جمع بندی از کجا بفهمم زندگی ام طلسم شده است؟

تب‌های اولیه

49 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: جناب استاد

تبسم عشق;909852 نوشت:
گره ای در زندگی ام افتاده مربوط به سلامت جسمی و روانی خودم هست و از راه خدا و قرآن نتوانسته ام نتیجه بگیرم،،،خب من خودمم می دانم که با قرآن و دعا میشود طلسم را برطرف کرد اما انگار از عهده ی من خارج هست چون تا الآن نتیجه ای نگرفته ام و از نظر جسمی فرسوده تر میشوم،،،از کجا میتوان فهمید زندگی ام طلسم هست یا نه؟!

بسمه تعالی
برای پیگیری درمان خود اولا وظیفه دارید ضمن دعا و توسلات به دکتر مراجعه کنید و در این راه نباید خدایی نکرده سهل انگاری کنید زیرا خداوند همه امور از جمله شفا را از طریق اسبابش میسر می سازد.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :
أبَى اللّه ُ أن يُجرِيَ الأشياءَ إلاّ بِأسبابٍ ، فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيءٍ سَبَبا و جَعَلَ لِكُلِّ سَبَبٍ شَرْحا ، و جَعَلَ لِكُلِّ شَرْحٍ عِلما ، و جَعَلَ لِكُلِّ عِلمٍ بابا ناطِقا ، عَرَفَهُ مَن عَرَفَهُ ، و جَهِلَهُ مَن جَهِلَهُ ، ذاكَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله و نَحنُ .(الكافي : 1/183/7.)



خداوند ابا دارد از اين كه چيزها (امور) را جز از طريق اسباب فراهم آورد . از اين رو ، براى هر چيزى ، سببى قرار داده، و براى هر سبب ، بيانى، و براى هر بيان ، دانشى، و براى هر دانشى ، درى . گويا هر كه آن در را شناخت ، علم را فهميد و هر كس آن را نشناخت ، جاهل ماند . آن در، همان رسول خدا صلى الله عليه و آله و ما هستيم .

اما اگر تلاش خود را کرده اید و نتیجه نگرفته اید و احتمال می دهید امر مخفی ای مانند طلسم در کار باشد عرض می کنیم:
این قبیل باورها در اکثر مواقع پایه و اساس علمی و عقلی و دینی ندارند.
از نظر اسلامی وجود سحر و جادو و طلسم گرچه امری پذیرفتنی است، ولی در اکثر موارد با توهم آنها (بدون وجود کوچک ترین سحر و جادو و طلسمی) مواجه هستیم، به این معنا که فرد هر امر غیر عادی را به سحر و جادو و طلسم مرتبط می‌سازد ، در حالی که چیزی در کار نبوده، و آن امر تحت تأثیر عوامل دیگری بوده است و خود این تصور نادرست سبب بروز مشکلات واقعی می گردد.
به هر حال راه‏هایی برای بطلان آنها وجود دارد که در ذیل به برخی اشاره می شود :
1. پناه بردن به خداوند ( و زیاد گفتن اعوذ بالله من الشیطان الرجیم) و خواندن سوره‌های فلق و ناس؛
2. خواندن آیه51 و 52 سوره قلم (یعنی از :" و إن یکادالّذین0000) و هم چنین خواندن " آیة الکرسی ".
3. حاج شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان از امیر المؤمنین (ع) نقل نموده است که جهت باطل کردن سحر این جملات را بنویسید و همراه خود داشته باشید:
« بسم الله و بالله، بسم الله و ما شاء الله، بسم الله و لا حول و لا قوّه إلاّ بالله. قال موسی ما جئتم به السحر إنّ الله سیبطله إنّ الله لا یصلح عمل المفسدین فوقع الحقّ و بطل ما کانوا یعملون فغلبوا هنالک و انقلبوا صاغرین » . (1)
4. همچنین از حضرت روایت شده است: جهت محفوظ ماندن از سحر و جادو، شب ها پس از نماز و روزها پیش از نماز هفت مرتبه بخوانید: «بسم الله و بالله سنشدّ عضدک بأخیک و نجعل لکما سلطاناً فلا یصلون إلیکما بآیاتنا أنتما و مَن اتّبعکما الغالبون ». (2)
محمد بن مسلم از امام صادق (ع) نقل کرده: "جهت بطلان سحر، این دعا را بنویسید و همراه خود نگه دارید:
" قال موسی ما جئتم به السحر إنّ الله سیبطله إنّ الله لا یصلح عمل المفسدین و یحقّ الله الحقّ بکلماته و لو کره المجرمون اَ أنتم أشدّ خلقاً أم السماء بناها رفع سمکها فسوّاها" تا آخر آیات سوره نازعات. در ادامه: "فوقع الحقّ و بطل ما کانوا یعملون فغلبوا هنالک و انقلبوا صاغرین و ألقی السحرة ساجدین، قالوا آمنّا بربّ العالمین ربّ موسی وهارون". (3)
5. خواندن این آیه نیز جهت خنثی کردن اثر سحر وارد شده است: «إنَّ ربّکم الله الذی خلق السموات و الأرض فی ستة أیّام ثمّ استوی علی العرش یغشی اللیل النهار یطلبه حثیثاً و الشمس و القمر و النجوم مسخّرات بأمره ألاَ له الخلق و الأمر تبارک الله ربّ العالمین".ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِين» . (4) ْ
6. در صحیفه الرضا از امام رضا (ع) نقل شده است: به جهت دفع ضرر سحر و بطلان آن دستت را مقابل صورت قرار بده و بخوان: «بِسمِ اللِه العظیم رَبِّ العَرشِ العَظیم إلاّ ذَهَبْتَ وَ انْقَرَضْتَ » (5)
7. علامه کفعمی دعایی به عنوان حدیث قدسی نقل کرده است که خداوند به حضرت محمد(ص) فرمود: کسی که دوست دارد از سحر در امان باشد، بگوید:
ْ "اللَّهُمَّ رَبَّ مُوسَی وَ خَاصَّهُ بِکَلَامِهِ وَ هَازِمَ مَنْ کَادَهُ بِسِحْرِهِ بِعَصَاهُ وَ مُعِیدَهَا بَعْدَ الْعَوْدِ ثُعْبَاناً وَ مُلَقِّفَهَا إِفْکَ أَهْلِ الْإِفْکِ وَ مُفْسِدَ عَمَلِ السَّاحِرِینَ وَ مُبْطِلَ کَیْدِ أَهْلِ الْفَسَادِ مَنْ کَادَنِی بِسِحْرٍ أَوْ بِضُرٍّ عَامِداً أَوْ غَیْرَ عَامِدٍ أَعْلَمُهُ أَوْ لَا أَعْلَمُهُ وَ أَخَافُهُ أَوْ لَا أَخَافُهُ فَاقْطَعْ مِنْ أَسْبَابِ السَّمَاوَاتِ عَمَلَهُ حَتَّی تُرْجِعَهُ عَنِّی غَیْرَ نَافِذٍ وَ لَا ضَارٍّ لِی وَ لَا شَامِتٍ بِی إِنِّی أَدْرَأُ بِعَظَمَتِکَ فِی نُحُورِ الْأَعْدَاءِ فَکُنْ لِی مِنْهُمْ مُدَافِعاً أَحْسَنَ مُدَافَعَةٍ وَ أَتَمَّهَا یَا کَرِیم‏" . (6)

پی نوشت ها:
1. حاج شیخ عباس قمی ، مفاتیح الجنان، باقیات صالحات، باب سوم،نشر بلاغت، قم، بی تا
2. علامه محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج92، ص129، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ه.ق ،
3. همان.
4. مفاتیح الجنان، باقیات صالحات، باب سوم.
5. همان.
6. کفعمی ، مصباح الزایر ، ص 228 ، انتشارات الاعمی للمطبوعات ،بیروت، 1403ق.




اما پیشنهاد حقیر به شما عمل به این دستور العمل بسیار مجرب و موثر است:

رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏ آله فرموده ‏اند:
هر كس كه سختى يا گرفتارى يا نكبتى به او برسد و سى هزار مرتبه اين استغفار (اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبّى وَ اَتُوبُ اِلَيه) را بگويد، خداوند متعال آن را از وى برطرف نمايد.
نکته ی مهم:
مى‏ توان اين دستور را به مدّت يك ماه و روزى هزار مرتبه انجام داد و بهترين وقت آن بين الطلوعين است.

موفق باشید.

تبسم عشق;909852 نوشت:
از کجا بفهمم زندگی ام طلسم شده است؟

سلام
یک راه ساده اینه که ببینی از بین خاطراتی که زور میزنی بیاد تو ذهنت قسمت بدش هم همراش میاد یا نه (یعنی به محض اینکه داری از قسمت خوبش ارامش میگیری یهو بدون اینکه یادت باشه قسمت بدش قاطی میشه و لذتش رو خراب میکنه!

یک چیزای دیگه ای هم شمنیدم مثلا گوش همش سوت میکشه مار هم زیاد میاد تو خواب
اینا گمونم طلسم هست

اتمچه;910964 نوشت:
سلام
یک راه ساده اینه که ببینی از بین خاطراتی که زور میزنی بیاد تو ذهنت قسمت بدش هم همراش میاد یا نه (یعنی به محض اینکه داری از قسمت خوبش ارامش میگیری یهو بدون اینکه یادت باشه قسمت بدش قاطی میشه و لذتش رو خراب میکنه!

یک چیزای دیگه ای هم شمنیدم مثلا گوش همش سوت میکشه مار هم زیاد میاد تو خواب
اینا گمونم طلسم هست


سلام علیکم
کاربر گرامی مواردی که ذکر کردید از نظر دینی اعتباری ندارند.
موفق باشید.

چهار نوع طلسم داریم
طلسم های ابی
طلسم های خاکی
طلسم های بادی
طلسم های اتشی .

طلسم هایی که از نوع اتش باشند حالت نابود کنندگی دارند . یعنی مثلا اگر زن و شوهری عاشق هم باشند و شما بخواین بین اونها رو به هم بزنین میبایست از طلسم های آتشی استفاده کنین . چون شما میخواهید چیزی رو نابود کنین باید سمته طلسم اتشی برین .

خوب ... این تا اینجاش ...

حالا برای اینکه بخواهین طلسم آتشی ایجاد کنین باید یک برگه زرد رنگ و یک مداد و نشانه ای از اون شخص همرا با پورتهایی که اون شخص توسطش به شما حمله میکنه رو داشته باشین .

مثلا ... اگر همکارتون اذیتتون میکنه به صورت کلامی .

باید مو یا ناخن یا قسمتی از لباس یا ... اون شخص رو داشته باشین .
اگر زبان اون شخص شما رو رنج میده . بارها بر رویه اون کاغذ زرد رنگ بنویسید زبان ... عکس زبان را بکشید .... زبان ایشون رو محدود به یک دایره بکشید و دور تا دور اون بنویسید محدود .

حال مو و کاغذ زرد رنگ و نوشته ها رو به دور هم بپیچید و اون رو به اتش بکشید

زمان اتش کشیدن خیلی خیلی مهم هست و باید مشگلتون رو بدونم تا بتونم راهنماییتون کنم .

در هر حال ... طلسم های خاکی رو نمیشه از بین برد ... سخت ترین طلسم ها طلسم های خاکی هستند و تنها راه از بین بردن اونها یافتن جایی هست که اون طلسم خاکی کاشته شده است .

مارینر;911483 نوشت:
چهار نوع طلسم داریم
طلسم های ابی
طلسم های خاکی
طلسم های بادی
طلسم های اتشی .

طلسم هایی که از نوع اتش باشند حالت نابود کنندگی دارند . یعنی مثلا اگر زن و شوهری عاشق هم باشند و شما بخواین بین اونها رو به هم بزنین میبایست از طلسم های آتشی استفاده کنین . چون شما میخواهید چیزی رو نابود کنین باید سمته طلسم اتشی برین .

خوب ... این تا اینجاش ...

حالا برای اینکه بخواهین طلسم آتشی ایجاد کنین باید یک برگه زرد رنگ و یک مداد و نشانه ای از اون شخص همرا با پورتهایی که اون شخص توسطش به شما حمله میکنه رو داشته باشین .

مثلا ... اگر همکارتون اذیتتون میکنه به صورت کلامی .

باید مو یا ناخن یا قسمتی از لباس یا ... اون شخص رو داشته باشین .
اگر زبان اون شخص شما رو رنج میده . بارها بر رویه اون کاغذ زرد رنگ بنویسید زبان ... عکس زبان را بکشید .... زبان ایشون رو محدود به یک دایره بکشید و دور تا دور اون بنویسید محدود .

حال مو و کاغذ زرد رنگ و نوشته ها رو به دور هم بپیچید و اون رو به اتش بکشید

زمان اتش کشیدن خیلی خیلی مهم هست و باید مشگلتون رو بدونم تا بتونم راهنماییتون کنم .

در هر حال ... طلسم های خاکی رو نمیشه از بین برد ... سخت ترین طلسم ها طلسم های خاکی هستند و تنها راه از بین بردن اونها یافتن جایی هست که اون طلسم خاکی کاشته شده است .


سلام
یعنی واقعا کسی است . چنین کارها رو انجام بده !
یعنی اصلا امکان چنین عمل و جود دارد ؟
عجیب
من تا الان ندیدم مثلا پزشکی و استاد دانشگاهی بگوید
مرا سحر کردن یا جادو شدم، !
واقعا چرا ؟ وعلت چیه؟

آرمین...;911490 نوشت:
سلام
یعنی واقعا کسی است . چنین کارها رو انجام بده !
یعنی اصلا امکان چنین عمل و جود دارد ؟
عجیب
من تا الان ندیدم مثلا پزشکی و استاد دانشگاهی بگوید
مرا سحر کردن یا جادو شدم، !
واقعا چرا ؟ وعلت چیه؟

سلام آقا آرمین .
حرفتون درسته .
هیچ مهندس و دکتری چنین صحبتی رو نمیکنه ولی من به طلسم کردن کاملا اعتقاد دارم .

من خودم به شدت چشم زخم دارم . و معمولا به شدت خودم رو کنترل میکنم که به کسی اسیب نزنم .
همچنین به شدت خوش قدم هستم و هر جا میرم تندی مشتریهاش زیاد میشه .

علومی که از این روشها کسب میشن ... نیازی به نوعی بینش داره .
کارکردهاشون اینجوری هست که مثلا پشته سره هم شانس میاری
یا اینکه همش در درون کارهات شکست میخوری
یا اینکه مدیرت عاشقت میشه
یا اینکه کسی رو شیفته خودت میکنی
یا اینکه بین دو نفر رو به هم میزنی

این چیزها ربطی به علم نداره .... قوانین و مقرراتی هست که در درون طبیعت وجود داره .

مثلا حصرت علی میگویند هم چشم زخم به حق هست ... هم پوشیدن خود در برابر آن .

وقتی یه کسی خودش رو خیلی در معرض توجه قرار میده خدا قوانینی رو گذاشته که چشم بخوره

و اگر کسی میخواد چشم نخوره باید پوششی از داشته هاش به دور خودش بکشه تا دیگران حسرتش رو نخورند .

روشهای جادوگری و طلسم خیلی خیلی زیاد هستند و من تقریبا ۶ ماهی روشون کار کردم . بیشتر بخاطر اینکه میخواستم نیروم زیاد بشه تا بتونم جن گیری کنم ... چون اگر نیروت کم باشه تسخیرشون میشی و بدرد نمیخوره ...

حالا اگر عمری باقی بود در موردش صحبت میکم .

مارینر;911494 نوشت:
سلام آقا آرمین .
حرفتون درسته .
هیچ مهندس و دکتری چنین صحبتی رو نمیکنه ولی من به طلسم کردن کاملا اعتقاد دارم .

من خودم به شدت چشم زخم دارم . و معمولا به شدت خودم رو کنترل میکنم که به کسی اسیب نزنم .
همچنین به شدت خوش قدم هستم و هر جا میرم تندی مشتریهاش زیاد میشه .

علومی که از این روشها کسب میشن ... نیازی به نوعی بینش داره .
کارکردهاشون اینجوری هست که مثلا پشته سره هم شانس میاری
یا اینکه همش در درون کارهات شکست میخوری
یا اینکه مدیرت عاشقت میشه
یا اینکه کسی رو شیفته خودت میکنی
یا اینکه بین دو نفر رو به هم میزنی

این چیزها ربطی به علم نداره .... قوانین و مقرراتی هست که در درون طبیعت وجود داره .

مثلا حصرت علی میگویند هم چشم زخم به حق هست ... هم پوشیدن خود در برابر آن .

وقتی یه کسی خودش رو خیلی در معرض توجه قرار میده خدا قوانینی رو گذاشته که چشم بخوره

و اگر کسی میخواد چشم نخوره باید پوششی از داشته هاش به دور خودش بکشه تا دیگران حسرتش رو نخورند .

روشهای جادوگری و طلسم خیلی خیلی زیاد هستند و من تقریبا ۶ ماهی روشون کار کردم . بیشتر بخاطر اینکه میخواستم نیروم زیاد بشه تا بتونم جن گیری کنم ... چون اگر نیروت کم باشه تسخیرشون میشی و بدرد نمیخوره ...

حالا اگر عمری باقی بود در موردش صحبت میکم .



خانم مارینر
سلام
خوب من منکر چشم رخم نیستم
اما طلسم و جادوگری باید در روزهای خاصی و ساعت خاصی و یه سری تشریفاتی دارد
منظور من آینه این جور کارها کار هرکسی نیست !
که بتواند انجام بدهد
واقعا اگه کسی می تونه رزق آدم زیاد کنند
چرا خودشون و اطرافیانشون زندگی اعیانی ندارن !
ووووووو
تسخیر هم کار بسیار سختی اس . و و مستلزم یک سری اوراد و مندل و عزیمه کردن است !
البته زیرنظر استاد خبره
چون خطرات جدی رو برای فرد بدنبال دارد
جن گیری
رو در فیلم conjuro
1و2 مشاهده کردم !
خیلی ترسناک بود !
اما فایده اش چه است !
چه نفعی جنگیری دارد
جز ترس و وحشت و استرس و شاید هم مرگ بد !
درسته

مارینر;911494 نوشت:
سلام آقا آرمین .
حرفتون درسته .
هیچ مهندس و دکتری چنین صحبتی رو نمیکنه ولی من به طلسم کردن کاملا اعتقاد دارم .

من خودم به شدت چشم زخم دارم . و معمولا به شدت خودم رو کنترل میکنم که به کسی اسیب نزنم .
همچنین به شدت خوش قدم هستم و هر جا میرم تندی مشتریهاش زیاد میشه .

علومی که از این روشها کسب میشن ... نیازی به نوعی بینش داره .
کارکردهاشون اینجوری هست که مثلا پشته سره هم شانس میاری
یا اینکه همش در درون کارهات شکست میخوری
یا اینکه مدیرت عاشقت میشه
یا اینکه کسی رو شیفته خودت میکنی
یا اینکه بین دو نفر رو به هم میزنی

این چیزها ربطی به علم نداره .... قوانین و مقرراتی هست که در درون طبیعت وجود داره .

مثلا حصرت علی میگویند هم چشم زخم به حق هست ... هم پوشیدن خود در برابر آن .

وقتی یه کسی خودش رو خیلی در معرض توجه قرار میده خدا قوانینی رو گذاشته که چشم بخوره

و اگر کسی میخواد چشم نخوره باید پوششی از داشته هاش به دور خودش بکشه تا دیگران حسرتش رو نخورند .

روشهای جادوگری و طلسم خیلی خیلی زیاد هستند و من تقریبا ۶ ماهی روشون کار کردم . بیشتر بخاطر اینکه میخواستم نیروم زیاد بشه تا بتونم جن گیری کنم ... چون اگر نیروت کم باشه تسخیرشون میشی و بدرد نمیخوره ...

حالا اگر عمری باقی بود در موردش صحبت میکم .

اگه میشه به من چشم زخم بزنید و ببینید بلایی سر من میاد یا خیر. اگه اتفاقی افتاد شما حلال هستید خیالتون راحت باشه.

مارینر;911494 نوشت:
وقتی یه کسی خودش رو خیلی در معرض توجه قرار میده خدا قوانینی رو گذاشته که چشم بخوره

و اگر کسی میخواد چشم نخوره باید پوششی از داشته هاش به دور خودش بکشه تا دیگران حسرتش رو نخورند .


افرادی تو دنیا هستند که در معرض نوجه چند صد میلیون نفر قرار گرفته اند. چرا اونها چشم نمی خورن؟

وایسلی گوجا;911527 نوشت:
اگه میشه به من چشم زخم بزنید و ببینید بلایی سر من میاد یا خیر. اگه اتفاقی افتاد شما حلال هستید خیالتون راحت باشه.

سلام....
اینقدر ازتون مطالب محکم و متقن خوندم که راستش جرات نمیکنم که حتی در مورد چنین مسائلی با شما بحث کنم ...
بحث های خیلی شیرین و زیبایی از شما در درون سایت هست که هنوزه که هنوزه وقتی بهشون مراجعه میکنم فکر میکنم سالها کار دارم تا بتونم به عمق اون مفاهیم برسم ...

جناب وایسلی گوجا ...
ببینید ... من و شما فکر میکنم که دایره فکری نزدیکی نسبت به هم داشته باشیم ... من جدیدا موضوعی با عنوان " چه کسی جنگ های شمال رو کاشته " در درون قسمت عقاید ایجاد کردم که فکر میکنم امتدادی از صحبتهای شما باشه ... پس از این نظر میتونم بگم که بسیاری از عقاید و نظرات شما رو دقیقا قبول دارم و جاهاییش هست که در درونش مشگل دارم و برام توجیه پذیر نیست ...

حداقلش دوست دارم که حرف من رو باور کنین ...

1. روبروی خونه ما پارکی هست و یک روز من خیلی در درون دلم داشتم حسرت میخوردم که چرا دیگران بچه دارند و من ندارم و از این جور حرفها ... ناگهان نگاهم به پسر بچه ای افتاد ( تقریبا 5 ساله ) که سواره دوچرخه یا سه چرخه ای بود و دقیقا همون زمان ایشون از دوچرخه سقوط کرد و به شدت صدمه خورد .

2. همون لحظه من با خودم گفتم نکنه که من قدرت خاصی دارم و خودم خبر ندارم ... در گوشه ای دیگر از پارک دوچرخه ای بود که اتفاقا پسر بزرگسالی هم سوارش بود ... تو دلم گفتم عجب دوچرخه ای و یه نیشخند هم بهش زدم ... ناگهان ایشون سره همون پیچ به شدت خورد زمین .

3. اون روز به شدت هیجان زده بودم ... خونمون آکواریوم داشتیم ... و گفتم بزار بر رویه ماهی ها امتحانش کنم ... و فرداش دو تا از ماهی های خونمون مردن .

از اون به بعد به شدت جلویه خدوم رو میگرفتم که مراقبب حسرت خوردن هام ... گوشه چشم کشیدن هام و نگاه های لحظه ایم باشم ... تا اینکه یه روز اون موقع ها که تازه تلویزیون lcd اومده بود رفتم خونه دوستم ... و یهو گفتم عجب تلویزیونی ... و فرداش بهم گفت که تلویزیون خونمون سوختش ...

راستش اون دسوتم از اون زمان به شدت هم رابطش رو با من کم کرده ...و احساس میکرد که تمام شکستهاش در درون زندگی بخاطر این هستش که من مثلا بهش قبطه میخورم و آدم حسودی هستم ...

بعد از اون به شدت مراقبه حرف زدنها و چشمم هستم ... هیچ وقت از کسی تعریف نمیکنم و سعی میکنم ... سعی میکنم که حسرت کسی رو نخورم ...

خوب اینها واقعیتهای زندگی من بودن ... البته صد در صد هم بهتون حق میدم که نخواین اونها رو باور کنین ( با توجه به عقایدتون مطمئن هستم ) ولی خوب اینها چیزهایی بوده که من باهاشون طرف بودم ...

سعدی شیرازی;911529 نوشت:
افرادی تو دنیا هستند که در معرض نوجه چند صد میلیون نفر قرار گرفته اند. چرا اونها چشم نمی خورن؟

واقعا نمیدونم
این مساله سوال خودمم هست .

خانم مارینر. این رو بدون شوخی عرض می کنم: یه امتحانی روی جناب ترامپ هم داشته باشید. حداقلش اینه که یه آزمایش برای این قدرته. اگر جواب بده هم که چه بهتر.

سلام
تماما این حرفا و مشاهدات خرافه ای بیش نیست !
گاهی خطای بصری افراد است
گاه توهمات ذهنی افراد
در ضمن باید در صحت روحی و روانی افراد مشاهده کننده هم باید اطمینان داشت !
شما اگر دقت کنید
چنین مشاهداتی و نقل ها جسارتا سو تفاهم نباشد
در بین افراد روستائی ب کرات شنیده می شود !
شاید هم مشکلی در فرد اس .
بجای رویت فرشته و ملک
اشرار جنیان را مشاهده و یا صداهای وهم انگیزی می شنوند!
والله اعلم
پ.ن
طلسم و جادو در حد حرف است .
یک اصلی است . انسان ب هر چه باور وایمان داشته باشد
دقیقا برای او واقع می شود !

مارینر;911592 نوشت:
سلام....
اینقدر ازتون مطالب محکم و متقن خوندم که راستش جرات نمیکنم که حتی در مورد چنین مسائلی با شما بحث کنم ...
بحث های خیلی شیرین و زیبایی از شما در درون سایت هست که هنوزه که هنوزه وقتی بهشون مراجعه میکنم فکر میکنم سالها کار دارم تا بتونم به عمق اون مفاهیم برسم ...

جناب وایسلی گوجا ...
ببینید ... من و شما فکر میکنم که دایره فکری نزدیکی نسبت به هم داشته باشیم ... من جدیدا موضوعی با عنوان " چه کسی جنگ های شمال رو کاشته " در درون قسمت عقاید ایجاد کردم که فکر میکنم امتدادی از صحبتهای شما باشه ... پس از این نظر میتونم بگم که بسیاری از عقاید و نظرات شما رو دقیقا قبول دارم و جاهاییش هست که در درونش مشگل دارم و برام توجیه پذیر نیست ...

حداقلش دوست دارم که حرف من رو باور کنین ...

1. روبروی خونه ما پارکی هست و یک روز من خیلی در درون دلم داشتم حسرت میخوردم که چرا دیگران بچه دارند و من ندارم و از این جور حرفها ... ناگهان نگاهم به پسر بچه ای افتاد ( تقریبا 5 ساله ) که سواره دوچرخه یا سه چرخه ای بود و دقیقا همون زمان ایشون از دوچرخه سقوط کرد و به شدت صدمه خورد .

2. همون لحظه من با خودم گفتم نکنه که من قدرت خاصی دارم و خودم خبر ندارم ... در گوشه ای دیگر از پارک دوچرخه ای بود که اتفاقا پسر بزرگسالی هم سوارش بود ... تو دلم گفتم عجب دوچرخه ای و یه نیشخند هم بهش زدم ... ناگهان ایشون سره همون پیچ به شدت خورد زمین .

3. اون روز به شدت هیجان زده بودم ... خونمون آکواریوم داشتیم ... و گفتم بزار بر رویه ماهی ها امتحانش کنم ... و فرداش دو تا از ماهی های خونمون مردن .

از اون به بعد به شدت جلویه خدوم رو میگرفتم که مراقبب حسرت خوردن هام ... گوشه چشم کشیدن هام و نگاه های لحظه ایم باشم ... تا اینکه یه روز اون موقع ها که تازه تلویزیون lcd اومده بود رفتم خونه دوستم ... و یهو گفتم عجب تلویزیونی ... و فرداش بهم گفت که تلویزیون خونمون سوختش ...

راستش اون دسوتم از اون زمان به شدت هم رابطش رو با من کم کرده ...و احساس میکرد که تمام شکستهاش در درون زندگی بخاطر این هستش که من مثلا بهش قبطه میخورم و آدم حسودی هستم ...

بعد از اون به شدت مراقبه حرف زدنها و چشمم هستم ... هیچ وقت از کسی تعریف نمیکنم و سعی میکنم ... سعی میکنم که حسرت کسی رو نخورم ...

خوب اینها واقعیتهای زندگی من بودن ... البته صد در صد هم بهتون حق میدم که نخواین اونها رو باور کنین ( با توجه به عقایدتون مطمئن هستم ) ولی خوب اینها چیزهایی بوده که من باهاشون طرف بودم ...

شما به من لطف دارید گل

اینها اتفاق بوده. شما ببینید چند بار در زندگی چنین فکری کردید و هیچ اتفاقی هم نیفتاده. اونها رو که یادتون نمیاد، این یکی رو یادتون میاد.

سعدی شیرازی;911612 نوشت:
خانم مارینر. این رو بدون شوخی عرض می کنم: یه امتحانی روی جناب ترامپ هم داشته باشید. حداقلش اینه که یه آزمایش برای این قدرته. اگر جواب بده هم که چه بهتر.

سلام
جناب سعدی ... این حرف رو براتون میزنم شاید خندتون بگیره ...

بازی بین ایران و آرژانیتن بود ... من از اول بازی نشسته بودم روبرویه تلویزیون و پشت سره هم به این بازیکنهای آرژانتینی میگفتم عجب بازیکنی ... عجب شوتی ... عجب دروازه بانی و هی داشتم چشم میومدم ...

تا اینکه نمیدونم ...
لحظات آخر بود ...
یا اینکه انرژیم تموم شده بود ...
یا اینکه دیگه فکر کردم مساوی کردیم ...
یا ...

دقیقا همون لحظه که تمرکزم رو ازش گرفتم ... دیدم لیونل مسی کوبوند تو در وازه ...

در مورد ترامپ و نتانیاهو ... یه چند باری در مورد نتانیاهو امتحان کردم ... ولی اینگار از پشت تلویزیون جواب نمیده ... باید روبرو باشم .

به هر حال بابته اینکه حرفم رو باور کردین ازتون تشکر میکنم .

مارینر;911726 نوشت:
در مورد ترامپ و نتانیاهو ... یه چند باری در مورد نتانیاهو امتحان کردم ... ولی اینگار از پشت تلویزیون جواب نمیده ... باید روبرو باشم .

به هر حال بابته اینکه حرفم رو باور کردین ازتون تشکر میکنم .


ضمن اینکه اعتقادی به چشم زخم ندارم
اما چشم زخم اگر هم واقعا حقیقت داشته باشه وقتی اثر میکنه شما در برابر اون حاضر باشی.در تلوزیون یا عکس طرف خود واقعیش نیست بلکه تصویرشه. یه سری شبه علم میگن چشم برخی افراد نوعی موج از خودش در شرایطی ساطع میکنه.اینم یه حرفیه.

آرمین...;911614 نوشت:
سلام
تماما این حرفا و مشاهدات خرافه ای بیش نیست !
گاهی خطای بصری افراد است
گاه توهمات ذهنی افراد
در ضمن باید در صحت روحی و روانی افراد مشاهده کننده هم باید اطمینان داشت !
شما اگر دقت کنید
چنین مشاهداتی و نقل ها جسارتا سو تفاهم نباشد
در بین افراد روستائی ب کرات شنیده می شود !
شاید هم مشکلی در فرد اس .
بجای رویت فرشته و ملک
اشرار جنیان را مشاهده و یا صداهای وهم انگیزی می شنوند!
والله اعلم
پ.ن
طلسم و جادو در حد حرف است .
یک اصلی است . انسان ب هر چه باور وایمان داشته باشد
دقیقا برای او واقع می شود !

سلام...
من این حرف رو بزنم ... الان آقای وایسلی گوجا میاد و هر چی از دهنش در میاد بهم میگه ...
ولی خوب میگم ...

ببینید ... بزارین یه مدل طلسم رو بهتون بگم چجوری نوشته میشه ...
بر میدارن ... سوره حمد رو قطعه ... فطعه میکنند ... .و در بین هر کدوم از آیات اون طلسم مورد نظره خودشون رو میزارند ... حالا فرض کن یه چیز خوب مینویسند .... مثلا مینویسند آقا آرمین به عشقش میرسد ...

بعد میان اون رو در درون آب میزارین ... آب خاصیت همجوشانی داره ( طبق مسائل مربوط به طلسمیات )
سوره حمد میخواد به هم نزدیک بشه و به صورت "حمد خداوند" به سمته آسمان بره ... ولی در بین اون آیات ... خواست و نیاز شما هم قرار داره ...

بنابراین بالاجبار خواست و نیاز شما هم با اون آیات ترکیب میشه و به عنوان دعایی واحد به آسمان میره ... کائنات اکراه داره از اینکه سوره حمد رو ازش ممانعت بوجود بیاره ... و همش رو با هم اجرا نکنه ...

مثلا فرض کن من میام پیش شما و بهتون میگم آقا آرمین خدا پدرتون رو بیامرزه و بهم یه لیوان آب بدین و خدا پدرتون رو بیامرزه ...

این جملات از هم جدا هستند ... و شما میتونید اونها رو منفک کنین و قسمتیش رو قبول کنین و قسمتیش رو دور بندازین ... ولی در علوم غریبه آب خصیصه همجوشانی داره .... یعنی این سه تا جمله رو با هم پیوند میزنه و تبدیل به دعایی واحد میکنه ...

بنابراین شما میتونید سوره حمدی بنویسید که خواسته شما با اون همجوشانی شده و تبدیل به دعایی واحد شده و ...

و ...

من تقریبا 6 ماهی در مورد این چیزها جسته و گریخته مطلب خوندم ... مثلا خیلی از طلسمیات رو با اسم اعظم های خدا انجام میدن ...

مثلا از ظاهر و باطن استفاده میکنند ... اگر جایی میخوان خودشون رو بلود کنند از اسم ظاهر استفاده میکنند
و اگر جایی بخوان دیده نشن ... از اسم باطن استفاده میکنند .

یا از اسامی قابض و باسط استفاده میکنند و...

دو دایره متحد المرکز میکشند ... در محیط دایره بیرونی مینویسند یا قابض ... در محیط دایره درونی مینویسند یا باسط

بنابراین هر چیزی که در بین این دو دایره قرار میگیره ... پرس میشه ... چون دایره بیرونی میخواد منفبض بشه و دایره درونی میخواد منبسط بشه ...

و مثلا در درونش مینویسند آرمین ؛ علم

اینجوری علم و آقا آرمین در درون هم پرس میشن ...

و ...

چندین کتاب در این موردها هست ... خیلی هاشون نقش و نگار و چیزهایی داره که من نفهمیدم ... ولی در درون خیلی هاشون چیزهایی هست که کمی قابل درک هست ....

من مدت زمانی چند تاشون رو انجام میدادم ... و ازش هم خوشم اومد ... و خیلی جاها کار راه انداز بود ...

ولی از نوع عمل بدم اومد ....
یعنی بدم اومد که بخوام با این چیزها موفق بشم ...

از طرفی هم واقعا معلوم نیست این جور کارها عاقبتشون به کجا میرسه ...

بنام خدا
.پس از عرض سلام خدمت خواننده گرامی.
{خطاب به دوست بزرگوارمان جناب مارینر}طبق نشانه هایی که از مطالب خود شما دوست بزرگوار بدست اوردم که در چند پست اشاره داشتید باعث برخی مشکلات غیبی برای دیگران شما بوده اید، انگار قرار است اتفاقات ناگواری در زندگی آینده خود شما برای خود شما{یا حتی عزیزانتان}بوقوع بپیوندد{البته خدا نکند،اما اگر این حرفهایتان درست و راست بوده باشند} بشما دوست عزیز و عزیزانی مثل شما که زمین خوردن یک دوچرخه سوار را بخود نسبت میدهند ، هشدار میدهم که سریعا و بهرطریقی حتی ابتدا مراجعه به یک د دکتر ، از این افکار و اینکه شما باعث این اتفاقات بد بوده و هستید بیایید بیرون{چون این تصورات و اتفاقات تقاص دارند}
{البته اضافه نمایم که چشم زخم و طلسم و دعا و جادو و قدرتهای ماورایی را منکرشان نمیشوم و بهمین دلیل هم عرض کردم که اگر غرض و منظور دیگری در کار نیست و بلکه واقعا هم فکرمیکنید انگار دارید حس میکنید چیزی از درونتان زمین خوردن یک یا دو دوچرخه سوار را بشما نسبت میدهد،فورا از اینکه شما مسبب این اتفاقات منفی بوده و هستید بیایید بیرون}

برای ختم کلام هم،به این نمونه سوال یا مثال دقت نمایید:
آیا چون دعایی نمودیم آن اتفاق خوب یا بد همان لحظه رخ داده یا میدهد یا شاید هم بر عکس ، بلکه چون قرار بوده آن اتفاق بنوعی و بهردلیلی رخ دهد قبلش یه چیزی ما را ناخواسته به این سمت هدایت نموده که اون خواسته یا دعا را ما بر زبان یا ذهن یا دل خود جاری نماییم؟؟{انشاالله که متوجه منظورم شده باشید}

مارینر;911732 نوشت:
سلام...
من این حرف رو بزنم ... الان آقای وایسلی گوجا میاد و هر چی از دهنش در میاد بهم میگه ...
ولی خوب میگم ...

ببینید ... بزارین یه مدل طلسم رو بهتون بگم چجوری نوشته میشه ...
بر میدارن ... سوره حمد رو قطعه ... فطعه میکنند ... .و در بین هر کدوم از آیات اون طلسم مورد نظره خودشون رو میزارند ... حالا فرض کن یه چیز خوب مینویسند .... مثلا مینویسند آقا آرمین به عشقش میرسد ...

بعد میان اون رو در درون آب میزارین ... آب خاصیت همجوشانی داره ( طبق مسائل مربوط به طلسمیات )
سوره حمد میخواد به هم نزدیک بشه و به صورت "حمد خداوند" به سمته آسمان بره ... ولی در بین اون آیات ... خواست و نیاز شما هم قرار داره ...

بنابراین بالاجبار خواست و نیاز شما هم با اون آیات ترکیب میشه و به عنوان دعایی واحد به آسمان میره ... کائنات اکراه داره از اینکه سوره حمد رو ازش ممانعت بوجود بیاره ... و همش رو با هم اجرا نکنه ...

مثلا فرض کن من میام پیش شما و بهتون میگم آقا آرمین خدا پدرتون رو بیامرزه و بهم یه لیوان آب بدین و خدا پدرتون رو بیامرزه ...

این جملات از هم جدا هستند ... و شما میتونید اونها رو منفک کنین و قسمتیش رو قبول کنین و قسمتیش رو دور بندازین ... ولی در علوم غریبه آب خصیصه همجوشانی داره .... یعنی این سه تا جمله رو با هم پیوند میزنه و تبدیل به دعایی واحد میکنه ...

بنابراین شما میتونید سوره حمدی بنویسید که خواسته شما با اون همجوشانی شده و تبدیل به دعایی واحد شده و ...

و ...

من تقریبا 6 ماهی در مورد این چیزها جسته و گریخته مطلب خوندم ... مثلا خیلی از طلسمیات رو با اسم اعظم های خدا انجام میدن ...

مثلا از ظاهر و باطن استفاده میکنند ... اگر جایی میخوان خودشون رو بلود کنند از اسم ظاهر استفاده میکنند
و اگر جایی بخوان دیده نشن ... از اسم باطن استفاده میکنند .

یا از اسامی قابض و باسط استفاده میکنند و...

دو دایره متحد المرکز میکشند ... در محیط دایره بیرونی مینویسند یا قابض ... در محیط دایره درونی مینویسند یا باسط

بنابراین هر چیزی که در بین این دو دایره قرار میگیره ... پرس میشه ... چون دایره بیرونی میخواد منفبض بشه و دایره درونی میخواد منبسط بشه ...

و مثلا در درونش مینویسند آرمین ؛ علم

اینجوری علم و آقا آرمین در درون هم پرس میشن ...

و ...

چندین کتاب در این موردها هست ... خیلی هاشون نقش و نگار و چیزهایی داره که من نفهمیدم ... ولی در درون خیلی هاشون چیزهایی هست که کمی قابل درک هست ....

من مدت زمانی چند تاشون رو انجام میدادم ... و ازش هم خوشم اومد ... و خیلی جاها کار راه انداز بود ...

ولی از نوع عمل بدم اومد ....
یعنی بدم اومد که بخوام با این چیزها موفق بشم ...

از طرفی هم واقعا معلوم نیست این جور کارها عاقبتشون به کجا میرسه ...


سلام
من منکر و جود جن و کارهای باطل مثلا طلسم کردن افراد و یا چشم زخم بشکل کلیت آن نبستم !
اما
مثلا در عصر حاضر کی جن دیده
چرا من جنی نمی بینم !
چرا کسی مرا طلسم نمی کند !
شما فکر نمی کنید
مردم مشکلات خودشان را به موجودات موهوم و وهم انگیزی نسبت میدهند !
تا بدین وسیله بتواند فرافکنی نموده !
و بابت اشتباهات و مشکلات اتخاذ شده از سوی خود بتواند خودرا تسلی داده !
و خود را عامل بوجود آمدن انواع واقسام مشکلات در زندگی اش قلمداد نکند !
ووو
دقت فرمائید
ما هر چه را در این رابطه میدانیم
صرف یک سری حرف و داستان در یک سری کتب است .
که صحت و سقم آنها مشخص نیست !
ببخشید
الان خود شما مثلا همین نیروی چشم و یا حس ها و جن گیری چه منفعتی و یا معرفتی برای شما داشته !
چه تاثیری در روند زندگی شما داشته !
مثلا هم اگر باشد !
چنبن اعمالی ضررهای جبران ناپذیری برای انسان دارد !
مثلا من شنیدم جن ها یک دسته شان دفینه پیدا می کنند
یک سری اونا انواع سحرهها را چه دفن و چه سوختنی چه بادی چه آبی پیدا و برای باطل سحر میاورند!
حالا واقعا اینها با عقل و منطق سازگاری دارد. وآیا پذیرفتنی اس!

آقا آرمین سلام ....
جن واقعا وادی خیلی خیلی دهشتناکی هست و آدمهایی باید برن سمتش که از لحاظ روحی و معنوی قدرتمند باشند . یکی از آشنایان ما وارد همین وادی شد به جای اینکه براش سودی داشته باشه ... تسخیر اجنه شده و هر از چندی هم میان و اذیتش میکنند ... ولی هستند کسانی که میتونند وارد این جریانات بشن و ازش منفعتی هم کسب کنند ...

مثله روابط میان انسانها میمونه ...
زمانی هست که شما قدرت داری و با شخصی در ارتباط قرار میگیری و میتونی ازش استفاده کنی
و زمانی هست که شما ضعیف هستی و وقتی شما پورت رو باز میکنی ... اونها میان و تسخیرت میکنن و ازت استفاده میکنند .

بگذریم .

اینی که میگن اجنه کارهای زیادی هم میکنند به نظره من درست هست . ولی سوال شما هم به حق هست ... شما میگین خوب چرا تا کنون شما جنی ندیدید ... یا اثر طلسمی رو در درون زندگیتون ندیدید .... یا ...

ببینید ...
بزارین اینجوری بگم ....

عشق خودش یک نوع طلسم هست .
شما وقتی به مرور زمان به کسی نزدیک میشید ... و به هم علاقمند میشید ... این یک نوع طلسم هست . و راههای زیادی هم برای بطلانش وجود داره .

وقتی شما پای کاغذی رو امضا میکنید .... شما اثری از وجود و روح خودتون رو پای اون برگه گذاشتین و ناخودآگاه خودتون رو نسبت به اون مساله مسئول میدونین ... این هم خودش یک نوع طلسم هست

میگویند وقتی میخواهید دعا کنین آنچنان دعا کنین که گویا خواسته شما پشت درب خونتون هست ... این هم یه نوع طلسم هست .

وقتی افرادی مریض میشن و دارویی برای اون مریضی وجود نداره بهش دارو نما میدن و حال اون شخص خوب میشه .

و ...

ببینید ...
من همه اینها رو در درون مجموعه ای با نام طلسمیات میزارم .
طلسم یک نوع قانون و قاعده هست که بر اساس اون میشه تغییراتی ایجاد کرد ... میشه به اهدافی رسید .

البته اموری هم هستند که اونها هم نام طلسم دارند ... ولی راستش نه من از اون چیزها خوشم میاد و نه سمتش میرم .... مثلا خاک کردن لباس کسی و ...

ولی چیزهایی وجود داره که میتونه باعث بوجود اومدن انرژی بیشتر بشه
چیزهایی وجودد داره که میتونه باعث بوجود اومدن مهربانی و محبت بشه

خوب به نظره من خیلی خوب هست که انسان اون چیزها رو بدونه .

مثلا همین مساله عشق رو مورد بررسی قرار میدیم .

اگر شما بخواهید کسی رو طلسم کنین و عاشق خودتون بکنینیش ... باید راه این کار رو بدونین ...

1. روز اول اصلا بهش نگاه نکنین
2. دقت کنین از چه چیزهایی خوشش میاد
3. بهش تنها احترام بزارید اون هم درو آ دور
4. بهش نشون ندید که ازش خوشتون میاد
5. ظاهر تمیز و آراسته ای داشته باشید
6. باید بتونین یک جرقه ای با عنوان جرقه عشق رو بوجود بیارین ... مثلا یک روزی که سرما خورد یا... دستمالی داشته باشین که بهش بدین ... اون جرقه باید اونقدر شدتش زیاد باشه که نتونه جلوش مقاومت کنه .
7. جرقه که ایجاد شد بعدش نباید بی تفاوت باشین ... باید هم اکسیژن برسونین ... هم گرما برسونین
8. نباید اونقدر کنارش باشین که نتونه نفس بکشه و خفه بشه .... باید وقت نفس کشیدن بهش بدین

و ....

و بعد از اینکه همه این کارها رو کردین .... اون رام شما میشه ... این یه نوع طلسم هست ...

بنابراین طلسم وجود داره ....

مارینر;911777 نوشت:
آقا آرمین سلام ....
جن واقعا وادی خیلی خیلی دهشتناکی هست و آدمهایی باید برن سمتش که از لحاظ روحی و معنوی قدرتمند باشند . یکی از آشنایان ما وارد همین وادی شد به جای اینکه براش سودی داشته باشه ... تسخیر اجنه شده و هر از چندی هم میان و اذیتش میکنند ... ولی هستند کسانی که میتونند وارد این جریانات بشن و ازش منفعتی هم کسب کنند ...

مثله روابط میان انسانها میمونه ...
زمانی هست که شما قدرت داری و با شخصی در ارتباط قرار میگیری و میتونی ازش استفاده کنی
و زمانی هست که شما ضعیف هستی و وقتی شما پورت رو باز میکنی ... اونها میان و تسخیرت میکنن و ازت استفاده میکنند .

بگذریم .

اینی که میگن اجنه کارهای زیادی هم میکنند به نظره من درست هست . ولی سوال شما هم به حق هست ... شما میگین خوب چرا تا کنون شما جنی ندیدید ... یا اثر طلسمی رو در درون زندگیتون ندیدید .... یا ...

ببینید ...
بزارین اینجوری بگم ....

عشق خودش یک نوع طلسم هست .
شما وقتی به مرور زمان به کسی نزدیک میشید ... و به هم علاقمند میشید ... این یک نوع طلسم هست . و راههای زیادی هم برای بطلانش وجود داره .

وقتی شما پای کاغذی رو امضا میکنید .... شما اثری از وجود و روح خودتون رو پای اون برگه گذاشتین و ناخودآگاه خودتون رو نسبت به اون مساله مسئول میدونین ... این هم خودش یک نوع طلسم هست

میگویند وقتی میخواهید دعا کنین آنچنان دعا کنین که گویا خواسته شما پشت درب خونتون هست ... این هم یه نوع طلسم هست .

وقتی افرادی مریض میشن و دارویی برای اون مریضی وجود نداره بهش دارو نما میدن و حال اون شخص خوب میشه .

و ...

ببینید ...
من همه اینها رو در درون مجموعه ای با نام طلسمیات میزارم .
طلسم یک نوع قانون و قاعده هست که بر اساس اون میشه تغییراتی ایجاد کرد ... میشه به اهدافی رسید .

البته اموری هم هستند که اونها هم نام طلسم دارند ... ولی راستش نه من از اون چیزها خوشم میاد و نه سمتش میرم .... مثلا خاک کردن لباس کسی و ...

ولی چیزهایی وجود داره که میتونه باعث بوجود اومدن انرژی بیشتر بشه
چیزهایی وجودد داره که میتونه باعث بوجود اومدن مهربانی و محبت بشه

خوب به نظره من خیلی خوب هست که انسان اون چیزها رو بدونه .

مثلا همین مساله عشق رو مورد بررسی قرار میدیم .

اگر شما بخواهید کسی رو طلسم کنین و عاشق خودتون بکنینیش ... باید راه این کار رو بدونین ...

1. روز اول اصلا بهش نگاه نکنین
2. دقت کنین از چه چیزهایی خوشش میاد
3. بهش تنها احترام بزارید اون هم درو آ دور
4. بهش نشون ندید که ازش خوشتون میاد
5. ظاهر تمیز و آراسته ای داشته باشید
6. باید بتونین یک جرقه ای با عنوان جرقه عشق رو بوجود بیارین ... مثلا یک روزی که سرما خورد یا... دستمالی داشته باشین که بهش بدین ... اون جرقه باید اونقدر شدتش زیاد باشه که نتونه جلوش مقاومت کنه .
7. جرقه که ایجاد شد بعدش نباید بی تفاوت باشین ... باید هم اکسیژن برسونین ... هم گرما برسونین
8. نباید اونقدر کنارش باشین که نتونه نفس بکشه و خفه بشه .... باید وقت نفس کشیدن بهش بدین

و ....

و بعد از اینکه همه این کارها رو کردین .... اون رام شما میشه ... این یه نوع طلسم هست ...

بنابراین طلسم وجود داره ....

چه بگم والله
با عنایت ب تحلیل های سرکار
باز هم معتقدم شما حتما در امر مشاوره روانشناسی و اجتماعی هم فعالیت دارید !
خوب
پس این طلسم عشق یک طلسم رفتاری از سوی افراد است !
مث کسی است
که در حرف زدنش نفوذ کلام دارد !
و فرد را با کلماتش ب تسخیر خود در می آورد
این با طلسماتی که با رمل و ساعت و روز خاص نظیر ساعات نحس یا بصورت بر عکس نوشته شود !
یا با نجاسات نوشته می شود فرق دارد !
مث جادو گر معروف و جن گیر ایران ع . غ

آرمین...;911781 نوشت:
چه بگم والله
با عنایت ب تحلیل های سرکار
باز هم معتقدم شما حتما در امر مشاوره روانشناسی و اجتماعی هم فعالیت دارید !
خوب
پس این طلسم عشق یک طلسم رفتاری از سوی افراد است !
مث کسی است
که در حرف زدنش نفوذ کلام دارد !
و فرد را با کلماتش ب تسخیر خود در می آورد
این با طلسماتی که با رمل و ساعت و روز خاص نظیر ساعات نحس یا بصورت بر عکس نوشته شود !
یا با نجاسات نوشته می شود فرق دارد !
مث جادو گر معروف و جن گیر ایران ع . غ

سلام...
آره و... من یه همچین تحلیلی دارم ...
با رمل و .و... آشنا نیستم و نمیدونم درست هستند یا نیستند و ....

ولی طلسم از اونجهتی که بهتون گفتم به نظره من وجود داره

مارینر;911784 نوشت:
سلام...
آره و... من یه همچین تحلیلی دارم ...
با رمل و .و... آشنا نیستم و نمیدونم درست هستند یا نیستند و ....

ولی طلسم از اونجهتی که بهتون گفتم به نظره من وجود داره


سلام
بله اون مورد هم که سرکار فرمودید

یک نوع طلسم است
شکی نیست !
نکته
امیدوارم روزی از نزدیک بتوان چنین اعمالی را مشاهده نمایم
مث چشم زخم زدن و طلسم کردن ووو و دیدن نتیجه

آنچه مهم است !
شرط اول
اعتقاد و باور و یقیین است !
هرکسی ب هر چیزی چه خوب و چه بد باور و اعتقاد داشته باشد !
برایش در عالم واقع تجلی پیدا می کند !
پس انسانهایی که ن ب سحر و ن جادو ن طلسم باور و اعتقاد دارن !
هیچ وقت ن مسحور می شوند . ن جادو و ن طلسم
و بر عکس
پس بدانیم خودمان با باورمان جن و دیو و جادو و طلسم را در واقع برای خودمان ایجاد می نمائیم!

سلام علیکم
جالب است که برخی کاربران بیانات دینی را به سخریه گرفته و ظاهرا گمان می کنند چون حقیقتی را نمی فهمند پس وجود ندارد. مستحضر هستید اگر کسی چنین فکری داشته باشد نهایت بی خردی و جهالت است.
اما باید خدمت این افراد اگر در این سایت وجود داشته باشند عرض کنیم اگر دین را قبول ندارید اول در صورت تمایل با کارشناسان اعتقادی بر سر اصول اعتقادات بحث بفرمایید بعد وارد مسائل دیگر بشوید.
الحمدلله دوره ی روشنفکر نمایی هم گذشته است ، زمانی بود که برخی برای خودنمایی و ...... همه چیز را زیر سوال می بردند و دیگران هم می گفتند عجب انسان متفکری !!!!
لحن بنده بدین علت است که با مشاهده ی برخی پستها ناراحت شدم که چطور اینقدر راحت می شود حقایقی را منکر شد.(بحث این تاپیک منظورم نیست بلکه نوع بیان برخی کاربران مقصود حقیر است) ، انسان بدون سوال و مطالعه اینقدر به خودش جرأت بدهد که با این لحنها در مورد مسائل دینی صحبت کند !!!!!

بسمه تعالی
بسیاری از مردم اعتقاد دارند برخی چشم‏ها اثری خاص دارند که در صورت نگریستن به کسی یا چیزی، در آن اثر گذاشته، اگر انسان است، بیمار یا دیوانه گشته، اشیا در هم شکسته می‏شود. این امر ممکن بوده و قابل انکار نمی‏باشد، اما تا چه اندازه واقعیت دارد؟
چشم زخم از جهتِ مبانی علمی:
حقیقت مسئله از دیدگاه دانش بشری کاملاً مشخص نمی‏باشد، هر چند نظریه هایی ابراز شده است، از آن جمله بسیاری از دانشمندان معتقدند در برخی از چشم‏ها نیروی مغناطیسی خاصی نهفته است که کارآیی زیادی دارد، حتی با تمرین و ممارست می‏توان آن را پرورش داد.
خواب مغناطیسی از طریق نیروی مغناطیسی چشم‏ها است.
«اشعه لیزر» شعاعی است نامریی و توانسته کاری کند که از هیچ سلاح مخرّبی ساخته نیست. حال پذیرش وجود نیرویی در برخی چشم‏ها که از طریق امواج به خصوصی در دیگران اثر بگذارد، امر عجیبی نخواهد بود. (1)
روح انسان بر اثر ریاضت‏ها به درجه‏ای می‏رسد که آثاری در جسم بر جای می‏گذارد، حال جسم گاهی اعضای بدن است که شمشیر و سوزن و میخ و آتش در آن اثر نمی‏کند و گاهی چشم است که می‏تواند آثاری را بر جای گذارد که چشم زخم از آن جمله باشد.
پس اگر چه مسئله از جهت علمی کاملاً روشن نمی‏باشد، اما جایی برای انکار وجود ندارد و نظریه‏های علمی نمی‏تواند خلاف آن را ثابت کند.
مرحوم طباطبائی(ره) در ذیل آیه 51 سوره قلم می‏فرماید: «... مراد از آیه چشم زدن است که نوعی از تأثیرات نفسانی است و دلیل عقلی بر نفی آن نداریم، بلکه حوادثی دیده شده که با چشم زدن منطبق است و روایاتی طبق آن وارد شده، دلیلی ندارد که آن را انکار نموده و بگوییم عقیده خرافی است». (2)
چشم زخم در آیات و روایات:
در عصر پیامبر (ص) میان قبیله بنی اسد بد چشمانی بودند که چشمانشان اثرات به خصوصی در اشیا می‏نهاد؛ اینان تصمیم گرفتند با چشم خویش پیامبر را صدمه و زیانی بزنند که آیه: «و إنْ یکاد الّذین...» ،(3) نازل شد.
رسول خدا (ص) فرمود: «چشم زخم حقیقت دارد تا آن جا که قلّه کوه را فرود آورد» و امیرمؤمنان می‏فرمایند: « چشم زخم حق است و توسّل به دعا برای دفع آن نیز حق است ». (4)
ادعیه مقابله با چشم زخم:
در روایات وارد شده که پیامبر برای امام حسن و امام حسین (ع) از »رقیه« گرفت و این دعا را خواند: «أعیذ کما بکلمات التامة و أسماء اللَّه الحسنی کلّها عامة، مِن شر السامة و الْهامة، و مِن شرِّ کل عینٍ لامة، و مِن شر حاسدٍ إذا حسد؛ شما را به کلمات تامه و اسمای حسنای خداوند از شر مرگ و حیوانات موذی و هر چشم بد و حسود آن گاه که حسد ورزد می‏سپارم«. (5)
حضرت امام صادق (ع) فرمود: «هرگاه بخواهید با هیأتی آراسته و چشمگیر از خانه بیرون روید، معوذتین (قل اعوذ برب الفلق... و قل اعوذ بربّ النّاس...) را بخوانید تا چشمی در شما اثر نکند». (6)
و در حاشیه کتاب مفاتیح الجنان، ادعیه چندی ذکر شده است.
گرچه بیشتر راه های مقابله با چشم زخم دعاهای وارده است. ولی صدقه هم چون دفع بلا می کند حتما موثر است روایت داریم: امام باقر علیه السلام فرمودند : « إِنَّ الصَّدَقَةَ لَتَدْفَعُ سَبْعِينَ عِلَّةً مِنْ بَلَايَا الدُّنْيَا مَعَ مِيتَةِ السَّوْءِ إِنَّ صَاحِبَهَا لَا يَمُوتُ مِيتَةَ سَوْءٍ أَبَدا؛ (7) صدقه 70بلا از بلاهای دنیا و مرگ بد را برطرف می کند به درستی صاحب صدقه هرگز به مرگ بد نمی میرد».

پی‌نوشت‏ها:
1. مكارم شيرازى ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ اول، 1374 ش. ج 24، ص 426.
2. موسوى همدانى سيد محمد باقر، ترجمه تفسير الميزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم - قم، چاپ پنجم، 1374 ش. ج 19، ذیل آیه.
3. قلم (68) آیه 51.
4. امام على بن ابى طالب عليه السلام، نهج البلاغه، 1 جلد، انتشارات دار الهجره قم، حکمت 400.
5. عروسى حويزى عبد على بن جمعه، تفسير نور الثقلين، انتشارات اسماعيليان - قم، چاپ چهارم، 1415 ق، ج 5، ص 400.
6. علامه مجلسى، بحار الأنوار، 110 جلد، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 هجرى قمرى، ج92 ، ص 133.
7. همان، ج 93، ص 135 .

اقای ارمین ...
ببینید این عباس غفوری که شما اسمش رو آوردین میگویند اجنه بسیار زیادی رو تحت کنترل خودش داره ... اون هم با کارهای بسیار کثیفی که انجام میده . احتمالا خبردارین که ایشون هم حافظ کل قرآن هست و هم اینکه از مدفوع خودش تناول میکنه و ....

ولی این رو مطمین تر هستم انسانهای بسیار قویتر در درون ایران و جهان هستند . اگر نبودند الان عباس غفوری ها ما رو به چه روزی انداخته بودند و به قولی سنگ رویه سنگ بند نبود .

نیازی هم نیست که جن گیر و ... باشن .

واقعا من هنوز در مورد اینجور چیزها دنبال یک مسیر هستم . نه اینکه بخوام مثلا طلسم کنم و جن گیری کنم و ... فقط میخوام بتونم مسیری رو پیدا کنم که بهم استعدادهام رو نشون بده . یع استاد در درون دانشگاه داشتیم با انگشتانش سکه ۲۵ تومنی رو دو قسمت میکرد و ذهن خونی میکرد ... ولی هر کاری بچه ها کردن یه راه کوچیک هم باز نکرد که بدونیم مسیر چی هست .

استاد;911838 نوشت:
سلام علیکم
جالب است که برخی کاربران بیانات دینی را به سخریه گرفته و ظاهرا گمان می کنند چون حقیقتی را نمی فهمند پس وجود ندارد. مستحضر هستید اگر کسی چنین فکری داشته باشد نهایت بی خردی و جهالت است.
اما باید خدمت این افراد اگر در این سایت وجود داشته باشند عرض کنیم اگر دین را قبول ندارید اول در صورت تمایل با کارشناسان اعتقادی بر سر اصول اعتقادات بحث بفرمایید بعد وارد مسائل دیگر بشوید.
الحمدلله دوره ی روشنفکر نمایی هم گذشته است ، زمانی بود که برخی برای خودنمایی و ...... همه چیز را زیر سوال می بردند و دیگران هم می گفتند عجب انسان متفکری !!!!
لحن بنده بدین علت است که با مشاهده ی برخی پستها ناراحت شدم که چطور اینقدر راحت می شود حقایقی را منکر شد.(بحث این تاپیک منظورم نیست بلکه نوع بیان برخی کاربران مقصود حقیر است) ، انسان بدون سوال و مطالعه اینقدر به خودش جرأت بدهد که با این لحنها در مورد مسائل دینی صحبت کند !!!!!

سلام جناب استاد گرامی ...
از لحن صحبتتون من خیلی خوشم اومد ...
جناب استاد من یه نقدی نسبت به صحبتها و نظرهاتون دارم . معمولا اونجاهایی که واقعا بحث ها میخواد به نتیجه برسه شما دیگه جواب نمیدین .

میدونم که مشگل از ضعف دانشتون نیست . اگر قرار به جواب سرسری دادن باشه اون سوال رو به راحتی میپیوندینش ... ولی شما به اون سوالات جواب نمیدین ...

و دقیقا اون سوالات همون چیزی هست که میشه بر اساسش خیلی چیزها رو فهمید .

جناب استاد ... فکر میکنم شما با پستهای من اشنا باشین ۶ سالی هست درون این سایت هستم و فکر میکنم شما از اون کسایی باشین که دوست دارین سر رو تن امثالی مانند من نباشه .

جناب استاد ...
نمیدونم منظورتون از این پست من بودم یا کسه دیگری بوده ...
من تا به حال هیچ دلیل متقنی برای وجود یا عدم وجود خدا پیدا نکردم .
من فقط یک چیز رو میدونم .
معجزه هم بدرد من نمیخوره .

انسانها درس میخونن ... چون روز به روز پی به بزرگ شدن خودشون میبرن . استعدادهاشون رو کشف میکنند . و روز به روز تواناتر میشن .

من نه دنبال جن گیری و رمالی و طی طریق و طلسم و... هستم .
واقعا میخوام در درون مسیری باشم که

۱. اصلا بفهمم کی هستم
۲. استعدادهام چیا هستن
۳. چجوری میتونم رشد کنن
۴. رشد کردن خودم رو ببینم
۵. به بیراهه نرم و این مسیر امتداد داشته باشه .

ولی با عرض معذرت مسیر کسایی مانند شما هیچ کدوم از این خصوصیت ها رو نداره و بعد از مدتی همش شروع به تناقضات میکنه .

اگر واقعا مسیری دارین ... من بارها گفتم حاضرم اعتماد کنم و اون مسیر رو طی کنم . ولی مثلا اگر بعد از یک سال به هیچ جایی نرسیدم . بگم به هیچ جایی نرسیدم .

نه اینکه عمری رو عابد و زاهد و سالک باشم ... بعدش بگم وقتی مردم حتما میرم بهشت .

مسیر علم ... مسیری هست که پله پله درونش رشد میکنی و خودت هم اینو درک میکنی ... نه اینکه بهت بگن تو ۳۰ سال درس بخون وقتی مردی مهندس کامپیوتر میشی .

اگر مسیری دارین که در درونش ... من روز به روز خودم رو بهتر بشناسم ... استعدادهام رو کشف کنم ... قدرتمندتر بشم . و .... بسم الله ...

وگرنه سخنان اینچنینی فکر میکنم تاریخ مصرفشون گذشته باشه

ببخشد اگر بهتون برخورد .

مارینر;911880 نوشت:
اقای ارمین ...
ببینید این عباس غفوری که شما اسمش رو آوردین میگویند اجنه بسیار زیادی رو تحت کنترل خودش داره ... اون هم با کارهای بسیار کثیفی که انجام میده . احتمالا خبردارین که ایشون هم حافظ کل قرآن هست و هم اینکه از مدفوع خودش تناول میکنه و ....

ولی این رو مطمین تر هستم انسانهای بسیار قویتر در درون ایران و جهان هستند . اگر نبودند الان عباس غفوری ها ما رو به چه روزی انداخته بودند و به قولی سنگ رویه سنگ بند نبود .

نیازی هم نیست که جن گیر و ... باشن .

واقعا من هنوز در مورد اینجور چیزها دنبال یک مسیر هستم . نه اینکه بخوام مثلا طلسم کنم و جن گیری کنم و ... فقط میخوام بتونم مسیری رو پیدا کنم که بهم استعدادهام رو نشون بده . یع استاد در درون دانشگاه داشتیم با انگشتانش سکه ۲۵ تومنی رو دو قسمت میکرد و ذهن خونی میکرد ... ولی هر کاری بچه ها کردن یه راه کوچیک هم باز نکرد که بدونیم مسیر چی هست .


سرکار خانم مارینر
خوب اون فرد مسیر نادرستی را طی کرد !
فقط سئوال من که در ذهنم هنوز باقی است
این است
منفعت ارتباطات با اجنه برای انسان چی می باشد ؟
شما خودتان ابن حرکت استاد را ار نزدیک مشاهده کردید ؟ مثلا شعبده بازی و امثالهم نبوده است ط،
شما خودتان در این رابطه ار لحاظ پیشرفت در چه جایگاهی قرار دارید ؟

مارینر;911889 نوشت:
سلام جناب استاد گرامی ...
از لحن صحبتتون من خیلی خوشم اومد ...
جناب استاد من یه نقدی نسبت به صحبتها و نظرهاتون دارم . معمولا اونجاهایی که واقعا بحث ها میخواد به نتیجه برسه شما دیگه جواب نمیدین .

میدونم که مشگل از ضعف دانشتون نیست . اگر قرار به جواب سرسری دادن باشه اون سوال رو به راحتی میپیوندینش ... ولی شما به اون سوالات جواب نمیدین ...

و دقیقا اون سوالات همون چیزی هست که میشه بر اساسش خیلی چیزها رو فهمید .

سلام علیکم
کاربر گرامی فکر می کنم تنها در یک تاپیک راجع به طی الارض بود که چند سوال شما را پاسخ دادم و متاسفانه به دلیل مشکلات شخصی ادامه تاپیک باقی مانده که در اسرع وقت پاسخ خواهم داد. تاپیکی دیگری را در یاد ندارم که به سوال شما از بنده پاسخ نداده باشم.

مارینر;911889 نوشت:
جناب استاد ... فکر میکنم شما با پستهای من اشنا باشین ۶ سالی هست درون این سایت هستم و فکر میکنم شما از اون کسایی باشین که دوست دارین سر رو تن امثالی مانند من نباشه .

این تصورتون هم متاسفانه غلط هست و تا جایی که بنده با مطالب شما آشنا هستم نوشته های خوبی دارید و اهل مسخره کردن هم نیستید. در ضمن بنده تمایل به سر نداشتن هیچ کاربری ندارم و اگر هم قلبا ناراحت شوم نه خودم را از کسی بالاتر می دانم و نه تعبیری که شما داشتید را برای کاربری راضی هستم.

مارینر;911889 نوشت:
نمیدونم منظورتون از این پست من بودم یا کسه دیگری بوده ...

مشخصا با شما نبودم چون شما مطلب تمسخر آمیز نداشتید.

مارینر;911889 نوشت:
من تا به حال هیچ دلیل متقنی برای وجود یا عدم وجود خدا پیدا نکردم .
من فقط یک چیز رو میدونم .
معجزه هم بدرد من نمیخوره .

انسانها درس میخونن ... چون روز به روز پی به بزرگ شدن خودشون میبرن . استعدادهاشون رو کشف میکنند . و روز به روز تواناتر میشن .

من نه دنبال جن گیری و رمالی و طی طریق و طلسم و... هستم .
واقعا میخوام در درون مسیری باشم که

۱. اصلا بفهمم کی هستم
۲. استعدادهام چیا هستن
۳. چجوری میتونم رشد کنن
۴. رشد کردن خودم رو ببینم
۵. به بیراهه نرم و این مسیر امتداد داشته باشه .

ولی با عرض معذرت مسیر کسایی مانند شما هیچ کدوم از این خصوصیت ها رو نداره و بعد از مدتی همش شروع به تناقضات میکنه .

اشکالی ندارد که سوال دارید اما خواهشا آستین همت بالا بزنید و جستجو کنید ، امیدوارم از آنهایی نباشید که گمان می کنند بسیار خاص هستند و سوالاتشان را نیز احدی نمی تواند پاسخ دهد. مطالعه کنید ، در مورد اصول اعتقادات یعنی توحید و معاد و نوبت و عدل الهی و امامت مطالعه کنید ، کتابهای شهید سید عبدالحسین دستغیب در این زمینه برایتان مفید خواهد بود. و یا کتابهای شهید مطهری در همین موضاعات و بسیاری از کتابهای دیگر که در همین موضوعات تالیف شده اند.
اگر واقعا برای وجودتان ارزش قائل هستید که هستید پس زحمت بکشید و تحقیق کنید ، وقت بگذارید و دنبال لقمه آماده نباشید. بحثهای اعتقادی نیاز به تلاش خودتان هم دارد و چون مفصل هستند نمی شود بهتر است اول مورد مطالعه خود کاربران قرار بگیرد و بعد سوالات و شبهات در مورد آنها مطرح شود.

مارینر;911889 نوشت:
اگر واقعا مسیری دارین ... من بارها گفتم حاضرم اعتماد کنم و اون مسیر رو طی کنم . ولی مثلا اگر بعد از یک سال به هیچ جایی نرسیدم . بگم به هیچ جایی نرسیدم .

نه اینکه عمری رو عابد و زاهد و سالک باشم ... بعدش بگم وقتی مردم حتما میرم بهشت .

مسیر علم ... مسیری هست که پله پله درونش رشد میکنی و خودت هم اینو درک میکنی ... نه اینکه بهت بگن تو ۳۰ سال درس بخون وقتی مردی مهندس کامپیوتر میشی .

اگر مسیری دارین که در درونش ... من روز به روز خودم رو بهتر بشناسم ... استعدادهام رو کشف کنم ... قدرتمندتر بشم . و .... بسم الله ...

وگرنه سخنان اینچنینی فکر میکنم تاریخ مصرفشون گذشته باشه

ببخشد اگر بهتون برخورد .



خوشبختانه به بنده برنخورد چون کلام شما نامناسب نبود.
کلام آخر اینکه سوالات شما سوالات خیلی ها بوده و دین اسلام به آنها پاسخ های قانع کننده ای داده است منتها برای افرادی که خود نیز تلاش کرده و دنبال حقیقت بوده اند. حتما در این سایت هم دیده اید افرادی که فقط دنبال اشکال کردن و تردید در همه چیز هستند و ظاهرا از این کار لذت هم می برند. موردی بود که بسیار هم برای کاربران آشنا بود و مطالب جنجالی زیادی داشت ، همین فرد مدتی پیش در اواسط بحثی در پیام خصوصی عنوان کرد که توبه کرده و دیگر دنبال تمسخر دین نیست ، آنطور که خودش بیان کرد اعتقاد چندانی به نوشته هایش نداشته و بیشتر دنبال جنجال و هیجان حاصل از آن بوده است.
باور کنید که بسیاری از متدینان هم عقل دارند و هم iq مناسبی ، سوالات و شبهاتی هم داشته اند که در مباحث دینی با تلاش خودشان به پاسخشان رسیده است.

موفق باشید.

سلام

خوب خیلی شفاف گفته شود !
چه کسی ودر کجا مطلب تمسخر آمیزی بیان شده است !
و کدام اصل اسلام مورد هجمه واقع شده !

آرمین...;912004 نوشت:
خوب خیلی شفاف گفته شود !
چه کسی ودر کجا مطلب تمسخر آمیزی بیان شده است !
و کدام اصل اسلام مورد هجمه واقع شده !

سلام علیکم
کاربر عزیز قرار بود اسم ببرم ، در پست قبلی بیان می کردم. پستها مشخص است ، شما در مورد چشم زخم ملاحظه بفرمایید چه مطالبی نوشته شد.
به هر حال قصد بنده تذکر بود که انسانی با مسائل برخورد کنیم و اگر چیزی را متوجه نمی شویم مسخره نکنیم. اینها الفبای انسانیت است و بحثی ورای دین و اخلاق می باشد.
گمان می کنم همه ی عزیزان اندیشمند سایت این مطلب را قبول داشته باشند.

آرمین...;911893 نوشت:
سرکار خانم مارینر
خوب اون فرد مسیر نادرستی را طی کرد !
فقط سئوال من که در ذهنم هنوز باقی است
این است
منفعت ارتباطات با اجنه برای انسان چی می باشد ؟
شما خودتان ابن حرکت استاد را ار نزدیک مشاهده کردید ؟ مثلا شعبده بازی و امثالهم نبوده است ط،
شما خودتان در این رابطه ار لحاظ پیشرفت در چه جایگاهی قرار دارید ؟

سلام....
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید ...

آقا آرمین یه جمله نوشیتن با این عنوان که من در ارتباط با این موضوعات ( که احتمالا منظورتون علوم غریبه و ... هست ) در کجا قرار دارید .

بزارین من مشگلم رو دقیقا در این ارتباط بهتون بگم .

چندین سال پیش آمریکا تصمیم میگیره که یک ستاره دنباله دار رو در درون آسمان منهدم کنه ... یعنی اون رو با بمب اتم بزنه ... ( یکی از پروژه های ناسا بود ) ولی این مساله از دستور کار ناسا خارج شد !!!

علت : علتش این بود که دانشمندان اون زمان گفتند نمیدونند که با انجام دادن این آزمایش چه رویدادها و اتفاقهای کنترل نشده ای میتونه بر رویه زمین بوجود بیاد و چون نمیدونستند اون رو کنار گذاشتند ...

من همیشه برام سوال بوده که کسانی مانند ابن سینا و زکریای رازی و ... چجوری تونستند به چنین علومی دست پیدا کنند ... چون به هر حال وقتی شما چیزی رو مصرف میکنی ... نمیدونی چه اثرات جانبی ممکن هست بر رویه تو داشته باشه ....

یا مثلا ماری کوری ... کاشف رادیوم و پلوتونیوم ... که رفت و جونش رو هم بابته این چیزها داد و در نهایت تنها تونست دربی رو برای دیگران باز کنه .

طلسم ها و امور غریبه هم اینجوری هستند ... مثلا شما کارهایی رو میکنید ... ولی واقعا من بعد از مدتی ترس تمام وجودم رو گرفت ... چون مسائلی که باید با سعی بسیار حلشون میکردم راحت حل میشدند ... ولی هیچ تعبیری نمیتونستم از آینده انجام دادن اون اعمال داشته باشم .

سربسته بهتون بگم ... یک بار یک طلسم برای افزایش اعتماد به نفس و قدرت برای خودم نوشتم ... ( من افسردگی دارم ) اون نوع طلسم رو طوری طراحی کرده بودم که میبایست روبروی خورشید نوشته هاش به مرور زمان محو میشدند .... ( ابداع خودم بود و بر اساس تجزیه تحلیل های خودم تصمیم گرفتم چنین چیزی رو بنویسم )

تقریبا 10 روزی اونقدر انرژی داشتم که هر کاری که میخواستم رو میکردم ... ولی شدتش روز به روز بیشتر میشد ...فکر میکنم روز 10 ام یا یازدهم بود که دعوایی با برادرم کردم که هیچ وقت باهاش نکرده بودم ... یه بزن بزن درست و حسابی .... در حالیکه من اصلا چنین اخلاقی رو نداشتم و ندارم و هیچ وقت هم حرمت شکنی نمیکنم ...

و چون برای خودم طلسم نوشته بودم و خودم رو دائما رصد میکردم و میخواستم نتایج رو مکتوب کنم ... فهمیدم این جور چیزها شوخی بردار نیست و بهتر هست آدم ازشون فاصله بگیره ...

و از اون به بعد هم دیگه سمته چنین چیزهایی نرفتم .

هو النور

با سلام و عرض ادب

مشابه این سوال برا بنده هم پیش اومده که من از کجا بفهمم بختم بسته شده یا نع؟

به خصوص که ما در فامیل جادوگر و دشمن زیاد داریم که اتفاقا اونها بنده رو میخواستن برا پسرهاشون ولی بنده رضایت ندادم

از کجا بفهمم بختمو نبستن؟ چون خواستگار اصلا ندارم

سلام ...
جناب استاد امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...

1. چند نمونه تاپیک خاطرم هست که ازتون سوالاتی رو پرسیدم ... و دقیقا همون جایی که نکته سوال خوابیده بود به نظرم نخواستید که جواب بدین ... یکیش همین مساله طی طریق بود ... یکی هم در مورد مساله دعا کردن و چگونگی تائید شدن یا نشدن دعاها توسط خدا و ... اگر وقتی بود تاپیک ها رو پیدا میکنم ...

2. جناب استاد ... تمام کارشناسان این سایت ویژگی های خوبی دارند ... ولی ویژگی برجسته ای که من در درون شما دیدم این بوده که واقعا میخواهید کمک کنین و هدفتون جواب دادن نبوده ... با اینکه میتونستید جوابی دندان شکن هم بدین .... ولی جوابی دادین که شخص رو راضی کنین ... حتی خاطرم هست یک بار ازتون سوالی رو به صورت خصوصی پرسیدم و شما وقت زیادی گذاشتین تا جواب بهم بدین خوب این مساله برای من اون زمان خیلی ارزشمند بود ...

3. ببینید جناب استاد ... من خودم رو میگم ... با بقیه تقریبا کاری ندارم ... برای کسی مانند من معجزه هیچ ارزشی نداره ... اگر همین الان امام زمان هم ظهور کنه و خورشید رو دو قسمت کنه ... بعدش بیاد و بگه برده داری مجاز هست .... من پشیزی برای معجزه ایشان قائل نیستم . ( البته دنبال این نیستم که به شبهه همیشگی برده داری در اسلام دامن بزنم ... تنها یک مثال بود ) ولی مثلا اگر همین الان کسی بیاد به من بگه ... این کتاب رو بیا با هم بخونیم ...

1. فصل اولش در مورد مغز و کارکردهاش باشه
2. فصل دومش در مورد قلب و کارکردهاش باشه
3. فصل چهارمش در مورد کلیه و کارمردهاش باشه
4. فصل پنجمش در مورد مراقبه و کارکردهاش باشه
5. فصل ششم در مورد این باشه که ارکان و اعضای معنویت چه چیزهایی هستند ( مثلا قلب و روح و روان و ... )
6. اگر این کارها رو بکنی روحت قوی میشه
7. اگر این کارها رو بکنی روانت قوی میشه
8. به مرور زمان رشد کردن خودم رو ببینم
9. توانا تر شدن خودم رو ببینم

خوب این مسیری هست که من میتونم بگم مسیره معنوی درستی هست ... شاید از نظره شما خنده دار باشه و مسلما اگر چهره به چرهتون بودم نمیتونستم این مثال رو براتون بزنم .

اون چیزی که من به دنبالش هستم یه چیزی مانند داستانهای تخیلی هری پاتر هست ...
هری پاتر در درون یک مدرسه ثبت نام کرد
خودش رو شناخت
استعدادهاش رو شناخت
استعدادهای خودش رو پرورش داد
تونست رشد و پیشترفتش رو ببینه
هر چقدر در درون اون مسیر سعی و تلاش میکرد جلو میرفت
نوع پیشترفت هری پاتر از نوع کشف حقیقت و واقعیت بود ... یعنی دائما در حال تحقیق بود که خرافات رو کنار بزنه تا بتونه به حقیقت برسه .

این چیز و این راه به نظره من مسیری هست که من باید در درونش قدم بردارم .

جناب استاد ...
من الان تقریبا 32 سالم هست ...
من دبیرستان فوق مذهبی میرفتم و به غیر از کتابهای دینی اون زمان کتابهای پیشترفته ای رو مجبور بودیم بخونیم و مجبور بودیم اونها رو هم پاس کنیم .

اون زمان خاطرم هست 30 روش اثبات خدا بهمون یاد داده بودند ... از حرکت جوهری ابن سینا گرفته ... تا براهین نظم .
در مورد امامت ... خاطرم هست دهها اثبات بهمون یاد داده بودند ... از براهین فیض وجود تا ....

کتاب شهید مطهری در مورد عدل الهی رو میتونم بگم کاملا یک بار خوندمش .... شاید برای شبهات اون زمان کافی بود ... ولی شبهات مربوط به عدل الهی الان خیلی خیلی زیاد هستند و کتاب ایشون به نظره من نمیتونه حتی گوشه ای از اونها رو پر کنه .

شاید یکی از مشگل های من این بوده که ... من تا حالا 2 بار انجیل رو کامل خوندم
شاید یکی از مشگلات من این بوده که تحقیقات زیادی در مورد بودیسم کردم

نمیدونم شما تا حالا انجیل رو خونیدن یا نه ... شبی که انجیل دسته من رسید ... تا صبح بیدار بودم و داشتم انجیل رو میخوندم ( اینقدر برام جاذبه داشت ) تقریبا خورشید داشت بالا میومد که به اواسط انجیل رسیده بودم ... اون زمان هم بهار بود ... لباسهام رو پوشیدم و رفتم بقیش رو بالا پشت بوم خونمون خوندم ....

اونقدر برام جذابیت داشت که از شروع تا پایانش نتونستم وقفه بندازم ...

ولی خوب برای من خوندن قرآن واقعا ملال آور هست ... 4 صفحه ازش رو میخونم ... خستم میکنه ... نمیتونم ادامش بدم ...

مسائل خیلی خیلی زیاد هست .... و شاید علت اینکه نمیتونم به قطعیتی برسم این هستش که با ایدیولوژی های دیگه ای هم آشنا هستم ...

به هر حال اگر اجازه بدین لیست تاپیک ها رو در اختیارتون قرار میدم تا در صورت امکان به جمع بندی برسیم .

متشکرم .

مارینر;912045 نوشت:
سلام....
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید ...

آقا آرمین یه جمله نوشیتن با این عنوان که من در ارتباط با این موضوعات ( که احتمالا منظورتون علوم غریبه و ... هست ) در کجا قرار دارید .

بزارین من مشگلم رو دقیقا در این ارتباط بهتون بگم .

چندین سال پیش آمریکا تصمیم میگیره که یک ستاره دنباله دار رو در درون آسمان منهدم کنه ... یعنی اون رو با بمب اتم بزنه ... ( یکی از پروژه های ناسا بود ) ولی این مساله از دستور کار ناسا خارج شد !!!

علت : علتش این بود که دانشمندان اون زمان گفتند نمیدونند که با انجام دادن این آزمایش چه رویدادها و اتفاقهای کنترل نشده ای میتونه بر رویه زمین بوجود بیاد و چون نمیدونستند اون رو کنار گذاشتند ...

من همیشه برام سوال بوده که کسانی مانند ابن سینا و زکریای رازی و ... چجوری تونستند به چنین علومی دست پیدا کنند ... چون به هر حال وقتی شما چیزی رو مصرف میکنی ... نمیدونی چه اثرات جانبی ممکن هست بر رویه تو داشته باشه ....

یا مثلا ماری کوری ... کاشف رادیوم و پلوتونیوم ... که رفت و جونش رو هم بابته این چیزها داد و در نهایت تنها تونست دربی رو برای دیگران باز کنه .

طلسم ها و امور غریبه هم اینجوری هستند ... مثلا شما کارهایی رو میکنید ... ولی واقعا من بعد از مدتی ترس تمام وجودم رو گرفت ... چون مسائلی که باید با سعی بسیار حلشون میکردم راحت حل میشدند ... ولی هیچ تعبیری نمیتونستم از آینده انجام دادن اون اعمال داشته باشم .

سربسته بهتون بگم ... یک بار یک طلسم برای افزایش اعتماد به نفس و قدرت برای خودم نوشتم ... ( من افسردگی دارم ) اون نوع طلسم رو طوری طراحی کرده بودم که میبایست روبروی خورشید نوشته هاش به مرور زمان محو میشدند .... ( ابداع خودم بود و بر اساس تجزیه تحلیل های خودم تصمیم گرفتم چنین چیزی رو بنویسم )

تقریبا 10 روزی اونقدر انرژی داشتم که هر کاری که میخواستم رو میکردم ... ولی شدتش روز به روز بیشتر میشد ...فکر میکنم روز 10 ام یا یازدهم بود که دعوایی با برادرم کردم که هیچ وقت باهاش نکرده بودم ... یه بزن بزن درست و حسابی .... در حالیکه من اصلا چنین اخلاقی رو نداشتم و ندارم و هیچ وقت هم حرمت شکنی نمیکنم ...

و چون برای خودم طلسم نوشته بودم و خودم رو دائما رصد میکردم و میخواستم نتایج رو مکتوب کنم ... فهمیدم این جور چیزها شوخی بردار نیست و بهتر هست آدم ازشون فاصله بگیره ...

و از اون به بعد هم دیگه سمته چنین چیزهایی نرفتم .

سلام
ممنونم

امیدوارم سرکار هم خوب و سلامت باشید
خیلی جالبه مطالب شما
اما بهترین کار همینه که سمت و سوی چنین کار ها دیگر نرفتید !
چنین کارهاک در شرائط خاصی نوشته می شوند !
هر چند من زیاد از این نوع کارها و طلسمات اطلاعی ندارم
ولی مطا لب شما جالب بوده
تشکر

مارینر;912057 نوشت:
شاید یکی از مشگل های من این بوده که ... من تا حالا 2 بار انجیل رو کامل خوندم
شاید یکی از مشگلات من این بوده که تحقیقات زیادی در مورد بودیسم کردم

سلام احتراما سخن شما در مورد وجود مشکل ، صحیح است. سخنان شما ، مشکلی را نشان می دهند. اما خواندن انجیل یا تحقیق در مورد سایر مذاهب علت آن نیست. مگر هر کس سایر کتب آسمانی را بخواند یا در مورد سایر مذاهب تحقیق کند ، دچار مشکل اعتقادی می شود؟
اگر ما برای اعتقادات خود اهمیت قائل باشیم و اعتقادات صحیح را کلید سعادت و رکن اصلی هدایت بدانیم ، آنگاه باید به دنبال تصحیح اعتقادات خود باشیم و این کار را بر هر امر دیگری مقدم و مرجح بدانیم.

http://karbobala.com/articles/info/1449

مارینر;912057 نوشت:
. چند نمونه تاپیک خاطرم هست که ازتون سوالاتی رو پرسیدم ... و دقیقا همون جایی که نکته سوال خوابیده بود به نظرم نخواستید که جواب بدین ... یکیش همین مساله طی طریق بود ... یکی هم در مورد مساله دعا کردن و چگونگی تائید شدن یا نشدن دعاها توسط خدا و ... اگر وقتی بود تاپیک ها رو پیدا میکنم ...

سلام علیکم
اگر تاپیکی بود در پیام خصوصی بفرمایید تا بررسی کنم موضوع چه بوده که سوال شما بی پاسخ مانده است.(البته به علت مشغله زیادم ممکن است کمی طول بکشد ، یکی از کارهای بنده پاسخ به پیام خصوصیهای زیادی است که کاربران می دهند)

مارینر;912057 نوشت:
جناب استاد ... تمام کارشناسان این سایت ویژگی های خوبی دارند ... ولی ویژگی برجسته ای که من در درون شما دیدم این بوده که واقعا میخواهید کمک کنین و هدفتون جواب دادن نبوده ... با اینکه میتونستید جوابی دندان شکن هم بدین .... ولی جوابی دادین که شخص رو راضی کنین ... حتی خاطرم هست یک بار ازتون سوالی رو به صورت خصوصی پرسیدم و شما وقت زیادی گذاشتین تا جواب بهم بدین خوب این مساله برای من اون زمان خیلی ارزشمند بود ...

نظر لطف شماست. از حسن ظن شما سپاسگزارم.

در مورد مسائلی که مطرح کردید هم گمان میکنم بخشی از مشکل شما حالت زدگی ای است که برایتان ایجاد شده و شاید همان مدرسه ای که گفتید در این مسئله نقش داشته است. اما به هر حال مشکلات شما تک بعدی نیست و اگر از بنده بعد راهنمایی بخواهید توصیه می کنم با یک روحانی که روانشناس هم باشد مشاوره کنید ، شاید جلسات متعددی نیاز باشد که گره های ذهنی شما باز شده و برای آن کشف استعداد و دیگر مسائلی که عنوان کردید قدم بردارید.
مشاورین مرکز مشاوره موسسه امام خمینی در قم چنین خصوصیتی دارند یعنی هم روحانی هستند و هم ارشد یا دکتری روانشناسی دارند.
البته مراکز دیگری هم هستند که می توانید با تماس با شماره 096400 مرکز ملی پاسخگویی بخش مشاوره ، از همکاران مشاوره ما درخواست معرفی آنها را بکنید.
مسائل شما کاربر گرامی لاینحل نیست. کمی صبوری و تلاش می خواهد.
موفق باشید.

سلام



توانایی ساحر از دیدگاه امام صادق (ع)

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ساحر عاجزتر از آن است كه بتواند خلق خدا را تغییر دهد واگر مى توانست از خودش پیرى و فقر و مریضى را دور مى كرد.

تبسم عشق;909852 نوشت:
سلام خدمت همه ی عزیزان
گره ای در زندگی ام افتاده مربوط به سلامت جسمی و روانی خودم هست و از راه خدا و قرآن نتوانسته ام نتیجه بگیرم،،،خب من خودمم می دانم که با قرآن و دعا میشود طلسم را برطرف کرد اما انگار از عهده ی من خارج هست چون تا الآن نتیجه ای نگرفته ام و از نظر جسمی فرسوده تر میشوم،،،از کجا میتوان فهمید زندگی ام طلسم هست یا نه؟!

سلام بزرگوار تبریک عید
شما راه های فیزیکی را امتحان کردی که متوسل به طلسم و سحر و جفر میشید؟
ببینید من الان تا روز کنکور بجای کتاب فقط قرآن بخونم هیچی قبول نمیشم!بعد نتیجه بگیرم کنکور طلسم داره!
سلامت روانی و جسمی ی امر پزشکی هستش و حتی من تو احادیث هم ندیدم از امور مادی منع کنند بعد به ماورا متوسل شند حداقلش طب الصادق و طب النبی و...
پس حتما در درجه اول به پزشک متخصص رجوع کنید شاید با تنظیم نوروترانسمیتر سرتونین و دوپامین و... حالتون خوب شه و اگه افسردگی هست با دارو های ssri درمان شه در طی درمان پزشکی می تونید از دعا و اعتقادتون استفاده کنید چون اثر پلاسیبو تو این مسائل ثابت شده
آرزوی توفیق و سلامتی

مارینر;911592 نوشت:
1. روبروی خونه ما پارکی هست و یک روز من خیلی در درون دلم داشتم حسرت میخوردم که چرا دیگران بچه دارند و من ندارم و از این جور حرفها ... ناگهان نگاهم به پسر بچه ای افتاد ( تقریبا 5 ساله ) که سواره دوچرخه یا سه چرخه ای بود و دقیقا همون زمان ایشون از دوچرخه سقوط کرد و به شدت صدمه خورد .

2. همون لحظه من با خودم گفتم نکنه که من قدرت خاصی دارم و خودم خبر ندارم ... در گوشه ای دیگر از پارک دوچرخه ای بود که اتفاقا پسر بزرگسالی هم سوارش بود ... تو دلم گفتم عجب دوچرخه ای و یه نیشخند هم بهش زدم ... ناگهان ایشون سره همون پیچ به شدت خورد زمین .

3. اون روز به شدت هیجان زده بودم ... خونمون آکواریوم داشتیم ... و گفتم بزار بر رویه ماهی ها امتحانش کنم ... و فرداش دو تا از ماهی های خونمون مردن .

از اون به بعد به شدت جلویه خدوم رو میگرفتم که مراقبب حسرت خوردن هام ... گوشه چشم کشیدن هام و نگاه های لحظه ایم باشم ... تا اینکه یه روز اون موقع ها که تازه تلویزیون lcd اومده بود رفتم خونه دوستم ... و یهو گفتم عجب تلویزیونی ... و فرداش بهم گفت که تلویزیون خونمون سوختش ...

راستش اون دسوتم از اون زمان به شدت هم رابطش رو با من کم کرده ...و احساس میکرد که تمام شکستهاش در درون زندگی بخاطر این هستش که من مثلا بهش قبطه میخورم و آدم حسودی هستم ...

بعد از اون به شدت مراقبه حرف زدنها و چشمم هستم ... هیچ وقت از کسی تعریف نمیکنم و سعی میکنم ... سعی میکنم که حسرت کسی رو نخورم ...

خوب اینها واقعیتهای زندگی من بودن ... البته صد در صد هم بهتون حق میدم که نخواین اونها رو باور کنین ( با توجه به عقایدتون مطمئن هستم ) ولی خوب اینها چیزهایی بوده که من باهاشون طرف بودم ...


سلام ی قانونی هست حالا اصطلاح علمیش یادم نیست ولی فکر کنم آفرینش یکسان بودش
حتما براتون پیش اومده ی وسیله بخرید مثل پلوپز ،گوشی یا ... بخرید
از اون زمان به بعد هر وقت اون وسیله ای که شما خریدین یک فرد دیگری داشته باشه بلافاصله میگین اعه اینو داری یا تو خاطرتون میمونه و تو ذهنتون بولد میشه
الان شما که چنین احساسی دارین مسلمه که وقایع رو با این دیدگاه مشاهده کنید ببینید بارها ممکنه گفته باشید اعه اونو ببین و... اتفاقی هم نیفتاده و از ذهنتون محو شده باشه اما همون مسائلی که اتفاق افتاده رو به وضوح همیشه بخاطر میارین
بقول مولانا پیش چشمت داشتی شیشه کبود زان سبب دنیا کبودت مینمود
این شیشه چشم شوری رو بردارین یا خودتون ی نمونه آماری تهیه کنید
مثلا تا 10 روز به 10 چیز نظر کنید ببینید تغیر محسوسی به وجود میاد؟
ببینید مثلا میتونید آب و هوای اهواز رو چشم نظر کنید بارون بیاد یا مثلا جایی که ابر نیست
ببینید کاملا نمیگم این نیرو و یا چنین نیرو هایی وجود نداشته باشه
ولی ما این همه آیات عظام داریم که مسلما در این مسائل باید تبحر زیادی داشته باشند ولی تغییری میدند؟
یا اصلا ی نمونه واضح تر هر نماز جمعه هی میگیم مرگ بر آمریکا مرگ بر اون و مسلما افراد زیادی هستن و نیرویی هم اگه باشه خیلی قوی تره
جالا برید سن اعضای کابینه دولتی آمریکا رو ببینید!مردند؟زود تر مردند؟خیر همون روال معمولی
حالا یکی که معتقد به چشم نظر باشه اگر یکی از افراد اون کابینه بمیره میگه آها اینا اینو ببین ولی اون بقیه رو ول میکنه!
شما خودتون روانشناسید یا چنین مطالبی زیاد خوندین اونطوری که در تاپیک های دیگه از گفتارتون پیداست حتما ذهن های بدبین خوشبین و وسواسی رو دیدید
ی آدم بد بین واسش اتفاقات بدی میفته همش!راست هم میگه!اما چرا؟چون بد بینه؟
ی ادم وسواسی همش چیزای کثیف پیدا میکنه چرا؟
همچنین تبریک عید و روزه 15 تیر آزمون کنکور داریم ی کمکی هم کنید دعاگو هستم فراوان(توکلی رو چشم بزنین مغزش از حالت تعطیلی در بیاد جنایت نکنه):d

نقل قول:
از کجا بفهمم زندگی ام طلسم شده است؟

طلسم داریم تا طلسم بسته به اندازه توان ادم داره یکی فقط مغزش گیج گیج میزنه که اون خوب میشه
اما یکی ممکنه خیلی تاثیرش در اعماق باشه مثلا بیماری دو جنسیتی !(روح با بدن هم جنس نیست)

شلوار کردی گشاد هم اگه دیدین می پوشه این اَن یحتمل دیگه طلسم شده هیچی تموم !happy

[SPOILER]می خندین !:)[/SPOILER]

سلام،،، ممنونم از همه
دیگه به طلسم فکر نمی کنمhappy

هر وقت مریض میشم و به دکتر مراجعه می کنم همین که از مطب دکتر میام بیرون احساس بهبودی می کنم حالا اسک دین هم برایم حکایت مطب دکتر داره به محض تاپیک زدن کلا حالم دگرگون میشه:d
دست اسک دینی ها سبکه خیلی:>

تبسم عشق;916400 نوشت:
سلام،،، ممنونم از همه
دیگه به طلسم فکر نمی کنمhappy

هر وقت مریض میشم و به دکتر مراجعه می کنم همین که از مطب دکتر میام بیرون احساس بهبودی می کنم حالا اسک دین هم برایم حکایت مطب دکتر داره به محض تاپیک زدن کلا حالم دگرگون میشه:d
دست اسک دینی ها سبکه خیلی:>


سلام
خدا را شکر
که مطالب دو ستان خوب اسک دینی منتج به این باور فعلی شما گردید !
که وقتی
اعتقاد ب خدا از اعماق قلب و روح و جان باشد !
و وقتی مانوس با قرآن باشید !
و ایمان داشته باشید تا اراده خدا ب انجام رساندن کاری برای فردی در بین نباشد !
ن طلسم و ن سحر و ن شری و ن حیری ب وقوع نمی پیوند
جز اذن بی بدیل خداوند
آن موقع
دیگر ترس معنا ندارد
اگر بنا بود
دنیا
بر اساس سحر و جادو وطلسم و دعا های رمالان و جادوگران
پیش برفت ا
خیلی چیزها و کسانی یا باید در آو ج آسمان باشند و
ویا در قبور آرمیده باشند
فر اموش نکنید
این باور های ماست
که در کائنات اثرگذار می شوند
و هرآنچه را که بهش باور داریم و ایمان برای ما عینیت بخشیده
و ب واقع تبدیل می نمایند

با خدا باش پادشاهی کن !
پ.ن
مبارزه با خرافات و جعلیات عین دیانت است !

سلام
در صحیفه الرضا از امام رضا علیه السلام نقل شده است: «به جهت دفع ضرر سحر و بطلان آن دستت را مقابل صورت قرار بده و بخوان : بِسمِ الله الْعَظیم رَبّ الْعرشِ الْعظیم إلاّ ذَهبت و انْقرضت». (مفاتیح الجنان، باقیات صالحات، باب سو)

پرسش:
گره ای در زندگی ام افتاده مربوط به سلامت جسمی و روانی خودم هست و از راه خدا و قرآن نتوانسته ام نتیجه بگیرم
از کجا می توان فهمید زندگی ام طلسم هست یا نه؟!

پاسخ:
برای پیگیری درمان خود اولا وظیفه دارید ضمن دعا و توسلات به دکتر مراجعه کنید و در این راه نباید خدایی نکرده سهل انگاری کنید زیرا خداوند همه امور از جمله شفا را از طریق اسبابش میسر می سازد.
الإمامُ الصّادقُ (عليه السلام):
«أبَى اللّه ُ أن يُجرِيَ الأشياءَ إلاّ بِأسبابٍ، فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيءٍ سَبَبا و جَعَلَ لِكُلِّ سَبَبٍ شَرْحا، و جَعَلَ لِكُلِّ شَرْحٍ عِلما، و جَعَلَ لِكُلِّ عِلمٍ بابا ناطِقا، عَرَفَهُ مَن عَرَفَهُ، و جَهِلَهُ مَن جَهِلَهُ، ذاكَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله و نَحنُ .(الكافي : 1/183/7.)

خداوند ابا دارد از اين كه چيزها (امور) را جز از طريق اسباب فراهم آورد . از اين رو، براى هر چيزى، سببى قرار داده، و براى هر سبب ، بيانى، و براى هر بيان، دانشى، و براى هر دانشى، درى . گويا هر كه آن در را شناخت ، علم را فهميد و هر كس آن را نشناخت، جاهل ماند. آن در، همان رسول خدا (صلى الله عليه و آله) و ما هستيم .

اما اگر تلاش خود را کرده اید و نتیجه نگرفته اید و احتمال می دهید امر مخفی ای مانند طلسم در کار باشد عرض می کنیم:
این قبیل باورها در اکثر مواقع پایه و اساس علمی و عقلی و دینی ندارند.
از نظر اسلامی وجود سحر و جادو و طلسم گرچه امری پذیرفتنی است، ولی در اکثر موارد با توهم آنها (بدون وجود کوچک ترین سحر و جادو و طلسمی) مواجه هستیم، به این معنا که فرد هر امر غیر عادی را به سحر و جادو و طلسم مرتبط می‌سازد ، در حالی که چیزی در کار نبوده، و آن امر تحت تأثیر عوامل دیگری بوده است و خود این تصور نادرست سبب بروز مشکلات واقعی می گردد.
به هر حال راه‏هایی برای بطلان آنها وجود دارد که در ذیل به برخی اشاره می شود :
1. پناه بردن به خداوند ( و زیاد گفتن اعوذ بالله من الشیطان الرجیم) و خواندن سوره‌های فلق و ناس؛
2. خواندن آیه51 و 52 سوره قلم (یعنی از :" و إن یکادالّذین...) و هم چنین خواندن " آیة الکرسی ".
3. حاج شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان از امیر المؤمنین (علیه السلام) نقل نموده است که جهت باطل کردن سحر این جملات را بنویسید و همراه خود داشته باشید:
« بسم الله و بالله، بسم الله و ما شاء الله، بسم الله و لا حول و لا قوّه إلاّ بالله. قال موسی ما جئتم به السحر إنّ الله سیبطله إنّ الله لا یصلح عمل المفسدین فوقع الحقّ و بطل ما کانوا یعملون فغلبوا هنالک و انقلبوا صاغرین » (1)
4. همچنین از حضرت روایت شده است: جهت محفوظ ماندن از سحر و جادو، شب ها پس از نماز و روزها پیش از نماز هفت مرتبه بخوانید: «بسم الله و بالله سنشدّ عضدک بأخیک و نجعل لکما سلطاناً فلا یصلون إلیکما بآیاتنا أنتما و مَن اتّبعکما الغالبون ». (2)
محمد بن مسلم از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده: "جهت بطلان سحر، این دعا را بنویسید و همراه خود نگه دارید:
" قال موسی ما جئتم به السحر إنّ الله سیبطله إنّ الله لا یصلح عمل المفسدین و یحقّ الله الحقّ بکلماته و لو کره المجرمون اَ أنتم أشدّ خلقاً أم السماء بناها رفع سمکها فسوّاها" تا آخر آیات سوره نازعات. در ادامه: "فوقع الحقّ و بطل ما کانوا یعملون فغلبوا هنالک و انقلبوا صاغرین و ألقی السحرة ساجدین، قالوا آمنّا بربّ العالمین ربّ موسی وهارون". (3)
5. خواندن این آیه نیز جهت خنثی کردن اثر سحر وارد شده است: «إنَّ ربّکم الله الذی خلق السموات و الأرض فی ستة أیّام ثمّ استوی علی العرش یغشی اللیل النهار یطلبه حثیثاً و الشمس و القمر و النجوم مسخّرات بأمره ألاَ له الخلق و الأمر تبارک الله ربّ العالمین".ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِين» . (4) ْ
6. در صحیفه الرضا از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است: به جهت دفع ضرر سحر و بطلان آن دستت را مقابل صورت قرار بده و بخوان: «بِسمِ اللِه العظیم رَبِّ العَرشِ العَظیم إلاّ ذَهَبْتَ وَ انْقَرَضْتَ » (5)
7. علامه کفعمی دعایی به عنوان حدیث قدسی نقل کرده است که خداوند به حضرت محمد(صلی الله عله و اله و سلم) فرمود: کسی که دوست دارد از سحر در امان باشد، بگوید:
ْ "اللَّهُمَّ رَبَّ مُوسَی وَ خَاصَّهُ بِکَلَامِهِ وَ هَازِمَ مَنْ کَادَهُ بِسِحْرِهِ بِعَصَاهُ وَ مُعِیدَهَا بَعْدَ الْعَوْدِ ثُعْبَاناً وَ مُلَقِّفَهَا إِفْکَ أَهْلِ الْإِفْکِ وَ مُفْسِدَ عَمَلِ السَّاحِرِینَ وَ مُبْطِلَ کَیْدِ أَهْلِ الْفَسَادِ مَنْ کَادَنِی بِسِحْرٍ أَوْ بِضُرٍّ عَامِداً أَوْ غَیْرَ عَامِدٍ أَعْلَمُهُ أَوْ لَا أَعْلَمُهُ وَ أَخَافُهُ أَوْ لَا أَخَافُهُ فَاقْطَعْ مِنْ أَسْبَابِ السَّمَاوَاتِ عَمَلَهُ حَتَّی تُرْجِعَهُ عَنِّی غَیْرَ نَافِذٍ وَ لَا ضَارٍّ لِی وَ لَا شَامِتٍ بِی إِنِّی أَدْرَأُ بِعَظَمَتِکَ فِی نُحُورِ الْأَعْدَاءِ فَکُنْ لِی مِنْهُمْ مُدَافِعاً أَحْسَنَ مُدَافَعَةٍ وَ أَتَمَّهَا یَا کَرِیم‏" . (6)

پی نوشت ها:
1. حاج شیخ عباس قمی ، مفاتیح الجنان، باقیات صالحات، باب سوم،نشر بلاغت، قم، بی تا
2. علامه محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج92، ص129، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ه.ق ،
3. همان.
4. مفاتیح الجنان، باقیات صالحات، باب سوم.
5. همان.
6. کفعمی ، مصباح الزایر ، ص 228 ، انتشارات الاعمی للمطبوعات ،بیروت، 1403ق.

موضوع قفل شده است