ازدواج موقت ؛ خوب یا بد ؟!

تب‌های اولیه

222 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سورنا;671282 نوشت:
سلام و عرض ادب. متوجه نشدم این جمله را محض مزاح فرمودید یا جدی گفتید. خیلی جالبه بدونید تو بحث ازدواج موقت که جرم نیست و همچنین روسپیگری که جرم محسوب می شه، مردان متاهل درصد بالایی از مشارکت رو به خودشون اختصاص میدن یعنی با افزایش سن جرایم جنسی مردان افزایش پیدا می کنه و این از باب جلوگیری به فحشاء هم نیست بلکه تنوع طلبی و لذت گرایی از اهم دلایل این امره. چون با افزایش سن وضع شخص خوب می شه ماشین، خونه، پول فراهمه و فقط برای فرافکنی این جمله ای که شما فرمودین گفته می شه.

متقابلا عرض سلام و ادب خدمت شما.

بفرمایید آیا عدم تنوع طلبی و لذت گرایی هم از شرایط ازدواج مجدد است که خداوند به آن امر فرموده باشد؟ ما که جایی چنین چیزی ندیدیم. چیزی که مشترک است بین همه مومنان و باید به آن عمل کنند رعایت تقوای الهیست در مسائل جنسی تا خود و جامعه را به انحراف و انحطاط نکشانند...

اما اگر خواهان حق و حقیقت هستید باید بدانید که تنوع طلبی و لذتگرایی وسیله ای است برای اینکه آقایان به خانمها رغبت کنند و از کانال شرعی با آنها ازدواج کنند تا هیچ زنی از داشتن همسر محروم نماند

شبـنم;671504 نوشت:
جناب سجاد پاسخ روشنی دادند
جناب رضا از شما هم بعید است چرا بحث را اینقدر پیچ می دهید میخواهید به چه برسید ؟ میخواهید تاییدیه کارشناس رو در تایید حرف خودتون بگیرید واقعا کارتون قابل درک نیست
فرض بگیریم همون اعتقاد به متعه بقول شما
حالا شما سر جلسه ی خواستگاری از خانم میپرسید شما به متعه مردان اعتقاد دارید فرض کنید بگوید نه یعنی این دختر ایمانش ناقص است ؟
الان اگر بگوید بله ولی برای زندگی خودم نمی پسندم و دوست ندارم همسرم سراغ متعه برود ایمانش رو چگونه می سنجید ناقصه؟ کامله؟ یا اصلا ایمان نداره؟
حالا بگوید بله می پذیرم و از شما سئوال کند ایا شما سراغ متعه میروید چه پاسخی بهش میدید مگر شما از آینده خود خبر دارید که انتظار دارید خانمها با قاطعیت تمام پاسخ شما رو بگویند
اصلا فکر نمی کنید پرسیدن این سئوال نابجاست و باعث ایجاد حس بدبینی در خانم میشود

یه مدل دیگه هم میشه عنوان کرد که ادم بره خواستگاری بعد بفهمه دختر با اجازه پدر صیغه کسی بوده !!! اونجا ایمان شخص رو تایید میکنید یا همونجا تشریف میبرید بیرون ؟

neɠïn;671466 نوشت:
مثل اینه که من با دست غذا بخورم یا ظرف رو لیس بزنم و بپرسم چرا چنین کاری غیراخلاقی است بعد بگم اینو عرف تشخیص داده و باید حتما خدا بهم بگه تا من اینکارو نکنم
سلام خواهر نگین. مگر اینکه بحث زن و مرد باشه تا ما شما رو زیارت کنیم :Nishkhand:
چه قیاسی بود آخه؟ با این حساب باید بگیم ازدواج دائم هم یعنی با دست غذا بخوری و ظرف رو لیس بزنی بعدشم بندازی رو خاک دوباره بذاری دهنت!!! چرا؟ چون مدتش از متعه طولانی تره دیگه!

شما دارید یک بی ادبی اجتماعی رو با یک نمونه از ازدواج مقایسه میکنید؟! :Gig:

neɠïn;671466 نوشت:
شخصی هم میتونه هر چقدر که دوست داره متعه کنه یا همسرانی که با تعدد مشکلی ندارند رو اختیار کند تا اینجا رو کسی مشکلی نداره ولی وقتی پای زنانی در وسط است که چنین چیزی رو نمیپذیرن چی؟ وقتی زنان حاضرن جدا شوند ولی تحمل هوو رو ندارن چی؟ یا زمانی که میگن تعدد باعث فروپاشی زندگی زناشویی و نابودی زندگی فرزندان است باید مثل همان ظرف غذا بگیم اینو عرف تشخیص داده که زنان دیگر نمیپذیرند باید خدا مستقیم بهم بگه که چنین کاری در حال حاضر ضررش بیشتر از سودشه؟
خب البته کسی هم ادعا نکرد که باید خانمها رو به زور به متعه وادار کرد. اگر حتی یک جمله مبنی بر اجبار دیدید ممنون میشم بیارید

اما این حرف رو بارها توضیح دادم که ، عرف الان خیلی چیزا رو پذیرفته (درست و غلط) مثلاً الان در غرب (که عرف بر همه چیز ارجحیت داره) اگر دختر خانواده بیاد بگه من میخوام با دختر دیگه ای!!! رابطه داشته باشم و خونوادش اجازه ندن ، اینطور برداشت میشه که شخصی که مانع این رابطه شده ، داره به فروپاشی خانواده کمک میکنه. آیا شما این رو هم می پذیرید؟

بعدش چرا از اون طرف نگاه نمیکنید؟ مثلاً من به شما بگم:
اگر یک خانم با ازدواج شوهرش (دائم یا موقت) موافقت نکنه خانواده از هم میپاشه. پس بیاد موافقت کنه تا خانواده از هم نپاشه

در این صورت پاسخ شما چیه؟

Reza-D;671487 نوشت:
شما جوری میفرمایید انگار خانمها همه مطیع بحث متعه بودن و هیچ مشکلی هم نداشتن و هیچ تبلیغی هم ضد اون نکردن و از اون طرف ما مردها داریم 24 ساعته متعه میکنیم و طلاق میدیم و زندگی تمام زنها رو سیاه کردیم بطوری که از هر 10 مرد ، 9 تاش داره مدام متعه میکنه و خلاصه اینقدر در این کار افراط کردیم!!!

در نتیجه کارشناسان عزیز احساس خطر کردن و دارن از ما مردها میخوان که به هر قیمتی به این مستحب عمل نکنیم!

برادر عزیز ، الان عمل به متعه در جامعهء ما در حد مستحب که ابداً!!! در حد مباه به هیچ وجه!!! بلکه از دید اکثر افراد ، بخصوص خانمها ، مکروه و حتی از نظر برخی حرامه!!! اون وقت شما از عمل کردن به هر قیمتی نگران هستید؟!

خوب جناب رضا پیشنهاد شما چیست ؟
چه بخواهید چه نخواهید باید بپذیرید الان در جامعه ما زنی نمی پسنده همسرش سراغ متعه و ازدواج مجدد برود ولو با طلاق و جدا شدن تن به این خواسته نمیدهد شما چه پیشنهادی دارید
از مزایای متعه و ازدواج مجدد سخن بگوید؟ بفرض که بگویید منی که با طلاق هم حاضر به پذیرش آن نیستم با سخن شما و دیگران سرعقل میام و اجازه این کار رو به همسرم میدم واقعا چنین فکر کرده اید
بنده شخصی معمولی هستم نمیخواهم به کمال عالیه هم برسم توان پذیرفتن هوو هم ندارم من شخصی رو میخواهم که با من با این شرایط کنار بیاید توقع زیادیه !!!!!
جناب رضا متعه الان در جامعه واجب شده که شما نگران عمل کردن یا نکردن به آن شده اید و اینگونه پست های متعدد در دفاع از آن میگذارید ؟
الان نگرانی جامعه و مردم از عدم ازدواج جوانهاست نه متعه و ازدواج مجدد !!!!!!!!!! چرا متوجه مشکل حاضر نیستید
دختران و پسران ما ازدواج دائم رو نمی پذیرند همین مانده متعه رو برایشان تبلیغ کنید که البته ممکن است کسانی که از ازدواج دائم فراری هستن به آن روی آورند ولی به چه قیمتی میخواهید؟
جامعه ایی بسازید که جوانهایش تنها به متعه روی میاورند جامعه ی اسلامی با متعه!!!!!!!!! این وسط ازدواج دائم که اصل است چه میشود بفراموشی سپرده خواهد شد منی که میتونم هر روز با یکی باشم چرا خود را اسیر یک نفر کنم این رو میخواهید ؟
چرا واقع بین نیستید پیشنهاد و تبلیغ شما هیچ سودی ندارد که هیچ، باعث بدبینی زنان به مردان و ترس از ازدواج دائم هم میشود
من دلیل این همه تاکید دوستان بر متعه رو نمیدونم نکنه همه سر زندگی هستند همه ازدواج دائم کرده اند فقط گروهی مانده اند بی شوهر و بی زن !!!!!!
در زمان پیامبر هم وضع اینگونه بود ایا همه مجرد مانده بودند ان وقت پیامبر و معصومین نگران متعه مردان بودند ؟

شما میخواهید به وضع موجود کمک کنید برای ازدواج دائم جوونها تبلیغ کن از مزایای ازدواج دائم صحبت کن نه اینکه اول بسم اله طرف هنوز ازدواج نکرده زیر گوشش بخونی باید با هوو زندگی کنی

سید محمد جواد;671509 نوشت:
اونجا ایمان شخص رو تایید میکنید یا همونجا تشریف میبرید بیرون ؟

مطمئن باشید تشریف میبرن بیرون چون متعه و ازدواج مجدد تنها امتحان بزرگ الهی برای زنان است و بس

سلام

شبـنم;671504 نوشت:
حالا شما سر جلسه ی خواستگاری از خانم میپرسید شما به متعه مردان اعتقاد دارید فرض کنید بگوید نه یعنی این دختر ایمانش ناقص است؟
بابا ول کنید این بحث خواستگاری رو. تعجب میکنم اسم تاپیک اینه که متعه خوب یا بد ، جناب "سجاد" هم چندین مطلب نوشتن که فقط یکی از اونها اشاره ای کلی به طرح مسئله در ازدواج هم داشت. دیگه کلاً همه تمام اون نکات دیگه که ایشون گفتن رو رها کردن و بحث رفت سر این موضوع که باید درخواستگاری مطرح بشه یا خیر و دغدغهء تاپیک شد پاسخ دادن به اون تاپیکی که جناب "علی" آغاز کرده بود!

شبـنم;671504 نوشت:
اگر بگوید بله ولی برای زندگی خودم نمی پسندم

البته من که متأهلم :Nishkhand: ولی در فرض سؤال:
به نظرش احترام میذارم و میگم چشم. همونطور که درمورد همسر خودم این کار رو کردم

اما چند نکته خدمتتون عرض میکنم لطفاً توجه بفرمایید:

1 -

اعتقاد به یک حق ، با عمل به یک حق متفاوته. ولی اینطور هم نیست که ما برای رفع تکلیف بگیم ، خب من اعتقاد دارم ولی نباید عمل بشه! به مورد 3 توجه بفرمایید کامل تر توضیح میدم

2 - تعیین شرایط متعه به عهدهء مرده ، نه زن (از نظر حقوقی)

3 - بصرف اینکه کسی از یه حکم بدش بیاد ، حق طرف مقابل رو از بین نمیبره. مثلاً من از مهریه بدم میاد (واقعاً بدم میاد) اما مهریه به عنوان حقی که همسرم داره تعیین شد و ایشون هر وقت اراده کنه میتونه درخواست کنه. چه من خوشم بیاد چه بدم بیاد

لذا اینطور نیست که من به همسرم بگم خب من به مهریه اعتقاد دارم ، اما نمی پسندم که شما مهریه بگیری!
یا بگم من به نفقه هم اعتقاد دارم ، اما نمی پسندم که به شما نفقه بدم!

من میتونم این رو بگم که از شما همسرم انتظار دارم شرایط و خواسته های من رو درک کنی و (مثلاً) مهریه رو الان مطالبه نکنی ، یا نفقه رو در حد کم از من بپذیری. تا اینجا درست؟

اما نمیتونم به همسرم بگم کلاً حق مهریه و نفقه رو نداری!

زن هم میتونه به شوهرش این رو بگه که از شما همسرم انتظار دارم شرایط و خواسته های من رو درک کنی و (مثلاً) تا زمانی که من دارم نیازهات رو پاسخ میدم و عاشقانه کنارتم و مشکلی هم برامون پیش نیومده ، ازدواج موقت یا دائم نکنی. تا اینجا درست؟

اما نمیتونه به شوهرش بگه کلاً حق متعه نداری ، یا اینکه من تعیین میکن شرایط متعه چیه

شبـنم;671516 نوشت:
جامعه ایی بسازید که جوانهایش تنها به متعه روی میاورند جامعه ی اسلامی با متعه!!!!!!!!!
چقدر مطالب رو با هم مخلوط میکنید شما! :Gig:
این تاپیک موضوعش متعه ست ، چه ارتباطی به ازدواج جوانان داره آخه؟!

در هر حال من حرفهام رو کامل گفتم و همونطور که توی امضام هم می بینید فوقش یکی دو روز دیگه توی اسک دین هستم. لذا به نظرم صحبت بیش از این درمورد این موضوع تکرار مکرراته و حاصلی نخواهد داشت

خلاصه ما رو حلال کنید دیگه :Nishkhand:

neɠïn;671466 نوشت:
مثل اینه که من با دست غذا بخورم یا ظرف رو لیس بزنم و بپرسم چرا چنین کاری غیراخلاقی است بعد بگم اینو عرف تشخیص داده و باید حتما خدا بهم بگه تا من اینکارو نکنم خوب اصلا تا اینجا درست! اما وقتی من با شخص دیگه ای غذا میخورم حق ندارم چنین کاری رو بکنم وقتی اون شخص نمیتونه از اون غذا بخوره باید بگم چون این رو عرف تعیین کرده پس اشتباهه؟

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله،
درست متوجه نشدم چه گفتید چون فکر کنم با عجله نوشتید ... برداشتم این بود که منظورتان این بوده باشد که وقتی مسأله شخصی است کاری به عرف داشته باشد یا نداشته باشد به خودش ربط دارد ولی وقتی بحث اجتماع پیش می‌آید دیگر حق ندارد با عرف کاری نداشته باشد ... درست فهمیدم؟
اگر «خیر» لطفاً توضیح بدهید و مابقی صحبتم هم احتمالاً بی‌ارتباط به صحبت شماست،
... اما اگر «بله» آن وقت سؤالم این است که از کجا متوجه شدید که عرف معیار خوبی باشد برای اینکه کسی به حق دیگری تجاوز نکند؟ مثلاً فرض کنید که در خارج از کشور عرف باشد که هر کسی ناخواسته باردار شد عرفاً این حق را داشته باشد که بچه‌اش را سقط کند، این تلویحاً یعنی آن بچه در صورت تصمیم والدینش به کشتنش حقی برای زنده بودن ندارد، چنانکه همینطور هم هست و چیزی خیلی کمتر از زنده به گور کردن بچه‌ها در جاهلیت ندارد، والدینی که از نظر عرف پذیرفته شده است که فرزندان به دنیا نیامده‌ی خود را بکشند، چه معیاری دارید که چه چیز عرف را بپذیریم و چه چیز آن را نپذیریم؟
آیا از نظر شما هر چه عرف بگوید اخلاقی و درست است و هر چه خلاف آن باشد غیراخلاقی است؟ اگر پاسختان مثبت است به شما می‌گویند که عرف در جوامع مختلف متفاوت است و در زمان‌های متفاوت هم یکسان نیستند و این انطباق کامل اخلاق با عرف یعنی نسبی بودن اخلاق که در این صورت کلی مطالب برایتان می‌آورم که تبعات چنین تفکری چه خواهد شد ... اما اگر پاسختان منفی است در این صورت بفرمایید با چه معیاری برخی موارد را نسبت به عرف متفاوت می‌سنجید؟ در ضمن اینکه توجه داشته باشید عرف در درون یک جامعه هم یکسان نیست و عرف افراد مذهبی و عرف افراد بی‌دین و عرف افراد لاابالی یکسان نیست و در خود گروه‌های مذهبی هم همگی یک عرف را ندارند و یکجا عرفش بالاتر از دیگری است و از نظر دیگران شاید افراط به حساب بیاید ... خلاصه اینکه برای اینکه تصمیم بگیرید از کدام عرف تبعیت کنید هم باید معیار قابل قبولی داشته باشید که ان شاء الله آنرا هم بیان کنید.
neɠïn;671466 نوشت:
شخصی هم میتونه هر چقدر که دوست داره متعه کنه یا همسرانی که با تعدد مشکلی ندارند رو اختیار کند تا اینجا رو کسی مشکلی نداره ولی وقتی پای زنانی در وسط است که چنین چیزی رو نمیپذیرن چی؟ وقتی زنان حاضرن جدا شوند ولی تحمل هوو رو ندارن چی؟ یا زمانی که میگن تعدد باعث فروپاشی زندگی زناشویی و نابودی زندگی فرزندان است باید مثل همان ظرف غذا بگیم اینو عرف تشخیص داده که زنان دیگر نمیپذیرند باید خدا مستقیم بهم بگه که چنین کاری در حال حاضر ضررش بیشتر از سودشه؟

تمام مطالب بالا را در اینجا هم می‌توان تکرار کرد البته با فرض اینکه منظورتان را درست فهمیده باشم. نظرتان چیه که به جای چندهمسری و متعه کلاً بحث بر روی لیس زدن ظرف بعد از غذا باشد وقتی چند نفر با یکدیگر هم‌غذا شده‌اند؟ در بحث روی ازدواج و متعه و چندهمسری همیشه دو صنف زن و مرد در مقابل هم هستند ولی در این مثال دیگر فکر کنم بهتر بشود با زبان مشترک بحث کرد و کسی هم بهش برنخورد و تنش‌زایی نشود. اگر وضع عرف و دین و نسبی یا مطلق بودن اخلاق مشخص شود می‌توان بحث انجام شده و نتیجه‌ی گرفته شده را به بحث چندهمسری و متعه هم تعمیم داد.
با تشکر :Gol:
یا علی علیه‌السلام

Serat;671506 نوشت:
بفرمایید آیا عدم تنوع طلبی و لذت گرایی هم از شرایط ازدواج مجدد است که خداوند به آن امر فرموده باشد؟ ما که جایی چنین چیزی ندیدیم. چیزی که مشترک است بین همه مومنان و باید به آن عمل کنند رعایت تقوای الهیست در مسائل جنسی تا خود و جامعه را به انحراف و انحطاط نکشانند...

اما اگر خواهان حق و حقیقت هستید باید بدانید که تنوع طلبی و لذتگرایی وسیله ای است برای اینکه آقایان به خانمها رغبت کنند و از کانال شرعی با آنها ازدواج کنند تا هیچ زنی از داشتن همسر محروم نماند

سلام مجدد. صحبت بنده ناظر به جمله ای بود که فرمودید "این وظیفه مردان متاهل است که جور مجردین را بکشند و جلوی آلوده شدن جامعه به فحشاء رو بگیرند ..."

و بعد عرض کردم که این فداکاری!!! در حق مجردین نیست و ایضاً ناظر به جلوگیری از فساد و فحشا هم نیست چون اگر به این صورت بود طبق تحقیقات منتشره درصد زیادی از مشتریان روسپیان را متاهلین تشکیل نمی دادند. نتیجه اینکه تنوع طلبی و لذتگرایی باعث این امر است و این هم ناشی از افزایش رفاه با بالا رفتن سن است پس لطفا فرافکنی از موضوع نفرمایید.

در ضمن آن چیزی که باعث رغبت به جنس مخالف می شود غریزه جنسی است نه تنوع طلبی و لذت گرایی زیرا این دو مقوله تفاوت زیادی با هم دارند و اتفاقا دومی در نزد دین مذموم است و در مورد دلیل ازدواج موقت هم این دلیل(تنوع طلبی و لذت گرایی) در هیچ منبع روایی ای نیامده است اگر بود نشان دهید.

[="Microsoft Sans Serif"][="Blue"][=microsoft sans serif]

سجاد;671406 نوشت:
1. بنده گزینش خاصی در میان احادیث نداشتم.

سلام
بله گزینش خاصی نداشتید اما اگر همانطور که به جستجوی احادیث نهی از متعه پرداختید در مورد احادیث ترغیب هم می پرداختید می توانستید روایاتی در ترغیب به متعه (که روایات شما حداکثر جواز متعه برداشته می شد و نه ترغیب به آن) بیاورید که هم دلالت واضحی داشته باشند و هم اهمیت موضوع به درستی نمایش داده شود.
سجاد;671406 نوشت:
هوشیاری در دین داری و عدم افراط در اقدام به ازدواج موقت

شما در برخی موارد یکطرف قضیه را بررسی کردید وقتی صحبت از عناوین ثانویه می شود می گویید در شرایطی می تواند این مستحب حرام شود و بنده می گویم این عناوین ثانویه یکطرفه نیست که همیشه به طرف حرام برود چه بسا طبق همان عناوین ثانویه واجب شود.
الان هم بحث افراط را مطرح کرده اید،در حالی که اصلا مگر این حکم اجرا می شود که شما نگران افراط آن هستید؟ الان شما باید از تفریطی که نسبت به این حکم انجام می شود سخن بگویید نه اینکه حکمی که به دلیل تفریط در آن تقریبا تعطیل شده بخواهید از افراط آن سخن بگویید!
سخن شما مثل این ما ماند که دولت کسری بودجه آورده باشد و اعلام کرده افرادی که نیاز به یارانه ندارند درخواست حذف آن را بدهند و کسی هم حاضر به حذف آن نیست و شما بیایید از طرف دولت بگویید مردم حواستان باشد که خدایی نکرده در انصراف افراط نکنید و زیاد انصراف ندهید و اعتدلال را در انصراف رعایت کنید!!!! اصلا کسی برای انصراف نیست آنوقت شما دارید درباره افراط آن صحبت می کنید! یاللعجب!
صحبت شما از افراط در انجام متعه هم چنین شباهتی دارد بهتر است در مورد عواقب تفریط هم صحبت کنید که شخصی که اگر متعه نکند به گناه می افتد و شرایط ازدواج دائم را ندارد وظیفه او چیست؟ گناه کند یا به قول دوستان افراط کند؟
سجاد;671406 نوشت:
بحث ضعف و قوت روایات را ، یک بحث تخصصی می دانم و از وارد شدن به این بحث معذورم (چند مبنا در مباحث رجالی داریم و بنده این شیوه اتخاذ شده توسط دوستمان جناب الدین القیم را در بررسی احادیث به هیچ وجه نمی پذیرم و قبول ندارم )

بنده نمی دانم طبق کدام مبنا مثلا روایتی که نقل کردید و یکی از راویان آن شخصی است که نجاشی در ص 335 مورد او می گوید واقف ثم غلا و كان ضعيفا جدا فاسد المذهب‏
واقفی است همچنین غالی است بسیار ضعیف است مذهب فاسدی دارد
مورد قبول می شود؟!
اگر مبنایی وجود دارد که کسی که از او تعبیر به فاسد المذهب و ضعیف جدا می شود را قبول می کند بفرمایید تا بنده هم مطلع شوم!
سجاد;671417 نوشت:
و اما اگر کسی علاوه واجبات به مستحبات هم عمل کرد می تواند معیارهای دیگری برای سنجش کمال بیشتر ایمانش باشد.

این مطلب را چند بار توضیح دادیم که ما یک اعتقاد داریم و یک عمل

اعتقاد به حلیت و جواز متعه الی الابد از ضروریات مذهب تشیع است و هیچ شک و شبهه ای در آن وجود ندارد.
شیخ حر عاملی روایتی در نهی از متعه می آورد و می گوید:حَمَلَهُ الشَّيْخُ وَ غَيْرُهُ‏ عَلَى التَّقِيَّةِ يَعْنِي فِي الرِّوَايَةِ [HL]لِأَنَّ إِبَاحَةَ الْمُتْعَةِ مِنْ ضَرُورِيَّاتِ‏ مَذْهَبِ الْإِمَامِيَّة[/HL]
[=microsoft sans serif]وسائل الشيعة، ج‏21، ص: 12

و یا از محمد صدر درباره نکاح متعه سؤال شد. او جواب داد (مسأله 173) «از ضروریات مذهب است و هر کس آنرا انکار کند مانند این است که از تشیّع خارج و به تسنن یا به هر ملت دیگری وارد شده است، و متدین به غیر ما انزل الله شده است، چون در قرآن نص آن وجود دارد. (مسائل ورود / جزء چهارم ص 41).

بنا بر این کسی که ضروری مذهب را انکار کند حکمش واضح است و اصلا ما بحثی با این شخص نداریم که شما بخواهید بگویید ملاک هست یا نیست چون متعه از ضروریات مذهب امامیه می باشد.

در مورد عمل به آن هم بنده بش از بیست روایت در نهی از غیرت زنان آوردم که هر کدام به شدت هر چه بیشتر نهی شده است از غیرت زن در برابر متعه و تعدد زوجات و امیرالمومنین در نهج البلاغه هم فرموده اند که غیره المراه کفر و ما توضیح مفصل هم راجع به روایت دادیم که منظور کفر عملی است و نه اعتقادی.

به نظرم راجع به تمام مطالبی که مطرح کردید بنده مفصلا بحث کردم در تاپیک و اکنون هم خلاصه ای از آنها را مجددا گفتم.

Reza-D;671510 نوشت:
چه قیاسی بود آخه؟ با این حساب باید بگیم ازدواج دائم هم یعنی با دست غذا بخوری و ظرف رو لیس بزنی بعدشم بندازی رو خاک دوباره بذاری دهنت!!! چرا؟ چون مدتش از متعه طولانی تره دیگه!

باء;671534 نوشت:
درست متوجه نشدم چه گفتید چون فکر کنم با عجله نوشتید ... برداشتم این بود که منظورتان این بوده باشد که وقتی مسأله شخصی است کاری به عرف داشته باشد یا نداشته باشد به خودش ربط دارد ولی وقتی بحث اجتماع پیش می‌آید دیگر حق ندارد با عرف کاری نداشته باشد ... درست فهمیدم؟

جناب باء درست متوجه شدید منظورم چیست
منظور این است کاری که مربوط به خود شخص است به ما ربط ندارد که میخواهد اخلاق را رعایت کند یا خیر (مثل همان ظرف غذا)
ولی کاری که به شخص دیگری مربوط میشود با شرط اینکه خود آن شخص موافق باشد میشود انجام داد در غیر اینصورت نه تنها غیراخلاقی است بلکه ظلم است (مثل چند همسری یا وقتی زمانی با شخص دیگری غذا میخورید)
در مثال جنین هم باز شخص دیگری وجود دارد ما همیشه گفتیم حتی پدر هم قاتل فرزند باشد باید قصاص شود مادر هم فرقی نمی کند بعید است چنین مسائل غیراخلاقی رو ملت های دیگه بپذیرن که عرف شود و اگر روزی چنین مسئله ای عرف شود مطمئن باشید هرگز دوامی نخواهد آورد چون فطرت انسان ها به پاکی گرایش دارد ملاک تشخیص اینکه عرف زمانی صحیح است یا غلط وجدان و انسانیته
فرهنگ مردم روز به روز داره پیشرفت میکنه و حقوق بشر نمونه ی بارز این پیشرفته (حالا به کسانی که فقط ادعای حقوق بشر میکنن کاری نداریم) مهم اینه که چنین حقوق و قوانینی رو فقط میشه به عادلانه بودنش اعتراف کرد که احساس میکنم خدا هر چیزی رو آماده در اختیار بشر قرار نداد به او عقل و اراده داد تا خودش بتواند به چنین پیشرفت هایی دست یابد

سید محمد جواد;671501 نوشت:
اولا شریعت رو یا قبول داریم یا نداریم
اگر قبول داریم میگیم درسته قبول نداریم به طرف میگیم به سلامت !!

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم برادر و رحمت خدا بر شما،
کاملاً موافقم ولی متوجه نشدم منظورتان چه بود ...
منظورتان توضیح این است که «چرا داریم بحث می‌کنیم»؟ برداشت حقیر این بود که منظور شما این است که همه‌ی ما آنچه حکم خداست را پذیرفته‌ایم و اگر بحثی می‌کنیم برای این است که شبهاتی داریم و دغدغه‌هایی داریم و خلاصه می‌خواهیم دلمان با خدا و دین خدا صاف شود و ته دلمان هم نلرزد که نکند این دین دایر بر ظلم یا مشتمل بر ظلم باشد و ما سربسته پذیرفته باشیم ... اگر منظورتان این است حقیر به طور کامل با این مباحثه موافقم و ان شاء الله خدا کمک کند همگی از این مباحث چیزی به دانسته‌هایمان اضافه شده و ایمانمان به دین خدا کاملتر شود
سید محمد جواد;671501 نوشت:
وقتی مبحث عقلانی میشه دوستان میگن شریعت و دین و حجت و.... وقتی بحث به جاهای دیگه میرود میگن دین عقلانی است !

کلما امر به العقل امر به الشرع و کلما امر به الشرع امر به العقل
عقل و شریعت یکی هستند ...
برای ما که عقلمان ناقص است در کلیات عقلانی بودن دین را به وضوح می‌بینیم ولی در جزئیات گاهی نمی‌توانیم بین عقل خودمان و شریعت را جمع کنیم که احتمالاً مواردی که شما منظورتان هست از آن دسته مسائل باشند ... علت اینکه چرا برخی جزئیات شریعت را نمی‌توانیم به این سادگی‌ها با عقل خودمان بفهمیم هم در روایات توضیحش آمده ...
سید محمد جواد;671501 نوشت:
با توجه به اینکه مرد و زن هر دو انسان هستند و مشخص شده به کرات در اکثریت موارد مرد و زن قدرت انجم کارهارا حداقل در حد یکسان دارند و هر دو دارای عقل و شعور هستند در خیلی از موارد از نگاه انسنی تکرار میکنم انسانی میشود قیاس کرد ....مطمئن باشید اگر روال برعکس بود که داد مردان به هوا بود که چرا و ... همنطور که سالیان زیادیست مردان عین ادم مهریه زن نمیدن !! زورمون که نمیکنن 1000سکه مهر بزاریم قبول میکنیم باید پاش بشیم غیر اینکه نیست

زن و مرد هر دو انسان هستند پس در انسانیت یکسان هستند، در این مطلب بحثی نیست، اما بعد از انسان بودن برخی زن هستند و برخی مرد هستند و در نتیجه یکسان نیستند ... حالا چطور بفهمیم کدام مسأله مربوط به انسانیت اوست یا مربوط به جنسیت او؟ شما چطور این مسأله را تشخیص می‌دهید؟ به صورت عرفی یا با معیاری مشخص؟
در بسیاری از کارها شاید زن توانایی بیشتری نسبت به مرد داشته باشد ... زنها برای تربیت فرزندان خود توانایی‌هایی به ایشان داده شده است که در کارهای دیگری هم می‌توانند به کار گرفته شوند ولی ... ولی ... ... بماند، گرچه واضح هم هست
سید محمد جواد;671501 نوشت:
حالا شما استاد عزیز اگر مبحث شما تعدد زوجین هست بنده غیر از دین ...تاکید میکنم من نفی دین نمیکنم .... غیر از دین هر گونه خواستید پزشکی احساسی اجتماعی بررسی میکنیم

البته حقیر استاد نیستم و کمتر از شما سواد دینی نداشته باشم احتمالاً بیشتر هم ندارم. امضایم را نگاه کنید. بحثی اگر می‌کنم از جهت هم‌فکری است، شما حقیر را به چشم برادر کوچکترتان نگاه کنید و نوشته‌هایم را با نگاه انتقادی بخوانید.
شما از هر نظری که خواستید بحث کنید حقیر شاید تا جایی بتوانم پابه‌پایتان بیایم و اگر نتوانم هم دوستان دیگر هستند ... ولی مگر بحث ما اینجا بحث سر تفاوت زن و مرد به طور خاص هست؟ بحث ما سر یک اختلاف خاص بین احکام زن و مرد است. خانم‌ها می‌فرمایند در این مسأله فرقی بین زن و مرد نیست در حالیکه مطابق قران و روایات تفاوتی در این میان هست. مثلاً خانم‌ها در خود نسبت به هوو غیرتی می‌بینند و می‌گویند این غیرت که معروف شده است به حسادت زنانه چیزی نیست مگر همان غیرت مردانه، ما می‌گوییم این مطلب خلاف عدالت خداست و با یک استدلال ساده‌ی «قرآنی+عقلی» می‌توان راحت گفت بین غیرت زنانه و مردانه در این زمینه‌ی خاص (نه در زمینه‌ی دفاع از دین یا چیز دیگر) تفاوت بنیادی هست به این صورت که یکی صفت رذیله و دیگری صفت حمیده است، بعد روایاتی هم در این زمینه وجود دارد که همین مطلب را می‌گوید. فقها هم همین مطلب را نتیجه گرفته‌اند. یعنی از نظر شرعی مشخص است که بین این صفت در زن و همین صفت در مرد فرق وجود دارد. حالا اگر عرف جامعه بگوید که این دو صفت بر اساس جنسیت از یکدیگر متمایز نمی‌شوند و مربوط به انسانیت انسان است که اگر خوب است برای هر دو خوب است و اگر خوب نیست برای هر دو خوب نیست آن وقت این نظری است که در مقابل نظر شرع است. حالا باید یکی از این دو نظر را بر دیگری ترجیح داد. شما با چه معیاری یکی را بر دیگری ترجیح می‌دهید؟
سید محمد جواد;671501 نوشت:
مساوات فقط در موراد دینی نیست در موارد اجتماعی هست مشکلی هم نداشته خیلی از اجتمعات میشه مثال زن قاضی وکیل و .... داشتن و دارن و مشکلی ندارن

مشکلی ندارند را از کجا متوجه می‌شوید؟ با چه سنگ محکی مشکلات را اندازه می‌گیرید؟ چه چیزی را مشکل می‌گویید؟ مثلاً الأن جامعه‌ی ما پر از فساد اقتصادی و رشوه و پارتی‌بازی باشد و در عین حال پر از خانم‌های بدحجاب و مردان هیز باشد، از نظر برخی افراد مورد دوم اصلاً مشکل نیست و از نظر برخی هست، شما با چه عینکی و با چه سنگی محکی مشکلات را اندازه می‌گیرید و چرا؟
اگر بگویم شما تنها چیزی را مشکل می‌دانید که متوجه شده باشید مشکل‌ساز هستند و مسائلی که از نظر شما اهمیت ندارد هم می‌تواند مبنای تعریف مشکل در نگاه‌های دیگری باشد آیا مشکل اساسی با این جمله خواهید داشت؟ چرا؟
حداقل مشکل این است که اگر خدا بگوید زن قاضی نشود و بعد یک جامعه متوجه حکم خدا شوند و باز بگویند نه ما مشکلی در آن نمی‌بینیم و بر خلاف آن عمل کنند، این جامعه رسماً در مقابل خدا سر به طغیان برداشته است و حتماً می‌دانید که طغیان از یکجا شروع می‌شود ولی به همانجا ختم نمی‌شود و کم‌کم دامنه‌دار می‌شود ... همه‌اش می‌پرسند چرا؟ چه کسی اینطور گفته؟ نه ما قبول نداریم! اتفاقاً این مزایا را هم دارد! اینها خرافات و اساطیرالأولین است! و دست آخر هم می‌رسند به بی‌خدایی که یعنی هلاکت معنوی ... این تجربه‌ای است که غرب تا نزدیک به آخرش را رفته است ... از رنسانس شروع کردند به فاصله گرفتن از خدا و نقطه‌ی افتراقشان هم تنها یک مطلب علمی بود ولی بعد علوم اجتماعی و روان‌شناسی هم به عنوان علم شروع کردند به همین مخالفت‌ها و دست آخر دین به عنوان یک منبع هدایت فردی و اجتماعی به حاشیه کشیده شد و جوامع سکولار شدند و کم‌کم فرقه‌های شیطان‌پرستی و انواع فسادها سر باز کردند و مطابق وعده‌ی خدا در قرآن این یعنی نزدیک بودن عذاب خدا و نجات مؤمنین ...
این حداقلش بود ... یعنی حداقل پذیرش هر حکمی از احکام خدا تمرین بندگی کردن خداست ... اینکه هر حکمی ناظر بر مصالح فردی/اجتماعی و جسمانی/معنوی است ... توجه داشته باشید که تمام احکام برای مصالح جسمانی نیست، گاهی برخی احکام برای سلامت روانی شخص یا جامعه است ... خیلی به این راحتی نیست که شما بفرمایید یک گروهی فلان حکم خدا را رعایت نکردند و به هیچ مشکلی هم نخورده‌اند ... شما چه پارامترهایی در جامعه را بررسی کرده‌اید و متوجه شده‌اید که چنان کارهایی هیچ اثر بدی بر روی ایشان نداشته است؟
سید محمد جواد;671501 نوشت:
چون من برادر دوقلو دارم هردو اسممون محمد جواد باید بشه با اینکه شبیه هم هستیم ؟ نه تفاوت فیزیکی و رفتاری مشخصی وجود داره اصلا درست نیست ندیدم کسی اینجوری بگه

برادر عزیزم «محمدجواد» اسم خاص است در حالیکه «زن» و «مرد» اسم عام است و در واقع اسم جنس است ... شما و برادر دو قلویتان اگر از هر نظر (یعنی ۹۹٪ نظرها برای مثال) یکی باشید در احکامتان هم عموماً یکسان خواهید بود و البته لازمه‌ی آن این است که در شرایط یکسان هم قرار داشته باشید. اما زن و مرد با هم تفاوت دارند و خودتان هم قبول دارید، پس لازمه‌ی عدالت خدا این است که هر کدام هم احکام خودشان را داشته باشند، پس احکام باید متفاوت باشد، ولی کدام حکم باید متفاوت باشد و به چه میزان؟ معیار شما چیست؟

قبول دارید که پاسخ دادن به این سؤال نیاز به مطالعات انسان‌شناسی و روان‌شناسی و جامعه‌شناسی و غیره و غیره دارد؟ قبول دارید که هر چقدر هم که این دو موجود زن و مرد را بررسی کنید باز مسائل بسیاری در مقابل ایشان را ممکن است نشناسید؟ آیا بااین حال معیار قطعی می‌توانید داشته باشید که بگویید احکام اسلام در مورد زن و مرد قطعاً اشتباه هستند؟ قبول دارید که حداکثر می‌توانید بگویید با سطح درکی که روان‌شناسان و جامعه‌شناسان نسبت به زن و مرد پیدا کرده‌اند مثلاً این احکام به نظر نمی‌رسند درست باشند اما نمی‌توانید این عبارت را با قاطعیت بیان کنید؟
اما در طرف مقابل شما می‌توانید همین سؤال را از ما بپرسید تا ببینید آیا ما هم همینطور با شک و تردید بحث می‌کنیم یا پاسخ قطعی می‌دهیم ... علت اینکه ما پاسخ قطعی می‌دهیم این نیست که نمی‌دانیم و گمان می‌کنیم که می‌دانیم (جهل مرکب)، بلکه بخاطر این است که ما تنها منبع اطلاعاتمان مشاهدات تجربی نیستند بلکه منبع قران و روایات را هم در کنار آن داریم و بسیاری از مطالب مستقیماً در آنها بیان شده‌اند و دست بر قضا این مورد مستقیماً در خود قران هم آمده است.

سید محمد جواد;671501 نوشت:
نه نمیشه ین یک طفریت هست و خیلیه قبول دارند مشکل هست تا خواسته

متوجه نشدم چی فرمودید :Gig: با موبایل تایپ کردید؟
سید محمد جواد;671501 نوشت:
از نظر فیزیک و رفتارها کاملا استقلال دارند ولی در زندگی هر کدام میتونند نقش درست و موازی یکدیگر داشته باشند...

بله نقش درست و موازی، ولی کدام مرجع از نظر شما صلاخیت تعیین این دو نقش را دارد؟ این مرجع دارای صلاحیت را چطور اعتبارسنجی کرده‌اید؟
سید محمد جواد;671501 نوشت:
اهان شما میخوای حرف رو بلا پایین کنی ؟ مشکلی نیست استاد خیلی موارد رو میشه اینجوری بررسی کرد

اگر منظورتان از بالا و پایین کردن پیچاندن مخاطب است ان شاء الله چنین قصدی ندارم ... البته استاد هم خودتان هستید :khandeh!:
اما اگر منظورتان این هست که مسأله را بالا و پایین کنیم و با یک روال منطقی از پایین به بالا اعتبار کل اعتقادات را بسنجیم در این صورت بله قصد حقیر همین است ... و البته باز هم استاد خودتان هستید :Nishkhand:
سید محمد جواد;671501 نوشت:
معیار روی کرد جامعه نوین است عرف معقول عرف جمعی درسته حقوق دینی مرد و زن یکسان نیست ولی حقوق اجتماعی هر دو یکسان است خانواده بخشی از اجتماع است و چه بخواهیم چه نخواهیم زن یکی از تاثیر گذارترین عوامل در رسیدن به تعالی جامعه بعدی میباشد

جامعه‌ی نوین چرا فکر می‌کنید بهتر از جامعه‌ی قدیمی است؟ چون شما سوار ماشین می‌شوید و آنها سوار اسب می‌شدند الآن تمام افکار شما درست است و تمام افکار آنها غلط است؟ معیارتان دقیقاً چیست؟ عقل؟ خرد جمعی؟
حقوق اجتماعی آنها یکسان است یعنی چی؟ حقوق یکسان یعنی وظایف یکسان و این یعنی توانایی یکسان و اثرگذاری یکسان، اما آیا اینطور هست؟ آیا اصلاً آسیب‌پذیری زن و مرد در جامعه یکسان هست؟
برای مثال مطابق با اسلام تمام مسائل جنسیتی باید در تعاملات اجتماعی حذف شوند و تنها بعد انسانی ایشان است که باید در تعاملات اجتماعی مطرح شود، اسلام می‌گوید وقتی بحث حضور زنان در اجتماع است از حجاب استفاده کنند تا جنسیت از تعاملات ایشان حذف شود، و البته حجاب فقط برای پوشش بدن نیست و مصادیق حجاب یا همان حریم شخصی و خانوادگی در تمامی عرصه‌های اجتماعی وجود دارد، از جمله در رفتار و از جمله در سخن گفتن و از جمله در جملاتی که باید در سخن گفتن به کار برد. این حجاب در مورد مردها هم هست و تنها حدود این حجاب کمی متفاوت است. حقیر حداقل در بحث حجاب می‌بینم که به لحاظ عقلی نظر اسلام یک سر و گردن از نظر دانشمندان غربی بالاتر است.
بحث ازدواج هم یک بحث دیگر است ... می‌شود بررسی کرد که چه تفاوت‌هایی بین زن و مرد در این مسأله وجود دارد ... یک تفاوت آنها در تولید اسپرم در مرد ولی مصرف (نه تولید) تخمک در زن است که روی سنّ باروری زنان بیشتر اثر دارد ... یکی بخاطر عادت ماهیانه در زنان است ... یکی بخاطر روحیه‌ی زنان و مردان است که متفاوت است و به طور طبیعی مرد بیشتر نیاز به توجه همسرش دارد و زن بیشتر نیاز به تکیه‌گاهی به نام شوهر دارد (البته با جنبش فیمیمنیست زنان دیگر آنقدر که قبلاً بودند زن نیستند و از نظر روحیه در بسیاری از موارد مشابه مردان شدند و یکی از دلایل افزایش طلاق هم همین است که زیر یک سقف دو رقیب زندگی می‌کنند و نه دو نفر که با هم کامل شوند) ... یکی بخاطر اینکه زنان وقتی مادر می‌شوند چه بسا توجه به فرزندشان جای توجه به همسرشان را هم اشغال می‌کند یا به صورت بالقوه می‌تواند بکند ... و بسیاری مسائل دیگر ... برخی از این تفاوت‌ها جسمی هستند و برخی روحی هستند ... این تفاوت‌های روحی آنقدر زیاد است که در روان‌شناسی بگویند اینها گویی از دون سیاره‌ی متفاوت مریخ و ونوس باشند ... وقتی بحث ازدواج پیش بیاید هر دوی این دسته مسائل را باید مدّ نظر قرار داد ... حق زن و مرد نباید یکسان باشد اگر وظایف ایشان یکسان نیست ... منظور از یکسان بودن در اینجا هم دقیقاً یکی بودن و عین هم بودن است، از یک مرتبه بودن آنها مدّ نظر نبوده است ...
«توانایی‌ها» (و ظرفیت‌ها) و «نیازها» دو عامل اصلی هستند که منشأ تعیین وظایف و حقوق متناسب با آنها هستند و در مجموع هم وظایف و حقوق شکل کلی و یا حتی جزئی یک نقش اجتماعی را مشخص می‌کند ... مشخصاً در داخل یک خانواده جنسیت به شدت مطرح است چون ستون‌های خانواده که پدر و مادر باشند بر همین اساس در کنار هم قرار گرفته و قوام یافته‌اند، پس اینکه در بحث خانواده و ازدواج اختلاف در احکام را داشته باشیم به زعم حقیر جزء بدیهی‌ترین مسائل عقلی است. از نظر شما نیست؟ از نظر شما زن و مرد در خانواده یکی هستند و حقوق مسلم یکسانی به عنوان انسان دارند که شرایط ازدواج هم جزء همان حقوق انسانی است و ربطی به جنسیت ایشان ندارد؟
سید محمد جواد;671501 نوشت:
چیزی که دین گفته اشکالی ندارد ولی مثل چند ده قانون جزاء دینی که هیچ اجرایی نمیشد اینهم میشود هدفدار و مشخص کرد نه اینکه همینجوری هردمبیل برن جلو

قوانین دنیا بر مبنای عدالت دنیوی است و نه عدالت اخروی ... به این معنا که حقوق و وظایف در دنیا بر اساس روابط و شرایطی است که حقیقی نیستند و تنها در دنیا معتبر هستند و برزخ ... مثلاً شما باید به امر پدرتان تا وقتی خلاف حکم خدا نیست عمل کنید با وجودیکه شاید از نظر خودتان و بسیاری از نزدیکانتان و حتی غیرآشناها نیز این حکم پدرتان ظالمانه هم باشد! این شرایط که برای شما پیش می‌آید جزء ویژگی‌های دنیاست که محلی است برای ابتلاء و محلی است برای رشد کردن انسان در سایه‌ی اطاعت از خدا ... چه کسی در اسلام به شما گفته است که دنیا محل عدالت حقیقی است که الأن صحبت از نبودن یا کم بودن یا ناقص بودن عدالت می‌کنید؟ اینجا همه برای یکدیگر وسیله‌ای هستند برای آزمایش ... در اطاعت کردن از امر پدر یک امتحان برای شماست که باید بخاطر خدا از ایشان اطاعت کنید و یکی هم امتحان برای پدر است که باید حساب‌شده حکم بدهند و اگر بی‌حساب شما را به سختی بیاندازند در قیامت باید پاسخگو باشند. اگر می‌بینید در دنیا هم ما قوانینی داریم و در دنیا هم مجازات‌هایی برای کسانی که از قوانین تخدی می‌کنند داریم اینها نه از برای اجرای عدالت حقیقی است که حکمت‌های ریز و درشت بسیاری دارد. برای مثال یک نمونه از این حکمت‌ها در قرآن اینطور بیان شده است:

وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَىٰ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ‌ لَعَلَّهُمْ يَرْ‌جِعُونَ [السجدة، ۲۱]
به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) می‌چشانیم، شاید بازگردند!

نمونه‌ی دیگرش بحث انذار است و برای ایجاد بازدارندگی و در واقع نهی از منکر ... بنابراین می‌بینید که این موضوع قوانین اجتماعی اسلام هم حتی ناظر بر عدالت حقیقی نیست ... همینکه در دادگاه اسلام رأی بر اساس مدارک صادر می‌شود و بدون مدرک حق به حق‌دار نمی‌رسد گرچه خودمان به یقین بدانیم که حق برای اوست باز همین مطلب را می‌رساند ... اینجا صحبت سر عدالت حقیقی و اخروی نیست ... قوانین جزایی کارشان چیز دیگری است ...و البته خالی از عدالت حقیقی هم نیستند ولی توضیح بیشتری می‌طلبد که خالی از حوصله‌ی این بحث است ...

سید محمد جواد;671501 نوشت:
شما استاد واقعا دلیل این مخالف نمیدونید ؟

اینکه چرا مخالفت می‌کنند را اگر نمی‌دانستم هم در طی این مدت که با برخی از خواهران و برادران منتقد هم‌صحبت شده‌ام متوجه شده‌ام، آنچه که متوجه نشده‌ام «چگونه دلیل بودن» دلیلی است که بیان می‌کنند.
سید محمد جواد;671501 نوشت:
کسی با حکم مشکل نداره با نحوه اجرا مشکل دارن

با این حرفتان کاملاً موافقم ... البته بعید می‌دانم بسیاری از مخالفان با این جمله‌ی شما موافق باشند چون بحث ما سر عمل کردن به این حکم نیست و در بیشتر موارد بحثمان سر پذیرش اصل حکم است و تسلیم شدن مقابل خدا، حالا هر چه که بگوید و هر چه که حکم کند
سید محمد جواد;671501 نوشت:
مشکل میدونید کجاست ؟
من از شما میپزسم کسی که یک چشمش اشکه یکی خون بخاطر دخترش که 4روز دیگه میخواد ازدواج بکنه هیچی نمیگه شما چطور جوابش رو میدی
من مرد و زنهایی را به چشم دیدم اقا در جوانی هر رقمه دلش خواسته مستحب خدارو انجام داده ... حالا پیر شده ...خیلی معتقد است از یاران اقای انصاری هستند بسیار چهره شناخته شده
پسرش وقتی فهمید چی بوده با اجر تو حیط دنبال پدرش میکرد !!!! هیچ کدام از بچها بابارو تحویل نمیگیرن شما بگو گناهه ولی این کار میشه اقا
همیشه بهار نیست عزیز جان
زنهای با ایمنی که ز ترس شوهرش جرات نداره بره مشاور فقط بدلیل اینکه نکنه از شوهر تمکین نکرده باشه ... نکنه گناه باشه بیخبر جایی بره بعد میدونی اقا چکار میکنه .... هیچی مستحب خدارو ادا میکنه !!!
درکنارش خوبیهای خودشو داره محترمینی هستند که شرایط رو ندارن واقعیتی هست که نمیشه ازش فرار کرد این برشون بستر ارامش روحی و جسمی هست کما اینکه علاقه مندی پاکی به وجود میاره دوست عزیز
به همین راحتی و خشکی که شما هم میگی نیست ما نون گندم دست مردم زیاد دادیم برادر درسته سواد دینی شمرو نداریم ولی داریم تاثیر اینهارو میبینیم ضبح تا شب زار و زاری و گریه و دادگاه سر چی؟سر اینکه اقا روش با خانوم باز نبوده از اول نگفته :::: خانوم من نحوه نزدیکیم اینه اینو دوست دارم اینو میخوام .... ما خجالتی ترین زوجهای جهان رو داریم شما ندیدی وقتی خط طلاق میگیری یا خط انجام مستحب به کجا میرسه
مرد هم حق داره چوب خجالت بیموردش رو میخوره چرا ؟ چون اولین و اخریبن کلاس اموزشی که رفته 60 دقیقه قبل ازمایش بوده !!!
این داستان سر دراز دارد اخوی
خیلی مستحب خوبی هست ولی جنبه عشق و علاقه در نظر بگیریم و اشتباهات خود عرف غلط جامعه

مورد با مورد فرق دارد ... هر کسی هم باید حکم فقهی مورد نیازش را بشناسد و هم شناخت خوبی از نیازها و شرایطی که درش قرار دارد داشته باشد و بعد بر اساس آن دست به تصمیم عقلایی بزند ... در روایت عقل و جهل آمده است که خداوند خطاب به عقل فرمود که به تو مجازات می‌کنم و به تو پاداش می‌دهم ... این خودش معیار به ما می‌دهد ... از هر شخص عاقل و بالغی انتظار می‌رود که هم وظایفش را بشناسد و هم نهایتاً با تعقل تصمیم بگیرد ... این در قران هم آمده است:

وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ‌ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا [الإسراء، ۳۶]

پس صرف دانستن حلال یا مستحب بودن یک کار جواز استفاده از آن نیست، بلکه استفاده‌ی از آن نیاز به تعقل دارد، اگر تعقل نکند یکجور و اگر بکند و باز بر خلاف عقل عمل کند یکجور دیگر مؤاخذه می‌شود. اما اگر تعقل کرد و اشتباهی کار خطایی کرد از نظر حقیقی حرجی بر او نیست گرچه از نظر دنیایی هم مقصر شمرده شود، این اشتباه او اگر خودش در آن تعمدی نداشته باشد معلوم است که خواست خدا بوده است (اگر توکل کرده باشد معلوم می‌شود خیر او هم درش بوده است) و مجرای آزمایشی برای او و دیگران است، مگر آنکه اراده‌ی خدا چیز دیگری بوده باشد که حقیر نمی‌دانم، مثل عذاب از جنس «مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَىٰ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ‌» یا غیره ...

سید محمد جواد;671501 نوشت:
خیلی هم اقا حال میده ولی نه شام اول خونه پدر زن ! جای خودش

خورشت رو که نمیشه خورد ولی خدا از دهنت بشنوه به قدری لذت داره .... البته با بهداشت و میگم در جای خودش ...خوردن با ادوات مثل قاشق هم بد نیست انتخابی هست
ولس اسن مباحث کجا و ان کجا با دست و یا قاشق غذا خوردن رندگی کسی رو نباح نمیکه استاد عزیز
:Gol:

[TD="class: b"]بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو[/TD]
[/TD]
[TD="class: b"]بیا ببین که در این غم چه ناخوشم بی تو


این یکی از سنت‌هاست که خوب است بهش عمل شود! حکمتش هم لااقل یکی این است که انسان در هنگام خوردن روزی در مقابل خداوند مانند بندگان باشد، بحث پاکیزگی و اینها نیست، ولی خوب طبیعتاً برای انجام آن باید نظافت را هم مراعات کرد ... در مقابل ان خوردن غذا با دو انگشت (کمتر از سه انگشت) بیان شده ست که می‌تواند منشأ تکبر باشد در مقابل خداوند رازق، حالا خودتان بگویید خوردن با قاشق و چنگال که اصلاً دست به غذا نخورد و چرب (در اصطلاح ما «کثیف») نشود چه وجهی خواهد داشت! شاید این مثال خوردن غذا با دست و لیس زدن دست بعد از اتمام غذا بهتر از بحث متعه و چندهمسری جلو برود وقتی هر دو بر خلاف عرف هستند ولی زن و مرد در این مثال یکسان هستند و بین ایشان کل‌کلی پیش نمی‌اید ...

در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام

[="Tahoma"][="Black"]با عرض سلام و احترام خدمت همه بزرگواران

وفات حضرت زینب سلام الله علیها رو تسلیت عرض می کنم خدمتتون :Sham:

چون تعداد صفحات تاپیک خیلی زیاد شده و بحث های حاشیه ای همچنین با عرض معذرت تاپیک رو فعلا می بندم که فرصت بررسی بیشتر نظرات دوستان بدست بیاد .

دعا می کنم خداوند به حق حضرت زینب س همه ما را به صراط مستقیم دینش هدایت فرماید[/]

[="Tahoma"][="Black"]

Reza-D;671487 نوشت:
یه نفر اومد تو دادگاه در حالی که یه چشمش رو گرفته بود و داد میزد:
جناب قاضی به دادم برس..... چشمم رو کور کردن.....

دستیاران قاضی ناراحت شدن و فریاد زدن:
سربازها.... برید این مرد ضارب رو بگیرید کت بسته بیارید اینجا!

قاضی لبخندی زد و گفت:
عجله نکنید و صرفاً از روی حرف این مرد قضاوت نکنید

چند لحظه بعد ، مردم همون مرد مورد نظر رو به دادگاه آوردن ، در حالیکه این یکی هر دو چشمش رو گفته بود!!!!!

حالا شده داستان ما مردها و با احترام باید بگم شما الان دارید مثل همون دستیاران قاضیِ داستان عمل میکنید
اونها از کور شدن یک چشم شخصی نگران شدن که درست هم هست ، اما بدون توجه به اینکه خود این شخص ، هر دو چشم یکی دیگه رو کور کرده! شما هم از بحث "طرح متعه در خواستگاری" انتقاد میکنید که البته درست هم هست ، اما بدون اینکه توجه کنید که خانمها چه کردن که یه مرد رو به اینجا رسوندن که بیاد همچین ایده ای ارائه بده

لطفاً حرفهای من رو پای جسارت یا بی ادبی نذارید صرفاً حرف دله

شما جوری میفرمایید انگار خانمها همه مطیع بحث متعه بودن و هیچ مشکلی هم نداشتن و هیچ تبلیغی هم ضد اون نکردن و از اون طرف ما مردها داریم 24 ساعته متعه میکنیم و طلاق میدیم و زندگی تمام زنها رو سیاه کردیم بطوری که از هر 10 مرد ، 9 تاش داره مدام متعه میکنه و خلاصه اینقدر در این کار افراط کردیم!!!

در نتیجه کارشناسان عزیز احساس خطر کردن و دارن از ما مردها میخوان که به هر قیمتی به این مستحب عمل نکنیم!

برادر عزیز ، الان عمل به متعه در جامعهء ما در حد مستحب که ابداً!!! در حد مباه به هیچ وجه!!! بلکه از دید اکثر افراد ، بخصوص خانمها ، مکروه و حتی از نظر برخی حرامه!!! اون وقت شما از عمل کردن به هر قیمتی نگران هستید؟!

درست مثل اینه که برید توی قطب جنوب و بخواین به مردم اونجا راه های مقابله با گرما زدگی رو آموزش بدید!

خیلی ممنون از توضیحات

[SPOILER] مثال شما هم جالب بود و خنده دار :ok:[/SPOILER]

به نظرم خلط بحث شده شاید هم توضیح من کامل نبوده است .
روی صحبتم با بزرگوارانی است که دائم به تنور ازدواج موقت می دمند و زیاده روی و افراطی که عرض کردم در این مورد بود پس:

1. فعلا کار به جامعه نداریم و نمی خواهیم کل جامعه را تحلیل کنیم و بهتر است مباحثی که در سایت مطرح می شود ، مد نظر باشد .

2. در مورد افرادی صحبت می کنیم که خدا رو شکر قلم خوبی دارند و می توانند در زمینه های دینی زیادی صحبت کنند اما متأسفانه به شکل افراطی و سینه چاک از ازدواج موقت دفاع می کنند .

3. به جهت وجود چنین مشکلی از گذشته در فکر بودم که مطلبی در این مورد بنویسم که بحث معیار بودن اعتقاد به ازدواج موقت در جلسه خواستگاری موجب تسریع در این کار شد.

4. بازخوردهای مباحث مطرح شده در سایت بیشتر برای امثال حقیر روشن می شود تا کاربران عادی ، چرا که بسیاری مشکلات و اعتراض ها با ما مطرح می گردد یکی از اعتراض ها به جهت وجود همین مباحث ازدواج موقت در سایت بود.

5. قطعا اعتراض به اصل حکم ازدواج موقت مسموع نیست اما اعتراض به زیاده روی در طرح این مباحث اما کاملا بجاست چرا که همان طور که عرض شد این حکم اسلامی تنها یک مستحب است و باید در حد خود در سایت دینی مطرح شود نه در این سطح وسیع و نه با این افراطی که سراغ داریم .

6. اگر اصل این اعتراض ها برای شما مطرح شود ، محتمل است که در طرح افراطی این مباحث توسط برخی افراد تجدید نظر شود اما طرح مباحثی که جنبه خصوصی دارد شایسته نیست.

[SPOILER]در ادامه سعی می کنم حتی المقدور نکات کلیدی بحث دوستان پاسخ داده شود.[/SPOILER]

در پناه حضرت حق باشید[/]

[="Tahoma"][="Black"]

الدین القیم;671544 نوشت:
الان هم بحث افراط را مطرح کرده اید،در حالی که اصلا مگر این حکم اجرا می شود که شما نگران افراط آن هستید؟ الان شما باید از تفریطی که نسبت به این حکم انجام می شود سخن بگویید نه اینکه حکمی که به دلیل تفریط در آن تقریبا تعطیل شده بخواهید از افراط آن سخن بگویید!
سخن شما مثل این ما ماند که دولت کسری بودجه آورده باشد و اعلام کرده افرادی که نیاز به یارانه ندارند درخواست حذف آن را بدهند و کسی هم حاضر به حذف آن نیست و شما بیایید از طرف دولت بگویید مردم حواستان باشد که خدایی نکرده در انصراف افراط نکنید و زیاد انصراف ندهید و اعتدلال را در انصراف رعایت کنید!!!! اصلا کسی برای انصراف نیست آنوقت شما دارید درباره افراط آن صحبت می کنید! یاللعجب!
صحبت شما از افراط در انجام متعه هم چنین شباهتی دارد بهتر است در مورد عواقب تفریط هم صحبت کنید که شخصی که اگر متعه نکند به گناه می افتد و شرایط ازدواج دائم را ندارد وظیفه او چیست؟ گناه کند یا به قول دوستان افراط کند؟

با عرض سلام و تشکر مجدد از توضیحات

درباره منظورم از افراط در پست قبلی توضیح دادم.[/]

با تشکر از زحمات مجدد شما :Gol:

الدین القیم;670719 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
[=microsoft sans serif] (اصل سخن بنده و شما از نظر بنده تفاوتی ندارد) تنها در لحن کلام با هم تفاوت وجود دارد لحن کلام بنده همان لحن صریح روایات است اما شما به قول معرف یکی به نعل می زنید و یکی به میخ! شاید هم لازمه پاسخگویی در سایت دینی همین باشد اما همانطور که گفتم لسان کلام بنده همان لحن و لسان صریح روایات است.

الدین القیم;671284 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]
هر دو مطلب صحیحی را بیان می کنند اما بیان اول بیان صریح است و بیان دوم را که می توان در مورد هر حکمی به کار برد (که جناب سجاد در مورد ازدواج موقت به کار بردند و بنده اینجا در مورد نهی از منکر) اصل آن صحیح می باشد اما در آن نویسنده سعی می کند به جای تمرکز روی اصل آن روی حواشی تمرکز کند به جای تمرکز روی فواید و اهمیت حکم،تفاوت بیان بنده و جناب سجاد در همین است که به ایشان هم توضیح دادم که بیان بنده همانند بیان روایات صریح است.


خدا رو شکر که اصل کلام یکی است و تنها تفاوت در لحن است:ok:

اما تعجبم از اینجاست یعنی این تفاوت لحن بیان موجب شده شما این همه مطلب در مخالفت با متن حقیر بیاورید آن هم تفاوت در بیان یک مستحب !

می دانید که تکثیر مطلب و استدلال موجب اثبات مدعا نیست و به هر حال اگر هم چیزی اثبات شود بیش از این نیست که متعه کردن مستحب است و فقهاء هم همین را فرمودند و بنده هم غیر این نگفتم.

اما اشکال شما در تغییر لحن کلام این است که شما صریح گفتید و کلام بنده صراحت در استحباب ندارد !

خب بزرگوار کسی که مثل شما

می خواهد به ازدواج موقت ترغیب کند و بحث آن را مطرح کند ، خوب است چنین صحبت کند اما وقتی بنده دارم می گویم در مطرح کردن این بحث افراط نکنید این تنها یک مستحب است ، طبیعی است که بدین شکل مطرح شود تا از اهمیت دادن زیاد از حد آن بکاهد .

بنابراین هیچ منکری اتفاق نیفتاده که نیاز به این همه زحمت و استدلال شما باشد ،تنها خواستیم بگوییم این قدر این موضوع مهم نیست که بزرگش می کنند و متأسفانه بدین جهت بسیاری از دختران متدین را از دین و ازدواج با مؤمنان فراری می دهند و آنها را نسبت به معصومان علیهم السلام دلزده می کنند.

الدین القیم;671544 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]
این مطلب را چند بار توضیح دادیم که ما یک اعتقاد داریم و یک عمل

اعتقاد به حلیت و جواز متعه الی الابد از ضروریات مذهب تشیع است و هیچ شک و شبهه ای در آن وجود ندارد.
شیخ حر عاملی روایتی در نهی از متعه می آورد و می گوید:حَمَلَهُ الشَّيْخُ وَ غَيْرُهُ‏ عَلَى التَّقِيَّةِ يَعْنِي فِي الرِّوَايَةِ [HL]لِأَنَّ إِبَاحَةَ الْمُتْعَةِ مِنْ ضَرُورِيَّاتِ‏ مَذْهَبِ الْإِمَامِيَّة[/HL]

[=microsoft sans serif]وسائل الشيعة، ج‏21، ص: 12

[=microsoft sans serif] و یا از محمد صدر درباره نکاح متعه سؤال شد. او جواب داد (مسأله 173) «از ضروریات مذهب است و هر کس آنرا انکار کند مانند این است که از تشیّع خارج و به تسنن یا به هر ملت دیگری وارد شده است، و متدین به غیر ما انزل الله شده است، چون در قرآن نص آن وجود دارد. (مسائل ورود / جزء چهارم ص 41).

بنا بر این کسی که ضروری مذهب را انکار کند حکمش واضح است و اصلا ما بحثی با این شخص نداریم که شما بخواهید بگویید ملاک هست یا نیست چون متعه از ضروریات مذهب امامیه می باشد.

در مورد عمل به آن هم بنده بش از بیست روایت در نهی از غیرت زنان آوردم که هر کدام به شدت هر چه بیشتر نهی شده است از غیرت زن در برابر متعه و تعدد زوجات و امیرالمومنین در نهج البلاغه هم فرموده اند که غیره المراه کفر و ما توضیح مفصل هم راجع به روایت دادیم که منظور کفر عملی است و نه اعتقادی.

به نظرم راجع به تمام مطالبی که مطرح کردید بنده مفصلا بحث کردم در تاپیک و اکنون هم خلاصه ای از آنها را مجددا گفتم.


در ضروری مذهب بودن آن حرفی نیست اما شما فرمودید حکمش واضح است بفرمایید حکم آن چیست اگر کسی ضروری مذهب را انکار کند حکمش کفر است که بخواهد معیار سنجش دین داری قرار گیرد؟!
یعنی شما می فرمایید کسی به ازدواج موقت اعتقاد نداشته باشد ، کافر شده است ؟
نفرمایید منظور بنده کفر اعتقادی است که کفر اعتقادی ارتباطی با سنجش دین داری ندارد کفر اعتقادی یک گناه است که باید از آن توبه کرد نه اینکه چنین کسی را دین دار ندانیم .

کسی که ضروری دین را انکار کند هم محل اختلاف است که آیا به صرف این انکار ، کافر می شود یا خیر چه برسد به اینکه کسی ضروری مذهب را منکر شود که قطعا نمی توان او را کافر دانست .

الدین القیم;671273 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]و خلاصه بحث ما این شد که نکاح، بنابر قول مشهور، مستحب است؛ مطلوب بالذات است. و ما گفتیم این مطلوب بالذات، نمیشود که غیرمطلوب واقع شود.

بله درست است اما این روی سکه را هم ببینید که همین مطلوب بالذات ممکن است مطرود بالعرض گردد و نیز گاهی حتی مطرح کردن آن به شکل افراطی شرعا جایز نباشد خصوصا درجایی که نتوان مطلوب بالذات خانم ها را تغییر دهید! و تنها کاری که با این زیاده روی انجام می شود این است که برخی را از انجام واجباتشان باز می دارد!

چه کاری است بزرگوار ؟!

این همه مطلب دینی فاخر و مورد نیاز جامعه وجود دارد که کسی هم در مورد آن به صورت جدی وارد بحث نشده و امثال شما که قلم خوبی دارید به نیکویی می توانید در چنین زمینه هایی قلم بزنید و حقانیت شیعه و دین اسلام را اثبات کنید.

[="Tahoma"][="Black"]اگر اجازه دهید یک بار دیگر مطالب عرض شده در ابتدای تاپیک را مرور کنیم :

سجاد;670294 نوشت:

  1. ازدواج دائم و موقت دو نوع ازدواج شرعی بوده و به خودی خود کار ناپسندی نیست اما همان طور که یک ازدواج دائم می تواند انگیزه های نابجایی داشته باشد هدف از ازدواج موقت نیز می تواند کاملا نادرست و غیر قابل توجیه باشد.
  2. ازدواج موقت و مجدد برای مردان از نظر فقهی به خودی خود منعی ندارد بلکه برخی فقهاء به جهت توصیه هایی که در روایات وجود دارد ، قائل به استحباب ازدواج موقت نیز شده اند که می توان در بستر شرایط و ضوابط خود بدان عمل کرد.
  3. اگر ازدواج موقت را مستحب بدانیم هم ردیف دیگر مستحبات آن را قرار خواهیم داد یعنی عمل به آن مانند سایر مستحبات تنها یک توصیه و تابع شرایط خاص خود است اگر انفاق کردن یا به زیارت رفتن (به عنوان مشخصه شیعه) عملی نیکو و مستحب باشد بدین معنا نیست که برای همه و در همه جا و در هر شرایطی چنین است بلکه گاهی همین انفاق یا زیارتِ نیکو، نباید انجام گیرد و شرعا جایز نیست.
  4. انجام عمل مستحب اگر بخواهد به واجبی صدمه بزند ، قطعا ناپسند است و نباید انجام شود و از طرف دیگر اگر یک عمل مستحب مانع انجام گناهی گردد ، انجام دادنش لازم می شود اما نباید در عمل به واجبات مهم تر خدشه ای وارد سازد.
  5. لزومی ندارد اگر کسی در گذشته به مستحبی عمل کرده آن را علنی کند بلکه پنهان کردن آن ، افضل و به نفع زن و شوهر بوده و برای دوام و آسایش زندگی شایسته تر است.
  6. جایگاه ازدواج موقت در منظومه احکام دینی ، کاملا روشن است که این ازدواج برای افرادی که امکان رفع نیاز جنسی را با ازدواج دائم ندارند می تواند مفید باشد و آنان را از دامگاه شیطان و آلودگی به گناهان دور نگاه دارد.

7. ازدواج موقت می تواند بدون هیچ انگیزه منفی و حتی رفع نیاز شهوانی انجام گیرد مثلا به قصد محرم شدن با فرد خاصی (پدری بخواهد با فرزند خوانده اش محرم شود)

8. عبارات پیشین به معنای وجوب و لزوم انجام ازدواج موقت و مجدد نیست بنابراین این مسئله جزء واجبات دینی و اعتقادی محسوب نشده بالتبع از نظر اهمیت به خودی خود در رتبه واجبات دینی نمی باشد و بیش از واجبات دینی و یا در حد آن خصوصا در مقام بیان و شناخت دین نباید به آن پرداخته شود. (کسی ازدواج موقت را به ساندویچ و غذاهای فست فودی در مقابل غذای خانگی تشبیه می کرد!)

9. وقتی چیزی جزء واجبات دینی نشد به خودی خود نمی تواند جزء معیار های اصلی سنجش دین داری در خواستگاری و غیر آن باشد ؛ چه بسا افرادی که کم هم نیستند به مستحبات زیادی مقید هستند اما به واجبات از روی غفلت بی توجه اند!

10. هر حکم دینی اعم از واجب و مستحب و ... حکمی اولیه محسوب شده و ممکن است در شرایط خاصی که تعیین حکم آن بدست فقهای معظم است ، تغییر کند و واجب یا مستحب به حرام و یا حرام و مکروه به واجب تبدیل گردد.

11. ائمه علیهم السلام به توصیه زبانی اکتفاء نکرده و به این مستحب و بسیاری از مستحبات عمل کردند و باید عمل می کردند تا مردم (به تبع اهل سنت) آن را از دین جدا نکرده ، بر خود حرام نسازند و عده ای که شرایطش را دارند بتوانند به راحتی بدان عمل کرده از منافع آن بهره مند گردند.

12. ائمه علیهم السلام همان طور که به ازدواج موقت توصیه کرده اند در مواقع خاصی نیز از آن نهی نموده اند.


در این عرایض چیزی خلاف نظر معصومان علیهم السلام بیان نشده ،
ازدواج موقت جزء مذهب است؟ بله
ائمه ع بدان توصیه کردند ؟ بله
این عبارت مشوق کسی برای مخالف اعتقادی و عملی با این حکم خداست ؟ خیر
[/]

[="Tahoma"][="Black"]حضرت آیت الله مکارم شیرازی :

مسأله متعه اختصاص به زمان معيّنى نداشته و ندارد، ولى گاه (مثل زمان ما) شرائط ايجاب مى‌كند قيود و شرايطى براى آن قائل شوند، كه افراد هوسباز از آن سوء استفاده نكنند. و تبليغ از آن بدون فراهم شدن آن شرايط خالى از مشكلات نيست.

پی نوشت:
احکام بانوان ص 181
[/]

جمع آوری مطالب زیر را جناب استاد صدرا زحمت کشیدند که از ایشان تشکر کرده و بخشی از آن را که مناسب بحث ماست نقل می کنم:

با نگاهی به تاریخ صدر اسلام مشاهده می گردد که اسلام راه برون رفت را در انجام نکاح موقت (متعه) قرار داده تا به واسطه ی انجام آن نیازهای عاطفی و جنسی افراد برطرف گردد؛ نکاح مشروعی که خود بر اساس توافق طرفین تنظیم گردیده و مشخص می گردد تا چه زمانی زن و مرد در کنار یکدیگر (برای مدت مشخصی) زندگی نمایند.

بر اساس سنت قطعی روشن است که نکاح متعه در شریعت اسلام تشریع گردیده و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز در هیچ سند معتبری از آن نهی ننمود تا آنکه خلیفه ی دوم با نظر شخصی خودش از آن نهی نمود.[1] در چنین شرایطی ائمه ی اطهار علیهم السلام- كه پاسداران دين مبين هستند- به خاطر اينكه اين سنت اسلامى متروك و فراموش نشود، با آنکه حکم اولیه ی نکاح متعه جواز و اباحه ی آن بوده است، بر انجام آن تشویق و ترغیب فراوان نمودند؛ به گونه ای که چنین تشویق و ترغیبی عام بوده و شامل مردانی که از همسر دائم بر خوردار بوده نیز می گردد؛ همچون اینکه:

1) امام صادق علیه السلام می فرمایند: برای مرد مستحب است که ازدواج موقت نماید و من دوست نمی دارم مردی از شما از دنیا برود مگر آنکه یک بار ازدواج موقت نموده باشد. «هشام بن سالم عن أبي عبد الله علیه السلام قال يستحب للرجل أن يتزوج المتعة و ما أحب للرجل منكم أن يخرج من الدنيا حتى يتزوج المتعة و لو مرة».[2]

2) محمد بن مسلم می گوید امام صادق علیه السلام به من فرمودند: آیا تا بحال متعه نموده ای؟ در جواب عرض کردم خیر. امام علیه السلام فرمودند: از دنیا خارج مشو تا اینکه سنت را احیاء نمائی. «محمد بن مسلم عن أبي عبد الله علیه السلام أنه قال لي تمتعت قلت لا قال لا تخرج من الدنيا حتى تحيي السنة».[3]

3) اسماعيل‏ بن‏ فضل‏ هاشمى گويد: امام صادق عليه السلام به من فرمود: از آن زمان كه از خانواده ‏ات بيرون آمده ‏اى متعه كرده ‏اى؟ گفتم: به دليل زنان بسيارى كه با من هستند (و مى‏ توانم با آنان مباشرت جنسى كنم) خداوند مرا از متعه بى نياز ساخته است. حضرت فرمود: گرچه از متعه بى‏ نيازى ولى من دوست دارم كه سنت رسول خدا صلى الله عليه و آله را زنده كنى. «الفضل الهاشمي قال قال لي أبو عبد الله علیه السلام تمتعت منذ خرجت من أهلك قلت لكثرة من معي من الطروقة أغناني الله عنها قال و إن كنت مستغنيا فإني أحب أن تحيي سنة رسول الله صلی الله علیه وآله».[4]

در مقابل حکم قطعی اباحه ی متعه، در پاره ای از روایات مشاهده می گردد که ائمه ی معصومین علیهم السلام افرادی را از انجام آن نهی نموده اند؛ که برخی از این روایات عبارتند از:

1) على بن يقطين گويد: از امام كاظم عليه السلام درباره متعه پرسيدم، حضرت فرمود: تو با متعه چه كار دارى با اينكه خداوند تو را از آن بى نياز كرده است؟ گفتم: تنها مى‏ خواهم با متعه آشنا شوم. حضرت فرمود: متعه در كتاب امير مؤمنان على عليه السلام است. گفتم: ما مهر زن را زياد مى‏ كنيم و او بر مدت مى‏ افزايد. امام فرمود: مگر خوبى متعه جز به اين است؟ «عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ وَ مَا أَنْتَ وَ ذَاكَ فَقَدْ أَغْنَاكَ اللَّهُ عَنْهَا قُلْتُ إِنَّمَا أَرَدْتُ أَنْ أَعْلَمَهَا فَقَالَ هِيَ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ علیه السلام فَقُلْتُ نَزِيدُهَا وَ تَزْدَادُ فَقَالَ وَ هَلْ يَطِيبُهُ إِلَّا ذَاكَ‏».[5]

2) فتح بن يزيد گويد: «از امام كاظم عليه السلام درباره متعه پرسيدم. امام فرمود: متعه حلال، مباح و آزاد است براى فردى كه خداوند او را با ازدواج دائم بى نياز از متعه نكرده باشد چنين كسى با متعه كردن عفّت و پاكدامنى خويش را حفظ كند. و اما اگر با ازدواج دائم از متعه بى نياز است پس متعه در صورتى كه از همسرش دور باشد بر او مباح است.[6] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ الْعَلَوِيِّ جَمِيعاً عَنِ الْفَتْحِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ هِيَ حَلَالٌ مُبَاحٌ مُطْلَقٌ لِمَنْ لَمْ يُغْنِهِ اللَّهُ بِالتَّزْوِيجِ فَلْيَسْتَعْفِفْ بِالْمُتْعَةِ فَإِنِ اسْتَغْنَى عَنْهَا بالتَّزْوِيجِ فَهِيَ مُبَاحٌ لَهُ إِذَا غَابَ عَنْهَا.[7]

3) عبداللَّه بن سنان گويد: «از امام صادق عليه السلام درباره متعه‏ پرسيدم. حضرت فرمود: خودت را با متعه آلوده‏ مساز.» عن عبد الله بن سنان قال : سألت أبا عبد الله عليه السلام عن المتعة فقال : لا تدنس نفسك بها .

4)‌ مفضل بن عمر گويد: «شنيدم امام صادق عليه السلام درباره متعه مى‏فرمود: متعه كردن را رها كنيد آيا شما از اينكه در جايى كه پسنديده نيست ديده شويد شرم نمى ‏كنيد و اين كار عليه برادران و ياران تان تمام شود (و به آنان آسيبى برسانند)» «عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ فِي الْمُتْعَةِ دَعُوهَا أَ مَا يَسْتَحْيِي أَحَدُكُمْ أَنْ يُرَى فِي مَوْضِعِ الْعَوْرَةِ فَيُحْمَلَ ذَلِكَ عَلَى صَالِحِي إِخْوَانِهِ وَ أَصْحَابِه‏».[8]

5) محمّد بن حسن بن شمّون گويد: «امام موسى بن جعفر عليه السلام براى بعضى از مواليان و دوستان خويش نوشتند: در متعه كردن اصرار نورزيد چون تنها تكليف شما برپاداشتن سنت است (اصل انجام متعه) بنابراين با متعه از زنان و همسران آزاد خود غافل نشويد كه در نتيجه زنان‏تان كافر شوند (جملاتى بگويند كه كفرآميز است) و بيزارى جويند و بر كسى كه دستور متعه را داده نفرين كنند و ما را لعنت نمايند. مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ قَالَ كَتَبَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام إِلَى بَعْضِ مَوَالِيهِ لَا تُلِحُّوا عَلَى الْمُتْعَةِ إِنَّمَا عَلَيْكُمْ إِقَامَةُ السُّنَّةِ فَلَا تَشْتَغِلُوا بِهَا عَنْ فُرُشِكُمْ وَ حَرَائِرِكُمْ فَيَكْفُرْنَ وَ يَتَبَرَّيْنَ وَ يَدْعِينَ عَلَى الْآمِرِ بِذَلِكَ وَ يَلْعَنُونَا.[9](البته این روایت ضعیف است).

6) عمار ساباطی می گويد: «امام صادق عليه السلام به من و سليمان بن خالد فرمود: من از طرف خودم متعه كردن را تا زمانى كه در مدينه هستيد بر شما ممنوع كردم(احتمال دارد منع و حرمت به معنای کراهت باشد) چون شما بسيار نزد من مى‏ آييد و من مى‏ ترسم كه شما را بگيرند و گفته شود كه اينان ياران جعفر بن محمد هستند. «عنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ جَمِيعاً عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنْ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِي وَ لِسُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَدْ حَرَّمْتُ عَلَيْكُمَا الْمُتْعَةَ مِنْ قِبَلِي مَا دُمْتُمَا بِالْمَدِينَةِ لِأَنَّكُمَا تُكْثِرَانِ الدُّخُولَ عَلَيَّ فَأَخَافُ أَنْ تُؤْخَذَا فَيُقَالَ هَؤُلَاءِ أَصْحَابُ جَعْفَر ».[10] دسته ‏اى از ياران‏مان گفته ‏اند علت نهى امام صادق عليه السلام از متعه در حرم مكه و مدينه اين است كه ابان بن تغلب يكى از مردان وابسته به امام صادق عليه السلام و از كسانى بود كه از آنان روايت نقل مى‏ كرد، او زنى را در مكه گرفت و ابان بسيار ثروتمند بود. زن او را فريب داد تا آن كه او را در داخل صندوقى كه داشت، قرارداد سپس فرستاد تا حمّال‏ها آمدند و صندوق را لب در صفا بردند. سپس گفتند: اى ابان! اين باب الصفا است ما مى‏ خواهيم فرياد بزنيم كه اين ابان بن تغلب مى‏ خواسته با زنى زنا كند و ابان مجبور شد كه با دادن ده هزار درهم خودش را آزاد سازد. اين به امام صادق عليه السلام رسيد و به يارانش فرمود: متعه كردن در مكه و مدينه را به من ببخشيد(به خاطر من از متعه نمودن صرف نظر كنيد). [11]

ادامه در پست بعدی

الدین القیم;671544 نوشت:
بنده نمی دانم طبق کدام مبنا مثلا روایتی که نقل کردید و یکی از راویان آن شخصی است که نجاشی در ص 335 مورد او می گوید واقف ثم غلا و كان ضعيفا جدا فاسد المذهب‏
واقفی است همچنین غالی است بسیار ضعیف است مذهب فاسدی دارد
مورد قبول می شود؟!
اگر مبنایی وجود دارد که کسی که از او تعبیر به فاسد المذهب و ضعیف جدا می شود را قبول می کند بفرمایید تا بنده هم مطلع شوم!

مشکلی که در مباحث گذشته داشتیم این بود که جناب الدین القیم ظاهرا همه احادیث نهی از ازدواج موقت را ضعیف دانسته یا در دلالت آن به جهت تقیه یا امثال آن ، اشکالاتی داشتند (که البته مباحثی شبیه به این در سایت های مبلغ متعه هم وجود دارد).

اما به نظر حقیر اولا همه احادیث ضعیف نبودند و مثل حدیث علی بن یقطین حدیثی صحیح السند است و طرد این احادیث با مسئله تقیه هم خود بحثی مفصل و گذرگاهی لغزنده است و در صورت شک لازم است حدیث را غیر تقیه ای دانست و به محتوای آن عمل کرد.

ثانیا این بحث چیزی نیست که تنها صحبت بین حقیر و جناب ایشان باشد در طول تاریخ بین فقهای گرانقدر شیعه چنین بحثی کم و بیش وجود داشته است (که این خود نشان دهنده صحیح نبودن طرد کل احادیث و ضعیف دانستن همه آنهاست) بدین جهت برخی سخنان فقهای معاصر را در جمع بین این اخبار خدمتتان تقدیم می کنم:

راه های جمع میان اخبار:

الف) مرحوم شهید مطهری در جمع میان اخبار مشوقه و مانعه می گویند: به نظر اين بنده آنجا كه ائمه اطهار علیهم السلام مردان زندار را از اين كار منع كرده ‏اند به اعتبار حكمت اوّلى اين قانون است، خواسته‏ اند بگويند اين قانون براى مردانى كه احتياجى ندارند وضع نشده است، همچنانكه امام كاظم عليه السلام به على بن يقطين فرمود:«تو را با نكاح متعه چه كار و حال آنكه خداوند تو را از آن بى‏ نياز كرده است». و به ديگرى فرمود: «اين كار براى كسى رواست كه خداوند او را با داشتن همسرى از اين كار بى‏نياز نكرده است.

و اما كسى كه داراى همسر است، فقط هنگامى مى‏ تواند دست به اين كار بزند كه دسترسى به همسر خود نداشته باشد». و اما آنجا كه عموم افراد را ترغيب و تشويق كرده ‏اند، به خاطر حكمت ثانوى آن يعنى «احياء سنت متروكه» بوده است زيرا تنها ترغيب و تشويق نيازمندان براى احياء اين سنت متروكه كافى نبوده است. اين مطلب را به‏ طور وضوح از اخبار و روايات شيعه مى‏توان استفاده كرد. [12]

ب) بیان آیت الله مکارم شیرازی دام ظله

مرحوم صاحب وسائل روايات مختلفى نقل كرده اند كه چهار باب را فهرست وار نام مى‏ بريم:
الف) فى الاباحة (بالمعنى الاعم که مقابل حرام است و شامل مستحبّ، مكروه، مباحِ متساوى الطرفين و حتّى واجب هم مى ‏شود.)[13](32 حديث).

ب) فى استحباب المتعة و ما ينبغى قصده (احياى سنّت پيامبر) بها [14] (15 حديث).

ج) فى استحباب المتعة و إن عاهد اللَّه تركها [15] (3 حديث).

عهد كرده بودند كه سراغ متعه نروند حال يا به خاطر ترس از دشمن و يا ترس از مخالفت زنان دائمى و وقتى به امام عليه السلام عرض مى‏ كردند، كه چنين عهدى كرده ‏اند امام عليه السلام مى‏ فرمودند، اين عهد باطل است، چون عهد و نذر و قسم در مكروهات يا محرّمات نافذ نيست، چرا كه بايد متعلّق نذر راجح باشد، يعنى حتماً بايد مستحبّ باشد و در غير آن نمى ‏شود، چون قصدش تقرّب است و امّا در ناحيه عهد و قسم حدّاقل اين است كه بايد مكروه نباشد.

د) فى كراهة المتعة مع الغناء عنها و استلزامها الشنعة (مردم انسان را مذمّت كنند) أو فساد النساء [16] (6 روايت).

ایشان در پاسخ به این سؤال که آيا اين روايات متعارض هستند يا راه جمع دارند؟بیان می دارند:

ما از كلام صاحب وسائل نكته ‏اى استفاده مى‏ كنيم كه عقيده ی ما هم همين است و آن اين كه متعه به عنوان اوّلى مباح است ولى به عنوان ثانوى گاهى مستحبّ و گاه مكروه مى‏ شود. روايات اباحه كه در باب اوّل آمده متضافر[17] است و اما جايى كه مستحبّ مى‏ شود به خاطر حفظ سنّت است كه عنوان ثانوى است و امام عليه السلام تصريح مى‏كند كه مستحبّ است؛ پس استحباب متعه عنوان ثانوى و احياى سنّت است؛ و الّا به عنوان اوّلى مباح است.

و امّا مواردى كه مكروه است تحت سه عنوان است:

1) جايى كه استغنايى هست و بى‏نياز از متعه است. [18]

2) جايى كه خوف بدنامى است و در محيط افرادى هستند كه مى‏ خواهند شيعه را به خاطر عقد منقطع بد نام كنند.(همچون روایت عمار ساباطی و ابان بن تغلب که ظاهراً نشان مى‏ دهد كه برنامه ی این زنان طبق نقشه قبلى بوده و مى‏ خواستند اصحاب حضرت را بد نام كنند).

3) بعضى از زنها به واسطه ی این کار شوهرشان فاسد و كافر مى‏ شوند.(روایت حسن بن شمون که البته راوی ان ضعیف است). پس متعه به عنوان اوّلى مباح بود ولى به عنوان ثانوى گاهى مستحّب، گاهى مكروه، گاهى حرام و گاهى واجب می شود.[19]

پی نوشت:
[1] . صحیح مسلم، باب جواز التمتع:«قَالَ عِمْرَانُ بْنُ حُصَيْنٍ نَزَلَتْ آيَةُ الْمُتْعَةِ فِى كِتَابِ اللَّهِ - يَعْنِى مُتْعَةَ الْحَجِّ - وَأَمَرَنَا بِهَا رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- ثُمَّ لَمْ تَنْزِلْ آيَةٌ تَنْسَخُ آيَةَ مُتْعَةِ الْحَجِّ وَلَمْ يَنْهَ عَنْهَا رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- حَتَّى مَاتَ. قَالَ رَجُلٌ بِرَأْيِهِ بَعْدُ مَا شَاء»َ. این روایت در متون حدیثی بعد از ذکر آیه ی متعه دارای تفسیری است که آن را به متعه ی حج اختصاص می دهد، که ظاهرا این ادراجی و زیاده ای در نفس روایت است که توسط نساخ یا بعضی از راویان اضافه شده است؛ همچنان که فخر رازی روایت عمران را مربوط به نکاح متعه می داند و نه حج تمتع؛ مسند احمد، ح:14479،‌ مؤسسة الرسالة:«عَنْ جَابِرٍ قَالَ مُتْعَتَانِ كَانَتَا عَلَى عَهْدِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَنَهَانَا عَنْهُمَا عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ فَانْتَهَيْنَا. تعليق شعيب الأرنؤوط : إسناده صحيح على شرط مسلم ».

[2] .المتعة،‌المفید، ص8.

[3] .همان.

[4] .همان.

[5] .الکافی، الکلینی، ج5،ص453، ح1.

[6] . البته مفهوم این روایت به معنای حرمت نکاح متعه در صورت داشتن همسر نخواهد بود.

[7] . الکافی، الکلینی، ج5،ص453، ح2.


[8] . الکافی، الکلینی، ج5،ص453، ح4.


[9] . الکافی، ج5، ص453،ح3.

[10] . الکافی، ج5، ص468،ح10.

[11] . بحار، ج 100، ص 311:«قال جماعة من أصحابنا رضى اللَّه عنهم: العلّة فى نهى ابى عبد اللَّه عليه السلام عنها فى الحرمين أنّ أبان بن تغلب (ابان از اصحاب اجماع است و مى‏گويند سى هزار حديث از امام صادق و امام باقر عليهما السلام نقل كرده است) كان أحد رجال أبى عبد اللَّه عليه السلام و المروّى عنهم (ديگران احاديث را از او روايت مى‏كردند) فتزّوج أمرأة بمكّة و كان كثير المال فخدعته المرأة حتّى أدخلته صندوقاً لها ثم بعثت إلى الحمّالين فحملوه إلى باب الصفا ثم قالوا: يا أبان هذا باب الصفا و إنّا نريد أن ننادى عليك هذا أبان بن تغلب أراد أن يفجر بإمرأة فافتدى نفسه بعشرة آلاف درهم فبلغ ذلك أبا عبد اللَّه عليه السلام فقال لهم: وهبوها لى فى الحرمين».
[12] . مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏19، ص، 83.

[13] . باب 1 از ابواب متعه، وسائل الشیعة.


[14] . باب 2 از ابواب متعه.


[15] . باب 3 از ابواب متعه.


[16] . باب 5 از ابواب متعه.


[17] . با طرف مختلفی نقل شده اند؛ اما به حد تواتر نمی رسند.


[18] . ح 1 باب 5 ح 2 باب 5.


[19] . کتاب النکاح،‌مکارم شیرازی، ج5، ص29.

حضرت آیت الله مکارم شیرازی در کتب النکاح ج 5 ص 27 بیان داشته اند:

عن على بن يقطين قال: سألت أبا الحسن عليه السلام عن المتعة فقال:
ما أنت و ذاك قد أغناك اللّه عنها‌
(تو از آن بى‌نيازى)
فقلت: انّما أردت أن أعملها فقال: هى فى كتاب على «1»‌
عليه السلام‌
فقلت: نزيدها و نزداد‌
(براى ازدياد نسل زياد متعه مى‌كنيم تا جمعيّت ما زياد شود)؟
قال: و هل يطيبه الّا ذاك‌
(متعه پاكيزه مى‌شود به خاطر اين هدف، كه همان ازدياد نسل است). «2»‌
در اين روايت امام با صراحت على بن يقطين را نهى مى‌كند يعنى مطابق حكمتِ متعه، كسانى مى‌توانند متعه كنند كه دسترسى به نكاح دائم ندارند.
* ... عن الفتح بن يزيد قال سألت أبا الحسن عليه السلام عن المتعة فقال:
هى حلال مباح مطلق لمن لم يغنه اللّه بالتزويج فليستعفف بالمتعة ... «3»‌
* ... عن المفضّل قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السلام يقول فى المتعة:
دعوها أما يستحيى أحدكم أن يرى فى موضع العورة‌
(در لغت به معناى عيب است و به اعضاى تناسلى انسان هم عورة مى‌گويند، چون مستور نساختن آن عيب است و مقصود در اينجا اين است كه در جايى ديده شود كه بودن در آنجا بر او عيب است)
فيحمل ذلك على صالحى إخوانه و أصحابه‌
(ساير صلحاى شيعه را هم متّهم مى‌كنند). «4»‌
اينها نمونه‌اى از احاديث بود كه بيان شد ولى منحصر به آن هم نيست و احاديث متعدّد است و دلالت مى‌كند بر اين كه تشريع اوّليّه براى اين نبوده است كه مردم به صورت گسترده و بى‌حساب در شهوات و هوا و هوسها غرق شوند، بلكه هدف بسيار مقدّس بوده كه همان حفظ كردن افراد نيازمند از آلودگى به گناه است.
شكّى نيست كه حكمت با علّت فرق دارد، به اين بيان كه حكم دائر مدار حكمت نيست ولى دائر مدار علّت است، بنابراين بدون ضرورت هم به حسب عنوان اوّلى متعه جايز است، امّا اساس و پايۀ تشريع آن دفع ضرورتها بوده است، همان گونه كه روايات ائمّه معصومين عليهم السلام شاهد آن است.
متأسفانه از اين مسأله سوء استفاده شده و عدّه‌اى آن را وسيلۀ هوس‌رانى قرار داده‌اند و اين سبب شده كه چهرۀ اين امر مستحبّ و ضرورى، بدنما شده و به يك امر خلاف عرف تبديل شود، به طورى كه هم دشمنان به ما حمله مى‌كنند و نكاح موقّت را مساوى با زنا مى‌دانند و هم در نظر دوستان اين امر ناپسند شده به طورى كه در نظر بعضى از عوام عقد موقّت از زنا هم ناپسندتر است و اين امر سبب شده است كه ما در عصر و زمان خود سراغ عنوان ثانوى برويم و بگوييم عنوان ثانوى ايجاب مى‌كند كه ما اين حكم اسلامى را تحت برنامه قرار دهيم و از انجام بدون برنامۀ آن نهى كنيم.
متعه بايد در دفاتر رسمى ثبت شود و به هنگام ثبت در نظر گرفته شود كه آيا ضرورتى در زندگى شخصى او وجود دارد يا نه؟ اگر داراى ضرورت بود در دفتر ثبت شود و اگر فرزندى هم متولّد شد ثبت شود، پس بايد قيد و شرطهايى قرار داده شود تا چهرۀ نامطلوب، هرج‌ومرج‌دار و بدنام آن به يك چهرۀ خوشنام و صحيح تبديل شود، و ثابت كردن اين ضرورتها هم كار مشكلى نيست.

پی نوشت:
(1) كتابى مشتمل بر احكام كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله آن را انشا فرموده و حضرت على عليه السلام آن را نوشت و اكنون در خدمت حضرت ولى عصر (عج) است.
(2) وسائل الشیعه ح 1، باب 5 از ابواب متعه.
(3) همان ، ح 2 باب 5، از ابواب متعه.
(4) همان ، ح 3، باب 5 از ابواب متعه.

موضوع قفل شده است