جمع بندی افکار قتل و کشتن

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
افکار قتل و کشتن
با سلام عرض ادب به بزرگواران بنده بعضی موقع فکر قتل سرم میزنه یعنی یک چیزی در ذهنم میاد با اراده دارم خودمو میزنم بمثال دو سه ثانیه اینطوری میشه میخواستم بدونم این فکر گناه محسوب میشه بی اراده و با اراده بعضی موقعها میاد ذهنم این حکمش چیه میگن شما زمانی فکر میکنی خیلیا هستن دارن به همون فکرتون فکر میکنن ایا کسی گشته بشه از طریق همین فکرم حکمش چیه چون یک نوع انرژی حساب میشه  ما که اهل قتل کشتن کسی نیستیم؟ سوال بنده جواب بدین ممنون
برچسب: 
با نام و یاد دوست           کارشناس بحث: استاد نشاط
جمع بندی پرسش: بعضی مواقع افکار قتل در ذهنم ایجاد می شود؛ یعنی یک چیزی در ذهنم می آید که با اراده دارم خودم را می زنم یا کسی را می کشم، فکرم با این مسائل درگیر است؛ آیا گناه هست، واقعا نمی دانم  با این افکارچه کار بکنم؟ لطفا راهنمایی بفرمایید. پاسخ: از نگاه دینی و فقهی؛ تا زمانی که در بیرون قتلی شکل نگرفته؛ گناه نیست. منتها از بعد اخلاقی؛ افکار قتل و کشتار صحیح نبوده. چون فکرهای منفی می تواند زمنیه ساز گناه بگردد. فلذا بهتر است درگیری های ذهنی از حالت خشونت گرایی خارج شده و به سوی  مثبت گرایی پیش بروند. عامل درگیری های ذهنی و گرایش به قتل در فضای ذهن؛ از ابعاد مختلفی قابل بررسی است؛ یک نگاه این است که عامل چنین مسئله ای؛یک نوع تعدیل بعد هیجانی فرد است که برای خاموش سازی فضای ناآرام ذهن و تعدیل ناراحتی ها بوده که به این شکل نمود پیدا می کند. بعد دیگرش: می تواند حاکی از یک وسواس فکری باشد که در ذهن فرد شکل گرفته و مدام چنین افکار مزاحمی تکرار شده و فرد را دچار تشویش کرده و باعث ناراحتی فرد در فضای ذهن می گردد. در واقع این افکار مهاجم و ناخوانده که در فضای ذهن قالب پیدا کرده یک نوع از افکار مهاجم وسواسی است و اضطرابی بی‌اندازه ایجاد می‌کنند. یک بعد از محتوای این افکار مهاجم وسواسی معمولاً متمرکز بر مسائل خشن هستند. برای مقابله با این مشکل یک روش این است که؛ آن افکار را پذیرفته و بگذارید وارد ذهنتان شوند. سعی نکنید آنها را بیرون کنید. چون مقاومت کردن باعث می شود که درگیری ذهن قوی و شدید تر شود.(البته باید زمنیه های اصلی آن را از ریشه حل کرد تا فضای ذهن دیگر بدنبال قتل کسی نیافته و...) در مرحله بعدی باید مدیریت افکار و تغییر مواضع و رویکرد ذهنی را جدی گرفت. این نوع تحلیل از سوی ذهن را تغییر داده و جهت افکار و محتوای آن را به صورت خود کار تغییر داد. مثلا: وقتی ذهن شروع می کند برای رفع اضطراب و کسب آرامش؛ با قتل یک نفر در ذهن آرام می شود؛ می توان ذهن را اینگونه جهت داد که که این نوع عملیات ذهنی مسئله ای را به صورت واقع حل نمی کند. بهترین راهش این است که من باید به فکر حال خوب خودم باشم؛ ببینیم چگونه موفقیتها را کسب می کنم و چگونه می توانم ذهنم را آرام بکنم که برایم مفید باشد. نفس‌های عمیق و ورزش منظم؛ نیز یک فرآیند خوبی برای کنترل ذهن و افکار ماست. باید مدام این تکنیک را تکرار کرد. برای تخلیه هیجان (در مواقع ناراحتی ها) شگرد دیگری را در کنترل ذهن و رفتارتان انتخاب بکنید. مثلا: ورزش کردن؛ صحبت کردن با دوستان، مطالعه کردن و ذکر گفتن نام خدا و متمرکز کردن ذهن به یک مقوله دیگر و... در واقع باید برای تخلیه هیجان؛ گزینه بهتر و مناسبی را جایگزین بکنید؛ تا فضای ذهن به طور خودکار به مرحله تعادل منطقی و خونسردی کامل برسد.  
موضوع قفل شده است