنان که به خدا گرویدند و به او تمسک جستند، به زودی خدا آنان را در جوار رحمت و فضل خویش درآورد و ایشان را به سوی خود، به راهی راست هدایت کند))، (نساء / 175).
این آیه دلالت دارد بر این که مؤمنان پس از ورود به بهشت، به راه مستقیمی هدایت می شوند و هدایت راه حتما" در پی خود حرکت در راه را دنبال خواهد داشت و حرکت در راه به معنای به کمال رسیدن است. در آیات دیگری نیز هدایت پس از ورود به بهشت تأکید شده است، (حج / 23 - 24).
4. دسته ی چهارم : آیاتی که دلالت بر غفران در قیامت دارد: ((الذی خلقنی فهو یهدین و الذی هو یطعمنی و یسقین و اذا مرضت فهو یشفین و الذی یمیتنی ثم یحیین و الذی اطمع ان یغفرلی خطیئتی یوم الدین ؛ (ابراهیم در مقام معرفی خداوند گفت Smile آن کس که مرا آفرید و همو هدایتم می کند و آن کس که او به من خوراک می دهد و سیرابم می گرداند و چون بیمار شوم، او مرا درمان می بخشد و آن کس که مرا می میراند و سپس زنده ام می گرداند و آن کس که امیدوارم روز پاداش را مشمول مغفرت خود ساخته و گناهم را بر من ببخشاید))، (شعراء / 78 - 82).
با قطع نظر از این که مراد از خطیئه حضرت ابراهیم چیست، غفران او حتما" بالا بردن درجات او در آخرت است
، (برای این سه دسته از آیات ر. ک : استاد محمد شجاعی، قیام قیامت، صص 101 - 113).
مطلب سوم : با توجه به دو مطلب پیشین، این سؤال مطرح می شود که چگونه است که از یک طرف راه تکامل انسان پس از مرگ بسته می شود و از سوی دیگر قرآن راه کمال را برای مؤمنان در آخرت باز می داند آیا این دو با هم تناقض ندارند؟ پاسخ این است که تکامل انسان در دنیا از نوع تکامل اختیاری و حرکت از صفات بالقوه به فعلیت است. و این نوع از تکامل با اطاعت از احکام الهی و راهنمایی های عقل و دین در همین دنیا حاصل می شود و راه چنین تکاملی پس از مرگ بسته می شود. تکاملی که پس از مرگ برای انسان حاصل می شود ناشی از امور زیر است :
1. آنچه پس از مرگ او در دنیا انجام می شود و افعال اختیاری او در دنیا در انجام آن اعمال مؤثر بوده است. مثلا" وصیت کرده که برای او حج بجا آورند؛ یا کسی را اجیر کرده که برای او حج بجا آورد. و یا ملکی را وقف کرده که باقیات صالحات است و یا سنت و عادت حسنه ای را در جامعه بجای گذارده و مردم پس از او به آن سنت عمل کند و او در ادامه ی این سنت نقش داشته باشد. و یا فرزندان صالحی را تربیت کرده که او در رفتار نیکوی آنان مؤثر بوده است. در همه ی این مثال ها، میت در زمان حیات خود کاری را انجام داده که ثمره ی آن پس از مرگش نیز به او می رسد و این نوع از تکامل در آخرت گرچه در آخرت است اما منتسب به افعال اختیاری او در دنیا است. 2. هرگاه انسان ها برای گذشتگان خود دعا کنند و یا خیری را برای او بفرستند، مثلا" صدقه ای از برای او بدهند یا عبادتی مانند نماز و حج برای او انجام دهند و از خدا بخواهند که ثواب آن را به میت مورد نظرشان برساند، در این موارد اگر خداوند خواسته ی آنان را اجابت کند، ثواب آن به میت مذکور می رسد گرچه آن میت هیچ نقشی - مانند مثال های امر اول - در انجام آنها نداشته باشد.
3. شفاعت شفاعت کنندگان می تواند مقام میت را بالا ببرد. شفاعت چه در بخشش گناهان باشد چه در بالا بردن مقام، باعث تکامل انسان شفاعت شونده می شود. شفاعت می تواند ناشی از قابلیتی باشد که او در حیات خود کسب کرده است - مانند آنچه در امر اول گفته شد - و یا ناشی از قابلیتی باشد که دیگران با دعا برای او تحصیل کرده اند - مانند آنچه در امر دوم گفته شد -.
4. آنچه درباره ی تزکیه مؤمنان در آخرت یا هدایت راه به آنان پس از ورود به بهشت گفته شد، می تواند علاوه بر این که ناشی از یکی از امور سه گانه پیشین است تجلی تزکیه اختیاری او در دنیا و پیروی اختیاری از هدایت الهی در دنیا باشد. به این بیان که انسان با عبودیت و تزکیه ی نفس در این دنیا قابلیت کمالاتی را پیدا می کند و بروز آنها در این جهان مادی امکان ندارد و یا موانعی - از قبیل گناهان یا خطاها - مانع از بروز آن کمال ها می شود. خداوند متعال در آخرت آن موانع را پاک می کند و کمالات یاد شده امکان بروز پیدا می کنند. در هیچیک از این امور، تکامل اختیاری پس از مرگ برای انسان حاصل نشده است. به عبارت دیگر: سیر تکاملی انسان پس از مرگ به پایان نمی رسد ولی نوع حصول کمال قبل از مرگ و بعد از مرگ متفاوت است.
مطلب چهارم. بسیاری از جهنمیان با تحمل عذاب گناهانشان پاک می شود و لیاقت ورود به بهشت را پیدا می کنند. خداوند متعال فرمود: ((و ان منکم الا واردها کان علی ربک حتما" مقضیا" ثم ننجی الذین اتقوا و نذر الظالمین فیها جثیا"؛ و همه شما وارد جهنم می شوید، این امری است حتمی و فرمانی است قطعی، سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی می بخشیم، و ظالمان را در حالی که به زانو درآمده اند در آن رها می کنیم ))، (مریم / 71 - 72).
رسول اکرم (ص ) فرمود: ((کسی که در قلبش ذره ای از ایمان موجود باشد بالاخره از آتش جهنم خارج خواهد شد))، (کنزالعمال، 284). پس جهنمیان نیز با عذاب جهنم راه کمال را طی می کنند و عذاب جهنم برای آنان رحمت است.
مطلب پنجم : آیا کافرانی که جاودان در عذاب جهنم هستند هیچ راه کمالی دارند؟ بی شک آن بخش از عذابی که به دلیل اعمال جاهلانه و بدون لجاجت و عناد آنان بوده با چشیدن عذاب آن پاک می شود و مانند جهنمیانی که در مطلب چهارم گفتیم این مقدار از کمال را دارند ولی آن گناهی که به سبب آن خالد در جهنم شده اند پاک شدنی نیست و آن عناد و شرک عمدی آنان است.
در روایتی از پیامبر اکرم (ص ) است که فرمود: ((همانا اهل آتش جاودان در آتش اند به دلیل نیت آنها در دنیا. آنان در دنیا می خواستند اگر جاودان باشد همواره با خدا مخالفت کنند. . . و به دلیل نیت است که جاودان در آتش اند. ))، (الکافی، ج 2، ص 85، حدیث 5). و خداوند متعال در قرآن فرمود: ((ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء؛ خداوند (هرگز) شرک را نمی بخشد و پایین تر از آن را برای هر کس بخواهد می بخشد))، (نساء / 48 و 116).
از این نصوص می توان چنین فهمید که کافران و مشرکانی که جاودان در آتش هستند خودشان راه کمال خودشان را بسته اند. این نوع عذاب آنان نه تنها از بین نمی رود بلکه دائم در حال شدت و بیشتر شدن است. خداوند متعال فرمود: ((فانهم لاکلون منها فمالئون منها البطون ثم ان لهم علیها لشوبا" من حمیم ثم ان مرجعهم لالی الجحیم ؛ پس دوزخیان حتما" از آن (میوه های درخت زقوم که از قعر آتش سوزان می روید) می خورند و شکم ها را از آن پر می کنند، سپس ایشان را بر سر آن، آمیغی از آب جوشان است، آنگاه بازگشتشان بی گمان به سوی جهنم است ))، (صافات / 66 - 68).
و نیز فرمود: ((و من ورائه جهنم و یسقی من ماء صدید یتجرعه و لا یکاد یسیغه و یأتیه الموت من کل مکان و ما هوت بمیت و من ورائه عذاب غلیط؛ دوزخ پیش روی او است، و به او آبی چرکین نوشانده می شود، آن را جرعه جرعه می نوشد و نمی تواند آن را فرو برد، و مرگ از هر جانبی به سویش می آید، ولی نمی میرد و عذابی سنگین به دنبال دارد))، (ابراهیم / 16 - 17).
از این آیات به دست می آید که عذاب جهنمی رو به تشدید است و این بدان دلیل است که کفر و عناد او در دنیا پوشیده بوده و باید در منازل آخرت قدم به قدم پرده ها بر کنار رود و باطن واقعی انسان ها نمایان شود با هر عذابی، کفر و عناد او نمایان تر می شود و باطن پلید او واضح تر می شود و عذاب او نیز متناسب با این پلیدی شدت می گیرد. همانگونه که مؤمن نیز که باطن پاک او در دنیا پوشیده بوده باید در منازل آخرت، قدم به قدم پرده ها بر کنار رود و باطن واقعی او نمایان تر شود و لذا در هر منزلی بر کمال او افزوده می شود. به عبارت دیگر مؤمنان در آخرت سیر صعودی و کافران سیر نزولی دارند و سیر هر کدام ادامه ی مسیری است که در دنیا داشته اند.
خلاصه کلام آن که تکامل در راه آخرت هم به نحوی وجود دارد که شامل یادگیری و علم هم می شود زیرا عالم آخرت ابدی و جاودان است و تعضلات الهی نیز تازه به تازه، نو به نو است که اهل ایمان از آن بهره خواهند برد.

بر اساس آنچه از روایات به دست می‌آید ،روح انسان بعد از مرگ و قبل از برپایی قیامت در عالم برزخ به سر می برد . طبق اعمال و کرداری که داشته است ،در آسایش و یا رنج به حیات برزخی خود ادامه می‌دهد.(1)
وادی السلام نجف را می‌توان به عنوان جلوه‌ای از عالم برزخ برای مومنان تلقی کرد، چه این که وادی برهوت که طبق برخی روایات در یمن قرار دارد، نمادی از عالم برزخ کافران است.
امیر مومنان (ع) فرمود: «لو کشف لکم لسرایتم ارواح المومنین فی هذا الظهر، حلقا یتزاورن و یتحدثون، ان فی هذا الظهر روح کل مومن، و بوادی برهوت نسمه کل کافر ؛ (2) اگر حجاب برزخی کنار رود و آن جهان بر شما نمایان گردد، ارواح مومنان را در پشت این شهر (نجف) خواهید دید که حلقه وار گرد هم آمده، با هم دیدار کنند و سخن گویند. روح هر مومنی در این جاست. ارواح کفار در وادی برهوت (چاهی در یمن)».

پی‌نوشت‌ها:
1. شیعه در اسلام، ص 101.
2. بحار الانوار، ج 6، ص 243.

برزخ : خوردن، خوابیدن، رنج و خستگی، ؟

غذا به مفهوم آنچه انسان در دنیا تناول می‌کند، معنا ندارد، چون در برزخ حیات روحانی است و نه جسمانی . حیات روحانی نیازی به تغذیه بدین مفهوم ندارد، اما می توان گفت که یکی از نعمت های بهشتی برای اهل بهشت برزخی ، استفاده از خودنی ها و نوشیدنی های ویژه ای است که برای آن ها در نظر گرفته شده است که البته متناسب با همان مکان و موقعیت و ویژگی های همان عالم خواهد بود.
در روایات و برخی نقل ها از عالم برزخ، به غذاهای متنوع برای بهشتیان برزخی اشاره شده است.
ویژگی های دقیق عالم برزخ بر ما روشن نیست اما بر اساس برخی اصول کلی معرفتی می توان گفت: لذت های بهشتی لذت محض بوده و از هر نوع رنج و زحمت مانند دفع فضولات و مانند آن مبراست ، حقیقتی که از برخی از روایات هم در خصوص نعمات بهشتیان برمی آید .
اما خواب در برزخ مفهوم ندارد،‌چون خوابی که می شناسیم، بر اثر خستگی قوای جسم مادی پدید می‌آید . چنین جسمی در برزخ وجود ندارد و روح هم که این خستگی برایش مفهوم ندارد. مگر آن که خواب و استراحت را نوعی لذت بهشتی بدانیم که برای اهل بهشت برزخی مهیا شود ، یعنی عملی برای لذت بردن نه از باب نیاز و ضرورت .
اما رنج و سختی برای اهل عذاب در برزخ امری طبیعی و یقینی است . متناسب با وضعیت کالبد برزخی نوعی فشار و سختی جسمی و روحی به این افراد وارد خواهد شد .

از روایات بسیاری استفاده می‌شود هنگامی که انسانی را در قبر گذاشتند، دو فرشته به سراغ او می آیند، و از اصول عقاید، توحید، نبوت، ولایت( و طبق بعضی از روایات از چگونگی مصرف کردن عمر، طریق کسب اموال و مصرف آن‌ها )سؤال می کنند. چنانچه از مؤمنان راستین باشد، به خوبی از عهده جواب بر می­آید و مشمول رحمت وعنایات حق می شود، و اگر نباشد، ‌در پاسخ در می­ماند و مشمول عذاب دردناک برزخی می‌شود.
امام زین العابدین(ع) فرمود: "پیامبر(ص) هر جمعه مردم را موعظه می‌کرد و اندرز می­داد، به گونه­ای که مردم محتوای آن را حفظ کردند و نوشتند. از آن جمله فرمود:‌
"ای فرزندم، از مرگ غافل مباش!‌به زودی قبض روح خواهی شد، و به منزل آخرت منتقل می شوی، و روح به تو باز برگردانده می‌شود، سپس دو فرشته« نکیر» و «منکر» برای سؤال بر تو وارد می شوند. اوّلین چیزی که می پرسند، از پروردگار تو است. آن گاه از پیامبری که برای تو فرستاده شده است، نیز از دینی که پذیرفته ای، و از کتابی که تلاوت می‌کردی، هم چنین از امامی که ولایت او را قبول کرده بودی. آن گاه از عمرت می پرسند که در چه راهی آن را فانی کردی و از مال و ثروت که از کجا کسب نموده، و در چه راهی مصرف نمودی".(1)
در بعضی از روایات آمده که تنها از اصول عقاید انسان سؤال می‌شود و سؤال از چیزهای دیگر در قیامت است.
از اخبار متعددی که درباره سؤال قبر وارد شده استفاده می‌شود که در قبر از دو گروه سؤال می‌شود: گروهی که
ایمانی خالص دارند و گروهی که صاحب کفر خالصند. اما سؤال از افرادی که میان این دو قرار گرفته اند، به روز
قیامت موکول می‌شود.
در حدیثی از امام صادق(ع) می خوانیم: "در قبر سؤال نمی شود مگر از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند و متعرض سایر اشخاص نمی شوند".(2)
در هنگام مرگ روح انسان از بدن دنیایی خارج می شود و وارد "بدن مثالی" (که شبیه دنیایی است) می شود و در عالم برزخ با بدن مثالی زندگی می کند.
بدن مثالی نه کاملا مجرد است و نه مادی محض، بلکه دارای یک نوع تجرد برزخی است؛ یعنی از نظر شکل ظاهر شبیه بدن دنیایی است، ولی تغییر و تحول ندارد.
موقع پاسخ دادن به سؤال قبر برخی بر این نظرند که روح پس از جدا شدن از قبر موقتاً هنگام سؤال نکیر و
منکر با بدن خود در قبر ارتباط پیدا می کند و با همان بدن پاسخ می دهد. برخی بر این باورند که پاسخ به نکیر و منکر در بدن مثالی است.(3)
به نظر می رسد که عقیده دوم صحیح است ؛ زیرا روح دوباره به بدن مادی بر نمی گردد.
اما در در مورد شفاعت در قبر باید گفت دراصطلاح شفاعت عبارت است از وساطت یک مخلوق میان خداوند و مخلوقى دیگر. چه در دنیا و چه در آخرت؛ چه وساطت در رسانیدن خیر و چه وساطت در دفع شر و ضرر.
یکى از مظاهر رحمت گسترده خداوند، مغفرت و آمرزش است. مغفرت و آمرزش الهى مانند هر رحمت دیگر خداوند از طریق مجارى خاص و براساس قانون و نظام اسباب و مسببات به بندگان مى‏رسد.
به عنوان مثال، همان‏گونه که رحمت هدایت الهى، از طریق وسائط به مردم مى‏رسد و انبیا و وحى و کتب آسمانى که براى هدایت مردم فرستاده شده‏اند، وسائط هدایت و واسطه خروج از ظلمات به نور هستند.
به تعبیر استاد شهید مطهرى: شفاعت، مغفرت الهى است که وقتى به خداوند که منبع و صاحب خیرها و رحمت‏هاست نسبت داده مى‏شود، با نام «مغفرت» خوانده مى‏شود. هنگامى که به وسائط و مجارى رحمت منسوب مى‏گردد، نام شفاعت به خود مى‏گیرد. (4)
بنابراین در شفاعت، شفیع میان خداوند و بنده گنه‏کار واسطه مى‏شود و سبب مى‏شود که آمرزش و مغفرت الهى و دیگر عنایات خداوند شامل حال انسان بشود.
ممکن است شفاعت در دنیا باشد و در دنیا مغفرت الهى شامل حال گنه‏کار گردد مانند اینکه توفیق توبه یابد یا به فیض وجود آنها و امداد از مقام آنان، به مقامات بلند عرفانی و معنوی در دنیا دست یابد، و ممکن است در آخرت و روز رستاخیز باشد مانند شفاعت اولیاى الهى براى گنه‏کاران در روز قیامت و یا برای سایر مومنان برای رسیدن به درجات عالی بهشت.
بر این اساس یکی از جایگاه های شفاعت هم می تواند در برزخ یا همان قبر باشد. البته در برخی روایات آمده که مسئله شفاعت امامان در عالم آخرت است و در عالم برزخ نخواهد بود.

پی نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج6، ص 223.
2.همان، ص 260.
3. ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 5، ص 463 و 468.
4. مجموعه آثار، ج1، ص259.


آیا تکامل در برزخ وجود دارد ؟

پاسخ باید در چند محور ارائه شود تا همه زوایای آن کاملاً روشن گردد:
1 . قبل از هر مطلبی باید معلوم شود که برزخ کجا و چه عالمی است؟
برزخ به معنی چیزی است که میان دو شی حایل شود. مراد از برزخ که بعد از دنیا و قبل از قیامت وجود دارد، آن است هنگامی که روح از بدن جدا می‌شود ،پیش از آن که بار دیگر در قیامت به بدن اصلی بازگردد، در عالمی که میان دو عالم (دنیا و قیامت) است قرار خواهد داشت.[1]
2 . بر اساس معارف اسلامی که از قرآن و روایات بدست می‌آید، جای هیچ گونه تردیدی در تکامل برزخی نیست، مثلاً در روایتی آمده که روزی حضرت عیسی مسیح ـ علیه السّلام ـ از کنار قبری عبور کرد، به اذن الهی و براساس علم غیبی صاحب آن قبر را در عذاب دید، سال بعد از کنار همان قبر گذشت و صاحب قبر را معذّب نیافت، از پیشگاه الهی درخواست نمود که او را از علت تغییر وضع آگاه سازد، خداوند به حضرت مسیح وحی فرستاد که صاحب قبر فرزند صالحی ازخود به جای گذارده بود. او در این فاصله بالغ شد و به دو کار خیر دست زد:
یکی آن که راهی را برای عبور مردم اصلاح نموده
و آن دیگر یتیمی را مسکن و مأوی داد و من گناه این پدر را به احترام عمل فرزند نیکوکارش بخشیدم.[2]
از این روایت به خوبی معلوم می‌شود که تکامل برزخی وجود دارد، زیرا عمل صالح فرزند آن شخص سبب شد که پدرش مورد عفو الهی قرار گیرد و این خود یک نوع تکامل است. گذشته از این در روایت فراوانی اصرار شده که بازماندگان اموات باید خیرات و صدقات به نیت اموات‌شان انجام دهند و برای آنان طلب آمرزش نمایند.
از این گونه معارف اسلامی به آسانی به دست می‌آید که در برزخ تکامل وجود دارد، یعنی انسان در دنیا کارهای خیر و اعمال صالح انجام می‌دهد و عبادت می‌کند. این باعث تکامل معنوی و بالا رفتن درجه وجودی او می‌گردد و به اصطلاح قرب الهی نصیب او می‌شود. اگر بعد از مرگ به وسیلة بازماندگان و یا هر فردی نیکوکاری عمل خیری به نیت او انجام شود، سبب تکامل و بالا رفتن درجه معنوی او می‌شود و یا سبب آمرزش او می‌گردد که نوعی تکامل است.
پس از نظر متون دینی تکامل برزخی قطعی است و گرنه آن همه سفارش درباره اموات نمی‌شد.
3 . علّامه حسن‌زاده آملی درباره تکامل برزخی سخن مهمی دارد و می‌گوید:
تکامل برزخی از حیث نقل یعنی بیان منطق وحی أمری محقق و مسلم است. ولی از جهت بحث عقلی سؤال پیش می‌آید که تکامل باید از ماده و استعداد باشد و نفس انسانی پس از مفارقت از این نشأه که دار ماده و استعداد و حرکت و تغییر است، به نشئه دیگر که ماورای زمان و مکان و قوه و استعداد است ،چگونه تکامل می‌یابد و مطابق چه قاعده عقلی، تکامل صورت می‌یابد و به وقوع می‌رسد؟
این سؤال در تکامل برزخی اهمیت به سزایی دارد و مشکلی است که حل آن آسان نیست. در هیچ یک از کتب فن ندیده‌ام که برای این موضوع مهم بابی جداگانه باز کنند و یا فصلی در آن بحث کنند مگر این که در اثنای مباحث بدان اشارتی کرده‌اند. البته هر حکمی را که منطق وحی امضا فرموده است ،عقل باید سر قبول و گردن اطاعت بگذارد، لکن اگر عقل به برهان و علت و سرّ آن آگاهی یابد، چه بهتر که خود در پی کشف علت آن تلاش کند.[3]
(درباره تحلیل عقلی این مسأله به منابع که معرفی می‌شود ،مراجعه گردد).
4 . مسأله تکامل برزخی در آثار عرفانی نیز به تفصیل بحث شده، عرفا بر آن هستند که تکامل برزخی حقیقت انکارناپذیری است .یکی از بزرگان اهل معرفت در این باره می‌گوید:
بعد از ارتحال از سرای فنا و انتقال به دار بقا بندگان را ترقی حاصل شود {تکامل دارند} عارف عربی به این مسأله اصرار دارد که برخی از بزرگان مانند جنید و شبلی و ابو یزید را در عالم مکاشفه دیده‌اند که تکامل برزخی برای آنان حاصل شده است. اما باید توجه داشت که این ترقی مخصوص طایفه‌ای خاصی نیست مثلاً اینکه بسیاری از حقایق برای انسان کشف می‌شود و یا از باطن اعمال خود آگاه می‌گردد و مانند آنها در حقیقت نوعی ترقی و تکامل است. (برای اطلاع بیشتر از این بحث به منبع ذیل مراجعه شود)[4]
5 . از نظر فلسفی نیز درباره تکامل برزخی به تفصیل بحث شده و در مجموع تکامل برزخی مورد قبول فلاسفه قرار گرفته است، مثلاً بوعلی سینا می‌گوید:
«جسم و بدن در وجود نفس شرط است اما نفس در بقای خود نیازی به بدن و جسم ندارد . شاید نفس وقتی از بدن جدا می‌شود ، اگر هنوز کامل نشده باشد ،بدون بدن نیز می‌تواند کامل شود زیرا بدن در تکمیل نفس شرط نیست.»[5]
در جای دیگر از تعلیقات می‌گوید: همان گونه که نفس و روح در حالت خواب بدون کمک قوای بدن می‌تواند فیض‌هایی را دریافت کند، در حالی که بدن در برزخ همراه او نیست، نیز می‌تواندبدون کمک بدن فیض‌هایی را دریافت کند.[6]
6 . بنابر آنچه گفته شد، معلوم می‌شود که از نظر متون دینی (قرآن و روایات) و معارف عرفانی و ره‌آورد فلسفی در تکامل برزخی جای تردید نیست.
پی نوشت:
1 . ناصر مکارم، پیام قرآن، ج5، ص 443، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، سال 1378 ش.
2 . گفتار فلسفی معاد از نظر روح و جسم، ج 1، ص 292، هیئت نشر معارف اسلامی، تهران.
3. علامه حسن‌زاده آملی، هزار و یک نکته، نکته 637 نشر مرکز فرهنگی رجاء، تهران، سال 1365 ش.
4 . حسین تاج‌الدین شرح فصوص الحکم، ص 618، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، قم، سال 1377 ش.
5. بوعلی سینا، التعلیقات، ص 81، نشر مرکز نشر مکتب الاسلامی فی حوزة العلمیه، قم.
6.همان، ص 88.


آیا تکامل در برزخ وجود دارد ؟

پاسخ باید در چند محور ارائه شود تا همه زوایای آن کاملاً روشن گردد:
1 . قبل از هر مطلبی باید معلوم شود که برزخ کجا و چه عالمی است؟
برزخ به معنی چیزی است که میان دو شی حایل شود. مراد از برزخ که بعد از دنیا و قبل از قیامت وجود دارد، آن است هنگامی که روح از بدن جدا می‌شود ،پیش از آن که بار دیگر در قیامت به بدن اصلی بازگردد، در عالمی که میان دو عالم (دنیا و قیامت) است قرار خواهد داشت.[1]
2 . بر اساس معارف اسلامی که از قرآن و روایات بدست می‌آید، جای هیچ گونه تردیدی در تکامل برزخی نیست، مثلاً در روایتی آمده که روزی حضرت عیسی مسیح ـ علیه السّلام ـ از کنار قبری عبور کرد، به اذن الهی و براساس علم غیبی صاحب آن قبر را در عذاب دید، سال بعد از کنار همان قبر گذشت و صاحب قبر را معذّب نیافت، از پیشگاه الهی درخواست نمود که او را از علت تغییر وضع آگاه سازد، خداوند به حضرت مسیح وحی فرستاد که صاحب قبر فرزند صالحی ازخود به جای گذارده بود. او در این فاصله بالغ شد و به دو کار خیر دست زد:
یکی آن که راهی را برای عبور مردم اصلاح نموده
و آن دیگر یتیمی را مسکن و مأوی داد و من گناه این پدر را به احترام عمل فرزند نیکوکارش بخشیدم.[2]
از این روایت به خوبی معلوم می‌شود که تکامل برزخی وجود دارد، زیرا عمل صالح فرزند آن شخص سبب شد که پدرش مورد عفو الهی قرار گیرد و این خود یک نوع تکامل است. گذشته از این در روایت فراوانی اصرار شده که بازماندگان اموات باید خیرات و صدقات به نیت اموات‌شان انجام دهند و برای آنان طلب آمرزش نمایند.
از این گونه معارف اسلامی به آسانی به دست می‌آید که در برزخ تکامل وجود دارد، یعنی انسان در دنیا کارهای خیر و اعمال صالح انجام می‌دهد و عبادت می‌کند. این باعث تکامل معنوی و بالا رفتن درجه وجودی او می‌گردد و به اصطلاح قرب الهی نصیب او می‌شود. اگر بعد از مرگ به وسیلة بازماندگان و یا هر فردی نیکوکاری عمل خیری به نیت او انجام شود، سبب تکامل و بالا رفتن درجه معنوی او می‌شود و یا سبب آمرزش او می‌گردد که نوعی تکامل است.
پس از نظر متون دینی تکامل برزخی قطعی است و گرنه آن همه سفارش درباره اموات نمی‌شد.
3 . علّامه حسن‌زاده آملی درباره تکامل برزخی سخن مهمی دارد و می‌گوید:
تکامل برزخی از حیث نقل یعنی بیان منطق وحی أمری محقق و مسلم است. ولی از جهت بحث عقلی سؤال پیش می‌آید که تکامل باید از ماده و استعداد باشد و نفس انسانی پس از مفارقت از این نشأه که دار ماده و استعداد و حرکت و تغییر است، به نشئه دیگر که ماورای زمان و مکان و قوه و استعداد است ،چگونه تکامل می‌یابد و مطابق چه قاعده عقلی، تکامل صورت می‌یابد و به وقوع می‌رسد؟
این سؤال در تکامل برزخی اهمیت به سزایی دارد و مشکلی است که حل آن آسان نیست. در هیچ یک از کتب فن ندیده‌ام که برای این موضوع مهم بابی جداگانه باز کنند و یا فصلی در آن بحث کنند مگر این که در اثنای مباحث بدان اشارتی کرده‌اند. البته هر حکمی را که منطق وحی امضا فرموده است ،عقل باید سر قبول و گردن اطاعت بگذارد، لکن اگر عقل به برهان و علت و سرّ آن آگاهی یابد، چه بهتر که خود در پی کشف علت آن تلاش کند.[3]
(درباره تحلیل عقلی این مسأله به منابع که معرفی می‌شود ،مراجعه گردد).
4 . مسأله تکامل برزخی در آثار عرفانی نیز به تفصیل بحث شده، عرفا بر آن هستند که تکامل برزخی حقیقت انکارناپذیری است .یکی از بزرگان اهل معرفت در این باره می‌گوید:
بعد از ارتحال از سرای فنا و انتقال به دار بقا بندگان را ترقی حاصل شود {تکامل دارند} عارف عربی به این مسأله اصرار دارد که برخی از بزرگان مانند جنید و شبلی و ابو یزید را در عالم مکاشفه دیده‌اند که تکامل برزخی برای آنان حاصل شده است. اما باید توجه داشت که این ترقی مخصوص طایفه‌ای خاصی نیست مثلاً اینکه بسیاری از حقایق برای انسان کشف می‌شود و یا از باطن اعمال خود آگاه می‌گردد و مانند آنها در حقیقت نوعی ترقی و تکامل است. (برای اطلاع بیشتر از این بحث به منبع ذیل مراجعه شود)[4]
5 . از نظر فلسفی نیز درباره تکامل برزخی به تفصیل بحث شده و در مجموع تکامل برزخی مورد قبول فلاسفه قرار گرفته است، مثلاً بوعلی سینا می‌گوید:
«جسم و بدن در وجود نفس شرط است اما نفس در بقای خود نیازی به بدن و جسم ندارد . شاید نفس وقتی از بدن جدا می‌شود ، اگر هنوز کامل نشده باشد ،بدون بدن نیز می‌تواند کامل شود زیرا بدن در تکمیل نفس شرط نیست.»[5]
در جای دیگر از تعلیقات می‌گوید: همان گونه که نفس و روح در حالت خواب بدون کمک قوای بدن می‌تواند فیض‌هایی را دریافت کند، در حالی که بدن در برزخ همراه او نیست، نیز می‌تواندبدون کمک بدن فیض‌هایی را دریافت کند.[6]
6 . بنابر آنچه گفته شد، معلوم می‌شود که از نظر متون دینی (قرآن و روایات) و معارف عرفانی و ره‌آورد فلسفی در تکامل برزخی جای تردید نیست.

پی نوشت:
1 . ناصر مکارم، پیام قرآن، ج5، ص 443، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، سال 1378 ش.
2 . گفتار فلسفی معاد از نظر روح و جسم، ج 1، ص 292، هیئت نشر معارف اسلامی، تهران.
3. علامه حسن‌زاده آملی، هزار و یک نکته، نکته 637 نشر مرکز فرهنگی رجاء، تهران، سال 1365 ش.
4 . حسین تاج‌الدین شرح فصوص الحکم، ص 618، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، قم، سال 1377 ش.
5. بوعلی سینا، التعلیقات، ص 81، نشر مرکز نشر مکتب الاسلامی فی حوزة العلمیه، قم.
6.همان، ص 88.

برای وجود عالم برزخ دلایل و اهداف متعددی ذکر شده است که به مهم ترین آن ها اشاره می کنیم :
1- عالم برزخ براى انتقال آدمى از دنیا به قیامت، نوعى آمادگى ایجاد مى‏کند،زیرا درک حقایق و مراتب عالم آخرت برای انسانی که در وضعیت کاملا مادی عالم دنیا به سر برده تا حد زیادی دشوار است ، عالم برزخ در تحمل این وضعیت تا حد بسیاری به انسان کمک می کند .
انتقال از محیطى به محیط دیگر که از هر نظر با آن متفاوت است، در صورتى قابل تحمل خواهد بود که مرحله میانه‏اى وجود داشته باشد. مرحله‏اى که بعضى از ویژگى‏هاى مرحله اول و پاره‏اى از ویژگى‏هاى مرحله دوم در آن جمع باشد.
البته این امر نوعی تکامل درونی را به همراه دارد و در این زمینه صرف آمادگی روحی مطرح نیست ؛ انسان تا دوران تکامل برزخ را سپری نکند، ورود به عالم دیگر برای او میسّر نمی شود. آدمی برای رسیدن به بهشت و جهنم ابدی باید شرایط برزخی را بگذراند تا در سایه تکامل ذاتی و جوهری، جسم و روح مناسب با ابدیت را به دست آورد.
به همین جهت بر اساس آیات و روایات برای ورود روح و بدن به عالم قیامت، نیاز به تحوّل اساسی است تا روح و بدن قابلیت پذیرش احکام و قوانین قیامت را بیابند. بدن مادی در دنیا با یک حادثه از بین می رود، ولی در قیامت، بر اثر تحوّلات اساسی که در بدن ایجاد می شود، به صورتی می گردد که در عین حال که سوزش و ناراحتی شدید دارد، اما بدن از بین نمی رود. اگر این تحولات، نسبت به بدن مادی ایجاد نشود، بدن با صفات کنونی نمی تواند احکام و سنن قیامت را تحمل نماید.
2- روح حقیقت مجردی است که با نابودی بدن و حیات مادی از بین نمی رود . افراد بسیاری به دنیا آمده و از آن جدا شده اند، در عین حال که از حقیقت روحانی برخوردار هستند. از طرف دیگر آخرت، عالمی است که همه انسان ها از اولین تا آخرین در آن جمع می شوند. تا زمانی که انسان روی کره خاکی زندگی می کند و نظام مادی پا برجا است، عالم آخرت پا برجا نمی شود، پس باید کسانی که زودتر از برپایی قیامت از دنیا می روند، در عالم متوسط زندگی کنند.
بنابراین باید میان دنیا و آخرت، برزخی باشد و ارواح کسانی که قبل از قیامت جان می سپارند ، پس از جدا شدن بدن های مادی عنصری به مکانی منتقل گردند که در آن جا حیاتی موقت داشته باشند و پس از پایان دنیا و آغاز قیامت، با هم محشور شوند. زیرا بنا نیست هر انسانی برای خود قیامت و رستاخیزی جداگانه داشته باشد، بلکه قیامت بعد از فنای دنیا و تبدیل زمین و آسمان به زمین و آسمان دیگر و به صورت کاملا همگانی است.(1)
از این گذشته از روایاتى استفاده مى‏شود که در برزخ پاره‏اى از کمبودهاى افراد مؤمن جبران مى‏گردد. نیز مومنانی که گناهکار بودند و توبه نکردند، در عالم برزخ دچار عذاب شده و با پاک شدن از گناه، در قیامت آماده ورود به بهشت می گردند و چه بسا برخی آزمون ها و آزمایشات برای برخی افراد که دردنیا وضعیت تکلیف و آزمون الهی را نداشتند مانند دیوانگان یا کودکانی که در کودکی از دنیا رفته اند انجام بپذیرد تا سرنوشت آن ها نیز به درستی رقم بخورد .
در خصوص تکامل و تربیت کودکان مومنان هم نکاتی در برخی روایات آمده است از جمله در تفسیر علی بن ابراهیم قمی از امام صادق(ع) نقل شده:
«إنّ شیعتنا من المؤمنین تربیهم فاطمه؛(2) اطفال شیعیان ما را حضرت فاطمه زهرا(ع) تربیت می‌کند».
البته در برزخ بحث تکامل عملی افراد دیگر هم به طور کلی منتفی نمی شود . انسان ها چه مومن و چه کافر به نوعی متاثر از نتیجه اعمال گذشته خود می شوند . از اعمال صالح و سنت های حسنه ای که به جا گذاشته اند، در برزخ هم بهره مند می گردند و یا از سنت سیئه و عمل مستمری که
عامل انحراف یا گناه دیگران می شود، معذب بوده، آن ها هم بر نامه اعمال بدشان افزوده می شود .

پی نوشت ها:
1. پیام قرآن، ج 5، ص 475.
2. معادشناسی، سید محمدحسین طهرانی، ج 3، ص 97.

صادق;773624 نوشت:
بدن مادی در دنیا با یک حادثه از بین می رود، ولی در قیامت، بر اثر تحوّلات اساسی که در بدن ایجاد می شود، به صورتی می گردد که در عین حال که سوزش و ناراحتی شدید دارد، اما بدن از بین نمی رود. اگر این تحولات، نسبت به بدن مادی ایجاد نشود، بدن با صفات کنونی نمی تواند احکام و سنن قیامت را تحمل نماید.

به نام خدا
سلام
بعد از مرگ جسم را در قبر فیزیکی می گذارند و روح هم وارد برزخ (قبر برزخی) می شود. اینکه در عالم برزخ روح آماده می شود درست. ولی تحولاتی که در جسم ایجاد می شود را متوجه نشدم؟ جسم که در خاک هست و به عالم برزخ نرفته است.
و اینکه آیا در قیامت همین جسمی که دفن شده، زنده می شود؟

صادق;773624 نوشت:
. تا زمانی که انسان روی کره خاکی زندگی می کند و نظام مادی پا برجا است، عالم آخرت پا برجا نمی شود، پس باید کسانی که زودتر از برپایی قیامت از دنیا می روند، در عالم متوسط زندگی کنند.

در قیامت محدودیت های زمانی (مثل این دنیا) وجود ندارد. آیا این درست است؟
و اگر درست است و قیامت محدودیت زمانی ندارد، آیا نمی توان گفت که هر زمانی قیامت وجود دارد؟ یعنی عالم قیامت وجود دارد ولی هنوز ما به آن وارد نشده ایم
مثلا مثل عالم برزخ که وجود دارد ولی هر انسان بعد از مرگ به آنجا می رود.
حتی همین دنیای مادی را هم خدا قبل از آفرینش انسان خلق کرد.
این دنیا لحظه ی گذرایی است در مقایسه با قیامت. من تصور می کنم که عالم قیامت همین حالا هم وجود دارد ولی هنوز ما آماده ی رفتن نشده ایم. آیا این تصور غلط است؟

صادق;773624 نوشت:
در خصوص تکامل و تربیت کودکان مومنان

آیا کودکی که در خانواده ی مومن به دنیا آمده با کودکی که در خانواده ی کافر به دنیا آمده در قیامت ، متفاوت است؟ با توجه به اینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده.

zah94;773644 نوشت:
به نام خدا
سلام
بعد از مرگ جسم را در قبر فیزیکی می گذارند و روح هم وارد برزخ (قبر برزخی) می شود. اینکه در عالم برزخ روح آماده می شود درست. ولی تحولاتی که در جسم ایجاد می شود را متوجه نشدم؟ جسم که در خاک هست و به عالم برزخ نرفته است.
و اینکه آیا در قیامت همین جسمی که دفن شده، زنده می شود؟

باسلام سپاس .
بلی همین جسم محشور می شود .
نکته مهم وبسیار مهم در عبارتی قرمز شده تان است برای درک پاسخ خوب دقت نماید :
روایتی از امام صادق علیه‏ السلام که فرمود :
«روح در مکان خود مقیم است، روح نیکوکار در نور و فراخی و روح بدکار در تنگنا و ظلمت. بدن خاک می‏شود، آنچنانکه از آن خلق شده بود. آنچه درندگان و وحوش از اندرون خود قی می‏کنند، از آنچه خورده و پراکنده بودند، همه آنها در خاک ـ نزد آنکه از علمش ذرة المثقالی در ظلمات ارض مخفی نمی‏ماند و عدد اشیاء و وزن آنها را نیز می‏داند - محفوظ است. خاک روحانیین به منزله طلا در خاک است، لذا در وقت رستاخیز، بر زمین باران رویش باریده، پس از زمین می‏روید. سپس [خاک، همچون] مشک [شیر برای جداکردن کره] حرکت داده می‏شود، پس خاک بشر همچون جدا شدن طلا از خاک آنگاه که با آب شسته شود، یا جدا شدن کره از شیر آنگاه که [شیر] زده شود، می‏گردد، پس خاک هر قالبی به قالب خود برده می‏شود، به اجازه خداوند قادر به حیث روح انتقال داده می‏شود. پس صور به اذن [خداوند] صورتگر مانند هیآت آن باز می‏گردند و روح در آنها ولوج می‏کند. پس آنگاه که مستوی شد، هیچ چیز را از خود انکار نمی‏کند.»(1)
حکیم بزرگ آقاعلی ضمن توضیح و تفسیر جمله به جمله این روایت، آن را مستند بقای ارواح بعد از موت و بقای مناسبت موجب تمیز بدنها از یکدیگر و تمیز اجزاء بدنهای متعلق ارواح بعد از قطع علاقه تدبیری ارواح از دیگر اجزاء موجود در خاک می داند. به نظر وی عبارت «ان الروح مقیمة فی مکانها» بر این دلالت دارد که بدن به تبع نفس محشور می‏شود، تنزل نفس از مقام شامخ خود جهت تعلق به بدن باطل است، چرا که تنزل نفس از مقام تجرد و قبول تعلق تدبیری امری غیر از تبدیل فعلیت به قوه و انقلاب وجود به نقیض خود نیست. به علاوه سر بطلان تناسخ را نیز از همین بیان استفاده می‏کند.
به نظر آقاعلی دنیا با تمام وجودش به سوی آخرت رهسپار است، چرا که حرکت جوهری در تمام دنیا صادق می‏باشد. آخرت هر جزء دنیوی متناسب با آن است و آخرت آنها همچون دنیایشان با هم متفاوت است. هر جزء دنیوی به سوی غایت متناسب خود در حرکت است، پس چون به غایت خود واصل شد، شخصیت و تمام هویت او کامل می‏گردد. هر چند در نظر دقیق ـ یعنی توحید افعالی و نظام جمعی و جملی ـ همه اشیاء به سوی غایت واحدی در حرکتند یعنی خداوند که هوالاول و الآخر.
حکیم مؤسس از ترکیب اتحادی موضوع و عرض استفاده کرده، از آنجا که موضوع به عنوان جوهر همواره متحرک به حرکت ذاتی است ذوالمبدء هرگز از مبدء خود جدا و منفک نمی‏شود، (به نظر وی موضوع همواره مبدء عرض به شمار می‏آید) نتیجه می‏گیرد هر عملی که از نفس صادر می‏شود و به مرتبه‏ای از مراتب نفس منسوب بوده و مبدء آن عمل در ذات این مرتبه متحقق است، به صورت جمع و اجمالی در نفس موجود می‏باشد.

...
______________________________

1 ـ احتجاج الطبرسی، ج 2، ص 350 و تفسیر الصافی، ج 4، ص 261 (بیروت، 1399 ق).

zah94;773647 نوشت:
در قیامت محدودیت های زمانی (مثل این دنیا) وجود ندارد. آیا این درست است؟
و اگر درست است و قیامت محدودیت زمانی ندارد، آیا نمی توان گفت که هر زمانی قیامت وجود دارد؟ یعنی عالم قیامت وجود دارد ولی هنوز ما به آن وارد نشده ایم
مثلا مثل عالم برزخ که وجود دارد ولی هر انسان بعد از مرگ به آنجا می رود.
حتی همین دنیای مادی را هم خدا قبل از آفرینش انسان خلق کرد.
این دنیا لحظه ی گذرایی است در مقایسه با قیامت. من تصور می کنم که عالم قیامت همین حالا هم وجود دارد ولی هنوز ما آماده ی رفتن نشده ایم. آیا این تصور غلط است؟

باسلام .
بلی زمان در قیامت وجود ندارد چون زمان مقدار حرکت است و در آن نشئه حرکت وجود ندارد .
قیامت بعد از عالم دنیا است زمان از ویژگی های ماده وعالم مادی است ؛یعنی بیان گر یک نوع از کمیت ماده است .
اگر چه طبق آیات قرآن این حادثه به طور ناگهانی واقع می‌شود، اما نشانه‌های آن برای مردم آشکار شده است و کسی به خبر از این اتفاق مه زندگی خود نیست. خداوند می‌فرماید: «آیا جز این انتظار دارند که قیامت ناگهان برپا می‌شود، در حالی که اکنون نشانه‌های آن آمده است؟».(1)
ضمناً با توجه به روایات ما با دو مفهوم از قیامت آشنا می‌شویم: یکی قیامت کبری (بزرگ و همگانی)؛ دیگری
قیامت صغری (که شخص است) و آن زمان وقوع مرگ هر یک از انسانها است.
در روایت نیز آمده است: «من مات فقد قامت قیامته؛ هر کس بمیرد، قیامتش برپا شده است که این قیامت صغری است».(2)

پی‌نوشت‌ها:
1. محمد (47) آیه 18.
2. تفسیر المیزان، ج 2، ص 109.

صادق;774168 نوشت:
اسلام .
بلی زمان در قیامت وجود ندارد چون زمان مقدار حرکت است و در آن نشئه حرکت وجود ندارد .
قیامت بعد از عالم دنیا است زمان از ویژگی های ماده وعالم مادی است ؛یعنی بیان گر یک نوع از کمیت ماده است .
اگر چه طبق آیات قرآن این حادثه به طور ناگهانی واقع می‌شود، اما نشانه‌های آن برای مردم آشکار شده است و کسی به خبر از این اتفاق مه زندگی خود نیست. خداوند می‌فرماید: «آیا جز این انتظار دارند که قیامت ناگهان برپا می‌شود، در حالی که اکنون نشانه‌های آن آمده است؟».(1)
ضمناً با توجه به روایات ما با دو مفهوم از قیامت آشنا می‌شویم: یکی قیامت کبری (بزرگ و همگانی)؛ دیگری
قیامت صغری (که شخص است) و آن زمان وقوع مرگ هر یک از انسانها است.
در روایت نیز آمده است: «من مات فقد قامت قیامته؛ هر کس بمیرد، قیامتش برپا شده است که این قیامت صغری است».(2)
پی‌نوشت‌ها:
1. محمد (47) آیه 18.
2. تفسیر المیزان، ج 2، ص 109.

به نام خدا
با سلام و عرض سپاس
جناب استاد صادق، از اینکه به سوال اینجانب پاسخ دادید، تشکر میکنم.
اما هنوز جواب این بخش از سوال را نگرفتم که:
[="#FF0000"]من تصور می کنم که عالم قیامت همین حالا هم وجود دارد ولی هنوز ما آماده ی رفتن نشده ایم. آیا این تصور غلط است؟[/]

اگر نشانه های قیامت در قران آمده، یعنی می توان گفت این عالم وجود دارد؟ در همین زمان
یا نه ، باید گفت که عالمی با این ویژگیها برپا خواهد شد و در حال حاضر وجود ندارد؟

zah94;774265 نوشت:
به نام خدا
با سلام و عرض سپاس
جناب استاد صادق، از اینکه به سوال اینجانب پاسخ دادید، تشکر میکنم.
اما هنوز جواب این بخش از سوال را نگرفتم که:
من تصور می کنم که عالم قیامت همین حالا هم وجود دارد ولی هنوز ما آماده ی رفتن نشده ایم. آیا این تصور غلط است؟

اگر نشانه های قیامت در قران آمده، یعنی می توان گفت این عالم وجود دارد؟ در همین زمان
یا نه ، باید گفت که عالمی با این ویژگیها برپا خواهد شد و در حال حاضر وجود ندارد؟


باسلام .
عالم آخرت موجود است بهشت وجهنم همین الان وجود دارد .
ولی قیامت بعدا وجود پیدا می کند یعنی زمانی که مردم راهی قیامت می شود در آینده محقق می گردد .

zah94;773648 نوشت:
آیا کودکی که در خانواده ی مومن به دنیا آمده با کودکی که در خانواده ی کافر به دنیا آمده در قیامت ، متفاوت است؟ با توجه به اینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده.

باسلام وتشکر .
در ابتدا باید گفت تا قبل از چهار ماهگی جنین بدون روح انسانی است و بعد از چهار ماهگی روح انسانی در او دمیده می‏شود.(1) ولی در باره بهشت رفتن جنین یاد شده باید گفت در برخی روایات آمده است : "علم آن را به خدا واگذارید" یعنی درباره آن سؤال نکنید؛ خدا بهتر می‏داند با آنها چکار کند. (2)
اما اگر این دسته از جنین ها جزء کودکان محسوب شوند که ظاهرا همین گونه است در برخی روایات درباره اطفال شیعیان آمده است که در عالم برزخ فاطمه زهرا(س) آنان را تربیت می‏کند.(3) چه این که در پاره ای از روایات نیز ذکر شده که این افراد به شکل خاصی در قیامت مورد آزمون قرار می گیرند تا وضع تسلیم یا متمرد بودن آن ها در برابر تکالیف الهی معین باشد. بعید نیست متناسب با وضع آخرت و میزان ادراکات آن ها در آن جهان آزمونی از ایشان گرفته شود. (4)

پی‏نوشت‏ها:
1. شهید دستغیب، گناهان کبیره، نشر جامعه مدرسین قم 1378 ش، ج 1، ص 113.
2. کلینی، کافی، نشر دار الکتب لالسلامیه تهران1380 ق، ج 3، ص 248.
3. علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، نشر موسسه الاعلمی للمطبوعات بیروت 1412 ق، ج 2، ص 332.
4. کافی، نشر پیشین، ج 3، ص 248.

از وقتی که انسان از دنیا می رود تا هنگام برپا شدن قیامت، روح او در عالمی به سر می برد که به آن، عالم برزخ گفته می شود. از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند: برزخ چیست؟ فرمود: قبر است از زمان مردن تا قیامت.
در عالم برزخ، حوادث زیادی اتفاق می افتد که در برخی از آیات قرآن از جمله آیات 99 و 100 سوره مؤمنون و در روایات فراوانی، بدان حوادث اشاره شده است; به عنوان نمونه به برخی از حوادثی که شب اوّل قبر اتفاق می افتد، اشاره می شود:
1. پرسش در قبر
از مضمون روایت امام سجاد(علیه السلام) استفاده می شود : وقتی انسان را در قبر می گذارند، دو فرشته از فرشته های الهی به سراغ او می آیند و از اصول عقاید، یعنی توحید، نبوت و امامت او و اینکه از چه پیشوایانی پیروی می کرده و از چگونگی مصرف کردن عمر در راه های مختلف و طریق کسب اموال و مصرف آنها می پرسند. چنانچه از مؤمنان راستین باشد، به خوبی از عهده جواب بر می آید و مشمول رحمت و عنایات حق می شود .اگر از مؤمنان نباشد، در پاسخ سؤالات، عاجز می ماند و مشمول عذاب دردناک برزخی می شود.[1]
2. حضور ائمه(علیهم السلام)
وقتی مؤمن بمیرد، پیامبر(صلی الله علیه وآله) و حضرت علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) همراه با ملائکه مقرب می آیند. اگر مؤمن توانست جواب نکیر و منکر را بدهد، آنها به نفع او شهادت می دهند. اگر نتوانست جواب بدهد (زبانش بند آمد) پیامبر به امر خدا شهادت می دهد که این مؤمن، زبانش از ترس بند آمده است; وگرنه به آنچه شما می پرسید، معتقد است.حضرت علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) نیز فرمایش حضرت رسول را تأیید می کنند.[2]
3. تجسم اعمال
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «وقتی مؤمن داخل قبر شود، (با توجه به تجسم اعمال) نماز در سمت راست و زکات در سمت چپ او قرار می گیرد و نیکوکاری هایش بالای سر او سایه می افکنند و «صبر» در قسمتی دیگر قرار می گیرد. وقتی دو فرشته برای پرسش می آیند، «صبر» به نماز و روزه می گوید: از صاحبتان دفاع کنید وگرنه من آماده دفاع هستم».[3]
4. فشار قبر
آن گونه که از برخی احادیث استفاده می شود، فشار قبر برای همه هست; البته در برخی، کیفر اعمال محسوب می شود و برای بعضی، ملایم تر و به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهی هاست.
امام صادق(علیه السلام) از رسول اکرم نقل فرمود: «ضَغطَةُ القَبْرِ لِلْمُؤْمِنِ کَفّارَةٌ لِما کان مِنْهُ من تَضْییع النِّعَم; فشار قبر برای مؤمن، کفاره نعمت هایی است که ضایع کرده است».[4]
5. وحشت شب اوّل قبر
در مورد هول و هراس قبر، در روایتی حضرت علی(علیه السلام) فرمود: «برای کسی که آمرزیده نشود، بعد از مرگ، از خود «مرگ» رخدادهایی سخت تر است. از قبر، و تنگی و تاریکی آن بر حذر باشید.قبر هر روز می گوید: من خانه غربتم. من خانه وحشتم. من خانه کِرْم هستم . قبر (برای مؤمنان) باغی از باغ های بهشت، و (برای گناهکاران) گودالی از گودال های آتش است. زندگی و معیشت سختی که خدا دشمنان خودش را از آن ترسانده، عذاب قبر است».[5]

پی نوشت ها:
1. بحار الانوار، مجلسی(رحمه الله)، ج 6، ص 223، حدیث 24، دار احیاء التراث العربی.
2.همان، ص 229، ح 32 .
3. همان، ص 230، ح 35 .
5. همان، ص 218، ح 13

عقیده به مهدویت،‌از امور مسلّم و قطعی تاریخ و کلام اسلامی است. مسلمانان اعم از شیعه و سنی به «مهدی موعود» باور دارند. نقطه اصطکاک شیعه و سنی در «مهدویت» تولد حضرت است.
اکثر عالِمان اهل سنت بر این باورند که «مهدی موعود» هنوز متولد نشده است، لیکن همة شیعیان امامیه می‌گویند: مهدی موعود فرزند امام حسن عسکری(ع) است . در سامرا در سال 255 هجری متولد شده است . در پس پردة غیبت زندگی می‌کند و روزی به امر خداوند ظهور خواهد کرد. این سخن را افزون بر شیعیان، بسیاری از دانشمندان نامدار اهل سنت پذیرفته‌ و در کتاب‌های شان متذکر شده‌اند،‌مانند محمد بن طلحة شافعی در مطالب السؤل؛ ابن صباغ مالکی در الفصول المهمه؛ ابن حجر شافعی در الصواعق المحرقه؛ و ابن خلکان در وفیات الاعیان.
در مورد مسأله تولد امام زمان(عج) علمای شیعه اتفاق نظر دارند که امام زمان(عج) متولد شده و به صورت کامل تاریخ تولد و مکان تولد حضرت را ضبط نموده اند ؛(1)برخی از علمای اهل تسنن هم تصریح به تولد حضرت نموده و در این زمینه کتاب هایی نوشته اند . به مخالفت با آنانی که تولد حضرت را انکار کرده، پرداخته اند که آیت الله صافی در کتاب منتخب الاثر، فصل سوم ،جمع بسیاری از علمای اهل سنت را که قائل به امامت و حیات حضرت بوده اند ، ذکر نموده و در کتاب نوید امن و امان به 106 نفر از علمای اهل تسنن که در باره حضرت کتاب نوشته اند، اشاره فرموده و
می فرماید: گروه بسیاری از مشاهیر علمای اهل سنت نیز ولادت حضرت و شرح تفصیلات آن را در کتاب های خود ذکر نموده ، بعضی به امامت و مهدویت آن سرور اقرار و اشعار بلند به زبان عربی و فارسی در مدح او سروده ، حتی مدعی شرفیابی به حضور اقدس و استماع حدیث از حضرتش شده اند .
ایشان 77 تن از مشاهیر علمای اهل سنت را که تصریح به این مطلب کرده اند ،نام می برد. (2)
در کتبی علمای اهل تسنن اختصاصا درباره حضرت مهدی(عج) نوشته اند که استاد حکیمی به نوزده اثر از بهترین این آثار اشاره دارد و آشکارا تصریح به ولادت حضرت شده است.
دليل عقلي
بسیاری از امور را نمی توان با دلایل عقلی محض اثبات نمود . این نقص و ضعفی در خصوص آن عقیده به حساب نمی آید، زیرا حوزه استدلالات و براهین عقلی حوزه محدود و مشخصی است ؛ مثلا آیا می توان به طور عقلی ثابت کرد که مردم ایران عاطفی و دیندار هستند یا برای اثبات این امر نیاز به مقدمات تجربی و آماری است ؟ البته در هر استنتاج و نتیجه گیری جمع بندی و سامان دادن به یک فکر و نظر به وسیله عقل انجام می پذیرد. اما به معنی عقلانی محض بودن هر عقیده ای نیست .
اساس تفکر مهدویت و حتی امامت به عنوان یکی از مستقلات عقلی که بتوان بر فقدان آن دلیل و استحاله عقلی اقامه کرد ، محسوب نمی شود ؛ در حقیقت اگر نبود ساختار مشخص و معین تاریخی و اجتماعی که بر دین اسلام و مراحل رشد و تکامل و تداوم آن عارض شد ، شاید اصلا ضرورتی تحت عنوان مهدویت و وجود امام غایب آن هم با عمر طولانی به وجود نمی آمد ؛ اما اوضاع به گونه ای رقم خورد که این مساله به عنوان حقیقتی دینی در چارچوب تفکرات اسلامی مطرح شد .
استاد جعفر سبحانی در این باره می گوید: «مبانی کلامی مهدویت گاهی مبانی نقلی و گاهی مبانی عقلی است... امّا مبانی کلامی عقلانی؛ می دانید که عقل نمی تواند هیچ وقت فرد مشخصی را برساند. نمی توانیم روی فرد برهان عقلی اقامه کنیم. یکی از مبانی برهان عقلی این است که نبوت و امامت یک فیض معنوی است... مسلمانان هم می گویند که این فیض تا وجود پیامبر اکرم(ص) باقی است. اهل سنت می گویند که این فیض معنوی که در لباس نبوت و امامت بود، با فوت پیامبر(ص) قطع شد. پس ارتباط بشر با عالَم بالا قطع شد. مگر خَلَف بدتر از سَلَف است؟ آیا خلف از نظر کمالات، از سلف کم تر است؟ چرا خدا چنین فیضی را به آن ها داده، اما این فیض را به ما نداده است؟ مگر ما از آن ها کم تر هستیم؟ شیعه امامیه این مشکل را حل کرده است. ارتباط به صورت نبوت نیست که رسالت، تکالیف و دین جدیدی باشد، بلکه فیض الهی به واسطه انسان کاملی برقرار است و از طریق انسان کامل به بشر می رسد، و امروزه آن واسطه حضرت حجّت (عج) است».
این برهان را علامه طباطبایی برای پروفسور کربُن بیان داشته است.(3)
در خصوص مسئله وجود امام زمان(ع) چون مربوط به شخص خاصی است ، از دلایل عقلی محض که مربوط به کلیات است، نمی توان بهره گرفت ، اما در آن از دلایل ترکیبی عقلی و نقلی می توان سود جست. همچنین می توان برای اصل امامت به دلایلی عقلی تمسک کرد، آن گاه آن را در زمان حاضر بر امام زمان منطبق دانست . یکی از این دلایل ، لزوم وجود انسان کامل و ولی معصوم (ع) و حجت الهی در هر عصر و زمان است. بنابر دلایل امامت که معتقد به خاتمیت و لزوم وجود امام (ع) بعد از پیامبر هستیم ، وجود امام در زمان حاضر نیز باید پذیرفته شود. هم چنین طبق آیه ای که خداوند با آفرینش انسان او را خلیفه و جانشین خود روی زمین دانسته ، باید این جانشین (که انسان کامل و معصوم است) در هر عصر و زمانی وجود داشته باشد. کسی که واسطه فیض الهی روی زمین است.
بر اساس همین ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی بر زمین می توان بر اثبات زنده بودن امام زمان (ع) هم برهان اقامه کرد. اگر لزوم وجود امام زنده ثابت شد و از طرف دیگر ثابت گشت که امام قبلی از دنیا نرفته ، بلکه به دلایل گوناگون نقلی ،حیات اعجاز گونه وی به ما رسیده ، می توان به این باور رسید که امام دوازدهم ما شیعیان همچنان زنده است ؛ در واقع ادله تاریخی و روائی بیانگر ولادت و حیات حضرت مهدی(ع) است .از طرف دیگر دلیلی بر رحلت ایشان در دست نیست . به دلایل گوناگون نقلی ثابت شده که ایشان عمری متفاوت از عمر عادی انسان ها خواهند داشت ، پس اثبات می شود که در این زمان حضرت(عج) تنها واسطه فیض الهی است و زنده هم می باشد.
البته اصل حیات طولانی حضرت که از موارد اعجاز و عنایات ویژه خداوند است ، همانند هر معجزه و امر خارق العاده ای قابل اثبات و استدلال عقلی نیست . تنها کمک عقل در این زمینه آن است که بدانیم عقل بر انکار آن دلیلی اقامه نمی کند . اصل این امر از نظر عقل محال و ناممکن نیست . با اثبات این حقیقت می توان گفت از نظر عقل عمر طولانی حضرت ناممکن و محال نیست . در نتیجه اگر دلیل دیگری بر اثبات این عمر طولانی اقامه شود ، می تواند به کمک این دلیل عقلی مورد پذیرش و قبول قرار گیرد .

پي نوشت ها:
1. آیت الله صافی، نوید امن و امان،بخش چهارم.نشر مطبعه علمیه ،قم، بی تا.
2. همان، ص 238.
3. فصلنامة انتظار، ج1، ص 66 - 70.

آیا جسم انسان در قبر بعد از مردن سرش به سنگ می خورد؟

در دیدگاه اسلام منظور از قبر، گودال تنگ وتاریک نیست، بلکه مراد جایگاه روح انسان درعالم برزخ است زیرا روح پس از دفن بدن واز شب اول قبر، زندگی برزخی را شروع می کند وبرزخ هر انسانی از کنار قبرش ظاهر می گردد. از سوی دیگر تفهیم آغاز حیات برزخی برای زندگان در صورتی معنا پیدا می کند که کلمة قبر به میان آید تا محسوس وملموس گردد. از این رو واژه قبر به کار رفته است. (1)
امام سجاد(ع) می فرماید : "به خدا قسم، قبر باغی ازباغ های بهشت و یا گودالی ای از گودال های دوزخ است.(2) ونیز در حدیث دیگری امام صادق(ع) می فرماید : "سوگند به خدا، من از برزخ شما می ترسم. گفته شد: برزخ چیست، حضرت فرمود : مقصود از برزخ قبر انسان است از لحظه مرگ تا روز رستاخیز".(3)
اما در خصوص عذاب های قبر باید گفت: مسلماً همةافراد برزخی دارند به نام قبر، اما این قبرغیر از قبرخاکی است که با همگان سازگار است حتی آنها که در خاک قرار نمی گیرند ویا جسمشان به کلی نابود می شود. براین اساس :فشار قبر وسایر عذاب های احتمالی مربوط به جسم مادی نیست، بلکه به روح در قالب جسم مثالی ارتباط دارد. زیرا جسم مادی انسان پس از قطع رابطه با روح، نه احساس دارد ونه حیاتی تا بتواند عذاب ونعمت را درک کند.(4)
از امام صادق (ع) سؤال شد:شخصی که به دار آویخته شده فشار قبرش چگونه است؟
فرمود : به هوایی که بر او احاطه دارد دستور داده می شود که از هر طرف بر او فشار وارد کند.(5)
مقصود امام این است که قبر حفره خاکی نیست. فضایی که روح را با بدن برزخی احاطه کرده منشاء فشار می­شود.
در پایان علامه طباطبایی می فرماید : "برای روح که از بدن جدا می شود، چنان نمودار می شود می شود که گویا قبر، او را فشار می دهد، نه اینکه قبر جسد را فشاردهد.چنانکه امور دیگر که بنابر روایات در قبر رخ می دهد از قبیل نشستن در قبر و خوردن سر مرده به سنگ لحد وغیره همگی ملکوتی است."(6)
بنابراین سر به سنگ خوردن اگر در روایت یا چیزی آمده باشد، منظور سر جسمانی و سنگ جمادی نیست، بلکه تمثل از پایان زندگی دنیا و رفتن به سرای دیگر زندگی است.
پی نوشت ها:
1. معاد در نگاه عقل ودین، محمد باقرشریعتی سبزواری، ص282.
2. بحارالانوار، ج6، ص159.
3. همان، ص116.
4. معاد درنگاه عقل ودین، ص283.
5. بحار، ج6، ص266.
6. درمحضر علامه طباطبائی، پرسش ها وپاسخ ها، ص159.

واژه قبر در نظر اکثر مردم به گودالی گفته می شود که شخص فوت شده را در آن دفن می کنند در حالی که در بسیاری از روایات،قبر به معنای برزخ است وعالم قبر همان دنیای برزخ محسوب می­شود. در نتیجه منظور از شب اول قبر و فشار قبر یا سؤال و جواب نکیر و منکر و... شب اول انتقال انسان از دنیا به عالم برزخ و حوادث خاص آن عالم می­باشد
در نتیجه شب اولی که انسان از دنیا رفته، شب اول برزخ (قبر) او حساب می شود. آنچه که مربوط به فشار قبر می­باشد، عذابی برزخی است مربوط به شب اول مرگ آدمی. در نتیجه اگر کسی را حیوانات درنده بخورند یا در دریا غرق شود، از شب اول قبر معاف نمی باشد.
عالم برزخ مانند بسیاری از حقایق هستی و خصوصا حقایقی که در ماورای جهان طبیعت وجود دارد، برای ما تقریبا مجهول است. البته دامنه این جهل بیشتر در محدوده کم و کیف و چگونگی این حقایق است ولی اصل این حقایق را عقل و وحی اثبات کرده‏اند و ما نسبت به آن آگاهی داریم.
مرحله پس از مردن عالم برزخ است، که با بیرون آمدن روح از بدن آغاز می‏شود و پایانش برپایی روز قیامت است: «و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون؛(1) و پشت سر آنان برزخی است تا روز قیامت که برانگیخته می‏شوند».
پیامبر(ص) فرمود: «هنگامی که یکی از شما از دنیا برود، جایگاه او [ درقیامت ]صبح و شام به او عرضه می‏شود.اگر از اهل بهشت باشد، جایگاهش در بهشت است و اگر از اهل دوزخ باشد، جایگاهش در دوزخ.به او گفته می‏شود: این جایگاه تو است. هنگامی که خداوند تو را در قیامت مبعوث می‏کند».(2)
درباره آل فرعون می‏فرماید: «النار یعرضون علیها غدوا و عشیاً؛(3) هر صبح و شام آتش بر آل فرعون عرضه می‏شود». در حدیث آمده است: «القبر اما روضة من ریاض الجنة من حفر النیران؛(4)قبر باغی از باغ‏های بهشت یا حفره‏ای از حفره‏های دوزخ است».
یکی از ویژگی‏های عالم برزخ، سؤال و جواب در قبر است. از امام زین العابدین(ع) نقل شده است: پیامبر(ص) در هر جمعه در مسجد به مردم نصیحت می‏کرد و می‏فرمود: «از پروردگارت، از پیامبر و از دینی که به آن پای بند بودی، از تو سؤال می‏کنند. از امامی که ولایتش را پذیرفته‏ای و از کتابی که آن را می‏خواندی و از عمرت که چگونه و در چه راهی مصرف کردی. نیز اموالت را از کجا به دست آوردی. پس جانب احتیاط را نگه دارید و درباره خود بیاندیشید».(5)
به نظر می رسد در برزخ نوعی حسابرسی مختصر و بررسی کلیات وجود دارد که بر اساس آن جایگاه موقتی فرد در عالم برزخ تعیین می شود.سوال و جواب معروف در قبر از همین جهت انجام می شود.
ویژگی دیگر عالم برزخ، فشار قبر است. یکی از عوامل تطهیر و رفع آلودگی های مومنان است که به نسبت تفاوت حالات و مقامات افراد متفاوت ومتغیر است. پیامبر(ص) هنگان دفن سعد بن معاذ فرمود: «هیچ مؤمنی نیست مگر این که فشاری در قبر دارد».(6)
در حدیث دیگر آمده است:«فشار قبر برای مؤمن کفاره ضایع کردن نعمت‏ها است».(7)
بد نیست در مورد ارتباط محل دفن یا مقبره انسان با عالم برزخ و روح فرد متوفی توضیح داده شود.
اولا باید بدانیم انسان در تمام عوالم هستی (عالم مادی، برزخ و قیامت) دارای بدن است و در هیچ عالمی بی‏بدن نیست؛ به دلیل این که روح، حقیقتی است نیازمند به تعلق به بدن . ممکن نیست که روح باشد و بدنی در کار نباشد. پس اگر انسان در عالم طبیعت، برزخ و قیامت، دارای روح است ـ که هست ـ دارای بدن نیز خواهد بود.
به علاوه هر یک از عوالم هستی دارای نظام، احکام، آثار و قوانین مخصوص است؛ یعنی، در عالم طبیعت قوانینی حاکم است غیر از سننی که بر عالم برزخ حکم‏فرماست؛ و در عالم برزخ نظامی وجود دارد که در عالم قیامت وجود ندارد . در عالم قیامت، آثاری است که در دو عالم برزخ و طبیعت نیست. از این رو، بدنی که در عالم طبیعت است،همگون با قوانین حاکم بر این دنیا است و این بدن غیر از بدن برزخی است. بدن برزخی، هم سنخ با احکام و آثار عالم برزخ است.
بدن برزخی از آن جا که از بدن مادی بالاتر است، از سنخ ماده و جسم طبیعی نیست که احکام ماده بر آن غالب باشد ولی از آن جا که از بدن قیامتی پایین‏تر است، دارای برخی لوازم ماده چون، شکل، اندازه و مقدار می‏باشد.
روایات نیز به صراحت بیانگر این حقیقتند که بدن برزخی شبیه بدن دنیوی است. امام صادق(ع) می‏فرماید: «ارواح مؤمنان (در برزخ) در بدن‏هایی شبیه بدن‏های دنیوی آنان است»(8)
روح انسان پس از مرگ و بریدن از بدن مادی، خود را با بدن برزخی و یا «قالب مثالی» می‏یابد و می‏بیند. در واقع، روح آدمی با رفتن از حیات دنیوی به حیات برزخی، بدن مادی خود را رها کرده و با بدن مثالی خود متحد می‏گردد؛ بدنی که متناسب با نظام برزخی بوده، اتحادش با روح، قوی‏تر از اتحاد آن با بدن مادی در زندگی دنیوی است.
اما ارتباطی که میان جایگاه برزخی و قبر خاکی فرد برقرار است، ارتباط میان روح انسان در برزخ و بدن مادی او در قبر خاکی است که در اصل از ارتباط روح و بدن مادی که در طول زندگی دنیوی با یکدیگر یک نوع اتحاد داشته‏اند، سرچشمه می‏گیرد. با قطع تعلق روح از بدن، پس از مرگ به کلی از میان نمی‏رود؛ بلکه یک نوع ارتباط در حد پایین‏تری میان روح برزخی و بدن خاکی و مادی وجود دارد؛ البته نه در حد و اندازه‏ای که در زندگی دنیوی و در دوران تعلق روح به بدن بود و نه با آن کیفیت و کمیت؛ بلکه در میزانی ضعیف‏تر و با کم و کیفی دیگر. از همین رو قبر خاکی با قبر و عالم برزخی روح، ارتباطی دارد که در نقاط دیگر این ارتباط را ندارد؛ به همین جهت به ‏رغم حضور روح در عالمی فوق ماده، زمان و مکان (برزخ) توجه خاصی به بدن مادی و به نقطه‏ای که بدن خاکی او در آن است، دارد.
بر اساس ارتباط میان قبر برزخی و قبر خاکی است که دستورها و احکام خاصی در باب قبر خاکی، تشییع جنازه، کفن، دفن، حرمت قبور، استحباب زیارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت بر سر قبور و نظایر آنها در شریعت اسلامی وجود دارد.
ارتباط میان روح انسان در برزخ و بدن مادی او در قبر خاکی در ساعت و روزهای اول مرگ، بیش از روزها و اوقات بعدی است و این به دلیل الفت شدیدی است که روح با بدن مادی در دنیا داشته، به تدریج با انس گرفتن روح با بدن برزخی و قالب مثالی، از این توجه و ارتباط کاسته می‏شود و ارتباط ضعیفی میان روح و بدن خاکی باقی می‏ماند.
با توجه به این دو نکته، روشن می‏شود که روح ما بعد از انتقال به عالم برزخ با بدن برزخی، در عذاب است اگر اهل عذاب باشد؛ یا در نعمت و بهجت است، اگر اهل نعمت باشد. عذاب و نعمت، متوجه به روح ما در قالب بدن برزخی است، نه به بدن مادی و خاکی ما که در عالم مادی در زیر خاک مدفون می‏باشد. بدن مادی، پس از مرگ نه حرکتی دارد و نه احوالی؛ اما روح با قالب مثالی در همان حال، در عالم برزخ یا در عذاب وحشتناکی به سر می‏برد و فریادش بلند است یا در نعمت و شادی به سر می‏برد.

پی‌نوشت‏ها:
1.مؤمنون (23) آیه 100.
2. پیام قرآن، ج‏5، ص 450.
3. مؤمن(40)، آیه 46.
4. بحارالانوار، ج‏6، ص 218.
5.پیام قرآن، ج‏5، ص 467، به نقل از بحارالانوار، ج‏6، ص 223.
6. همان، ص 469، به نقل از بحار، ج‏6، ص 221.
7. همان.
8. بحارالانوار، ج 6، ص 268، روایت 119.

سیاحت غرب ؟

سیاحت غرب نام کتابی است که ایت الله قوچانی یکی از علمای شیعه نوشته است .
امروز این کتاب به صورت فیلم نیز در آمده است.ایشان کتاب دیگری نیز به نام سیاحت شرق نوشته که در مورد سفرش به هندوستان و... است .کتابی که در مورد عالم برزخ و قیامت نوشته است ، سیاحت غرب نامیده است.
این کتاب براساس آیات و روایات اسلامی درباره مسائل پس از مرگ و معاد نوشته شده است. مرحوم قوچانی رخدادهای پس از مرگ را مانند کسی که خودش از نزدیک شاهد مراحل و مواقف عالم پس از مرگ بوده، گزارش کرده است.
مؤلف محترم سیاحت غرب یک دانشمند فقیه، حکیم، ادیب، انسانی خداجو و زاهد بوده که در طول زندگی با همه مشکلات و سختی ها کم‏ترین لغزش را داشته است. کتاب ایشان در اصول عقاید قابل نقد و بررسی است.
بر این اساس نمی‏توان گفت: آن چه در کتاب آمده بدون اشکال می‏باشد .البته بیشتر مطالب آن صحیح است. منتها آیا نوشتارش به صورت سمبلیک بوده یا واقعی و عینی، اختلافی است. برخی می‏گویند: به صورت سمبلیک بوده؛ ایشان واقعیات برزخی را به تصویر کشیده ،مانند فیلمی که قهرمان فیلم خودش و فرشته‏ها، اعمال و عقاید و اخلاق اند که مجسم شده‏اند.

چون برزخ از اصول اعتقادی است، نوشته‏ها تا آن جا که با روایات معتبر همخوانی دارد مورد قبول است اما آن چه که با روایات معتبره سازش ندارد مردود است.
کتاب و نوار سیاحت غرب برای سازندگی اخلاقی و روحی، خوب و مفید است و حاکی از واقعیت‏های زندگی بازپسین است که در آیات قرآن و روایات پیامبر و ائمه(ع) بر آن‏ها تصریح، یا اشاره شده است. البته فیلم این کتاب برای نوجوانان و کسانی که در سن پایین هستند ، توصیه نمی شود.

آیا انسان در عالم برزخ ممکن است که همسر و خانواده خود را بشناسد؟

از نظر عقلی به نظر نمی رسد که مانعی برای امکان این امر وجود داشته باشد،به علاوه که از نظر نقل روایات متعددی ذکر شده که دلالت دارد که مؤمنان در برزخ و قیامت یکدیگر را می‌بینند و می‌شناسند که به چند روایت اشاره می‌کنیم.
علامه طباطبائی در کتاب حیات پس از مرگ از قول شیخ مفید در کتاب امالی حدیثی از امام صادق (علیه السلام) نقل فرموده :
هنگامی که خدا روحی را قبض می‌کند ، روح را به شکلی همانند آنچه در دنیا داشته ،به بهشت می‌فرستد. این ارواح در آن جا می‌خورند و می‌نوشند . هنگامی که شخصی بر آنان وارد می‌گردد، آن ها را به همان شکلی که در دنیا داشته اند می‌شناسند.
آیت الله دستغیب در کتاب معاد، ص 60 در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند که ارواح با صفات اجساد در بستانی از بهشت قرار دارند. یکدیگر را می‌شناسند و از یکدیگر سؤال می‌کنند . هنگامی که روح تازه ای بر آن ها وارد می‌شود می‌گویند: او را رها کنید زیرا از هول عظیمی به طرف ما می‌آید (یعنی از وحشت مرگ) سپس از وی می‌پرسند: فلان کس چه شد؟ اگر بگوید : زنده بود، اظهار امیدواری می‌کنند (که نزد آن ها بیاید) ولی اگر بگوید: از دنیا رفته بود، می‌گویند :سقوط کرد (اشاره به اینکه به دوزخ رفته است) .(1)
البته این روابط بسته به میزان آزادی عملی است که در برزخ به اموات داده می شود که آن هم رابطه مستقیمی با اعمال و رفتارهای انسان در دنیا دارد. اگر دو نفر هر دو در دنیا از جمله نیکوکاران و مومنان باشند ، در برزخ (قبر) امکان ملاقات آن ها بسیار است .در هر حال باید گفت امکان این امر با توجه به برخی شرایط و ویژگی ها وجود دارد .

پی‌نوشت‌ :
1. حیات پس از مرگ، ص 44.

صادق;775952 نوشت:
آیا انسان در عالم برزخ ممکن است که همسر و خانواده خود را بشناسد؟

با سلام وعرض ادب

استاد گرامی مگه انسان با تجسد اعمالش محشور نمیشه مگه نمیگن تنها محشور میشه

خب چطور میتونه اقوام واطرافیانش رو بشناسه ؟

باتشکر

همای رحمت;775961 نوشت:
با سلام وعرض ادب

استاد گرامی مگه انسان با تجسد اعمالش محشور نمیشه مگه نمیگن تنها محشور میشه

خب چطور میتونه اقوام واطرافیانش رو بشناسه ؟

باتشکر

باسلام .
آن سخن مربوط به قیامت است وآنهم به هنگامه حشر ونه بعد از آن

صادق;775966 نوشت:
باسلام .
آن سخن مربوط به قیامت است وآنهم به هنگامه حشر ونه بعد از آن

استاد یعنی بعد از قیامت میتونیم بین اجتماع زندگی کنیم ؟

همای رحمت;775968 نوشت:
استاد یعنی بعد از قیامت میتونیم بین اجتماع زندگی کنیم ؟

دربارة بهشتیان به این نکته اشاره شده که در بهشت با کمال شادمانی رو در روی هم بر متکای زیبای تکیه زده و می‌نشینند: «علی سُرُرٍ موضونة متکئین علیها متقابلین؛(1) آنها بر تخت‌هایی که ردیف شده و به هم پیوسته است قرار دارند، در حالی که بر آن تکیه کرده و رو به روی یکدیگرند».
نیز گفته شده: یکی از بهترین لذات معنوی و روحانی بهره‌گیری از محضر دوستان با صفا است؛ یارانی که با نور ایمان و صفات انسانی آراسته باشند و عشق و محبت در وجودشان موج زند. گاه یک لحظه نشستن در کنار آنها چنان نشاطی می‌آفریند که با هیچ بیانی قابل توصیف نیست. از آیات قرآن به خوبی به دست می‌آید که بهشتیان از این موهبت ویژه بهرة فراوان دارند. آنها در کنار یاران با صفا می‌نشینند و با هم سخن می‌گویند. دقیقاً نمی‌توان گفت از چه سخن می‌گویند؟ شاید از مسائلی که درک آنها امروز برای ما غیر ممکن است.(2)
بر اساس این مبانی ممکن است انسان آن عِدّه از بستگان خود را (که مثل او در بهشت‌اند و افراد صالح هستند) ملاقات و دیدار کند و با هم گفتگوهای دوستانه و شاد کننده داشته باشند، بخصوص همسران مؤمن با هم در بهشت با نشاط زندگی می‌کنند. قرآن کریم فرمود: «ادخلوا الجنة أنتم و أزواجکم تُحبرون؛(3) به آنها گفته می‌شود: وارد بهشت شوید، شما و همسران‌تان، در حالی که آثار نشاط و شادی در چهرة شما کاملاً هویداست».
پس در بهشت دیدار بستگان وجود دارد. اما در جهنم شاید چنین دیدارهایی میسر نباشد، یعنی جهنمیان بستگان جهنمی را نبینند یا شرایط به گونه‌ای است که اصلاً غیر از خود، همه را فراموش می‌کنند و اساساً به یاد بستگان خود نمی‌افتند تا هوس دیدار آنها را کنند.
اگر دیدار بستگان در دوزخ، عذاب و رنج آنها را بیشتر نماید، ممکن است این دیدارها حاصل شود.

پی‌نوشت‌ها:
1. واقعه (56) آیه 15 و 16.
2. ناصر مکارم، پیام قرآن، ج 6، ص 286، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1377ش.
3. زخرف (43) 70.

صادق;775974 نوشت:
دربارة بهشتیان به این نکته اشاره شده که در بهشت با کمال شادمانی رو در روی هم بر متکای زیبای تکیه زده و می‌نشینند: «علی سُرُرٍ موضونة متکئین علیها متقابلین؛(1) آنها بر تخت‌هایی که ردیف شده و به هم پیوسته است قرار دارند، در حالی که بر آن تکیه کرده و رو به روی یکدیگرند».
نیز گفته شده: یکی از بهترین لذات معنوی و روحانی بهره‌گیری از محضر دوستان با صفا است؛ یارانی که با نور ایمان و صفات انسانی آراسته باشند و عشق و محبت در وجودشان موج زند. گاه یک لحظه نشستن در کنار آنها چنان نشاطی می‌آفریند که با هیچ بیانی قابل توصیف نیست. از آیات قرآن به خوبی به دست می‌آید که بهشتیان از این موهبت ویژه بهرة فراوان دارند. آنها در کنار یاران با صفا می‌نشینند و با هم سخن می‌گویند. دقیقاً نمی‌توان گفت از چه سخن می‌گویند؟ شاید از مسائلی که درک آنها امروز برای ما غیر ممکن است.(2)
بر اساس این مبانی ممکن است انسان آن عِدّه از بستگان خود را (که مثل او در بهشت‌اند و افراد صالح هستند) ملاقات و دیدار کند و با هم گفتگوهای دوستانه و شاد کننده داشته باشند، بخصوص همسران مؤمن با هم در بهشت با نشاط زندگی می‌کنند. قرآن کریم فرمود: «ادخلوا الجنة أنتم و أزواجکم تُحبرون؛(3) به آنها گفته می‌شود: وارد بهشت شوید، شما و همسران‌تان، در حالی که آثار نشاط و شادی در چهرة شما کاملاً هویداست».
پس در بهشت دیدار بستگان وجود دارد. اما در جهنم شاید چنین دیدارهایی میسر نباشد، یعنی جهنمیان بستگان جهنمی را نبینند یا شرایط به گونه‌ای است که اصلاً غیر از خود، همه را فراموش می‌کنند و اساساً به یاد بستگان خود نمی‌افتند تا هوس دیدار آنها را کنند.
اگر دیدار بستگان در دوزخ، عذاب و رنج آنها را بیشتر نماید، ممکن است این دیدارها حاصل شود.
پی‌نوشت‌ها:

خب استاد گرامی اگه اینطور باشه که دیگه خیلی خوب میشه

تشکر از پاسختون :Gol:

همه آدمیان بعد از مرگ تا برپایی قیامت در عالم برزخ دارای حیاتی هستند، حیات برزخی اختصاص به شهدا ندارد، ولی آیاتی که برای شهدا حیاتی پس از مرگ را به عنوان برتری مطرح نموده(1) مفهوم خاصی دارد. اما اینکه حیات برتر به چه معناست، مفسران دیدگاه‌های متعدد و متفاوتی مطرح نموده‌اند، مثلاً برخی معتقدند حیات شهدا یک حیات غیبی و مخصوص آن هاست که ما از درک حقیقت آن حیات ناتوان هستیم . در روایات هم توضیحی در این خصوص نیامده است.
برخی گفته اند حیات شهدا که در آیات اشاره شد، حیات هدف و مکتب آنان است، سایر مردم در پی مرگ، نابود و یادشان فراموش می‌شوند، ولی شهدا به دلیل بقای هدف و مکتب‌شان همواره زنده‌اند.
مراد از حیات شهدا این است که در برزخ دارای حیات روحانی و برزخی ویژه‌اند، با این امتیاز که در قرب رحمت خدا در نعمت و آسایش کامل به سر می‌برند.(2)
قرآن کریم ،‌با اشاره به حیات برتر شهید فرمود:
«فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ، یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ؛(3)
به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است‏شادمانند . براى کسانى که از پى ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته‏اند شادى مى‏کنند. نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین مى‏شوند. بر نعمت و فضل خدا و اینکه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمى‏گرداند شادى مى‏کنند».
این آیات وجه برتری حیات برزخی شهدا به خوبی می‌رساند، زیرا گرچه همگان از برزخی حیات بهره‌مندند، ولی شهدا دارای حیات ویژه‌اند حتى همانند زندگان در دنیا به دوستان‌شان که هنوز به آنان نپیوسته‌اند ، بشارت می‌دهند که از هیچ چیزی هراس نکنند و به آن ها بپیوندند. این جلوه همان حیات ویژه شهدا در برزخ است.

پی‌نوشت‌ها:
1. بقره (2) آیه 154.
2. تفسیر نمونه، ج 1، ص 522؛ المیزان، ج 1، ص 523.
3. آل عمران (3) آیه 170 ـ 171.

زمان ومکان درعالم برزخ ؟
زمان و مکان یک مفهوم عرفی دارد و یک مفهوم فلسفی، مثلاً مکان در اصطلاح فلسفی عبارت از سطح داخلی جسمی که مماس با سطح خارجی جسم دیگر باشد مانند سطح داخلی لیوان که مماس با سطح خارجی آب است که در آن ریخته شده است.(1)
مکان همانند عالم دنیا در برزخ وجود نخواهد داشت ،چون مکان بدین معنا در ظرف و مظروف‌های مادی و جسم و در عالم ماده و طبیعت معنا دارد . در برزخ ماده و طبیعت و جسم وجود ندارد بلکه آن جا حیات و زندگی دیگر و نوعی تجرد از عالم ماده است. آن جا روح در قالب مثالی است و نه در بدن مادی و جسم طبیعی.
اما مکان در اصطلاح عرفی عبارت است از محل و ظرف که انسان در آن به سرمی‌برد، مکان بدین معنا ممکن است در برزخ نیز مطرح باشد ،یعنی انسان بعد از مرگ بدنش زیر خاک قرار می‌گیرد . روحش در قالب بدن مثالی در عالم برزخ به سر می‌برد.
عالم برزخ گرچه مادی و طبیعی نیست، ولی بالاخره یکی از عوالم هستی است . محلی برای موجوداتی است که دارای تجرد برزخی‌اند . از جمله روح آدمیان تا برپایی قیامت در قالب مثالی در همان عالم به سر می‌برد. آن عالم ظرف حیات برزخی انسان است.
وقتی انسان در خواب خود می‌بیند که مشغول انجام کارهایی است، در حالی که بدن او در بستر و رختخواب آرام قرار دارد، ولی روح او با بدن مثالی سرگرم حرکت، نقل و انتقال‌های گوناگون و انجام کارهای مختلف است. وجود محل و مکان زندگی انسان در برزخ شبیه همان حالتی است که انسان در خواب برای خودش می‌بیند.(2)
اما درباره زمان در عالم برزخ باید گفت:
از برخی آیات و روایات به دست می‌آید که در برزخ زمان وجود دارد، مثلاً قرآن فرمود:
«وحاق بآل فرعون سوء العذاب النار یعرضون علیها غدوّاً وعشیّاً؛(3) آن عذاب سخت بر آل فرعون وارد شد، آتش هر صبح و شام بر آن عرضه می‌شود».
از این آیه شاید بتوان احتمال داد که در برزخ زمان وجود دارد، چون قرآن کریم فرمود هر صبح و شام عذاب بر فرعونیان عرضه می‌شود.
صبح و شام در زمان مطرح است. طبق روایتی که از امام صادق نقل شده مراد از عذاب که در آیه آمد، قبل از قیامت است ،چون در قیامت صبح و شام مطرح نیست و این در عالم برزخ است، فرمود:
«لأنّ فی نار القیامة لا یکون غدوٌّ وعشیٌّ هذا فی البرزخ قبل یوم القیامة؛(4) قیامت شب و روز ندارد .این عذاب در برزخ پیش از قیامت در صبح و شام بر فرعونیان عرضه می‌شود».
اما اینکه مراد از صبح و شام و زمان که در برزخ وجود دارد چیست،‌حقیقتی است که جزئیات آن برای انسان‌های عادی (غیر از حضرات معصومین
) به آسانی قابل درک نخواهد بود، چون زمان به مفهوم طلوع و غروب خورشید و روز و شب که از این رهگذر پدید می‌آید، در عالم برزخ نخواهد بود، چون طلوع و غروب خورشید مادی در آسمان طبیعت و نظام کیهانی وجود دارد، در حالی که عالم برزخ جهان فرامادی و فراسوی عالم دنیاست ، مگر این که گفته شود چون مخاطب آموزه‌های وحیانی، انسان‌ها در عالم دنیاست ، به تناسب تعبیر صبح و شام برده شده است . منظور از عذاب آن ها در صبحگاهان و شامگاهان، در نسبت به عالم دنیا است، نه این که در آن جا حتماً‌ طلوع و غروب خورشید باشد.
بنابراین همان گونه که در مورد عالم برزخ گفته شده که ماده و جسم ندارد، اما شکل و اندازه و حجم، همانند عالم ماده دارد، در مورد زمان و مکان آن نیز همین گونه است.

پی‌نوشت‌ها:
1. آموزش فلسفه، ج 2، ص 135.
2. پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص 40.
3.مؤمن(40) آیه 46 .
4. مجمع البیان، ج 8، ص 526.

به نام خدا
باسلام و عرض ادب

صادق;776791 نوشت:
وقتی انسان در خواب خود می‌بیند که مشغول انجام کارهایی است، در حالی که بدن او در بستر و رختخواب آرام قرار دارد، ولی روح او با بدن مثالی سرگرم حرکت، نقل و انتقال‌های گوناگون و انجام کارهای مختلف است.

آیا آنچه که در خواب میبینیم مربط به روح است؟ یعنی روح خود را در خواب میبینیم؟!
وقتی که مثلا خود را در جایی تصور میکنیم (در حالت بیداری و با قوه ی خیال) چه تفاوتی دارد؟
نمی توان گفت آنچه ما در خواب میبینیم خیال است؟ و یا مربوط به حافظه است؟
چرا می گویید روح است؟ بر چه اساس؟
آیا در خواب روح از بدن جدا می شود؟ پس چه طور زنده می ماند؟
با تشکر

به نا م خدا

صادق;776791 نوشت:
بنابراین همان گونه که در مورد عالم برزخ گفته شده که ماده و جسم ندارد، اما شکل و اندازه و حجم، همانند عالم ماده دارد، در مورد زمان و مکان آن نیز همین گونه است.

عالم برزخ ماده و جسم ندارد.
خوب ویژگی جسم چیست؟ مگر نمی گوییم جسم چیزی است که ابعاد ثلاثه دارد؟
مگر شکل، اندازه و حجم از ویژگی های جسم نیست؟
منظور از شکل ، اندازه و حجم چیست؟
و منظور از اینکه برزخ ماده و جسم ندارد چیست؟
جسم برزخ (یا همان جسم مثالی) با جسمی که در قیامت محشور می شود چه تفاوتی دارد؟
با اطلاعاتی دارم: جسم در قیامت همین جسم دنیایی است منهای قوه ی پذیرش.
با تشکر

zah94;776811 نوشت:
به نام خدا
باسلام و عرض ادب

آیا آنچه که در خواب میبینیم مربط به روح است؟ یعنی روح خود را در خواب میبینیم؟!
وقتی که مثلا خود را در جایی تصور میکنیم (در حالت بیداری و با قوه ی خیال) چه تفاوتی دارد؟
نمی توان گفت آنچه ما در خواب میبینیم خیال است؟ و یا مربوط به حافظه است؟
چرا می گویید روح است؟ بر چه اساس؟
آیا در خواب روح از بدن جدا می شود؟ پس چه طور زنده می ماند؟
با تشکر



مرگ و خواب، شباهت بسیارى به هم دارند، ولى یک تفاوت عمده و اساسى میانشان هست که آنها را از هم متمایز مى سازد و آن این که خداوند هم در مرگ و هم در خواب روح انسان را قبض مى کند، امّا در مرگ دیگر روح به بدن باز نمى گردد و دستگاه مغز آدمى تعطیل مى شود، ولى در خواب، فقط بخشى از دستگاه مغز تعطیل مى شود و روح دوباره به بدن باز گردانده مى شود:
اللَّهُ یَتَوَفَّى الانفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَ الَّتِى لَمْ تَمُتْ فِى مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِى قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الاخْرَى إِلَى أَجَل مُّسَمًّى(1)
خداوند ارواح را به هنگام مرگ به تمامى باز مى ستاند و ارواحى را که نمرده اند نیز به هنگام خواب مى گیرد; سپس ارواح کسانى را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده، نگه مى دارد و ارواح دیگرى را [که باید زنده بمانند ]تا سرآمد [وقت ]معیّنى باز مى گرداند.
به این ترتیب، روشن مى شود که خواب برادر مرگ و شکل ضعیفى از آن است. از امام جواد(علیه السلام) سؤال شد: مرگ چیست؟ فرمود: مرگ همان خوابى است که هر شب به سراغ شما مى آید، جز این که مدّتش طولانى است و انسان از آن بیدار نمى شود تا روز قیامت.(2)

ی نوشت ها:
1. زمر، آیه 42.
2 . بحارالانوار، ج 6، ص 155; تفسیر نمونه، ج 22، ص 261 - 263 و ج 5، ص 272 ـ 273.

zah94;776813 نوشت:
به نا م خدا

عالم برزخ ماده و جسم ندارد.
خوب ویژگی جسم چیست؟ مگر نمی گوییم جسم چیزی است که ابعاد ثلاثه دارد؟
مگر شکل، اندازه و حجم از ویژگی های جسم نیست؟
منظور از شکل ، اندازه و حجم چیست؟
و منظور از اینکه برزخ ماده و جسم ندارد چیست؟
جسم برزخ (یا همان جسم مثالی) با جسمی که در قیامت محشور می شود چه تفاوتی دارد؟
با اطلاعاتی دارم: جسم در قیامت همین جسم دنیایی است منهای قوه ی پذیرش.
با تشکر

جسم برزخی شکل ( طول وعرض) دارد اما حجم ندارد مثل عکس انسان در آیینه .
در قیامت همین جسم وبدن دنیایی زنده می شود ولی در برزخ بدن مثالی است .

برای آرامش شب اوّل قبر چه کارهایی می‌توان انجام داد؟

برای درک بهتر و داشتن تصویری روشن‌تر از کارهایی که باعث «آرامش در قبر» می‌شود، باید مسئله را از دو نگاه نگریست:
یکی کارهایی که باعث فشار قبر می‌گردد کدام است تا انسان از آنها دوری ورزد.
دوم عواملی که باعث کاهش عذاب قبر یا مانع آن می‌شود، بلکه سبب آرامش و «رَوْح و ریحان»(1) می‌گردد
چیست، تا انسان موانع آرامش را برطرف و موجبات آن را فراهم سازد و بدین وسیله بتواند، به هدفش برسد.
برخی کارها که مانع آرامش و موجب عذاب قبر و فشار در شب اوّل می‌گردد، عبارتند از:
1ـ سبک شمردن نماز.
2ـ یاری نکردن ضعیف.(2)
3ـ سخن‌چینی و ایجاد اختلاف بین دو نفر.
4ـ دوری نکردن از نجاست و ترشحات بول مثل کسانی که ایستاده بول می‌کنند و یا روی زمین سفت و آسفالت بول می‌کنند و از ترشحات آن دوری نمی‌کنند.
5ـ مردی که جدا از همسرش می‌خوابد و به خواسته‌های طبیعی او پاسخ مثبت نمی‌دهد.(3)
6ـ بداخلاقی با همسر.(4)
7ـ تباه کردن نعمت‌ها (نعمت سلامتی، جوانی و مالی).(5)
8ـ یک سوم عذاب قبر به خاطر غیبت است.(6)
ب) برخی از کارها که باعث آرامش در قبر و شب اوّل می‌شود، عبارتند از:
1ـ شهادت در راه خدا.
2ـ استواری و استقامت در خط امامت و ولایت، که باعث می‌شود فرد اگرچه در بستر خویش بخوابد، شهید شمرده شود و در عالم برزخ به آرامش و رفاه و سعادت نایل گردد.(7)
3ـ امر به معروف و نهی از منکر و هدایت نمودن افراد.
حضرت علی(ع) می‌فرماید: «من قوّی مسکیناً فی دینه، ضیعفاً فی معرفته، علی ناصِب مخالف؛(8) هر کسی افراد مستضعف فکری را تقویت نماید و او را در برابر مخالفان راه ما اهل بیت(ع) با سلاح استدلال و بیان و منطق مجهز کند، در برزخ مورد لطف ویژه خداوند قرار می‌گیرد و آن لطف، تلقین معارف بر حق است».
4ـ حضرت امام باقر(ع) فرمود: «هر که نمازش را به حضور قلب بخواند و رکوع (و سجودش) را درست انجام بدهد و عجله نکند، خداوند وحشت قبر را از او بردارد».(9)
5ـ محبّت پیامبر(ص) واهل بیت. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «علاقه و محبت من و اهل بیتم در هفت جای حساس و خطرناک، آرامش‌بخش و نجات دهنده است، از جمله موقع مرگ، نیز آن هنگام که ملک الموت جهت قبض روح حاضر می‌شود، و دیگر در قبر، هنگامی که نکیر و منکر جهت بازجویی و سئوال حاضر می‌گردند».(10)
6ـ صلوات بر محمد و آل محمد.(11)
7ـ زیارت امام حسین(ع).(12)
8ـ نماز شب.
9ـ احیای شب بیست و سوم ماه رمضان و شب زنده‌داری آن و مشغول شدن به نماز، استغفار و تلاوت قرآن.
10ـ خواندن تلقین برای میت.
11ـ خواندن برخی دعاها، ذکرها و سوره‌ها از جمله خواندن سورة تکاثر موقع خوابیدن و خواندن سورة نساء در هر جمعه و تلاوت سوره «ن والقلم» در نمازهای واجب و مستحب و خواندن سوره ملک.
12ـ پیامبر اکرم (ص) فرمود: «سه گروه از زنان هستند که عذاب قبر ندارند و در قیامت با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها محشور می‌شوند:
ـ زنی که با همسرش سازگاری داشته باشد و با فقر و تنگدستی او بسازد.
ـ زنی که با بداخلاقی شوهرش بسازد و صبر و بردباری از دست ندهد.
(البته این حرف به معنی جواز بداخلاقی مردان نیست،‌زیرا برای مردها که با همسرش بداخلاقی کند، چنان کیفر و عذاب قبرش شدید و جدّی است که حتی اگر موقعیت فردی چون «سعد معاذ» را داشته باشد که هزاران فرشته در تشییع جنازه او شرکت کردند و پیامبر(ص) تابوت او را بر دوش خود می‌گذارد و در کفن و دفن و خواندن نماز میت و تلقین او حضور می‌یابد، باز عذاب قبرش برداشته نمی‌شود).
ـ زنی که در مهریه سختگیر نباشد و با بخشیدن (تمام یا بخشی) مهریه‌اش، باری از دوش همسر خود بردارد.(13)
13ـ ارسال هدایا و صدقه برای میت.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «سخت‌ترین شب‌ها، شب اوّل قبر است که می‌توانید با پرداخت صدقه به مردگان خود
ترحم کنید».(14)
14ـ استغفار و هدیه کردن نماز برای میت.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «با خواندن دو رکعت نماز و هدیه کردن آن به مردگان در شب اوّل قبر، به آنان ترحم کنید».(15) امام صادق(ع) فرمود: «همان گونه که زندگان با هدایا شاد می‌شوند،‌اهل قبر و برزخیان نیز با ترحم و استغفاری که برای آنان می‌شود، شاد می‌گردند»(16) و فرمودند: «گاهی مرده در فشار قبر است ثواب نمازی را هدیة او می‌کنید در رفاه و آرامش قرار می‌گیرد و به او گفته می‌شود: این تخفیف به خاطر نمازی که فلانی برای تو هدیه نموده است».(17)

پی‌نوشت‌ها:
1. روح و ریحان پاداش عالم قبر و برزخ است که روح یعنی آرامش، راحتی، رحمت و وسعت قبر،‌و ریحان، بیان کننده، نوع رزق و روزی پاکیزة آن است. المیزان، ج 19، ص 158، به نقل از معاد قرائتی، ص 186.
2. بحار، ج 6، ص 221.
3. همان، ص 222.
4. همان، ص 220.
5. همان، ص 221.
6 و 7. همان، ص 245.
8. همان، ص 228.
9. همان، ص 244.
10. همان، ج 7، ص 248.
11. همان، ج 94، ص 71.
12. مفید، کامل الزیارات، ص 143، ح 3.
13ـ مواعظ العددیه، ص 75.
14 و 15. سفینه البحار، ماده صلوة.
16 و 17. محجه البیضاء، ج 8، ص 292.

عالم برزخ عالمی است بالاتر و برتر از عالم مادی و محیط بر آن است، عالمی است مجرد و از ماده و آثار انفعالی آن، در عین حال دارای مقادیر و ابعاد و اشکال و خصوصیات دیگر است.(1)
بر اساس روایات انسان ها، اعم از مومن و کافر بعد از مرگ بستگان خود را دیدار خواهند کرد. در این باره روایات متعددی نقل شده که به دو نمونه از آن اشاره می‌شود:
1-در حضور امام صادق (ع) سخن از ارواح مومنان به میان آمد، حضرت فرمود: «ارواح المومنین یلتقون؛ ارواح مومنان در برزخ با هم ملاقات و دیدار می‌کنند».
آنگاه شخصی با تعجب و شگفتی از حضرت پرسید: آیا ملاقات می‌کنند؟ فرمود: «نعم و یتسائلون و یتعارفون حتی اذا رایته قلت: فلان؛ (2) بلی، و با یکدیگر گفتگو می‌نمایند و همدیگر را می‌شناسند . وقتی کسی را دیدی ،می‌گویی فلانی است».
2-در روایت دیگر درباره دیدار همه انسان‌ها با هم مسلکانش سخن گفته است، راوی می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: ارواح مومنان کجاست؟ حضرت فرمود:
«ارواح المومنین فی حجرات فی الجنته، یاکلون من طعامها و یشربون من شرابها و یتزاورون فیها؛ ارواح مومنین در منازل بهشت‌‌اند . از طعام‌های آن می‌خورند . از نوشیدنی‌های آن می‌نوشند . همدیگر را می‌بینند و زیارت می‌نمایند». راوی بعد از ارواح کفار پرسید، فرمود: «فی النار یاکلون من طعامها و یشربون من شرابها و یتزاورون فیها؛ (3) ارواح کفار در آتش‌اند. از غذای و نوشیدنی آن استفاده می‌کنند . همدیگر را می‌بینند و با هم ملاقات و دیدار دارند».
در این روایت غیر از دیدار مومنان، از دیدار ارواح کفار در برزخ با همدیگر نیز خبر داده شده ،تصریح شده که مومنان در بهشت برزخی و کفار در آتش برزخی همدیگر را ملاقات می‌کنند.
در ارتباط با این گونه روایات ،تحلیل دقیق برخی از علمای بزرگ معاصر شنیدنی است :
روح مومن با ارواح مومنان در عالم برزخ ملاقات و ارتباط و انس و الفت دارد ،چه با آنان که در حیات دنیوی انس و ارتباط با آن ها داشته (نظیر بستگان) و چه با غیر آن ها از روح مومنان دیگر .همه این ارتباط‌ ها و ملاقات‌ها و انس‌ها هم بر اساس سنخیت و انجذاب الهی است . در حقیقت ظهور برزخی همان انس‌ها و محبت‌هاست که در دنیا بر اساس سنخیت و انجذاب الهی وجود داشته است . هر فرد مومن به هر مومن دیگر به حساب ایمان وی انجذاب خاص داشته و در صورت امکان با او در ارتباط بوده ، در صورت عدم امکان طالب آن است.
در مقابل ملاقات ارواح کفار با یکدیگر در برزخ هم ظهور برزخی انس‌ها و ارتباط‌های ناپاک و آتشی و در جهت کفر و ضلال است، به همین جهت ملاقات‌های برزخی آنان ظهور برزخی انس‌ها و ارتباط‌ های دنیوی بوده و باطن آن ها است که در برزخ به مقتضای آن نظام ظاهر می‌گردد. این ملاقات‌ها مایه رنجش و عذاب بیش تر آنان می‌شود. (4)

پی‌نوشت‌ها:
1- محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به سوی خدا، نشر شرکت سهامی انتشار، 1362 ش
2-محاسن برقی، ص 178
3-همان، ص 178
4- معاد یا بازگشت به خدا، ص 349 و 350.

صادق;777486 نوشت:
آنگاه شخصی با تعجب و شگفتی از حضرت پرسید: آیا ملاقات می‌کنند؟ فرمود: «نعم و یتسائلون و یتعارفون حتی اذا رایته قلت: فلان؛ (2) بلی، و با یکدیگر گفتگو می‌نمایند و همدیگر را می‌شناسند . وقتی کسی را دیدی ،می‌گویی فلانی است».
2-در روایت دیگر درباره دیدار همه انسان‌ها با هم مسلکانش سخن گفته است، راوی می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: ارواح مومنان کجاست؟ حضرت فرمود:
«ارواح المومنین فی حجرات فی الجنته، یاکلون من طعامها و یشربون من شرابها و یتزاورون فیها؛ ارواح مومنین در منازل بهشت‌‌اند . از طعام‌های آن می‌خورند . از نوشیدنی‌های آن می‌نوشند . همدیگر را می‌بینند و زیارت می‌نمایند». راوی بعد از ارواح کفار پرسید، فرمود: «فی النار یاکلون من طعامها و یشربون من شرابها و یتزاورون فیها؛ (3) ارواح کفار در آتش‌اند. از غذای و نوشیدنی آن استفاده می‌کنند . همدیگر را می‌بینند و با هم ملاقات و دیدار دارند».

با سلام وعرض ادب

استاد همه ی افراد در عالم برزخ همدیگه رو میشناسند ؟

یا اینکه افرادی که تقریبا اعمالشون حسابرسی شده ؟

با تشکر

همای رحمت;777496 نوشت:
با سلام وعرض ادب

استاد همه ی افراد در عالم برزخ همدیگه رو میشناسند ؟

یا اینکه افرادی که تقریبا اعمالشون حسابرسی شده ؟

با تشکر

با سلام .
جزییات مسله خوب روشن نیست
ولی در مجموع از روایات بدست می آید که شناخت در آن جا وجود دارد

برزخ ائمه ؟

امامان معصوم آن چنان مقام و منزلتي در پيشگاه خدا دارند كه با اراده او مي توانند با عالم ارواح و برزخ ارتباط داشته باشند ولو اينكه هنوز در قيد حيات دنيوي باشند. اينگونه نيست كه امامي براي ارتباطش با برزخ از طريق مرگ منتقل به برزخ شود. بلكه امام آن چنان احاطه و اشرافي دارد كه هر زمان كه بخواهد به اذن خداوند از عالم برزخ آگاهي پيدا كرده و يا با ارتباطش بركاتي را به بعضي مومنان مي رساند .
به استناد سوره مباركه قدر ملائك وروح در شب قدر بر معصوم نازل مي شوند. با توجه به اين مطلب روشن خواهد شد كه با شهادت امام معصوم و انتقالش به برزخ نه تنها احاطه واشراف معصوم كم نمي شود كه به سبب گذر از قيود ماده بيشتر هم خواهد شددر نتيجه ارتباط او با فرشتگان قطع نمي شود و ملائك از بركات ارواح معصومين بهره مند مي شوند
اگر در روايات آمده كه مزار شريف معصوم از جمله جاهايي است كه فرشتگان در رفت وشد هستند اين به معناي نفي زيارت ارواح آنها توسط فرشتگان نيست بلكه اولا: براي روشن كردن اين حقيقت است كه عظمت و مقام و جايگاه آنها تا آنجاست كه حتي بدن مطهر آنها نيز محلي براي زيارت ملائك شده است و ثانيا: براي تشويق وترغيب مومنان وشيعيان است تا از بركات مزار شريف آنها بيشتر بهره مند شوند .
اما پیرامون برزخ ائمه باید گفت: امامان معصوم نیز مانند دیگر انسانها پس از شهادت به عالمی دیگر منتقل می شوند که از آن به عالم قبر یا عالم برزخ یاد می کنند با این تفاوت که به سبب منزلت ویژه ای که دارندنه تنها احاطه واشراف خاصی در عالم برزخ دارند بلکه می توانند ارتباط با عالم دنیا نیز داشته باشند .در واقع حضور آن بزرگواران در برزخ باعث محدودیت در ولایت آنها نمی شود چنانچه در روایتی از از امام صادق ع نقل شده كه فرمود:
«تعرض الاعمال على رسول اللَّه اعمال العباد كل صباح، ابرارها و فجارها، فاحذروها، و هو قول اللَّه عز و جل وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ، و سكت؛ تمام اعمال مردم هر روز صبح به پيامبر عرضه مى‏شود، اعمال نيكان و بدان، بنا بر اين مراقب باشيد و اين مفهوم گفتار خداوند است كه مي فرمايد: وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ، اين را فرمود و ساكت شد". (1)
پس برزخ معصومین در جای خاصی نیست ویا مکان خاصی ندارند اما قدرت ولایتی آن ها به اذن خدا تا آنجاست که هر زمانی ما به آن ها توسل کنیم اگر قابلیت داشته باشیم از برکات آن ها ولو در برزخ باشند، بهره مند خواهیم شد.

پی نوشت:
1. کلینی. اصول کافی. ترجمه مصطفوی. تهران. دارالکتب الاسلامیه. چاپ اول. ج1. ص318 .

چطورمی شود فهمید كه مرده جايش خوب است یاخیر؟
در ابتدا باید گفت:
اطلاع از امور برخ برای کسی غیر از انبیا و اولیا (ع) میسور نیست و از همین رو در آموزه های عرفانی از برزخی که در روایات آمده به نام قبر یاد شده است و اطلاع از امور آن برای غیر معصومین محال است ؛ لذا آن را برزخ محالی می گویند چون خدای ستار العیوب اجازه نمی دهد که از اسرار بندگان او کسی آگاه شود . (1)
بنا بر این فهمیدن وضعیت اموات در برزخ برای غیر معصوم ممکن نخواهد بود. مگر برخی از عارفان راستین راز نگاه دار. ولی به طور کلی بر اساس آموزه های دینی ممکن است به یک اصل کلیدی دست یافت که:
انسان پس از مرگ از جهت اعتقاداتی که داشته و اعمال نیک و بدی که در دنیا انجام داده، مورد بازپرسی خصوصی قرار می‌گیرد .
پس از محاسبه اجمالی طبق نتیجه‌ای که گرفته شد، به یک زندگی شیرین و گوارا یا تلخ و ناگوار محکوم گردیده، با همان زندگی در انتظار روز رستاخیز عمومی به سر می‌برد،
حال انسان در زندگی برزخی بسیار شبیه است به حال کسی که برای رسیدگی اعمالی که از او سر زده، به یک سازمان قضایی احضار شود و مورد بازجویی و بازپرسی قرار گرفته، به تنظیم و تکمیل پرونده‌اش بپردازند. آنگاه در انتظار محاکمه در بازداشت به سر برد، روح انسان در برزخ به صورتی که در دنیا زندگی می‌کرد، به سر می‌برد. اگر از نیکان است، از سعادت و نعمت و جوار پاکان و مقربان درگاه خدا برخوردار می‌شود .
اگر از بدان است، در نقمت و عذاب و مصاحبت شیاطین و پیشوایان گمراهی می‌گذارند. (2)
بنا بر این روح آدمی در این فاصله در عالم برزخ است و نحوه زندگی او در آن همان است که ذکر شد. در روایات نکاتی اشاره شده که یادآوری برخی از آن ها خالی از لطف نخواهد بود. مثلاً در روایتی آمده که:
ارواح مؤمنان در بهشت در کنار درختی در صورت اجسام بشریّه قرار دارند و بدین صورت‌ها یکدیگر را می‌شناسند و با یکدیگر گفتگو دارند،
چون یک روح تازه بر آن ها وارد شود، می‌گویند: فعلاً او را واگذارید، چون از مقام هول و ترس عظیمی رهایی یافته است . بعد از آن از او می‌پرسند: فلان کس چه کرد؟ اگر در پاسخ بگویند: او زنده بود، ارواح امید خیر و رحمت و سعادت دربارة او دارند، اگر بگویند هلاک شده است، ارواح می‌گویند : به پستی و خواری گرایید، چون اگر از اهل بهشت بود ،مسلّماً با آن ها بود و چون میان آن ها نیامده ، معلوم می‌شود به جهنم رفته است. (3)
از امام صادق (ع) درباره ارواح مؤمنان سؤال شد، فرمود:
«در حجره‌هایی در بهشت سکونت دارند، از غذای بهشتی می‌خورند و از آشامیدنی‌های آن می‌آشامند و گویند: بارپروردگارا ! ساعت قیامت را برای ما به پادار و بر آنچه به ما وعده فرمودی وفا کن . آخرین فرد ما را به اولین فرد ما ملحق گردان، ولی ارواح کافران در حجره‌هایی از آتش سکنى دارند و از خوراکی‌ها و آشامیدنی‌های اهل آتش می‌خورند». (4) از مجموعه این گونه آموزه ها به طور کلی می توان فهمیدکه:
وضعیت افراد در برزخ چگونه است. چه این که اگر افراد در دنیا متقی و پرهزکار بوده و به انجام وظیف دینی خود ملتزم و حق الناس بر عهده او نباشد، در برزخ زندگی خوبی خواهد داشت؛ ولی اگر فردی ناصالح بوده دچار مشکل خواهد بود. ولي به صورت موردي نمي توان فهميد حالش چگونه است مگر از طريق خواب هاي صادقه كه آن نياز به تعبير كار شناس خواب دارد .

پی‌ نوشت‌ ها:
1. قیصری داودشرح فصوص الحکم ،ص33 ، نشر بیدار قم ، چاپ سنگی ، بی تا .
2. شیعه در اسلام، ص 100، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران 1348ش.
3. سید محمدحسین تهرانی، معادشناسی، ج 3ـ ص 218، نشر حکمت، 1403ق.
4. همان، ص 219.

آیا در برزخ خوردن، خوابیدن، رنج و خستگی، وجود دارد؟

غذا به مفهوم آنچه انسان در دنیا تناول می‌کند، معنا ندارد، چون در برزخ حیات روحانی است و نه جسمانی . حیات روحانی نیازی به تغذیه بدین مفهوم ندارد، اما می توان گفت که یکی از نعمت های بهشتی برای اهل بهشت برزخی ، استفاده از خودنی ها و نوشیدنی های ویژه ای است که برای آن ها در نظر گرفته شده است که البته متناسب با همان مکان و موقعیت و ویژگی های همان عالم خواهد بود.
در روایات و برخی نقل ها از عالم برزخ، به غذاهای متنوع برای بهشتیان برزخی اشاره شده است.
ویژگی های دقیق عالم برزخ بر ما روشن نیست اما بر اساس برخی اصول کلی معرفتی می توان گفت: لذت های بهشتی لذت محض بوده و از هر نوع رنج و زحمت مانند دفع فضولات و مانند آن مبراست ، حقیقتی که از برخی از روایات هم در خصوص نعمات بهشتیان برمی آید .
اما خواب در برزخ مفهوم ندارد،‌چون خوابی که می شناسیم، بر اثر خستگی قوای جسم مادی پدید می‌آید . چنین جسمی در برزخ وجود ندارد و روح هم که این خستگی برایش مفهوم ندارد. مگر آن که خواب و استراحت را نوعی لذت بهشتی بدانیم که برای اهل بهشت برزخی مهیا شود ، یعنی عملی برای لذت بردن نه از باب نیاز و ضرورت .
اما رنج و سختی برای اهل عذاب در برزخ امری طبیعی و یقینی است . متناسب با وضعیت کالبد برزخی نوعی فشار و سختی جسمی و روحی به این افراد وارد خواهد شد .

امام صادق(ع) فرمود:

«إِذَا مَاتَ الْمَیِّتُ اجْتَمَعُوا عِنْدَهُ یَسْأَلُونَهُ عَمَّنْ مَضَی وَعَمَّنْ بَقِیَ فَإِنْ کَانَ مَاتَ وَلَمْ یَرِدْ عَلَیْهِمْ قَالُوا قَدْ هَوَی هَوَی»؛

هنگامی که شخصی فوت می‌کند در عالم برزخ، برزخیان اطراف او جمع می‌شوند و از او درباره کسانی که مرده‌اند و افرادی که هنوز زنده‌اند سؤال می‌کنند، اگر انسان تازه وارد بگوید: فلانی مرد، اما بر برزخیان وارد نشده باشد، گویند: پس فلان شخص در جهنم برزخی افتاده است

در کتاب «محاسن» برقی با سند خود از ابوبصیر نقل می کند از یکی از صادقین علیهما السلام که چون بنده مؤمن بمیرد در قبر او با او شش صورت داخل می شوند که یکی از آنها از همه سیمایش نیکوتر وهیئتش جمیل تر و بویش پاکیزه تر وصورتش نظیف تر می باشد. آن صورتی که از همه نیکوتر است به آن صورت های دیگر می گوید : کیستید شما؟ خدا شما را جزای خیر دهد از من. آن صورتی که در طرف راست است در پاسخ می گوید: من نماز هستم، وصورتی که درطرف چپ است می گوید: من زکات هستم، و صورتی که در مقابل و روبروی او است می گوید: من روزه هستم و صورتی که در پشت سر او است میگوید: من حج و عمره هستم و صورتی که در نزد دو پای او است می گوید: من بر و نیکویی هستم که از طرف تو به برادرانت رسیده است. سپس این صورت ها به آن صورت نیکوتر می گویند: تو کیستی ؟ تو که از همه ما صورتت زیباترو بویت پاکیزه تر و هیئت و شکلت جالب تر است . در پاسخ آنها می گوید: من ولایت آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین هستم.
پس ولایت ،جان وروح اعمال است . نماز و روزه و جهاد و زکات و حج و صدقات و امر به معروف و نهی از منکر با ولایت زنده و بدون آن مرده و متعفن است.

آيا در برزخ امواتمان را ملاقات خوهیم نمود ؟
روح انسان در برزخ به صورتی که در دنیا زندگی می‌کرد، به سر می‌برد. اگر از نیکان است، از سعادت و نعمت و جوار پاکان و مقربان درگاه خدا برخوردار می‌شود اما اگر از بدان است، در عذاب و همراهی شیاطین و پیشوایان گمراهی، روزگار می‌گذراند: "و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون؛ پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند".(1)
همه افراد تا برپایی قیامت کبرا در عالم برزخ به سر می‌برند.
درباره دیدار با بستگان و اقوام، از روایاتی استفاده می‌شود اموات با هم در ارتباط هستند.(2) از امام علی (ع) می‌پرسند: آیا مردگان با هم گفتگو و انس دارند؟ امام فرمود: "آری، اگر پرده از جلو چشم تو برداشته شود، آن ها را می‌بینی که حلقه حلقه نشسته اند...". شخصی از امام موسی بن جعفر (ع) پرسید: آیا اموات بعد از مرگ به دیدار بازماندگان خود می‌آیند؟ حضرت فرمود : "بلی" بعد پرسید : در چه مدتی ؟ حضرت فرمود : "هفته ای یک مرتبه یا ماهی و یا سالی یک مرتبه، که بستگی به اعمال شخص از دنیا رفته دارد". باز علی (ع) می‌فرمایند: "اگر پرده‌ها برداشته شود، ارواح مؤمنان را می‌نگرید... حلقه حلقه نشسته اند . با همدیگر ملاقات و گفتگو می‌کنند. در این جا روح هر مؤمنی هست و در برهوت روح هر کافری".(3)
علامه طباطبائى در کتاب حیات پس از مرگ از قول شیخ مفید در کتاب امالى حدیثى از امام صادق (علیه السلام) نقل فرموده که امام صادق فرمود:
هنگامى که خدا روحى را قبض مى کند ، روح را به شکلى همانند آنچه در دنیا داشته به بهشت مى فرستد. ارواح در آن جا مى خورند و مى نوشند . هنگامى که شخصى بر آنان وارد مى گردد، آن ها را به همان شکلى که در دنیا داشته اند مى شناسند.
آیت الله دستغیب در کتاب معاد ،ص 60 در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) نقل مى کند که ارواح با صفات اجساد در بستانى از بهشت قرار دارند. یکدیگر را مى شناسند . از یکدیگر سؤال مى کنند .هنگامى که روح تازه اى بر آن ها وارد مى شود مى گویند: او را رها کنید، زیرا از هول عظیمى به طرف ما مى آید (یعنى از وحشت مرگ) سپس از وى مى پرسند: فلان کس چه شد؟ اگر بگوید: زنده بود، اظهار امیدوارى مى کنند (که نزد آن ها بیاید) ولى اگر بگوید: از دنیا رفته است ، مى گویند: سقوط کرد (اشاره به اینکه به دوزخ رفته است) .
روایت هاى دیگرى که در این زمینه وارد شده که علامه طباطبائى مى فرماید: چنین معنائى در اخبار بسیار آمده که البته همگى در مورد مؤمنان است.(4)
بنابراین اگر رفتگان و گذشتگان مؤمن باشند و انسان با ایمان از دنیا برود، می‌تواند در آن عالم، آن‌ها را ملاقات نماید. البته در برخی از روایات آمده که بعضی از انسان‌ها اصلاً عالم برزخ را درک نمی‌کنند.
عالم برزخ برای انسان‌های بسیار خوب و بسیار بد است .انسان‌های متوسط چندان عالم برزخ را درک نمی‌کنند. مانند اینکه بعضی از انسان‌ها به خواب می‌روند و هیچ چیز در خواب نمی‌بینند یا متوجه نمی‌شوند، اما انسان‌های دیگر خواب بسیار می‌بینند.
پس امکان دیدار با بستگان در آن عالم فراهم است ، لکن مهم با ایمان کامل از دنیا رفتن است. ان شاء الله.

پی‌نوشت‌ها:
1. مؤمنون(23)آیه 100.
2. علامه طباطبائی، شیعه در اسلام، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1348ش، ص 162 و 163.
3. مجلسي، بحارالانوار، موسسه الوفاء، بيروت، 1404ق، ج27، ص 307.
4. اسدي، حیات پس از مرگ، بوستان كتاب، قم،1385ش، ص 44.

چرا برخی از بدن‌های مردگان در قبر نمی‌پوسند؟

در جواب این سؤال به چند امر ذیل توجه کنید:
1. انسانیت انسان به روح اوست اما بین روح انسان و این بدن که در قبر است ارتباط و پیوندی است و به خاطر این ارتباط و پیوند، بدن مورد توجه روح است و چنین نیست که بین بدن و روح، هیچ ارتباطی نباشد. پس قبری که بدن در آن است مورد نظر روح است.
2. در آن زمان که انسان زنده است بین روح و بدن ارتباط مخصوصی است، یعنی روح تعلق تدبیری به بدن دارد و تدبیر و اداره بدن در اختیار روح است. به تعبیر دیگر بدن به منزله مرکب روح برای تکامل و سیر معنوی از خاک تا افلاک یا گاهی نزول به سافلین است. پس از مرگ تعلق تدبیری روح به بدن قطع می‌شود. اما ارتباط روح و بدن به صورت کامل منقطع نمی‌گردد.
3. اگر ارتباط روح با بدن قوی باشد بدن را تدبیر می‌کند و از پوسیده شدن آن جلوگیری می‌کند ولی اگر اعتنای زیادی به بدن نکند و آن را تدبیر نکند ،بدن می‌پوسد و متلاشی می‌شود.
4-گاهی به واسطه قوّت و درجه تقوی‏ و طهارت روح ،بدن هم تحت تأثیر واقع می‏شود به طوری که در اثر شدّت حیات روح، بدن هم در قبر نمی‏پوسد و شواهد این موضوع بسیار است. مانند جسد ابن‏بابویه(شیخ صدوق) که در سال 1238 هجری قمری در زمان فتحعلی شاه بر اثر واقعه‏ای مکشوف گردید و بسیاری از افراد موثّق سلامت و طهارت جسد را بالعیان مشاهده کردند در حالی که از زمان رحلت مرحوم صدوق تا زمان کشف جسد مبارک آن جناب 857 سال می‏گذشت.
یا نبش قبر جناب حُّر در زمان شاه اسماعیل صفوی و مشاهده جسد مطهر آن جناب همراه دستمال مبارک حضرت سیدالشهداء که بر سر آن جناب بسته شده بود. و امثال این وقایع بسیار است.
این مسائل دلالت بر ارتباط عالم برزخ با این عالم دارد.
5-در روایات آمده که جسد بعضی از افراد در قبر از بین نمی‌رود. عالم واقعی ، شهید، مومن واقعی ، کسی که چهل جمعه غسل جمعه را ترک نکند و تجربه هم این روایات را تایید کرده است و اگر نیاز دارید که این حقیقت برای شما کاملاً روشن شود شما را به مطالعه کتابی که در این باره تالیف شده به نام ( اجساد جاویدان ) دعوت می‌نماییم ؛زیرا در آنجا پیش از صد نفر را ذکر کرده است که بعد از مدت‌ها که به عللی قبر آنها نبش شده است مشاهده کرده‌اندکه بدن تر و تازه باقی مانده است.

کسی که از مقربان باشد، قطعاً از هر خوف و خطری بعد از مرگ و در قیامت در امان است اما اصحاب یمین در عین این که از پاداش در برزخ و قیامت بهرمند می شوند،ولی ممکن است به تناسب اعمال شان، در برزخ بعضی فشار ها داشته باشند.
در روایات وارد شده که وقتی سعد بن معاذ در احزاب مجروح شد و به شهادت رسید ، رسول خدا تجلیل بی نظیری از او به جا آورد ،به گونه ای که برای بسیاری تعجب برانگیز شد . مادر سعد با توجه به تجلیل بی نظیر خطاب به سعد گفت: بهشت بر تو گوارا باد .
رسول خدا خبر داد که سعد در فشار سختی واقع شد.قبر بر او فشار شدیدی آورد، زیرا با خانواده اش اخلاق خوشی نداشت. (1)
بنا بر این اصحاب یمین ممکن است در برزخ با شدایدی روبرو شوند.
ضمناً دسته ای از روایات عذاب و فشار قبر را عمومی و برای همه دانسته اند . برخی دیگر از روایات ، فشار قبر را از عده ای منصرف دانسته ، در برخی روایات ، اعمالی نیز برای رهایی از فشار قبر ذکر شده است که از جمع بندی آنها می توان به این نتیجه رسید که فشار قبر برای همه نیست.

پی نوشت:
1-بحار الانوار،ج6،ص22.

اگر چیزی میان دو چیز دیگر حائل و فاصله باشد، آن را برزخ می‌نامند. قرآن کریم در آیه 99ـ 100 مؤمنون، از زندگی پس از مرگ تا قیامت کبری که فاصله بین زندگی دنیا و قیامت است، با کلمه برزخ تعبیر کرده است. بر اساس دلالت آیات و روایات رسیده از رسول اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام علمای اسلام در مورد وجود عالم برزخ و عذاب و نعمت اتّفاق نظر دارند. بدین معنی که انسان بلافاصله پس از مرگ وارد مرحله­ای دیگر از حیات و زندگی می‌گردد که همه چیز را حس می‌کند; از چیزهایی لذّت می‌برد و از چیزهایی دیگر رنج و البته لذّت ورنج انسان بستگی به افکار و اخلاق و اعمالش در دنیا دارد. این زندگی برزخی ادامه دارد تا آن گاه که قیامت کبری بر پا شود.(1) قرآن کریم درباره مؤمن (آل یاسین ) که در راه یاری فرستادگان حضرت عیسی در شهر انطاکیه به شهادت رسید می‌فرماید: به او گفته شد: وارد بهشت شو. گفت : ای کاش قوم من می‌دانستند پروردگارم مرا آمرزید ودر صف گرامی شدگان قرار داد.(2)
رسول خدا در جنگ بدر پس از پیروزی مسلمانان و کشته شدن گروهی از سران قریش و انداختن بدن‌های آن‌ها در یک چاه، سر به درون چاه برد و به آن‌ها گفت: ما آن چه را خداوند به ما وعده داد، محقق یافتیم. آیا شما نیز وعده‌های خدا را راست یافتید؟
بعضی از اصحاب گفتند: یا رسول اللّه ! شما با کشته شدگان و مردگان سخن می‌گویید! مگر این‌ها سخن شما را درک می‌کنند؟ فرمود: آن‌ها اکنون از شما شنواترند.(3)
بعد از عالم دنیا، عالم برزخ هست و گروهی در آن، در رحمت الهی غرقند و گروهی در عذابند.(4)
در مورد چگونگی زندگی در عالم برزخ که آیا تنها روح است یا با بدن است، روشن ترین تصویر این است که :
روح انسان بعد از مرگ و پایان زندگی دنیا، در جسم لطیفی قرار می‌گیرد که بسیاری از عوارض جسم و بدن مادی بر کنار است، ولی از آن نظر که شبیه جسم مادی است، به آن (بدن مثالی) یا (قالب مثالی) می‌گویند که نه کاملاً مجرّد است و نه مادّی محض، بلکه دارای یک نوع تجرّد برزخی است. به گفتة بعضی از دانشمندان می‌توان آن را تشبیه به خواب کرد، در خواب‌های راستین روح انسان با استفاده از قالب، به نقاط مختلف پرواز می‌کند و مناظر رامی بیند و از نعمت‌ها بهره می‌گیرد و لذّت می‌برد و گاه مناظر هولناکی را مشاهده می‌کند و سخت متألّم می‌گردد و فریاد می‌کشد و از خواب بیدار می‌شود.(5)

پی‌نوشت‌ها:
1. مجموعه آثار شهید مطهری ، ج 2 ص 513ـ 514 .
2. یس (36) آیه 26ـ 27.
3.مجموعه آثار شهید مطهری ، ج 2 ص 517.
4.پیامبر قرآن ، آیت اللّه مکارم ، ج 5 ص 466.
5.تفسیر نمونه ، ج 14 ص 311 پیام قرآن ، آیت اللّه مکارم شیرازی ، ج 5 ص 463.

آیا پس از مرگ نیز انسان چیزی می آموزد؟

برای پاسخ به این سؤال باید مقصود از به کمال رسیدن، و هدف نهایی آفرینش خستگی از نعمت های بهشتی و این قبیل امور توضیح داده شود. از این رو به مطالب زیر دقت فرمایید.
مطلب اول : انسان موجودی است که همه ی کمال های شایسته ی خود را بالفعل ندارد اما قابلیت تحصیل آنها را
داراست. مثلا" در ابتدای تولد عالم نیست ولی می تواند عالم بشود. ((و الله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا" و جعل لکم السمع و الأبصار و الأفئده لعلکم تشکرن ؛ و خدا شما را از بطن مادرانتان بیرون آورد، در حالی که هیچ نمی دانستید و به شما گوش چشم و قلب عطا کرد تا مگر شکر بجای آرید))، (نحل / 78). هرگاه انسان به یک قضیه علم پیدا کرد. قابلیت عالم شدن به آن قضیه را به فعلیت رسانده و همین حرکت از قابلیت به فعلیت کمال او به شمار می آید. انسان در سیر تکاملی خود همواره می تواند کمال جدیدی را تحصیل کند و کمال حد ایستایی و پایانی ندارد مگر کمال خداوند که بی نهایت است و کمال فوق آن فرض نمی شود. پس انسان همواره می تواند به خدا نزدیکتر شود پس این سؤال که پس از به کمال رسیدن چه می شود سؤال باطلی است چرا که به کمال رسیدن برای انسان هرگز نهایتی ندارد.
مطلب دوم : آیا سیر تکاملی انسان به سوی خدا پس از انتهای حیات دنیوی و آغاز حیات برزخی به اتمام می رسد؟ برای پاسخ به این سؤال باید جوانب مختلف مسأله در ضمن چند نکته بررسی شود:
نکته ی اول : از دیدگاه فلسفه حرکت و تکامل از قوه و قابلیت به فعلیت فقط در موجودات مادی است. یعنی فقط موجود مادی است که می تواند صنعتی را که الان در او به صورت بالفعل نیست به فعلیت برساند و موجودات مجرد از ماده هرگز چنین حالتی ندارند و تمام کمالات خود فقط به صورت بالفعل دارا هستند و هیچ کمالی در آنها به صورت بالقوه و قابلیت و استعداد وجود ندارد. روح انسان نیز از موجودات مجرد است اما تا زمانی که به بدن مادی تعلق دارد، به دلیل تعلقش به ماده می تواند صفات بالقوه ی خود را به فعلیت برساند و به این معنا تکامل داشته باشد اما به محض جدا شدن روح از بدن، سیر تکاملی او - به این معنا که صفات بالقوه را به فعلیت برساند - نیز به پایان می رسد.
برای مطالعه بیشتر این مسأله ر. ک : علامه طباطبایی، نهایه الحکمه، مؤسسه النشر الاسلامی، ص 198.
نکته ی دوم : حال که روح پس از مرگ فاقد تکامل اختیاری - به معنای به فعلیت رساندن قابلیت ها - است آیا راه کمال و نزدیک تر شدن به خدا بر روی او بسته است ؟ از آیات قرآن مجید و روایات چنین به دست می آید که راه کمال در آخرت نیز وجود دارد. این ادله را می توان به چهار دسته تقسیم کرد:
1. دسته ی اول : روایاتی که دلالت بر رسیدن ثواب به میت در قبر دارد: مانند روایت معاویه بن عمار که از امام صادق سؤال کرد: ((چه چیزهایی بعد از مرگ به انسان می رسد؟ امام فرمود: سنت حسنه ای که او ایجاد کرده ]یا مسأله ای که او آموزش داده است [ و بعد از مرگ او هر کس به آن سنت عمل کند، او نیز مانند عمل کننده ی به سنت پاداش خواهد دید بدون اینکه چیزی از پاداش عمل کننده کم شود، و صدقه ی جاریه ای که بعد از مرگ او نیز جریان دارد (یعنی وقف ) و فرزند پاکی که برای پدر و مادر مرحومش دعا می کند، حج انجام می دهد و صدقه می دهد و بنده آزاد می کند و نماز و روزه انجام می دهد. راوی سؤال کرد: پس من پدر و مادرم را نیز در حج شریک کنم و آنها را نیز قصد کنم ؟ فرمود: آری ))، (وسائل الشیعه، کتاب الطهار، باب 28 از ابواب الاحتضار، حدیث 6؛ المکتبه الاسلامیه، ج 2، ص 256).
و یا روایت دیگری از امام صادق (ع ) که فرمود: ((بر میت در قبر چیزهایی می رسد از قبیل نماز و روزه و حج و صدقه و نیکی و دعا. اجر این اعمال هم برای انجام دهنده است و هم برای میت ))، (همان، حدیث 3، ص 655).
و فرمود: هر مسلمانی که از جانب میت عمل صالحی انجام دهد خدا اجر او را دو چندان کند و میت نیز از آن نفع می برد. ))، (همان، حدیث 4، ص 655).
از این روایات به دست می آید که پس از مرگ نیز ثواب هایی به میت می رسد و در برخی از روایات تخفیف عذاب، (همان، حدیث 1، ص 655) هم وارد شده است. تخفیف عذاب و اعطای ثواب نوعی کمال برای میت به شمار می آید.
2. دسته دوم : آیاتی که دال بر تزکیه ی برخی از انسان ها در قیامت است : ((ان الذین یشترون بعهدالله و أیمانهم ثمنا" قلیلا" اولئک لا خلاق لهم فی الاذخره و لا یکلمهم الله و لا ینظر الیهم یوم القیامه و لا یزکیهم و لهم عذاب الیم ؛ کسانی که عهد و پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی می فروشند آنان را در آخرت بهره ای نیست ؛ و خدا روز قیامت با آنان سخن نمی گوید و به (نظر رحمت به ) ایشان نمی نگرد و (آنان را) پاکشان نمی گرداند و عذابی دردناک خواهند داشت ))، (آل عمران / 77).
جمله ی ((و پاکشان نمی گرداند)) دلیل بر این است که برخی از انسان ها در آخرت مشمول تزکیه و پاک کردن الهی می شوند، یعنی خداوند در آخرت آنها را از ناپاکی ها پاک می سازد. همین پاک شدن نوعی کمال برای این دسته از انسان هاست.
به عبارت دیگر انسانی که در طول حیات دنیوی خود با عبادت و بندگی در تزکیه ی نفس خود کوشیده است، خداوند متعال پس از مرگ نیز او را تزکیه می کند. و این تزکیه ی پس از مرگ پاداش و ادامه ی همان تزکیه ای است که او در دنیا انجام داده است. تعبیر به تزکیه انسان ها در روز قیامت در آیات دیگری نیز آمده است، (بقره / 174).
3. دسته سوم : آیاتی که دال بر هدایت راه پس از ورود مؤمنان به بهشت است : ((فاما الذین آمنوا بالله و اعتصموا به فسیدخلهم فی رحمه منه و فضل و یهدیهم الیه صراطا" مستقیما"؛ و اما آنان که به خدا گرویدند و به او تمسک جستند، به زودی خدا آنان را در جوار رحمت و فضل خویش درآورد و ایشان را به سوی خود، به راهی راست هدایت کند))، (نساء / 175).
این آیه دلالت دارد بر این که مؤمنان پس از ورود به بهشت، به راه مستقیمی هدایت می شوند و هدایت راه حتما" در پی خود حرکت در راه را دنبال خواهد داشت و حرکت در راه به معنای به کمال رسیدن است. در آیات دیگری نیز هدایت پس از ورود به بهشت تأکید شده است، (حج / 23 - 24).
4. دسته ی چهارم : آیاتی که دلالت بر غفران در قیامت دارد: ((الذی خلقنی فهو یهدین و الذی هو یطعمنی و یسقین و اذا مرضت فهو یشفین و الذی یمیتنی ثم یحیین و الذی اطمع ان یغفرلی خطیئتی یوم الدین ؛ (ابراهیم در مقام معرفی خداوند گفت Smile آن کس که مرا آفرید و همو هدایتم می کند و آن کس که او به من خوراک می دهد و سیرابم می گرداند و چون بیمار شوم، او مرا درمان می بخشد و آن کس که مرا می میراند و سپس زنده ام می گرداند و آن کس که امیدوارم روز پاداش را مشمول مغفرت خود ساخته و گناهم را بر من ببخشاید))، (شعراء / 78 - 82).
با قطع نظر از این که مراد از خطیئه حضرت ابراهیم چیست، غفران او حتما" بالا بردن درجات او در آخرت است
، (برای این سه دسته از آیات ر. ک : استاد محمد شجاعی، قیام قیامت، صص 101 - 113).
مطلب سوم : با توجه به دو مطلب پیشین، این سؤال مطرح می شود که چگونه است که از یک طرف راه تکامل انسان پس از مرگ بسته می شود و از سوی دیگر قرآن راه کمال را برای مؤمنان در آخرت باز می داند آیا این دو با هم تناقض ندارند؟ پاسخ این است که تکامل انسان در دنیا از نوع تکامل اختیاری و حرکت از صفات بالقوه به فعلیت است. و این نوع از تکامل با اطاعت از احکام الهی و راهنمایی های عقل و دین در همین دنیا حاصل می شود و راه چنین تکاملی پس از مرگ بسته می شود. تکاملی که پس از مرگ برای انسان حاصل می شود ناشی از امور زیر است :
1. آنچه پس از مرگ او در دنیا انجام می شود و افعال اختیاری او در دنیا در انجام آن اعمال مؤثر بوده است. مثلا" وصیت کرده که برای او حج بجا آورند؛ یا کسی را اجیر کرده که برای او حج بجا آورد. و یا ملکی را وقف کرده که باقیات صالحات است و یا سنت و عادت حسنه ای را در جامعه بجای گذارده و مردم پس از او به آن سنت عمل کند و او در ادامه ی این سنت نقش داشته باشد. و یا فرزندان صالحی را تربیت کرده که او در رفتار نیکوی آنان مؤثر بوده است. در همه ی این مثال ها، میت در زمان حیات خود کاری را انجام داده که ثمره ی آن پس از مرگش نیز به او می رسد و این نوع از تکامل در آخرت گرچه در آخرت است اما منتسب به افعال اختیاری او در دنیا است. 2. هرگاه انسان ها برای گذشتگان خود دعا کنند و یا خیری را برای او بفرستند، مثلا" صدقه ای از برای او بدهند یا عبادتی مانند نماز و حج برای او انجام دهند و از خدا بخواهند که ثواب آن را به میت مورد نظرشان برساند، در این موارد اگر خداوند خواسته ی آنان را اجابت کند، ثواب آن به میت مذکور می رسد گرچه آن میت هیچ نقشی - مانند مثال های امر اول - در انجام آنها نداشته باشد.
3. شفاعت شفاعت کنندگان می تواند مقام میت را بالا ببرد. شفاعت چه در بخشش گناهان باشد چه در بالا بردن مقام، باعث تکامل انسان شفاعت شونده می شود. شفاعت می تواند ناشی از قابلیتی باشد که او در حیات خود کسب کرده است - مانند آنچه در امر اول گفته شد - و یا ناشی از قابلیتی باشد که دیگران با دعا برای او تحصیل کرده اند - مانند آنچه در امر دوم گفته شد -.
4. آنچه درباره ی تزکیه مؤمنان در آخرت یا هدایت راه به آنان پس از ورود به بهشت گفته شد، می تواند علاوه بر این که ناشی از یکی از امور سه گانه پیشین است تجلی تزکیه اختیاری او در دنیا و پیروی اختیاری از هدایت الهی در دنیا باشد. به این بیان که انسان با عبودیت و تزکیه ی نفس در این دنیا قابلیت کمالاتی را پیدا می کند و بروز آنها در این جهان مادی امکان ندارد و یا موانعی - از قبیل گناهان یا خطاها - مانع از بروز آن کمال ها می شود. خداوند متعال در آخرت آن موانع را پاک می کند و کمالات یاد شده امکان بروز پیدا می کنند. در هیچیک از این امور، تکامل اختیاری پس از مرگ برای انسان حاصل نشده است. به عبارت دیگر: سیر تکاملی انسان پس از مرگ به پایان نمی رسد ولی نوع حصول کمال قبل از مرگ و بعد از مرگ متفاوت است.
مطلب چهارم. بسیاری از جهنمیان با تحمل عذاب گناهانشان پاک می شود و لیاقت ورود به بهشت را پیدا می کنند. خداوند متعال فرمود: ((و ان منکم الا واردها کان علی ربک حتما" مقضیا" ثم ننجی الذین اتقوا و نذر الظالمین فیها جثیا"؛ و همه شما وارد جهنم می شوید، این امری است حتمی و فرمانی است قطعی، سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی می بخشیم، و ظالمان را در حالی که به زانو درآمده اند در آن رها می کنیم ))، (مریم / 71 - 72).
رسول اکرم (ص ) فرمود: ((کسی که در قلبش ذره ای از ایمان موجود باشد بالاخره از آتش جهنم خارج خواهد شد))، (کنزالعمال، 284). پس جهنمیان نیز با عذاب جهنم راه کمال را طی می کنند و عذاب جهنم برای آنان رحمت است.
مطلب پنجم : آیا کافرانی که جاودان در عذاب جهنم هستند هیچ راه کمالی دارند؟ بی شک آن بخش از عذابی که به دلیل اعمال جاهلانه و بدون لجاجت و عناد آنان بوده با چشیدن عذاب آن پاک می شود و مانند جهنمیانی که در مطلب چهارم گفتیم این مقدار از کمال را دارند ولی آن گناهی که به سبب آن خالد در جهنم شده اند پاک شدنی نیست و آن عناد و شرک عمدی آنان است.
در روایتی از پیامبر اکرم (ص ) است که فرمود: ((همانا اهل آتش جاودان در آتش اند به دلیل نیت آنها در دنیا. آنان در دنیا می خواستند اگر جاودان باشد همواره با خدا مخالفت کنند. . . و به دلیل نیت است که جاودان در آتش اند. ))، (الکافی، ج 2، ص 85، حدیث 5). و خداوند متعال در قرآن فرمود: ((ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء؛ خداوند (هرگز) شرک را نمی بخشد و پایین تر از آن را برای هر کس بخواهد می بخشد))، (نساء / 48 و 116).
از این نصوص می توان چنین فهمید که کافران و مشرکانی که جاودان در آتش هستند خودشان راه کمال خودشان را بسته اند. این نوع عذاب آنان نه تنها از بین نمی رود بلکه دائم در حال شدت و بیشتر شدن است. خداوند متعال فرمود: ((فانهم لاکلون منها فمالئون منها البطون ثم ان لهم علیها لشوبا" من حمیم ثم ان مرجعهم لالی الجحیم ؛ پس دوزخیان حتما" از آن (میوه های درخت زقوم که از قعر آتش سوزان می روید) می خورند و شکم ها را از آن پر می کنند، سپس ایشان را بر سر آن، آمیغی از آب جوشان است، آنگاه بازگشتشان بی گمان به سوی جهنم است ))، (صافات / 66 - 68).
و نیز فرمود: ((و من ورائه جهنم و یسقی من ماء صدید یتجرعه و لا یکاد یسیغه و یأتیه الموت من کل مکان و ما هوت بمیت و من ورائه عذاب غلیط؛ دوزخ پیش روی او است، و به او آبی چرکین نوشانده می شود، آن را جرعه جرعه می نوشد و نمی تواند آن را فرو برد، و مرگ از هر جانبی به سویش می آید، ولی نمی میرد و عذابی سنگین به دنبال دارد))، (ابراهیم / 16 - 17).
از این آیات به دست می آید که عذاب جهنمی رو به تشدید است و این بدان دلیل است که کفر و عناد او در دنیا پوشیده بوده و باید در منازل آخرت قدم به قدم پرده ها بر کنار رود و باطن واقعی انسان ها نمایان شود با هر عذابی، کفر و عناد او نمایان تر می شود و باطن پلید او واضح تر می شود و عذاب او نیز متناسب با این پلیدی شدت می گیرد. همانگونه که مؤمن نیز که باطن پاک او در دنیا پوشیده بوده باید در منازل آخرت، قدم به قدم پرده ها بر کنار رود و باطن واقعی او نمایان تر شود و لذا در هر منزلی بر کمال او افزوده می شود. به عبارت دیگر مؤمنان در آخرت سیر صعودی و کافران سیر نزولی دارند و سیر هر کدام ادامه ی مسیری است که در دنیا داشته اند.
خلاصه کلام آن که تکامل در راه آخرت هم به نحوی وجود دارد که شامل یادگیری و علم هم می شود زیرا عالم آخرت ابدی و جاودان است و تعضلات الهی نیز تازه به تازه، نو به نو است که اهل ایمان از آن بهره خواهند برد.

اطلاعات ما در خصوص عالم برزخ و مراتب و درجات آن، چندان کامل نیست و پاسخ دقیقی به این گونه پرسش‌ها نمی‌توان داد؛ اما به طور کلی، می‌توان گفت شیوه ادراک عالم برزخ، برای افراد مختلف یکسان نخواهد بود و افراد گوناگون برزخ‌های مختلفی را تجربه می‌‌کنند.
از بعضى آیات قرآن استفاده مى‏شود كه جهان برزخ، مخصوص گروه خاصی از افراد است؛ اما عده‌ای در یك نوع حالت بی‌خبرى، عالم برزخ را طى مى‏كنند. (1) در سوره روم آمده است:
«وَ یوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُواْ غَیرَْ سَاعَةٍ كَذَالِكَ كاَنُواْ یؤْفَكُونَ...؛ (2) گروهى از مجرمان بعد از بر پا شدن قیامت، سوگند یاد مى‏كنند كه ساعتى بیشتر در جهان برزخ نبودند؛ ولى به‌زودى مؤمنانِ آگاه، به آن‌ها مى‏گویند شما به فرمان خدا مدتى طولانى تا روز قیامت مكث كرده‏اید و هم اكنون روز قیامت است.»
در برخی از روایات نیز انسان‌ها به سه دسته تقسیم شده‌اند: گروهى مؤمنان خالص، گروهى كافران خالص و گروهى متوسط و مستضعف‌اند. جهان برزخ، مخصوص گروه اول و دوم است؛ اما گروه سوم، در یك نوع حالت بی‌خبرى، عالم برزخ را طى مى‏كنند؛ آن‌چنان‌كه از امام باقر (ع) پرسیده شد: چه کسانی در قبر مورد سؤال و پرس و جو قرار می‌گیرند؟ حضرت فرمود: «من محض الایمان ومن محض الکفر...؛ (3) کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند.»
بعد، از حضرت سوال شد: سایر مردم چه می‌شوند؟ حضرت فرمود: «با دیگران كارى ندارند.»
ظاهر این حدیث حكایت از آن دارد كه برخی از افراد نعمت و عذاب برزخی را درك نمی‌كنند و در نوعی بی‌خبری این عالم را تا روز قیامت و رستاخیز عمومی طی می‌نمایند.
از طرف دیگر، در مورد کسانی که عالم برزخ را هم درک می‌کنند، دو نوع وضعیت متفاوت متصور است؛ عده‌ای که اهل ایمان و عمل صالح بودند، به بهشت برزخی و نعمات آن می‌رسند؛ اما بدکاران و کسانی که بهره‌ای از ایمان و عمل صالح نداشتند، به دوزخ برزخی و عذاب‌های آن محکوم می‌شوند.
از امام صادق (ع) سؤال شد: ارواح مؤمنان کجا هستند؟ حضرت فرمود: «ارواح المومنین فی حجرات فی الجنة، یأکلون من طعامها ویشربون من شرابها ویتزاورون فیها؛ ارواح مؤمنان، در منازل بهشت‌‌اند. از طعام‌های آن می‌خورند. از نوشیدنی‌های آن می‌نوشند. همدیگر را می‌بینند و زیارت می‌نمایند.» راوی سپس از ارواح کفار پرسید، حضرت فرمود: «فی النار یأکلون من طعامها ویشربون من شرابها ویتزاورون فیها؛ (4) ارواح کفار در آتش‌اند. از غذای و نوشیدنی آن استفاده می‌کنند. همدیگر را می‌بینند و با هم ملاقات و دیدار دارند.»
در نتیجه، وضعیت مؤمنان، چه رسد به ائمه معصوم و بزرگان دین، با افراد شرور و عاصی قابل مقایسه نیست و تفاوتی همانند تفاوت مؤمنان بهشتی و کفار جهنمی در قیامت بین آن‌ها متصور است؛ اما در عین حال، در خصوص اصل ادراک برزخ برای حضرات معصومین یا زمان آن، تفاوت‌هایی وجود دارد و عده‌ای از اندیشمندان معتقدند که این بزرگوران، برزخی به مراتب کوتاه‌تر از دیگران دارند.
امام راحل (ره) در کتاب چهل حدیث خودشان آورده‌اند: «برزخ و قبر انسان، روشن‌تر و گشاده‌تر، و مکث انسان در آن، کمتر است و لهذا برای اولیای خدا، بیشتر از سه روز ـ چنانچه در بعضی روایات است ـ عالم قبر نیست؛ آن هم برای همان علاقه طبیعی و تعلق جبلی است.» (5)
علامه تهرانی با صراحت بیشتری از آیات الهی این گونه استفاده می‌کند:
«بندگان مُخلَص خدا پس از آن‌كه از دنیا رفتند، در برزخ توقّف ندارند. در قیامت نیز حشر و حضور ندارند. صیحه برزخى اوّل كه صور إماته است و صیحه دوّم كه صور إحیاء است، هیچ‌كدام در آن‌ها اثر ندارد؛ چون از این مراتب و درجات عبور كرده‏اند و در عالمى‏ مافوق عالم برزخ و عالم حشر و نشر و حساب و كتاب و عَرْض و سؤال وارد شده، و وجودشان و سرّشان به حقیقت وجه اللهىّ متحقّق گردیده است كه مرگ و بوار و فناء و نیستى در آن‌جا راه ندارد.» (6)
اما با توجه به بعضی روایات، پذیرش این دیدگاه قدری مشکل به نظر می‌رسد و گویا روایات، بیشتر به حضور این بزرگواران در بهشت برزخی حکایت دارند؛ چنان‌که در روایت داریم که امام صادق(ع)فرمود: این قدر پیامبر (ص) را اذیت نکنید؟ از امام سؤال شد: چگونه ما پیامبر را اذیت می کنیم؟ حضرت فرمود: آیا نمی‌دانید اعمالتان بر آن حضرت عرضه می‌شود؟ پس هنگامی که معصیتی از شما ببیند، اذیت می‌شود. پس رسول خدا (ص) را ناراحت نکنید؛ بلکه او را خوشحال کنید. (7)
با توجه به این‌که در بهشت عقبا و آخرت، اهل بهشت حزن و اندوهی ندارند، پس ظاهر این روایات بهشت برزخی را برای پیامبر(ص) و به تبع معصومین ثابت می‌کند؛ هر چند حقیقت و ماهیت این بهشت می‌تواند بسیار متفاوت از بهشت دیگر مؤمنان در برزخ باشد.
پی‌نوشت‌ها:
1. ر. ك: مكارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، چ دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1374 ه ش؛ تفسیر نمونه، ج 14، ص 325.
2. روم (30)، آیات 55 - 56.
3. مرحوم کلینی، الكافی، چ دار الكتب الإسلامیة، تهران، 1365 ه ش، ج 3، ص 237.
4. تاج الدین شعیرى‏، جامع الاخبار، انتشارات رضى‏، قم‏، 1405‏ ق، ص 169.
5. امام خمینی(ره)، چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ دوازدهم، 1376، ص 124.
6. محمد حسین حسینی طهرانی، معادشناسى، نور ملكوت قرآن‏، بی‌تا، ج‏4، ص 212-211.
7. بحرانى سید هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، 1416ق، ج 2، ص 839.اطلاعات ما در خصوص عالم برزخ و مراتب و درجات آن، چندان کامل نیست و پاسخ دقیقی به این گونه پرسش‌ها نمی‌توان داد؛ اما به طور کلی، می‌توان گفت شیوه ادراک عالم برزخ، برای افراد مختلف یکسان نخواهد بود و افراد گوناگون برزخ‌های مختلفی را تجربه می‌‌کنند.
از بعضى آیات قرآن استفاده مى‏شود كه جهان برزخ، مخصوص گروه خاصی از افراد است؛ اما عده‌ای در یك نوع حالت بی‌خبرى، عالم برزخ را طى مى‏كنند. (1) در سوره روم آمده است:
«وَ یوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُواْ غَیرَْ سَاعَةٍ كَذَالِكَ كاَنُواْ یؤْفَكُونَ...؛ (2) گروهى از مجرمان بعد از بر پا شدن قیامت، سوگند یاد مى‏كنند كه ساعتى بیشتر در جهان برزخ نبودند؛ ولى به‌زودى مؤمنانِ آگاه، به آن‌ها مى‏گویند شما به فرمان خدا مدتى طولانى تا روز قیامت مكث كرده‏اید و هم اكنون روز قیامت است.»
در برخی از روایات نیز انسان‌ها به سه دسته تقسیم شده‌اند: گروهى مؤمنان خالص، گروهى كافران خالص و گروهى متوسط و مستضعف‌اند. جهان برزخ، مخصوص گروه اول و دوم است؛ اما گروه سوم، در یك نوع حالت بی‌خبرى، عالم برزخ را طى مى‏كنند؛ آن‌چنان‌كه از امام باقر (ع) پرسیده شد: چه کسانی در قبر مورد سؤال و پرس و جو قرار می‌گیرند؟ حضرت فرمود: «من محض الایمان ومن محض الکفر...؛ (3) کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند.»
بعد، از حضرت سوال شد: سایر مردم چه می‌شوند؟ حضرت فرمود: «با دیگران كارى ندارند.»
ظاهر این حدیث حكایت از آن دارد كه برخی از افراد نعمت و عذاب برزخی را درك نمی‌كنند و در نوعی بی‌خبری این عالم را تا روز قیامت و رستاخیز عمومی طی می‌نمایند.
از طرف دیگر، در مورد کسانی که عالم برزخ را هم درک می‌کنند، دو نوع وضعیت متفاوت متصور است؛ عده‌ای که اهل ایمان و عمل صالح بودند، به بهشت برزخی و نعمات آن می‌رسند؛ اما بدکاران و کسانی که بهره‌ای از ایمان و عمل صالح نداشتند، به دوزخ برزخی و عذاب‌های آن محکوم می‌شوند.
از امام صادق (ع) سؤال شد: ارواح مؤمنان کجا هستند؟ حضرت فرمود: «ارواح المومنین فی حجرات فی الجنة، یأکلون من طعامها ویشربون من شرابها ویتزاورون فیها؛ ارواح مؤمنان، در منازل بهشت‌‌اند. از طعام‌های آن می‌خورند. از نوشیدنی‌های آن می‌نوشند. همدیگر را می‌بینند و زیارت می‌نمایند.» راوی سپس از ارواح کفار پرسید، حضرت فرمود: «فی النار یأکلون من طعامها ویشربون من شرابها ویتزاورون فیها؛ (4) ارواح کفار در آتش‌اند. از غذای و نوشیدنی آن استفاده می‌کنند. همدیگر را می‌بینند و با هم ملاقات و دیدار دارند.»
در نتیجه، وضعیت مؤمنان، چه رسد به ائمه معصوم و بزرگان دین، با افراد شرور و عاصی قابل مقایسه نیست و تفاوتی همانند تفاوت مؤمنان بهشتی و کفار جهنمی در قیامت بین آن‌ها متصور است؛ اما در عین حال، در خصوص اصل ادراک برزخ برای حضرات معصومین یا زمان آن، تفاوت‌هایی وجود دارد و عده‌ای از اندیشمندان معتقدند که این بزرگوران، برزخی به مراتب کوتاه‌تر از دیگران دارند.
امام راحل (ره) در کتاب چهل حدیث خودشان آورده‌اند: «برزخ و قبر انسان، روشن‌تر و گشاده‌تر، و مکث انسان در آن، کمتر است و لهذا برای اولیای خدا، بیشتر از سه روز ـ چنانچه در بعضی روایات است ـ عالم قبر نیست؛ آن هم برای همان علاقه طبیعی و تعلق جبلی است.» (5)
علامه تهرانی با صراحت بیشتری از آیات الهی این گونه استفاده می‌کند:
«بندگان مُخلَص خدا پس از آن‌كه از دنیا رفتند، در برزخ توقّف ندارند. در قیامت نیز حشر و حضور ندارند. صیحه برزخى اوّل كه صور إماته است و صیحه دوّم كه صور إحیاء است، هیچ‌كدام در آن‌ها اثر ندارد؛ چون از این مراتب و درجات عبور كرده‏اند و در عالمى‏ مافوق عالم برزخ و عالم حشر و نشر و حساب و كتاب و عَرْض و سؤال وارد شده، و وجودشان و سرّشان به حقیقت وجه اللهىّ متحقّق گردیده است كه مرگ و بوار و فناء و نیستى در آن‌جا راه ندارد.» (6)
اما با توجه به بعضی روایات، پذیرش این دیدگاه قدری مشکل به نظر می‌رسد و گویا روایات، بیشتر به حضور این بزرگواران در بهشت برزخی حکایت دارند؛ چنان‌که در روایت داریم که امام صادق(ع)فرمود: این قدر پیامبر (ص) را اذیت نکنید؟ از امام سؤال شد: چگونه ما پیامبر را اذیت می کنیم؟ حضرت فرمود: آیا نمی‌دانید اعمالتان بر آن حضرت عرضه می‌شود؟ پس هنگامی که معصیتی از شما ببیند، اذیت می‌شود. پس رسول خدا (ص) را ناراحت نکنید؛ بلکه او را خوشحال کنید. (7)
با توجه به این‌که در بهشت عقبا و آخرت، اهل بهشت حزن و اندوهی ندارند، پس ظاهر این روایات بهشت برزخی را برای پیامبر(ص) و به تبع معصومین ثابت می‌کند؛ هر چند حقیقت و ماهیت این بهشت می‌تواند بسیار متفاوت از بهشت دیگر مؤمنان در برزخ باشد.

پی‌نوشت‌ها:
1. ر. ك: مكارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، چ دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1374 ه ش؛ تفسیر نمونه، ج 14، ص 325.
2. روم (30)، آیات 55 - 56.
3. مرحوم کلینی، الكافی، چ دار الكتب الإسلامیة، تهران، 1365 ه ش، ج 3، ص 237.
4. تاج الدین شعیرى‏، جامع الاخبار، انتشارات رضى‏، قم‏، 1405‏ ق، ص 169.
5. امام خمینی(ره)، چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ دوازدهم، 1376، ص 124.
6. محمد حسین حسینی طهرانی، معادشناسى، نور ملكوت قرآن‏، بی‌تا، ج‏4، ص 212-211.
7. بحرانى سید هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، 1416ق، ج 2، ص 839.