جمع بندی اسرار حروف مقطعه

تب‌های اولیه

27 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ashr;295920 نوشت:
با سلام و احترام خدمت بزرگواران



از کارشناسان گرامی خواستار هستم یکم در مورد اسرار عرفانی و ولایی حروف مقطعه برایمان بگویید...
حروفی که در قرآن خاص هستند و مملو از اسرار....
با تشکر فراوان...

همین طور اسرار ولایی نون و القلم...

کارشناس بحث : سمیع


باسمه تعالی
باسلام:

در صدر بيست و نه (29) سوره ،قرآن كريم حروف مقطّعه‏ دارد، و حروف مقطعه‏ هفتاد و هشت (78) حرف‏اند:
«1- بقره ا ل م؛ 2- آل عمران ا ل م؛ 3- اعراف ا ل م ص؛ 4- يونس ا ل ر؛ 5- هود ا ل ر؛ 6- يوسف ا ل ر؛ 7- رعد ا ل م ر؛ 8- ابراهيم ا ل ر؛ 9- حجر ا ل ر؛ 10- مريم ك ه ى ع ص؛ 11- طه ط ه؛

12- شعراء ط س م؛ 13- نمل ط س؛ 14- قصص ط س م؛ 15- عنكبوت ا ل م؛ 16- روم ا ل م؛ 17- لقمان ا ل م؛ 18- سجده ا ل م؛ 19- يس ى س؛ 20- ص ص؛ 21- غافر ح م؛ 22- فصّلت ح م؛ 23- شورى ح م ع س ق؛ 24- زخرف ح م؛ 25- دخان ح م؛ 26- جاثيه ح م؛ 27- احقاف ح م؛ 28- ق ق؛ 29- قلم ن.- 78 حرف.

بعد از حذف مكرّرات چهارده حرف مى‏ماند كه آنها را حروف نورانى گويند و در اين جمله نورانى مبارك جمع‏اند: «صراط علىّ حقّ نمسكه»، تفصيل آن را در صفحه چهارم هدايتنامه بايد طلب كرد.
جناب فيض در تفسير صافى فرمايد:
و من الأسرار الغريبة في هذه المقطّعات أنها تصير بعد التركيب و حذف المكررات:
«عليّ صراط حق نمسكه»، أو «صراط علىّ حقّ نمسكه».
پی نوشت:
1-هزار و يك كلمه، ج‏5، ص: 154

مرحوم علامه طباطبایی ،علاوه بر بار علمی سنگینی که در رشته های متعدد اسلامی دارند،عارفی رفیع و بلند مرتبه هستند،در تفسیر شریف المیزان خود ،بعد از اینکه یازده قول از بیانات مفسرین را در باب حروف مقطعه می آورند وهیچ کدام را نمی پسندند،و بیان می کنند که هیچ یک از این اقوال آدمی را قانع نمی کند،می فرمایند:
نكته‏ اى كه در اينجا نبايد از آن غافل بود اين است كه اين حروف در چند سوره تكرار شده، يعنى در بيست و نه سوره حروف مقطعه آمده كه بعضى با يك حرف افتتاح شده،
مانند سوره" ص" و" ق" و" ن". و بعضى ديگر با دو حرف چون" طه" و" طس"، و" يس" و" حم" و بعضى ديگر با سه حرف چون" الم" و" الر" و" طسم" و بعضى ديگر با چهار حرف چون" المص" و" المر" و بعضى با پنج حرف چون سوره" كهيعص" و" حمعسق".
از سوى ديگر اين حروف هم با يكديگر تفاوتى دارند، و آن اين است كه بعضى از آنها تنها در يك جا آمده، مانند" ن" و بعضى ديگر در آغاز چند سوره آمده، مانند" الم"، و" الر" و" طس" و" حم".

با در نظر گرفتن اين دو نكته اگر كمى در سوره ‏هايى كه حروف مقطعه سرآغاز آنها يكى است- مانند" الم"،" المر"،" طس" و" حم"- دقت كنى، خواهى ديد كه آن سوره‏ ها از نظر مضمون نيز به هم شباهت دارند و سياقشان يكى است، به طورى كه شباهت بين آنها در ساير سوره ‏ها ديده نمى‏شود.
مؤكد اين معنا شباهتى است كه در آيات اول بيشتر اين سوره ‏ها مشاهده مى‏شود، مثلا در سوره‏هاى" حم" آيه اول آن يا عبارت" تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ" است، يا عبارتى ديگر كه اين معنا را مى‏رساند، و نظير آن آيه‏ هاى اول سوره‏هايى است كه با" الر" افتتاح شده كه فرموده:
" تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ" و يا عبارتى در همين معنا و نيز نظير اين در سوره‏ هايى كه با" طس" شروع مى ‏شود و يا سوره ‏هايى كه با" الم" آغاز گشته، كه در بيشتر آنها نبودن ريب و شك در كتاب به ميان آمده، و يا عبارتى كه همين معنا را مى رساند

با در نظر گرفتن اين شباهتها ممكن است آدمى حدس بزند كه بين اين حروف و مضامين سوره‏اى كه با اين حروف آغاز شده ارتباط خاصى باشد، مؤيد اين حدس آن است كه مى‏بينيم سوره اعراف كه با" المص" آغاز شده، مطالبى را كه در سوره‏هاى" الم" و سوره" صاد" هست در خود جمع كرده. و نيز مى‏بينيم سوره رعد كه با حروف" المر" افتتاح شده، مطالب هر دو قسم سوره‏هاى" الم" و" المر" را دارد.
از اينجا استفاده مى‏شود كه اين حروف رموزى هستند بين خداى تعالى و پيامبرش كه معناى آنها از ما پنهان است و فهم عادى ما راهى به درك آنها ندارد، مگر به همين مقدار كه حدس بزنيم بين اين حروف و مضامينى كه در سوره‏هاى هر يك آمده ارتباط خاصى هست.
و چه بسا اگر اهل تحقيق در مشتركات اين حروف دقت كنند، و مضامين سوره‏هايى را كه بعضى از اين حروف در ابتداى آنها آمده با يكديگر مقايسه كنند، رموز بيشتر برايشان كشف شود.
پی نوشت:
1-المیزان ج18 ص 8

و با توجه به بیان بالا درفرمایش مرحوم علامه طباطبائی است که می بینیم حضرت علامه حسن زاده آملی در کلمه 539 هزار ویک کلمه می فرمایند:

در سوره مباركه «ق» قرآن حكيم، با اين كه از سور طوال نيست، پنجاه و هفت بار حرف «ق» ذكر شده است؛ و همچنين در سوره مباركه حمعسق كه با سوره ق در حرف «ق» شريك است و بيش از دو برابر آن است، پنجاه و هفت بار حرف «ق» ذكر شده است. فتدبّر. و هر سوره‏اى كه با سوره ديگر در حرفى از حروف مقطّعه‏ شريك است، در مطلبى از مطالب علمى آن سوره نيز با او شريك است. فتبصّر

ثعلبى در تفسير حروف مقطعه‏ از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه الف از شش جهت دلالت بر ذات واجب مى‏كند: يكى ابتداء بودن، دوم استواء و خدا هم عادل است، سيم انفراد (حتى ماهيت ندارد)، چهارم اتصال همه چيز به او (در كتابت جزدذرزو)، پنجم انقطاع او از همه چيز، ششم اشتقاق الف از الفت و خدا هم مؤلف است.1)
1- نكته 852هزار ویک نکته علامه حسن زاده آملی

حضرت علامه حسن زاده املی در بیان دیگری می فرمایند:

حروف مقطّعه‏ قرآن اشاره به بسائط وجوديه عينيه‏اند كه قرآن‏اند و وجود جمعى دارند. و مؤلفات از اين حروف مركبات وجوديّه عينيه‏اند كه فرقان‏اند و وجود تفصيلى دارند(1
ودر نکته 554 هزار ویک نکته می فرمایند:
حروف مقطعه‏ قرآن قضاى آن و سور آن قدر آنست‏
پی نوشت:
1-انسان قرآن ص 189

در بين عرفاي قرن ششم، آنكه نظرات بديعي در باب حروف مقطعه قرآن و تأويل آنها دارد، عين‌القضات همداني است. ديدگاه عين‌القضات در اين باره به‌طور كلي شامل موارد زير است:
1. حروف مقطعه رمزي از صفات خداست
خدا را صفاتي است. آن صفات گاهي با الفاظي نظير قدرت و ارادت و علم و حيات و… بيان مي‌شوند.و گاه الفاظ ـ‌كما هو حقه‌ـ مناسبت با آن صفات ندارند. بنابراين بجاي الفاظ و كلمه‌ها، حروف مقطعه مي‌آيد1).
2. حروف مقطعه تنها براي ارباب بصيرت روشن است
از نظر او اين حروف داراي معاني بسيار آشكار‌اند؛ چنان‌كه معاني كهيعص از حصر بيرون است و در روشني از «تبت يدا ابي لهب» كم‌تر نيست.2) اما در ذكر آنها براي ارباب بصيرت و نه براي همه? مردم انواع تنبيهات است.3)آن تنبيهات از عدد بيرون است ولي تا آدمي در زمره? نامحرمان باشد و بينش قلبي كسب نكرده باشد، چيزي از آن حروف در نيابد.4)اصولا يكي از حكمت‌هاي حروف مقطعه بي‌خبر ماندن نامحرمان از اسرار ملك و ملكوت است.

اي عزيز، او خواست كه محبان او را از اسرار ملك و ملكوت خود خبري دهد در كسوت حروف، تا نامحرمان بر آن مطلع نشوند گويد: الم - المر - كهيعص - يس - ق - ص - حم عسق - ن - طه - المص- طسم - طس. دريغا مگر كه اين خبر از مصطفي(ع) نشنيده‌اي كه گفت: انّ لكلّ شيءٍ قلباً و قلب القرآن يس. اين جمله نشان سرّ احد است با احمد كه كس جز ايشان برآن واقف نشود.5)برعكس كسي كه به مرتبه بصيرت باطني رسيده است. حروف مقطعه قرآن براي او حديث عشق است:
گويي دو زلف يارم در سر چه باز دارد كز دلبري و كشّي كاري دراز دارد
با گل حديث گـويد با لاله پاي كوبـد بـرمه زره نگارد، با زهره ساز دارد
بدايت اين كار عشق است تا رسي آنگه بيني 6)در جاي ديگر اين معنا را به گونه‌اي ديگر بيان مي‌كند:
جوانمردا هيچ خواهي كه بداني اين حروف در قرآن چراست، بدانكه حديث عشق چون به سرحد زمان و مكان آمد، همه پاي واپس نهادند دانستند كه:
«لو كان البحر مداداً لكلمات ربّي لنفد البحر قبل ان تنفد كلمات ربّي» (كهف، 18 / 109) چه جاي سورتي بود يا آيتي يا كلمه. حروف بي‌معني پاي فرا پيش نهادند «و حملها الانسان انّه كان ظلوما جهولاً» (احزاب، 33 / 72).7)

پی نوشت:
1 . عين‌القضات، نامه‌ها، 2 / 291 .
2 همان / 413 .
3 . همان / 289 .
4 . همان / 143 و 209
5 . عين‌القضات، تمهيدات / 175 .
6 . عين‌القضات، نامه‌ها، 2 / 159 .
7 .همان، 1 / 334

شیخ روزبهان بقلی که یکی از عرفا می باشد در مورد حروف مقطعه،در شرح شطحیات خود ص 60 می نویسد:
بدان كه حق سبحانه و تعالي با عموم بندگان به زبان شريعت گويد و با خصوص به زبان حقيقت. آنها كه به غرايب علم قِدَم و حكم قَدَر سابق در ازل شاهد‌اند، اگر نه ايشان بودندي در ملك ربوبيت با عموم خلق خطاب متشابهات نكردي… واظهار صفات خاص و حروف گزيده كه بدان قاطبه قوم خطاب كند، چون الم و المص و جمله حروف تهجي كه معادن اسرار صفات ونعوت و اسامي قدمي است، از حق اشارت است مر پرندگان مزار بساتين غيب عرش و ملازمان دارالملك كرسي حق بدان خبرداد ايشان را از اسرار صفات و حقيقت ذات و انقلاب منازل عشق و شوق و عين محبت و معرفت و توحيد و عين سرمديت و عين ازليت و سرّ فردانيت در لباس جلال و جمال و عيسي و جبرئيل … و خواص صدّيقان مثل صحابه و تابعين و اولياي مقرب و مشايخ متصوفه و عارفان محب و سابقان موحد كه به اجنحه صفات حول سُرادق كبريا مي‌پرند، ملتبسان نور محبت‌اند، لابسان سرّ قِدَم در خزاين غيب و سناء مكتوم

از عجائب حروف مقطعه اين است كه بعد از حذف مكرر چون تركيب شود اين جمله حاصل آيد: «صراط علىّ حق نمسكه» و تمام آن، چهارده حرف است نصف حروف هجا چون الفبا بيست و هشت حرف است. و ديگر از عجائب حروف آن است كه از صفات مخصوصه كه ائمه قرائت ذكر كرده‏اند نصف آن در اين حروف مقطعه هست چنان‏كه گفته‏اند حروف يا مجهوره است يا مهموسه.
حروف مقطّعه‏ قرآن طورى از بين حروف اختيار شده نصف حروف مجهوره و نصف حروف مهموسه را شامل است و نيز حروف يا شديده است يا رخوه و حروف مقطعه‏ نصف از شديده و نصف از رخوه را دربر دارد و هكذا النصف از منخفضه و نصف از مستعليه و همچنين از مطبقه و منفتحه و حروف قلقله و اگر كسى امروز بخواهد نصف حروف را با اين خصوصيات و انتظام اختيار كند آسان نيست و اگرچه صفات مزبور از صفات واقعيه حروف است و ليكن در زمان پيغمبر كسى به آنها متوجه نبوده است جز خداوند و پيغمبرش، و معلوم مى‏شود حروف مقطعه‏ از طرف كسى كه به جزئيات و كليات امور آگاه است از روى علم و عمد با طرز بديعى اختيار شده است نه جزافا.1)
پی نوشت:
1-هزار و يك كلمه، ج‏2، ص: 261


[="Times New Roman"][="DeepSkyBlue"]با سلام و احترام
بزرگوار یک دنیا تشکر از اینکه مطالب رو گذاشتید ...اگر میشه مطالب مثل عسل شیرین از اسرار حروف زیبای مقطعه رو یکم باز کنید بعضی کلمات و جملات درکش سخت هست...
حلال بفرمایید...
[/]

از نکات جالب این است که سوره شماره 50 قرآن سوره مبارکه "ق" می باشد و نکته جالب آن هم این است که حرف "ق" در این سوره مبارکه دقیقا 50 بار تکرار شده است

الهى در فكر فهميدن حروف مقطّعه كتابت بدينجا رسيدم كه تمام كلماتت حروف مقطّعه اند خُنُك آن كه اهل قرآن است....الهی نامه علامه حسن زاده آملی

سلام .

حروف مقطعه از متشابهات قرآن است . و هیچ راهی برای فهم آن نیست مطلقا مگر آن کس که قرآن بر آن نازل شده است و آن حضرت محمد و آل محمد صلی الله علیهم است .

بله حضرات معصومین علیهم السلام , در رابطه با بعضی از حروف اجمالا بیاناتی دارن .

اما ما بقی تفسیرها ذوقی است و حجت شرعی ندارد .

ashr;298329 نوشت:
با سلام و احترام
بزرگوار یک دنیا تشکر از اینکه مطالب رو گذاشتید ...اگر میشه مطالب مثل عسل شیرین از اسرار حروف زیبای مقطعه رو یکم باز کنید بعضی کلمات و جملات درکش سخت هست...
حلال بفرمایید...

باسمه تعالی
باسلام:
با توجه به فرمایشی که حضرت علامه حسن زاده آملی حفظه الله تعلی در جلد 2 هزار ویک کلمه ص 161 در مورد حروف مقطعه داشتند ودر پست 12 به آن اشاره شد باید عرض کنم که
حروف 28 گانه عربی به لحاظ مخفی بودن یا آشکار شدن صوت هنگام تلفظ (داشتن صفت جهر یا همس) به دو دسته می‌شوند:
1. «حروف مجهوره»: جَهْر یعنی آشکار شدن صوت هنگام تلفظ که به سبب ارتعاش تارهای صوتی هنگام خروج حرف ایجاد می‌شود. حروفی که به طور ذاتی این صفت را دارند و با صدای بلند تلفظ می‌شوند «حروف مجهوره» نامیده می‌شوند.
حروف مجهوره 18 حرف هستند. اگر 10 حرف مهموسه را از 28 حرف عربی کم کنیم بقیه مجهوره هستند؛ یعنی: (همزه - ب - ج - د - ذ - ر - ز - ض - ط - ظ - ع - غ - ق - ل - م - ن - و - ی) .
بنابراین نصف حروف مجهوره که در واقع 9 حرف می باشند در حروف مقطعه مو جود هستند که عبارتند از :ا-ط-ع-ل-ی-ن-م-ر-ق-

2. «حروف مهموسه»: حروفی هستند که هنگام تلفظ، تارهای صوتی ارتعاش نمی‌یابد و صوت حنجره در صدای آن‌ها شنیده نمی‌شود و فقط با هوایی تلفظ می‌شوند که از مخرج آن حروف بیرون می‌آید؛ یعنی بدون کمک گرفتن از تارهای صوتی ادا می‌شوند. این حروف عبارتند از: (ت - ث - ح - خ - س - ش - ص - ف - ک - هـ) . حرف مهموسه در این جمله جمع شده است: حثّهُ شخصٌ فسکت.
بنابراین نصف حروف مهموسه که 5 حرف می باشند در حروف مقطعه موجودند که عبارتند از:ح-س-ص-ک-ه

بعضی از حروف ،شدیده هستند و به سختي تلفظ مي شوند.
يعني هوا روي مخرج آنها جريان پيدا نمي کند. اين حروف صفت شدت دارند و عبارتند از : 8 حرف ( ا – ج - د – ق – ط – ب – ک – ت) که نصف این حروف که 4 تا باشند در حروف مقطعه موجودند:ا-ط-ق-ک

نیمی از حروف « رخوه » رخوت در لغت به معنای (نرمی- سستی) می باشد و در اصطلاح تجویدی عبارتست از: (جریان داشتن صوت یا هوا در هنگام تلفظ حروف)
توضیح: در هنگام تلفظ بعضیاز حروف زبان عربی ، جریان صوت یا هوا حبس نشده ، و به صورت جریان دار خارج می شود ، که به این حالت صفت رخوت یا رخاوت می گویند:که آن نصف حروف عبارتنداز: ل . م . ر . ص . ه . ع . س . ح . ی . ن

حروف 28 گانه عربی به لحاظ تفخیم یا ترقیق در تلفظ (داشتن صفت اطباق یا انفتاح) به دو دسته می‌شوند:
1. «حروف مُطْبِقه»: حروفی هستند که هنگام تلفظ آن‌ها زبان به شکل سقف دهان درآمده، به آن نزدیک می‌شود و با تفخیم و غلظت تلفظ می‌شوند. به بیان دیگر، دهان حالت جمع شدن را پیدا می‌کند و در وسط زبان حالت گودی پیدا می‌شود. حروف مطبقه عبارتند از: (ص - ض - ط - ظ) . و نیمی ازحروف « مطبقه » : ص . ط در حروف مقطعه وجود دارند
2. «حروف منفتحه»: حروفی هستند که هنگام تلفظ، زبان از کام بالا جدا می‌شود و حروف به نازکی ادا می‌شوند. به بیان دیگر، دهان گشوده می‌شود و زبان حالت عادی را دارد. غیر از حروف مطبقه (ص، ض، ط، ظ) باقی حروف تهجی دارای صفت انفتاح بوده، از حروف منفتحه به شمار می‌آیند.
و نیمی از حروف منفتحه : أ . ل . م . ر . ک . ه . ع . س . ح .
ق . ی . ن در حروف مقطعه وجو د دارند
و نیمی از حروف مستعلیه : ق . ص . ط و نیمی از حروف منخفضه : أ . ل . م . ر . ک . ه . ی . ع . س . ح . ن و نیمی از حروف قلقله : ق . ط

امام جعفربن محمد صادق (ع) فرموده اند:
"الم،رمز و اشاره ای است میان خدا و حبیب او محمد (ص)؛خواسته تا کسی جز او بر آن آگاه نگردد.
آن را به صورت حروف درآورده تا آن رموز را از چشم اغیار دور نگاه دارد و تنها بر دوست، روشن و ظاهر سازد."

در سوره ی القصص و شعرا ماجرای موسی (ع) شرح داده می شود و در ابتدای هر دو «طسم» آمده.

به نظر شما این حروف با موضوع درگیری موسی (ع) و اتفاقات آن روز(مرگ آن مرد) رابطه ای دارد؟

بنده در آیات مربوط به این ماجرا تفکر کردم و لحن آیات را در این جهت دیدم که سعی بر برائت موسی (ع) دارد.
در مورد طه هم که مراجعه کردم، ماجرا در مورد هارون (ع) بود. آن جا که می گفت برادر من تقصیری نداشتم ، ماجرا با جزئیات ذکر شده. انگار به نحوی هارون (ع) را برائت می کند.

با این حساب آیا احتمال دارد که «طسم» به معنای «طهّرتُ سباق موسی» باشد؟
یا «طه»، «طهّرتُ هارون» باشد؟

یا حق

تحریم شده!;298593 نوشت:
در سوره ی القصص و شعرا ماجرای موسی (ع) شرح داده می شود و در ابتدای هر دو «طسم» آمده.

به نظر شما این حروف با موضوع درگیری موسی (ع) و اتفاقات آن روز(مرگ آن مرد) رابطه ای دارد؟

بنده در آیات مربوط به این ماجرا تفکر کردم و لحن آیات را در این جهت دیدم که سعی بر برائت موسی (ع) دارد.
در مورد طه هم که مراجعه کردم، ماجرا در مورد هارون (ع) بود. آن جا که می گفت برادر من تقصیری نداشتم ، ماجرا با جزئیات ذکر شده. انگار به نحوی هارون (ع) را برائت می کند.

با این حساب آیا احتمال دارد که «طسم» به معنای «طهّرتُ سباق موسی» باشد؟
یا «طه»، «طهّرتُ هارون» باشد؟

یا حق


باسمه تعالی
باسلام:
اگر چه طبق بیان مرحوم علامه طباطبایی که می فرمودند در سوره هایی که این حروق مقطعه تکرار شده است ارتباطی هست ولی دلیل نمی شود که ما بدون اجازه شریعت حروف مقطعه را این گونه تفسیر کنیم،یعنی در واقع برای این نوع تفسیر نمودنها که حضرتعالی به آن اشاره کردید،ما حتما اجازه شریعت را لازم داریم والا می شود تفسیر به رای،که در بیانات دینی ائمه دینمان علیهم السلام مارا از این نوع تفسیر کردن منع نموده اند.
موفق باشید .

سمیع;298704 نوشت:
باسمه تعالی
باسلام:
اگر چه طبق بیان مرحوم علامه طباطبایی که می فرمودند در سوره هایی که این حروق مقطعه تکرار شده است ارتباطی هست ولی دلیل نمی شود که ما بدون اجازه شریعت حروف مقطعه را این گونه تفسیر کنیم
موفق باشید .

علیک سلام

البته شاید اشکال از بنده باشد که ماجرا را دقیق توضیح نداده ام. بنده این تفسیر را بواسطه ی تلاش خودم بدست نیاورده ام. چیزی که می گویم حقیقت است. چند ماه پیش که در بحثی در همین انجمن با یکی از کاربران داشتم، او اصرار داشت که موسی (ع) قاتل بوده و شاهدش را از آیات سوره ی القصص آورد و استدلالش بر آن آیات بود.
بنده هم آن آیات را در همین انجمن مو به مو شکافتم و جلو رفتم. بعد با تعجب دیدم تفسیری که در قرآن های ما موجود است، تناقض دارد. و به شکلی از ترجمه ی آن آیات دست یافتم که تناقضی نداشت و آن را اینجا ارائه دادم که در آن موسی (ع) از قتل تبرئه می شد و هیچ کس هم جوابی بر رد آن نداد.
از عصر آن روز این جمله ی :طهرت سباق موسی به ذهنم متبادر شد. به طور واضح اگر بخواهم بگویم بنده این جمله را از خودم نساختم و این جمله از جایی که نمی دانم، به ذهنم ورود کرد و خودم هم نمی دانم از کجا آمد.
اما طهرت هارون، استنباط بنده بوده بر اساس طهرت سباق موسی، این را قبول دارم.

در نهایت این را عرض کنم فقط قصد به اشتراک گذاشتن این مورد را با شما داشتم و هیچ وقت ادعا نکرده و نمی کنم این جملات درست است، فقط قصد اطلاع رسانی داشتم و لاغیر.
یا علی مدد

سلام
بنده خدایی می گفت مدتی بود که در حالات خوش معنوی بودم یکی دو بار حالتی ویژه به من دست داد و معانی به قلبم القاء شد وقتی خواستم آنها را بنویسم جز با حروف جدا جدا نمی شد آنها نوشت . می گفت اگر دوباره آن نوشته را بخوانم نمی دانم معنایش چه بود .
و شاید ...
والله الموفق

بسم الله الرحمن الرحيم است
كنوزى كان الف و لام و ميم است

به چندين سوره قرآن انور
حروفى را همى بينى مصدر

حروفند و ز آيات رموزند
اشاراتى به اسرار و كنوزند

سخنها گفته شد بسيار پر مغز
بحل يك به يك اين احرف نغز 1)

1-علامه حسن زاده آملی /دفتر دل

پرسش:
جه اسراری در حروف مقطعه وجود دارد؟
پاسخ:

در صدر بيست و نه (29) سوره ،قرآن كريم حروف مقطّعه‏ دارد، و حروف مقطعه‏ هفتاد و هشت (78) حرف‏ اند:
بعد از حذف مكرّرات چهارده حرف مى‏ ماند كه آنها را حروف نورانى گويند و در اين جمله نورانى مبارك جمع ‏اند: «صراط علىّ حقّ نمسكه»، تفصيل آن را در صفحه چهارم هدايت نامه بايد طلب كرد.
جناب فيض در تفسير صافى فرمايد:
و من الأسرار الغريبة في هذه المقطّعات أنها تصير بعد التركيب و حذف المكررات:
«عليّ صراط حق نمسكه»، أو «صراط علىّ حقّ نمسكه».[1]
مرحوم علامه طباطبایی،علاوه بر بار علمی سنگینی که در رشته های متعدد اسلامی دارند،عارفی رفیع و بلند مرتبه هستند،در تفسیر شریف المیزان خود ،بعد از اینکه یازده قول از بیانات مفسرین را در باب حروف مقطعه می آورند وهیچ کدام را نمی پسندند،و بیان می کنند که هیچ یک از این اقوال آدمی را قانع نمی کند،می فرمایند:
«نكته ‏اى كه در اينجا نبايد از آن غافل بود اين است كه اين حروف در چند سوره تكرار شده، يعنى در بيست و نه سوره حروف مقطعه آمده كه بعضى با يك حرف افتتاح شده،
مانند سوره" ص" و" ق" و" ن". و بعضى ديگر با دو حرف چون" طه" و" طس"، و" يس" و" حم" و بعضى ديگر با سه حرف چون" الم" و" الر" و" طسم" و بعضى ديگر با چهار حرف چون" المص" و" المر" و بعضى با پنج حرف چون سوره" كهيعص" و" حمعسق".
از سوى ديگر اين حروف هم با يكديگر تفاوتى دارند، و آن اين است كه بعضى از آنها تنها در يك جا آمده، مانند" ن" و بعضى ديگر در آغاز چند سوره آمده، مانند" الم"، و" الر" و" طس" و" حم".
[=traditional arabic]

با در نظر گرفتن اين دو نكته اگر كمى در سوره ‏هايى كه حروف مقطعه سرآغاز آنها يكى است- مانند" الم"،" المر"،" طس" و" حم"- دقت كنى، خواهى ديد كه آن سوره‏ ها از نظر مضمون نيز به هم شباهت دارند و سياقشان يكى است، به طورى كه شباهت بين آنها در ساير سوره ‏ها ديده نمى‏ شود.
مؤكد اين معنا شباهتى است كه در آيات اول بيشتر اين سوره ‏ها مشاهده مى‏شود، مثلا در سوره‏هاى" حم" آيه اول آن يا عبارت" تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ" است، يا عبارتى ديگر كه اين معنا را مى ‏رساند، و نظير آن آيه‏ هاى اول سوره ‏هايى است كه با" الر" افتتاح شده كه فرموده:
" تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ" و يا عبارتى در همين معنا و نيز نظير اين در سوره‏ هايى كه با" طس" شروع مى ‏شود و يا سوره ‏هايى كه با" الم" آغاز گشته، كه در بيشتر آنها نبودن ريب و شك در كتاب به ميان آمده، و يا عبارتى كه همين معنا را مى رساند


با در نظر گرفتن اين شباهت ها ممكن است آدمى حدس بزند كه بين اين حروف و مضامين سوره‏اى كه با اين حروف آغاز شده ارتباط خاصى باشد، مؤيد اين حدس آن است كه مى‏بينيم سوره اعراف كه با" المص" آغاز شده، مطالبى را كه در سوره‏هاى" الم" و سوره" صاد" هست در خود جمع كرده. و نيز مى‏بينيم سوره رعد كه با حروف" المر" افتتاح شده، مطالب هر دو قسم سوره‏هاى" الم" و" المر" را دارد.
از اينجا استفاده مى‏شود كه اين حروف رموزى هستند بين خداى تعالى و پيامبرش كه معناى آنها از ما پنهان است و فهم عادى ما راهى به درك آنها ندارد، مگر به همين مقدار كه حدس بزنيم بين اين حروف و مضامينى كه در سوره‏هاى هر يك آمده ارتباط خاصى هست.
و چه بسا اگر اهل تحقيق در مشتركات اين حروف دقت كنند، و مضامين سوره ‏هايى را كه بعضى از اين حروف در ابتداى آنها آمده با يكديگر مقايسه كنند، رموز بيشتر برايشان كشف شود.»(2)
و با توجه به بیان بالا درفرمایش مرحوم علامه طباطبائی است که می بینیم حضرت علامه حسن زاده آملی در کلمه 539 هزار و یک کلمه می فرمایند:
«در سوره مباركه «ق» قرآن حكيم، با اين كه از سور طوال نيست، پنجاه و هفت بار حرف «ق» ذكر شده است؛ و همچنين در سوره مباركه حمعسق كه با سوره ق در حرف «ق» شريك است و بيش از دو برابر آن است، پنجاه و هفت بار حرف «ق» ذكر شده است. فتدبّر. و هر سوره‏اى كه با سوره ديگر در حرفى از حروف مقطّعه‏ شريك است، در مطلبى از مطالب علمى آن سوره نيز با او شريك است. فتبصّر»
پی نوشت:
1. فيض كاشانى، محمد بن شاه مرتضى‏،تفسير الصافي‏،ج1،ص91،مکتبة الصدر،ایران-تهران، 1415ق.
2.طباطبايى، محمدحسين‏،ترجمه تفسير الميزان‏، موسوى، محمد باقر، متوفاى 1421 ه. ق،ج18،ص7، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى‏، ايران- قم‏
،1374 ه. ش‏
3.حسن زاده آملی،حسن، هزار و یک کلمه،ج6، ص9، رجاء.








موضوع قفل شده است