جمع بندی استفاده از دارو برای کاهش یا از بین رفتن میل جنسی

تب‌های اولیه

77 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

اللیل والنهار;1002767 نوشت:
با اینکه دکتر منع کرده از وارد شدن به بحث کردن اینجور مسائل
دنبال بحث کردن نبودم و ابداً مایل نیستم باعث آزار شما بشوم گل

Reza-D;1002734 نوشت:
سلام به همه
سوالی برایم پیش آمده، مگر خانمها هم نیاز جنسی دارند؟
چون به گفتهء خود خانمها میل جنسی در زنان صرفاً بعد از ازدواج فعال می‌شود که تازه آن هم بیشتر برای جلب رضایت مرد است و خود خانمها چندان به آن مایل نیستند
از طرفی گفته می‌شود این مردها هستند که این نیاز را دارند نه زنان و به همین دلیل است که مرد به خواستگاری می‌رود. این هم سندش: http://www.askdin.com/showthread.php?t=63846&p=999600&viewfull=1#post999600

سلام
هر انسان نرمالی چه زن و چه مرد هم نیاز جنسی و هم نیاز عاطفی داره حالا کم یا زیاد منتها این دو نیاز در مرد و زن تفاوت هایی داره و یکی از این تفاوت ها هم اینه که در آقایون نیاز جنسی نسبت به نیاز عاطفی رک و راست تره(نمود بیشتری داره)ولی در خانومها نیاز عاطفی و محبت نسبت به نیاز جنسی نمود بیشتری داره و خانومها بیشتر بهش احتیاج دارن ...مرد ها هم نیاز عاطفی دارن ولی خب نه بشدت و اندازه زنها ...
برای خانومها رابطه جنسی و رابطه عاطفی تقریبا میشه گفت کاملا درهم تنیده هستش ....
اکثریت(همه نه) خانومها در دوران تجرد(شاید نزدیک به هفتاد درصد) اون چیزی رو که به عنوان نیازجنسی احساس میکنن بیشتر ماهیت تجربه جنسی داره که اینم ممکنه بعد از ازدواج خیلی کم رنگ یا پررنگ بشه
به نظر من بعضی از خانم های مجرد اگر تا سن 30-35 سالگی خودشون رو در معرض تحریک(تنهایی،فیلم،عکس و...)قرار ندن شاید نیازجنسی رو حتی احساس هم نکنن!(چند مورد دیدم اینجوری بودن)
درباره خانومهای متاهل موارد بالا صدق نمیکنه ...

راست میگه دیگه. حرف حساب می بینیم دربرابرش موضع نگیریم. من الان دوستانی دارم دکتری دارند هیات علمی هستند، بیرونشون رو نگاه میکنی خیلی سرحال و سر کیف اند اما وقتی به خلوتشان میروی در هم شکسته اند چون چندین سال (قریب 20 سال) با این میل مبارزه کرده اند (این حرف خودشان است). حرف از مدیریت و .. هم نزنید لطفا. در مملکت ما اینهمه آدم مدعی نمی توانند قیمت یک رب گوجه را مدیریت کنند ، آنوقت جوان بدبخت باید چنین حسی را مدیریت کند. تاکید هم میکنند که مدیریت کن نه سرکوب!

Reza-D;1002765 نوشت:
سلام و عرض ادب
ابتدا عذرخواهی می‌کنم از اینکه بی پرده بیان می‌کنم

خواهر گرامی، برعکس آنچه خودتان فکر می‌کنید، حال کنونی شما نه ربطی به نفرت از مردها دارد و نه ربطی به ترس از ازدواج
دلیل عدم تمایل شما به ازدواج و بدبینی شما به مردها این است که میل جنسی بسیار شدیدی دارید، بخصوص در حال حاضر
(نمی‌توانم از این واضحتر بگویم)
شما مثل هر زن دیگر برای رفع میل جنسی، نیاز به حضور یک مرد دارید، و چون در حال حاضر مردی را کنار خود نمی‌بینید به نوعی از دست مردها عصبانی هستید
مردها را موجوداتی مغرور می‌بینید که حاضر نیستند عشق را با شما تقسیم کنند

مشکل شما هیچ راه حلی ندارد بجز برقراری رابطهء جنسی که برای شما که مسلمان هستید فقط از راه ازدواج میسر خواهد بود
بنابراین تنها و تنها راه از بین رفتن دید شما به ازدواج، خودِ ازدواج است

کاملا درسته.

او خـواهـد آمـد;1002833 نوشت:
یکی از این تفاوت ها هم اینه که در آقایون نیاز جنسی نسبت به نیاز عاطفی رک و راست تره

او خـواهـد آمـد;1002833 نوشت:
اکثریت(همه نه) خانومها در دوران تجرد(شاید نزدیک به هفتاد درصد) اون چیزی رو که به عنوان نیازجنسی احساس میکنن بیشتر ماهیت تجربه جنسی داره که اینم ممکنه بعد از ازدواج خیلی کم رنگ یا پررنگ بشه
زیاد به مطالبی که در سایت‌ها نوشته می‌شود توجه نفرمائید بزرگوار. سایت‌هایی مانند سایت "تنظیم خانواده" اشکالات اساسی در تشریح مسائل زوجین دارند! ضمن اینکه بیشتر این سایت‌ها کارشان کپی پست کردن از روی یکدیگر است. اگر نیاز جنسی برای زنان جدی نبود، الان کسی مثل شما تاپیک نمی‌زد که چطور باید میل جنسی را کم کرد

او خـواهـد آمـد;1002833 نوشت:
برای خانومها رابطه جنسی و رابطه عاطفی تقریبا میشه گفت کاملا درهم تنیده هستش
چون نمی‌توانم خیلی باز موضوع را توضیح بدهم، با یک مثال بیان می‌کنم مطمئن هستم منظورم را دریافت خواهید کرد. کمی طولانی است اما خواهش می‌کنم وقت بگذارید و تا آخر بخوانید:

در این مثال، غذا را معادل میل جنسی در نظر بگیرید و آب را معادل نیاز عاطفی. حال اگر بخواهیم مثال‌ها را مطابق با این پیش فرض که نیاز عاطفی در زن قوی‌تر است و نیاز جنسی در مرد، جاگزاری کنیم، باید بگوئیم زنها بیشتر میل به آب دارند و مردها بیشتر میل به غذا

ولی اجازه بدهید درستش را من برای شما توضیح بدهم. مشکل اینجاست که این کارشناسان عزیز، بخشی از نیاز جنسی زن را با نیاز عاطفی قاطی کرده‌اند! یعنی چون دیده‌اند میل جنسی در زن و مرد متفاوت است، گمان کرده‌اند که میل زن لابد میل عاطفی است در حالیکه چنین نیست! غذایی به نام برنج و خورش را تصور کنید که مرد بیشتر میل به برنج دارد و زن بیشتر میل به خورش. یا بهتر بگویم، مرد می‌تواند برنج را بدون خورش نیز بخورد، اما زن باید برنج را با خورش میل کند. نکتهء مهم اینکه چه برنج و چه خورش هر دو غذا هستند، پس هر دو میل جنسی هستند و هیچ ربطی به آب (میل عاطفی) ندارند!!! اما مرد به بخشی از کل این غذا علاقه بیشتری دارد (برنج) و زن به بخش دیگری از کل این غذا (خورش)، ولی به هر حال هر دو میل به کلیت این غذا دارند

بنا بر این وقتی گفته می‌شود زنان نیاز جنسی دارند، منظور فقط بخش انتهایی این رابطه نیست، بلکه شامل بخش‌های دیگری از نیاز جنسی می‌شود که هیچ ربطی به میل عاطفی ندارد

او خـواهـد آمـد;1002833 نوشت:
سلام
هر انسان نرمالی چه زن و چه مرد هم نیاز جنسی و هم نیاز عاطفی داره حالا کم یا زیاد منتها این دو نیاز در مرد و زن تفاوت هایی داره و یکی از این تفاوت ها هم اینه که در آقایون نیاز جنسی نسبت به نیاز عاطفی رک و راست تره(نمود بیشتری داره)ولی در خانومها نیاز عاطفی و محبت نسبت به نیاز جنسی نمود بیشتری داره و خانومها بیشتر بهش احتیاج دارن ...مرد ها هم نیاز عاطفی دارن ولی خب نه بشدت و اندازه زنها ...
برای خانومها رابطه جنسی و رابطه عاطفی تقریبا میشه گفت کاملا درهم تنیده هستش ....
اکثریت(همه نه) خانومها در دوران تجرد(شاید نزدیک به هفتاد درصد) اون چیزی رو که به عنوان نیازجنسی احساس میکنن بیشتر ماهیت تجربه جنسی داره که اینم ممکنه بعد از ازدواج خیلی کم رنگ یا پررنگ بشه
به نظر من بعضی از خانم های مجرد اگر تا سن 30-35 سالگی خودشون رو در معرض تحریک(تنهایی،فیلم،عکس و...)قرار ندن شاید نیازجنسی رو حتی احساس هم نکنن!(چند مورد دیدم اینجوری بودن)
درباره خانومهای متاهل موارد بالا صدق نمیکنه ...

سلام
تا حالا آمارها رو بررسی کردید چه داخلی و چه خارجی؟
به نظرم خیلی کمک بکنه
مثلا توی آمار سایت رهایی از خودارضایی 25 درصد خانم ها علت شروع خودارضایی رو نیاز جنسی معرفی کردند. علتهای دیگه درصد پایین تری داشتند. بیشترین درصد مال نیاز جنسی بود!
و بیشترین سن شروع 13 سالگی تقریبا

با سلام و احترام خدمت کاربران محترم@};-
به نظر میرسد دوستان در پاسخ به چند تاپیک اخیر به چند نکته باید توجه داشته باشند:
1. سعی نمایید تا حد امکان از مباحث انحراف از موضوع تاپیک خودداری نمایید و اگر هم دوستان نظری در اینجا ندارن حتما لازم نیست پست وارد کنند.
2. یه تشکر هم داشته باشم از کسانی که واقعاً پاسخ های عالمانه ای به این دوستمون دادن...
3. نکته ی مهم دیگر اینکه نوع نیاز جنسی زن و مرد متفاوت است. جناب reza-d مثال چلوخورشت زدن که البته جالب بود ولی نفرمودن منظورشون از کارشناسان چیست و کدام پست است؟ ولی همواره توجه داشته باشید که اگر بخواهیم تفاوت های ماهوی نیاز جنسی در زن و مرد را بیان کنیم خیلی باید قلم بزنیم و طولانی میشه. ضمن اینکه اینجا در این تاپیک سؤال چیز دیگری است و اصلا مشخص هم نیست استارتر زن یا مرد؟

پس لطفا جواب عالمانه ارائه دهید و از مباحث حاشیه ای دوری فرمایید.

صابر;1002960 نوشت:
یه تشکر هم داشته باشم از کسانی که واقعاً پاسخ های عالمانه ای به این دوستمون دادن

صابر;1002960 نوشت:
لطفا جواب عالمانه ارائه دهید و از مباحث حاشیه ای دوری فرمایید

سلام
اگر فرد بی‌علمی مثل من باعث پایین آمدن شأن علمی تاپیک شد عذرخواهی می‌کنم!
بالاخره در جامعه افراد بی‌سوادی مثل من هم پیدا می‌شود

صابر;1002960 نوشت:
جناب reza-d مثال چلوخورشت زدن که البته جالب بود ولی نفرمودن منظورشون از کارشناسان چیست و کدام پست است؟
در پاراگراف اول همان پست اشاره کردم که خطابم به چه کارشناسانی است؛ اصلاً شما مد نظرم نبودید
اگر به شما انتقادی داشته باشم بی‌پرده خواهم گفت

اما در مورد مثالی که زدم، خوشحال می‌شوم اگر نقدی بر آن دارید بشنوم. همچنین اگر منظورم را درست نرساندم بفرمائید تا دقیق‌تر بیان کنم

صابر;1002960 نوشت:
سعی نمایید تا حد امکان از مباحث انحراف از موضوع تاپیک خودداری نمایید
سه نفر در انتهای تاپیک نظر دادند که بعد از نظر دادن آن دو نفر تاپیک بسته شد!! یکی من بودم یکی خانم "فیزیکدان" و یکی هم جناب "خباء" که نه فقط حتی یک کلمه از حرفهای ما خارج از موضوع تاپیک نبود، که برعکس، از بیشتر صحبت‌های این تاپیک بیشتر به موضوع مربوط می‌شد! چون سایر دوستان بیشتر بحث را بردند به این سمت که ازدواج خیلی خوب است، ثواب دارد و.... (البته در این بین باید ارسال‌های خانم "دختر دهه شصتی" را جدا کنیم که با وجود برخی اختلاف نظرها با ایشان، واقعاً نظرات عالی می‌دهند). اما بنده، خانم "فیزیکدان" و جناب "خباء" دقیقاً دست روی ریشهء مشکل گذاشتیم

برادر عزیز جناب صابر، به این دلیل از مثال برج و خورش استفاده کردم که نمی‌شود همه چیز را راحت بیان کرد که قطعاً شما هم این را قبول دارید. البته من برای بیان مطالب هیچ مشکلی ندارم، منتهی می‌دانم ارسال‌هایم پاک خواهد شد. اما به نظرم نیاز است فقط کمی بازتر منظورم را بیان کنم

استاد عزیز، زمانی که هورمون‌های جنسی شروع به تولید کنند، نیاز جنسی در زن و مرد فعال می‌شود. در مردها اسپرم و در زن‌ها تخمک. وقتی این نیاز به وجود آمد اما ارضاء نشد، بر روی سایر سیستم‌های بدن از جمله اعصاب اثر خواهد گذاشت. از آنجا که مرد و زن برای رفع میل جنسی به جنس مخالف نیاز دارد، و از طرفی اعصاب فرد دچار اختلال شده، جنس مخالف را در این عدم ارضا مقصر می‌داند و یک حس تنفر به جنس مخالف پیدا خواهد کرد! نفرتی که از نیاز سرچشمه می‌گیرد. بنا بر این تنها راه رفع این نفرت این است که نیاز ما توسط فردی که او را مقصر می‌دانیم (جنس مخالف) ارضا شود تا نگاهی که در ذهن شکل گرفته تغییر کند و جای خودش را به علاقه بدهد

Reza-D;1003006 نوشت:
سلام
اگر فرد بی‌علمی مثل من باعث پایین آمدن شأن علمی تاپیک شد عذرخواهی می‌کنم!
بالاخره در جامعه افراد بی‌سوادی مثل من هم پیدا می‌شود

در پاراگراف اول همان پست اشاره کردم که خطابم به چه کارشناسانی است؛ اصلاً شما مد نظرم نبودید
اگر به شما انتقادی داشته باشم بی‌پرده خواهم گفت

اما در مورد مثالی که زدم، خوشحال می‌شوم اگر نقدی بر آن دارید بشنوم. همچنین اگر منظورم را درست نرساندم بفرمائید تا دقیق‌تر بیان کنم

سه نفر در انتهای تاپیک نظر دادند که بعد از نظر دادن آن دو نفر تاپیک بسته شد!! یکی من بودم یکی خانم "فیزیکدان" و یکی هم جناب "خباء" که نه فقط حتی یک کلمه از حرفهای ما خارج از موضوع تاپیک نبود، که برعکس، از بیشتر صحبت‌های این تاپیک بیشتر به موضوع مربوط می‌شد! چون سایر دوستان بیشتر بحث را بردند به این سمت که ازدواج خیلی خوب است، ثواب دارد و.... (البته در این بین باید ارسال‌های خانم "دختر دهه شصتی" را جدا کنیم که با وجود برخی اختلاف نظرها با ایشان، واقعاً نظرات عالی می‌دهند). اما بنده، خانم "فیزیکدان" و جناب "خباء" دقیقاً دست روی ریشهء مشکل گذاشتیم

برادر عزیز جناب صابر، به این دلیل از مثال برج و خورش استفاده کردم که نمی‌شود همه چیز را راحت بیان کرد که قطعاً شما هم این را قبول دارید. البته من برای بیان مطالب هیچ مشکلی ندارم، منتهی می‌دانم ارسال‌هایم پاک خواهد شد. اما به نظرم نیاز است فقط کمی بازتر منظورم را بیان کنم

استاد عزیز، زمانی که هورمون‌های جنسی شروع به تولید کنند، نیاز جنسی در زن و مرد فعال می‌شود. در مردها اسپرم و در زن‌ها تخمک. وقتی این نیاز به وجود آمد اما ارضاء نشد، بر روی سایر سیستم‌های بدن از جمله اعصاب اثر خواهد گذاشت. از آنجا که مرد و زن برای رفع میل جنسی به جنس مخالف نیاز دارد، و از طرفی اعصاب فرد دچار اختلال شده، جنس مخالف را در این عدم ارضا مقصر می‌داند و یک حس تنفر به جنس مخالف پیدا خواهد کرد! نفرتی که از نیاز سرچشمه می‌گیرد. بنا بر این تنها راه رفع این نفرت این است که نیاز ما توسط فردی که او را مقصر می‌دانیم (جنس مخالف) ارضا شود تا نگاهی که در ذهن شکل گرفته تغییر کند و جای خودش را به علاقه بدهد

یکی از دوستان را که مدارج عالی پست داک و .. را با رزومه بی نظیری به پایان رسانیده و اکنون استادیار است را چند روز پیش اتفاقی بعد از سالها دیدم. بهش تبریک گفتم و گفتم " ان شاء الله دانشیار بشی". بلافاصله بر گشت منو جدی نگاه کرد و با استیصال تمام گفت: " نه نه، دعا کن عروس بشم". من با تعجب نگاهش کردم. حالا اون کسیه که اینقدر مغروره که نمیشه از دوقدمیش رد شد. ببین چی شده که داره بزبون میاره. من هم حقیقتش گفتم امروز یکی از کلاسهاش رو تو دانشگاه کنسل کنه، با من بیاد بریم مجلس روضه یکی از فامیلهای من که بلکه شاید این خانومها بپسندند برای پسرهاشون.

به نام خدا.

فیزیکدان;1003009 نوشت:
یکی از دوستان را که مدارج عالی پست داک و .. را با رزومه بی نظیری به پایان رسانیده و اکنون استادیار است را چند روز پیش اتفاقی بعد از سالها دیدم. بهش تبریک گفتم و گفتم " ان شاء الله دانشیار بشی". بلافاصله بر گشت منو جدی نگاه کرد و با استیصال تمام گفت: " نه نه، دعا کن عروس بشم". من با تعجب نگاهش کردم. حالا اون کسیه که اینقدر مغروره که نمیشه از دوقدمیش رد شد. ببین چی شده که داره بزبون میاره. من هم حقیقتش گفتم امروز یکی از کلاسهاش رو تو دانشگاه کنسل کنه، با من بیاد بریم مجلس روضه یکی از فامیلهای من که بلکه شاید این خانومها بپسندند برای پسرهاشون.

با عرض سلام، عذرخواهی میکنم که پست شما رو نقل کردم اما سوالم از جناب رضا هست.

جناب رضا، با توجه به تئوری شما چرا آشنای سرکار فیزیکدان دچار اون نفرت نشده؟

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;1003011 نوشت:
به نام خدا.

با عرض سلام، عذرخواهی میکنم که پست شما رو نقل کردم اما سوالم از جناب رضا هست.

جناب رضا، با توجه به تئوری شما چرا آشنای سرکار فیزیکدان دچار اون نفرت نشده؟

ستایشگر :Gol:

با سلام. خواهش میکنم. البته توجه کنید که ایشون همه مکنونات قلبیش رو که به من نگفت. این هم بزور بردمش کلی باهاش حرف زدم اینکه تو همش درس میخوندی، هیچکس ندیدتت. بیا بریم چند نفر ببیننت. ادم حسابی توی این خونه زیاد میاد و ... . اکثرا پسرهاشون پزشک هستند یا استاد دانشگاه برای همین راضی شد. البته من خیلی ها رو دیدم اینطوری اند . وقتی شروع به درد دل میکنن معلوم میشه. البته مثل چیزی که جناب رضا می گویند هم زیاد دیده ام. دخترهایی بودند اصلا دیوانه شده بودند. با مردهاهیچ جور کنار نمی اومدند و اغلب هم دعوا داشتند با مردها حتی در برخوردهای عادی. بعدا که باهاشون رفیق شدم بهم گفتند ما اینقدر گاهی اوقات نیاز داریم که چند ساعت بی وقفه گریه می کنیم ، ظاهر ما رو اینطوری نبین از درون داغون شدیم. یکی از همکاران یک شب نصفه شب ساعت 3 زنگ زد به من. من خیلی ترسیدم گفتم چیه؟ گفت هیچی از ساعت 9 تا حالا دارم گریه میکنم. چرا من نباید کسی رو داشته باشم و ... . حالا این خانم را اگر در محیط کار ببینی انگار میخواد مردهای بیچاره رو گره بزنه به لوستر، اینقدر با اخم و بداخلاقی رفتار میکنه که حد نداره همه هم از دستش شاکی شدن که مشتری ها رو میپرونی.

چه کسانی در تاریخ مجرد ماندند ؟

1
حضرت عیسی سلام الله علیه
اما ایشون از ابتدا ازدواج نکردند و درکی از لذت های جنسی نداشتند.
2
حضرت معصومه خواهر امام رضا علیه السلام
ایشون هم از ابتدا مجرد ماندند
3
شیخ بهلول معاصر
ایشون ازدواج داشتند اما بعد از طلاق دادن همسرشان در دوره انقلاب ( ظاهرا برای امنیت همسرشان این کار را کردند ) دیگر ازدواج نکردند. ظاهر امر چنین است.
ایشان در مصاحبه ای میفرمایند من تسلط کاملی روی غریزه جنسی دارم.
4
حضرت مریم که ظاهرا ایشون هم تا آخر عمر مجرد ماندند.

چند مورد دیگر درباره ازدواج
1
دختران لوط حداقل تا زمانی که در میان قومش بود مجرد مانده بودند و خواستگار نداشتند و خود لوط به قومش پیشنهاد داد دخترانش را.
2
حضرت امیر المومنین ع طبق فرموده حضرت فاطمه زهرا بعد از ایشون ازدواج کردند و ظاهرا به ایشون فرمودند مردان را چاره ای نیست جز ازدواج.
و خود ایشان هم در کلامی به این مطلب اشاره می کنند
3
شاید مهم نباشد علت خودارضایی زنان چیست.. به خاطر نیاز جنسی باشد یا عاطفی یا استرش یا ...
به هر حال دخترانی که دچار میشوند باید به فکر ازدواج باشند.
من چندی پیش در سایت مشاوره داشتم نظرات مردمی را میخواندم حداقل ده دختر از نیاز جنسی می نالیدند.

به هر حال باز دختر تا لذت را درک نکرده باشد خیلی راحت تر می تواند تحمل کند و حضرت مریم و حضرت معصومه نیز چنین بودند لکن آنها چه مقامی داشتند؟
4
همسران پیامبر بعد از او حق ازدواج با دیگری را نداشتند. البته گفته اند آنها می توانستند با شخص دیگری ازدواج کنند و طلاق آنها طبق وصیت پیامبر به دست امام علی بوده و با این کار عنوان ام المومنین از انها گرفته خواهد شد.
5
یکی از حقوق زنان حق مواقعه است که نباید بیش از چهار ماه طول بکشد.
مردی که ایلاء کند باید کفاره بدهد

باسلام

از نظر بنده شما دارید درباره موضوعاتی که کاملا متفاوت هستند بحث میکنید

حالا یه چندتا مثال میزنم که چی دارم میگم
یه بچه رو فرض کنید که هنوز وقت مدرسه رفتنش نیست و از طریق اطرافیان یه اطلاعاتی به دست آورده که خیلی کتاب باید بخونی اگه بلد نباشی تنبیه میشی و... حالا هی به این بچه بااین نگاه که دوست نداره بره مدرسه بگو شما حتما باید بری نمیدونی اصلا با مدرسه رفتن این مشکلت حل میشه کلا دیگه بخواهی نخواهی آش کشک خالته از این حرفها با این حرفها به جز بالا رفتن استرس و بدتر شدن حال این بچه و بیشتر زده کردنش کار دیگه انجام ندادید
حالا یه بچه دیگه رو فرض کنید که به خاطر شرایط زندگی مثلا مادرش معلم هست و این بچه با فضای مدرسه آشنا شده و تنها تو خونه میمونه و مدرسه پر بچه های که می تونه باهاشون بازی کنه هی به مادرش زنگ میزنه از خونه آه و ناله گریه که من چرا نباید تو فضای مدرسه باشم من تنهام خسته شدم حالا به این بچه هی بگی مگه شما هم میفهمی مدرسه چیه ؟ بابا این نیازش یه چیز دیگه هستش فعلا:)

حالا باید تو شرایط عادی به چه شکلی بود این موضوع که میشه مثلا اینطوری گفت که بچه تو خونه مادر کنارش هست باهاش بازی میکنه و بچه با محیط و فضای مدرسه تو خونه آرام آرام آشنا میشه میدونه یادگیری دروس چقدر براش مفیده معلم لولو نیست و... حالا این بچه وقت مدرسه رفتنش شد دیگه نه فکر عجیب غریب میکنه نه به خاطر فقط سرگرمی سراغ مدرسه میره بلکه مدرسه هم برای تفریحش برای علم آموزی و... میخواد

میشد مثال دیگه هم زد
حالا یه بچه رو تو همین شرایط عادی فرض کنید وقت مدرسه رفتنش هست پدرش انتقالی گرفته یه شهر دیگه وسط سال تحصیلی هم قبولش نمیکنند حالا این مجبوره چند ماه دیگه بره مدرسه پس باید منتظر بمونه
حالا هی بیا بهش بگو مدرسه خیلی خوبه هااا چرا نمیره مدرسه میترسی از مدرسه و...؟

در کل تا معلوم نشه مشکل اصلی ایشون چیه نمیشه چیزی گفت

باتشکر

یاحق

Reza-D;1003006 نوشت:
سلام
اگر فرد بی‌علمی مثل من باعث پایین آمدن شأن علمی تاپیک شد عذرخواهی می‌کنم!
بالاخره در جامعه افراد بی‌سوادی مثل من هم پیدا می‌شود

در پاراگراف اول همان پست اشاره کردم که خطابم به چه کارشناسانی است؛ اصلاً شما مد نظرم نبودید
اگر به شما انتقادی داشته باشم بی‌پرده خواهم گفت

اما در مورد مثالی که زدم، خوشحال می‌شوم اگر نقدی بر آن دارید بشنوم. همچنین اگر منظورم را درست نرساندم بفرمائید تا دقیق‌تر بیان کنم

سه نفر در انتهای تاپیک نظر دادند که بعد از نظر دادن آن دو نفر تاپیک بسته شد!! یکی من بودم یکی خانم "فیزیکدان" و یکی هم جناب "خباء" که نه فقط حتی یک کلمه از حرفهای ما خارج از موضوع تاپیک نبود، که برعکس، از بیشتر صحبت‌های این تاپیک بیشتر به موضوع مربوط می‌شد! چون سایر دوستان بیشتر بحث را بردند به این سمت که ازدواج خیلی خوب است، ثواب دارد و.... (البته در این بین باید ارسال‌های خانم "دختر دهه شصتی" را جدا کنیم که با وجود برخی اختلاف نظرها با ایشان، واقعاً نظرات عالی می‌دهند). اما بنده، خانم "فیزیکدان" و جناب "خباء" دقیقاً دست روی ریشهء مشکل گذاشتیم

برادر عزیز جناب صابر، به این دلیل از مثال برج و خورش استفاده کردم که نمی‌شود همه چیز را راحت بیان کرد که قطعاً شما هم این را قبول دارید. البته من برای بیان مطالب هیچ مشکلی ندارم، منتهی می‌دانم ارسال‌هایم پاک خواهد شد. اما به نظرم نیاز است فقط کمی بازتر منظورم را بیان کنم

استاد عزیز، زمانی که هورمون‌های جنسی شروع به تولید کنند، نیاز جنسی در زن و مرد فعال می‌شود. در مردها اسپرم و در زن‌ها تخمک. وقتی این نیاز به وجود آمد اما ارضاء نشد، بر روی سایر سیستم‌های بدن از جمله اعصاب اثر خواهد گذاشت. از آنجا که مرد و زن برای رفع میل جنسی به جنس مخالف نیاز دارد، و از طرفی اعصاب فرد دچار اختلال شده، جنس مخالف را در این عدم ارضا مقصر می‌داند و یک حس تنفر به جنس مخالف پیدا خواهد کرد! نفرتی که از نیاز سرچشمه می‌گیرد. بنا بر این تنها راه رفع این نفرت این است که نیاز ما توسط فردی که او را مقصر می‌دانیم (جنس مخالف) ارضا شود تا نگاهی که در ذهن شکل گرفته تغییر کند و جای خودش را به علاقه بدهد

سلام
آقا رضا مشکل اصلی و فعلی من نیازجنسی نیست نمیگم ندارم ولی الان در حال حاضر این نیاز برای من اذیت کننده نیست این تاپیک رو هم زدم شاید در آینده یه زمانی کنترل نیازجنسی برای من سخت بشه و اون موقع یه راهکاری حداقل داشته باشم برای کاهش این نیاز...
سن و سال من هم اونقدری بالا نیست که بخاطر عدم ارضای جنسی یا عاطفی از جنس مخالف نفرت پیدا کنم ...
بنده کلا نمیخوام ازدواج کنم
بلانسبت شما و آقایونی که در این سایت حضور دارن اما از نظر من اغلب آقایون لیاقت فداکاری و گذشت تو زندگی مشترک رو ندارن ازدواج توی ایران ازدواج بیشتر باعث بدبختی خانومها میشه
من تو پست اول هم گفتم تقریبا تمام احادیث و روایات ترک ازدواج و مستحب بودن ازدواج رو خوندم فقط چندتا سوال پرسیدم و جواب همون سوالات رو خواستم اما جوابی که به من داده شده همین چیزی هست که شما گفتین:سایر دوستان بیشتر بحث را بردند به این سمت که ازدواج خیلی خوب است، ثواب دارد و....
تو ایران یه دختر میخواد مجرد بمونه تا آخر عمر هزار جور حرف و حدیث پشت سرش زده میشه ....
از نظر پسرها دوستی با جنس مخالف در ایران برای خودشون حلاله اما برای دخترها حرام(بنده دوستی رو اصلا قبول ندارم و اینم فقط یه واقعیت تلخ تو جامعه ماست که گفتم)
یه خانوم ازدواج میکنه شوهر و خانوادش از این خانوم انتظار دارن تو تمام سختی ها و غم و ناراحتی های زندگی تحت هر شرایطی در کنار همسرش باشه .....
عقدنامه رو که میخواد امضا کنه دلش خوشه که 12 بند تو عقدنامه هست که میتونه با استفاده از اونها طلاق بگیره اما بهش نمیگن که مثلا اعتیاد باید بصورتی باشه که زندگی واست بشدت سخت و غیرقابل تحمل بشه یا مثلا کتک خوردن هم باید بصورتی باشه که فقط نمرده باشی البته در اون صورت هم اگر بری دادگاه احتمالا بهت میگن فقط نامه پزشک قانونی کافی نیست باید چندتا شاهد هم حتما داشته باشی !!!
یه زن اگه طلاق بگیره یا همسرش فوت شه از طرف خانومهای فامیل میشه یه تهدید برای خانوادشون حتی اگر اون خانم هیچ قصدی هم نداشته باشه ...
در حال حاضر هم که بعضی آقایون انتظار دارن همسرشون بره سرکار و کمک خرج یا خرج زندگی رو خانوم بده ...
و ظلم های دیگه ای که هست ......
من در عمرم تا بحال مردی رو ندیدم که بیست سی سال یا بیشتر با بداخلاقی یا مشکلات همسرش بسازه و کنارش بمونه(میدونم که ندیدن دلیل بر نبودن نیست یه تعداد بسیار کمی هستن) اما خانوم فراووووووووون ....
قبول دارم که فقط در ایران اینجوری نیست خانومهای بقیه کشورها هم صد در صد خوشبخت نیستن در همه جای دنیا به خانومها ظلم میشه و نیازی به گفتن این نیست اما در ایران واقعا چندین برابر بیشتر از اکثر کشورهای جهان ...
و بی انصافی هم نمیکنم در ایران هم به بعضی از آقایون ظلم میشه موارد اینجوری رو هم دیدم ولی تعدادشون خیلی کمتر از خانومهاست ....

Reza-D;1003006 نوشت:
سلام
اگر فرد بی‌علمی مثل من باعث پایین آمدن شأن علمی تاپیک شد عذرخواهی می‌کنم!
بالاخره در جامعه افراد بی‌سوادی مثل من هم پیدا می‌شود

نفرمایید بزرگوار اتفاقا یکی از کسانی که در بحث و تبادل نظر قدرت خوبی داره به نظرم شما هستید...

Reza-D;1003006 نوشت:
اما در مورد مثالی که زدم، خوشحال می‌شوم اگر نقدی بر آن دارید بشنوم. همچنین اگر منظورم را درست نرساندم بفرمائید تا دقیق‌تر بیان کنم

مثال شما خوب و بجا بود ولی جای کار روی این موضوع زیاد هست و باید با مراجعه به منابع علمی مستند تر صحبت کنیم.

Reza-D;1003006 نوشت:
استاد عزیز، زمانی که هورمون‌های جنسی شروع به تولید کنند، نیاز جنسی در زن و مرد فعال می‌شود. در مردها اسپرم و در زن‌ها تخمک. وقتی این نیاز به وجود آمد اما ارضاء نشد، بر روی سایر سیستم‌های بدن از جمله اعصاب اثر خواهد گذاشت. از آنجا که مرد و زن برای رفع میل جنسی به جنس مخالف نیاز دارد، و از طرفی اعصاب فرد دچار اختلال شده، جنس مخالف را در این عدم ارضا مقصر می‌داند و یک حس تنفر به جنس مخالف پیدا خواهد کرد! نفرتی که از نیاز سرچشمه می‌گیرد. بنا بر این تنها راه رفع این نفرت این است که نیاز ما توسط فردی که او را مقصر می‌دانیم (جنس مخالف) ارضا شود تا نگاهی که در ذهن شکل گرفته تغییر کند و جای خودش را به علاقه بدهد

کمتر دیده ایم که عشق جای خود را به نفرت دهد مگر بخاطر عوامل بیرونی... آنچه شما می فرمایید نه تنها یک ادعای بدون دلیل و سند هست بلکه علت تبدیل عشق یا نیاز به نفرت را نمی توانیم فقط درونی بدانیم. بلکه خیلی از موانع فرد به علت ناکامی واکنش وارونه از خود نشان می دهد.

این کلام حضرتعالی من را یاد نظریه ی «فروید» انداخت.

او خـواهـد آمـد;1003029 نوشت:
ازدواج توی ایران ازدواج بیشتر باعث بدبختی خانومها میشه

دلیل علمی شما بر این موضوع چیست؟ آیا مقاله یا تحقیق یا آمار معتبری بر این ادعای خود دارید؟

ما نمی توانیم بر اساس شواهد یا افکار در هم تنیده ی خودمان چنین باورهایی را ادعا کنیم و آن را تقویت نماییم.

به نظرم شما با یک خطای شناختی مواجه هستید و آن هم هست: «همه یا هیچ» ...


نمی دانم در کدامین شهر زندگی می کنید و چه مواردی را دیده اید ولی به نظرم اطراف شما اصلا ازدواج موفقی رخ نداده یا خیلی کم بوده که همه چیز را اینگونه به قضاوت نشسته اید!!!

کمی تأمل!!!

صابر;1003032 نوشت:
دلیل علمی شما بر این موضوع چیست؟ آیا مقاله یا تحقیق یا آمار معتبری بر این ادعای خود دارید؟

ما نمی توانیم بر اساس شواهد یا افکار در هم تنیده ی خودمان چنین باورهایی را ادعا کنیم و آن را تقویت نماییم.

به نظرم شما با یک خطای شناختی مواجه هستید و آن هم هست:

«همه یا هیچ» ...


نمی دانم در کدامین شهر زندگی می کنید و چه مواردی را دیده اید ولی به نظرم اطراف شما اصلا ازدواج موفقی رخ نداده یا خیلی کم بوده که همه چیز را اینگونه به قضاوت نشسته اید!!!

کمی تأمل!!!

سلام استاد
بنده تا بحال در اطرافم تنها یک ازدواج ناموفق رخ داده
اما مواردی رو که عرض کردم حقیقت تلخ جامعه هست و قطعا این موارد به وفور در جامعه پیدا میشه...
اسلام بهترین و کاملترین دینه اما در ایران فقط به مبحث حقوق مرد پرداخته میشه و تحت هر شرایطی اغلب آقایون حتما باید از حقوقشون در زندگی استفاده کنن ...
انگار برای اغلب آقایون کلا چیزی به اسم گذشت و فداکاری و عشق تعریف نشده و این موارد فقط مختص خانومهاست ...

او خـواهـد آمـد;1003045 نوشت:
سلام استاد
بنده تا بحال در اطرافم تنها یک ازدواج ناموفق رخ داده
اما مواردی رو که عرض کردم حقیقت تلخ جامعه هست و قطعا این موارد به فور در جامعه پیدا میشه...
اسلام بهترین و کاملترین دینه اما در ایران فقط به مبحث حقوق مرد پرداخته میشه و تحت هر شرایطی اغلب آقایون حتما باید از حقوقشون در زندگی استفاده کنن ...
انگار برای اغلب آقایون کلا چیزی به اسم گذشت و فداکاری و عشق تعریف نشده و این موارد فقط مختص خانومهاست ...

ببینید بزرگوار!
خطای شناختی یعنی دقیقا همین که ما همه را مورد خطاب قرار بدیم. مثلا بگیم مردان، خانم ها، کل ایران...^:)^

در حالی که خیلی از جاها حقوق زنان رعایت می شود. الان چقدر در ایران زندانی مهریه داریم؟ چقدر زندانی به علت عدم حسن معاشرت با همسر داریم... و چقدر گرفتار عدم پرداخت نفقه داریم... خوب اینها همه حقوق زنان است که در جامعه رعایت می شود و مسئولین و مقامات قضایی نیز به دنبال هر چه بهتر اجرا شدن این آیین نامه ها و قوانین هستند. بله! شاید اوایل انقلاب یا اصلا اوایل اسلام برخورد درستی با زنان نمی شد ولی اسلام به زن شرافت و ارزش داد و او را در جایگاه مادر و همسر مورد تکریم قرار داد.

بگذریم از برخی مردان که در جامعه هستند و نه تنها برخورد خوبی با زنانشان ندارند بلکه ایشان را نیز آزار داده و حقوقش را پایمال می کنند ولی زن بیچاره سال های سال همین وضعیت را تحمل کرده و قناعت می کند و به هیچ مرجعی رسمی هم شکایت نمی کند...

ولی حقیقتا امروزه حقوق زنان به رسمیت شناخته شده و رعایت می شود.

او خـواهـد آمـد;1002566 نوشت:

1 _ بخاطر چیزایی که دیدم و خوندم به آقایون(نسبت به همه که نه ولی الان تعداد خیلی خیلی زیادی) خوش بین نیستم(پیش هر مشاوری بری یا تو دادگاه های خانواده میبینید که باعث و بانی اغلب مشکلات زندگی همین آقایون هستن سایت های مشاوره و حقوقی هم که میرین همه از شوهرشون مینالن به دلایلی مثل اعتیاد،خیانت،بی توجهی به نیازهای جنسی و عاطفی خانم،دخالت و توهین های خانواده شوهر،صیغه و ازدواج دوم و چندم و بداخلاقی و ............)
تو همین خود همین سایت هم قسمت مشاوره خانواده و ازدواج که رفتم از هر پونزده بیست تا تاپیک یه آقا تاپیک زده بود بقیه خانوم بودن .....
2_ به داشتن بچه علاقمند نیستم

با سلام
اگر شما به مراکز درمانی و بیمارستان ها مراجعه کنید انتظار دیدن چه کسانی را دارید؟
غیر از این است عده ای زیادی را می بینید که با بیماری ها ومشکلات مختلفی دسته و پنجه نرم می کنند؟؟
آیا این بدان معنا است که همه ی افراد جامعه بیمار خواهند بود؟
اینکه عده ای زیادی هر روز به ایدز مبتلا می شوند آیا دلیل بر آن می شود که خودمان را در خانه حبس کنیم که مبتلا به ایدز نشویم؟آیا اینکار عاقلانه است؟

قبول دارم بخاطر عدم تعهد و مسولیت پذیری بعضی ٱقایون زندگی بکام خانم ها تلخ میشه ولی خب این موضوع بنظر من عمومیت نداره....
بنده نمیخوام از پیش شما رو قضاوت کنم اما احساس میکنم شما بیشتر از محدودیت ها و مسولیت های بعد از ازدواج واهمه دارید...
آنجا که اشاره کردید دوست ندارید بچه داشته باشید،این موضوع بیشتر خود را نشان میدهد بنظر بنده...
به هر حال کسی شما را مجبور نمی کند ازدواج کنید،ولی خب بنده هم پیشنهادم این نیست که نیاز عاطفی و جسمی خودتان را با دارو سرکوب کنید...
اگر به بهانه گناه نکردن دارو مصرف کنید مثل این میمونه که از امتحان دادن انصراف دادید...
اینکه بنده خودم را در خانه حبس کنم و فعالیت های اجتماعی نداشته باشم به بهانه ی اینکه ممکنه چشمم به نامحرم بخوره و گناه کنم،درست نیست...
آنجایی عیار تقوای شما نمایان می شود که در معرض امتحان باشید و سالم بمانید، نه آنکه از امتحان دادن انصراف دهید...

اگر سرکوب نیاز جنسی خوب بود،خدا خودش دستور به این کار میداد... دیگه نمی گفت تقوا پیشه کنید... تازه این موضوع برای کسانی است که امکان ازدواج برایشان فراهم نیست....
اگر ازدواج بد بود دیگر خداوند نمی فرمود:

وَأَنكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

مردان و زنان بى همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را. اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى نیاز مى سازد. (فضل) خداوند واسع و (از نیازهاى بندگان) آگاه است.
(نور/32)

به نظر بنده شما به طور کامل از ازدواج کردن قطع امید نکنید، صبر کنید،چه بسا اگر دارو مصرف کنید،دچار اختلال روانیو جسمی شوید و روال طبیعی زندگی تان بهم بریزد و حتی ممکن است مورد مناسبی نظر شما را جلب کند اما بخاطر ضرر هایی که به جسم خود زدید شانس ازدواج را از دست بدهید...
انشاءالله که موقعیت مناسبی براتون پیش میاید...

موفق باشید.

ستايشگر;1003011 نوشت:
به نام خدا.
با عرض سلام، عذرخواهی میکنم که پست شما رو نقل کردم اما سوالم از جناب رضا هست.
جناب رضا، با توجه به تئوری شما چرا آشنای سرکار فیزیکدان دچار اون نفرت نشده؟
ستایشگر :Gol:
مطلب من ناقص بود و البته اگر بخواهم کامل توضیح بدهم باید دو سه صفحه مطلب بنویسم
چیزی که من گفتم اولاً تنها دلیل بوجود آمدن نفرت نیست بلکه یکی از دلایل است. از طرفی انسان‌ها و ظرفیت‌ها با هم متفاوت هستند
مثلاً تحقیر شدن از سوی دیگران یکی از عوامل خودکشی است اما معنایش این نیست که هر کسی تحقیر شد حتماً خودکشی خواهد کرد
و نکتهء قابل توجه اینکه مگر من و شما از تمام زوایای درونی دیگران مطلع هستیم؟ از کجا معلوم که دوست خانم فیزیکدان نیز دچار یک سری اختلالات نشده باشند؟

صابر;1003031 نوشت:
مثال شما خوب و بجا بود ولی جای کار روی این موضوع زیاد هست و باید با مراجعه به منابع علمی مستند تر صحبت کنیم
سندی بالاتر از سخن پیامبر(ص) می‌خواهید که فرمودند دختر وقتی به سن بلوغ رسید مانند میوه‌ای است که باید چیده شود وگرنه باد خزان آن را فاسد می‌کند؟
ضمناً بنده به شخصه تجربه را بیشتر از علم تئوریک قبول دارم. مطلبی که عرض کردم را بارها و بارها به چشم دیده‌ام
البته شما می‌توانید نپذیرید

صابر;1003031 نوشت:
کمتر دیده ایم که عشق جای خود را به نفرت دهد مگر بخاطر عوامل بیرونی
نفرتی که من می‌گویم لحظه‌ای است نه آن نفرت عمیق و از ته قلب
به این بخش از صحبت خانم "فیزیکدان" توجه بفرمائید:
فیزیکدان;1003012 نوشت:
مثل چیزی که جناب رضا می گویند هم زیاد دیده ام. دخترهایی بودند اصلا دیوانه شده بودند. با مردها هیچ جور کنار نمی اومدند و اغلب هم دعوا داشتند با مردها حتی در برخوردهای عادی. بعدا که باهاشون رفیق شدم بهم گفتند ما اینقدر گاهی اوقات نیاز داریم که چند ساعت بی وقفه گریه می کنیم ، ظاهر ما رو اینطوری نبین از درون داغون شدیم

یکی از همکاران یک شب نصفه شب ساعت 3 زنگ زد به من. من خیلی ترسیدم گفتم چیه؟ گفت هیچی از ساعت 9 تا حالا دارم گریه میکنم. چرا من نباید کسی رو داشته باشم و ... . حالا این خانم را اگر در محیط کار ببینی انگار میخواد مردهای بیچاره رو گره بزنه به لوستر، اینقدر با اخم و بداخلاقی رفتار میکنه که حد نداره همه هم از دستش شاکی شدن که مشتری ها رو میپرونی


من روانشناسی نخوانده‌ام و اصطلاح علمی برای حرفم ندارم
ولی این حالت نوعی واکنش روانی است که فرد جنس مخالف را در این عدم ارضای میل جنسی مقصر می‌داند

درست مثل اینکه مثلاً کسی نیاز به مقداری پول دارد و می‌داند این پول نزد پدرش هست و هی منتظر است پدر بیاید و به او پول را بدهد. اما پدرش این کار را نمی‌کند در نتیجه آن فرد از پدرش کینه به دل می‌گیرد. زن و مرد هم وقتی این فداکاری را نمی‌بینند، نوعی تنفر در آنها شکل می‌گیرد

ضمناً همانطور که به جناب "ستایشگر" هم گفتم این موضوع که من مطرح کردم فقط یکی از دلایل است و ظرفیت افراد هم متفاوت است
به پاسخی که به ایشان دادم هم نگاهی بیندازید لطفاً

صابر;1003031 نوشت:
این کلام حضرتعالی من را یاد نظریه ی «فروید» انداخت
اینکه با کلیت حرفهای فروید موافق نیستیم دلیل نمی‌شود که حرف صحیح نداشته باشد

او خـواهـد آمـد;1003045 نوشت:
انگار برای اغلب آقایون کلا چیزی به اسم گذشت و فداکاری و عشق تعریف نشده و این موارد فقط مختص خانومهاست ...
ببینید خواهر گرامی دقیقاً همین نگاه را برخی از مردها به خانمها دارند
یعنی می‌گویند انگار برای اغلب زنها چیزی به اسم گذشت و فداکاری و عشق تعریف نشده و این کارها فقط مختص مردهاست
ما انسان‌ها اکثرمان فقط خوبیهای خودمان را می‌بینیم و بدی‌های دیگران را
شما به چه عملی می‌گوئید فداکاری؟ به چه عملی می‌گوئید از خود گذشتگی؟

چند سوال از شما دارم امیدوارم به تغییر ذهنیت شما کمک کند:


1 - در ایران مردهای زیادی بخاطر نپرداختن مهریه همسرشان به زندان افتاده‌اند
شما می‌توانید فقط یک حق از آقایان را بگوئید که اگر همسر آن حق را بجا نیاورد مرد بتواند زنش را به زندان بیندازد؟

2 - زمانی که به یران از سوی عراق حمله شد، طبق وظیفهء شرعی و اخلاقی، این مردها بودند که رفتند و از زنها و کودکان دفاع کردند
آمار شهدا در جبهه‌ها

(نه مناطق مسکونی شهری) حدود 150،000 نفر است و آمار معلولین حدود 500،000 نفر
آیا می‌توانید به اندازهء یک سوم این آمار، فداکاری زنان برای مردان را برای من بیاورید که بخاطر مردها جانشان را از دست داده باشند یا معلول شده باشند؟

3 - بخشی از فداکاری زن و مرد در ازدواج این است که زنها بارداری و زایمان را به دوش می‌کشند و مردها کسب روزی حلال را
میزان مرگ و میر زنان در هنگام زایمان سالانه حدود

300 نفر است ولی این آمار برای مردهای در حال انجام شغل سالانه حدود 1500 نفر است، یعنی 5 برابر!!
به نظر شما کدام گروه بیشتر جانش را برای دیگری فدا می‌کند؟

Reza-D;1003088 نوشت:
سندی بالاتر از سخن پیامبر(ص) می‌خواهید که فرمودند دختر وقتی به سن بلوغ رسید مانند میوه‌ای است که باید چیده شود وگرنه باد خزان آن را فاسد می‌کند؟
ضمناً بنده به شخصه تجربه را بیشتر از علم تئوریک قبول دارم. مطلبی که عرض کردم را بارها و بارها به چشم دیده‌ام
البته شما می‌توانید نپذیرید

گرچه سند حدیث را هم ذکر نفرمودید ولی موضوع اون حدیث چیز دیگری است و به اینجا ارتباطی ندارد.
نکته ی دیگر اینکه تجربه ی شخصی در هیچ جای جهان نمی تواند علم ساز و یقین آور باشد. آنچه در کتاب ها آمده حاصل زحمات سال های زیادی تجربه است ولی این تجربه ها پشتوانه ی علمی دارند. نمی توانیم با یک نظر شخصی ادعای یقین یا بدون دلیل کنیم.

Reza-D;1003088 نوشت:
فرتی که من می‌گویم لحظه‌ای است نه آن نفرت عمیق و از ته قلب
به این بخش از صحبت خانم "فیزیکدان" توجه بفرمائید:
نقل قول نوشته اصلی توسط فیزیکدان نمایش پست ها
مثل چیزی که جناب رضا می گویند هم زیاد دیده ام. دخترهایی بودند اصلا دیوانه شده بودند. با مردها هیچ جور کنار نمی اومدند و اغلب هم دعوا داشتند با مردها حتی در برخوردهای عادی. بعدا که باهاشون رفیق شدم بهم گفتند ما اینقدر گاهی اوقات نیاز داریم که چند ساعت بی وقفه گریه می کنیم ، ظاهر ما رو اینطوری نبین از درون داغون شدیم

یکی از همکاران یک شب نصفه شب ساعت 3 زنگ زد به من. من خیلی ترسیدم گفتم چیه؟ گفت هیچی از ساعت 9 تا حالا دارم گریه میکنم. چرا من نباید کسی رو داشته باشم و ... . حالا این خانم را اگر در محیط کار ببینی انگار میخواد مردهای بیچاره رو گره بزنه به لوستر، اینقدر با اخم و بداخلاقی رفتار میکنه که حد نداره همه هم از دستش شاکی شدن که مشتری ها رو میپرونی


بزرگوار! مقصود بنده از مکانیسم انکار در روانشناسی دقیقاً همین است.

مکانیسم‌های دفاعی شیوه‌هایی هستند که افراد به‌ طور ناخودآگاه در برابر رخدادهای اضطراب‌آور به کار می‌برند، تا از خود در برابر آسیب‌های روانی محافظت کنند.

مکانیسم انکار:
عبارت است از انکار و نفی واقعیت، رفتار، کردار و عامل اضطراب زا. عدم پذیرش واقعیت و رد رویدادها.
مثال: مادری پس از دریافت خبر کشته شدن پسرش در جنگ، مرگ پسرش را انکار کرده و باز بشقاب غذایش را سر میزغذاخوری می‌آورد و یا لباس‌هایش را مرتب می‌کند.
مثال: افراد مسن غالبا پیرشدن خود را انکار کرده و می‌گویند ما هنوز جوان هستیم.
مثال: معتادان همواره اعتیاد خود را انکار می‌کنند.
مثال: هنگامی که پزشک سرطان را در بیمارش تشخیص می‌دهد، بیمار آن را نادرست پنداشته و سراغ پزشک دیگری می‌رود.وقتی مواجهه با مشکل و واقعیت بیرونی، بیش از حد تلخ و ناخوشایند باشد فرد ممکن است منکر وجود این واقعیات ناخوشایند شود.

این قبیل خانم هایی که فرمودید دقیقا نیاز خود را به ازدواج انکار می کنند و بر اضطراب خود سرپوش می گذارند.

اشکالی نداره وسط صحبت هاتون یکم پیام بازرگانی پخش کنم؟!

من تا حالا نه در عالم واقعیت، نه در داستان ها، نه فیلم ها، نه در و همسایه و فامیل و آشنا و نه غریبه، هیچ زندگی مشترک خوب و آرمانی بر اساس آن چیزی که خلقتی به نام انسان لیاقتش رو داره ندیدم!!

دلیلش هم کاملا مشخص و معلومه. هیچ چیز بدون آموزش صحیح، به شکل ایده آل زخ نمیده.

اما یه مورد جالب تشکیل زندگی مشترک از یک خانمی دیدم که سبک زندگیشو الگوی خودم قرار دادم.

این خانم یه تفاوت مهم با همه ی مواردی که تا حالا شاهدش بودم داشت، اونم اینکه از سال ها قبل از شروع زندگی مشترک، در حال آماده سازی خودش بود.
تو دورانی که اغلب دخترها از پشت ویترین به لباس عروس نگاه میکنن و دلشون غنج میزنه، این خانم در رابطه با اصول برگزاری یک جلسه خواستگاری مطالعه میکرد. اون موقع اصلا خواستگاری نداشت، اما خودشو آماده میکرد برای روزی که قراره خواستگار از در خونشون وارد بشه، بر خلاف اکثر دخترها که منتظر شاهزاده رویاها هستند، ایشون سعی داشتن از خودشون یک بانوی تمام عیار بسازن.

از موارد جالبی که مطرح میکرد، این بود که از قبل از اینکه اصلا با همسر آینده ش آشنا بشه، بهش وفادار بوده، و سعی داشته دامن خودش رو از هرگونه آلودگی حفظ کنه، میگفت نگاهش به این بوده که من باید پاک به همسرم برسم. بجای این که روی این موضوع تمرکز کنه که همسر من باید فلان باشه و بهمان باشه، تمرکزش روی خودش بوده.

ایشون به این راز پی برده بودن که مسوولیت داشتن یک زندگی خوب، به عهده خودشه و خودش باید این زندگی ایده آلو بسازه.

تاثیر این نگاه بعد از ازدواجش کاملا عیانه. مثل همه ی زوج ها، توی خیلی مسائل با همسرش اختلاف داره، اما همه ی اون ها رو یکی یکی داره برطرف میکنه. اگه ایراد از خودش باشه، روی خودش کار میکنه و اگه از همسرش باشه، بهش کمک میکنه تا رفعش کنه.

از نکات مهم این نوع سبک زندگی اینه که هیچ وقت از مسائل و مشکلات زندگیش شکایت نمیکنه، چون اطمینان داره قدم به قدم حلشون میکنه (اوایل ازدواجش شکایت میکرد، اما به این ایراد خودش پی برد و حالا بر طرفش کرده) من در جریان بعضی از این مشکلات هستم، واقعا داره یکی یکی حلشون میکنه. مثلا در رابطه با حقوق و تکالیف زن و مرد بحث ها و ناراحتی ها با همسرش داشت. مثل همین اختلافاتی که توی انجمن هم خیلی درباره ش بحث میشه، بحث های بی نتیجه و تقریبا هم هیچکی از موضعش کوتاه نمیاد! اما در زندگی ایشون خیلی از اون اختلاف ها دیگه وجود نداره. بقیه ش هم مطمئنا در آینده وجود نخواهد داشت.

پیوسته روی رشد مادی و معنوی خودش، همسرش و فرزندش کار میکنه و سرعت رشد خودش بیشتره.

من در ایشون معنای واقعی ازدواج موفق رو دیدم، این که همه چیز ایده آل شروع نمیشه، ایده آل رو باید ساخت.

امیدوارم بانوان محترم به ارزش وجودی خودشون و قدرت اثرگذاری جادوییشون پی ببرن و دست از خاله زنک بازی بردارن. (داشتم بلند بلند فکر میکردم، مخاطبم شخص خاصی نبود)

اشکالی نداره وسط صحبت هاتون یکم پیام بازرگانی پخش کنم؟!

من تا حالا نه در عالم واقعیت، نه در داستان ها، نه فیلم ها، نه در و همسایه و فامیل و آشنا و نه غریبه، هیچ زندگی مشترک خوب و آرمانی بر اساس آن چیزی که خلقتی به نام انسان لیاقتش رو داره ندیدم!!

دلیلش هم کاملا مشخص و معلومه. هیچ چیز بدون آموزش صحیح، به شکل ایده آل زخ نمیده.

اما یه مورد جالب تشکیل زندگی مشترک از یک خانمی دیدم که سبک زندگیشو الگوی خودم قرار دادم.

این خانم یه تفاوت مهم با همه ی مواردی که تا حالا شاهدش بودم داشت، اونم اینکه از سال ها قبل از شروع زندگی مشترک، در حال آماده سازی خودش بود.
تو دورانی که اغلب دخترها از پشت ویترین به لباس عروس نگاه میکنن و دلشون غنج میزنه، این خانم در رابطه با اصول برگزاری یک جلسه خواستگاری مطالعه میکرد. اون موقع اصلا خواستگاری نداشت، اما خودشو آماده میکرد برای روزی که قراره خواستگار از در خونشون وارد بشه، بر خلاف اکثر دخترها که منتظر شاهزاده رویاها هستند، ایشون سعی داشتن از خودشون یک بانوی تمام عیار بسازن.

از موارد جالبی که مطرح میکرد، این بود که از قبل از اینکه اصلا با همسر آینده ش آشنا بشه، بهش وفادار بوده، و سعی داشته دامن خودش رو از هرگونه آلودگی حفظ کنه، میگفت نگاهش به این بوده که من باید پاک به همسرم برسم. بجای این که روی این موضوع تمرکز کنه که همسر من باید فلان باشه و بهمان باشه، تمرکزش روی خودش بوده.

ایشون به این راز پی برده بودن که مسوولیت داشتن یک زندگی خوب، به عهده خودشه و خودش باید این زندگی ایده آلو بسازه.

تاثیر این نگاه بعد از ازدواجش کاملا عیانه. مثل همه ی زوج ها، توی خیلی مسائل با همسرش اختلاف داره، اما همه ی اون ها رو یکی یکی داره برطرف میکنه. اگه ایراد از خودش باشه، روی خودش کار میکنه و اگه از همسرش باشه، بهش کمک میکنه تا رفعش کنه.

از نکات مهم این نوع سبک زندگی اینه که هیچ وقت از مسائل و مشکلات زندگیش شکایت نمیکنه، چون اطمینان داره قدم به قدم حلشون میکنه (اوایل ازدواجش شکایت میکرد، اما به این ایراد خودش پی برد و حالا بر طرفش کرده) من در جریان بعضی از این مشکلات هستم، واقعا داره یکی یکی حلشون میکنه. مثلا در رابطه با حقوق و تکالیف زن و مرد بحث ها و ناراحتی ها با همسرش داشت. مثل همین اختلافاتی که توی انجمن هم خیلی درباره ش بحث میشه، بحث های بی نتیجه و تقریبا هم هیچکی از موضعش کوتاه نمیاد! اما در زندگی ایشون خیلی از اون اختلاف ها دیگه وجود نداره. بقیه ش هم مطمئنا در آینده وجود نخواهد داشت.

پیوسته روی رشد مادی و معنوی خودش، همسرش و فرزندش کار میکنه و سرعت رشد خودش بیشتره.

من در ایشون معنای واقعی ازدواج موفق رو دیدم، این که همه چیز ایده آل شروع نمیشه، ایده آل رو باید ساخت.

امیدوارم بانوان محترم به ارزش وجودی خودشون و قدرت اثرگذاری جادوییشون پی ببرن و دست از خاله زنک بازی بردارن. (داشتم بلند بلند فکر میکردم، مخاطبم شخص خاصی نبود)

سؤال:
من تصمیم گرفتم تا آخر عمرم مجرد بمانم. از نظر تنهایی هم مشکلی ندارم. این مسئله و احادیث و روایات را هم درباره ازدواج کامل میدانم که ازدواج مستحب مؤکد هست اما من نمی خواهم ازدواج کنم. قرص‌های شیمیایی و گیاهی در بازار وجود دارند که میل جنسی را به شدت پایین می آوردند.
چند سوال دارم:
1- آیا این داروها علاوه بر نیاز جنسی نیاز عاطفی رو از هم بین می برند؟ از یک نفر شنیده بودم نیاز عاطفی را از بین می برند و کلا شخص نسبت به جنس مخالف و ازدواج تا مدت خیلی طولانی کاملا بی میل می شود.
2- از نظر دینی از بین بردن شهوت و اینکه شخص نسبت به ازدواج میلی نداشته باشد، گناه محسوب می شود؟
3-مهم ترین عوارض این داروها را بیان نمایید.

پاسخ:
در پاسخ به سؤالتان ای کاش توضیح بیشتری پیرامون دلایل خود مبنی بر عدم ازدواج می فرمودید و اینکه
چرا نمی خواهید ازدواج کنید؟
آیا توصیفات منفی ای برای ازدواج شنیده اید که شما منصرف کرده است؟
آیا تجربه ناموفقی داشته اید؟
آیا صرف هیجانی تصمیم گرفته اید یا اینکه در مورد آن فکر و مطالعه کرده اید؟
برخوردهاى شما باجنس مخالف چگونه ودرچه سطحى بوده ‏است؟
به هر حال در پاسخ شما باید گفت مطمئنا انسان ها در مسير تحول و رشد خود به مرحله ايي مي رسند كه غريزه خفته جنسي به اوج فعاليت خود مي رسد و در كنار اين فعاليت غريزه جنسي به تعبير اريكسون رسيدن به يك صميميت هم در وجود فرد شكل مي گيرد و همين عامل زمينه تمايل به جنس مخالف را در انسان پايه ريزي مي نمايد و ازدواج ثمره اين مرحله از زندگي فرد است. يعني فردي كه مانند شما تا بحال خود را حفظ نموده است و ارتباط با جنس مخالف را تجربه نكرده است به اين نياز خود از طريق درست و اصولي كه همان ازدواج است پاسخ مي دهد. اجازه دهيد موضوع را كمي بيشتر باز نماييم. همانطور كه مي دانيد يكي از مهم ترين دام هاي شيطان كه به وسيله آن بيشتر افراد از صراط مستقيم الهي و دين حق منحرف مي شوند و به گرداب معصيت وگناه مي افتند، همين مساله غريزه جنسي است. وقتي انسان مورد حلالي براي ارضاي اين غريزه و خاموش كردن اين آتش سوزان داشته باشد، ديگر فكرخيانت به نواميس ديگران و آلوده شدن به گناهان ديگر از سرش بيرون مي رود .همچنين مرتكب گناهان ديگري كه مقدمه براي بعضي از كارها است ( مثل دروغ ، حيله و مكر، خودكشي ، قتل و .... ) نمي شود و اين مساله به تجربه ثابت شده است . آري! پیامبر خدا (صل الله علیه و آله) فرمودند: اگر كسي ازدواج كند در واقع نصف دينش را حفظ كرده، پس بايد راجع به نصف ديگرش تقواپيشه كند) (1)؛ چون نصف ديگر گناهان هم منشا ديگري دارد مثل ربا خواري ،رشوه ، ظلم و تعدي، حب رياست كه منشا آنها حب و علاقه به دنيا است.بى‏ شك هيچ شالوده‏ اى، مقدس‏تر از بناى رفيع ازدواج نيست. رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: «ما بنى بناء فى الاسلام احب الى الله عز و جل من التزويج»؛ «هيچ بنايى در اسلام محبوب‏تر از ازدواج، نزد خداوند بنا نشده است» (2) و هر ملتى در دين و آيين خود به نوعى از آن بهره‏ مند است.

پرسشگر محترم! ازدواج مستحب مؤکد است و درجایی که فرد بداند به گناه کشیده می شود ازدواج واجب است پس ما نمی توانیم معیاری برای تشخیص گناه یا عدم گناه شما در ازدواج یا عدم آن باشیم ولی شما قصد دارید با داروهایی نیاز خود را نهفته یا سرکوب کنید. اولا این قبیل داروها عوارض فراوانی دارد ثانیا این داروها نیاز عاطفی را سرکوب نمی کنند یا اگر سرکوب کنند، به شکل دیگری در قالب یک اختلال روانی بعد از گذشت مدتی نمود پیدا می کنند.
بنابراین اصلا مصرف این داروها به صلاح نیست و لازم است شما به روانشناس مراجعه نموده و یا دقیقا علت عدم تمایلتان به ازدواج را بیان کنید.

پرسشگر محترم!
بدانيد كه ازدواج صرفاً جهت توليد نسل و پاسخ به غريزه جنسى يك طرف نيست؛ گرچه اين غريزه يكى از نيازهاى انسان - چه مرد و چه زن - است و بايد به آن پاسخ مثبت داد و آن را از طريق معقول و مشروع ارضا و تمأمين كرد (هم زن نيازمند به تأمين آن است و هم مرد). در عين حال با ازدواج، مرد و زن به كمال مى‏رسند و در پرتو ازدواج، آن دو به آرامش روحى و روانى دست مى‏ يابند. در اين زمينه مى ‏توانيد كتاب «تشكيل خانواده در اسلام»، دكتر على قائمى را مطالعه كنيد تا از این طریق اهميت و نقش ازدواج و آثار مثبت و فوايد فراوان آن را مورد توجه و ارزيابى قرار دهيد تا نگرش مثبتى به امر ازدواج در شما ايجاد شود.
------------------------------
پی نوشت:
1. مَن تَزَوَّجَ فقد أحرَزَ نِصفَ دِينِهِ، فَلْيَتَّقِ اللّه َ في النِّصفَ الباقي؛ (كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، اصول ‏كافي، قم‏: دار الحديث، ‏1429ق، ج5، ص328، حدیث2).
2. حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل الشيعة، قم‏: مؤسسة آل البيت (عليهم السلام)، 1409ق، ج 14، ص‏3.

موضوع قفل شده است