اقسام وصیت

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اقسام وصیت



الف) وصیت تملیكی: عبارت است از این‌كه كسی عین یا منفعتی را از مال خود برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجاناً تملیك كند. با این نوع وصیت، شخص می‌تواند تا حدودی تكلیف اموال خود را ، معین كند مانند صرف آن در امور خیریه.
در وصیت تملیكی، شخصی كه وصیت می‌كند موصی و كسی كه به نفع او وصیت تملیكی شده موصی‌له و مورد وصیت را موصی به می‌گویند.
در وصیت تملیكی، تملیك با قبول موصی له پس از فوت موصی محقق می‌شود ؛ لذا قبول آن قبل از فوت موصی موثر نیست. موصی می‌تواند از وصیت خود رجوع كند حتی اگر موصی‌له، موصی به را قبض كرده باشد.
ب) وصیت عهدی: عبارت است از این‌كه شخصی یك یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مأمور نماید. مثل این‌كه شخصی را وصی نماید تا این‌كه بعد از مرگش، بدهی‌های او را پرداخت كند.
در وصیت عهدی شخصی را كه به موجب وصیت، به عنوان ولی بر صغیر یا بر كارهای دیگر انتخاب شده را وصی می‌گویند
در خصوص ماهیت وصیت تملیكی اختلاف است، برخی آن را عقد می‌دانند و عده‌ای آن را در زمره ایقاعات قرار می‌دهند. امّا وصیت عهدی بدون تردید ایقاع است.
علاوه بر معلق بودن وصیت بر فوت و قابل رجوع بودن آن، وصیت مجانی می‌باشد و نمی‌توان در آن شرط عوض كرد و به صورت معامله درآورد.
« اگر موصی‌له غیر محصور باشد مثل وصیت بر فقرا، قبول موصی له شرط نیست » (مفاد ماده 828 قانون مدنی)
وصیت پس از فوت موصی و قبض موصی­به غیرقابل رد می‌باشد. و موصی‌له نمی‌تواند وصیت را رد نماید.
موصی­له می‌تواند قسمتی از وصیت را قبول كند و قسمت دیگر را را رد نماید، و نسبت به قسمت قبول شده صحیح است. موصی­له باید اهلیت تمتع داشته باشد.
« وصیت برای حمل صحیح است لیكن تملك او منوط است بر این‌كه زنده متولد شود. » (ماده 851 ق مدنی)
موصی می‌تواند تا ثلث از اموال خود را وصیت كند، وصیت در زیاده بر ثلث اموال، نافذ نیست مگر به اجازه وراث و اگر بعضی از وراث اجازه دهند، فقط نسبت به سهم آنان نافذ خواهد بود. و میزان ثلث هم نسبت به اموال موصی در زمان وفات است نه زمان وصیت. موصی باید در زمان وصیت، اهلیت داشته باشد و نسبت به مورد وصیت جائز التصرف باشد. در وصیت اگر موصی بعد از اقدام به خودكشی وصیت نماید. (مثلاً مقدمات خودكشی را فراهم كرد و بعد وصیت نمود اگر به هلاكت رسید) وصیت باطل است ولی اگر قبل از خودكشی و اقدام به آن، وصیت بكند صحیح است.
« هرگاه كسی به قصد خودكشی خود را مجروح یا مسموم كند یا اعمال دیگر از این قبیل كه موجب هلاكت است مرتكب گردد و پس از آن وصیت نماید آن وصیت در صورت هلاكت باطل است و هرگاه اتفاقاً منتهی به موت نشد و صیت نافذ خواهد بود» ( مفاد ماده 836 قانون مدنی)

«مورث نمی‌تواند، بعضی یا همه وراث را از ارث محروم كند». (مفاد ماده 837 قانون مدنی)

«موصی­به باید ملك موصی باشد، وصیت به مال غیر ولو با اجازۀ مالك باطل است». (مفاد 841 قانون مدنی)
لازم نیست موصی­به هنگام وصیت موجود باشد و می‌توان به مالی كه در­­آینده موجود می‌شود وصیت نمود.
تا زمانی­ كه موصی­له، رد یا قبول خویش را اعلام نكرده‌، ورثه نمی‌توانند در موصی­به تصرف كنند.
در وصیت عهدی قبول شرط نیست ولی وصی می‌تواند تا زمانی كه موصی زنده است وصایت را رد كند و اگر قبل از فوت موصی رد نكرد بعد از آن حق رد ندارد اگر چه جاهل بر وصایت بوده باشد.
نكته قابل ذكر این است كه امام خمینی (ره) علاوه بر وصیت عهدی و تملیكی كه در قانون مدنی به آنها اشاره شده است، صحبت از قسم دیگری تحت عنوان وصیت (فكّی) كرده است و وصیت به وقف را از مصادیق آن شمرده است.

انواع وصیت‌نامه:
1) رسمی:‌كه در قالب یك سند رسمی در دفتر خانه اسناد رسمی تنظیم و به ثبت می‌رسد.
2) خود نوشت: كه به خط موصی و دارای تاریخ و امضاء موصی باشد.
3) سرّی: كه به خط خود موصی یا دیگری تنظیم و در ادارۀ ثبت محل یا جائی كه آئین نامه وزارت دادگستری معین می‌كند. به امانت گذارده شده باشد. (مفاد ماده 276 قانون امور حسبی)


منابع:
1) امامی، سید حسن؛حقوق مدنی، تهران كتابفروشی اسلامیه، 1376، چاپ سیزدهم، ج 3، صص 7-60.
2) كاتوزیان، ناصر؛ حقوق مدنی، عطایا تهران، كتابخانه گنج دانش، 1377 چاپ سوم، ص 300-270.
3) مدنی، سیدجلال‌الدین؛ حقوق مدنی، تهران، پایدار، 1385، چاپ اول، ص 370-350.

روزنامه کیهان وصیتنامه رهبر معظم انقلاب در سال 1342 را به نقل از دفتر نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای منتشر کرده است.

متن این وصیت نامه زیبا، صمیمی و خواندنی به شرح زیر است:

ازآنجا که ما در شرایط بحرانی و غیرعادی به سر می بردیم و هر لحظه ممکن بود خطری برای ما پیش بیاید، فردای آن روز نشستم و وصیت نامه خود را نوشتم. تا چند هفته پیش، از این وصیت نامه خبری نداشتم، لیکن آقاسیدجعفر آن را برایم آوردند و گفتند که پسرشان در لابلای کاغذهای قدیمی پیدا کرده است. این اصل وصیت نامه است که در بالای آن نوشته ام:

«وصیت نامه سیدعلی خامنه ای مرقومه لیله یکشنبه 27شوال 1382» (فروردین 1342 شمسی) یعنی فردا شب حادثه مدرسه فیضیه نوشته ام. متن وصیت نامه این است:

بسم الله الرحمن الرحیم
«عبدالله علی بن جوادالحسینی الخامنه ای غفرالله لهما یشهد ان لااله الاالله وحده لا شریک له و ان محمداً صلی الله علیه و آله عبده و رسوله و خاتم الانبیاء و ان ابن عمه علی بن ابیطالب علیه السلام وصیه سیدالاوصیاء و ان الاحد عشر من اولاده المعصومین صلوت الله علیهم الحسن و الحسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمدو علی و الحسن و الحجه اوصیائه و خلفائه و امناءالله علی خلقه و ان الموت حق و المعاد حق و الصراط حق و الجنه و النار حق و ان کل ما جاء به النبی صلی الله علیه و آله حق. اللهم هذا ایمانی و هو ودیعتی عندک اسئلک ان تردها الی و تلقیها ایای یوم حاجتی الیها بفضلک و کرمک.

مهم ترین وصیت من آن است که دوستان و عزیزان و سروران من، کسانی که بهترین ساعات زندگی من با آنان و یاد آنان سپری شده است، مرا ببخشند و بحل کنند و این وظیفه را به عهده بگیرند که مرا از زیر بار حقوق الناس رها و آزاد نمایند. ممکن است خود من نتوانم از همه کسانی که ذکر سوءشان بر زبانم رفته و یا بدگوئیشان را از کسی شنیده ام، حلیت بطلبم. این کار مهم و ضروری را باید دوستان و رفقای من برای من انجام دهند.

دارایی مالی من در کم هیچ است، ولی کفاف قرض های مرا می دهد. تفصیل قروض خود را در صفحه جداگانه یادداشت می کنم که از فروش کتب مختصر و ناچیز من ادا شود. هر کسی هم که مدعی طلبی از من شود، هر چند اسمش در آن صفحه نباشد، قبول کنند و ادا نمایند،... پنج شش سال نماز هر چه زودتر ادا و مرا از رنج این دین الهی راحت کنند (البته یقیناً آن قدر مقروض نبودم، ولی احتیاط کردم. (مبلغی به عنوان رد مظالم بابت قروض جزئی از یاد رفته به فقرا بدهند.

از همه اعلام و مراجع و طلاب و دوست و آشناها و اقوام و منسوبین من استحلال شود. (چون آن روزها نق و نوق علیه آقایان در جلسات زیاد بود که چرا فلانی اقدام نکرده، فلانی چرا این حرف را زده و این مطلب را گفته است، لذا خواستم از آقایان اعلام و مراجع حلیت طلب کنند.)

و گمان می کنم بهترین راه این کار آن است که عین وصیت نامه مرا در مجلسی عمومی که آشنایان من باشند، قرائت کنند. پدر و مادرم که در مرگ من از همه بیشتر عزادار هستند، به مفاد حدیث شریف اذا بکیت علی شیء فابک علی الحسین، به یاد مصائب اجدادمان از من فراموش نخواهند کرد ان شاءالله تعالی.

گویا دیگر کاری ندارم. اللهم اجعل الموت اول راحتی و آخر مصیبتی و اغفرلی و ارحمنی بمحمد و آله الاطهار.
العبد علی الحسینی الخامنه ای

(حالا صورت قرض هایم را که در صفحه جداگانه ای نوشته ام برایتان می خوانم):
حدود 100تومان، مقدس زاده بزاز (مشهد)
کمتر از 30تومان، خیاط گنگ (مشهد) 2یا 3تومان، عرب خیاط(قم)
مطابق دفتر دین، آقا شیخ حسن بقال کوچه حجتیه (قم) چون مرتب با او سر و کار داشتیم و نمی دانستیم چقدر به او بدهکاریم (گویا چند تومانی
آقای شیخ حسن صانعی (قم) 32تومان تقریباً
حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی (قم) (بیشترین پولی را که من آن زمان مقروض بودم، به آقای هاشمی بود. چون وضعش نسبتاً خوب بود، از او قرض می کردیم.)
مطابق دفتر دین، آقای مروارید کتاب فروش (قم)
مطابق دفتر دین، آقای مصطفوی کتاب فروش (قم)
10 تومان آقای علی حجتی کرمانی
شاید 5تومان، محمد آقانانوا نزدیک منزل (مشهد)

موضوع قفل شده است