استفاده ابزاری از زن در غرب و جوامع در حال تغییر مادیگرا چگونه است؟
پاسخ :
باسلام وتقدیر از شما .
در باره آنچه در غربستان در باره زن می گذر عیانی است که حاجت به بیان ندارد لذا خوب است در این باب با این رویکرد بحث شود :
بسیاری از مواردی که امروز به عنوان شاخص های استفاده از زن در غرب وجود دارد ، در کشورهای اسلامی و به طور خاص در کشور ایران وجود ندارد ؛ اگر چه ممکن است بعضی از کشورهای اسلامی غربزده ، یا در سطح برخی از گروه های اجتماعی چنین شیوه ای وجود داشته باشد ، اما در سطح کلان و به صورت قانونی استفاده ابزاری از زنان ممنوع است. بنابراین
امروز در سطح ظاهر و عمومی جامعه شاهد مواردی که در جامعه غرب وجود دارد ، نیستیم .
در غرب از جنس زن و زیبایی های او به عنوان ابزاری برای فروش محصولات صنعتی و غیر صنعتی استفاده می کنند .به همین خاطر عکس های زنان را روی هر کالا مشاهده می کنیم که در برخی از موارد به صورت عریان به نمایش می گذارند یا به عنوان کالایی جهت فروش محصولات خود در معرض دید عموم قرار می دهند ، یا در زمینه های جنسی حد اکثر توهین را به شخصیت زنان روا می دارند. همه این کارها در آنجا به شکل قانونی صورت می گیرد ، در حالی که در کشور های اسلامی این گونه نیست ؛ مگر اینکه منظور تان از استفاده ابزاری ، موارد دیگری باشد.
البته در همین زمینه ای که بیان شد ، برخی از زنان جامعه به تقلید از غرب پرداخته و از غرب تقلید می نمایند . این امر در قالب های مختلف مانند بی حجابی و پوشیدن مدل لباس های غربی و حضور در برخی فروشگاه ها ... ظهورمی کند که متأسفانه جامعه ومردم دین مدار ما را رنج می دهد . اما غرب گرایی برخی از زنان یا مردان جامعه ما به دولت ارتباط نداشته ، دولت و ملت مسلمان ما با آن مخا لف می باشند .دولت با افکار غربی و مظاهر غرب شدیدا مبارزه کرده و از زنان خواسته اند که جایگاه و منزلت خود را حفظ نمایند. دولت در این خصوص جدی است به گونه ای که حتی با برخی از این زنان برخورد می نماید . غرب گرایی برخی از زنان را باید در عوامل دیگر جستجو نمود .
نتایج تحقیقاتى که در این زمینه انجام شد، نشان مىدهد که هر چه احساس بىهویتى اجتماعى زنان نسبت به نظام اجتماعى و ارزشهاى حاکم در جامعه بیشتر شود، احساس هویت اجتماعى آنان نسبت به الگوهاى شناختى و ارزشى، رفتارى و نمادى حاکم بر گروههاى غربى مانند رپ و... بیشتر مىشود.
به این دلیل که نظام اجتماعى زمینه هاى لازم براى کسب هویت اجتماعى زنان و جوانان را براساس ارزشهاى نظام و انقلاب اسلامى از طریق فرایندهاى اصولى و مبنایى جامعهپذیرى، فراهم نکرده است، گرایشهاى ارزشى و شناختى، رفتارى و نمادى، زنان و جوانان متناسب با اهداف نظام و انقلاب اسلامى نیست.
از طرف دیگر به دلیل این که الگوها و ارزشهاى فرهنگ غربى بسیار در دسترس جوانان قرار گرفته و به تناسب نیازهاى آنان توسط نظامهاى غربى براى آنها الگوسازى و ترویج شده و نظام اجتماعى نیز به تبلیغ آنها پرداخته است، احساس هویت اجتماعى نوجوانان متناسب با الگوهاى غربى شکل گرفته ، ویژگىهاى شناختى و ارزشى، رفتارى و نمادى آنها نیز مبتنى بر آنها جلوهگر شده است. از جمله عواملى که زمینه
هاى این روند را فراهم نموده و به آن شدت مىبخشد عبارتند از:
1- مظاهر زیبا و دلفریب حیات مادى غرب که از سویى برآیند رشد تکنولوژى است و از دیگر سو محصول غارت و به کارگیرى سرمایههاى کشورهاى عقبمانده و ضعیف است.
2- وجود گرایشهاى نیرومندى همچون غریزه جنسى که موجب افتادن در دام هواها و تمایلات نفسانى است که در جهان غرب برآمدنىتر و با فرهنگ آن تناسب بیشترى دارد .نیز ناآگاهى بسیارى از جوانان از اهداف و توطئههاى دشمنان و نادانسته پیروى نمودن ازآنها.
3- به فراموشى سپردن منابع و ذخایر غنى و ارزشمند فرهنگى، اخلاقى، علمى و مادى خود.
4- ضعف بینش صحیح اسلامى در برخى از عناصر نقشآفرین در صحنه تفکر اجتماعى (مانند برخى از روشنفکران غربزده و مطبوعات وابسته به خارج و...).
5- به کار نگرفتن درست و کامل اصول و تعالیم اسلامى در عرصه فرهنگ و بینش اجتماعى.
6- عدم آشنایى بسیارى از خانوادهها با اصول تربیت اسلامى.
در مورد راه هاى مبارزه با غربگرایى باید گفت:
غربگرایى یک مقوله حقیقى و جدى و با برنامهریزىهاى منظم و سازماندهى شده مىباشد . تنها راه مبارزه با آن نیز مصونیت بخشیدن به جوانان و سایر افراد جامعه از راه تمسک به فرهنگ غنى اسلامى و ملى این مرز بوم و استفاده کارآمد از همه امکانات خصوصا دستگاه هاى فرهنگى و بسیج همه اقشار مردم، براساس برنامهاى دقیق، حساب شده مىباشد.
اما مهمترین راههاى مبارزه با آن عبارتند از:
1- حفظ و تعمیق ارزشهاى اسلامى و ملى از طریق فرآیند صحیح جامعه پذیرى و عوامل آن مانند خانواده، مدرسه، رسانه ها و... آگاه نمودن جوانان با پیشینه هاى درخشان تمدن اسلامى و دستاوردهاى مادى و معنوى عظیم انقلاب اسلامى.
2- تحقق حیات طیبه اسلامى و حفظ ارزشهاى انقلابى، استقرار عدالت اجتماعى و قسط اسلامى و تأمین رفاه، سعادت، خوشى، صلح و امنیت براى مردم در سایه ایمان به خداوند و حاکمیت ارزشهاى الهى.
3- هوشیارى و بیدارى در مقابل انحراف معنوى جامعه اسلامى.
4- احیاى فریضه مهم امر به معروف و نهى از منکر که به عنوان یکى از ارکان اساسى اسلام ، ضامن حفظ و بقاى فرایض و ارزشهاى الهى مىباشد.
5- تحقق باورى عمیق، درونى، ریشه دار، عقلانى و مبتنى بر نظام ارزش اسلام در مدیران جامعه به عنوان کسانى که در دستگاه هاى رسمى، تقنینى، اجرایى، قضایى، نظامى، انتظامى، آموزشى، فرهنگى و تبلیغى و... نقش ایفا مىکند. نسبت به جایگاه و اهمیت اساسى این مجموعه، در جهت گیرى فرهنگى و ارزشى جامعه و خارج شدن این مجموعه از حالت انفعال، یأس و اعتقادات پنهان جبرگرایانه که روحیه سازش و تسلیم در برابر فرهنگ واحد جهانى را به دنبال خواهد داشت.
6- تلاش و تدبیر جدى، گسترده و عمیق براى لحاظ نظام ارزشى مطلوب در همه فعالیتها و اقدامات، در بخش هاى مختلف جامعه و در عرصه هاى گوناگون سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و...
7- تبلور و تجلى این نظام ارزشى در رفتار حقیقى و حقوقى مدیران، ساختار کلان کشور و برنامه هاى اجرایى...
براى آگاهى بیشتر ر.ک:
1- فرهنگ و تهاجم فرهنگى، برگرفته از سخنان مقام معظم رهبرى
2- انقلاب و ارزشها، على ذوعلم
3- ابوالفضل اشرفى، بحران هویت اجتماعى و آسیبشناسى انقلاب (مجموعه مقالات آسیبشناسى انقلاب اسلامى
استفاده ابزاری از زن در غرب و جوامع در حال تغییر مادیگرا چگونه است؟
سلام نگاه غرب به زن تابع نگاه حیوانی به انسان است . وقتی انسان همان حیوان بود دیگر معیارهای الهی و کمالات باطنی اش مطرح نیست بلکه بعد حیوانی و فیزیکی اش مهم است لذا در غرب زن شایسته زنی است که فیزیکش جذابتر باشد نه زنی که الهی تر باشد .
وقتی انسان و زن را با این معیار معرفی کردند می توانند از این عامل جذب در هرجایی که نیازمند به توجه هستند استفاده کنند . در فیلم در تجارت در صنعت در .... و همه می پذیرند چون آن تفکر غلط را پذیرفته اند .
والله الموفق
سلام نگاه غرب به زن تابع نگاه حیوانی به انسان است . وقتی انسان همان حیوان بود دیگر معیارهای الهی و کمالات باطنی اش مطرح نیست بلکه بعد حیوانی و فیزیکی اش مهم است لذا در غرب زن شایسته زنی است که فیزیکش جذابتر باشد نه زنی که الهی تر باشد .
وقتی انسان و زن را با این معیار معرفی کردند می توانند از این عامل جذب در هرجایی که نیازمند به توجه هستند استفاده کنند . در فیلم در تجارت در صنعت در .... و همه می پذیرند چون آن تفکر غلط را پذیرفته اند .
والله الموفق
ممنون از پاسختون:Gol::Gol:
میشه لطف کنید این مطالب رو مستند و با مثال و امار بفرمایید
ممنون از پاسختون
میشه لطف کنید این مطالب رو مستند و با مثال و امار بفرمایید
سلام
در این مورد کتابهای زیادی را می توان پیدا کرد ولی کتابی که خودم مطالعه کرده ام و مفید بوده کتاب زن در اسلام و غرب آقای قدیری ابیانه است . ایشان به دلیل حضور چندین ساله در کشورهای غربی آنچه را که میگویند خود یافته اند لذا مطالبشان صرف ذهن گرایی نیست این کتاب را از ادرس زیر میتوانید دانلود کنید http://bayanbox.ir/id/4317287542905523889?info
والله الموفق
سلام
در این مورد کتابهای زیادی را می توان پیدا کرد ولی کتابی که خودم مطالعه کرده ام و مفید بوده کتاب زن در اسلام و غرب آقای قدیری ابیانه است . ایشان به دلیل حضور چندین ساله در کشورهای غربی آنچه را که میگویند خود یافته اند لذا مطالبشان صرف ذهن گرایی نیست این کتاب را از ادرس زیر میتوانید دانلود کنید http://bayanbox.ir/id/4317287542905523889?info
والله الموفق
جناب حامد با تووجه به کمبود وقت برای مطالعه
وقت دارید بفرمایید/ برداشت شما از این کتاب چی بوده؟
التماس دعا
جناب حامد با تووجه به کمبود وقت برای مطالعه
وقت دارید بفرمایید/ برداشت شما از این کتاب چی بوده؟
التماس دعا
سلام
تاکید جناب دکتر بر اینه که زن در غرب بر مبنای جذابیت فیزیکیش مورد توجهه و این مساله مطلوب خیلی از زنهای غربی هم نیست لذا پیام انسانی اسلام برای غربیها و بخصوص زنان جالبه چون کاملا متفاوت با فضای فرهنگ منحطی است که در آنجا حاکم است
والله الموفق
الگوی زن اسلامی و غربی
این مقاله می خواهد به جایگاه زن در فرهنگ غرب پرداخته و آنرا با خاستگاه زن مسلمان مقایسه کرده و بدینگونه تناقضات رفتاری سیاستمداران غربی را آشکار نمایم.
قبل از پرداختن به مقوله زن بهتر است با دیدگاه صاحبان زر و زور که جامعه غرب را در پنجه قدرت خود دارند آشنا شویم.
بیکر تو "ماسون بزرگ صهیونیستی" در سخنرانی که در سال 1921 ایراد کرده راه حل تسلط بر جوامع را اینگونه بیان می کند. " برای اینکه بتوانیم تشکیلات خانواده را بر هم زنیم، لازم است به اصول اخلاقی لگد زده و یک نسل کاملاً بی دین، بی ناموس و بی اخلاق تربیت کنیم و البته این کار در نظر اول مشکل به نظر می رسد ولی چون میل به شهوات و لاابالیگری فطری و طبیعی بشر است از این جهت شاید چندان هم مشکل نباشد... طبیعت انسان، میل زیادی به محرمات و شهوت رانی دارد، این وظیفه ماست که درجه حرارت را بالا ببریم تا یک مرتبه آتش گرفته و به تمام مقدسات کافر گردد. "
نیات پلید صهیونیسم جهانی را به خوبی می توان در بیان سردمداران آن دید. آنان برای نیل به اهداف استکباری - اسعماری خود و تسلط بر ملتها راه بس پیچیده ای را در پیش گرفته اند. تهی کردن بشریت از ایمان و اعتقادات و سوق دادن آنها به سوی شهوات و لاابالیگری و استفاده ابزاری از زن در این راستا، برنامه ای از پیش تعیین شده است و نباید به سادگی از کنار آن گذشت. در واقع این روش بخشی از نمودار ناتوی فرهنگی است که زن و جنسیت او نقش بسیار مهمی را بازی می کند.
اصرار غربیها بر آزادی زن البته بمعنای عریان کردن و بی مقدار کردن او برای این بوده که قشر عظیم زنان و بواسطه آنها مردان را نیز از معنویت به سوی رذیلت سوق دهند و بدین ترتیب:
1- از نیروی کار وی به عنوان یک ابزار ضعیف و ناتوان در اعتراض حداکثر بهره را ببرند.
2- راه را برای سوء استفاده ی اخلاقی باز کنند.
3- ملت ها را از مسایل اصلی و بنیادین خود غافل کنند. (همانند تجربه ی اندلس)
4- از طریق زن بنیاد خانواده را نابود و خود وارد جریان تربیت کردن نسل های آینده شوند. در اینصورت آنها می توانند همانند یک کلونی حشرات از ابتدا یک سری از نسل آینده را برای تروریست بودن، یک سری را برای سرباز بودن، یک سری را برای کارگر بودن و یک گروه را برای مباشر بودن... تربیت کنند.
شاید باور نکنید که تا چند دهه پیش زنان در غرب حتی از حقوق ابتدایی انسانی هم برخوردار نبودند. اساسا زن تا قرن هفدهم میلادی شهروند محسوب نمی شد در نتیجه دارای هیچ یک از حقوق سیاسی - اجتماعی نبود.
آنان بر اموال خود تسلط نداشته و حق رای و اظهار وجود در مسائل جامعه و حتی خانواده را هم نداشتند. زن غربی وقتی ازدواج می کرد نام خانوادگی اش را تغییر می داد. او بدون اجازه همسرش حق دخل و تصرف بر اموال شخصی و موروثی اش را نداشت. بدتر از آن مرد می توانست بدون منع قانونی همسرش را به قتل برساند.
شعارهای فریبنده غرب محک خوبی برای ارزیابی عملکرد فرهنگ و جوامع غربی در باره زنان نیست. برای دیدن واقعیتهای جامعه غربی باید به ادبیات داستانی و شعر رجوع کرد. در داستانهای مشهور غربی فلاکت زن غربی را به خوبی می توانیم ببینیم. جریان فیمینیست سازی در جهان به عنوان حمایت از جنس زن در همین پارادیم توصیف می شود.
برای مثال کسانی چون تهمینه میلانی یا شیرین عبادی که خود را فیمینیست لیبرال می دانند و در واقع یک فیمینیست رادیکال هستند. یک ساز همنوا با قدرت های استکباری و صهیونیستی سر می دهند. آنها ضمن اینکه از نقض گسترده حقوق بشر در عراق و فلسطین و ایالات متحده آمریکا و برخی کشور های اروپایی اطلاع دارند نظام حقوق بشر غربی را آمال و آرزوی خود قرار می دهنمد و به نفی آشکار ارزشهای اسلامی - ایرانی و حتی انسانی دست می زنند.
ولی اسلام 1400 سال پیش برای زن حقوقی معادل مرد و در مواقعی بالاتر از آن قائل شده است. زن مسلمان در سرنوشت جامعه خود دخالت دارد (بیعت زنان با حضرت امیر (ع) در غدیر خم) او بر اموال شخصی خود مسلط است و حتی بر بخشی از اموال همسرش و از همان صدر اسلام در جامعه نفوذ و ظهور داشته و دارد گرچه در مقاطعی به علت برداشتهای نادرست از دین در تنگنا بوده ولی همیشه عزت او حفظ شده و همانند زن غربی بازیچه سیاستمداران زور مدار قرار نگرفته است (نقش زنان در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی شاهد خوبی بر این مدعی است)
حال این پرسش مطرح می شود که چرا یکباره غرب رویکردش را به زن عوض کرده و او را از کنج غربت خانه بیرون کشیده و وارد عرصه های اجتماعی می کند؟
پس از انقلاب صنعتی و نیاز مبرم کارخانه داران و کارتلهای اقتصادی به نیروی کار ارزان قیمت و فراوان شعار آزادی زن و حقوق!منکوب شده او مطرح گردید. کارخانه ها از زنانی که نصف مردان حقوق دریافت می کردند پر شد و در ظاهر وابستگی زن غربی به شوهرش کمتر شد. او می توانست برای خودش درآمدی داشته باشد و از نظر مالی آینده اش تامین می شد. ولی او را از چاله در اورده و در چاه انداختند. با اختلاط زن و مرد و نبودن حریمی برای آن، معنویت در میان جوامع غربی افت کرد. خانواده مرکزیت خود را از دست داد. وفاداری زن نسبت به همسرش تحت الشعاع تحولات اجتماعی قرار گرفت.
اینک با اینهمه پیشرفت در عرصه های علوم مختلف هنوز مسئله ای بنام زن و به تبع آن مرد لاینحل مانده و هنوز بشریت تحت سیطره صهیونیسم به یک راه حل درست در رابطه با زن و مرد نرسیده است. زیادروی ها، کج روی ها، بد فهمی ها و به تبع آن تعدی ها، ظلم ها و نارسایی های روانی، مشکلات مربوط به خانواده و مشکلات مربوط به نحوه اختلاط و امتزاج و ارتباطات دو جنس هنوز جزوء مسائل حل نشده بشریت است.
الان در غرب با تزلزل خانواده تعداد زیادی زندگی مجردی دارند، خانواده ها از هم متلاشی شده و عمر خانواده ها کم شده، مردان و زنان همسر مورد علاقه خود را نمی توانند پیدا کنند.
در جوامع غربی هرکس از خانواده و توجه به کانون خانواده حرف بزند محبوب همه می شود چرا که فرهنگ غرب به بمبست رسیده و به دنبال گمشده ایست که فدای مطامع صاحبان قدرت گشته است.
وضع اسفناک جامعه غربی اندیشمندان آن دیار را هم نگران ساخته. آنان به دنبال راه حلی برای بحران گریبانگیر جامعه شان هستند. ولی در کشورهای مسلمان کسانی که شیفته ظواهر زیبای فرهنگ غرب هستند چشم خود را بر واقعیت ها بسته و می خواهند آنچه را که بر غرب رفته در اینجا هم بیازمایند، غافل از آنکه اسلام برای زن هم همانند دیگر مسائل برنامه دارد ولی باید رفت و از دل قوانین و احکام اسلامی استخراج کرد.
برخی از برنامه های اسلام برای زنان به ترتیب زیر است:
1- ایجاد نگرش صحیح به نقش زنان و ترسیم دقیق هندسه قرار گرفتن دو جنس در کنار هم.
2- ایجاد مرز مشخص بین زنان و مردان در جامعه، از جمله حجاب و ترویج فرهنگ خویشتنداری جنسی.
3- توجه به نیازهای حقیقی و فطرت زنان و قرار دادن آن در محیط خانواده برای استحکام بنیاد خانواده.
4- نقش طراز اول در تعلیم و تربیت فرزندان و ساختن همسران ایثارگر و فداکار برای جامعه و آرمانها.
5- ممانعت از تبرج و خودنمایی و اشرافیگری و مصرف زدگی و مدپرستی بانوان و سرگرم شدن آنان بر امور پست و شهوانی.
6- برابر دانستن زن و مرد در مقامات معنوی و درجات انسانی و برتر دانستن زنان بر مردان در برخی موارد.
7- تعیین وضعیت زنان در عرصه های اجتماعی، رشد و تعالی معنوی و خانوادگی و ترسیم حقوق انسانی آنان در این عرصه.
با سلام
از صحبت های شما اقا صادق این چنین استنباط گردید که غرب برای بهره برداری و نفع شخصی به ترویج بی بند وباری دست می زند
فجایع حاصل از این رویکرد در غرب چه بوده و می باشد؟ لطفا جوری بیان کنید که واقعا اگر خطری هست ،که هست. ادم این خطر را باگوشت استخوان لمس نماید:Gol::Gol:
می تو ان گفت
زنان به عنوان بردگان جدید غرب می باشند
فقط یک نقطه به سن 40 که می رسند با ید از انانبه عنوان یک مرده یاد کرد
زیرا تقریبا تمام فکر مرد غربی به سنین پایین می باشد
زن در غرب ابزاری برای ساختارهای مدرن است خبرگزاری رسا ـ اندیشمند تونسی با اشاره به استثمار زن در غرب تاکید کرد: غرب از زن به عنوان ابزار استفاده کرده و همان نگاه جاهلی را به شخصیت او دارد.
حیاة بوکراع رییس جمعیت فرهنگی الثقافه و التعدد تونس در گفتوگو با خبرنگار بین الملل خبرگزاری رسا، با تاکید بر لزوم نشر و ترویج اندیشه وحدت و یکپارچگی اسلامی در پرتو زندگی مسالمت آمیز بین پیروان همه مذاهب و ادیان اسلامی اظهار داشت: جهان اسلام باید به این اعتقاد دست پیدا کند که تنها با همزیستی و برادری میتواند به مقابله با دشمنان واحد و مشترک خود بپردازد.
وی خاطرنشان کرد: مسلمانان باید به دور از جبهه گیری علیه یکدیگر و دامن زدن به اختلافات داخلی، نسبت به توطئهها و نقشههای استکبار جهانی و رژیم اشغالگر صهیونیستی که از هر فرصتی برای ضربه زدن به جهان اسلام استفاده میکنند، هوشیار باشند.
این فعال زن تونسی، نقش زنان را در آگاهی بخشیدن به جامعه در این راستا بسیار حائز اهمیت خواند و گفت: زنان به عنوان رکن اساسی خانواده و تربیتکنندگان نسلهای آینده میتوانند در جهت گیری فرزندان خود تاثیر بسزایی داشته باشند، البته این امر نیازمند نگاه مترقی به زن در جهان اسلام است.
حیاة بوکراع با اشاره به این که شخصیت زن در غرب ابزاری برای ساختارهای مدرن است تصریح کرد: نگاه و بینش اسلام و غرب نسبت به زن کاملا متفاوت و متناقض است؛ غرب با تمام ادعاها مبنی بر اعطای آزادیهای فراوان به زنان در جامعه خود، به طرز مدرنی همان نگاه جاهلی را در پی گرفته است و صرفا از زن به عنوان یک ابزار استفاده میکند اما اسلام، زنان را از کرامت و انسانیت ویژهای برخوردار کرده است.
وی افزود: اسلام به زن به عنوان یک ظرفیت بسیار بالا نگاه میکند که با توجه به معنویت و آراستگی میتواند یک جامعه را از انحطاط به پیشرفت و سعادت هدایت کند. همه شرایط و احکامی که برای زنان نیز در نظر گرفته شده است در راستای تعالی و پیشرفت آنان است./983/ب911/ک
رویشنیوز: شبکه صدای آمریکا در برنامه ای با موضوع زن در اسلام مطرح کرد که نظر اسلام نسبت به زن غیر انسانی و تبعیض آمیز می باشد.
در پاسخ به این ادعای مضحک باید گفت که از نظر اسلام؛ زنان موهبتى الهى و از همان گوهر خلقت مردان مىباشند که در طرح نظام احسن آفرینش قرار گرفته و خداى تبارک و تعالى به خاطر آفریدن آنان (انسان، اعم از زن و مرد) به خود تبریک گفته است. با وجود این، در طول تاریخ به زنان که بخش مهمى از جامعه انسانى را تشکیل مىدهند ستم روا داشته شده، حقوق و شأن انسانى آنها رعایت نشده است . اما برای اینکه دیدگاه اسلام و غرب نسبت به حقوق زنان مقایسه شود سخنان مقام معضم رهبری را به تفصیل بیان می کنیم :
در دنیا و در رسانههاى جمعى عالم، در طول سالهاى متمادى، کسانى که نه براى زن، نه براى جنس انسان و نه براى کرامتهاى انسانى، جز در محاسبه با پول ارزشى قائل نیستند - که متأسّفانه در تمدن کنونى غرب، نقش مهمى را در همه عرصهها ایفا مىکنند - مسأله زن را هم براى خودشان در میدانهاى مختلف به صورت یک سرمایه و یک وسیله سوداگرى درآورده؛ روى آن بحث مىکنند، فرهنگسازى مىکنند، تبلیغ مىکنند و اذهان مرد و زن همه دنیا را در سر دو راهىِ یک وسوسه و گمراهىِ بزرگ قرار مىدهند.
در چنین شرایطى، جا دارد زن مسلمان با تأمّل در مفاهیم اسلامى و ارزشگذاری هاى اسلامى و با دقّت در خطوطى که در نظام اسلامى براى پیشرفت زنان و مردان پیشبینى شده است، هویّت خود را بازیابى کند و قامت رساى استدلال را در مقابل سفسطهها و وسوسههاى عوامل صهیونیسم و سرمایهگذارى و زراندوزى به نمایش درآورد.
اسلام در مقابل جاهلیتى که به زن ظلم مىکرد، ایستادگى کرد؛ هم در میدان معنویت و فکر و ارزشهاى انسانى، هم در میدان حضور سیاسى و هم از همه بالاتر در عرصه خانواده.
زن و مرد، ناگزیر اجتماع کوچکى به نام خانواده دارند که اگر در جامعهاى ارزشگذارىِ درست صورت نگیرد، اوّلین نقطهاى که به زن ستم مىشود، داخل خانواده است. در هر سه عرصه، اسلام ارزشگذارى کرده است.
در زمینه مسائل معنوى، زنان جزو پیشگامان حرکت معنوى انسان به سوى پیشرفتها هستند. در قرآن وقتى مىخواهد براى انسانهاى مؤمن مثال بزند، مىفرماید: «و ضرب اللَّه مثلا للذین امنوا أمرأة فرعون» « تحریم: 11 » از یک زن مثال مىزند.
آنجایى که بحث ایمان و اسلام و صبر و صدق و مجاهدت در راه به دست آوردن ارزشهاى انسانى و اسلامى و معنوى است، مىفرماید: «انّ المسلمین والسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابرات» «احزاب: 35 »در این آیه ده عنوان براى ارزشهاى معنوى ذکر مىشود؛ اسلام، ایمان، قنوت، صدق، صبر، خشوع و دیگر چیزها. زن و مرد در این میدان، دوش به دوش حرکت مىکنند و پیش مىروند؛ هر دو را ذکر مىکند. این بتِ مردگرایى را که در جاهلیّتها، همیشه به وسیله مردان و حتى به وسیله زنان پرستیده مىشد، اسلام در این آیات مىشکند و نیز در میدان مسائل سیاسى و اجتماعى، بیعت زن را یک امر لازم و یک مسأله زنده معرفى مىکند.
با تامل وملاحظه در دنیاى غرب و همین کشورهاى اروپایى که این همه مدّعى دفاع از حقوق زنان هستند - که تقریباً همهاش هم دروغ است - تا دهههاى اوّل قرن گذشته، زنان نه فقط حقِّ رأى نداشتند، و یا حقِّ گفتن و انتخاب کردن نداشتن بلکه حتی حقِّ مالکیت هم نداشتند. یعنى زن مالک اموال موروثى خودش هم نبود؛ اموال او در اختیار شوهر بود!
در اسلام بیعت زن، مالکیت زن، حضور زن در این عرصههاى اساسى سیاسى و اجتماعى، تثبیت شده است: «اذا جائک المؤمنات یبایعنک على ان لا یشرکن باللَّه». «ممتحنه: 12» زنها مىآمدند با پیغمبر بیعت مىکردند. پیغمبر اسلام نفرمود که مردها بیایند بیعت کنند و به تبع آنها، هرچه که آنها رأى دادند، هرچه که آنها پذیرفتند، زنها هم مجبور باشند قبول کنند؛ نه. گفتند زنها هم بیعت مىکنند؛ آنها هم در قبول این حکومت، در قبول این نظم اجتماعى و سیاسى شرکت مىکنند. غربیها هزار و سیصد سال در این زمینه از اسلام عقبند و این ادّعاها را مىکنند! در زمینه مالکیت نیز همینطور؛ و در زمینههاى دیگرى که مربوط به مسائل اجتماعى و سیاسى است.
خودِ الگوی فاطمهى زهرا سلاماللَّهعلیها که در دوران کودکى، در بعد از هجرت پیغمبر به مدینه، در داخل مدینه و در همهى قضایاى عمومى آن روز پدرش - که مرکز همه حوادث سیاسى اجتماعى بود - حضور داشت، نشاندهنده نقش زن در نظام اسلامى است. البته فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها قلّه این فضائل است. زنان برجسته دیگرى هم در صدر اسلام بودند؛ بامعرفت، باخرد، باعلم، حاضر در میدانها، حتى حاضر در میدانهاى جنگ؛ حتى تعدادى که نیروى بدنى داشتند، حاضر در میدان دلاورى در جنگ؛ شمشیرزنى و سربازى. البته این را اسلام براى بانوان واجب نکرده و از دوش آنها برداشته است؛ چون با طبیعت جسمى و نیز با عواطف آنها سازگار نیست.
در داخل خانواده هم، از نظر اسلام مرد موظّف است که زن را مانند گلى مراقبت کند. مىفرماید: «المرأة ریحانة»؛یععنی زن گل است.« تحفالعقول، 87»
این مربوط به میدانهاى سیاسى و اجتماعى و تحصیل علم و مبارزات گوناگون اجتماعى و سیاسى نیست؛ این مربوط به داخل خانواده است. «المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة»؛« تحفالعقول، 87» این چشم و دید خطابینى را که گمان مىکرد زن در داخل خانه موظّف به انجام خدمات است، پیغمبر با این بیان تخطئه کرده است. زن مانند گلى است که باید او را مراقبت کرد. با این چشم باید به این موجود داراى لطافتهاى روحى و جسمى نگاه کرد. این نظر اسلام است. هم خصوصیت زنانگى زن که همه احساسات و خواستهاى او بر اساس این خصوصیت زنانگى است، حفظ شده است، بر او تحمیل نشده است، از او خواسته نشده است، که در حالى که زن است، مثل مرد فکر کند، مثل مرد کار کند، مثل مرد بخواهد - یعنى خصوصیت زن بودن که یک خصوصیت طبیعى و فطرى و محور همه احساسات و تلاشهاى زنانه است، در دید اسلامى حفظ شده - هم درعینحال، میدان علم، میدان معنویت، میدان تقوا و میدان سیاسى، بر روى او باز شده است و او، هم به کسب علم تشویق شده است و هم به حضور در میدانهاى گوناگون اجتماعى و سیاسى.آن وقت در داخل خانواده هم به مرد گفتهاند که حقّ تکلیف، تحمیل، زیادهروى، اعمال قدرتهاى جاهلانه و غیر قانونى ندارد. این، آن نگاه اسلامى است.
با همین نگاه بود که وقتى نهضت اسلامى به مرحله انقلاب اسلامى رسید و زنان با همان برداشت طبیعى که از اسلام در جامعه زنانه بود، جلو افتادند؛ امام فرمودند - و درست هم فرمودند - که: اگر زنان در این نهضت همکارى نمىکردند، انقلاب هم پیروز نمىشد. یقیناً اگر زنها در داخل خیابانها و در راهپیماییهاى عظیم حضور پیدا نمىکردند - آن حضور عظیم و باشکوه زنان در دوران انقلاب - انقلاب پیروز نمىشد.
در جنگ تحمیلى اگر امثال همین مادر گرامى سه شهید و مادران شهیدان و همسران شهیدان ؛ایمان خود، صبر خود، ایستادگى خود، معرفت خود و روشنبینى خود در قبال ضایعات جنگ و فداکاریهاى جوانان و مردان را نشان نمىدادند، جنگ پیروز نمىشد. اگر مادران و همسران شهدا بىصبرى نشان مىدادند، شوق جهاد در راه خدا و شهادت در دل مردها مىخشکید؛ اینگونه نمىجوشید؛ اینگونه به جامعه طراوت نمىداد. در میدان جنگ هم زنان نقشهاى درجه اوّل را ایفا کردند. اگر در طول انقلاب، وفادارى زنان، عواطف زنان، حضور زنان در میدانهاى مختلف، در راهپیماییها و در انتخاباتها نمىبود، یقیناً این حرکت عظیم مردمى نمىتوانست اینگونه شکل پیدا کند و ادامه یابد. این نظر اسلام است، این نظر نظام اسلامى است.
غربیها درباره جنس زن باید پاسخگو باشند؛ چون آنها به زن خیانت کردند. تمدّن غربى به زن هیچ نداده است. اگر پیشرفت علمى، سیاسى و فکرى هم در زنان دیده مىشود، مال خود زنهاست. در هر کشورى چنین پیشزفتهایى نصیب زنان شود - که در ایران اسلامى و در کشورهاى دیگر هم شده است - مال خود زنهاست. آنچه که غربیها به آن دامن زدند و تمدّن غربى پایهگذار خشت کج و بناى کجش بود، بىبندوبارى و ابتذال زنانه است. زن را به ابتذال کشاندهاند و داخل خانواده او را هم اصلاح نکردهاند. مکرّر در مطبوعات امریکایى و اروپایى، میزان بالاى زنآزاریها و شکنجهها و بىمهریها منتشر شده است. فرهنگ غربى در مورد زن و بىبندوبارى و به ابتذال کشاندن زنان آن مناطق، موجب شده است که بنیان خانواده، سُست و متزلزل گردد و خیانت زن و مرد به یکدیگر، در داخل خانواده چندان مهم شمرده نشود. این گناه نیست؟ این خیانت به جنس زن نیست؟ با این فرهنگ، از همه دنیا هم طلبکارند؛ در حالى که باید بدهکار باشند! فرهنگ غربى در مورد زنان باید در موضع مدافع قرار گیرد؛ باید از خودش دفاع کند؛ باید توضیح بدهد؛ اما غلبه و سلطه سرمایهدارى و رسانههاى مستکبرِ جبّارِ غربى، قضیه را بعکس مىکنند؛ آنها مىشوند طلبکار؛ آنها مىشوند مدافع حقوق زن به قول خودشان و به اصطلاح خودشان! در حالى که چنین چیزى نیست. البته در بین غربیها هم مسلّماً متفکّرانى، فلاسفهاى و انسانهاى صادق و صالحى هستند که صادقانه فکر مىکنند و حرف مىزنند. آنچه که بیان می شود، گرایش عمومى فرهنگ و تمدّن غربى به زیان زن و علیه زن است.
زن ایرانى در ایران اسلامى، باید کوششش این باشد که هویّت والاى زن اسلامى را آنچنان زنده کند که چشم دنیا را به خود جلب کند. این امروز وظیفهاى است بر دوش زنان مسلمان؛ بخصوص زنان جوان و دختران دانشآموز و دانشجو.
هویّت اسلامى این است که زن در عین اینکه هویّت و خصوصیت زنانه خود را حفظ مىکند - که طبیعت و فطرت است و براى هر جنسى خصوصیات آن جنس ارزش است - یعنى آن احساسات رقیق را، عواطف جوشان را، آن مهر و محبت را، آن رقّت را، آن صفا و درخشندگى زنانه را براى خود حفظ مىکند ، درعینحال، هم باید در میدان ارزشهاى معنوى - مثل علم، مثل عبادت، تقرّب به خدا، معرفت الهى و سیر وادیهاى عرفان - پیشروى کند، هم در عرصه مسائل اجتماعى و سیاسى و ایستادگى و صبر و مقاومت و حضور سیاسى و خواست سیاسى و درک و هوش سیاسى، شناخت کشور خود، شناخت آینده خود، شناخت هدفهاى ملى و بزرگ و اهداف اسلامى مربوط به کشورهاى اسلامى و ملتهاى اسلامى، شناخت توطئههاى دشمن، شناخت دشمن، شناخت روشهاى دشمن باید روزبهروز پیشرفت کند و هم در زمینه ایجاد عدل و انصاف و محیط آرامش و سکونت در داخل خانواده باید پیشرفت داشته باشد. اگر قوانینى لازم است، اگر تصحیح و اصلاحى در مسائلى که به اینجا منتهى مىشود، لازم است، زنان، زنان باسواد، زنان آگاه، زنان بامعرفت، در همه این میدانها بایستى پیشروى کنند؛ الگوى زن را نشان بدهند؛ بگویند زن مسلمان زنى است که هم دین خود را، حجاب خود را، زنانگى خود را، ظرافتها و رقّتها و لطافتهاى خود را حفظ مىکند؛ هم از حق خود دفاع مىکند؛ هم در میدان معنویت و علم و تحقیق و تقرّب به خدا پیشروى مىکند و شخصیتهاى برجستهاى را نشان مىدهد و هم در میدان سیاسى حضور دارد. این مىشود الگویى براى زنان.
شما بدانید زنان مسلمان در بسیارى از نقاط دنیا، امروز به شما نگاه مىکنند و از شما یاد مىگیرند. اینکه مىبینید در بعضى از کشورهاى غربى، در بعضى از کشورهاى مسلمان اما با حکومتهاى غیر اسلامى، اینطور حجاب اسلامى مورد تهاجم دشمنان دین قرار مىگیرد، این نشان دهنده گرایش زنان به حجاب است. در کشورهاى همسایه ما، آنجاهایى که به حجاب اهتمام نمىشد؛ در بعضی کشورهاى اسلامى که هرگز اسمى از حجاب در آنجا آورده نمىشد؛ در مدت بیست ساله بعد از انقلاب، زنان؛ بخصوص زنان روشنفکر و بخصوص دختران دانشجو، به حجاب گرایش پیدا کردند؛ علاقه پیدا کردند؛ رو آوردند و حجاب را حفظ کردند؛ که نمونههایش علاوه بر اینها در کشورهاى غربى هم مشاهده شده است.
بدانید امروز در هیچ جاى دنیا زنانى که مثل این مادران شهداى ما، مادر دو شهید، مادر سه شهید، مادر چهار شهید باشند، نیستند. در جامعه ما، مادرانى با این خصوصیات که از پدرها بهتر ، قویتر و آگاهانهتر ایستادند، در این میدان بسیارند. این همان تربیت اسلامى است؛ این همان دامان پاک و مطهّر و نورانى فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیهاست، زنان ایرانی دخترانِ فاطمه هستند؛ فرزندان فاطمه زهرا هستند؛ دنبالهروان فاطمه زهرا هستند. منبع: رسا
در فلسفه غرب سالهاست که انسان از ارزش و اعتبار افتاده است. انسان از نظر غربى تا حد یک ماشین تنزل کرده، روح و اصالت انسان مورد انکار واقع شده است. فلسفه غربى انسان را ماشینى مىپندارد که محرک او جز منافع اقتصادى چیز دیگرى نیست. اخلاق، فلسفه، دین و هنر همه مسائلى کم اهمیت و رو بناهایى هستند که زیربناى آنها طرز تولید و پخش و تقسیم ثروت است. در حقیقت معنویت و ارزشهاى اخلاقى جلوهها و مظاهر جنبههاى مادى زندگى انسان است. (1)
اساساً فرهنگ جدید غرب براساس منفعتطلبى و سوداگرى و در راستاى تقویت نظام سرمایهدارى غرب شکل گرفته است و نتیجه طبیعى سوداگرایى و فردمحورى چیزى جز تضاد منافع میان افراد و گروههاى اجتماعى نیست و در حقیقت تشکیل جمعیتهاى دفاع از حقوق زنان و اصل قرار گرفتن حقوق در برابر اخلاق، عمدتاً رهاورد همین دیدگاههاست. (2)
افراط و تفریط همیشه، بزرگترین قربانگاه حقیقت بوده است. روزگارى همین اروپائیان چنان به ورطه تفریط افتاده بودند که انسان را مساوى با مذکر مىپنداشتند و زن را در عداد سایر جانواران مىانگاشتند و براى وى جز نفس کشیدن هیچ حقى قائل نبودند و لذا به جرئت مىتوان گفت ستمهاى روا شده بر زن در اروپا بزرگترین و کهنترین ستمهاى تاریخ بشرى است. ولى امروز به گونهاى افراطآمیز به برترانگارى زنان پاى مىفشارند و همه چیز را از زاویه زنگرایى مىنگرند. (3)
زن در انقلاب صنعتى اروپا
وقوع انقلاب صنعتى در قرن نوزدهم در گسترش و تعمیق جنبشهاى اجتماعى زنان اروپایى تأثیر بسزایى داشت.
پیدایش صنایع بزرگ و متمرکز و رقابت شدید کارفرمایان در تولید کالاهاى ارزانتر براى به دست آوردن بازارهاى خارجى، سبب شد که آنان به زنان به عنوان نیروى کار ارزان و مطیع توجه ویژهاى پیدا کنند. جذب زنان به بازار کار مشکلات فراوانى را در پى داشت. از یکسو، بسیارى از مردان از کارخانه اخراج شدند از سوى دیگر، فشار کار طاقتفرسا در کارخانجات، مشکلات جسمى و روحى فراوانى را بر زنان تحمیل کرد. (4)
در قرن بیستم براى اولین بار مسئله «حقوق زن» در برابر حقوق مرد عنوان شد، انگلستان که قدیمىترین کشور دمکرات به شمار مىرود فقط در اوایل قرن بیستم براى زن و مرد حقوق مساوى قائل شد. دول متحده آمریکا با آنکه در قرن هجده ضمن اعلان استقلال به حقوق عمومى بشر اعتراف کرده بودند در سال 1920 میلادى قانون تساوى زن و مرد را در حقوق سیاسى تصویب کردند و همچنین فرانسه در قرن بیستم تسلیم این امر شد. (5)
تمدن غرب هنگامى به حقوق زنان اعتراف کرد و به نداى حقخواهى زنان پاسخ مثبت داد که نظام سرمایهدارى به نیروى کار زنان نیازمند شد. ویل دورانت، مورخ معاصر آمریکایى مىگوید: نخستین قدم براى آزادى مادربزرگان ما قانون 1882 بود به موجب این قانون زنان بریتانیاى کبیر از امتیاز بىسابقهاى برخوردار مىشدند و آن اینکه پولى را که به دست مىآوردند حق داشتند براى خود نگه دارند. سرمایهداران این حق را براى زنان قائل شدند تا بتوانند آنان را به کارخانهها بکشانند... انقلاب صنعتى زنان را از بندگى و جان کندن در خانه رهانیده، گرفتار جان کندن در مغازه و کارخانه کرده است. (6)
نهضتى که در اروپا براى احقاق حقوق پایمال شده زن صورت گرفت، به دلیل اینکه دیر به این فکر افتاده بودند با دستپاچگى و عجله زیادى انجام گرفت. این نهضت یک سلسله بدبختىها را از زن گرفت و حقوق زیادى به او داد و درهاى بستهاى را به روى او باز کرد. اما در عوض بدبختىها و بیچارگىهاى دیگرى براى خود زن و مشکلات و بحرانهایى براى جامعه بشریت به وجود آورد. (7)
حق مالکیت و آزادى، گام نخست در بردگى جدید زنان
طرح شعار مالکیت زنان مىتوانست به عنوان عاملى در جذب بیشتر آنان به بازار کار به حساب آید. بنابراین کارفرمایان از اولین مدافعان حق مالکیت زنان بودند.
در حقیقت زن اروپایى براى آزادى و حق مالکیت خود از «ماشین» باید تشکر کند نه از آدم. و در مقابل چرخهاى عظیم ماشین باید سر تعظیم فرود آورد نه در مقابل مردان اروپایى. آزمندى و حرص صاحبان کارخانهها بود که براى اینکه سود بیشترى ببرند و مزد کمترى بدهند، قانون استقلال اقتصادى را در مجلس انگلستان گذراند. (8)
زن غربى تا نیم قرن پیش، از بدبختترین زنان دنیا بود حتى در اموال خود نیازمند قیمومت شوهر بود. به اقرار خود غربىها در قرون وسطى زن شرقى از زن غربى وضع بسیار بهترى داشته است.
واژههایى از قبیل «مقام زن» و «حقوق بشر» ترنمى خوشآهنگ است. این ندا از سال 1945 به مدت بیش از پنجاه سال در دنیا طنین افکنده و آثار ناخوشایند آن در حرکتها و تشکلهاى ایجاد شده در دنیا، بخوبى به چشم مىخورد. آن چنانکه سردمداران نهضتهاى آزادى زنان در جهان حیرتزده اعتراف مىکنند که ممکن است زنان امروزه به آزادى و برابرى رسیده باشند و لیکن هیچ گاه به این فلاکت و بدبختى نبودهاند. (9)
زنان غربى در واقع برده آزادى خود شدهاند. آنها توسط حلقه آزادى محاصره گشتهاند در حالى که حلقه زندگى را از دست دادهاند.
بزرگترین رهاورد غرب براى زنان آن بود که با طرح شعار تساوى زن و مرد، زنان را از جایگاه قدرتنمایى آنان - یعنى محیط خانواده - خارج نموده و روانه میدانهایى کرد که قدرت برابرى با مردان را در آن حوزهها نداشتند، باید دید غرب با طرح تشابه حقوقى زن و مرد چه ارمغانى براى زنان داشته است. به نظر پارهاى از محققان، در دنیاى غرب از شعار «تشابه» بیش از همه زنها صدمه دیدهاند زیرا به بهانه تشابه زن و مرد، تقسیم مسئولیتهاى خانوادگى به طور مساوى میان زن و مرد مطرح شد و مهریه و نفقه به بهانه آنکه توهین به شخصیت مستقل زن به حساب مىآید و زن را موجودى وابسته مىانگارد، از میان رفت و زنان ناچار شدند براى تأمین مالى و براى به دست آوردن شخصیت اجتماعى، به بازارهاى کار هجوم آورند. اما از سوى دیگر، زنان به دلیل دغدغه مسائل خانوادگى و تفاوتهاى استعدادى از امکان رقابت کافى با مردان، به ویژه در سمتهاى مدیریتى، عاجز ماندند. مهدکودکها و پانسیونها مىتوانست تا حدودى از دغدغه آنان بکاهد و غذاهاى آماده تا اندازهاى مىتوانست خلا حضور آنان در منزل را پر کند. اما در عمل، زنان بیش از مردان از نظر روحى و جسمى فرسوده مىشدند و مجبور بودند علاوه بر فعالیتهاى شغلى، فشار کار خانگى را هم تحمل کنند. از همه مهمتر آنکه زنان شاغل عملاً قدرت ابتکار در میدان خانواده را به عنوان مادر و همسر از دست دادند. (10)
تزلزل بنیان خانواده و طلاقهاى زودهنگام، کودکان و نوجوانان آواره، زنان بىسرپرست، سوءاستفادههاى جنسى و حتى مسائلى از قبیل همجنسبازى یا همزیستى به جاى زناشویى، خانوادههاى تک والد و دهها معضله اجتماعى دیگر، غالباً ریشه در جابجایى نقشهاى مردان و زنان و غفلت از جایگاه واقعى هر کدام از آنان دارد.
فرایند جدایى زنان از خانواده
نگاه فرهنگ غرب به خانواده به گونهاى است که ارزش خانواده را گاه تا سر حد یک هم سفرهگى و هم خانگى ساده تنزل مىدهد.
مونا شارن، نویسنده آمریکایى در مقالهاى تحت عنوان «اشتباه فمینیستها» مىنویسد: «آزادى زنان براى ما افزایش درآمد، سیگار ویژه زنان، حق انتخاب براى تنها زیستن و تشکیل خانواده یک نفره، ایجاد مراکز بحران تجاوز، اعتبارات فردى، عشق آزاد و زنان متخصص بیمارىهاى زنان را به ارمغان آورد و لیکن در ازاى آن چیزى را به غارت برده که خوشبختى بسیارى از زنان در گرو آن است و آن وجود «همسر» و «خانواده» است». (11)
امروزه در جوامع غربى با تزلزل خانواده تعداد زندگىهاى مجردى رو به افزایش است. خانوادهها از هم متلاشى شده و عمر خانوادهها کم شده، مردان و زنان همسر مورد علاقه خود را نمىتوانند پیدا کنند.
تبدیل مدل خانواده در روند مدرن شدن، به این شکل بوده که از گسترده به هستهاى و از هستهاى سنتى به هستهاى مدرن و از هستهاى به روابط آزاد و خانوادههاى تک والدى تغییر شکل داده است. در واقع در مسیر این تغییر، زنان به جایگزین دیگرى براى تکمیل کمبودهاى عاطفى خود که آنها را به هر حال به «پیوند» دعوت مىکرد، نیازمند شدند. خانم تونى گرنت در این زمینه مىگوید: زنان در شرایط جدید به جاى پیوند با مردى به نام «شوهر» با شغل خود پیوند خوردند. (12)
شولامیت فایرستون براساس نگاه ضد ارزشى خود به خصوصیات جنسى زن معتقد است که تکنولوژى جدید در حال تکوین با میسر ساختن لقاح بدون مجامعت، ایجاد جنین خارج از رحم و بزرگ کردن بچه بیرون از خانواده، زنان را آزاد خواهد کرد! (13)
هواداران افراطى نهضت حقوق زنان در غرب بر این عقیدهاند که: تعهد و تلاش براى استحکام پایههاى زندگى زناشویى، یک تلاش بىارزش است؛ و باید وقت و انرژى آنان صرف تولید کالا و رونق بازار شود. در نگاه اینان کانون گرم خانواده، وابستگى، تعلق و روابط متعهدانه زن و مرد در خانه، باید جاى خود را به روابط آزاد یا خانوادههاى بدون تعهد ازدواج بدهد و پرورش فرزندان نوعى اتلاف وقت و منفور و ضد ارزش نامیده شود!!
استقلالخواهى (غربى) بستر جدایى از هویت
هر چند شعارهاى فمینیستى از جمله استقلالطلبى و به دستگیرى مواضع قدرت، گروهى از زنان را تهییج کرد، اما پس از مدتى کوتاه، زنان کم هویت و سرخورده را به جامعه تحویل داد. زنانى که عشق مادرى و همسرى را چندان که باید تجربه نکرده بودند به گفته نیکلاس دیویدسن، گرچه پیش از این گاه با زن به مثابه کالاى جنسى رفتار مىشد اما امروزه زن اساساً اعتبار جنسیتى خود را از دست داده است و اگر پیش از این، عامل اصلى بىارزش نمودن زنان، مردان بودهاند، امروزه خود زنها این کار را انجام مىدهند. (14)
زنان در غرب به دلیل تنهایى ناشى از استقلالطلبى دچار بیمارىهاى روحى جدیدى شدهاند. یکى از پایهگذاران نهضتهاى فمینیستى اعتقاد دارد که زنان امروز دچار بحران و مشکلات جدیدى شدهاند که فاقد هر گونه اسمى است. بتى فریدان چنین عقیده دارد: امروزه تنهایى زنان مستقل سلامت روانى آنها را تهدید مىکند او مىافزاید: اکنون زنان به یک بحران جدید هویت مبتلا شدهاند که اسم خاصى ندارد. چطور ممکن است زنان که در چنین مشکلات و بحرانهاى بغرنج و خطرآفرینى بسر مىبرند، خوشبخت نامیده شوند. اگر زنان به آنچه که مىخواستند رسیدهاند، پس دیگر مشکل چیست؟ جواب این معما یک چیز بیشتر نیست و آن همان باصطلاح برابرى حقوق مرد و زن است که موجب همه این بلایا شده است. زنان، افسرده و غمگین هستند چون آزادند. در واقع زنان اسیر و برده آزادى خود شدهاند... حرکت و نهضت زنان براى کسب آزادى و برابرى که بارها در گوش ما زمزمه مىشد، دشمن سرسخت خود زنان شده است. (15)
اشتغال زنان و اهرم قدرتمند سرمایهدارى غربى
طرح مسئله آزادى و اشتغال زنان در غرب عمدتاً از دریچه نگاه اقتصادى مطرح شده است و به تأثیرات آن در تولید ناخالص ملى و پر کردن سبد درآمد خانواده توجه شده است. در این دیدگاه نقش مادرى و همسرى به شدت تحقیر مىشود و نه تنها به این فعالیت عمیق فرهنگى و انسانساز توجه نمىشود بلکه حتى از تأثیر اقتصادى خانهدارى و نقش آن در بهرهورى اقتصادى جامعه غفلت مىشود. (16)
از سوى جمعیتشناسان و محققان اجتماعى، اشتغال بانوان و ایجاد فرصتهاى شغلى برابر با مردان از جمله عوامل اصلى کاهش میزان رشد جمعیت و رشد منفى آن در کشورهاى غربى و صنعتى معرفى شده است. (17)
با انقلاب صنعتى، شبکه سرمایهدارى نیز فشار خود را در راستاى اشتغال زنان در فعالیتهاى صنعتى افزایش دادند بدون آنکه براى کانون خانواده و نقش حیاتى زن به عنوان همسر و مادر، برنامهاى اندیشیده باشند. به نام آزادى زن و برابرى او با مرد، جایگاه والاى زن به عنوان مربى جامعه لگدمال شد و ارزش اقتصادى کار وى جانشین نقش تربیتى او گردید. (18)
از اشتغال زنان در جهان غرب همواره به عنوان یک حربه سیاسى استفاده شده و از حضور و وجود زنان در مقاطع زمانى مختلف در راستاى تحقق اهداف سیاسى و اقتصادى و تفکرات سرمایهدارى بهرهجویى شده است.
جوامع صنعتى غرب نیز در حرکتى هماهنگ، با نادیدهانگارى تفاوتهاى زیستى و غریزى زنان و مردان، فرصتهاى مساوى و متعددى براى اشتغال زنان - حتى در کارهایى مانند معمارى، مهندسى، معدن، بنایى، ارتش و... که تا پیش از این به مردان اختصاص داشت - فراهم آوردند. اما تفاوتهاى واقعى نادیده گرفته شده، معادله را به نفع مردان و به ضرر زنان تغییر داد. قدرت برتر جسمانى و تمایلات شدید غریزى مردانه از یکسو، و زیبایى و ضعف جسمانى، لطافت روح، رقت قلب و عاطفى بودن زنان در مقایسه با مردان از سوى دیگر، موجب شد اذیت و آزار زنان از سوى مردان در محیط کار به وقوع بپیوندد.
اشتغال بانوان اگر چه با هدف ایجاد برابرى اقتصادى و اجتماعى میان زنان و مردان مطرح شد ولى عملاً نابرابرىهاى به مراتب شدیدترى را بر زنان در غرب تحمیل کرد. به عبارت دیگر اشتغال زنانه نه تنها به برابرى زنان و مردان کمکى نکرد، بلکه نابرابرىهاى موجود را تعمیق کرد و مشکلات گستردهترى را براى آنان به ارمغان آورد، زیرا از یکسو به تعدد نقشها و مسئولیتهاى زنان انجامید و از سوى دیگر آزار جنسى و تحقیر زنان در محل کار را به دنبال داشت به باور جامعهشناسان غربى دو پدیده فشار مضاعف و آزار جنسى از جمله پیامدهاى منفى اشتغال زنان در کشورهاى صنعتى غرب بوده است. (19)
زنان غربى و دنیاى مدرنیزه پیشرو
اصرار غربىها بر آزادى زن - البته به معناى عریان کردن و بىمقدار کردن او - براى این بوده که قشر عظیم زنان و به واسطه آنها مردان را نیز از معنویت به سوى رذیلت سوق دهند. پس از انقلاب صنعتى و نیاز مبرم کارخانهداران و کارتلهاى اقتصادى به نیروى کار ارزان قیمت و فراوان، شعار آزادى زن و حقوق! منکوب شده او مطرح گردید.
کارخانهها از زنانى که نصف مردان حقوق دریافت مىکردند پر شد و در ظاهر وابستگى زن غربى به شوهرش کمتر شد. او مىتوانست براى خودش درآمدى داشته باشد و از نظر مالى آیندهاش تأمین باشد. ولى او را از چاله در آورده و در چاه انداختند. با اختلاط زن و مرد و نبودن حریمى براى آن، معنویت در میان جوامع غربى افت کرد خانواده مرکزیت خود را از دست داد و وفادارى زن نسبت به همسرش تحتالشعاع تحولات اجتماعى قرار گرفت. (20)
دوران جدید، علىرغم تأمین برخى امتیازات مادى براى زنان غربى، جایگاه اصلى آنان را احیا نکرد. شخصیت انسانى زنان به شکل مدرنى مورد بىحرمتى قرار گرفت؛ امنیت و آرامش زنان از آنان گرفته شد و چیزى جایگزین نشد تا خلاء را جبران کند زنگرایان افراطى با نام دفاع از زن، به انکار جنسیت و طبیعت زن پرداختند و در حقیقت به نام خدمت به زنان خیانت کردند آنان براى شخصیتدهى به زن راه چاره را در تغییر جنسیت یافتند.
در دنیاى مدرن دوباره زن به جایگاه باستانى و قرون وسطایى خود برگردانده شد و علىرغم حضور در میان مردان، دیگر بار به کنارههاى جامعه بشرى رانده شد؛ مردان همچنان به عنوان محور و اصل باقى ماندند. تفاوت اساسى در وضعیت زنان متمدن امروز با دنیاى گذشته در این است که در گذشته زنان در خانه و خانواده بودند و در کنار فرزندان و همسر زندگى مىکردند ولى به آنان ظلم مىشد و بسیارى از حقوقشان نادیده گرفته مىشد ولى اکنون زن مدرن غربى محیط خانه و خانواده را از دست داده است، کسى متکفل مخارج او نیست در کنار همسر و فرزند نیست و از حقوق اساسى هم عملاً محروم است!!
در نظامهاى مدعى آزادسازى زنان، این بار به نام آزادى زنان و رهایى از سلطه مرد و استقلال در تصمیمگیرى دوباره مورد سوءاستفادههاى اقتصادى و جنسى قرار مىگیرد. جداسازى زنان از قید خانواده و ارزشهاى انسانى هیچ گاه نمىتواند به معناى حرمتگذارى به آنان باشد. بلکه مفهوم صریح چنین رفتارى، قانونى ساختن هر گونه استفاده سوء از زنان براى سوءاستفادهچیان مىباشد.
براساس اصول سوداگرایانه نظام سرمایهدارى، زنان به عنوان ابزار سودرسانى، متنها از طریق اعمال و ترویج فرهنگ مصرفگرایانه در خانواده، استثمار مىشوند و موفقعیت و شخصیت آنان در حد «ابزار مصرف» نظام سوداندوزى و ملعبه دست و زراندوزان شهوتپرست تنزل مىکند. (21)
مادرى و همسرى دو لغت تغییر یافته
یکى از مهمترین و بدترین سیاستهاى غربى در مورد زنان ایجاد دگرگونى در ساختار خانواده، و سوق دادن آنان به مشاغل عمومى و تضعیف نقش مادران در نهاد خانواده مىباشد. به عقیده سیمون دوبوار فمینیست مشهور غربى آنچه زن را در قید بندگى نگه مىدارد دو نهاد عمده ازدواج و مادرى است! وى نظام خانواده را به عنوان رکنى براى حیات اجتماعى و پرورش انسانهاى سالم، به شدت مورد حمله قرار داده و ازدواج را نوعى فحشاى عمومى و عامل بدبختى زنان دانست!!
طرفداران نهضت زنگرایى چنین تبلیغ مىکنند که ازدواج، زن را موجودى خانهدار، فرزندزا و مرد را به نانآور، پدر و من اصلى تبدیل مىکند و به همین دلیل که مردان حتى در نزدیکترین نوع روابط، زنان را زیر سلطه خود در مىآورند زنان باید جدا از مردان زندگى کنند به همین جهت نظریه «زوج آزاد» آسانترین راه براى رهایى از بردگى ازدواج است. نظریه «زوج آزاد» نوعى همزیستى مشترک میان زن و مرد است که بر مبناى آن هیچ مسئولیت حقوقى بر عهده طرفین نمىآید بلکه فقط پاسخى به نیازهاى جنسى، بدون در نظر گرفتن وجوه عاطفى آن است و این بدترین نوع ظلم به زن است. (22)
غرب تلاش مىکند تا با تأکید بر اهمیت دورى نمودن زنان از نقشهاى سنتى خویش مانند ازدواج و مادرى، تعریف تازهاى از زن ارائه نماید که بر مبناى آن زن هویت زن بودن خود را هم از دست مىدهد.
فمینیسم یعنى زن بودن ممنوع
فمینیسم، ظلم انسان سکولار به زن غربى است عبارت غربى «زن ساخته مىشود، متولد نمىشود» مصداق عینى زن بودن ممنوع، مىباشد این عبارت یعنى تحمیل زن بودن به زن، به جنگ حقیقت رفتن، تفسیر خشن از یک حقیقت لطیف و مردانگى کردن زنان تا رسیدن به برابرى. (23)
اندیشه فمینیستى از آثار تفکرات سکولاریسم، لیبرالیسم و اومانیسم است و تنها در قلمرو «هوس مدارى» و «آزادى مطلق» و «عدم توجه به وحى و احکام دینى» قابل طرح است. (24)
نهضت فمینیسم مولود شایسته و بایسته رنسانس و مبتنى بر جهانبینى غرب جدید با محوریت اومانیسم است.
رهاوردى که دیدگاههاى افراطى فمینیستى براى زنان غربى آورده است اگر چه در ظاهر به گسترش روابط نامشروع ختم مىشود ولى واقعیت پنهان آن سقط جنین، موالید نامشروع، خشونت و تجاوز به زنان، خانوادههاى تک والدینى، بیمارىهاى عفونى، واخوردگى جنسى و گرایش به همجنسبازى، روسپىگرى و فروپاشى بنیاد خانواده است، که از آن به بحران اخلاق و خانواده در غرب یاد مىکنند. (25)
زنانى که نمىتوانند زن باشند
خانم وندى شیلت نویسنده و منتقد آمریکایى زن دنیاى غرب را چنین توصیف مىکند: چقدر خوشبختم که در عصر آزادى زندگى مىکنم! این روزها یک دختر مىتواند پزشک یا قاضى شود، در ارتش ثبتنام کند، به تیم بکستبال بپیوندد، مىتواند مدارج شغلى را طى کند، بچههاى خودش را در مهدکودکها رها
کند و هر قدر دلش مىخواهد سقط جنین داشته باشد. گزینههاى جنسى او دیگر محدود نیستند، روابط جنسى نامشروع پیش از ازدواج و پس از ازدواج براى وى امکانپذیراست. به طور خلاصه یک دختر مىتواند هر کارى که دلش مىخواهد انجام دهد، هر چه مىخواهد بشود، تنها یک استثنا وجود دارد: او نمىتواند یک زن باشد! (26)
زنان بىشرمو حیا
در نظر فمینیستهاى افراطى وضع طورى است که عشق عاطفى و تعلقات خانوادگى زنان به باد استهزا گرفته مىشود و کسانى که بخواهند این عشق حقیقى را محقق کنند، نامتعادل محسوب مىشوند. و عملاً در چنین شرایطى حق زنان براى داشتن پاکدامنى و ابراز حیا، از آنان سلب شده است در نگاه زن گرایان افراطى اساساً شرم و حیا تحمل نمىشود! زن هر چه جسورتر باشد مستقلتر خواهد بود و تنها چنین زنى توانایى برابرى با مردان را دارند در حالى که به گفته وندى شیلت نویسنده آمریکایى جامعهاى که علیه شرم و حیا اعلام جنگ کرده، دشمن زنان است. (27)
شیلت تأکید دارد: ما در دورانى از حیات غرب زندگى مىکنیم که در آن شرم و حیا وجود ندارد. (28)
دنیاى پوشالى فمینیسم
توضیح فمینیسم در باره وضع اسفبار زنان در جهان چیست؟ چرا با آنکه یک سوم نیروى کار انسانى جهان را زنان تشکیل مىدهند، اما کمتر از یک درصد از مالکیت جهان برخوردارند!! و در مقابل 70 درصد فقیران جهان را زنان تشکیل مىدهند.
چرا حقوق بنیادى و اساسى زنان فراموش شده و هر لحظه در سراسر جهان علىالخصوص در کشورهاى غربى، تحت عنوان مالکیت تن، کرامت و حرمت زنان و به ویژه دختران جوان براى تأمین عیش و نوش مردان پایمال مىشود؟!
چرا هر اندازه روند دفاع از حقوق زنان اوج مىگیرد، روند اجحاف به حقوق زنان به ویژه در حوزه حقوق بنیادى و انسانى ایشان بیشتر مىشود؟ اعلام رسمى سود 256 میلیارد دلارى از تجارت اینترنتى سکس در جهان، نشانگر آن است که دنیاى غرب همچنان گستاخانه به تحقیر و نادیده گرفتن کرامت زنان مشغول است
و از این بابت هیچ فریاد و اعتراضى از طرف فمینیستها بر سر آنان فرود نمىآید و لذا در حاشیه امن از هر گونه نقد و اعتراض قرار دارند.
انتظار مىرفت جنبش فمینیستى افقهاى تازهاى را فراروى زنان بگشاید و آنان را به جایگاه امن و ایدهآل سوق دهد، ولى متأسفانه باید گفت، این جنبش خدمت بزرگى را به اقتصاد کاپیتالیسم (سرمایهدارى) و به فرهنگ هدونیسم (لذتمدارى) نموده است. (29)
فمینیسمها پیوسته در تبلیغات و شعارهاى خود این نکته را فریاد مىزنند که زنان از سوى جامعه مردسالار تحت فشار هستند و مردان همگى به صورت بالقوه مهاجم، متجاوز، آزاررسان و یا از نظر روانى دچار مشکل هستند. این در حالى است که فمینیسم ارزشهاى اخلاقى را به کلى از بین برده است.
دوستى سالم میان افراد را تضعیف کرده همجنسبازى را تشویق و ترغیب مىکند. آنها نه تنها پاکدامنى را که امرى طبیعى و فطرى براى زنان است فضیلت نمىدانند که آشکارا بىبندو بارى و هرزگى را تشویق مىکنند.
زن همپاى مرد در نگاه ویلدورانت متفکر غربى
در اروپا تا حدود 1900، زن کمتر داراى حقى بود که مرد ناگزیر باشد که از روى قانون آن را محترم بدارد. صنعتى شدن زنان، به طور طبیعى کار خانگى را از میان برد افزایش ماشینها و فراوانى محصول با روشهاى تازه در به کار انداختن نیرو، قیمت را ارزانتر کرد. کارخانهها صدها کار خانگى را که به مشاغل زنان تنوع مىبخشید، یکى پس از دیگرى از دست آنان گرفتند. بیرون رفتن زن از خانه و پیدا کردن کار در کارخانه به او وجهه و اعتبار مىبخشید. او مىخواست تا کارى را که از دستش رفته است باز یابد و مىدانست که اگر کار نکند، طفیلى و بىمعنى خواهد گشت... بدین گونه زنان عملاً از مادر شدن گریزان گشتند و شوهرانشان نیز تا حد زیادى با آنان همراه شدند و ندانستند که خرج کودکان، کمتر از خرج میخانههاست... وسایل پیشگیرى از باردارى، دور را به کمال رساند دیگر زن فارغ از حال بچه، آخرین وظیفهاى را که مىبایست خانه را محیطى پر معنى و قابل تحمل کند رها کرد و روى به اداره و کارخانه و... نهاد. مغرورانه در مغازه کنار مرد ایستاد و مثل او کار کرد، فکر کرد و سخن گفت.
زن عادات نیک و بد این مرد را یکى پس از دیگرى یاد گرفت؛ مانند او سیگار کشید، مانند او شلوار پوشید و موى سرش را مثل او اصلاح کرد و در بىاعتنایى به مقدسات و در الحاد، به رفتار او گرایید. همانندى روزانه، مردان را زنانه و زنان را مردانه ساخت. مشاغل همسان و محیط یکسان و دواعى یکسان، هر دو جنس را تقریباً به یک شکل در آوردند. (30)
دختر متولد شده در مهد تفکر آزادى زن
... چنین دخترى وقتى به دنیا آمد، وضعیت مادرى مادرش یک وظیفه اجتماعى تلقى مىشود، به این معنا که دولت براى کاهش مزاحمت تولد او، جایگزین مادرش مىشود تا مادر بتواند آزاد زندگى کند. نسبت او به مادر، مانند همه افراد و نهادهاى دیگرى است که در جامعه براى حمایت از او و مادر آماده شدهاند.... او آزاد است به هر صورت که دوست داشت ازدواج کند، شغل انتخاب کند و طلاق بگیرد. او حالا حقوق شغلى و دستمزد برابر با مردان دارد و جنسیتش دیگر مزاحم شکوفایى او نیست با این همه زن آزاد شده از تبعیض، یک زن تنهاست که با وجود همه تلاشهایى که براى اثبات هویت فردى خود کرده است، تنهاى تنهاست. زن مدرن غربى، زن بودن خود را فراموش کرده است. (31)
کلام آخر
بهتر است در پایان این نوشتار با نقطه نظرهاى تعدادى از صاحبان زر و زور و تفکر سکولارى، که جامعه غرب را در پنجه قدرت خود دارند آشنا شوید.
- برتراند راسل در کتاب جنجالبرانگیز خود در باره ازدواج چنین پیشنهاد مىدهد: بهتر است تا قبل از اولین باردارى زن، هیچ ازدواجى به صورت قانونى در نیاید. او معتقد بود که باید ازدواجهاى آزمایشى که مىتوان بنا به اراده یکى از دو طرف آن را فسخ نمود، جایز باشند و جامعه باید خیانت در ازدواج را تحمل کند. (32)
- پرفسور آلیسون جانگر استاد دانشگاه و رئیس انجمن مقام زن در آمریکامى گوید: خانواده، ناهمجنسخواهى را اعمال و ساختارهاى شخصیتى زنانه و مردانه را به عنوان دو موجود متضاد به نسل آینده تحمیل مىکند. جانگر طالب نابودى کامل خانواده است و عقیده دارد باید جامعهاى بنا شود که زنان به مدد فناورى بتوانند یکدیگر را بارور کنند... مردان بتوانند بچه شیر دهند و تخمکهاى بارور شده را بتوان به بدن زنان یا مردان منتقل نمود. (33)
- بیکرتو «ماسون بزرگ صهیونیستى» در سخنرانى که در سال 1921 ایراد کرده راهحل تسلط بر جوامع را این گونه بیان مىکند.
«براى اینکه بتوانیم تشکیلات خانواده را بر هم زنیم، لازم است به اصول اخلاقى لگد زده و یک نسل کاملاً بىدین، بىناموس و بىاخلاق تربیت کنیم و البته این کار در نظر اول مشکل به نظر مىرسد ولى چون میل به شهوات و لاابالىگرى فطرى و طبیعى بشر است از این جهت شاید چندان هم مشکل نباشد... طبیعت انسان، میل زیادى به محرمات وشهوترانى دارد، این وظیفه ماست که درجه حرارت را بالا ببریم تا یک مرتبه آتش گرفته و به تمام مقدسات کافر گردد.» (34)
پىنوشتها:
1) مطهرى مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام، صدرا، قم، چ هشتم، 1357، ص139.
2) زیبایىنژاد محمدرضا، سبحانى محمدتقى، درآمدى بر نظام شخصیت زن در اسلام، دارالثقلین، قم، چ اول، 1379، ص80.
3) برگزیده مقالات سومین همایش زنان جهان اسلام، جایگاه زن در اسلام و غرب، مرکز جهانى علوم اسلامى، قم، چ اول، 1381، ص262.
4) درآمدى بر نظام شخصیت زن در اسلام، صص95-96.
5) نظام حقوق زن در اسلام، ص131.
6) دورانت ویل، لذات فلسفه، ص151.
7) نظام حقوق زن در اسلام، ص184.
همان، ص223.
9) کتاب نقد، مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، تهران، سال سوم، ش12، 1378، ص69.
10) درآمدى بر نظام شخصیت زن در اسلام، صص69- 68.
11) کتاب نقد، ش 12، ص69.
12) همان، ش29، ص27.
13) همان، ش29، ص28.
14) درآمدى بر نظام شخصیت زن در اسلام، ص126 - 127.
15) دبیرخانه همایش سراسرى زنان، مسائل فرهنگى - اجتماعى و جهانىسازى، فمینیسم در آمریکا تا سال 2003، دفتر نشر معارف، چ دوم، 1383، ص10.
16) درآمدى بر نظام شخصیت زن در اسلام، ص68.
17) هاجرى عبدالرسول، فمینیسم جهانى و چالشهاى پیشرو، قم، بوستان کتاب، چ اول، 1382، ص47.
18) کتاب نقد، ش12، ص70.
19) فمینیسم جهانى و چالشهاى پیشرو، ص93.
20) سایت فصل آگاهى.
21) کتاب نقد، ش17، ص278.
22) همان، ص167.
23) کنگره زن بودن ممنوع، سخنرانى دکتر رحیم ازغدى، تالار علامه امینى دانشگاه تهران، 14/4/1386، www. aftab. ir
24) کتاب نقد، ش17، ص171.
25) فمینیسم جهانى و چالشهاى پیش رو، ص60.
26) همان، ص53.
27) همان، ص74.
28) همان، ص26.
29) روزنامه جام جم، سال هشتم، ش 2254، ص اندیشه.
30) لذات فلسفه، صص150- 153.
31) حکیمپور محمد، حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد، تهران، نغمه نواندیش، چ اول، 1382، ص124 123.
32) فمینیسم در آمریکا تا سال 2003، ص 270.
33) فمینیسم در آمریکا تا 1003، ص10.
34) سایت فصل آگاهى.
برای درک نوع نگاه غرب به زن نیازی به زحمت نیست، کافی است کلماتی نظیر women، woman، female را در یکی از موتورهای جست و جو search فرمایید تا به عمق فاجعه پی ببرید.
کافی است سری به هالیوود بزنید تا متوجه شوید نگاه تمدن غربی به زن چیست، کافی است سری به آمار طلاق و بچه های بی سرپرست (بخوانید حرام زاده ها) و آمار بالای سقط جنین بیندازید تا به عمق فاجعه پی ببرید.
اگر روزگاری بی عفتی و بی حیایی و. . . ضد ارزش محسوب می شد، امروز زنانی تبدیل به سوپر استارهای غرب می شوند که بی محابا تر، پرده های حیا و عفت را بدرند. امروز الگوی زنان غربی هرزه هایی هستند که تنها قیمت و مشتری های آنان افزون شده است. نمی توان بر این واقعیات خط بطلان کشید؛ وجود هزاران سایت پورنوگرافی، صدها شبکه ماهواره ای اروتیک محور و غیره نشان از بردگی نوین زن در غرب دارد. البته تمام هرزگی ها در غرب با یک کلام زیبا توجیه می شود، آزادی! اما تمام ماجرا بدین شکل نیست، زندگی امریکایی کاملاً منطبق بر روایت هالیوود نیست، زنان در غرب هنوز بر تمام داشته های خود چوب حراج نزده اند، از همین رو موج سوم فمینیسم معنا می یابد، موجی که برخلاف دو موج قبلی به دنبال باز پس گرفتن هویت زنان است.
البته باید پذیرفت که امروز جامعه هدف غرب، نه اروپا و امریکا بلکه کشورهای جهان سوم است و از همین رو تعداد بالای این نظیر از رسانه های شیطانی معنا می یابد. اگر جوانان پرشور جهان سوم در لجنزار شهوات، مادیات ومواد مخدر دست پا نزنند، تبدیل به خطری بالقوه برای تهدید هژمونی غرب می شوند، جوان های آگاه از جنس متوسلیان، همت، باکری تا رضایی نژاد واحمدی روشن و. . . بلای جان استعمار نوین هستند و مگر غرب، اندلس جهان اسلام را با همین شیوه فتح نکردند؟!
100سال است که فرهنگ غربی به پشتوانه پول و زور و سلاح و دیپلماسی، سعی می کند فرهنگ غربی را و اسلوب زندگی غربی را بر جوامع اسلامی در میان زنان تحمیل کند. 100سال تلاش شده است برای این که زن مسلمان را از هویت خود بیگانه کنند. تمام عوامل اثرگذاری و قدرت به کار رفته است: پول، تبلیغات، اسلحه، فریبنده های گوناگون مادی، استفاده از غرایز طبیعی جنسی انسان، همه این ها را استخدام کرده اند برای این که زن مسلمان را از هویت اسلامی خود دور کنند.
اما هویت زن اسلامی چیست که غرب را به هراس انداخته است؟
نگاه اسلام به جنس زن عزت بخش، کرامت بخش، رشدآفرین، استقلال دهنده به هویت و شخصیت زن و در تلاش برای حفظ گوهر ارزشمند زن است.
اسلام الگوی زن را فاطمه(س) می داند، فاطمه ای که سرشار از همه خوبی هاست. مریم و آسیه را الگو می داند، الگوهایی که سرشار از عفاف، عقلانیت، مهر، محبت، وفا و. . . هستند.
البته غربی ها در طول دو سه قرن اخیر، بر روی همه جنایات خود نام های زیبا گذاشتند. اگر قتل کردند، اگر غارت کردند، اگر به بردگی کشیدند، اگر ثروت های ملت ها را مصادره کردند، اگر جنگ های تحمیلی میان ملت ها به وجود آوردند و دیگر جنایاتی که کردند، بر روی همه این ها نام های خوش ظاهر و فریبنده گذاشتند؛ نام آزادی طلبی، نام حقوق بشر، نام دموکراسی و امثال اینها. نام آزادی بر آنچه جهتگیری فرهنگ غربی نسبت به زنان است، یک نام دروغین است؛ این، آزادی نیست. اساس فرهنگ غرب این است که زن را به عنوان یک کالا، به عنوان یک وسیله تمتع برای مرد در جامعه عرضه بکند. نگاه اسلام به زن، نگاهی است عزت بخش، کرامت بخش، رشدآفرین، استقلال دهنده به هویت و شخصیت زن؛ این ادعای ماست. ما این ادعا را با محکمترین ادله می توانیم اثبات کنیم.
زن در محیط اسلامی رشد علمی می کند، رشد شخصیتی می کند، رشد اخلاقی می کند، رشد سیاسی می کند، در اساسی ترین مسائل اجتماعی در صفوف مقدم قرار می گیرد، در عین حال زن باقی می ماند. زن بودن، برای زن یک نقطه امتیاز است، یک نقطه افتخار است. این افتخاری نیست برای زن که او را از محیط زنانه، از خصوصیات زنانه، از اخلاق زنانه دور کنیم. خانه داری را، فرزندداری را، شوهرداری را ننگ او به حساب بیاوریم. اسلام ارزش والایی برای مادر قائل است، این مادر است که موجب پرورش فرزندانی انقلابی خواهد شد، مادر و همسر خوب، خالق حماسه کربلا می شود آنچنان که امثال وهب وظهیر از دامن پاک این زنان به آسمان پرواز می کنند. نقش زنان در تحولات اجتماعی از همین رو ارزش می یابد. زنانی هستند که همسران خود را و فرزندان خود را برای حضور در خطرناکترین میدان ها و جبهه ها آماده می کنند و تشجیع می کنند. آری زنان می توانند حوادث تلخ کوفه را رقم بزنند یا آن که حماسه ماندگار عاشورا را خلق کنند. زن ها، ما را پیروز کردند، مادران شهدا، همسران شهدا، همسران جانبازان، همسران اسرا و آزادگان ما؛ مادران اینها با صبر خود یک فضایی را در یک منطقه محدودی به وجود آوردند که آن فضا جوانها را، مردان را، به حضور مصممانه تشویق می کرد؛ و این در سراسر کشور گسترده شد.
هنوز کلام گرم و دشمن شکن مادری که یگانه پسر خود را تقدیم انقلاب کرد از یاد نمی برم. مادری که به تأثیر از زنان کربلایی در روز تشییع جنازه فرزندش چنان حماسه ای آفرید که حماسه شهادت احمدی روشن را تحت تأثیر خود قرار داد. ام وهب قرن بیست یکم در برابر نعش جوان شهیدش دشمن را این گونه تحقیر کرد: «من همین مصطفی را می خواستم نه مصطفای ترسو را! من علیرضای مصطفی را هم مثل مصطفی بزرگ می کنم»
اگر فضای کشور ما یکسره فضای مجاهدت شد، فضای فداکاری و گذشت شد؛ گذشت از جان. بدانید که بی شک پیروزیم، فضایی که زنان مهمترین نقش را در احیا و ایجاد آن دارند.
فضایی که نه با زور و خشونت بلکه با فرهنگ سازی و توجیه عقلی، عاطفی شکل می گیرد و الا اگر امروز سرعت اینترنت را تا سرحد قطع شدن به پایین بکشیم یا این که به جنگ فیزیکی با دیش ها بر روی پشت بام ها برویم نتیجه ای مطلوب نه تنها حاصل نمی شود بلکه باید پذیرفت راه را با بیراهه اشتباه گرفتیم. باید سینمای جهان اسلام به معنی واقعی کلمه الگوی زن مجاهد را به جهان معرفی کند، جهادی که تنها با سلاح معنا نمی یابد بلکه نقطه اوج آن تربیت فرزندان صالح و پاک است و اگر سینمای جهان اسلام ترجمان ناقص همان هویت مبتذل باشد و سر در سینما هایش و داستان هایش همان معانی خفیف شده اروتیک را یادآوری کند، چگونه می توان بر آن نام سینمای جهان اسلام را نهاد؟! باید خطر «شهوانی کردن» جامعه اسلامی را در حکم یک خطر و تهدید مهم برای امنیت ملی و تفکر اسلامی دانست و برای مرتفع کردن آن از تمامی ابزارها و امکانات به شیوه حرفه ای و عقلانی استفاده کرد. یادداشت فوق الهام گرفته از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار شرکت کنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بیداری اسلامی» در تاریخ21تیر91 است.
دکتر رحیمپور ازغدی با بیان اینکه قرآن خدمت بزرگی به بشریت و به طور خاص به جامعه زنان کرده است، گفت: خداوند در قرآن مسئله حقوق مطرح نشده و حذف شده زنان را از حاشیه به متن آورد و در کنار مباحث مهمی همچون توحید، معاد و نبوت قرار داد.
دکتر حسن رحیمپور ازغدی طی سخنانی در «سومین همایش تجلیل از بانوان فعال قرآنی» که 31 خردادماه در برج میلاد برگزار شد، با ارائه مطالب خود در دو بخش تحریفاتی که نسبت به قرآن کریم صورت میگیرد و همچنین خدمات قرآن به جامعه زنان افزود: مبعث جشن تولد قرآن و آغاز آخرین و کاملترین ارتباط معرفتی، آگاهی بخشی و آزادیبخشی از آسمان به زمین است.
وی خاطرنشان کرد: قرآن خدمت بزرگی به بشریت و به طور خاص به جامعه زنان کرد و این قرآن بود که انرژی زنان را در تاریخ آزاد کرد و آنان را بدون ظلم به مرد و بدون فرو پاشاندن خانواده و سلب عزت و کرامت زن از حاشیه به متن آورد و در نوع تقسیم کار مصلحت درجه اول را مصلحت زن قرار داد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه قرآن، حریمی برای زن کشید که او را از دست مردان هرزه در امان نگه دارد، گفت: قرآن انسانیت زن را مقدم بر جنسیت او و علم، ایمان، اراده و انواع حقوق را برای نخستین بار در تاریخ بشر به رسمیت شناخت و از آن بحث کرد.
رحیمپور ازغدی با اشاره به چند نمونه از خدمات قرآن به جامعه زنان و با ذکر چند آیه در این ارتباط ، افزود: کلمه حق و حقوق که در قرآن آمده بیش از نصفی از آن مربوط به حقوق زن و خانواده است، یعنی خداوند در یک سطح از این آیات از حق کشتن انبیاء، حقوق اقتصادی، حق قصاص، حق نفی ظلم، حق توحید و نبوت و معاد سخن گفته و در بخش دیگر به طور مستقیم یا غیرمستقیم به مسئله حقوق زنان پرداخته است.
وی تأکید کرد: خداوند مسئله حقوق مطرح نشده و حذف شده زنان را از حاشیه به متن آورده و در کنار حق توحید و معاد و نبوت قرار داد که چندین آیه در قرآن همچون آیات 24 بقره، 79 هود، 26 بنیاسرائیل و ... وجود دارد.
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: قرآن اطراف زن چند حریم کشیده که یک حریم حول بدن اوست که در دسترس مردان نباشد، حجاب محدودیت برای زن نیست بلکه محدودیت برای چشم مرد و برای کنترل اوست و در واقع دفاع از انسانیت زن است.
این استاد دانشگاه با بیان این که قرآن از حجاب زن و مرد به طور توأمان سخن میگوید، افزود: خطاب اول قرآن به مردان است که مراقب نگاههایشان باشند و نگاه انسانی و برادرانه و خواهرانه نسبت به او داشته باشند و بعد از آن خطاب به زنان سخن میگوید.
رحیمپور ازغدی با تأکید بر اینکه قرآن آمد تا انسانیت زن را مقدم بر جنسیت او قرار دهد، تصریح کرد: تا قبل از نزول قرآن در سراسر عالم چه به نام دین و چه به نام شرک به زن جز به جنسیت او نگاه نمیکردند اما قرآن آمد و اجازه نداد، آنجایی که حضور زنان موجب لذت مردان میشود اتفاق بیافتد، اما در عین حال بر تکامل، رشد و مسئولیتپذیری زنان در عرصههای مختلف تأکید کرد.
وی با اشاره به اینکه از نظر قرآن هیچ فضیلتی بین انسانها جز در تقوا و عمل صالح نیست، گفت: قرآن به شدت در برابر همه این انحرافات و ظلمها که در گذشت نسبت به حقوق زن میشد ایستاد و گفت ارزش انسانی به جنسیت نیست، بلکه عمل هر عملکنندهای ملاک است یعنی عمل زنانه و مردانه نزد خداوند نداریم.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود به بحث اصالت و سندیت و حجت بودن و جاودانه بودن قرآن کریم از ابتدای بعثت تا امروز اشاره کرد و گفت: تنها کتابی که خود ادعا کرده لفظ به لفظ از آسمان نازل شده قرآن کریم است و برای همیشه به این گفته خود تحدی و مبارزهطلبی کرده است به طوری که حتی خود پیامبر نیز مستقل از خداوند نمیتواند مثل قرآن بیاورد.
رحیمپور ازغدی یادآور شد: ادعاها و شبهههای همچون اساطیری بودن، شعر، کشفیات روانشناسی، جنون و امثال آن موضوعاتی هستند که اصول آنها در خود قرآن ذکر شده و پاسخ آنها نیز داده شده است، لذا تهاجماتی که به قرآن کریم شده در خود این کتاب آمده است.
وی همچنین با بیان اینکه علت اصلی اختلاف و تفسیرهایی که از قرآن وجود دارد فاصله افتادن بین عترت و قرآن است، تصریح کرد: فاصله انداختن بین قرآن و اهل بیت (ع) این اختلافها را پیش میآورد اما هرگز در آیات قرآن و لفظ و معنای آن بحثی وجود ندارد، زیرا قرآن در زمان پیامبر و تحت نظر ایشان نوشته، ثبت و حفظ میشد، به طوری که حداقل اسم 40 نفر را به عنوان کاتب وحی ثبت کردهاند.
رحیمپور ازغدی همچنین در پایان به اشکال مستشرقان غربی درخصوص اختلاف قرائت در قرآن کریم اشاره و اظهار کرد: باید گفت اختلاف قرائت به معنای روش تلاوت است که گاها منشأ اختلاف، لهجه و رسم نگارش قرآن است چراکه طرق قرائت قرآن سند دارد و حتما باید روایتی از پیامبر (ص) پشت آن باشد و قرائت قرآن اجتهادی نیست و هر نوعی قرائت مندرآوردی، بدعت و تحریف قرآن شمرده شده است.
دیدگاه کل جامعه (اعم از زن ومرد ) به عموم نام زن یک دیدگاه تحقیر آمیز است . حتی خود زنانی که آب در آسیاب این برده داران جدید میریزند وبا تحقیر جنسیت خود به خود نمایی وجلب نظر عمومی می پردازند کماکان به تحقیر جنسیت خود مهر تأیید می زنند . یا برده ی هوسهای اجتماعی می شوند ویا برده ی افراطها در جهت مخالف یعنی یا باید به این حقارت جلب توجه تن در دهند ویا به حقارت لطفا" مرا تحریک نکن !!! چرا این قشر باید این قدر ضعیف در جامعه حضور پیدا کند !؟ چرا زن نباید اراده کند که به عنوان یک انسان!!!نه یک عروسک کوکی در هر شکل!!! در محدوده ی شرع در اجتماع طوری ظاهر شود و شخصیت اعتقادی خود را طوری مستحکم کند که در هیچ جهتی به کسی اجازه ی ابراز نظر در باره ی رفتارها نسبت به اورا بدهد ودیگران خود را وکیل این دنیا وآن دنیای او بدانند . سر فرازانه به شرع رجوع کنید و مستحکم واستوار اجازه ی هیچ گونه بهره برداری از نام زن را به هیچ نامحرم (اعم از زن ومردی ) ندهیدکه این عزت است عزتی که از حضور مقتضی ومطابق شرع وبه موقع و دلیرانه ی زینب (س) می توان خوشه چینی کرد .:Gol:
پاسخ :
در باره آنچه در غربستان در باره زن می گذر عیانی است که حاجت به بیان ندارد لذا خوب است در این باب با این رویکرد بحث شود :
بسیاری از مواردی که امروز به عنوان شاخص های استفاده از زن در غرب وجود دارد ، در کشورهای اسلامی و به طور خاص در کشور ایران وجود ندارد ؛ اگر چه ممکن است بعضی از کشورهای اسلامی غربزده ، یا در سطح برخی از گروه های اجتماعی چنین شیوه ای وجود داشته باشد ، اما در سطح کلان و به صورت قانونی استفاده ابزاری از زنان ممنوع است. بنابراین
امروز در سطح ظاهر و عمومی جامعه شاهد مواردی که در جامعه غرب وجود دارد ، نیستیم .
در غرب از جنس زن و زیبایی های او به عنوان ابزاری برای فروش محصولات صنعتی و غیر صنعتی استفاده می کنند .به همین خاطر عکس های زنان را روی هر کالا مشاهده می کنیم که در برخی از موارد به صورت عریان به نمایش می گذارند یا به عنوان کالایی جهت فروش محصولات خود در معرض دید عموم قرار می دهند ، یا در زمینه های جنسی حد اکثر توهین را به شخصیت زنان روا می دارند. همه این کارها در آنجا به شکل قانونی صورت می گیرد ، در حالی که در کشور های اسلامی این گونه نیست ؛ مگر اینکه منظور تان از استفاده ابزاری ، موارد دیگری باشد.
البته در همین زمینه ای که بیان شد ، برخی از زنان جامعه به تقلید از غرب پرداخته و از غرب تقلید می نمایند . این امر در قالب های مختلف مانند بی حجابی و پوشیدن مدل لباس های غربی و حضور در برخی فروشگاه ها ... ظهورمی کند که متأسفانه جامعه ومردم دین مدار ما را رنج می دهد . اما غرب گرایی برخی از زنان یا مردان جامعه ما به دولت ارتباط نداشته ، دولت و ملت مسلمان ما با آن مخا لف می باشند .دولت با افکار غربی و مظاهر غرب شدیدا مبارزه کرده و از زنان خواسته اند که جایگاه و منزلت خود را حفظ نمایند. دولت در این خصوص جدی است به گونه ای که حتی با برخی از این زنان برخورد می نماید . غرب گرایی برخی از زنان را باید در عوامل دیگر جستجو نمود .
نتایج تحقیقاتى که در این زمینه انجام شد، نشان مىدهد که هر چه احساس بىهویتى اجتماعى زنان نسبت به نظام اجتماعى و ارزشهاى حاکم در جامعه بیشتر شود، احساس هویت اجتماعى آنان نسبت به الگوهاى شناختى و ارزشى، رفتارى و نمادى حاکم بر گروههاى غربى مانند رپ و... بیشتر مىشود.
به این دلیل که نظام اجتماعى زمینه هاى لازم براى کسب هویت اجتماعى زنان و جوانان را براساس ارزشهاى نظام و انقلاب اسلامى از طریق فرایندهاى اصولى و مبنایى جامعهپذیرى، فراهم نکرده است، گرایشهاى ارزشى و شناختى، رفتارى و نمادى، زنان و جوانان متناسب با اهداف نظام و انقلاب اسلامى نیست.
از طرف دیگر به دلیل این که الگوها و ارزشهاى فرهنگ غربى بسیار در دسترس جوانان قرار گرفته و به تناسب نیازهاى آنان توسط نظامهاى غربى براى آنها الگوسازى و ترویج شده و نظام اجتماعى نیز به تبلیغ آنها پرداخته است، احساس هویت اجتماعى نوجوانان متناسب با الگوهاى غربى شکل گرفته ، ویژگىهاى شناختى و ارزشى، رفتارى و نمادى آنها نیز مبتنى بر آنها جلوهگر شده است. از جمله عواملى که زمینه
هاى این روند را فراهم نموده و به آن شدت مىبخشد عبارتند از:
1- مظاهر زیبا و دلفریب حیات مادى غرب که از سویى برآیند رشد تکنولوژى است و از دیگر سو محصول غارت و به کارگیرى سرمایههاى کشورهاى عقبمانده و ضعیف است.
2- وجود گرایشهاى نیرومندى همچون غریزه جنسى که موجب افتادن در دام هواها و تمایلات نفسانى است که در جهان غرب برآمدنىتر و با فرهنگ آن تناسب بیشترى دارد .نیز ناآگاهى بسیارى از جوانان از اهداف و توطئههاى دشمنان و نادانسته پیروى نمودن ازآنها.
3- به فراموشى سپردن منابع و ذخایر غنى و ارزشمند فرهنگى، اخلاقى، علمى و مادى خود.
4- ضعف بینش صحیح اسلامى در برخى از عناصر نقشآفرین در صحنه تفکر اجتماعى (مانند برخى از روشنفکران غربزده و مطبوعات وابسته به خارج و...).
5- به کار نگرفتن درست و کامل اصول و تعالیم اسلامى در عرصه فرهنگ و بینش اجتماعى.
6- عدم آشنایى بسیارى از خانوادهها با اصول تربیت اسلامى.
در مورد راه هاى مبارزه با غربگرایى باید گفت:
غربگرایى یک مقوله حقیقى و جدى و با برنامهریزىهاى منظم و سازماندهى شده مىباشد . تنها راه مبارزه با آن نیز مصونیت بخشیدن به جوانان و سایر افراد جامعه از راه تمسک به فرهنگ غنى اسلامى و ملى این مرز بوم و استفاده کارآمد از همه امکانات خصوصا دستگاه هاى فرهنگى و بسیج همه اقشار مردم، براساس برنامهاى دقیق، حساب شده مىباشد.
اما مهمترین راههاى مبارزه با آن عبارتند از:
1- حفظ و تعمیق ارزشهاى اسلامى و ملى از طریق فرآیند صحیح جامعه پذیرى و عوامل آن مانند خانواده، مدرسه، رسانه ها و... آگاه نمودن جوانان با پیشینه هاى درخشان تمدن اسلامى و دستاوردهاى مادى و معنوى عظیم انقلاب اسلامى.
2- تحقق حیات طیبه اسلامى و حفظ ارزشهاى انقلابى، استقرار عدالت اجتماعى و قسط اسلامى و تأمین رفاه، سعادت، خوشى، صلح و امنیت براى مردم در سایه ایمان به خداوند و حاکمیت ارزشهاى الهى.
3- هوشیارى و بیدارى در مقابل انحراف معنوى جامعه اسلامى.
4- احیاى فریضه مهم امر به معروف و نهى از منکر که به عنوان یکى از ارکان اساسى اسلام ، ضامن حفظ و بقاى فرایض و ارزشهاى الهى مىباشد.
5- تحقق باورى عمیق، درونى، ریشه دار، عقلانى و مبتنى بر نظام ارزش اسلام در مدیران جامعه به عنوان کسانى که در دستگاه هاى رسمى، تقنینى، اجرایى، قضایى، نظامى، انتظامى، آموزشى، فرهنگى و تبلیغى و... نقش ایفا مىکند. نسبت به جایگاه و اهمیت اساسى این مجموعه، در جهت گیرى فرهنگى و ارزشى جامعه و خارج شدن این مجموعه از حالت انفعال، یأس و اعتقادات پنهان جبرگرایانه که روحیه سازش و تسلیم در برابر فرهنگ واحد جهانى را به دنبال خواهد داشت.
6- تلاش و تدبیر جدى، گسترده و عمیق براى لحاظ نظام ارزشى مطلوب در همه فعالیتها و اقدامات، در بخش هاى مختلف جامعه و در عرصه هاى گوناگون سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و...
7- تبلور و تجلى این نظام ارزشى در رفتار حقیقى و حقوقى مدیران، ساختار کلان کشور و برنامه هاى اجرایى...
براى آگاهى بیشتر ر.ک:
1- فرهنگ و تهاجم فرهنگى، برگرفته از سخنان مقام معظم رهبرى
2- انقلاب و ارزشها، على ذوعلم
3- ابوالفضل اشرفى، بحران هویت اجتماعى و آسیبشناسى انقلاب (مجموعه مقالات آسیبشناسى انقلاب اسلامى
در غرب زنان به حقوق خود رسيدن
و اصلاً هم استفاده ابزاري نميشه
استفاده ي ابزاري از زن در جاهاي ديگه ست
كه اينجا جاي گفتنش نيست
و البته بعضي ها مي دونن در كجاست
و اين خيلي خوبه!
من یک حرف کوتاه میزنم آنها که فکر میکنند غرب خیلی خوب است به این نکته ها توجه کنند ۱واینکه وقتی شما با دوست دخترتان در یک میز هستید بد نیست به این هم فکر کنید که یک نفر کنار خواهر شما نشسته است البته بنده عذر میخواهم از گفتن چنین حرفهایی اما اگر یک نفر عقیده اش عوض شود همان برای ما کافی است جوانهایی که به فکر غرب هستند این را بدانند در غرب از آزادی بیش از حد شروع شدکمکم لباسها کوتاه وکوتاه تر شد تا این که لباس رسمیشان در خیلی از مهمانیهایشان به لباس زیرشان تبدیل شد بعد از آن به دوستی کامل وبهتر است بگویم بیش ازحد تبدیل شد تا جایی که فرقی میان زن وشوهر و دوستی وجود نداشت بعد که دوستی با جنس مخالف پس از چند سال دیگر رازیش نکرد به نزدیکی کردن خشن روی آوردند و بعد از آن به نزدیکی کردن با حیوانات روی آوردند وقتی آنهم رازیشان نکرد به هم جنس بازی روی آورده اند و به تازه گی دیده شده است وقتی این هم رازیشان نکرد دارند تبدیل به دیوانه میشوند وکمکم علاوه بردیوانه شدن ناتوانی در تولید نسل ،ضعف در بینایی و حتی کور شدن وبعدی سست شدن زانوها وبدن است حال آنها که میگویند باید این کشور مثل غرب شود چنین چیزی را میخواهند ببخشید که طولانی شد اما فکر کنم برای چنین حرفی بسیارهم کم است در هر صورت امیدوارم عزتمان وغیرتمان را به خاطر هوای نفس نابود نکنیم که ایران بدون غیرت یعنی مورد تهاجم قرار گرفتن و شکست حتمی یا الله
کارشناس بحث: استاد صادق
پاسخ :
باسلام وتقدیر از شما .
در باره آنچه در غربستان در باره زن می گذر عیانی است که حاجت به بیان ندارد لذا خوب است در این باب با این رویکرد بحث شود :
بسیاری از مواردی که امروز به عنوان شاخص های استفاده از زن در غرب وجود دارد ، در کشورهای اسلامی و به طور خاص در کشور ایران وجود ندارد ؛ اگر چه ممکن است بعضی از کشورهای اسلامی غربزده ، یا در سطح برخی از گروه های اجتماعی چنین شیوه ای وجود داشته باشد ، اما در سطح کلان و به صورت قانونی استفاده ابزاری از زنان ممنوع است. بنابراین
امروز در سطح ظاهر و عمومی جامعه شاهد مواردی که در جامعه غرب وجود دارد ، نیستیم .
در غرب از جنس زن و زیبایی های او به عنوان ابزاری برای فروش محصولات صنعتی و غیر صنعتی استفاده می کنند .به همین خاطر عکس های زنان را روی هر کالا مشاهده می کنیم که در برخی از موارد به صورت عریان به نمایش می گذارند یا به عنوان کالایی جهت فروش محصولات خود در معرض دید عموم قرار می دهند ، یا در زمینه های جنسی حد اکثر توهین را به شخصیت زنان روا می دارند. همه این کارها در آنجا به شکل قانونی صورت می گیرد ، در حالی که در کشور های اسلامی این گونه نیست ؛ مگر اینکه منظور تان از استفاده ابزاری ، موارد دیگری باشد.
البته در همین زمینه ای که بیان شد ، برخی از زنان جامعه به تقلید از غرب پرداخته و از غرب تقلید می نمایند . این امر در قالب های مختلف مانند بی حجابی و پوشیدن مدل لباس های غربی و حضور در برخی فروشگاه ها ... ظهورمی کند که متأسفانه جامعه ومردم دین مدار ما را رنج می دهد . اما غرب گرایی برخی از زنان یا مردان جامعه ما به دولت ارتباط نداشته ، دولت و ملت مسلمان ما با آن مخا لف می باشند .دولت با افکار غربی و مظاهر غرب شدیدا مبارزه کرده و از زنان خواسته اند که جایگاه و منزلت خود را حفظ نمایند. دولت در این خصوص جدی است به گونه ای که حتی با برخی از این زنان برخورد می نماید . غرب گرایی برخی از زنان را باید در عوامل دیگر جستجو نمود .
نتایج تحقیقاتى که در این زمینه انجام شد، نشان مىدهد که هر چه احساس بىهویتى اجتماعى زنان نسبت به نظام اجتماعى و ارزشهاى حاکم در جامعه بیشتر شود، احساس هویت اجتماعى آنان نسبت به الگوهاى شناختى و ارزشى، رفتارى و نمادى حاکم بر گروههاى غربى مانند رپ و... بیشتر مىشود.
به این دلیل که نظام اجتماعى زمینه هاى لازم براى کسب هویت اجتماعى زنان و جوانان را براساس ارزشهاى نظام و انقلاب اسلامى از طریق فرایندهاى اصولى و مبنایى جامعهپذیرى، فراهم نکرده است، گرایشهاى ارزشى و شناختى، رفتارى و نمادى، زنان و جوانان متناسب با اهداف نظام و انقلاب اسلامى نیست.
از طرف دیگر به دلیل این که الگوها و ارزشهاى فرهنگ غربى بسیار در دسترس جوانان قرار گرفته و به تناسب نیازهاى آنان توسط نظامهاى غربى براى آنها الگوسازى و ترویج شده و نظام اجتماعى نیز به تبلیغ آنها پرداخته است، احساس هویت اجتماعى نوجوانان متناسب با الگوهاى غربى شکل گرفته ، ویژگىهاى شناختى و ارزشى، رفتارى و نمادى آنها نیز مبتنى بر آنها جلوهگر شده است. از جمله عواملى که زمینه
هاى این روند را فراهم نموده و به آن شدت مىبخشد عبارتند از:
1- مظاهر زیبا و دلفریب حیات مادى غرب که از سویى برآیند رشد تکنولوژى است و از دیگر سو محصول غارت و به کارگیرى سرمایههاى کشورهاى عقبمانده و ضعیف است.
2- وجود گرایشهاى نیرومندى همچون غریزه جنسى که موجب افتادن در دام هواها و تمایلات نفسانى است که در جهان غرب برآمدنىتر و با فرهنگ آن تناسب بیشترى دارد .نیز ناآگاهى بسیارى از جوانان از اهداف و توطئههاى دشمنان و نادانسته پیروى نمودن ازآنها.
3- به فراموشى سپردن منابع و ذخایر غنى و ارزشمند فرهنگى، اخلاقى، علمى و مادى خود.
4- ضعف بینش صحیح اسلامى در برخى از عناصر نقشآفرین در صحنه تفکر اجتماعى (مانند برخى از روشنفکران غربزده و مطبوعات وابسته به خارج و...).
5- به کار نگرفتن درست و کامل اصول و تعالیم اسلامى در عرصه فرهنگ و بینش اجتماعى.
6- عدم آشنایى بسیارى از خانوادهها با اصول تربیت اسلامى.
در مورد راه هاى مبارزه با غربگرایى باید گفت:
غربگرایى یک مقوله حقیقى و جدى و با برنامهریزىهاى منظم و سازماندهى شده مىباشد . تنها راه مبارزه با آن نیز مصونیت بخشیدن به جوانان و سایر افراد جامعه از راه تمسک به فرهنگ غنى اسلامى و ملى این مرز بوم و استفاده کارآمد از همه امکانات خصوصا دستگاه هاى فرهنگى و بسیج همه اقشار مردم، براساس برنامهاى دقیق، حساب شده مىباشد.
اما مهمترین راههاى مبارزه با آن عبارتند از:
1- حفظ و تعمیق ارزشهاى اسلامى و ملى از طریق فرآیند صحیح جامعه پذیرى و عوامل آن مانند خانواده، مدرسه، رسانه ها و... آگاه نمودن جوانان با پیشینه هاى درخشان تمدن اسلامى و دستاوردهاى مادى و معنوى عظیم انقلاب اسلامى.
2- تحقق حیات طیبه اسلامى و حفظ ارزشهاى انقلابى، استقرار عدالت اجتماعى و قسط اسلامى و تأمین رفاه، سعادت، خوشى، صلح و امنیت براى مردم در سایه ایمان به خداوند و حاکمیت ارزشهاى الهى.
3- هوشیارى و بیدارى در مقابل انحراف معنوى جامعه اسلامى.
4- احیاى فریضه مهم امر به معروف و نهى از منکر که به عنوان یکى از ارکان اساسى اسلام ، ضامن حفظ و بقاى فرایض و ارزشهاى الهى مىباشد.
5- تحقق باورى عمیق، درونى، ریشه دار، عقلانى و مبتنى بر نظام ارزش اسلام در مدیران جامعه به عنوان کسانى که در دستگاه هاى رسمى، تقنینى، اجرایى، قضایى، نظامى، انتظامى، آموزشى، فرهنگى و تبلیغى و... نقش ایفا مىکند. نسبت به جایگاه و اهمیت اساسى این مجموعه، در جهت گیرى فرهنگى و ارزشى جامعه و خارج شدن این مجموعه از حالت انفعال، یأس و اعتقادات پنهان جبرگرایانه که روحیه سازش و تسلیم در برابر فرهنگ واحد جهانى را به دنبال خواهد داشت.
6- تلاش و تدبیر جدى، گسترده و عمیق براى لحاظ نظام ارزشى مطلوب در همه فعالیتها و اقدامات، در بخش هاى مختلف جامعه و در عرصه هاى گوناگون سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و...
7- تبلور و تجلى این نظام ارزشى در رفتار حقیقى و حقوقى مدیران، ساختار کلان کشور و برنامه هاى اجرایى...
براى آگاهى بیشتر ر.ک:
1- فرهنگ و تهاجم فرهنگى، برگرفته از سخنان مقام معظم رهبرى
2- انقلاب و ارزشها، على ذوعلم
3- ابوالفضل اشرفى، بحران هویت اجتماعى و آسیبشناسى انقلاب (مجموعه مقالات آسیبشناسى انقلاب اسلامى
[="Tahoma"]
سلام
نگاه غرب به زن تابع نگاه حیوانی به انسان است . وقتی انسان همان حیوان بود دیگر معیارهای الهی و کمالات باطنی اش مطرح نیست بلکه بعد حیوانی و فیزیکی اش مهم است لذا در غرب زن شایسته زنی است که فیزیکش جذابتر باشد نه زنی که الهی تر باشد .
وقتی انسان و زن را با این معیار معرفی کردند می توانند از این عامل جذب در هرجایی که نیازمند به توجه هستند استفاده کنند . در فیلم در تجارت در صنعت در .... و همه می پذیرند چون آن تفکر غلط را پذیرفته اند .
والله الموفق
ممنون از پاسختون:Gol::Gol:
میشه لطف کنید این مطالب رو مستند و با مثال و امار بفرمایید
[="Tahoma"]
سلام
در این مورد کتابهای زیادی را می توان پیدا کرد ولی کتابی که خودم مطالعه کرده ام و مفید بوده کتاب زن در اسلام و غرب آقای قدیری ابیانه است . ایشان به دلیل حضور چندین ساله در کشورهای غربی آنچه را که میگویند خود یافته اند لذا مطالبشان صرف ذهن گرایی نیست این کتاب را از ادرس زیر میتوانید دانلود کنید
http://bayanbox.ir/id/4317287542905523889?info
والله الموفق
وقت دارید بفرمایید/ برداشت شما از این کتاب چی بوده؟
التماس دعا
[="Tahoma"]
سلام
تاکید جناب دکتر بر اینه که زن در غرب بر مبنای جذابیت فیزیکیش مورد توجهه و این مساله مطلوب خیلی از زنهای غربی هم نیست لذا پیام انسانی اسلام برای غربیها و بخصوص زنان جالبه چون کاملا متفاوت با فضای فرهنگ منحطی است که در آنجا حاکم است
والله الموفق
الگوی زن اسلامی و غربی
این مقاله می خواهد به جایگاه زن در فرهنگ غرب پرداخته و آنرا با خاستگاه زن مسلمان مقایسه کرده و بدینگونه تناقضات رفتاری سیاستمداران غربی را آشکار نمایم.
قبل از پرداختن به مقوله زن بهتر است با دیدگاه صاحبان زر و زور که جامعه غرب را در پنجه قدرت خود دارند آشنا شویم.
بیکر تو "ماسون بزرگ صهیونیستی" در سخنرانی که در سال 1921 ایراد کرده راه حل تسلط بر جوامع را اینگونه بیان می کند.
" برای اینکه بتوانیم تشکیلات خانواده را بر هم زنیم، لازم است به اصول اخلاقی لگد زده و یک نسل کاملاً بی دین، بی ناموس و بی اخلاق تربیت کنیم و البته این کار در نظر اول مشکل به نظر می رسد ولی چون میل به شهوات و لاابالیگری فطری و طبیعی بشر است از این جهت شاید چندان هم مشکل نباشد... طبیعت انسان، میل زیادی به محرمات و شهوت رانی دارد، این وظیفه ماست که درجه حرارت را بالا ببریم تا یک مرتبه آتش گرفته و به تمام مقدسات کافر گردد. "
نیات پلید صهیونیسم جهانی را به خوبی می توان در بیان سردمداران آن دید. آنان برای نیل به اهداف استکباری - اسعماری خود و تسلط بر ملتها راه بس پیچیده ای را در پیش گرفته اند. تهی کردن بشریت از ایمان و اعتقادات و سوق دادن آنها به سوی شهوات و لاابالیگری و استفاده ابزاری از زن در این راستا، برنامه ای از پیش تعیین شده است و نباید به سادگی از کنار آن گذشت. در واقع این روش بخشی از نمودار ناتوی فرهنگی است که زن و جنسیت او نقش بسیار مهمی را بازی می کند.
اصرار غربیها بر آزادی زن البته بمعنای عریان کردن و بی مقدار کردن او برای این بوده که قشر عظیم زنان و بواسطه آنها مردان را نیز از معنویت به سوی رذیلت سوق دهند و بدین ترتیب:
1- از نیروی کار وی به عنوان یک ابزار ضعیف و ناتوان در اعتراض حداکثر بهره را ببرند.
2- راه را برای سوء استفاده ی اخلاقی باز کنند.
3- ملت ها را از مسایل اصلی و بنیادین خود غافل کنند. (همانند تجربه ی اندلس)
4- از طریق زن بنیاد خانواده را نابود و خود وارد جریان تربیت کردن نسل های آینده شوند. در اینصورت آنها می توانند همانند یک کلونی حشرات از ابتدا یک سری از نسل آینده را برای تروریست بودن، یک سری را برای سرباز بودن، یک سری را برای کارگر بودن و یک گروه را برای مباشر بودن... تربیت کنند.
شاید باور نکنید که تا چند دهه پیش زنان در غرب حتی از حقوق ابتدایی انسانی هم برخوردار نبودند. اساسا زن تا قرن هفدهم میلادی شهروند محسوب نمی شد در نتیجه دارای هیچ یک از حقوق سیاسی - اجتماعی نبود.
آنان بر اموال خود تسلط نداشته و حق رای و اظهار وجود در مسائل جامعه و حتی خانواده را هم نداشتند. زن غربی وقتی ازدواج می کرد نام خانوادگی اش را تغییر می داد. او بدون اجازه همسرش حق دخل و تصرف بر اموال شخصی و موروثی اش را نداشت. بدتر از آن مرد می توانست بدون منع قانونی همسرش را به قتل برساند.
شعارهای فریبنده غرب محک خوبی برای ارزیابی عملکرد فرهنگ و جوامع غربی در باره زنان نیست. برای دیدن واقعیتهای جامعه غربی باید به ادبیات داستانی و شعر رجوع کرد. در داستانهای مشهور غربی فلاکت زن غربی را به خوبی می توانیم ببینیم. جریان فیمینیست سازی در جهان به عنوان حمایت از جنس زن در همین پارادیم توصیف می شود.
برای مثال کسانی چون تهمینه میلانی یا شیرین عبادی که خود را فیمینیست لیبرال می دانند و در واقع یک فیمینیست رادیکال هستند. یک ساز همنوا با قدرت های استکباری و صهیونیستی سر می دهند. آنها ضمن اینکه از نقض گسترده حقوق بشر در عراق و فلسطین و ایالات متحده آمریکا و برخی کشور های اروپایی اطلاع دارند نظام حقوق بشر غربی را آمال و آرزوی خود قرار می دهنمد و به نفی آشکار ارزشهای اسلامی - ایرانی و حتی انسانی دست می زنند.
ولی اسلام 1400 سال پیش برای زن حقوقی معادل مرد و در مواقعی بالاتر از آن قائل شده است. زن مسلمان در سرنوشت جامعه خود دخالت دارد (بیعت زنان با حضرت امیر (ع) در غدیر خم) او بر اموال شخصی خود مسلط است و حتی بر بخشی از اموال همسرش و از همان صدر اسلام در جامعه نفوذ و ظهور داشته و دارد گرچه در مقاطعی به علت برداشتهای نادرست از دین در تنگنا بوده ولی همیشه عزت او حفظ شده و همانند زن غربی بازیچه سیاستمداران زور مدار قرار نگرفته است (نقش زنان در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی شاهد خوبی بر این مدعی است)
حال این پرسش مطرح می شود که چرا یکباره غرب رویکردش را به زن عوض کرده و او را از کنج غربت خانه بیرون کشیده و وارد عرصه های اجتماعی می کند؟
پس از انقلاب صنعتی و نیاز مبرم کارخانه داران و کارتلهای اقتصادی به نیروی کار ارزان قیمت و فراوان شعار آزادی زن و حقوق!منکوب شده او مطرح گردید. کارخانه ها از زنانی که نصف مردان حقوق دریافت می کردند پر شد و در ظاهر وابستگی زن غربی به شوهرش کمتر شد. او می توانست برای خودش درآمدی داشته باشد و از نظر مالی آینده اش تامین می شد. ولی او را از چاله در اورده و در چاه انداختند. با اختلاط زن و مرد و نبودن حریمی برای آن، معنویت در میان جوامع غربی افت کرد. خانواده مرکزیت خود را از دست داد. وفاداری زن نسبت به همسرش تحت الشعاع تحولات اجتماعی قرار گرفت.
اینک با اینهمه پیشرفت در عرصه های علوم مختلف هنوز مسئله ای بنام زن و به تبع آن مرد لاینحل مانده و هنوز بشریت تحت سیطره صهیونیسم به یک راه حل درست در رابطه با زن و مرد نرسیده است. زیادروی ها، کج روی ها، بد فهمی ها و به تبع آن تعدی ها، ظلم ها و نارسایی های روانی، مشکلات مربوط به خانواده و مشکلات مربوط به نحوه اختلاط و امتزاج و ارتباطات دو جنس هنوز جزوء مسائل حل نشده بشریت است.
الان در غرب با تزلزل خانواده تعداد زیادی زندگی مجردی دارند، خانواده ها از هم متلاشی شده و عمر خانواده ها کم شده، مردان و زنان همسر مورد علاقه خود را نمی توانند پیدا کنند.
در جوامع غربی هرکس از خانواده و توجه به کانون خانواده حرف بزند محبوب همه می شود چرا که فرهنگ غرب به بمبست رسیده و به دنبال گمشده ایست که فدای مطامع صاحبان قدرت گشته است.
وضع اسفناک جامعه غربی اندیشمندان آن دیار را هم نگران ساخته. آنان به دنبال راه حلی برای بحران گریبانگیر جامعه شان هستند. ولی در کشورهای مسلمان کسانی که شیفته ظواهر زیبای فرهنگ غرب هستند چشم خود را بر واقعیت ها بسته و می خواهند آنچه را که بر غرب رفته در اینجا هم بیازمایند، غافل از آنکه اسلام برای زن هم همانند دیگر مسائل برنامه دارد ولی باید رفت و از دل قوانین و احکام اسلامی استخراج کرد.
برخی از برنامه های اسلام برای زنان به ترتیب زیر است:
1- ایجاد نگرش صحیح به نقش زنان و ترسیم دقیق هندسه قرار گرفتن دو جنس در کنار هم.
2- ایجاد مرز مشخص بین زنان و مردان در جامعه، از جمله حجاب و ترویج فرهنگ خویشتنداری جنسی.
3- توجه به نیازهای حقیقی و فطرت زنان و قرار دادن آن در محیط خانواده برای استحکام بنیاد خانواده.
4- نقش طراز اول در تعلیم و تربیت فرزندان و ساختن همسران ایثارگر و فداکار برای جامعه و آرمانها.
5- ممانعت از تبرج و خودنمایی و اشرافیگری و مصرف زدگی و مدپرستی بانوان و سرگرم شدن آنان بر امور پست و شهوانی.
6- برابر دانستن زن و مرد در مقامات معنوی و درجات انسانی و برتر دانستن زنان بر مردان در برخی موارد.
7- تعیین وضعیت زنان در عرصه های اجتماعی، رشد و تعالی معنوی و خانوادگی و ترسیم حقوق انسانی آنان در این عرصه.
منبع: / روزنامه / اعتدال ۱۳۸۷/۰۴/۰۴
با سلام
از صحبت های شما اقا صادق این چنین استنباط گردید که غرب برای بهره برداری و نفع شخصی به ترویج بی بند وباری دست می زند
فجایع حاصل از این رویکرد در غرب چه بوده و می باشد؟
لطفا جوری بیان کنید که واقعا اگر خطری هست ،که هست. ادم این خطر را باگوشت استخوان لمس نماید:Gol::Gol:
می تو ان گفت
زنان به عنوان بردگان جدید غرب می باشند
فقط یک نقطه به سن 40 که می رسند با ید از انانبه عنوان یک مرده یاد کرد
زیرا تقریبا تمام فکر مرد غربی به سنین پایین می باشد
زن در غرب ابزاری برای ساختارهای مدرن است خبرگزاری رسا ـ اندیشمند تونسی با اشاره به استثمار زن در غرب تاکید کرد: غرب از زن به عنوان ابزار استفاده کرده و همان نگاه جاهلی را به شخصیت او دارد.
حیاة بوکراع رییس جمعیت فرهنگی الثقافه و التعدد تونس در گفتوگو با خبرنگار بین الملل خبرگزاری رسا، با تاکید بر لزوم نشر و ترویج اندیشه وحدت و یکپارچگی اسلامی در پرتو زندگی مسالمت آمیز بین پیروان همه مذاهب و ادیان اسلامی اظهار داشت: جهان اسلام باید به این اعتقاد دست پیدا کند که تنها با همزیستی و برادری میتواند به مقابله با دشمنان واحد و مشترک خود بپردازد.
وی خاطرنشان کرد: مسلمانان باید به دور از جبهه گیری علیه یکدیگر و دامن زدن به اختلافات داخلی، نسبت به توطئهها و نقشههای استکبار جهانی و رژیم اشغالگر صهیونیستی که از هر فرصتی برای ضربه زدن به جهان اسلام استفاده میکنند، هوشیار باشند.
این فعال زن تونسی، نقش زنان را در آگاهی بخشیدن به جامعه در این راستا بسیار حائز اهمیت خواند و گفت: زنان به عنوان رکن اساسی خانواده و تربیتکنندگان نسلهای آینده میتوانند در جهت گیری فرزندان خود تاثیر بسزایی داشته باشند، البته این امر نیازمند نگاه مترقی به زن در جهان اسلام است.
حیاة بوکراع با اشاره به این که شخصیت زن در غرب ابزاری برای ساختارهای مدرن است تصریح کرد: نگاه و بینش اسلام و غرب نسبت به زن کاملا متفاوت و متناقض است؛ غرب با تمام ادعاها مبنی بر اعطای آزادیهای فراوان به زنان در جامعه خود، به طرز مدرنی همان نگاه جاهلی را در پی گرفته است و صرفا از زن به عنوان یک ابزار استفاده میکند اما اسلام، زنان را از کرامت و انسانیت ویژهای برخوردار کرده است.
وی افزود: اسلام به زن به عنوان یک ظرفیت بسیار بالا نگاه میکند که با توجه به معنویت و آراستگی میتواند یک جامعه را از انحطاط به پیشرفت و سعادت هدایت کند. همه شرایط و احکامی که برای زنان نیز در نظر گرفته شده است در راستای تعالی و پیشرفت آنان است./983/ب911/ک
با تکیه بر فرمایشات مقام معظم رهبری؛
مقایسه جایگاه زن در اسلام و غرب
در پاسخ به این ادعای مضحک باید گفت که از نظر اسلام؛ زنان موهبتى الهى و از همان گوهر خلقت مردان مىباشند که در طرح نظام احسن آفرینش قرار گرفته و خداى تبارک و تعالى به خاطر آفریدن آنان (انسان، اعم از زن و مرد) به خود تبریک گفته است. با وجود این، در طول تاریخ به زنان که بخش مهمى از جامعه انسانى را تشکیل مىدهند ستم روا داشته شده، حقوق و شأن انسانى آنها رعایت نشده است . اما برای اینکه دیدگاه اسلام و غرب نسبت به حقوق زنان مقایسه شود سخنان مقام معضم رهبری را به تفصیل بیان می کنیم :
در چنین شرایطى، جا دارد زن مسلمان با تأمّل در مفاهیم اسلامى و ارزشگذاری هاى اسلامى و با دقّت در خطوطى که در نظام اسلامى براى پیشرفت زنان و مردان پیشبینى شده است، هویّت خود را بازیابى کند و قامت رساى استدلال را در مقابل سفسطهها و وسوسههاى عوامل صهیونیسم و سرمایهگذارى و زراندوزى به نمایش درآورد.
اسلام در مقابل جاهلیتى که به زن ظلم مىکرد، ایستادگى کرد؛ هم در میدان معنویت و فکر و ارزشهاى انسانى، هم در میدان حضور سیاسى و هم از همه بالاتر در عرصه خانواده.
در زمینه مسائل معنوى، زنان جزو پیشگامان حرکت معنوى انسان به سوى پیشرفتها هستند. در قرآن وقتى مىخواهد براى انسانهاى مؤمن مثال بزند، مىفرماید: «و ضرب اللَّه مثلا للذین امنوا أمرأة فرعون» « تحریم: 11 » از یک زن مثال مىزند.
آنجایى که بحث ایمان و اسلام و صبر و صدق و مجاهدت در راه به دست آوردن ارزشهاى انسانى و اسلامى و معنوى است، مىفرماید: «انّ المسلمین والسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابرات» «احزاب: 35 »در این آیه ده عنوان براى ارزشهاى معنوى ذکر مىشود؛ اسلام، ایمان، قنوت، صدق، صبر، خشوع و دیگر چیزها. زن و مرد در این میدان، دوش به دوش حرکت مىکنند و پیش مىروند؛ هر دو را ذکر مىکند. این بتِ مردگرایى را که در جاهلیّتها، همیشه به وسیله مردان و حتى به وسیله زنان پرستیده مىشد، اسلام در این آیات مىشکند و نیز در میدان مسائل سیاسى و اجتماعى، بیعت زن را یک امر لازم و یک مسأله زنده معرفى مىکند.
با تامل وملاحظه در دنیاى غرب و همین کشورهاى اروپایى که این همه مدّعى دفاع از حقوق زنان هستند - که تقریباً همهاش هم دروغ است - تا دهههاى اوّل قرن گذشته، زنان نه فقط حقِّ رأى نداشتند، و یا حقِّ گفتن و انتخاب کردن نداشتن بلکه حتی حقِّ مالکیت هم نداشتند. یعنى زن مالک اموال موروثى خودش هم نبود؛ اموال او در اختیار شوهر بود!
در اسلام بیعت زن، مالکیت زن، حضور زن در این عرصههاى اساسى سیاسى و اجتماعى، تثبیت شده است: «اذا جائک المؤمنات یبایعنک على ان لا یشرکن باللَّه». «ممتحنه: 12» زنها مىآمدند با پیغمبر بیعت مىکردند. پیغمبر اسلام نفرمود که مردها بیایند بیعت کنند و به تبع آنها، هرچه که آنها رأى دادند، هرچه که آنها پذیرفتند، زنها هم مجبور باشند قبول کنند؛ نه. گفتند زنها هم بیعت مىکنند؛ آنها هم در قبول این حکومت، در قبول این نظم اجتماعى و سیاسى شرکت مىکنند. غربیها هزار و سیصد سال در این زمینه از اسلام عقبند و این ادّعاها را مىکنند! در زمینه مالکیت نیز همینطور؛ و در زمینههاى دیگرى که مربوط به مسائل اجتماعى و سیاسى است.
خودِ الگوی فاطمهى زهرا سلاماللَّهعلیها که در دوران کودکى، در بعد از هجرت پیغمبر به مدینه، در داخل مدینه و در همهى قضایاى عمومى آن روز پدرش - که مرکز همه حوادث سیاسى اجتماعى بود - حضور داشت، نشاندهنده نقش زن در نظام اسلامى است. البته فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها قلّه این فضائل است. زنان برجسته دیگرى هم در صدر اسلام بودند؛ بامعرفت، باخرد، باعلم، حاضر در میدانها، حتى حاضر در میدانهاى جنگ؛ حتى تعدادى که نیروى بدنى داشتند، حاضر در میدان دلاورى در جنگ؛ شمشیرزنى و سربازى. البته این را اسلام براى بانوان واجب نکرده و از دوش آنها برداشته است؛ چون با طبیعت جسمى و نیز با عواطف آنها سازگار نیست.
در داخل خانواده هم، از نظر اسلام مرد موظّف است که زن را مانند گلى مراقبت کند. مىفرماید: «المرأة ریحانة»؛یععنی زن گل است.« تحفالعقول، 87»
این مربوط به میدانهاى سیاسى و اجتماعى و تحصیل علم و مبارزات گوناگون اجتماعى و سیاسى نیست؛ این مربوط به داخل خانواده است. «المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة»؛« تحفالعقول، 87» این چشم و دید خطابینى را که گمان مىکرد زن در داخل خانه موظّف به انجام خدمات است، پیغمبر با این بیان تخطئه کرده است. زن مانند گلى است که باید او را مراقبت کرد. با این چشم باید به این موجود داراى لطافتهاى روحى و جسمى نگاه کرد. این نظر اسلام است. هم خصوصیت زنانگى زن که همه احساسات و خواستهاى او بر اساس این خصوصیت زنانگى است، حفظ شده است، بر او تحمیل نشده است، از او خواسته نشده است، که در حالى که زن است، مثل مرد فکر کند، مثل مرد کار کند، مثل مرد بخواهد - یعنى خصوصیت زن بودن که یک خصوصیت طبیعى و فطرى و محور همه احساسات و تلاشهاى زنانه است، در دید اسلامى حفظ شده - هم درعینحال، میدان علم، میدان معنویت، میدان تقوا و میدان سیاسى، بر روى او باز شده است و او، هم به کسب علم تشویق شده است و هم به حضور در میدانهاى گوناگون اجتماعى و سیاسى.آن وقت در داخل خانواده هم به مرد گفتهاند که حقّ تکلیف، تحمیل، زیادهروى، اعمال قدرتهاى جاهلانه و غیر قانونى ندارد. این، آن نگاه اسلامى است.
با همین نگاه بود که وقتى نهضت اسلامى به مرحله انقلاب اسلامى رسید و زنان با همان برداشت طبیعى که از اسلام در جامعه زنانه بود، جلو افتادند؛ امام فرمودند - و درست هم فرمودند - که: اگر زنان در این نهضت همکارى نمىکردند، انقلاب هم پیروز نمىشد. یقیناً اگر زنها در داخل خیابانها و در راهپیماییهاى عظیم حضور پیدا نمىکردند - آن حضور عظیم و باشکوه زنان در دوران انقلاب - انقلاب پیروز نمىشد.
غربیها درباره جنس زن باید پاسخگو باشند؛ چون آنها به زن خیانت کردند. تمدّن غربى به زن هیچ نداده است. اگر پیشرفت علمى، سیاسى و فکرى هم در زنان دیده مىشود، مال خود زنهاست. در هر کشورى چنین پیشزفتهایى نصیب زنان شود - که در ایران اسلامى و در کشورهاى دیگر هم شده است - مال خود زنهاست. آنچه که غربیها به آن دامن زدند و تمدّن غربى پایهگذار خشت کج و بناى کجش بود، بىبندوبارى و ابتذال زنانه است. زن را به ابتذال کشاندهاند و داخل خانواده او را هم اصلاح نکردهاند. مکرّر در مطبوعات امریکایى و اروپایى، میزان بالاى زنآزاریها و شکنجهها و بىمهریها منتشر شده است. فرهنگ غربى در مورد زن و بىبندوبارى و به ابتذال کشاندن زنان آن مناطق، موجب شده است که بنیان خانواده، سُست و متزلزل گردد و خیانت زن و مرد به یکدیگر، در داخل خانواده چندان مهم شمرده نشود. این گناه نیست؟ این خیانت به جنس زن نیست؟ با این فرهنگ، از همه دنیا هم طلبکارند؛ در حالى که باید بدهکار باشند! فرهنگ غربى در مورد زنان باید در موضع مدافع قرار گیرد؛ باید از خودش دفاع کند؛ باید توضیح بدهد؛ اما غلبه و سلطه سرمایهدارى و رسانههاى مستکبرِ جبّارِ غربى، قضیه را بعکس مىکنند؛ آنها مىشوند طلبکار؛ آنها مىشوند مدافع حقوق زن به قول خودشان و به اصطلاح خودشان! در حالى که چنین چیزى نیست. البته در بین غربیها هم مسلّماً متفکّرانى، فلاسفهاى و انسانهاى صادق و صالحى هستند که صادقانه فکر مىکنند و حرف مىزنند. آنچه که بیان می شود، گرایش عمومى فرهنگ و تمدّن غربى به زیان زن و علیه زن است.
زن ایرانى در ایران اسلامى، باید کوششش این باشد که هویّت والاى زن اسلامى را آنچنان زنده کند که چشم دنیا را به خود جلب کند. این امروز وظیفهاى است بر دوش زنان مسلمان؛ بخصوص زنان جوان و دختران دانشآموز و دانشجو.
هویّت اسلامى این است که زن در عین اینکه هویّت و خصوصیت زنانه خود را حفظ مىکند - که طبیعت و فطرت است و براى هر جنسى خصوصیات آن جنس ارزش است - یعنى آن احساسات رقیق را، عواطف جوشان را، آن مهر و محبت را، آن رقّت را، آن صفا و درخشندگى زنانه را براى خود حفظ مىکند ، درعینحال، هم باید در میدان ارزشهاى معنوى - مثل علم، مثل عبادت، تقرّب به خدا، معرفت الهى و سیر وادیهاى عرفان - پیشروى کند، هم در عرصه مسائل اجتماعى و سیاسى و ایستادگى و صبر و مقاومت و حضور سیاسى و خواست سیاسى و درک و هوش سیاسى، شناخت کشور خود، شناخت آینده خود، شناخت هدفهاى ملى و بزرگ و اهداف اسلامى مربوط به کشورهاى اسلامى و ملتهاى اسلامى، شناخت توطئههاى دشمن، شناخت دشمن، شناخت روشهاى دشمن باید روزبهروز پیشرفت کند و هم در زمینه ایجاد عدل و انصاف و محیط آرامش و سکونت در داخل خانواده باید پیشرفت داشته باشد. اگر قوانینى لازم است، اگر تصحیح و اصلاحى در مسائلى که به اینجا منتهى مىشود، لازم است، زنان، زنان باسواد، زنان آگاه، زنان بامعرفت، در همه این میدانها بایستى پیشروى کنند؛ الگوى زن را نشان بدهند؛ بگویند زن مسلمان زنى است که هم دین خود را، حجاب خود را، زنانگى خود را، ظرافتها و رقّتها و لطافتهاى خود را حفظ مىکند؛ هم از حق خود دفاع مىکند؛ هم در میدان معنویت و علم و تحقیق و تقرّب به خدا پیشروى مىکند و شخصیتهاى برجستهاى را نشان مىدهد و هم در میدان سیاسى حضور دارد. این مىشود الگویى براى زنان.
شما بدانید زنان مسلمان در بسیارى از نقاط دنیا، امروز به شما نگاه مىکنند و از شما یاد مىگیرند. اینکه مىبینید در بعضى از کشورهاى غربى، در بعضى از کشورهاى مسلمان اما با حکومتهاى غیر اسلامى، اینطور حجاب اسلامى مورد تهاجم دشمنان دین قرار مىگیرد، این نشان دهنده گرایش زنان به حجاب است. در کشورهاى همسایه ما، آنجاهایى که به حجاب اهتمام نمىشد؛ در بعضی کشورهاى اسلامى که هرگز اسمى از حجاب در آنجا آورده نمىشد؛ در مدت بیست ساله بعد از انقلاب، زنان؛ بخصوص زنان روشنفکر و بخصوص دختران دانشجو، به حجاب گرایش پیدا کردند؛ علاقه پیدا کردند؛ رو آوردند و حجاب را حفظ کردند؛ که نمونههایش علاوه بر اینها در کشورهاى غربى هم مشاهده شده است.
بدانید امروز در هیچ جاى دنیا زنانى که مثل این مادران شهداى ما، مادر دو شهید، مادر سه شهید، مادر چهار شهید باشند، نیستند. در جامعه ما، مادرانى با این خصوصیات که از پدرها بهتر ، قویتر و آگاهانهتر ایستادند، در این میدان بسیارند. این همان تربیت اسلامى است؛ این همان دامان پاک و مطهّر و نورانى فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیهاست، زنان ایرانی دخترانِ فاطمه هستند؛ فرزندان فاطمه زهرا هستند؛ دنبالهروان فاطمه زهرا هستند. منبع: رسا
خدمت یا خیانت غرب به زنان
در فلسفه غرب سالهاست که انسان از ارزش و اعتبار افتاده است. انسان از نظر غربى تا حد یک ماشین تنزل کرده، روح و اصالت انسان مورد انکار واقع شده است. فلسفه غربى انسان را ماشینى مىپندارد که محرک او جز منافع اقتصادى چیز دیگرى نیست. اخلاق، فلسفه، دین و هنر همه مسائلى کم اهمیت و رو بناهایى هستند که زیربناى آنها طرز تولید و پخش و تقسیم ثروت است. در حقیقت معنویت و ارزشهاى اخلاقى جلوهها و مظاهر جنبههاى مادى زندگى انسان است. (1)
اساساً فرهنگ جدید غرب براساس منفعتطلبى و سوداگرى و در راستاى تقویت نظام سرمایهدارى غرب شکل گرفته است و نتیجه طبیعى سوداگرایى و فردمحورى چیزى جز تضاد منافع میان افراد و گروههاى اجتماعى نیست و در حقیقت تشکیل جمعیتهاى دفاع از حقوق زنان و اصل قرار گرفتن حقوق در برابر اخلاق، عمدتاً رهاورد همین دیدگاههاست. (2)
افراط و تفریط همیشه، بزرگترین قربانگاه حقیقت بوده است. روزگارى همین اروپائیان چنان به ورطه تفریط افتاده بودند که انسان را مساوى با مذکر مىپنداشتند و زن را در عداد سایر جانواران مىانگاشتند و براى وى جز نفس کشیدن هیچ حقى قائل نبودند و لذا به جرئت مىتوان گفت ستمهاى روا شده بر زن در اروپا بزرگترین و کهنترین ستمهاى تاریخ بشرى است. ولى امروز به گونهاى افراطآمیز به برترانگارى زنان پاى مىفشارند و همه چیز را از زاویه زنگرایى مىنگرند. (3)
زن در انقلاب صنعتى اروپا
وقوع انقلاب صنعتى در قرن نوزدهم در گسترش و تعمیق جنبشهاى اجتماعى زنان اروپایى تأثیر بسزایى داشت.
پیدایش صنایع بزرگ و متمرکز و رقابت شدید کارفرمایان در تولید کالاهاى ارزانتر براى به دست آوردن بازارهاى خارجى، سبب شد که آنان به زنان به عنوان نیروى کار ارزان و مطیع توجه ویژهاى پیدا کنند. جذب زنان به بازار کار مشکلات فراوانى را در پى داشت. از یکسو، بسیارى از مردان از کارخانه اخراج شدند از سوى دیگر، فشار کار طاقتفرسا در کارخانجات، مشکلات جسمى و روحى فراوانى را بر زنان تحمیل کرد. (4)
در قرن بیستم براى اولین بار مسئله «حقوق زن» در برابر حقوق مرد عنوان شد، انگلستان که قدیمىترین کشور دمکرات به شمار مىرود فقط در اوایل قرن بیستم براى زن و مرد حقوق مساوى قائل شد. دول متحده آمریکا با آنکه در قرن هجده ضمن اعلان استقلال به حقوق عمومى بشر اعتراف کرده بودند در سال 1920 میلادى قانون تساوى زن و مرد را در حقوق سیاسى تصویب کردند و همچنین فرانسه در قرن بیستم تسلیم این امر شد. (5)
تمدن غرب هنگامى به حقوق زنان اعتراف کرد و به نداى حقخواهى زنان پاسخ مثبت داد که نظام سرمایهدارى به نیروى کار زنان نیازمند شد. ویل دورانت، مورخ معاصر آمریکایى مىگوید: نخستین قدم براى آزادى مادربزرگان ما قانون 1882 بود به موجب این قانون زنان بریتانیاى کبیر از امتیاز بىسابقهاى برخوردار مىشدند و آن اینکه پولى را که به دست مىآوردند حق داشتند براى خود نگه دارند. سرمایهداران این حق را براى زنان قائل شدند تا بتوانند آنان را به کارخانهها بکشانند... انقلاب صنعتى زنان را از بندگى و جان کندن در خانه رهانیده، گرفتار جان کندن در مغازه و کارخانه کرده است. (6)
نهضتى که در اروپا براى احقاق حقوق پایمال شده زن صورت گرفت، به دلیل اینکه دیر به این فکر افتاده بودند با دستپاچگى و عجله زیادى انجام گرفت. این نهضت یک سلسله بدبختىها را از زن گرفت و حقوق زیادى به او داد و درهاى بستهاى را به روى او باز کرد. اما در عوض بدبختىها و بیچارگىهاى دیگرى براى خود زن و مشکلات و بحرانهایى براى جامعه بشریت به وجود آورد. (7)
حق مالکیت و آزادى، گام نخست در بردگى جدید زنان
طرح شعار مالکیت زنان مىتوانست به عنوان عاملى در جذب بیشتر آنان به بازار کار به حساب آید. بنابراین کارفرمایان از اولین مدافعان حق مالکیت زنان بودند.
در حقیقت زن اروپایى براى آزادى و حق مالکیت خود از «ماشین» باید تشکر کند نه از آدم. و در مقابل چرخهاى عظیم ماشین باید سر تعظیم فرود آورد نه در مقابل مردان اروپایى. آزمندى و حرص صاحبان کارخانهها بود که براى اینکه سود بیشترى ببرند و مزد کمترى بدهند، قانون استقلال اقتصادى را در مجلس انگلستان گذراند. (8)
زن غربى تا نیم قرن پیش، از بدبختترین زنان دنیا بود حتى در اموال خود نیازمند قیمومت شوهر بود. به اقرار خود غربىها در قرون وسطى زن شرقى از زن غربى وضع بسیار بهترى داشته است.
واژههایى از قبیل «مقام زن» و «حقوق بشر» ترنمى خوشآهنگ است. این ندا از سال 1945 به مدت بیش از پنجاه سال در دنیا طنین افکنده و آثار ناخوشایند آن در حرکتها و تشکلهاى ایجاد شده در دنیا، بخوبى به چشم مىخورد. آن چنانکه سردمداران نهضتهاى آزادى زنان در جهان حیرتزده اعتراف مىکنند که ممکن است زنان امروزه به آزادى و برابرى رسیده باشند و لیکن هیچ گاه به این فلاکت و بدبختى نبودهاند. (9)
زنان غربى در واقع برده آزادى خود شدهاند. آنها توسط حلقه آزادى محاصره گشتهاند در حالى که حلقه زندگى را از دست دادهاند.
بزرگترین رهاورد غرب براى زنان آن بود که با طرح شعار تساوى زن و مرد، زنان را از جایگاه قدرتنمایى آنان - یعنى محیط خانواده - خارج نموده و روانه میدانهایى کرد که قدرت برابرى با مردان را در آن حوزهها نداشتند، باید دید غرب با طرح تشابه حقوقى زن و مرد چه ارمغانى براى زنان داشته است. به نظر پارهاى از محققان، در دنیاى غرب از شعار «تشابه» بیش از همه زنها صدمه دیدهاند زیرا به بهانه تشابه زن و مرد، تقسیم مسئولیتهاى خانوادگى به طور مساوى میان زن و مرد مطرح شد و مهریه و نفقه به بهانه آنکه توهین به شخصیت مستقل زن به حساب مىآید و زن را موجودى وابسته مىانگارد، از میان رفت و زنان ناچار شدند براى تأمین مالى و براى به دست آوردن شخصیت اجتماعى، به بازارهاى کار هجوم آورند. اما از سوى دیگر، زنان به دلیل دغدغه مسائل خانوادگى و تفاوتهاى استعدادى از امکان رقابت کافى با مردان، به ویژه در سمتهاى مدیریتى، عاجز ماندند. مهدکودکها و پانسیونها مىتوانست تا حدودى از دغدغه آنان بکاهد و غذاهاى آماده تا اندازهاى مىتوانست خلا حضور آنان در منزل را پر کند. اما در عمل، زنان بیش از مردان از نظر روحى و جسمى فرسوده مىشدند و مجبور بودند علاوه بر فعالیتهاى شغلى، فشار کار خانگى را هم تحمل کنند. از همه مهمتر آنکه زنان شاغل عملاً قدرت ابتکار در میدان خانواده را به عنوان مادر و همسر از دست دادند. (10)
تزلزل بنیان خانواده و طلاقهاى زودهنگام، کودکان و نوجوانان آواره، زنان بىسرپرست، سوءاستفادههاى جنسى و حتى مسائلى از قبیل همجنسبازى یا همزیستى به جاى زناشویى، خانوادههاى تک والد و دهها معضله اجتماعى دیگر، غالباً ریشه در جابجایى نقشهاى مردان و زنان و غفلت از جایگاه واقعى هر کدام از آنان دارد.
فرایند جدایى زنان از خانواده
نگاه فرهنگ غرب به خانواده به گونهاى است که ارزش خانواده را گاه تا سر حد یک هم سفرهگى و هم خانگى ساده تنزل مىدهد.
مونا شارن، نویسنده آمریکایى در مقالهاى تحت عنوان «اشتباه فمینیستها» مىنویسد: «آزادى زنان براى ما افزایش درآمد، سیگار ویژه زنان، حق انتخاب براى تنها زیستن و تشکیل خانواده یک نفره، ایجاد مراکز بحران تجاوز، اعتبارات فردى، عشق آزاد و زنان متخصص بیمارىهاى زنان را به ارمغان آورد و لیکن در ازاى آن چیزى را به غارت برده که خوشبختى بسیارى از زنان در گرو آن است و آن وجود «همسر» و «خانواده» است». (11)
امروزه در جوامع غربى با تزلزل خانواده تعداد زندگىهاى مجردى رو به افزایش است. خانوادهها از هم متلاشى شده و عمر خانوادهها کم شده، مردان و زنان همسر مورد علاقه خود را نمىتوانند پیدا کنند.
تبدیل مدل خانواده در روند مدرن شدن، به این شکل بوده که از گسترده به هستهاى و از هستهاى سنتى به هستهاى مدرن و از هستهاى به روابط آزاد و خانوادههاى تک والدى تغییر شکل داده است. در واقع در مسیر این تغییر، زنان به جایگزین دیگرى براى تکمیل کمبودهاى عاطفى خود که آنها را به هر حال به «پیوند» دعوت مىکرد، نیازمند شدند. خانم تونى گرنت در این زمینه مىگوید: زنان در شرایط جدید به جاى پیوند با مردى به نام «شوهر» با شغل خود پیوند خوردند. (12)
شولامیت فایرستون براساس نگاه ضد ارزشى خود به خصوصیات جنسى زن معتقد است که تکنولوژى جدید در حال تکوین با میسر ساختن لقاح بدون مجامعت، ایجاد جنین خارج از رحم و بزرگ کردن بچه بیرون از خانواده، زنان را آزاد خواهد کرد! (13)
هواداران افراطى نهضت حقوق زنان در غرب بر این عقیدهاند که: تعهد و تلاش براى استحکام پایههاى زندگى زناشویى، یک تلاش بىارزش است؛ و باید وقت و انرژى آنان صرف تولید کالا و رونق بازار شود. در نگاه اینان کانون گرم خانواده، وابستگى، تعلق و روابط متعهدانه زن و مرد در خانه، باید جاى خود را به روابط آزاد یا خانوادههاى بدون تعهد ازدواج بدهد و پرورش فرزندان نوعى اتلاف وقت و منفور و ضد ارزش نامیده شود!!
استقلالخواهى (غربى) بستر جدایى از هویت
هر چند شعارهاى فمینیستى از جمله استقلالطلبى و به دستگیرى مواضع قدرت، گروهى از زنان را تهییج کرد، اما پس از مدتى کوتاه، زنان کم هویت و سرخورده را به جامعه تحویل داد. زنانى که عشق مادرى و همسرى را چندان که باید تجربه نکرده بودند به گفته نیکلاس دیویدسن، گرچه پیش از این گاه با زن به مثابه کالاى جنسى رفتار مىشد اما امروزه زن اساساً اعتبار جنسیتى خود را از دست داده است و اگر پیش از این، عامل اصلى بىارزش نمودن زنان، مردان بودهاند، امروزه خود زنها این کار را انجام مىدهند. (14)
زنان در غرب به دلیل تنهایى ناشى از استقلالطلبى دچار بیمارىهاى روحى جدیدى شدهاند. یکى از پایهگذاران نهضتهاى فمینیستى اعتقاد دارد که زنان امروز دچار بحران و مشکلات جدیدى شدهاند که فاقد هر گونه اسمى است. بتى فریدان چنین عقیده دارد: امروزه تنهایى زنان مستقل سلامت روانى آنها را تهدید مىکند او مىافزاید: اکنون زنان به یک بحران جدید هویت مبتلا شدهاند که اسم خاصى ندارد. چطور ممکن است زنان که در چنین مشکلات و بحرانهاى بغرنج و خطرآفرینى بسر مىبرند، خوشبخت نامیده شوند. اگر زنان به آنچه که مىخواستند رسیدهاند، پس دیگر مشکل چیست؟ جواب این معما یک چیز بیشتر نیست و آن همان باصطلاح برابرى حقوق مرد و زن است که موجب همه این بلایا شده است. زنان، افسرده و غمگین هستند چون آزادند. در واقع زنان اسیر و برده آزادى خود شدهاند... حرکت و نهضت زنان براى کسب آزادى و برابرى که بارها در گوش ما زمزمه مىشد، دشمن سرسخت خود زنان شده است. (15)
اشتغال زنان و اهرم قدرتمند سرمایهدارى غربى
طرح مسئله آزادى و اشتغال زنان در غرب عمدتاً از دریچه نگاه اقتصادى مطرح شده است و به تأثیرات آن در تولید ناخالص ملى و پر کردن سبد درآمد خانواده توجه شده است. در این دیدگاه نقش مادرى و همسرى به شدت تحقیر مىشود و نه تنها به این فعالیت عمیق فرهنگى و انسانساز توجه نمىشود بلکه حتى از تأثیر اقتصادى خانهدارى و نقش آن در بهرهورى اقتصادى جامعه غفلت مىشود. (16)
از سوى جمعیتشناسان و محققان اجتماعى، اشتغال بانوان و ایجاد فرصتهاى شغلى برابر با مردان از جمله عوامل اصلى کاهش میزان رشد جمعیت و رشد منفى آن در کشورهاى غربى و صنعتى معرفى شده است. (17)
با انقلاب صنعتى، شبکه سرمایهدارى نیز فشار خود را در راستاى اشتغال زنان در فعالیتهاى صنعتى افزایش دادند بدون آنکه براى کانون خانواده و نقش حیاتى زن به عنوان همسر و مادر، برنامهاى اندیشیده باشند. به نام آزادى زن و برابرى او با مرد، جایگاه والاى زن به عنوان مربى جامعه لگدمال شد و ارزش اقتصادى کار وى جانشین نقش تربیتى او گردید. (18)
از اشتغال زنان در جهان غرب همواره به عنوان یک حربه سیاسى استفاده شده و از حضور و وجود زنان در مقاطع زمانى مختلف در راستاى تحقق اهداف سیاسى و اقتصادى و تفکرات سرمایهدارى بهرهجویى شده است.
جوامع صنعتى غرب نیز در حرکتى هماهنگ، با نادیدهانگارى تفاوتهاى زیستى و غریزى زنان و مردان، فرصتهاى مساوى و متعددى براى اشتغال زنان - حتى در کارهایى مانند معمارى، مهندسى، معدن، بنایى، ارتش و... که تا پیش از این به مردان اختصاص داشت - فراهم آوردند. اما تفاوتهاى واقعى نادیده گرفته شده، معادله را به نفع مردان و به ضرر زنان تغییر داد. قدرت برتر جسمانى و تمایلات شدید غریزى مردانه از یکسو، و زیبایى و ضعف جسمانى، لطافت روح، رقت قلب و عاطفى بودن زنان در مقایسه با مردان از سوى دیگر، موجب شد اذیت و آزار زنان از سوى مردان در محیط کار به وقوع بپیوندد.
اشتغال بانوان اگر چه با هدف ایجاد برابرى اقتصادى و اجتماعى میان زنان و مردان مطرح شد ولى عملاً نابرابرىهاى به مراتب شدیدترى را بر زنان در غرب تحمیل کرد. به عبارت دیگر اشتغال زنانه نه تنها به برابرى زنان و مردان کمکى نکرد، بلکه نابرابرىهاى موجود را تعمیق کرد و مشکلات گستردهترى را براى آنان به ارمغان آورد، زیرا از یکسو به تعدد نقشها و مسئولیتهاى زنان انجامید و از سوى دیگر آزار جنسى و تحقیر زنان در محل کار را به دنبال داشت به باور جامعهشناسان غربى دو پدیده فشار مضاعف و آزار جنسى از جمله پیامدهاى منفى اشتغال زنان در کشورهاى صنعتى غرب بوده است. (19)
زنان غربى و دنیاى مدرنیزه پیشرو
اصرار غربىها بر آزادى زن - البته به معناى عریان کردن و بىمقدار کردن او - براى این بوده که قشر عظیم زنان و به واسطه آنها مردان را نیز از معنویت به سوى رذیلت سوق دهند. پس از انقلاب صنعتى و نیاز مبرم کارخانهداران و کارتلهاى اقتصادى به نیروى کار ارزان قیمت و فراوان، شعار آزادى زن و حقوق! منکوب شده او مطرح گردید.
کارخانهها از زنانى که نصف مردان حقوق دریافت مىکردند پر شد و در ظاهر وابستگى زن غربى به شوهرش کمتر شد. او مىتوانست براى خودش درآمدى داشته باشد و از نظر مالى آیندهاش تأمین باشد. ولى او را از چاله در آورده و در چاه انداختند. با اختلاط زن و مرد و نبودن حریمى براى آن، معنویت در میان جوامع غربى افت کرد خانواده مرکزیت خود را از دست داد و وفادارى زن نسبت به همسرش تحتالشعاع تحولات اجتماعى قرار گرفت. (20)
دوران جدید، علىرغم تأمین برخى امتیازات مادى براى زنان غربى، جایگاه اصلى آنان را احیا نکرد. شخصیت انسانى زنان به شکل مدرنى مورد بىحرمتى قرار گرفت؛ امنیت و آرامش زنان از آنان گرفته شد و چیزى جایگزین نشد تا خلاء را جبران کند زنگرایان افراطى با نام دفاع از زن، به انکار جنسیت و طبیعت زن پرداختند و در حقیقت به نام خدمت به زنان خیانت کردند آنان براى شخصیتدهى به زن راه چاره را در تغییر جنسیت یافتند.
در دنیاى مدرن دوباره زن به جایگاه باستانى و قرون وسطایى خود برگردانده شد و علىرغم حضور در میان مردان، دیگر بار به کنارههاى جامعه بشرى رانده شد؛ مردان همچنان به عنوان محور و اصل باقى ماندند. تفاوت اساسى در وضعیت زنان متمدن امروز با دنیاى گذشته در این است که در گذشته زنان در خانه و خانواده بودند و در کنار فرزندان و همسر زندگى مىکردند ولى به آنان ظلم مىشد و بسیارى از حقوقشان نادیده گرفته مىشد ولى اکنون زن مدرن غربى محیط خانه و خانواده را از دست داده است، کسى متکفل مخارج او نیست در کنار همسر و فرزند نیست و از حقوق اساسى هم عملاً محروم است!!
در نظامهاى مدعى آزادسازى زنان، این بار به نام آزادى زنان و رهایى از سلطه مرد و استقلال در تصمیمگیرى دوباره مورد سوءاستفادههاى اقتصادى و جنسى قرار مىگیرد. جداسازى زنان از قید خانواده و ارزشهاى انسانى هیچ گاه نمىتواند به معناى حرمتگذارى به آنان باشد. بلکه مفهوم صریح چنین رفتارى، قانونى ساختن هر گونه استفاده سوء از زنان براى سوءاستفادهچیان مىباشد.
براساس اصول سوداگرایانه نظام سرمایهدارى، زنان به عنوان ابزار سودرسانى، متنها از طریق اعمال و ترویج فرهنگ مصرفگرایانه در خانواده، استثمار مىشوند و موفقعیت و شخصیت آنان در حد «ابزار مصرف» نظام سوداندوزى و ملعبه دست و زراندوزان شهوتپرست تنزل مىکند. (21)
مادرى و همسرى دو لغت تغییر یافته
یکى از مهمترین و بدترین سیاستهاى غربى در مورد زنان ایجاد دگرگونى در ساختار خانواده، و سوق دادن آنان به مشاغل عمومى و تضعیف نقش مادران در نهاد خانواده مىباشد. به عقیده سیمون دوبوار فمینیست مشهور غربى آنچه زن را در قید بندگى نگه مىدارد دو نهاد عمده ازدواج و مادرى است! وى نظام خانواده را به عنوان رکنى براى حیات اجتماعى و پرورش انسانهاى سالم، به شدت مورد حمله قرار داده و ازدواج را نوعى فحشاى عمومى و عامل بدبختى زنان دانست!!
طرفداران نهضت زنگرایى چنین تبلیغ مىکنند که ازدواج، زن را موجودى خانهدار، فرزندزا و مرد را به نانآور، پدر و من اصلى تبدیل مىکند و به همین دلیل که مردان حتى در نزدیکترین نوع روابط، زنان را زیر سلطه خود در مىآورند زنان باید جدا از مردان زندگى کنند به همین جهت نظریه «زوج آزاد» آسانترین راه براى رهایى از بردگى ازدواج است. نظریه «زوج آزاد» نوعى همزیستى مشترک میان زن و مرد است که بر مبناى آن هیچ مسئولیت حقوقى بر عهده طرفین نمىآید بلکه فقط پاسخى به نیازهاى جنسى، بدون در نظر گرفتن وجوه عاطفى آن است و این بدترین نوع ظلم به زن است. (22)
غرب تلاش مىکند تا با تأکید بر اهمیت دورى نمودن زنان از نقشهاى سنتى خویش مانند ازدواج و مادرى، تعریف تازهاى از زن ارائه نماید که بر مبناى آن زن هویت زن بودن خود را هم از دست مىدهد.
فمینیسم یعنى زن بودن ممنوع
فمینیسم، ظلم انسان سکولار به زن غربى است عبارت غربى «زن ساخته مىشود، متولد نمىشود» مصداق عینى زن بودن ممنوع، مىباشد این عبارت یعنى تحمیل زن بودن به زن، به جنگ حقیقت رفتن، تفسیر خشن از یک حقیقت لطیف و مردانگى کردن زنان تا رسیدن به برابرى. (23)
اندیشه فمینیستى از آثار تفکرات سکولاریسم، لیبرالیسم و اومانیسم است و تنها در قلمرو «هوس مدارى» و «آزادى مطلق» و «عدم توجه به وحى و احکام دینى» قابل طرح است. (24)
نهضت فمینیسم مولود شایسته و بایسته رنسانس و مبتنى بر جهانبینى غرب جدید با محوریت اومانیسم است.
رهاوردى که دیدگاههاى افراطى فمینیستى براى زنان غربى آورده است اگر چه در ظاهر به گسترش روابط نامشروع ختم مىشود ولى واقعیت پنهان آن سقط جنین، موالید نامشروع، خشونت و تجاوز به زنان، خانوادههاى تک والدینى، بیمارىهاى عفونى، واخوردگى جنسى و گرایش به همجنسبازى، روسپىگرى و فروپاشى بنیاد خانواده است، که از آن به بحران اخلاق و خانواده در غرب یاد مىکنند. (25)
زنانى که نمىتوانند زن باشند
خانم وندى شیلت نویسنده و منتقد آمریکایى زن دنیاى غرب را چنین توصیف مىکند: چقدر خوشبختم که در عصر آزادى زندگى مىکنم! این روزها یک دختر مىتواند پزشک یا قاضى شود، در ارتش ثبتنام کند، به تیم بکستبال بپیوندد، مىتواند مدارج شغلى را طى کند، بچههاى خودش را در مهدکودکها رها
کند و هر قدر دلش مىخواهد سقط جنین داشته باشد. گزینههاى جنسى او دیگر محدود نیستند، روابط جنسى نامشروع پیش از ازدواج و پس از ازدواج براى وى امکانپذیراست. به طور خلاصه یک دختر مىتواند هر کارى که دلش مىخواهد انجام دهد، هر چه مىخواهد بشود، تنها یک استثنا وجود دارد: او نمىتواند یک زن باشد! (26)
زنان بىشرمو حیا
در نظر فمینیستهاى افراطى وضع طورى است که عشق عاطفى و تعلقات خانوادگى زنان به باد استهزا گرفته مىشود و کسانى که بخواهند این عشق حقیقى را محقق کنند، نامتعادل محسوب مىشوند. و عملاً در چنین شرایطى حق زنان براى داشتن پاکدامنى و ابراز حیا، از آنان سلب شده است در نگاه زن گرایان افراطى اساساً شرم و حیا تحمل نمىشود! زن هر چه جسورتر باشد مستقلتر خواهد بود و تنها چنین زنى توانایى برابرى با مردان را دارند در حالى که به گفته وندى شیلت نویسنده آمریکایى جامعهاى که علیه شرم و حیا اعلام جنگ کرده، دشمن زنان است. (27)
شیلت تأکید دارد: ما در دورانى از حیات غرب زندگى مىکنیم که در آن شرم و حیا وجود ندارد. (28)
دنیاى پوشالى فمینیسم
توضیح فمینیسم در باره وضع اسفبار زنان در جهان چیست؟ چرا با آنکه یک سوم نیروى کار انسانى جهان را زنان تشکیل مىدهند، اما کمتر از یک درصد از مالکیت جهان برخوردارند!! و در مقابل 70 درصد فقیران جهان را زنان تشکیل مىدهند.
چرا حقوق بنیادى و اساسى زنان فراموش شده و هر لحظه در سراسر جهان علىالخصوص در کشورهاى غربى، تحت عنوان مالکیت تن، کرامت و حرمت زنان و به ویژه دختران جوان براى تأمین عیش و نوش مردان پایمال مىشود؟!
چرا هر اندازه روند دفاع از حقوق زنان اوج مىگیرد، روند اجحاف به حقوق زنان به ویژه در حوزه حقوق بنیادى و انسانى ایشان بیشتر مىشود؟ اعلام رسمى سود 256 میلیارد دلارى از تجارت اینترنتى سکس در جهان، نشانگر آن است که دنیاى غرب همچنان گستاخانه به تحقیر و نادیده گرفتن کرامت زنان مشغول است
و از این بابت هیچ فریاد و اعتراضى از طرف فمینیستها بر سر آنان فرود نمىآید و لذا در حاشیه امن از هر گونه نقد و اعتراض قرار دارند.
انتظار مىرفت جنبش فمینیستى افقهاى تازهاى را فراروى زنان بگشاید و آنان را به جایگاه امن و ایدهآل سوق دهد، ولى متأسفانه باید گفت، این جنبش خدمت بزرگى را به اقتصاد کاپیتالیسم (سرمایهدارى) و به فرهنگ هدونیسم (لذتمدارى) نموده است. (29)
فمینیسمها پیوسته در تبلیغات و شعارهاى خود این نکته را فریاد مىزنند که زنان از سوى جامعه مردسالار تحت فشار هستند و مردان همگى به صورت بالقوه مهاجم، متجاوز، آزاررسان و یا از نظر روانى دچار مشکل هستند. این در حالى است که فمینیسم ارزشهاى اخلاقى را به کلى از بین برده است.
دوستى سالم میان افراد را تضعیف کرده همجنسبازى را تشویق و ترغیب مىکند. آنها نه تنها پاکدامنى را که امرى طبیعى و فطرى براى زنان است فضیلت نمىدانند که آشکارا بىبندو بارى و هرزگى را تشویق مىکنند.
زن همپاى مرد در نگاه ویلدورانت متفکر غربى
در اروپا تا حدود 1900، زن کمتر داراى حقى بود که مرد ناگزیر باشد که از روى قانون آن را محترم بدارد. صنعتى شدن زنان، به طور طبیعى کار خانگى را از میان برد افزایش ماشینها و فراوانى محصول با روشهاى تازه در به کار انداختن نیرو، قیمت را ارزانتر کرد. کارخانهها صدها کار خانگى را که به مشاغل زنان تنوع مىبخشید، یکى پس از دیگرى از دست آنان گرفتند. بیرون رفتن زن از خانه و پیدا کردن کار در کارخانه به او وجهه و اعتبار مىبخشید. او مىخواست تا کارى را که از دستش رفته است باز یابد و مىدانست که اگر کار نکند، طفیلى و بىمعنى خواهد گشت... بدین گونه زنان عملاً از مادر شدن گریزان گشتند و شوهرانشان نیز تا حد زیادى با آنان همراه شدند و ندانستند که خرج کودکان، کمتر از خرج میخانههاست... وسایل پیشگیرى از باردارى، دور را به کمال رساند دیگر زن فارغ از حال بچه، آخرین وظیفهاى را که مىبایست خانه را محیطى پر معنى و قابل تحمل کند رها کرد و روى به اداره و کارخانه و... نهاد. مغرورانه در مغازه کنار مرد ایستاد و مثل او کار کرد، فکر کرد و سخن گفت.
زن عادات نیک و بد این مرد را یکى پس از دیگرى یاد گرفت؛ مانند او سیگار کشید، مانند او شلوار پوشید و موى سرش را مثل او اصلاح کرد و در بىاعتنایى به مقدسات و در الحاد، به رفتار او گرایید. همانندى روزانه، مردان را زنانه و زنان را مردانه ساخت. مشاغل همسان و محیط یکسان و دواعى یکسان، هر دو جنس را تقریباً به یک شکل در آوردند. (30)
دختر متولد شده در مهد تفکر آزادى زن
... چنین دخترى وقتى به دنیا آمد، وضعیت مادرى مادرش یک وظیفه اجتماعى تلقى مىشود، به این معنا که دولت براى کاهش مزاحمت تولد او، جایگزین مادرش مىشود تا مادر بتواند آزاد زندگى کند. نسبت او به مادر، مانند همه افراد و نهادهاى دیگرى است که در جامعه براى حمایت از او و مادر آماده شدهاند.... او آزاد است به هر صورت که دوست داشت ازدواج کند، شغل انتخاب کند و طلاق بگیرد. او حالا حقوق شغلى و دستمزد برابر با مردان دارد و جنسیتش دیگر مزاحم شکوفایى او نیست با این همه زن آزاد شده از تبعیض، یک زن تنهاست که با وجود همه تلاشهایى که براى اثبات هویت فردى خود کرده است، تنهاى تنهاست. زن مدرن غربى، زن بودن خود را فراموش کرده است. (31)
کلام آخر
بهتر است در پایان این نوشتار با نقطه نظرهاى تعدادى از صاحبان زر و زور و تفکر سکولارى، که جامعه غرب را در پنجه قدرت خود دارند آشنا شوید.
- برتراند راسل در کتاب جنجالبرانگیز خود در باره ازدواج چنین پیشنهاد مىدهد: بهتر است تا قبل از اولین باردارى زن، هیچ ازدواجى به صورت قانونى در نیاید. او معتقد بود که باید ازدواجهاى آزمایشى که مىتوان بنا به اراده یکى از دو طرف آن را فسخ نمود، جایز باشند و جامعه باید خیانت در ازدواج را تحمل کند. (32)
- پرفسور آلیسون جانگر استاد دانشگاه و رئیس انجمن مقام زن در آمریکامى گوید: خانواده، ناهمجنسخواهى را اعمال و ساختارهاى شخصیتى زنانه و مردانه را به عنوان دو موجود متضاد به نسل آینده تحمیل مىکند. جانگر طالب نابودى کامل خانواده است و عقیده دارد باید جامعهاى بنا شود که زنان به مدد فناورى بتوانند یکدیگر را بارور کنند... مردان بتوانند بچه شیر دهند و تخمکهاى بارور شده را بتوان به بدن زنان یا مردان منتقل نمود. (33)
- بیکرتو «ماسون بزرگ صهیونیستى» در سخنرانى که در سال 1921 ایراد کرده راهحل تسلط بر جوامع را این گونه بیان مىکند.
«براى اینکه بتوانیم تشکیلات خانواده را بر هم زنیم، لازم است به اصول اخلاقى لگد زده و یک نسل کاملاً بىدین، بىناموس و بىاخلاق تربیت کنیم و البته این کار در نظر اول مشکل به نظر مىرسد ولى چون میل به شهوات و لاابالىگرى فطرى و طبیعى بشر است از این جهت شاید چندان هم مشکل نباشد... طبیعت انسان، میل زیادى به محرمات وشهوترانى دارد، این وظیفه ماست که درجه حرارت را بالا ببریم تا یک مرتبه آتش گرفته و به تمام مقدسات کافر گردد.» (34)
پىنوشتها:
1) مطهرى مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام، صدرا، قم، چ هشتم، 1357، ص139.
2) زیبایىنژاد محمدرضا، سبحانى محمدتقى، درآمدى بر نظام شخصیت زن در اسلام، دارالثقلین، قم، چ اول، 1379، ص80.
3) برگزیده مقالات سومین همایش زنان جهان اسلام، جایگاه زن در اسلام و غرب، مرکز جهانى علوم اسلامى، قم، چ اول، 1381، ص262.
4) درآمدى بر نظام شخصیت زن در اسلام، صص95-96.
5) نظام حقوق زن در اسلام، ص131.
6) دورانت ویل، لذات فلسفه، ص151.
7) نظام حقوق زن در اسلام، ص184.
همان، ص223.
9) کتاب نقد، مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، تهران، سال سوم، ش12، 1378، ص69.
10) درآمدى بر نظام شخصیت زن در اسلام، صص69- 68.
11) کتاب نقد، ش 12، ص69.
12) همان، ش29، ص27.
13) همان، ش29، ص28.
14) درآمدى بر نظام شخصیت زن در اسلام، ص126 - 127.
15) دبیرخانه همایش سراسرى زنان، مسائل فرهنگى - اجتماعى و جهانىسازى، فمینیسم در آمریکا تا سال 2003، دفتر نشر معارف، چ دوم، 1383، ص10.
16) درآمدى بر نظام شخصیت زن در اسلام، ص68.
17) هاجرى عبدالرسول، فمینیسم جهانى و چالشهاى پیشرو، قم، بوستان کتاب، چ اول، 1382، ص47.
18) کتاب نقد، ش12، ص70.
19) فمینیسم جهانى و چالشهاى پیشرو، ص93.
20) سایت فصل آگاهى.
21) کتاب نقد، ش17، ص278.
22) همان، ص167.
23) کنگره زن بودن ممنوع، سخنرانى دکتر رحیم ازغدى، تالار علامه امینى دانشگاه تهران، 14/4/1386، www. aftab. ir
24) کتاب نقد، ش17، ص171.
25) فمینیسم جهانى و چالشهاى پیش رو، ص60.
26) همان، ص53.
27) همان، ص74.
28) همان، ص26.
29) روزنامه جام جم، سال هشتم، ش 2254، ص اندیشه.
30) لذات فلسفه، صص150- 153.
31) حکیمپور محمد، حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد، تهران، نغمه نواندیش، چ اول، 1382، ص124 123.
32) فمینیسم در آمریکا تا سال 2003، ص 270.
33) فمینیسم در آمریکا تا 1003، ص10.
34) سایت فصل آگاهى.
فساد اخلاقی در خدمت سیاست غربی
برای درک نوع نگاه غرب به زن نیازی به زحمت نیست، کافی است کلماتی نظیر women، woman، female را در یکی از موتورهای جست و جو search فرمایید تا به عمق فاجعه پی ببرید.
کافی است سری به هالیوود بزنید تا متوجه شوید نگاه تمدن غربی به زن چیست، کافی است سری به آمار طلاق و بچه های بی سرپرست (بخوانید حرام زاده ها) و آمار بالای سقط جنین بیندازید تا به عمق فاجعه پی ببرید.
اگر روزگاری بی عفتی و بی حیایی و. . . ضد ارزش محسوب می شد، امروز زنانی تبدیل به سوپر استارهای غرب می شوند که بی محابا تر، پرده های حیا و عفت را بدرند. امروز الگوی زنان غربی هرزه هایی هستند که تنها قیمت و مشتری های آنان افزون شده است. نمی توان بر این واقعیات خط بطلان کشید؛ وجود هزاران سایت پورنوگرافی، صدها شبکه ماهواره ای اروتیک محور و غیره نشان از بردگی نوین زن در غرب دارد. البته تمام هرزگی ها در غرب با یک کلام زیبا توجیه می شود، آزادی! اما تمام ماجرا بدین شکل نیست، زندگی امریکایی کاملاً منطبق بر روایت هالیوود نیست، زنان در غرب هنوز بر تمام داشته های خود چوب حراج نزده اند، از همین رو موج سوم فمینیسم معنا می یابد، موجی که برخلاف دو موج قبلی به دنبال باز پس گرفتن هویت زنان است.
البته باید پذیرفت که امروز جامعه هدف غرب، نه اروپا و امریکا بلکه کشورهای جهان سوم است و از همین رو تعداد بالای این نظیر از رسانه های شیطانی معنا می یابد. اگر جوانان پرشور جهان سوم در لجنزار شهوات، مادیات ومواد مخدر دست پا نزنند، تبدیل به خطری بالقوه برای تهدید هژمونی غرب می شوند، جوان های آگاه از جنس متوسلیان، همت، باکری تا رضایی نژاد واحمدی روشن و. . . بلای جان استعمار نوین هستند و مگر غرب، اندلس جهان اسلام را با همین شیوه فتح نکردند؟!
100سال است که فرهنگ غربی به پشتوانه پول و زور و سلاح و دیپلماسی، سعی می کند فرهنگ غربی را و اسلوب زندگی غربی را بر جوامع اسلامی در میان زنان تحمیل کند. 100سال تلاش شده است برای این که زن مسلمان را از هویت خود بیگانه کنند. تمام عوامل اثرگذاری و قدرت به کار رفته است: پول، تبلیغات، اسلحه، فریبنده های گوناگون مادی، استفاده از غرایز طبیعی جنسی انسان، همه این ها را استخدام کرده اند برای این که زن مسلمان را از هویت اسلامی خود دور کنند.
اما هویت زن اسلامی چیست که غرب را به هراس انداخته است؟
نگاه اسلام به جنس زن عزت بخش، کرامت بخش، رشدآفرین، استقلال دهنده به هویت و شخصیت زن و در تلاش برای حفظ گوهر ارزشمند زن است.
اسلام الگوی زن را فاطمه(س) می داند، فاطمه ای که سرشار از همه خوبی هاست. مریم و آسیه را الگو می داند، الگوهایی که سرشار از عفاف، عقلانیت، مهر، محبت، وفا و. . . هستند.
البته غربی ها در طول دو سه قرن اخیر، بر روی همه جنایات خود نام های زیبا گذاشتند. اگر قتل کردند، اگر غارت کردند، اگر به بردگی کشیدند، اگر ثروت های ملت ها را مصادره کردند، اگر جنگ های تحمیلی میان ملت ها به وجود آوردند و دیگر جنایاتی که کردند، بر روی همه این ها نام های خوش ظاهر و فریبنده گذاشتند؛ نام آزادی طلبی، نام حقوق بشر، نام دموکراسی و امثال اینها. نام آزادی بر آنچه جهتگیری فرهنگ غربی نسبت به زنان است، یک نام دروغین است؛ این، آزادی نیست. اساس فرهنگ غرب این است که زن را به عنوان یک کالا، به عنوان یک وسیله تمتع برای مرد در جامعه عرضه بکند. نگاه اسلام به زن، نگاهی است عزت بخش، کرامت بخش، رشدآفرین، استقلال دهنده به هویت و شخصیت زن؛ این ادعای ماست. ما این ادعا را با محکمترین ادله می توانیم اثبات کنیم.
زن در محیط اسلامی رشد علمی می کند، رشد شخصیتی می کند، رشد اخلاقی می کند، رشد سیاسی می کند، در اساسی ترین مسائل اجتماعی در صفوف مقدم قرار می گیرد، در عین حال زن باقی می ماند. زن بودن، برای زن یک نقطه امتیاز است، یک نقطه افتخار است. این افتخاری نیست برای زن که او را از محیط زنانه، از خصوصیات زنانه، از اخلاق زنانه دور کنیم. خانه داری را، فرزندداری را، شوهرداری را ننگ او به حساب بیاوریم. اسلام ارزش والایی برای مادر قائل است، این مادر است که موجب پرورش فرزندانی انقلابی خواهد شد، مادر و همسر خوب، خالق حماسه کربلا می شود آنچنان که امثال وهب وظهیر از دامن پاک این زنان به آسمان پرواز می کنند. نقش زنان در تحولات اجتماعی از همین رو ارزش می یابد. زنانی هستند که همسران خود را و فرزندان خود را برای حضور در خطرناکترین میدان ها و جبهه ها آماده می کنند و تشجیع می کنند. آری زنان می توانند حوادث تلخ کوفه را رقم بزنند یا آن که حماسه ماندگار عاشورا را خلق کنند. زن ها، ما را پیروز کردند، مادران شهدا، همسران شهدا، همسران جانبازان، همسران اسرا و آزادگان ما؛ مادران اینها با صبر خود یک فضایی را در یک منطقه محدودی به وجود آوردند که آن فضا جوانها را، مردان را، به حضور مصممانه تشویق می کرد؛ و این در سراسر کشور گسترده شد.
هنوز کلام گرم و دشمن شکن مادری که یگانه پسر خود را تقدیم انقلاب کرد از یاد نمی برم. مادری که به تأثیر از زنان کربلایی در روز تشییع جنازه فرزندش چنان حماسه ای آفرید که حماسه شهادت احمدی روشن را تحت تأثیر خود قرار داد. ام وهب قرن بیست یکم در برابر نعش جوان شهیدش دشمن را این گونه تحقیر کرد: «من همین مصطفی را می خواستم نه مصطفای ترسو را! من علیرضای مصطفی را هم مثل مصطفی بزرگ می کنم»
اگر فضای کشور ما یکسره فضای مجاهدت شد، فضای فداکاری و گذشت شد؛ گذشت از جان. بدانید که بی شک پیروزیم، فضایی که زنان مهمترین نقش را در احیا و ایجاد آن دارند.
فضایی که نه با زور و خشونت بلکه با فرهنگ سازی و توجیه عقلی، عاطفی شکل می گیرد و الا اگر امروز سرعت اینترنت را تا سرحد قطع شدن به پایین بکشیم یا این که به جنگ فیزیکی با دیش ها بر روی پشت بام ها برویم نتیجه ای مطلوب نه تنها حاصل نمی شود بلکه باید پذیرفت راه را با بیراهه اشتباه گرفتیم. باید سینمای جهان اسلام به معنی واقعی کلمه الگوی زن مجاهد را به جهان معرفی کند، جهادی که تنها با سلاح معنا نمی یابد بلکه نقطه اوج آن تربیت فرزندان صالح و پاک است و اگر سینمای جهان اسلام ترجمان ناقص همان هویت مبتذل باشد و سر در سینما هایش و داستان هایش همان معانی خفیف شده اروتیک را یادآوری کند، چگونه می توان بر آن نام سینمای جهان اسلام را نهاد؟! باید خطر «شهوانی کردن» جامعه اسلامی را در حکم یک خطر و تهدید مهم برای امنیت ملی و تفکر اسلامی دانست و برای مرتفع کردن آن از تمامی ابزارها و امکانات به شیوه حرفه ای و عقلانی استفاده کرد. یادداشت فوق الهام گرفته از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار شرکت کنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بیداری اسلامی» در تاریخ21تیر91 است.
قرآن بزرگترین خدمت را به جامعه زنان کرد
دکتر رحیمپور ازغدی با بیان اینکه قرآن خدمت بزرگی به بشریت و به طور خاص به جامعه زنان کرده است، گفت: خداوند در قرآن مسئله حقوق مطرح نشده و حذف شده زنان را از حاشیه به متن آورد و در کنار مباحث مهمی همچون توحید، معاد و نبوت قرار داد.
دکتر حسن رحیمپور ازغدی طی سخنانی در «سومین همایش تجلیل از بانوان فعال قرآنی» که 31 خردادماه در برج میلاد برگزار شد، با ارائه مطالب خود در دو بخش تحریفاتی که نسبت به قرآن کریم صورت میگیرد و همچنین خدمات قرآن به جامعه زنان افزود: مبعث جشن تولد قرآن و آغاز آخرین و کاملترین ارتباط معرفتی، آگاهی بخشی و آزادیبخشی از آسمان به زمین است.
وی خاطرنشان کرد: قرآن خدمت بزرگی به بشریت و به طور خاص به جامعه زنان کرد و این قرآن بود که انرژی زنان را در تاریخ آزاد کرد و آنان را بدون ظلم به مرد و بدون فرو پاشاندن خانواده و سلب عزت و کرامت زن از حاشیه به متن آورد و در نوع تقسیم کار مصلحت درجه اول را مصلحت زن قرار داد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه قرآن، حریمی برای زن کشید که او را از دست مردان هرزه در امان نگه دارد، گفت: قرآن انسانیت زن را مقدم بر جنسیت او و علم، ایمان، اراده و انواع حقوق را برای نخستین بار در تاریخ بشر به رسمیت شناخت و از آن بحث کرد.
رحیمپور ازغدی با اشاره به چند نمونه از خدمات قرآن به جامعه زنان و با ذکر چند آیه در این ارتباط ، افزود: کلمه حق و حقوق که در قرآن آمده بیش از نصفی از آن مربوط به حقوق زن و خانواده است، یعنی خداوند در یک سطح از این آیات از حق کشتن انبیاء، حقوق اقتصادی، حق قصاص، حق نفی ظلم، حق توحید و نبوت و معاد سخن گفته و در بخش دیگر به طور مستقیم یا غیرمستقیم به مسئله حقوق زنان پرداخته است.
وی تأکید کرد: خداوند مسئله حقوق مطرح نشده و حذف شده زنان را از حاشیه به متن آورده و در کنار حق توحید و معاد و نبوت قرار داد که چندین آیه در قرآن همچون آیات 24 بقره، 79 هود، 26 بنیاسرائیل و ... وجود دارد.
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: قرآن اطراف زن چند حریم کشیده که یک حریم حول بدن اوست که در دسترس مردان نباشد، حجاب محدودیت برای زن نیست بلکه محدودیت برای چشم مرد و برای کنترل اوست و در واقع دفاع از انسانیت زن است.
این استاد دانشگاه با بیان این که قرآن از حجاب زن و مرد به طور توأمان سخن میگوید، افزود: خطاب اول قرآن به مردان است که مراقب نگاههایشان باشند و نگاه انسانی و برادرانه و خواهرانه نسبت به او داشته باشند و بعد از آن خطاب به زنان سخن میگوید.
رحیمپور ازغدی با تأکید بر اینکه قرآن آمد تا انسانیت زن را مقدم بر جنسیت او قرار دهد، تصریح کرد: تا قبل از نزول قرآن در سراسر عالم چه به نام دین و چه به نام شرک به زن جز به جنسیت او نگاه نمیکردند اما قرآن آمد و اجازه نداد، آنجایی که حضور زنان موجب لذت مردان میشود اتفاق بیافتد، اما در عین حال بر تکامل، رشد و مسئولیتپذیری زنان در عرصههای مختلف تأکید کرد.
وی با اشاره به اینکه از نظر قرآن هیچ فضیلتی بین انسانها جز در تقوا و عمل صالح نیست، گفت: قرآن به شدت در برابر همه این انحرافات و ظلمها که در گذشت نسبت به حقوق زن میشد ایستاد و گفت ارزش انسانی به جنسیت نیست، بلکه عمل هر عملکنندهای ملاک است یعنی عمل زنانه و مردانه نزد خداوند نداریم.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود به بحث اصالت و سندیت و حجت بودن و جاودانه بودن قرآن کریم از ابتدای بعثت تا امروز اشاره کرد و گفت: تنها کتابی که خود ادعا کرده لفظ به لفظ از آسمان نازل شده قرآن کریم است و برای همیشه به این گفته خود تحدی و مبارزهطلبی کرده است به طوری که حتی خود پیامبر نیز مستقل از خداوند نمیتواند مثل قرآن بیاورد.
رحیمپور ازغدی یادآور شد: ادعاها و شبهههای همچون اساطیری بودن، شعر، کشفیات روانشناسی، جنون و امثال آن موضوعاتی هستند که اصول آنها در خود قرآن ذکر شده و پاسخ آنها نیز داده شده است، لذا تهاجماتی که به قرآن کریم شده در خود این کتاب آمده است.
وی همچنین با بیان اینکه علت اصلی اختلاف و تفسیرهایی که از قرآن وجود دارد فاصله افتادن بین عترت و قرآن است، تصریح کرد: فاصله انداختن بین قرآن و اهل بیت (ع) این اختلافها را پیش میآورد اما هرگز در آیات قرآن و لفظ و معنای آن بحثی وجود ندارد، زیرا قرآن در زمان پیامبر و تحت نظر ایشان نوشته، ثبت و حفظ میشد، به طوری که حداقل اسم 40 نفر را به عنوان کاتب وحی ثبت کردهاند.
رحیمپور ازغدی همچنین در پایان به اشکال مستشرقان غربی درخصوص اختلاف قرائت در قرآن کریم اشاره و اظهار کرد: باید گفت اختلاف قرائت به معنای روش تلاوت است که گاها منشأ اختلاف، لهجه و رسم نگارش قرآن است چراکه طرق قرائت قرآن سند دارد و حتما باید روایتی از پیامبر (ص) پشت آن باشد و قرائت قرآن اجتهادی نیست و هر نوعی قرائت مندرآوردی، بدعت و تحریف قرآن شمرده شده است.
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش
این یک هشدار است لطفا" دقت کنید !!!
دیدگاه کل جامعه (اعم از زن ومرد ) به عموم نام زن یک دیدگاه تحقیر آمیز است . حتی خود زنانی که آب در آسیاب این برده داران جدید میریزند وبا تحقیر جنسیت خود به خود نمایی وجلب نظر عمومی می پردازند کماکان به تحقیر جنسیت خود مهر تأیید می زنند . یا برده ی هوسهای اجتماعی می شوند ویا برده ی افراطها در جهت مخالف یعنی یا باید به این حقارت جلب توجه تن در دهند ویا به حقارت لطفا" مرا تحریک نکن !!! چرا این قشر باید این قدر ضعیف در جامعه حضور پیدا کند !؟ چرا زن نباید اراده کند که به عنوان یک انسان!!!نه یک عروسک کوکی در هر شکل!!! در محدوده ی شرع در اجتماع طوری ظاهر شود و شخصیت اعتقادی خود را طوری مستحکم کند که در هیچ جهتی به کسی اجازه ی ابراز نظر در باره ی رفتارها نسبت به اورا بدهد ودیگران خود را وکیل این دنیا وآن دنیای او بدانند . سر فرازانه به شرع رجوع کنید و مستحکم واستوار اجازه ی هیچ گونه بهره برداری از نام زن را به هیچ نامحرم (اعم از زن ومردی ) ندهیدکه این عزت است عزتی که از حضور مقتضی ومطابق شرع وبه موقع و دلیرانه ی زینب (س) می توان خوشه چینی کرد .:Gol:
http://www.askdin.com/thread32405.html
جمع بندی
سوال : استفاده ابزاری از زن در غرب و جوامع در حال تغییر مادیگرا چگونه است؟
پاسخ :
در باره آنچه در غربستان در باره زن می گذر عیانی است که حاجت به بیان ندارد لذا خوب است در این باب با این رویکرد بحث شود :
بسیاری از مواردی که امروز به عنوان شاخص های استفاده از زن در غرب وجود دارد ، در کشورهای اسلامی و به طور خاص در کشور ایران وجود ندارد ؛ اگر چه ممکن است بعضی از کشورهای اسلامی غربزده ، یا در سطح برخی از گروه های اجتماعی چنین شیوه ای وجود داشته باشد ، اما در سطح کلان و به صورت قانونی استفاده ابزاری از زنان ممنوع است. بنابراین
امروز در سطح ظاهر و عمومی جامعه شاهد مواردی که در جامعه غرب وجود دارد ، نیستیم .
در غرب از جنس زن و زیبایی های او به عنوان ابزاری برای فروش محصولات صنعتی و غیر صنعتی استفاده می کنند .به همین خاطر عکس های زنان را روی هر کالا مشاهده می کنیم که در برخی از موارد به صورت عریان به نمایش می گذارند یا به عنوان کالایی جهت فروش محصولات خود در معرض دید عموم قرار می دهند ، یا در زمینه های جنسی حد اکثر توهین را به شخصیت زنان روا می دارند. همه این کارها در آنجا به شکل قانونی صورت می گیرد ، در حالی که در کشور های اسلامی این گونه نیست ؛ مگر اینکه منظور تان از استفاده ابزاری ، موارد دیگری باشد.
البته در همین زمینه ای که بیان شد ، برخی از زنان جامعه به تقلید از غرب پرداخته و از غرب تقلید می نمایند . این امر در قالب های مختلف مانند بی حجابی و پوشیدن مدل لباس های غربی و حضور در برخی فروشگاه ها ... ظهورمی کند که متأسفانه جامعه ومردم دین مدار ما را رنج می دهد . اما غرب گرایی برخی از زنان یا مردان جامعه ما به دولت ارتباط نداشته ، دولت و ملت مسلمان ما با آن مخا لف می باشند .دولت با افکار غربی و مظاهر غرب شدیدا مبارزه کرده و از زنان خواسته اند که جایگاه و منزلت خود را حفظ نمایند. دولت در این خصوص جدی است به گونه ای که حتی با برخی از این زنان برخورد می نماید . غرب گرایی برخی از زنان را باید در عوامل دیگر جستجو نمود .
نتایج تحقیقاتى که در این زمینه انجام شد، نشان مىدهد که هر چه احساس بىهویتى اجتماعى زنان نسبت به نظام اجتماعى و ارزشهاى حاکم در جامعه بیشتر شود، احساس هویت اجتماعى آنان نسبت به الگوهاى شناختى و ارزشى، رفتارى و نمادى حاکم بر گروههاى غربى مانند رپ و... بیشتر مىشود.
به این دلیل که نظام اجتماعى زمینه هاى لازم براى کسب هویت اجتماعى زنان و جوانان را براساس ارزشهاى نظام و انقلاب اسلامى از طریق فرایندهاى اصولى و مبنایى جامعهپذیرى، فراهم نکرده است، گرایشهاى ارزشى و شناختى، رفتارى و نمادى، زنان و جوانان متناسب با اهداف نظام و انقلاب اسلامى نیست.
از طرف دیگر به دلیل این که الگوها و ارزشهاى فرهنگ غربى بسیار در دسترس جوانان قرار گرفته و به تناسب نیازهاى آنان توسط نظامهاى غربى براى آنها الگوسازى و ترویج شده و نظام اجتماعى نیز به تبلیغ آنها پرداخته است، احساس هویت اجتماعى نوجوانان متناسب با الگوهاى غربى شکل گرفته ، ویژگىهاى شناختى و ارزشى، رفتارى و نمادى آنها نیز مبتنى بر آنها جلوهگر شده است. از جمله عواملى که زمینه
هاى این روند را فراهم نموده و به آن شدت مىبخشد عبارتند از:
1- مظاهر زیبا و دلفریب حیات مادى غرب که از سویى برآیند رشد تکنولوژى است و از دیگر سو محصول غارت و به کارگیرى سرمایههاى کشورهاى عقبمانده و ضعیف است.
2- وجود گرایشهاى نیرومندى همچون غریزه جنسى که موجب افتادن در دام هواها و تمایلات نفسانى است که در جهان غرب برآمدنىتر و با فرهنگ آن تناسب بیشترى دارد .نیز ناآگاهى بسیارى از جوانان از اهداف و توطئههاى دشمنان و نادانسته پیروى نمودن ازآنها.
3- به فراموشى سپردن منابع و ذخایر غنى و ارزشمند فرهنگى، اخلاقى، علمى و مادى خود.
4- ضعف بینش صحیح اسلامى در برخى از عناصر نقشآفرین در صحنه تفکر اجتماعى (مانند برخى از روشنفکران غربزده و مطبوعات وابسته به خارج و...).
5- به کار نگرفتن درست و کامل اصول و تعالیم اسلامى در عرصه فرهنگ و بینش اجتماعى.
6- عدم آشنایى بسیارى از خانوادهها با اصول تربیت اسلامى.
در مورد راه هاى مبارزه با غربگرایى باید گفت:
غربگرایى یک مقوله حقیقى و جدى و با برنامهریزىهاى منظم و سازماندهى شده مىباشد . تنها راه مبارزه با آن نیز مصونیت بخشیدن به جوانان و سایر افراد جامعه از راه تمسک به فرهنگ غنى اسلامى و ملى این مرز بوم و استفاده کارآمد از همه امکانات خصوصا دستگاه هاى فرهنگى و بسیج همه اقشار مردم، براساس برنامهاى دقیق، حساب شده مىباشد.
اما مهمترین راههاى مبارزه با آن عبارتند از:
1- حفظ و تعمیق ارزشهاى اسلامى و ملى از طریق فرآیند صحیح جامعه پذیرى و عوامل آن مانند خانواده، مدرسه، رسانه ها و... آگاه نمودن جوانان با پیشینه هاى درخشان تمدن اسلامى و دستاوردهاى مادى و معنوى عظیم انقلاب اسلامى.
2- تحقق حیات طیبه اسلامى و حفظ ارزشهاى انقلابى، استقرار عدالت اجتماعى و قسط اسلامى و تأمین رفاه، سعادت، خوشى، صلح و امنیت براى مردم در سایه ایمان به خداوند و حاکمیت ارزشهاى الهى.
3- هوشیارى و بیدارى در مقابل انحراف معنوى جامعه اسلامى.
4- احیاى فریضه مهم امر به معروف و نهى از منکر که به عنوان یکى از ارکان اساسى اسلام ، ضامن حفظ و بقاى فرایض و ارزشهاى الهى مىباشد.
5- تحقق باورى عمیق، درونى، ریشه دار، عقلانى و مبتنى بر نظام ارزش اسلام در مدیران جامعه به عنوان کسانى که در دستگاه هاى رسمى، تقنینى، اجرایى، قضایى، نظامى، انتظامى، آموزشى، فرهنگى و تبلیغى و... نقش ایفا مىکند. نسبت به جایگاه و اهمیت اساسى این مجموعه، در جهت گیرى فرهنگى و ارزشى جامعه و خارج شدن این مجموعه از حالت انفعال، یأس و اعتقادات پنهان جبرگرایانه که روحیه سازش و تسلیم در برابر فرهنگ واحد جهانى را به دنبال خواهد داشت.
6- تلاش و تدبیر جدى، گسترده و عمیق براى لحاظ نظام ارزشى مطلوب در همه فعالیتها و اقدامات، در بخش هاى مختلف جامعه و در عرصه هاى گوناگون سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و...
7- تبلور و تجلى این نظام ارزشى در رفتار حقیقى و حقوقى مدیران، ساختار کلان کشور و برنامه هاى اجرایى...
براى آگاهى بیشتر ر.ک:
1- فرهنگ و تهاجم فرهنگى، برگرفته از سخنان مقام معظم رهبرى
2- انقلاب و ارزشها، على ذوعلم
3- ابوالفضل اشرفى، بحران هویت اجتماعى و آسیبشناسى انقلاب (مجموعه مقالات آسیبشناسى انقلاب اسلامى
در غرب زنان به حقوق خود رسيدن
و اصلاً هم استفاده ابزاري نميشه
استفاده ي ابزاري از زن در جاهاي ديگه ست
كه اينجا جاي گفتنش نيست
و البته بعضي ها مي دونن در كجاست
و اين خيلي خوبه!
[="Tahoma"][="Blue"]غرب دارد
نظام گزم
خانواده را
در دنیا به
لجن میکشد[/]
من یک حرف کوتاه میزنم آنها که فکر میکنند غرب خیلی خوب است به این نکته ها توجه کنند ۱واینکه وقتی شما با دوست دخترتان در یک میز هستید بد نیست به این هم فکر کنید که یک نفر کنار خواهر شما نشسته است البته بنده عذر میخواهم از گفتن چنین حرفهایی اما اگر یک نفر عقیده اش عوض شود همان برای ما کافی است جوانهایی که به فکر غرب هستند این را بدانند در غرب از آزادی بیش از حد شروع شدکمکم لباسها کوتاه وکوتاه تر شد تا این که لباس رسمیشان در خیلی از مهمانیهایشان به لباس زیرشان تبدیل شد بعد از آن به دوستی کامل وبهتر است بگویم بیش ازحد تبدیل شد تا جایی که فرقی میان زن وشوهر و دوستی وجود نداشت بعد که دوستی با جنس مخالف پس از چند سال دیگر رازیش نکرد به نزدیکی کردن خشن روی آوردند و بعد از آن به نزدیکی کردن با حیوانات روی آوردند وقتی آنهم رازیشان نکرد به هم جنس بازی روی آورده اند و به تازه گی دیده شده است وقتی این هم رازیشان نکرد دارند تبدیل به دیوانه میشوند وکمکم علاوه بردیوانه شدن ناتوانی در تولید نسل ،ضعف در بینایی و حتی کور شدن وبعدی سست شدن زانوها وبدن است حال آنها که میگویند باید این کشور مثل غرب شود چنین چیزی را میخواهند ببخشید که طولانی شد اما فکر کنم برای چنین حرفی بسیارهم کم است در هر صورت امیدوارم عزتمان وغیرتمان را به خاطر هوای نفس نابود نکنیم که ایران بدون غیرت یعنی مورد تهاجم قرار گرفتن و شکست حتمی یا الله