جمع بندی ارزش زن در اسلام

تب‌های اولیه

119 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ای بابا باز بعضیها شروع کردن به تفسیر رای
تو کشورمون از هر پنج ازدواج یکیش طلاقه
این حرفا بوی فمینیستی و .... میده
تو قانون مدنی ازدواج مجدد بدون اجازه همسر اول امکان نداره
تو عقد نامه هم زن میتونه شرط بزاره که مرد بعد از اون با کسی ازدواج نکنه و حق طلاق با خود زن باشه
زنی که نتونه مردش رو ارضا کنه خب معلومه اون مرد یا به گناه میوفته یا میره سراغ ازدواج موقت اگر مومن باشه
این روز ها هم با این فرهنگ غلطی که جا افتاده
کسی جرعت نمی کنه بره سراغ ازدواج و اینجور چیزا که مبادا آبروش بره
پس با این تفاسیر در حق مرد ها ظلم شده نه زن ها
اگر امام زمان عج هم بیان و این بدعت ها رو جمع کنن ... شما ممکنه مقابلشون باشید حواستون باشه ها
ببخشید لحنم تند بود :khaneh:

[=microsoft sans serif]

نگارا;556797 نوشت:
سلام و تشکر از پاسخگویی
انچه من از فرمایشات این قسمت از سخنان شما من برداشت کردم
1)با بالاتر رفتن سطح فرهنگ مرددهای دیندار و مذهبی وفاداری انها به خانواده بیشتر شده است
2)مردی که هر لحظه دنبال و به فکر زن دیگریست انسانی طبیعی نیست و مشکلی دارد

اما استاد من در چند تاپیک دیگر که راجع به همین موضوع بررسی کردم متاسفانه عقایدی مخالف این نظرات دیدم
دیندارانی که اغلب شغلشان و سخنانشان مشخص است که طلبه هستند از ثواب داشتن ازدواج موقت و بی نهایت بودن ان دم می زنند
و ان را حق مسلم و حتی برای شهوت رانی و خوشگذرانی مجاز می دانند
حتی حد مجاز اولیه زن را دو نفر اعلام می کنند و می گویند توصیه اولیه اسلام به دو زن اولیه با یک مرد است

بسیار جالب است که در این مورد این همه اختلاف نظر بین دینداران وجود دارد !!!!

ایا این نشان نمی دهد دیندارانی که سخنان فوق را با نقاب اسلامی مدارم تکرار می کنند شهوت پرستانی هستند
که می خواهند با نقاب اسلام شهوت رانی کنند ؟


باسلام
اولا: ظاهر ادله و روایات این است که این حکم تا کنون باقی است. مباحثی نیز که بیان شد، صرفا احتمالهایی است که میتواند در حکمت و فلسفه حکم جواز ازدواج مجدد و ازدواج موقت داده شد. و به هیچ وجه جنبه فقهی ندارد. احکام الهی صرفا بر اساس ادله آن هم به استنباط مجتهد است که قابل اجراست. به هر حال، یا انسان باید خودش مجتهد شود و مسئولیت نظری که میدهد بر عهده بگیرد یا مقلد باشد و یا احتیاط کند.
ثانیا: لطف کنید و کسی را متهم به شهوت پرستی نکنید. شاید در میان این افراد، کسانی باشند که حکمتی که عرض شد در آنها نیز وجود داشته باشد.
ثالثا: برای اینکه بفهمید، عملکرد دینداران و وفاداری آنها چطور است، خوب است به زندگی بزرگان دین(غالب آنها نه موارد استثنایی) نگاه کنید.
غالب طلبه ها به این حرفهایی که شاید در محافل فقهی و علمی زده میشود، خودشان عمل نمیکنند و در زندگی زناشویی خود، از خیلی از مردان دیگر وفادارتر و نسبت به همسر و فرزندانشان، مهربانتر.
پس جنبه نظری بحث را با جنبه عملی ان مخلوط نکنید.
رابعا: مسئله ای که در بخشهای انتهایی قبل عرض شد، مربوط به مواردی است شبیه آنچه شما ذکر کردید، مردانی که هر هفته با یک زن (شاید با ازدواج موقت!) هستند. چنین مردانی که مشکلی در زندگی زناشویی خود ندارند و با این وجود به دنبال زنان دیگری میگردند، مشکل روانی دارند. نه اینکه از نظر جنسی ارضاء نمیشوند، بلکه ذهن آنها مشکل دارد. بنابراین، نمیتوان این مسئله را به تمام مردانی تعمیم داد که دوباره ازدواج میکنند یا بعضی اوقات به دلایلی به دنبال ازدواج موقت میروند.
[=microsoft sans serif]
نگارا;556797 نوشت:
و این نیز نشان می دهد دستورات اسلام در این مورد تا حدی متوجه فرهنگ و رسوم خاص ان زمان بوده است که باز افراد نام برده شده هرگز ان را قبول ندارند

نگارا;556797 نوشت:
متاسفانه در بسیاری از تاپیکها همان مذهبیون شهوت پرست باز هم مخالف این مورد هستند و ان را حتی برای خوشگذرانی مجاز می دانند و با این حرفهایشان واقعا ما را به اسلام و قوانین بسیار تبعیض امیز ان بدبین کرده اند

با توجه به نکاتی که در بالا گفته شد، شما بین جنبه نظری و عملی بحث تفاوت قائل نشده اید.
در جنبه نظر، اشکالی در این کار وجود ندارد. زیرا فقه کاری به این ندارد که فرد به چه منظور و با چه ذهنیتی به دنبال این کار میرود.
اما در جنبه عمل، به نظر میرسد، بیشتر چنین افرادی مشکل روانی دارند. به این معنا که ذهن آنها ارضاء نمیشود نه اینکه واقعا خودشان و شهوتشان ارضاء نشده باشد. زن خوبی دارند، مهربان و دلسوز، حتی از نظر ظاهری زیبا، با این حال، مدام به فکر تجدید فراش قانونی و شرعی و یا حتی گاه غیر شرعی هستند. چنین فردی، دیگر بهانه ندارد و هیچ بعید نیست که ادله شامل آن نشود. اما با این حال، این بحث، فقهی نیست و حکم شرعی مسئله را باید از فقها گرفت.

[=microsoft sans serif]

شبـنم;556889 نوشت:
اون هم تنها با حدیثی که در صحت آن هم شک است !!!

باسلام
لطفا به صورت علمی صحبت کنید نه اینکه برای اثبات سخن خویش، بدون دلیل احادیث را زیر سوال نبرید.

شبـنم;556889 نوشت:
میگید زنان به حقوق مادی خودشون هم در زندگی و هم بعد از طلاق میرسند، کدوم حقوق؟ کدوم زنی در ایران برای کار منزل پول دریافت میکنه؟ کدوم زنی میتونه برای شیردادن بچه اش طلب مزد کنه؟ چند درصد زنان ضمن طلاق موفق به دریافت مهریه خود میشن؟ چند درصدشون میتونن اجرت المثل و جهیزیه شون رو پس بگیرند؟ اونی هم که تقاضای مهریه میده اینقدر پله های دادگاه رو بالا و پایین میکنه که مجبور میشه از خیرش بگذره. ولی در عوض همه مردان بدون استثناء میتونن از حقوق اللهی خودشون استفاده کنند اما و اگر و شرط و شروطش هم چندان تاثیری نداره فقط مهم خواستنه مردی که خواست حقش استفاده کنه

اولا: این حقوق ربطی به آن تفاوتها ندارد. تفاوتها، نحوه آزمایش الهی و نوعی ابتلاء برای هر فردی است.
ثانیا: شما بر اساس کدام آمار چنین ادعایی می کنید. اخبار که چیز دیگری را نشان میدهد. تب مهریه گرفتن و به زندان انداختن مردان به خاطر مهریه و نفقه و و... که خوب رایج شده است.

[=microsoft sans serif]

احمد;557001 نوشت:
خب چراازهمان اول طبق فامیل مادرنباشدکه بعدعوض کنددرحالی که حق مادردراین زمینه مقدم تراست

باسلام
این یک مسئله عرفی است و اجتماعی نه دینی و شرعی. از قدیم عرف بر این بوده است که فرزندان را به نام پدرانشان میشناختند. علت آن هم احتمالا به این واسطه بوده که وقت مشخص شود پدر بچه چه کسی است، هم مادرش از تهمت رابطه نامشروع در مورد فرزندش در امان میماند و هم فرزند از تعرض جانی و آبرویی دیگران.

صدیق;557182 نوشت:
[=microsoft sans serif]
باسلام
این یک مسئله عرفی است و اجتماعی نه دینی و شرعی. از قدیم عرف بر این بوده است که فرزندان را به نام پدرانشان میشناختند. علت آن هم احتمالا به این واسطه بوده که وقت مشخص شود پدر بچه چه کسی است، هم مادرش از تهمت رابطه نامشروع در مورد فرزندش در امان میماند و هم فرزند از تعرض جانی و آبرویی دیگران.

باسلام
باکمال احترام مگرزن میتواندبیش ترازیک همسرداشته باشدکه بدانندفرزندکیست درحالی که این شبهه باتوجه به این که میتوانندازانواع زنان متنعه وصیغه استفاده کنندپیش میایدکه این فرزندکودک کدام مادراست؟
پس تمام مواردمذکوربرای مادربیش ترصدق میکند
یاحق

علی بیات;557050 نوشت:
ای بابا باز بعضیها شروع کردن به تفسیر رای
تو کشورمون از هر پنج ازدواج یکیش طلاقه
این حرفا بوی فمینیستی و .... میده
تو قانون مدنی ازدواج مجدد بدون اجازه همسر اول امکان نداره
تو عقد نامه هم زن میتونه شرط بزاره که مرد بعد از اون با کسی ازدواج نکنه و حق طلاق با خود زن باشه
زنی که نتونه مردش رو ارضا کنه خب معلومه اون مرد یا به گناه میوفته یا میره سراغ ازدواج موقت اگر مومن باشه
این روز ها هم با این فرهنگ غلطی که جا افتاده
کسی جرعت نمی کنه بره سراغ ازدواج و اینجور چیزا که مبادا آبروش بره
پس با این تفاسیر در حق مرد ها ظلم شده نه زن ها
اگر امام زمان عج هم بیان و این بدعت ها رو جمع کنن ... شما ممکنه مقابلشون باشید حواستون باشه ها
ببخشید لحنم تند بود :khaneh:

واقعا ازدواج مجدد بدون رضايت همسر قبلي نميشه ؟!!!!! يعني اكه زن رضايت نداشته باشه ميتونه از مرد شكايت كنه ؟! بعد در مورد صيغه هم همين جوره يا فقط دائم ؟! بعد يه سوال ديگه اگه مرد نتونه زن رو أرضا كنه اين وسط زن چه اختياراتي داره ؟! ميتونه طلاق بگيره ؟! ببخشيد سؤالهام زياد شد

نهال;557200 نوشت:
واقعا ازدواج مجدد بدون رضايت همسر قبلي نميشه ؟!!!!! يعني اكه زن رضايت نداشته باشه ميتونه از مرد شكايت كنه ؟! بعد در مورد صيغه هم همين جوره يا فقط دائم ؟! بعد يه سوال ديگه اگه مرد نتونه زن رو أرضا كنه اين وسط زن چه اختياراتي داره ؟! ميتونه طلاق بگيره ؟! ببخشيد سؤالهام زياد شد

باسلام
اگرمردعنین باشدونتواندهمسرش راارضا کندبدون طلاق ازدواج رافسخ کند
یاحق

صدیق;557181 نوشت:
باسلام
لطفا به صورت علمی صحبت کنید نه اینکه برای اثبات سخن خویش، بدون دلیل احادیث را زیر سوال نبرید.

سلام
من حدیث رو زیر سوال نبردم جناب صدیق،
دوستان همفکر شما احتمال صحت حدیث رو ضعیف دونستند
برای اثبات حرفم نیازی نداشتم ضعیف بودن حدیث رو اثبات کنم ظلم در حق زنان یه چیز بدیهی هست . آدرس پستی که دوستانتان حدیث رو زیر سوال بردند پیدا میکنم میدم خدمتتون
اینم آدرسش http://www.askdin.com/thread29929.html
البته در تاپیک های دیگه هم زحمت اثبات ضعیف بودن سند حدیث رو برخی دوستان کشیده بودند ولی فکر کنم همین یکی کفایت کنه

صدیق;557181 نوشت:
اولا: این حقوق ربطی به آن تفاوتها ندارد. تفاوتها، نحوه آزمایش الهی و نوعی ابتلاء برای هر فردی است.
ثانیا: شما بر اساس کدام آمار چنین ادعایی می کنید. اخبار که چیز دیگری را نشان میدهد. تب مهریه گرفتن و به زندان انداختن مردان به خاطر مهریه و نفقه و و... که خوب رایج شده است.

حقوقدانان و وکلا چنین ادعا کردند و میکنند راستش منم موندم بالاخره آمار شما درسته یا آمار اونها!!!!!
اینجور که پیداست هر دو از آمار دو کشور مختلف صحبت میکنید

يعني چي بدون طلاق ؟! يعني لازم نيست صيغه طلاق جاري بشه؟! پس بحث محرميت شون چي ميشه ؟!

باسلام
نه بدون طلاق زن میتواندازدواج رافسخ وهمسردیگری اختیارکند
یاحق

نهال;557200 نوشت:
واقعا ازدواج مجدد بدون رضايت همسر قبلي نميشه ؟!!!!! يعني اكه زن رضايت نداشته باشه ميتونه از مرد شكايت كنه ؟! بعد در مورد صيغه هم همين جوره يا فقط دائم ؟! بعد يه سوال ديگه اگه مرد نتونه زن رو أرضا كنه اين وسط زن چه اختياراتي داره ؟! ميتونه طلاق بگيره ؟! ببخشيد سؤالهام زياد شد

متاسفانه قوانین برای ازدواج مجدد خیلی سخته !
در مورد دائم هست
صیغه رو اطلاع ندارم
حقوق نخوندم
تو اینترنت یه سرچ بزن شاید جواب گرفتی

[=microsoft sans serif]

احمد;557199 نوشت:
باکمال احترام مگرزن میتواندبیش ترازیک همسرداشته باشدکه بدانندفرزندکیست درحالی که این شبهه باتوجه به این که میتوانندازانواع زنان متنعه وصیغه استفاده کنندپیش میایدکه این فرزندکودک کدام مادراست؟

از نظر عرفی و شرعی زن نمیتوانسته بیش از یک همسر داشته باشد، ولی به جهت اینکه احتمال به دنیا امدن فرزند از طریق عمل منافی عفت اشتباهی یا عمدی وجود داشته است، این کار را میکردند تا همگان بفهمند این فرزند از آن کیست.
اما اینکه مرد میتوانسته چند زن دائم یاموقت داشته باشد، این ربطی به اشتباه ندارد. خب معلوم است که چه کسی فرزند را به دنیا آورده است.

صدیق;557659 نوشت:
[=microsoft sans serif]
از نظر عرفی و شرعی زن نمیتوانسته بیش از یک زن داشته باشد، ولی به جهت اینکه احتمال به دنیا امدن فرزند از طریق عمل منافی عفت اشتباهی یا عمدی وجود داشته است، این کار را میکردند تا همگان بفهمند این فرزند از آن کیست.
اما اینکه مرد میتوانسته چند زن دائم یاموقت داشته باشد، این ربطی به اشتباه ندارد. خب معلوم است که چه کسی فرزند را به دنیا آورده است.

باسلام
همانگونه که معلوم است چه کسی فرزندرابه دنیا اورده همسر ان شخص مشخص است اگرقرارعمل منافی باشدکه این کاربدتراست فرزندشخص دیگری به نام همسرس به دروغ باشد

[=microsoft sans serif]

احمد;557710 نوشت:
همانگونه که معلوم است چه کسی فرزندرابه دنیا اورده همسر ان شخص مشخص است اگرقرارعمل منافی باشدکه این کاربدتراست فرزندشخص دیگری به نام همسرس به دروغ باشد

خیر. استناد یک فرزند به پدر زمانی صورت میگیرد که پدر مطئن باشد این فرزند از اوست، چون قرار است مسئولیت مالی وتربیتی این فرزند را تا اخر عمر بر عهده بگیرد.
البته اطمینان یافتن پدر غالبا به صورت اطمینان به همسر به دست می آید و مردی که به همسر خود مطمئن است، اطمینان دارد که فرزندی که آن زن به دنیا آورده نیز برای خود اوست.

اولا: این حقوق ربطی به آن تفاوتها ندارد. تفاوتها، نحوه آزمایش الهی و نوعی ابتلاء برای هر فردی است.
ثانیا: شما بر اساس کدام آمار چنین ادعایی می کنید. اخبار که چیز دیگری را نشان میدهد. تب مهریه گرفتن و به زندان انداختن مردان به خاطر مهریه و نفقه و و... که خوب رایج شده است.
[/size][/font]

باسلام مجدد
دوست عزیزصدیق گرمی ازانجایی که دراحادیث داریم شهوت دروجودزن نه جزومردیک جزوزمانی پس چرامردازانواع زنان بهرمنداست وزن فقط یک همسرپاسخش این بوددرستع شهوت درزن نه جزاست امااگرزن هم میتوانست چندهمسرداشته باشدفرزندش مشخص نبودازکست واصالت وسهم وی ازپدرفسق میشد
امادرزمان کنونی علم میتواندبه راحتی اثبات کندفرزندازکیست این راچگونه توجیه میکنید
وامادرموضوع اسم اگرمردمطمن است وبه همسرش اطمینان داردلزومی وجودنداردحتما به اسم مردباشد
یاحق

صدیق;557181 نوشت:
[=microsoft sans serif]
باسلام
لطفا به صورت علمی صحبت کنید نه اینکه برای اثبات سخن خویش، بدون دلیل احادیث را زیر سوال نبرید.

اولا: این حقوق ربطی به آن تفاوتها ندارد. تفاوتها، نحوه آزمایش الهی و نوعی ابتلاء برای هر فردی است.
ثانیا: شما بر اساس کدام آمار چنین ادعایی می کنید. اخبار که چیز دیگری را نشان میدهد. تب مهریه گرفتن و به زندان انداختن مردان به خاطر مهریه و نفقه و و... که خوب رایج شده است.

باسلام مجدد
دوست عزیزصدیق گرمی ازانجایی که دراحادیث داریم شهوت دروجودزن نه جزومردیک جزوزمانی پس چرامردازانواع زنان بهرمنداست وزن فقط یک همسرپاسخش این بوددرستع شهوت درزن نه جزاست امااگرزن هم میتوانست چندهمسرداشته باشدفرزندش مشخص نبودازکست واصالت وسهم وی ازپدرفسق میشد
امادرزمان کنونی علم میتواندبه راحتی اثبات کندفرزندازکیست این راچگونه توجیه میکنید
وامادرموضوع اسم اگرمردمطمن است وبه همسرش اطمینان داردلزومی وجودنداردحتما به اسم مردباشد
یاحق

احمد;558336 نوشت:
دوست عزیزصدیق گرمی ازانجایی که دراحادیث داریم شهوت دروجودزن نه جزومردیک جزوزمانی پس چرامردازانواع زنان بهرمنداست وزن فقط یک همسرپاسخش این بوددرستع شهوت درزن نه جزاست

باسلام
وجود انسان و تمایلات او در پازل شریعت اسلام، به عنوان یک پازل دیده میشود و نباید به هر یک از تمایلات، نگاه جزیره ای داشت. هر یک از این تمایلات، به منزله قطعات این پازل هستند که در صورتی وجود او را قشنگ و زیبا میکند که در پازل مورد نظر الهی قرار بگیرد.
نگاه به این مسئله نیز به دو صورت میتواند باشد.
یک نگاه، نگاه درون دینی است و یک نگاه، رویکرد برون دینی.
در نگاه درون دینی، تمایلات جنسی و شهوت نیز یکی از ابزارهایی که در وجود انسان قرار داده شده است و هم وسیله آزمایش و ابتلای اوست و هم وسیله ای برای اهداف دیگر از جمله تجدید نسلها و افزایش جمعیت، اما در کنار آن، حفظ نهاد خانواده (هم از جانب مرد و هم از جانب زن) و جلوگیری از فساد و فحشای جامعه نیز مد نظر شارع است.
برای هر یک از مرد و زن نیز ارضای این میل، یک سری شرایطی قرار داده شده است که هر دو جنبه بالا تامین میشود. هم قواعد و قوانین شرعی رعایت میشود و خودش وسیله ای برای ابتلای مردم است و هم نسل بشر ادامه می یابد و هم اخلاق در جامعه تهدید نمیشود و زمینه فساد اخلاقی ایجاد نمی شود.
حال با توجه به این مقدمه، اینکه به زن تنها اجازه ازدواج همزمان با یک نفر داده نشده چند جنبه میتواند داشته باشد.
یکی اینکه اگر یک زن همزمان چند شوهر داشته باشد، احتمال اینکه بتوان به درستی مشخص کرد که فرزند متعلق به چه کسی است تقریبا تا قبل از کشف ازمایش dna غیر ممکن بوده است. مواردی از این دست وجود داشته که یکی از مشهورترین آن مربوط به مادر عبیدالله بن زیاد است.
برفرض این مشکل برطرف شده باشد، مسئله فساد اخلاقی و از بین رفتن نهاد خانواده و تهدید آن مسئله دیگری است که به نظر میرسد قابل حل نباشد.
زنی که همزمان متعلق به چند همسر است، کجا میتواند دلبستگی به یک خانه داشته باشد و شوهرش چطور میتواند او را تحمل کند، بچه ها چطور.
همین الان، مادری که فرزند دارد خصوصا فرزندان کوچک که همراه او درخانه هستند، وقتی او ازدواج میکنند، فرزندان در خانه شوهر مادر خود احساس غربت و ناراحتی میکنند تا چه رسد به اینکه همزمان مادرشان، همسر دو یا چند مرد باشد.
البته تمام اینها در حد حکمت است و علت تامه نیست و ما دقیقا نمیدانیم، خداوند به چه علتی این حکم یا خیلی از احکام جزیی شرعی دیگر را صادر کرده است.
مهمترین علتی که در میان تمام احکام شرعی(در کنار حکمتهایی که برای آن ذکر میشود و نیز علتهای واقعی انها) وجود دارد، مسئله ابتلاء و ازمایش و لزوم تعبد به آنهاست.
اگر زن بیش از مردان چنین حس و تمایلی را دارد(برفرض درست باشد و راه های کنترلی آن و عواملی که بروز آنرا کمتر میکند در زنان بیشتر نباشد) ابتلای زنان در این مسئله را بیشتر میکند و ازمایششان را سخت تر و در نتیجه ثواب و جزای بیشتری خواهند داشت.
موفق باشید.

پرسش:
چرا اسلام به صورت کامل حق زن را ادا نکرده و به دادن حقوقی نصف حقوق مرد اکتفا کرده و یا ارزش و حقوق انسانی زن را در بسیاری از امور نادیده گرفته؟ چرا تاکیدی به حفظ شأن و منزلت زن (چه در آیات و روایات و چه در احکام اسلامی به صورت واجب ) وجود نداشته؟ و با گذشت زمان و فاصله گرفتن از زمان جاهلیت تغییری در قوانین و احکام دیده نشده است؟ علاوه بر این بعضی آیات و احادیث و روایاتی هر چند خیلی اندک در باب احترام و با ارزش دونستن زنان وجود دارد که برای این آیات و روایات هم می توان شان نزول و شرایط خاص را در نظر گرفت (مثل این که این روایات و آیات فقط برای برخی زنان (همسران و یا زنانی که از خانواده پیشوایان دین هستن) یا فقط در شرایط زمانی خاص صدق می کنند؟ مثل روایاتی که عبور کردن زن از جلوی شخص نمازگذار را مانند گذشتن حیوانات موجب بطلان نماز می داند یا روایاتی که در مورد غیرت نورزیدن زنان نسبت به مردانشان واردشده یا روایاتی که مربوط به فضیلت و برتری مردان بر زنان است یا روایاتی که بر استحباب زندانی کردن زن در خانه تاکید دارد.

پاسخ:
در مورد نگاه اسلام به مسئله زن و حقوق و جایگاه او در خانواده و اجتماع، تاکنون سخن های زیادی گفته شده است. اما برای فهم بهتر مسئله و پیش از پاسخ گفتن به تک تک روایاتی که نقل شد، لازم است به چند نکته توجه شود.
نکته اول: از نگاه اسلام، زن و مرد، دو رکن نهاد خانواده و دو فعال اجتماعی هستند. اسلام در شرایط عادی هیچ تبعیضی بین مردو زن قائل نیست. هر یک حق و حقوق و وظایفی در قبال دیگران دارند.
نکته دوم: تفاوت هایی که در احکام زن و مرد وجود دارد، به خاطر شرایط خاص بدنی و جایگاه هر یک در اجتماع و نیز شرایط ویژه اجتماعی و اقتصادی است.
مثلا تفاوت زن و مرد در مسئله دیه و قصاص، به خاطر نقش بیشتر مرد در آن زمان در اقتصاد خانواده و پیشرفت جامعه و مسئولیت او در جنگ و کار و زار بوده است.
نکته سوم: احکام و قوانین، بر اساس نوع افراد و موقعیت عمومی وضع می شود نه با توجه به موارد خاص و اختصاصی. مثلا شاید در آن زمان، زنی بوده که از چند مرد نیز قوی تر و نقش او در اقتصاد خانواده و حتی شرکت در میدان نبرد، بیشتر بوده، ولی این گونه موارد استثنایی است.
نکته سوم: احکام اسلام، بر اساس متون دینی، تا روز قیامت باقی است و تنها بر اساس ادله و منابع استنباط است که قابل فهم و دست یابی است. هر چند زمان و مکان، دو عنصر مهم در اجتهاد است که نباید با مصلحت اندیشی فردی و غیر شرعی اشتباه شود. فهم دخالت زمان و مکان در یک حکم شرعی و تغییر شرایط و موضوع برای تغییر حکم، تنها در اختیار فردی است که نسبت به دانش احکام و استنباط آگاهی دارد نه هیچ فرد دیگر.
نکته چهارم: ممکن است برخی از احکام، مربوط به زمانی خاص بوده در حالی که بر اساس منابع استنباط و ایات و روایات، فعلا این اختصاصی بودن قابل فهم نیست. در این موارد، نیاز به این است که کسی که از غیب خبر دارد (امام معصوم) حکم جدید را بیان کند. ولی این مربوط به زمان حضور امام است و در حال حاضر که زمان غیبت است، چاره ای نداریم که به همین ادله و منابع موجود اکتفا کنیم.
نکته پنجم: دین اسلام و احکام آن، بر اساس سلیقه و احساسات وضع نشده است، بلکه از منبع لایزال الهی صادر شده است که خیر محض است و جز خیر بندگان هدفی دیگر از این دستورات ندارد. بنا بر این، اگر حکمی جزیی به نظر ما توجیه عقلانی نداشت یا با احساسات ما سازگار نبود، نباید حکم شرعی را دست خوش تغییر قرار داد. زیرا دین را باید به عنوان یک بسته در نظر گرفت نه این که تک تک احکام و قوانین جزیی آن را مورد بررسی قرار داد.
نکته ششم: در مورد روایاتی که در زمینه زنان مطلبی را بیان کرده است، هم باید از نظر سندی بررسی شود که جعلی نباشد، هم باید محتوا و مفاد آن بررسی شود و هم شرایط اجتماعی آن روزگار نیز مورد توجه قرار گیرد.
اما در مورد روایاتی که نقل شد. از آن جا که بررسی تک تک روایاتی که نقل شد، طول و تفصیل زیادی می طلبد و بنای این انجمن بر بررسی و مباحثه تخصصی در هر تاپیک است، بنا بر این، صرفا به بررسی چند مورد از این روایات پرداخته می شود.
هرچند نکاتی که بیان شد، می تواند در نگاه ابتدایی به چنین روایاتی کارگشا باشد.

روایاتی که بیان می کند گذشتن زن از جلوی شخص نمازگذار موجب قطع شدن و بطلان نماز است:
بعلاوه، مطلبی که در این روایت نقل شده، با روایات متواتر پیامبر اسلام که بیان میکند نباید نماز را به واسطه رفت و امد کسی از جلوی انسان، قطع کرد، منافات دارد:(1)
«لَا يَقْطَعُ الصَّلَاةَ شَيْ‏ءٌ وَ ادْرَءُوا مَا اسْتَطَعْتُمْ فَإِنَّمَا هُوَ الشَّيْطَانُ‏»(2)

ملا صالح مازندرانی در شرح اصول کافی بیان کرده که این روایت که در کتاب های اهل سنت نقل شده، هم از نظر سندی ضعیف است و هم با روایات زیادی متعارض است و به همین جهت قابل استناد نیست.(3)

چنانکه در چندین روایت از همسران پیامبر نقل شده است که هنگامی که رسول گرامی اسلام مشغول نماز بوده اند، آنان از پیش روی حضرت عبور می کردند ولی حضرت نماز خود را قطع نمی کرد. این مطلب نشان دهنده جعلی بودن این روایت است.
حتی در روایتی، عایشه نقل می کند که هنگامی که پیامبر مشغول خواندن نماز شب بودند، او بین حضرت و قبله قرار گرفت. ولی در ادامه نقلی از اعتراض حضرت یا قطع کردن نمازشان نشده است.
«و في‏ المنتهى‏ عن عائشة، قالت: كان رسول اللَّه صلى الله عليه و آله يصلّي صلاته من الليل كلّها و أنا معترضة بينه و بين القبلة»(4)

اما روایات مربوط به غیرت ورزیدن زنان در مورد شوهرانشان و ازدواج مجدد:
این روایات و روایاتی با این مضمون، نگاهی آسیب شناسی در زمینه مسائل اجتماعی است. بر اساس نگاه اسلام که نگاهی واقع بینانه به شرایط جسمی مردان، وضعیت زنان بی سرپرست (مطلقه، بیوه یا مجرد مانده) دارد. این مسئله یکی از معضلات جوامع است که هر جامعه شناسی به دنبال ارائه راه حلی برای برون رفت از این بحران است. خصوصا در جوامعی که به واسطه کشته شدن مردان جنگی و از بین رفتن سرپرست خانواده ها، زنان بدون شوهر می ماندند و وجود آنان غالبا با دو مشکل روبرو می شد. یا زمینه فساد اخلاقی آنان فراهم می شد یا باعث ضربه شدید روحی به آنان می شد. بنا بر این یا بخشی از جامعه دچار فساد اخلاقی می شد که خود باعث رواج فساد اخلاقی در جامعه و بروز معضلات اخلاقی، بهداشتی و معنوی می شد یا سبب ایجاد مشکلات روانی می شد.
دین اسلام، برای حل این معضل، راه حل ازدواج مجدد را ارائه می دهد ، البته با شرایط و ضوابطی که بیان می دارد. اما در مقابل جوامع غربی که داعیه دفاع از حقوق زنان را دارند، از این راه حل جلوگیری و ازواج مجدد را ممنوع می دانند. نتیجه این چه شده، جز بی بند و باری و گسترش فساد اخلاقی و از هم پاچیده شدن نظام خانواده و از بین رفتن امنیت روانی و اخلاقی.
بنا بر این، این دستورالعمل به خاطر حفظ جامعه و حفظ امنیت اخلاقی است نه صرفا ارضای نیاز جنسی مردان. اما روشن است که این دستورالعمل را نمی توان در مورد زنان پیاده کرد، زیرا قطعا خود باعث فساد اخلاقی و پاشیده شدن نهاد خانواده و اخلاق در جامعه می شود.

اما روایات مربوط به فضیلت مردان بر زنان:
از نگاه اسلام، جنس زن و مرد هیچ برتری و فضیلتی بر یکدیگر ندارند و همان قدر که مردان توان رسیدن به کمال و قرب الهی و علم و معنویت را دارند، زنان نیز دارند.
اما تفاوت های روحی و جسمی که میان زن و مرد وجود دارد، باعث شده است که هر یک کارکرد خاصی در اجتماع داشته باشد و به همین جهت، برخی وظایف و محدودیت ها برای هر کدام ایجاد می شود.
به عنوان مثال به جهت حساسیت روحی و لطافت روانی زنان، آنان عهده دار تربیت فرزندان و اداره امور داخل خانه شده اند و به جهت روحیه خشن و با انعطاف کمتر مردان، آنان موظف شده اند عهده دار تامین نیازهای مالی و تامین امنیت خانواده و اجتماع باشند.
این مسئله، یک اصل اساسی در بررسی مسائل مربوط به جنس زن و مرد است و بی توجهی منشأ بسیاری از سوالات و ابهامات در زمینه نگاه دین به حقوق زن و مرد شده و می شود.
روایاتی که به مسئله استیلای مردان بر زنان پرداخته است، نیز به این نکته توجه می دهد که مردان به جهت خشونت رفتاری و لطافت روحی کمتر نسبت به زنان، ریاست خانواده را بر عهده دارند و وظایف زیادی را بر عهده دارند. وظایفی از جمله تامین هزینه های مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت و درمان، دفاع از خانواده در برابر حوادث و تعرض دیگران، و تنظیم روابط اجتماعی و خانوادگی اعضای خانواده در جهت رشد و تعالی معنوی و اخلاقی را بر عهده آنان قرار داده است. دلیل این مسئله نیز اختلافات روحی و جسمی مردان نسبت به زنان است.
مردان از نظر توانایی و تحمل جسمی و قدرت مدیریت و سامان دهی امور کلان خانواده و قدرت تدبیر و برنامه ریزی، برای این مسئله شایستگی بیشتری دارد. چنانکه تصمیم های مرد بیشتر عقلانی و با تامل است و برخلاف زنان، تصمیم گیری های او کمتر تحت تاثیر احساسات است.(5)
با توجه به این مسائل، مشخص می شود که خداوند متعال هر یک از زنان و مردان را به صورت خاصی آفریده است. یکی را ظریف و دیگری را با روحیه سخت کوش و خشن تا هر یک بتواند نقش خود را در پیشرفت و تکامل مادی و معنوی خود و خانواده و اجتماع ایفا کنند.
مراد از برتری مرد بر زن و استیلایی که مطرح شده نیز همین است که وقتی روحیه زن با مدیریت کلان خانواده و اجتماع سازگار نیست، خداوند مردان را بر زنان برتری داد و یکی را رئیس دیگری قرار داد. و این نظام، نظامی احسن است که هر کس بر اساس شایستگی ای که دارد در جایگاه خود قرار می گیرد.
حال بیایم تصور کنیم، مدل کنونی که در برخی کشورهای زن سالار که فمینیسم بر آن ها و روابط اجتماعی شان حاکم است، اجرا شود، چه پیش می آید. یا همین خانواده قرار است ادامه بیابد ولی با تعویض نقش زن و مرد، یا ادامه آن غیر ممکن یا سخت خواهد شد.
در ابتدا، مطالبه حقوق در حد مشارکت در اجتماع و آزادی خواهد بود. زنان به جای مردان به تصمیم گیری اجتماعی وارد می شوند و نقش آنان در بازار کار و سرمایه را می گیرند. وقتی مسئولیت زن با مرد عوض می شود، زنان تحمل سختی های بازار کار و درگیری های آن را ندارند، قدرت آن را ندارند که بار مسئولیت تامین هزینه های خانواده را بر عهده بگیرند. خب اعتراض ها شروع می شود. توان تصمیم گیری غیر قابل انعطاف در شرایط بحرانی اجتماعی را ندارند و در مواقعی که بین عقل و عاطفه تعارض ایجاد می شود، به سمت عاطفه و احساسات خود می روند. نظام خانواده از هم گسست می یابد. وقتی قرار است زن نقش مادی و همسری خود را ایفا کند از نقش اجتماعی جدید خود می ماند و اگر قرار باشد به نقش اجتماعی خود بپردازد از خانواده و نقش هایی که دیگر در توان مردان نیست (همانند تولید نسل و زایمان و تربیت فرزندان و ...) می مانند. در نهایت این اجتماع است که به مشکل می افتد. بنا بر این، راه حل جدید این می شود که زنان و مردان از هم جدا شوند و مسئله طلاق رونق می یابد و در وهله بعد وقتی دوباره احساس تنهایی می کند و تجربه اشتباه بودن با جنس مخالف را داشته، به سمت جنس موافق تمایل می یابد. مشکلی که در حال حاضر، گریبان کشورهای غربی را گرفته است و راه بازگشتی نیز ندارند و هر روز بیشتر در این مشکلات فرو می روند.

در مورد روایاتی که بر مطلوب بودن زندانی کردن زن در خانه دلالت دارد:
روایتی که از امام علی (علیه السلام) نقل شده است، روایتی است که از نظر سندی ضعیف است. سند این روایت، چنین است: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع»: در این روایت، وهب بن وهب القرشی قرار دارد که عامی (از اهل سنت) و ضعیف است و نه وثاقت او اثبات شده و نه وثاقت احادیث کتاب هایش.(6) بنابراین این روایت معتبر و قابل استناد نیست.
برخی روایات با این مضمون که علت این حکم را عورت بودن تمام بدن زن بیان می کند، باید دلالت و مفاد آن مورد بررسی قرار گیرد.
عورت چیزی است که باید مخفی شود و نباید در منظر دیگران نمایان شود. زن نیز از آن جا که تمام بدنش، مورد توجه مردان است و موجب شهوت آنان قرار می گیرد، در تعبیری جامع گفته شده که خودش عورت است، یعنی تمام بدنش باید پوشانده شود و چون عورت باید پوشانده شود، بنا بر این، زن نیز باید از نگاه دیگران پوشانده شود. این کار نیز به خاطر سلامت اخلاقی جامعه است.
هر چند این دستور به پوشاندن، دستوری الزامی نیست و صرفا حکمی ارشادی برای حفظ جامعه (که شامل خود این شخص نیز می‌شود) از فساد اخلاقی و نابهنجاری است.

____________
(1) نهج الحق و كشف الصدق،(علامه حلی، بیروت، دار الکتب اللبنانی، 1982م) ص: 434؛ الصراط المستقيم إلى مستحقي التقديم،(عاملی نباتی، نجف، المکتبه الحیدریه، 1384ق) ج‏3، ص: 202.
(2) التاج الجامع للأصول ج 1 ص 184.
(3) شرح فروع کافی، (ملاصالح مازندرانی،قم، دارالحدیث، 1429ق) ج2، ص482.
(4) شرح فروع کافی، ملاصالح مازندرانی، ج2، ص482.
(5) محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 4، ص343( قم، موسسه نشر اسلامی، 1424ق).
(6) نرم افزار درایه النور، بررسی سندی روایات کافی.

موضوع قفل شده است