جمع بندی انتخاب ابتذال در پایان دهه چهارم انقلاب!

تب‌های اولیه

203 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با سلام و تشکر از آغازگر تایپیک و همه کاربران عزیزی که در بحثها مشارکت کردند،@};- با توجه به اینکه مدت زیادی از زمان قانونی بحث تایپیک می گذرد و تا حدودی بحثها از موضوع اصلی تایپیک به انحراف کشیده شده، تایپیک را برای انجام جمعبندی می بندیم!

با توجه به مطالبی که گفته شد، نمی توان تغییر برخی ذائقه ها و تأثیر برخی تهاجمات فرهنگی دشمن در سطوح مختلف جامعه را به عنوان گزینش عرصه ابتذال نتیجه گیری کرد البته باید مشکلات و عواملی که به رشد و توسعه تخفیف ارزشها در جامعه می انجامد را شناسایی و در جهت رفع انها کوشید.

سپاس از همه عزیزان@};-

جمع بندی

پرسش:
آیا در پایان دهه چهارم انقلاب، جامعه اسلامی ما در عرصه فرهنگ ابتذال را برگزیده است؟ علتها و راهکارها؟

پاسخ:

بحث بسیار مفصل و گسترده ای است که ناگزیر به منظور پرهیز از اطناب به مواردی اشاره می کنیم:

یک. بدون شک همه انقلابات جهانی با هر مبنا و آرمانی در گذر زمان و تحت تأثیر عوامل مختلف داخلی و خارجی، دستخوش تغییر و تبدلاتی می شود و البته سطح(شدت و ضعف) و نوع این تغییر و تبدلات گوناگون و متفاوت است، جمهوری اسلامی ایران نیز مستثنا از این تغییر و تبدلات نبوده و این روند قرار نیست در جایی متوقف شود، قطعاً فراز و فرودهایی داشته و خواهد داشت.

دو. انقلاب اسلامی ایران با عزم و اراده و خواست مردم و رهبری های حکیمانه رهبر کبیر انقلاب (ره) راه دشواری را برای رسیدن به شعارها و آرمانهای اصلی انقلاب سپری کرده و در ادامه نیز با رهبری های مدبرانه امام خامنه ای (حفظه الله) از پیچ و خم ها و گلوگاه های عظیمی گذشته و در حال گذار است. آنچه مسلم است در این راه، اصول و آرمانها و شعارهای اصلی انقلاب که بصورت قانون اسلامی و اساسی مدون شده نقشه راه حکومت و حاکمان جمهوری اسلامی است و بی شک، بقدری این شعارها و آرمانها دقیق و حساب شده بوده و ریشه در فطرت انسانها دارند که به نظر نمی رسد مردم عزیز کشورمان از آن اصول و آرمانها عدول کرده باشند! هر ایرانی مسلمان و بصیری به خود می بالد که رهبر جامعه اسلامی فقیهی، آگاه، متقی، دین شناس، شجاع و عادل باشد و نیز به خود می بالد که شعار اصلی انقلاب، آزادی و استقلالی است که مطلوب نظر خدای متعال و دین الهی نیز هست، همچنین به خود می بالد که ظلم ستیزی و مبارزه با فساد و تباهی سرلوحه برنامه ها و اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی است. و ده ها آرمان و هدف مقدس دیگری که در بنیاد مبانی نظری و عملی حکومت نهاده شده تا راه از بیراهه مشخص باشد.

سه. همچنین مردم ما به عینه دشمنی های دشمنان دیرین دین و ملتها و خصوصاً دشمنی های استکبار و همپیمانانش با اسلام و انقلاب اسلامی ایران را بارها و بارها مشاهده کرده و طعم تلخ نفوذ و سلطه گری اربابان زر و زور و تزویر را دیده اند، این حقیقت، حتی از منظر جوانان ما نیز پوشیده و مخفی نمانده و جلوه های نظری و عملی آن را در تاریخ انقلاب و حال حاضر دیده اند!

چهار. البته این ملت، از حاکمان، دولتمردان و مسئولان امر انتظارات بحقی نیز دارند که متأسفانه علیرغم تلاشها و کارهای بسیاری که توسط دولتمردان و مسئولین این نظام برای توسعه و پیشرفت و تعالی نظام صورت گرفته، بگونه ای که حتی دشمنان این مرز و بوم نیز قادر نیستند این تلاشها و کارهای بنیادین و اساسی را نفی کنند، دلیل این مطلب، تداوم دشمنی های نظام استکباری از طریق دستگاه های تبلیغاتی شان برای تخریب و سیاه نمایی کارهای صورت گرفته است، زیرا اگر حکومت اسلامی واقعاً در راستای آرمانها و اهدافش ناکارامد ظاهر شده بود، و مردم به تمامه و از جمیع جهات به این مطلب می رسیدند، قطعاً چنانکه امام خمینی ره در بیانی اشاره به همین مطلب می کنند، قریب به مضمون: اگر مردم از عملکرد حاکمان و مسئولین حکومتی ملول و خسته شوند روزی خواهد رسید که مجدداً یوم الله دیگری را رقم می زنند، و آنوقت دیگر فاتحه همه ما خوانده است."

پنج. اینکه در عرصه های مختلف نظام می بینیم مردم با هر سلیقه و گرایشی، و با هر سطح تقید و تدین و میزان علقه به ارزشهای دینی و ملی نظام، در هر موقعیتی که باید برای دفاع از رزشهای دینی و ملی کشورشان حاضر باشند، حضور می یابند! راهپیمایی باشد، انتخابات باشد، استقبال و وداع از شهدا و تجلیل از مقام شهدا و مرزبانان عقیده و کشور باشد، مدافعین حرم باشد، حمایت از رهبری باشد و ... اینها همه نشان آنست که مردم هنوز پای آرمانها، اصول و ارزشهای ملی و مذهبی نظامشان و در برابر دشمنان این آرمانها محکم و استوار ایستاده اند. لکن این حضور و استقامت و تأیید به معنای این نیست که مردم به برخی عملکردها و رفتارها و دوگانگی های قولی و عملی برخی مسئولان و جریانات داخل نظام و تبعیض و فساد و برخی بدرفتاری ها انتقاد ندارند! مردم به اختلافات درون نظام و تخریب و تضعیف جریانات علیه یکدیگر؛ اصولگرا باشند یا اصلاح طلب معترضند! از برخی رفتارهای تخریب گرایانه در ایام انتخابات و برخی تندروی ها ناراحتند! از اینرو با دیدن رویکردها و شعارها و برنامه های یک جریان، که به سلم و آرامش و توسعه اهداف نظام، ظاهراً نزدیکتر است به یک نوع انتخاب نسبی می رسند نه اینکه حتی انتخاب آن جریان بمنزله تأیید کامل سیاستها و برنامه ها؛ رویکردها و عملکردهای آن جریان باشد.

شش. گاهی حتی مردم بدلیل فرار از به قدرت رسیدن رویکردی که در کشاکش تبلیغات ناسالم کشور، تندرو و افراطی جلوه داده شده دست به انتخابی می زنند چون طبیعتاً از تنش و ناآرامی و عدم امنیت و بی ثباتی آزرده خاطرند، ازینرو یک جریان را حذف و به جریانی که گمان می کنند با ثبات و آرامش و امنیت که خواست همگانی است نزدیکتر است رأی می دهند و نیز گاهی برخی رفتارها که از مردم دیده می شود نظیر هنجارشکنی ها، بداخلاقی ها، پشت کردن ظاهری به شعارهای یک جریان، ناشی از ظاهرگرایی و تأثیر نمادها و شعارها داشته و ریشه در نوعی لجبازی ظاهری دارد که در پاسخ به برخی رفتارهای افراط گرایانه، تندروی ها و بداخلاقی های سیاسی و اجتماعی بروز و ظهور می یابد.

هفت. از آنجاییکه گفتیم غالب مردم کشورمان دینمدار و ارزشی هستند در هر انتخاباتی معمولاً با دو گفتمان که هر دو نسبتاً با تفاوتهایی در رویکردها و عملکردها به آرمانهای انقلاب و امام پایبندند مواجهند، با دو گفتمان از درون نظام! فلذا از هر دو گفتمان انتظار رعایت اصول و ارزشها و قوانین ج.ا.ا را دارند. در این میدان، مردم شعارهای یک جریان را ترجیح داده بعنوان قوه مجریه و مراکز تصمیم گیری نظام بر می گزینند. نه اینکه جریان و گفتمانی را بعنوان مخالف نظام تلقی کنند! البته نمی توان از درصدی که در داخل و خارج با این رویکرد در انتخابات حضور می یابند غفلت ورزید!

هشت. ضمن آنکه بی شک توسعه امکانات و رفاه و دنیاگرایی و تغییر سبک زندگی بطور طبیعی به تفاوت ذائقه نسل ها می انجامد، نمی توانیم از جوان امروز انتظار داشته باشیم که همچون نسل جوانان دوران دفاع مقدس و نسل اولیه انقلاب بیندیشد و رفتار کند. چنانکه رویکرد و عملکرد ما همچون پدران ما نیست و پدران ما از نوع و سبک زندگی پدرانشان همیشه به نیکی یاد می کردند و چه بسا از کوتاهی هایی که دارند اظهار شرم می کردند.

نه. از جمله عواملی که در تغییر رویکرد نسبی مردم از شعارهای انقلاب مؤثر است می توان به این موارد اشاره کرد: 1- عملي نشدن شعارها و وعده هاي انقلابي و بلكه عملي شدن خلافِ آن. 2- جمود فكري و تندروی كه در تفكر برخي تندروهای انقلابی وجود داشته و دارد. 3- خط كشي و مرز بندی های غیر منطقی كه باعث قطبي شدنِ جامعه ميشود. 4- پياده نشدن عمليِ اسلام و آرمانهای انقلاب كه در این امر، همگان اعم از متولیان امور فرهنگی، حاکمان و مردم مسئولند. 5. بی تفاوتی و دنیاگرایی و عافیت طلبی و راحت طلبی خود مردم. 6. بد عهدی و بدعملی برخی مسئولان حکومتی و عدم برخورد قاطع حکومت با متخلفان و سوء استفاده گران. 7. نفوذ تبلیغات و سم پاشی های دشمنان دین و ملت از طریق تهاجم فرهنگی، بهره برداری منفی از خلاء های موجود. 8. بی تفاوتی و ترک فریضه امر بمعروف و نهی از منکر توسط مردم و حکومت و دلسوزان ارزشهای اسلامی. 9. کوتاهی و قصور مسئولین و متولیان امور فرهنگی در جهت فرهنگسازی مبنایی و تدوین طرحی جامع برای نهادینه کردن در باورها و قلبها. در كل سه عامل اساسي در تمايل جامعه به غرب و تفكرات غربي نقش داشته که عبارتند از: الف) ميل انسان به دنيا پرستي. ب) تبليغات و تهاجم گسترده رسانه اي غرب. ج) كم كاري يا بدعملی عامه مردم و قشر فرهيخته مذهبي.

ده. فاصله گرفتن و عدول برخی از کسانی که روزگاری با تفکر انقلاب بودند (چه خواص و چه عوام) دلیل بر این نیست که گفتمان انقلاب و موجی که امام ره به راه انداختند نادرست بوده و یا با شکست مواجه شده، در همه حکومت ها و انقلاب ها حتی در حکومت اسلامی پیامبر و علی (علیهماالسلام) از این قبیل ریزشها و رویشها فراوان وجود داشته، انتظار نداشته باشید برای کسانی که از گفتمان انقلاب و آرمانهای امام و شهدا فاصله گرفته اند کف و سوت بزنیم! تاریخ ساکن نیست بلکه مدام در حال تکرار است! طلحه ها و زبیرها و اشعری ها و کوفیان بدعهد و ... که زمانی در راه و با گفتمان نبوی و ولوی بودند! در حکومت عدل علی (ع) و در جریان امام حسن (ع) و عاشورای حسینی ریزش می کنند و البته مالک ها و محمد بن ابی بکرها و نظائر آن ... رویش می کنند. این قاعده در نظام اسلامی ما هم در حال جریان است. ضمن اینکه هیچ انقلابی بعد از تحقق به آبادانی کامل نمی رسد و از مشکلات تهی نمی شود بلکه قطعاً سر راه، موانعی خواهد بود که کار تحقق اهداف انقلاب را سخت و دشوار می کند خصوصاً اگر آرمانها و اهداف و شعارهای انقلاب بر خلاف نظام استکباری باشد چنانکه اهداف انقلاب اسلامی ایران چنین است! بعلاوه، اساساً اسلام و هیچ حکومت دینی به مردم تضمین صد در صدی مبنی بر رفع همه مشکلات و تأمین رفاه کامل را نداده، اگر اینگونه بود، هیچ نیازی به تبلیغ اسلام نداشتیم، همه می آمدند مسلمان می شدند و پناهنده به ایران اسلامی! بعلاوه اینکه نمی توان کوتاهیهای خودمان در عدم توجه و اهتمام جدی مبنی بر پیاده شدن احکام اسلام و رعایت تقوا در همه شئونش و فقدان بصیرت و مطالبه گری خودمان را به پای اسلام و فرهنگ اسلامی و انقلابی و حاکمان بنویسیم.

یازده. یک راهکار عملی که اسلام پیش پای ما گذاشته و متأسفانه از طرف متولیان امر حکومت مغفول مانده، احیای سنت امر بمعروف و نهی از منکر است، اینکه مردم روشن و توجیه شوند که می توانند با تذکر زبانی و محترمانه و رعایت چارچوبهای اخلاقی این فریضه خیلی تأثیرگذار باشند. و مردم و مسئولین را متوجه خطراتی که مفاسد اخلاقی و اجتماعی در جامعه دارد بکنند. بعلاوه روح مطالبه گری باید بطور جدی توسط مردم و نهادهای نظارتی پیگیری شود. همچنین آگاهی دادن به مردم در خصوص مضرات و آسیبهای گسترش فرهنگ ولنگاری و بدرفتاریها و بداخلاقیها در جامعه در رشد آحاد جامعه در شناخت مصالح و مفاسد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... بسیار مؤثر بوده و موجب پیشگیری مفاسد خواهد شد. متأسفانه با وجود تفاوت ذائقه در بین دولتها و جریانات و مسئولین و نمایندگان مجلس، نسبت به این قبیل مسائل، یک سیاست واحد و مشخصی را نمی توان در جهت رشد و ارتقاء فکری مردم بمنظور شناخت آسیبهای اساسی و جدی به نظام فکری و اعتقادی و اخلاقی جامعه تدوین کرد. از اینرو بنظر می رسد چاره ای جز حرکت دست به عصا و لنگان لنگان نباشد. و نمی توان چشم امیدی به متولیان عرصه فرهنگ کشور داشت، گو اینکه یا غافلند، یا خواب رفته و یا بعضاً خود بخواب زده! از اینرو بنظر، همانکه رهبری معظم فرمودند: دلسوزان واقعی مسائل فرهنگی، قاطبه مردم مؤمن در هر موقعیت و جایگاهی هستند #آتش باختیارند! یعنی برای آگاه کردن مردم نسبت به خطراتی که دارد از طریق مفاسد اخلاقی، سیاسی و اجتماعی بر روح و جسم جامعه وارد می شود، نباید منتظر دستور و فرمان از طرف نهادها و متولیان امر فرهنگ باشند.

در نتیجه، نمی توان تغییر برخی ذائقه ها و رویکردها و تأثیر برخی تهاجمات فرهنگی دشمن در سطوح مختلف جامعه را به عنوان گزینش عرصه ابتذال از سوی مردم، نتیجه گیری کرد البته باید مشکلات و عواملی که به رشد و توسعه تخفیف ارزشهای اسلامی و انقلابی می انجامد را شناسایی و در جهت رفع آنها کوشید که در خلال بیان علتها به مواردی از راهکارها نیز اشاره کردیم.

 

موضوع قفل شده است