جمع بندی الگو بودن اعراب در اجرای احکام اسلامی !!!!!

تب‌های اولیه

291 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

بن موسی;509914 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

لازم نیست برای بحث سر بریدن،دست بگذاریم بر روی یکی از شبهاتی که دشمنان اسلام آن را پخش می کنند :Cheshmak:.می توان از نقل های تاریخی دیگری استفاده کرد.این که فردی از این نقل تاریخی استفاده کند،بعید می دانم بی دلیل باشد.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

معلومه كه بي دليل نيست
به سؤال اون آقا ربط داره
حالا اصلاً بي خيال
هرچي شما بگيد
بالأخره شما بهتر از من تاريخ طبري رو مي شناسيد

[=Times New Roman]سلام علیکم و رحمه الله

دوستان لطفا از موضوع بحث خارج نشوند . مساله گردن زدن بنی قریظه ارتباطی با این بحث ندارد . سربریدن هم مصداقی متفاوت را در ذهن ایجاد میکند.

جناب ایزو گرامی اعتراض کرده بودند که پست شان حذف میشود باید توضیحی را برای ایشان ذکر کنم و آن اینکه اگر در بحثی شرکت کردید در قالب موضوع مطالب تان ارائه بفرمائید هیچ مطلبی حذف نمیشود.

اگر در قالب یک موضوع مطالب بی ربط و بدون سند و لودگی ای باشد بنده و همکاران موظفیم برای حفظ ادامه بحث بشکل علمی ؛ مطالب مذکور را حذف کنیم حال آن مطلب متعلق به هر کسی باشد .

یاحق

bina88;509960 نوشت:
[=Times New Roman]سلام علیکم و رحمه الله

دوستان لطفا از موضوع بحث خارج نشوند . مساله گردن زدن بنی قریظه ارتباطی با این بحث ندارد . سربریدن هم مصداقی متفاوت را در ذهن ایجاد میکند.

جناب ایزو گرامی اعتراض کرده بودند که پست شان حذف میشود باید توضیحی را برای ایشان ذکر کنم و آن اینکه اگر در بحثی شرکت کردید در قالب موضوع مطالب تان ارائه بفرمائید هیچ مطلبی حذف نمیشود.

اگر در قالب یک موضوع مطالب بی ربط و بدون سند و لودگی ای باشد بنده و همکاران موظفیم برای حفظ ادامه بحث بشکل علمی ؛ مطالب مذکور را حذف کنیم حال آن مطلب متعلق به هر کسی باشد .

یاحق

ببخشيد ولي من هـيچ وقت بي ربط كامنت نميذارم
تو هر سايتي، حتي فيس بوك كه همه آزاد هستن
و ميدونم كه قتل عام يهوديان بني قريظه ربطي به اين تاپيك نداره و من فقط پاسخ اون آقا رو دادم
هـمين بخدا
اينم بگم تلفظ اسم من به فارسي (ايتزيو) ميشه!
سپاس

کریم;509684 نوشت:
خلاف قرآن واخلاق است که ما دیگران را با این نوع اوصاف و آنهم بطور کلی خطاب کنیم.

کارشناس محترم فرمایش شما درست..... ولی بستگی داره دیگران کیا باشن....!

bidalil;509880 نوشت:
قاریانی مثل عبدالباسط که با یه سوره خوندن کافر رو مسلمان میکنه.

عرب ها با همین تلاوت قران به کجا رسیدن؟
روز به روز اهانتشون به مقدسات داره بیشتر میشه......
bidalil;509880 نوشت:
بدبختی میدونی کجا بود اونجا بود که وقتی ایشون داشت قران رو از حفظ میخوند و یه عده به به و چه چه میکردن و ماشالله ماشالله میگفتن

قران خوندن به صدای قشنگ و واضح نیست.....
به عمله...عمل!

دل ارام;509793 نوشت:
سلام بر شما

این پست شما بسیار سوال براگیز است و ایجاد شبهه می کند

اولا واقعا پیامبر و امام علی دستور به سر بریدن مخالفان خود می دادند ؟

روی کلمه مخالفان دقت فرمایید

ایا واقعا باید با مخالفان اینگونه رفتار کرد ؟!!!!!

لطفا بیشتر توضیح دهید و شفاف سازی کنید
چون خواندن این پست بسیاری را نسبت به دین اسلام بدبین می کند

موفق باشید

(هنگامى كه با كافران در ميدان جنـگ روبرو مى شويد با تمام قدرت به آنها حمله كنيد و گردنهايشان را بزنيد)! (فاذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب )

محمد-4

آن هنگام را كه خداوند وحى كرد به ملائكه كه من با شمايم پس استوار بداريد كسانى را كه ايمان آوردند. بزودى در دلهاى آنان كه كافر شدند ترس و وحشت مى افكنم ، پس شما بالاى گردنها را بزنيد، و از ايشان هر سرانگشت را قطع كنيد (12 - انفال)

با سلام

در تاریخ مطالبی آمده که باید بررسی شوند زیرا دشمنان اسلام از هر راهی برای تخریب و تحریف دین خاتم ، استفاده کردند و مسائلی مانند اینها را مطرح نمودند :

1- ترور شاعری بنام” حویرث بن نقیذ”:
وی شتر دختران محمد “فاطمه” و “ام کلثوم” را رم داده بود به فرمان حضرت محمد و توسط علی در جریان یک
تو طئه به قتل رسید. (سیره ابن هشام .جلد ۲٫ صفحه ۲۷۳)

در تاریخ آمده چون قصد کشتن دختران پیامبر را داشت .

وأما الحويرث بن نقيذ فكان يؤذي رسول الله صلى الله عليه وسلم بمكة، فقتله علي بن أبي طالب يوم الفتح.

وأما قينتا ابن خطل فقتلت إحداهما وهربت الأخرى حتى استؤمن لها رسول الله صلى الله عليه و سلم بعد فأمنها وأما سارة فاستؤمن لها فأمنها ثم بقيت حتى أوطأها رجل من الناس فرسا له في زمن عمر بن الخطاب بالأبطح فقتلها وأما الحويرث بن نقيذ فقتله علي بن أبي طالب رضي الله عنه وقال الواقدي أمر رسول الله صلى الله عليه و سلم بقتل ستة نفر وأربع نسوة فذكر من الرجال من سماه ابن إسحاق ومن النساء هند بنت عتبة بن ربيعة فأسلمت وبايعت وسارة مولاة عمرو بن هاشم بن عبدالمطلب بن عبد مناف قتلت يومئذ وقريبة قتلت يومئذ وفرتنى عاشت إلى خلافة عثمان .طبری

۲- سر بریدن” مغیره” :
پیر مردی بنام “مغیره” که پس از فتح مکه از ترس محمد گریخته بود بوسیله علی دستگیر و سر بریده شد. (زنان پیغمبر . صفحه ۳۱۶)

سند ندارد .

۳- علی شاهرگ مردانی را برید و بمانند مرغان نیم بسمل آنان را در بیابان رها کرد تا با شکنجه بمیرند. (امام علی . عبدالفتاح . جلد ۵٫ صفحه ۲۷)

بدون سند است .

۴- سر بریدن “نضر” و “عتبه” :
پس از شکست” ائیل” محمد به علی دستور داد که “نضر” پسر” حارث” را سر ببرد. همینطور در منطقه ای دیگر بنام “الظیه” از میان اسرا “عتبه” پسر” ابی معیظ ” بدستور محمد و بدست علی سر بریده شد. (منتهی الامال . جلد ۱٫صفحه ۵۷)

در منتهی الامال اسمی از سربریدن نیست فقط کشته شدن است .

۵- سر بریدن “عتبه” :
مردی بنام “عتبه” که بخاطر عدم پخش مساوی غنایم بین لشکریان اسلام به صورت محمد تف کرده بود بوسیله علی سر بریده شد. (تاریخ طبری . جلد ۵ .صفحه ۱۱۰۳)

سرانجام حضرت محمد بر اثر سمی که زنی یهودی در غذای او ریخته بود در سال یازدهم هجری چشم از جهان فرو بست. (تفسیر طبری.جلد 5.صفحه 1335) (منتخب التواریخ. صفحه 19)

وذكر عن المنذر بن الجارود فيما حدث به أبو خليفة الفَضْلُ بن الْحُبَاب الجمحي عن ابن عائشة عن مَعْن بن عيسى عن المنزر بن الجارود قال: لما قدم علي رضي اللّه عنه البصرة دخل مما يلي الطفَّ، فأتى الزاوية فخرجتُ أنظر إليه، فورد موكب في نحو ألف فارس يتقدّمهم فارس على -.................
وقطع علي خطام الجمل سبعون يداً، من بني ضبة منهم سعد بن مود القاضي متقلداً مصحفاً، كلما قطعت يد واحد منهم فصُرِع قام آخر أخذ الخطام وقال: أنا الغلام الضبي، ورُمي الهودج بالنشَّاب والنبل حتى صار كأنه قنفذ، وعرقب الجمل وهو لا يقع وقد قطعت أعضاؤه وأخذته أسيوف حتى سقط، ويُقال: إن عبد اللّه بن الزبير قبض على خطام أجمل، فصرخت عائشة - وكانت خالته - : واثُكْلَ أسماء، خلِّ الخطام، ناشدته، فخلّى عنه، ولما سقط الجمل ووقع الهودج جاء محمد بن أبي بكر، فأدخل يده فقالت: من أنت؟ قال: أقرب الناس منك قرابة، أبغضهم إليك، أنا محمد أخوك، يقول لك أمير المؤنين هل أصابك شيء؟ قالت: ما أصابني إلا سهم لم يضرني، فجاء علي حتى وقف عيها، فضرب الهودج بقضيب، وقال: يا حُميراء، رسول اللهّ صلى الله عليه وسلم أمرك بهذا؟...............

وخرجت عائشة من البصرة، وقد بعث معها علي أخاها عبد الرحمن بن أبي بكر وثلاثين رجلا وعشرين امرأة من ذوات الدين من عبد القيس وهَمْدَان وغيرهما، ألبسهن العمائم وقلدهن السيوف، وقال لهن: لا تُعْلِمْنَ عائشة أنكن نسوة وتَلَثَّمْنَ كأنكن رجال، وكُنَّ اللاتي تلين خدمتها وحملها، فلما أتت المدينة قيل لها: كيف رأيت مسيرك؟ قالت: كنت بخير واللّه، لقد أعطى علي بن أبي طالب فأكثر، ولكنه بعث معي رجالا أنكرتهم فعرفها النسوة أمرهن، فسجدت وقالت: ما ازدَدْتَ واللّه يا ابن أبي طالب إلا كرماً، وددت أني لم أخرج وإن أصابتني كيت وكيت من أمور ذكرتها شاقة، وإنما قيل لي: تخرجين فتصلحين بين الناس، فكان ما كان، وقد قدمنا فيما سلف من هذا الكتاب أن الذي قتل من أصحاب علي في ذلك اليوم خمسة الاف نفس ومن أصحاب الجمل وغيرهم من أهل البصرة وغيرهم ثلاثة عشر ألفاً، وقيل غير ذلك.
ووقف عليٌّ على عبد الرحمن بن عتاب بن أسيد بن أبي العيص بن أمية وهو قتيل يوم الجمل فقال: لهفي عليك يَعْسُوبَ قريش، قتلت الغطاريف من بني عبد مناف، شفَيت نفسي وجدعت أنفي، فقال له الأشتر: ما أشد جَزَعَكَ عليهم يا أمير المؤمنين وقد أرادوا بك ما نزل بهم! فقال: إنه قامت عني وعنهم نسوة لم يقمن عنك وقد كان قَتَلَهُ في ذلك اليوم الأشتر النخعي وأصيب كف ابن عتاب بمنًى وقيل باليمامة ألقتها عُقَاب وفيها خاتم نَقْشُه عبد الرحمن بن عتاب وكان اليوم الذي وجد فيه الكف بعد يوم الجمل بثلاثة أيام.
ودخل علي بيت مال البصرة في جماعة من المهاجرين والأنصار، فنظر إلى ما فيه من العين والورق فجعل يقول: يا صفراء، غُري غيري ويا بيضاء، غري غيري وأدام النظر إلى المال مفكراً، ثم قال: أقسموه بين أصحابي ومن معي خمسمائة خمسمائة، ففعلوا فما نقص درهم واحد، وعدد الرجال اثنا عشر ألفاً.
وقبض ما كان في معسكرهم من سلاح ودابة ومتاع وآلة وغير ذلك فباعه وقسمه بين أصحابه، وأخذ لنفسه كما أخذ لكل واحد ممن معه من أصحابه وأهله وولده خمسمائة درهم، فأتاه رجل من أصحابه فقال: يا أمير المؤمنين إني لم آخذ شيئاً، وخلفني عن الحضور كذا، وأدْلى بعذر، فأعطاه الخمسمائة التي كانت له.
وقيل لأبي لَبيد الجهضمي من الأزد: أتحب عليا؟ قال: وكيف أحب رجلاً قتل من قومي في بعض يوم ألفين وخمسمائة، وقتل من الناس حتى لم يكن أحد يعزي أحداً، واشتغل أهل كل بيت بمن لهم؟.....

علی و یارانش در یک روز تعداد 2500 نفر از خاندان “ازد” را سر بریدند.بنحوی که کسی زنده نماند تا دیگری را دلداری دهد.

مروج الذهب

البته سندش مخدوش است و اسم از کشتن است نه سربریدن !

در تاریخ ابن عساکر آمده :

قال ونا محمد بن مروان حدثني محمد بن حرب النشائي نا إسماعيل بن يحيى التيمي عن قرة بن خالد عن محمد بن سيرين عن عبيدة السلماني قال سمعت علي بن أبي طالب قال استكتب رسول الله صلى الله عليه وسلم عبد الله بن خطل فلما نزلت على النبي صلى الله عليه وسلم { إن الله سميع عليم } كتبها هو إن الله عليم سميع فعلم النبي صلى الله عليه وسلم ما فعل فأرسل إلى أبي بن كعب فقال يا أبي إن جبريل أخبرني أن هذا غير ما أنزل الله فغيره فغيره أبي ولحق عبد الله بن خطل بمكة مشركا قال علي فلما كان يوم الفتح قال النبي صلى الله عليه وسلم إن وجدتم مقيس بن صبابة الليثي وعبد الله بن خطل وعبد الله بن أبي سرح وخولة والرباب متعلقين بأستار الكعبة فاضربوا أعناقهم \ ح \
قال علي فخرجت فإذا أنا بمقيس فأخذت بيده فضربت عنقه ثم خرجت فدخلت المسجد فإذا عبد الله بن خطل يعوذ بالكعبة فأخرجته فضربت عنقه ثم خرجت فإذا بخولة فأخذتها فأتيت النبي صلى الله عليه وسلم فلما رأت النبي صلى الله عليه وسلم كشفت فرجها فقالت كيف تغض بصرك فيما تزعم فقال لي النبي صلى الله عليه وسلم يا علي اخرجها فحرقها بالنار ثم اتبعني رسول فقال يا علي إن صاحب النار أبى أن يعذب بالنار أحد غيره اضرب عنقها فضربت عنقها \ ح \

سند ضعیف است .

خیر البریه;510435 نوشت:
(هنگامى كه با كافران در ميدان جنـگ روبرو مى شويد با تمام قدرت به آنها حمله كنيد و گردنهايشان را بزنيد)! (فاذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب )

محمد-4

آن هنگام را كه خداوند وحى كرد به ملائكه كه من با شمايم پس استوار بداريد كسانى را كه ايمان آوردند. بزودى در دلهاى آنان كه كافر شدند ترس و وحشت مى افكنم ، پس شما بالاى گردنها را بزنيد، و از ايشان هر سرانگشت را قطع كنيد (12 - انفال)

سلام بر شما

دوست بزرگوار این ایات ظاهرا اشاره به کفاری دارد که وارد جنگ شده اند و در میدان جنگ هستند نه مخالفانی که اعلام جنگ مسلحانه نکرده باشند

خیر البریه;510435 نوشت:
1- ترور شاعری بنام” حویرث بن نقیذ”:
وی شتر دختران محمد “فاطمه” و “ام کلثوم” را رم داده بود به فرمان حضرت محمد و توسط علی در جریان یک
تو طئه به قتل رسید. (سیره ابن هشام .جلد ۲٫ صفحه ۲۷۳)

در تاریخ آمده چون قصد کشتن دختران پیامبر را داشت .

وأما الحويرث بن نقيذ فكان يؤذي رسول الله صلى الله عليه وسلم بمكة، فقتله علي بن أبي طالب يوم الفتح.

وأما قينتا ابن خطل فقتلت إحداهما وهربت الأخرى حتى استؤمن لها رسول الله صلى الله عليه و سلم بعد فأمنها وأما سارة فاستؤمن لها فأمنها ثم بقيت حتى أوطأها رجل من الناس فرسا له في زمن عمر بن الخطاب بالأبطح فقتلها وأما الحويرث بن نقيذ فقتله علي بن أبي طالب رضي الله عنه وقال الواقدي أمر رسول الله صلى الله عليه و سلم بقتل ستة نفر وأربع نسوة فذكر من الرجال من سماه ابن إسحاق ومن النساء هند بنت عتبة بن ربيعة فأسلمت وبايعت وسارة مولاة عمرو بن هاشم بن عبدالمطلب بن عبد مناف قتلت يومئذ وقريبة قتلت يومئذ وفرتنى عاشت إلى خلافة عثمان .طبری

۲- سر بریدن” مغیره” :
پیر مردی بنام “مغیره” که پس از فتح مکه از ترس محمد گریخته بود بوسیله علی دستگیر و سر بریده شد. (زنان پیغمبر . صفحه ۳۱۶)

سند ندارد .

۳- علی شاهرگ مردانی را برید و بمانند مرغان نیم بسمل آنان را در بیابان رها کرد تا با شکنجه بمیرند. (امام علی . عبدالفتاح . جلد ۵٫ صفحه ۲۷)

بدون سند است .

۴- سر بریدن “نضر” و “عتبه” :
پس از شکست” ائیل” محمد به علی دستور داد که “نضر” پسر” حارث” را سر ببرد. همینطور در منطقه ای دیگر بنام “الظیه” از میان اسرا “عتبه” پسر” ابی معیظ ” بدستور محمد و بدست علی سر بریده شد. (منتهی الامال . جلد ۱٫صفحه ۵۷)

در منتهی الامال اسمی از سربریدن نیست فقط کشته شدن است .

۵- سر بریدن “عتبه” :
مردی بنام “عتبه” که بخاطر عدم پخش مساوی غنایم بین لشکریان اسلام به صورت محمد تف کرده بود بوسیله علی سر بریده شد. (تاریخ طبری . جلد ۵ .صفحه ۱۱۰۳)

سرانجام حضرت محمد بر اثر سمی که زنی یهودی در غذای او ریخته بود در سال یازدهم هجری چشم از جهان فرو بست. (تفسیر طبری.جلد 5.صفحه 1335) (منتخب التواریخ. صفحه 19)

وذكر عن المنذر بن الجارود فيما حدث به أبو خليفة الفَضْلُ بن الْحُبَاب الجمحي عن ابن عائشة عن مَعْن بن عيسى عن المنزر بن الجارود قال: لما قدم علي رضي اللّه عنه البصرة دخل مما يلي الطفَّ، فأتى الزاوية فخرجتُ أنظر إليه، فورد موكب في نحو ألف فارس يتقدّمهم فارس على -.................
وقطع علي خطام الجمل سبعون يداً، من بني ضبة منهم سعد بن مود القاضي متقلداً مصحفاً، كلما قطعت يد واحد منهم فصُرِع قام آخر أخذ الخطام وقال: أنا الغلام الضبي، ورُمي الهودج بالنشَّاب والنبل حتى صار كأنه قنفذ، وعرقب الجمل وهو لا يقع وقد قطعت أعضاؤه وأخذته أسيوف حتى سقط، ويُقال: إن عبد اللّه بن الزبير قبض على خطام أجمل، فصرخت عائشة - وكانت خالته - : واثُكْلَ أسماء، خلِّ الخطام، ناشدته، فخلّى عنه، ولما سقط الجمل ووقع الهودج جاء محمد بن أبي بكر، فأدخل يده فقالت: من أنت؟ قال: أقرب الناس منك قرابة، أبغضهم إليك، أنا محمد أخوك، يقول لك أمير المؤنين هل أصابك شيء؟ قالت: ما أصابني إلا سهم لم يضرني، فجاء علي حتى وقف عيها، فضرب الهودج بقضيب، وقال: يا حُميراء، رسول اللهّ صلى الله عليه وسلم أمرك بهذا؟...............

وخرجت عائشة من البصرة، وقد بعث معها علي أخاها عبد الرحمن بن أبي بكر وثلاثين رجلا وعشرين امرأة من ذوات الدين من عبد القيس وهَمْدَان وغيرهما، ألبسهن العمائم وقلدهن السيوف، وقال لهن: لا تُعْلِمْنَ عائشة أنكن نسوة وتَلَثَّمْنَ كأنكن رجال، وكُنَّ اللاتي تلين خدمتها وحملها، فلما أتت المدينة قيل لها: كيف رأيت مسيرك؟ قالت: كنت بخير واللّه، لقد أعطى علي بن أبي طالب فأكثر، ولكنه بعث معي رجالا أنكرتهم فعرفها النسوة أمرهن، فسجدت وقالت: ما ازدَدْتَ واللّه يا ابن أبي طالب إلا كرماً، وددت أني لم أخرج وإن أصابتني كيت وكيت من أمور ذكرتها شاقة، وإنما قيل لي: تخرجين فتصلحين بين الناس، فكان ما كان، وقد قدمنا فيما سلف من هذا الكتاب أن الذي قتل من أصحاب علي في ذلك اليوم خمسة الاف نفس ومن أصحاب الجمل وغيرهم من أهل البصرة وغيرهم ثلاثة عشر ألفاً، وقيل غير ذلك.
ووقف عليٌّ على عبد الرحمن بن عتاب بن أسيد بن أبي العيص بن أمية وهو قتيل يوم الجمل فقال: لهفي عليك يَعْسُوبَ قريش، قتلت الغطاريف من بني عبد مناف، شفَيت نفسي وجدعت أنفي، فقال له الأشتر: ما أشد جَزَعَكَ عليهم يا أمير المؤمنين وقد أرادوا بك ما نزل بهم! فقال: إنه قامت عني وعنهم نسوة لم يقمن عنك وقد كان قَتَلَهُ في ذلك اليوم الأشتر النخعي وأصيب كف ابن عتاب بمنًى وقيل باليمامة ألقتها عُقَاب وفيها خاتم نَقْشُه عبد الرحمن بن عتاب وكان اليوم الذي وجد فيه الكف بعد يوم الجمل بثلاثة أيام.
ودخل علي بيت مال البصرة في جماعة من المهاجرين والأنصار، فنظر إلى ما فيه من العين والورق فجعل يقول: يا صفراء، غُري غيري ويا بيضاء، غري غيري وأدام النظر إلى المال مفكراً، ثم قال: أقسموه بين أصحابي ومن معي خمسمائة خمسمائة، ففعلوا فما نقص درهم واحد، وعدد الرجال اثنا عشر ألفاً.
وقبض ما كان في معسكرهم من سلاح ودابة ومتاع وآلة وغير ذلك فباعه وقسمه بين أصحابه، وأخذ لنفسه كما أخذ لكل واحد ممن معه من أصحابه وأهله وولده خمسمائة درهم، فأتاه رجل من أصحابه فقال: يا أمير المؤمنين إني لم آخذ شيئاً، وخلفني عن الحضور كذا، وأدْلى بعذر، فأعطاه الخمسمائة التي كانت له.
وقيل لأبي لَبيد الجهضمي من الأزد: أتحب عليا؟ قال: وكيف أحب رجلاً قتل من قومي في بعض يوم ألفين وخمسمائة، وقتل من الناس حتى لم يكن أحد يعزي أحداً، واشتغل أهل كل بيت بمن لهم؟.....

علی و یارانش در یک روز تعداد 2500 نفر از خاندان “ازد” را سر بریدند.بنحوی که کسی زنده نماند تا دیگری را دلداری دهد.

مروج الذهب

البته سندش مخدوش است و اسم از کشتن است نه سربریدن !

در تاریخ ابن عساکر آمده :

قال ونا محمد بن مروان حدثني محمد بن حرب النشائي نا إسماعيل بن يحيى التيمي عن قرة بن خالد عن محمد بن سيرين عن عبيدة السلماني قال سمعت علي بن أبي طالب قال استكتب رسول الله صلى الله عليه وسلم عبد الله بن خطل فلما نزلت على النبي صلى الله عليه وسلم { إن الله سميع عليم } كتبها هو إن الله عليم سميع فعلم النبي صلى الله عليه وسلم ما فعل فأرسل إلى أبي بن كعب فقال يا أبي إن جبريل أخبرني أن هذا غير ما أنزل الله فغيره فغيره أبي ولحق عبد الله بن خطل بمكة مشركا قال علي فلما كان يوم الفتح قال النبي صلى الله عليه وسلم إن وجدتم مقيس بن صبابة الليثي وعبد الله بن خطل وعبد الله بن أبي سرح وخولة والرباب متعلقين بأستار الكعبة فاضربوا أعناقهم \ ح \
قال علي فخرجت فإذا أنا بمقيس فأخذت بيده فضربت عنقه ثم خرجت فدخلت المسجد فإذا عبد الله بن خطل يعوذ بالكعبة فأخرجته فضربت عنقه ثم خرجت فإذا بخولة فأخذتها فأتيت النبي صلى الله عليه وسلم فلما رأت النبي صلى الله عليه وسلم كشفت فرجها فقالت كيف تغض بصرك فيما تزعم فقال لي النبي صلى الله عليه وسلم يا علي اخرجها فحرقها بالنار ثم اتبعني رسول فقال يا علي إن صاحب النار أبى أن يعذب بالنار أحد غيره اضرب عنقها فضربت عنقها \ ح \

سند ضعیف است .

والا چه عرض کنم ؟
مدافعان احادیث چه جوابی دارند ؟

بقیع غریب;510075 نوشت:
کارشناس محترم فرمایش شما درست..... ولی بستگی داره دیگران کیا باشن....!

سیره اهل بیت به ما یاد می دهد که حتی با nشمنان خود نیزبا اخلاق خوب ودرس رفتار کنیم ودر نوع صحبت کردن دقت کنیم که محترمانه باشد.

خیر البریه;510435 نوشت:
(هنگامى كه با كافران در ميدان جنـگ روبرو مى شويد با تمام قدرت به آنها حمله كنيد و گردنهايشان را بزنيد)! (فاذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب )
محمد-4

این خارج از بحث ماست چون موقع جنگ ونبرد وشمشیر زنی به تعبیری که علامه در المیزان دارند ساده ترین وبهترین راه کشتن یک نفر زدن گردن است در حالی که بحث ما بریدن سر اسیر بعد از گرفتن او یا مرگ او ست.

[="Tahoma"][="Navy"]

(نگین);499583 نوشت:
سلام دوست عزیز منم با شما موافقم ما هم در تاپیک های دیگر که علت این احکام رو میپرسیدم کارشناسان و برخی دوستان کشورهای عربی را مثال میزدند که ما باید از اونا یاد بگیریم چرا کشورهای عربی باید الگوی ما باشند !!!

به نظر من همین چیزها باعث شده برخی الگوشون بشه مردم کشور های عربی و برخی نیز به خاطر همین اعراب از احکام متنفر شوند خاله من نیز از محجبه بودن دخترش بدش میاد میگه شبیه عرب ها میشه !!

البته من نمیگم اونا خوبن یا بد میگم فرهنگ آنجا با ما فرق میکند شاید چنین امری در آنجا جا افتاده حتی منم توی نت خوندم زن عربی که میگفت حاضره برای شوهرش بره خواستگاری ولی خوب در کشور ما اینجور نیست انسان واقعیه کسیه که همه رفتارهاش مطابق خواست خدا باشه نه اینکه برخی برای رسیدن به خواسته خویش از یکی از دستورها که اونم حکمت و زمانش رو فقط خدا میدونه به نفع خویش بهره ببره و از این طریق به خانواده خود ظلم کند

به نظر شما شخصی که از نظر اخلاقی برتر است و نیز آسایش خانواده علی الخصوص همسرش براش مهمه نزد خدا ارزش داره یا کسی که میخواد یکی از احکام رو اجرا کند که دقیقا نمیدونه برای چه کسانی است و چه زمان و چه شرایطی را میطلبد و فروپاشی زندگی خانواده اش براش مهم نیست !
در مورد چند همسری هم حکمتش رو خدا میدونه منم با نظر جناب امیدوار موافقم که صیغه واجب نیست ولی ظلم به همسر حرام است


سلام
مساله تعدد زوجات در ایران خودمان هم هست در بعضی مناطق کمتر و در بعضی مناطق بیشتر
در گذشته نه چندان دور هم تقریبا همه جا فراگیر بوده است
از وقتی که روابط زن و مرد به تبع فرهنگ غربی بیش از حد رمانتیک شد و سایر عوامل .... تعدد زوجات هم کم شد
لذا مساله ربطی به عرب و عجم ندارد
یا علیم[/]

محی الدین;510768 نوشت:
مساله تعدد زوجات در ایران خودمان هم هست در بعضی مناطق کمتر و در بعضی مناطق بیشتر
در گذشته نه چندان دور هم تقریبا همه جا فراگیر بوده است
از وقتی که روابط زن و مرد به تبع فرهنگ غربی بیش از حد رمانتیک شد و سایر عوامل .... تعدد زوجات هم کم شد
لذا مساله ربطی به عرب و عجم ندارد

مشکلات ما تا حدودی به خاطر نفود فرهنگ عربه ( منظورم اسلام نیست ) این تعصبات - غیرت های جاهلانه – نگاهی که به زن دارند و .... شاید علت اصلیش همسایگی ما با اعراب باشه
درسته قبول دارم زمانی در تمام دنیا چند همسری بوده ولی به نظرتون فرق زنان اون زمان با دوره ما چی بوده؟؟ اون زمانی که شما میگی زنان هیچ ارزشی نداشتند بعید میدونم زنانی که دارای شان بودند چنین مشکلی داشتند و اینکه الان چرا اینجوری نیست به خاطر اینه که زنان با ورد به جامعه مستقل شدند تازه متوجه شدند که انسانند و دیگه زیر بار ظلم نرفتند مثلا همین حرف یکی از این بزرگان گفته بود بهتره زنان شاغل نشوند تا همچنان وابسته به شوهرشان بمانند تا اگر ظلمی از سوی شوهرشون صورت گرفت سراغ طلاق نرن کاملا موضوع رو روشن میکنه
اینکه الان در کشورهای غربی چنین مسائلی پیدا نمیشه و اینجا هنوز وجود داره برمیگرده به اینکه زنان در آنجا تا حدودی موفق شدند به حقوقشون برسند ولی متاسفانه در کشورهای عربی و کشور ما هنوز این اتفاق نیفتاده ولی ما میایم میگیم پیشرفت غرب توی همه زمینه ها عالیه فوق العاده اس کافیه فقط برسیم سر مسائل زنان دیگه میگ بده و باعث فروپاشی زندگی خانواده ها شده اینکه بگم غرب باعث شده زنان زیر بار ظلم نروند سخن درستیه ؟؟ در همین کشورهای پیشرفته ارزش زن خیلی نسبت به کشورهای عربی و ما بیشتره
البته بنده از فلسفه تعدد زوجات خبر ندارم میدونم چیزی که در قرآن امده بیهوده نیست اینکه به دوره و شرایط خاصی مربوط میشه یا ......... فقط یه چیزی رو میدونم که خدا زنان رو مجبور نکرده با چنین وضعی کنار بیان

(نگین);510845 نوشت:
مشکلات ما تا حدودی به خاطر نفود فرهنگ عربه ( منظورم اسلام نیست ) این تعصبات - غیرت های جاهلانه – نگاهی که به زن دارند و .... شاید علت اصلیش همسایگی ما با اعراب باشه

با سلام
درسته عربها الان تو بحث ما نیستند ولی خدایشان که هست. ما تا یک قرن قبل با عربها مگر چقدر مراوده وارتباط داشتیم که فرهنگ آنها رو یما تاثیر گذاشته باشد؟ یا اینکه در روستاهای ماها که زنها با عرض معذرت مثل حمال کار می کردند وحتی نوعا عکس پسرها زیاد حق درس خواندن هم نداشتند مگر با عربها چه ارتباطی داشتند واصلا عربها را می شناختند؟ سخن من روستاهای ما تا 50 یا 30 سال قبل است نه بیشتر، والبته در مقام دفاع از عربها نیستم ولی فکر می کنم این سخن نسبت به عربها اشتباه هست.

(نگین);510845 نوشت:
اون زمانی که شما میگی زنان هیچ ارزشی نداشتند بعید میدونم زنانی که دارای شان بودند چنین مشکلی داشتند و اینکه الان چرا اینجوری نیست به خاطر اینه که زنان با ورد به جامعه مستقل شدند تازه متوجه شدند که انسانند و دیگه زیر بار ظلم نرفتند

شان را باید جامعه به زن بدهد وزمانی که اعراب جاهلی زن را صرفا وسیله ای برای شهوت می دانستند یا در چین وهندوستان زن بدون مرد اصلا آدم حساب نمی شد وزمان مردن شوهر همسرش را هم با او زنده زنده می سوزاندند دیگ رمی خواست چه جایگاهی داشته باشد. آنچه مسلم است به زن بیچاره فرصت وزمینه بروز وظهور ندده بودند که استعداد وتوانایی های خود را در راه پیشرفت خانواده وجامعه با رعایت اصول رفتاری به کار گیرد.
بنده خدمت شما عرض کنم که زن در اصل هستی وپیشرفت حقیقی ومعنوی هیچ فرقی با مرد ندارد وخطابات قرآنی هم همین را می رساند ومساله صرفا یک فرقهای دنیایی وظاهری است که برای رعایت شان خود زن هست. والا بنده از شما وبقیه کاربران سوال می کنم. آیا غرب امروز برای زن جایگاه وارزشی قائل است یا اینکه با سر دادن شعار حقوق زنان خیلی از آنها را بسوی بردگی جنسی وکارهای طاقت فرسای زندگی که با روحیات لطیف زنانه سازش ندارد کشانده است وامروز شما مشاهده می کنید خانواده در غر ب چندان جایگاهی ندارد. وزندگی زناشویی نوعا یک قرار داد دوستانه برای کنار هم بودن در شبها وزمان استراحت است. شما برخی مصاحبه ها واظهار نظرهای بازیگران خانم هالیوود را مطاعه کنید که چطور از اینکه ابزاری برای ارضای شهوت مردان شده اند گلایه می کنند واحساس تحقیر شدید دارند.
بنده نمی گویم در کشور ما همیشه حقوق زنان وفضای لازم برای شکوفایی فکری آنها گشوده شده است ولی می توانم ادعا کنم که بعد از انقلاب عکس قبل آن فضای برای پیشرفت زنان بیشتر شد. ولی متاسفانه امروزه با تبلیغات غربی وتغییر پوشش ونگرشی که وجود داد دختران وزنان ما در دام بدتری افتاده اند.
آمار طلاقی که وجود دارد اصلا خوشایند نیست، روابط غلطی که بین دختران وپسران وحتی میان خانواده وگرایش برخی افراد متاهل به امور غلط چیزی است که محصول گسترش فرهنگ غرب در این کشو ربوده است. ودر این میان البته ماها خیلی کوتاهی کرده ایم که بستر لازم پیشرفت فکری، اجتماعی، خانوادگی را همراه با رعایت شؤون دینی واجتماعی فراهم نکرده ایم. ولی نسخه ای هم که غرب پیچیده امروزه عفاف ودین را در مجامع خودشان نابود کرده والان نوبت ماها رسیده که محصول شکست خورده آنها در کشورهای خود تجربه کنیم.
خلاصه باید یک مقدار با دید انتقادی ودقت به این مسائل نگریست. چه خوب بود معیار پیشرفت زن در جامعه ما سیره پیامبر وائمه(ع) بود که چطور ه زهرای اطهر وزینب کبری ودیگر بانوان خود ارزش وعظمت می دهند که هم خانواده های شاد، باایمان وفعال تربیت می کنند وهم در صحنه های اجتماعی پیروزمندانه ظاهر می شوند.

محی الدین;510768 نوشت:
از وقتی که روابط زن و مرد به تبع فرهنگ غربی بیش از حد رمانتیک شد و سایر عوامل .... تعدد زوجات هم کم شد

در روابط زناشویی آنچه عمده و اساس است امور روحی و معنوی است،عشق و عاطفه و احساسات است.کانون ازدواج و نقطه پیوند دو طرف به یکدیگر دل است.
حالا شما منظورتون اینه رابطه زن و مرد نباید آنقدر عاطفی و احساسی باشد تا بشه تعدد زوجات رو رواج داد؟
البته درست هم میگید چیزیی که مسلم است و آن اینکه عشق و احساسات هرگز در صورت تعدد آنقدر اوج نمی‏گیرد که در وحدت می‏گیرد.
اوج اعلای عشق و احساسات با تعدد سازگار نیست، همچنانکه با عقل و منطق نیز سازگار نیست.
تنها راه رواج دادن تعدد زوجات کم رنگ کردن عواطف و احساسات یا به قول شما از بینب ردن رومانتیک بازی بودن روابط زن و مرد است
این همون ایرادی است که بر تعدد زوجات گرفته میشه اغلب اون رو رد میکنند یا با بیان قیاس های اشتباهی مثل عشق پدر به فرزندانان درصدد توجیه برمیایند که خود بهتر میدونند این عشق کجا و اون کجا

کریم;510888 نوشت:
شان را باید جامعه به زن بدهد وزمانی که اعراب جاهلی زن را صرفا وسیله ای برای شهوت می دانستند یا در چین وهندوستان زن بدون مرد اصلا آدم حساب نمی شد وزمان مردن شوهر همسرش را هم با او زنده زنده می سوزاندند دیگ رمی خواست چه جایگاهی داشته باشد. آنچه مسلم است به زن بیچاره فرصت وزمینه بروز وظهور ندده بودند که استعداد وتوانایی های خود را در راه پیشرفت خانواده وجامعه با رعایت اصول رفتاری به کار گیرد.

سلام
جناب کریم
همان اندازه که در قدیم غرب به زن بها نمیداد و براش ارزشی قائل نمیشد اعراب و ایرانیان هم قائل نبودند
اگر بنا باشه گذشته رو برررسی کنیم زن نه در غرب و نه در شرق جایگاه و منزلتی نداشته ولی الان چی؟
وضع زنان در عربستان با وضع زنان در غرب رو در نظر بگیرید؟ این دو رو میشه واقعا مقایسه کرد؟
مهم اینه در غرب زنان تونستند به آزادی دست پیدا کنند حقوق برابر طلب کنند چیزی که عملا در کشورهای عربی دیده نمیشه
عربستان الان هم ارزشی برای زن قائل نیست و رفتارش با زنان تحقیرآمیزه . اینو رو که نمیشه منکر شد.

...........................
من قبلا هم یک سوال پرسیده بودم جواب ندادید
در کنوانسیون دفاع از حقوق کودکان، کشور ایران هم نماینده داشته تا بتونه برخی از بندهای این کنوانسیون رو مطابق دین و مذهب تغییر بده مثل همون بحث فرزندخواندگی که به سرپرست تغییر پیدا کرد. البته اینم در نظر بگیرید که خیلی از بندهای این کنوانسیون عملاً اجرا نمیشه
حالا چرا در کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان کشور ما هیچ اقدامی انجام نداد؟ به یکباره تمام بندهای این کنوانسیون رو رد کرد؟ یعنی واقعا در کشور ما هیچ تبعیضی علیه زنان وجود نداره؟ پس این همه ظلمی که در حق زنان میشه از کجا نشأت گرفته؟
از طرفی خیلی از بندهای این کنوانسیون به نظرم هیچ منافاتی با احکام خودمون نداشته پس نمیشه گفت این کنوانسیون رو میشه مطلقا رد کرد ولی رفتار ما در رد کردن آن هر امیدی رو برای دست یافتن زنان به حقوقشون از بین برد

کریم;510888 نوشت:
آمار طلاقی که وجود دارد اصلا خوشایند نیست، روابط غلطی که بین دختران وپسران وحتی میان خانواده وگرایش برخی افراد متاهل به امور غلط چیزی است که محصول گسترش فرهنگ غرب در این کشو ربوده است. ودر این میان البته ماها خیلی کوتاهی کرده ایم که بستر لازم پیشرفت فکری، اجتماعی، خانوادگی را همراه با رعایت شؤون دینی واجتماعی فراهم نکرده ایم. ولی نسخه ای هم که غرب پیچیده امروزه عفاف ودین را در مجامع خودشان نابود کرده والان نوبت ماها رسیده که محصول شکست خورده آنها در کشورهای خود تجربه کنیم.

جناب کریم شما میگین غرب تاثیر بدی در خانواده گذاشته و باید بستر لازم را برای شوونات دینی فراهم کرد خوب زمانی که خواستیم از دید دین نگاه کنیم تنها چیزی که به نظر میاد در اسلام مورد توجه قرار گرفته بود همین مسئله تعدد زوجات بود
والا هر تاپیکی شرکت کردیم همه مردهای مذهبی تعدد زوجات را حق شرعی خویش میدانستند و معتقد بودند باید از عربستان یادگرفت که چطور تعدد زوجات در آنجا موفق بوده
حالا به نظر شما یک زن چطور میتونه به مردی که هر زمان به هر علتی میتواند ازدواج موقت یا دائم کند اعتماد کنه
بعدش هم برخی میگن این کار مرد خیانت محسوب نمی شود گناه هم ندارد
خوب معلومه که زنان هم به این فکر میفتند که چرا فقط زنان باید عفت ورزند فقط زنان حق ندارند در زندگی عاشق شوند فقط زنان باید تا آخر عمر به همسرشون وفادار بمانند وقتی زنی با چنین دیدی از حقوقی که شرع برای مرد در نظر گرفته ازدواج کند ممکنه بعدا چنین افکاری سراغش بیاد

شبـنم;510892 نوشت:
در روابط زناشویی آنچه عمده و اساس است امور روحی و معنوی است،عشق و عاطفه و احساسات است.کانون ازدواج و نقطه پیوند دو طرف به یکدیگر دل است.
حالا شما منظورتون اینه رابطه زن و مرد نباید آنقدر عاطفی و احساسی باشد تا بشه تعدد زوجات رو رواج داد؟
البته درست هم میگید چیزیی که مسلم است و آن اینکه عشق و احساسات هرگز در صورت تعدد آنقدر اوج نمی‏گیرد که در وحدت می‏گیرد.
اوج اعلای عشق و احساسات با تعدد سازگار نیست، همچنانکه با عقل و منطق نیز سازگار نیست.
تنها راه رواج دادن تعدد زوجات کم رنگ کردن عواطف و احساسات یا به قول شما از بینب ردن رومانتیک بازی بودن روابط زن و مرد است
این همون ایرادی است که بر تعدد زوجات گرفته میشه اغلب اون رو رد میکنند یا با بیان قیاس های اشتباهی مثل عشق پدر به فرزندانان درصدد توجیه برمیایند که خود بهتر میدونند این عشق کجا و اون کجا

سلام علیکم،
با طرز تفکر غربی نخواهید توانست غرب را درست نقد کنید، ولی با ادبیات اسلام این کار سخت نیست، آنجا که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها از پدرشان پرسیدند که آیا مرا دوست داری؟ حضرت فرمودند که بله! حضرت زینب پرسیدند که آیا خدا را هم دوست دارید؟ حضرت فرمودند بله! حضرت زینب پرسیدند که چطور در یک دل دو محبت را جا داده‌اید؟ حضرت فرمودند که تو را دوست دارم چون خدا را دوست دارم. وقتی خدا را دوست داشته باشید آنوقت یک یا دو زن که هیچ تمام مؤمنین را می‌توان دوست داشت. این حرفها که افزایش تعداد زوجها حتماً و به صورت سیستماتیک سبب تقسیم محبت بین آنها می‌شود دو حالت دارد: یا از ضعف ایمان است و محبت خداوند در دل آن شخص نیست و یا اینکه حرفی است که برای سرگرمی زده می‌شود و البته باز باید شخص کم‌بهره از محبت خداوند باشد. انسانی که محبت خدا را در دل ندارد هم بدانید که غالباً محبت خود را در دل دارد و اگر ادعا کند زنی را دوست دارد آن زن را هم دوست دارد چون خودش را دوست دارد. در این صورت یک زن هم که داشته باشد زیاد است چون آن دوست داشتن خیلی دوست داشتن صالحی نیست.
به قول حضرت آقا این اشتباه است که شبیخون فرهنگی را می‌گوییم تهاجم فرهنگی، آنها حمله‌اشان را کرده‌اند و اثرشان را گذاشته‌اند و ما همچنان خبر نداریم که به ما حمله شده و فکر می‌کنیم به طور مستقل افکار خودمان را داریم. مثل آنها لباس می‌پوشیم، سلیقه‌هایمان منطبق بر سلیقه‌های آنها شده، قیافه‌هایمان منطبق بر قیافه‌های آنها شده، عقایدمان هم مثل عقاید آنها شده، نه فقط کلاممان که حتی سبک بیانمان هم مثل آنها شده و بعد می‌گوییم ماهواره روی ما اثر بگذارد؟ امکان ندارد و ما قوی‌تر از آن هستیم که از این چیزها متأثر شویم! فیلم هالیوود دیدن روی ما اثر بگذارد؟ موسیقی روی ما اثر بگذارد؟
این همه اصرار روی مساوات زن و مرد از همه نظر به کجا ختم خواهد شد؟ زن و مرد که یکی شوند دو جنس تبدیل می‌شوند به یک جنس و بحث تک‌جنسیتی مطرح خواهد شد؟ اصلاً چرا مرد باید با زن ازدواج کند؟ مگر زن و مرد دارد؟ خوب زن بتواند با هر جنسی که خواست ازدواج کند و مرد هم همینطور. به نظر شما آیا ازدواج با هم‌جنس در جهان و رشد سریع آن در چند دهه‌ی قبل اتفاقی با مطرح شدن دفاع از حقوق زن همراه شده است؟ آیا زوال خانواده‌ه از در کنار هم قرار گرفتن دو رغیب به جای دو مکمل موضوع غیرقابل درکی است؟ دو نفر که هر کدام می‌خواهند به آن دیگری اثبات کند که ما اینطور هستیم و شما آنطور، مدام کلکل کنند که زنان برتر هستند نه مردان یا مردان برتر هستند نه زنان. خداوند اختلاف در زبان و رنگ پوست و نژاد را هم اتفاقی قرار نداده است تا چه برسد به اختلاف آشکار جسمی و روانی در زن و مرد را، اما ما چشممان را ببندیم و بگوییم به ما گفته شده اگر حقی نه معادل که عینا مساوی مردها نداشته باشید یعنی مردها دارند از سادگی شما سوء استفاده می‌کنند و باید در خیابان‌ها تظاهرات راه بیاندازیم تا اثبات کنیم زن‌ها کم ندارند؟ نه خواهرم اینها کید شیطان است که صلاح فرزندان آدم علیه‌السلام را نخواسته. مردها به شما در طول تاریخ ظلم کرده‌اند ولی:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّـهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا يَجْرِ‌مَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَ‌بُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّـهَ ۚ إِنَّ اللَّـهَ خَبِيرٌ‌ بِمَا تَعْمَلُونَ [المائده، ۸]
ای اهل ایمان! همواره [در همه امور] قیام کننده برای خدا و [با انصاف] گواهان به عدل و داد باشید. و نباید دشمنی با گروهی [که بر شما ظلم روا داشته‌اند] شما را بر آن دارد که عدالت نورزید [و خود ظالم گردید]؛ عدالت کنید که آن به پرهیزکاری نزدیک تر است. و از خدا پروا کنید زیرا خدا به آنچه انجام می دهید آگاه است.

در روایتی داریم که آدم علیه‌السلام از خاک و حوا سلام‌الله‌علیها از خاک آدم خلق شد پس در دنیا مرد باید به خاک خدمت کند (تلاش برای آبادانی زمین) و زن به مرد (شوهرداری). آیا این سخنان متحجرانه است؟ آیا این یعنی مرد بر زن برتری دارد که زن بهتر است در خدمت او باشد؟ اگر اینطور باشد که پس خاک هم بر مرد برتری باید داشته باشد و دیگر انسانی که اشرف مخلوقات است از خاک پست هم پست‌تر خواهد بود؟ نه بلکه شما عینک بدبینی به چشمتان زده‌اید که گمان می‌کنید مثلاً تربیت فرزندان کردن وظیفه‌ی شهروندان درجه‌ی دوم است، یا شوهرداری کردن برای یک مرد اُفت دارد، مرده پررو می‌شود یا اصلاً چرا زن خدمت مرد کند و مرد خدمت زن کند؟ نهایتاً هم اینها ریشه در این دارد که یقین ندارید عدالت مطلق در قیامت اجرا خواهد شد و نه در دنیا، مگرنه بسیاری از مثالهای موجود در مورد ظلم مردها به همسرانشان شما را از حق منحرف نمی‌کرد.

تمام اسلام دارد می‌گوید انسان تکبر را کنار بگذارد و جلوی خالق خود متواضع گردد، تسلیم گردد، آنچه به او داده شد را بگیرد وآنچه از آن نهی شد را نخواهد، اینها برای خود ما خوب است ... سؤال کنید که بدانید و راحت‌تر اطاعت خدا را کنید اشکال ندارد ولی انکار کنید و بعد هم بفرمایید حتی اگر خود خداوند هم این را بگوید (چنانکه در قرآن هم گفته و تمامی انبیاء و امامان الهی و اولیاء خداوند هم آنرا تصدیق کرده‌اند، شما چرا حرف شیاطین این دوره و زمانه را بر حرف آن بزرگواران ترجیح داده‌اید؟) نخواهید پذیرفت راه درستش نیست.

یا علی

(نگین);510920 نوشت:
تنها چیزی که به نظر میاد در اسلام مورد توجه قرار گرفته بود همین مسئله تعدد زوجات بود
والا هر تاپیکی شرکت کردیم همه مردهای مذهبی تعدد زوجات را حق شرعی خویش میدانستند و معتقد بودند باید از عربستان یادگرفت که چطور تعدد زوجات در آنجا موفق بوده

سلام بر همه دوستان

باتوجه به صحبت دوست گرامی که فرمودند در تاپیکها کارشناسان فرمودند عربستان را در تعدد زوجات الگو قرار بدهیم

باید ببینیم ایا در عربستان وضعیت زنان و دختران و خانواده به گو نه ای هست که بشود انها را الگو قرار داد ؟
معمولا الگو باید خودش کارامد و خوب و مورد تایید باشد

با نگاهی به کشور عربستان می توان به وضعیت وخیم زنان انجا پی برد که شبیه بردگان افریقانی قیاس شده اند

چندی پیش یکی از دختران شاهزاده از عربستان و کاخ پدری گریخت و به غرب پناه برد

فریاد او این بود : از زندان ازادم کنید

الان در عربستان مساله زن و حقوق او مساله ای باز و مطرح در میان روشنفکران و مطبوعات ان می باشد
و جامعه عربستان در حال تحول و نگرش در این زمینه می باشد

حال کسانی که خودشان در حال تغییر و تحول و احقاق حقوق زنان می باشند چطور می توانند الگوی دیگران باشند ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

در فصاحت و بلاغت می گویند: التشبیه یقرب من وجه و یبعد من وجه. تشبیه از یک جهت نزدیک واز جهتی نسبت به مشتبه دور است.شاید این الگو قرار دادن اعراب هم صرفا از این جهت بوده.شاید واقعا اون جامعه در این مسئله موفق بوده هرچند در دیگر مسائل ناموفق هستندو...
خواستم از کارشناس دفاعی کرده باشم!!:Gig:

احمدمنتظرالمهدی;511055 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

در فصاحت و بلاغت می گویند: التشبیه یقرب من وجه و یبعد من وجه. تشبیه از یک جهت نزدیک واز جهتی نسبت به مشتبه دور است.شاید این الگو قرار دادن اعراب هم صرفا از این جهت بوده.شاید واقعا اون جامعه در این مسئله موفق بوده هرچند در دیگر مسائل ناموفق هستندو...
خواستم از کارشناس دفاعی کرده باشم!!

دوست گرامی با شاید که نمیشه الگو درست کرد ؟

من نمی دونم اون کارشناسی که عربها رو الگو در این زمینه معرفی کرده

چقدر تحقیقات انجام داده تا ببینه ایا خانواده در عربستان موفق بوده یانه ؟

چقدر احساس رضایت عربها و زنها رو از وضعیتشان بررسی کرده ؟

ایا الگو برداری از روی هوا درست و منطقیه ؟

شبـنم;510895 نوشت:
همان اندازه که در قدیم غرب به زن بها نمیداد و براش ارزشی قائل نمیشد اعراب و ایرانیان هم قائل نبودند
اگر بنا باشه گذشته رو برررسی کنیم زن نه در غرب و نه در شرق جایگاه و منزلتی نداشته ولی الان چی؟
وضع زنان در عربستان با وضع زنان در غرب رو در نظر بگیرید؟ این دو رو میشه واقعا مقایسه کرد؟
مهم اینه در غرب زنان تونستند به آزادی دست پیدا کنند حقوق برابر طلب کنند چیزی که عملا در کشورهای عربی دیده نمیشه
عربستان الان هم ارزشی برای زن قائل نیست و رفتارش با زنان تحقیرآمیزه . اینو رو که نمیشه منکر شد.
بنده به شخصه از عربها در باب نوع رفتارشان با زنان دفاع نکردم وهمچنین عربستان را در این زمینه ها الگوی مناسبی نمی دانم. ملاک برای ما اسلام است وسیره اهل بیت، که در سیره این بزرگواران وقتی مراجعه می کنید با تمام مشکلات مادی نسبت به زندگی زناشویی چیزی غیر از محبت وصمیمیت نمی بینید. سوره انسان خود بهترین شاهد است که خداوند در آن خانواده امیرالمومنین وفضایل آنها واینکه در راه خیر چطور جمعی عمل می کردند تذکر می دهد ویا حضرت زینب که تاریخ ر متحول کرد واینها زن بودند. در زمانی که همه مردها کنار کشیده بودند بجز چهار نفر این حضرت زهرا بود که زا حق دفاع کرد وبرای همیشه با نوع رفتار خود وپنهان ماندن قبرش حق را برای آیندگان مشخص کرد. آیا یک زن می خواهد در حیات وتاریخ خود بیشتر از این تاثیر گذار باشد؟
ما وقتی چنی الگوهایی داریم چرا باید دنبال عربستان یا غرب باشیم که چطور با زن رفتار کرد اند که صد البته اگر کاری به نفع او انجام داده اند در برابر چندین مورد هم علیه او اقدام کرده اند.
عربستان الگو ی ما نیست تا در برابر غرب قرار دهیم. سخن دیگر اینکه آِیا آزادی به هر قیمتی حتی برده جنسی کردن زن هم درست است؟ آیا استفاده نامشروع از زن در پارتی ها وفیلم ها مصداق آزادی است؟
خود محققان غربی نفی می کنند.

[="Tahoma"][="Navy"]

(نگین);510845 نوشت:
مشکلات ما تا حدودی به خاطر نفود فرهنگ عربه ( منظورم اسلام نیست ) این تعصبات - غیرت های جاهلانه – نگاهی که به زن دارند و .... شاید علت اصلیش همسایگی ما با اعراب باشه
درسته قبول دارم زمانی در تمام دنیا چند همسری بوده ولی به نظرتون فرق زنان اون زمان با دوره ما چی بوده؟؟ اون زمانی که شما میگی زنان هیچ ارزشی نداشتند بعید میدونم زنانی که دارای شان بودند چنین مشکلی داشتند و اینکه الان چرا اینجوری نیست به خاطر اینه که زنان با ورد به جامعه مستقل شدند تازه متوجه شدند که انسانند و دیگه زیر بار ظلم نرفتند مثلا همین حرف یکی از این بزرگان گفته بود بهتره زنان شاغل نشوند تا همچنان وابسته به شوهرشان بمانند تا اگر ظلمی از سوی شوهرشون صورت گرفت سراغ طلاق نرن کاملا موضوع رو روشن میکنه
اینکه الان در کشورهای غربی چنین مسائلی پیدا نمیشه و اینجا هنوز وجود داره برمیگرده به اینکه زنان در آنجا تا حدودی موفق شدند به حقوقشون برسند ولی متاسفانه در کشورهای عربی و کشور ما هنوز این اتفاق نیفتاده ولی ما میایم میگیم پیشرفت غرب توی همه زمینه ها عالیه فوق العاده اس کافیه فقط برسیم سر مسائل زنان دیگه میگ بده و باعث فروپاشی زندگی خانواده ها شده اینکه بگم غرب باعث شده زنان زیر بار ظلم نروند سخن درستیه ؟؟ در همین کشورهای پیشرفته ارزش زن خیلی نسبت به کشورهای عربی و ما بیشتره
البته بنده از فلسفه تعدد زوجات خبر ندارم میدونم چیزی که در قرآن امده بیهوده نیست اینکه به دوره و شرایط خاصی مربوط میشه یا ......... فقط یه چیزی رو میدونم که خدا زنان رو مجبور نکرده با چنین وضعی کنار بیان

سلام
تاثیر فرهنگها رو قبول داریم اما تصور بنده این است که وقتی می پذیریم در گذشته همه جا بوده این تاثیر پذیری تقریبا موضوعیت ندارد و ربطی به ارزش گذاری به زن هم ندارد
ما باید به چند نکته توجه کنیم :
1- مسولیتهای زن و مرد در عالم آفرینش
2- ویژگیهای روحی و روانی آندو
3- آسیبهای کوچک و بزرگ نادیده گرفتن مسولیتها و نقشهای زن و مرد
4- آسیبهای فردی و اجتماعی مرتبط با خانواده ها
به نظر بنده مساله تعدد زوجات یک امر ثانوی و عارضی است و اصالت ندارد
به این معنا که تعدد زوجات پذیرفته شده تا جبران کننده برخی آسیبهای فردی و اجتماعی باشد
آسیبهای فردی مانند میل طبیعی یک مرد به تعدد زوجات چه اینکه بعضی مردان به لحاظ جسمانی و روحی با یک زن نیازشان برآورده نمی شود خوب اگر به این نیاز طبیعی فرد خاص توجه نشود باید پذیرفت که به انحراف کشیده شود
آسیبهای اجتماعی مانند نیاز زنان مطلقه و یا شوهر از دست داده به حمایت مالی و روحی یک مرد ، این هم نیازی طبیعی است که راهش پذیرش تعدد زوجات برای کسانی است که امکان این امر را دارند
وقتی ما با نگاه مدیریتی به مساله تعدد زوجات نگاه می کنیم آنرا راه حل مناسب و معقولی برای آن می یابیم و مهر تایید بر آن می زنیم هرچند به لحاظ یک فرد از افراد جامعه نتوانیم آنرا درست درک کنیم
بعبارت دیگر حکم تعدد زوجات یک حکم مدیریتی در دین است . دین با این حکم بدنبال مدیریت صحیح برخی آسیبهای طبیعی ( تاکید می کنم طبیعی ) است .
خوب این معنا مستلزم تحقق یک بلوغ در اندیشه زن و مرد جامعه است که مطلب را به این نحو بپذیرند و نه به نحو فعلی که تعدد زوجات محملی برای هوسرانی است
اگر این معنا بدین نحو پذیرفته شد چه بسا آن بلوغ فکری و روحی به زنان هم این اجازه را بدهد که همسر دیگری را در کنار خود برای شوهرشان ببینند هرچند با طبع اولیه زنانه آنها سازگار نیست
در این منظر زن آنقدر تعالی پیدا کرده که پذیرفته شوهرش به قصد جبران یک آسیب اجتماعی که تمامش با ایمان و اسلام بهم پیوسته است همسر دیگری داشته باشد
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

شبـنم;510892 نوشت:
در روابط زناشویی آنچه عمده و اساس است امور روحی و معنوی است،عشق و عاطفه و احساسات است.کانون ازدواج و نقطه پیوند دو طرف به یکدیگر دل است.
حالا شما منظورتون اینه رابطه زن و مرد نباید آنقدر عاطفی و احساسی باشد تا بشه تعدد زوجات رو رواج داد؟
البته درست هم میگید چیزیی که مسلم است و آن اینکه عشق و احساسات هرگز در صورت تعدد آنقدر اوج نمی‏گیرد که در وحدت می‏گیرد.
اوج اعلای عشق و احساسات با تعدد سازگار نیست، همچنانکه با عقل و منطق نیز سازگار نیست.
تنها راه رواج دادن تعدد زوجات کم رنگ کردن عواطف و احساسات یا به قول شما از بینب ردن رومانتیک بازی بودن روابط زن و مرد است
این همون ایرادی است که بر تعدد زوجات گرفته میشه اغلب اون رو رد میکنند یا با بیان قیاس های اشتباهی مثل عشق پدر به فرزندانان درصدد توجیه برمیایند که خود بهتر میدونند این عشق کجا و اون کجا

سلام
رابطه زن و مرد و تمایل آنها به یکدیگر ناشی از یک برنامه الهی با هدفی مشخص است . هدف این برنامه بقای نسل انسان بوده است . یعنی تمام آنچه که برای زن و مرد امروز کعبه آمال شده ( عشق به جنس مخالف) خود یک برنامه الهی است و نه یک هدف و البته این برنامه هم خیلی زیبا طراحی شده است . خدای متعال این برنامه را بطوری طراحی کرده است که اهداف جنبی متعدد دیگری هم محقق میشود . از نظر ما اگر عشق به همسر نمودی از روح فداکاری و از خودگذشتگی است ( که آنوقت منحصر در همسر نخواهد بود) کمال ارزشمندی است اما اگر نمودی از لذت جویی و نفسانیت است نه تنها کمالی نیست بلکه یک بار بر دوش انسان در طریق کمال است .
خلاصه اینکه این عشق به همسر را یا باید شما در تابلو حضور و نقش آفرینی و اهداف زندگی انسان بطور سازگار تببین کنید یا بی دلیل از ان دفاع نکنید
در این طرحی که ما ارائه کردیم مودت و رحمت زن و شوهر به همدیگر یکی از لوازم تحقق هدف است و نه خود هدف .
البته در نگاه مدیریتی دین به جامعه اقتضائاتی است که زن یا مرد خواه ناخواه بایدبپذیرند و اگر نپذیرند آسیبهای بزرگتری متوجه آنها خواهد بود
اگر ما می پذیریم که در هنگام جنگ خدای متعال با فرمان جهاد مردان را از خانواده جدا کند و آنها را به میدان شهادت بکشاند باید بپذیریم که در صورت وجود آسیبهای دیگری در اجتماع هم زن حس زنانه خود را کنترل کند تا یک مشکل از مشکلات و خطرات اجتماع رفع گردد ( در پست 71 تا اندازه توضیح داده ام )
خلاصه اینکه عشق و عاطفه بین زن و مرد توجیه کننده عدم تعدد زوجات نیست
یا علیم[/]

شبـنم;510892 نوشت:
در روابط زناشویی آنچه عمده و اساس است امور روحی و معنوی است،عشق و عاطفه و احساسات است.کانون ازدواج و نقطه پیوند دو طرف به یکدیگر دل است.
حالا شما منظورتون اینه رابطه زن و مرد نباید آنقدر عاطفی و احساسی باشد تا بشه تعدد زوجات رو رواج داد؟
البته درست هم میگید چیزیی که مسلم است و آن اینکه عشق و احساسات هرگز در صورت تعدد آنقدر اوج نمی‏گیرد که در وحدت می‏گیرد.
اوج اعلای عشق و احساسات با تعدد سازگار نیست، همچنانکه با عقل و منطق نیز سازگار نیست.
تنها راه رواج دادن تعدد زوجات کم رنگ کردن عواطف و احساسات یا به قول شما از بینب ردن رومانتیک بازی بودن روابط زن و مرد است
این همون ایرادی است که بر تعدد زوجات گرفته میشه اغلب اون رو رد میکنند یا با بیان قیاس های اشتباهی مثل عشق پدر به فرزندانان درصدد توجیه برمیایند که خود بهتر میدونند این عشق کجا و اون کجا

با عرض سلام

محبت بین زن و مرد اندازه ای دارد. اندازه اش هم اینقدر هست که مخالفت با اوامر الهی نباشد.

چه درمورد زن و چه در مورد مرد. زن اگر دید محبتی که از همسرش توقع دارد باعث میشه همسرش از حلال روگردان شده و به حرام بیفتد ، این بالاتر از حد محبتی هست که خداوند آن را تعیین فرموده.

از آن طرف انتظار زیادی در محبت تبدیل به کینه و کدورت میشود. وقتی زن آنچیزی را که خواست، از همسرش ندید موجب کینه و کدورت میشود.

همینطور هم هست نسبت به مرد. اگر بخواهد در این محبت آنقدر کم بگذارد که همسرش به گناه بیفتد او هم مرتکب گناه شده....



کلیپ صوتی بسیار مهم /استاد پناهیان : حد محبت زوجین چقدر است؟

زمان فایل:۰۸:۳۲
حجم فایل:۲.۰۵MB

[=arial] دانلود فایل


انتظار زیادی در محبت سوء استفاده از محبت است، مقدمه ایجاد نفرت است.

الهجران عقوبت العشق: جدایی عقوبت عشق است.

چرا آمار طلاق بسیار بالاست ؟ چون زیادی به این محبت پرداخته شده.

شبـنم;510895 نوشت:
من قبلا هم یک سوال پرسیده بودم جواب ندادید
در کنوانسیون دفاع از حقوق کودکان، کشور ایران هم نماینده داشته تا بتونه برخی از بندهای این کنوانسیون رو مطابق دین و مذهب تغییر بده مثل همون بحث فرزندخواندگی که به سرپرست تغییر پیدا کرد. البته اینم در نظر بگیرید که خیلی از بندهای این کنوانسیون عملاً اجرا نمیشه
حالا چرا در کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان کشور ما هیچ اقدامی انجام نداد؟ به یکباره تمام بندهای این کنوانسیون رو رد کرد؟ یعنی واقعا در کشور ما هیچ تبعیضی علیه زنان وجود نداره؟ پس این همه ظلمی که در حق زنان میشه از کجا نشأت گرفته؟
از طرفی خیلی از بندهای این کنوانسیون به نظرم هیچ منافاتی با احکام خودمون نداشته پس نمیشه گفت این کنوانسیون رو میشه مطلقا رد کرد ولی رفتار ما در رد کردن آن هر امیدی رو برای دست یافتن زنان به حقوقشون از بین برد

بنده به طور مفصل از جریان این کنوانسیونها اطلاعی ندارم ولی آنطور که یادم هست وحدود ده سال پیش این کنوانسیون حقوق زنان مطح بود علتی که ایران وارد آن نشد بخاطر این است که تلقی که غرب از حقوق زن دارد واین کنوانسیون هم بر اساس آن نوشته شده مبانی این فکر با مبانی فکر اسلامی در مورد زنان وحقوق وجایگاه آنها در اسلام فرق می کند فلذا نمی شود ما جزء این کنوانسیون باشیم.
اما در مورد کودکان مساله به اهمیت زنان نیست چون در مورد کودکان بحث جفاهایی است که در جاهای مختلف بر کودکان می شود ویا بحث کودکان بی سرپرست واینکه از کودکان قبل از سن بلوغ کار کشیده شود بدون اینکه شراطیط آنها مراعات شود. لذا اصل این کنوانسیون بر اساس احترام به حقوق کودکان است وچه بسا با مبانی دینی زیاد مشکلی نداشته باشد اما د رمورد حقوق زنان مبنای قضیه بر برابری زن ومرد در تمام امور است که طبق مبانی دینی ما این پذیرفته شده نیست بنا به مصالح وملاکاتی که وجود دارد ودانشمندان مثل آیة الله جوادی آملی، شهید مطهری، استاد علی حائری صفایی وغیره در کتابهای خودآنها را بطور مشروح توضیح داده اند.

(نگین);510920 نوشت:
جناب کریم شما میگین غرب تاثیر بدی در خانواده گذاشته و باید بستر لازم را برای شوونات دینی فراهم کرد خوب زمانی که خواستیم از دید دین نگاه کنیم تنها چیزی که به نظر میاد در اسلام مورد توجه قرار گرفته بود همین مسئله تعدد زوجات بود

این یک مساله فرعی است که در سالهای اخیر ودر بحث شبهاتی که علیه دین وارد می شود بیشتر مطرح شده است. اما دین ما بیشتر از اینها برای زن ارزش قائل است واجازه نمی دهد پولی را که حق زن است مثلا از طریق ارث به او رسیده بدون اجازه اش مرد تصاحب کند ویا اینکه می تواند در برابر کاری که در خانه انجام می دهد ونگهداری کودکان از مرد طلب مزد کند.
می خواهم عرض کنم که چه زن از مرد پول بخواهد یا نخواهد دین برای کار وزحمت زن ارزش قائل است. در عین حال چقد راحادیث که در باب تکریم زن وارد شده است. مثلا ما در احادیث داریم که به دختران خود بیشتر از پسران محبت کنید وآنها را مقدم بدارید. یا اینکه توصیه به اینکه مرد به همسرش بگوید: دوستت دارم. سفارش به خوش اخلاقی با همسر، تکریم او، تقدیر از زحماتش همه توصیه دین است که می توانید با خواندن جلد 20 جامع احادیث الشیعه کمب با این سفارشها ودیدگاه اسلام به زن آشنا شوید.
در عین حال سلیقه بد مسلمانها وعدم جامعیت دینی مردان وزنان را نباید به پای اسلام نوشت. اینهمه که اسلام توصیه به دوری از ارتباط با نامحرم واعمال خلاف شرع می کند همه برای تکریم اسنان بالاخص زن است که ارزش وجودی خود را ارزان نفروشدکه حداقل بهایش بهشت است. امروزه شما مشاهده می کنید غربی که زن را با دان آزادی مطلق وبرابر دانستن با مرد به منجلاب فساد کشاند که زن غربی الان آروز می کند مثل برخی ها عفت خود را حفظ می کرد وتحت تاثیر اجتماع قرار نمی گرفت که در این رابطه می تواننید به کتاب دختران عفاف را بر می گزینند نوشته یک زن آمریکایی چاپ نشر معارف مراجعه کنید.

با سلام مجدد
والا نمیدونم دیگه چی بگم، شاید هم، شما آقایان بهتر از خودمون ما خانمها رو میشناسید
میگن انسان، عاطفي‌ترين موجود زنده روانشناختي است. عاطفه است كه انسان را آفريده و انسان است كه پيشتر و غالباً با عواطفش زندگي مي‌كند تا عقلش. تقريباً هيچ عمل انسان را نمي‌توان يافت كه به نحوي رنگ عاطفي نداشته باشد. توليدمثل، حفظ و بقاي نسل و حتي ادامه حيات عمدتاً معلول عواطف‌اند تا عقل. راه دستيابي به ازدواج موفق و يك زندگي خانوادگي سرشار از خوشبختي، نوع رابطه احساسی و عاطفی بین زوجین است ازدواج و زندگي زناشويي يك بافت سرشار از عاطفه است
زوج‌هاي شاد در مقايسه با زوج‌هايي كه رابطه عاطفي خوبي ندارند، احساس همدلي بيشتري نسبت به هم نشان مي‌دهند و نسبت به احساسات يكديگر حساسيت بيشتري به‌ خرج‌ مي‌دهند.
از طرفی بازم میگن زن احساساتیه، میگن احساسات زن اونقدر قویه که بعضی وقتها بر عقلش چیره میشه، میگن تنها چیزی که یک زن از روابط زناشویی اش میخواد عواطف و احساساته، روان شناسان ثابت کردند هر میزان عواطف و احساسات در زندگی زناشویی بین زن و مرد بیشتر باشه رابطه عمیق تر و پایدارتر میشه چنین زن و شوهری یه خانواده مستحم رو تشکیل میدن و فرزندان در سایه این عاطفه بهتر رشد یافته و نسبت به دیگر دوستان خود موفق تر اند.
حالا چطور انتظار دارید زنان بپذیرند که مردان باید همیشه یه گوشه قلبشون رو خالی نگه دارند تا عشق به زن و بچه مانع از تعدد زوجات آنها در راستای مصالح جامعه !!! نشود.
عشق زیاد هیچ وقت مانع عشق خدا نمیشه عشق به یک انسان خاکی باعث میشه معنی عشق خدا رو بفهمی خیلی وقتها آدمها از عشق زمینی به عشق آسمانی رسیده اند چقدر خوبه این عشق زمینی عشق به همسر باشه .
دوست عزیزی که انتظار داری همسرت بهت وفادار بمانه در هر صورتی، انتظار داری اگر نتونستی جلوی نیازت رو بگیری به متعه و ازدواج مجدد روی بیاری، با صراحت میگی مرد ممکنه دوباره عاشق شود، یا همسرش نتونه نیازشو رفع کنه، همسر شما هم همین انتظار رو از شما دارد. چطور خودت رو محق میدونی و اون رو نه.
اینجا یه سایت دینیه همیشه گفته میشد مرد غریزه اش بیشتر، ممکنه به زن دیگه ایی غیر همسرش دل بسته شه، ولی زن به یک مرد دلبسته میشه، روحیه اش مخالف چندهمسریه زنانه، هنوز هم رو حرفت هستی؟؟
پس یه سر به این تایپک بزن http://www.askdin.com/thread38861-14.html#post511249
از این موردها زیادن، آرمیتاهای دنیای واقعی خیلی بیشتر از یک موردی هست که تو این سایت اومد و مشکلشو بیان کرد. چه راهکاری بهش میدی جز عفت و پاکدامنی
همسرت هم همین توقع رو ازت داره، عفت و پاکدامنی پیشه کنی همین ، جز این از نظر من خیانته. حالا شما هر اسم دیگه ایی میخوای روش بزار.
فقط یه چیز دیگه تو یه تایپکی پرسیدیم چرا حضرت علی و پیامبر در زمان حضرت فاطمه و حضرت خدیجه تنها یک همسر داشته اند گفته شد چون جایگاه اون بانوها فرق میکنه اونا برتر بوده اند پس بقیه زنها ارزش ندارند باید رو سر هر کدومشون دو سه هوو و بی نهایت صیغه بیاد ؟؟؟؟ این خیلی تاسف آوره که اینطور پاسخ میدید .

شبـنم;511343 نوشت:
با سلام مجدد
والا نمیدونم دیگه چی بگم، شاید هم، شما آقایان بهتر از خودمون ما خانمها رو میشناسید
میگن انسان، عاطفي‌ترين موجود زنده روانشناختي است. عاطفه است كه انسان را آفريده و انسان است كه پيشتر و غالباً با عواطفش زندگي مي‌كند تا عقلش. تقريباً هيچ عمل انسان را نمي‌توان يافت كه به نحوي رنگ عاطفي نداشته باشد. توليدمثل، حفظ و بقاي نسل و حتي ادامه حيات عمدتاً معلول عواطف‌اند تا عقل. راه دستيابي به ازدواج موفق و يك زندگي خانوادگي سرشار از خوشبختي، نوع رابطه احساسی و عاطفی بین زوجین است ازدواج و زندگي زناشويي يك بافت سرشار از عاطفه است
زوج‌هاي شاد در مقايسه با زوج‌هايي كه رابطه عاطفي خوبي ندارند، احساس همدلي بيشتري نسبت به هم نشان مي‌دهند و نسبت به احساسات يكديگر حساسيت بيشتري به‌ خرج‌ مي‌دهند.
از طرفی بازم میگن زن احساساتیه، میگن احساسات زن اونقدر قویه که بعضی وقتها بر عقلش چیره میشه، میگن تنها چیزی که یک زن از روابط زناشویی اش میخواد عواطف و احساساته، روان شناسان ثابت کردند هر میزان عواطف و احساسات در زندگی زناشویی بین زن و مرد بیشتر باشه رابطه عمیق تر و پایدارتر میشه چنین زن و شوهری یه خانواده مستحم رو تشکیل میدن و فرزندان در سایه این عاطفه بهتر رشد یافته و نسبت به دیگر دوستان خود موفق تر اند.
حالا چطور انتظار دارید زنان بپذیرند که مردان باید همیشه یه گوشه قلبشون رو خالی نگه دارند تا عشق به زن و بچه مانع از تعدد زوجات آنها در راستای مصالح جامعه !!! نشود.
عشق زیاد هیچ وقت مانع عشق خدا نمیشه عشق به یک انسان خاکی باعث میشه معنی عشق خدا رو بفهمی خیلی وقتها آدمها از عشق زمینی به عشق آسمانی رسیده اند چقدر خوبه این عشق زمینی عشق به همسر باشه .
دوست عزیزی که انتظار داری همسرت بهت وفادار بمانه در هر صورتی، انتظار داری اگر نتونستی جلوی نیازت رو بگیری به متعه و ازدواج مجدد روی بیاری، با صراحت میگی مرد ممکنه دوباره عاشق شود، یا همسرش نتونه نیازشو رفع کنه، همسر شما هم همین انتظار رو از شما دارد. چطور خودت رو محق میدونی و اون رو نه.
اینجا یه سایت دینیه همیشه گفته میشد مرد غریزه اش بیشتر، ممکنه به زن دیگه ایی غیر همسرش دل بسته شه، ولی زن به یک مرد دلبسته میشه، روحیه اش مخالف چندهمسریه زنانه، هنوز هم رو حرفت هستی؟؟
پس یه سر به این تایپک بزن http://www.askdin.com/thread38861-14.html#post511249
از این موردها زیادن، آرمیتاهای دنیای واقعی خیلی بیشتر از یک موردی هست که تو این سایت اومد و مشکلشو بیان کرد. چه راهکاری بهش میدی جز عفت و پاکدامنی
همسرت هم همین توقع رو ازت داره، عفت و پاکدامنی پیشه کنی همین ، جز این از نظر من خیانته. حالا شما هر اسم دیگه ایی میخوای روش بزار.
فقط یه چیز دیگه تو یه تایپکی پرسیدیم چرا حضرت علی و پیامبر در زمان حضرت فاطمه و حضرت خدیجه تنها یک همسر داشته اند گفته شد چون جایگاه اون بانوها فرق میکنه اونا برتر بوده اند پس بقیه زنها ارزش ندارند باید رو سر هر کدومشون دو سه هوو و بی نهایت صیغه بیاد ؟؟؟؟ این خیلی تاسف آوره که اینطور پاسخ میدید .

سلام علیکم

خانم شبنم مساله تعدد زوجات واجب نیست و در موارد استثناء تجویز شده ، بنابراین هر کسی که الگویش پیغمبر اسلام باشد هیچ گاه جز در موارد ضروری رو به چنین کاری نمیاورد.

بقیه هم افرادی هستند که اگر از راه حلال وارد نشوند به گناه میفتند.

همه فرمایشات شما قابل قبول اما برای این افراد راهی نیست جز ازدواج چه دائم چه موقت، این افراد اگر ازدواج کنند زنانی را که بدون همسر هستند تحت پوشش قرار داده و از رواج گناه و فساد در کل جامعه جلوگیری خواهد شد.

اما اگر چنین راهی نباشد هیچ خانم متاهلی و هیچ خانواده ای از خطر فساد و فحشا در امان نخواهد بود.

[="Tahoma"][="Navy"]

شبـنم;511343 نوشت:
زوج‌هاي شاد در مقايسه با زوج‌هايي كه رابطه عاطفي خوبي ندارند، احساس همدلي بيشتري نسبت به هم نشان مي‌دهند و نسبت به احساسات يكديگر حساسيت بيشتري به‌ خرج‌ مي‌دهند.

سلام
شاد بودن چیز خوبیه اما هدف نیست ماهم به علاقه بین زن و مرد به تبع موده و رحمه دینی تاکید می کنیم اما آنرا مقصد نمی دانیم . این مثل آنستکه دو نفر بخواهند باهم به مقصدی بروند . میتوانند دائما با هم دعوا کنند یا با لبخند و شادی بروند خوب مطمئنا دومی بهتر است و اولی مشکل ساز اما بالاخره رفتن به مقصد اساس مساله است .

شبـنم;511343 نوشت:
حالا چطور انتظار دارید زنان بپذیرند که مردان باید همیشه یه گوشه قلبشون رو خالی نگه دارند تا عشق به زن و بچه مانع از تعدد زوجات آنها در راستای مصالح جامعه !!! نشود.

برای انجام بسیاری از مسوولیتهای اجتماعی نه تنها میل قلبی ضرورت ندارد بلکه گاهی باید خلاف میل دل هم عمل کرد مگر خداوند در مورد انفاق خانواده مولا علی ع نفرمود علیرغم نیازشان انفاق کردند

شبـنم;511343 نوشت:
عشق زیاد هیچ وقت مانع عشق خدا نمیشه عشق به یک انسان خاکی باعث میشه معنی عشق خدا رو بفهمی خیلی وقتها آدمها از عشق زمینی به عشق آسمانی رسیده اند چقدر خوبه این عشق زمینی عشق به همسر باشه .

بله تجربه عشق زمینی خوبه اما در صورتی که انسان نگاه متعالی داشته باشد و در مرحله بعد اونو به آسمون بکشونه نه اینکه پای در گل دنیا و مادیات بمونه

شبـنم;511343 نوشت:
دوست عزیزی که انتظار داری همسرت بهت وفادار بمانه در هر صورتی، انتظار داری اگر نتونستی جلوی نیازت رو بگیری به متعه و ازدواج مجدد روی بیاری، با صراحت میگی مرد ممکنه دوباره عاشق شود، یا همسرش نتونه نیازشو رفع کنه، همسر شما هم همین انتظار رو از شما دارد. چطور خودت رو محق میدونی و اون رو نه.

مرد باید تمام نیازهای جسمی و روحی همسرشو تامین کنه و در تعدد همسر هم باید تا حد ممکن موافقت همسر اول رو داشته باشه

شبـنم;511343 نوشت:
پس یه سر به این تایپک بزن نمی تونم به زندگی با همسرم ادامه بدم
از این موردها زیادن، آرمیتاهای دنیای واقعی خیلی بیشتر از یک موردی هست که تو این سایت اومد و مشکلشو بیان کرد. چه راهکاری بهش میدی جز عفت و پاکدامنی
همسرت هم همین توقع رو ازت داره، عفت و پاکدامنی پیشه کنی همین ، جز این از نظر من خیانته. حالا شما هر اسم دیگه ایی میخوای روش بزار.
فقط یه چیز دیگه تو یه تایپکی پرسیدیم چرا حضرت علی و پیامبر در زمان حضرت فاطمه و حضرت خدیجه تنها یک همسر داشته اند گفته شد چون جایگاه اون بانوها فرق میکنه اونا برتر بوده اند پس بقیه زنها ارزش ندارند باید رو سر هر کدومشون دو سه هوو و بی نهایت صیغه بیاد ؟؟؟؟ این خیلی تاسف آوره که اینطور پاسخ میدید .

اینکه زن با همسر خودش مشکل پیدا کنه چیز محالی نیست
یا از انتخاب اشتباه یا از عملکرد بد مرد و یا خدای نکرده از لاقیدی زن در کنترل عواطفش نسبت به دیگران ممکنه ناشی بشه
اینها امور عارضی هستند و قابل پیشگیری هستند و ربطی به واقعیتهای منطقی جامعه مثل وجود زنان نیازمند به حمایت همسر ندارد
یا علیم[/]

شبـنم;511343 نوشت:
حالا چطور انتظار دارید زنان بپذیرند که مردان باید همیشه یه گوشه قلبشون رو خالی نگه دارند تا عشق به زن و بچه مانع از تعدد زوجات آنها در راستای مصالح جامعه !!! نشود.

خواهر گرامی نمی دانم کتاب جایگاه حقوق زن در اسلام شهید مطهری را مطالعه کرده اید یا نه؟ ایشان در فصل آخر این کتاب در باب تعدد زوجات صحبت کرده اند وآنطور که از کلمات ویل دورانت وگوستاولبون وسایر اشخاص وادله اثبات می کنند مساله تعدد زوجات منشأش از اسلام نیست بلکه این قضیه ابتدائا در میان اعراب جاهلی وایرانیان در دوران ساسانی وقبل آن بوده وهمچنین در سایر ممالک وبلاد وفاجعه آمیز بوده است بطوری که در ایران یک مرد می توانسته با ده زن ازدواج کند یا حکام حرمسرا تشکیل دهند ومثل خسروپرویز که گفته اند در حرمسرای او 3000زن بوده است. ودر میان عربهای جاهلی قبل از اسلام نیز جایگاه زن خیلی بد بوده ومی شود گفته صرفا ابزار جنسی بوده وآنهم به انواع مختلف که بنده شرم دارم بیشتر از این توضیح دهم وانشاء الله مراجعه کرده ومطالعه می کنید.
تنها کاری که اسلام در این میان انجام داده مقدار این همسران را محدود کرده وبیشتر از چهار تا را اجازه نداده است در عین حالی که برای این زنان حقوقی هم قرار داده است که مرد باید این حقوق را رعایت کند که البته درنهایت هم توصیه خود اسلام تک همسری است که در سوره نساء می فرماید یک همسر به عدالت نزدیکتر است.
به هر حال وقتی ما در مورد احکام اسلام صحبت می کنیم باید تمام این جهات را در نظر بگیریم وببینیم اسلام واقعا در حق زن خدمت کرده ویا العیاذ بالله ظلم. بنده حقیر با توجه به این سخنان که البته مفصل وبا ادله است تصور این است که اسلام بزرگترین خدمت را در حق زن انجام داده است.
در فضای امروز جامعه هم در نظر بگیرید آیا ارضای نفس از طریق راههای نامشروع وکثیف بهتر است یا راه مشرع، مسلم می فرمایید راه مشروع، برای احقاق این راه مشروع باید ابزار آن هم فراهم باشد. اگر بخواهیم واقع بینانه قضاوت کنیم شاهد هستیم که در میان مردان تمایل به مسائل جنسی وابراز آن زیاداست که در صورت عدم ارضاء از راه مشروع از راههای نامشروع که با تاسف شدید امروزه زیاد هم شده انجام خواهد گرفت. اینهمه روابط دختر وپسر که وجود دارد ومرتکب محرمات هستند بهتر است یا عمل به فرمولهای اسلامی، برای ارضاء جنسی، علی الظاهر از نظری علمی هم اثبات کرده اند که زن به تک همسری راضی است چون قبل از اسلام موارد زیادی بوده که زنانی که کم هم نبوده اند با افراد زیادی روابط نامشروع داشته اند یا در بعی موارد ازدواجها قبیله ای بوده که افراد قبیله با هر کدام از زنان قبیله می توانستند ارتباط زناشویی داشته باشند.
اما مشخص شده عکس زن مرد به تک همسری زیاد تمایلی ندارد. به نظر شما این خواست درونی ویا بگوییم نیاز درونی را اسلام چطور حل کند؟ چون به زور که نمی شود گفت باید یک همسر داشته باشی وبیتشر از آن حرام ودر حکم زنا است. چون در اینصورت مثل الان که راه ازدواج موقت وتعدد زوجات تقریبا بسته است اشخاص دچار ارتباطهای نامشروع می شوند. چون با تاسف تمام الان قبحی که ازدواج موقت دارد علی الظاهر زنا ندارد. اسلام در مقام ظلم به زن نبوده بلکه می خواسته این نیاز مرد از طریق مشروع تامین شود تا مثل دنیای امروز هم چیز با هم قاطی نشود.

شبـنم;511343 نوشت:
اینجا یه سایت دینیه همیشه گفته میشد مرد غریزه اش بیشتر، ممکنه به زن دیگه ایی غیر همسرش دل بسته شه، ولی زن به یک مرد دلبسته میشه، روحیه اش مخالف چندهمسریه زنانه، هنوز هم رو حرفت هستی؟؟

حرف شما درست است اما سخن در این است که اگر این غریزه بر اساس حقوق واصولی که اسلام در ازدواج مجدد برای زن قرار داده است حل نشود این اشخاص عمدتا برای ارضای خود به راههای دیگر کشیده خواهند شد وآنوقت دیگر این حقوق وقید وبندها هم وجود ندارد. خوب الان با این شرایط باید کدام راه را انتخاب کرد؟

شبـنم;511343 نوشت:
فقط یه چیز دیگه تو یه تایپکی پرسیدیم چرا حضرت علی و پیامبر در زمان حضرت فاطمه و حضرت خدیجه تنها یک همسر داشته اند گفته شد چون جایگاه اون بانوها فرق میکنه اونا برتر بوده اند پس بقیه زنها ارزش ندارند باید رو سر هر کدومشون دو سه هوو و بی نهایت صیغه بیاد ؟؟؟؟ این خیلی تاسف آوره که اینطور پاسخ میدید .

این سخنان زمانی مطرح است که ازدواجهای بعدی را صرفا برای لذت جنسی بدانیم در حالی که تمام این ازدواجها بخاطر مصالح دلایلی بوده است وبحث ارضای جنسی نیست. در مورد زنان پیامب رمی توانید به مقاله ای که علامه طباطبایی دارند در کتاب ی تحت عنوان علی الظاهر اسلام شناسی چاپ شده مراجعه کنید. در مورد حضرت علی علیه السلام هم اولا ایشان امامه خواهر زاده حضرت زهرا را با وصیت خود حضرت می گیرند. در مورد ام البنین برای تولد پسراین قوی وقهرمان که در کربلا در کنار اباعبدالله باشند ازدواج می کنند وسایر موارد هم با این اوصاف ودلایل بوده است.
اگر حضرت زهرا احترام وجایگاه داشته اند ما هم باید با زنان خود با الگو قرار دادن رفتار امیرالمومنین با آن حضرت رفتار کنیم وهمچنین زنان با الگو قرار دادن رفتا رحضر زهراء، ولی با توجه به اینکه ازدواجهای این دو بزرگوار بخاطر مصالح اسلامی بوده نمی شود تنها علت را این مساله دانست.

محی الدین;511183 نوشت:
آسیبهای فردی مانند میل طبیعی یک مرد به تعدد زوجات چه اینکه بعضی مردان به لحاظ جسمانی و روحی با یک زن نیازشان برآورده نمی شود خوب اگر به این نیاز طبیعی فرد خاص توجه نشود باید پذیرفت که به انحراف کشیده شود

ببینید ما نمیگیم مردان فقط یه زن بگیرند هر چند تایی که دوست داشتند بگیرند منظور ما این است مردی که به خاطر نیاز جنسی ازدواج میکند یا کسی که قصد تعدد زوجات دارد یا اینکه تنوع طلبه باید قبل از ازدواج بیان کند که قصد تعدد زوجات دارد چه بسا بعضی از خانم ها هم شاید با این مسئله مشکلی نداشته باشند اما در حال حاضر عرف جامعه به گونه ای است که همه فکر میکنند خدا یکی و عشق هم یکی باید باشه
خوب وقتی زنی با چنین طرز فکری ازدواج میکند و بعدا با مشکل روبه رو میشود فکر نمیکنید چه ضربه روحی بزرگی بخوره و به خودش حق میده که به این مرد وفادار نباشد
چنین مردانی نباید انتظار داشته باشند همسرانشان هم تا آخر عمر به آنان وفادار بمانند
البته این در صورتیه که فلسفه تعدد زوجات فقط رفع نیاز جنسی مردان باشد در غیر اینصورت هم اگر واقعا برای برخی مصالح قصد تعدد زوجات داشته باشند باید با رضایت همسر اول باشد و قبل از ازدواج بگویند تا بعدا مشکلی پیش نیاد

محی الدین;511549 نوشت:
اینکه زن با همسر خودش مشکل پیدا کنه چیز محالی نیست
یا از انتخاب اشتباه یا از عملکرد بد مرد و یا خدای نکرده از لاقیدی زن در کنترل عواطفش نسبت به دیگران ممکنه ناشی بشه
اینها امور عارضی هستند و قابل پیشگیری هستند و ربطی به واقعیتهای منطقی جامعه مثل وجود زنان نیازمند به حمایت همسر ندارد

واقعا هیچ چیزی به این اندازه ناراحت کننده نیست که در کشور ما خیانت زن آنقدر زشت است در حالی که خیانت مرد انگار عادی شده و حتی برخی معتقدند که خیانت نیست بلکه نیاز جنسی مرد باید به روش صحیحی ارضا شود
اگر شما معتقدید زن باید عواطفش را کنترل کند ما هم میگیم مرد باید شهوتش را کنترل کند

کریم;511643 نوشت:

اگر حضرت زهرا احترام وجایگاه داشته اند ما هم باید با زنان خود با الگو قرار دادن رفتار امیرالمومنین با آن حضرت رفتار کنیم وهمچنین زنان با الگو قرار دادن رفتا رحضر زهراء، ولی با توجه به اینکه ازدواجهای این دو بزرگوار بخاطر مصالح اسلامی بوده نمی شود تنها علت را این مساله دانست.

سلام

یادمه یکی از اساتید یه بار فرمودند حضرت علی ع ، قصد داشتند که ازدواج مجدد داشته باشند،ولی از اونجاییکه حضرت فاطمه س، از این موضوع ناراحت بودند،امام علی هم از ازدواج مجدد تا زمانیکه حضرت فاطمه در قید حیات بودند،خودداری کردند.

لطفا در این مورد هم توضیحاتی رو بفرمایید

با تشکر

سـاغر;511681 نوشت:
یادمه یکی از اساتید یه بار فرمودند حضرت علی ع ، قصد داشتند که ازدواج مجدد داشته باشند،ولی از اونجاییکه حضرت فاطمه س، از این موضوع ناراحت بودند،امام علی هم از ازدواج مجدد تا زمانیکه حضرت فاطمه در قید حیات بودند،خودداری کردند.

منم قبلا چنین چیزی شنیده بودم

اگر این مسئله صحت داشته باشه

شرط رضایت همسر اول در تعدد زوجات کاملا روشن میشه

در این صورت چنانچه زن اول راضی نباشد تعدد زوجات مرد به هر دلیلی که باشه منتفیه .

البته برخی مراجع شرط رضایت زن اول رو قید کرده اند.

سـاغر;511681 نوشت:
ادمه یکی از اساتید یه بار فرمودند حضرت علی ع ، قصد داشتند که ازدواج مجدد داشته باشند،ولی از اونجاییکه حضرت فاطمه س، از این موضوع ناراحت بودند،امام علی هم از ازدواج مجدد تا زمانیکه حضرت فاطمه در قید حیات بودند،خودداری کردند.

این سخن بر مبنای احادیثی است که اهل سنت نقل کرده اند وهمچنین علامه مجلسی در کتاب بحار ج43 نقل کرده است که صحت آنها مخدوش است وبا توجه به ترور شخصیت که از جانب دشمنان حضرت علی علیه السلام بوده برای تخریب شخصیت ایشان بوده است فلذا صحت ندارد که علامه مجلسی خود نیز در ذیل همین روایات متعرض این مساله البته با بیان دیگری شده است.

[="Tahoma"][="Navy"]

(نگین);511656 نوشت:
ببینید ما نمیگیم مردان فقط یه زن بگیرند هر چند تایی که دوست داشتند بگیرند منظور ما این است مردی که به خاطر نیاز جنسی ازدواج میکند یا کسی که قصد تعدد زوجات دارد یا اینکه تنوع طلبه باید قبل از ازدواج بیان کند که قصد تعدد زوجات دارد چه بسا بعضی از خانم ها هم شاید با این مسئله مشکلی نداشته باشند اما در حال حاضر عرف جامعه به گونه ای است که همه فکر میکنند خدا یکی و عشق هم یکی باید باشه
خوب وقتی زنی با چنین طرز فکری ازدواج میکند و بعدا با مشکل روبه رو میشود فکر نمیکنید چه ضربه روحی بزرگی بخوره و به خودش حق میده که به این مرد وفادار نباشد
چنین مردانی نباید انتظار داشته باشند همسرانشان هم تا آخر عمر به آنان وفادار بمانند
البته این در صورتیه که فلسفه تعدد زوجات فقط رفع نیاز جنسی مردان باشد در غیر اینصورت هم اگر واقعا برای برخی مصالح قصد تعدد زوجات داشته باشند باید با رضایت همسر اول باشد و قبل از ازدواج بگویند تا بعدا مشکلی پیش نیاد

سلام
بله باید فرهنگ سازی بشه هم در بعد نگاه مرد به مساله تعدد زوجات که جنبه هوسرانی نداشته باشه و هم در بعد نگاه زن که با وجود ضرورتهای اجتماعی بر خواسته دل خودش بیش از حد اصرار نکنه

(نگین);511656 نوشت:
واقعا هیچ چیزی به این اندازه ناراحت کننده نیست که در کشور ما خیانت زن آنقدر زشت است در حالی که خیانت مرد انگار عادی شده و حتی برخی معتقدند که خیانت نیست بلکه نیاز جنسی مرد باید به روش صحیحی ارضا شود
اگر شما معتقدید زن باید عواطفش را کنترل کند ما هم میگیم مرد باید شهوتش را کنترل کند

اگر مرد از طریق مشروع با زن دیگری ارتباط برقرار کنه اسمش خیانت نیست . در روایات اسلامی غیرت ورزی زن کفر دانسته شده است . یعنی زن نباید مثل مرد غیرت ورزی داشته باشد .
باید بپذیریم که این نوع نگاهها (خیانت دانستن تعدد زوجات ) تحت تاثیر جامعه است و در وجود زن اصالتی ندارد ما باید سبک زندگی اسلامی رو بپذیریم
ما باید به یک نوع نگاه در جامعه برسیم که نه مرد به مساله تعدد زوجات بعنوان تجدید عشق ورزی و هوسرانی نگاه کنه و نه زن از ازدواج مجدد همسرش برای کمک رسانی به جامعه خودش ناراحت بشه
این یک بلوغ نگاه در زن و مرده
به نظر بنده این مساله هم باید فرهنگ سازی بشه و هم سازوکار راستی آزمایی براش در نظر گرفته بشه
یا علیم[/]

محی الدین;512111 نوشت:
اگر مرد از طریق مشروع با زن دیگری ارتباط برقرار کنه اسمش خیانت نیست . در روایات اسلامی غیرت ورزی زن کفر دانسته شده است . یعنی زن نباید مثل مرد غیرت ورزی داشته باشد .
باید بپذیریم که این نوع نگاهها (خیانت دانستن تعدد زوجات ) تحت تاثیر جامعه است و در وجود زن اصالتی ندارد ما باید سبک زندگی اسلامی رو بپذیریم
ما باید به یک نوع نگاه در جامعه برسیم که نه مرد به مساله تعدد زوجات بعنوان تجدید عشق ورزی و هوسرانی نگاه کنه و نه زن از ازدواج مجدد همسرش برای کمک رسانی به جامعه خودش ناراحت بشه

در وجود زن اصالتی ندارد!!!!! شما که خانم نیستی والا ما که خانم هستیم میگیم اصالت داره مگه اینکه خودمون رو نشناسیم!!!!!!
ما هم نگفتیم تعدد زوجات خیانت است بلکه ازدواج مجدد مرد بدون اجازه زن که باعث از هم پاشیدن زندگی خانواده اش شود خیانت است
به روایات هم نمیشه اعتماد کرد یه جایی گفته شده غیرت کفر است در جایی دیگر مثلا :
روایتی از اسحاق : او روایت می کند که به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم که بانویی نسبت به شوهر خود غیرت ورزیده و او را از این جهت، مورد اذیت و آزار قرار می دهد! امام صادق - با بی تفاوتی و بدون آن که آن زن را در این ارتباط مقصر اعلام نماید- بیان فرمود که دلیل چنین غیرتی، عشق و علاقه آن بانو به شوهر خویش می باشد.
دقت بفرمایید که در این مورد، امام معصوم، حساسیت و غیرت بانوان را کفر آمیز تلقی نکرده، بلکه آن را ناشی از عشق و علاقه ای دانسته که نباید با بدبینی در مورد آن رفتار کرده و دوستی او به شوهرش را مساوی کفر به پروردگار دانست.
در صورت صحت چنین روایاتی که غیرت و حساسیت زن به شوهرش را کفر حساب میکنند که با عقل در تضاد است باید از خدا پرسید که چرا زنان را احساساتی آفرید بعد دستور داد که در مورد همسر حساسیت را کنار بگذارند.
ولی اگر منبع رو قران بگیریم در مورد آیه ای که بیان میکند مردان میتوانند تا 4 زن بگیرند کافیه به شرایط و زمان نزول این آیه توجه کنید نیاز به تفسیر نیست مشخصه در آن زمان شاید اگر غیر از این گفته میشد کسی مسلمان نمیشد بینید در خود قران هم نگفته مردان حتما چهار زن بگیرند گفته شد مردان میتوانند تا دو سه یا چهار
البته منم تعدد زوجات در شرایط خاص رو با در نظر گرفتن رضایت زن قبول دارم همانطور که در برخی جاها خود زنان خواستار تعدد زوجات شدند

محی الدین;512111 نوشت:
بله باید فرهنگ سازی بشه هم در بعد نگاه مرد به مساله تعدد زوجات که جنبه هوسرانی نداشته باشه و هم در بعد نگاه زن که با وجود ضرورتهای اجتماعی بر خواسته دل خودش بیش از حد اصرار نکنه

دوست عزیز الان که تعداد زن و مرد تفاوت چندانی با هم ندارد چه نیازی به تعدد زوجات است که باید فرهنگ سازی شود؟؟ در موارد خاص هم بهتر است فرهنگ سازی برای زن و مردانی که تمایل دارند صورت گیرد. در حال حاضر که تعداد مجردها زیاد شده بهتر نیست کاری کرد که تمایل جوانان به ازدواج بیشتر شود تا اینکه بخواهیم برای تعدد زوجات مردان متاهل فرهنگ سازی کنیم؟؟؟؟؟

.امین.;511367 نوشت:
خانم شبنم مساله تعدد زوجات واجب نیست و در موارد استثناء تجویز شده ، بنابراین هر کسی که الگویش پیغمبر اسلام باشد هیچ گاه جز در موارد ضروری رو به چنین کاری نمیاورد.

بقیه هم افرادی هستند که اگر از راه حلال وارد نشوند به گناه میفتند.

همه فرمایشات شما قابل قبول اما برای این افراد راهی نیست جز ازدواج چه دائم چه موقت، این افراد اگر ازدواج کنند زنانی را که بدون همسر هستند تحت پوشش قرار داده و از رواج گناه و فساد در کل جامعه جلوگیری خواهد شد.

اما اگر چنین راهی نباشد هیچ خانم متاهلی و هیچ خانواده ای از خطر فساد و فحشا در امان نخواهد بود.


با سلام و عرض ادب
جناب امین وقتی ضرورتی پیش بیاد کی جرات میکنه با حکم خدا مخالف کنه. من موافقم اگر ضرورتی پیش بیاد اگر تعداد زنان بر مردان فزونی داشته باشه و تنها راه همین باشه چه اشکالی داره بقیه هم از نعمت خانواده بهر ه مند شوند.
ولی خیلی وقتها ضرورتی وجود نداره اینکه مرد نیازی نداشته باشه عفت پیشه کنه فقط زنان محرم و متاهل رو از قلم بندازه به هر دختر جوان و بیوه ایی که چشمش افتاد یاد متعه و ازدواج مجدد بیفته این دیگه اسمش مصالح و نیاز نیست این شهوت پرستیه. تنها درمانش هم خویشتنداری و حفظ نگاه ست ولی جوری دارن تعدد زوجات رو بیان میکنند که آدم یادش میره مرد اصلا نیازی به خویشتنداری و رعایت عفت داره دید و پسندید یا دلش خواست میتونه از اجازه ایی که بهش داده شده استفاده کنه و اگر زنش هم مخالفتی کرد میزارن پای غیرتی که منتهی به کفر زن میشه.
اینجا دیگه خیلی بی انصافیه از زن انتظار داشته باشیم چشمش رو روی هر مسئله ایی ببنده. یعنی اصلا نباید نگران زندگیش باشه ؟
الان مردی که دنبال تعدد زوجات میره اشکال به زن وارده که چرا نتونسته نیاز شوهرش رو برآورده کنه یا در چه زمینه ایی کوتاهی کرده که همسرش به کس دیگه ایی محتاج شده چیزی هم به عنوان ضرورت وجود نداره

محی الدین;511549 نوشت:
اینها امور عارضی هستند و قابل پیشگیری هستند و ربطی به واقعیتهای منطقی جامعه مثل وجود زنان نیازمند به حمایت همسر ندارد

دوست دارید زنان بیوه سروسامان بگیرند ؟ دوست دارید تعداد زنان مجرد کاهش پیدا کنه؟
پس باید به جای تبلیغ بی حد و حساب برای تعدد زوجات فرهنگ ازدواج بیوه ها رو در جامعه رواج بدیم
در دوران صدر اسلام زنان بیوه، به راحتی ازدواج میکردند بدون اینکه نگران حرف مردم باشند. ولی الان وقتی زنی همسرش رو از دست میده همه انتظار دارند زندگیش رو به پای بچه هاش بزاره در صورتی که جوان باشه، وگرنه بچه های اون خانم محاله اجازه ازدواج مجدد مادرشون رو بدن . مردان هم سراغ زنان بیوه نمیروند حتی متاهل ها. در حالی که چنین نگاهی به مردی که همسرش رو از دست داده یا طلاق گرفته نداریم چنین مردی به راحتی با دختران مجرد هم ازدواج میکنه تا وقتی در فرهنگ ما ازدواج زنان بیوه زشت به نظر برسه تشویق مردان به تعدد زوجات دردی از زنان بیوه دوا میکنه این مردان اغلب سراغ دختران مجرد میرن تا زنان بیوه . نمیگم هیچ زن بیوه ای ازدواج نمیکنه ولی درصدشون اونقدر کم هست که با تعدد زوجات مردان هم مشکل اصلی هنوز وجود داره.
پس چرا چنین فرهنگی رو در جامعه رواج ندیم اون خانم مطلقه یا بیوه بعد از طلاق و فوت همسر باید حق زندگی و ازدواج رو داشته باشه اگر این فرهنگ رواج داده شه مردان و زنان همسر از دست داده به سوی هم جذب میشن زنان بیوه هم بدون شوهر نمی مانند

کریم;511643 نوشت:
در مورد حضرت علی علیه السلام هم اولا ایشان امامه خواهر زاده حضرت زهرا را با وصیت خود حضرت می گیرند. در مورد ام البنین برای تولد پسراین قوی وقهرمان که در کربلا در کنار اباعبدالله باشند ازدواج می کنند وسایر موارد هم با این اوصاف ودلایل بوده است.

محی الدین;511549 نوشت:
برای انجام بسیاری از مسوولیتهای اجتماعی نه تنها میل قلبی ضرورت ندارد بلکه گاهی باید خلاف میل دل هم عمل کرد

با سلام

در زمان حضرت زهرا، حضرت علی (ع) همسر دیگری اختیار نکرد . این بحث وصیت نیز خللی به سئوال من وارد نمیکنه و حتی از دیدگاه دیگه هم میشه چنین وصیتی رو توجیه کرد حضرت زهرا خواهرزاده خودش رو بهتر میشناخته و اون رو مناسبتر میدونسته هم برای همسرداری مولا و هم تربیت و نگهداری فرزندانش. پس با این وصیت در واقع خواسته بنوعی بعد از مرگش خیالش از بابت فرزندان و همسرش راحت باشه.

حالا بنا به گفته شما دوستان اگر ضرورت ایجاب میکنه مردان و زنان حتی برخلاف میل باطنی خود به تعدد زوجات مرد روی بیارند و با آن موافقت کنند چرا حضرت علی و خود پیامبر در زمان حیات اون دو بانوبزرگوار، همسر دیگری اختیار نکردند اگر وجود ضرورت لازم است ضرورتی که درصدر اسلام بوده میدونید که بعلت جنگ های فراوانی که مابین مسلمین و مشرکین رخ میداد و در هر نبرد هم کلی از مردان مسلمان شهید و زنانشان بیوه میشدند اگر پای مصالح در میان است چرا حضرت علی بعنوان پیشوای مسلمین اقدام به این کار نکرد حتی برا ی الگو گرفتن دیگر مومنان از ایشان؟
لطفا به این سئوال پاسخ بدید
ممنون

شبـنم;512212 نوشت:
با سلام و عرض ادب
جناب امین وقتی ضرورتی پیش بیاد کی جرات میکنه با حکم خدا مخالف کنه. من موافقم اگر ضرورتی پیش بیاد اگر تعداد زنان بر مردان فزونی داشته باشه و تنها راه همین باشه چه اشکالی داره بقیه هم از نعمت خانواده بهر ه مند شوند.
ولی خیلی وقتها ضرورتی وجود نداره اینکه مرد نیازی نداشته باشه عفت پیشه کنه فقط زنان محرم و متاهل رو از قلم بندازه به هر دختر جوان و بیوه ایی که چشمش افتاد یاد متعه و ازدواج مجدد بیفته این دیگه اسمش مصالح و نیاز نیست این شهوت پرستیه. تنها درمانش هم خویشتنداری و حفظ نگاه ست ولی جوری دارن تعدد زوجات رو بیان میکنند که آدم یادش میره مرد اصلا نیازی به خویشتنداری و رعایت عفت داره دید و پسندید یا دلش خواست میتونه از اجازه ایی که بهش داده شده استفاده کنه و اگر زنش هم مخالفتی کرد میزارن پای غیرتی که منتهی به کفر زن میشه.
اینجا دیگه خیلی بی انصافیه از زن انتظار داشته باشیم چشمش رو روی هر مسئله ایی ببنده. یعنی اصلا نباید نگران زندگیش باشه ؟
الان مردی که دنبال تعدد زوجات میره اشکال به زن وارده که چرا نتونسته نیاز شوهرش رو برآورده کنه یا در چه زمینه ایی کوتاهی کرده که همسرش به کس دیگه ایی محتاج شده چیزی هم به عنوان ضرورت وجود نداره

با عرض سلام و تشکر

به نظر بنده این مساله آنقدر حاد نیست که اینچنین زیر ذره بین برده شود.

البته قبول دارم که بعضی از مردان با اینکار به همسرشان ظلم میکنند. این چیزی هست که قابل انکار نیست ، از دست من و شما هم کاری برنمیاد جز هشدار دادن و زدن تلنگر به آنها...

اما وقتی که منصفانه به این حکم نگاه کنیم میبینیم در جامعه امروز هم که بقول شما ضرورتی نیست این یک مساله بغرنجی نیست. بلکه راه حلی هست برای مشکلات افراد ، چه زن و چه مرد...

مثلا اگر ازدواج موقت یا تعدد زوجات بین خانمها اینگونه بد جلوه نکند هیچ زنی مجبور نمیشود برای ارضای خود مرتکب روابط پنهان نامشروع شود. قبول کنیم افرادی که با این امر مخالفت میکنند در گناه این زنان شریکند.

دوم اینکه وقتی عرضه کم باشد تقاضا هم به تبع آن کم خواهد شد. یعنی اگر تعداد زنان بی همسر کم شد، دیگر جای ابراز نگرانی هم نیست تا بخواهیم آن را مشکل و معضلی به حساب آوریم.

شبـنم;512269 نوشت:
حالا بنا به گفته شما دوستان اگر ضرورت ایجاب میکنه مردان و زنان حتی برخلاف میل باطنی خود به تعدد زوجات مرد روی بیارند و با آن موافقت کنند چرا حضرت علی و خود پیامبر در زمان حیات اون دو بانوبزرگوار، همسر دیگری اختیار نکردند اگر وجود ضرورت لازم است ضرورتی که درصدر اسلام بوده میدونید که بعلت جنگ های فراوانی که مابین مسلمین و مشرکین رخ میداد و در هر نبرد هم کلی از مردان مسلمان شهید و زنانشان بیوه میشدند اگر پای مصالح در میان است چرا حضرت علی بعنوان پیشوای مسلمین اقدام به این کار نکرد حتی برا ی الگو گرفتن دیگر مومنان از ایشان؟
لطفا به این سئوال پاسخ بدید

البته بنده رد این رابطه حدیث ویا دلیل خاصی ندیده ام چرا در زمان حضرت با کس دیگری ازدواج نکرد. اما باید گفت اولا حضرت زهرا دو ماه بعد از وفات پدر شهید شدند. وقبل از آن هم پیشوا حضرت رسول (ص) بود.
اما اگر بخواهیم در باب حکم کلی بحث کنیم باید همه را در نظر بگیریم ومی دانیم که آنحضر همزمان که با امامه ازدواج کردند چند همسر دیگر نیز ماند اسماء بنت عمیس، ام البنین داشته اند که هر کدام از اینها از بانوان بنام صدر اسلام است. ما همه اگر بخواهیم کسی را معیار قرار دهیم برای خودمان می توانیم این بانوان را معیار قرار دهیم نه حضرت زهرا را چون اگر ملاک تک همسری بوده که حضرت نباید در هیچ مرحله ای بیشتر از یک زن داشته باشند.
بنده در مقام دفاع از تعدد زوجات وغیره نیستم بلکه در مقام تبیین حکم اسلامی هستم که این حکم با توجه به شرایط وموارد خود موجه ودرست است وباید ما مسلمانها مواظب باشیم که از این حکم سوء برداشت نکنیم.

[="Tahoma"][="Navy"]

(نگین);512201 نوشت:
در وجود زن اصالتی ندارد!!!!! شما که خانم نیستی والا ما که خانم هستیم میگیم اصالت داره مگه اینکه خودمون رو نشناسیم!!!!!!
ما هم نگفتیم تعدد زوجات خیانت است بلکه ازدواج مجدد مرد بدون اجازه زن که باعث از هم پاشیدن زندگی خانواده اش شود خیانت است
به روایات هم نمیشه اعتماد کرد یه جایی گفته شده غیرت کفر است در جایی دیگر مثلا :
روایتی از اسحاق : او روایت می کند که به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم که بانویی نسبت به شوهر خود غیرت ورزیده و او را از این جهت، مورد اذیت و آزار قرار می دهد! امام صادق - با بی تفاوتی و بدون آن که آن زن را در این ارتباط مقصر اعلام نماید- بیان فرمود که دلیل چنین غیرتی، عشق و علاقه آن بانو به شوهر خویش می باشد.
دقت بفرمایید که در این مورد، امام معصوم، حساسیت و غیرت بانوان را کفر آمیز تلقی نکرده، بلکه آن را ناشی از عشق و علاقه ای دانسته که نباید با بدبینی در مورد آن رفتار کرده و دوستی او به شوهرش را مساوی کفر به پروردگار دانست.
در صورت صحت چنین روایاتی که غیرت و حساسیت زن به شوهرش را کفر حساب میکنند که با عقل در تضاد است باید از خدا پرسید که چرا زنان را احساساتی آفرید بعد دستور داد که در مورد همسر حساسیت را کنار بگذارند.
ولی اگر منبع رو قران بگیریم در مورد آیه ای که بیان میکند مردان میتوانند تا 4 زن بگیرند کافیه به شرایط و زمان نزول این آیه توجه کنید نیاز به تفسیر نیست مشخصه در آن زمان شاید اگر غیر از این گفته میشد کسی مسلمان نمیشد بینید در خود قران هم نگفته مردان حتما چهار زن بگیرند گفته شد مردان میتوانند تا دو سه یا چهار
البته منم تعدد زوجات در شرایط خاص رو با در نظر گرفتن رضایت زن قبول دارم همانطور که در برخی جاها خود زنان خواستار تعدد زوجات شدند

سلام
این دو روایت در تضاد نیستند در روایت اسحاق حضرت به دلیل موضوع اشاره فرموده و چیزی که نافی روایت دیگر باشد وجود ندارد و اما اینکه کفر ( نه به معنای خروج از اسلام ) نامیده شده دلیلش نفی شدن تشریع الهی تعدد زوجات است که از احکام مسلم و جزء نصوص قرآنی است
و اما اگر بخواهیم هر حکمی که به میل ما سازگار نیست با چوب شرایط زمان بعثت بزنیم فکر نمیکنم دیگر از احکام دین چیزی بماند
شما در مورد احکام دین از خودتان هیچ مسوولیتی نشان نمی دهید چون پاسدار آن نیستید و فقط روی احساسات زنانه تاکید دارید
می خواهید چند مورد از قرآن بیاورم که خدا فرمود اینجا احساستان را نادیده بگیرید ؟
قرآن می فرماید زن و مرد زانی را شلاق بزنید و در اجرای دین خدا متاثر از احساستان نشوید
قرآن می فرماید قضاوت پیامبر ص را در مورد خودتان بپذیرید ولو خلاف احساستان باشد و اگر غیر این باشد به خدا ایمان ندارید
مساله پذیرش تشریع الهی تعدد زوجات هم یکی از همین مصادیق است
دین نیامده تا هرجا و هرنوع احساس ما را همراهی کند
احساس زن در اینجا یک احساس غریزی است و از این قبیل احساسات در موارد متعددی وجود دارد که با وجود فرمان الهی نادیده گرفته میشود
و این است عبودیت
مرد هم زن و فرزند و زندگی را دوست دارد اما زمان جهاد به او فرمان رها کرده همه اینها را می دهد و به میدان شهادت می کشاند و چه بسا شهید میشوند در حالیکه نام فرزندشان بر لبانشان است
اما هیچیک از اینها مانع نمی شود که جهاد در راه خدا را که حافظ دین و ملت است رها کنند تا دشمن غالب شود . آنها اندکی را برای بسیاری رها می کنند و می دانند خدا بر بندگانش از پدران مهربانتر است

(نگین);512201 نوشت:
دوست عزیز الان که تعداد زن و مرد تفاوت چندانی با هم ندارد چه نیازی به تعدد زوجات است که باید فرهنگ سازی شود؟؟ در موارد خاص هم بهتر است فرهنگ سازی برای زن و مردانی که تمایل دارند صورت گیرد. در حال حاضر که تعداد مجردها زیاد شده بهتر نیست کاری کرد که تمایل جوانان به ازدواج بیشتر شود تا اینکه بخواهیم برای تعدد زوجات مردان متاهل فرهنگ سازی کنیم؟؟؟؟؟

پسرهای مجرد برای ازدواج با زنان مطلقه یا شوهر از دست داده یا ازدواج نکرده و پیر شده تمایلی ندارند
فکر میکنم باید اول این فرهنگ شود که به سادگی روی تشریعات الهی خط نکشیم و احساسمان را جایگزین آن نکنیم
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

شبـنم;512212 نوشت:
دوست دارید زنان بیوه سروسامان بگیرند ؟ دوست دارید تعداد زنان مجرد کاهش پیدا کنه؟
پس باید به جای تبلیغ بی حد و حساب برای تعدد زوجات فرهنگ ازدواج بیوه ها رو در جامعه رواج بدیم
در دوران صدر اسلام زنان بیوه، به راحتی ازدواج میکردند بدون اینکه نگران حرف مردم باشند. ولی الان وقتی زنی همسرش رو از دست میده همه انتظار دارند زندگیش رو به پای بچه هاش بزاره در صورتی که جوان باشه، وگرنه بچه های اون خانم محاله اجازه ازدواج مجدد مادرشون رو بدن . مردان هم سراغ زنان بیوه نمیروند حتی متاهل ها. در حالی که چنین نگاهی به مردی که همسرش رو از دست داده یا طلاق گرفته نداریم چنین مردی به راحتی با دختران مجرد هم ازدواج میکنه تا وقتی در فرهنگ ما ازدواج زنان بیوه زشت به نظر برسه تشویق مردان به تعدد زوجات دردی از زنان بیوه دوا میکنه این مردان اغلب سراغ دختران مجرد میرن تا زنان بیوه . نمیگم هیچ زن بیوه ای ازدواج نمیکنه ولی درصدشون اونقدر کم هست که با تعدد زوجات مردان هم مشکل اصلی هنوز وجود داره.
پس چرا چنین فرهنگی رو در جامعه رواج ندیم اون خانم مطلقه یا بیوه بعد از طلاق و فوت همسر باید حق زندگی و ازدواج رو داشته باشه اگر این فرهنگ رواج داده شه مردان و زنان همسر از دست داده به سوی هم جذب میشن زنان بیوه هم بدون شوهر نمی مانند

سلام
اینجا هم عمدتا مشکل نگاه احساسی زنان وجود داره
اصولا مردان دنبال این حرفا نیستند و خیلی منطقی فکر می کنند
این خانمها هستند که هم جنس خودشان را بخاطر این کار مشروع و منطقی مورد سرزنش قرار میدن
بله باید این فرهنگ زنانه هم از بین بره تا زنان بی همسر بتوانند ازدواج کنند
اما افراد مجرد هم تمایل بسیار کمی به ازدواج با این زنان دارند و اگر مجردی هم این کار رو بکنه از سوی قشر زنان مورد ملامته
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

شبـنم;512269 نوشت:
با سلام

در زمان حضرت زهرا، حضرت علی (ع) همسر دیگری اختیار نکرد . این بحث وصیت نیز خللی به سئوال من وارد نمیکنه و حتی از دیدگاه دیگه هم میشه چنین وصیتی رو توجیه کرد حضرت زهرا خواهرزاده خودش رو بهتر میشناخته و اون رو مناسبتر میدونسته هم برای همسرداری مولا و هم تربیت و نگهداری فرزندانش. پس با این وصیت در واقع خواسته بنوعی بعد از مرگش خیالش از بابت فرزندان و همسرش راحت باشه.

حالا بنا به گفته شما دوستان اگر ضرورت ایجاب میکنه مردان و زنان حتی برخلاف میل باطنی خود به تعدد زوجات مرد روی بیارند و با آن موافقت کنند چرا حضرت علی و خود پیامبر در زمان حیات اون دو بانوبزرگوار، همسر دیگری اختیار نکردند اگر وجود ضرورت لازم است ضرورتی که درصدر اسلام بوده میدونید که بعلت جنگ های فراوانی که مابین مسلمین و مشرکین رخ میداد و در هر نبرد هم کلی از مردان مسلمان شهید و زنانشان بیوه میشدند اگر پای مصالح در میان است چرا حضرت علی بعنوان پیشوای مسلمین اقدام به این کار نکرد حتی برا ی الگو گرفتن دیگر مومنان از ایشان؟
لطفا به این سئوال پاسخ بدید
ممنون


سلام
ببینید
ما نمی گوییم احساس زنان نادیده گرفته بشه هرچند زن می تواند خود نادیده بگیرد
بله در صورت عدم رضایت همسر که منجر به مشکل در خانواده شود باید مراعات کرد
مساله سر اینه که آیا این یک تشریع الهی هست یا خیر ؟
آیا اگر ضرورتهای اجتماعی مارا به سمت ترویج پذیرش این تشریع الهی سوق بده باید باهاش مبارزه کنیم یا بپذیریم ؟
حرف ما این است :
تعدد زوجات از احکام مسلم قرآن و اسلام است
فلسفه این تشریع ضرورتهای جامعه است
لذا باید اصل حکم مورد تایید جامعه باشد و برای آن فرهنگ سازی شود
وقتی بصورت فرهنگ درآمد مردانی که همسرشان راضی به این امر هستند اقدام کنند
یا علیم[/]

محی الدین;512496 نوشت:

اینجا هم عمدتا مشکل نگاه احساسی زنان وجود داره
اصولا مردان دنبال این حرفا نیستند و خیلی منطقی فکر می کنند

سلام

جسارتا به نظر میرسه شما خیلی تعصبانه پاسخ میدید,واقعا همه مردها منطقی فکر میکنند و زنها احساسی؟!!!!!!
فقط کافیه یه نگاهی به تاپیکهایی که آقایون در بخش مشاوره میذارن,بندازیم,تا ببینیم آیا همه مردها منطقی فکر میکنند یا نه!!!!و ببینیم چند درصد از مردان زندگی زنها رو به خاطر احساسات و بعضا هوس خودشون تباه میکنند و رد پایی از منطقی فکر کردن وجود نداره.

بعضی جوابها,جوری به نظر میرسه که انگار آقایون فقط و فقط به خاطر مصالح جامعه,دارن فداکاری میکنند و روی به تعدد زوجات میارن,ولی آیا در واقعیت هم همینطوره؟!!!

محی الدین;512496 نوشت:
اما افراد مجرد هم تمایل بسیار کمی به ازدواج با این زنان دارند

این جمله شما هم ثابت میکنه که همه مردان منطقی فکر نمیکنند!!! چون اگه واقعا هدفشون رضایت خدا و پیغمبر بود و به قول شما برای کمک به جامعه و مصلحت جامعه هست، پس باید تمایل به ازدواج با زنان بیوه یا مطلقه یا بزرگتر از خودشون یا ... هم داشته باشند!!
باتشکر

کریم;512351 نوشت:
البته بنده رد این رابطه حدیث ویا دلیل خاصی ندیده ام چرا در زمان حضرت با کس دیگری ازدواج نکرد. اما باید گفت اولا حضرت زهرا دو ماه بعد از وفات پدر شهید شدند. وقبل از آن هم پیشوا حضرت رسول (ص) بود.
اما اگر بخواهیم در باب حکم کلی بحث کنیم باید همه را در نظر بگیریم ومی دانیم که آنحضر همزمان که با امامه ازدواج کردند چند همسر دیگر نیز ماند اسماء بنت عمیس، ام البنین داشته اند که هر کدام از اینها از بانوان بنام صدر اسلام است. ما همه اگر بخواهیم کسی را معیار قرار دهیم برای خودمان می توانیم این بانوان را معیار قرار دهیم نه حضرت زهرا را چون اگر ملاک تک همسری بوده که حضرت نباید در هیچ مرحله ای بیشتر از یک زن داشته باشند.
بنده در مقام دفاع از تعدد زوجات وغیره نیستم بلکه در مقام تبیین حکم اسلامی هستم که این حکم با توجه به شرایط وموارد خود موجه ودرست است وباید ما مسلمانها مواظب باشیم که از این حکم سوء برداشت نکنیم.

سلام علیکم،
در سال‌های ابتدایی بعثت که حضرت رسول صل‌الله‌علیه‌و‌آله در مکه بودند و حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها تنها همسر ایشان بودند تمامی مسلمانان در سختی و تقیه زندگی می‌کردند و سه سال آن را از گرسنگی در شعب ابی‌طالب سنگ به شکم می‌بستند و پیکان اذیت‌ها هم متوجه پیامبر خدا و نزدیکان به او بود. حتماً هم می‌دانید که حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها اگرچه در ابتدا ثروتمند بودند ولی با هزینه کردن ثروتشان در راه اسلام در آخر عمر آه در بساط نداشتند. چنین خانواده‌ای مشکلات خیلی بزرگتری از ارضای شهوت و ... دارد (البته می‌ترسم وقتی گفته می‌شود شهوت همه بگویند که حاشا و کلا! شهوت در رسولا خدا؟ شهوت به خودی خود بد نیست اگر افسار زندگی انسان به آن سپرده شود و به جای عقل شهوت برای انسان تصمیم بگیرد بد خواهد بود، بی‌قید و بندی بد است که مذموم است نه شهوتی که عقل براندش و آن عقل را مهار نکند، یعنی شهوترانی هم بسته به اینکه چه چیزی چه چیز دیگر را مهار کند و براند می‌تواند خوب یا بد باشد ...، مگرنه حدیث زیاد است که از دنیای شما دو چیز را اختیار کردم، عطر و زن، یا جای دیگر می‌فرمایند هر چه ایمان در قلب مؤمن زیادتر شود محبتش به زنان بیشتر شود، اگر اشتباه نقل نکرده باشم، شک کردم؟) و چه بسا شهوت فرصت زیادی هم برای بروز نداشته باشد، مثل زن و شوهری که آنقدر در سختی‌های بیرون خانه خسته و اذیت شده‌اند که شب‌هنگام حوصله‌ی هم‌بستر شدن را نداشته باشند. در آن زمان البته حضرت علی علیه‌السلام مجرد بودند ولی ایشان هم دغدغه‌ی دین خداوند را بیشتر داشته‌اند تا دغدغه‌ی ازدواج، بعد هم که به مدینه می‌ایند کم‌کم بحث خواستگاری از حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها مطرح می‌شود در حالیکه پیش از آن هم می‌توانستند در مکه از او خواستگاری کنند (البته طبق روایتی که تولد حضرت زهراء سلام‌الله علیها را سال دوم بعثت و نه پنجم بعثت می‌داند، ولی حتی در صورتیکه تولد حضرت سال ۵ بعثت باشد هم مشکل بزرگی در این راستا نخواهد بود و به قول معصوم از افتخارهای مؤمن این است که دخترش در خانه‌ی شوهر عادت ببیند -- که البته حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها بتول بودند). در مدینه اما سختی‌ها کم‌تر شد و پایه‌های اسلام جان گرفت و دغدغه سر حفظ کردن اصل اسلام کم شد. حضرت رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله که حضرت خدیجه را از دست داده بودند ازدواج‌های دیگری داشتند اما حضرت علی علیه‌السلام تازه به همسری رسیده بودند که اگر حضرت علی علیه‌السلام نبودند هرگز تا قیامت کفو دیگری برای ایشان پیدا نمی‌شد. این کفو بودن مسأله‌ی مهمی است، نه اینکه حضرت زهراء سلام‌الله علیها نعوذبالله حسادت در وجودشان باشد، کسی که اثری از منیت درش نمانده و نفس نمی‌کشد مگر برای رضای خدا را بگوییم که اگر حضرت علی علیه‌السلام همسر دیگری در زمان ایشان می‌گرفتند به هووی خود حسادت می‌کردند؟ نه بلکه با وجود حضرت زهراء سلام‌الله علیها در کنار حضرت امیر علیه‌السلام آن حضرت نیاز دیگری به همسران بیشتر نداشتند. توجه نمایید که کفویت بین حضرت علی علیه‌السلام و حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها حتی از کفویت بین حضرت پیامبر صل‌الله‌علیه‌و‌آله (که مقام بالاتری از حضرت علی علیه‌السلام داشتند و دارند) و حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها (که حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها جایگاه بالاتری از مادرشان دارند) بیشتر بوده است و در همه‌ی ابعاد بوده است. مثلاً گزارش‌هایی از وضعیت عاطفی حضرت امام‌المتقین علیه‌السلام از بعد از شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به ما رسیده است که شاید به فهم این مطلب کمکی کند، مثل زمانی که قنبر علیه‌الرحمة غلام حضرت علیه‌السلام زیر گریه زده بود و از او پرسیدند که چرا این‌چنان گریه می‌کنی و یاد آشنایی خود با حضرت افتاد که وقتی در نخلستان آمد که حضرت را بکشد تا بعد به سرزمین خودش برگردد و با دختر مورد علاقه‌اش ازدواج کند که شرط این ازدواج کشتن دلاور مدینه بوده است، حضرت مرگ را از زندگی بیشتر دوست داشتند و می‌گفتند مرگی که مردی را به همسرش برساند مطلوب و نیکوست و اگرچه عین عبارت تکان‌دهنده‌ی حضرت را به خاطر ندارم ولی برداشتم از کلام ایشان این بود که تمام جملاتی که در طول ۳۰ سال زندگی بعد از شهادت حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها از ایشان خوانده‌ایم که اشتیاق پسر ابوطالب به مرگ بیش از طفل شیرخواره به پستان مادر است و ... اینها مربوط به وصل ایشان به حبیبشان رسول خدا و محبوبشان حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها باشد، مگرنه ایشان نه از سختی زندگی دنیا گلایه‌ی این‌چنینی داشتند (چنانکه فرزند خلفشان الآن بیش از هزار سال است که ما و امثال ما را تحمل می‌کنند و درخواست مرگ از خدا نمی‌کنند) و نه اینکه ملکوت آسمان‌ها بر ایشان پوشیده بوده است که با مرگ مثلاً چشم دلشان باز شود و جان بینند، در هر نمازی ایشان خداوند را با چشم دلشان رؤیت می‌کردند؛ البته از پیامبر خدا و حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها هم دور نبودند ولی ... . در کنار این مسأله این را هم در نظر بگیرید که در تمام دوران حیات دنیایی حضرت پیامبر صل‌الله‌علیه‌و‌آله هم حضرت امیر علیه‌السلام از نظر مالی در تنگنا بودند تا آنجا که مثلاً مؤمنی پارچه‌ای زیبا به حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها هدیه داد و ایشان آن را پرده‌ی خانه کردند و با اشاره‌ی رسول خدا صل‌الله‌علیه‌و‌اله بر داشته و انفاقش کردند. در زمان بعد از حضرت زهراء سلام‌الله علیها اما وضع فرق کرد، حضرت امیر علیه‌السلام از حکومت کنار گذاشته شدند و طبق استدلال امام صادق علیه‌السلام دیگر نیازی نبود که وقتی در رأس حکومت نیستند زندگی خود را در سطح پایین‌ترین اقشار جامعه قرار دهند، به همین دلیل هم به آبادانی زمین پرداختند و چاه‌ها کندند و باغها آباد کردند و ... و البته درامد سالیانه‌ی خیلی زیادی هم داشتند. با این همه سرمایه هم دیگر رعایت عدالت اقتصادی و رسیدن به چند زن مؤمن کار سختی نیست، اگرچه تمام اهداف ایشان نیاز عاطفی و جنسی نبوده و بخشی به دلیل مراقبت از فرزندان توسط یک نفر دلسوز ایشان (به وصیت خود حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها) و بخشی بخاطر آوردن فرزندان دلاور برای کمک به فرزندشان در کربلا بود و صد‌البته آن زنان مؤمنی که ایشان به همسری گرفتند هرچقدر هم که بزرگ بودند جای خالی حضرت زهرای اطهر سلام‌الله‌علیها را برای ایشان پر نمی‌کردند که ایشان همچنان مرگ را طلب می‌کردند آنطوری که حضرت صدیقه‌ی طاهری سلام‌الله‌علیها بعد از رحلت پدرشان وصل به پدر را به زندگی در این دنیا (که محل تکامل اولیاء خداست) ترجیح می‌دادند. اما چه کسی می‌تواند ادعا کند که نیت‌های امام علیه‌السلام فقط همین‌ها بوده است؟

در هر صورت به طور خلاصه:
۱. حضرات خدیجه و فاطمه سلام‌الله‌علیهما شأن بسیار بالاتری از این داشته‌اند که بخواهند به منیت خود توجه کرده و با تکبر به هووی خود حسادت کنند و انحصارطلبی داشته باشند نسبت به همسران خود. به یقین خدمتتان عرض می‌کنم که حتی اگر حضرت رسول صل‌الله‌علیه‌وآله در مکه تجدید فراش می‌کردند و همسری را کنار حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها قرار می‌دادند با اینکه حضرت حدیجه سلام‌الله‌علیها تمام ثروتشان را تا آن موقع در راه اسلام داده بودند باز حضرت خدیجه آب از آب در دلشان تکان نمی‌خورد و اگر می‌خورد به این معنی بود که آن کارهای ایشان خالص برای خدا نبوده است که توجه دنیایی را طلب کرده بودند، یک فرقی هست بین ساره همسر حضرت ابراهیم علیه‌السلام که تازه او هم زن بزرگی بود (مادر پیغمبر که فرشتگان به او وعده‌ی تولد اسحاق علیه‌السلام را دادند) با حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها که یکی از ۴ زن برتر هستند.
۲. حضرات رسول خدا و امیرالمؤمنین علیهماالسلام با داشتن همسران کامل نیازی به تجدید فراش نداشتند و البته در زمان ایشان یا شرایط سختی داشتند که فرصت ازدواج راحت نداشته باشند و یا دغدغه‌های دیگری داشتند که بزرگتر بود، در ضمن اینکه نیازی هم نداشتند ...
۳. هر دوی این بزرگواران با تغییر در شرایط (حضرت رسول خدا بعد از هجرت به مدینه و محکم کردن پایه‌های اجتماعی و حکومتی اسلام، و حضرت امیر بعد از کنارگذاشته شدن از حکومت و مشغول شدن به تلاش‌های اقتصادی و ...) ازدواج‌های دیگری داشتند و همزمان چندهمسری هم داشتند آن هم گاه با همسرانی که مانند آنها امروز بر روی زمین زندگی نمی‌کند که زنی بگوید با ما نه مانند آنها که مانند حضرات خدیجه و حضرت زهراء سلام‌الله‌علیهما برخورد کنید که اگر نکنید بی‌احترامی کرده‌اید.

از این موضوع هم که بگذریم برسیم به بحث‌های چند همسری معصومین بعدی علیهم‌السلام که دیگر نه بحث سیاسی و قبیلی در ان مطرح بوده است و نه گاهی موارد دیگر مورد نظر خانم‌های امروزی. مثلاً مادر زیدبن‌علی‌بن‌الحسین علیهما‌السلام کنیزی بودند که مختار ثقفی برای امام سجاد علیه‌السلام فرستاد و این بار خواهش کرد که امام این زن را آزاد نکنند یا به دیگری نبخشند و برای خودشان نگه دارند، امام هم که این کنیز برایشان رسید فرمودند که دیشب در خواب دیدم که حوریه‌ای از بهشت برایشان آورده شده و به ایشان تزویج داده شده است، ایشان هم آن کنیز بزرگوار را نزد خود نگاه داشتند و زید از او متولد شد، اما زید اگرچه عابد و معتقد و مؤمن قوی‌ای بوده است اما بر خلاف اجازه‌ی پدرشان برای گرفتن انتقام خون جدشان شهید کربلا قیام کردند و کشته شدند و شیعیان زیدیه (بیشتر در یمن) دنباله‌روی او هستند. توجه کنید که زید هرچقدر هم انسان بزرگی بوده است امام سجاد برای به دنیا آمدن او ازدواج نکردند مثل اینکه جدشان بخاطر به دنیا آمدن حضرت عباس علیه‌السلام مثلاً ازدواج کرده باشند که بعدها در جنگ کمک‌حال سید‌الشهداء علیه‌السلام باشد. همچنین ازدواج با کنیز فکر نکنم بحث‌های سیاسی و قبیلگی خاصی را باعث گردد.

البته این که خانم‌ها و برخی آقایان می‌فرمایند آقایی که قصد ازدواج مجدد دارد نباید به دنبال شهوت باشد این تنها زمانی درست است که آقا عنان امور خودش را به شهوت سپرده باشد و عقلش را تعطیل کرده باشد، مگرنه اگر او با سنجیدن تمامی شرایط باز به قصد شهوت (نه فقط مقصدهای الهی مثل به زیر سرپرستی در آوردن زنان مطلقه یا بیوه یا مجردهای با نقص بدنی و ... که خواستگار ندارند یا ایتام فقیر و ...، یا نه بخاطر سیاست و حزب‌بازی و قوم‌گرایی و ...) ازدواج مجدد کند این کار او در نزد خداوند نباید اشکال داشته باشد، نه حلال خدا را حرام کرده و نه حرام خدا را حلال کرده است. در همان صدر اسلام هم کسانی بودند که برای فقط لذت متعه می‌کردند و اهل بیت علیهم‌السلام و حتی شخص رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله ایشان را منع نمی‌کردند. اگر هم گاهی منعی بوده است در شرایطی بوده که مرد بدون سنجیدن تمام شرایط دست به کاری زده که مفسده‌هایش (چه برای خودش، چه برای خانم یا خانم‌های دیگرش و چه برای جامعه) بیشتر بوده است اما او نفسش را ترجیح داده است. این چنین نهیی هم همیشه مجاز است و کسی که بخاطر یک خواسته‌ی موجه یا غیرموجه بخواهد کاری کند که تبعات سنگین داشته باشد می‌تواند مورد بازخواست قرار بگیرد.

در نهایت هم همین الآن هستند خانم‌هایی که (حقیر سراغ دارم نفرمایید که نیست) به جای احساس حسادت احساس غبطه دارند که بر خلاف حسادت مجاز است و چه بسا خوب هم هست. حسادت به هوو به این معنی است که بگویند تو سهمی در شوهر من نداری و او فقط برای من است، غبطه این است که دیگران هم سهم داشته باشند ولی ای کاش از محبت و توجه شوهرم به من کاسته نشود و اگر بشود ناراحت خواهم شد. این غبطه فرقش با ان حسادت در تکبر و انحصارطلب نبودن است. خانم‌هایی که مدعی می‌شوند این احساس حسادت در همه‌ی خانم‌ها هست پس فطری است مطمئن باشند از حکیم چنین خلقتی برنخواهد آمد که چندهمسری را برای مرد (ولو در شرایط خاص) حلال بشمرد و بعد ضد آن و مانع آن را در خلقت زنان قرار دهد. در مقابل آن غیرت برای مرد (که به نوعی شاید آن هم حسادت هست --مطابق با تعریف حسادت-- ولی به علت در راستای خلقت خداوند بودن خوب شمرده می‌شود) پسندیده است چون زن یک شوهر بیشتر نمی‌تواند داشته باشد و این غیرت هم در همان راستاست. بله اگر مردی زنش را طلاق دهد و بعد از طلاق هنوز نسبت به او غیرت نشان دهد (مثلاً چون در دلش هنوز او را دوست دارد) با آنکه آن زن مجاز است همسر دیگری اختیار کند این غیرت مرد هم می‌شود همان حسادت مذمومی که در مورد خانم‌ها مطرح است و جای آن باید غبطه قرار بگیرد.

سخن زیاد است ولی ان شاء الله کفایت کند
یا علی

کسی نگفته که کشورهای عربی و اداب و فرهنگ عربی باید الگوی ما باشد ! بلکه ان چه ما و قریب به دو ملیارد انسان از همه جای جهان از ان تبعیت میکنند و بدان متمسک میشوند اداب و فرهنگ الهی در اسلام هست و لا غیر ! حجاب فقط در اسلام نبوده که کسی متنفر باشد ! بلکه حجاب یک فرهنگ از زمان های قبل اسلام برای عفت و ارزش به زنان بوده است ! حتی زنان مقدسه ای که در کلیسا مشغول خدمت هستند همه با حجاب هستند ! در مورد صیغه و ازدواج دوم هم این مشکل روحی بعضی از زنان ماست که گمان میکنند این اقدام از سوی شوهر ایشان کار ناپسند و خیانت است ! و الا اگر مردی واقعا با همه شرایط و رعایت انصاف و عدل زن دومی اختیار کند و از زن اول چیزی کم نگذارد لزومی بر مخالفت همسر اول نیست عقلا و منطقا ! حالا اگر احساسات ان ها به دلایلی که عرض شد خدشه دار میشود مشکل از سوی خودشان است .... ان الله یامر بالعدل و الاحسان .... النحل ایه 90 .... همانا خداوند شما را به رعایت عدل و نیکوکاری دعوت میکند

محی الدین;512494 نوشت:
و اما اگر بخواهیم هر حکمی که به میل ما سازگار نیست با چوب شرایط زمان بعثت بزنیم فکر نمیکنم دیگر از احکام دین چیزی بماند

سوالی در این زمینه برای بنده بوجود آمده
اگر در زمان و شرایطی هستیم که نیاز است تعدد زوجات فرهنگ سازی شود چرا بزرگان دین در این امر خطیر پیش قدم نمی شوند؟؟
چرا بزرگان همانند امامان معصوم عمل نمی کنند تا جوانان تشویق شوند؟

محی الدین;512494 نوشت:
پسرهای مجرد برای ازدواج با زنان مطلقه یا شوهر از دست داده یا ازدواج نکرده و پیر شده تمایلی ندارند
فکر میکنم باید اول این فرهنگ شود که به سادگی روی تشریعات الهی خط نکشیم و احساسمان را جایگزین آن نکنیم

فرهنگ سازی را زمانی انجام می دهند که مثلاً بر اثر جنگ یا هر علت دیگری تعداد زنان بیشتر از مردان شود حالا به فرض اینکه در آن زمان هستیم چقدر خوب میشد فرهنگ سازی کرد مردانی که شرایط تعدد زوجات را دارند با زنان بی سرپرست، میانسال و دارای فرزند ازدواج کنند آن وقت ببینیم فریاد زنان بلند میشد یا مردان؟
آن زمان مشخص میشود که چقدر مردان به این دستورات اهمیت می دهند نه زمانی که مرد متاهلی به قیمت نابودی زندگی خانواده با دختر جوان زیبایی ازدواج کند و علت کارش رو آیه تعدد زوجات بداند

محی الدین;512499 نوشت:
وقتی بصورت فرهنگ درآمد مردانی که همسرشان راضی به این امر هستند اقدام کنند

سوال آخر
از شما و تمام آقایون مدافع چند همسری سوالی دارم خواهشا با در نظر گرفتن اینکه خدا شاهدست جواب دهید
اگر شما شرایط تعدد زوجات را داشته باشید بعد تعدادی زن بی سرپرست میانسال و دارای فرزند و نیز با چهره ای که در اثر سختی چروکیده شده را به شما پیشنهاد دهند حاضرید با آنها ازدواج کنید؟؟؟؟

عالم مقدس ملکوت;512579 نوشت:
حجاب فقط در اسلام نبوده که کسی متنفر باشد !

عالم مقدس ملکوت;512579 نوشت:
! در مورد صیغه و ازدواج دوم هم این مشکل روحی بعضی از زنان ماست که گمان میکنند این اقدام از سوی شوهر ایشان کار ناپسند و خیانت است ! و الا اگر مردی واقعا با همه شرایط و رعایت انصاف و عدل زن دومی اختیار کند و از زن اول چیزی کم نگذارد لزومی بر مخالفت همسر اول نیست عقلا و منطقا

با تشکر از حضور شما در بحث حالا چرا اینقدر با عصبانیت جواب میدهید!!!!!!!!!

محی الدین;512494 نوشت:
فکر میکنم باید اول این فرهنگ شود که به سادگی روی تشریعات الهی خط نکشیم و احساسمان را جایگزین آن نکنیم

دوستان عزیزم اینجا کسی نگفته از حجاب متنفر است کسی هم با اصل تعدد زوجات مخالف نیست
سوال ما این است آیا تعدد زوجات برای همه زمان هاست؟ آیا در تعدد زوجات اجازه همسر اول مرد نیاز است؟ آیا به هر دلیلی مردان می توانند تعدد زوجات داشته باشند یا اینکه فلسفه تعدد زوجات به زمان و شرایط خاص و نیز در جهت مصالح جامعه و کمک به زنان بی سرپرست می باشد
اصل قضیه اینه که تعدد زوجات وسیله شهوترانی مردان نیست تا با این بهانه به خواسته دل خویش برسند حتی به قیمت نابودی زندگی زن و فرزندانش
و اما مشکل روحی زنان که ازدواج مجدد شوهرشان را خیانت حساب میکنند، محض اطلاع شما اگر زنی نسبت به رابطه شوهرش با زنان دیگر هیچ عکس العملی نشان ندهند و اینکه همسرش قصد تعدد زوجات داشته باشد برایش کوجکترین اهمیتی نداشته باشد یعنی اینکه دیگه براش مهم نیست و بهش علاقه نداره
این احساسات چیکار نمیکنه اینجا زنی باید احساسات رو کنار بزاره اجازه بده یکی دیگه وارد زندگیش بشه تا شوهرش در راستای مصالح جامعه و کمک به زنان بی شوهر با دختری 17-18 ساله خوشگل ازدواج کند چون شوهرش نمیتونه جلوی شهوتش رو بگیره حتی اگه به قیمت نابودی زندگی خانواده اش تموم بشه در این اینجا زن باید عاقلانه تصمیم بگیره و اگر غیرت به خرج بده کفر حساب میشود
در جایی دیگر زنی که با عشق ازدواج نکرده و عاشقانه نامزد سابقش رو دوست داره طوری که میگه حتی اگه بهش نرسم نمیتونم با همسرم زندگی کنم باید به خاطر انسانیت از خواسته دلش بگذرد تا زندگی یه شخص دیگه و فرزندش نابود نشود
اینقدر تفاوت بین زن و مرد!!!!!!! فکر نکنم خدا هم اینقدر بین زن و مرد تفاوت گذاشته باشه که شماها دارید میزارید

محی الدین;512494 نوشت:
مرد هم زن و فرزند و زندگی را دوست دارد اما زمان جهاد به او فرمان رها کرده همه اینها را می دهد و به میدان شهادت می کشاند و چه بسا شهید میشوند در حالیکه نام فرزندشان بر لبانشان است

من میگم این جهاد رو هم بزارید به عهده زنان والا به خدا همه کارها رو که زنان باید انجام دهند حالا این یه کاری که مردان انجام میدهند شده دلیل تمام احکام این کارم بزارید زنان انجام دهند

عالم مقدس ملکوت;512579 نوشت:
کسی نگفته که کشورهای عربی و اداب و فرهنگ عربی باید الگوی ما باشد ! بلکه ان چه ما و قریب به دو ملیارد انسان از همه جای جهان از ان تبعیت میکنند و بدان متمسک میشوند اداب و فرهنگ الهی در اسلام هست و لا غیر ! حجاب فقط در اسلام نبوده که کسی متنفر باشد ! بلکه حجاب یک فرهنگ از زمان های قبل اسلام برای عفت و ارزش به زنان بوده است ! حتی زنان مقدسه ای که در کلیسا مشغول خدمت هستند همه با حجاب هستند !

اولا این تاپیک ربطی به حجاب نداشت لطفا تایپک رو از موضوع اصلی منحرف نکنید.
ما تنها دنبال پاسخ سوالاتمونیم . اینجا شاید به جواب برسیم لطفا بحث رو به حاشیه نکشانید با تشکر

عالم مقدس ملکوت;512579 نوشت:
در مورد صیغه و ازدواج دوم هم این مشکل روحی بعضی از زنان ماست که گمان میکنند این اقدام از سوی شوهر ایشان کار ناپسند و خیانت است !

عالم مقدس ملکوت;512579 نوشت:
و الا اگر مردی واقعا با همه شرایط و رعایت انصاف و عدل زن دومی اختیار کند و از زن اول چیزی کم نگذارد لزومی بر مخالفت همسر اول نیست عقلا و منطقا ! حالا اگر احساسات ان ها به دلایلی که عرض شد خدشه دار میشود مشکل از سوی خودشان است ....

متعه و زن دوم گرفتن نباید باعث خدشه دار شدن احساسات همسر اولش شود مردی که میداند با این کار روحیه و عواطف زنش نابود میشه، میداند زندگیش از هم پاشیده میشود، فرزندانش فرزند طلاق میشن، چه لزومی داره سراغ متعه و ازدواج مجدد رود. در ضمن این حکم به فرض مستحب باشد حلال خدا هم اگر باعث مفسده شود باید ترک گردد چه رسد به یک حکم مستحب !!!!!
خدا هم راضی نیست والا بنده اش از این فداکاری ها بکند همون واجبات رو بچسبید کافیه
عصبانیتتون هم کنترل کنید بحث است میدان نبرد که نیست
اگر هم خیلی دوست دارید در کار ثوابی شرکت کنید فراهم کردن شرایط ازدواج جوانان خواهان ازدواج ثوابتش خیلی بیشتره
این همه جوان مجرد داریم اگر بتوانیم شرایطشون رو فراهم کنیم خیلی ها تمایل به ازدواج دارند، ازدواج دادن مجردها، بی زنها خیلی واجبتره تا اینکه آقایی با زن و بچه سراغ یه دختر ترگل تر از زنش بره فقط برای ثواب ازدواج مجدد !!!!!!!!

owari;512562 نوشت:
در نهایت هم همین الآن هستند خانم‌هایی که (حقیر سراغ دارم نفرمایید که نیست) به جای احساس حسادت احساس غبطه دارند که بر خلاف حسادت مجاز است و چه بسا خوب هم هست. حسادت به هوو به این معنی است که بگویند تو سهمی در شوهر من نداری و او فقط برای من است، غبطه این است که دیگران هم سهم داشته باشند ولی ای کاش از محبت و توجه شوهرم به من کاسته نشود و اگر بشود ناراحت خواهم شد. این غبطه فرقش با ان حسادت در تکبر و انحصارطلب نبودن است. خانم‌هایی که مدعی می‌شوند این احساس حسادت در همه‌ی خانم‌ها هست پس فطری است مطمئن باشند از حکیم چنین خلقتی برنخواهد آمد که چندهمسری را برای مرد (ولو در شرایط خاص) حلال بشمرد و بعد ضد آن و مانع آن را در خلقت زنان قرار دهد. در مقابل آن غیرت برای مرد (که به نوعی شاید آن هم حسادت هست --مطابق با تعریف حسادت-- ولی به علت در راستای خلقت خداوند بودن خوب شمرده می‌شود) پسندیده است چون زن یک شوهر بیشتر نمی‌تواند داشته باشد و این غیرت هم در همان راستاست. بله اگر مردی زنش را طلاق دهد و بعد از طلاق هنوز نسبت به او غیرت نشان دهد (مثلاً چون در دلش هنوز او را دوست دارد) با آنکه آن زن مجاز است همسر دیگری اختیار کند این غیرت مرد هم می‌شود همان حسادت مذمومی که در مورد خانم‌ها مطرح است و جای آن باید غبطه قرار بگیرد.

سلام

همانطور که قبلا در بحثی این مساله رو مطرح کردم حس زن دوم به زن اول حسادت نیست
بلکه تنفر و نفرت نسبت به هردو نفر یعنی شوهرش و زن دوم می باشد و احساس اینکه مورد خیانت واقع شده ( پیشنهاد من این است اگر این مطلب را قبول ندارید از چند نفر زن که به چنین موردی گرفتار شده اند بپرسید
احساستان نسبت به شوهر و زن دوم او چیست ؟ )

زیرا زن اول زن دوم را یه چشم یک غاصب می بیند که شوهر او را تصاحب کرده و زندگیش را خراب کرده است
در چنین حالاتی نسبت به او حسادت ندارد و چه جای حسادت است ؟ به چه چیزش باید حسادت کند ؟
ایا انسان نسبت به غاصب مالش حسادت می کند ؟؟؟!!!!

و اتفاقا این زن دوم است که به زن اول حسادت می کند که چرا ان زن چنین امکاناتی را از قبل داشته و او نداشته است

پس به نظر حقیر ان حدیث مشهور که به امام علی نسبت داده می شود
که زن حسادت دارد و مرد غیرت از اساس اشتباه است و این حدیث متعلق به امام علی ع نیست

موفق باشید

(نگین);512603 نوشت:
سوالی در این زمینه برای بنده بوجود آمده
اگر در زمان و شرایطی هستیم که نیاز است تعدد زوجات فرهنگ سازی شود چرا بزرگان دین در این امر خطیر پیش قدم نمی شوند؟؟
چرا بزرگان همانند امامان معصوم عمل نمی کنند تا جوانان تشویق شوند؟

سلام علیکم خواهر،
تا آنجا که حقیر به یاد دارم روحانیت همیشه در دهان‌های مردم بی‌دین یا کم‌تمایل‌به‌دین بخاطر همین مسائل تمسخر می‌شده است، بعید نیست بسیاری بخاطر وهن نشدن دین این احکام را مخفیانه انجام دهند یا به کل کنار بگذارند و بگویند فعلاً اصل دین را نگاه داریم ان شاء الله این احکام هم سر جای خود به آن خواهیم رسید. وقتی شمایی که مؤمن به خداوند و علاقمند به شریعت مقدس هستید اینقدر سؤال در این مورد در ذهن دارید و بسیاری از بخش‌های آن را نمی‌توانید بپذیرید به نظر شما کسانی که خدا را هم قبول ندارند و تحت سلطه‌ی فرهنگ غربی هستند که آنها بگویند آسمان قهوه‌ای هست هم می‌پذیرند چه عکس‌العمل‌هایی داشته باشند، تازه شما سؤال می‌کنید ولی آنها مسخره می‌کنند. ان شاء الله از تمسخر شدن نمی‌ترسیم الحمدلله ولی بعید نیست تقیه در این زمینه‌ها گاهی لازم باشد تا اصل دین یا زندگی مؤمنین به خطر نیفتد. اگرچه اسلام برای هر حکمش آنقدر دلیل دارد که جلوی آنها سرافکنده نشویم ولی آنها دنبال دلیل برای قانع شدن نیستند و دنبال فرافکنی و ضربه زدن به دین خدا هستند:
الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالْآخِرَ‌ةِ كَافِرُ‌ونَ [الأعراف، ۴۵]
آنهایی که از راه خدا باز می‌دارند و آن را کج می‌طلبند (به شبهه راه راست مردم را کج می‌کنند) و آنها به قیامت ایمان ندارند.
ممکن است این مسأله‌ای باشد که علما را مجبور کرده است در این زمینه‌ها سکوت کنند، البته باید از خودشان پرسید و در تاریخ داشته‌ایم عالمی را هم که به امام جمعه‌ی یک شهور کوچک دستور دادند تا دختر خودش را علنا به عقد موقت یک پسر مؤمن درآورد تا قبح این کار از ذهن مردم بریزد، اما الآن جایگاه خود علما را دارند می‌کوبند. با این وجود آنها علمای دین و ستون‌های اسلام در زمان غیبت هستند، ما که نیستیم و جایگاه خاصی نداریم که متزلزل شود باید در این زمینه قیام کنیم. وضع فساد در جامعه خیلی زیاده، اگر بشود برویم در پارکها و کافی‌شاپها دختر و پسرها را موقت به عقد هم در بیاوریم شاید لازم باشد برویم.

(نگین);512603 نوشت:
فرهنگ سازی را زمانی انجام می دهند که مثلاً بر اثر جنگ یا هر علت دیگری تعداد زنان بیشتر از مردان شود حالا به فرض اینکه در آن زمان هستیم چقدر خوب میشد فرهنگ سازی کرد مردانی که شرایط تعدد زوجات را دارند با زنان بی سرپرست، میانسال و دارای فرزند ازدواج کنند آن وقت ببینیم فریاد زنان بلند میشد یا مردان؟ آن زمان مشخص میشود که چقدر مردان به این دستورات اهمیت می دهند نه زمانی که مرد متاهلی به قیمت نابودی زندگی خانواده با دختر جوان زیبایی ازدواج کند و علت کارش رو آیه تعدد زوجات بداند

عالم بزرگواری همینکه دخترها در سن پایین‌تری به سن ازدواج (بلوغ جسمی که مطابق حکمت خداوند همیشه همزمان یا متأخر از بلوغ عقلی است) می‌رسند تا آقایان را مبنای محاسباتی قرار داده بودند که حتی اگر با تعداد یکسان دختر و پسر در یک جامعه شروع کنیم هم اگر ازدواج در سن خودش سر بگیرد به زودی تعداد خانم‌ها با نرخ قابل توجهی از آقایان پیشی می‌گیرد که البته طبیعی هم هست، دختری که در سن ۱۵ سالگی باردار شود و پسری که در ۱۸ سالگی پدر شود معلوم می‌شود که اختلاف نسل بین مادر و فرزند کمتر است از اختلاف نسل بین پدر و فرزند. البته چون روی محاسبات آن بزرگوار خیلی فکر نکرده‌ام وارد جزئیاتش نمی‌شوم و بر روی آن استناد هم نمی‌کنم، فقط در نظر داشته باشید که وقتی بخواهیم احکام خدا را با ذهن خودمان توجیه کنیم چه بسیار حکمتهایی که از ذهنمان دور خواهند ماند و چه بسیار فرعیاتی که برای قابل فهم کردن دین خداوند برای خود به دین خدا بسته نشود.
ازدواج با باکره اگرچه مطابق قرآن در چندجا بیشتر با طبع مردها همخوانی دارد: «چه در مورد نعمت‌های بهشتی که زنان بهشتی ایشان قبلاً دست نخورده هستند و ... و چه در مورد پیامبر خدا وقتی خداوند همسران ایشان را خطاب می‌کنند که اگر به همین رویه ادامه دهید شما را از او طلاق می‌دهم و زنان غیرباکره یا باکره (ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارً‌ا) برایش قرار می‌دهم که یعنی باکره بودن به هر حال مانند غیر باکره بودن نیست» و البته در روایات هم آمده است که توضیح آن فراتر از این بحث است، اما به هر حال ازدواج با زنان مطلقه و و بی‌سرپرست و ... هم خیلی خوب است و واقعاً این مسأله هم باید فرهنگ‌سازی شود. الآن همینطور که چندهمسری قبیح شمرده می‌شود کسی چندان راغب به گرفتن زن غیرباکره ندارد و این البته شتباه است. چه زن و چه مرد مجرد مؤکداً سفارش شده که ازدواج کند و اینکه قبلاً همسری داشته است یا خیر، یا اینکه جوان است یا میان‌سال و حتی مسن، اهمیتی ندارد. البته باز شرایط ازدواج موفق باید مد نظر باشد که کفو بودن (اخلاقی، فرهنگی، ایمانی، تا حدودی هم ظاهری، برای برخی هم مالی و حتی سنی و ...) از جمله‌ی آنهاست. یعنی همینکه شنیدیم یک زنی طلاق گرفت اینطور نیست که کسی قصد خیر کند برود ندیده و نشناخته او را بگیرد، بلکه موضوع ما این است که اینطور هم نباشد که بگوید او دیگر باکره نیست و نباید جزء گزینه‌های ازدواج به او توجه کرد. در مورد چندهمسری و متعه اما خوب چون شرایط مرد هم از شرایط یک مرد مجرد متفاوت است این می‌تواند دایره‌ی بزرگ‌تری از انتخاب‌ها را جلوی او بگذارد. در مورد متعه مثلاً خیلی از کفویت‌ها لزومی ندارد وقتی قرار نیست این ازدواج دوام بالایی داشته باشد که این کار را برای هم آقایان و هم خانم‌ها کمی ساده‌تر می‌کند.

(نگین);512603 نوشت:
سوال آخر
از شما و تمام آقایون مدافع چند همسری سوالی دارم خواهشا با در نظر گرفتن اینکه خدا شاهدست جواب دهید
اگر شما شرایط تعدد زوجات را داشته باشید بعد تعدادی زن بی سرپرست میانسال و دارای فرزند و نیز با چهره ای که در اثر سختی چروکیده شده را به شما پیشنهاد دهند حاضرید با آنها ازدواج کنید؟؟؟؟

خداوند را شاهد می‌گیرم و پاسختان را می‌دهم. اگر گزینه‌ی بهتری داشته باشم خیر این ایثارگری را در خود نمی‌بینم، ولی اگر نیاز داشتم و گزینه‌ی دیگری نداشتم رویش فکر خواهم کرد، بستگی به فشارش دارد. در واقع این را با توجه به مطلبی می‌گویم که یکی از دوستان تعریف می‌کرد که در یکی از دانشگاه‌های کشور جوانان مؤمنی که تحمل تجرد را نداشتند خانم میان‌سالی را پیدا کرده بودند که با او ازدواج موقت کنند. این در جامعه بیان شود به آن خانم گفته می‌شود روسپی و به آن جوانان گفته می‌شود هرزه، اما بعد همانها که اینها را میگویند به دختر و پسرهای پولداری که هر کاری در جلوی جمع ممکن است ازشان سر بزند می‌گویند بچه‌با‌حال و باکلاس، نه دختر را بی‌شرم به حساب می‌اورند (مگر اینکه دیگر چه بکند) و نه پسر را هرزه و لاقید. این چیزی است که مؤمنین را امروز اینقدر به این قضیه حساس کرده است. اینکه حلال خداوند زشت و قبیح شمرده می‌شود و حرام خدا خواستنی و مطلوب در ذهن‌ها جا گرفته است که جوانی که شرایط ازدواج ندارد هم میل داشته باشد به داشتن دوست دختر یا دوست پسر و عشق‌های خیابانی و اینکه کسی به او شماره دهد یا با او چت کند یا ... . در حالی که در ازدواج موقت هم اینطور نیست که حتماً تا انتهای روابط زناشویی ادامه پیدا کند، خانم سر ازدواج می‌تواند شرط بگذارد که فقط در این حد که بتوانیم راحت با هم صحبت کنیم و اگر ناخواسته نگاهمان افتاد به صورت یا دست یکدیگر مرتکب معصیت (عصیا در برابر خداوند) نشده باشیم، یا می‌تواند شرط بگذارد که با هم مکاتبه داشته باشیم و حتی صحبتمان حضوری هم نباشد، می‌تواند شرط بگذارد که تا این حد که بتوانیم دست هم دیگر را بگیریم، تا این حد که جلوی هم حجاب نداشته باشیم، و ... . یعنی هر حدی که خانم بگذارد لازم‌الإجراست، حتی می‌شناختم کسی که عقد موقت کرد تا مؤمنی در یکی از ادارات بتواند کار اداری او را پیگیری کند و در مراودات مرتبط با این موضوع که صحبت کردن و نگاه کردن و ... را به همراه دارد دچار گناهی نشوند. اینها امروز در جامعه‌ی ما آدم هرزه به حساب بیایند خودبخود تکلیف حقیر با کرام‌الکاتبین خواهد بود.
با این وجود در راستای سؤال شما، دقت نمایید که لازم نیست تمام خانم‌های مسن را جوانان به زوجیت بگیرند، چه تک‌همسری و چه در چند همسری، مگر این همه آقای مسن نداریم که از بودن کنار خانم‌های مسن لذت هم‌صحبتی و مهربانی هم برایشان کافی باشد؟ این یک درد دیگر جامعه است که کسی که بیوه شد گمان می‌کند باید به پای فرزندانش بسوزد و بسازد. اگر درست خاطرم باشد جوانی مادر پیر خودش را در زنبیلی قرار داده بود و نزد پیامبر که آمد پیامبر خدا با جوان حال و احوال کرد و جوان وقتی گفت مادرم حالا یادم نیست مریض است یا طور دیگر پیامبر خدا گفتند برایش شوهر پیدا کن! جوان پرسید در این سن؟ مادر پیرش از داخل زنبیل به او گفت به حرف رسول خدا گوش بده! آنها هم دل دارند ولی جامعه‌ی امروز ما این را هم قبیح می‌داند و مادر خوب را مادری می‌بیند که تمام عمر برای سیر کردن شکم بچه‌اش به زندگی مردانه در بیرون و زنانه در خانه تن دهد. راستی شاید ندانید ولی در حالت عادی اگر جوانی بخواهد ازدواج کند والدین او وظیفه‌ی خاصی در این باره ندارد (در مورد دختر اجازه‌ی پدر لازم است البته) ولی اگر جوان نیاز داشته باشد و خودش امکان برایش فراهم نباشد (چه مالی و چه غیره) آن وقت والدین جوان تا حد امکانشان دارای وظیفه خواهند شد و درست عکس این قضیه هم صادق است. اگر والدینی بخواهند ازدواج کنند فرزندشان در این باره وظیفه‌ای ندارد ولی اگر آنها هم نیاز داشتند و امکانات لازم را نداشتند باز یک وظیفه برای فرزند ایجاد خواهد شد که آنها را در ازدواجشان کمک (چه مالی و چه ...) بنماید. اما الآن در جامعه‌ی ما مردانی هستند که می‌گویند ما نسبت به مادر خودمان غیرت داریم! نه تنها کمک نمی‌کنند که به زخم مادرشان نمک هم می‌پاشند، کاری برایش نمی‌کنند ولی با لات‌بازی و سؤالات استفهام انکاری مادر را به جایی می‌رسانند که او خودش برای اینکه طاقت ناراحتی پسرش را ندارد بگوید از خیر ازدواج گذشتم، آن هم در دینی که این قدر توصیه به احترام به مادر و پدر کرده است! بچه‌ها برای والدین خودشان تصمیم می‌گیرند به جای اینکه گوششان به دهان ایشان باشد. خداوند عاقبت همه‌ی ما را بخیر کند.
یا علی

دل ارام;512640 نوشت:
سلام

همانطور که قبلا در بحثی این مساله رو مطرح کردم حس زن دوم به زن اول حسادت نیست
بلکه تنفر و نفرت نسبت به هردو نفر یعنی شوهرش و زن دوم می باشد و احساس اینکه مورد خیانت واقع شده ( پیشنهاد من این است اگر این مطلب را قبول ندارید از چند نفر زن که به چنین موردی گرفتار شده اند بپرسید
احساستان نسبت به شوهر و زن دوم او چیست ؟ )
زیرا زن اول زن دوم را یه چشم یک غاصب می بیند که شوهر او را تصاحب کرده و زندگیش را خراب کرده است
در چنین حالاتی نسبت به او حسادت ندارد و چه جای حسادت است ؟ به چه چیزش باید حسادت کند ؟
ایا انسان نسبت به غاصب مالش حسادت می کند ؟؟؟!!!!
و اتفاقا این زن دوم است که به زن اول حسادت می کند که چرا ان زن چنین امکاناتی را از قبل داشته و او نداشته است
پس به نظر حقیر ان حدیث مشهور که به امام علی نسبت داده می شود
که زن حسادت دارد و مرد غیرت از اساس اشتباه است و این حدیث متعلق به امام علی ع نیست

موفق باشید

سلام علیکم خواهر عزیز،
اول اینکه فکر کنم آن حدیث از امام صادق علیه‌السلام باشد و نه امیر مؤمنان علیه‌السلام، اگرچه شاید هم اشتباه کنم. ولی بگذارید با منطق ریاضی به جلو برویم، یک تعریف می‌کنیم و بعد ببینیم آیا این مسأله یک مثال از آن تعریف هست یا نیست:

تعریف. حسادت حسی است که شخصی نسبت به شخص دیگر دارد که در ضمن آن صفت یا چیزی که نزد آن شخص دیگر و مرتبط با او می‌داند را بخواهد که او نداشته باشد و در عوض خودش داشته باشد.
مثال: دزدی به دزد دیگر حسودی می‌کند که او در کارش (که دزدی هم هست و کار خوبی نیست) تبحر دارد ولی او ندارد. در نتیجه می‌خواهد که ای کاش به جای او خودش در دزدی متبحر بود. دلیل آن مثلاً می‌تواند اعتباری باشد که آن تبحر برای آن دزد در میان دزدها فراهم کرده است.
مثال: خانمی به خانم دیگری حسادت می‌کند که چرا کسی که ایشان او را دوست دارد به جای او به آن خانم دیگر توجه دارد، دوست دارد توجه این شخص به جای آن خانم دیگر کامل متوجه ایشان شود، آن خانم بهره‌ای نداشته باشد و ایشان کامل بهره ببرد.

حالا می‌رسیم به سراغ مثال اصلی خودمان. خانمی هست که شوهری داشته که تماماً فقط با او بوده است، حالا شوهرش رفته است و یک زن دیگر هم گرفته است، این خانم می‌بیند که تابحال شوهر او فقط به او توجه می‌کرد اما حالا گاهی به او توجه می‌کند و گاهی به آن زن دیگر. حالا به دو صورت می‌تواند با این قضیه برخورد کند:
الف) ای کاش آن زن اصلاً نمی‌بود، ای کاش شوهرش از او متنفر بود و فقط مرا دوست می‌داشت، ای کاش آن زن هیچ بهره‌ای از محبت شوهر من نداشت و محبت شوهرم در انحصار خودم بود.
ب) ای کاش آن زن اصلاً نمی‌بود، از وقتی وارد زندگی‌ام شده محبت و توجه شوهرم به من کم شده، ای کاش اگر وارد زندگیم شده لااقل از محبت شوهرم به من کاسته نمی‌شد و همانقدر به من توجه داشت.

مورد اول را قبول ندارید که حسادت است؟ مورد دوم را قبول ندارید که حسادت نیست؟ فرق این دو مورد (الف) و (ب) در این است که آیا محبت و توجه شوهرش را در انحصار خود می‌خواهد یا همینکه مانند همیشه به او توجه شود برایش کافی است و اگر کس دیگری هم بتواند از محبت او بهره ببرد برایش دیگر آزاردهنده نیست.
اصولاً نفی خیر برای دیگران در حالت کلی بد است، قبول ندارید؟

اینکه می‌فرمایید که آن خانم فقط از زن دوم شوهرش متنفر نمی‌شود و از خود شوهرش هم متنفر می‌شود هم درست می‌تواند باشد ولی ضرری به این بحث نمی‌زند، حسادت به زن دوم خیلی راحت قابل تبدیل شدن به تنفر است (حسادت با تنفر آغاز می‌شود و با بدگویی و ... ادامه می‌یابد و صفات زیادی در ضمن آن بروز می‌یابند) و اصلاً حسادت در درون خودش یکجور خودخواهی و دیگرنخواهی را دارد. اما در مورد تنفرش نسبت به شوهرش این مسأله را قبلاً جای دیگر (اینجا و اینجا) بحث کرده‌ایم، تمایل داشتید مراجعه نمایید و قبول نداشتید بفرمایید تا بیشتر بحث نماییم.

در مورد مرد که نسبت به زنش غیرت دارد باز این غیرت مانند حسادت زنانه به لحاظ تعریف حسادت محسوب می‌شود (همانطور که دو مثال هم برای غلط بودنش زدم: یکی غیرت مردی که زنش را طلاق داده به زنش، دومی غیرت یک مرد به مادرش که او را از ادواج مجدد منع کند، مثال‌های دیگری هم شاید باشد) اما کارکرد آن بر خلاف حسادت زنانه در راستای حکمت خداوند مثبت است، یعنی وقتی زنش نمی‌تواند همسر کس دیگری بشود این غیرت در راستای حفظ همین حریم است پس نمی‌تواند بد باشد.

برای درمان حسادت هم راه‌هایی هست که طبق نظر اساتید اخلاق مؤثرترین آنها خشکاندن ریشه‌ی ان است (راه پیت نفتی) و آن این است که در جمع از کسی که نسبت به او در دل حسادت می‌ورزند تعریف کنند و خوبی‌اش را بگویند، اگرچه معمولاً آدم حاضر است چند بار قطعه‌قطعه بشود ولی از کسی که بهش حادت می‌کند تعریف نکند و برعکس دوست دارد خرابش کند اما اگر این کار را بکند خواهد دید که مثل آب سرد آتش حسادت در او را خاموش یا ضعیف می‌کند و تکرار آن همه چیز را به حال اول در می‌آورد. بعد از آن دو هوو هم خواهند توانست کنار هم خوب و مسالمت‌آمیز زندگی کنند، البته به شرط آنکه شوهرشان آنقدر عاقل باشد که شرایط تحریک احساسات همسرانش را برنیانگیزد و تلاشش را بکند که خانم‌هایش هم به گناه نیفتند.

یا علی

کریم;512351 نوشت:
اما اگر بخواهیم در باب حکم کلی بحث کنیم باید همه را در نظر بگیریم ومی دانیم که آنحضر همزمان که با امامه ازدواج کردند چند همسر دیگر نیز ماند اسماء بنت عمیس، ام البنین داشته اند که هر کدام از اینها از بانوان بنام صدر اسلام است. ما همه اگر بخواهیم کسی را معیار قرار دهیم برای خودمان می توانیم این بانوان را معیار قرار دهیم نه حضرت زهرا را چون اگر ملاک تک همسری بوده که حضرت نباید در هیچ مرحله ای بیشتر از یک زن داشته باشند.
بنده در مقام دفاع از تعدد زوجات وغیره نیستم بلکه در مقام تبیین حکم اسلامی هستم که این حکم با توجه به شرایط وموارد خود موجه ودرست است وباید ما مسلمانها مواظب باشیم که از این حکم سوء برداشت نکنیم.

با سلام
من دقیق متوجه جوابتان نشدم، گفته اید همزمان که با حضرت ازدواج کرده اند چند همسر دیگر داشته اند. در حالی که همه معتقدیم حضرت زهرا در زمان حیاتشان تنها همسر مولا بوده اند و بعد از وفاتشون حضرت علی همسران دیگر اختیار کرده اند.
درسته در آن زمان پیشوا پیامبر بودند ولی حضرت علی جزء مومنان صدر اسلام اند در زمان پیامبر جایگاه و فضیلتش برتر از همه مومنان بوده و به اجرای احکام الهی از همه مسئولتر. حالا چرا با وجود این، حضرت تا بعد از وفات حضرت زهرا همسر دیگری اختیار نکرده اند؟ بحث نیاز داشتن اینجا اصلا مطرح نیست اگر به تعدد زوجات به چشم مصلحت جامعه بنگریم این مصلحت در صدر اسلام در اولویت بوده مصلحتی که همه باید برای انجام آن از احساسات شخصی خود میگذشتند ضمناً حضرت زهرا برترین بانوی دو عالم و از همه سزاورترند برای الگو شدن .
بزارید اون چیزی که مد نظرم است رو الان بگم شاید حضرت زهرا از ابتدای ازدواج شرط کرده تنها همسر مولا باشد، شاید حضرت زهرا تمایل قلبی به گرفتن همسر دیگری از سوی حضرت علی نداشته اند، شاید حضرت علی با توجه به مقام بالای زهرای کبری نمیتونستند عدالت رو به طور دقیق مابین ایشان و زن دیگه ای برقرار کنند ( اتفاقا برخی از پاسخگوها چنین دلیلی برای ما میاورند) پس وقتی همه این چیزها رو در نظر بگیری می بینیم تعدد زوجات به شخصیت و منزلت زن بستگی دارد اگر زنی از چنان شانی بالایی برخوردار باشد همسرش نباید به تعدد زوجات روی آورد. اگر زنی مخالف چنین حکمی بود همسرش نباید به تعدد زوجات بنا به هر دلیلی که میخواد روی بیاورد.
الان تعدد زوجات در بین قشر فقیر و مستصف بیشتر دیده میشه تا در بین ثروتمندان، چون زنان طبقه مرفه در شان خود نمی بینند همسر مردی چند زنه شوند.

owari;512643 نوشت:
خداوند را شاهد می‌گیرم و پاسختان را می‌دهم. اگر گزینه‌ی بهتری داشته باشم خیر این ایثارگری را در خود نمی‌بینم، ولی اگر نیاز داشتم و گزینه‌ی دیگری نداشتم رویش فکر خواهم کرد، بستگی به فشارش دارد.

دوست عزیز اینجا اصلا منظور خواست شما نیست.
اگر چنین زنانی در جامعه وجود داشته باشند و نیازمند همسر باشند . خداوکیلی چند درصد از مردان حاضرند بخاطر رضای خدا و نیاز این زنان با آنان ازدواج کنند؟
مگر نه اینکه یکی از دلایل تعدد زوجات بخاطر نیازی زنان بیوه به شوهر است.
حالا چند درصد مردان حاضرند با چنین زنانی ازدواج کننند؟ اصلا ازدواج دوم مردان بخاطر زنان بیوه است؟ اکثر مردانی که به ازدواج دوم روی میاورند سراغ زنی برتر و زیبا از همسر فعلی خود و بیشتر نیز سراغی دختران مجرد می روند در حالی که این دختران اگر شرایط فراهم شود با جوانان محتاج ازدواج، میتوانند ازدواج کنند و زندگی موفقتری داشته باشند. در واقع اگر شرایط مالی و کاری جوانان مجرد فراهم شود تعداد دختران مجرد جامعه خیلی کم خواهد شد.
ازدواج دوم باید در راستای تامین نیاز زنان بیوه و بی سرپرست باشد بسیاری از ازدواج های ائمه نیز بدین منظور بوده اما الان هر خیانتی رو به پای فلسفه مصلحت امیز تعدد زوجات میزارند و هر شهوتی رو با آن توجیح می کنند مردان متاهل همسر دار چه نیاز به تعدد زوجات دارند !!!!
موضوع قفل شده است