اراده خدا و انسان از دید ابن تیمیه

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اراده خدا و انسان از دید ابن تیمیه

با عرض سلام و خسته نباشید
موضوع پایان نامه بنده درحوزه سازگاری خواست خدا و انسان درحوزه مسئولیت می باشد. درضمن مطالعاتم به نظرات ابن تیمه برخوردم که برای فهم بیشتر مطالب از شما خواستم کمک بگیرم
از نظر ابن تیمیه افعال انسان را خدا خلق کرده ولی انسان آن را به عمل در می اورد. و همه حوادث را به ذات الهی بر می گرداند.. و معتقد است که اگر افراد حادث باشد مشکلی نیست نوع قدیم باشد فلذا به قدم عالم نیز معقد می شود که این یک تناقض آشکار در افکار فلسفی وی است.... اما چطور می توانم یک اشکال کلیدی از آن بگیرم را نمی دانم... ممنون می شوم به بنده درخصوص تبیین حرف ایشون کمک کنید...
باتشکر.
یاحق

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

moghimian;978504 نوشت:

موضوع پایان نامه بنده درحوزه سازگاری خواست خدا و انسان درحوزه مسئولیت می باشد. درضمن مطالعاتم به نظرات ابن تیمه برخوردم که برای فهم بیشتر مطالب از شما خواستم کمک بگیرم
از نظر ابن تیمیه افعال انسان را خدا خلق کرده ولی انسان آن را به عمل در می اورد. و همه حوادث را به ذات الهی بر می گرداند.. و معتقد است که اگر افراد حادث باشد مشکلی نیست نوع قدیم باشد فلذا به قدم عالم نیز معقد می شود که این یک تناقض آشکار در افکار فلسفی وی است.... اما چطور می توانم یک اشکال کلیدی از آن بگیرم را نمی دانم... ممنون می شوم به بنده درخصوص تبیین حرف ایشون کمک کنید...

با سلام و عرض ادب

در مساله ی جبر و اختیار غیر از معتزله که قائل به تفویض امور به انسان شده اند،‌ غالب نظریات در جبهه ی مقابل آن و همسوی با مساله ی جبر در افعال عباد بوده است؛ لذا راه حل هایی که برخی از متکلمین عامه همچون اشعری بنا نهادند عملا دیدگاه آنان را از قول به جبر منصرف نساخته است. ابن تیمیه نیز با توجه به اینکه رویکری ظاهر گرایی داشته تبعا پیرو اهل حدیث خواهد بود؛ لذا وی از آنجا که به مشیت سابق الهی و به قضا وقدر خداوند معتقد بوده، تبعا نمی تواند قائل به اختیار انسان گردد و از سویی دیگر چون انسان را به ضرورت کتاب و سنت و وجدان مسئول اعمال خود دانسته، نمی تواند با جبرگرایان نیز همسویی کامل داشته باشد. از این رو وی با جهمیه که در این مساله قائل به جبر بوده مخالفت نموده و دیدگاه اشعری و نظریه ی «کسب» وی را همان دیدگاه جبری دانسته و آنرا قبول نکرده است. [1]

لذا وی برای برون رفت از نظریه ی جبر، نسبت به اشعری تمایل بیشتری به اختیار داشته و خواسته با تمایز میان خلق و فعل این مشکل را حل کند. او در بیان خود میان «فعل» و «خلق» فرق گذاشته و افعال انسان را فعل خود او، اما در عین حال مخلوق خدا دانسته و بدین ترتیب خواسته هم به اختیار معتقد شود (زیرا افعال انسان فعل و عمل خود انسان است) و هم بگوید که همه چیز مخلوق و آفریده خدا بوده، و در تائید سخن خویش وی این دیدگاه را به جمهور اهل سنت نسبت داده است.[2]

سخن ما: اشکال سخن ابن تیمیه آن است که این نظر مشکلی را بر طرف نساخته؛ زیرا هیچ تفاوتی بین فعل و خلق وجود نداشته؛ لذا در بیان و استعمال قرآن صفت خلقت به عیسی (علیه السلام) نسبت داده شده در حالی که چنین امری فعل عیسی (علیه السلام) بوده؛ چنانکه قرآن می فرماید:(أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ)؛[3]«من از گِل، چيزى به شكل پرنده خلق می کنم و سپس در آن مى ‏دمم و به فرمان خدا، پرنده ‏اى مى‏ گردد». (وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي)؛[4] «و هنگامى كه به فرمان من از گل چيزى بصورت پرنده مى ‏ساختى».
ابن تیمیه خود در جایی دیگر در بیان رابطه ی اخذ جان انسانها توسط خداوند و به واسطه ی ملائکه سخنی همچون سخن شیعه بیان داشته؛ [5] و از آنجا که فعل انسان را حقیقتا و نه مجازا فعل او می داند[6] می بایست در این مساله نیز همان کلام را بیان می نمود که با اینکه افعال انسان حقیقتا به خود او انتساب داشته؛ اما در عین حال موجودیت این موجود و همه ی قوای او را خدای متعال خلق نموده و مشیت او بر این بوده که انسان بر اساس اختیار خویش عمل نماید. اما گویی بطلان سخن اشعری از سویی و ناخرسندی از همراهی در عقیده ای با اعتقادات شیعه او را بر آن داشته که سخنی بگوید که فاقد معنای محصلی است. در عین حال از آنجا که وی نظر اشاعره و معتزله را نپذیرفته لاجرم می بایست نظری همچون ماتریدیه و یا شیعه در این مساله داشته باشد. [7][8]

اعتقاد ابن تيميه ىر مورد کلام خدا
ابن‌تيميه قائل است كه كلام خدا مخلوق نيست و قرآن هم كه كلام خداست، مخلوق نيست. او معتقد است كه اگر قرآن قائم به ذات خدا نباشد و منفصل باشد، ديگر كلام خدا نخواهد بود؛ بنابراين كلام خدا از نظر نوع، قديم و از نظر جزييات مثل قرائت در قالب اصوات و حروف، مخلوق و حادث است.[9] ايراد اين سخن آن است كه نوع، كلّی است و علمای علم منطق گفته‌اند كه كلّی وجود خارجی ندارد. پس در كلام ابن‌تيميه تناقض وجود دارد. ديگر اين كه بسياري از مطالب قرآن بازگوكننده ی تاريخ پيامبران و اوضاع و شرايط زمان پيامبر(صلی الله علیه وآله) است كه در قالب الفاظ آمده است و تمام اين امور حادثند، پس چگونه می توان قرآن را قدیم خواند.

برای اطلاع بیشتر به این آدرسها مراجعه فرمائید:

http://alwahabiyah.com/fa/Article/View/1165/%D8%B9%D9%82%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AA%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%87

http://miqat.hajj.ir/article_38122.html

http://rch.ac.ir/article/Details?id=9511

موفق باشید.


[/HR] [1]. ابن تیمیه، الصفدية، ج1، ص151، تحقيق: د. محمد رشاد سالم: « ولهذا قال بعض الناس عجائب الكلام التي لا حقيقة لها ثلاثة طفرة النظام واحوال أبي هاشم وكسب الأشعري وإذا قيل لهؤلاء الكسب الذي أثبتموه لا تعقل حقيقته فإذا قالوا الكسب ما وجد في محل القدرة المحدثة مقارنا لها من غير أن يكون للقدرة تأثير فيه قيل لهم فلا فرق بين هذا الكسب وبين سائر ما يحدث في غير محلها وغير مقارن لها إذ اشتراك الشيئين في زمانهما ومحلهما لا يوجب كون أحدهما له قدرة على الآخر كاشتراك العرضين الحادثين في محل واحد في زمان واحد بل قد يقال ليس جعل الكسب قدرة والقدرة كسبا بأولى من العكس إذا لم يكن إلا مجرد المقارنة في الزمان والمحل ولهذا قال أهل السنة وأهل الإثبات من سائر الطوائف إن العبد فاعل لفعله حقيقة بخلاف جمهور الأشعرية ومن وافقهم فإنهم يقولون إنه فاعل مجازا وليس حقيقة».

[2]. ابن تیمیة، منهاج السنة النبویة، ج3، ص78، مؤسسة قرطبة ، الطبعة لأولى: «جماهیر أهل السنة من أهل الحدیث والفقه والتفسیر والتصوف ... هم متفقون ذلك كله على أن الله خالق أفعال العباد وعلى أن العبد قادر مختار یفعل بمشیئته وقدرته والله خالق».

[3]. آل عمران(3)،‌ 49.

[4]. همان، 110.

[5]. ابن تیمیه، الجواب الصحيح لمن بدل دين المسيح، ج3، ص251، دار العاصمة – الرياض: «فإن الملائكة رسل الله في الخلق فجاز أن يضاف الفعل إلى الوسائط تارة وإلى الرب أخرى وهذا موجود في الكتب الإلهية في غير موضع كما في القرآن: الله يتوفى الأنفس حين موتها والتي لم تمت في منامها».

[6]. ابن تیمیه، الصفدية، ج1، ص154، تحقيق: د. محمد رشاد سالم: «جمهور المسلمين يقولون بالحق الذي دل عليه المنقول والمعقول فيقولون أن أفعال العباد مخلوقة لله مفعولة له وهي فعل للعباد حقيقة لا مجازا».

[7]. ابن تیمیة، ‌العقیدة الواسطیة، ص10: «وقال أهل الحق : أفعال العباد بها صاروا مطيعين وعصاه وهي مخلوقة لله تعالى والحق سبحانه منفرد بخلق المخلوقات لا خالق لها سواه فالجبرية غلوا في إثبات القدر فنفوا فعل العبد أصلا والمعتزلة نفاه القدر جعلوا العباد خالقين مع الله ولهذا كانوا مجوس هذه الأمة . وهدى الله المؤمنين أهل السنة لما اختلفوا فيه من الحق بإذنه . والله يهدي من يشاء إلى صراط مستقيم فقالوا : العباد فاعلون والله خالقهم وخالق أفعالهم كما قال تعالى ( والله خلقكم وما تعملون ) وهذه المسألة من أكبر المسائل التي تضاربت فيها آراء النظار...».

[8]. این نتیجه، برداشت کارشناس پاسخگو (صدرا) است.

[9]. ابن تیمیة،‌منهاج السنة النبوية، ج2، ص214: «وسادسها قول من يقول إنه لم يزل متكلما إذا شاء ومتى شاء وكيف شاء بكلام يقوم به وهو يتكلم به بصوت يسمع وأن نوع الكلام أزلي قديم وإن لم يجعل نفس الصوت المعين قديما وهذا هو المأثور عن أئمة الحديث والسنة».

[="Tahoma"][="Navy"]

moghimian;978504 نوشت:
ا عرض سلام و خسته نباشید
موضوع پایان نامه بنده درحوزه سازگاری خواست خدا و انسان درحوزه مسئولیت می باشد. درضمن مطالعاتم به نظرات ابن تیمه برخوردم که برای فهم بیشتر مطالب از شما خواستم کمک بگیرم
از نظر ابن تیمیه افعال انسان را خدا خلق کرده ولی انسان آن را به عمل در می اورد. و همه حوادث را به ذات الهی بر می گرداند.. و معتقد است که اگر افراد حادث باشد مشکلی نیست نوع قدیم باشد فلذا به قدم عالم نیز معقد می شود که این یک تناقض آشکار در افکار فلسفی وی است.... اما چطور می توانم یک اشکال کلیدی از آن بگیرم را نمی دانم... ممنون می شوم به بنده درخصوص تبیین حرف ایشون کمک کنید...

سلام
به نظر بنده نسبت اختیار انسان و فعلش مثل اختیار کسی است که دارد یک بازی کامپیوتری می کند. انسان همان آگاهی و اراده است اما تحقق فعل در خارج خلق الهی است چه اینکه هرچیزی بخواهد در دار وجود تحقق یابد به اراده او تعالی و در نتیجه فعل اوست. تنها تفاوت انسان با یک بازیگر بازیهای کامپیوتری این است که انسان در داخل خود بدن جسمانی حضور دارد مانند بازیهای جدیدی که واقعیت مجازی نامیده می شود. خب اون ساختاری که انجام یک کار را در همان بازی ممکن میکند مجموعه سخت افزارها و نرم افزارهایی است که ساختنش و کار کردنش دست بازیگر نیست بلکه به آن علم لازم هم ندارد چه رسد به ساختن افعال و حرکات، او فقط می تواند اراده کند و اراده خود را به نحوی به کامپیوتر منتقل کند اما بعد آن دیگر به کامپیوتر و توانمندیهای آن برمی گردد. انسان هم چنین نسبتی دارد البته دقیق تر و عمیق تر. انسان به حسب واقعیت وجودی اش چیزی جز این آگاهی بزرگ نیست که در این ساختار محدود و با امکاناتی که برای آن فراهم شده اعمال اراده می کند اما چه بدن او و چه ساختار و نحوه عملکرد آنچه از او سرمی زند تحت اختیار او نیست بلکه تحت اراده و قدرت الهی است که آن را در خارج محقق می سازد. لذا بعد وجودی افعال از آن خداست اما اراده و آنچه قابل استناد به اراده است از خوبی و بدی و غیره به انسان راجع است هرچند اراده انسان مانند ذات او مستقل از اراده و ذات باریتعالی نیست لذاست که خداوند قادر به تصرف در اراده و اعمال انسان به نحو خاص هم هست.
یا علیم[/]

باسلام وقت بخیر
ممنون از تمثیل دقیقی که به کار بردید.... فقط جسارتا شما از یک جنبه هم قائل به جبر شده اید و هم قائل به اختیار ...درست است؟
یعنی ما طبق چارچوب اختیاری که خدا به ما داده میتوانیم بازی کنیم و طبق آن هم مواخذه می شویم و خارج از این چارچوب طراحی شده از سوی خدا هیچ گونه اختیاری نداریم فلذا هیچ مسئولیتی هم نخواهیم داشت...
امیدوارم منظور شما رو درست درک کرده باشم
ولی سوال من بی پاسخ ماند که چگونه می توانم از این نگاه به ابن تیمه اشکال وارد کنم؟
اصلا مشکل اصلی آن کجاست که تمام بدعت های فکری اش را تخت الشعاع قرار می دهد؟ مبنای «انسان شناسی» ابن تیمه را چه چیزی می توان فهمید؟ :-":-"

سلام. ممنون از توضیحات شما
از فرمایشات شما و منابعی که ذکر فرمودین حتما استفاده می کنم..با تشکر

سؤال: دیدگاه ابن تیمیه در مورد رابطه ی بین افعال عباد با ارده ی خداوند چیست و چه اشکالی متوجه دیدگاه اوست؟

جواب: در مساله ی جبر و اختیار غیر از معتزله که قائل به تفویض امور به انسان شده اند،‌ غالب نظریات متکلمیمن اهل سنت در جبهه ی مقابل آن و همسوی با مساله ی جبر در افعال عباد قرار داشته؛ لذا راه حل هایی که برخی از متکلمین عامه همچون اشعری بنا نهادند عملا دیدگاه آنان را از قول به جبر منصرف نساخت.
ابن تیمیه از آنجا که رویکری ظاهر گرایی داشته و خود را تابع سلف دانسته تبعا پیرو اهل حدیث بوده است؛ لذا وی از آنجا که به مشیّت سابق الهی و به قضا و قدر خداوند معتقد بوده، نمی تواند قائل به اختیار انسان گردد و از سویی دیگر چون انسان را به ضرورت کتاب و سنت و وجدان مسئول اعمال خود دانسته، نمی تواند با جبرگرایان نیز همسویی کامل داشته باشد. از این رو وی با جهمیه که در این مساله قائل به جبر بوده مخالفت نموده و دیدگاه اشعری و نظریه ی «کسب» وی را نیز منطبق بر دیدگاه جبرگرایان دانسته و آنرا مردود دانسته است.(1)
ابن تیمیه برای برون رفت از نظریه ی جبر، در مقایسه ی با اشعری، تمایل بیشتری به اختیار داشته و خواسته با تمایز میان «خلق» و «فعل» این مشکل را بر طرف نماید.
او در بیان خود میان «فعل» و «خلق» فرق گذاشته و افعال انسان را فعل خود او، اما در عین حال مخلوق خدا دانسته و بدین ترتیب خواسته هم به اختیار معتقد شود (زیرا افعال انسان فعل و عمل خود انسان است) و هم بگوید که همه چیز مخلوق و آفریده خداست، و در تائید سخن خویش وی این دیدگاه را به جمهور اهل سنت نسبت داده است.(2)

سخن ما: اشکال سخن ابن تیمیه آن است که این نظر مشکلی را بر طرف نساخته؛ زیرا هیچ تفاوتی بین فعل و خلق وجود نداشته؛ لذا در بیان و استعمال قرآن صفت خلقت به عیسی (علیه السلام) نسبت داده شده در حالی که چنین امری فعل عیسی (علیه السلام) بوده؛ چنانکه قرآن می فرماید: «أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ»؛ من از گِل، چيزى به شكل پرنده خلق می کنم و سپس در آن مى‏ دمم و به فرمان خدا، پرنده ‏اى مى ‏گردد.(3) و «وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي»؛ و هنگامى كه به فرمان من از گل چيزى بصورت پرنده مى ‏ساختى.(4)

ابن تیمیه خود در جایی دیگر در بیان رابطه ی اخذ جان انسانها توسط خداوند و به واسطه ی ملائکه سخنی همچون سخن شیعه بیان داشته؛ (5) و از آنجا که فعل انسان را حقیقتا و نه مجازا فعل او می داند(6) می بایست در این مساله نیز همان کلام را بیان می نمود که با اینکه افعال انسان حقیقتا به خود او منتسب بوده؛ اما در عین حال موجودیت این موجود و همه ی قوای او را خدای متعال خلق نموده و مشیّت او بر این بوده که انسان بر اساس اختیار خویش عمل نماید. اما گویی بطلان سخن اشعری از سویی و ناخرسندی از همراهی در عقیده ای با اعتقادات شیعه او را بر آن داشته که سخنی بگوید که فاقد معنای محصلی است. در عین حال از آنجا که وی نظر اشاعره و معتزله را نپذیرفته لاجرم می بایست نظری همچون ماتریدیه و یا شیعه در این مساله داشته باشد. (7)؛ (8)

پی نوشت:
1. ابن تیمیه، الصفدية، ج1، ص151، مكتية ابن تيمية، مصر: «ولهذا قال بعض الناس عجائب الكلام التي لا حقيقة لها ثلاثة، طفرة النظام واحوال أبي هاشم وكسب الأشعري. وإذا قيل لهؤلاء الكسب الذي أثبتموه لا تعقل حقيقته فإذا قالوا الكسب ما وجد في محل القدرة المحدثة مقارنا لها من غير أن يكون للقدرة تأثير فيه قيل لهم فلا فرق بين هذا الكسب وبين سائر ما يحدث في غير محلها وغير مقارن لها إذ اشتراك الشيئين في زمانهما ومحلهما لا يوجب كون أحدهما له قدرة على الآخر كاشتراك العرضين الحادثين في محل واحد في زمان واحد بل قد يقال ليس جعل الكسب قدرة والقدرة كسبا بأولى من العكس إذا لم يكن إلا مجرد المقارنة في الزمان والمحل ولهذا قال أهل السنة وأهل الإثبات من سائر الطوائف إن العبد فاعل لفعله حقيقة بخلاف جمهور الأشعرية ومن وافقهم فإنهم يقولون إنه فاعل مجازا وليس حقيقة».
2. ابن تیمیة، منهاج السنة النبویة، ج3، ص78، مؤسسة قرطبة ، الطبعة الأولى: «جماهیر أهل السنة من أهل الحدیث والفقه والتفسیر والتصوف ... هم متفقون ذلك كله على أن الله خالق أفعال العباد وعلى أن العبد قادر مختار یفعل بمشیئته وقدرته والله خالق».
3. آل عمران/49/3.
4. همان/ 110.
5. ابن تیمیه، الجواب الصحيح لمن بدل دين المسيح، ج3، ص251، دار العاصمة – الرياض: «فإن الملائكة رسل الله في الخلق فجاز أن يضاف الفعل إلى الوسائط تارة وإلى الرب أخرى وهذا موجود في الكتب الإلهية في غير موضع كما في القرآن: الله يتوفى الأنفس حين موتها والتي لم تمت في منامها».
6. ابن تیمیه، الصفدية، ج1، ص154، تحقيق: د. محمد رشاد سالم: «جمهور المسلمين يقولون بالحق الذي دل عليه المنقول والمعقول فيقولون أن أفعال العباد مخلوقة لله مفعولة له وهي فعل للعباد حقيقة لا مجازا».
7. ابن تیمیة، ‌العقیدة الواسطیة، ص10، مکتبة الشاملة: «وقال أهل الحق : أفعال العباد بها صاروا مطيعين وعصاه وهي مخلوقة لله تعالى والحق سبحانه منفرد بخلق المخلوقات لا خالق لها سواه فالجبرية غلوا في إثبات القدر فنفوا فعل العبد أصلا والمعتزلة نفاه القدر جعلوا العباد خالقين مع الله ولهذا كانوا مجوس هذه الأمة . وهدى الله المؤمنين أهل السنة لما اختلفوا فيه من الحق بإذنه . والله يهدي من يشاء إلى صراط مستقيم فقالوا : العباد فاعلون والله خالقهم وخالق أفعالهم كما قال تعالى ( والله خلقكم وما تعملون ) وهذه المسألة من أكبر المسائل التي تضاربت فيها آراء النظار...».
8. این نتیجه، برداشت کارشناس پاسخگو (صدرا) است.

موضوع قفل شده است