جمع بندی افکار ذهنی من

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
افکار ذهنی من

سلام
من نمی دونم سوالاتما کجا بپرسم ولی خدایش اگر جاش اینجا نیست دقیق بگید کجا بنویسم (به یه جوابی برسم اخرش)
می خوام از اول بگم بازبون خودم تو این 20 خورده ای سال که عمر کردم ادم کاملا بی دینی نبودم نماز میخوندم حالا اول وقت اخر وقت (البته قضا دارم که تصمیم گرفتم بخونم) تا اونجای که میدونم حق الناس برام مهم بوده ولی حالا بر حسب اتفاقی یه روز نشستم به مرگ و دنیا فکر کردم خوب تصمیم گرفتم ادم بهتری باشم توبه کنم به نمازام اهمیت بیشتری بدم ولی الان یه چیز خیلی درگیرم کرده همش درگیرم اینکه من برای ثوابش نماز اول وقت می خونم پس فایده نداره من فلان تعقیبا بعد نماز می خونم میگن این همه ثواب داره پس برای رضای خدا نیست برای خودمه
باهم تعارف که نداریم مثل اینا صدقه میدم میگن این همه ثواب داره میدم یه جایی دستم بگیره
یا فلان سوره بخونیم یا فلان دعا بخونیم گناه میریزه مرگ راحت میشه بهشت واجب میشه
یا مثلا صلوات اتفاقا امروز داشتم فضیلتاش می خوندم که چقدر اون دنیا بدردمون میخوره خوب تصمیم گرفتم بیشتر بخونم
حالا چیزی که من درگیر کرده اینا که من میخونم فایده داره اینا که برای رضای خدا توش نیست اینا برای خودمه پس فایده نداره؟؟؟
نظر شما چیه
مثلا منی که تازه شروع کردم نمازم بیشتر اهمیت بدم بعضی وقتا برا خودم میگم (پیامبر ص یه روز درختی تکان می دادن برگهاش می ریخت میگن نماز که می خونید مثل این برگها گناهاتون میریزه )پس یعنی من الان ادم خوبیم خدا دوست داشت پس چقدر گناهم ریخت (بعضیا میگن ریا نسبت به دیگران من نسبت به خودم وخدا پیدا کردم)

یا مثلا من ترس از اون دنیا توبه کردم (پشیمون هستم )جایی خوندم برای ترس از مرگ توبه کنی فایده نداره
یه نفر میگفت این افکار افکاریه که شیطان میندازه تو سرت که دعا نخونی واقعا نظرتون چیه ایا دعا خوندن برای ثوابش برای اینکه چه این دنیا چه اخرت دستم بگیره مخالف با خواست خداست نرم اون دنیا دستم خالی باشه یهو :khaneh:

ببخشید سرتون درد اوردم ولی نیازمند یاری سبزتان هستم کمک......
در پناه حق

برچسب: 

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سینا

برای عبادت انگیزه های متعددی وجود دارد که برخی از آنها مادی است و هدف ،رسیدن به منافع دنیوی می باشد و برخی انگیزه های معنوی و رسیدن به بهره های اخروی.

بنابراین آنچه که در عبادت اهمیت دارد و عبادت را ارزشمند می سازد نیت است. اگر نیت انسان و انگیزه ی اصلی انسان از انجام عبادت رسیدن به منافع دنیوی باشد به گونه ای که برای حفظ مال و جان و یا دور شدن از ضرر عبادت می کند قطعا چنین عبادتی باطل است چون هدف در این عبادت مادیات است به گونه ای که اگر این نفع از امری دیگر جز عبادت برای شخص تامین شود و یا خیالش از دفع ضرر راحت باشد به راحتی عبادت را کنار می گذارد پس چنین عبادتی که هدف در آن دنیا و مادیات باشد باطل است. البته فراموش نشود که خود عبادت فواید مادی برای زندگی انسان دارد اما این بدین معنا نیست که ما باید برای رسیدن به آن فواید مادی صرفا عبادت کنیم بلکه لازم است عبادت ما خالص بوده و برای رضای خداوند باشد.

اما عده ای عبادتشان به خاطر انگیزه های معنویست مثل رسیدن به بهشت و یا دور شدن از عذاب جهنم این نوع عبادات به دلیل وجود این انگیزه،باطل نیست اما در سطح پایینی از جهت مراتب عبادت قرار دارد. ودر واقع افرادی که سطح معرفتی ضعیفی دارند عبادت را با این انگیزه انجام می دهند ولی این نوع عبادت باطل نیست.

امیر مؤمنان علیه السّلام فرمودند: گروهی در عبادت، به انگیزه دستیابی به منافع اخروی و بهشت، خدا را می پرستند که این رقم عبادت، عبادت تجار و بازرگانان است که هدف، سودجوئی است. گروهی دیگر به انگیزه ترس از عذاب و جهنم، خدا را عبادت می کنند؛ این هم عبادت بردگان است. گروهی هم به انگیزه شکر و سپاس از نعمت های فراوان خداوندی، عبادت خود را انجام می دهند و این عبادت آزاد مردان است.(1)

بر اساس فرمایش علی بن ابی طالب علیه السّلام سه هدف و انگیزه در عبادت خداوند وجود دارد. 1- رسیدن به بهشت و رضوان الهی. 2- دوری و اجتناب از جهنم. 3- سپاس از خداوند.

خداوند در قرآن نیز بارها مومنین را به عبادت دعوت کرده و نتیجه ی آن را رسیدن به بهشت و یا دور شدن از عذاب معرفی نموده است. عبادت دو گروه اول درواقع عبادت عامیانه است اما عبادت احرار عبادتی عاشقانه.

حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
«الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لاطمعا فی جنتک ولکنی وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک »
من به خاطر ترس از عذاب عبادت نکردم، برای امید به ثواب هم عبادت نکردم، بلکه تو را اهل عبادت یافتم و پرستیدم .(2)

بنابراین اگر براى ما روشن شود كه هيچ‏كس به غير از خدا منشأ اثر نيست و بفهميم كه همه چیز در دست خداوند است نيتها و انگيزه هايمان تنها براي خدا خالص می شود.
اولياء الهي نه تنها نيت خويش را از انگيزه هاي دنيوي و مادي تخليه مي نمودند، بلكه حتي انگيزه عبادت خود را از ترس از جهنم و طمع بهشت نيز خالص مي ساختند.
البته دقت کنید که همین عامل ترس از عذاب یا رسیدن به بهشت خودش می تواند مقدمه ای باشد برای رسیدن به مراتب بالاتر .پس توصیه می شود عبادت خود را ادامه داده و از وسواس در این زمینه دوری کنید به شرطی که خلوص در عبادت فراموشتان نشود.

(1) بحار الأنوار، ج ‏67، ص 196.
(2)بحار، ج 41، ص 14

سینا;609865 نوشت:
بنابراین اگر براى ما روشن شود كه هيچ‏كس به غير از خدا منشأ اثر نيست و بفهميم كه همه چیز در دست خداوند است نيتها و انگيزه هايمان تنها براي خدا خالص می شود.
اولياء الهي نه تنها نيت خويش را از انگيزه هاي دنيوي و مادي تخليه مي نمودند، بلكه حتي انگيزه عبادت خود را از ترس از جهنم و طمع بهشت نيز خالص مي ساختند.
البته دقت کنید که همین عامل ترس از عذاب یا رسیدن به بهشت خودش می تواند مقدمه ای باشد برای رسیدن به مراتب بالاتر .پس توصیه می شود عبادت خود را ادامه داده و از وسواس در این زمینه دوری کنید به شرطی که خلوص در عبادت فراموشتان نشود.

ممنون از کاربر محترم واقعا سوال خوبی پرسیدن این سوال منم بود تقریبا

و تشکر از جواب خوب کارشناس محترم

ولی خب راه حلش چیه؟

واقعا چند درصد ماها اگه مثلا یه روز بهمون بگن هرکاری می خواید بکنید امروز خدا براتون هیچ گناهی نمی نویسه ولی دوست نداره کارایی که گناه هست رو تو این روز انجام بدید بازم کارایی که قبلا به خاظر گناه بودنش نمی کردیم، انجام نمی دیم؟

مثلا من راجع به حجابم خیلی فکر می کنم، می گم خب من از بچگی تو یه خانواده مذهبی بزرگ شدم هیچ وقتم اجازه این رو نداشتم چادرم رو کنار بزارم، و حتی اگرم می تونستم از ترس خدا این کار رو نمی کردم ولی هیچ وقت نفهمیدم چقدرش بخاطر خود خداست، شاید مثلا بخاطر چیزای دیگه بوده مثل اینکه خدایی نکرده دل یه مرد دیگه نلرزه یا نسبت به زنش سرد نشه یا مثلا یه پسر رو به گناه نندازم و ....

ولی اینکه اصلا خدا بگه تو اون روز هیچ کدوم از این اتفاقا نمی افته ولی من دوست ندارم بی حجاب باشید بازم همون حجاب قبلیم رو رعایت می کنم یا نه نمی دونم، البته الان که این رو می نویسم می گم خدا بگه حتما بازم رعایت می کنم ولی به عمل که برسه اونقدرا به خودم مطمئن نیستم

من وقتی فلسفه یه چیزی رو می فهمم خیلی بیشتر سعی می کنم اون کار رو رعایت کنم، مثلا هرچی بزرگتر می شم بیشتر می فهمم حجاب چه سودی داشته و داره برای همین سعی می کنم خیلی بیشتر بهش بها بدم، ولی می ترسم از بی ایمانیم باشه که حتما باید دلیل یه چیزی رو بفهمم تا از ته دلم بهش عمل کنم

راه حل اینکه آدم بنده واقعی باشه چیه؟

*donya*;609671 نوشت:
سلام
من نمی دونم سوالاتما کجا بپرسم ولی خدایش اگر جاش اینجا نیست دقیق بگید کجا بنویسم (به یه جوابی برسم اخرش)
می خوام از اول بگم بازبون خودم تو این 20 خورده ای سال که عمر کردم ادم کاملا بی دینی نبودم نماز میخوندم حالا اول وقت اخر وقت (البته قضا دارم که تصمیم گرفتم بخونم) تا اونجای که میدونم حق الناس برام مهم بوده ولی حالا بر حسب اتفاقی یه روز نشستم به مرگ و دنیا فکر کردم خوب تصمیم گرفتم ادم بهتری باشم توبه کنم به نمازام اهمیت بیشتری بدم ولی الان یه چیز خیلی درگیرم کرده همش درگیرم اینکه من برای ثوابش نماز اول وقت می خونم پس فایده نداره من فلان تعقیبا بعد نماز می خونم میگن این همه ثواب داره پس برای رضای خدا نیست برای خودمه
باهم تعارف که نداریم مثل اینا صدقه میدم میگن این همه ثواب داره میدم یه جایی دستم بگیره
یا فلان سوره بخونیم یا فلان دعا بخونیم گناه میریزه مرگ راحت میشه بهشت واجب میشه
یا مثلا صلوات اتفاقا امروز داشتم فضیلتاش می خوندم که چقدر اون دنیا بدردمون میخوره خوب تصمیم گرفتم بیشتر بخونم
حالا چیزی که من درگیر کرده اینا که من میخونم فایده داره اینا که برای رضای خدا توش نیست اینا برای خودمه پس فایده نداره؟؟؟
نظر شما چیه
مثلا منی که تازه شروع کردم نمازم بیشتر اهمیت بدم بعضی وقتا برا خودم میگم (پیامبر ص یه روز درختی تکان می دادن برگهاش می ریخت میگن نماز که می خونید مثل این برگها گناهاتون میریزه )پس یعنی من الان ادم خوبیم خدا دوست داشت پس چقدر گناهم ریخت (بعضیا میگن ریا نسبت به دیگران من نسبت به خودم وخدا پیدا کردم)

یا مثلا من ترس از اون دنیا توبه کردم (پشیمون هستم )جایی خوندم برای ترس از مرگ توبه کنی فایده نداره
یه نفر میگفت این افکار افکاریه که شیطان میندازه تو سرت که دعا نخونی واقعا نظرتون چیه ایا دعا خوندن برای ثوابش برای اینکه چه این دنیا چه اخرت دستم بگیره مخالف با خواست خداست نرم اون دنیا دستم خالی باشه یهو :khaneh:

ببخشید سرتون درد اوردم ولی نیازمند یاری سبزتان هستم کمک......
در پناه حق

خوش به حال شما که به خاطر ثواب انجام میدید

من که رسمن همه عبادتام شده تجارتی

:Khandidan!:

خدا جان اینو میخونم فلان کارو بکن

اون نمازو بجا میارم اون مشکلو حل کن قربون دستت

و ...

Fool

*donya*;609671 نوشت:
می خوام از اول بگم بازبون خودم تو این 20 خورده ای سال که عمر کردم ادم کاملا بی دینی نبودم نماز میخوندم حالا اول وقت اخر وقت (البته قضا دارم که تصمیم گرفتم بخونم) تا اونجای که میدونم حق الناس برام مهم بوده ولی حالا بر حسب اتفاقی یه روز نشستم به مرگ و دنیا فکر کردم خوب تصمیم گرفتم ادم بهتری باشم توبه کنم به نمازام اهمیت بیشتری بدم ولی الان یه چیز خیلی درگیرم کرده همش درگیرم اینکه من برای ثوابش نماز اول وقت می خونم پس فایده نداره من فلان تعقیبا بعد نماز می خونم میگن این همه ثواب داره پس برای رضای خدا نیست برای خودمه

سلام..خیلی خوبه که برگشتی ...خیلی خوبه...بهت حسودی میکنم.

*donya*;609671 نوشت:
یا مثلا من ترس از اون دنیا توبه کردم (پشیمون هستم )جایی خوندم برای ترس از مرگ توبه کنی فایده نداره
یه نفر میگفت این افکار افکاریه که شیطان میندازه تو سرت که دعا نخونی واقعا نظرتون چیه ایا دعا خوندن برای ثوابش برای اینکه چه این دنیا چه اخرت دستم بگیره مخالف با خواست خداست نرم اون دنیا دستم خالی باشه یهو

سخت نگیر...همین که توبه کردی تموم شد و رفت...تازه اولشه.توبه که کاری نداره...بیا الان من توبه میکنم...توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .توبه .
توبه کردن که کاری نداره.....نگهش دار...
من دارم با گوشت پوست استخون درکش میکنم....سخته اما یه لذتی توش داره...آدم سبک میشه بعد 3 ماه

*donya*;609671 نوشت:
مثلا منی که تازه شروع کردم نمازم بیشتر اهمیت بدم بعضی وقتا برا خودم میگم (پیامبر ص یه روز درختی تکان می دادن برگهاش می ریخت میگن نماز که می خونید مثل این برگها گناهاتون میریزه )پس یعنی من الان ادم خوبیم خدا دوست داشت پس چقدر گناهم ریخت (بعضیا میگن ریا نسبت به دیگران من نسبت به خودم وخدا پیدا کردم)

Miss Chadoriii;609880 نوشت:
خوش به حال شما که به خاطر ثواب انجام میدید
من که رسمن همه عبادتام شده تجارتی
خدا جان اینو میخونم فلان کارو بکن
اون نمازو بجا میارم اون مشکلو حل کن قربون دستت
و ...
:|

ولی به نظر من اتفاقاً شما رضایت خدا براتون مهمه ، به دو دلیل

1 - اگر براتون مهم نبود دغدغه ای هم نداشتید و اصلاً نمیومدید اینجا مطرح کنید و دنبال اصلاح باشید

2 - مگر بهشت رو از کی میخواین؟ غیر از اینه که از خدا میخواین؟ یا بخشش گناه ها رو از کی میخواین؟ باز غیر از اینه که از خدا میخواین؟

البته همونطور که جناب "سینا" فرمودن باید دنبال بیشتر شدن عشق به خدا باشیم (یکی نیست به خودم بگه! :Gig:) ولی معنیش این نیست که الان نیت و خواست شما غیر از خواست خداست

این نظر منه البته

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]

کیفیتِ عبادت مهمه
گاها همین ریزه گناهانه گذشته مانع حضور قلب میشه
میخوایی ولی نمیشه یا کم میشه ولی کم کم کیفیتش زیاد میشه

[="#DAA520"]به نظرم اولین سعی بعد از توبه اینه
که آدم اگاهانه گناهی نکنه و در مورد چیزی که شک پیدا کرد
حتما تحقیق و مشورت درست داشته باشه
تا به جواب سوالش برسه [/]

وجود خدا و غیر مثاله یک مساله اس
که پاسخ قطعی و مورد قبول برای هر شخص در درون خودش شکل میگیره
و الباقی یکجور نشانه و علامات هستند برای رسیدن به مقصد ...

حالا این مانع از شیطان یا دیگران یا خود انسان بوجود امده باشه
فرق چندانی نداره
مهم اینه که حل بشه
زمانیکه حل شد اصطلاحا کمره اون شیطان در راه ایجاد این مانع شکسته میشه و دیگر ازین راه وارد نمیشه ...
البته القا خوب و بد داره . برای همینه که باید در موردش تحقیق و مشورت بشه ...

[="#DAA520"]مثل افکار و قضاوتهای غلط در مورد نماز
طرف صبح تا شب ورزش و نرمش و رقص و ایروبیک و هزار و یک کار برای تن ارامی انجام میده
ولی باز شب خوابه راحت نداره و ذهنش ارام نیست یا سیکل منظمی نداره
چون همه اش به تن نیست .[/]

ذهن و روح و جسم باید از منفی تخلیه و بارگیری بشه
هیچ چیز به اندازه نماز نمیتونه

ارام باشه
حرکات خوب داشته باشه
صحبت و فکر ارتباط با خدا و نزدیک شدن به زمین و اسمان و مردم داشته باشه
و ... [/]

*donya*;609671 نوشت:
فایده نداره؟؟؟

اگه فایده نداشت پس چرا میگن ثواب داره؟؟؟؟:Cheshmak:
مثل اینه که بگیم چرا بهشت وجود داره ما میخوایم بریم خود خدا رو ببینیم اصلا این کار ها رو برای بهشت رفتن نکردیم!!:ok:
همین که شما دغدغشو دارین یعنی رضایت خدا براتون مهمه پس عباداتتون صرفا عبادت بازرگانان نیست!
این نیت ها خیلی خوبه اما اگه زیاد بهش فکر کنید دچار وسواس فکری و معنوی میشید
نیتامون درست میشن ان شالله

ممنون از همگی
دعام کنید تو این راه باقی بمونم
به نطرم همین حس خوبی که به ادم دست میده که مثلا الان من نمازم اهمیت می دم و خدا راضیه عالیه ...انشا...اون دنیا دستم میگیره
التماس دعا ممنون

*donya*;609671 نوشت:
سلام
من نمی دونم سوالاتما کجا بپرسم ولی خدایش اگر جاش اینجا نیست دقیق بگید کجا بنویسم (به یه جوابی برسم اخرش)
می خوام از اول بگم بازبون خودم تو این 20 خورده ای سال که عمر کردم ادم کاملا بی دینی نبودم نماز میخوندم حالا اول وقت اخر وقت (البته قضا دارم که تصمیم گرفتم بخونم) تا اونجای که میدونم حق الناس برام مهم بوده ولی حالا بر حسب اتفاقی یه روز نشستم به مرگ و دنیا فکر کردم خوب تصمیم گرفتم ادم بهتری باشم توبه کنم به نمازام اهمیت بیشتری بدم ولی الان یه چیز خیلی درگیرم کرده همش درگیرم اینکه من برای ثوابش نماز اول وقت می خونم پس فایده نداره من فلان تعقیبا بعد نماز می خونم میگن این همه ثواب داره پس برای رضای خدا نیست برای خودمه
باهم تعارف که نداریم مثل اینا صدقه میدم میگن این همه ثواب داره میدم یه جایی دستم بگیره
یا فلان سوره بخونیم یا فلان دعا بخونیم گناه میریزه مرگ راحت میشه بهشت واجب میشه
یا مثلا صلوات اتفاقا امروز داشتم فضیلتاش می خوندم که چقدر اون دنیا بدردمون میخوره خوب تصمیم گرفتم بیشتر بخونم
حالا چیزی که من درگیر کرده اینا که من میخونم فایده داره اینا که برای رضای خدا توش نیست اینا برای خودمه پس فایده نداره؟؟؟
نظر شما چیه
مثلا منی که تازه شروع کردم نمازم بیشتر اهمیت بدم بعضی وقتا برا خودم میگم (پیامبر ص یه روز درختی تکان می دادن برگهاش می ریخت میگن نماز که می خونید مثل این برگها گناهاتون میریزه )پس یعنی من الان ادم خوبیم خدا دوست داشت پس چقدر گناهم ریخت (بعضیا میگن ریا نسبت به دیگران من نسبت به خودم وخدا پیدا کردم)

یا مثلا من ترس از اون دنیا توبه کردم (پشیمون هستم )جایی خوندم برای ترس از مرگ توبه کنی فایده نداره
یه نفر میگفت این افکار افکاریه که شیطان میندازه تو سرت که دعا نخونی واقعا نظرتون چیه ایا دعا خوندن برای ثوابش برای اینکه چه این دنیا چه اخرت دستم بگیره مخالف با خواست خداست نرم اون دنیا دستم خالی باشه یهو :khaneh:

ببخشید سرتون درد اوردم ولی نیازمند یاری سبزتان هستم کمک......
در پناه حق

سلام,ما وظیفه داریم که با انجام دادن عبادات و طاعاتمون تا حدودی از حضرت حق تشکر کنیم و شکر گذار نعمتهای او باشیم اینکه عبادات و کارهای ما براچی وکجا میره این دیگه دست خداست و خداوند مهربانتر از آنی است که ما می اندیشیم ما وظیفمونو انجام میدیم اونی که بخواد قبول کنه قبول میکنه مهم نیت آدمه ,واگر آدم خالصانه کاری رو انجام بده مطمعنن نتیجه پر باری نصیبش میشه:Gol:

Ṃᾄʀẓἷἔ;609878 نوشت:
ممنون از کاربر محترم واقعا سوال خوبی پرسیدن این سوال منم بود تقریبا

و تشکر از جواب خوب کارشناس محترم

ولی خب راه حلش چیه؟

واقعا چند درصد ماها اگه مثلا یه روز بهمون بگن هرکاری می خواید بکنید امروز خدا براتون هیچ گناهی نمی نویسه ولی دوست نداره کارایی که گناه هست رو تو این روز انجام بدید بازم کارایی که قبلا به خاظر گناه بودنش نمی کردیم، انجام نمی دیم؟

مثلا من راجع به حجابم خیلی فکر می کنم، می گم خب من از بچگی تو یه خانواده مذهبی بزرگ شدم هیچ وقتم اجازه این رو نداشتم چادرم رو کنار بزارم، و حتی اگرم می تونستم از ترس خدا این کار رو نمی کردم ولی هیچ وقت نفهمیدم چقدرش بخاطر خود خداست، شاید مثلا بخاطر چیزای دیگه بوده مثل اینکه خدایی نکرده دل یه مرد دیگه نلرزه یا نسبت به زنش سرد نشه یا مثلا یه پسر رو به گناه نندازم و ....

ولی اینکه اصلا خدا بگه تو اون روز هیچ کدوم از این اتفاقا نمی افته ولی من دوست ندارم بی حجاب باشید بازم همون حجاب قبلیم رو رعایت می کنم یا نه نمی دونم، البته الان که این رو می نویسم می گم خدا بگه حتما بازم رعایت می کنم ولی به عمل که برسه اونقدرا به خودم مطمئن نیستم

من وقتی فلسفه یه چیزی رو می فهمم خیلی بیشتر سعی می کنم اون کار رو رعایت کنم، مثلا هرچی بزرگتر می شم بیشتر می فهمم حجاب چه سودی داشته و داره برای همین سعی می کنم خیلی بیشتر بهش بها بدم، ولی می ترسم از بی ایمانیم باشه که حتما باید دلیل یه چیزی رو بفهمم تا از ته دلم بهش عمل کنم

راه حل اینکه آدم بنده واقعی باشه چیه؟

همانطور که می دانید آنچه که در آموزه های دین تحت عنوان وظیفه برای انسان مشخص می شود همه دارای حکمت و فلسفه می باشد و در واقع پشت هر حکمی ،حکمتی نهفته است واتفاقا با نگاه دقیق در خیلی از موارد می توان حکمتهای متعدد احکام را درک کرد.
اما این امر بدین معنا نیست که الزاما باید حکمت حکم را بدانیم تا عمل کنیم بلکه دانستنش می تواند عامل مهمی برای ترغیب و تشویق به سمت انجام یا ترک عمل شود . افرادی که فقط بدنبال یافتن فلسفه ها ی احکام می باشند در واقع چنانچه جایی فلسفه ی حکمی را متوجه نشوند ممکن است رنگ بندگیشان کم رنگ شود اما افرادی که بنا را برتعبد می گذارند حتی اگر فلسفه ی احکام را ندانند باز به دلیل این که باور ژرف و عميقى به خداوند به عنوان كامل مطلق و حكيم على الاطلاق دارد يقين پيدا مى كنند كه هر آنچه از ناحيه او دستور داده شده و هر حكمى كه از ناحيه وى صادر گرديده - اعم از مسائل حقوقى الزامى و احكام اخلاقى - حتما داراى مصالحى است كه به بندگان می رسد هر چند كه عقل و انديشه هاى بشرى از درك حكمت آن ناتوان باشد.در این روش ،تعبد ،مهمترین و بهترین پاسخ به چرایی عبادت است.البته شرط رسیدن به تعبد واقعی محکم کردن پایه های اعتقادیست.
پس تا آن جا كه توانايى علمى ما اجازه مى دهد بايد فلسفه احكام را دريابيم و از عقل جزئی نگر بهره ببریم و آن جا كه ناتوان شديم ديگر راه چاره اى جز اتكا به عقل كل نگر نیست و تنها با پر رنگ نمودن جنبه ی تعبد باید به عبادت پرداخت.

نکته ی مهم دیگر این که گاهی مصلحت وجود در حکمی مادی است و با تحقیق و تفحص و آزمایش و روش های تجربی قابل کشف اما گاهی دلیل انجام یا ترک امری مادی نیست بلکه معنویست و قابل آزمایش نمی باشد.

پست جمعبندی:

سوال:

الان یه چیز خیلی درگیرم کرده همش درگیرم اینکه من برای ثوابش نماز اول وقت می خونم پس فایده نداره من فلان تعقیبا بعد نماز می خونم میگن این همه ثواب داره پس برای رضای خدا نیست برای خودمه .یا فلان سوره بخونیم یا فلان دعا بخونیم گناه میریزه مرگ راحت میشه بهشت واجب میشه .یا مثلا صلوات اتفاقا امروز داشتم فضیلتاش می خوندم که چقدر اون دنیا بدردمون میخوره خوب تصمیم گرفتم بیشتر بخونم .حالا چیزی که من درگیر کرده اینا که من میخونم فایده داره اینا که برای رضای خدا توش نیست اینا برای خودمه پس فایده نداره؟؟؟

پاسخ:

برای عبادت انگیزه های متعددی وجود دارد که برخی از آنها مادی است و هدف ،رسیدن به منافع دنیوی می باشد و برخی انگیزه های معنوی و رسیدن به بهره های اخروی.
بنابراین آنچه که در عبادت اهمیت دارد و عبادت را ارزشمند می سازد نیت است. اگر نیت انسان و انگیزه ی اصلی انسان از انجام عبادت رسیدن به منافع دنیوی باشد به گونه ای که برای حفظ مال و جان و یا دور شدن از ضرر عبادت می کند قطعا چنین عبادتی باطل است چون هدف در این عبادت مادیات است به گونه ای که اگر این نفع از امری دیگر جز عبادت برای شخص تامین شود و یا خیالش از دفع ضرر راحت باشد به راحتی عبادت را کنار می گذارد پس چنین عبادتی که هدف در آن دنیا و مادیات باشد باطل است. البته فراموش نشود که خود عبادت فواید مادی برای زندگی انسان دارد اما این بدین معنا نیست که ما باید برای رسیدن به آن فواید مادی صرفا عبادت کنیم بلکه لازم است عبادت ما خالص بوده و برای رضای خداوند باشد.
اما عده ای عبادتشان به خاطر انگیزه های معنویست مثل رسیدن به بهشت و یا دور شدن از عذاب جهنم این نوع عبادات به دلیل وجود این انگیزه،باطل نیست اما در سطح پایینی از جهت مراتب عبادت قرار دارد. ودر واقع افرادی که سطح معرفتی ضعیفی دارند عبادت را با این انگیزه انجام می دهند ولی این نوع عبادت باطل نیست.
امیر مؤمنان علیه السّلام فرمودند: گروهی در عبادت، به انگیزه دستیابی به منافع اخروی و بهشت، خدا را می پرستند که این رقم عبادت، عبادت تجار و بازرگانان است که هدف، سودجوئی است. گروهی دیگر به انگیزه ترس از عذاب و جهنم، خدا را عبادت می کنند؛ این هم عبادت بردگان است. گروهی هم به انگیزه شکر و سپاس از نعمت های فراوان خداوندی، عبادت خود را انجام می دهند و این عبادت آزاد مردان است.(1)

بر اساس فرمایش علی بن ابی طالب علیه السّلام سه هدف و انگیزه در عبادت خداوند وجود دارد. 1- رسیدن به بهشت و رضوان الهی. 2- دوری و اجتناب از جهنم. 3- سپاس از خداوند.
خداوند در قرآن نیز بارها مومنین را به عبادت دعوت کرده و نتیجه ی آن را رسیدن به بهشت و یا دور شدن از عذاب معرفی نموده است. عبادت دو گروه اول درواقع عبادت عامیانه است اما عبادت احرار عبادتی عاشقانه.
حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
«الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لاطمعا فی جنتک ولکنی وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک »
من به خاطر ترس از عذاب عبادت نکردم، برای امید به ثواب هم عبادت نکردم، بلکه تو را اهل عبادت یافتم و پرستیدم .(2)
بنابراین اگر براى ما روشن شود كه هيچ‏كس به غير از خدا منشأ اثر نيست و بفهميم كه همه چیز در دست خداوند است نيتها و انگيزه هايمان تنها براي خدا خالص می شود.
اولياء الهي نه تنها نيت خويش را از انگيزه هاي دنيوي و مادي تخليه مي نمودند، بلكه حتي انگيزه عبادت خود را از ترس از جهنم و طمع بهشت نيز خالص مي ساختند.
البته دقت کنید که همین عامل ترس از عذاب یا رسیدن به بهشت خودش می تواند مقدمه ای باشد برای رسیدن به مراتب بالاتر .پس توصیه می شود عبادت خود را ادامه داده و از وسواس در این زمینه دوری کنید به شرطی که خلوص در عبادت فراموشتان نشود.

(1) بحار الأنوار، ج ‏67، ص 196.
(2)بحار، ج 41، ص 14


سوال:

مثلا من راجع به حجابم خیلی فکر می کنم، می گم خب من از بچگی تو یه خانواده مذهبی بزرگ شدم هیچ وقتم اجازه این رو نداشتم چادرم رو کنار بزارم، و حتی اگرم می تونستم از ترس خدا این کار رو نمی کردم ولی هیچ وقت نفهمیدم چقدرش بخاطر خود خداست، شاید مثلا بخاطر چیزای دیگه بوده مثل اینکه خدایی نکرده دل یه مرد دیگه نلرزه یا نسبت به زنش سرد نشه یا مثلا یه پسر رو به گناه نندازم و ....
من وقتی فلسفه یه چیزی رو می فهمم خیلی بیشتر سعی می کنم اون کار رو رعایت کنم، مثلا هرچی بزرگتر می شم بیشتر می فهمم حجاب چه سودی داشته و داره برای همین سعی می کنم خیلی بیشتر بهش بها بدم، ولی می ترسم از بی ایمانیم باشه که حتما باید دلیل یه چیزی رو بفهمم تا از ته دلم بهش عمل کنم
راه حل اینکه آدم بنده واقعی باشه چیه؟


پاسخ:

همانطور که می دانید آنچه که در آموزه های دین تحت عنوان وظیفه برای انسان مشخص می شود همه دارای حکمت و فلسفه می باشد و در واقع پشت هر حکمی ،حکمتی نهفته است واتفاقا با نگاه دقیق در خیلی از موارد می توان حکمتهای متعدد احکام را درک کرد.
اما این امر بدین معنا نیست که الزاما باید حکمت حکم را بدانیم تا عمل کنیم بلکه دانستنش می تواند عامل مهمی برای ترغیب و تشویق به سمت انجام یا ترک عمل شود . افرادی که فقط بدنبال یافتن فلسفه ها ی احکام می باشند در واقع چنانچه جایی فلسفه ی حکمی را متوجه نشوند ممکن است رنگ بندگیشان کم رنگ شود اما افرادی که بنا را برتعبد می گذارند حتی اگر فلسفه ی احکام را ندانند باز به دلیل این که باور ژرف و عميقى به خداوند به عنوان كامل مطلق و حكيم على الاطلاق دارد يقين پيدا مى كنند كه هر آنچه از ناحيه او دستور داده شده و هر حكمى كه از ناحيه وى صادر گرديده - اعم از مسائل حقوقى الزامى و احكام اخلاقى - حتما داراى مصالحى است كه به بندگان می رسد هر چند كه عقل و انديشه هاى بشرى از درك حكمت آن ناتوان باشد.در این روش ،تعبد ،مهمترین و بهترین پاسخ به چرایی عبادت است.البته شرط رسیدن به تعبد واقعی محکم کردن پایه های اعتقادیست.
پس تا آن جا كه توانايى علمى ما اجازه مى دهد بايد فلسفه احكام را دريابيم و از عقل جزئی نگر بهره ببریم و آن جا كه ناتوان شديم ديگر راه چاره اى جز اتكا به عقل كل نگر نیست و تنها با پر رنگ نمودن جنبه ی تعبد باید به عبادت پرداخت.
نکته ی مهم دیگر این که گاهی مصلحت وجود در حکمی مادی است و با تحقیق و تفحص و آزمایش و روش های تجربی قابل کشف اما گاهی دلیل انجام یا ترک امری مادی نیست بلکه معنویست و قابل آزمایش نمی باشد

موضوع قفل شده است