امروز دخترم بهم يه پيام داده: «وقتی از خواب بیدار میشم دلم برات تنگ میشه»

تب‌های اولیه

54 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

owari;560496 نوشت:

سلام علیکم،
در این زمینه‌ها که فرمودید جای بحث زیاد است ...
[SPOILER] همینکه لااقل کار کردن به سبک کارمندی از صبح تا عصر را خودتان هم موافق نیستید و هر کاری را هم مناسب برای خانم‌ها نمی‌دانید باعث می‌شود دیگر حقیر هم سر بحث بیشتر را باز نکنم ... در این سایت گاهی همین‌قدر اشتراک فکری هم غنیمت بزرگی است :Gol:[/SPOILER]
... بگذریم

همه می‌توانند اگر تلاش کنند و شأن خودشان را از کاری که خداوند برایشان پسندیده است بالاتر ندانند و دست از تکبر بردارند و بردارم ... البته خانم و بچه‌هایشان هم قناعت کنند ... تمامی دستورات دین خدا نتیجه می‌دهد به شرط ایدئولوژی درست و تقوا ... با ایدئولوژی و سبک زندگی غربی خیلی از راه‌کارهای دین جواب نمی‌دهد چون قرار نیست در آن مسیرها جواب بدهد ...

[/QUOTE
سلام
من به نظر شما احترام میزارم
ولی من خودم به شخصه رفاه اقتصادی رو دوست دارم و دلم میخواد داشته باشم و به نظرم ادم ها باید براش تلاش کنن و اینکه بگیم باید قانع باشیم به درامدی که داریم و دیگه تلاش نکنیم رو قبول ندارم. شاید خودم موافق خونه 300 متری نباشم ولی خونه 150 متری رو دوست دارم داشته باشم.شاید با ماشین 200میلیونی موافق نباشم ولی دوست دارم 206 داشته باشمو..............
اینکه اون دوستمون هم پیشنهاد دادن اون مادر خوب با نامه با بچش صحبت کنه به نظرم فکر عالی بود:Kaf:
:Cheshmak:

[="RoyalBlue"]

مهجبين;560629 نوشت:

دوست عزيز نظرت برام جالب بود حتما اين کار رو ميکنم..
راستش اين کار اصلا به ذهنم نرسيده بود ممنون.:Gol:

خواهش می کنم. عزیزم
البته شما بهتر می دونید سن بلوغ دختر حدود 12 - 13 سالگیه و اینکه دختر شما شروع کرده به احساساتش رو بروز دادن نشون اینه داره کم کم وارد سن نوچوانی میشه.

مطمئنا می دونید که تو این سن احساسات آنی و متغیر میشه اما عمیق و رفتارها دمدمی و لحظه ای. بچه ها حساس و زودرنج میشن و با توجه به شخصیتشون درهم رفته و غمگین و ساکت و گریان میشن یا تند و عصبی و پرخاشگر. این رو هم می دونید که به رفتارها نباید خیلی توجه کرد اما به احساسات باید اهمیت داد.

حالا که دخترتون داره آماده ورود به سن نوجوانی میشه ولی هنوز تا زمان این بروز آشکار این احساسات و رفتارها فرصت هست سعی کنید باهاش ارتباط نزدیکتر و صمیمی تری برقرار کنید تا در اون دوره بهترین تکیه گاه و پشتیبانش شما باشید.

یکی از راههای خوب دیگه برای این کار اینه که عصرا برای خانواده چایی درست کنید (اگر اهل چای خوردن یا عصرانه خوردن هستید) با یه تکه کیک یا بیسکوئیت و با بچه ها (و آقاتون اگر خونه هستن) یه زمان ده دقیقه یک ربعه حتی بذارید و با هم عصرانه بخورید. این فرصت زمان خوبیه برای اینکه به تدریج اعضای خانواده با هم تعامل بیشتر و صمیمی تری داشته باشن و کم کم شروع کنند به حرف زدن با هم. این یک فرصت طلاییه برای این که بچه ها ارتباطشون با شما قویتر بشه و حرفاشون رو به تدریج به شما بگن.

موفق باشی گلم.

[="RoyalBlue"]

آرامش;560614 نوشت:
یاد برادرزاده 4 سالم افتادم که هر روز صبح با نگاهش و زبون شیرینش به پدر و مادرش التماس میکنه که سر کار نرن !!!
نتیجه : اگه هفته ها خونشون نره و پیش ما باشه عین خیالش نیست اصلا دوس نداره بره خونشون!

نتیجه اخلاقیشم نمیدونم والا:Gig:
پس تکلیف شغل هایی که به حضور بانوان نیاز دارند چیه؟!

اخلاقیش رو بذارید من بگم.
نتیجه اخلاقیش اینه که بچه ها نیاز به احساس امنیت و آرامش دارن و اون رو در وجود مادر و پدر (بخصوص مادر) جستجو می کنند و همین که خیالشون از این موضوع راحت شد دوست دارن بازی کنن و شاد باشن و مورد توجه دیگران برای همین از شما هم به راحتی دل نمی کَنَن[/]

موضوع قفل شده است