جمع بندی ارمغان سوره قریش برای بشریت چیست؟

تب‌های اولیه

178 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"]با سلام و درود

جناب shahed1

در کجای این تاپیک به این مطالب پاسخ داده اید؟!

میقات;653942 نوشت:
توجه داشته باشید که دین اسلام دین خاتم و دین ابدی است. از طرفی اجزاء آن (احکام و ...) را خدا و پیامبرش آورده اند. لذا علی القاعده این ها هم ابدی است. به بیان دیگر؛ دین ابدی، احکامش هم ابدی است. [البته مراد از احکام، ثابتات آن است]

از طرفی، دینی که قرار است ابدی باشد را نمی توان به حال خود رها کرد، و قطعا در همه مراحل به نگهبان و راهنما نیازمند است تا علاوه بر تبلیغ و ترویج، آن را از انحراف حفظ کند.

این استدلال منطقی و معقول است.

در ضمن، وقتی طبق حدیث ثقلین ـ که شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند ـ پیامبر خدا از طرف خداوند برای پس از خود، در کنار قرآن، سنت و عترت را باقی می گذارد. این کلام خود پیامبر است.

مطلب دیگر؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله دو مقام دارد، یکی مقام رسالت است و دیگری مقام امامت و ولایت.

نبوت و رسال پیامبر، با انقطاع وحی و اتمام حیات ایشان، تمام می شود؛ ولی مقام امامت و ولایت ایشان باقی است.

مطلب سوم، نمی توان رسول خدا صلی الله علیه وآله را که واسطه وحی و آوردنده آن است، در فهم قرآن کنار بزنیم و ادعا کنیم خودمان می توانیم بدون واسطه، کلام همه مراد الهی را بفهیم.

به این آیه توجه فرمایید:

«وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلا»؛ و (به خاطر آور) روزى را كه ستمكار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مى ‏گزد و مى ‏گويد: اى كاش با رسول (خدا) راهى برگزيده بودم. (فرقان، 27)

این آیه اختصاص به 23 سال زمان حیات پیامبر ندارد؛ بلکه همان طور که دین اسلام ابدی است، این نیز ابدی و تا قیامت را شامل می شود.

راستی یک سؤال بسیار ساده که معمولا در این موارد مطرح می شود این است که شمایی که به قرآن اکتفا می کنید، تعداد رکعات نماز صبح را مثلا، و یا بسیاری از احکام دیگر که افراد عادی نمی توانند آن را از قرآن بفهمند، چگونه به دست می آورید؟


میقات;654205 نوشت:
با بیان شما، خداوندی که برای پس از آن 23 سال و برای پس از پیامبر، فکری برای دینش نکرده و قرآن را گذاشته تا مردم با فکر و فهم قاصر خودشان به برداشت و تفسیر آن بپردازند و در عین حال، این دین برای ابد قرار است باقی باشد؛ چقدر دامنه اختلاف گسترده شده و اصلا چه چیزی از دین باقی می ماند؟!

آیا خداوند نمی فرماید:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ»؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر را! و هر گاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد.(نساء، 59)

آیا همه این ها مربوط به همان 23 سال صدر اسلام است؟!

این اولی الامر چه کسانی هستند که این صلاحیت را دارند تا در آیه در راستای اطاعت خدا و پیامبرش قرار داده شوند؟!

آیا این محدود به زمان پیامبر است و این اولی الامر در زمان پیامبر بوده اند!!؟؟

آیا این آیه را دیده اید؟

«فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبينَ»؛ به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.(آل عمران، 61)

آیا همه این ها برای همان 23 سال بوده است و دیگر راهگشا نیست؟!!


میقات;654206 نوشت:
با این بیان شما تصویر چنین می شود: خداوند دینی آورده و ادعای ابدی بودن و کامل بودن آن را دارد سپس پس از 23 سال با تمام شدن نزول کتاب آسمانی، آن بدون هیچ مفسّر و مبلّغی رها می کند تا خود مردم هر طور می خواهند از این کتاب آسمانی برداشت کنند.

این از خداوند حکیم قبیح است.

مگر افق علمی خالق و مخلوق، همسطح هم و یکسان است و همه مردم مراد الهی را می فهمند؟

اگر چنین است دیگر معنای الهی و آسمانی بودن کتاب چه می شود؟

دیگر چه نیازی به واسطه نزول و تفسیرکننده وحی بود؟

آیا مردم اصلا در برداشت از قرآن دچار اختلاف نمی شوند؟

برداشت مردم از قرآن باید بر اساس چه معیاری باشد؟ استدلال و معیار کدام یک از افراد، همان مراد الهی است؟

آیا این دین ابدی، قرار است از طریق معجزه، همیشه و تا قیامت حفظ شود؟

چقدر از احکام و تکالیف دینی و حتی از مسائل توحیدی و بیان صفات و ویژگی های خداوند در قرآن آمده است؟ آیا همه این ها را مردم با عقل و فهم بشری خویش، بطور کامل می فهمند؟

و ......

با این تصور شما، خیلی زودتر از ادیان دیگر، کتاب آسمانی مسلمانان دچار تحریف و دستبرد قرا گرفته و مبتلا به خرافات و انحراف و زوال می شود. ولی بر عکس، خداوند حکیم که می خواهد دین اسلام تا ابد و برای همه دوران ها راهنمای انسان به سوی سعادت و کمال باشد، برای قرآنش مفسّر و تبیین کننده فرستاد و برای بعد از او نیز مبلّغانی راستین و آگاه به کلام الهی، قرار داد.

[="Tahoma"]جناب shahed1

این هم نمونه ای از گفتگوی علمی شما!

از هر دری سخن می گویید الا اثبات ادعای خود.

shahed1;655641 نوشت:
حرف بنده از اول این بوده که حکم اطیعوا الله و اطیعوا الرسول را باید در کل قرآن دید تا بتوان درباره اش اظهار نظر کرد و تمام هدف شما از ابتدا این بوده که ثابت کنید منظور از اطیعوا الرسول یعنی پیروی از احادیث و روایاتی که فرض بر این است حقاً از رسول بجا مانده . در حالی که این با تمامیت آیات قرآن ناسازگار است و با قانون اساسی کتاب نمی خواند و هدف بنده از نوشتن مطالب از همان آغاز نشان دادن این مغایرت و عدم همخوانی بوده است.
تأکید می کنم و تأکید می کنم: درک مفاهیم و احکام قرآنی فقط و فقط از زبان حضرت الله میسر است نه هیچ حضرت دیگری غیر از او. توجه به کلام غیر تنها چیزی را که برای ما به ارمغان می آورد گمراهی و فساد است .
وقتی طرف قرآن می خواند اما گوش به زنگ، احکام ابن تیمیه ، ابوهریره، مسلم ، بخاری و غیره است آنگاه با حکم قرآنی فَٱقْتُلُوا۟ ٱلْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ اسلحه بدست می گیرد و هرکه را به گمان خود مشرک دید فوراً می کشد. و نوجوان است که کمربند انفجاری به خود می بندد و به تمنای بهشت زود رس خود و مردم را تکه تکه می کند و به هلاکت می اندازد.
حالا تو بگو جایگاه این حکم امروز یا لا اقل در مورد جوامع کنونی نیست . هزار دلیل و برهان می آورند که حکم آیه مطلق است و نمی توان آن را به زمان یا جامعه خاصی مختص کرد.
چرا؟ چون مشرکین فقط مختص به زمان رسول الله نیستند.
قرآن به ما اجازه نمی دهد و کسی حق ندارد حکم فَٱقْتُلُوا۟ ٱلْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ را از زبان ابن تیمیه ، ابوهریره، مسلم، بخاری و کوفت و زهر مار بشنود آن هم به این دلیل خدا نا پسندانه که اینها و امثالشان همانهایی هستند که قرآن را هم روایت کرده اند. فرض می کنیم، خداوندی که حتی کتابت قرض و وام را واجب کرده ، کتابت کلامش را به روایت آیندگان و زبان این و آن سپرده باشد آیا به فرض صحت این افتراء باید هر افترای دیگری را هم که دلمان خواست به خداوند ببندیم ؟!
درست و خداپسندانه اش این است که حکم مذکور را از زبان خداوند و در متن قرآن ببینیم نه اینکه بیرونش بیاوریم و با شعارهای تزئین شده و فریبنده، آن را به زور درون ذهن مردم بیگانه با قرآن فرو کنیم.
نگاهی به حکم در متن قرآن: ایام ایام حج و ماههای حرام است ( هیچگاه چهارماه حج از چهارماه حرام جدا نبوده اند حالا بگذریم سنت به اصطلاح نبوی یا سنت آبائی آنها را از هم جدا کرده و یکی را به اشرق و سه تای دیگر را به مغرب پرت کرده تا حلال خداوند را حرام و حرامش را حلال نماید) و خداوند فرمان داده در خلال ماههای حج یا همان چهار ماه حرام کسی با مشرکین(= امیین= قوم پیامبر) کاری نداشته باشد اما به محض برون رفت از ایام حج و ماههای حرام هر جا آنها را یافتند بکشند و چنین و چنان کنند اما اگر از جنگیدن با مومنین برگشتند و اسلحه زمین گذاشتند و صلات اقامه کردند و زکات دادند کسی با آنها کاری نداشته باشد. تازه این حکم فقط و فقط شامل آن دسته از مشرکین می شود که نقض پیمان کرده اند و الا آنها که بر پیمان خود ثابت قدم بوده اند کسی حق تعرض به آنها را ندارد .
کسی که قرآن خوانده باشد هرگز زیر بار تزویر و نیرنگ امثال ابن تیمیه ها ، ابوهریره ها و غیره نمی رود چون در قرآن موضعی نمی یابد که صرفاً به خاطر عقیده بتوان کسی را کشت و از زندگی ساقط کرد.
از زاویه ای دیگر؛ اگر اینگونه بود خداوند بجای کتاب اسلحه می فرستاد چون این خیلی کاری تر بود و بسیار سریعتر به نتیجه می رسید. خداوند چگونه ممکن است فرمان قتل مشرکین را صرفاً بخاطر عقیده شان صادر کرده باشد در حالی که رسولش عمری مشرک و بت پرست بوده است؟

shahed1;655698 نوشت:
مشکل در اینجاست و علت اصلی تفرق بشریت زیر سر همین است : آنچه دلمان می خواهد نازل شود.
آیه 213 سوره بقره را بخوانید ببینید چه می گوید: می فرماید کتابی فرستاد که حق و حقیقت همراهیش می کند تا پیامبران بوسیله آن بر سر اختلافات مردم حکم نمایند. آیا پیامبران اجازه داشتند به غیر از این کتاب به چیز دیگری ولو اینکه از جانب خودشان باشد حکم نمایند؟
دیدید داوود به حق - کتاب آسمانی - حکم نکرد چه شد؟ به جای اینکه اختلافی را حل کند اختلافی بر اختلاف افزود. مگر خلیفه خداوند می تواند از خودش حکمی صادر کند ؟ هر چه هست حکم خداوند است و پروردگار هیچ حکم سرگردانی ندارد. می دانید یعنی چه؟
یعنی احکام خداوند همه و همه در قالب یک کتاب می آیند نه بصورت سرگردان که امثال ابوهریره، مسلم، بخاری، مجلسی، کلینی ، صدوق ، طوسی و چه و چه و چه آنها را بگیرند و در قالب کتابهایی جمع آوری نمایند.
احکام سرگردان همان قرآن غیر هذا هستند که قوم پیامبر دلشان می خواست نازل شود. تمام احکام خداوندی ، تمام اوامر و نواهی او همه و همه در قالب یک کتاب حق می آیند و آنان که حقانیت کتاب را باور ندارند یکتا پرست نیستند بلکه بت پرستانی هستند که فقط آنچه را دلشان می خواهد نازل شود حق و مفصل و کامل می دانند.
خداوند دیگر چگونه بگوید تا فکر کنید کامل است، چگونه؟
اگر بگوید گاوی را بکشید کامل نیست؟! این دلیل بر نارسایی و کاستی حکم پروردگار است که نگفته چه رنگی باشد یاچند سال داشته باشد و چه باشد؟
یا آن حقی را که مورد نظر شماست برآورده نمی نماید؟
اگر بگوید طعام دریا و صیدش حلال است کامل نیست و باید بگوید فقط ماهی پولک دار و میگو حلال است تا کامل شود و حق را گفته باشد؟
حکم مکتوب صد ضربه تازیانه کامل نیست ؟ یعنی حکم سرگردان سنگسار کاملش می کند؟!
خداوند گفته گاوی بکشید آیا حق است به بهانه چگونگی آن گاو صدها جلد کتاب به او افتراء ببندیم؟
گفته دست دزد را قطع کنید حتماً باید کتب اربعه و سته اختراع شوند تا بگویند چگونه و از کجا؟
این اهل تفرق نیستند که باید بپرسند دو رکعت نماز صبح در کجای قرآن آمده بلکه یکتا پرستانند که باید بپرسند دو رکعت نماز صبح را از کجا آورده اید؟
براستی دورکعت نماز صبح را از کجا آورده اید؟ از کتب سرگردان؟
خداوند برای همه انبیاء و رسولانش تنها یک کتاب معرفی کرده و بس و ما همه انبیاء و پیامبران را تنها با یک کتاب می شناسیم پس این همه کتابی که به آنها بسته شده از کجا آمده اند و چه کسی مجوز آنها را صادر کرده است ؟
کدام بت پرستی است که احکام کتب سرگردان خود را متعلق به خداوند نمی داند و کدام بت پرستی است که احکام سرگردان دیگران را ناحق نمی شمرد؟ مگر کتاب برای حل اختلاف مردم نیامده با این احوال چگونه می توان امید به حل اختلافات بست؟
آقایان ، خانمها، راه مستقیم خداوند فقط همین قرآن است واین بسان خورشید بر تارک قرآن می درخشد با این وجود می گویید کامل و روشن نیست؟
کامل این مجمل چیست؟ کتابهای دیگر؟


جناب
shahed1

این شیوه گفتگوی علمی نیست. شما برای اثبات ادعای خود از هر دری سخن می گویید و هر آسمان و ریسمانی را در کنار هم می آورید تا مبادا کسی بگوید دلیل قرآنی شما بر ادعایتان چیست.

شما در پاسخ این همه آیات که بطور مطلق اطاعت از پیامبر را واجب و در راستای اطاعت از خدا دانسته، آیه بلند نکردن صدا در حضور پیامبر را می آورید و می خواهید با این آیه (که از نظر علمی غیر مرتبط با موضوع است)، آن همه اطلاق و عموم را قید بزنید!!

این علمی نیست. لذا مستندی علمی و متناسب با ادعایتان اقامه کنید.

اگر به دنبال گفتگوی علمی هستید ـ بعد از 10 صفحه ـ فقط روی موضوع تاپیک تمرکز کنید و با آیات قرآن (آیات مربوط به موضوع تاپیک)، ادعایتان را ثابت کنید. در غیر این صورت ادامه این گفتگو مفید فایده نیست.

[="Tahoma"]جناب shahed1

با کدام آیه می خواهید اطلاق این آیات در پیروی از رسول خدا صلی الله علیه وآله را محدود و مقید به 23 سال بدانید؟!

«قُلْ أَطيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرينَ»(آل عمران، 32)

«وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون‏»(آل عمران، 132)

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِر»(نساء، 59)

«وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ احْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما عَلى‏ رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبين‏»(مائده، 92)

«وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين‏»(انفال، 1)

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَوَلَّوْا عَنْه‏»(انفال، 20)

«وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ريحُكُم‏»(انفال، 46)

«وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون‏»(نور، 56)

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ»(محمد، 33)

«فَأَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»(مجادله، 13)

«فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطيعُون‏»(آل عمران، 50؛ شعراء 108 و 110 و ...)

«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني‏ يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُم‏»(آل عمران، 31)

و ...........

shahed1;653581 نوشت:
يَـٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ أَطيعُوا اللَّهَ وَ اطیعوا الرَّسُول‏

[=times new roman]سلام

یک سوال ایا به نظر شما الله همان اهورا مزدا ، برهما ، مهر ، یهوه و .... است ؟

میقات;655831 نوشت:
جناب shahed1

این هم نمونه ای از گفتگوی علمی شما!

از هر دری سخن می گویید الا اثبات ادعای خود.

سلام میقات جان
برادر عزیزم ، شما نمونه ای از گفتگو های بنده را نقل قول کردید ولی انتهای آن را حذف نمودید چرا؟ چرا آن را کامل نیاوردید؟
من در همان انتها نوشتم:

نقل قول:

خداوند چگونه ممکن است فرمان قتل مشرکین را صرفاً بخاطر عقیده شان صادر کرده باشد در حالی که رسولش عمری مشرک و بت پرست بوده است؟

نبوده است؟
آقای میقات نبوده است؟
آقای میقات جای تعجب است که خداوند چنین کسی را شایسته پیامبری دانسته باشد؟
آیا شمایید که تشخیص می دهید و رحمت پروردگار را تقسیم می کنید؟
در مورد پاسخگویی به پستهایتان تایید می کنم پست 59 را بطور کامل پاسخ ندادم چرا که برای جلوگیری از خروج رشته کلام از دست می خواستم به تک تک آنها در این تاپیک و تاپیک دیگری که شما احداث می کنید پاسخ دهم. جنابعالی در پست 59 ادعا کردید که امی معنای مشرک نمی دهد بلکه به مفهوم مکتب نرفته و درس نخوانده است. درواقع من این مطالب را می نویسم تا هرکس اعتراض و نظری دارد با احتجاج و استدلال از قرآن طرح کند .
حالا جوابی را که به شما دادم مجدداً در پست بعدی می آورم و از جنابعالی دعوت می کنم نظرتان را بدهید و اگر اعتراضی دارید با اعتصام و احتجاج به قرآن ثابتش کنید.

shahed1;655646 نوشت:
سلام برادر
تعجب شما در این است که او هم بشری مثل ما بوده یا نبوده؟!
پس به نظر شما این آیه چه معنایی می دهد؟

فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّـهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ ۚ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوا ۖ وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ ۗ وَاللَّـهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿آل عمران-٢٠

آیا آنجا که می گوید به امیها و آنان که کتاب به ایشان داده شده بگو منظورش این است که به سواد داران و بی سوادان بگو؟!
یا به اهل کتاب و مشرکین بگو؟ بسیاری از مترجمین من جمله مکارم شیرازی، فولادوند، انصاریان و غیره امیین را مشرکین معنا کرده اند..
یا آنجا که می فرمایند :

هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿جمعه/٢

آیا منظور این است که از میان بی سوادان بیسوادی مثل خودشان را به رسالت بر انگیخت یا از میان مشرکین یکی مثل خودشان؟ آیا همه قوم پیامبر مانند خودش بی سواد بوده اند؟!

یا آنجا که می گوید:


وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَّا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿آل عمران /75﴾

آیا منظور اهل کتاب این است که چون آنها بی سواد بودند می توان مالشان را پس نداد یا چون بت پرست بودند؟ مسلماً چون مشرک بودند .
درواقع امین به این خاطر بی سواد معنا شده که پاک و منزه بودن پیامبر زیر سئوال نرود و این ویژگی فوق بشری در کنار سایر ویژگیهایی که او را از بشر بودن جدا می کند ، حفظ شود.
وقتی خداوند خطاب به پیامبر می فرمایند:

مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ
منظور این نیست که نمی توانستی کتاب بخوانی بلکه منظور این است که دین و ایمان سرت نمی شد
یا وقتی می گوید:

وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ ۖ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ ﴿٤٨عنکبوت﴾

منظور این نیست که قبلاً بی سواد بودی بلکه می گوید تو قبلاً کتاب آسمانی نخواندی و قرآن هم نوشته تو نیست
و الا در سوره فرقان می خوانیم:

وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَىٰ عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿فرقان/5﴾
یعنی قوم پیامبر می گفتند این قرآن اساطیر گذشتگان است که شب و روز بر او می خوانند و او می نویسد

برای بار سوم از شما می خواهم همین یک مطلب را که با یکی از عقاید مهم شیعه در تضاد است جواب بدهید تا به شما برادر بزرگوارم ثابت کنم پاسخهایتان ( مگر قسمتی از پست 59) را داده ام . اگر دوباره در این باره اظهار نظر نکنید بدان معنی است که قبول کردید یکی از ارکان مهم اعتقادی شیعه متزلزل است

[="Tahoma"]

shahed1;655883 نوشت:
سلام میقات جان
برادر عزیزم ، شما نمونه ای از گفتگو های بنده را نقل قول کردید ولی انتهای آن را حذف نمودید چرا؟ چرا آن را کامل نیاوردید؟
من در همان انتها نوشتم:
..............

برای بار سوم از شما می خواهم همین یک مطلب را که با یکی از عقاید مهم شیعه در تضاد است جواب بدهید تا به شما برادر بزرگوارم ثابت کنم پاسخهایتان ( مگر قسمتی از پست 59) را داده ام . اگر دوباره در این باره اظهار نظر نکنید بدان معنی است که قبول کردید یکی از ارکان مهم اعتقادی شیعه متزلزل است

با سلام و درود

شما از بین مطالب، به مطالب اصلی نمی پردازید بلکه مطالب فرعی را مطرح و از موضوع اصلی چشم پوشی می کنید.

موضوع امی بودن نیز از مطالب حاشیه ای است و بنده هم که در یک مطلب مختصر بدان پرداختم، فقط برای پاسخ به حضرتعالی بود؛ ولی شما از بین همه مطالب، این موضوع را پرداخته و به مطالب اصلی پاسخی ندادید، لذا بنده دیگر به آن نپرداختم.

در ضمن، شیعه با اعتقاد به توحید و نبوت رسول خدا صلی الله علیه وآله، به دستور خداوند و فرمایش پیامبر، امامت معصومین را در ادامه رسالت، و قرآن را کتاب آسمانی برای همه دوران ها تا قیامت، دانسته و بدون روی آوری به تحریف معنوی و تفسیر به رأی، قرآن را محدود به 23 سال نزول ندانسته بلکه کتابی الهی برای راهنمای بشریت می داند.

شیعه قرآن را کتاب الهی می داند، و چون افق علمی خالق و مخلوق متفاوت است، به پیروی از قرآن کریم، پیامبر صلی الله علیه وآله و اولیای الهی را مفسران کلام الهی دانسته و برای رسیدن به فهم کامل مراد الهی، خود را نیازمند مراجعه به مفسران حقیقی قرآن می داند.

شیعه معتقد است خداوند حکیم است و اگر دین و کتاب آسمانی برای ابد و تا قیامت برای هدایت انسان ها می آورد، قطعا حکمتش اقتضا دارد تا برای بعد از 23 سال نزول نیز فکری کرده تا دینش از گزند انحراف و تفسیر به رأی و ... در امان باشد.

شیعه تعالیم و دستورات الهی را از طریق مسیر هدایتی که خداوند تعیین فرموده، دریافت می کند. شیعه کلام الهی را دستمایه قرار نمی دهد تا هر طور بخواهد تفسیر کرده و آن را به خدا نسبت بدهد.

خلاصه این که شیعه خودش را بنده خدا می داند و برای خدا تکلیف تعیین نمی کند.

نکته: لطفا موضوع اصلی و اثبات ادعایتان از طریق آیات قرآن را ـ بدون بیان مطالب پراکنده ـ فراموش نکنید.

میقات;655920 نوشت:

با سلام و درود

شما از بین مطالب، به مطالب اصلی نمی پردازید بلکه مطالب فرعی را مطرح و از موضوع اصلی چشم پوشی می کنید.

موضوع امی بودن نیز از مطالب حاشیه ای است و بنده هم که در یک مطلب مختصر بدان پرداختم، فقط برای پاسخ به حضرتعالی بود؛ ولی شما از بین همه مطالب، این موضوع را پرداخته و به مطالب اصلی پاسخی ندادید، لذا بنده دیگر به آن نپرداختم.

سلام میقات جان
اتفاقاً اگر دقت کنید قضیه امی بودن پیامبر از مسایل اصلی اصلی است نه فرعی. همانگونه که عرض کردم ، تازمانی که رسول الله زنده بودند شیطان از طریق تابعان و پیروانش او را مرتب تحقیر می کرد تا جایی که انواع و اقسام القاب زشت را به او می داد چرا؟
تا قرآن را که از زبان او خارج می شد سبک سازد وکسی به آن توجه نکند.
از طرف دیگر بعد از مرگ همین پیامبران انواع و اقسام صفات خداوندی را به آنها می بست که آنها را به موجودی ما ورائی مبدل سازد تا هر حرفی از زبانه عمله و خدمه اش به این پیامبران مرده بست مردم آن را بپذیرند و کلام پروردگار بدانند. به عبارت دیگر تا بودند به علت بشر بودن کسی حرف خدا را از آنها نمی شنید و بعد از مرگ نیز همین نیرنگ مافوق بشر بودن ، کلام خدا را کاملاً تحت تأثیر خود قرار داده است.
موضوع عصمت پیامبران یکی از همان صفات مافوق بشری است که ظاهراً بسیاری از حرفها را که به آنها بسته اند موجه می سازد و مردم را از دایره توحید دور می کند . ببینید این جمله قرمز در متن برای این است که نشان دهید اطاعت از رسول واجب است چون او هر آنچه در زندگی بر زبان آورده وحی الهی بوده چرا که او یک معصوم است.
توحید یعنی اینکه جز حکم خداوند حکم دیگری را تعبد نکنید و عصمت به این خاطر پا به میدان می گذارد تا نشان دهد انبیاء غیر خدا نیستند. آنها موجودات پاک و منزهی (یکی از صفات مافوق بشری) هستند که هیچگاه خلاف حکم خداوند کاری نکرده اند.
و در اینجا بحث بر سر این نیست که پیامبر برخلاف خواسته خداوند حکمی رانده بلکه بر سر این است که احکام موجود به بهانه اطیعوا الرسول به او بسته شده اند که یکی از جوازهای آن همین افسانه کذب عصمت است. همینکه یکی از ارکان معتقدات شیعه قرار گرفته است حالا اگر با این بیان ربط آن را با بحث دیدید نظرتان را درباره مسئله امی که طرح شد بگویید در غیر اینصورت بدانید که تا اینجا یکی از ارکان اعتقاداتتان را از دست داده اید تا به حساب ارکان دیگر برسیم.

نقل قول:
توحید منافاتی با پیروی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ندارد. چرا که این دو در عرض هم نیستند بلکه پیروی از رسول، در طول و در سایه پیروی «الله» است:

«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني‏ يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ»؛ بگو: اگر خدا را دوست داريد، از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد.(آل عمران، 31)

از طرفی خداوند، اطاعت از پیامبرش را اطاعت از خود دانسته و بطور مطلق پیروی از پیامبرش را دستور داده است:

«ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقاب‏»؛ آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است.(حشر، 7)

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیز که هر چه می گوید وحی الهی است (نجم، 3و4)، در حدیث ثقلین که به تواتر نقل شده است، در کنار قرآن، عترت و اهلبیت علیهم السلام را برای حفظ و ترویج دین الهی و راهنمایی انسان ها، لازم شمرده و توصیه فرموده است.

[="Tahoma"]

shahed1;655966 نوشت:
سلام میقات جان
اتفاقاً اگر دقت کنید قضیه امی بودن پیامبر از مسایل اصلی اصلی است نه فرعی. همانگونه که عرض کردم ، تازمانی که رسول الله زنده بودند شیطان از طریق تابعان و پیروانش او را مرتب تحقیر می کرد تا جایی که انواع و اقسام القاب زشت را به او می داد چرا؟
تا قرآن را که از زبان او خارج می شد سبک سازد وکسی به آن توجه نکند.
از طرف دیگر بعد از مرگ همین پیامبران انواع و اقسام صفات خداوندی را به آنها می بست که آنها را به موجودی ما ورائی مبدل سازد تا هر حرفی از زبانه عمله و خدمه اش به این پیامبران مرده بست مردم آن را بپذیرند و کلام پروردگار بدانند. به عبارت دیگر تا بودند به علت بشر بودن کسی حرف خدا را از آنها نمی شنید و بعد از مرگ نیز همین نیرنگ مافوق بشر بودن ، کلام خدا را کاملاً تحت تأثیر خود قرار داده است.
موضوع عصمت پیامبران یکی از همان صفات مافوق بشری است که ظاهراً بسیاری از حرفها را که به آنها بسته اند موجه می سازد و مردم را از دایره توحید دور می کند . ببینید این جمله قرمز در متن برای این است که نشان دهید اطاعت از رسول واجب است چون او هر آنچه در زندگی بر زبان آورده وحی الهی بوده چرا که او یک معصوم است.
توحید یعنی اینکه جز حکم خداوند حکم دیگری را تعبد نکنید و عصمت به این خاطر پا به میدان می گذارد تا نشان دهد انبیاء غیر خدا نیستند. آنها موجودات پاک و منزهی (یکی از صفات مافوق بشری) هستند که هیچگاه خلاف حکم خداوند کاری نکرده اند.
و در اینجا بحث بر سر این نیست که پیامبر برخلاف خواسته خداوند حکمی رانده بلکه بر سر این است که احکام موجود به بهانه اطیعوا الرسول به او بسته شده اند که یکی از جوازهای آن همین افسانه کذب عصمت است. همینکه یکی از ارکان معتقدات شیعه قرار گرفته است حالا اگر با این بیان ربط آن را با بحث دیدید نظرتان را درباره مسئله امی که طرح شد بگویید در غیر اینصورت بدانید که تا اینجا یکی از ارکان اعتقاداتتان را از دست داده اید تا به حساب ارکان دیگر برسیم.

با سلام و درود

اولا هنوز برای اختصاص پیروی از پیامبر به حیات ایشان، دلیل قرآنی نیاورده اید.

در ثانی، عصمت ارتباطی با توحید ندارد. عصمت در مرحله بنده و مخلوق است، ولی توحید در باره خداوند و خالق است. لذا ارتباط دادن عصمت پیامبران به توحید الهی، ادعایی غیر علمی و باطل است.

ثالثا اگر اطاعت و پیروی از پیامبر، اشکال دارد و منافات با توحید است، فرقی بین حیات و بین ممات پیامبر نباید باشد؛ اگر با توحید منافات دارد، پس در زمان حیات هم نباید اجازه داده شود، در حالی که خداوند آن را واجب دانسته است؛ و اگر با توحید منافات ندارد، پس بعد از ممات نیز منافات ندارد.

لذا اگر شما قائل به تفاوت هستید بایستی این تفاوت را با ادله قرآنی ثابت نمایید.

اما اگر می گویید بعد از پیامبر، دسترسی به کلام ایشان ممکن نیست و نسبت های غیرواقعی به ایشان داده و از قول ایشان مطالب غیرواقعی نقل می شود؛ این حرف دیگری است.

برای این مشکل نمی آیند و کل صورت مسأله را پاک کرده و منکر آن شوند. بلکه معقول و منطقی آن است که راهی پیدا شود تا این نسبت های داده شده به پیامبر، تمیز داده و معتبر از غیرمعتبر، شناسایی شود.

نکته: این مطالب ارتباطی با امی بودن یا نبودن ندارد، زیرا این مرحله، قبل از بررسی معنای امی بودن است.

عارف;654609 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

چه جالب!
همان گره ای را که شمای نوعی هم با زدن این تاپیک قصد در بازکردنش را داشتید...تفسیر خود را می گوئید و بنده هم تفسیر خودم را و همانطور که قبلا هم گفتم 7 میلیلارد هم که بیایند 7 میلیارد تفسیر خواهیم داشت ....و این وحدتی است که شما دنبالش بودید؟
ولی شیعه تفسیر را از صاحبان وحی (رسول الله و اوللامر) طلب می کند و اطاعت می کند چرا که خداوند فرموده.


برادر جان:
اندیشه منفور تفسیر به رأی اگرچه دیگر نخ نما شده و به ظاهر دست از سر تفکر در قرآن برداشته ولی سایه منحوس آن همچنان براین کتاب معظم سنگینی می کند اگر می بینید در اینجا اتفاق نظر خیلی کم است به این دلیل است که بشر هنوز از فسردگی این اندیشه بسیار بسیار قدیمی رهایی نیافته است.

نقل قول:
از این دو جمله بالای شما ,چگونه به آن وحدتی که به دنبالش هستید می رسید؟
اگر هر مسلمانی فقط به برداشت خودش اکتفا کند,دیگر امت واحده چگونه به وجود می آید.

وقتی شرط اصلی هدایت تقواست و قاعده اصلی تقوا یکی را فرمانبرداری کردن است . آنگاه اگر همه کسانی که قرآن می خوانند احدی را تعبد نکنند و لحظه ای به جای دگر غیر از قرآن ننگرند قطعاً جامعه آرمانی تحقق پیدا خواهد کرد و الا تا ابد آرمانی باقی خواهد ماند و تا آن موقع خداوند می نگرد تا ببیند چه کسی آرمانی تر عمل می کند.

نقل قول:
همانطور که خودتان هم گفتید (و درست هم هست) شیطان به شدت در حال تلاش برای جلوگیری از وحدت مسلمین و نابود کردن احکام الهی است.این کار را از همان زمان که نبی اکرم در بستر بیماری (در روزهای آخر عمر مبارکشان) بودند شروع کردند(البته در مورد قرآن و اسلام و تفرقه بین مسلمین است).متاسفانه اکثریت منحرف هستند و به جز 5 سال حکومت علی علیه السلام حاکمیت به دست محقین آن نیفتاد و این جنگ بین حق و باطل همچنان ادامه دارد.حضرت امام حسین (ع) به عنوان ناجی دین اسلام بر اساس آموزه های قرآنی به جنگ با کفار پرداختند.که جان و هستی خود را در راه خداوند قربانی کردند.شیطان و لشکر شیطان همواره در ایجاد تفرقه و شبهه فعال هستند ولی عاقبت "حزب الله" پیروز خواهد شد.

لطفاً خارج از محدوده قرآن سخن مگویید

نقل قول:
یک سوال مهم, دلیل اینکه مرتب شیعیان را به شرک یاد می کنی چیست؟
جالبه که سنی ها را هم که قبول ندارید.
نظرتان در مورد داعشیها چیست؟آنها هم طبق برداشت خودشان سر شیعه و سنی و مسیحی و ...همه را دارند می برند,مطمئناً آنها هم دلایل قرآنی دارند!

آنها نیز مانند بسیاری از شیعیان دیروز و امروز تفکر منفرد در قرآن را حرام دانند و معتقد به تفسیر مفسرین ماورایی هستند. یعنی همان مفسرین یا مقدسینی که برای هر مذهبی اختصاصی می باشند . وقتی مفسرین ماورایی هر مذهب با مدهب دیگر فرق می کند و ارباب متشاکس و متفرق می شوند آنگاه هرکس بر علیه دیگری اقدام می کند و خرسند از این است که دارد بر اساس حکم خداوند انجام وظیفه می نماید: http://fa.alalam.ir/news/1673288

نقل قول:
لطفا سوالم را با پاسخ درست و منطقی جواب دهید....این سوال مهمی است و ریشه اختلاف ما.ما شیعیان یک پاسخ منطقی برای آن داریم و آن ادامه امامت از بعد از نبی اکرم تا ظهور امام مهدی (ع) است. شما هم باید یک جواب منطقی برای سوال بنده بدهید.

من پاسخی منطقی تر از پاسخی که خداوند در خصوص لات و منات و عزی به قوم پیامبر دادنیافتم :

أَفَرَءَيْتُمُ ٱللَّـتَ وَٱلْعُزَّى ﴿١٩﴾ وَمَنَوةَ ٱلثَّالِثَةَ ٱلْأُخْرَىٓ ﴿نجم/٢٠

پروردگار فرمودند ؛ پیامبر در هنگام وحی جبریل را که پیام الهی را به او منتقل می کرد دید آیا شما نیز لات و منات و آن سومی را که منات می نامید دیده اید؟
آیا شما مهدی را دیده اید؟ مطمئنید آنها که پیامهای او را آورده اند و می آورند مانند همانهایی که پیامهای لات و منات و عزی را می آوردند نیستند؟!
اگر خداوند می گوید ندیده اند او خدا و معتمد است اگر شما هم کسانی را معرفی کنید که مهدی را دیده اند باید مدرکی قابل اعتماد همچون خداوند داشته باشید.

نقل قول:
پس طبق فرمایشات قبلی شما,خدا فرمان به شرک داده,همانطور که ما که به فرمان "اطیعولله و اطیعوالرسول و..."تسلیم هستیم,متهم به شرک شده ایم.

بنده قبلاً فرق اطاعت را با عبادت توضیح داده ام . اطاعت مشروط است اما عبادت مطلق . اطاعتی که همراهش تسلیم باشد همان عبادت است و جز در برابر احکام الهی شرک محسوب می شود ولو اینکه حکمش را پیامبری همچون داوود صادر کرده باشد.

نقل قول:
مرجع سخن؟

سوره نجم، سوره انعام .... اصلاً همه قرآن

نقل قول:
شهدا زنده اند.حضرت مهدی (عج) از نظر عوام غایب است ولی پرداختن به این موضوع,باشد برای وقتی که شما پاسخ اول بنده را دادید.عرض کردم که حقیقت امامت حقیقتی است که شیعیان به آن اعتقاد دارد و با عقل و منطق و فلسفه نزول قرآن و جاودانگی آن سازگار است.

شما هم زنده اید اما آیا جز این نوشتار صدایتان را می شنوم و یا به چشم منی که اینجا دارم تایپ می کنم می آیید؟

نقل قول:
چرا قرآن با ابتر بودن قوم نبی اکرم بیان شده؟چه ارتباطی داشته؟

چون عقاید قوم پیامبر براساس هوا و افسانه های پدرانشان است بنابر این پوچ و بی دنباله است و در هیچ جایی از آینده تحقق نخواهند یافت درست مانند همان بهشتی که جز یهود و نصارا داخلش نمی شوند .

نقل قول:
اینها چه کسانی بودند؟نام ببرید وبفرمائید آیا صلاحیت که داشتند که زمام دین و دنیای مسلمین را به دست بگیرند؟ و آیا وضع جامعه بر طبق جامعه قرآنی بود؟و آیا همانها باعث تفرقه مسلمین نشدند؟
اگر اینطور بوده پس خدا اشتباه کرده بود (نعوذ بالله) و یا حاکمین ظلم کردند و حق را از اهلش گرفتند؟
آیا همان ظلم اولیه باعث نشد که 1400 سال مسلمین به جایگاه واقعی خود نرسند؟
مسلما وجود و حضور صاحبان امر ضروری بوده چون وحی خاتمه یافته و نبوت نیز همچنین....و عقلا می بایستی حلقه ارتباط خالق و مخلوق موجود باشد تا همان احکام فرعی متناسب با هر دوره به قول شما آپدیت گردد.

من متأسفانه اسم آن امیران را نمی دانم و اینکه حق حکومت از آن این بود یا آن به من ربطی ندارد و اصولاً مرا با این جنگهای عمری - علوی کاری نیست.

نقل قول:
ولی شما که گفتید خدا کسی را به شرک دعوت نمی کند؟
درثانی موسی ع ناخواسته آن کار را می کرد و نه اینکه به عمد بخواهد از شرک به توحید برود!
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرً‌ا ﴿٧٢﴾ قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْ‌هِقْنِي مِنْ أَمْرِ‌ي عُسْرً‌ا.

خداوند دعوت نمی کند اما آزمایش می کند

نقل قول:
ولی شما دارید عمدا به بهانه اینکه پیروی از نبی اکرم و اوللامر شرک است فرمان الهی را زمین می گذارید.
لطفا سوالات 10 و 11 را شفاف بفرمائید.

من گفتم پیروی کردن شرک است؟!

نقل قول:

12- شما گفتید که محمد بن عبدالله,مشرک بود ولی محمد رسول الله موحد.دلیلتان را بفرمائید و مشخص کنید از کی ایشان موحد و مسلمان شدند؟

دلیلم را در باره امی بودن پیامبر نوشتم آیا خواندید؟
از کی شو نمی دانم ولی مسلماً بعد از بعثت حتماً شروع شده

نقل قول:

سوال بسیار مهم:
13-به نظر شما بعثت حضرت محمد هیچ ویژگی خاصی نداشت و ایشان فقط یک " پیام رسان" یا یک "بشیر و نذیر" بودند و به جز ایشان هرکس دیگری از قریش هم میتوانست کار ایشان را بکند؟, و یا به عبارتی اگر قرآن بدون ایشان هم به دست ما می رسید, مثلا جبرئیل امین جلوی جلوی چشم هزاران نفر از داخل خانه کعبه خارج می شد و به تمام مردم شبه جزیره عربستان یک جلد کتاب قرآن را می داد و دوباره وارد خانه کعبه می شد و به آسمانها می رفت و همه مردم آن زمان 100% اعتقاد پیدا می کردند که معجزه ای رخ داده (همانطور که امت موسی ع و عیسی ع معجزه را می دیدند) در مقایسه با الآن که کتاب قرآن توسط نبی اکرم به دست مردم رسید,تفاوتی نداشت؟
مخصوصا در عصر ما؟ و یا حتی در دوران بعد از رحلت رسول الله, هیچ تفاوتی نداشت؟

خیر. البته پیامبران انسانی فقط از جنس خودشان هستند مگر اینکه به قول خداوند ملائکه بر روی زمین زندگی کنند که در این صورت نیز باید ملکی می آمد که پسوند رسول داشته باشد نه هر ملکی

فتا 1;655877 نوشت:
[=times new roman]سلام

یک سوال ایا به نظر شما الله همان اهورا مزدا ، برهما ، مهر ، یهوه و .... است ؟

سلام

یک کلام: نمی دانم

میقات;655994 نوشت:

با سلام و درود

اولا هنوز برای اختصاص پیروی از پیامبر به حیات ایشان، دلیل قرآنی نیاورده اید.

در ثانی، عصمت ارتباطی با توحید ندارد. عصمت در مرحله بنده و مخلوق است، ولی توحید در باره خداوند و خالق است. لذا ارتباط دادن عصمت پیامبران به توحید الهی، ادعایی غیر علمی و باطل است.

سلام میقات جان

اما این شما بودید که برای اولین بار قضیه عصمت را بعنوان یکی از چیزهایی که اطاعت از رسول را موجه می سازد وارد بحث کردید و گفتید:

نقل قول:
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیز که هر چه می گوید وحی الهی است (نجم، 3و4)

،

نگفتید؟
اگر این ویژگی پیامبر عصمت نیست پس چیست؟

shahed1;656010 نوشت:
سلام

یک کلام: نمی دانم

وَلَقَدْ جَاءَكُمْ یوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَینَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِی شَكٍّ مِمَّا جَاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ یبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا كَذَلِكَ یضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ«غافر/34»
پیش از این یوسف دلایل روشن برای شما آورد، ولی شما همچنان در آنچه او برای شما آورده بود تردید داشتید؛ تا زمانی که از دنیا رفت، گفتید: هرگز خداوند بعد از او پیامبری مبعوث نخواهد کرد! این گونه خداوند هر اسرافکار تردیدکننده‌ای را گمراه می‌سازد!

سلام

پس مواظب باش از گمراهان نباشی چون با مرگ یا حتی به تصور برخی هلاکت پیامبران دین بی یاور نمیماند !

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ----- ثــبــت اســت بــر جــریــده عـالـم دوام مـا


وَقَالَ ٱلَّذِينَ أَشْرَكُوا۟ لَوْ شَآءَ ٱللَّـهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِۦ مِن شَىْءٍ نَّحْنُ وَلَآ ءَابَآؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن دُونِهِۦ مِن شَىْءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ ٱلَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى ٱلرُّسُلِ إِلَّا ٱلْبَلَـغُ ٱلْمُبِينُ ﴿نحل/ ٣٥

ملائکه ای که قوم پیامبر می پرستیدند به اعتقاد امیها از مقربین درگاه الهی بودند که معارف الهی از پروردگار گرفته و به آنها می رساندند و موجبات تقربشان به الله را فراهم می ساختند. این مقربان نه تنها شفاعت و نصرت پیروانشان را بر عهده داشتند بلکه احکام شریعت را نیز از پروردگار گرفته و از طریق واسطه هایی به مردم ابلاغ می کردند. کسی به درستی نمی داند این واسطه ها چه جایگاهی داشتند و چه کسانی بودند اما از آیات قرآن تا حدود زیادی می توان دریافت که آنها دیگر در قید حیات نبودند و فقط گفته هایی که از ملائکه نقل کرده بودند ، پدر به پدر و سینه به سینه نقل شده بود و یزای همین است که وقتی پیامبرآنها را دعوت به توحید(=پرستش فقط الله) می کرد برایشان قابل قبول نبود.
علت عدم قبول ایشان به این دلیل بسیار بسیار کهن و قدیمی بود که حربه دست توحید گریزان و سران مذاهب در تمام اعصار تاریخ تدین و شریعت بوده است.
به چه دلیلی:
اینکه همه پرستشها و عبادات در نهایت به خداوند برمی گردد چرا که خداوند خودش از طریق ملائکه و مبلغان انسی به مردم گفته چه کنند و چه نکنند.
آیه بالا را ببینید؛
اینها همان قوم بت پرست پیامبر هستند که می گویند اگر خدا می خواست نه ما و نه پدرانمان جز او کسی را تعبد نمی کردیم و هیچ چیزی را سر از خود حرام نمی کردیم و خداوند به رسولش گوشزد می کند که باید بطور روشن پیامش را ابلاغ نماید و خود را درگیر بگو مگو های آنها نکند چرا که مردمان پیش از ایشان نیز چنین عمل می کردند .
چه بگویم؟ کدام قسمت قرآن را بخوانم که نقل این خودکامگیها و هواپرستی های دین مآبانه نباشد؟
پروردگارا آن روزها به رسولت می گفتی گذشتگان نیز چنین می کردند و ما امروز می فهمیم که دیروز چه می گفتی چرا که آیندگان نیز چنین کردند و ظن ابلیس را محقق ساختند.
امروز نیز چون دیروز فرقه های متفرق هر کاری می کنند به حساب دین تو یگانه مولا می گذارند و همچون درگذشتگان ادعا می کنند : والله امرنا بها خدا فرموده که چنین کنیم چگونه؟
زمانی از طریق ود و سواع و یغوث و یعوق و نسر و لات و منات و عزی و دخترانش و زمانی دیگر از طریق احبار و رهبان و خانواده و پسرانش.
و همه و همه دارند خداوند را تعبد می کنند نه این واسطه ها را اما نمی دانم چرا روز به روز از یکدیگر دور و دورتر می شوند و علت را از هر فرقه ای که بپرسی خود را فرقه هفتا و سوم و یگانه گروه ره یافتگان معرفی می کنند. و به هرکدام بگویی این طریقی که درپیش گرفته اید طریق توحید نیست چرا که توحید فقط یکی را پرستش کردن است ، خواهند گفت:

أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ ٱللَّـهَ وَحْدَهُۥ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ ءَابَآؤُنَا

یعنی می گویی قرآن (= الله) به تنهایی کفایت می کند و این همه حرف و حدیثی را که مفسرین اصلی همین قرآن گفته اند رها کنیم :

وَجَدْنَا عَلَيْهَآ ءَابَآءَنَا وَٱللَّـهُ أَمَرَنَا بِهَا

این حرفها اگرچه از طریق پدرانمان نقل شده ولی در اصل خداوند آنها را امر کرده است حالا تو می گویی همه را بگذاری و تنها خدا را بگیریم؟!
حرفهای عجیبی می زنی !
یعنی این همه آدم در طول این همه زمان اشتباه کردند و فقط تو درست عمل می کنی؟!

[="Tahoma"]

shahed1;656013 نوشت:
سلام میقات جان

اما این شما بودید که برای اولین بار قضیه عصمت را بعنوان یکی از چیزهایی که اطاعت از رسول را موجه می سازد وارد بحث کردید و گفتید:


نگفتید؟
اگر این ویژگی پیامبر عصمت نیست پس چیست؟

با سلام و درود

متوجه عرض بنده نشدید.

قائل به عصمت شدن برای انسان کامل، منافاتی با اعتقاد به توحید ندارد. زیرا خدایی و قابل پرستش بودن که در عصمت خلاصه نمی شود تا اگر کسی قائل به عصمت پیامبران شد، مستلزم اعتقاد به خدایی آنان باشد.

در ضمن، هنوز به مطالب اصلی بنده پاسخ نداده اید.

فتا 1;656181 نوشت:
وَلَقَدْ جَاءَكُمْ یوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَینَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِی شَكٍّ مِمَّا جَاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ یبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا كَذَلِكَ یضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ«غافر/34»
پیش از این یوسف دلایل روشن برای شما آورد، ولی شما همچنان در آنچه او برای شما آورده بود تردید داشتید؛ تا زمانی که از دنیا رفت، گفتید: هرگز خداوند بعد از او پیامبری مبعوث نخواهد کرد! این گونه خداوند هر اسرافکار تردیدکننده‌ای را گمراه می‌سازد!

سلام

پس مواظب باش از گمراهان نباشی چون با مرگ یا حتی به تصور برخی هلاکت پیامبران دین بی یاور نمیماند !

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ----- ثــبــت اســت بــر جــریــده عـالـم دوام مـا

فتا جان سلام

أَمِ ٱتَّخَذُوا۟ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةً قُلْ هَاتُوا۟ بُرْهَـنَكُمْ هَـذَا ذِكْرُ مَن مَّعِىَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِى بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ٱلْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ﴿انبیاء/٢٤

میقات;656194 نوشت:

با سلام و درود

متوجه عرض بنده نشدید.

قائل به عصمت شدن برای انسان کامل، منافاتی با اعتقاد به توحید ندارد. زیرا خدایی و قابل پرستش بودن که در عصمت خلاصه نمی شود تا اگر کسی قائل به عصمت پیامبران شد، مستلزم اعتقاد به خدایی آنان باشد.

در ضمن، هنوز به مطالب اصلی بنده پاسخ نداده اید.

سلام برادر
مطالب اصلی دارند پشت سر هم می آیند حالا یا وقت خواندن ندارید یا منتظر جواب مورد نظرتان هستید.
و اما ارتباط توحید با عصمت این است که پیامبر به دلیل معصوم بودن هرچه گفته وحی خداوندی بوده (این را خودت گفتی) و چون وحی بوده عبادت آن ( = خروج از توحید)مانعی ندارد.
و من می گویم اگر مانعی ندارد از قرآن آیه ای بیاور که جواز عبادت رسول را داده باشد

shahed1;656197 نوشت:
سلام برادر
مطالب اصلی دارند پشت سر هم می آیند حالا یا وقت خواندن ندارید یا منتظر جواب مورد نظرتان هستید.
و اما ارتباط توحید با عصمت این است که پیامبر به دلیل معصوم بودن هرچه گفته وحی خداوندی بوده (این را خودت گفتی) و چون وحی بوده عبادت آن ( = خروج از توحید)مانعی ندارد.
و من می گویم اگر مانعی ندارد از قرآن آیه ای بیاور که جواز عبادت رسول را داده باشد

با سلام و درود

شما در باره معنای عبادت و اطاعت مطالعه فرمایید. این دو با هم تفاوت دارند و ملازمه ای هم بین این دو نیست.

در ضمن، اگر دلیل خاص قرآنی بر اثبات ادعای خود مبنی بر اختصاص وجوب پیروی از پیامبر به زمان حیات ایشان، ندارید ـ که تاکنون هم ارائه نکرده اید ـ گفتگو را پایان دهیم و تاپیک به مرحله جمع بندی برود.

میقات;656203 نوشت:

با سلام و درود

شما در باره معنای عبادت و اطاعت مطالعه فرمایید. این دو با هم تفاوت دارند و ملازمه ای هم بین این دو نیست.

در ضمن، اگر دلیل خاص قرآنی بر اثبات ادعای خود مبنی بر اختصاص وجوب پیروی از پیامبر به زمان حیات ایشان، ندارید ـ که تاکنون هم ارائه نکرده اید ـ گفتگو را پایان دهیم و تاپیک به مرحله جمع بندی برود.

سلام میقات جان
اگر ممکن است لطفاً معنای عبادت و اطاعت را بطور مستدل بیان کنید چون بحث بر سر اطاعت از رسول است و ما می خواهیم بدانیم این کاری که در جوامع مذهبی به اسم اطاعت از سول انجام می شود اطاعت است یا عبادت بنا براین دقیقاً در راستای بحث موجود است و نمی توان گفت خارج از موضوع است.
اگر توحید با یک جمله دو جمله قابل بیان بود کتاب آسمانی با همه مثالها و سرگذشتهایش نازل نمی شد و من دارم با اعتصام به همین کتاب مفهوم آن را بیان می کنم و جز یکی دو مورد ندیدم اعتراضی کنید که آنهم فوراً اعتراض خود را پس گرفتید و اعلام کردید خارج از بحث است چه می شود کرد کار برهان همین است که هیچ راهی برای به بیراهه زدن باقی نمی گذارد .

shahed1;656195 نوشت:
فتا جان سلام

أَمِ ٱتَّخَذُوا۟ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةً قُلْ هَاتُوا۟ بُرْهَـنَكُمْ هَـذَا ذِكْرُ مَن مَّعِىَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِى بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ٱلْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ﴿انبیاء/٢٤﴾

وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ«یوسف/24»
آن زن قصد او کرد؛ و او نیز -اگر برهان پروردگار را نمی‌دید- قصد وی می‌نمود! اینچنین کردیم تا بدی و فحشا را از ا
و دور سازیم؛ چرا که او از بندگان مخلص ما بود!

سلام

پاسخ کلیشه ای سودی ندارد برهان ما یوسف است اینجا بحث پرستش یوسف بجای خدا نیست اینجا بحث حجت خداست که همواره بوده و خواهد بود که در ایه بروشنی بیان گردیده .

ایا در ایه چگونگی معصومیت یوسف را نمیبینید !

فتا 1;656236 نوشت:
وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ«یوسف/24»
آن زن قصد او کرد؛ و او نیز -اگر برهان پروردگار را نمی‌دید- قصد وی می‌نمود! اینچنین کردیم تا بدی و فحشا را از ا
و دور سازیم؛ چرا که او از بندگان مخلص ما بود!

سلام

پاسخ کلیشه ای سودی ندارد برهان ما یوسف است اینجا بحث پرستش یوسف بجای خدا نیست اینجا بحث حجت خداست که همواره بوده و خواهد بود که در ایه بروشنی بیان گردیده .

سلام برادر
لطفاً مرا ببخشید چون به درستی متوجه نمی شوم
چه چیزی به روشنی بیان شده؟

shahed1;656237 نوشت:
سلام برادر
لطفاً مرا ببخشید چون به درستی متوجه نمی شوم
چه چیزی به روشنی بیان شده؟

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یفْسِدُ فِیهَا وَیسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ«البقرة/30»
(به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [= نماینده‌ای‌] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا! »آیا کسی را در آن قرار می‌دهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا می‌آوریم، و تو را تقدیس می‌کنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید.»

سلام

خداوند همان زمان که ادم را خلق نمود به ملائکه خود گفت میخواهم در زمین خلیفه ای تعیین کنم پس وجود جانشین برای خدا بر روی زمین فرض مسلم است و کسی هم نگفته این جانشین همان خداست تا مشرک شود در ایه ای هم که بنده اوردم میفرماید کسانی که از فرامین یوسف به تنگ امده بودند وقتی او مرد فکر کردند رسالت نابود شده لذا گفتند دیگر رسولی نخواهد امد یعنی دیگر جانشینی از طرف خدا تعیین نخواهد شد ایا این مطلب ابهامی دارد .

فتا 1;656240 نوشت:
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یفْسِدُ فِیهَا وَیسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ«البقرة/30»
(به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [= نماینده‌ای‌] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا! »آیا کسی را در آن قرار می‌دهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا می‌آوریم، و تو را تقدیس می‌کنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید.»

سلام

خداوند همان زمان که ادم را خلق نمود به ملائکه خود گفت میخواهم در زمین خلیفه ای تعیین کنم پس وجود جانشین برای خدا بر روی زمین فرض مسلم است و کسی هم نگفته این جانشین همان خداست تا مشرک شود در ایه ای هم که بنده اوردم میفرماید کسانی که از فرامین یوسف به تنگ امده بودند وقتی او مرد فکر کردند رسالت نابود شده لذا گفتند دیگر رسولی نخواهد امد یعنی دیگر جانشینی از طرف خدا تعیین نخواهد شد ایا این مطلب ابهامی دارد .

فتا جان
این نه ابهامی دارد و نه اشکالی چیزی که اشکال دارد این است که ما از قول خداوند و از طریق حنجره برجای ماندگان 14 قرن پیش به او دروغ ببندیم و بعد بگوییم : قال الله تعالی
درضمن جانشین کسی است او خودش تعیین می کند نه هرکه ما دلمان خواست

وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُۥنَ أَلْسِنَتَهُم بِٱلْكِتَـبِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ ٱلْكِتَـبِ وَمَا هُوَ مِنَ ٱلْكِتَـبِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ ٱللَّـهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ ٱللَّـهِ وَيَقُولُونَ عَلَى ٱللَّـهِ ٱلْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿٧٨﴾ مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ ٱللَّـهُ ٱلْكِتَـبَ وَٱلْحُكْمَ وَٱلنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا۟ عِبَادًا لِّى مِن دُونِ ٱللَّـهِ وَلَـكِن كُونُوا۟ رَبَّـنِيِّـۧنَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ ٱلْكِتَـبَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ ﴿٧٩﴾ وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَن تَتَّخِذُوا۟ ٱلْمَلَـٓئِكَةَ وَٱلنَّبِيِّـۧنَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُم بِٱلْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴿آل عمران/٨٠

خداوند فرموده اطیعوا الرسول نه اعبدوا الرسول


همانگونه که آیات فوق بطور صریح، واضح و روشن می گویند. در گذشته نیز کسانی مطالبی را نقل می کردند و آن را به حساب خداوند می گذاشتند. آنها بگونه ای ماهرانه این کار را می کردن تا کسی متوجه افتراء بودنشان نشود. هی برمی بافتند و می گفتند قال فلان عن فلان عن فلان ... عن الرسول: قال الله تعالی.

ای اهل تورات !
ای اهل انجیل!
ای اهل قرآن و ای همه کسانی که به اسم خدا و رسولش افترائات و مطالب کذب را دسته دسته می کنید و به گمان خود سره اش را از ناسره جدا می سازیدو کتاب کتاب به کلام الله تحمیل می کنید.
ببینید خداوند درباره آنهایی که از زبان رسولانش به کلامش دروغ می بندید چه می گوید . آیا این آیات بطور تصادفی اینگونه کنار هم قرار گرفته اند؟
معنای خاصی ندارند؟
آخر مگر پیامبری وجود داشته که با وجود کتاب و حکمی که خداوند به او داده به مردم بگوید بیایید بنده من شوید یعنی حکم مرا فرمانبرید؟
مگر ممکن است به مردم امر کرده باشد که ملائکه و پیامبران را رب بگبرند؟
بله که ممکن است اما نه برای پیامبران بلکه برای او که از زبانشان دروغ می بافد
مگر قوم پیامبر و بسیاری از پیامبران دیگر ملائکه را رب نمی گرفتند و مگر جز اینکه بگویند پدرانمان اینگونه می کردند( قال فلان عن فلان) و خدا امر کرده که اینچنین کنیم دلیل دیگری هم داشتند؟ کدامیک از اینها که به پیامبر دروغ می بندند نمی گوید خدا امر کرده اگر کسی را سراغ دارید معرفی کنید.
مگر قوم موسی و عیسی پیامبران و علمای دین خود را رب نمی گرفتند ؟
ای کسانی که به اسم الله پیامبرانش را رب گرفته اید بینید خداوند دارد می گوید این سنتهای روایی – آبائی که به خدا و رسولش می بندید از آن آنها نیست دیگر به چه زبانی بگوید؟!
ملائکه و پیامبران هیچگاه چنین چیزهایی نگفته اند بلکه این شیطان است که از زبان عمله و خدمه خود دارد به آنها دروغ می بندد تا آنها را از راه مستقیم که فقط و فقط قرآن است منحرف سازد چرا که او خودش قسم خورده بر صراط المستقیم بنشیند و مردم را به بیراه دعوت کند.

جمله اول: اطاعت بی قید و شرط همان عبادت و پرستش است
جمله دوم: اطاعت بی قید و شرط از پیامبر و ائمه واجب است

اینک بیایید معدله را حل کنیم ببینیم چه می شود:

اطاعت بی قید و شرت = پرستش

اگر معادل اطاعت بی قید و شرط را در جمله دوم بگذاریم می شود:

پرستش پیامبر و ائمه واجب است

مفروضات معادله اشتباه هستند یا من آن را درست حل نمی کنم؟

سلام
وای بر کسانی که به گمان خود قرآن را می فهمند و اطاعت می کنند ولی چز شیطان را اطاعت نمی کنند!
1-محمد رسول الله قبل از بعثت هم موحد بود.
اقرأ بسم ربک الذی خلق (علق 1)
بخوان به نام پروردگارت.....
این اولین جمله خدا با حضرت محمد(ص) است.
یک حرف "ک" کافیست برای اثبات خداپرست بودن پیامبر قبل از بعثت.
------------------------------------------
وای بر کسانی که اطاعت از رسول را شرک می دانند و خود را متقی و عامل به قرآن می دانند!
2-اطاعت از رسول همان اطاعت از خداست!
من یطع الرسول فقد اطاع الله (نساء 80)
شما با چه استدلالی می گوئید که محمد رسول الله در حدیث ثقلین دعوت به شرک می کند؟!!وای بر شما!
------------------------------
3-خدا اینهمه نعمت داد به انسان ولی منت نگذاشت مگر به خاطر حضرت رسول الله(ص)

لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَي الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَکِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ
خدا بر اهل ایمان منّت گذاشت که رسولی از خودشان در میان آنان برانگیخت که بر آنها آیات او را تلاوت می کند و آنان را پاک می گرداند و به آنها علم کتاب ( احکام شریعت ) و حقایق حکمت می آموزد ، و همانا پیش از آن در گمراهی آشکار بودند.
وای بر کسانی که می گویند حضرت محمد (ص) کاری نکرده و اگر قرآن تنها توسط جبرئیل یا هر کسی دیگر هم به دست ما می رسید, کافی بود!
محمد رسول الله
(ص) فقط قرآن را آورد, همین کافیست؟
لازم است که او انسانها را تزکیه دهد و حکمت بیاموزد
!
این فقط برای 23 سال دوره نبوت است؟
بعد از آن چه باید کرد؟
کتب احادیث و امامان وسیله شرکند؟! وای بر شما که چنین می گوئید!
---------------------------
جناب شاهد مراقب باش که از این دسته نباشی!
[h=2][=arial]وَ نُنَزَّلُ مِنَ القُرانِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحمةٌ للمُؤمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظّالِمينَ الاّ خَسارا
[/h]و یا این آیه

[=arial]مثل الذين حملوا التوراة كمثل الحمار يحمل اسفارا يئس مثل القوم الذين كذبوا بآيات الله و الله يهدى القوم الظالمين .

والسلام علی من اتبع الهدی


mitra25;656272 نوشت:
سلام
وای بر کسانی که به گمان خود قرآن را می فهمند و اطاعت می کنند ولی چز شیطان را اطاعت نمی کنند!
1-محمد رسول الله قبل از بعثت هم موحد بود.
اقرأ بسم ربک الذی خلق (علق 1)
بخوان به نام پروردگارت.....
این اولین جمله خدا با حضرت محمد(ص) است.
یک حرف "ک" کافیست برای اثبات خداپرست بودن پیامبر قبل از بعثت.


سلام خانم

بیا یک به یک درباره چیزهایی که نوشته ای بحث کنیم

مخاطب این آیه بت پرستان قوم پیامبر هستند:

إِنْ هِىَ إِلَّآ أَسْمَآءٌ سَمَّيْتُمُوهَآ أَنتُمْ وَءَابَآؤُكُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّـهُ بِهَا مِن سُلْطَـنٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَمَا تَهْوَى ٱلْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَآءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ ٱلْهُدَىٓ ﴿نجم/٢٣

ربهم = پروردگارشان

بنا بر استدلال شما قوم پیامبر هم بت پرست نبوذه اند!

اصلاً بگو ببینم کدام بت پرستی هست که خدا را رب خودش نمی داند؟

[="Tahoma"]

shahed1;656271 نوشت:
جمله اول: اطاعت بی قید و شرط همان عبادت و پرستش است
جمله دوم: اطاعت بی قید و شرط از پیامبر و ائمه واجب است

اینک بیایید معدله را حل کنیم ببینیم چه می شود:

اطاعت بی قید و شرت = پرستش

اگر معادل اطاعت بی قید و شرط را در جمله دوم بگذاریم می شود:

پرستش پیامبر و ائمه واجب است

مفروضات معادله اشتباه هستند یا من آن را درست حل نمی کنم؟


نقل قول:

اگر ممکن است لطفاً معنای عبادت و اطاعت را بطور مستدل بیان کنید چون بحث بر سر اطاعت از رسول است و ما می خواهیم بدانیم این کاری که در جوامع مذهبی به اسم اطاعت از سول انجام می شود اطاعت است یا عبادت
....و جز یکی دو مورد ندیدم اعتراضی کنید که آنهم فوراً اعتراض خود را پس گرفتید و اعلام کردید خارج از بحث است چه می شود کرد کار برهان همین است که هیچ راهی برای به بیراهه زدن باقی نمی گذارد .

با سلام و درود

اطاعت اگر بی قید و شرط باشد می شود عبادت، ولی ما برای اطاعت بی قید و شرط از پیامبر صلی الله علیه وآله، اجازه خداوند را داریم. خود خداوند فرموده که اطاعت ایشان واجب است.

از طرفی ادله نقلی و عقلی بر اثبات عصمت ایشان اقامه شده، لذا اطمینان حاصل می شود که ایشان در آن چه از طرف خداوند می آورد، معصوم است.

بنابر این، ما به اذن الهی، مجاز به این اطاعت هستیم و اطاعت از ایشان، در طول و در راستای اطاعت از خداوند است.

با این بیان، دستور اطاعت از پیامبر که در قرآن آمده و در کنار اطاعت از خداوند قرار داده شده است، معقول و منطقی و صحیح است.

اما اگر بنابر ادعای شما هر اطاعتی عبادت به حساب بیاید، آیات قرآن را چه می کنید؟ آیا این آیات به عبادت غیر «الله» توصیه کرده اند؟!!!

به فرض هم اطاعت از پیامبر را مختص همان 23 سال بدانیم، آیا در آن مدت، عبادت غیر «الله» جایز و صحیح بوده است؟!!

به فرض بگویید این اطاعت فقط در خصوص ابلاغ پیام الهی است، که معنایش این است که در همان مقدار هم عبادت غیر «الله» را به قرآن نسبت بدهید!! آیا چنین است؟

نمی خواهم وارد بحث شفاعت بشوم و یا شما بحث طولانی در آن ارائه دهید. فقط برای تقریب به ذهن اشاره می کنم: «يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمن‏»(طه، 109)
که با توجه به این آیه، گرچه شفاعت مختص «الله» است ولی در مواردی شفاعت غیر «الله» چون به اذن الهی است مقبول و پذیرفته است.

موضوع اطاعت از رسول نیز همین گونه است، زیرا به اذن الهی است؛ لذا عبادت و پرستش محسوب نمی شود.

[="Tahoma"]

shahed1;656210 نوشت:
و جز یکی دو مورد ندیدم اعتراضی کنید که آنهم فوراً اعتراض خود را پس گرفتید و اعلام کردید خارج از بحث است

اعتراض نکردن به مطالب شما اصلا به عنوان تایید نیست، بلکه چون اصلا به موضوع ارتباط ندارد و از هر دری سخن گفته شده است، اشاره بنده و سپس جواب شما و ... موجب خروج از موضوع تاپیک است لذا بطور کلی نادیده گرفته شده اند، نه این که مورد تایید بوده اند.

shahed1;656251 نوشت:
فتا جان
این نه ابهامی دارد و نه اشکالی چیزی که اشکال دارد این است که ما از قول خداوند و از طریق حنجره برجای ماندگان 14 قرن پیش به او دروغ ببندیم و بعد بگوییم : قال الله تعالی
درضمن جانشین کسی است او خودش تعیین می کند نه هرکه ما دلمان خواست

وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُۥنَ أَلْسِنَتَهُم بِٱلْكِتَـبِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ ٱلْكِتَـبِ وَمَا هُوَ مِنَ ٱلْكِتَـبِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ ٱللَّـهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ ٱللَّـهِ وَيَقُولُونَ عَلَى ٱللَّـهِ ٱلْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿٧٨﴾ مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ ٱللَّـهُ ٱلْكِتَـبَ وَٱلْحُكْمَ وَٱلنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا۟ عِبَادًا لِّى مِن دُونِ ٱللَّـهِ وَلَـكِن كُونُوا۟ رَبَّـنِيِّـۧنَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ ٱلْكِتَـبَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ ﴿٧٩﴾ وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَن تَتَّخِذُوا۟ ٱلْمَلَـٓئِكَةَ وَٱلنَّبِيِّـۧنَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُم بِٱلْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴿آل عمران/٨٠﴾

خداوند فرموده اطیعوا الرسول نه اعبدوا الرسول

همانگونه که آیات فوق بطور صریح، واضح و روشن می گویند. در گذشته نیز کسانی مطالبی را نقل می کردند و آن را به حساب خداوند می گذاشتند. آنها بگونه ای ماهرانه این کار را می کردن تا کسی متوجه افتراء بودنشان نشود. هی برمی بافتند و می گفتند قال فلان عن فلان عن فلان ... عن الرسول: قال الله تعالی.

ای اهل تورات !
ای اهل انجیل!
ای اهل قرآن و ای همه کسانی که به اسم خدا و رسولش افترائات و مطالب کذب را دسته دسته می کنید و به گمان خود سره اش را از ناسره جدا می سازیدو کتاب کتاب به کلام الله تحمیل می کنید.
ببینید خداوند درباره آنهایی که از زبان رسولانش به کلامش دروغ می بندید چه می گوید . آیا این آیات بطور تصادفی اینگونه کنار هم قرار گرفته اند؟
معنای خاصی ندارند؟
آخر مگر پیامبری وجود داشته که با وجود کتاب و حکمی که خداوند به او داده به مردم بگوید بیایید بنده من شوید یعنی حکم مرا فرمانبرید؟
مگر ممکن است به مردم امر کرده باشد که ملائکه و پیامبران را رب بگبرند؟
بله که ممکن است اما نه برای پیامبران بلکه برای او که از زبانشان دروغ می بافد
مگر قوم پیامبر و بسیاری از پیامبران دیگر ملائکه را رب نمی گرفتند و مگر جز اینکه بگویند پدرانمان اینگونه می کردند( قال فلان عن فلان) و خدا امر کرده که اینچنین کنیم دلیل دیگری هم داشتند؟ کدامیک از اینها که به پیامبر دروغ می بندند نمی گوید خدا امر کرده اگر کسی را سراغ دارید معرفی کنید.
مگر قوم موسی و عیسی پیامبران و علمای دین خود را رب نمی گرفتند ؟
ای کسانی که به اسم الله پیامبرانش را رب گرفته اید بینید خداوند دارد می گوید این سنتهای روایی – آبائی که به خدا و رسولش می بندید از آن آنها نیست دیگر به چه زبانی بگوید؟!
ملائکه و پیامبران هیچگاه چنین چیزهایی نگفته اند بلکه این شیطان است که از زبان عمله و خدمه خود دارد به آنها دروغ می بندد تا آنها را از راه مستقیم که فقط و فقط قرآن است منحرف سازد چرا که او خودش قسم خورده بر صراط المستقیم بنشیند و مردم را به بیراه دعوت کند.

سلام

اینها همان تفاوت الله است با اهورامزدا با مهر با برهما و با یهوه در حالی که قران میفرماید چه بگویید الله و چه بگویید الرحمن هیچ تفاوتی نمیکند .

یعنی وقتی شما خدای تعریف شده در سوره توحید را بپرستید دیگر هیچ گاه دچار این توهمات نخواهید شد .

میقات;656299 نوشت:

با سلام و درود

اطاعت اگر بی قید و شرط باشد می شود عبادت، ولی ما برای اطاعت بی قید و شرط از پیامبر صلی الله علیه وآله، اجازه خداوند را داریم. خود خداوند فرموده که اطاعت ایشان واجب است.


سلام برادر

خداوند گفته از رسول اطاعت کنید و لی نگفته او را عبادت کنید یعنی نفرموده او را بی قید و شرط اطاعت کنید فقط گفته اطیعوالرسول
دیگر بی قید و شرط آن در کجاست. اگر قرار بود بی قید و شرط باشد می فرمود اعبدوا الرسول نه اطیعوا الرسول.

نقل قول:
از طرفی ادله نقلی و عقلی بر اثبات عصمت ایشان اقامه شده، لذا اطمینان حاصل می شود که ایشان در آن چه از طرف خداوند می آورد، معصوم است.

بنابر این، ما به اذن الهی، مجاز به این اطاعت هستیم و اطاعت از ایشان، در طول و در راستای اطاعت از خداوند است.

میقات جان قرار نشد با دست پس بزنی با پا پیش بکشی از یک طرف می گویی اینجا جاش نیست از طرف دیگر مرتب بمبارانمان می کنی ؟! اگر قرار است ازعصمت حرفی بزنی اول باید عصمت را ثابت کنی و دیدی که بنده با آیات قرآن ثابت کردم عصمتی در کار نیست ( و تو پاسخی نداشتی) پیامبر قبل از اینکه موحد باشد مشرک بوده است و این برخلاف باور شیعی عصمت است.

نقل قول:
با این بیان، دستور اطاعت از پیامبر که در قرآن آمده و در کنار اطاعت از خداوند قرار داده شده است، معقول و منطقی و صحیح است.

اطاعت از رسول بله (البته نه بخاطر ویژ گی فوق بشری عصمت)و نیز به شرط آنکه بی قید و شرط تصورش نکنیم

نقل قول:
اما اگر بنابر ادعای شما هر اطاعتی عبادت به حساب بیاید، آیات قرآن را چه می کنید؟ آیا این آیات به عبادت غیر «الله» توصیه کرده اند؟!!!

میقات جان چرا حرف تو زبانم میذاری آخه عزیز برادر من کی یه همچین حرفی زدم؟!
عرض بنده این بوده و هست که در محدوده شریعت اطاعت از هر مومنی چه رسول و چه غیر رسول اشکال ندارد اما اگر همین اطاعت همراه با تسلیم و بی چون و چرا باشد می شود عبادت و اشکال دارد

نقل قول:
به فرض هم اطاعت از پیامبر را مختص همان 23 سال بدانیم، آیا در آن مدت، عبادت غیر «الله» جایز و صحیح بوده است؟!!

بازم اطاعت رو با عبادت خلط کردی ها!

نقل قول:
به فرض بگویید این اطاعت فقط در خصوص ابلاغ پیام الهی است، که معنایش این است که در همان مقدار هم عبادت غیر «الله» را به قرآن نسبت بدهید!! آیا چنین است؟

در این خصوص خداوند با بیان و ما علی الرسول الا البلاغ المبین به ما می فهماند که رسول از خودش چیزی نمی گوید و دارد پیام مرا ابلاغ می کند در اینصورت اطاعت مطلق است و هیچ ربطی هم به رسول ندارد. خداوند می فرمایند اگر حرفی به من ببندد با دست راستم می گیرمش و رگ قلبش را پاره می کنم و این می شود اطمینان مضاعف که رسول در هنگام وحی با این همه تمهیدات امنیتی امثال حافظان وحی که او را احاطه کرده اند، بدون هیچ گونه نیازی به عصمت و چه می دانم سایر خصوصیات غیر بشری که شیعه و سنی برایش تعریف می کنند، نخواهد لغزید.

نقل قول:
نمی خواهم وارد بحث شفاعت بشوم و یا شما بحث طولانی در آن ارائه دهید. فقط برای تقریب به ذهن اشاره می کنم: «يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمن‏»(طه، 109)

که با توجه به این آیه، گرچه شفاعت مختص «الله» است ولی در مواردی شفاعت غیر «الله» چون به اذن الهی است مقبول و پذیرفته است.

موضوع اطاعت از رسول نیز همین گونه است، زیرا به اذن الهی است؛ لذا عبادت و پرستش محسوب نمی شود.

من درباره این آیه و سایر آیات شفاعت در تاپیک مربوطه مطالبم را نوشته ام اگر تمایل داشتید مطالعه فرمایید آنوقت هر سئوالی بود در خدمتم

فتا 1;656301 نوشت:
سلام

اینها همان تفاوت الله است با اهورامزدا با مهر با برهما و با یهوه در حالی که قران میفرماید چه بگویید الله و چه بگویید الرحمن هیچ تفاوتی نمیکند .

یعنی وقتی شما خدای تعریف شده در سوره توحید را بپرستید دیگر هیچ گاه دچار این توهمات نخواهید شد .

فتا جان، ای برادر گلم
یا من دیر متوجه میشم یا تو خیلی مبهم حرف می زنی
باور کن منظورتو نمی فهمم


آیات زیر می گویند شعیب، اصحاب کهف و بسیاری از پیامبران قبل از توحید به دین اقوام خود یعنی شرک بوده اند

قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِن قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا ۚ قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ ﴿٨٨﴾ قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُم بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّـهُ مِنْهَا ۚ وَمَا يَكُونُ لَنَا أَن نَّعُودَ فِيهَا إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ رَبُّنَا ۚ وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ۚ عَلَى اللَّـهِ تَوَكَّلْنَا ۚ رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ ﴿اعراف/٨٩

إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا ﴿کهف/٢٠

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُم مِّنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا ۖ فَأَوْحَىٰ إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ ﴿ابراهیم/١٣

[="Tahoma"]

shahed1;656316 نوشت:
سلام برادر

خداوند گفته از رسول اطاعت کنید و لی نگفته او را عبادت کنید یعنی نفرموده او را بی قید و شرط اطاعت کنید فقط گفته اطیعوالرسول
دیگر بی قید و شرط آن در کجاست. اگر قرار بود بی قید و شرط باشد می فرمود اعبدوا الرسول نه اطیعوا الرسول.

با سلام و درود

این قید و شرط را از قرآن بیاورید.

shahed1;656316 نوشت:
اول باید عصمت را ثابت کنی و دیدی که بنده با آیات قرآن ثابت کردم ( و تو پاسخی نداشتی) پیامبر قبل از اینکه موحد باشد مشرک بوده است و این برخلاف باور شیعی عصمت است.

همانطور که به صورت اشاره گفتم عصمت ادله نقلی و عقلی دارد که قرار نیست در این جا بدان پرداخته شود.

از خداوند حکیم قبیح است که فرد مشرکی را بر سایر مشرکین برتری داده و او را برای هدایت آن ها ارسال و دعوت به توحید نماید. بیشتر تفکر کنید.

shahed1;656316 نوشت:
عرض بنده این بوده و هست که در محدوده شریعت اطاعت از هر مومنی چه رسول و چه غیر رسول اشکال ندارد اما اگر همین اطاعت همراه با تسلیم و بی چون و چرا باشد می شود عبادت و اشکال دارد

ولی خداوند تنها اطاعت از رسول را در کنار اطاعت خود قرار داده و پیروی از او را همان پیروی از خود دانسته است؛ نه همه انسان ها را.

shahed1;656316 نوشت:
و این می شود اطمینان مضاعف که رسول در هنگام وحی با این همه تمهیدات امنیتی امثال حافظان وحی که او را احاطه کرده اند، بدون هیچ گونه نیازی به عصمت و چه می دانم سایر خصوصیات غیر بشری که شیعه و سنی برایش تعریف می کنند، نخواهد لغزید.

همین موارد و امثال آن، این اطمینان را حاصل می کند که پیامبر چیزی غیر از کلام خدا نمی گوید، پس در این خصوص می توان بدون قید و شرط از او پیروی کرد زیار به اطمینان رسیده ایم. لذا جواب بنده داده نشد.

shahed1;656331 نوشت:
فتا جان، ای برادر گلم
یا من دیر متوجه میشم یا تو خیلی مبهم حرف می زنی
باور کن منظورتو نمی فهمم

سلام

وقتی از شما میپرسم تفاوت میان خدایان در چیست میفرمایید نمیدانم بعد مرتباً صحبت از شرک و مشرک میکنید این گونه بحث کردن چه حاصلی دارد برای روشن شدن بحث نظر شما را به معنی شرک در فرهنگ لغات جلب میکنم .

شرک [ ʃerk ] 1 اسم انباز

2 اسم ریا.

3 اسم دادن برکسی زمین را بر نصف یا ثلث .

4 اسم حصه و نصف. ج، اَشراک.

5 اسم مصدر انبازی در نسب .

م کفر . کافر شدن باشد بسبب آنکه انباز بجهت حق تعالی آورند . انبازی که بت پرستان و مشرکین برای خداوند عالم جل شانه قرار داده اند . انباز گفتن خدای را. دو یا چند خدای گفتن. خدای را دو گفتن . اعتقاد انباز به خدای بی انباز. دانشمندان گفته اند شرک بر چهار گونه است: 1- شرک در الوهیت. 2- شرک در وجوب وجود. 3- شرک در بندگی. 4- شرک در تدبیر. در جهان هنوز کسی که در هر چهارگونه شرک برای خداانبازی جسته باشد یافت نشده، مگر طایفه ثنویه که قائل به دو خدای می باشند یکی دانا و مصدر نیکیها، و دیگری نادان و منشاء بدیها، که اولی را یزدان و دومی را اهریمن نامند. اما آنان که در بندگی و تدبیر خدای به انباز معتقدند فراوانند، مانند: ستاره پرستان. اما گروهی دیگر در شرک غلو کرده منکر صانع بیچون گردندو گویند: این افلاک و کواکب واجب الوجودند. و هستی آنها به ذات خویش باشد و نیستی را بدانها راه نیست. . . و اینان دهریه خالص اند. دیگر از طوایفی که به خدای یکتا قایل نیستند نصاری میباشند که حضرت عیسی راآفریننده مطلق شناسند. و از جمله منکران الوهیت بت پرستانند. در اینکه آیا اهل کتاب هم در شمار اهل شرکند یا نه بین دانشمندان اختلاف است، گروهی شرک را مخصوص بت پرستان دانند به دلیل آیه شریفه: ان الذین من اهل الکتاب و المشرکین فی نار جهنم خالدین فیها. . . ولی بیشتر دانشمندان شرک را شامل اهل کتاب نیز بکنند، بحکم آیه: ان اللّه لایغفر ان یُشرَک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء . اعتقاد انباز به خدای بی انباز و آن شرکت در عبادت است، مانند: ثنویان و نصاری وحرام است و کفر است: «ان اللّه لایغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک» : اعوذ باللّه من شر الشیطان و شرکه؛ ای ما یوسوس به من الاشراک باللّه

میقات;656334 نوشت:

با سلام و درود

این قید و شرط را از قرآن بیاورید.


سلام

اطاعت اگر بدون قید و شرط انجام شود می شود عبادت و چون در اینجا فرموده اطیعوالرسول و نگفته اعبدوا الرسول
پس بدون قید و شرط است. معمولاًً زبان ریاضی برای تفهیم مطالب زبان دقیقتری است اگر قصد دارید منظور مرا بهتر متوجه شوید به معادله ای که حل کردم توجه کنید.

جمله اول: اطاعت بی قید و شرط همان عبادت و پرستش است
جمله دوم: اطاعت بی قید و شرط از پیامبر و ائمه واجب است

اینک بیایید معدله را حل کنیم ببینیم چه می شود:

اطاعت بی قید و شرت = پرستش

اگر معادل اطاعت بی قید و شرط را در جمله دوم بگذاریم می شود:

پرستش پیامبر و ائمه واجب است

مفروضات معادله اشتباه هستند یا من آن را درست حل نمی کنم؟

نقل قول:
همانطور که به صورت اشاره گفتم عصمت ادله نقلی و عقلی دارد که قرار نیست در این جا بدان پرداخته شود.

از خداوند حکیم قبیح است که فرد مشرکی را بر سایر مشرکین برتری داده و او را برای هدایت آن ها ارسال و دعوت به توحید نماید. بیشتر تفکر کنید.

به تو هشدار می دهم دیگر درباره خداونداینگونه اظهار نظر نکنی!
مگر من به وسیله کلام او ثابت نکردم عصمت پوچ و بی اساس است؟ اگر راست می گویی اشتباه مرا ثابت کن در غیر اینصورت عمل خداوند را به دلیل توهمات آبائی قبیح مشمار که هیچ چیز قبیح تر از این توهمات پوچ و بی پایه اساس نیست.
برای بار 4رم این برهان من بر پوچ بودن تفکر آبائی عصمت است
برهان تو چیست؟

فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّـهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ ۚ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوا ۖ وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ ۗ وَاللَّـهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿آل عمران-٢٠

آیا آنجا که می گوید به امیها و آنان که کتاب به ایشان داده شده بگو منظورش این است که به سواد داران و بی سوادان بگو؟!
یا به اهل کتاب و مشرکین بگو؟ بسیاری از مترجمین من جمله مکارم شیرازی، فولادوند، انصاریان و غیره امیین را مشرکین معنا کرده اند..
یا آنجا که می فرمایند :

هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿جمعه/٢

آیا منظور این است که از میان بی سوادان بیسوادی مثل خودشان را به رسالت بر انگیخت یا از میان مشرکین یکی مثل خودشان؟ آیا همه قوم پیامبر مانند خودش بی سواد بوده اند؟!

یا آنجا که می گوید:


وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَّا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿آل عمران /75﴾

آیا منظور اهل کتاب این است که چون آنها بی سواد بودند می توان مالشان را پس نداد یا چون بت پرست بودند؟ مسلماً چون مشرک بودند .
درواقع امین به این خاطر بی سواد معنا شده که پاک و منزه بودن پیامبر زیر سئوال نرود و این ویژگی فوق بشری در کنار سایر ویژگیهایی که او را از بشر بودن جدا می کند ، حفظ شود.
وقتی خداوند خطاب به پیامبر می فرمایند:

مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ
منظور این نیست که نمی توانستی کتاب بخوانی بلکه منظور این است که دین و ایمان سرت نمی شد
یا وقتی می گوید:

وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ ۖ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ ﴿٤٨عنکبوت﴾

منظور این نیست که قبلاً بی سواد بودی بلکه می گوید تو قبلاً کتاب آسمانی نخواندی و قرآن هم نوشته تو نیست
و الا در سوره فرقان می خوانیم:

وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَىٰ عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿فرقان/5﴾
یعنی قوم پیامبر می گفتند این قرآن اساطیر گذشتگان است که شب و روز بر او می خوانند و او می نویسد

نقل قول:
ولی خداوند تنها اطاعت از رسول را در کنار اطاعت خود قرار داده و پیروی از او را همان پیروی از خود دانسته است؛ نه همه انسان ها را.

َـٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَطِيعُوا۟ ٱللَّـهَ وَأَطِيعُوا۟ ٱلرَّسُولَ وَأُو۟لِى ٱلْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَـزَعْتُمْ فِى شَىْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّـهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِٱللَّـهِ وَٱلْيَوْمِ ٱلْـَٔاخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿نساء/٥٩

بطوری که درآیه بعد نیز آمده است، اولی الامر امیران و سرشته داران حکومتی هستند که پیامبر آنها را منصوب کرده اگر دلیلی قرآنی داری که غیر از این است بیاور در غیر اینصورت هیچ نگو و آسمان ریسمان نکن که من کوچکترین توجهی به سخنان من دون الله ندارم.

وَإِذَا جَآءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ ٱلْأَمْنِ أَوِ ٱلْخَوْفِ أَذَاعُوا۟ بِهِۦ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى ٱلرَّسُولِ وَإِلَىٓ أُو۟لِى ٱلْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ ٱلَّذِينَ يَسْتَنۢبِطُونَهُۥ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ ٱللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُۥ لَٱتَّبَعْتُمُ ٱلشَّيْطَـنَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿نساء/٨٣

نقل قول:
همین موارد و امثال آن، این اطمینان را حاصل می کند که پیامبر چیزی غیر از کلام خدا نمی گوید، پس در این خصوص می توان بدون قید و شرط از او پیروی کرد زیار به اطمینان رسیده ایم. لذا جواب بنده داده نشد.

با توجه به اینکه اطاعت بی قید و شرط می شود عبادت بنابراین از نظر شما عبادت رسول اشکال ندارد اینطور نیست؟
ای کاش فریقین نیز مانند قوم پیامبر روراست بودن و خیلی شفاف این را اعتراف می کردند نه اینکه با زبان قالشان پس بزنند و با زبان حالشان پیش بکشند

درست است که قوم پیامبر فرشتگان را پرستش می کردند
درست است بسیاری از مردمان پیامبران ، مقدسین و علمای مذاهب را پرستش می کنند
اما حقیت این است که همگی پرستش نکرده و نمی کنند الا جن را
جن، بله جن



این را من نمی گویم بلکه اقراری است که خداوند از ملائکه می گیرد توجه کنید:

وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَـٓئِكَةِ أَهَـٓؤُلَآءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا۟ يَعْبُدُونَ ﴿٤٠﴾ قَالُوا۟ سُبْحَـنَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا۟ يَعْبُدُونَ ٱلْجِنَّ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ ﴿سبا/٤١

خلاصه اینکه خداوند به ملائکه می گوید آیا این مردم شما را پرستش می کردند و ملائکه ضمن تقدیس مولایشان می گویند آنها جن را پرستش می کردند و اکثراً به جن ایمان داشتند.
چرا جن؟!
مگر جن را کسی می بیند که پرستشش کند؟!
به حق چیزهای نشنیده ، اینگونه پرستش را دیگر نشنیده بودید نه؟ پس حالا بشنوید شاید انشاء الله گره از کارتان باز شود:
جن در واقع از قبیله شیطان است و شیطان از جنس جن. وقتی خداوند می فرمایند :

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوًّا شَيَـطِينَ ٱلْإِنسِ وَٱلْجِنِّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ ٱلْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَآءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﴿انعام/١١٢

اشاره به دو دسته موجود شرور دارد: یک دسته شیاطین جنی هستند و دسته دیگر شیاطین انسی. شیاطین جنی احکام سرگردان و ایدئولوژی آبائی – شیطانی را به شیاطین انسی وحی می کنند و آنها نیز این احکام را جمع آوری نموده و به اسم ملائکه و پیامبران ، کتاب کتاب و مصحف مصحف در اختیار بندگان و پیروان خود ( که در هر روزگاری اکثریت قریب به اتفاق مردم آن روزگار را شامل می شوند) می گذارند همین.
اگر من بخواهم این سبک از پرستش را از طریق آیات الهی تشریح کنم فکر نکنم جایی بهتر از سوره انعام بیابم. پس بیایید با هم به اعماق این تاریخ ناب، بکر و بی بدیل سفری داشته باشیم که هم فال است و هم تماشا. برای اینکه مطلب به درازا نکشد و به زبان خودمان حرف زده باشیم من از آوردن متن عربی خود داری می کنم اما قول می دهم انشاء الله با حفظ سند پیش بروم .
پروردگار قصد بیان مطلب مهی را دارند که همیشه تاریخ از ازل تا کنون گریبان بشریت را گرفته و دست از سرش بر نمی دارد. اگر آن را بشنوید به نظرتان خیلی پیش پا افتاده می آید اما آنقدر برای مولایمان مهم است که بخاطرش پدرمان آدم را از جایگاهش ساقط کرد .
مولایمان از اول سوره دارد مقدمه چینی می کند و حالا که به نزدیکی های هدف رسیده وضوح سخن را بیشتر کرده تا حتی آنهایی که چشمانشان کم سو تر است بتوانند حقیقت را ببینند .
خداوند به طور صریح اعلام می کند این شرکاء و این پسران و دختران و خاندانی که برای او قرار داده اند در حقیقت کسی نیستند جز اجنه ، اولیاء و پیامبران پسر و ملائکه دختر به هیچ وجه حقیقت خارجی ندارند فقط باورهایی تهی و بدون پشتوانه علم الهی هستند.
آنها نیز تصور می کردند پیامبر اختیار چیزی از خودش دارد بنابراین قسم می خوردند اگر برایشان ایه ای بیاورد به او ایمان خواهند آورد و پروردگار به آنها می فرمود که به این امید ننشینند چون آیات نزد پروردگار است نه رسول و چه می دانید ای بسا آیه ای هم برایتان از جانب من آورد و باز هم ایمان نیاوردید.
خداوند فرمود اگر همانگونه که انتظار دارند برایشان ملائکه را نازل می کردم و مردگان با آنها سخن می گفتند و هر چیزی را که فکر می کنند برای ایمان آوردنشان لازم است در برابر چشمانشان حاضر می کردم باز تا من نمی خواستم امکان نداشت ایمان بیاورند اما اکثریتشان این را نمی دانند.
آری اکثریت قریب به اتفاق انسانها عوض اینکه به حقیقت جلوی چشمشان بنگرند به دور دستها خیره شده اند تا ملکی یا مفسری ماورایی که به گمانشان حرف خدا را بهتر می فهمد از ره برسد و کلام الله را برایشان توضیح دهد و آنها را از سردر گمی درآورد دیگر غافل از اینکه انتظار نمی کشند مگر اجنه را و اینگونه می شود که شیاطین و اجنه از نبی تقلبی بر زد نبی واقعی استفاده می کنند و سخنان فریبنده و دروغ را به شیاطین انسی وحی می کنند و دسته های چهارگانه و ششگانه می آفرینند و به خداوند افتراء می بندند.
و خداوند باز فریاد می زند: آهای مردم!
آیا با وجود اینکه می دانید احکام سرگردان شیاطین جنی پی در پی به شیاطین انسی وحی می شوند، باز غیر از حکم من به دنبال حکم دیگری می گردید در حالی که برایتان کتابی مفصل (که از هیچ چیزی فرو گذار نکرده ) فرستاده ام؟! نه فرشته می تواند کاری برایتان کند و نه پیامبران چرا که اینها خود اهل ظلمتکده اند و تا خدا نوری به آنها ننمایاند قادر به رهنمایی شما نیستند و بدانید که سخن پروردگارتان یک ویژگی دارد که سخن هیچکس (فرشته یا پیامبر) از آن ویژگی برخوردار نیست: سخن خداوند با حقیقت و عدل سرشته شده و مهر خورده است. نکند جنس تقلبی به شما قالب کنند. سخن خداوند سرگردان نیست بلکه در قالب یک کتاب که آسمانیش می نامید جمع شده است.
متأسفانه اکثریت انسانها که این کتاب مفصل را ناتمام می بینند به دنبال حکم شیاطین می روند و گمراه می شوند. ای پیامبر
آگاه باش! اکثریت مردم به خاطر اینکه اکثریت مردم را پیروی کرده اند گمراه شده اند پس در سرزمین شریعت مبادا از اکثریت پیروی کنی که اکثریت جز به دنبال ظن و گمان خویش نیستند.
و این یک قاعده بزرگ است که می تواند کلید نجات باشد: در سرزمین شریعت هرگز از اکثریت پیروی نکن . نکن!
در این سرزمین همواره رأی اکثریت باطل است نکند گمان کنید حق با اکثریت است !
ادامه دارد

shahed1;656517 نوشت:
سلام

اطاعت اگر بدون قید و شرط انجام شود می شود عبادت و چون در اینجا فرموده اطیعوالرسول و نگفته اعبدوا الرسول
پس بدون قید و شرط است. معمولاًً زبان ریاضی برای تفهیم مطالب زبان دقیقتری است اگر قصد دارید منظور مرا بهتر متوجه شوید به معادله ای که حل کردم توجه کنید.

با سلام و درود

اگر در ادعایتان راستگو هستید و بعد از این همه پست زدن، دلیل قرآنی بیاورید. ادعای بدون دلیل هیچ ارزش و اعتباری ندارد. دریغ از دلیل قرآنی.

shahed1;656517 نوشت:
به تو هشدار می دهم دیگر درباره خداونداینگونه اظهار نظر نکنی!
مگر من به وسیله کلام او ثابت نکردم عصمت پوچ و بی اساس است؟ اگر راست می گویی اشتباه مرا ثابت کن در غیر اینصورت عمل خداوند را به دلیل توهمات آبائی قبیح مشمار که هیچ چیز قبیح تر از این توهمات پوچ و بی پایه اساس نیست.
برای بار 4رم این برهان من بر پوچ بودن تفکر آبائی عصمت است

بهتر است به جای عصبانی شدن، کمی دقت علمی داشته باشید.

گفتم از خداوند حکیم قبیح است، یعنی خداوند متعال که حکیم است، چنین نمی کند؛ لذا شمایی که چنین ادعایی دارید، دارید به خداوند چنین کار قبیح (مخالف حکمت و عقل) را نسبت می دهید. پس اگر کسی قرار است سخن درست بگویید شمایید که خدا و رسول را به اندازه فهم و عقل بشر عادی پایین آورده و چنین نسبت هایی به خدا و رسولش می دهید.

در ضمن، عصمت در جای خود ثابت است و این جا مجال پرداختن به آن نیست. در تاپیک جداگانه ای پیگیری نمایید.

shahed1;656517 نوشت:
َـٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَطِيعُوا۟ ٱللَّـهَ وَأَطِيعُوا۟ ٱلرَّسُولَ وَأُو۟لِى ٱلْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَـزَعْتُمْ فِى شَىْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّـهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِٱللَّـهِ وَٱلْيَوْمِ ٱلْـَٔاخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿نساء/٥٩﴾

کمی تعقل و منطق، کفایت می کند تا بفهمیم «اولی الامر» که همراه خدا و رسول، اطاعتشان واجب دانسته شده است، هر انسان عادی را شامل نمی شود.

البته بگذریم. موضوع اصلی تاپیک چیزی دیگری است.

shahed1;656517 نوشت:
با توجه به اینکه اطاعت بی قید و شرط می شود عبادت بنابراین از نظر شما عبادت رسول اشکال ندارد اینطور نیست؟

قبلا در باره اطاعت و عبادت، مطالبی بیان کرده ام. مراجعه کنید پاسختان ذکر شده است.

[="Tahoma"]

shahed1;656520 نوشت:
درست است که قوم پیامبر فرشتگان را پرستش می کردند
درست است بسیاری از مردمان پیامبران ، مقدسین و علمای مذاهب را پرستش می کنند
اما حقیت این است که همگی پرستش نکرده و نمی کنند الا جن را
جن، بله جن



این را من نمی گویم بلکه اقراری است که خداوند از ملائکه می گیرد توجه کنید:

وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَـٓئِكَةِ أَهَـٓؤُلَآءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا۟ يَعْبُدُونَ ﴿٤٠﴾ قَالُوا۟ سُبْحَـنَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا۟ يَعْبُدُونَ ٱلْجِنَّ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ ﴿سبا/٤١

خلاصه اینکه خداوند به ملائکه می گوید آیا این مردم شما را پرستش می کردند و ملائکه ضمن تقدیس مولایشان می گویند آنها جن را پرستش می کردند و اکثراً به جن ایمان داشتند.
چرا جن؟!
مگر جن را کسی می بیند که پرستشش کند؟!
به حق چیزهای نشنیده ، اینگونه پرستش را دیگر نشنیده بودید نه؟ پس حالا بشنوید شاید انشاء الله گره از کارتان باز شود:
جن در واقع از قبیله شیطان است و شیطان از جنس جن. وقتی خداوند می فرمایند :

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوًّا شَيَـطِينَ ٱلْإِنسِ وَٱلْجِنِّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ ٱلْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَآءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﴿انعام/١١٢

اشاره به دو دسته موجود شرور دارد: یک دسته شیاطین جنی هستند و دسته دیگر شیاطین انسی. شیاطین جنی احکام سرگردان و ایدئولوژی آبائی – شیطانی را به شیاطین انسی وحی می کنند و آنها نیز این احکام را جمع آوری نموده و به اسم ملائکه و پیامبران ، کتاب کتاب و مصحف مصحف در اختیار بندگان و پیروان خود ( که در هر روزگاری اکثریت قریب به اتفاق مردم آن روزگار را شامل می شوند) می گذارند همین.
اگر من بخواهم این سبک از پرستش را از طریق آیات الهی تشریح کنم فکر نکنم جایی بهتر از سوره انعام بیابم. پس بیایید با هم به اعماق این تاریخ ناب، بکر و بی بدیل سفری داشته باشیم که هم فال است و هم تماشا. برای اینکه مطلب به درازا نکشد و به زبان خودمان حرف زده باشیم من از آوردن متن عربی خود داری می کنم اما قول می دهم انشاء الله با حفظ سند پیش بروم .
پروردگار قصد بیان مطلب مهی را دارند که همیشه تاریخ از ازل تا کنون گریبان بشریت را گرفته و دست از سرش بر نمی دارد. اگر آن را بشنوید به نظرتان خیلی پیش پا افتاده می آید اما آنقدر برای مولایمان مهم است که بخاطرش پدرمان آدم را از جایگاهش ساقط کرد .
مولایمان از اول سوره دارد مقدمه چینی می کند و حالا که به نزدیکی های هدف رسیده وضوح سخن را بیشتر کرده تا حتی آنهایی که چشمانشان کم سو تر است بتوانند حقیقت را ببینند .
خداوند به طور صریح اعلام می کند این شرکاء و این پسران و دختران و خاندانی که برای او قرار داده اند در حقیقت کسی نیستند جز اجنه ، اولیاء و پیامبران پسر و ملائکه دختر به هیچ وجه حقیقت خارجی ندارند فقط باورهایی تهی و بدون پشتوانه علم الهی هستند.
آنها نیز تصور می کردند پیامبر اختیار چیزی از خودش دارد بنابراین قسم می خوردند اگر برایشان ایه ای بیاورد به او ایمان خواهند آورد و پروردگار به آنها می فرمود که به این امید ننشینند چون آیات نزد پروردگار است نه رسول و چه می دانید ای بسا آیه ای هم برایتان از جانب من آورد و باز هم ایمان نیاوردید.
خداوند فرمود اگر همانگونه که انتظار دارند برایشان ملائکه را نازل می کردم و مردگان با آنها سخن می گفتند و هر چیزی را که فکر می کنند برای ایمان آوردنشان لازم است در برابر چشمانشان حاضر می کردم باز تا من نمی خواستم امکان نداشت ایمان بیاورند اما اکثریتشان این را نمی دانند.
آری اکثریت قریب به اتفاق انسانها عوض اینکه به حقیقت جلوی چشمشان بنگرند به دور دستها خیره شده اند تا ملکی یا مفسری ماورایی که به گمانشان حرف خدا را بهتر می فهمد از ره برسد و کلام الله را برایشان توضیح دهد و آنها را از سردر گمی درآورد دیگر غافل از اینکه انتظار نمی کشند مگر اجنه را و اینگونه می شود که شیاطین و اجنه از نبی تقلبی بر زد نبی واقعی استفاده می کنند و سخنان فریبنده و دروغ را به شیاطین انسی وحی می کنند و دسته های چهارگانه و ششگانه می آفرینند و به خداوند افتراء می بندند.
و خداوند باز فریاد می زند: آهای مردم!
آیا با وجود اینکه می دانید احکام سرگردان شیاطین جنی پی در پی به شیاطین انسی وحی می شوند، باز غیر از حکم من به دنبال حکم دیگری می گردید در حالی که برایتان کتابی مفصل (که از هیچ چیزی فرو گذار نکرده ) فرستاده ام؟! نه فرشته می تواند کاری برایتان کند و نه پیامبران چرا که اینها خود اهل ظلمتکده اند و تا خدا نوری به آنها ننمایاند قادر به رهنمایی شما نیستند و بدانید که سخن پروردگارتان یک ویژگی دارد که سخن هیچکس (فرشته یا پیامبر) از آن ویژگی برخوردار نیست: سخن خداوند با حقیقت و عدل سرشته شده و مهر خورده است. نکند جنس تقلبی به شما قالب کنند. سخن خداوند سرگردان نیست بلکه در قالب یک کتاب که آسمانیش می نامید جمع شده است.
متأسفانه اکثریت انسانها که این کتاب مفصل را ناتمام می بینند به دنبال حکم شیاطین می روند و گمراه می شوند. ای پیامبر
آگاه باش! اکثریت مردم به خاطر اینکه اکثریت مردم را پیروی کرده اند گمراه شده اند پس در سرزمین شریعت مبادا از اکثریت پیروی کنی که اکثریت جز به دنبال ظن و گمان خویش نیستند.
و این یک قاعده بزرگ است که می تواند کلید نجات باشد: در سرزمین شریعت هرگز از اکثریت پیروی نکن . نکن!
در این سرزمین همواره رأی اکثریت باطل است نکند گمان کنید حق با اکثریت است !
ادامه دارد

سخنرانی بس است. اگر در ادعایتان راستگو هستید و بعد از این همه پست زدن، دلیل قرآنی بیاورید. ادعای بدون دلیل هیچ ارزش و اعتباری ندارد. دریغ از دلیل قرآنی.

دلیل قرآنی بیاورید که خداوند این همه آیات که امر به اطاعت و پیروی از پیامبر شده را قید زده و اطاعت از رسولش را محدود به زمان حیات ایشان کرده است.

میقات;656540 نوشت:

سخنرانی بس است. اگر در ادعایتان راستگو هستید و بعد از این همه پست زدن، دلیل قرآنی بیاورید. ادعای بدون دلیل هیچ ارزش و اعتباری ندارد. دریغ از دلیل قرآنی.

دلیل قرآنی بیاورید که خداوند این همه آیات که امر به اطاعت و پیروی از پیامبر شده را قید زده و اطاعت از رسولش را محدود به زمان حیات ایشان کرده است.

سلام
مشکل در اینجاست که من هرگاه دلیل و برهانی قرآنی می آورم شما به این بهانه تکراری که خارج از بحث است آن را ندید می گیرید و دفعش می کنید.
بحث اصلی این تاپیک بر سر اتحاد در سایه یگانه پرستی است و شما آن را از یگانه پرستی به دوگانه پرستی کشانده اید وادعا می کنید محور بحث همین است و می گویید علاوه بر خداوند رسول هم باید عبادت شود یا به زبان قال اطاعت شود . من حتی برای این حقیقت به ریاضی متوسل شدم اما کار ساز نبود چون شما بنا ندارید زیر بار چیزی بروید.
مگر در همین بالا شما نبودید که نوشتید:


نقل قول:
ولی خداوند تنها اطاعت از رسول را در کنار اطاعت خود قرار داده و پیروی از او را همان پیروی از خود دانسته است؛ نه همه انسان ها را.


و تا پاسختان را دادم طبق معمول بهانه خارج از بحث بودن را آوردید اگر خارج از بحث است پس چرا به آن استدلال می کنید؟!
میقات جان من که می دانم تو داری بهانه تراشی می کنی تا زودتری کاسه کوزه مرا جمع کنی و در تاپیک را تخته کنی، اما بدان که پاک کردن صورت مسئله هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد .
من بازهم می گویم اطاعت از رسول تا آنجا که به احکام شریعت مربوط می شود اطاعت از خداوند وکلامش است بنابراین در همه زمانها جاری و جاودان است و در اینجا رسول هیچ نقشی جز ابلاغ پیام پروردگار را برعهده ندارد.
اما اطاعت از رسول تا آنجا که به رتق وفتق امور جامعه مربوط می شود نتنها مشروط است بلکه جاودانی هم نیست که بنده نمونه هایی از این احکام غیر جاودانی قرآن را خدمتتان عرض کردم و اگر بخواهید بازهم و بازهم عرض خواهم کرد.
حالا از همه این حرفها می گذرم و با وجود اینکه می دانم بهانه جویی های جنابعالی تمامی ندارد که البته دلیلش کاملاً از نوشته هایتان مشخص است.
سئوالی را که در این مرحله اصلاً تمایل به طرحش نداشتم ناچاراً مطرح می کنم تا ببینم دیگر چه بهانه ای می آوری.
قرآن که همواره برجا و جاودان است و همانگونه که پروردگار می فرمایند نه نیاز به وکیل دارد ، نه مفسر و نه حافظ . قرآن نیاز به شاهد دارد ومن بخاط دل یگانه مولایم که می دانم از این کار خیلی خوشش می آید می نویسم.
بنابراین می گویم بعد از مرگ رسول نتنها اطاعت از رسول لازم نیست بلکه با قانون اساسی قرآن و با تمامیت کتاب مغایر است و بشر را از دایره یکتا پرستی خارج می کند که البته تا به اینجای بحث دلایل فراوانی برای این حقیقت اقامه کردم هرچند شما یا آنها را ندیدید و یا مشغول پاسخگویی بودید و فرصت خواندن پیدا نکردید
حالا می پرسم : شما که اطاعت از رسول را پیوسته و جاودان می دانید از چه روست؟
چه ضرورتی ایجاب می کند که اطاعت از رسول جاودانی باشد؟
اگر ضرورت تفسیر است نمونه هایی از این تفاسیر رسول را بیاورید و نشان دهید که اگر نبود بشر سر از رازش در نمی آورد. البته نه از آن نمونه های اهل بیتی یا بقیت الهی که اگر بنابر بی دلیل سخن گفتن باشد به اندازه تمام اسماء قرآن می توان تفاسیر متفاوت آورد که عقل جن هم به آن نرسد.
اگر ضرورت تشریع احکام ناقص یا نا تمام است ( البته به گمان موجود) سنت و عترت چه نا کاملی را کامل کرده اند که جایش در قرآن خالی بوده و تکمیلش ضروری به نظر می رسد( با اقامه دلیل قرآنی)
در این مدت که به من لطف کردید و هم صحبتم شدید دستگیرتان شده که بنده بنابر فرمان مولایم ، آنجا که پای دین و احکام شریعت در میان باشد هیچ حکم سرگردانی را قبول ندارم و فقط احکام غیر سرگردان را که در کتاب الهی سکنا گزیده اند حجت می شمارم . بنابراین به شما توصیه می کنم و هشدار می دهم فقط و فقط به قرآن احتجاج کنید نه سنت و عترت آبائی که ساخته شده از احکام سرگردان است .
بعنوان مثال ممکن است حکمی در سنت و عترت آبائی وجود داشته باشد ولی در قرآن موجود نباشد بنابراین مطرحش نکنید مگر اینکه دلیل محکمی بر الهی بودن آن داشته باشید.

[="Tahoma"]

shahed1;656577 نوشت:
سلام
مشکل در اینجاست که من هرگاه دلیل و برهانی قرآنی می آورم شما به این بهانه تکراری که خارج از بحث است آن را ندید می گیرید و دفعش می کنید.
بحث اصلی این تاپیک بر سر اتحاد در سایه یگانه پرستی است و شما آن را از یگانه پرستی به دوگانه پرستی کشانده اید وادعا می کنید محور بحث همین است و می گویید علاوه بر خداوند رسول هم باید عبادت شود یا به زبان قال اطاعت شود . من حتی برای این حقیقت به ریاضی متوسل شدم اما کار ساز نبود چون شما بنا ندارید زیر بار چیزی بروید.

با سلام و درود

معادله ریاضی و ... در این جا فایده ندارد. قرار بود از قرآن آیه بیاورید که خداوند اطاعت و پیروی از پیامبر را مقید و محدود به زمان حیات وی کرده باشد.

دریغ از دلیل قرآنی. البته سخنرانی های زیادی مطرح کردید که از هر دری در آن صحبت شده بود ولی در یک گفتگوی علمی، نیاز به دلیل معتبر است. در این جا که موضوع قرآنی است، دلیل هم باید قرآنی باشد، که شما از آوردن آن ناتوان بودید. ما سخن خدا را می خواهیم نه تفسیر شما را.

shahed1;656577 نوشت:
مگر در همین بالا شما نبودید که نوشتید:

این نظر خداوند در قرآن است. به قرآن مراجعه کنید از این آیات بسیار دارد. البته در پست شماره به مواردی اشاراه نمودم ولی شما هنوز به آن ها جواب نداده اید.

shahed1;656577 نوشت:
و تا پاسختان را دادم طبق معمول بهانه خارج از بحث بودن را آوردید اگر خارج از بحث است پس چرا به آن استدلال می کنید؟!
میقات جان من که می دانم تو داری بهانه تراشی می کنی تا زودتری کاسه کوزه مرا جمع کنی و در تاپیک را تخته کنی، اما بدان که پاک کردن صورت مسئله هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد .

اگر می خواستم تاپیک را ببندم بهانه بسیار بود زیرا شما بیش از آن که به دنبال دلیل قرآنی (ذکر آیه) باشید به سراغ نظرات شخصی و برداشت های خود هستید. البته این هم به خاطر نداشتن دلیل قرآنی است، ولی این فرصت داده شده تا کسی نگوید می توانستید و فرصت نداشتید.

shahed1;656577 نوشت:
من بازهم می گویم اطاعت از رسول تا آنجا که به احکام شریعت مربوط می شود اطاعت از خداوند وکلامش است بنابراین در همه زمانها جاری و جاودان است

بالاخره تکلیف را با خودتان مشخص کنید. اطاعت از پیامبر مختص به زمان حیات و همان 23 سال است و یا پس از آن نیز جاری است.

از یک طرف و از ابتدای تاپیک تاکنون مدعی بودید مختص به زمان حیات ایشان بوده، ولی اکنون می گویید در باره احکام شریعت، اطاعت از پیامبر در همه دوران ها صحیح است!!

shahed1;656577 نوشت:
اما اطاعت از رسول تا آنجا که به رتق وفتق امور جامعه مربوط می شود نتنها مشروط است بلکه جاودانی هم نیست

آیا خداوند برای امور جامعه و زندگی اجتماعی انسان ها، راهنمایی ای ندارد؟! آیا انسان ها در این امور، بدون هدایت خداوند می توانند راه سعادت را پیدا کنند؟!

shahed1;656577 نوشت:
می گویم بعد از مرگ رسول نتنها اطاعت از رسول لازم نیست بلکه با قانون اساسی قرآن و با تمامیت کتاب مغایر است و بشر را از دایره یکتا پرستی خارج می کند که البته تا به اینجای بحث دلایل فراوانی برای این حقیقت اقامه کردم هرچند شما یا آنها را ندیدید و یا مشغول پاسخگویی بودید و فرصت خواندن پیدا نکردید

اولا این مطلب با گفته چند سطر قبلتان تضاد دارد.

در ثانی، تاکنون نتوانسته اید دلیل قرآنی بیاورید.

انتظار ندارید که وقتی چیزی بدون دلیل به خداوند نسبت داده می شود، بنده بپذیرم. اگر در ادعای خود راستگو هستید از قرآن برای ادعای خود، آیه بیاورید. این تقاضای زیادی نیست بلکه قدم ابتدایی در یک گفتگوی علمی است. لذا باز هم می گویم اگر در ادعایتان راستگو هستید، فقط از قرآن آیه بیاورید.

shahed1;656577 نوشت:
حالا می پرسم : شما که اطاعت از رسول را پیوسته و جاودان می دانید از چه روست؟
چه ضرورتی ایجاب می کند که اطاعت از رسول جاودانی باشد؟

به پست شماره 102 و 105 مراجعه کنید. از ابتدای تاپیک تاکنون، چندین مرتبه این مطالب بیان و تکرار شده اند ولی شما پاسخی برای آن ها نداده اید.

shahed1;656577 نوشت:
آنجا که پای دین و احکام شریعت در میان باشد هیچ حکم سرگردانی را قبول ندارم

بنده آیات متعددی از قرآن برای شما آوردم. کجای این ها احکام سرگردان هستند؟! این ها دستور خداوند در اطاعت از پیامبرش هستند، نه احکام سرگردان.

میقات;656627 نوشت:

با سلام و درود

معادله ریاضی و ... در این جا فایده ندارد. قرار بود از قرآن آیه بیاورید که خداوند اطاعت و پیروی از پیامبر را مقید و محدود به زمان حیات وی کرده باشد.

دریغ از دلیل قرآنی.


سلام آقا میقات
من که می دانم زبان ریاضی فایده ای ندارد چون در اینجا مرغ فقط یک پا دارد
حالا هزار تا آیه ام بیاورم تا زمانی که شما را به دلخواهتان نرساند ربطی به بحث حاضر نخواهد داشت


ـٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَطِيعُوا۟ ٱللَّـهَ وَأَطِيعُوا۟ ٱلرَّسُولَ وَأُو۟لِى ٱلْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَـزَعْتُمْ فِى شَىْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّـهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِٱللَّـهِ وَٱلْيَوْمِ ٱلْـَٔاخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿نساء/٥٩

وَإِذَا جَآءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ ٱلْأَمْنِ أَوِ ٱلْخَوْفِ أَذَاعُوا۟ بِهِۦ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى ٱلرَّسُولِ وَإِلَىٓ أُو۟لِى ٱلْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ ٱلَّذِينَ يَسْتَنۢبِطُونَهُۥ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ ٱللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُۥ لَٱتَّبَعْتُمُ ٱلشَّيْطَـنَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿نساء/٨٣

بطوری که درآیه بعد نیز آمده است، اولی الامر امیران و سرشته داران حکومتی هستند که پیامبر آنها را منصوب کرده (اگر دلیلی قرآنی دارید که غیر از این است بیاور در غیر اینصورت هیچ نگو و آسمان ریسمان نکن که من کوچکترین توجهی به سخنان من دون الله ندارم)
به فرض که اطاعت از رسول یعنی اطاعت از سنت باشد.
آیه هم که به قول شما مقید به زمان خاصی نیست بنابراین از قرآن آیه بیاورید که چگونگی اطاعت از این فقره را نشان دهد. لطفاً نگویید این ارتباطی به بحث ندارد که دقیقاً در راستای اطیعوا الرسول است یعنی همان بحثی که خودتان گشودید.
احتمالاً خواهید گفت این منم که باید آیه بیاورم در اینصورت بنده دوباره به همین دو آیه استناد می کنم چرا که دیگر اولی الامری وجود ندارند و سنتشان هم موجود نیست که بخواهم معادل اطاعت از آنها قرارش دهم

shahed1;656677 نوشت:
ٱلْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ

shahed1;656677 نوشت:
اولی الامر امیران و سرشته داران حکومتی هستند که پیامبر آنها را منصوب کرده

سلام

این تفسیر به رای است میفرماید هرکس علم یا اگاهی به امور دارد از کجا به این نتیجه رسیدید هرکس علم دارد منصوب پیامبر است مگر قران فقط برای زمان پیامبر نازل شده ؟

shahed1;656677 نوشت:
سلام آقا میقات
من که می دانم زبان ریاضی فایده ای ندارد چون در اینجا مرغ فقط یک پا دارد
حالا هزار تا آیه ام بیاورم تا زمانی که شما را به دلخواهتان نرساند ربطی به بحث حاضر نخواهد داشت

ـٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَطِيعُوا۟ ٱللَّـهَ وَأَطِيعُوا۟ ٱلرَّسُولَ وَأُو۟لِى ٱلْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَـزَعْتُمْ فِى شَىْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّـهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِٱللَّـهِ وَٱلْيَوْمِ ٱلْـَٔاخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿نساء/٥٩﴾

وَإِذَا جَآءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ ٱلْأَمْنِ أَوِ ٱلْخَوْفِ أَذَاعُوا۟ بِهِۦ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى ٱلرَّسُولِ وَإِلَىٓ أُو۟لِى ٱلْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ ٱلَّذِينَ يَسْتَنۢبِطُونَهُۥ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ ٱللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُۥ لَٱتَّبَعْتُمُ ٱلشَّيْطَـنَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿نساء/٨٣﴾

بطوری که درآیه بعد نیز آمده است، اولی الامر امیران و سرشته داران حکومتی هستند که پیامبر آنها را منصوب کرده (اگر دلیلی قرآنی دارید که غیر از این است بیاور در غیر اینصورت هیچ نگو و آسمان ریسمان نکن که من کوچکترین توجهی به سخنان من دون الله ندارم)
به فرض که اطاعت از رسول یعنی اطاعت از سنت باشد.
آیه هم که به قول شما مقید به زمان خاصی نیست بنابراین از قرآن آیه بیاورید که چگونگی اطاعت از این فقره را نشان دهد. لطفاً نگویید این ارتباطی به بحث ندارد که دقیقاً در راستای اطیعوا الرسول است یعنی همان بحثی که خودتان گشودید.
احتمالاً خواهید گفت این منم که باید آیه بیاورم در اینصورت بنده دوباره به همین دو آیه استناد می کنم چرا که دیگر اولی الامری وجود ندارند و سنتشان هم موجود نیست که بخواهم معادل اطاعت از آنها قرارش دهم


سلام علیکم و رحمه الله
ببخشید که بنده پاسخ می دهم,البته جناب میقات قطعا پاسخ خودشان را ارائه خواهند کرد.
احسنت جناب شاهد, به خاطر این دو آیه ای که آوردید,مخصوصا دقیقا یک آیا بالاتر از ایه ای که آوردید, یعنی آیه 82 سوره نساء خداوند متعال به این موضوع اشاره و تصریح می کند که چرا در قرآن تدبر نمی کنید که اگر این قرآن از سوی 2 خدا بود, در آن تناقضاتی میافتید.
-------------------------
(آيه 82)- سند زنده ‏اى بر اعجاز قرآن! به دنبال نكوهشهايى كه در آيات قبل از منافقان به عمل آمد، در اينجا به آنها و همه كسانى كه در حقانيت قرآن مجيد شك و ترديد دارند اشاره كرده مى‏فرمايد: «آيا آنها در باره وضع خاص اين قرآن انديشه نمى‏كنند و نتايج آن را بررسى نمى‏نمايند اين قرآن اگر از ناحيه غير خدا نازل شده بود حتما تناقض‏ها و اختلافهاى فراوانى در آن مى‏يافتند، اكنون كه در آن هيچ گونه اختلاف و تناقض نيست بايد بدانند كه از طرف خداوند نازل شده است» (أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً).

بنابراين، مردم موظفند كه در باره اصول دين و مسائلى همانند صدق دعوى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و حقانيت قرآن مطالعه و بررسى كنند و از تقليد و قضاوتهاى كوركورانه بپرهيزند!
--------------------------

و چه خوب دو آیه را شما بعنوان نمونه آوردید, از نظر شیعیان,ملاحظه می شود که بدون آئین تشیع و اعتقاد به همان آئین و احکامی که نبی اکرم در خصوص بحث صاحبان امر و امامان بعد از خود ارائه کردند که دقیقا منطبق بر سنت الهی می باشد و بدون آنها در خود آیات قرآن نیز یک خلا و تناقض دیده می شود و حتی خود جنابعالی نیز به جای اینکه آیه ای برای ادعای خود ارائه کنید , از طرف مقابلتان میخواهید که دلیل قرآنی بیاورد که خلا بین دو آیه فوق را پر کند.
شما می فرمائید که منظور از صاحبان امر سران حکومتی هستند و از طرفی نمیتوانید بپذیرید که این خلفا بدون دستور و نظارت الهی, صاحب امر مسلمین باشند! رسیدن به این نقطه خیلی زیبا و ضروری است و حتی به عنوان اصول مذهب تشیع یک اصل است و همه مسلمانان باید اینچنین در قرآن تدبر کنند و اگر همه مسلمانان اینگونه و از روی عقل و قرآن مسائل را دنبال می کردند و راه درست را انتخاب می کردند,قطعابه همان حقیقت اصلی که مدنظر قرآن و نبی اکرم بود می رسیدیم و همان امت واحد شکل می گرفت.
اما نکته مهم دیگر مرحله بعد از این می باشد که در این مرحله بسیاری اسیر نفسانیات و وسوسه های شیطانی شده و متاسفانه همان 72 فرقه از یک قرآن منشعب می گردد.
یکبار هم که بنده همین سوال را از شما پرسیدم و اعتقاد شیعه را دال بر صاحبان امر بعد از نبی مطرح کردم, از شما خواستم که پاسخ دهید که این صاحبان امر کیانند؟ شما فرمودید کهاین موضوع خارج از محدوده است و به جای اینکه نظر و اعتقاد خود را به عنوان پاسخ و یا این حلقه مفقوده بین دو آیه بالا مطرح کنید, فقط به مردود شمردن نظر شیعه بسنده کردید ,که این یک روش علمی نیست.
به همین دلیل است که دنبال کردن سخنان نبی اکرم و اصلا تاریخ صدر اسلام و مسئله خلافت بعد از نبی اکرم بر همگان ضروری بوده و یافتن صاحبان امر و اعتقاد و اطاعت از آنها باید در کنار پیروی از قرآن قرار گیرد, چرا که همانطور که خود فرمودید بدون آنها قرآن حلقه های مفقوده ای دارد.(دلیل اهتمام شیعیان به علم رجال و دنبال کردن روایات و ...)
-----------------
غرض بنده اینجا این نیست که بخواهم شما را ارشاد کنم که مثلا شیعه شوید,نه خیر, فقط عرضم این است که پیرو هر مکتب و آئینی که میخواهید باشید, باشید,فقط در آن باید جای هیچگونه خلأ و ابهامی نباشد .
شما فرمودید که مهدی (ع) وجود ندارد چرا که دیده نمی شود,و به عنوان حجت هم یک آیه آوردید که لات و منات و عزی باطلند چرا که دیده نمی شوند! این بحث علمیست؟!
شما که میفرمائی قرآن به تنهائی کفایت هدایت انسانها را می کند و حدیث ثقلین را دعوت به شرک می دانید باید از قزآن دلیل بیاورید و صاحبان امر را معرفی کنید.
شیعه به صاحبان امر طبق فرموده های رسول اکرم (که اطاعت از او اطاعت از خداست) اعتقاد دارد و آن را خلاف سنت الهی و قرآن نمی داند چرا که هم به غیب و غیبت اعتقاد دارد و هم به نزول ملائک و روح در شب قدر و هم به عمر طولانی (همانطور که در قران نیز برای برخی از انبیاء بوده) هم به آزمایش الهی , هم به قول شما به آنلاین بودن شیطان و ارتباط او با انسانهایی که تحت امر او هستند و هم .......
------------------------

shahed1;656009 نوشت:
عارف : :همانطور که خودتان هم گفتید (و درست هم هست) شیطان به شدت در حال تلاش برای جلوگیری از وحدت مسلمین و نابود کردن احکام الهی است.این کار را از همان زمان که نبی اکرم در بستر بیماری (در روزهای آخر عمر مبارکشان) بودند شروع کردند(البته در مورد قرآن و اسلام و تفرقه بین مسلمین است).متاسفانه اکثریت منحرف هستند و به جز 5 سال حکومت علی علیه السلام حاکمیت به دست محقین آن نیفتاد و این جنگ بین حق و باطل همچنان ادامه دارد.حضرت امام حسین (ع) به عنوان ناجی دین اسلام بر اساس آموزه های قرآنی به جنگ با کفار پرداختند.که جان و هستی خود را در راه خداوند قربانی کردند.شیطان و لشکر شیطان همواره در ایجاد تفرقه و شبهه فعال هستند ولی عاقبت "حزب الله" پیروز خواهد شد.
{شما به جای پاسخ خود , گفتید:}
shahed: لطفاً خارج از محدوده قرآن سخن مگویید

دنبال صاحبان امر بودن, که دستور پیروی از آنها از قرآن صادر شده است, خارج از محده است؟!
خدا وکیلی بدون رهبر و کسی که اطاعت از او واجب است,کدام دستور قرآنی در اولویت است؟نماز,روزه,حج,جهادو.......مثل یک تیم فوتبال که همه امکانات را اعم از بازیکن خوب و تکنیک و تاکیتیک و حتی کتاب آموزش فوتبال و ....همه و همه را دارند و فقط مربی ندارند!این تیم می تواند یک بازی منسجم و متحد و پیروزی را داشته باشد؟؟؟؟
باز تاکید می کنم قصدم تبلیغ یک مذهب یا مکتب خاصی نیست و فقط میخواهم به مسائلی که خیلی مهم هستند تاکید کنم و مسلما که انسانها در انتخاب هر مذهب و فرقه های آزاد هستند.
موفق باشید.

سلام آقا فتا
در گذشته تفسیر به رأی به این معتی بود که غیر معصوم نباید در باره قرآنت نظر بدهد و فقط این معصوم است که می تواند قرآن را تفسیر نماید و این بود که تا کسی می خواست مطلبی از قرآن بگوید فوراً مهر تفسیر به رأی می خورد. اما امروز دیگر اینگونه نیست و این باور دارد کم کم همچون گذشتگان به قبرستان می پیوندد . بنابراین خواهش می کنم من بعد دیگر از این باور قدیمی و نخ نما استفاده نفرما.
متأسفانه چون زبان ما عربی نیست کلمات عربی را بگونه ای دیگر می بینیم . مثلاً وقتی جنت را می شنویم بلافاصه بهشت را تصور می کنیم در حالی که عربها به آن باغ می گویند علم هم یعنی دانستن که ممکن است شامل آگاهی شما از تعداد تخم مرغهای درون یخچالتان باشد.
آیه می گوید اگر شایعه یا خبری از جنگ و صلح یا پیروزی و شکست به دستتان رسید سریع پخشش نکنید بلکه آن را به مقامات آگاه برسانید تا ببینند آیا درست است یا غلط و هدف از آن شایعه مشخص شود.
آیا این به علم خاص و کسان خاصی نیاز دارد. معمولاً مردم عادت دارند زبان به زبان شایعات را بگردانند و جو را متشنج کنند این مسئولین هستند که باید درستی یا نا درستی آن را اعلام کنند.

shahed1;656758 نوشت:
سلام آقا فتا
در گذشته تفسیر به رأی به این معتی بود که غیر معصوم نباید در باره قرآنت نظر بدهد و فقط این معصوم است که می تواند قرآن را تفسیر نماید و این بود که تا کسی می خواست مطلبی از قرآن بگوید فوراً مهر تفلسیر به رأی می خورد. اما امروز دیگر اینگونه نیست و این باور دارد ک کم همچون گذشتگان به قبرستان می پیوندد . بنابراین خواهش می کنم من بعد دیگر از این باور قدیمی و نخ نما استفاده نفرما.
متأسفانه چون زبان ما عربی نیست کلمات عربی را بگونه ای دیگر می بینیم . مثلاً وقتی جنت را می شنویم بلافاصه بهشت را تصور می کنیم در حالی که عربها به آن باغ می گویند علم هم یعنی دانستن که ممکن است شامل آگاهی شما از تعداد تخم مرغهای درون یخچالتان باشد.
آیه می گوید اگر شایعه یا خبری از جنگ و صلح یا پیروزی و شکست به دستتان رسید سریع پخشش نکنید بلکه آن را به مقامات آگاه برسانید تا ببینند آیا درست است یا غلط و هدف از آن شایعه مشخص شود.
آیا این به علم خاص و کسان خاصی نیاز دارد. معمولاً مردم عادت دارند زبان به زبان شایعات را بگردانند و جو را متشنج کنند این مسئولین هستند که باید درستی یا نا درستی آن را اعلام کنند.

سلام

شما عادت ندارید پاسخ کوتاه بدهید و مرتباً مسئله را به حاشیه میکشید و از پاسخ روشن فرار میکنید مگر بنده کفتم که چون تعبیر شما مطابق معصوم نیست تفسیر به رای است سوال بنده خیلی مختصر اینست که دلیل شما برای اینکه اولی امر در ایه مذکور صاحب منصبان پیامبر بوده چیست خواهش میکنم پاسخ مناسب بدهید بنده وقت گوش کردن به سخنرانی های شما را ندارم .

عارف;656756 نوشت:

سلام علیکم و رحمه الله
ببخشید که بنده پاسخ می دهم,البته جناب میقات قطعا پاسخ خودشان را ارائه خواهند کرد.
احسنت جناب شاهد, به خاطر این دو آیه ای که آوردید,مخصوصا دقیقا یک آیا بالاتر از ایه ای که آوردید, یعنی آیه 82 سوره نساء خداوند متعال به این موضوع اشاره و تصریح می کند که چرا در قرآن تدبر نمی کنید که اگر این قرآن از سوی 2 خدا بود, در آن تناقضاتی میافتید.
-------------------------
(آيه 82)- سند زنده ‏اى بر اعجاز قرآن! به دنبال نكوهشهايى كه در آيات قبل از منافقان به عمل آمد، در اينجا به آنها و همه كسانى كه در حقانيت قرآن مجيد شك و ترديد دارند اشاره كرده مى‏فرمايد: «آيا آنها در باره وضع خاص اين قرآن انديشه نمى‏كنند و نتايج آن را بررسى نمى‏نمايند اين قرآن اگر از ناحيه غير خدا نازل شده بود حتما تناقض‏ها و اختلافهاى فراوانى در آن مى‏يافتند، اكنون كه در آن هيچ گونه اختلاف و تناقض نيست بايد بدانند كه از طرف خداوند نازل شده است» (أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً).

بنابراين، مردم موظفند كه در باره اصول دين و مسائلى همانند صدق دعوى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و حقانيت قرآن مطالعه و بررسى كنند و از تقليد و قضاوتهاى كوركورانه بپرهيزند!
--------------------------

و چه خوب دو آیه را شما بعنوان نمونه آوردید, از نظر شیعیان,ملاحظه می شود که بدون آئین تشیع و اعتقاد به همان آئین و احکامی که نبی اکرم در خصوص بحث صاحبان امر و امامان بعد از خود ارائه کردند که دقیقا منطبق بر سنت الهی می باشد و بدون آنها در خود آیات قرآن نیز یک خلا و تناقض دیده می شود و حتی خود جنابعالی نیز به جای اینکه آیه ای برای ادعای خود ارائه کنید , از طرف مقابلتان میخواهید که دلیل قرآنی بیاورد که خلا بین دو آیه فوق را پر کند.
شما می فرمائید که منظور از صاحبان امر سران حکومتی هستند و از طرفی نمیتوانید بپذیرید که این خلفا بدون دستور و نظارت الهی, صاحب امر مسلمین باشند! رسیدن به این نقطه خیلی زیبا و ضروری است و حتی به عنوان اصول مذهب تشیع یک اصل است و همه مسلمانان باید اینچنین در قرآن تدبر کنند و اگر همه مسلمانان اینگونه و از روی عقل و قرآن مسائل را دنبال می کردند و راه درست را انتخاب می کردند,قطعابه همان حقیقت اصلی که مدنظر قرآن و نبی اکرم بود می رسیدیم و همان امت واحد شکل می گرفت.
اما نکته مهم دیگر مرحله بعد از این می باشد که در این مرحله بسیاری اسیر نفسانیات و وسوسه های شیطانی شده و متاسفانه همان 72 فرقه از یک قرآن منشعب می گردد.
یکبار هم که بنده همین سوال را از شما پرسیدم و اعتقاد شیعه را دال بر صاحبان امر بعد از نبی مطرح کردم, از شما خواستم که پاسخ دهید که این صاحبان امر کیانند؟ شما فرمودید کهاین موضوع خارج از محدوده است و به جای اینکه نظر و اعتقاد خود را به عنوان پاسخ و یا این حلقه مفقوده بین دو آیه بالا مطرح کنید, فقط به مردود شمردن نظر شیعه بسنده کردید ,که این یک روش علمی نیست.
به همین دلیل است که دنبال کردن سخنان نبی اکرم و اصلا تاریخ صدر اسلام و مسئله خلافت بعد از نبی اکرم بر همگان ضروری بوده و یافتن صاحبان امر و اعتقاد و اطاعت از آنها باید در کنار پیروی از قرآن قرار گیرد, چرا که همانطور که خود فرمودید بدون آنها قرآن حلقه های مفقوده ای دارد.(دلیل اهتمام شیعیان به علم رجال و دنبال کردن روایات و ...)
-----------------
غرض بنده اینجا این نیست که بخواهم شما را ارشاد کنم که مثلا شیعه شوید,نه خیر, فقط عرضم این است که پیرو هر مکتب و آئینی که میخواهید باشید, باشید,فقط در آن باید جای هیچگونه خلأ و ابهامی نباشد .
شما فرمودید که مهدی (ع) وجود ندارد چرا که دیده نمی شود,و به عنوان حجت هم یک آیه آوردید که لات و منات و عزی باطلند چرا که دیده نمی شوند! این بحث علمیست؟!
شما که میفرمائی قرآن به تنهائی کفایت هدایت انسانها را می کند و حدیث ثقلین را دعوت به شرک می دانید باید از قزآن دلیل بیاورید و صاحبان امر را معرفی کنید.
شیعه به صاحبان امر طبق فرموده های رسول اکرم (که اطاعت از او اطاعت از خداست) اعتقاد دارد و آن را خلاف سنت الهی و قرآن نمی داند چرا که هم به غیب و غیبت اعتقاد دارد و هم به نزول ملائک و روح در شب قدر و هم به عمر طولانی (همانطور که در قران نیز برای برخی از انبیاء بوده) هم به آزمایش الهی , هم به قول شما به آنلاین بودن شیطان و ارتباط او با انسانهایی که تحت امر او هستند و هم .......
------------------------

دنبال صاحبان امر بودن, که دستور پیروی از آنها از قرآن صادر شده است, خارج از محده است؟!
خدا وکیلی بدون رهبر و کسی که اطاعت از او واجب است,کدام دستور قرآنی در اولویت است؟نماز,روزه,حج,جهادو.......مثل یک تیم فوتبال که همه امکانات را اعم از بازیکن خوب و تکنیک و تاکیتیک و حتی کتاب آموزش فوتبال و ....همه و همه را دارند و فقط مربی ندارند!این تیم می تواند یک بازی منسجم و متحد و پیروزی را داشته باشد؟؟؟؟
باز تاکید می کنم قصدم تبلیغ یک مذهب یا مکتب خاصی نیست و فقط میخواهم به مسائلی که خیلی مهم هستند تاکید کنم و مسلما که انسانها در انتخاب هر مذهب و فرقه های آزاد هستند.
موفق باشید.



عارف جان سلام
من درباره اولی الامر نظر خودم را داده ام اگر این نظر شما را قانع نمی کند باید اشکالش را بر اساس قرآن( نه عقاید فرقه ای )بگویید.
در مورد مهدی هم اگر می خواهید بحث کنید عین مطلب بنده را نقل قول کنید
علت عدم وجود مهدی صرفاً ندیدن آن نیست بلکه این است که در قرآن اثری از آن یافت نمی شود یعنی خداوند مجوز چنین پیشوایی را نداده است
و همان ایراداتی که پروردگار از وجود لات و منات و امثالهم می گرفت بر وجود مهدی نیز وارد است


در قسمت قبل از دروازه سوره انعام سفری به اعماق تاریخ کردیم و با مفهوم پرستش جن(شیطان پرستی) تا حدودی آشنا شدیم. و نیز دریافتیم که در امر شریعت اگر از اکثریت انسانها پیروی کنیم قطعاً از صراط المستقیم خارج شده ایم چرا که همواره اکثر انسانها پیروی نمی کنند الا ظن و گمان و سنتهای پدرانشان را.
حالا به همان مطلب بسیار بسیار مهم رسیده ایم و خداوند بعد از کلی مقدمه چینی می فرمایند:

فَكُلُوا۟ مِمَّا ذُكِرَ ٱسْمُ ٱللَّـهِ عَلَيْهِ إِن كُنتُم بِـَٔايَـتِهِۦ مُؤْمِنِينَ ﴿انعام/١١٨

پس بخورید!
پس حالا که اکثریت مردم از ظن وگمان خود پیروی می کنند بخورید!
پس اگر به مفصل بودن و کامل بودن این کتاب ایمان دارید بخورید!
پس اگر احکام شیاطین را بر حکم پروردگارتان ترجیح نمی دهید بخورید!
پس اگر به اسماء و آیات الهی ایمان دارید، از آنچه اسم الله اذنش را داده بخورید!
شما را چه شده است؟! چرابا اینکه به تفصیل بیان شده چه چیزهایی برایتان حرام است از آنچه اسم الله حرامش ندانسته نمی خورید؟!
آگاه باشید که شیاطین به گروندگان و اولیاء خود وحی می کنند تا با شما به مجادله برخیزند . اگر از آنها اطاعت کنید قطعاً مشرکید.
و این را من نمی گویم بلکه خالق آسمان ها و زمین می گوید. دارد می گوید شریعت را من مفصلاً تشریع کرده ام و چنانچه به بهانه های مختلف حکم مرا زمین نهید و حکم شیاطین را بردارید قطعاً مشرکید.
و اصل شرک که محور اصلی تمامی موضوعات قرآن همین اطاعت از من دون الله به بهانه اطاعت از خداست. همانگونه که دیدید شیاطین فرآیند وحی را شبیه سازی می کنند و از حنجره پیامبران مرده و ملائکه (که به پسران و دختران خداوند تبدیلشان کرده اند) استفاده می کنند تا احکام الهی را تلبیس و تقبیح نموده و احکام خود را جایگزین سازند .
با وجود اینکه خداوند به وضوح می فرمایند این قرآن مفصل است و راه مستقیم من همین است بازهم به بهانه نا کافی بودن به سراغ احکام غیر می روند تا هرچه بیشتر از صراط المستقیم دور شوند.
بارها و بارها و بارها تأکید می کندکه رسول هیچ وظیفه ای جز ابلاغ قرآن ندارد تا نکند شیاطین همان بلایی را که سرگذشتگان آوردند بر سر آیندگان نیز بیاورند اما کو گوش شنوا و چشم بینا؟!
غالباً اینگونه بوده که مردمان همواره پیرو سنتی شده اند که در رأسش رسولان و مبلغین وحی قرار گرفته اند دیگر غافل از اینکه این ملائکه و پیامبران و این دختران و پسران و خاندان خداوند کسی نیستند جز شیاطین جنی و انسی.
حالا تو بگو مگر خداوند صید و طعام دریا را حلال کرده است؟
می گوید البته که چنین است اما او فقط گفته طعام و سید دریا برای شما حلال شده دیگر شرایط آن را تعریف نکرده است و این رسول و اولی الامر هستند که باید این شرایط را تعریف کنند در هر حال ما مکلف به اطاعت از رسول هستیم!

فتا 1;656762 نوشت:
سلام

شما عادت ندارید پاسخ کوتاه بدهید و مرتباً مسئله را به حاشیه میکشید و از پاسخ روشن فرار میکنید مگر بنده کفتم که چون تعبیر شما مطابق معصوم نیست تفسیر به رای است سوال بنده خیلی مختصر اینست که دلیل شما برای اینکه اولی امر در ایه مذکور صاحب منصبان پیامبر بوده چیست خواهش میکنم پاسخ مناسب بدهید بنده وقت گوش کردن به سخنرانی های شما را ندارم .

سلام
پس بگذار خیلی کوتاه اول این مسئله تفسیر به رأی را مشخص کنیم
منظورت از اینکه می گویی تفسیر به رأی می کنم چیست؟

عارف;656756 نوشت:

دنبال صاحبان امر بودن, که دستور پیروی از آنها از قرآن صادر شده است, خارج از محده است؟!
خدا وکیلی بدون رهبر و کسی که اطاعت از او واجب است,کدام دستور قرآنی در اولویت است؟نماز,روزه,حج,جهادو.......مثل یک تیم فوتبال که همه امکانات را اعم از بازیکن خوب و تکنیک و تاکیتیک و حتی کتاب آموزش فوتبال و ....همه و همه را دارند و فقط مربی ندارند!این تیم می تواند یک بازی منسجم و متحد و پیروزی را داشته باشد؟؟؟؟
باز تاکید می کنم قصدم تبلیغ یک مذهب یا مکتب خاصی نیست و فقط میخواهم به مسائلی که خیلی مهم هستند تاکید کنم و مسلما که انسانها در انتخاب هر مذهب و فرقه های آزاد هستند.
موفق باشید.

سلام مجدد
مربی مرده به چه دردی می خورد و چه کاری از او ساخته است؟
در ضمن شما قرار بود چند نمونه از تفاسیر رهگشای مفسرینی را که گفتی بیاوری . تفاسیری که گره های کوری از قرآن را باز کرده باشند که غیر از آن ممکن نبود کسی آنها را باز کند

فتا 1;656762 نوشت:
سلام

سوال بنده خیلی مختصر اینست که دلیل شما برای اینکه اولی امر در ایه مذکور صاحب منصبان پیامبر بوده چیست خواهش میکنم پاسخ مناسب بدهید بنده وقت گوش کردن به سخنرانی های شما را ندارم .

سلام

شما اگر وقت کافی ندارید مجبور نیستید بنویسید چون هر گفتنی یک شنیدنی هم دارد

بنابر چیزی که آیه می گوید، صاحبان امر آنهایی هستند که اخبار را تحلیل و استنباط می کنند

و اگر نام و نشانشان مهم بود خداوند حتماً می گفت و چون نگفته ما هم نباید اهمیت بدهیم.
اگر شما مدرکی دال بر هویت آنها از قرآن یافته اید درنگ نکنید و فوراً ارائه دهید.

موضوع قفل شده است