جمع بندی ارتداد، آزادی بیان و استقلال تفکر در اسلام

تب‌های اولیه

105 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

وایسلی گوجا;389523 نوشت:
اینجا شما بر اساس باورهای خودتون، حق زندگی یک شخص که باورهای شما رو اعتقاد نداره رو ازش می گیرید.

اولاً ما ثابت کردیم این کار عقلانی و درست است.
ثانیاً همانطور که گفته شد کسی به دلیل ارتداد کشته می شود که بخواهد عقیده اش را به عمل تبدیل کند و با اصول فکری نظام اسلامی بجنگد.یعنی اگر برای مثال شما کافر باشید،منتهی سعی در ترویج آن نداشته باشید اعدام نمی شوید.وقتی اعدام می شوید که بخواهید سایر مسلمانان را هم به عقیده خودتان در بیاورید.

وایسلی گوجا;389523 نوشت:
با این طرز فکر بهتره همه کودکان رو بکشیم چون در معصومیت بمیرند حتما به بهشت می روند! اون شخصی هم که کودکان رو می کشه کارش بسیار عقلانی است!

نخیر.کودک به خاطر این که کشته شده به بهشت نمی رود.بلکه رجعت صورت می گیرد و بر می گردد و به او فرصت عمل اختیاری داده می شود.پس مثال شما باطل و غلط است.

وایسلی گوجا;389523 نوشت:
نمردیم و عقلانیت شما رو هم دیدیم البته من این رو پای اسلام نمی نویسم.

البته واضح است که شما و هم فکرانتان باطلید.یک جایی که دوست دارید از احساسات استفاده می کنید،جایی که دوست دارید از عقل استفاده می کنید.ما ثابت کردیم.بشینید تا آخرالزمان حرف های احساسی بزنید.

وایسلی گوجا;389523 نوشت:
دوست شما حرف من که قانون اسلام بود رو مسخره دونست که به نظر من قضیه واضح است.

دوست بنده قانون اسلام را مسخره ندانست.اولاً نگفت مسخره است.گفت "تمسخر مشکلی را حل نمی کند".ثانیاً دلیلش این بود که شما با یک لحن تمسخری ای مطلب را بیان کردید.و البته کذب گفتید باز.چون ما ابتدا مناظره می کنیم،سپس به اقدام دیگری دست می زنیم.علاوه بر این گفتید ما سر می بریم.در حالی که ممکن است بدون بریدن سر مرتد را به قتل برسانیم.

وایسلی گوجا;389523 نوشت:
اتهام دروغگویی شما هم جالب بود.

اتهام نبود.ثابتش کردیم.شما کذب محض گفتید.ما نشان دادیم کذب شما را.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

dinshenasii;389525 نوشت:
کپی پیست: در اعلام ارتداد به هیچ یک از این دو نیاز نیست. هرچند در این صورت هم نیاز به چنین خشونتی نیست.

بله بنده هم پذیرفتم در آنجا گفتم اعلام.منتهی غلط املایی بود و منظورم اعدام بود نه اعلام.

dinshenasii;389525 نوشت:
پاسخ دقیقا زیر نقل قول بالایی شما (بالا رو ببینید) بود که منظور شما از توبه در استنتاج زیبایتان بخشش مجازات دنیوی بود. توبه مرتد برای مجازات پذیرفته نیست مثلا اینجا رو ببینید:
http://porseman.org/q/show.aspx?id=28648

ممکن است فقها اشتباه کنند.شما همین را که می گویید،خود آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه می گفتند که توبه برای هر گناهی پذیرفته است.

dinshenasii;389525 نوشت:
به حز این مورد آخر که باید تا زمان ظهور منتظر بمانید چنین علمی حاصل نمیشود. جوری که من دیدم مرتدین بیش تر از مسلمین از بحث استقبال میکنند منتها (بحث منصفانه و بدون مغلطه و پیش فرض)

اولاً ما نگفتیم مرتد را یک دفعه باید کشت.بلکه قائل به بحث و گفتگو هستیم.زمانی برهان بالا درست است که بحث و گفتگو به نتیجه ای نرسد و لجاجت کند طرف.در اینصورت راهی جز قتل او نیست.
ثانیاً علم به این که هدایت نخواهد شد،می تواند از حرف خودش به دست بیاید.برای مثال از لجاجت خودش.همین که در بحث حرف حق را نمی پذیرد.

dinshenasii;389525 نوشت:
بیایید منصف باشیم باور کنید مردم شعور دارند حداقل یه چیزی بنویسید مثل صحبت های جناب حامد قابل تامل باشه

ما هم نگفتیم مردم بی شعورند.شما به هر حال خدشه ای به برهان ما وارد نکردید.ثابت کنید غلط است.در غیراینصورت ادعای شما یک ادعای بی دلیل خواهد بود.
ضمن این که این عمل ما به هیچ وجه یک عمل خشن نیست.شما در نظر بگیرید یک جریان حقی در جامعه وجود دارد.یک فردی علیه آن جریان حق شروع کند به فعالیت.واضح است که فرد اخیر،چون علیه جریان حق عمل می کند متعلق به جریان باطل است.پس باید با او مبارزه کرد.حال این مبارزه در مقطعی مبارزه فکری است.در مقطعی دیگر مبارزه به اینصورتی که داریم از آن حرف می زنیم.
فرض کنید در کشور خودمان یک عده باشند که بگویند خیانت به وطن خوب است.وقتی هم با آن ها بحث می کنیم،قانع نمی شوند.خب چه کار کنیم؟بگذاریم به وطن ضربه بزنند؟چه راهی هست برای جلوگیری از کارهایشان وقتی در مبارزه فکری حرفی برای گفتن ندارند و باز لجاجت می ورزند؟راهی نیست جز پیکار معمولی.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بن موسی;389514 نوشت:
1-مرتدی را در نظر می گیریم که هدایت نخواهد شد (فرض اولیه).

با سلام.
هیچ کس نمی تواند به این فرض اولیه شما علم پیدا کند. ممکن است انسانی که شما فکر می کنید هدایت نمی شود در آینده هدایت شد. هدایت کننده حقیقی خداست. شما نمی توانید خود را جای خدا بگذار ید.
بن موسی;389514 نوشت:
-هر چقدر بیشتر زنده بماند،بیشتر بر عقیده غلط خود باقی خواهد ماند.باقی ماندن بر عقیده غلطش هم یک گناه است.پس هر قدر بیشتر زنده بماند،بیشتر گناه خواهد کرد (نتیجه از 1)

با توجه به فرض غلط شما این نتیجه هم باطل است.
بن موسی;389514 نوشت:
-کشتن چنین کسی یعنی باعث این بشویم که کمتر زنده بماند و عمر کند.در نتیجه کمتر بر عقیده غلطش باشد.در نتیجه کمتر گناه کند (نتیجه از 2).

با توجه به حکمت و مصلحت خدا ممکن است او هم مانند کودک که شما گفتید رجعت کند و دوباره به دنیا باز گردد. لذا کشتن او چیزی را عوض نمی کند.
بن موسی;389514 نوشت:
-اگر جنین مرتدی را بکشیم،در آخر راحتتر خواهد بود (نتیجه از 3 و 4).

با توجه به موارد بالا این گزاره شما هم باطل است.
در ضمن یک نکته را فراموش کردید و آن آثار سوئی است که کشتن مرتد در جامعه می گذارد. اگر شما کسی را که عقیده اش مانند شما نیست و عقیده خود را صرفا بیان کرده نه به قصد منحرف کردن مردم که به قصد هدایت آنها ( چون او فکر می کرده که عقیده اش درست است ) مردم اینچنین استنباط می کنند که نظام اسلامی قدرت مقابله فکری و عقیدتی را با او نداشته و لذا او را کشته است و این هم یعنی ضعیف بودن پایه های استدلالی دین اسلام.
جواب فکر را باید با فکر داد.
و من الله توفیق

بن موسی;389526 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

اولاً ما ثابت کردیم این کار عقلانی و درست است.
ثانیاً همانطور که گفته شد کسی به دلیل ارتداد کشته می شود که بخواهد عقیده اش را به عمل تبدیل کند و با اصول فکری نظام اسلامی بجنگد.یعنی اگر برای مثال شما کافر باشید،منتهی سعی در ترویج آن نداشته باشید اعدام نمی شوید.وقتی اعدام می شوید که بخواهید سایر مسلمانان را هم به عقیده خودتان در بیاورید.

نخیر.کودک به خاطر این که کشته شده به بهشت نمی رود.بلکه رجعت صورت می گیرد و بر می گردد و به او فرصت عمل اختیاری داده می شود.پس مثال شما باطل و غلط است.

البته واضح است که شما و هم فکرانتان باطلید.یک جایی که دوست دارید از احساسات استفاده می کنید،جایی که دوست دارید از عقل استفاده می کنید.ما ثابت کردیم.بشینید تا آخرالزمان حرف های احساسی بزنید.

دوست بنده قانون اسلام را مسخره ندانست.اولاً نگفت مسخره است.گفت "تمسخر مشکلی را حل نمی کند".ثانیاً دلیلش این بود که شما با یک لحن تمسخری ای مطلب را بیان کردید.و البته کذب گفتید باز.چون ما ابتدا مناظره می کنیم،سپس به اقدام دیگری دست می زنیم.علاوه بر این گفتید ما سر می بریم.در حالی که ممکن است بدون بریدن سر مرتد را به قتل برسانیم.

اتهام نبود.ثابتش کردیم.شما کذب محض گفتید.ما نشان دادیم کذب شما را.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

والله شما بر اساس باورهاتون به خودتون حق می دید جان بقیه رو بگیرید و خودتون رو مالک جان بقیه می دونید و قضاوت شما، ملاک حق دیگران برای زندگی است. به بقیه هم حق میدید اگه بر اساس باورهاشون، دلشون بخواد سر شما رو ببرند و فکر کنند این کار باعث رستگاری شماست، سرتون رو ببرند و شما هم ساکت بنشینید؟

من کذب نگفتم، شما بدون در نظر گرفتن روال بحث تک جمله رو در آوردید و بر اساسش اتهام زدید که کلا با رفتار اخیر تنفر آمیز شما که دوست دارید با هر چیزی که از دهان من در میاد مخالفت کنید کاملا سازگار است. کلا منطق افراد مثل شما همیشه همین است، گیر دادن به یک کلمه یا یک جمله در یک بحث خاص، اتهام و حمله به شخص، کشاندن موضوع بحث به شخصی که بحث می کنه به جای پرداختن به مسائل مطرح شده و ... من از شما انتظار بیشتر داشتم ولی کاملا مشخصه شما هم از همین قشر زورگویان هستید که حرف و سخن رو با شمشیر پاسخ میدید. من که می دونم بالاخره یه روز یکی از شماها میاین و سر من و همفکران من رو هم می برین و برچسب هایی مثل مرتد و زندیق و باغی و ... هم به شما کمک می کنن این جنایات رو ماله کشی کنید.

این مقاله را دانلود کرده و حتما بخوانید.
مقاله احمد قابل در مورد ارتداد
و من الله توفیق

بن موسی;389528 نوشت:
اولاً ما نگفتیم مرتد را یک دفعه باید کشت.بلکه قائل به بحث و گفتگو هستیم.زمانی برهان بالا درست است که بحث و گفتگو به نتیجه ای نرسد و لجاجت کند طرف.در اینصورت راهی جز قتل او نیست.

باید دید که هدف چیست تا ببینم راهی هست یا خیر.
فکر می کنم شما دو هدف از قتل مرتد دارید :
1. عدم گناه کردن او در ادامه زندگی اش
2. عدم انحراف در جامعه
در مورد جلوگیری از گناه کردن او باید گفت که ما مسئول به بهشت بردن و به جهنم بدون دیگران نیستیم. اگر قرار بود که انسانهایی که گناه می کنند را بکشیم که دیگر چرا خدا به انسان اختیار داده. اختیار داده که در دنیا بر اساس آن عمل کنند و بعد در آن دنیا براساس همین اختیاری که داشتند حسابرسی شوند. لذا گناه هر کسی به خودش مربوط است و بس. مگر اینکه این گناه به جامعه سرایت کند که :
در مورد عدم سرایت آن در جامعه :
باید دید که کدام عمل بهتر می تواند از سرایت فکر غلط در جامعه جلوگیری کند. فرض می کنیم که با مرتد بحث کردیم و او لجاجت کرد. اگر او را رها کنیم و مناظره مذکور را در جامعه انتشار دهیم مردم خود می فهمند که عقیده او غلط است و او دارد لجاجت می کند و بر همین اساس مردم که به لجاجت او در عقیده باطلش پی بردند دیگر منحرف نمی شوند.
ولی اگر او را بکشیم این تردید در مردم ایجاد می شود که لابد نظام اسلامی پاسخ خوبی برای او نداشت و چون در مناظره نتیجه نگرفت قصد کشتن او را کرد. لذا این کار ( کشتن مرتد ) صرفا در مردم تردید نسبت به عقلانی بودن اعتقادات دینی شان ایجاد می کند که به اعتقاد بنده فسادش خیلی بیشتر از فساد اعلام عقیده فرد مرتد در جامعه است.
و من الله توفیق

فساد دیگری که در قتل مرتد ممکن است ایجاد شود این است که مردم فکر میی کنند شخصی که حاضر است تا پای مرگ روی عقیده خود بایستد لابد عقیده اش درست است و یا تردید در مردم نسبت به غلط بودن عقیده فرد مرتد ایجاد می کند که این هم فسادی خیل بیشتر از اعلام عقیده فرد مرتد شده در جامعه دارد.
و من الله توفیق

وایسلی گوجا;389499 نوشت:
له اگه شخصی بگه مسلمان بوده و دیگه نیست "با نظام دینی" اعلام جنگ کرده است و باید سرش بریده بشه!

سلام
در کشورهای دیگر با کسانی که با اصل نظام مخالفت دارند چه میکنند ؟
حتما ناز و نوازش!!!!!!!!
والله الهادی

dinshenasii;389516 نوشت:
البته من اطلاعات خاصی در مورد نظام های غیر استبدادی ندارم ولی در این مساله آیا کشورهای دموکراتیک چکار میکنند آیا یک بار انتخابات برگزار میکنند یک بار قانون اساسی و قوانین جامعه از جمله قانون راهنمایی و رانندگی که فرمودید رو مینویسن بعد از اون هر صدایی دراومد در نطفه خفه میکنند؟ این که حکومت دیکتاتوریه. یا میذارند بقیه هر قانونی رو خواستند نقد کنند اگه نقدشون سرانجام درست بود به تبع قانون هم در مورد اون موضوع عوض میشه تا قبل از اون هم میتونند عقاید خودشونو داشته باشند ولی اگه به اون قانون عمل نکردند به مجازات ذکر شده در مورد همون قانونی که رعایت نکردند محکوم میشن. مثل این که همین الان قوانین جزایی ما (و در حدود آیین اسلام) در مقالات متعدد نقد میشه(علمی یا حتی عامیانه در مجلات) آیا این امر لوث شدن قانون رو به همراه داره؟ ولی روشنه با وجود این نقدها تا زمانی که قانون در یک زمینه تغییر نکرده همه بخوان نخوان مجبورن رعایتش کنن. پس ما در حوزه قوانین هم حق سرکوب نقدها رو نداریم و این موضوع حتی در ایران هم نیست

سلام
فکر میکنم مطلب را درست تصور نکرده اید
ببینید
یک حکومت بر اساس اسلام و توافق قاطبه ملت تشکیل میشود . حکومتی که تمام هویت و ارزش و مشروعیتش را از دین اسلام می گیرد
بعد فردی بلند میشود و میگوید من اسلام را قبول ندارم و بر ضد آن تبلیغ می کند
به نظر شما مفهوم این کار چیست ؟
مفهومش اعلان جنگ و مخالفت با اصل نظامه
اینجا دیگه بحث عقیده و ابراز عقیده و فکر نیست بلکه یک مساله سیاسی و امنیتیه . برخورد با اون هم متناسب با این ماهیته

dinshenasii;389516 نوشت:
یعنی چی؟ یعنی ارتداد در خارج از حوزه حکومت نباید اجرا شود؟

وقتی علت تشریع حکم ارتداد صیانت از نظام اسلامی باشه با نبودن نظام موضوعیت نداره

dinshenasii;389516 نوشت:
به نظر ظالمانه است تا مسخره

ان الله لایظم الناس
و هوالله الهادی

حامد;389578 نوشت:
سلام
در کشورهای دیگر با کسانی که با اصل نظام مخالفت دارند چه میکنند ؟
حتما ناز و نوازش!!!!!!!!

در کشورهای دموکراتیک هر گونه مخالفت تئوری و فکری ، بدون اقدام به شورش و اقدامات ضد امنیتی ، کاملا آزاد است!

متاسفانه کشورهای سکولار دمکراتیک ، با وجود کفر و شرکشان، در بسیاری از امور بسیار منطقی تر و اصولی تر عمل میکنند

و در حدیث معروف امیر المومنین (ع) میخوانیم: الملک یبقی بالکفر و لا یبقی بالظلم

الحمد لله رب العالمین
[h=3][/h]

حامد;389584 نوشت:
فکر میکنم مطلب را درست تصور نکرده اید
ببینید
یک حکومت بر اساس اسلام و توافق قاطبه ملت تشکیل میشود . حکومتی که تمام هویت و ارزش و مشروعیتش را از دین اسلام می گیرد
بعد فردی بلند میشود و میگوید من اسلام را قبول ندارم و بر ضد آن تبلیغ می کند
به نظر شما مفهوم این کار چیست ؟
مفهومش اعلان جنگ و مخالفت با اصل نظامه
اینجا دیگه بحث عقیده و ابراز عقیده و فکر نیست بلکه یک مساله سیاسی و امنیتیه . برخورد با اون هم متناسب با این ماهیته

حامد;389584 نوشت:
وقتی علت تشریع حکم ارتداد صیانت از نظام اسلامی باشه با نبودن نظام موضوعیت نداره

البته صحبت قبلی ناظر به قوانین و زیر سوال نرفتن اوها بود تصور من ناظر به اون بود.
دومساله یکی این که ارتداد ناظر به هیچ شرایط خاصی نیست نه تبلیغ نه لجاجت نه لزوم تشکیل حکومت و ...
بعد در فرض چنین حکومتی اگه ما از استدلالات خودمون مطمئن باشیم چرا باید نقد رو سرکوب کنیم بله یه موقع یه نظام بر پایه مسائل صحیحی شکل نگرفته لذا خشونت واکنش کاملا طبیعی آن هست(و البته در عین طبیعی بودن غلط)

[h=4]امیر المومنین(ع) در بخشی از نامه اش به مالک اشتر میفرماید:[/h]

نقل قول:
[h=4]مهربانى با مردم را پوشش دل خويش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش ، مبادا هرگز چونان حيوان شكارى باشى كه خوردن آنان را غنيمت دانى ، زيرا مردم دو دسته اند، دسته اى برادر دينى تو، و دسته ديگر همانند تو در آفرينش مى باشند، اگر گناهى از آنان سر مى زند، با علتهايى بر آنان عارض مى شود، يا خواسته و ناخواسته ، اشتباهى مرتكب مى گردند، آنان را ببخشاى و بر آنان آسان گير، آن گونه كه دوست دارى خدا تو را ببخشايد و بر تو آسان گيرد.[/h]

این الگوی یک جامعه متعالی اسلامی است که تکلیف دگر اندیشان و غیر مسلمانان هم در آن از طرف معصوم(ع) و در اوج قدرت سیاسی و نظامی آنحضرت مشخص شده است:و دسته دیگر همانند تو در افرینش هستند!

و رفتار آنحضرت با خوارج نهروان که مصداق کامل مرتد بمعنی واقعی کلمه بودند، قابل تامل و حجت و فصل الخطاب است!

و امام(ع) با‌ نصيحت ‌و‌ هشدار، تعداد زيادي از‌ آنان را‌ از‌ جنگ با‌ ‌آن حضرت منصرف ساخته ‌و‌ به‌ بقيه مادامي كه‌ دست به‌ سلاح نبرده بودند، اجازه ‌ي‌ حضور در‌ شهر را‌ مي‌ داد. ولي از‌ ‌آن زمان كه‌ به‌ جنايت ‌و‌ قتل دست زدند، امام به‌ جنگ آنان شتافت!

الحمد لله رب العالمین

[h=4][/h]

سلام.فکر می کنم مباحث را یکی یکی در نظرات بیان و تشریح کنیم بهتر است.

dinshenasii;389110 نوشت:
سلام شما اصلا فرض کن اینها حرفتو قبول کردند فقها هستند که باید قبول کنند که نمی کنند. شما نوشتید حکم ارتداد اختلافی است ولی نظر مشهور هم داره نظر مشهور همون مرگه. اصلا اینها هیچی حتی اگه کسی دینو قبول داشته باشه خدا و نبوت و امامت و همه چی رو قبول داره ولی بخواد یه متدی تعریف کنه که توش فقط یکی از چیزهایی که فقها فکر کنند ضروری دینه نباشه(که ضروری دین هم احصا و تعریف نشده) هرچند انکارش به انکار نبوت برنگرده همینم بعضی فقها(نظر مشهور نداره) حکم قتلشو میدن. یعنی نه تنها ارتداد ممنوع بلکه غیر از فقهی که میشناسیم متدهای دیگر هم ممنوع

خیلی سپاسگذارم
در میان فقها و صاحب نظران که اختلاف نظر بسیاری وجود دارد.امروز فقه در اختیار قدرت و سیاست قرار گرفته است و فقهای ما هم منافع سیاسی خود را در نظر می گیرند و گاه اصول دین را پای مصلحت سیاسی ذبح می کنند.

بن موسی;389514 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

1-در صورتی مرتد اعلام می شود که با عقیده اش بخواهد جامعه اسلامی را منحرف کند و در عمل هم از اسلام برگشته باشد.این یعنی جنگ با جامعه اسلامی.
2-کشتن مرتدی که مطمئنیم هدایت پیدا نمی کند،به نفعش است.چون هر چقدر بیشتر زنده بماند،بیشتر گناه می کند.در نتیجه کشتن او یعنی جلوگیری از ادامه گناهانش.در اینصورت کمتر گناه کرده و در آخرت راحت تر است.این فرض هم که ممکن است بعداً هدایت شود باطل است،چون فرض اولیه این بود که شکی نداریم هدایت نمی یابد.به صورت تحلیلی:
1-مرتدی را در نظر می گیریم که هدایت نخواهد شد (فرض اولیه).
2-هر چقدر بیشتر زنده بماند،بیشتر بر عقیده غلط خود باقی خواهد ماند.باقی ماندن بر عقیده غلطش هم یک گناه است.پس هر قدر بیشتر زنده بماند،بیشتر گناه خواهد کرد (نتیجه از 1)
3-کشتن چنین کسی یعنی باعث این بشویم که کمتر زنده بماند و عمر کند.در نتیجه کمتر بر عقیده غلطش باشد.در نتیجه کمتر گناه کند (نتیجه از 2).
4-هر چقدر کمتر گناه کند،در آخرت راحتتر است (طبق تعریف آخرت).
5-اگر جنین مرتدی را بکشیم،در آخر راحتتر خواهد بود (نتیجه از 3 و 4).
6-کشتن مرتد،عین رحمت و کمک به اوست(نتیجه از 5).
نتیجه:کشتن چنین مرتدی عقلانی است.

شما با دروغ گفتن به دیگران (چون گفتید حکم مرتد کلی است،در حالی که اینطور نیست) سعی می کنید مثلاً حقانیت اسلام را زیر سوال ببرید.باطل بودنتان معلوم است.افکار شماست که شاید مسخره است.ما برای افکارمان دلیل می آوریم.منتهی شما فقط ادعا می کنید.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق


خیلی سپاسگذارم
خب این عقیده آدمی است،چه باطل و چه حق دوست دارد با آن زندگی کند.خب یک فردی تحقیق کرده است،مطالعه کرده است،بر اساس مطالعات و شواهد مرتد شده است،حالا باید آن را اظهار کند،ابراز کند و بیان کند.
یعنی باور و اعتقادات یک مسلمان اینقدر سست است که با مرتد شدن و اظهار مخالفت یک فرد در جامعه او کافر می شود؟!
جان آدمی مقدس است،مکرم است،چه کافر و چه مومن،شما باید به حقوق فردی افراد توجه کنید.
بعد با این ادله هر فردی می تواند مخالف خود را بکشد و آزار دهد،چون مخالف او هرچه بیشتر زندگی کند،بیشتر گناه خواهد کرد!

حامد;389384 نوشت:
سلام
خیر چون
مرتد با نظام دینی اعلام جنگ کرده است
خوب فکر کنید
تمسخر مشکلی را حل نمی کند
والله الموفق

[=Times New Roman][="Tahoma"]
آیا اگر کسی عقیده ای را ابراز کرد که بر خلاف عقاید و میل ما بود،او با ما اعلام جنگ کرده است؟!
[=Times New Roman]

شریعت عقلانی;389417 نوشت:
یعنی ادیان هم نتوانستند در شناخته شدن این راه کمکی بکنند؟ یعنی خداوند بشری را خلق کرده ولی نتواسته راه کمال حقیقی را به طور کامل به او بشناساند؟ آیا این با صفت هدایتگری خداوند همخوانی دارد؟

سلام.

ناشناخته در اینجا نزد عام است نه بطور مطلق. مثلاً ما می گوییم درک نظریه اینشتین کار هر کسی نیست. اما این به معنای کم کاری اینشتین نیست. این ذات نظریه اوست که فهمش برای همه راحت نیست. پس اگر قرآن یا پروردگار یا راه مستقیم هدایت یا هر چیز دیگری بخاطر عظمتشان برای همه شناخته شده نباشند منافاتی با هادی بودن خداوند متعال ندارد. البته به عقیده بنده هدایتگری خداوند از طریق دین ضرورت فراگیری نیست. ضمن این که خداوند هم هادی است و هم مضل.

شریعت عقلانی;389417 نوشت:
کاش علاوه بر قید زمان قید مکان و محله و منطقه و خانواده و شخص را هم می آوردید! قبول کنید حتی اگر شریعت محمدی همان یگانه صراط مستقیم باشد باز هم برای 2 مسلمان شیعه که اتفاقا در یک خانواده زندگی می کنند هم شاید دو برداشت متفاوت از آن وجود داشته باشد.

البته حقیر در پست دیگری اشاره کرده بودم که در مورد کسی که از آخرین دین اطلاع ندارد بحثی نداریم. این فرد از نگاه بنده در گذشته زندگی می کند. اما در مورد تفاوت قرائت ها شاید بهتر باشد بگوییم مثل تفاوت در وسایل نقلیه است نه تفاوت مسیر. هر دو نماز می خوانند هر دو روزه می گیرند ... اما طبیعتاً هر کسی فهم و شاکله خود را دارد. نظر شما در این باره چیست؟

شریعت عقلانی;389422 نوشت:
در مورد رب که مشخص است که شناخته شده نیست. عقل انسان را در شناخت خدا راهی نیست.
ولی در مورد قرآن سرچی که در نیمی از آیات انجام دادم تعداد واژه قرآن با ال و با تنوین تقریبا مساوی بود. لذا نمی توان آن را با صراط که تقریبا 99 درصد با تنوین است مقایسه کرد.

با سلام.

همان طور که دوستمان اشاره فرمودند کلمه صراط در بسیاری از این موارد معرفه به اضافه است. ضمن این که بنده عرض کردم آیا نکره بودن قرآن و رب در برخی موارد به معنای تعدد آنهاست؟ اگر نیست برای صراط هم نیست.

موفق باشید. :Rose:

بن موسی;389514 نوشت:
2-کشتن مرتدی که مطمئنیم هدایت پیدا نمی کند،به نفعش است.چون هر چقدر بیشتر زنده بماند،بیشتر گناه می کند.در نتیجه کشتن او یعنی جلوگیری از ادامه گناهانش.در اینصورت کمتر گناه کرده و در آخرت راحت تر است.این فرض هم که ممکن است بعداً هدایت شود باطل است،چون فرض اولیه این بود که شکی نداریم هدایت نمی یابد.به صورت تحلیلی:
1-مرتدی را در نظر می گیریم که هدایت نخواهد شد (فرض اولیه).
2-هر چقدر بیشتر زنده بماند،بیشتر بر عقیده غلط خود باقی خواهد ماند.باقی ماندن بر عقیده غلطش هم یک گناه است.پس هر قدر بیشتر زنده بماند،بیشتر گناه خواهد کرد (نتیجه از 1)
3-کشتن چنین کسی یعنی باعث این بشویم که کمتر زنده بماند و عمر کند.در نتیجه کمتر بر عقیده غلطش باشد.در نتیجه کمتر گناه کند (نتیجه از 2).
4-هر چقدر کمتر گناه کند،در آخرت راحتتر است (طبق تعریف آخرت).
5-اگر جنین مرتدی را بکشیم،در آخر راحتتر خواهد بود (نتیجه از 3 و 4).
6-کشتن مرتد،عین رحمت و کمک به اوست(نتیجه از 5).
نتیجه:کشتن چنین مرتدی عقلانی است.

با سلام.

کسی که مرتد می گردد ممکن است به دین دیگری مثل یهود و مسیحیت گرایش پیدا کند. اگر این افراد گناهکارند بهتر نیست همه مسیحیان و یهودیان را هم بکشیم تا در آخرت راحت تر باشند؟ چون اکثر آنها از اسلام بدشان می آید و دین خودشان را بیشتر می پسندند. حداقل مسیحیان و یهودیان جامعه خودمان که با اسلام هم بخوبی آشنا هستند ولی نمی پذیرند را راحت کنیم. این بهتر نیست؟

یا مثلاً بهتر نبود حضرت علی (ع) بجای کارگری برای آن یهودی که مدتی اجیر او شده بودند او را می کشتند و راحتش می کردند؟

مجدداً قابل عرض است که طبق قرآن کریم تنها می توان قاتل یا مفسد فی الارض را کشت.

موفق باشید. :Hedye:

حامد;389578 نوشت:
در کشورهای دیگر با کسانی که با اصل نظام مخالفت دارند چه میکنند ؟
حتما ناز و نوازش!!!!!!!!

با سلام.

تا جایی که بنده اطلاع دارم درجه آزادی بیان در کشورهای توسعه یافته بیشتر از کشور ماست. به طوری که کسی به نخست وزیر مملکت در مقابل او اعتراض می کند یا حتی گوجه فرنگی به او پرتاب می کند و نهایتاً نخست وزیر را از مهلکه دور می کنند. یا در مقابل کاخ ریاست جمهوری شدیدترین اعتراضات را در قالب تظاهرات خیابانی به شخص اول مملکت ابراز می کنند و کسی متعرض آنها نمی شود.

شاید علت این اختلاف در واکنش ها این باشد که رضایت مردمی در مشروعیت نظام ما نقش چندانی ندارد و بالعکس در آن جوامع تقدس افراد یا عقاید خیلی جایگاهی ندارد. لذا وقتی با عقیده رایج مخالفت می شود احساس تزلل یا حقارت کمتری پیدا می کنند.

البته مسلماً آزادی در کشورهای مدعی نیز به معنای واقعی وجود ندارد و آنجا مدینه فاضله ما نیست اما به طور کلی فرهنگ تحمل چندصدایی در آن کشورها طبق تحلیل جامعه شناسان از کشور ما بیشتر است.

با تشکر. :Hedye:

مؤمن;389965 نوشت:
البته حقیر در پست دیگری اشاره کرده بودم که در مورد کسی که از آخرین دین اطلاع ندارد بحثی نداریم. این فرد از نگاه بنده در گذشته زندگی می کند. اما در مورد تفاوت قرائت ها شاید بهتر باشد بگوییم مثل تفاوت در وسایل نقلیه است نه تفاوت مسیر. هر دو نماز می خوانند هر دو روزه می گیرند ... اما طبیعتاً هر کسی فهم و شاکله خود را دارد. نظر شما در این باره چیست؟

این موضوع از تفاوت ادیان جالب تر هست. اینکه هر چیزی رو می توان به دین نسبت داد یا از اون زدود این موضوع رو تشدید میکنه چه از عقاید باشه یا از آموزه ها.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

شریعت عقلانی;389537 نوشت:
هیچ کس نمی تواند به این فرض اولیه شما علم پیدا کند.

خداوند می تواند.یک انسان عادی هم شاید بتواند.برای مثال فرد مرتد بگوید من به هیچ وجه بر نخواهم گشت به اسلام.در اینصورت یک انسان عادی هم به مطلب فوق علم پیدا می کند.

شریعت عقلانی;389537 نوشت:
ممکن است انسانی که شما فکر می کنید هدایت نمی شود در آینده هدایت شد.

ما گفتیم وقتی که مطمئن باشیم می توانیم این کار را کنیم.این حرف شما که ممکن است مطمئن باشیم،خلاف فرض برهان است.واضح است که اگر مطمئن نباشیم نتیجه معلوم نیست.

شریعت عقلانی;389537 نوشت:
هدایت کننده حقیقی خداست. شما نمی توانید خود را جای خدا بگذار ید.

ما هم نگفتیم جای خدا هستیم.منتهی چه بسا امام معصوم (عج) چنین حکمی بدهد و چون علمش کامل است،پس این حکم قابل اجراست.

شریعت عقلانی;389537 نوشت:
با توجه به فرض غلط شما این نتیجه هم باطل است.

شما در اینجا مغالطه رفع مقدم کرده اید.اگر الف،آنگاه ب را در نظر بگیرید.شما می گویید الف درست نیست،پس ب هم درست نیست.از نظر منطقی حرف شما غلط است.به این می گویند رفع مقدم که خیلی هم شایع است.ثانیاً ما نشان دادیم فرضمان غلط نیست.

شریعت عقلانی;389537 نوشت:
با توجه به حکمت و مصلحت خدا ممکن است او هم مانند کودک که شما گفتید رجعت کند و دوباره به دنیا باز گردد. لذا کشتن او چیزی را عوض نمی کند.

حکمت و مصلحت خدا به ممتنعات تعلق نمی گیرد.اگر از نظر منطقی هدایت یافتن چنین کسی ممتنع باشد،در اینصورت حکمت و مصلحت خدا هم به رجعت او تعلق نخواهد گرفت.

شریعت عقلانی;389537 نوشت:
با توجه به موارد بالا این گزاره شما هم باطل است.

باز هم تکرار مغالطه رفع مقدم.

شریعت عقلانی;389537 نوشت:
در ضمن یک نکته را فراموش کردید و آن آثار سوئی است که کشتن مرتد در جامعه می گذارد.

کشتن مرتد وقتی جایز است که سعی در براندازی اسلام داشته باشد و حرف حق را نپذیرد.یعنی در درجه اول باید بحث و مناظره با مرتد صورت بگیرد.اگر حرف حق را نپذیرفت و سعی در لجاجت داشت در اینصورت کشتن او جایز است.

شریعت عقلانی;389537 نوشت:
اگر شما کسی را که عقیده اش مانند شما نیست و عقیده خود را صرفا بیان کرده

بیان عقیده سبب اعدام مرتد نمی شود.بلکه عمل به عقیده ای ضد اسلام و ضد جامعه اسلامی سبب اعدامش می شود.یعنی مرتد می تواند بیاید و بگوید من کافر هستم و دلایل عقیده خودش را بگوید.این یعنی آزادی بیان.در اینصورت کشتن وی جایز نیست.منتهی اگر بعد از بحث و مناظره حقیقت را نپذیرفت و سعی داشت به این نحو کل جامعه را ویران کند،در اینصورت کشتن وی جایز می شود.

شریعت عقلانی;389537 نوشت:
نه به قصد منحرف کردن مردم که به قصد هدایت آنها ( چون او فکر می کرده که عقیده اش درست است ) مردم اینچنین استنباط می کنند که نظام اسلامی قدرت مقابله فکری و عقیدتی را با او نداشته و لذا او را کشته است و این هم یعنی ضعیف بودن پایه های استدلالی دین اسلام.

بله او هم فکر می کند حرف خودش حق است.منتهی اگر به او ثابت کرد که حرفش حق نیست،منتهی لجاجت کند بحث دیگری است.حتی اگر لجاجت کند،منتهی جامعه را ضد اسلام تحریک نکند اعدام او جایز نیست.تنها در صورتی اعدامش جایز است که لجاجت کند و جامعه را ضد اسلام تحریک کند.
اگر هم با بحث و مناظره جواب چنین فردی داده شود،مردم هم دیگر نخواهند گفت چون اسلام ضعیف است این کار را کرده.

شریعت عقلانی;389537 نوشت:
جواب فکر را باید با فکر داد.

قطعاً همینطور است و بنده مکرراً در پست های قبلی به این مسئله اشاره کردم.مرتد حق دارد فکر خود را بیان کند.بعد از آن باید با او بحث و مناظره کرد درباره فکرش.حال از دو حالت خارج نیست:حرف حق را بپذیرد یا نپذیرد.اگر بپذیرد که هیچ.اگر نپذیرد،بستگی دارد چطور عمل کند.ممکن است عقیده ارتدادی اش را داشته باشد،منتهی جامعه را تحریک نکند.در اینصورت اعدامش جایز نیست.اما اگر به تحریک جامعه بپردازد،در اینصورت اعدام وی جایز است.دیگر کارش هم دعوت مردم به حقیقت نیست.چون ثابت شده که حرفش خلاف حقیقت است.حرفش باطل است (در مناظره).

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

وایسلی گوجا;389538 نوشت:
والله شما بر اساس باورهاتون به خودتون حق می دید جان بقیه رو بگیرید و خودتون رو مالک جان بقیه می دونید و قضاوت شما، ملاک حق دیگران برای زندگی است. به بقیه هم حق میدید اگه بر اساس باورهاشون، دلشون بخواد سر شما رو ببرند و فکر کنند این کار باعث رستگاری شماست، سرتون رو ببرند و شما هم ساکت بنشینید؟

قتل هر مرتدی جایز نیست.قتل برخی مرتد جایز است.مفصلاً در پست قبلی توضیح داده شد در این باره.می توانید به پست قبل رجوع کنید.

وایسلی گوجا;389538 نوشت:
من کذب نگفتم، شما بدون در نظر گرفتن روال بحث تک جمله رو در آوردید و بر اساسش اتهام زدید که کلا با رفتار اخیر تنفر آمیز شما که دوست دارید با هر چیزی که از دهان من در میاد مخالفت کنید کاملا سازگار است.

اولاً کذب شما این بود که گفتید هر مرتدی را باید کشت.این دروغ بستن به اسلام است.
ثانیاً این گزاره شما که "شما دوست دارید با هر چیزی که از دهان من در میاد مخالفت کنید" گزاره ای باطل است.اگر شما بگویید 2=2،بنده با آن مخالفت نخواهم کرد.

وایسلی گوجا;389538 نوشت:
کلا منطق افراد مثل شما همیشه همین است، گیر دادن به یک کلمه یا یک جمله در یک بحث خاص، اتهام و حمله به شخص، کشاندن موضوع بحث به شخصی که بحث می کنه به جای پرداختن به مسائل مطرح شده و ...

بنده در اینجا به اندازه کافی به بحث مربوطه پرداختم.منتهی به نظر بنده رفتار شما تا حدودی مغرضانه است.به همین دلیل بنده مجبور هستم تبری کنم از شما.در حالی که بنده با خیلی ها بحث کردم که گرایش فکریشان تا حدودی مثل شما بوده،ولی مغرضانه نبوده رفتارشان.به همین دلیل بحث من با آن ها وارد چنین مرحله هایی نشده.
منتهی به هر حال بنده به اندازه کافی راجع به اصل موضوع هم بحث کردم.شما آن نیمه را در نظر نمی گیرید و به این قسمت گیر می دهید.خب این یعنی غرض ورزی.این یعنی رفتاری که خودتان در پست قبلی به آن اشاره کردید.

وایسلی گوجا;389538 نوشت:
من از شما انتظار بیشتر داشتم ولی کاملا مشخصه شما هم از همین قشر زورگویان هستید که حرف و سخن رو با شمشیر پاسخ میدید.

این حرف شما مثال نقض دارد.مثالش هم همین جاست.شما حرفی مخالف حرف من می زنید،منتهی من شمشیر کشی نمی کنم.پس گزاره شما باطل است که گفتید حرف و سخن را با شمشیر پاسخ می دهید.

وایسلی گوجا;389538 نوشت:
من که می دونم بالاخره یه روز یکی از شماها میاین و سر من و همفکران من رو هم می برین و برچسب هایی مثل مرتد و زندیق و باغی و ... هم به شما کمک می کنن این جنایات رو ماله کشی کنید.

شما غیب گو هستید؟کشتن انسان بی گناه در اسلام از بزرگترین گناهان است.به جای احساسی عمل کردن،ببینید حرف من دقیقاً چیست.نه این که فقط قسمتی از آن را بردارید.مرتد و پاسخ مسلمانان به او باید سیر زیر را داشته باشد:
1-اعلام ارتدادش.----------------------------------------پاسخ مسلمانان به مرتد:دلیل خواستن از مرتد.
2-دلیل آوردن برای ارتدادش.----------------------------------------پاسخ مسلمانان به مرتد:نقد و بررسی حرف های مرتد و پاسخ به او.
3-عمل به ارتدادش،بدون ضرر زدن به دیگران.----------------------------------------پاسخ مسلمانان به مرتد:تلاش دوباره برای قانع کردن او.
4-عمل به ارتدادش با ضرر زدن به دیگران و تحریک جامعه علیه اسلام.----------------------------------------پاسخ مسلمانان به مرتد:اعدام مرتد.
یعنی اعدام مرتد زمانی صورت می گیرد که برایش ثابت کنند حرفش حق نیست.در عین حال نپذیرد.علاوه بر نپذیرفتن سعی کند دیگران را به باطل در بیاورد.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

شریعت عقلانی;389551 نوشت:
فکر می کنم شما دو هدف از قتل مرتد دارید :
1. عدم گناه کردن او در ادامه زندگی اش
2. عدم انحراف در جامعه
در مورد جلوگیری از گناه کردن او باید گفت که ما مسئول به بهشت بردن و به جهنم بدون دیگران نیستیم. اگر قرار بود که انسانهایی که گناه می کنند را بکشیم که دیگر چرا خدا به انسان اختیار داده. اختیار داده که در دنیا بر اساس آن عمل کنند و بعد در آن دنیا براساس همین اختیاری که داشتند حسابرسی شوند. لذا گناه هر کسی به خودش مربوط است و بس. مگر اینکه این گناه به جامعه سرایت کند

بنده مفصلاً توضیح دادم.قتل مرتد زمانی است که هر دو اشکال بالا با هم جمع شوند.یعنی به انحراف در جامعه بپردازد و حقیقت را به هیچ وجه نپذیرد.در اینصورت قتلش جایز است.

شریعت عقلانی;389551 نوشت:
باید دید که کدام عمل بهتر می تواند از سرایت فکر غلط در جامعه جلوگیری کند. فرض می کنیم که با مرتد بحث کردیم و او لجاجت کرد. اگر او را رها کنیم و مناظره مذکور را در جامعه انتشار دهیم مردم خود می فهمند که عقیده او غلط است و او دارد لجاجت می کند و بر همین اساس مردم که به لجاجت او در عقیده باطلش پی بردند دیگر منحرف نمی شوند.

اولاً ما در درجه اول از همین اقدام ها خواهیم کرد که می گویید.ثانیاً لزمی ندارد این گزاره که "مردم خودشان می فهمند عقیده او غلط است".مردم حجت نیستند در هیچ امری.توسل به مردم یعنی توسل به اکثریت که مغالطه منطقی محسوب می شود.ما باید پتانسیل ضرر رسیدن به مردم را کامل از بین ببریم.به همین دلیل علاوه بر بحث و مناظره که به آن اشاره کردید،شاید اعدام هم لازم باشد.

شریعت عقلانی;389551 نوشت:
ولی اگر او را بکشیم این تردید در مردم ایجاد می شود که لابد نظام اسلامی پاسخ خوبی برای او نداشت و چون در مناظره نتیجه نگرفت قصد کشتن او را کرد. لذا این کار ( کشتن مرتد ) صرفا در مردم تردید نسبت به عقلانی بودن اعتقادات دینی شان ایجاد می کند که به اعتقاد بنده فسادش خیلی بیشتر از فساد اعلام عقیده فرد مرتد در جامعه است.

بنده نظرم را مفصلاً گفتم.یک بار دیگر هم می گویم.بنده نمی گویم هر کسی که گفت من مخالفم را بکشیم.نمی گویم شمشیر یا تفنگ بگیریم دستمان همه مخالفین را قتل عام کنیم.بلکه می گویم ابتدا بحث و مناظره،وقتی آگاهی رسانده شد و حقیقت را به سایرین نشان دادیم،تنها در صورتی که مرتد لجاجت کند و عملش برای جامعه خطر داشته باشد،اعدام او جایز است.حالا من این را می گویم،لابد باز در پست های بعدی یکی می گوید "به نظر من بهتر است اول بحث کرد"!

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بن موسی;389986 نوشت:
خداوند می تواند.یک انسان عادی هم شاید بتواند.برای مثال فرد مرتد بگوید من به هیچ وجه بر نخواهم گشت به اسلام.در اینصورت یک انسان عادی هم به مطلب فوق علم پیدا می کند.

چنین مصداقی نادر است هر کدام از آن ها میگویند اگر ما اکنون یا در آینده دلیل روشنی ببینیم هدایت میشویم. و حتی در صورت نادر آن که کسی خود چنین سخنی بگوید دلیل نمیشود در آینده هم نظر او تغییر پیدا نکند. اگر دیده اید کسی گفته من هرگز هدایت نخواهم شد به طور عام منظور او این نیست که اگر نشانه های اطمینان بخشی در حال یا آینده که اطمینان بخش باشد ببینم هدایت نمیشوم

بن موسی;389986 نوشت:
کشتن مرتد وقتی جایز است که سعی در براندازی اسلام داشته باشد و حرف حق را نپذیرد.یعنی در درجه اول باید بحث و مناظره با مرتد صورت بگیرد.اگر حرف حق را نپذیرفت و سعی در لجاجت داشت در اینصورت کشتن او جایز است.

بن موسی;389986 نوشت:
بیان عقیده سبب اعدام مرتد نمی شود.بلکه عمل به عقیده ای ضد اسلام و ضد جامعه اسلامی سبب اعدامش می شود.یعنی مرتد می تواند بیاید و بگوید من کافر هستم و دلایل عقیده خودش را بگوید.این یعنی آزادی بیان.در اینصورت کشتن وی جایز نیست.منتهی اگر بعد از بحث و مناظره حقیقت را نپذیرفت و سعی داشت به این نحو کل جامعه را ویران کند،در اینصورت کشتن وی جایز می شود.

بن موسی;389986 نوشت:
بله او هم فکر می کند حرف خودش حق است.منتهی اگر به او ثابت کرد که حرفش حق نیست،منتهی لجاجت کند بحث دیگری است.حتی اگر لجاجت کند،منتهی جامعه را ضد اسلام تحریک نکند اعدام او جایز نیست.تنها در صورتی اعدامش جایز است که لجاجت کند و جامعه را ضد اسلام تحریک کند.

بن موسی;389986 نوشت:
قطعاً همینطور است و بنده مکرراً در پست های قبلی به این مسئله اشاره کردم.مرتد حق دارد فکر خود را بیان کند.بعد از آن باید با او بحث و مناظره کرد درباره فکرش.حال از دو حالت خارج نیست:حرف حق را بپذیرد یا نپذیرد.اگر بپذیرد که هیچ.اگر نپذیرد،بستگی دارد چطور عمل کند.ممکن است عقیده ارتدادی اش را داشته باشد،منتهی جامعه را تحریک نکند.در اینصورت اعدامش جایز نیست.اما اگر به تحریک جامعه بپردازد،در اینصورت اعدام وی جایز است.دیگر کارش هم دعوت مردم به حقیقت نیست.چون ثابت شده که حرفش خلاف حقیقت است.حرفش باطل است (در مناظره).

این مسائل مورد تایید علمای دین نیست اعدام مرتد عام تر از این مسائل است شما تلاش دارید بتوانید شرایط خاصی رو پیدا کنید که در اون شرایط اعدام مرتد جایز باشد مثل کسی که قتل رو مطلقا جایز بداند و هنگامی که از عملش سوال میشه بتواند مواردی رو نام ببرد که قتل در آن ها جایز است. برای توجه دقیق تر شما به این مساله به متن حضرت امام در تحریرالوسیله توجه کنید:
هر کس بگوید نمیدانم محمد بن عبدالله راستگو بوده یا نه، بر شنونده واجب است او را بکشد مگر این که احساس خطر کند

به علاوه من در مثال شما هم اعدام مرتد رو جایز نمیبینم

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

شهروند سبز;389891 نوشت:
خب این عقیده آدمی است،چه باطل و چه حق دوست دارد با آن زندگی کند.خب یک فردی تحقیق کرده است،مطالعه کرده است،بر اساس مطالعات و شواهد مرتد شده است،حالا باید آن را اظهار کند،ابراز کند و بیان کند.

بیان کند.ابراز کند.هیچ اشکالی ندارد.منتهی اگر و تنها اگر بعد از بیان عقیده اش،جوابش داده شد و ثابت شد که حرف نادرست می زند،در عین حال قصد داشت جامعه را تحریک کند در اینصورت اعدامش جایز است.

شهروند سبز;389891 نوشت:
یعنی باور و اعتقادات یک مسلمان اینقدر سست است که با مرتد شدن و اظهار مخالفت یک فرد در جامعه او کافر می شود؟!

باور ها و اعتقادات اسلامی سست نیستند.

شهروند سبز;389891 نوشت:
جان آدمی مقدس است،مکرم است،چه کافر و چه مومن،شما باید به حقوق فردی افراد توجه کنید.

قطعاً همینطور است.منتهی یک نفر حق ندارد آگاهانه باطل را انتخاب کند و سعی کند بقیه را هم به سمت باطل بکشاند.در حالی که علم دارد پیرو باطل است و کارش غلط است.

شهروند سبز;389891 نوشت:
بعد با این ادله هر فردی می تواند مخالف خود را بکشد و آزار دهد،چون مخالف او هرچه بیشتر زندگی کند،بیشتر گناه خواهد کرد!

همانطور که گفته شد حکم قتل برای مرتد شرایطی دارد.تنها در صورت تحقق این شرایط می شود مرتد را اعدام کرد.در غیر اینصورت کشتن او از بزرگترین گناهان است.پس نمی توان هر مخالفی را کشت.بنده مفصلاً در چند پست اخیرم در این تاپیک توضیح دادم.شما اصلاً مسئله را بدون اسلام در نظر بگیرید.یعنی در چارچوبی خارج از چارچوب اسلام.فرض کنید در یک جامعه یک عده پیدا شوند که دزدی کنند و آن را خوب بدانند.اگر ما به آن ها بفهمانیم که عملشان خوب نیست،منتهی به کارشان ادامه دهند،عقلاً باید مجازاتی برایشان در نظر گرفته شود.مسئله ارتداد هم همینطور است.اعدام مرتد منافاتی با آزادی بیان و استقلال تفکر ندارد.

مؤمن;389973 نوشت:
کسی که مرتد می گردد ممکن است به دین دیگری مثل یهود و مسیحیت گرایش پیدا کند. اگر این افراد گناهکارند بهتر نیست همه مسیحیان و یهودیان را هم بکشیم تا در آخرت راحت تر باشند؟ چون اکثر آنها از اسلام بدشان می آید و دین خودشان را بیشتر می پسندند. حداقل مسیحیان و یهودیان جامعه خودمان که با اسلام هم بخوبی آشنا هستند ولی نمی پذیرند را راحت کنیم. این بهتر نیست؟

یا مثلاً بهتر نبود حضرت علی (ع) بجای کارگری برای آن یهودی که مدتی اجیر او شده بودند را می کشتند و راحتش می کردند؟


جالب اینجاست که یک مسئله است و اکثر مخالفین بنده در این تاپیک فقط و فقط سر این مسئله مانور می دهند.یعنی فقط همین یک اشکال را مطرح می کنند.بنده مفصلاً پاسخ این حرف شما را دادم.اعدام مرتد تنها در صورتی است که با علم به باطل بودن خودش بخواهد آگاهانه علیه اسلام شورش کند و مردم را تحریک کند.پست های قبلی بنده را بخوانید،جواب این اشکالات شما مفصلاً داده شده است.

مؤمن;389973 نوشت:
مجدداً قابل عرض است که طبق قرآن کریم تنها می توان قاتل یا مفسد فی الارض را کشت.

بله.منتهی کسی که مرتد شده و می داند که باطل است و سعی در تحریک سایرین علیه اسلام دارد مصداق محارب با خدا و رسول الله و مفسد فی الارض است که حکمش معلوم است.مگر این که:
«إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُواْ عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»
مگر كسانى كه پيش از آنكه بر ايشان دست‏يابيد توبه كرده باشند پس بدانيد كه خدا آمرزنده مهربان است.
سوره المائدة(5)،آیه 34.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

خادم الیمانی(ع);389694 نوشت:
در کشورهای دموکراتیک هر گونه مخالفت تئوری و فکری ، بدون اقدام به شورش و اقدامات ضد امنیتی ، کاملا آزاد است!

متاسفانه کشورهای سکولار دمکراتیک ، با وجود کفر و شرکشان، در بسیاری از امور بسیار منطقی تر و اصولی تر عمل میکنند

و در حدیث معروف امیر المومنین (ع) میخوانیم: الملک یبقی بالکفر و لا یبقی بالظلم


سلام
این ادعای شماست و موارد متعددی وجود دارد که خلاف آنرا ثابت می کند
بطور مثال سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی کشورهای محبوب شما به روش ترور و تهدید مخالفین خود را ساکت می کنند
خدا عاقبتمان را بخیر کند که بعد یک عمر ادعای اسلام بخاطر تمایلات خاص خود اهل کفر را هدایت یافته تر از اهل ایمان ندانیم


dinshenasii;389718 نوشت:
بعد در فرض چنین حکومتی اگه ما از استدلالات خودمون مطمئن باشیم چرا باید نقد رو سرکوب کنیم بله یه موقع یه نظام بر پایه مسائل صحیحی شکل نگرفته لذا خشونت واکنش کاملا طبیعی آن هست

معمولا اهل نظر حساسیت کار را مانند اهل تجربه و عمل درک نمی کنند بخصوص در مسائل امنیتی
بنده از مسائل سیاسی و امنیتی حرف می زنم و شما به حساسیت آن توجه نمی کنید

شهروند سبز;389898 نوشت:
آیا اگر کسی عقیده ای را ابراز کرد که بر خلاف عقاید و میل ما بود،او با ما اعلام جنگ کرده است؟!

در پستهای قبلی توضیح دادم که با توجه به بعد سیاسی اسلام و عهده دار شدن حکومت اظهار مخالف با اسلام در حکومت دینی دیگر از حوزه تفکر و اندیشه صرف خارج است و یک مساله سیاسی و امنیتی محسوب می شود . کمی بیشتر دقت بفرمایید لطفا و به پستهای قبلی هم نظری بیفکنید

خادم الیمانی(ع);389866 نوشت:
این الگوی یک جامعه متعالی اسلامی است که تکلیف دگر اندیشان و غیر مسلمانان هم در آن از طرف معصوم(ع) و در اوج قدرت سیاسی و نظامی آنحضرت مشخص شده است:و دسته دیگر همانند تو در افرینش هستند!

و رفتار آنحضرت با خوارج نهروان که مصداق کامل مرتد بمعنی واقعی کلمه بودند، قابل تامل و حجت و فصل الخطاب است!

و امام(ع) با‌ نصيحت ‌و‌ هشدار، تعداد زيادي از‌ آنان را‌ از‌ جنگ با‌ ‌آن حضرت منصرف ساخته ‌و‌ به‌ بقيه مادامي كه‌ دست به‌ سلاح نبرده بودند، اجازه ‌ي‌ حضور در‌ شهر را‌ مي‌ داد. ولي از‌ ‌آن زمان كه‌ به‌ جنايت ‌و‌ قتل دست زدند، امام به‌ جنگ آنان شتافت!


بهتر است در صورت استناد به عمل گفتار امام همه انرا ببینیم
حضرت در جایی از نهج در خصوص افراد شورشی دستورات سختگیرانه ای مطرح می کنند که خوب است آنرا ببینیم
این تصور که میشود حکومت را با ناز و نوازش اداره کرد یک خیال خامی بیش نیست
فکر می کنید چرا خیلی ها با علی عالی اعلی آن انسان الهی مقدس مخالف بودند ؟
چون علی مرد عمل و میدان کارزار اجتماعی بود . صلابتش خیلی ها را دفع می کرد و بد طینتان را به مخالفت می کشاند
و هوالله الموفق

با سلام
از کارشناسان یا دوستان موافق یا مخالف حکم اسلام در مورد ارتداد که تحقیقات و اطلاعاتی در مورد ارتداد دارند 2 سوال دارم:
1-آیا آماری در خصوص مرتدین ایرانی (کسانی که از دین اسلام خارج شده اند) قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران دارید؟(مستند)
2-آیا آماری از افراد فوق (سوال اول) که به دستور حاکم شرع به قتل رسیده اند دارید؟(مستند)

با تشکر و آرزوی سلامتی:Gol:

مؤمن;389965 نوشت:
ناشناخته در اینجا نزد عام است نه بطور مطلق. مثلاً ما می گوییم درک نظریه اینشتین کار هر کسی نیست. اما این به معنای کم کاری اینشتین نیست. این ذات نظریه اوست که فهمش برای همه راحت نیست. پس اگر قرآن یا پروردگار یا راه مستقیم هدایت یا هر چیز دیگری بخاطر عظمتشان برای همه شناخته شده نباشند منافاتی با هادی بودن خداوند متعال ندارد. البته به عقیده بنده هدایتگری خداوند از طریق دین ضرورت فراگیری نیست. ضمن این که خداوند هم هادی است و هم مضل.

با سلام.
1. البته نظر بنده با نظر شما یکی است. از ناشناخته بودن صراط همین تعدد آن ناشی می شود.
2. نظریات انیشتاین برای خواص بود و دلیلی ندارد عوام از آن سر در بیاورند. ولی ظاهرا دین برای همین هدایت عوام و البته خواص آمده است. به اعتقاد بنده فهم صراط مستقیم برای پیامبر هم ناشناخته بوده است. اگر هم شناخته شده باشد به هیچ عنوان در قالب کلمات نمی توان آن را بیان کرد. صراط همان حقیقت محض است. همان اتصال به عالم ملکوت است که حقیقتش وصف ناشدنی است. ناشناخته ترین است. برای همین هم می گوییم هر کس به طریقی که از این راه فهم و درک دارد. برای همین هم به تعداد انسان های روی زمین راه وجود دارد.
مؤمن;389965 نوشت:
اما در مورد تفاوت قرائت ها شاید بهتر باشد بگوییم مثل تفاوت در وسایل نقلیه است نه تفاوت مسیر. هر دو نماز می خوانند هر دو روزه می گیرند ... اما طبیعتاً هر کسی فهم و شاکله خود را دارد. نظر شما در این باره چیست؟

3. تفاوت در فهم و شاکله می تواند مسیر را هم تغییر دهد. دو نفر می توانند اعمال و عبادات یکسانی انجام دهند ولی به دو نتیجه کاملا متفاوت و در واقع به دو مقصد کاملا متفاوت برسند. این طور نیست؟
مؤمن;389971 نوشت:
همان طور که دوستمان اشاره فرمودند کلمه صراط در بسیاری از این موارد معرفه به اضافه است. ضمن این که بنده عرض کردم آیا نکره بودن قرآن و رب در برخی موارد به معنای تعدد آنهاست؟ اگر نیست برای صراط هم نیست.

Hadi99g;389488 نوشت:
صراط در بسیاری از موارد هم به خدای سبحان اضافه شده است که معرّف به اضافه میشه، نه نکره، مانند:
«صراط الحمید» (راه خدای ستوده) در سوره طه
صراطی (راه من) که فرمود: و أنّ هذا صراطی مستقیماً فاتّبعوه و لا تتّبعوا السُبُلَ فَتَفَرّقَ بکم عن سبیله (همانا این، صراط من است پس، از آن پیروی کنید و از راه های دیگر پیروی نکنید که شما را از راه او متفرّق می‌کند)
و در سوره شوری، صراط مستقیمی را که نکره است تفسیر نموده به «صراط الله» (راه خدا) و فرموده: «و إنّک لتهدی إلی صراطٍ مستقیم، صراط الله» (و همانا تو به راهی راست هدایت می‌کنی، که عبارت است از راه خدا)

البته این معرفه به اضافه و در واقع این تفسیر ابهام را بیشتر می کند نه کمتر.
هدف یکی است. خدا یکی است. حقیقت یکی است. ولی راه ها متفاوت است. چه ایرادی دارد خداوند راه های متعددی را برای بندگانش متناسب با ظرفیت وجودیشان برای رسیدن به آن یگانه هدف متعالی تنظیم و تعیین کرده باشد؟
و من الله توفیق

بن موسی;389992 نوشت:
نها در صورتی که مرتد لجاجت کند و عملش برای جامعه خطر داشته باشد،اعدام او جایز است.

با سلام.
در این صورت رها کردن وی به حال خود تاثیرش بیشتر از اعدام است. اعدام فساد بیشتری را در مردم ایجاد خواهد کرد. تردید را در موردن بوجود خواهد آورد. تمام نتیجه ای را که مردم از بحث و مناظره شخص مرتد گرفتند ویران خواهد کرد.
بن موسی;389992 نوشت:
الا من این را می گویم،لابد باز در پست های بعدی یکی می گوید "به نظر من بهتر است اول بحث کرد"!

ما نمی گوییم اول باید بحث کرد. ما می گوییم فقط باید بحث کرد و لا غیر.
بن موسی;389992 نوشت:
مردم حجت نیستند

کسی نگفت مردم حجت اند. بلکه گفتیم چون این کار ( اعدام مرند ) برای جلوگیری از انتشار عقیده وی بین مردم است لذا همین که مردم خودشان به لجاجت شخص مرتد پی ببرند کافی است.
بن موسی;389992 نوشت:
پتانسیل ضرر رسیدن به مردم را کامل از بین ببریم.

پتانسیل ضرر رسیدن به مردم با قتل مرتد بیشتر می شود.
و من الله توفیق

hamid40;390057 نوشت:
-آیا آماری در خصوص مرتدین ایرانی (کسانی که از دین اسلام خارج شده اند) قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران دارید؟(مستند)

با سلام.
می توانید به فیسبوک مراجعه بفرمایید و پروفایل های ایرانی ضد اسلام و ضد خدا را بشمارید. اکثریت این افراد مسلمان زاده اند. بروید و ببینید که چگونه جوان های ما فوج فوج در حال خارج شدن از اسلام هستند.
hamid40;390057 نوشت:
2-آیا آماری از افراد فوق (سوال اول) که به دستور حاکم شرع به قتل رسیده اند دارید؟(مستند)

شاید این آمار کم باشد و آن به دلیل همین حکم اسلام است. خیلی از جوان ها به خاطر همین احکام ظالمانه و ناعادلانه ای که در دیدگاه رایج دینی هست از آن خارج می شوند و البته تلاش می کنند این عقیده خود را در فضای مجازی با اسامی مستعار منتشر کنند تا دست حاکم شرع به آنها نرسد.
در ضمن بنده از نزدیک با بسیاری از این جوان ها در ارتباط هستم.

بن موسی;390000 نوشت:
بنده مفصلاً پاسخ این حرف شما را دادم.اعدام مرتد تنها در صورتی است که با علم به باطل بودن خودش بخواهد آگاهانه علیه اسلام شورش کند و مردم را تحریک کند.

بن موسی;389990 نوشت:
اولاً کذب شما این بود که گفتید هر مرتدی را باید کشت.این دروغ بستن به اسلام است.

سلام برادر.

البته کذب که نمی توان گفت چون این عقیده نیز یکی از عقاید موجود در مورد ارتداد است. اما در پست های دیگری [1-3] گفته شده است که آرای جدید در مورد ارتداد به ویژه در مباحث حقوقی از عقیده سنتی فوق فاصله گرفته اند و این دیدگاه با عقل سازگارتر است. اما به هر حال هنوز عده ای هم هستند که معتقدند صرف بازگشت از اسلام نیز به منزله ارتداد است.

موفق باشید. :Hedye:


[/HR]پی نوشت:
[1] http://www.askdin.com/thread25043-6.html#post306414
[2] http://www.askdin.com/thread22680-4.html#post369365
[3] http://www.askdin.com/thread25043-3.html#post305567

بن موسی;390000 نوشت:
پست های قبلی بنده را بخوانید،جواب این اشکالات شما مفصلاً داده شده است.

سلام.

بله به نظر بنده پست های اخیر جنابعالی کمی ملایم تر و شفاف تر شده بودند. البته شاید هم بنده دیر متوجه منظور شما شدم.

موفق باشید.

شریعت عقلانی;390090 نوشت:
البته این معرفه به اضافه و در واقع این تفسیر ابهام را بیشتر می کند نه کمتر.

سلام.

چرا ابهام را بیشتر می کند؟ معرفه به اضافه از نظر خاصیت همان معرفه است که فقط الف و لام معرفه را ندارد.

شریعت عقلانی;390090 نوشت:
هدف یکی است. خدا یکی است. حقیقت یکی است. ولی راه ها متفاوت است. چه ایرادی دارد خداوند راه های متعددی را برای بندگانش متناسب با ظرفیت وجودیشان برای رسیدن به آن یگانه هدف متعالی تنظیم و تعیین کرده باشد؟

البته ما صرفاً برداشتمان از قرآن را نقل کردیم. وگرنه اشکال عقلی ندارد که بتوان از جاده های مختلف به یک مقصد رسید.

موفق باشید. :Gol:

سلام

شریعت عقلانی;390094 نوشت:
می توانید به فیسبوک مراجعه بفرمایید و پروفایل های ایرانی ضد اسلام و ضد خدا را بشمارید. اکثریت این افراد مسلمان زاده اند. بروید و ببینید که چگونه جوان های ما فوج فوج در حال خارج شدن از اسلام هستند.

فیسبوک مستند است؟(حالا فرض کنیم باشد)
اما:
شریعت عقلانی;390094 نوشت:
شاید این آمار کم باشد و آن به دلیل همین حکم اسلام است.خیلی از جوان ها به خاطر همین احکام ظالمانه و ناعادلانه ای که در دیدگاه رایج دینی هست از آن خارج می شوند

متوجه معنای این جمله نمیشوم. یعنی فکر میکنم هدف شما را نمیگیرم. من 2 معنی از این جمله برداشت می کنم:
1-تعداد مرتدین زیاد است ولی تعداد کمی از آنها به قتل رسیده اند.(البته من مستند میخواستم و یا حد اقل یه درصد حدودی از آن خیل عظیم که فرمودید مرتد شده اند و به قتل رسیده اند و یا حتی حکمی برایشان صادر شده )
2-جوانان بدلیل اینکه حکم مرتد قتل است , مرتد می شوند.(کمی فکر کنید, واقعاً یک پارادوکس است این گزاره!)-البته شما بجای حکم فرمودید احکام (که شاید لازم باشید لیستی از آن را بفرمائید)
آیا منظور شما این بوده؟

شریعت عقلانی;390094 نوشت:
در ضمن بنده از نزدیک با بسیاری از این جوان ها در ارتباط هستم.

تا حالا چندتاشون (از این بسیاری) حکم قتل را دریافت کرده اند؟
دیدگاه و قوانین رایج چیزی است که در جامعه "رایج" است و نه تصورات و توهمات.
و به نظرم می رسد که منظور شما از کاربرد عمدی "دیدگاههای رایج دینی" آن است که "اسلام ناب"و "پیام قرآن" باعث خروج "فوج فوج" از اسلام نیست و فقط مشکل در حکومت ایران است.(درست میگم؟)
موفق باشید

مؤمن;390509 نوشت:
البته کذب که نمی توان گفت چون این عقیده نیز یکی از عقاید موجود در مورد ارتداد است. اما در پست های دیگری [1-3] گفته شده است که آرای جدید در مورد ارتداد به ویژه در مباحث حقوقی از عقیده سنتی فوق فاصله گرفته اند و این دیدگاه با عقل سازگارتر است. اما به هر حال هنوز عده ای هم هستند که معتقدند صرف بازگشت از اسلام نیز به منزله ارتداد است.

اگر عقیده همه نباشد نظر مشهور است. نه یکی از عقاید یا وجود عده ای هنوز بر این نظر.

hamid40;390554 نوشت:
1-تعداد مرتدین زیاد است ولی تعداد کمی از آنها به قتل رسیده اند.(البته من مستند میخواستم و یا حد اقل یه درصد حدودی از آن خیل عظیم که فرمودید مرتد شده اند و به قتل رسیده اند و یا حتی حکمی برایشان صادر شده )
2-جوانان بدلیل اینکه حکم مرتد قتل است , مرتد می شوند.(کمی فکر کنید, واقعاً یک پارادوکس است این گزاره!)-البته شما بجای حکم فرمودید احکام (که شاید لازم باشید لیستی از آن را بفرمائید)
آیا منظور شما این بوده؟

hamid40;390554 نوشت:
تا حالا چندتاشون (از این بسیاری) حکم قتل را دریافت کرده اند؟
دیدگاه و قوانین رایج چیزی است که در جامعه "رایج" است و نه تصورات و توهمات.

به جای دوستی که اینو نوشتن من اگه بخوام جواب بدم میگم که
1- موارد اجرای حکم ارتداد کم بوده ولی اینو میتوان به ضعف قدرت و همین طور مصلحت اندیشی ها مرتبط دونست. شما ما فقط خودمون و خودمون نیستیم دشمنانی مثل آمریکا هستند که از این موارد سو استفاده میکنند. عمومیت فتوای حضرت امام را نگاه کنید: "اگر کسی بگوید نمیدانم محمد بن عبدالله (ص) راستگو بوده یا نه بر شنونده واجب(یعنی جایز هم نه دقت کنید واجب) است او را بکشد مگر این که احساس خطر کند.
2-پارادوکسی در موضوعی که گفتید نیست. تعداد این موارد بسیار زیادتر از این است که لیست بگویند.
3-دیدگاه رایج چیزی نیست که در جامعه رایج است یا از افراد میشنوید چیزی است که در کتاب ها نوشته شده است

با سلام تشکر از کاربر دینشناسی.

hamid40;390554 نوشت:
فیسبوک مستند است؟

نکند انتظار دارید از مرکز ملی آمار برایتان سند بیاورم؟ چرا خودمان را گول می زنیم؟!
hamid40;390554 نوشت:
-تعداد مرتدین زیاد است ولی تعداد کمی از آنها به قتل رسیده اند.(البته من مستند میخواستم و یا حد اقل یه درصد حدودی از آن خیل عظیم که فرمودید مرتد شده اند و به قتل رسیده اند و یا حتی حکمی برایشان صادر شده )

بله تعداد مرتدین زیاد است. جوانان امروز ما هر روز بیشتر از روز قبل از اسلام خارج می شوند. البته وقتی می گوییم زیاد منظور این نیست که تعدادشان از خارج نشدگان بیشتر است. بلکه صرفا منظور این است که تعدادشان زیاد است. نیازی هم به آمار رسمی نیست. چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.
hamid40;390554 نوشت:
2-جوانان بدلیل اینکه حکم مرتد قتل است , مرتد می شوند.(کمی فکر کنید, واقعاً یک پارادوکس است این گزاره!)-البته شما بجای حکم فرمودید احکام (که شاید لازم باشید لیستی از آن را بفرمائید)

پارادوکسی وجود ندارد. مسلمان زادگان وقتی می بینند که از این جور احکام ظالمانه و غیر عقلانی در دیدگاه رایج و غلط دینی وجود دارد از این باصطلاح دین خارج می شوند. ولی وقتی می دانند اعلام علنی آن ممکن است منجر به قتلشان شود آن را پنهان می کنند یا در محافل خصوصی که امنیت دارند بیان می کنند. بنده به شخصه بارها و بارها اهانت به ائمه شیعه و پیامبر اسلام را به وضوح از زبان همین جوانان شنیده و می شنوم.
در مورد احکام هم فکر نمی کنم جایش اینجا باشد صرفا لیست می کنم ولی نمی خواهم روش بحث شود ( حکم رجم - شلاق - قوانین مربوط به بانوان - قطع ید و .... )
hamid40;390554 نوشت:
تا حالا چندتاشون (از این بسیاری) حکم قتل را دریافت کرده اند؟

عرض شد به دلیل ترس از کشته شدن آن را علنا ابراز نمی کنند برای همین هم کشته نشده اند.
البته شما باید منظورتان را دقیقا از این بیان این مسئله بفرمایید. می خواهید بگویید چنین حکمی در اسلام نیست؟ یا هست و اجرا نمی شود؟ دقیقا منظورتان چیست؟ چه چیزی را می خواهید اثبات کنید؟ بهتر نیست به جای این حواشی منظورتان را از همین اول بگویید که روی چیزهای دیگه الکی بحث نشه؟
hamid40;390554 نوشت:
دیدگاه و قوانین رایج چیزی است که در جامعه "رایج" است و نه تصورات و توهمات.

منظورتان چیست؟ منظور این است که حکم قتل مرتد در اسلام نیست و توهم است؟ یا در اسلام هست و در جامعه اجرا نمی شود؟
دیدگاه رایج دینی لزوما قرار نیست اجرا شود. همین که اکثریت قاطع مراجع تقلید که سکاندار دیدگاه رایج دینی هستند به آن معتقدند برای دیدگاه رایج دینی کافیاست.
hamid40;390554 نوشت:
و به نظرم می رسد که منظور شما از کاربرد عمدی "دیدگاههای رایج دینی" آن است که "اسلام ناب"و "پیام قرآن" باعث خروج "فوج فوج" از اسلام نیست و فقط مشکل در حکومت ایران است.(درست میگم؟)

دقیقا همین طور است. روح حاکم بر تمامی احکام اسلام مبتنی بر عقلانیت است. این ما هستیم که برداشت های اشتباه از دین و احکامش داریم.
البته مشکل صرفا در حکومت ایران نیست. در حکومت های دیگری مانند عربستان و .... وضع فاجعه بارتر از اینحرفاست. برداشت آنها از دین بسیار انحرافی تر است.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

dinshenasii;389993 نوشت:
چنین مصداقی نادر است

همانطور که خودتان گفتید نادر است.نه این که اصلاً نیست.در نتیجه اعدام مرتد هم نادر است.

dinshenasii;389993 نوشت:
هر کدام از آن ها میگویند اگر ما اکنون یا در آینده دلیل روشنی ببینیم هدایت میشویم.

ما هم می گوییم روشنترین دلایل را نشانشان می دهیم.باز هم قبول نمی کنند.این معنای لجاجت و زیر پرچم باطل بودن است.چه راه دیگری هست برای برخورد با این ها؟

dinshenasii;389993 نوشت:
و حتی در صورت نادر آن که کسی خود چنین سخنی بگوید دلیل نمیشود در آینده هم نظر او تغییر پیدا نکند.

منظور من این بود که به علم حضوری این حرف را بزند و در بیانش صداقت به خرج دهد.در اینصورت نظر او تغییر پیدا نخواهد کرد.

dinshenasii;389993 نوشت:
اگر دیده اید کسی گفته من هرگز هدایت نخواهم شد به طور عام منظور او این نیست که اگر نشانه های اطمینان بخشی در حال یا آینده که اطمینان بخش باشد ببینم هدایت نمیشوم

وقتی می گوید من هرگز هدایت نخواهم شد،یعنی در آینده هم حاضر نیستم هدایت شوم.مگر این که گزاره اش کاذب و نادرست باشد.به هر حال بنده گفتم به علم حضوری و در علم حضوری فی نفسه خطا نیست.بلکه در بیان آن ممکن است خطا ایجاد شود.

dinshenasii;389993 نوشت:
این مسائل مورد تایید علمای دین نیست

حرف علمای دین حجت نیست.حجت حرف خدا و قرآن و روایات است.چه بسا علمای دین حرف غلط بزنند.

dinshenasii;389993 نوشت:
اعدام مرتد عام تر از این مسائل است شما تلاش دارید بتوانید شرایط خاصی رو پیدا کنید که در اون شرایط اعدام مرتد جایز باشد

ما می توانیم شرایط ارتداد را از طریق قرآن و روایات بررسی کنیم.

dinshenasii;389993 نوشت:
مثل کسی که قتل رو مطلقا جایز بداند و هنگامی که از عملش سوال میشه بتواند مواردی رو نام ببرد که قتل در آن ها جایز است.

قیاس شما مع الفارق است.من اعدام مرتد را فقط و فقط در برخی موارد جایز می دانم.نه در همه موارد.

dinshenasii;389993 نوشت:
برای توجه دقیق تر شما به این مساله به متن حضرت امام در تحریرالوسیله توجه کنید:
هر کس بگوید نمیدانم محمد بن عبدالله راستگو بوده یا نه، بر شنونده واجب است او را بکشد مگر این که احساس خطر کند

بالفرض این که امام (ره) این را گفته باشند،باز هم حرف فقها حجت شرعی نیست.بلکه اجماع آن ها مهم است که اجماع بعد از قرآن و سنت و عقل است.یعنی آخرین مرحله است.پس لازم است اول از همه مسئله را از جانب قرآن و روایات و عقل بررسی کنیم.

dinshenasii;389993 نوشت:
به علاوه من در مثال شما هم اعدام مرتد رو جایز نمیبینم

شما برخورد حضرت علی (ع) با خوارج را در نظر بگیرید.حضرت (ع) در درجه اول گذاشتند آنان عقیده خود را بیان کنند.منتهی خوارج فراتر از بیان عقیده رفتند و شروع کردند به ایجاد هرج و مرج.امام علی (ع) ابن عباس را فرستاد تا با آن ها مناظره کند.باز هم بر عقیده نادرست خود باقی ماندند.کار به جایی رسید که باعث قتل چندین مسلمان بی گناه شدند.وقتی حضرت علی (ع) دید اوضاع اینطور است،آمد وارد جنگ شود با آن ها.منتهی حتی قبل از آغاز جنگ به بحث و نصیحت با آنان پرداخت.به طوری که اگر درست یادم باشد از 12000 نظر سپاهیان آن ها،8000 نفر عقیده شان تغییر پیدا کرد.یعنی دو سوم سپاهیان هدایت یافتند.یک سوم که هنوز از خوارج بودند و قصد خون ریزی و جنگ و آشوب داشتند با امام (ع) وارد جنگ شدند.بنده نظرم درباره ارتداد مانند این مثال است.تا زمانی که باعث بر هم زدن نظم جامعه نشده اند و بحث فقط فکری است حتی نسبت دادن واژه مرتد هم جایز نیست.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

شریعت عقلانی;390091 نوشت:
در این صورت رها کردن وی به حال خود تاثیرش بیشتر از اعدام است.

بله اگر قصد نداشته باشد عده ای را دور خودش جمع کند و شروع کند به جنگ مستقیم با اسلام،اصلاً اعدامش جایز نیست.می تواند بر سر عقیده خود بماند.

شریعت عقلانی;390091 نوشت:
اعدام فساد بیشتری را در مردم ایجاد خواهد کرد.

فساد بیشتر در صورتی حاصل می شود که ما بدون بحث و مناظره فرد را اعدام کنیم.وقتی بحث و مناظره شود و نتیجه آن معلوم شد و علاوه بر این ها با وجود شکست مرتد در مناظره،مرتد عملی علیه اسلام و به نشانه جنگ با اسلام انجام ندهد،اعدامش جایز نیست.منتهی اگر مرتد طوری عمل کند که بجز بیان عقیده سر مخالفت داشته باشد با اسلام و به جنگ با اسلام وارد شود،اعدامش جایز است.چون مانند آن است که افرادی تفنگ بگیرند در دستشان و بخواهند شورش کنند.در حالی که اصلاً بر حق نیستند.هر انسان عاقلی می فهمد که باید در برابر این ها دفاع کرد.در اینصورت اصلاً فساد در مردم ایجاد نخواهد شد.چون انسان ها می پذیرند که در برابر چنین هرج و مرجی باید مقاومت شود.

شریعت عقلانی;390091 نوشت:
تردید را در موردن بوجود خواهد آورد. تمام نتیجه ای را که مردم از بحث و مناظره شخص مرتد گرفتند ویران خواهد کرد.

بنده باز هم تکرار می کنم.از نظر حقیر اقدام بعد از مناظره کشتن مرتد نیست.در پست های قبلی هم گفتم.در صورتی مرتد را باید اعدام کرد که قصد جنگ با اسلام و ویرانی داشته باشد.

شریعت عقلانی;390091 نوشت:
ما نمی گوییم اول باید بحث کرد. ما می گوییم فقط باید بحث کرد و لا غیر.

بحث می کنیم با مرتد.مرتد قبول نمی کند.شروع می کند به هرج و مرج.شروع می کند به جنگ با نظام.به جنگ با اسلام.در اینصورت عقلاً باید دفاع کرد.فرض کنید با یک دزد بحث کنید و به او ثابت کنید دزدی خوب نیست.بعدش تفنگ در بیاورد و بگوید هر چه داری بده.شما هم قصد مقاومت داشته باشید.در اینصورت آیا بحث کردن فایده دارد دیگر؟!

شریعت عقلانی;390091 نوشت:
کسی نگفت مردم حجت اند. بلکه گفتیم چون این کار ( اعدام مرند ) برای جلوگیری از انتشار عقیده وی بین مردم است لذا همین که مردم خودشان به لجاجت شخص مرتد پی ببرند کافی است.

اعدام مرتد برای جلوگیری از انتشار عقیده وی بین مردم نیست.برای جلوگیری از انتشار عمل وی بین مردم است.من چندین بار تا به حال این را گفته ام و باز شما مطالبی مانند این را در پست های خودتان تکرار می کنید.عقیده می تواند آزاد باشد.اصلاً قرار نیست همیشه در تک تک موارد عقاید یکی باشد.منتهی در یک نظام اسلامی که بر حق است،عملی ضد این نظام یعنی یک عمل باطل و باید با آن مقابله کرد.حتی در آمریکا که به ظاهر خیلی طرفدار آزادی بیان است اگر شما شورش کنید علیه حکومت و از عقیده فراتر روید،نباید انتظار داشته باشید نظام آمریکا با شما مقابله نکند.قطعاً مقابله خواهد کرد.هر چند آمریکا مدینه فاضله ما نیست.منتهی این یک مسئله واضح است.در هر جامعه ای اگر فردی بخواهد چنین ضرر هایی برساند با او مقابله خواهند کرد.

شریعت عقلانی;390091 نوشت:
پتانسیل ضرر رسیدن به مردم با قتل مرتد بیشتر می شود.

در صورتی که بدون بحث مرتد را بکشند بله.در صورتی که مرتد عقیده اش را به علمش تبدیل نکرده باشد بله.ولی اگر مرتد مانند بالا عمل کند،جامعه و مردم می فهمند که باید با چنین فردی مقابله کرد.اگر وقت داشتید آخر پست قبلی حقیر را مطالعه کنید که راجع به رفتار حضرت علی (ع) با خوارج است.بنده به رفتاری مشابه آن رفتار اعتقاد دارم.

مؤمن;390509 نوشت:
البته کذب که نمی توان گفت چون این عقیده نیز یکی از عقاید موجود در مورد ارتداد است.

حالا بنده نمی خواهم راجع به این دیگر حرف بزنم.منتهی وقتی فردی حقیقت را طوری تغییر می دهد که به مقصود خود برسد،یا برای مثال ضعیفترین دیدگاه را بیان می کند،این نشان دهنده غرض ورزی است.مانند چنین کاری را مخالفین اسلام راجع به بعضی از آیات قرآن انجام می دهند.می گویند آیه فلان و بهمان تناقض دارند.می رویم آیه را می خوانیم.در یکی گفته شده آفرینش آسمان و زمین در n روز است.در دیگری گفته شده آفرینش زمین در m روز است.می گویند نگاه کنید نگاه کنید.تناقض پیدا کردیم.یکی گفته خلقت زمین در n روز است و دیگری گفته در m روز.این عیناً اسمش غرض ورزی و کذب است برای آن که با اسلام مخالفت کنند.

مؤمن;390509 نوشت:
اما در پست های دیگری [1-3] گفته شده است که آرای جدید در مورد ارتداد به ویژه در مباحث حقوقی از عقیده سنتی فوق فاصله گرفته اند و این دیدگاه با عقل سازگارتر است.

بله.منتهی بیایید یک تعبیر بهتری به کار ببریم.عقیده سنتی را عقیده ای به نامیم که با سنت پیامبر سازگار است.نه عقیده ای که سالیان سال ماندگار بوده.به نظر حقیر این عقاید سنتی ای که الان داریم و سال هاست بر جامعه حاکم است،خیلی هایشان در تضاد هستند با سنت پیامبر و قرآن و روایات و عقل.

مؤمن;390509 نوشت:
اما به هر حال هنوز عده ای هم هستند که معتقدند صرف بازگشت از اسلام نیز به منزله ارتداد است.

حقیر فکر نمی کنم چنین عقیده ای صحیح باشد.منتهی این نکته را در نظر بگیرید که پذیرش اسلام اجباری نیست.بلکه اختیاری است.یعنی خود فرد است که تعیین می کند اگر از دین خارج شد،چطور با او رفتار شود.

مؤمن;390511 نوشت:
بله به نظر بنده پست های اخیر جنابعالی کمی ملایم تر و شفاف تر شده بودند. البته شاید هم بنده دیر متوجه منظور شما شدم.

بنده با این طرز تفکر که همه مخالفین را بکشیم اصلاً موافق نیستم.این طرز تفکر القاعده است.اتفاقاً چند هفته قبل کلیپی دیدم راجع به سوریه.عده ای از نیروهای تکفیری یکی از جاده ها را بسته بودند.چهار نفر از افرادی که با وسایل نقلیه از آنجا عبور می کردند را نگه داشتند.سوال کردند از آن ها که نماز صبح چند رکعت است.سه تا از آن ها جوابشان غیر از جواب های معمول بود.آن نفر دیگر ولی درست جواب داد.راجع به بقیه نماز ها هم از آن ها سوال پرسیدند.باز آن سه نفر چیزی که اهل سنت به آن معتقدند را نگفتند.آخر سر تکفیری ها فهمیدند این ها علوی (نصیری) هستند چون عقایدشان راجع به تعداد رکعت های نماز غیر از عقاید اهل سنت بود.آن یک نفر دیگر را گفتند تو مسلمانی و می توانی بروی.ولی آن سه نفر دیگر را بردند گوشه ای و هر سه آن ها را کشتند!جالب اینجاست که وقتی می کشتند آن ها را می گفتند الله اکبر!
این رفتار نباید رفتار ما باشد.این رفتار،رفتار افراطیون است.اتفاقاً به نظر حقیر دین یعنی اعتدال.در نتیجه افراط در دین معنا ندارد اصلاً.به همین دلیل کسی که افراط می کند و چنین رفتار هایی انجام می دهد از دین خارج شده است و متدین نیست اصلاً.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

با سلام خدمت دوست عزیز بن موسی.

بن موسی;391019 نوشت:
بله اگر قصد نداشته باشد عده ای را دور خودش جمع کند و شروع کند به جنگ مستقیم با اسلام،اصلاً اعدامش جایز نیست.می تواند بر سر عقیده خود بماند.

بن موسی;391019 نوشت:
ساد بیشتر در صورتی حاصل می شود که ما بدون بحث و مناظره فرد را اعدام کنیم.وقتی بحث و مناظره شود و نتیجه آن معلوم شد و علاوه بر این ها با وجود شکست مرتد در مناظره،مرتد عملی علیه اسلام و به نشانه جنگ با اسلام انجام ندهد،اعدامش جایز نیست.

بن موسی;391019 نوشت:
بنده باز هم تکرار می کنم.از نظر حقیر اقدام بعد از مناظره کشتن مرتد نیست.در پست های قبلی هم گفتم.در صورتی مرتد را باید اعدام کرد که قصد جنگ با اسلام و ویرانی داشته باشد.

بن موسی;391019 نوشت:
بحث می کنیم با مرتد.مرتد قبول نمی کند.شروع می کند به هرج و مرج.شروع می کند به جنگ با نظام.به جنگ با اسلام

بن موسی;391019 نوشت:
اعدام مرتد برای جلوگیری از انتشار عقیده وی بین مردم نیست.برای جلوگیری از انتشار عمل وی بین مردم است.من چندین بار تا به حال این را گفته ام و باز شما مطالبی مانند این را در پست های خودتان تکرار می کنید.عقیده می تواند آزاد باشد.اصلاً قرار نیست همیشه در تک تک موارد عقاید یکی باشد.منتهی در یک نظام اسلامی که بر حق است،عملی ضد این نظام یعنی یک عمل باطل و باید با آن مقابله کرد.حتی در آمریکا که به ظاهر خیلی طرفدار آزادی بیان است اگر شما شورش کنید علیه حکومت و از عقیده فراتر روید،نباید انتظار داشته باشید نظام آمریکا با شما مقابله نکند.قطعاً مقابله خواهد کرد.هر چند آمریکا مدینه فاضله ما نیست.منتهی این یک مسئله واضح است.در هر جامعه ای اگر فردی بخواهد چنین ضرر هایی برساند با او مقابله خواهند کرد.

اگر منظور شما از جنگ با اسلام مثالی است که در اینجا زدید :
بن موسی;391011 نوشت:
شما برخورد حضرت علی (ع) با خوارج را در نظر بگیرید.حضرت (ع) در درجه اول گذاشتند آنان عقیده خود را بیان کنند.منتهی خوارج فراتر از بیان عقیده رفتند و شروع کردند به ایجاد هرج و مرج.امام علی (ع) ابن عباس را فرستاد تا با آن ها مناظره کند.باز هم بر عقیده نادرست خود باقی ماندند.کار به جایی رسید که باعث قتل چندین مسلمان بی گناه شدند.وقتی حضرت علی (ع) دید اوضاع اینطور است،آمد وارد جنگ شود با آن ها.منتهی حتی قبل از آغاز جنگ به بحث و نصیحت با آنان پرداخت.به طوری که اگر درست یادم باشد از 12000 نظر سپاهیان آن ها،8000 نفر عقیده شان تغییر پیدا کرد.یعنی دو سوم سپاهیان هدایت یافتند.یک سوم که هنوز از خوارج بودند و قصد خون ریزی و جنگ و آشوب داشتند با امام (ع) وارد جنگ شدند.بنده نظرم درباره ارتداد مانند این مثال است.تا زمانی که باعث بر هم زدن نظم جامعه نشده اند و بحث فقط فکری است حتی نسبت دادن واژه مرتد هم جایز نیست.

اختلاف نظر چندانی با شما ندارم. هر چد که بنده اصولا اعدام را مجازات خوبی نمی دانم. نهایتا او را می توان در زندان نگه داشت و به تعلیم و آموزش او در زندان مبادرت ورزید و به او فهماند که عمل نادرستی انجام داده است.
به هر حال نظر شما نظر معتدلی است و البته این نظر با نظر مراجع تقلید بسیار متفاوت است.
ولی یک سوال و ابهام هنوز وجود دارد :
به اعتقاد شما یک ملحد یا بی دین در جامعه اسلامی حق این را دارد که در عین اینکه به قواعد و قوانین جامعه اسلامی ملتزم است و هرج و مرج عملی هم نمی کند عقیده خود را که فکر می کند درست است انتشار دهد؟ تبلیغ کند؟
تا آنجایی که بنده از کسی شنیدم شهید مطهری می گفت باید در کنار دپارتمان اسلام شناسی دپارتمان مارکسیست شناسی هم دایر کنیم و اتفاقا خودشان بیایند آنجا تدریس کنند. آیا شما با این عقیده مخالفید یا موافق؟ و اینکه یک مسلمان به جمع ملحدین بپیوندد و از دینش خارج شود و در تبلیغ و انتشار عقایدشان به آنها کمک کند آیا شایسته اعدام است یا خیر؟
با تشکر فراوان.
و من الله توفیق

dinshenasii;390728 نوشت:
اگر عقیده همه نباشد نظر مشهور است. نه یکی از عقاید یا وجود عده ای هنوز بر این نظر.

سلام.

بله حق با شماست. در بین فقهای قدیم نظر مشهور همین بوده است و چه بسا هنوز هم همین باشد.

موفق باشید.

[quote=dinshenasii;390728]- موارد اجرای حکم ارتداد کم بوده ولی اینو میتوان به ضعف قدرت و همین طور مصلحت اندیشی ها مرتبط دونست.
والله ما بالاخره نفهمیدیم ؟!
الآن شما و آقای شریعت میفرمائید "چرا حکومت با قتل مرتد بهانه به مثلا آمریکا میدهد؟" بعد ناراحتید که چرا حکومت مثلاً به دلیل مصلحت اندیشی یا "ضعف" این حکم را اجرا نمیکند؟!!!
خوب کاملا مشخص است که فقط میخواهید یه چیزی گفته باشید!
مثلا این همه نکات مفید , کاربردی؛ در حال اجرا, قابل فهم برای کوچک و بزرگ و .... در جامعه وجود دارد که میتوان در مورد آنها صحبت کرد بعد شما اینهمه وقت و انرژی گذاشتید روی چی؟ که مثلا بگید اسلام درسته ولی حکومت درست نیست (فقط در مورد حکم ارتداد را عرض میکنم).
این واقعا یک سوال و جواب منطقیه؟ ببینید:(برداشت من از کلام شما اینه)
1- اسلام حکمش در مورد ارتداد درست هست (حالا هرچی که هست کاری ندارم).
2-حکومت ایران یک برداشت اشتباه از حکم اسلام دارد (یعنی اینهمه انسان که عمرشان را گذاشته اند در تعلیم و ترویج اسلام - به گفته خودتان اکثریت مراجع تقلید و همینطور امام خمینی- برداشت اشتباه دارند ولی شما برداشت درست دارید)
3-حکومت ایران میگه مرتد باید به قتل برسه ولی نمیدونه کی مرتده ولی در فیسبوک یا در جامعه اینهمه مرتد ریخته و همه میدونن!
4-تازه اگر هم حکومت بدونه اونها رو نمیکشه چونکه یا مصلحت اندیشه یا ضعیف( فکر کنم منظورتون از مصلحت اینه که نمیخواد از چشم دشمنان اسلام بیفته و منظورتون از ضعیف اینه که نا خواسته داره مطابق عقل شما عمل میکنه)! پس حالا جا داره که ما بهش انتقاد کنیم.
هر جای این گزاره ها از گفته های شما نیست بفرمائید.

شریعت عقلانی;390762 نوشت:
نکند انتظار دارید از مرکز ملی آمار برایتان سند بیاورم؟ چرا خودمان را گول می زنیم؟!

شما عادت دارید همیشه نصف یک جمله را نقل قول کنید ؟
یا مثلا اینجا:

شریعت عقلانی;390762 نوشت:
بله تعداد مرتدین زیاد است. جوانان امروز.....

چرا ادامه بقیه جمله که کلید سوال بود را جواب نمیدهید؟! و آن را حذف کردید؟

شریعت عقلانی;390762 نوشت:
ولی وقتی می دانند اعلام علنی آن ممکن است منجر به قتلشان شود آن را پنهان می کنند یا در محافل خصوصی که امنیت دارند بیان می کنند.

نظر شما در مورد این جمله چیست؟"اگر دین ندارید آزاده مرد باشید".

شریعت عقلانی;390762 نوشت:
بنده به شخصه بارها و بارها اهانت به ائمه شیعه و پیامبر اسلام را به وضوح از زبان همین جوانان شنیده و می شنوم.

1- عکس العمل شما چه بود؟
2-آیا حکوت ایران همان حرف پیامبر را می زند؟(اگر بله, پس اشکال در حکومت نیست بلکه در خود اسلام است. اگر نه ، پس چطور این مسلمان زادگان در حالیکه هنوز 2 روز تحقیق نکرده در مورد اسلام راضی شده اند که دین خود را ترک کنند و حتی خطر کشته شدن را به جون بخرند؟!)

شریعت عقلانی;390762 نوشت:
در مورد احکام هم فکر نمی کنم جایش اینجا باشد صرفا لیست می کنم ولی نمی خواهم روش بحث شود ( حکم رجم - شلاق - قوانین مربوط به بانوان - قطع ید و .... )

موافقم شاید یه روزی در مورد تک تک اینها صحبت کنیم.ولی امید وارم که نقطه نظرات شما در اینگونه موارد مثل همین صحبتها نباشه و منطقی تر باشه.
فقط باید یه سری تاپیک هم درمورد اینها ایجاد بشه : آمپول،قطع ید در پزشکی,گازانبر آقای دندانپزشک,قرنتینه کردن آدم ایدزی,قوانین مربوط به راهنمائی و رانندگی(مخصوصا اون جریمه هاش),اخراج دانش آمز یا دانشجوی خاطی (البته بعضیها را با تنبیهات ساده یا سخت - البته بعد از کل موارد گفتاری و تذکرات و ... درست میشن ولی در مورد کسی که به هر دلیل اخراج میشه باید صحبت کنیم, اره و قیچیه باغبان و سم زدن درختان و حرس درختان و از بین بردن گیاهان آفت زده -البته ابعد از اجرای بقیه راههای پیشنهادی کارشناس گیاهان ولی در هر صورت عقلانی نیست که چرا ایشون گفته مثلا فلان درخت باید قطع بشه و در هر صورت اسم اره و قیچی نباید به زبان بیاید) , زندان (کلاً و انفرادی خصوصاً) در همه کشورهای جهان و....

شریعت عقلانی;390762 نوشت:
عرض شد به دلیل ترس از کشته شدن آن را علنا ابراز نمی کنند برای همین هم کشته نشده اند.

قبلا توضیح دادم.

شریعت عقلانی;390762 نوشت:
البته شما باید منظورتان را دقیقا از این بیان این مسئله بفرمایید. می خواهید بگویید چنین حکمی در اسلام نیست؟ یا هست و اجرا نمی شود؟ دقیقا منظورتان چیست؟ چه چیزی را می خواهید اثبات کنید؟ بهتر نیست به جای این حواشی منظورتان را از همین اول بگویید که روی چیزهای دیگه الکی بحث نشه؟

اگر بیطرفانه به مکاتبات قبلی نگاهی بیاندازید متوجه خواهید شد که فعلا دارم سعی میکنم صریحاً و شفاف مشکل شما را با "حکومت" یا "اسلام" متوجه بشم!

شریعت عقلانی;390762 نوشت:
منظور این است که حکم قتل مرتد در اسلام نیست و توهم است؟

شریعت عقلانی;390762 نوشت:
دقیقا همین طور است. روح حاکم بر تمامی احکام اسلام مبتنی بر عقلانیت است. این ما هستیم که برداشت های اشتباه از دین و احکامش داریم.

شما جای من بودید گیج نمی شدید ؟
آیا جا ندارد که من بگویم:

شریعت عقلانی;390762 نوشت:
البته شما باید منظورتان را دقیقا از این بیان این مسئله بفرمایید. می خواهید بگویید چنین حکمی در اسلام نیست؟ یا هست و اجرا نمی شود؟ دقیقا منظورتان چیست؟ چه چیزی را می خواهید اثبات کنید؟ بهتر نیست به جای این حواشی منظورتان را از همین اول بگویید که روی چیزهای دیگه الکی بحث نشه؟

من فقط می خواهم اول دیدگاه شما را متوجه بشم. بعد به بحث برسیم. همین.
موفق باشید.

سلام.

البته به نظرم این مطلب تا حدی حاشیه ای است و اصل موضوع در مورد اصل حکم است. اما به نظر حقیر این که چرا حکم مرتد در ایران اجرا نمی شود یا این که چرا ما از آن اطلاع دقیقی نداریم دلایل مختلفی دارد که موارد زیر از آن جمله اند:

1- غیرعقلانی و ضعیف بودن مبنای اجتهادی حکم مشهور فقها که عرض شد در آرای برخی متأخرین با نقدهای جدی مواجه شده است.
2- ابهام در مورد متولی اجرای حکم. توضیح این که برخی علیرغم اعتقاد به قول مشهور فقها تردید دارند که آیا فقیه غیرمعصوم اجازه اجرای حکم را دارد یا این که فقط از اختیارات معصوم است.
3- ملاحظات سیاسی که گاهی به عنوان حکم ثانویه یا حکومتی بر احکام فقهی سایه می افکند.

با تشکر.

hamid40;391382 نوشت:
الآن شما و آقای شریعت میفرمائید "چرا حکومت با قتل مرتد بهانه به مثلا آمریکا میدهد؟" بعد ناراحتید که چرا حکومت مثلاً به دلیل مصلحت اندیشی یا "ضعف" این حکم را اجرا نمیکند؟!!!

با سلام.
چنین نقل قول هایی مربوط به بنده نیست.
hamid40;391382 نوشت:
شما عادت دارید همیشه نصف یک جمله را نقل قول کنید ؟

خیر چنین عادتی ندارم. فکر می کنم تمام گفته های پست قبل شما را نقل قول کردم. اگر چیزی جامانده است بفرمایید تا پاسخ بگویم.
hamid40;391382 نوشت:
چرا ادامه بقیه جمله که کلید سوال بود را جواب نمیدهید؟! و آن را حذف کردید؟

با عرض پوزش دقیقا متوجه نشدم چه چیزی را حذف کردم. اگر امکان دارد دوباره بفرمایید تا پاسخ بگویم.
hamid40;391382 نوشت:
نظر شما در مورد این جمله چیست؟"اگر دین ندارید آزاده مرد باشید".

جمله بسیار خوب و زیبا و پرمحتوایی است. نظر خاص دیگری ندارم.
hamid40;391382 نوشت:
- عکس العمل شما چه بود؟

سعی کردم با آنها به طور منطقی گفتگو کنم. اگر هم دیدم که گفتگو فایده ای ندارد آنها را به حال خود رها کردم تا ان شاء الله خدا هدایتشان بکند.
hamid40;391382 نوشت:
آیا حکوت ایران همان حرف پیامبر را می زند؟

اگر منظورتان از حکومت دیدگاه همان مراجع تقلید است و انطباق آن با دیدگاه اسلامی در این مورد خاص ( حکم مرتد ) فکر نمی کنم انطباقی با نظر اسلام داشته باشد.
hamid40;391382 نوشت:
گر نه ، پس چطور این مسلمان زادگان در حالیکه هنوز 2 روز تحقیق نکرده در مورد اسلام راضی شده اند که دین خود را ترک کنند و حتی خطر کشته شدن را به جون بخرند؟!

اینکه دو روز تحقیق کرده اند یا بیشتر بنده نمیدانم . در مورد سوالتان هم بی اطلاعم. می توانید به فیسبوک بروید و از بعضی از آنها این سوال را بپرسید.
hamid40;391382 نوشت:
موافقم شاید یه روزی در مورد تک تک اینها صحبت کنیم.ولی امید وارم که نقطه نظرات شما در اینگونه موارد مثل همین صحبتها نباشه و منطقی تر باشه.
فقط باید یه سری تاپیک هم درمورد اینها ایجاد بشه : آمپول،قطع ید در پزشکی,گازانبر آقای دندانپزشک,قرنتینه کردن آدم ایدزی,قوانین مربوط به راهنمائی و رانندگی(مخصوصا اون جریمه هاش),اخراج دانش آمز یا دانشجوی خاطی (البته بعضیها را با تنبیهات ساده یا سخت - البته بعد از کل موارد گفتاری و تذکرات و ... درست میشن ولی در مورد کسی که به هر دلیل اخراج میشه باید صحبت کنیم, اره و قیچیه باغبان و سم زدن درختان و حرس درختان و از بین بردن گیاهان آفت زده -البته ابعد از اجرای بقیه راههای پیشنهادی کارشناس گیاهان ولی در هر صورت عقلانی نیست که چرا ایشون گفته مثلا فلان درخت باید قطع بشه و در هر صورت اسم اره و قیچی نباید به زبان بیاید) , زندان (کلاً و انفرادی خصوصاً) در همه کشورهای جهان و....

بنده هم با شما موافقم. بهتر است در این موارد در اینجا بحث نشود.
hamid40;391382 نوشت:
اگر بیطرفانه به مکاتبات قبلی نگاهی بیاندازید متوجه خواهید شد که فعلا دارم سعی میکنم صریحاً و شفاف مشکل شما را با "حکومت" یا "اسلام" متوجه بشم!

1. بنده مشکل خاصی با حکومت و اسلام ندارم.
2. سعی دارم به مسایل مربوط به حکومت و اسلام منطقی و انتقادی نگاه کنم.
3. مشکل شخصی بنده با حکومت و اسلام هیچ ربطی به موضوع تاپیک ندارد.
4. سعیتان بیهوده است. برای مشخص شدن نظر اصلی بنده در مورد حکومت و اسلام شاید نیاز به 10 الی 12 تاپیک باشد. البته تاپیک هایی هم اکنون در مورد دین و اسلام باز هستند که بنده آنجا نظراتم را متناسب با موضوع تاپیک عرض کرده ام. به جای اینکه خودتان را خسته کنید بروید و آن تاپیک ها را مطالعه بفرمایید.
hamid40;391382 نوشت:
شما جای من بودید گیج نمی شدید ؟

hamid40;391382 نوشت:
من فقط می خواهم اول دیدگاه شما را متوجه بشم. بعد به بحث برسیم. همین.

خیر گیج نمی شدم.
اگر نگاهی به پست های بنده و مباحثاتم با جناب بن موسی می کردید نظر بنده را به خوبی متوجه می شدید. بنده مقاله ای از احمد قابل را در مورد ارتداد در یکی از پست ها درج کردم. می توانید دانلود کنید و مطالعه بفرمایید. نظر بنده بسیار به نظر ایشان نزدیک است.
به طور خلاصه :
برداشت بسیاری از مراجع تقلید در مورد حکم اسلام در مورد قتل مرتد اشتباه است. بنده بر اساس اموزه های قرانی و اسلامی این حکم را مربوط به اسلام نمی دانم.
و من الله توفیق

پست شماره 56

شریعت عقلانی;389547 نوشت:
این مقاله را دانلود کرده و حتما بخوانید.
مقاله احمد قابل در مورد ارتداد
و من الله توفیق

hamid40;391382 نوشت:
الآن شما و آقای شریعت میفرمائید "چرا حکومت با قتل مرتد بهانه به مثلا آمریکا میدهد؟" بعد ناراحتید که چرا حکومت مثلاً به دلیل مصلحت اندیشی یا "ضعف" این حکم را اجرا نمیکند؟!!!

نگفتم "چرا بهانه میدهد؟" جمله ام خبری بود نه پرسشی، گفتم این که نوشتید اجرای حکم ارتداد رواج ندارد به خاطر مسائلی از جمله مصلحت اندیشی و یا ضعف است. چرا که در فتوا عمومیت وجود دارد( هر کس بگوید نمی دانم محمد بن عبدالله راستگو بوده یا نه بر شنونده واجب است(واجب، نه جایز) که او را بکشد مگر این که احساس خطر کند) و البته اجرای کم‌تر به معنای ایمنی مرتد (هرچند فرد عادی) نیست به خصوص اگر فعالیت او مهم تر باشد مثلا صاحب یک سایت ضد دینی باشد. یا در آن مقاله بنویسد. در این صورت بالاترین ریسک را کرده است.

hamid40;391382 نوشت:
مثلا این همه نکات مفید , کاربردی؛ در حال اجرا, قابل فهم برای کوچک و بزرگ و .... در جامعه وجود دارد که میتوان در مورد آنها صحبت کرد بعد شما اینهمه وقت و انرژی گذاشتید روی چی؟ که مثلا بگید اسلام درسته ولی حکومت درست نیست (فقط در مورد حکم ارتداد را عرض میکنم).
این واقعا یک سوال و جواب منطقیه؟

شما میتوانید بروید در سایر مسائل مفید و کاربردی انجمن شرکت کنید. من هم در بعضی از آن ها شرکت کرده ام ولی این مسئله- دربین مسائل دینی- کم اهمیت نیست

hamid40;391382 نوشت:
ببینید:(برداشت من از کلام شما اینه)

hamid40;391382 نوشت:
1- اسلام حکمش در مورد ارتداد درست هست (حالا هرچی که هست کاری ندارم).

من اسلام رو قبول دارم یعنی در مجموع بین کفر و دین، دین رو قبول کردم.اما هیچ وقت خودم رو از نقد مسائل مرتبط با دین یا بی دینی محروم نکرده و نمیکنم.

hamid40;391382 نوشت:
2-حکومت ایران یک برداشت اشتباه از حکم اسلام دارد (یعنی اینهمه انسان که عمرشان را گذاشته اند در تعلیم و ترویج اسلام - به گفته خودتان اکثریت مراجع تقلید و همینطور امام خمینی- برداشت اشتباه دارند ولی شما برداشت درست دارید)

ببینید مشهور یعنی اکثریت بالا و خلاف مشهور یعنی اقلیت پایین. از آن جا که هر مرجعی فتواهای خلاف مشهور دارد نمیتوان گفت که این فتواها بدون مبنا یا اشتباه است بلکه ممکن است فتوای مشهور در واقعیت اشتباه باشد.مثلا حضرت امام فتواهای خلاف مشهور دارد. آقای خامنه ای دارد آقای سیستانی دارد همه مراجع فتواهای خلاف مشهور دارند این به این معنی نیست که نظر آن ها در آن زمینه اشتباه است مثلا من دیده ام که نقل شده آقای خوئی سیصد فتوای خلاف مشهور داشته اند. آیا وقتی آقای سیستانی فتوایی می‌دهند که بر خلاف نظر آقای خوئی، بروجردی، امام خمینی و اکثریت بالای مراجع باشد آن نظر اشتباه است؟ یا وقتی آقای خامنه ای فتوایی می‌دهند که بر خلاف نظر امام خمینی و اکثریت بالای مراجع تقلید باشد آن نظر اشتباه است؟

hamid40;391382 نوشت:
3-حکومت ایران میگه مرتد باید به قتل برسه ولی نمیدونه کی مرتده ولی در فیسبوک یا در جامعه اینهمه مرتد ریخته و همه میدونن!

من نگفتم نمیداند اتفاقا فقیهی که قائل به حکم ارتداد است شرایط مرتد را هم تعریف میکند و میداند چه کسی مرتد است

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
با عرض معذرت بابت تاخیر.بنده سفر بودم.منتهی هفته گذشته پستی در ادامه بحث زدم که به علت اختلال سرور آن پست هم پاک شد.و اما ادامه بحث:

شریعت عقلانی;391097 نوشت:
اگر منظور شما از جنگ با اسلام مثالی است که در اینجا زدید :

بله منظورم همین است.

شریعت عقلانی;391097 نوشت:
اختلاف نظر چندانی با شما ندارم. هر چد که بنده اصولا اعدام را مجازات خوبی نمی دانم. نهایتا او را می توان در زندان نگه داشت و به تعلیم و آموزش او در زندان مبادرت ورزید و به او فهماند که عمل نادرستی انجام داده است.

این هم روشی است.منتهی بحث ما بر سر ارتداد و مجازاتش است.این که چطور مجازات ارتداد (که طبق گفته فقها اعدام است) انجام شود و این که آیا حبس ابد جایگزین خوبی برای اعدام است یا نه،بحثش جداست.بهتر است فعلاً راجع به خود حکم بحث کنیم.نه چگونگی انجام دادن آن.

شریعت عقلانی;391097 نوشت:
به هر حال نظر شما نظر معتدلی است و البته این نظر با نظر مراجع تقلید بسیار متفاوت است.

نظر مراجع قابل نقد و بررسی است.ضمن این که نظر معصومین (ع) بر نظر مراجع ارجح است.ما با بررسی نظر معصومین (ع) به این نتیجه می رسیم که حکم فعلی،حکم صحیحی نیست.

شریعت عقلانی;391097 نوشت:
به اعتقاد شما یک ملحد یا بی دین در جامعه اسلامی حق این را دارد که در عین اینکه به قواعد و قوانین جامعه اسلامی ملتزم است و هرج و مرج عملی هم نمی کند عقیده خود را که فکر می کند درست است انتشار دهد؟ تبلیغ کند؟

بله حق دارد که انتشار دهد و تبلیغ کند.منتهی با همان شرطی که خودتان گفتید.با این شرط که به قوانین جامعه ملتزم باشد و هرج و مرج عملی راه نیاندازد.

شریعت عقلانی;391097 نوشت:
تا آنجایی که بنده از کسی شنیدم شهید مطهری می گفت باید در کنار دپارتمان اسلام شناسی دپارتمان مارکسیست شناسی هم دایر کنیم و اتفاقا خودشان بیایند آنجا تدریس کنند.

این چه حرف شهید مطهری (ره) باشد،چه حرف کارل مارکس یا حتی حرف انسانی دیگر،به نظر بنده حرف صحیحی است.

شریعت عقلانی;391097 نوشت:
آیا شما با این عقیده مخالفید یا موافق؟

موافق هستم.

شریعت عقلانی;391097 نوشت:
و اینکه یک مسلمان به جمع ملحدین بپیوندد و از دینش خارج شود و در تبلیغ و انتشار عقایدشان به آنها کمک کند آیا شایسته اعدام است یا خیر؟

شایسته اعدام نیست به دلیل بیان نظراتش.زمانی باید او را مجازات کرد که بخواهد مثل همان خوارج عمل کند و تهدیدی برای امنیت جامعه باشد.

بنده فقط ذکر یک نکته را ضروری می دانم.شاید تصور شود این عقیده ما،عقیده معصومین (ع) نیست.بلکه من درآوردی خودمان است.برخی فقها با مراجعه به سنت می گویند که مرتد بلافاصله باید اعدام شود.بنده قصد دارم در استدلال زیر نشان دهم که این حکم صحیح نیست.بلکه باید ابتدا با مرتد به مناظره و مباحثه پرداخت و به او اجازه داد که عقایدش را بیان کند.اگر قانع نشد و قصدی مثل همان قصد خوارج داشت،در اینصورت باید با او به مبارزه معمولی پرداخت.و اما استدلال:
با مراجعه به کتب روایی معتبر مثل کتب اربعه،می بینیم که احادیث و روایاتی هست (که تعدادشان هم زیاد نیست) در قتل مرتد.در عین حال با مراجعه دوباره به همین کتب،نمونه هایی از مناظره با مرتد ها را می بینیم.برای مثال در کتاب توحید شیخ صدوق (ره) مناظره امام صادق (ع) با یک مرتد اهل مصر را می بینیم.این روایت اگر بنده درست یادم باشد در اصول کافی هم آمده است.پس ما به دو نتیجه می رسیم:
1-مرتد را باید فوراً اعدام کرد و کشت.
2-امام صادق (ع) مرتد را نکشت و بجای این کار با او مناظره کرد.
حال اگر حکم اعدام آنی مرتد (بدون بحث و مناظره) حکم صحیحی است و باید این کار را کرد،پس چرا امام صادق (ع) این کار را انجام نداده است؟!مگر نه این که معصومین (ع) از همه بهتر احکام دین را می دانند و به همه این احکام عمل می کنند؟پس امام (ع) باید آن مرتد را می کشت،ولی نکشت.بنابراین نتیجه می گیریم که حکم اعدام آنی مرتد صحیح نیست.
با فرض صحت روایات مربوط به اعدام مرتد،از مناظره ای مثل مناظره امام صادق (ع) نتیجه می گیریم که ابتدا باید به بحث و مناظره با مرتد پرداخت.بعد از این که مرتد قبول نکرد،باز هم طبق همان روایت امام صادق (ع)،کشتن مرتد صحیح نیست.چون امام صادق (ع) چنین کاری نکردند.
نتیجه:کشتن مرتد پیش از بحث و مناظره و یا کشتن او در حالی که سر جنگ با جامعه و اسلام ندارد،جایز نیست.سنت معصومین (ع) گواه این مطلب است.

بنده بحث را تقریباً پایان یافته می دانم.مگر این که دوستان انتقادی داشته باشند به نتیجه گیری بنده از این روایت.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بن موسی;404048 نوشت:
بنده بحث را تقریباً پایان یافته می دانم.مگر این که دوستان انتقادی داشته باشند به نتیجه گیری بنده از این روایت.

با سلام خدمت دوست عزیز جناب بن موسی. امیدوارم از سفر خود کمال استفاده مادی و معنوی را برده باشید.
همان طور که عرض شد اختلافی بین ما نیست. بنده معتقدم نظر شما همان نظر معصومین است. حتی در پست های قبل مقاله ای از احمد قابل در مورد ارتداد آوردم که به صورت کاملا علمی و فقهی ارتداد را از منظر معصومین رد کرده است.
لذا به اعتقاد بنده بحث بنده با شما پایان یافته است.
با آرزوی موفقیت
و من الله توفیق

بن موسی;404048 نوشت:
نظر مراجع قابل نقد و بررسی است.ضمن این که نظر معصومین (ع) بر نظر مراجع ارجح است.

تمام تلاش مراجع برای کشف نظر معصومین هست.

بن موسی;404048 نوشت:
رخی فقها با مراجعه به سنت می گویند که مرتد بلافاصله باید اعدام شود.

قریب به اتفاق چنین میگویند از جمله بنیانگذار انقلاب که نظرات ایشان علاوه بر ارزش علمی به علت صاحب نظام بودن ارزش خاصی دارد.

بن موسی;404048 نوشت:
شاید تصور شود این عقیده ما،عقیده معصومین (ع) نیست.بلکه من درآوردی خودمان است.

بن موسی;404048 نوشت:
برای مثال در کتاب توحید شیخ صدوق (ره) مناظره امام صادق (ع) با یک مرتد اهل مصر را می بینیم.این روایت اگر بنده درست یادم باشد در اصول کافی هم آمده است.پس ما به دو نتیجه می رسیم:
1-مرتد را باید فوراً اعدام کرد و کشت.
2-امام صادق (ع) مرتد را نکشت و بجای این کار با او مناظره کرد.

سوال را از یکی از فقها استفتا کنید قطعا مراجع روایات را میبینند سندها میزان دلالت قرائن صدور و جمع بندی ها را لحاظ میکنند. سپس حکم نهایی را اعلام می‌کنند.

بن موسی;404048 نوشت:
شایسته اعدام نیست به دلیل بیان نظراتش.زمانی باید او را مجازات کرد که بخواهد مثل همان خوارج عمل کند و تهدیدی برای امنیت جامعه باشد.

سه نوع جرم مختلف در شرع تعریف شده که حد دارند. این‌ها سه نوع حکم مختلف هستند. یکی سب (دشنام به پیامبر یا امامان) یکی محاربه و یکی ارتداد.
شرایطی که شما اعدام مرتد را قبول دارید فرد مرتد نیست حکم دیگری به نام محاربه است که حد آن هم کشتن است.
در ارتداد این که با فرد بحث کنیم و از او بخواهیم توبه کند پذیرفته نیست. (به جز زن و کافر زاده)

کما این که کسی هم که دینش را تغییر میدهد مسیحی مسلمان شود مسلمان مسیحی شود شیعه سنی شود سنی شیعه شود و قس علی هذا. دلائل دین قبلیش را قبلا دیده پس لزومی ندارد دوباره به او بگویند و اگر قبول نکرد کشته شود. از قبح این کار چیزی کم نمی‌شود.

بن موسی;404048 نوشت:
بنده بحث را تقریباً پایان یافته می دانم.مگر این که دوستان انتقادی داشته باشند به نتیجه گیری بنده از این روایت.

موضوع رو در پست 97 جمع بندی کرده بودم:

1-

dinshenasii;391762 نوشت:
این که نوشتید اجرای حکم ارتداد رواج ندارد به خاطر مسائلی از جمله مصلحت اندیشی و یا ضعف است. چرا که در فتوا عمومیت وجود دارد( هر کس بگوید نمی دانم محمد بن عبدالله راستگو بوده یا نه بر شنونده واجب است(واجب، نه جایز) که او را بکشد مگر این که احساس خطر کند) و البته اجرای کم‌تر به معنای ایمنی مرتد (هرچند فرد عادی) نیست به خصوص اگر فعالیت او مهم تر باشد مثلا صاحب یک سایت ضد دینی باشد. یا در آن مقاله بنویسد. در این صورت بالاترین ریسک را کرده است.

2- آیا این موضوع قطعا در دین هست؟ خیر
چرا؟ چون این نظر مشهور هست نه اجماع. و فتواهای نادر بر خلاف آن وجود دارد.

dinshenasii;391762 نوشت:
ببینید مشهور یعنی اکثریت بالا و خلاف مشهور یعنی اقلیت پایین. از آن جا که هر مرجعی فتواهای خلاف مشهور دارد نمیتوان گفت که این فتواها بدون مبنا یا اشتباه است بلکه ممکن است فتوای مشهور در واقعیت اشتباه باشد.مثلا حضرت امام فتواهای خلاف مشهور دارد. آقای خامنه ای دارد آقای سیستانی دارد همه مراجع فتواهای خلاف مشهور دارند. این به این معنی نیست که نظر آن ها در آن زمینه اشتباه است مثلا من دیده ام که نقل شده آقای خوئی سیصد فتوای خلاف مشهور داشته اند. آیا وقتی آقای سیستانی فتوایی می‌دهند که بر خلاف نظر آقای خوئی، بروجردی، امام خمینی و اکثریت بالای مراجع باشد آن نظر اشتباه است؟ یا وقتی آقای خامنه ای فتوایی می‌دهند که بر خلاف نظر امام خمینی و اکثریت بالای مراجع تقلید باشد آن نظر اشتباه است؟
موضوع قفل شده است