جمع بندی ازدواج سفید، علت های گرایش به آن و پیامدهای این نوع ازدواج

تب‌های اولیه

135 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با سلام و احترام

Reza-D;956975 نوشت:
حالا:

1 - می‌بینید که اگر دو نفر تعهدات خواسته شده در شرع اسلام را نمی‌پذیرند ، به این معنا نیست که کلاً بی تعهد هستند

2 - مرد مهریه زن را متعهد نشده و زن اجازه ازدواج مجدد مرد را ، که عملاً 80 درصد ازدواج‌های اسلامی همینطورند اما کسی نمیگوید این ازدواج‌ها باطلند!

3 - دو تعهد به هم داده اند "درآمد هم را با هم خرج کردن" و "تقسیم کار" ؛ که در احکام اسلامی نیست اما در اخلاق اسلامی هست و بسیار هم پسندیده است

4 - از نظر مدت نیز اختلاف چندانی با ازدواج اسلامی ندارد

5 - در ازدواج بالا سه تفاوت با ازدواج اسلامی وجود دارد: عدم تعیین مهریه ، عدم اجازه برای ازدواج مجدد مرد ، و خوانده نشدن خطبه عقد

من کلا نمیگم بی تهعد هستند
حتی در روابط دوستانه هم یه سری توقعات و تعهدات مطرح میشه

مثلا شما از رفیق نزدیکتون توقع دارید یه زمان هایی حال و احوالی ازتون بپرسه و سلامی بده
و . .

اسلام روی پایداری تعهدات بیشتر زوم کرده => برای همین قوانینی مثل مهریه و . . . لحاظ میشوند تا شاهد نباشیم که بر اثر
موارد جزئی یا حل شدنی کانون خانواده بهم بریزد

مگر در مواقع خیلی بحرانی و ناممکن بحث طلاق رو مطرح کرده

اگر در مورد مزایای این تفکر و پایداری خانواده صحبت کنیم یه بحث جداگانه هست

Reza-D;956975 نوشت:
جدای از بحث یک خط خطبهء عربی
بفرمائید چرا خانمها نگران تعیین نشدن مهریه هستند؟ از فردای طلاق می‌ترسند ، درست است؟
چرا آقایان از عدم اجازه برای ازدواج مجدد نگران می‌شوند؟ از فردایی که کافی ارضا نشدند نگرانند ، درست است؟
آیا اینها بیشتر نشان دهندهء عدم اعتماد به هم در ازدواج سفید است یا در ازدواج اسلامی؟

من به نظرم این زمانی پیش میاید که شناخت در ازدواج کم باشد
مثلا فردی خیابان دختری رو ببینه و پسند کنه ==> وقتی شناخت کم باشه احتمال گسستن هست و برای همین رابطه به قانون بازی سوق پیدا میکنه
میگیم اقا مهریه رو با بگیر تا فردا مرد نتونه به راحتی طلاق بده !
________

اگر در ازدواج اسلامی ما تمام موارد رو به درستی انجام دهیم اعتماد هم بیشتر میشود
انتخاب درست و از روی شناخت
منطقی فکر کردن
___

وقتی به گفته شما اقای الف و خانم ب که ازدواج سیاه کرده اند و گفته اند که تا زمانی که تفاهم داریم هستیم
هیچ عقدنامه و فلانی هم امضا نشده

اقای الف یکی رو توی مهمونی میبینه و میپسنده => به راحتی با خانم ب به هم میزنه و بهانه گیری میکنه

اسلام میگه که اقای الف تو ازدواج کردی و نباید بیرون چشم چرانی کنی
چون غریزه جنسی شوخی بردار نیست

حالا شما میگید در ازدواج سیاه تعهدات در چه حدی هست و دو طرف تا چه حد میتونن بر هم اعتماد کنند؟
تکلیف بچه ها چه میشود؟
فرضا یک سال زندگی و یک بچه و عدم تفاهم در سال 3

Reza-D;956975 نوشت:
ابوالفضل عزیز ، آنها با هم هستند!
مشکل اینجاست که ما و خیلی دیگر از کاربران برای نقد ازدواج سفید از ابتدا آن را اشتباه فرض گرفته اید که این شیوه صحیح نقد نیست
وقتی میگوئید "قرار نیست با هم باشند" در واقع دارید میگوئید "قرار نیست ازدواج اسلامی داشته باشند"
در حالیکه آنها همین با هم بودن را ازدواج تعریف می‌کنند برادر و ازدواج مورد قبول آنهاست

خب شما میفرمایید که در ازدواج سیاه و سفید از اول قرار میگذارند که تا اخر با هم باشند ؟

در ازدواج دائم اسلامی پایداری مطرح هست
دو نفر با تحقیقات و شناخت و بررسی و اینکه باب میل هم هستند یا نه
می توانند با هم در زندگی کنار بیانند
اختلافات سلیقه ای و اخلاقی حداقل
و پارامترهای دیگه
زندگی رو شروع می کنند
همانطور که از اسمش پیداست با کلمه دائم پی ریزی میشود

این برای این هست که محکم بودن بنای خانواده در اسلام مهم هست

Reza-D;956978 نوشت:
و این اصلاً خوب نیست. قبول
اما بفرمائید در ازدواج اسلامی چگونه است؟ اگر "این" نشد باید چه کرد؟ دیگر نباید رفت طرف "آن یکی"؟

ازدواج اسلامی اینگونه هست :

منطقی ازدواج کن
تحقیق کن
طرف مقابلت رو با عقل بشناس

در سنی ازدواج کن و انتخاب کن که فردا نگی من این رو نمی خواستم !

و کلی مسائل دیگر

اینجا دیگر زندگیت پایدار و شیرین میشود

زندگی که درست کردی به راحتی خراب نمی کنی
با مسائل جزئی همدیگرو رها نمی کنی

در مواقع خیلی حادتر هم راه حل طلاق مطرح شده هست

___________________

Reza-D;956978 نوشت:
حرف من هم این است که ازدواج سفید از برخی جهات بسیار بیشتر شبیه به ازدواج اسلامی است تا ازدواج‌های ما!!!

مثل این هست که :

جاده اصلی با ریزش کوه صعب العبور شده و برخی ها اجبارا از راه خاکی و جنگلی میروند !
درسته شاید مارو راحت به مقصد برسونه و لذت بخش باشه
ولی هیچ موقع نمی تونه مثل جاده اصلی امن و مطمئن باشه

________________

سلام

چرا باید بذاریم تا جامعه به همچین تهدید هایی دچار بشه و بعد منفعل فقط دربارش صحبت کنیم؟؟؟

[=century gothic]زمين، يعني دل و ذهن افراد «ثابت» است، اما متغير در اينجا، شخص «ولي» است. آنچه در روش اقدام در صحنه حائز اهميت است مساله ي «قاعده يا قواعد» اقدام از سوي ولي است. در تنظيم نسبت ميان «زمين» اقدام، با «قواعد» اقدام، چهار حالت پديد مي آيد:

1. بهترين حالت: اقدام در زمين دشمن، با قواعد خودي.
2. حالت خوب: اقدام در زمين خود، با قواعد خودي.
3. حالت بد: اقدام در زمين دشمن، با قواعد دشمن.
4. بدترين حالت: اقدام در زمين خود، با قواعد دشمن.

اقدام در حالت يکم و دوم را در علوم استراتژيک «اقدام فعال» يا کنش نامتقارن مي نامند. و اقدام در حالت سوم و چهارم را «اقدام منفعل» يا کنش متقارن مي شناسند.
دکترين اقدام فعال يا اقدام نامتقارن در مباحث امنيت ملي، به اقدام ضربه ي اول معروف است، يعني تعريف زمين و قواعد بازي از سوي خود. هم چنين، دکترين اقدام منفعل يا اقدام متقارن، به اقدام ضربه ي دوم شناخته مي شود، يعني تعريف زمين و قواعد بازي، از سوي دشمن.
جنگ نرم، سياست نرم، قدرت نرم، و... به گونه اي انحصاري، عمدتاً ناظر به دکترين اقدام نامتقارن هستند.

[=book antiqua]اگر پيامبر(ص) مي خواست با اصل «اين هماني» اسلام را معرفي کند، بايد مي گفت که بت هايي چون لات و عزي همان الله هستند يا الله همان لات و عزي است! اما ايشان فرمودند «لااله الا الله». شعار اسلام، ابتدا نفي بت ها و اله ها است. يک مسلمان موحد، در هميشه ي زندگي خود، همواره از اين شعار استفاده مي کند.

zahra*;957030 نوشت:
وگرنه چیزهایی که شما اینجا گفتید که هر کسی جای خودش رو بگیره واضحه و اصلا نیازی به تاپیک زدن نبوده. هر کسی باید با توجه به علاقه مندی هاش سر جای خودش باشه و یک خانم ممکنه علاقه داشته باشه خلبان هواپیما بشه و نه یک خیاط.

باسلام و یک خانم علاقه داشته باشه ازدواج سفید بکنه8->:-$;)

Reza-D;956980 نوشت:
نمی‌شود با قاطعیت اسم بی بند و باری روی آن گذاشت
اگر منظور از بی بند و باری رعایت نکردن چهارچوب‌های اخلاقی و تعهدات دوطرفه باشد ، بله بی بند و باری است
اما مشکل اینجاست که بی بند و باری را به عواملی بیرونی مثل "خوانده نشدن خطبه ، عرف اجتماع و....." اطلاق می‌کنیم!
\

سلام
بند و بار در واقع اشاره به حدود و حصار و قیدِ معین دارد، کسیکه از حدود احکام شرعی (خوانده نشدن خطبه)، عرف، اجتماع و... خارج می شود در حقیقت بدون قید و بدون در نظر گرفتن حدود تعریف شده وارد عرصه جدید می شود که عنوان بی بند و بار و یا باری به هرجهت حرکت کردن را دارد.

و از نظر جامعه شناسی هم تخطی از ارزش های حاکم بر جامعه ناهنجار محسوب می شوند.

اولین ویژگی در این ازدواج، نداشتن حیاست که دو نفر بیگانه یا نامحرم، برای مدتی در زیر یک سقف می روند و ممکن است فرزند نیز بیاورند، و این امکان نیز هست که بعد از مدتی یکدیگر را ترک هم کنند، که همین امر از طرف جامعه و دیگران سرزنش را به همراه خواهد داشت لذا تبعات این ازدواج منفی خواهد شد. (با توجه به جامعه خودمان درحال بررسی هستیم)

لذا هرچند در ازدواج رسمی شرعا و عرفا و قانونا ازدواج ثبت می شود و ممکن است در مراحل بعدی بعضی احکام دیگر مورد غفلت باشد مثل عدم تمکین زن، نپرداختن نفقه در حد شان و شئونات زن توسط مرد و... ولی قبحش قابل مقایسه با آن نوع نیست. (البته باید باشد)

Reza-D;956980 نوشت:
حقوقیش را قبول دارم اما ممنون می‌شوم توضیح بفرمائید بر چه اساسی میفرمائید تعهد عاطفی نیست

اساس این ازدواج بر عدم تعهدات متعارف (بیرونی و بعضا درونی) است، خب تعهد عاطفی هم جزئی از آن می شود و با این تفاوت که خودتان بر تاثیر عاطفه در زندگی واقفید که کافیست کمی بلنگد... به نظر می رسد اساسش امیال باشد نه عاطفه (نظر شخصی )

بنظر من این موج ازدواج در ایران، بیشتر برای ساختار شکنی و خلاف موج حرکت کردن است، شکستن ساختار احکام دین، عرف دست و پاگیر جامعه، و جلوگیری از ناکامی غریزی و امیال، به هر دلیلی که باشد تبعات منفی خود را خواهد داشت که متولیان هر بخش باید با سرعت نور در روشهای اجرایی و آموزشی خود بازنگری داشته باشند و با آسیب شناسی وارد آسیب زدایی شوند و از گسترش آن جلوگیری کنند.

Reza-D;956980 نوشت:
اولاً بارها در این تاپیک عنوان شد که یکی از دلایل روی آوردن به ازدواج سفید ، عدم اعتماد به طرف مقابل است
در حالیکه می‌بینیم در ازدواج رسمی است که طرفین از یکدیگر امضا می‌گیرند

ثانیاً در ازدواج رسمی/دینی ، وزنهء تعهد حقوقی بسیار بسیار سنگین‌تر است
همان گونه که خود اشاره فرمودید که:

در ازدواج سفید عدم اعتماد به طرف مقابل و خود وجود دارد... من خودم هم اگر نخواستم می توانم بروم و یا باید بروی ...

Reza-D;956980 نوشت:
به عبارتی اینکه کسی تن به ازدواج رسمی می‌دهد لزوماً نشانه این نیست که آدم متعهدی است (آنطور که در این تاپیک گفته می‌شود)
بلکه ما گزینه دیگری نداریم که اگر داشتیم ، خیلی‌ها از گزینه های دیگر استفاده می‌کردند و نه از ازدواج رسمی
نمونه اش دوستی‌های دختر و پسر ، ازدواج سفید و......

تایید میکنم، در یک گزینه پیش رو هم اغلب پیش آگاهی کافی وجود ندارد، تا رضایت کافی زندگی باشد. متاسفانه...

Reza-D;956982 نوشت:
میگویند اما همه‌شان هم تعیین می‌کنند و بعضاً هم به مقدار قابل توجه
نگران نبودن از حقی که دیگری قرار است پرداخت کند که کار بزرگی نیست
آیا خانمها حاضرند حق 4 همسری را برای آقایان به رسمیت بشناسند و در دفتر ازدواج نیز ثبت کنند ، بعد بگویند: حالا کی چهارتا زن گرفته کی داده؟

بحث روی مادی بودن خانمها بود، این مثال را زدم، که بگویم خانمها از طریق مادیات مدافع حقوق عاطفی که نمی شود جایی ثبت کرد می باشند.
وارد بحث مهریه نمی شوم چون سوال و شبهه در این زمینه دارم، درست است مهریه ثبت می شود، دختر بعد از اجازه پدرش حق ازدواج را دارد و تنها جایی که میتواند برای خود تصمیم بگیرد تعیین مهریه است! یعنی اسلام به او این اجازه را داده است ، بعد به او توصیه کرد اگر میخواهی خوشبخت شوی میزانش را کم بگیر ! اگر میخواهی مورد رضای خدا باشی ببخش ! بعد فلسفه اش را پشتوانه مالی می گویند...:-??

اگر تعدد زوجات ثبت شود، توصیه ای که به آقایان شده است قابل اندازه گیری می باشد؟ عدالت را می گویم، چه کسی می تواند بگوید عدالت دارد یا نه؟ خداوند فرمودند اگر میتوانید عدالت را رعایت کنید، بعد هم می فرمایند که نمی توانید... ولی مفسران این اگر چه کسی است؟ در این "اگر" میتوان ابهام و ایهام وارد کرد یا در "اگر" مهریه ...وارد بحثش نمی شویم ریحانه النبی میاد برا حذفhappy

Reza-D;956982 نوشت:
اما فقط سود و زیان عاطفی هم نیست

منظور تمرکز بر یک مسئله جایز نیست همه چیز مورد نظر است، مالی و عاطفی و حیثیتی و ... سنگینی و سبکی وزنه هر کدام با توجه به عوامل مختلف و تفاوت های فردی متغیر است.

Reza-D;956982 نوشت:
سوء تفاهم نشود ولی باور شنیدن چنین حرفی از یک خانم برایم بسیار دشوار است

با توجه به تجربیاتی که مشاورین محترم دارند مراحل سوگ را بعد از شکست عاطفی چه قبل از ازدواج و چه بعد از ازدواج برای خانمها و آقایون، وجو دارد و هر دو نفر در گیر خواهند شد، اگر تبعات اجتماعی آن برای زنان بیشتر است به دیدگاه فرهنگی بر می گردد که از بیرون به او تحمیل می شود در غیر این صورت راجع به همان مسئله خاص(جدایی یا شکست) که یک بحران روحی و درونی است هر دو نفر مشترک می باشند.@};-

یکی دیگه.;957037 نوشت:
اول باید بگویید شما ازدواج را چیزی میدانید که حتما درش عشق باشد یا خیر؟

تعریف شخصی من از ازدواج همین است ، اما تعریف متعارف از ازدواج خیر

یکی دیگه.;957037 نوشت:
وقتی در ازدواج سفید میگویند تا وقتی تفاهم داشتیم کنار هم میمانیم ،یعنی عاشق نیستیم

اول اینکه عشق به معنای تعطیل کردن عقل نیست!
جملهء:
"تا وقتی تفاهم داشتیم کنار هم می‌مانیم" عاقلانه‌ترین جمله ای هست که می‌توان در ازدواج گفت
اتفاقاً این نکته در ازدواج اسلامی نه در زمان ازدواج ، که از پایه و اساس وجود دارد
و آنچه وجود دارد نیازی به طرح کردن ندارد

ثانیاً عاشق بودن و نبودن بصورت 0 و 1 نیست که بگوئیم یا باید دو طرف لیلی و مجنون باشند یا دیگر نمی‌شود گفت عاشق هستند
عرض من این بود که در ازدواج رسمی ، وزنهء حقوق طرفین بیشتر سنگینی می‌کند و جوان احساس می‌کند عشق در آن کمرنگ است
پس در جای دیگری به جستجوی این عشق می‌گردند

ثالثاً بنده نگفتم تنها و تنها دلیل این نوع ازدواج ، فقط این است که در آن عشق هست و در ازدواج رسمی نیست!
خواهشاً وقتی نظر بنده را پاسخ می‌فرمائید ، تمامش را ببینید

(نقل از پست 92):
Reza-D;957016 نوشت:
بله ، یکی از دلایلی که باعث میشود جوانان و حتی خانمها به این نوع ازدواج روی بیاورند این است که دنبال عشق میگردند
اما با کمال تاسف در ازدواج رسمی پیدایش نمی‌کنند. از بس که می‌شنوند حق و حقوق ، حق و حقوق ، حق و حقوق

و باز حرف قبلیم را تکرار می‌کنم که ازدواج سفید در بخش‌هایی از خصوصیاتش ، بسیار بیشتر شبیه به ازدواج اسلامی است تا ازدواج‌های ما
منتهی ما فکر میکنیم چون چهارتا بزرگتر دورمان جمع میشوند ، عاقد خطبه می‌خواند ، دو نفر قند می‌سابند ، و چندتا برگه را امضا می‌کنیم
پس داریم اسلامی ازدواج می‌کنیم

یکی دیگه.;957037 نوشت:
بچه ای که در این ازدواج متولد میشود تکلیفش چیست؟

با این بخش صد در صد موافقم و می‌توان گفت بزرگترین ایراد ازدواج سفید همین است
البته اگر دو طرف قصد داشته باشند بچه دار شوند

یکی دیگه.;957037 نوشت:
در ازدواج سفید میگویند تا وقتی تفاهم داشتیم کنار هم میمانیم
به صورت پیش فرض بگویند من ممکن است فردا حس کنم با دیگری خوشبخت تر از اکنونم

فکر می‌کنم شما نیز مانند بیشتر افراد ، همان یکی دو مصاحبه ای را خواندید که در 99 درصد سایت ها از ازدواج سفید وجود دارد
استاد امین در ابتدا گفتند که باید ازدواج سفید را به درستی تعریف کنیم تا بدانیم چه چیزی را نقد می‌کنیم
حرف درستی هم زدند ، اما مباحث زیاد شد و من فراموش کردم به ایشان پاسخ بدهم. حال صحبت شما به من یادآوری کرد

بزرگوار ، اسلام یک تعریف مشخص دارد ، اما هر مسلمانی لزوماً دارای آن تعاریف نیست
به همین شکل ، اینکه ما بیائیم تعریفی از ازدواج سفید ارائه کنیم و بعد بگوئیم تمام کسانی که ازدواج سفید می‌کنند شامل این تعریف می‌شوند
شاید روی کاغذ صحیح باشد ، اما منطبق با واقعیت نیست

اینکه در ازدواجی غیر دینی

(هم‌باشی ، ازدواج سفید ، ازدواج غیرشرعی یا هر اسم دیگری که رویش بگذاریم) دو نفر میگویند تا وقت معین با هم هستیم
حتماً منظورشان این نیست که تا وقتی یکی بهتر از تو پیدا کنم! البته قبول دارم عده ای این را می‌گویند اما همه چنین هدفی ندارند
حتی گاهی این جمله را بخاطر طرف مقابل می‌گویند. یعنی چون آسایش طرف را می‌خواهند میگویند اگر دیدی با من خوشبخت نیستی ، جلوی رفتنت را نمی‌گیرم

نمی‌گویم درست است ، بلکه تعریفی غلط و اشتباه از عشق است. منتهی می‌خواهم شما تمام حالات را در نظر بگیرید

ابوالفضل;957048 نوشت:
سلام

سلام برادر
حرفهای شما بسیار خوب بود
نقدی ندارم. موافقم گل

Reza-D;957072 نوشت:
با این بخش صد در صد موافقم و می‌توان گفت بزرگترین ایراد ازدواج سفید همین است
البته اگر دو طرف قصد داشته باشند بچه دار شوند

هر نوع ازدواجی که ثبت نشده باشد (شرعی و غیر شرعی) در این مورد با مشکل مواجه است.
در حال حاضر در جامعه ایران هم مشکل بچه در ازدواج های موقت حل نشده است.

بخصوص برای مردانی که متاهل هستند و ازدواج دومشان بصورت موقت و مخفی است، در صورت بچه دار شدن یا باید سقط کنند یا باید ازدواجشان را علنی کنند که پیامدهای منفی خاص خود را دارد.
در هر صورت بعنوان معضل برای این افراد است.

ریحــانه الــنبی;957070 نوشت:
کسیکه از حدود احکام شرعی (خوانده نشدن خطبه)، عرف، اجتماع و... خارج می شود
در حقیقت بدون قید و بدون در نظر گرفتن حدود تعریف شده وارد عرصه جدید می شود که عنوان بی بند و بار و یا باری به هرجهت حرکت کردن را دارد

بلاتشبیه می‌گویم
یکی از کسانی که خلاف عرف و اجتماع زمانش عمل کرد و خیلی از حدود و تابوها را شکست ، حضرت محمد مصطفی(ص) بود
شکستن عرف صحیح را بنده هم بی بند و باری می‌دانم. اما شکستن عرف غلط را عین شجاعت و نهایت عقل می‌دانم
برخی اعمالی که در ازدواج سفید انجام میشود و خلاف عرف است ، از نظر من شجاعت و عقلانیت است. اما روش انجامش ایراد دارد

ریحــانه الــنبی;957070 نوشت:
اولین ویژگی در این ازدواج، نداشتن حیاست که دو نفر بیگانه یا نامحرم، برای مدتی در زیر یک سقف می روند

این را در خصوصی عرض خواهم کرد

ریحــانه الــنبی;957070 نوشت:
بنظر من این موج ازدواج در ایران، بیشتر برای ساختار شکنی و خلاف موج حرکت کردن است، شکستن ساختار احکام دین، عرف دست و پاگیر جامعه، و جلوگیری از ناکامی غریزی و امیال
یکی از مشکلات زندگی من عدم توانایی در خلاصه‌گویی است happy
تمام آنچه در چندین صفحه سعی داشتم بگویم ، شما در یک خط گفتید

حرف من هم این است که بجای آنکه اسم این نوع ازدواج را از سفید به سیاه تغییر بدهیم!
بهتر است ریشه یابی کنیم ، دلایل رخ دادنش را بفهمیم و حتی از بخش‌های صحیح آن الگو برداری کنیم

در ازدواج سفید ، توقعات پایین است. خب یادبگیریم و توقعات را پایین بیاوریم
در ازدواج سفید زن کلفت نیست! خب مردها یاد بگیرند و در حد معقول ، به زنها آزادی عمل بدهند
در ازدواج سفید سه هزار نفر نظر نمی‌دهند! برای این یکی راه حلی در ازدواج رسمی نمی‌شناسم happy

در کل حرفم این است که وقتی حرکتی خلاف جریان آب انجام می‌شود ، بلافاصله تمام حق را به جامعه ندهیم و تمام گناه را هم بر گردن آن شناگر نیندازیم
در ازدواج سفید ، جای پای خیلی از اشتباهات ما نمایان است. از متولیان بگیرید تا مردم

سخن کسی که عکس ایشان آواتار بنده است:

اگر می‌خواهیم جوانان به سمت حرام نروند ، شرایط را برای انجام جایگزین حلالش فراهم کنید

ریحــانه الــنبی;957070 نوشت:
فلسفه اش را پشتوانه مالی می گویند

به هیچ وجه فلسفه مهریه این نیست
(به قول دوست خوبم "مسعود فری‌من" ، یکی از دلایلی که ماها نمی‌توانیم احکام اسلامی را قبول کنیم ، این است که تعریف غلطی از آنها ارائه شده است)

ریحــانه الــنبی;957070 نوشت:
با توجه به تجربیاتی که مشاورین محترم دارند مراحل سوگ را بعد از شکست عاطفی چه قبل از ازدواج و چه بعد از ازدواج برای خانمها و آقایون، وجو دارد و هر دو نفر در گیر خواهند شد
و یک نکته که اغلب به آن توجه نداریم اینکه نه تمام مردها کپی برابر اصل هم هستند و نه تمام زنها
متاسفانه این یک ایراد اساسی است که در بیشتر صحبت‌هایمان (حتی کارشناسان و اساتید مطرح) گروه‌ها را جمع می‌بندیم
یعنی به تفاوت مردها با زنها توجه داریم ، اما به تفاوت هر زن با زن دیگر یا هر مرد با مرد دیگر معمولاً بی‌توجه هستیم
چه بسا در برهم خوردن یک زندگی مردی بیشتر از یک زن آسیب روحی ببیند و زنی اصلاً برایش مهم نباشد
و یا بالعکس

Reza-D;957072 نوشت:
جملهء: "تا وقتی تفاهم داشتیم کنار هم می‌مانیم" عاقلانه‌ترین جمله ای هست که می‌توان در ازدواج گفت
اتفاقاً این نکته در ازدواج اسلامی نه در زمان ازدواج ، که از پایه و اساس وجود دارد و آنچه وجود دارد نیازی به طرح کردن ندارد

نه این عاقلانه ترین جمله نیست. این خودخواهانه ترین جمله است.یکی از تاثیراتی که از ازدواج انتظار میرود تکامل روحی است.اینکه دو نفر با وجود تفاوت در کنار هم به خوبی زندگی کنند.بخاطر طرف مقابل از خواسته هاشوت تا حدودی بگذرند.و بتوانند با وجود تمایلات و روحیات مخالفی که دو جنس دارند،با هم به سر ببرند.
پایه ازدواج اسلامی هم این نیست که اگر این بود طلاق منفور نمیشد نزد خداوند.

Reza-D;957072 نوشت:
با این بخش صد در صد موافقم و می‌توان گفت بزرگترین ایراد ازدواج سفید همین است
البته اگر دو طرف قصد داشته باشند بچه دار شوند

وقتی عده ای سعی دارند نوعی از ازدواج را برتر از نوع دیگر در جامعه نشان دهند و موجی راه بیندازند بر این اساس،باید اینقدری اندیشیده باشند که این نوع ازدواجشان بخش بزرگی از فلسفه ازدواج راا مخدوش میکند.یا در اساس این ازدواج کلا بنا بر فرزند آوری نیست که ادامه نسل بشر را تهدید میکندو غلط فاحش است.یا بنای فرزند آوری هست همان طور که در غرب میبینیم و لیکن کانون خانواده را برای پرورش طفل لازم نمی دانند که غلط فاحش است باز.
Reza-D;957072 نوشت:
حتماً منظورشان این نیست که تا وقتی یکی بهتر از تو پیدا کنم! البته قبول دارم عده ای این را می‌گویند اما همه چنین هدفی ندارند

پس اساسا هدفشان از ثبت نکردن این ازدواج چیست؟در غرب که نه مهریه هست نه حق طلاق..پس وقتی ثبت نمیکنند یعنی من هنوز مرددم که واقعا میخواهم با تو زندگی کنم یا نه.حالا اشکال ندارد فعلا هستیم تا ببینیم خدا چه میخواهد.
Reza-D;957079 نوشت:
در کل حرفم این است که وقتی حرکتی خلاف جریان آب انجام می‌شود ، بلافاصله تمام حق را به جامعه ندهیم و تمام گناه را هم بر گردن آن شناگر نیندازیم
در ازدواج سفید ، جای پای خیلی از اشتباهات ما نمایان است. از متولیان بگیرید تا مردم

ببینید اگر واقعا اینطوری است و شرایط طوری بوده است که عده ای را وادار کرده است که به این ازدواج رویایی روی بیاورند،و اگر این عده توان این را دارند که با این نوع ازدواج اعتراض خود را به نمایش بگذارند و از روش خود دفاع کنند،چطور توان این را ندارند که همان ازدواج معقول و رسمی را بدون زوائد انجام دهند.چطور میتوانند چنین تابوی بزرگی را انجام دهند اما نمی توانند عروسی مجلل و مهریه نجومی و غیره و غیره را زیر بار نروند.

یکی دیگه.;957109 نوشت:
نه این عاقلانه ترین جمله نیست. این خودخواهانه ترین جمله است.یکی از تاثیراتی که از ازدواج انتظار میرود تکامل روحی است.اینکه دو نفر با وجود تفاوت در کنار هم به خوبی زندگی کنند.بخاطر طرف مقابل از خواسته هاشوت تا حدودی بگذرند.و بتوانند با وجود تمایلات و روحیات مخالفی که دو جنس دارند،با هم به سر ببرند.

باسلام

مطمئنا یه بخشی از این نوع زندگی کردن ها اینه که افراد ظرفیت تحمل سختی رو ندارند میخواهد انقدر آزاد باشد که وقتی خسته شد بگذار و برود

اللیل والنهار;957057 نوشت:
باسلام و یک خانم علاقه داشته باشه ازدواج سفید بکنه

به هم ربطشون ندید.

کلا بی تعهدی خیلی زیاد شده

[="Tahoma"][="Navy"]سلام
بی شک رواج روابط جنسی آزاد نتیجه حاکمیت نوع نگاه خاصی به انسان است که اورا بالاتر از یک حیوان آزاد نمی بیند. اگر نگاه به انسان تغییر کند این مساله هم تغییر خواهد کرد.
آنچه که باعث تاسف است این است که در کشورهایی مانند ایران بخاطر دور بودن مبانی این سبک زندگی از فکر و اندیشه شرقی معمولا اصلا مطرح نمیشه بلکه تنها نتایج اون تبلیغ و ترویج میشه.
شاید کمتر کسی در ایران به این مساله باور داشته باشه که انسان صرفا یک حیوان است که سرش اتفاق و تهش نابودی است. او میان یک آغاز و پایان محدود است که فرصت دارد حداکثر لذت را از آن ببرد. این همان مبانی مصرح بی بندوباری های جنسی غرب است. اما به جوان ایرانی ما می گویند از زندگی ات لذت ببر همین و بس.
البته وقتی یک ملتی بر مبنای تفکر لذت جویی و رفاه طلبی صرف در حیات و زندگی تربیت شود اگر آخرتی هم قبول داشته باشد باز تربیت ناصحیح کار خودش را می کند.
یا علیم
[/]

یکی دیگه.;957109 نوشت:
نه این عاقلانه ترین جمله نیست. این خودخواهانه ترین جمله است.یکی از تاثیراتی که از ازدواج انتظار میرود تکامل روحی است.اینکه دو نفر با وجود تفاوت در کنار هم به خوبی زندگی کنند.بخاطر طرف مقابل از خواسته هاشوت تا حدودی بگذرند.و بتوانند با وجود تمایلات و روحیات مخالفی که دو جنس دارند،با هم به سر ببرند. پایه ازدواج اسلامی هم این نیست که اگر این بود طلاق منفور نمیشد نزد خداوند

بله کاملاً درست است ، اما چقدر؟ تا چه حد؟
اگر از این دید نگاه کنیم که تا مشکلی پیش آمد از هم جدا شویم ، جمله ای خودخواهانه است
اما اگر از این دید نگاه کنیم که قرار نیست به قیمت از دست دادن تمام آرزوها و تمایلاتمان و به قیمت قربانی شدنمان پای دیگری بمانیم ، آن وقت جمله ای عاقلانه است

باز هم تاکید می‌کنم صحبت‌های بنده را کلی نگاه کنید. به قول ستاد حامی ، خوشه ای ببینید ، نه حبه ای happy
من همان ابتدا هر دو روش افراط و تفریط را نقد کردم. پست شماره 4 را مطالعه بفرمائید: لینک

یکی دیگه.;957109 نوشت:
وقتی عده ای سعی دارند نوعی از ازدواج را برتر از نوع دیگر در جامعه نشان دهند و موجی راه بیندازند

چرا اینقدر سعی می‌کنید خط کشی کنید؟!
بله بدون شک پشت پرده اینگونه سبک‌های زندگی که در ایران رواج پیدا می‌کنند ، هدفی نهفته است به منظور دورساختن ما از ریشه‌های دینی و اعتقادیمان. این را من هم می‌دانم
اما اینکه تمام این جوانان را موجی معرفی کنیم که سعی در جدال با ما را دارند ، همان دستاوردی را در پی خواهد داشت که در این 38 سال پس از انقلاب شاهدش هستیم
به نظر من خیلی از کسانی که دست به ازدواج سفید ، دوستی یا امثال اینها می‌زنند ، نه جاسوس دشمن هستند و نه قصد ریشه کن کردن نسل بشر را دارند!

یکی دیگه.;957109 نوشت:
این نوع ازدواجشان بخش بزرگی از فلسفه ازدواج راا مخدوش میکند

این یکی از ایرادهای بزرگ این نوع ازدواج است که می‌شود با همین دلیل و دلایلی مانند آن ، ناصحیح بودن این ازدواج را برای جوانان توضیح داد
حتی خدا هم وقتی می‌خواهد شراب را حرام کند ، به فوائد آن نیز اشاره می‌کند و سپس با تبیین بدی‌هایش ، دلیل حرام بودنش را اعلام می‌کند

آیه ۲۱۹ سوره بقره: یَسَْلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَکْبرَُ مِن نَّفْعِهِمَا وَ …

تو را از شراب و قمار می‌‏پرسند. بگو: در آن دو ، گناهى بزرگ و سودهایى است براى مردم. و گناهشان از سودشان بیشتر است


یکی دیگه.;957109 نوشت:
پس اساسا هدفشان از ثبت نکردن این ازدواج چیست؟

بخشی به راحت طلبی برمیگردد و بخشی هم به سختی‌های ازدواج ثبتی. چه گرفتاری های هنگام خواستگاری ، چه هنگام ازدواج

یکی دیگه.;957109 نوشت:
در غرب که نه مهریه هست نه حق طلاق..پس وقتی ثبت نمیکنند یعنی من هنوز مرددم که واقعا میخواهم با تو زندگی کنم یا نه

مقایسه غرب با اختلافات عمیق و ریشه ای که در اعتقادات با ما دارند چندان درست نیست

یکی دیگه.;957109 نوشت:
اگر این عده توان این را دارند که با این نوع ازدواج اعتراض خود را به نمایش بگذارند

من چنین حرفی نزدم! چه کسی گفته آنها قصد نشان دادن اعتراض به ازدواج رسمی را دارند؟!
بنده عرض کردم اینکه جوانان از ازدواج رسمی دلزده شده و به سمت روابط دیگر می‌روند را نباید فقط به فاسد بودن آنها ربط داد
بلکه باید دید ازدواجی که اکنون در جامعهء ما انجام می‌شود چه نقص‌هایی دارد؟ چه خلاء‌هایی دارد؟

لازم نیست آنها بیایند و طومار بنویسند و میتینگ برگذار کنند تا ما بگوئیم اعتراضی در کار است
همین که از عملی رویگردان هستند یعنی قبولش ندارند
حال باید بررسی بشود که این قبول نداشتن معقول است یا خیر
بخش‌های قابل قبول را بپذیریم و اصلاح کنیم و در کنارش آنها را از خطر بخش‌های غیرقابل پذیرش هشدار دهیم

مشکل اینجاست که مانند بسیاری از موارد دیگر که درمورد جوانان مطرح است ، عمل بزرگترها و متولیان بیشتر سلبی است تا ایجابی
نهی از منکر باید همراه با امر به معروف باشد. نه نهی خالی

یکی دیگه.;957109 نوشت:
اساسا هدفشان از ثبت نکردن این ازدواج چیست؟
چطور توان این را ندارند که همان ازدواج معقول و رسمی را بدون زوائد انجام دهند

مهمترین دلیلش این است که ازدواج سفید پنهانی است
من اعتقاد دارم بلکه اطمینان دارم که خیلی از دخترها و پسرهایی که رو به روابطی بجز ازدواج میاورند ، شاید خودشان هم بخش‌هایی از این روابط را قبول نداشته باشند
مثلاً همین ازدواج سفید ، خودشان تمایلی به ثبت نشدن ازدواجشان ندارند ، اما از طرفی می‌دانند با طرح ازدواج داستان‌ها شروع میشود

بخشی از همان مصاحبهء معروف که قبلاً اشاره کردم را نقل می‌کنم. البته اکثراً فقط بخش‌هایی که دو طرف از این ازدواج می‌نالند نقل می‌شود
ولی من می‌خواهم برای سخنم از گفتهء خوئ این افراد مؤید بیاورم. بخش‌های مشکی رنگ ادعاهای بنده است و در ذیل آن مصداقش از زبان زوج مورد بحث. بخوانید:

فرار از دشواری‌های ازدواج:
"
تا می‌نشینند، به انگشتشان نگاه می‌کنم. زن که متوجه می‌شود دلیل نگاهم چیست، با خنده می‌گوید «نه، ما حلقه نداریم»
و ادامه می‌دهد: «این سبک زندگی با آنچه همیشه همه جا دیده‌اید تفاوت دارد دیگر، قرار نیست کارهایی را بکنیم که بقیه انجام می‌دهند.
در زندگی ما از رسم و رسوم و خرید‌ها و خرج‌های اضافه خبری نیست.

میل به ثبت شدن ازدواجشان (برعکس چیزی که همه فکر می‌کنند اینها دنبال عیش و نوش هستند):
فکر کنید یک فرم به شما می‌دهند که پر کنید و در آن نوشته متاهل یا مجرد؟
من بار‌ها در این شرایط قرار گرفته‌ام و
از خودم پرسیده‌ام خب، تو کدامی؟ و به نتیجه نرسیده‌ام
شاید به نظر شما ساده بیاید اما
این بد‌ترین حسی بوده که داشته‌ام. اینکه ندانید چه هستید و که هستید

دشواری‌های قانونی و عرفی:
ازدواجمان را ثبت کنیم که چه بشود؟ قوانین دست و پاگیر برای خودمان جور کنیم؟
هزار جور رفت و آمد و خواستگاری و انواع مخالفت‌ها و موافقت‌ها و تشریفات مختلف برای چه؟
همدیگر را انتخاب کردیم و حالا زندگی می‌کنیم دیگر. هروقت هم دیدیم مناسب نیستیم از هم جدا می‌شویم

سخت بودن شرایط شناخت از یکدیگر قبل از ازدواج:
همین آمار طلاق را نگاه کنید که روز به روز بیشتر می‌شود. ما نمی‌خواهیم یکی از این‌ها باشیم
می‌خواهیم اول به شناخت از همدیگر برسیم و بعد اگر دیدیدم همدیگر را برای تمام عمرمان می‌خواهیم آنوقت به این موضوع رسمیت بدهیم
نه اینکه مثل خیلی‌ها ندیده و نشناخته وارد یک رابطه دائمی شویم که در ادامه آن مثل خیلی‌های دیگر
یا از هم جدا شویم یا دلزده شویم اما ((از سر اجبار به زندگیمان ادامه دهیم))

و در نهایت نکته ای که در ابتدای عرایضم عرض کردم که دشوار بودن طلاق ، همیشه یک مزیت نیست. بلکه گاهی به مسائلی مانند خیانت نیز منجر می‌شود:
بدون دردسر دادگاه و طلاق از هم جدا می‌شویم. می‌بینید؟ بنابراین خیانتی هم در کار نیست

یکی دیگه.;957109 نوشت:
چطور میتوانند چنین تابوی بزرگی را انجام دهند اما نمی توانند عروسی مجلل و مهریه نجومی و غیره و غیره را زیر بار نروند

به هیچ وجه نمی‌خواهم بگویم راه حلی که این افراد برای مشکلات بیان شده انتخاب کرده اند درست است
اما همانطور که گفتم اگر به قلب این جوانان رجوع کنیم ، جای پای خطاهای ما کاملاً مشهود و آشکار است

می‌پرسید خب چرا به همین شکل ازدواج رسمی نمی‌کنند؟ بله من هم موافقم که روش صحیحتر همین است
اما به قول جناب "مسعود" ، پشت گود بنشینی و بگویی لنگش کن کار سختی نیست

در ازدواج رسمی 2000 نفر باید برایشان تصمیم بگیرد خواهر گرامی
از پدر و مادر گرفته تا اقدس خانم و آقا اکبر نانوا. از عموی بزرگ که ریش سفید است و کسی نباید روی حرفش حرف بزند تا خاله خان باجی قهرقهرو که به هیچ وجه نباید ناراحت بشود
از دعوای خواهرشوهر و مادرشوهر بگیرید تا سنگ انداختن پدرها تا ریاست خود را به رخ بکشند

پیشنهاد شما این است که جوانان در مقابل این مسائل بایستند. پیشنهاد بدی نیست
اما پیشنهاد من این است که یقهء مقصر اصلی را بگیریم. متولیان ، خانواده‌ها ، بزرگترها و...... و اصلاح را از ریشهء درخت انجام بدهیم
بهترین روش هم مخالفت جدی و قهری با اینگونه رسم و رسومات غلط و خلاف دین
و همچنین تبلیغ صحیح برای ازدواج دینی صحیح (و نه کوبیدن ازدواج‌های دیگر)

چیزی شبیه به این تبلیغ زیبا: لینک

[="Times New Roman"][="Black"]یکی دیگر از عوامل این انحرافات "عدم درک جوانان" هست.

متاسفانه ما در خیلی زمینه ها دچار کج فهمی میشیم.

وقتی پیامبر می فرمایند: به سخن بنگر نه به سخن گو.

همه در تفسیرش میگن: یعنی کار نداشته باش طرف آدم ساده ایه یا فقیره یا پیره یا بچه است و بخاطر اینها حرفشو رد نکن.

دیگه کسی اون روی سکه رو نمیگه که فرمایش پیامبر شامل این روی سکه هم میشه:
آقا کار نداشته باش طرف دکتره، رئیس جمهوره، رئیس مجلسه، مرجع تقلیده یا هر چیز دیگه.
اگر دیدی حرفش منطقی و عقلانی نیست نپذیر. بخاطر میز و نیمکت و جایگاهش چشم بسته حرفهاشو نپذیر.

الانم وقتی میگن: سواره از پیاده خبر نداره، سیر از گرسنه

همه ذهنشون فقط گرسنگی معده رو می بینه.

دیگه کسی به گرسنگی روحی و عاطفی و جنسی طرف فکر نمی کنه و درکش نمی کنه.

اون مسئولی که هرسال میگه : باید اینکار بشود ، باید اونکار بشود.

نمی فهمه وقتی حالت بده یعنی حالت بده. یعنی دلت می خواد با سر بری تو دیوار.

این آدم نمی فهمه نیاز عاطفی و جنسی یعنی چی. چون شب میره پیش زنش و سیره سیره.

در حالی که اگر همین آدم رو دو هفته از خانوادش دور کنی به واشر هم رحم نمی کنه :|[/]

Reza-D;957213 نوشت:
له کاملاً درست است ، اما چقدر؟ تا چه حد؟
اگر از این دید نگاه کنیم که تا مشکلی پیش آمد از هم جدا شویم ، جمله ای خودخواهانه است
اما اگر از این دید نگاه کنیم که قرار نیست به قیمت از دست دادن تمام آرزوها و تمایلاتمان و به قیمت قربانی شدنمان پای دیگری بمانیم ، آن وقت جمله ای عاقلانه است

باز هم تاکید می‌کنم صحبت‌های بنده را کلی نگاه کنید. به قول ستاد حامی ، خوشه ای ببینید ، نه حبه ای
من همان ابتدا هر دو روش افراط و تفریط را نقد کردم. پست شماره 4 را مطالعه بفرمائید: لینک

جناب رضا حس میکنم شما دقیق پست های بنده را نخوندید. بنده کی عرض کردم به قیمت قربانی شدن پای هم بمانیم؟ در نوشتارم عرض کردم تا حدودی.عرض کردم اگر مشکلی پیش آمد راه باز است و ...
پس بنده را محکوم نکنید به خط کشی و افراط و ....

Reza-D;957213 نوشت:
مقایسه غرب با اختلافات عمیق و ریشه ای که در اعتقادات با ما دارند چندان درست نیست

اما اصل این ازدواج از غرب گرفته شده.تقلید از چیزی کاملا ناهماهنگ با فرهنگ ایرانی و اسلامی کار خنده داری است و بوی راه حل نمی دهد.بوی فرار از مشکل از روی به بن بست رسیدن را نمیدهد.فقط بوی تقلید صد در صد کورکورانه و بدون فکر را میدهد.چرا میگویم بدون فکر؟ عرض میکنم
جناب رضا بدون پیش فرض به قضیه نگاه کنید. این جملات مصاحبه را با دقت بخوانید.چه چیزی دستگیرتان میشود؟
اول میگویند ما تشریفات اضافی نداریم.حلقه نداریم و ...قبول میکنیم.
بعد میگویند میخواهیم یک مدت با هم زندگی کینم اگر برای تمام عمر همدیگر را انتخاب کردیم رسمی اش میکنیم.خب وقتی میخواید رسمی کنید چگونه این کار را میکنید؟ حلقه و دردسرهایی که از آن یاد میکردید دیگر وجود ندارد؟ پس نشان میدهد مشکل حلقه و دردسر های دخالت خانواده و تشریفات نبوده است.چون ظاهرا بعد از ان زندگی پنهانی قادر خواهند بود این مشکلات را حل کنند.دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟

Reza-D;957218 نوشت:
هزار جور رفت و آمد و خواستگاری و انواع مخالفت‌ها و موافقت‌ها و تشریفات مختلف برای چه؟
همدیگر را انتخاب کردیم و حالا زندگی می‌کنیم دیگر. هروقت هم دیدیم مناسب نیستیم از هم جدا می‌شویم

جمله ی دیگر این مصاحبه. همان طور که قبلا عرض کردم پیش فرض این رابطه جدا شدن است. این در کلامشان موج میزند.یعنی بیشتر از اینکه دو طرف حس کنند احتمال دارد با هم بمانند ،حس میکنند احتمال دارد جدا شوند.
Reza-D;957218 نوشت:
در نهایت نکته ای که در ابتدای عرایضم عرض کردم که دشوار بودن طلاق ، همیشه یک مزیت نیست. بلکه گاهی به مسائلی مانند خیانت نیز منجر می‌شود:
بدون دردسر دادگاه و طلاق از هم جدا می‌شویم. می‌بینید؟ بنابراین خیانتی هم در کار نیست

طلاق دردسر ندارد. الحمد لله اینها کاملا با هم توافق دارند.مهریه و اینها را هم که ظاهر کلام و ظاهر عملشان نشان میدهد که اعتقادی ندارند. یک جلسه محضر و تمام.
Reza-D;957246 نوشت:
پیشنهاد شما این است که جوانان در مقابل این مسائل بایستند. پیشنهاد بدی نیست
اما پیشنهاد من این است که یقهء مقصر اصلی را بگیریم. متولیان ، خانواده‌ها ، بزرگترها و...... و اصلاح را از ریشهء درخت انجام بدهیم
بهترین روش هم مخالفت جدی و قهری با اینگونه رسم و رسومات غلط و خلاف دین
و همچنین تبلیغ صحیح برای ازدواج دینی صحیح

Reza-D;957246 نوشت:
در ازدواج رسمی 2000 نفر باید برایشان تصمیم بگیرد خواهر گرامی
از پدر و مادر گرفته تا اقدس خانم و آقا اکبر نانوا. از عموی بزرگ که ریش سفید است و کسی نباید روی حرفش حرف بزند تا خاله خان باجی قهرقهرو که به هیچ وجه نباید ناراحت بشود
از دعوای خواهرشوهر و مادرشوهر بگیرید تا سنگ انداختن پدرها تا ریاست خود را به رخ بکشند

در شهرهای بزرگ دیگر این خبرها نیست. حداقل بنده که دور و بر خود ندیده ام. البته به فضای خانواده ها خیلی بستگی دارد.شاید من ندیده ام یا به این شدت ندیده ام. بستگی دارد شما به این دخالت ها چگونه مواجه شوید.اما سوالی که پیش میاید باز این است که کسی که دخالت خانواده تا حدی بیچاره اش کرده که قید ازدواج رسمی را زده،در مقابل پاسخ این سوال که چرا ازدواج نمیکنی چه پاسخی میدهد؟ظاهرا چنین خانواده ای از آنهایی نیستند که به این راحتی دست از سرش بردارند.منظورم این است که کسانی که برای این نوع زندگی چنین دلائلی میاورند،دلیلشان قابل نقض است.دم خروسشان بیرون میزند.
Reza-D;957246 نوشت:
پیشنهاد شما این است که جوانان در مقابل این مسائل بایستند. پیشنهاد بدی نیست
اما پیشنهاد من این است که یقهء مقصر اصلی را بگیریم. متولیان ، خانواده‌ها ، بزرگترها و...... و اصلاح را از ریشهء درخت انجام بدهیم
بهترین روش هم مخالفت جدی و قهری با اینگونه رسم و رسومات غلط و خلاف دین
و همچنین تبلیغ صحیح برای ازدواج دینی صحیح (و نه کوبیدن ازدواج‌های دیگر)

بنده هم کاملا موفق ام که یقه ی مقصر اصلی را بگیریم.اما یقه یمقصر اصلی که با فرار از مشکل گرفته نمیشود. خود دختر و پسر باید عملا این کار را بکنند.تا زمانی که عملا انجام نشود هیچ ریشه اصلاح نمی شود.
اما در مورد کوبیدن باصطلاح ازدواج های دیگرنمی دانم منظورتان از کوبیدن چیست؟ در مورد یک جریان فکر کردن و عیوب واضحش را برشمردن و در کنارش ارائه راه حل درست،اگر کوبیدن است بنده متاسفم که نمیتوانم این کار را نکنم. اینقدر سکوت کرده ایم که اسم چنین افتضاحی را ازدواج گذاشته اند.
به نظر نمی رسد چیز دیگری در این خصوص مبهم مانده باشد. قلبا متاسف میشوم که وقتمان را باید صرف چنین مباحثی بکنیم.

با سلام وعرض ادب

اگه من دیدم غربیهایی که این نوع ازدواج رو انتخاب کردن

نه مشکل مالی دارن ونه خیلی افراد متعهد ی هستن .

خیلی از بازیکنان فوتبال ومدلینگها و خواننده ها

هستن که به همین سبک ازدواج کردن وبعد از دوسه بچه .جشن ازدواجشون رو با هزینه ی هنگفتی

گرفتن .فقط نمیدونم چرا افراد معروف ومشهور این
نوع ازدواج رو علنا دارن رواج میدن .

چرا واقعا؟!

Reza-D;957246 نوشت:
در ازدواج رسمی 2000 نفر باید برایشان تصمیم بگیرد خواهر گرامی
از پدر و مادر گرفته تا اقدس خانم و آقا اکبر نانوا. از عموی بزرگ که ریش سفید است و کسی نباید روی حرفش حرف بزند تا خاله خان باجی قهرقهرو که به هیچ وجه نباید ناراحت بشود
از دعوای خواهرشوهر و مادرشوهر بگیرید تا سنگ انداختن پدرها تا ریاست خود را به رخ بکشند

سلام
واقعا در جامعه چنین اتفاقی می افتد؟ آنچه شواهد نشان می دهد معمولا یا با توافق خانواده و دختر و پسر است و یا به کرسی نشستن حرف دختر و پسر حتی با مقابله کردن در خانواده ...

***

بحث حاضر از آن قبیل مسائلی است که افراد موافق و مخالف دلایل قابل قبول دارند و نمی شود درست و غلط بودن از آن برداشت کرد(نظر شخصی )

و معمولا در این مواقع مشکل از عدم تبیین درست این دست مسائل (گمراه کننده) از طرف مراجع قدرت است، افرادی که دستی در کار دارند مانند جامعه شناسان، روانشناسان، متولیان دینی و مذهبی، امور فرهنگی و... کلا متولیان ذیربط در جامعه که نقش تاثیرگذار در سازندگی افکار و جهت دادن به سبک زندگی دارند. منظور گمراهی در تشخیص درست بودن و غلط بودن قضیه نیست منظور از گمراهی در چرایی این قبیل اتفاقات می باشد! و یا نقطه برتری هنجار از ناهنجار و برعکس ....

ریحــانه الــنبی;956725 نوشت:
.آنچه بنده عرض کردم و مرد را آقا بالا سر دانستم، واقعیت جامعه بود و در حال حاضر هم تا حدودی در جامعه بخصوص در روستاها دیده می شود!
که این مورد نیز وابسته به عوامل گوناگون از جمله برداشت بد و غلط از احکام دین در مورد حقوق زن، فرهنگ مردسالاری، برتری جنسیت، و....موجب شد تا زن خود را اسیر و برده و کنیز مرد بداند

.
.
.
ریحــانه الــنبی;957344 نوشت:
واقعا در جامعه چنین اتفاقی می افتد؟
آنچه شواهد (جامعه) نشان می دهد (این است که) معمولا یا با توافق خانواده و دختر و پسر است و یا به کرسی نشستن حرف دختر و پسر حتی با مقابله کردن در خانواده ...

:-??

ریحــانه الــنبی;956725 نوشت:
انچه بنده عرض کردم و مرد را آقا بالا سر دانستم، واقعیت جامعه بود و در حال حاضر هم تا حدودی در جامعه بخصوص در روستاها دیده می شود!، که این مورد نیز وابسته به عوامل گوناگون از جمله برداشت بد و غلط از احکام دین در مورد حقوق زن، فرهنگ مردسالاری، برتری جنسیت، و....موجب شد تا زن خود را اسیر و برده و کنیز مرد بداند.

سلام
در حال بررسی عوامل و دلایل بروز ازدواج سفید هستیم،
پست نقل قول شده؛ مربوط به بعد از ازدواج است بخاطر بازتاب هایی که دارد(سلطه گری و سلطه پذیری) میتواند عاملی برای سوق دادن افراد به ازدواج سفید باشد. البته در جامعه سلطه گری مختص مردان و یا مردسالاری نیست چه بسا کم هم دیده نمی شود که زن سالاری و از بین رفتن اقتدار مرد در خانواده نیز میتواند در ازدواج سفید مؤثر باشد هرچند با درصد پایین...( در پست قبلی ام باید گفته می شد)

Reza-D;957246 نوشت:
در ازدواج رسمی 2000 نفر باید برایشان تصمیم بگیرد خواهر گرامی

ریحــانه الــنبی;957344 نوشت:
واقعا در جامعه چنین اتفاقی می افتد؟ آنچه شواهد نشان می دهد معمولا یا با توافق خانواده و دختر و پسر است و یا به کرسی نشستن حرف دختر و پسر حتی با مقابله کردن در خانواده ...

و این مورد مربوط به قبل از ازدواج هنگام تصمیم گیری است، دختر و پسری که در رابطه قرار می گیرند و همدیگر را می پسندند اگر دلایل کافی برای رد این پسند و پیوند باشد، با توجه به موقعیت هیجان مدارانه ای که بین آین دو نفر حاکم است ، معمولا و اکثریت قریب باتفاق راهنماییهای مساله مدارانه نمی تواند آنها را منصرف کند، تا چه برسد به دلایل شخصی و سلیقه ای...(این مورد در قسمت سخت گیری و دخالت دیگران برای تصمیم گیری مطرح شد).

ریحــانه الــنبی;957451 نوشت:
پست نقل قول شده؛ مربوط به بعد از ازدواج است

ریحــانه الــنبی;957451 نوشت:
و این مورد مربوط به قبل از ازدواج هنگام تصمیم گیری است

یکی از کسانی که در این تاپیک تلاش کرده بدون جبهه‌گیری و بدون دخالت اعتقادات شخصی ، موضوع را بررسی کند ، بدون تردید شما هستید
بنده هم هدفم این نبود که مثلاً بگویم مچ شما را گرفتم! حرفم این است که می‌توان آمار را به چند شکل متفاوت تفسیر کرد

درمورد مردسالاری هم می‌توان آن زنی را دید که مردش او را به دید کلفت نگاه کرده و جوانیش به باد رفته است
هم می‌توان آن زن را دید که ساپورت پوشیده و آرایش آنچنانی کرده و در حال خرید مبلمان 10 میلیونی است و شوهرش فقط کارت می‌کشد!
حال اگر کسی بخواهد مردسالاری را اثبات کند ، زن اول را نشان می‌دهد. و کسی که بخواهد زن‌سالاری را اثبات کند ، زن دوم را

ریحــانه الــنبی;957451 نوشت:
چه بسا کم هم دیده نمی شود که زن سالاری و از بین رفتن اقتدار مرد در خانواده نیز میتواند در ازدواج سفید مؤثر باشد هرچند با درصد پایین...

دقیقاً حرف من همین است
ما در این بحث با یک سری شخصیت روبرو هستیم که مهمترینش اینها هستند:

زن = به عنوان جنس زن
زن = به عنوان دختر یک خانواده

مرد = به عنوان جنس مرد
مرد = به عنوان پسر یک خانواده

حرف من این است که وقتی پسری ، دختری ، زنی ، مردی ، سعی دارد عملکردی متفاوت از آنچه از نقش او اتظار داریم داشته باشد
یعنی از وضعیت موجود راضی نیست. همانطور که خدمت خانم "یکی دیگه" هم عرض کردم نیازی هم نیست که اعتراضی علنی باشد
همین که به شما بگویند چای میل دارید و شما بگوئید قهوه میل دارم ،
یعنی چای میل ندارید!

زن از کمبود حقوقش راضی نیست
مرد از مهریه سنگین راضی نیست
دختر از تصمیم‌گیری یک‌طرفه والدین برای خودش راضی نیست
پسر از مخارج سنگین ازدواج راضی نیست

و در کنار اینها

مرد از محدود شدن راضی نیست
زن از تمکین از شوهر راضی نیست
دختر و پسر از استفاده از تجربهء بزرگترها راضی نیستند


آنچه که ما باید در این ماجرا کشف کنیم این است که این

"میل" به تغییر "وضعیت" ، به دلیل ایراد داشتن "میل" است یا ایراد داشتن "وضعیت"
چیزی که شما غیرمستقیم اشاره کردید:
ریحــانه الــنبی;957344 نوشت:
بحث حاضر از آن قبیل مسائلی است که افراد موافق و مخالف دلایل قابل قبول دارند و نمی شود درست و غلط بودن از آن برداشت کرد

دلیلش این است که افراد موافق ایرادهای "وضعیت" را بیان می‌کنند
و افراد مخالف ایرادهای
"میل" را

به نام خدا
با سلام خدمت خواهر گرامی

همای رحمت;956600 نوشت:
در کل نظر من اینه تو همچین ازدواجی یه جای کار میلنگه .

یا از طرف دختر یا از طرف پسر یا هردو .

میگن هر که پر طاووس خواهد جور هندوستان کشد .

ازدواج سختیهای خودش رو داره ولی ازدواج سفید

بنیاد خانواده ها رو سست میکنه .اعتماد رو از بین میبره .چرا ضعف خودمون رو پای رسم ورسوم ازدواج میگذاریم

موافقم

همای رحمت;956600 نوشت:
والا تقصیر بزرگتر ها هم نیست این رسم ورسوم رو گذاشتن .خیلی هاشون به جووناشون اعتماد ندارن .

قبول دارم خیلی از پدرو مادر ها هم عقده ها وضعفهای

شخصی خودشون رو میخوان با رسم ورسوم سختگیرانشون خالی کنن ولی همیشه هم اینطور نیست .

به نظر من اتفاقا بزرگترین مقصر ها همین والدین هستند ، حداقل به دو دلیل که فعلا به نظرم میرسه
و شما هم اشاره فرمودید:
1. تربیت غلط فرزندان که در نهایت باعث میشه خودشون هم به فرزندشون اعتماد نکنند،
2. همین سنتهای بسیار غلطی که باهاش دست و پای جوون ها رو میبندن
البته من والیدین رو مقصر 100 درصد نمیدونم و قطعا خود فرد مسئول هست
اینقدری که والدین در ازدواجهای سالم جلوی پای جوونا سنگ میندازن اگر پشتیبان فرزندشون باشن، این مشکلات ایجاد نمیشه

[="Arial"]

Im_Masoud.Freeman;956906 نوشت:
مشکلات روحی طرف مقابل

Im_Masoud.Freeman;956906 نوشت:
مشکلات خانوادگی

Im_Masoud.Freeman;956906 نوشت:
تربیت غلط پدر و مادر

Im_Masoud.Freeman;956906 نوشت:
ناتوانی ها و نقاط ضعف شخصیت

guest;956909 نوشت:
از اضطراب زیاد میره دنبال یه مرده دیگه تا اگه یه روز شوهرش تنهاش گذاشت حالا یا مرگ یا طلاق یا خیانت..کسی باشه که تنها نمونه.

[=arial]چند روزی نبودم و اومدم دیدم دوستان بیکار نبودن
و الحمدلله تو این چند روز مجوزهای قانونی ازدواج سفید و داشتن دوست پسر و دختر در کنار همسر تصویب شده

از همه دوستان عذر میخوام
چون من امل تو هزارو چهارصد سال قبل گیر کردم
و اسوه و الگوم کسیه که میگفت بهترین چیز برای زن اینه که هیچ نامحرمی نبینتش
هزارسال دیگه هم به گرد پای کنیز اون خانم نمیرسم ولی
انقدر برای خودم و فلسفه وجودی انسان ارزش قائل هستم که
ار مشکلات روحی و خانوادگی و تربیتی و سفسطه های روانشناسانه کلاه شرعی نسازم واسه تنزل مقام آدم بودنم.

Im_Masoud.Freeman;956906 نوشت:
منصفانه قضاوت کنیم.

[=arial]آقا مسعود انصاف میگه
اول باید تخت و تاج خوشبختی من رو با چشم خودتون ببینید
بعد قضاوتم کنید که کسی رو قضاوت میکنم یا نه ...

[="Times New Roman"][="Black"]

رهگذر آسمان;958071 نوشت:

[=arial]چند روزی نبودم و اومدم دیدم دوستان بیکار نبودن
و الحمدلله تو این چند روز مجوزهای قانونی ازدواج سفید و داشتن دوست پسر و دختر در کنار همسر تصویب شده


خب خداروشکر من جزو این افراد نبودم.
رهگذر آسمان;958071 نوشت:

[=arial][=arial] از مشکلات روحی و خانوادگی و تربیتی و سفسطه های روانشناسانه کلاه شرعی نسازم واسه تنزل مقام آدم بودنم.

انصاف و عدالت با برابری متفاوت هست.

فرض کنید یک وزنه ی پنجاه کیلویی رو بزارن وسط و یک مرد چهل ساله با یک بچه ده سال مسابقه بدن. بگن هرکی تونست بلندش کنه برندست

وقتی هم اعتراض بکنن بگن آقا این بچه ست نمی تونه این وزنه رو بلند کنه.

در جواب بگن مگه وزنه ای که اون مرد چهل ساله بلند میکنه از وزنه ای که بچه بلند میکنه سبک تره که اعتراض میکنید؟

رهگذر آسمان;958071 نوشت:

[=arial]آقا مسعود انصاف میگه
اول باید تخت و تاج خوشبختی من رو با چشم خودتون ببینید
بعد قضاوتم کنید که کسی رو قضاوت میکنم یا نه ...


انصاف اینه که نگیم منم این مشکلات رو داشتم.

بلکه بررسی کنیم ببینیم در همه ی زمینه ها با اون شخص برابر بودیم؟

شاید خدا متناسب با مشکلاتتون توان تحمل و استقامت رو هم به شما داده. ولی به اون شخصی که بستینش به رگبار نداده.

قطعا انتظار از شما بیشتر هست. شما الان حرف های منو درک نمی کنید.

زمانی درک میکنید که ضعیف بشید و بگید: ای بابا چرا من نمی تونم از پس این مشکل بر بیام؟ چرا به گناه آلوده شدم؟ چرا نمی تونم از گناه دل بکنم؟

اون موقع شاید بتونید درک کنید.

[="Arial"]

رهگذر آسمان;958071 نوشت:

[=arial]چند روزی نبودم و اومدم دیدم دوستان بیکار نبودن
و الحمدلله تو این چند روز مجوزهای قانونی ازدواج سفید و داشتن دوست پسر و دختر در کنار همسر تصویب شده

از همه دوستان عذر میخوام
چون من امل تو هزارو چهارصد سال قبل گیر کردم
و اسوه و الگوم کسیه که میگفت بهترین چیز برای زن اینه که هیچ نامحرمی نبینتش
هزارسال دیگه هم به گرد پای کنیز اون خانم نمیرسم ولی
انقدر برای خودم و فلسفه وجودی انسان ارزش قائل هستم که
ار مشکلات روحی و خانوادگی و تربیتی و سفسطه های روانشناسانه کلاه شرعی نسازم واسه تنزل مقام آدم بودنم.

[=arial]..

وا من فقط علت رو گفتم از دید روانشناس ها ..

سلام علیکم

از کارشناس ارجمند جناب استاد امین و همه دوستان عزیزی که در این موضوع شرکت کردند و نظرات و سؤالات خود را مطرح نمودند، صمیمانه سپاسگزاری می کنم.

در غیاب جناب استاد امین، من مأمور شدم به سؤالاتِ مطرح شده در این موضوع پاسخ دهم و در نهایت آن را جمع بندی نمایم.

برای پاسخگویی بهتر، سؤالات را به صورت جداگانه مطرح نموده و به آنها پاسخ می دهم:

سؤال اول:

چه دلیلی بر مشروع بودنِ صیغه (ازدواج موقّت) وجود دارد؟

ازدواج موقّت که در متن های فقهی با عنوان« مُتعَه، نِکاح مُنْقَطِع یا عقد مُوقّت » از آن نام برده می شود و در ایران به نام «صیغه» معروف می باشد، نوعی ازدواج است که زن با قرائت صیغه ای خود را برای زمانی معین و محدود به ازدواج مرد در می‌آورد.
ازدواج موقّت مورد قبول و تأیید دین می باشد و آیه شریفه 24 سوره مبارکه نساء (... فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً...) یعنی: «و زنانى را که متعه کرده‏‌اید مهرشان را به عنوان فریضه‏‌اى به آنان بدهید»، بنابر تفسیر علمای شیعه بر حلال بودن ازدواج موقت دلالت می کند.
در کتاب های علمای اهل سنّت نیز دلایلی قطعی بر شرعی بودنِ ازدواج موقّت وجود دارد که به عنوان نمونه به یک دلیل اشاره می کنم:

مُسلم بن حَجّاج نیشابوری در کتاب خود که به «صحیح مسلم» معروف است و از معتبرترین کتب اهل سنّت به حساب می آید، نقل می کند:
«حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ أَخْبَرَنَا ابْنُ جُرَيْجٍ أَخْبَرَنِي أَبُو الزُّبَيْرِ قَالَ سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ يَقُول كُنَّا نَسْتَمْتِعُ بِالْقَبْضَةِ مِنْ التَّمْرِ وَالدَّقِيقِ الْأَيَّامَ عَلَي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَبِي بَكْرٍ حَتَّي نَهَي عَنْهُ عُمَرُ فِي شَأْنِ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ»
ترجمه:«محمد بن رافع برایم نقل کرد که عبدالرزاق برایمان حدیث گفت که ابن جریح برایمان نقل کرد که ابوالزبیر برایم گفت که از جابر بن عبد الله الأنصاری شنيدم كه می گفت: ما در زمان رسول خدا و ابو بكر در مقابل يك مشت خرما يا آرد مُتعه (صیغه) مي كرديم. تا اينكه عُمَر در قضيه عَمرو بن حُرَيث از آن نهی كرد» .
[صحيح مسلم، ج2، ص 1023، باب نِكاح المتعة]
این حدیث در کتاب های زیر که از کتاب های معتبر اهل سنّت می باشد نیز نقل شده است:
الجمع بين الصحيحين ج2 ص399 - سنن البيهقي الكبري ج7 ص237 - مسند أبي عوانة ج3 ص33- مصنف عبد الرزاق ج7 ص500 - معرفة السنن والآثار ج5 ص375 - التمهيد لابن عبد البر ج10 ص112 - عون المعبود ج6 ص101 و...
شبیه این روایت در کتاب مُسنَد احمد بن حَنبَل نیز که از معتبرترین کتاب های اهل سنت می باشد، نقل شده است:
[مسند أحمد بن حنبل، ج1 ص52 و ج3، ص325]

تأثیر ازدواج موقّت در پیشگیری از فحشا آن قدر زیاد است که حضرت امیرالمؤمنین علیّ (صلوات الله و سلامه علیه) می فرماید:
«لَولا أنّ عُمَر(رضي اللّه عنه) نَهی عَنِ المُتعَةِ مَا زَنی إلاّ شَقِيٌ».
یعنی:«اگر عُمَر از مُتعه نهی نمی كرد، جز افراد بدبخت زنا نمی كردند( بلكه به مُتعه رو می آوردند)». این روایت را جلال الدین سیوطیّ در کتاب «الدُرُّ المَنثُور» و ابن جریرِطَبَری در کتاب تفسیرش از حضرت امیرالمؤمنین علیّ(صلوات الله و سلامه علیه) نقل کرده اند. این دو نفر از عُلما و دانشمندان بزرگ اهل سنّت می باشند.
[تفسير الطبري ج5 ص13 چاپ دار الفكر بيروت - الدر المنثور ج2 ص486 دار الفكر بيروت]
عبدالرزاق نيز شبيه همين مطلب را از اميرالمؤمنین علی (علیه السلام) در المصنف (ج7 ص500 شماره14029) نقل مي كند.
قُرطبي نيز در تفسيرش ج 5 ص 130 (چاپ دار الشعب قاهره) شبيه همين مطلب را از ابن عباس نقل مي كند.

ادامه دارد...

سؤال دوم:

ازدواج سفید چیست؟

ازدواج سفید که به معنای «هم باشی» نیز شناخته می شود، پیوندی است که به مدت زمان نامعلوم بین دو فرد برقرار می‌شود. چنین رابطه‌ای با اهدافی مانند برآوردن نیازهای جنسی و روانی برقرار می شود. در چنین روابطی افراد مسئولیت عملکرد خود را برعهده نمی‌گیرند. این نوع پیوند در ایران، فاقد مشروعیت اجتماعی و حقوقی است.

در این پدیده، دختر و پسر و یا زن و مرد مجرد به عنوان هم خانه با یکدیگر زندگی می کنند، بی آنکه میان آنها پیوند زن و شوهری باشد. در دنیای غرب، با توجه به تغییر سبک زندگی و در کنار آن، افزایش فشارهای اقتصادی، به طور کلی میل به ازدواج شرعی و رسمی کاهش یافته و روابط، بیشتر بر پایه ارضای غرایز و آزمایش گونه شکل می گیرد. به خاطر همین، پدیده ازدواج سفید در سال های اخیر در جوامع غربی رواج یافته و در ایران نیز عدّه ای به تبعیّت از فرهنگ کشورهای دیگر به این نوع ازدواج روی می آورند.

ادامه دارد...

سؤال سوم:

چه تفاوتی میان ازدواج سفید و صیغه (ازدواج موقّت) وجود دارد؟

مقدمه:

بحث ما درباره ویژگی های ازدواج موقّت (صیغه) می باشد که مبتنی بر دلایلِ شرعی است که در کتاب های علما و دانشمندان دینی ذکر شده است. ویژگی های ازدواج موقّت با آن چه عدّه ای در عمل انجام می دهند، تفاوت زیادی دارد. بنابراین ما از یک عمل دینی صحبت می کنیم که عدّه ای به صورت دلبخواه قواعد آن را رعایت نمی کنند و هدفی که دین برای قراردادنِ این نوع ازدواج در نظر داشته را رعایت نمی نمایند. البته این سوءاستفاده ها در هر قانونِ مفیدی وجود دارد. مثلا در دین اسلام و ادیان دیگر «اِحسان» امری نیکو و پسندیده است؛ اما برخی افراد از همین امر پسندیده، جهت ریا و رسیدن به مقاصدِ غیرانسانی استفاده می کنند. آیا این به معنای بدبودنِ احسان و نیکوکاری است؟

به خاطر وجود شباهت هایی میان ازدواج سفید و صیغه بعضی تصور می کنند که این دو، یکی هستند و تفاوتی ندارند. شباهت هایی میان صیغه و ازدواج موقت وجود دارد. هر دو نوعی دوستی و ارتباط موقّت بوده و ادامه دار نیستند. هر دو در موارد زیادی علنی نمی باشند. در هر دو هدف افراد بیشتر ارضای غریزه جنسی می باشد. اما به خاطر وجود تفاوت هایی اساسی نمی توان این دو را یکی دانست.

تفاوت های ازدواج سفید و صیغه (ازدواج موقّت) عبارتند از:

- ازدواج موقّت برخلاف ازدواج سفید، رسمی، قانونی و شرعی است. بنابر دلیل قطعی که در بالا به آن اشاره شد، ازدواج موقت در اسلام قانونی و شرعی است، اما دلیل معتبری بر قانونی و شرعی بودنِ ازدواج سفید وجود ندارد.
- تفاوت دیگر ازدواج موقت و ازدواج سفید این است که اگر زن و مرد بخواهند از یکدیگر جدا شوند، زن باید عِدّه نگاه دارد. یعنی بین ختم این ازدواج و شروع ازدواج دیگرْ زن باید مدتی در حدود دو ماه ازدواج نکند. با این کار، مسائل بهداشتی به خوبی رعایت می‌شود و اگر فرزندی از ازدواج قبلی به وجود آمده باشد، مشخص می شود و به راحتی پدر فرزند معلوم می گردد. اما در ازدواج سفید هیچ محدودیتی وجود ندارد.
- در ازدواج موقت تعهدات مشخصی وجود دارد. در ازدواج موقت باید خطبه خاصّی خوانده شود، یعنی جمله ای خاص گفته شود تا زن و مرد به یکدیگر مَحرم شوند و با خواندنِ آن جمله، وظایفی بر دوش آنها به وجود می آید. در ازدواج موقت باید مهریه و مدّتِ ازدواج موقت مشخص باشد. بنابراین اگر در ازدواج موقت خطبه خاصّ خوانده نشود، مهریه و مدت تعیین نشود، عقدِ ازدواجْ باطل می باشد. اما در ازدواج سفید، هیچ شرایطی وجود ندارد.

ممکن است فردی بگوید:«خواندنِ یک جمله (خطبه عقد در ازدواج موقّت و دائم) چه تأثیری در دنیا و آسمان و زمین دارد؟ لزوم خواندنِ خطبه برای ازدواج، واقعا بی معنی می باشد». در جواب می گویم: دنیای روابطِ انسانی بر اساس جمله ها و عبارت ها بنا شده است. اگر فردی به دیگری قولی دهد، پیمانی ببندد و بعد به آن عمل نکند یا خلاف آن عمل نماید، در همه جای دنیا به این فردْ «بدقول و پیمان شکن» می گویند و او را سرزنش می کنند؛ در صورتی که قول و پیمان، جملات و عبارت هایی بیش نیستند و هیچ تأثیری در اوضاع و احوال دنیا ندارند. در همه دنیا در دادگاه ها و نیز در مراسمِ تحلیفِ مقامات رسمی، جملاتی را به زبان می آورند و سوگند می خورند. افرادی که برخلاف سوگندشان رفتارکنند، محاکمه می شوند و به مجازات می رسند؛ در حالی که سوگند تنها چند جمله است که تأثیری در وضع دنیا ندارد. پس خواندن خطبه در ازدواج دارای اثر در جامعه انسانی می باشد.

دین های غیر از اسلام- مانند: مسیحیّت، یهودیّت، هندوئیسم و ...- نیز هر یک مراسمی برای پیوند ازدواج دارند که محترم شمرده می شوند. امام صادق (صلوات الله و سلامه علیه) در حدیثی به این مسأله تأکید می نمایند. امام صادق (علیه السلام) دوستى داشت که همیشه همراه آن حضرت بود. روزى دوست امام صادق (علیه السلام) در بازار کفّاش ها عبور مى کرد و پشت سرش غلامش که از اهالیِ هند بود، مى آمد. ناگاه آن دوست به پشت سرش نگاه کرد و غلام را ندید. تا سه بار به پشت سر نگاه کرد و غلام را ندید. بار چهارم وقتى که او را دید، به او گفت :" اى زنازاده ! کجا بودى؟".
امام صادق (علیه السلام) وقتى که این بدزبانى را از دوست خود دید، بر اثر ناراحتى دست خود را بلند کرد و بر پیشانى خود زد و به دوست خود فرمود: «سُبْحَانَ اللَّهِ تَقْذِفُ أُمَّهُ قَدْ کُنْتُ أَرَى أَنَّ لَکَ وَرَعاً فَإِذاً لَیْسَ لَکَ وَرَع»‏؛ یعنی «سبحان الله![برای تعجّب فرمود] به مادرش نسبت ناروا مى دهى؟! من خیال مى کردم تو آدم پرهیزکاری هستى، اکنون مى بینم چنین نیستى». دوست امام صادق (علیه السلام) عرض کرد:"فدایت شوم؛ مادر این غلام از اهالى سِند (هند) و مشرک است" [بنابراین عقد اسلامى ندارند پس فرزند آنها زنازاده است]. امام صادق (علیه السلام) فرمود:« آیا نمى دانى که هر امتى برای خود داراى قانون ازدواجى است [که به وسیله آن از زنا جلوگیرى می کنند؟ بنابراین نمى توان به آنها زناکار گفت] .
آنگاه امام صادق (علیه السلام) به دوست خود رو کرد و فرمود: «تَنَحَّ عَنِّی» یعنی‏« از من دور شو!».
روایت کننده مى گوید: دیگر آن فرد را ندیدم که همراه حضرت امام صادق (علیه السلام) راه برود، تا آن گاه که مرگ بین آنها جدایى افکند[محمد بن یعقوب، کلینیّ، اصول کافی، ج2، ص324، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1407ه.ق].

بر اساسِ خطبه ای که در ازدواج موقّت (صیغه) خوانده می شود، اگر در اثر این ازدواج، فرزندی متولد شود، متعلّق به پدر می باشد و او وظیفه دارد نفقه و مخارجش را پرداخت نماید. اما در ازدواج سفید، هیچ قاعده و قانونی برای فرزندی که ممکن است متولّد شود، وجود ندارد.
واقعیت این است که در ازدواج سفید هیچ تعهّد و مسؤولیتی وجود دارد. هر یک از دختر و پسر می توانند با هر فرد دیگری رابطه داشته باشند، هر وقت خواستند بدون تعهّد از یکدیگر جدا شوند. هیچ تعهّد مالی و اخلاقی وجود ندارد و در صورت تولد فرزند، مسؤولیت نگهداری و تأمین مخارجش مشخص نمی باشد. شاید یکی از انگیزه‌های افراد برای ازدواج سفید همین «بی‌تعهدی» است.

ادامه دارد ...

سؤال چهارم:

آیا ازدواج سفید همان ازدواج معاطاتی نیست که
جایز و صحیح است؟

در عقودِ اسلامیْ یکی از رُکن ها صیغه _ یعنی ایجاب و قبولِ لفظی_ است که با گفتنِ آنها میانِ دو طرف، عقد بسته می شود. به عنوان مثال در عقدِ بیع، فروشنده می گوید:«فروختم» و خریدار می گوید:«خریدم». اما گاهی عقدْ بدونِ گفتنِ صیغه لفظی انجام می شود که در فقه به آن عقد معاطاتی می گویند. در خرید و فروش های روزمرّه که لفظ خریدم و فروختم بینِ خریدار و فروشنده ردّ و بدل نمی شود، عقد معاطاتی صورت می گیرد که هر یک از فروشنده و خریدار با پرداخت و گرفتنِ پول، معامله را انجام می دهند و لفظ خریدم و فروختم گفته نمی شود.
نکاحِ معاطاتی ازدواجی است که بدونِ اینکه صیغه ازدواج خوانده شود، با انجام کاری که در عُرف دلالت بر ازدواج می کند، عقد بسته می شود. به عبارت دیگر در ازدواج معاطاتی، رابطه زوجیّت به جای لفظ، با یک فعل ابراز می شود.

اکثرِ قریب به اتفاقِ علمای شیعه، ازدواجِ معاطاتی را باطل می دانند و بر لزومِ لفظی بودنِ ایجاب و قبول در ازدواج تأکید نموده اند. در زیر نظر تعدادی از علمایِ مطرح را می آوریم:
- شيخ اعظم مرتضی انصاری
(رحمة الله علیه) در کتابی در باب نکاح، صفحه77 یادآور می‌شود که فقها بر اعتبار اصل صیغه در عقد نکاح اجماع کرده‌اند.
- حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) در ابتدای بحثِ نکاح می فرماید: ازدواج بر دو قسم است: دایم و منقطع. و هر یک از این‌ها نیازمند عقدى مشتمل بر
ایجاب لفظی و قبول لفظی است که بر انشاى معناى مورد نظر و رضایت به آن گونه که در نزد اهل محاوره و گفتگو معتبر است، دلالت نماید؛ پس نه صرف رضایت قلبى دو طرف کفایت می‌کند و نه معاطاتى که در غالب معاملات جریان دارد (کتاب تحریرالوسیلة، ج‌2، ص 234).

- آيت‌الله بهجت در پاسخ سؤالي در مورد نـکاح معـاطات اظهار داشـته‌اند: «معاطات در مورد نکاح نيست» (مجموعه آراي فقهي در امور حقوقي، نكاح-1»، قم، معاونت آموزش و تحقيقات قوه قضائيه, چاپ دوم، 1382، ج1، ص69).
- آيت‌‌الله گلپايگانی نيز تصريح کرده‌اند که معاطات در نکاح کافي نيست و کسی که بدون اجرای عقد، عمل زناشويی انجام داده است، مرتکب زنا شده است (مجمع المسائل، ج‌2، ص 141، سئوال 378).
- آيت‌الله مکارم‌شيرازی نيز گفته‌اند: «چيزی به نام ازدواج معاطاتی نداريم و چنين ازدواجی باطل است» (مجموعه آراي فقهي در امور حقوقي، نكاح-1»، قم، معاونت آموزش و تحقيقات قوه قضائيه, چاپ دوم، 1382، ج1، ص71)

سؤال پنجم:

در ازدواج سفید دختر و پسر حاضر هستند با کمترین توقّعات با یکدیگر زندگی کنند؛ اما در ازدواج رسمی دو طرف توقعات بالایی از یکدیگر دارند. آیا این نشان دهنده این نیست که ازدواج سفید با ازدواج از نظرِ اسلام مطابقتِ بیشتری دارد؟

پاسخ:

همان گونه که می دانید دین اسلام به ازدواج آسان توصیه نموده است. رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید:«أفْضَلُ نِساءِ أُمّتی أَصبحَهُنَّ وَجْهاً وَ أقَلَّهُنَّ مَهراً»یعنی:«برترین زنان امّتِ من خوشروترینِ آنها و کم مهریه ترینِ شان می باشد(1). اما آن چه در جامعه انجام می شود، خلافِ این سفارش های معصومان (علیهم السلام) می باشد.

از سوی دیگر اینکه در ازدواج رسمی هر یک از زن و شوهر از دیگری انتظارات و توقّعاتی دارند، به این خاطر است که ازدواج یک قراردادِ قانونی و اخلاقی است. به عبارت روشن تر اگر یکی از زن یا شوهر به وظایفِ شرعی یا اخلاقی اش عمل نکند، از سوی قانون یا جامعهْ بازخواست و توبیخ می شود. این موضوع در هر رابطه یِ قانونی یا اخلاقی وجود دارد که در این روابط هر یک از دو طرف اگر به تعهّداتش عمل نکند، از سوی مَراجعِ قانونی یا افراد جامعه توبیخ می شوند. مثلا در معامله خرید و فروش اگر خریدار یا فروشنده از تسلیمِ کالا یا وجه نقد در موعد مقرّر خودداری نماید، به وسیله مَرجعِ قانونی بازخواست می شود. خرید و فروش نوعی رابطه قانونی است. در قراردادهای رسمیِ دیگر مانند: اجاره و ... نیز وضعیت همین گونه است. در روابطِ اخلاقی نیز اگر یک طرف به وظایفِ اخلاقی اش عمل نکند، از سویِ افراد جامعه سرزنش می گردد. مثلا در رابطه والدین و فرزند که نوعی رابطه اخلاقی است، اگر فرزند به والدینش احترام نگذارد، از سوی مَرجعِ قانونی بازخواست نمی گردد؛ اما از سوی افراد جامعه سرزنش می شود. پس
توقّع و انتظارْ وابسته به وجودِ رابطه ای قانونی یا اخلاقی بین دو طرف است. وقتی رابطه ای وجود ندارد، انتظار و توقّعی نیز وجود ندارد. مثلا شما از یک فرد غریبه که در خیابان قدم می زند، انتظاری ندارید. در ازدواجِ سفید نیز رابطه و تعهّدی بین زن و مرد وجود ندارد تا در صورت عمل نکردنِ یک طرف به مسؤولیّت هایش مورد بازخواستِ طرفِ دیگر یا قانون یا افراد جامعه قرار گیرد. پس اینکه در ازدواج سفید کمترین توقع وجود دارد، یک مزیّت برای ازدواج سفید به شمار نمی آید. چه بسا اگر روزی روزگاری این موضوع رایج شود که افرادی که به ازدواج سفید اقدام می کنند، قراردادی بین خود ببندند، دو طرفِ این ازدواج ها هم یکدیگر را به خاطر عدم پایبندی به مسؤولیّت های مندرج در قرارداد بازخواست نمایند.

پی نوشت:

1: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار،ج100،ص236، مؤسسة الوفاء،بیروت،1403

سؤال ششم و هفتم:

علت های گرایش به ازدواج سفید چیست؟ ازدواج سفید چه آثار و پیامدهایی بر افراد دارد؟

پاسخ:

در پاسخ به این دو سؤال، از دو پژوهش استفاده می کنم:
- پژوهشی با عنوان «اتاقی با در باز، پژوهشی جامع در باب ازدواج سفید در ایران» در نشریه «مطالعات حقوق»، شماره 21، بهار 1397 منتشر شد که نویسنده آن آقای کامیل احمدی می باشد. در این پژوهش که در سه کلانشهر تهران، مشهد و اصفهان انجام شده، مشخص شده جوانانی كه به ازدواج سفيد و همخانگی روی می آورند، نسبت به ارزش های دينی، حساسيت كمتری دارند و عقايد دينی برای آنها اهميت چندانی ندارد. يافته های اين پژوهش بی اعتقادی به ازدواج رسمی، حق بر بدن، مشكلات اقتصادی و قصدِ آشنايی و بی اعتمادی را از مهمترين دلايل گرايش به ازدواج سفيد بيان كرده اند.

پاسخگويان، بی اعتقادی به ازدواج رسمی را با 37/41 درصد فراوانی، مهمترين دليل گرايش به سوی همخانگی ذكر كرده اند. آزادی بيشتر و حقّ بر بدن با 19/20 درصد، نداشتن امنيت شغلی با 16/74 درصد، آشنايی بيشتر با 14/28 درصد و بی اعتمادی با 7/38 درصد به ترتيب از مهم ترين دلايل گرايش به ازدواج سفيد بوده است. نویسنده این مقاله می گوید:«بی اعتمادی سبب می شود رابطه ای ترجيح داده شود كه در صورت خيانت و بی صداقتی بدون هيچ مسئوليت قانونی پايان يابد». این همان موضوعی است که در بند آخرِ سؤال سوم به آن تصریح کرده ام.
در این پژوهش بی ميلی به ازدواج رسمی، طرد اجتماعی و نبود حمايت و ترس از پيگرد از مهمترين پيامدهای ازدواج سفيد در ايران عنوان شده است.

- پژوهش دوم با عنوان «کلان شهر تهران و ظهور نشانه های الگوی تازه ای از روابط زن و مرد؛ مطالعه زمینه ها، فرایند و پیامدهای همخانگی» در نشریه «علوم اجتماعی: تحقیقات فرهنگی ایران» در بهار 1396 به چاپ رسید که نویسندگانِ آن، آقایان مسعود گلچین و سعید صفری می باشند. در این پژوهشْ «تقلیلِ کارکرد و اهمیت خانواده»، «مهاجرت»، و «عدم نظارت در شهر» به عنوان شرایط زمینه ای برای ازدواج سفید معرفی شده اند. همچنین «دید منفی به ازدواج مرسوم»، «باورهای فمینیستی» و «اعتقاد نداشتن و پایبند نبودن به ارزش های دینی جامعه» به عنوان شرایط عِلّی برشمرده شده اند.

نویسندگان مقاله عنوان می کنند که:
روی آوردن جوانان به سبکی از زندگی که در آن از چتر حمایت قانونی برخوردار نبوده و رابطه یِ آنها از نظر اجتماعی نیز دارای مشروعیت نیست، می تواند پیامدهای زیادی برای آنان داشته باشد؛ به عنوان مثال اگر در روابط میان دختر و پسر، مخاطراتی به وجود آید، حل کردن آن به آسانی امکان پذیر نیست. چنانچه زن در طول این زندگی مشترک در معرض خشونت فیزیکی و جنسی و به طور کلی انواع خشونت خانگی قرار گیرد، قانون از او حمایت نخواهد کرد، کودک او بدون شناسنامه و محروم از تحصیل و حقوق شهروندی خواهد بود، نمی تواند برای خود و فرزندش ادعای نفقه کند و در صورتی که مورد سوءاستفاده مالی شریک زندگی خود قرار گیرد، به سختی می تواند به دادگاه شکایت کند. افزون بر این، پایان دادن به زندگی مشترک، به ویژه در صورت داشتن فرزند به راحتی میسر نیست و می تواند مشکلات بسیاری برای زنان به همراه داشته باشد، از جمله اخاذی و تهدید که یکی از مخاطرات جدایی یک طرفه به شمار می آید. در این نوع زندگی، طرفین از یکدیگر ارث نمی برند. همچنین زن نمی تواند از خدمات بیمه اجتماعیِ شریک زندگی اش استفاده کند. در مجموع، زنان در این نوع رابطه همواره در معرض آسیب های متعدد اجتماعی، روانی، اقتصادی و حتی جسمی قرار می گیرند.

آقایان گلچین و صفری در ادامه می نویسند: در ازدواج سفید، به دلیل ضعیف بودن پیوندهای نگهدارنده رابطه، وقتی در میان دختر و پسر مشکلی پیش بیاید، احتمال پایان رابطه در مقایسه با ازدواج رسمی بیشتر است. در این رابطه، زوج ها به جای ساختنِ زندگی به خوشگذرانی های موقّتی می پردازند و در نهایت، رابطه پس از مدتی خوشگذرانی به پایان می رسد. با پایان گرفتنِ این رابطه که دو طرف در آن از نظر عاطفی، زمانی و مالی هزینه هایی را متحمّل شده اند، آنها احساس می کنند فرصت هایی را در زندگی از دست داده اند. برای یک زن، این فرصت ها شامل از دست دادن جذابیت های ظاهری ناشی از بالا رفتنِ سنّ، آسیب های اجتماعی ناشی به دلیل از دست دادن دوشیزگی، آسیب های جسمی ناشی از سقط جنین احتمالی و از دست دادن فرصت های ازدواج است. برای مرد نیز از دست دادن اندوخته مالی و نیز موقعیت های بهتر برای ازدواج و یک رابطه جدّی زیان به حساب می آید.
تجربه ناکامی در رابطه همخانگی می تواند به کاهش مسؤولیت پذیری منجر شود. هنگامی که فردی تجربه ناخوشایندی از این سبک زندگی دارد، انزوا در پیش می گیرد و در نظرش اهمیت و ضروت خانواده کم رنگ می شود که این خود، می تواند منجر به تشدید کاهش کارکرد و اهمیت خانواده در سطح جامعه شود.

پرسش:

علت های گرایش به ازدواج سفید چیست؟ ازدواج سفید چه آثار و پیامدهایی دارد؟

پاسخ:

ازدواج سفید که به معنای «هم باشی» نیز شناخته می شود، پیوندی است که به مدت زمان نامعلوم بین دو فرد برقرار می‌شود. چنین رابطه‌ای با اهدافی مانند برآوردن نیازهای جنسی و روانی برقرار می شود. در چنین روابطی افراد مسئولیت عملکرد خود را برعهده نمی‌گیرند. این نوع پیوند در ایران، فاقد مشروعیت اجتماعی و حقوقی است.
در این پدیده، دختر و پسر و یا زن و مرد مجرد به عنوان هم خانه با یکدیگر زندگی می کنند، بی آنکه میان آنها پیوند زن و شوهری باشد. در دنیای غرب، با توجه به تغییر سبک زندگی و در کنار آن، افزایش فشارهای اقتصادی، به طور کلی میل به ازدواج شرعی و رسمی کاهش یافته و روابط، بیشتر بر پایه ارضای غرایز و آزمایش گونه شکل می گیرد. به خاطر همین، پدیده ازدواج سفید در سال های اخیر در جوامع غربی رواج یافته و در ایران نیز عدّه ای به تبعیّت از فرهنگ کشورهای دیگر به این نوع ازدواج روی می آورند.

به خاطر موقّت و علنی نبودنِ ازدواج سفید و ازدواج موقّت (صیغه) برخی تصور می کنند که این دو، یکی هستند و تفاوتی ندارند؛ اما به خاطر وجود تفاوت هایی اساسی نمی توان این دو را یکی دانست.
از مهم ترین تفاوت هایِ ازدواج موقت و ازدواج سفید این است که اگر زن و مرد بخواهند از یکدیگر جدا شوند، زن باید عِدّه نگاه دارد. یعنی بین ختم این ازدواج و شروع ازدواج دیگرْ زن باید مدتی در حدود دو ماه ازدواج نکند. با این کار، مسائل بهداشتی به خوبی رعایت می‌شود و اگر فرزندی از ازدواج قبلی به وجود آمده باشد، مشخص می شود و به راحتی پدر فرزند معلوم می گردد. اما در ازدواج سفید هیچ محدودیتی وجود ندارد.

همچنین در ازدواج موقت تعهدات مشخصی وجود دارد. در ازدواج موقت باید خطبه خاصّی خوانده شود، یعنی جمله ای خاص گفته شود تا زن و مرد به یکدیگر مَحرم شوند و با خواندنِ آن جمله، وظایفی بر دوش آنها به وجود می آید. در ازدواج موقت باید مهریه و مدّتِ ازدواج موقت مشخص باشد. بنابراین اگر در ازدواج موقت خطبه خاصّ خوانده نشود، مهریه و مدت تعیین نشود، عقدِ ازدواجْ باطل می باشد. اما در ازدواج سفید، هیچ شرایطی وجود ندارد. بر اساسِ خطبه ای که در ازدواج موقّت (صیغه) خوانده می شود، اگر در اثر این ازدواج، فرزندی متولد شود، متعلّق به پدر می باشد و او وظیفه دارد نفقه و مخارجش را پرداخت نماید. اما در ازدواج سفید، هیچ قاعده و قانونی برای فرزندی که ممکن است متولّد شود، وجود ندارد.

در مورد علت های گرایش برخی افراد به ازدواج سفید و پیامدهای این نوع رابطه، به دو پژوهش استناد می نمایم:

- پژوهشی با عنوان «اتاقی با در باز، پژوهشی جامع در باب ازدواج سفید در ایران» در نشریه «مطالعات حقوق»، شماره 21، بهار 1397 منتشر شد که نویسنده آن آقای کامیل احمدی می باشد. در این پژوهش که در سه کلانشهر تهران، مشهد و اصفهان انجام شده، مشخص شده جوانانی كه به ازدواج سفيد و همخانگی روی می آورند، نسبت به ارزش های دينی، حساسيت كمتری دارند و عقايد دينی برای آنها اهميت چندانی ندارد. يافته های اين پژوهش بی اعتقادی به ازدواج رسمی، حق بر بدن، مشكلات اقتصادی و قصدِ آشنايی و بی اعتمادی را از مهمترين دلايل گرايش به ازدواج سفيد بيان كرده اند.

پاسخگويان، بی اعتقادی به ازدواج رسمی را با ٣٧/٤١ درصد فراوانی، مهمترين دليل گرايش به سوی همخانگی ذكر كرده اند. آزادی بيشتر و حقّ بر بدن با ١٩/٢٠ درصد، نداشتن امنيت شغلی با ٧٤/١٦ درصد، آشنايی بيشتر با ٢٨/١٤ درصد و بی اعتمادی با ٣٨/٧ درصد به ترتيب از مهم ترين دلايل گرايش به ازدواج سفيد بوده است. نویسنده این مقاله می گوید:«بی اعتمادی سبب می شود رابطه ای ترجيح داده شود كه در صورت خيانت و بی صداقتی بدون هيچ مسئوليت قانونی پايان يابد».
در این پژوهش بی ميلی به ازدواج رسمی، طرد اجتماعی و نبود حمايت و ترس از پيگرد از مهمترين پيامدهای ازدواج سفيد در ايران عنوان شده است.

- پژوهش دوم با عنوان «کلان شهر تهران و ظهور نشانه های الگوی تازه ای از روابط زن و مرد؛ مطالعه زمینه ها، فرایند و پیامدهای همخانگی» در نشریه «علوم اجتماعی: تحقیقات فرهنگی ایران» در بهار 1396 به چاپ رسید که نویسندگانِ آن، آقایان مسعود گلچین و سعید صفری می باشند. در این پژوهشْ «تقلیلِ کارکرد و اهمیت خانواده»، «مهاجرت» و «عدم نظارت در شهر» به عنوان شرایط زمینه ای برای ازدواج سفید معرفی شده اند. همچنین «دید منفی به ازدواج مرسوم»، «باورهای فمینیستی» و «اعتقاد نداشتن و پایبند نبودن به ارزش های دینی جامعه» به عنوان شرایط عِلّی برشمرده شده اند.

نویسندگان مقاله عنوان می کنند که:
" روی آوردن جوانان به سبکی از زندگی که در آن از چتر حمایت قانونی برخوردار نبوده و رابطه یِ آنها از نظر اجتماعی نیز دارای مشروعیت نیست، می تواند پیامدهای زیادی برای آنان داشته باشد؛ به عنوان مثال اگر در روابط میان دختر و پسر، مخاطراتی به وجود آید، حل کردن آن به آسانی امکان پذیر نیست. چنانچه زن در طول این زندگی مشترک در معرض خشونت فیزیکی و جنسی و به طور کلی انواع خشونت خانگی قرار گیرد، قانون از او حمایت نخواهد کرد، کودک او بدون شناسنامه و محروم از تحصیل و حقوق شهروندی خواهد بود، نمی تواند برای خود و فرزندش ادعای نفقه کند و در صورتی که مورد سوءاستفاده مالی شریک زندگی خود قرار گیرد، به سختی می تواند به دادگاه شکایت کند. افزون بر این، پایان دادن به زندگی مشترک، به ویژه در صورت داشتن فرزند به راحتی میسر نیست و می تواند مشکلات بسیاری برای زنان به همراه داشته باشد، از جمله اخاذی و تهدید که یکی از مخاطرات جدایی یک طرفه به شمار می آید. در این نوع زندگی، طرفین از یکدیگر ارث نمی برند. همچنین زن نمی تواند از خدمات بیمه اجتماعیِ شریک زندگی اش استفاده کند. در مجموع، زنان در این نوع رابطه همواره در معرض آسیب های متعدد اجتماعی، روانی، اقتصادی و حتی جسمی قرار می گیرند ".

آقایان گلچین و صفری در ادامه می نویسند:" در ازدواج سفید، به دلیل ضعیف بودن پیوندهای نگهدارنده رابطه، وقتی در میان دختر و پسر مشکلی پیش بیاید، احتمال پایان رابطه در مقایسه با ازدواج رسمی بیشتر است. در این رابطه، زوج ها به جای ساختنِ زندگی به خوشگذرانی های موقّتی می پردازند و در نهایت، رابطه پس از مدتی خوشگذرانی به پایان می رسد. با پایان گرفتنِ این رابطه که دو طرف در آن از نظر عاطفی، زمانی و مالی هزینه هایی را متحمّل شده اند، آنها احساس می کنند فرصت هایی را در زندگی از دست داده اند. برای یک زن، این فرصت ها شامل از دست دادن جذابیت های ظاهری ناشی از بالا رفتنِ سنّ، آسیب های اجتماعی ناشی به دلیل از دست دادن دوشیزگی، آسیب های جسمی ناشی از سقط جنین احتمالی و از دست دادن فرصت های ازدواج است. برای مرد نیز از دست دادن اندوخته مالی و نیز موقعیت های بهتر برای ازدواج و یک رابطه جدّی زیان به حساب می آید. تجربه ناکامی در رابطه همخانگی می تواند به کاهش مسؤولیت پذیری منجر شود. هنگامی که فردی تجربه ناخوشایندی از این سبک زندگی دارد، انزوا در پیش می گیرد و در نظرش اهمیت و ضروت خانواده کم رنگ می شود که این خود، می تواند منجر به تشدید کاهش کارکرد و اهمیت خانواده در سطح جامعه شود" .

موضوع قفل شده است