جمع بندی از زندگی خسته شدم، کاش میشد تمومش کنم!

تب‌های اولیه

58 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

عشق امام و ایران;881837 نوشت:
پاسخ دوستانی که از نوشتارهایشان معلوم است اهل کینه جویی و اوغده گشایی هستند واقعا نمیدانم چی بدهم {و البته در کدام بحث یا تاپیک چه نظری داده ام که باعث رنجش ایشان را فراهم اورده انرا هم واقعا نمیدانم و یادم نیست.امیدعفو} اما پاسخ شما هم که بنوعی شروع کننده این بحث شدید{رستگاران}بدون کوچکترین توهین و انتقامجویی میدهم . امید و انشاا...که اینبار کمی بیشتر دقت بنمایید.ممنون.

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

خب از آنجای که اسم من را اوردید و البته منظور شما از افرادی که دنبال کینه جویی هستند کیست مشخص نیست اما خوب است که دنبال انتقام جویی نیستید
البته پست بعدی شما که سخن از تسلیم شدن رو طرح کردید را هم خواندم اما شاید بهتر باشد که به این طریق هرچند کوتاه پاسخی دهم ان شاء الله که باعث رنجش نشود و اگر خطایی صورت گرفته است اصلاح شود ان شاء الله:

عشق امام و ایران;881837 نوشت:
و کسیکه مدعی ست نمیتواند یک رابطه را که به نامشروع بودن انهم خودشان سریعا نیز اعتراف نموده و معترفند ، تمام نمایند تنها به این دلیل مهمتر که میگویند دلشان بحال ان خانم میسوزد{و البته اینکه چرا دلشان میسوزد احتمالا جای سوال بوده و هست که شاید دارای رمز و رازهایی بوده و باشد که شاید منو شما توجه ننمودیم اما احتمالا باید جریان وداستانی در کار بوده یا باشد که میگویند بدلیل دلسوزی نمیتوانند بنابراین اگر شما نیز به این نکته ظریف ایشان توجه نموده بودید درمیافتید که احتمالا ایشان یا عاشق این خانم شده اند و یا بدلیل نازک بودن دلشان آنهم بی اندازه ، از عذاب وجدانهایی که خودشان بهتر از خودشان سراغ دارند که بعدا بسراغشان خواهندامد و ایشان را به مرز خودکشی حتی خواهندکشاند در نهایت بسراغ این انمجمن مقدس و روحانی امدند}

جواب شما رو بعد از متن های شروع کننده نوشته است داده می شود که البته خودشون شرایط روحیشان را طرح کردند
اما در مورد بررسی شما روحیه داغون و شرایط روحی نامناسب راه حل دارد و ترک یک کار خطا راه حل دیگر(به نظرم)
همان طور که در پست قبلی من که بحث طلاق از جانب شما مطرح شد سوال شد که طلاق را چگونه به راحاتی تجویز می کنید و حق ان مرد را نادیده می گیرید؟
آیا این پیشنهاد پذیرفته شده است که شرایط بد رو ادامه داد و بدترش کرد؟
رابطه رابطه خطا بود که باید رفع می شد! و قطع.(بنظر نظر درست هم همین باشد؟)

عشق امام و ایران;881837 نوشت:
خودشان از این دنیا را دارند اما ترس از بعدازخودکشی فعلا ایشان را منصرف نگاه داشته و این خودکشی نیز شاید بیشترش بخاطر همین درگیر یک رابطه نامشروع ناخواسته شدن بوده و هست که اگر ایشان میتوانسند این خانم را رها نمایند مطمئن باشید که سراغ این انجمن و ما و شما نمیامدند...بنابراین از نظر من از انجاییکه ایشان نمیتوانستند این گناه را به کناری بگذارند احتمالا سراغ ما امده اند و ما نیز وظیفه داشته و داریم بحکم وظیفه و انسانیت و انچه بنظرمان بهتر میاید ارائه و راهنمایی دهیم {و نه اینکه خودمان را ندانسته درگیر بحث های متفرقه نموده یا ابتدا بفکر انتقامجویی و ارضای خودمان باشیم و در صورتیکه خودمان نمیتوانیم دراین ایام سوگواری از ناراحتی های کوچک خودمان گذشت نماییم چگونه دریک لحظه توقع قطع یک رابطه دامنه دار و گسترده و عمیق را از یک نفر دیگر انهم در یک آن و یک لحظه داریم؟بنظر خودتان واقعا که عجیب نیست؟}

بنابراین اگر کمی بیشتر دقت نموده یا مینمودید متوجه میشدید که نظر و ارسال من نیز منطبق بر اظهارات خود درخواست کننده کمک استوار بودند که مرا مجاب نمودند که در نهایت چنین نوشتاری صورت پذیرد که پذیرفت{ اما اگر شما همچنان ناراحت هستید بگویید تا فرصت باقی ست حذفش نمایم و متعاقبا اگر شما خود بهتر از من بلد بوده و هستید راهنمایی یدهید بسم ا... بفرمایید من بسیار هم خوشحال خواهم شد که به عشق امام و وطنم به یک هموطن و همدین و هم مذهب و درنهایت ، یک همنوع و مخلوق افریدگارم که در چهارچوب یک نظام مقدس زندگی مینماید و این نظام مقدس را آنقدر امین و رازدار خود دانسته و میداند که درخواست کمک و یاری حتی اینچنینی نموده و مینماید ، کمک و یاری شود}{توسط چه کسی و چگونه هم فرقی نمیکند فقط انقدری دانا و توانا باشد که بتواند قلب ونظر خواننده و مخاطب دورشده از دین و مذهب و امام و ایران و انقلاب را بطرف امام و وطن و در نهایت ، انقلابمان ، مقدار کمی حتی جلب و متمایل نماید}

تشویق به ادامه فتنه توصیه خوبی است؟ چه برهانی دارید اینکه خیال خودکشی به سرش زده است؟
یکی می خواهد خودش را در چاه بیاندازد ما باید کمکش کنیم یا به عقب بکشیمش؟

کارشناس نظرشون را داده اند
اما درمورد تاخییر در جواب من تهران نبودم و دسترسی به نت نداشتم
ببخشید

باز هم اگر سوء برداشتی شد پوزش می طلبم و امیدورام خداوند از سر تقصیرات همه بگذرد و هدایت نماید ان شاء الله
یا علی
@};-

لطفا کمک کنید...وضعیتم اصلا خوب نیست.اون خانم ک گفتم تموم شده رابطمون یه هفته پیش یهو غیب شد و دیگه نیومد و منم فکر کردم دیگه نمیاد و تموم شده همه چی.اما دو روز پیش دوباره دیدم پیام داد و گفت ک اینترنت نداشته. اما چون قبلا من ی اکانت تو نرم افزار اسکایپ ساخته بودم براش تا اونجا با هم حرف بزنیم این بار که اومد ازم میپرسید که چجوری اکانت اسکایپ بسازه و میگفت که برای خواهرزادش میخاد بسازه. و وقتی براش توضیح دادم و اکانتو ساخت دیدم که غیب شد و رفت! و جوری ک حدس میزنم ظاهرا با پسر دیگه ای اشنا شده و برای خودش و اون میخاسته اکانت رو. الان خیلی داغونم،خیلی کینه ازش به دل گرفتم که اینجوری ازم سوء استفاده کرد و قالم گذاشت. من عکس ازش دارم و خونشون رو هم بلدم.بدجور دارم وسوسه میشم که بخاطر اینکارش برم و لوش بدم و بترسونمش ک بخاطر این کارش عکساشو واس شوهرش میفرستم..واقعا دارم دیوونه میشم ازینکه اینجوری کرد و قالم گذاشت..چیکار کنم این حس خشم و نفرت رو از بین ببرم:((

ye-nafar;883441 نوشت:
لطفا کمک کنید...وضعیتم اصلا خوب نیست.اون خانم ک گفتم تموم شده رابطمون یه هفته پیش یهو غیب شد و دیگه نیومد و منم فکر کردم دیگه نمیاد و تموم شده همه چی.اما دو روز پیش دوباره دیدم پیام داد و گفت ک اینترنت نداشته. اما چون قبلا من ی اکانت تو نرم افزار اسکایپ ساخته بودم براش تا اونجا با هم حرف بزنیم این بار که اومد ازم میپرسید که چجوری اکانت اسکایپ بسازه و میگفت که برای خواهرزادش میخاد بسازه. و وقتی براش توضیح دادم و اکانتو ساخت دیدم که غیب شد و رفت! و جوری ک حدس میزنم ظاهرا با پسر دیگه ای اشنا شده و برای خودش و اون میخاسته اکانت رو. الان خیلی داغونم،خیلی کینه ازش به دل گرفتم که اینجوری ازم سوء استفاده کرد و قالم گذاشت. من عکس ازش دارم و خونشون رو هم بلدم.بدجور دارم وسوسه میشم که بخاطر اینکارش برم و لوش بدم و بترسونمش ک بخاطر این کارش عکساشو واس شوهرش میفرستم..واقعا دارم دیوونه میشم ازینکه اینجوری کرد و قالم گذاشت..چیکار کنم این حس خشم و نفرت رو از بین ببرم:((

سلام

من موندم واقعا چرا این همه لطف خدا رو به خودتون نمی بینید

به هر دلیلی رفته، اشتباه از شما بود که دوباره جوابش رو دادید. خدا داره خودش درهای گناه رو به روتون می بنده اونوقت شما می خواید برید خودتون رو بدبخت کنید؟؟؟

بعدم دیگه اکانت اسکایپ ساختن چه کاری داره که یه پسر بلد نباشه و این خانم بخواد براش بسازه؟!!!

این خانم شوهر داره ولی گویا شما اصلا متوجه این موضوع نیستند و هنوز حق مسلم خودتون می دونید که با شما رابطه داشته باشه و دارید دیوونه می شید که نکنه غیر از شما با شخص دیگه ای باز هم غیر از شوهرش وارد رابطه شده باشه؟؟؟؟!!!

حواستون هست دارید چیکار می کنید؟؟؟

یادتون که نرفته از هر دستی بدید از همون دست می گیرید؟

خدا همیشه فرصت توبه به آدم نمیده ها

تا دیر نشده و خداوند متعال راه توبه و برنگشتن به این گناه بزرگ رو براتون باز کرده برگردید

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

ye-nafar;883441 نوشت:
لطفا کمک کنید...وضعیتم اصلا خوب نیست.اون خانم ک گفتم تموم شده رابطمون یه هفته پیش یهو غیب شد و دیگه نیومد و منم فکر کردم دیگه نمیاد و تموم شده همه چی.اما دو روز پیش دوباره دیدم پیام داد و گفت ک اینترنت نداشته. اما چون قبلا من ی اکانت تو نرم افزار اسکایپ ساخته بودم براش تا اونجا با هم حرف بزنیم این بار که اومد ازم میپرسید که چجوری اکانت اسکایپ بسازه و میگفت که برای خواهرزادش میخاد بسازه. و وقتی براش توضیح دادم و اکانتو ساخت دیدم که غیب شد و رفت! و جوری ک حدس میزنم ظاهرا با پسر دیگه ای اشنا شده و برای خودش و اون میخاسته اکانت رو. الان خیلی داغونم،خیلی کینه ازش به دل گرفتم که اینجوری ازم سوء استفاده کرد و قالم گذاشت. من عکس ازش دارم و خونشون رو هم بلدم.بدجور دارم وسوسه میشم که بخاطر اینکارش برم و لوش بدم و بترسونمش ک بخاطر این کارش عکساشو واس شوهرش میفرستم..واقعا دارم دیوونه میشم ازینکه اینجوری کرد و قالم گذاشت..چیکار کنم این حس خشم و نفرت رو از بین ببرم:((

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
تا خودت نخواهی هیچ کمکی از دست کسی بر نمی آید
یا علی@};-[/]

[=arial]

ye-nafar;883441 نوشت:
لطفا کمک کنید...وضعیتم اصلا خوب نیست.اون خانم ک گفتم تموم شده رابطمون یه هفته پیش یهو غیب شد و دیگه نیومد و منم فکر کردم دیگه نمیاد و تموم شده همه چی.اما دو روز پیش دوباره دیدم پیام داد و گفت ک اینترنت نداشته. اما چون قبلا من ی اکانت تو نرم افزار اسکایپ ساخته بودم براش تا اونجا با هم حرف بزنیم این بار که اومد ازم میپرسید که چجوری اکانت اسکایپ بسازه و میگفت که برای خواهرزادش میخاد بسازه. و وقتی براش توضیح دادم و اکانتو ساخت دیدم که غیب شد و رفت! و جوری ک حدس میزنم ظاهرا با پسر دیگه ای اشنا شده و برای خودش و اون میخاسته اکانت رو. الان خیلی داغونم،خیلی کینه ازش به دل گرفتم که اینجوری ازم سوء استفاده کرد و قالم گذاشت. من عکس ازش دارم و خونشون رو هم بلدم.بدجور دارم وسوسه میشم که بخاطر اینکارش برم و لوش بدم و بترسونمش ک بخاطر این کارش عکساشو واس شوهرش میفرستم..واقعا دارم دیوونه میشم ازینکه اینجوری کرد و قالم گذاشت..چیکار کنم این حس خشم و نفرت رو از بین ببرم:((

با عرض سلام مجدد
دوست عزیز این جدایی باید اتفاق می افتاد و خدا را شکر نمایید که از جانب ایشان بود چرا که همش نگران بودید که نکنه آسیب ببینه
این اتفاق را لطف خداوند برای خودتون حساب نمابیید چرا که شما را از گناه دور کرد و فرصت دوباره ای به شما داد.
هر چند به گمان شما رفتار ایشان درست نبود ولی در واقع به دلایل بالا، بسیار به شما کمک کرد.
به دنبال کینه توزی و ناراحتی و...نباشید و تنها سعی نمایید از این فرصت به بهترین صورت استفاده نمایید برای فراموشی ایشان و کسب آرامش بیشتر به نکات زیر توجه نموده و رعایت فرمایید:

1. ارتباط دوستانه خود را با دوستان هم جنس خود بیشتر نمایید
2 . ورزش و تفریح خود را بیشتر نماید.
3 . هر آنچه سبب یاداوری خاطرات او می شود را از خود دور نموده و یا ازبین ببرد
4. از مهارتهای کنترل فکر استفاده نماید.
5 . [=arial]با توجه به معنویت (نماز اول وقت و نماز شب ،توسل به اهل بیت و مناجات با خداوند مثل خواندن دعای کمیل و اذکار صلوات ،استغفار و لاحول و لا قوه الا بالله و...) ایمان خود را بالا ببرید.

6 . به این نکته فکر نمایند که چقدر ارزش دارند و به هر قیمیتی نباید ارزش خود را پایین آورند لذا عزت نفس خود بالا ببرند
7 . اضطراب (کمبود آرامش) ایشان سبب می شود که بیشتر آسیب ببینند و یا رفتارهای مناسب انجام دهند لذا راهکارهای مقابله با اضطراب و کسب آرامش را انجام دهند.
8 . صبحانه را حتما به خوبی میل نمایند.
9. پیش بینی رخدادهای مثبت نسبت به آینده خود و البته نه از این آقا نمایند.
10 : هر چه سریعتر زمینه ازدواج را برای خود فراهم نموده و ازدواج کنید
11 . با رفت و آمد به مکانهای مذهبی و هیئات و...ایمان خود را محکمتر نمایید.


مهارتهای کنترل فکر عبارتند از:
الف: از فکر کردن ارادی به موضوع آزار دهنده (طرف مقابل و هر آنچه مرتبط با او می باشد) به شدت پرهیز نمایید.
ب . اگر خود بخود به ذهن شما آمدند سعی کنید از ذهن خود بیرون ببرید و اگر نتوانستید از راهکارهای زیر استفاده نمایید:

اهمیت ندادن و بی خیال بودن
۱ . پر کردن اوقات روزانه
۲ . در نظر گرفتن افکار و رفتارهای جایگزین مناسب
۳ . نوشتن افکار
۴ . نوشتن افکار و پاره کردن کاغذ
۵ . بستن کش به دست و کشیدن آن
۶ . حواله دادن افکار به زمان خاصی در روز یا هفته (اگر زیاد به ذهن شما می آید روزانه یک ربع تا نیم ساعت و اگر کمتر زمان کمتری را روزانه یا یک روز درمیان و ...به این فکر اختصاص دهید و هر موقع این فکر به ذهن شما آمد به آن زمانی که معین کرده اید حواله دهید )
۷ . توجه به معنویت را فراموش ننمایید( نماز اول وقت توسل به اهل بیت مناجات و طلب از خداوند اذکار صلوات استغفار لاحول و لا قوه الا بالله و خواندن سورهای معوذتین )

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

ñ¡ªz;883735 نوشت:
سلام

من موندم واقعا چرا این همه لطف خدا رو به خودتون نمی بینید

به هر دلیلی رفته، اشتباه از شما بود که دوباره جوابش رو دادید. خدا داره خودش درهای گناه رو به روتون می بنده اونوقت شما می خواید برید خودتون رو بدبخت کنید؟؟؟

بعدم دیگه اکانت اسکایپ ساختن چه کاری داره که یه پسر بلد نباشه و این خانم بخواد براش بسازه؟!!!

این خانم شوهر داره ولی گویا شما اصلا متوجه این موضوع نیستند و هنوز حق مسلم خودتون می دونید که با شما رابطه داشته باشه و دارید دیوونه می شید که نکنه غیر از شما با شخص دیگه ای باز هم غیر از شوهرش وارد رابطه شده باشه؟؟؟؟!!!

حواستون هست دارید چیکار می کنید؟؟؟

یادتون که نرفته از هر دستی بدید از همون دست می گیرید؟

خدا همیشه فرصت توبه به آدم نمیده ها

تا دیر نشده و خداوند متعال راه توبه و برنگشتن به این گناه بزرگ رو براتون باز کرده برگردید

حق با شماست. خودم هم دلم میخاست یجوری تمومش کنم. و اون هفته هم که نبود فکر کردم تموم شده. ولی الان واقعا این کارش بدجور منو بهم ریخت!! بهش ک فکر میکنم حس نفرت عجیبی پیدا میکنم و اینکه کسی ازم سوء استفاده کرده و حس تحقیر شدن. مطمئنم این کارو کرده و احتمالا اون پسره از نظر ظاهر و پولی بهتر از من بوده ک این کارو کرد. من میدونم اون حق ارتباط با دیگران رو نداره.اشتباه هم کردم باهاش رابطه داشتم ولی هرچی هم بود این کارو نباید میکرد. حس مزخرفی پیدا میکنم وقتی یادم میوفته کاری ک کرد....

جمع بندی :

سوال :

سلام...
من قبل این چند سوال پرسیده بودم و مشکلاتم رو گفته بودم.راستش حوصله ندارم دوباره بازگو کنم همه اونارو.
فقط الان حس میکنم به آخر خط رسیدم.
خسته ام از زندگی خودم. منی که میتونستم در بهترین موقعیت علمی و حتی شغلی باشم الان شاید بخاطر گناه خودارضائی در بدترین وضعیت قرار گرفتم. زندگیم سیاه شده. برمیگردم به گذشته م نگاه میکنم می بینم جوونیم داره از بین میره و من یه آدم بی روح و پژمردم که فقط دارم نفس میکشم و اسمش زنده بودنه!
الان سال آخر ارشدم. از شش سال پیش یعنی سال اول دانشگاه درگیر رابطه های مختلف میشدم.با اینکه به حساب خودم آدم مذهبی بودم و مقید به انجام واجبات! ولی نمیدونم بخاطر تنهایی، نیاز عاطفی یا نیاز جنسی درگیر روابط مختلف شدم و جدایی های بعدش که الان روح و روانم داغون و افسرده ست! الان هم درگیر یه رابطه ام که مزخرفتر از همه قبلی هاست.چون رابطه با یه خانومیه ک همسر داره! میدونم دارم چ گناه بزرگی میکنم مخصوصا که به رابطه تماسی هم کشیده شده ولی هیچ امیدی نمی بینم واسه برگشتن.من هرچقدر تو گذشته بد میشدم ولی نمازم رو میخوندم،ولی الان نزدیک یه ماهه که نماز هم نخوندم.
زندگیم به بدترین وضعیت ممکنش رسیده و دلم میخاد نباشم.نمیدونم با کی لج کردم، با خودم، یا با خانوادم که اگه به فکر من بودن و میدونستن من علاوه بر آب و غذا نیازهای دیگه ای هم دارم و معصوم نیستم الان وضعیتم این نبود. دلم میخاد این رابطه رو بفهمن تا متوجه بشن که اونجوری که فکر میکنن نیستم، اون پسر پاک و سر به زیری که تو خیالشونه نیستم و به گند کشیده شدم.خسته ام ازین که همه به چشم یه پسر آروم و مظلوم بهم نگاه کردن.از تحقیر شدن حالم بهم میخوره. دلم میخاد همه بفهمن من یه آدم مزخرفم.میخام کاری کنم که همه تعجب کنند.برم دنبال سیگار و مواد.دلم میخاد خدا آبروم رو ببره.
خسته شدم ازینکه انقد گناه کردم و پوشوند گناهام رو!!
امشب بعد مدتها نماز خوندم!
میدونم اشتباهه این رابطه ولی نمیتونم تمومش کنم. انگیزه و امیدی نمی بینم.
من یه شاگرد اول بودم ولی الان دو ترم مشروط شدم و شاید هم اخراج بشم از دانشگاه! واسه پایان نامه م هیچکاری نکردم. الان چی میتونه امید بده بهم. دلم میخاست برمیگشتم و جبران میکردم.از شش سال پیش همش به ازدواج فکر میکردم و گمون میکردم ازدواجه ک میتونه انگیزه بده بهم! ولی از طرفی وقتی می دیدم نمیشه حالم گرفته میشد و افسردگی میگرفتم.خسته م ازینکه همه چیز رو تو ازدواج میدیدم و خودم زندگیمو تغییر ندادم.چیکار کنم که راه برگشتی ندارم.از جوونیم بهره ای نبردم.الان هم توی بدترین وضعیتم...
کاش میشد این رابطه لعنتی رو تموم کنم! ولی هم دلم برای اون میسوزه و هم شیطون نمیذاره..میگه الان ک نمیتونی ازدواج کنی لااقل این هست ک نیاز عاطفی و جنسیت رو رفع کنه!!
کاش میتونستم خودکشی کنم و راحت بشم ازین زندگیم ولی به بعدش ک فکر میکنم که تو اون دنیا زندگیم بدتر ازین دنیا میشه پشیمون میشم.. چیکار کنم!!؟!

پاسخ :

با عرض سلام و ادب
از اینکه با این مسائل و عادات سخت و ناپسند مواجه هستید بسیار متاسفم امیدوارم نکاتی را که خدمتتون عرض میکنم راهگشای شما باشد .
مطالبتون رو نگاه کردن و یکی از پستهاتون رو هم خواندم وضعیت سخت و نامناسبی دارید و گرفتارهای گناهان بدی هستید و اراده قوی ای می خواهد مه البته شما به کمک خداوند و توسل به اهل بیت قطعا دارید بدانید همین آشنایی با این سایت و بیان نکاتی که اینجا نوشتید نشان از دل خدایی شما دارد نشان از این دارد که فطرت شما بیدار است و می تونید برگردید فقط باید بخواهید.
بدانید بعد از شرک به خداوند (العیاذ بالله) بزرگترین گناه نا امیدی است
نگاه کنید به یکی از امید بخش ترین آیات قرآن :
http://www.yjc.ir/fa/news/5502632/%D...A7%D8%B3%D8%AA
هر چقدر گناه شما بزرگ باشد آیا به بزرگی رحمت خداوند می رسد هر جقدر شیطان قوی باشد آیا به قدرت خداوند می رسد و...
به آیات و روایات و داستانهای باب توبه توجه نمایید و هگز نا امید نشوید.
http://www.ashoora.ir/%D9%85%D9%82%D...%8C%D9%86.html
مومن باید بین خوف و رجا باشید اگر خوف او بیشتر شود نامید می شود و اگر رجا ا و بیشتر شود جسور به گناه می شود.
سعی کنید توبه نموده و جبران نمایید و این ایام برای توبه فرصت خوبی هست بروید در خونه امام حسین و...

در مورد اون خانم هم توبه نمایید و برگردید و مواظب فریبهای شیطان و توجیه های او باشید رها کنید و بیایید در خونه خدا که خداوند خدای همه هست حتی حتی مشرکین و ملحدین و...
به هیچ عنوان دلتون برای او نسوزد در مورد نادرست بودن ارتباطتون برای اون خانم نکاتی رابیان نمایید و ارتباط را یکباره قطع نمایید و با مهارتهای کنترل فکر ،فکر خود را مدیریت نمایید تا ضمن آرامش بیشتر دو باره به وضعیت قبلی برنگردید. و البته اگر می بینید که با ذکر همین نکات ،قطع ارتباط مشکل تر می شود همین را هم انجام ندهید و به یکباره قطع نمایید.
بسم الله ...

جلوه های محبت حضرت حق به بندگان

1) بنده نوازی خدا: در ارشاد القلوب است که خداوند به موسی(علیه السلام) می فرماید: «بنده من به حقی که تو بر گردن من داری من تو را دوست می دارم پس به حقی که من بر تو دارم تو نیز مرا دوست بدار. خداوند به بنده هایش ابراز محبت می کند . این حدیث برای اهلش بسیار عظیم است. »
مرحوم دولابی می فرماید: خدا بی نیاز مطلق است،او باید ناز کند و ما باید نیاز نشان بدهیم، او باید ناز کند و ما باید نازش را بخریم اما خدا برعکس عمل می کند، ما ناز می کنیم و خدا ناز ما را می خرد، ما نیازمند نوازشیم، خدا نوازش می کند. از این حدیث بوی نوازش می آید.
2) حدیث قدسی: در حدیث قدسی دیگری آمده است که خداوند می فرماید: اگر بنده هایی که به من پشت می کنند بدانند که چقدر به آنان اشتیاق دارم از شوق خواهند مرد.
3) حتی فرعون: فرعون لحظات آخر هر چقدر به موسی استغاثه کرد موسی جواب نداد. خداوند به موسی فرمود :
موسی تو به فرعون جواب ندادی چون او را خلق نکردی اگر او به من استغاثه می کرد دستش را می گرفتم و به فریادش می رسیدم.

اگر انسانی دچار خطا و گناه گردید و متوجه خطای خود شد و پشیمان و نادم گردید و عذر تقصیر به پیشگاه با عظمت خداوند آورد، ولی به آمرزش و لطف حق اعتمادی نداشت و تصورش این بود که مورد مغفرت و رحمت حق قرار نگرفته، معلوم است که وعده های الهی را باور نکرده و خداوند را به غفور بودن و رحمان و رحیم بودن نشناخته و یا گناه خود را که با همه بزرگی محدود است بزرگتر از صفات رحمت و مغفرت الهی که بی حد و بی کرانه است می بیند

4) شدت محبت خدا به مخلوقاتش: یک نفر به محضر پیامبر اکرم رسید. بقچه ایی همراهش بود آن را باز کرد. دیدند یک پرنده و چند جوجه داخل آن است. گفت یا رسول الله، من از راه دور به دیدن شما آمدم. در بیابان به یک بوته رسیدم. دیدم کنارآن چند جوجه است. آنها را گرفتم و داخل بقچه کردم. روی سرم گذاشتم تا برای شما هدیه بیاورم. دیدم هر جا می روم، مادرشان به دنبال من می آید. نمی تواند از جوجه هایش دل بکند. بقچه را پهن کردم تا بیاید این جوجه ها را ببرد یا اینکه خودش را هم بگیرم. وقتی بقچه را بازکردم دیدم مادر جوجه ها به میان آنها آمد. شخص گفت: یا رسول الله مادر این جوجه ها با اینکه می دانست اسیر می شود، آمد نشست و فرار نکرد من هم او را گرفتم وخدمت شما آوردم. پیغمبر اکرم از این صحنه خیلی منقلب شد و فرمودند: این پرنده چقدر جوجه هایش را دوست دارد! حضرت فرمودند: مهر و محبت خداوند متعال به بندگان و مخلوقاتش هزار مرتبه از این پرنده به جوجه هایش بیشتر است. این محبتی که در عالم هست تنزلی از محبت عالم والاست لکل حق حقیقه هر حقی دراین عالم حقیقتی در عالم بالا دارد. محبت بقدری مهم است که فرمودند: اگر بین مأمومین و امام جماعت محبت نباشد نمازشان از سقف بالاتر نمی رود .
- چطور می توان محبوبیت بیشتری نزد خدا پیدا کرد؟
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: بگو اگر خدا را دوست دارید از من اطاعت کنید تا خدا شما را دوست بدارد. عرض شد که علت خلق مخلوقات پیدایش انسان عارف است و براساس این آیه همانطور که حضرت استاد جوادی آملی فرمودند: وظیفه ی انسان کامل ترسیم هندسه ی محبت است.

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=195543

در تاپیک اشاره کردید که وضعیتم روحی و جایگاه اجتماعی و...ام اینقدر بد نیست که سبب شود کسی را بد بخت کنم و البته اشاره نکردید که چرا از دواج نکرده اید بهترین راه حل برای شما زمینه سازی شرایط ازدواج و سخت نگرفتن و ازدواج کردن می باشد.
به هیچ عنوان نا امید نباشید و با راهکارهای مدیریت فکر، هم فکر این خانم و هم فکر خانمی را دوستش داشتی و بهش نرسیدی را از ذهنت بیرون ببر و سپس ازدواج نما

سوال :

لطفا کمک کنید...وضعیتم اصلا خوب نیست.اون خانم ک گفتم تموم شده رابطمون یه هفته پیش یهو غیب شد و دیگه نیومد و منم فکر کردم دیگه نمیاد و تموم شده همه چی.اما دو روز پیش دوباره دیدم پیام داد و گفت ک اینترنت نداشته. اما چون قبلا من ی اکانت تو نرم افزار اسکایپ ساخته بودم براش تا اونجا با هم حرف بزنیم این بار که اومد ازم میپرسید که چجوری اکانت اسکایپ بسازه و میگفت که برای خواهرزادش میخاد بسازه. و وقتی براش توضیح دادم و اکانتو ساخت دیدم که غیب شد و رفت! و جوری ک حدس میزنم ظاهرا با پسر دیگه ای اشنا شده و برای خودش و اون میخاسته اکانت رو. الان خیلی داغونم،خیلی کینه ازش به دل گرفتم که اینجوری ازم سوء استفاده کرد و قالم گذاشت. من عکس ازش دارم و خونشون رو هم بلدم.بدجور دارم وسوسه میشم که بخاطر اینکارش برم و لوش بدم و بترسونمش ک بخاطر این کارش عکساشو واس شوهرش میفرستم..واقعا دارم دیوونه میشم ازینکه اینجوری کرد و قالم گذاشت..چیکار کنم این حس خشم و نفرت رو از بین ببرم:((

پاسخ :

[=arial]با عرض سلام مجدد
دوست عزیز این جدایی باید اتفاق می افتاد و خدا را شکر نمایید که از جانب ایشان بود چرا که همش نگران بودید که نکنه آسیب ببینه
این اتفاق را لطف خداوند برای خودتون حساب نمابیید چرا که شما را از گناه دور کرد و فرصت دوباره ای به شما داد.
هر چند به گمان شما رفتار ایشان درست نبود ولی در واقع به دلایل بالا، بسیار به شما کمک کرد.
به دنبال کینه توزی و ناراحتی و...نباشید و تنها سعی نمایید از این فرصت به بهترین صورت استفاده نمایید برای فراموشی ایشان و کسب آرامش بیشتر به نکات زیر توجه نموده و رعایت فرمایید:

1. ارتباط دوستانه خود را با دوستان هم جنس خود بیشتر نمایید
2 . ورزش و تفریح خود را بیشتر نماید.
3 . هر آنچه سبب یاداوری خاطرات او می شود را از خود دور نموده و یا ازبین ببرد
4. از مهارتهای کنترل فکر استفاده نماید.
5 . [=arial]با توجه به معنویت (نماز اول وقت و نماز شب ،توسل به اهل بیت و مناجات با خداوند مثل خواندن دعای کمیل و اذکار صلوات ،استغفار و لاحول و لا قوه الا بالله و...) ایمان خود را بالا ببرید.

6 . به این نکته فکر نمایند که چقدر ارزش دارند و به هر قیمیتی نباید ارزش خود را پایین آورند لذا عزت نفس خود بالا ببرند
7 . اضطراب (کمبود آرامش) ایشان سبب می شود که بیشتر آسیب ببینند و یا رفتارهای مناسب انجام دهند لذا راهکارهای مقابله با اضطراب و کسب آرامش را انجام دهند.
8 . صبحانه را حتما به خوبی میل نمایند.
9. پیش بینی رخدادهای مثبت نسبت به آینده خود و البته نه از این آقا نمایند.
10 : هر چه سریعتر زمینه ازدواج را برای خود فراهم نموده و ازدواج کنید
11 . با رفت و آمد به مکانهای مذهبی و هیئات و...ایمان خود را محکمتر نمایید.


مهارتهای کنترل فکر عبارتند از:
الف: از فکر کردن ارادی به موضوع آزار دهنده (طرف مقابل و هر آنچه مرتبط با او می باشد) به شدت پرهیز نمایید.
ب . اگر خود بخود به ذهن شما آمدند سعی کنید از ذهن خود بیرون ببرید و اگر نتوانستید از راهکارهای زیر استفاده نمایید:

اهمیت ندادن و بی خیال بودن
۱ . پر کردن اوقات روزانه
۲ . در نظر گرفتن افکار و رفتارهای جایگزین مناسب
۳ . نوشتن افکار
۴ . نوشتن افکار و پاره کردن کاغذ
۵ . بستن کش به دست و کشیدن آن
۶ . حواله دادن افکار به زمان خاصی در روز یا هفته (اگر زیاد به ذهن شما می آید روزانه یک ربع تا نیم ساعت و اگر کمتر زمان کمتری را روزانه یا یک روز درمیان و ...به این فکر اختصاص دهید و هر موقع این فکر به ذهن شما آمد به آن زمانی که معین کرده اید حواله دهید )
۷ . توجه به معنویت را فراموش ننمایید( نماز اول وقت توسل به اهل بیت مناجات و طلب از خداوند اذکار صلوات استغفار لاحول و لا قوه الا بالله و خواندن سورهای معوذتین )

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی



1.سايت انجمن گفتگوي ديني، انجمن مشاوره، كارشناس: راهنما: تاريخ:30/ 7/ 1395

موضوع قفل شده است