اذن پدر در ازدواج دختر و ساقط شدن آن

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد سجاد

;777928 نوشت:
با سلام

پرسش اول: آيا تعابير زير دقيق است:
برخي از مراجع اجازه پدر را واجب و گروهي احتياط واجب شمرده‌اند در هر صورت، در نهايت، حكم يكي است و آن واجب بودن اجازه پدر. ولي اگر پدر مصالح عرفي و شرعي دخترش را در نظر نگيرد اذن و اجازه او ساقط مي شود.

پرسش دوم: اگر پدر مصالح را در نظر نگيرد اذن جد پدري همچنان باقي است يا آن هم ساقط است؟

پرسش سوم: تشخيص اين كه پدر يا جد پدري مصالح عرفي و شرعي دختر را رعايت مي كنند يا نه با چه كسي است؟ اگر اختلاف نظر داشتند چه كنند؟

با تشکر

با عرض سلام و احترام و تشکر از سؤال شما

1. عبارت به این صورت دقیق تر است:
برخي از مراجع مشهور، اجازه پدر یا جد پدری را واجب و گروهي احتياط واجب شمرده‌اند در هر صورت، در نهايت، حكم يكي است و آن لازم بودن اجازه پدر برای دختر باکره است. ولي اگر پدر مصالح عرفي و شرعي دخترش را در نظر نگيرد یعنی در جایی که کفو شرعی و عرفی دختر به خواستگاریش آمده و پدر بدون در نظر گرفتن مصلحت دختر و بی جهت او را نپذیرد ، اذن و اجازه او ساقط مي شود.

2. اذن جد پدري مستقل است و با سقوط اذن پدر، همچنان باقي می ماند یعنی باید از جد پدری اذن گرفت مگر اين كه او هم مصالح ياد شده را رعايت نكند.

3. امروزه تشخیص این موارد بر عهده دادگاه هاست و طرفین در صورت حل نشدن مشکل با مراجعه به ریش سفیدان فامیل و راه های مسالمت آمیز دیگر ، می توانند به دادگاه مراجعه کنند اما توصیه اکید این است که احترام پدر در این موارد کاملا حفظ شود.

در پناه حضرت حق باشید

پی نوشت:
توضیح المسائل مراجع ، احکام ازدواج و اذن پدر و استفتاء از دفتر مراجع عظام در قم

با سلام

طبق تبصره یک ماده 1210 قانون مدنی که می گوید : «سن بلوغ در پسر پانزده سال تمام قمری و در دختر 9 سال تمام قمری است» دختر در 9 سالگی بالغ محسوب می شود. بر اساس ماده 1043 قانون مدنی بلوغ دختر باکره موجب نمی شود که بتواند بدون اجازه پدر یا جد پدری ازدواج کند. بنابراین دختر باکره در هر سنی باشد ولو به سنین بالا هم رسیده باشد ازدواجش موقوف به اجازه پدر یا جد پدری خواهد بود. اما قانونگذار در اینجا صراحتا بیان داشته که اگر این مخالفت و عدم اجازه، بدون علت موجه باشد، اجازه ساقط می شود. اصولاً این ماده به مصلحت دختر وضع شده است. و بدیهی است که اگر پدر یا جد پدری بخواهد از روی نفع شخصی، یا بی جهت و یا به دلایلی که محکمه پسند نباشد از ازدواج دخترش با شخص معین ممانعت به عمل آورد، مغایر با مصلحت وی است. لذا در این صورت دختر می تواند به دادگاه مراجعه و طی دادخواستی با معرفی کامل مردی که قصد ازدواج با وی را دارد و شرایط نکاح و مهریه ای که بین خود مقرر نموده اند، مجوز ازدواج را تقاضا نماید. و ریاست محترم دادگاه پس از احضار پدر و استماع دلایل وی و رسیدگیهای لازم، تصمیم گیری خواهد نمود. در اینجا پدر به طرق گوناگون ممکن است از دادن اجازه مضایقه کند؛ مثلاً بدون اینکه علتی را بیان نماید ازدواج را اجازه ندهد، یا اینکه به بهانه هایی غیر موجه، از قبیل عدم تحصیلات عالیه، فقیر بودن و غیره اشاره و مخالفت نماید، و یا اینکه هیچ گونه نظر موافق یا مخالفی را ابراز ننماید. در کلیه حالات فوق دادگاه چنین مخالفتی را معتبر ندانسته و اجازه ازدواج دختر با مرد مورد نظر را صادر می نماید. اما چنانچه پدر دلایل موجهی از قبیل اعتیاد مرد به مواد مخدر، مشروبخواری، سرقت، فساد و غیره داشته باشد، دادگاه اجازه ازدواج نخواهد داد.
با توجه به ماده 1043 قانون مدنی راجع به اجازه پدر یا جد پدری در مورد ازدواج دختر بالغه باکره و توضیحاتی که در باره چگونگی آن داده شد، سؤالاتی در ذهن خوانندگان مطرح می گردد که به طور مختصر ذیلاً به آنها اشاره می نماییم:

[h=4]س ـ آیا دختر می بایست برای اخذ اجازه، ترتیبی را بین پدر و جد پدری رعایت نماید؟ [/h]ج ـ خیر. ماده 1043 قانون مدنی ترتیبی را معین ننموده است. لذا دختر برای اجازه به هر کدام از پدر یا جد پدری می تواند مراجعه کند. و هر یک از آنها مستقلاً می تواند اجازه دهد. و در صورت اخذ اجازه از یکی از آنها، به اجازه دیگری نیاز نیست.
[h=4]س ـ اگر دختری شوهر کرده باشد و همچنان باکره مانده و طلاق صورت گرفته یا شوهرش فوت کرده باشد، آیا برای ازدواج بعدی نیاز به اجازه پدر یا جد پدری دارد؟ [/h]ج ـ بله. زیرا ماده 1043 قانون مدنی صحت ازدواج بالغه باکره را منوط به اجازه پدر یا جد پدری نموده است. لذا با فرض مسأله فوق، ازدواج قبلی تأثیری در این امر نداشته و برای ازدواج مجدد، همچنان نیاز به اجازه پدر یا جد پدری دارد.
[h=4]س ـ آیا اجازه پدر یا جد پدری می تواند کلی باشد یعنی مثلاً به دختر اجازه دهد با هر مردی که می خواهد ازدواج کند؟ [/h]ج ـ خیر. اجازه کلی اعتباری ندارد زیرا چنین اجازه ای مغایر با مصلحت و هدف قانونگذار می باشد. لذا اجازه می بایست راجع به شخصی معین باشد که دختر قصد ازدواج با او را دارد.
[h=4]س ـ چنانچه پدر یا جد پدری به دختر اجازه ازدواج با شخصی را بدهد، آیا قبل از عقد می تواند از این اجازه عدول کند؟ [/h]ج ـ بله. زیرا ممکن است این اجازه به واسطه اطلاعات نادرستی باشد که به وی داده شده است، ولی بعد به واقعیتهایی مثلاً معتاد بودن مرد مورد نظر پی ببرد. در این صورت قبل از عقد می تواند از اجازه خود عدول نموده و مخالفت خود را اعلام نماید.
[h=4]س ـ چنانچه پدر یا جد پدری اجازه ازدواج را بدهد، آیا پس از عقد می تواند آن را رد کند؟ [/h]ج ـ خیر. زیرا با اجازه پدر، عقد مزبور به طور صحیح منعقد گردیده است. و عقد صحیح را نمی توان رد کرد و باطل نمود.
[h=4]س ـ اگر دختری بدون اجازه پدر یا جد پدری و بدون اینکه علت ناموجه بودن مخالفت آنها در محکمه احراز شده باشد، ازدواج کند، وضع چگونه می شود؟ [/h]ج ـ در چنین حالتی پدر یا جد پدری می تواند به دادگاه مراجعه و طی دادخواستی، با ذکر دلیل مخالفت خود، ابطال این ازدواج را تقاضا نماید. و دادگاه پس از رسیدگی در صورت احراز موجه بودن دلیل مخالفت پدر یا جد پدری، عقد واقع شده را ابطال خواهد نمود. ولی اگر دختر ثابت نماید که دلیل مخالفت پدر یا جد پدری موجه نیست، دادگاه عقد مزبور را باطل نکرده و حکم به تأیید و صحت آن خواهد داد؛ یعنی ازدواج مذکور را تنفیذ خواهد کرد. و بدین ترتیب اختیار اجازه پدر یا جد پدری را ساقط می نماید.
[h=4]س ـ در فرض سؤال فوق چنانچه پدر یا جد پدری با عقد انجام شده موافق باشد، آیا ابتدا می بایست ازدواج مزبور باطل شود و سپس با موافقت پدر یا جد پدری مجددا عقد انجام گیرد؟ [/h]ج ـ خیر. کافی است پدر یا جد پدری موافقت خود را با ازدواج انجام شده، اعلام نماید. و در این صورت عقد مزبور تنفیذ می شود.
[h=4]س ـ در صورتی که دختر برای اجازه، به پدر یا جد پدری دسترسی نداشته باشد تکلیفش چیست؟ [/h]ج ـ ماده 1044 قانون مدنی و تبصره آن در این زمینه چنین مقرر می دارد: «در صورتی که پدر یا جد پدری در محل حاضر نباشد و استیذان از آنها نیز عادتا غیر ممکن بوده و دختر نیز احتیاج به ازدواج داشته باشد، وی می تواند اقدام به ازدواج نماید.»
تبصره ـ «ثبت این ازدواج در دفترخانه منوط به احراز موارد فوق در دادگاه مدنی خاص می باشد.»
بنابراین با توجه به ماده مذکور، چنانچه دختر برای اجازه
ازدواج به پدر و یا جد پدری دسترسی نداشته باشد، مثلاً در خارج از کشور یا در نقطه نامعلومی باشند، احتیاج به هیچ گونه اجازه ای ندارد و در ازدواج خود آزاد است. البته همان طور که در تبصره ماده مزبور ملاحظه می شود، بدوا عدم امکان دسترسی به پدر و جد پدری می بایست در دادگاه احراز شود.
[h=4]س ـ اگر پدر و جد پدری فوت کرده باشند، دختر برای ازدواجش از چه کسی باید اجازه بگیرد؟ و آیا در این شرایط به اجازه دادگاه نیاز دارد؟ [/h]ج ـ با ملاک از ماده 1044 قانون مدنی که در سؤال قبلی توضیح داده شد، از آنجا که فوت پدر و جد پدری نیز به منزله عدم دسترسی به آنها است و اجازه را غیر ممکن می نماید، در این حالت نیز دختر احتیاج به اجازه فرد یا مرجع دیگری مثل دادگاه ندارد. و خود می تواند مستقلاً برای ازدواجش تصمیم بگیرد.
[h=4]س ـ چنانچه پدر و جد پدری مجنون شوند چطور؟ [/h]ج ـ مجنون کسی است که از اعتدال روحی، بی بهره و به عبارتی دیوانه باشد. در صورت مجنون بودن پدر و جد پدری، با توجه به همان استدلالهای فوق، دختر می تواند بدون کسب اجازه از کسی، مبادرت به ازدواج نماید.

سجاد;777938 نوشت:
طرفین در صورت حل نشدن مشکل با مراجعه به ریش سفیدان فامیل
به به چه افرادی! ریش سفیدان!
واقعاً انتظار دارید اینها حرفی بجز اونچه که پدر گفته رو بگن؟! کلاً افراد سن بالا ، بخصوص در شهرهای سنتی ، چندان برای فرزندان ارزشی قائل نمیشن و منطق چندانی هم پشت حرفاشون نیست. اگر هم بین اونها تک و توک آدم بامنطق پیدا بشه ، بقیه صداش رو خفه میکنن. کسی که ساده ترین نیازها و حقوق فرزندانش رو نمیشناسه یا اونها رو نادیده میگیره ، انتظار دارید بشینیم منطقی و مسالمت آمیز باهاش مشورت کنیم و تازه به نتیجه هم برسیم؟!!!

فرهنگ جامعهء ما بخصوص در شهرهای سنتی اونقدر پایینه که هنوز دختر رو کالا فرض میکنن و این تفکر اونقدر جا افتاده که حتی برخی دخترها خودشون هم باورشون شده که کالا هستن! هنوز ما سر تعداد سکه ها دعوا داریم ، هنوز تفکر غالب اینه که دختر هر کسی رو پدرش انتخاب کرد بگه چشم!! هنوز روی سابیدن قند روی سر عروس و داماد بین خواهر زن و خواهر شوهر جنگ جهانی سوم برقراره ، هنوز میزان شعور فامیل رو با سنگینی کادویی که آورن میسنجن و............
اون وقت ما توقع داریم یه دختر بشینه و با پدرش منطقی درمورد ازدواجش صحبت کنه؟!
نه دوستان ، تا رسیدن به همچین جایی خیییییییییییلی عقبیم ، خیلی....

البته استاد سجاد نظر فقهی رو فرمودند من به این کاری ندارم. اما حقیقت اینه که خیلی از دستورات اسلام جنبهء سوری دارن و عملاً نه قابلیت اجرا دارن و نه ضمانت اجرا

Reza-D;778052 نوشت:
به به چه افرادی! ریش سفیدان!
واقعاً انتظار دارید اینها حرفی بجز اونچه که پدر گفته رو بگن؟! کلاً افراد سن بالا ، بخصوص در شهرهای سنتی ، چندان برای فرزندان ارزشی قائل نمیشن و منطق چندانی هم پشت حرفاشون نیست. اگر هم بین اونها تک و توک آدم بامنطق پیدا بشه ، بقیه صداش رو خفه میکنن. کسی که ساده ترین نیازها و حقوق فرزندانش رو نمیشناسه یا اونها رو نادیده میگیره ، انتظار دارید بشینیم منطقی و مسالمت آمیز باهاش مشورت کنیم و تازه به نتیجه هم برسیم؟!!!

فرهنگ جامعهء ما بخصوص در شهرهای سنتی اونقدر پایینه که هنوز دختر رو کالا فرض میکنن و این تفکر اونقدر جا افتاده که حتی برخی دخترها خودشون هم باورشون شده که کالا هستن! هنوز ما سر تعداد سکه ها دعوا داریم ، هنوز تفکر غالب اینه که دختر هر کسی رو پدرش انتخاب کرد بگه چشم!! هنوز روی سابیدن قند روی سر عروس و داماد بین خواهر زن و خواهر شوهر جنگ جهانی سوم برقراره ، هنوز میزان شعور فامیل رو با سنگینی کادویی که آورن میسنجن و............
اون وقت ما توقع داریم یه دختر بشینه و با پدرش منطقی درمورد ازدواجش صحبت کنه؟!
نه دوستان ، تا رسیدن به همچین جایی خیییییییییییلی عقبیم ، خیلی....

عرض سلام و احترام و تشکر از اظهار نظر جنابعالی

قطعا این فرمایش شما کلیت ندارد و این طور نیست که همه افراد سن بالا یا غالب آنها برای فرزندانشان ارزش قائل نشوند و بی منطق باشند ممکن مشکلاتی به خاطر تفاوت نسل ها وجود داشته باشد اما نباید گفت هر کسی دعوا کرده نباید به بزرگ تر مراجعه کند و مراجعه به آنها مفید نیست بلکه این راهکار قبل از بالا کشیدن دعوا و مراجعه به مراجع قضایی و حکومتی ، حتما عقل پسند خواهد بود و اگر این کار انجام نشود دیگران خواهند گفت چرا قبل از مراجعه به دادگاه و آشکار شدن اختلافات برای حل و فصل به بزرگ ترها مراجعه نکردید.
بزرگ تر فامیل خصوصا وقتی افرادی از طرفین برای شکایت مراجعه می کنند معمولا سعی در حل و فصل قضایا دارند و سعی می کنند زندگی آن دو و آبروی کل فامیل را با جلوگیری از کشمکش حفظ نمایند و این به تجربه ثابت شده است.

Reza-D;778052 نوشت:
اما حقیقت اینه که خیلی از دستورات اسلام جنبهء سوری دارن و عملاً نه قابلیت اجرا دارن و نه ضمانت اجرا

عجب!

از چه جامعه آماری استفاده کردید که به این نتیجه رسیدید ؟ یعنی اگر مثلا اسلام هزار تا حکم دارد هشتصد مورد آن صوری هستند و قابل اجرا نیستند ؟ این چه فرمایشی است؟
حتما موقع نوشتن دچار سهو شدید و الا لازمه این حرف ادعای بزرگی است که قطعا قابل اثبات نیست.

در پناه حضرت حق باشید

سجاد;778577 نوشت:
حتما موقع نوشتن دچار سهو شدید
سلام استاد عزیز
بله درست میفرمائید. من گفتم خیلی از دستورات ، اما منظور برخی دستورات بود که من روی اونها بحث دارم و البته تعدادشون کم هست. جملهء خودم رو اصلاح میکنم و کامل شرح میدم. امیدوارم الان منظورم بهتر بیان بشه

1 - نگاه کاریکاتوری به دستورات اسلام ، یعنی برجسته دیدن برخی از آنها و کوچک دیدن برخی دیگر ، بدون توجه به اینکه این نوع تفکیک مهم و غیر مهم از جانب ما آیا مورد تایید دین هست یا خیر (اعمال سلیقه های شخصی) ، باعث شده که دستورات اسلام کارایی لازم را نداشته باشند چون اولاً در جای مناسب خود قرار نگرفته اند ، ثانیاً میزان اعمال این دستورات با اصل آن تطابق ندارد

2 - نیاز روز جامعه و تغییرات زمان ، آنچنان که باید از سوی متولیان دین در نظر گرفته نشده. یعنی دستوراتی که قابلیت تغییر با شرایط زمان را دارند ، اکثراً مانند سابق به کار گرفته میشوند که مشخص است کارایی لازم را ندارند. دستورات اسلامی همگی برای رسیدن به یک سری اهداف قرار داده شده اند ، اما متاسفانه گاهی آنقدر درگیر اجرای دستوراتِ صرف شده ایم که هدف اصلی را جا انداخته ایم. مثلاً اگر اسلام گفته دختر باید برای ازدواج از پدر اجازه بگیرد ، به دلیل حفظ احترام والدین و همچنین داشتن پشتوانه محکم برای دختر بوده است. اما برخی خیال کرده اند که صرف همین اجازه مهم است و اجازهء اسلام به معنی ضایع کردن حق فرزند است

3 - آن دسته از دستوراتی هم که کاملاً کاربردی هستند و همچنین چگونگی و جوانب آن توسط مراجع و علما به خوبی تبیین شده ، متاسفانه یا در قانون به شکل غلطی تعریف شده اند و یا در زمان اجرا ، با عدم پشتوانه اجرایی روبرو هستند. در نتیجه گر چه راهکار مناسب برای آن موضوع از سوی شارع در نظر گرفته شده ، اما بی قیدی و کم توجهی باعث شده که این راهکارها ، بعضاً به نتایج درست ختم نشوند

سجاد;778577 نوشت:
قطعا این فرمایش شما کلیت ندارد و این طور نیست که همه افراد سن بالا یا غالب آنها برای فرزندانشان ارزش قائل نشوند و بی منطق باشند ممکن مشکلاتی به خاطر تفاوت نسل ها وجود داشته باشد اما نباید گفت هر کسی دعوا کرده نباید به بزرگ تر مراجعه کند و مراجعه به آنها مفید نیست بلکه این راهکار قبل از بالا کشیدن دعوا و مراجعه به مراجع قضایی و حکومتی ، حتما عقل پسند خواهد بود و اگر این کار انجام نشود دیگران خواهند گفت چرا قبل از مراجعه به دادگاه و آشکار شدن اختلافات برای حل و فصل به بزرگ ترها مراجعه نکردید.
بزرگ تر فامیل خصوصا وقتی افرادی از طرفین برای شکایت مراجعه می کنند معمولا سعی در حل و فصل قضایا دارند و سعی می کنند زندگی آن دو و آبروی کل فامیل را با جلوگیری از کشمکش حفظ نمایند و این به تجربه ثابت شده است
با احترام فراوان ، چندان با شما برادر عزیزم موافق نیستم. البته این بخش از فرمایش شما رو قبول دارم که به هر حال بهترین راه اینه که به بزرگترها مراجعه کنیم. اما نه به این دلیل که الزاماً بزرگترها خیلی عاقلانه برخورد میکنند ، بلکه به این دلیل که مجبور هستیم و چارهء دیگری نداریم!

حرف شما به عنوان یک کارشناس به روی چشم من ، اما عرض کنم که خیلی از مسائل رو نمیشه با آمار گرفتن به دست آورد و به چگونگی اون پی برد. شما مطمئن باشید اگر راه بیفتیم و از فرزندان ، بخصوص از دخترها بپرسیم که نظرتون درمورد والدین چیه ، اکثراً میگن عالی! بیست! باقلوا! اما حقیقت اینه که بیشتر اونها از ترس از دست ندادن همین موقعیت فعلی چنین حرفی میزنن. از ترس اینکه نکنه بابام بفهمه و مرده های من رو بیاره جلوی چشمم! یا مثلاً دخترهایی رو میشناسم که پسری رو دوست داشتن اما پدر اونها رو با زور شلاق به کسی دادن که حالش ازش به هم میخوره و الان دختر با همون مردی که دوست داشته رابطه داره. واقعاً انتظار دارید که این دختر بیاد و توی آمار گرفتن از رابطش بگه؟!

با توجه و احترام بیش از حد و اندازه ای که در جامعهء ما به والدین شده ، والدین اکثراً فکر میکنن که هر بلایی دلشون خواست میتونن سر فرزندان بیارن و تازه معجور هم خواهند بود!!! در نتیجهء این موضوع و البته از طرفی ، وسوسه های غرب برای نسل جوان ، باعث شد که در ابتدا جوان ها با هزاران مشکل مواجه بشن و وقتی هم که دیدن صداشون به جایی نمیرسه ، خودشون دست به کار شدند و کلاً احترام به والدین رو بوسیدن و گذاشتن کنار

شاید بفرمایید خب چرا تاکید من روی اشتباه والدین هست و به شیطنت غرب اشاره نمیکنم؟ به این دلیل که اگر اولی پیش نمی اومد ، دومی هم هرگز محقق نمیشد. یعنی این ما بودیم که زمینه رو برای تاثیرپذیری جوانان از غرب فراهم کردیم. خب دیگه ، خود کرده را تدبیر نیست. اون روزی که والدین با کمربند دختر رو کتک میزدند که باید زن کسی بشی که من میگم ، اون موقع که مدام امکاناتی که برای فرزند فراهم کرده بودند توی چشمش میزدند که مگه ما اون موقع این چیزا رو داشتیم ، اون وقتی که هر تفکر نو و تازه در ذهن فرزندان با ترس از اینکه میخوان به آیین خاندان توهین کنن ، سرکوب میشد..... باید هم منتظر این روز میبودن که پسر به پدرش زنگ بزنه و لابلای صحبتش بگه: راستی بابا چند روز پیش عقد کردم! باید منتظر این روز میبودن که دخترشون دوست پسر داشته باشه

جناب Reza-D عزیز عجب دل پردردی دارند از دست والدین و ریش سفیدان فامیل و اسلام و....
در هر تاپیکی هم فرصت را برای ابراز سخنان خویش غنیمت می شمرند...:khandeh!:
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

سجاد;778577 نوشت:
بزرگ تر فامیل خصوصا وقتی افرادی از طرفین برای شکایت مراجعه می کنند معمولا سعی در حل و فصل قضایا دارند و سعی می کنند زندگی آن دو و آبروی کل فامیل را با جلوگیری از کشمکش حفظ نمایند و این به تجربه ثابت شده است
موضوع دقیقاً همینه استاد
بله من هم موافقم که تلاش میکنن تا ماجرا ختم بشه و کشمکش هم تمام بشه. اما با چه روشی و در چه راستایی و با چه هدفی؟

اولاً سعی بر این هست که اونچه که برای خودشون ارزشمند هست حفظ بشه ، نه اونچه که واقعاً ارزش هست
ثانیاً میل و خواست دختر و پسر غالباً تا جایی مورد قبوله که با ارزش های شخصی بزرگترها همراه باشه و اگر غیر از این باشه نادیده گرفته میشه
ثالثاً حفظ حرمت عمو و دایی و..... ، ولو اینکه حرف اشتباه بزنن ، برای ریش سفیدان مهمتر از حفظ حرمتِ جوانان هست
رابعاً گاهی حتی منافع مالی بر صلاح جوانان ترجیح داده میشه ، مثلاً در بحث مهریه یا دیه
خامساً در این بحث ها اونچه که از همه چیز مهمتر است طایفه هست و همه چیز باید فدای سنت های طایفه ای بشه ، حتی خوشبختی فرزندان
و..........

یک نمونه براتون مثال میزنم. در یکی از شهرها
(نمیخوام اسم ببرم تا به کسی جسارت نشه ، چون اشتباه عده ای دلیل بر جسارت به همه نمیشه) جوانی حالا به هر دلیلی کشته میشه. انسان های عاقل در چنین شرایطی به مراجع قضایی مراجعه میکنن و موضوع رو اونجا پی گیری میکنن. اما ریش سفیدان و بزرگان اون شهر ، به جوان های طایفه گفتند که باید انتقام خون فامیلتون رو بگیرید ، اون هم نه فقط با یک خون!!! (یعنی باید بیشتر از 1 نفر بکشید). تا آخرین باری که من خبر دارم ، 13 نفر از دو طایفه کشته شده!!!!! ، خانه های عدهء زیادی به آتش کشیده شده و خیلی ها آواره شدن!!! نکتهء جالب اینکه تعدادی از جوانها مایل هستن این خون ریزی تمام بشه ، اما ریش سفیدها اجازه نمیدن!!! چند نفر از مسئولین رفتن پیش ریش سفیدهای طایفه ها تا موضوع رو خاتمه بدن ، اما بزرگ یکی از طایفه ها گفته بود که چون از ما 9 نفر کشته شده و از اونها 4 تا ، ما باید 5 تا دیگه بکشیم که مساوی بشیم!!!!!!! :Moteajeb!:

حالا شما منظق رو در این ماجرا به من نشون بدید استاد

لبیک یا علی النقی;778607 نوشت:
جناب Reza-D عزیز عجب دل پردردی دارند از دست والدین و ریش سفیدان فامیل و اسلام و....
سلام برادر
نه دیگه بی انصافی نکنید ، نسبت به اسلام ابداً اینطور نیست. در بالا هم اون حرف اشتباه خودم رو اصلاح کردم
البته درمورد اسلام هم ابهامات دارم ، ولی خب همه میدونن که من خاک پای اهل بیت(ع) هستم. ولی در مورد متولیان اسلام بله ، شدیداً دل پری دارم

درمورد تاپیک هم حق با شماست. :Gol: جای این صحبت ها اینجا نبود (به خاطر همون دل پری بود که گفتید :Nishkhand:)
عذرخواهی میکنم از استارتر محترم و کارشناس بحث
اگر صلاح میدونن پست های من رو پاک کنن

با تشکر مجدد از شما

Reza-D;778606 نوشت:
1 - نگاه کاریکاتوری به دستورات اسلام ، یعنی برجسته دیدن برخی از آنها و کوچک دیدن برخی دیگر ، بدون توجه به اینکه این نوع تفکیک مهم و غیر مهم از جانب ما آیا مورد تایید دین هست یا خیر (اعمال سلیقه های شخصی) ، باعث شده که دستورات اسلام کارایی لازم را نداشته باشند چون اولاً در جای مناسب خود قرار نگرفته اند ، ثانیاً میزان اعمال این دستورات با اصل آن تطابق ندارد

لطفا در بیان مطالب از مثال استفاده کنید این گزاره کلی است و بدون بیان مصداق و استدلال، قابل استناد و اظهار نظر نمی باشد.

Reza-D;778606 نوشت:
2 - نیاز روز جامعه و تغییرات زمان ، آنچنان که باید از سوی متولیان دین در نظر گرفته نشده. یعنی دستوراتی که قابلیت تغییر با شرایط زمان را دارند ، اکثراً مانند سابق به کار گرفته میشوند که مشخص است کارایی لازم را ندارند. دستورات اسلامی همگی برای رسیدن به یک سری اهداف قرار داده شده اند ، اما متاسفانه گاهی آنقدر درگیر اجرای دستوراتِ صرف شده ایم که هدف اصلی را جا انداخته ایم. مثلاً اگر اسلام گفته دختر باید برای ازدواج از پدر اجازه بگیرد ، به دلیل حفظ احترام والدین و همچنین داشتن پشتوانه محکم برای دختر بوده است. اما برخی خیال کرده اند که صرف همین اجازه مهم است و اجازهء اسلام به معنی ضایع کردن حق فرزند است

ممنون که از مثال استفاده کردید اما برای اینکه استدلال شما با مثال موجه شود، لازم است که مطالبی که به اسلام استناد می کنید را آدرس دهید مثلا فرمودید

Reza-D;778606 نوشت:
مثلاً اگر اسلام گفته دختر باید برای ازدواج از پدر اجازه بگیرد ، به دلیل حفظ احترام والدین و همچنین داشتن پشتوانه محکم برای دختر بوده است.

این دلیل را از کدام منبع دینی استخراج نمودید؟

حال برسیم به اصل استدلال شما منظور شما از تغییر در این مثالی که استفاده کردید یعنی اجازه پدر برای ازدواج دختر چیست یعنی از نظر شریف این حکم چطور باید تغییر کند تا مطابق شرایط زمان شود؟

Reza-D;778606 نوشت:
3 - آن دسته از دستوراتی هم که کاملاً کاربردی هستند و همچنین چگونگی و جوانب آن توسط مراجع و علما به خوبی تبیین شده ، متاسفانه یا در قانون به شکل غلطی تعریف شده اند و یا در زمان اجرا ، با عدم پشتوانه اجرایی روبرو هستند. در نتیجه گر چه راهکار مناسب برای آن موضوع از سوی شارع در نظر گرفته شده ، اما بی قیدی و کم توجهی باعث شده که این راهکارها ، بعضاً به نتایج درست ختم نشوند

لطفا در بیان مطالب از مثال استفاده کنید این گزاره کلی است و بدون بیان مصداق و استدلال، قابل استناد و اظهار نظر نمی باشد.

Reza-D;778606 نوشت:
حرف شما به عنوان یک کارشناس به روی چشم من ، اما عرض کنم که خیلی از مسائل رو نمیشه با آمار گرفتن به دست آورد و به چگونگی اون پی برد. شما مطمئن باشید اگر راه بیفتیم و از فرزندان ، بخصوص از دخترها بپرسیم که نظرتون درمورد والدین چیه ، اکثراً میگن عالی! بیست! باقلوا! اما حقیقت اینه که بیشتر اونها از ترس از دست ندادن همین موقعیت فعلی چنین حرفی میزنن. از ترس اینکه نکنه بابام بفهمه و مرده های من رو بیاره جلوی چشمم! یا مثلاً دخترهایی رو میشناسم که پسری رو دوست داشتن اما پدر اونها رو با زور شلاق به کسی دادن که حالش ازش به هم میخوره و الان دختر با همون مردی که دوست داشته رابطه داره. واقعاً انتظار دارید که این دختر بیاد و توی آمار گرفتن از رابطش بگه؟!

با توجه و احترام بیش از حد و اندازه ای که در جامعهء ما به والدین شده ، والدین اکثراً فکر میکنن که هر بلایی دلشون خواست میتونن سر فرزندان بیارن و تازه معجور هم خواهند بود!!! در نتیجهء این موضوع و البته از طرفی ، وسوسه های غرب برای نسل جوان ، باعث شد که در ابتدا جوان ها با هزاران مشکل مواجه بشن و وقتی هم که دیدن صداشون به جایی نمیرسه ، خودشون دست به کار شدند و کلاً احترام به والدین رو بوسیدن و گذاشتن کنار

شاید بفرمایید خب چرا تاکید من روی اشتباه والدین هست و به شیطنت غرب اشاره نمیکنم؟ به این دلیل که اگر اولی پیش نمی اومد ، دومی هم هرگز محقق نمیشد. یعنی این ما بودیم که زمینه رو برای تاثیرپذیری جوانان از غرب فراهم کردیم. خب دیگه ، خود کرده را تدبیر نیست. اون روزی که والدین با کمربند دختر رو کتک میزدند که باید زن کسی بشی که من میگم ، اون موقع که مدام امکاناتی که برای فرزند فراهم کرده بودند توی چشمش میزدند که مگه ما اون موقع این چیزا رو داشتیم ، اون وقتی که هر تفکر نو و تازه در ذهن فرزندان با ترس از اینکه میخوان به آیین خاندان توهین کنن ، سرکوب میشد..... باید هم منتظر این روز میبودن که پسر به پدرش زنگ بزنه و لابلای صحبتش بگه: راستی بابا چند روز پیش عقد کردم! باید منتظر این روز میبودن که دخترشون دوست پسر داشته باشه

1. بر خلاف فرمایش شما بنده معتقدم وقتی درباره وجود یک مشکل در جامعه صحبت می کنیم یا همه به موجود بودن آن معترفیم که مشکلی نیست اما اگر یکی ادعا می کند چنین مشکلی هست و دیگری می گوید نیست راهی جز آمار نمی تواند راهگشای این عدم توافق باشد.

2. اگر نشود در زمینه ای آمار بدست آورد و دیگران هم موافق کلیت فرمایش شما نباشند قطعا این ادعاهای کلی بدون استدلال، مسموع نخواهد بود :

Reza-D;778606 نوشت:
از دخترها بپرسیم که نظرتون درمورد والدین چیه ، اکثراً میگن عالی! بیست! باقلوا! اما حقیقت اینه که بیشتر اونها از ترس از دست ندادن همین موقعیت فعلی چنین حرفی میزنن

Reza-D;778606 نوشت:
والدین اکثراً فکر میکنن که هر بلایی دلشون خواست میتونن سر فرزندان بیارن و تازه معجور هم خواهند بود!!!

Reza-D;778606 نوشت:
اون روزی که والدین با کمربند دختر رو کتک میزدند که باید زن کسی بشی که من میگم ، اون موقع که مدام امکاناتی که برای فرزند فراهم کرده بودند توی چشمش میزدند که مگه ما اون موقع این چیزا رو داشتیم ، اون وقتی که هر تفکر نو و تازه در ذهن فرزندان با ترس از اینکه میخوان به آیین خاندان توهین کنن ، سرکوب میشد..... باید هم منتظر این روز میبودن که پسر به پدرش زنگ بزنه و لابلای صحبتش بگه: راستی بابا چند روز پیش عقد کردم!

بنده با این فرمایشات کلی شما به هیچ وجه موافق نیستم و در جامعه ای که زندگی کردم چنین مواردی ناچیز و نادر بوده حداقل در سال های عمر بنده و جنابعالی کمتر چنین مواردی می توان سراغ گرفت. (نمی دانم تا چه حد درست است اما در ذهنم این فکر آمده که شاید جنابعالی در دوران زندگی خود یا محل زندگی تان با چنین مشکلاتی مواجه بودید و الان دارید تعمیم می دهید)

به هر حال فرض هم بکنیم که همه این گزاره های کلی شما مطابق آمار دقیق بوده و صحت داشته باشد تنها می تواند وجود مشکلی را در جامعه ثابت کند که لزوما ارتباط آن با گزاره های احکام دینی مشخص نیست و بعد اثبات این ادعا تازه باید برویم این ارتباط را ثابت کنیم و نیز بعد اثبات ارتباط برویم سراغ اینکه آیا ما اسلام را بد اجرا کرده ایم یا اصلا بد فهمیده ایم و دین چیز دیگری می گوید و می توان اجرای آن را به فرموده شما بروز کرد.

در پناه حضرت حق باشید

سجاد;778814 نوشت:
1 - نگاه کاریکاتوری به دستورات اسلام ، یعنی برجسته دیدن برخی از آنها و کوچک دیدن برخی دیگر ، بدون توجه به اینکه این نوع تفکیک مهم و غیر مهم از جانب ما آیا مورد تایید دین هست یا خیر (اعمال سلیقه های شخصی) ، باعث شده که دستورات اسلام کارایی لازم را نداشته باشند چون اولاً در جای مناسب خود قرار نگرفته اند ، ثانیاً میزان اعمال این دستورات با اصل آن تطابق ندارد
سجاد;778814 نوشت:
لطفا در بیان مطالب از مثال استفاده کنید این گزاره کلی است و بدون بیان مصداق و استدلال، قابل استناد و اظهار نظر نمی باشد
سلام
شناختی که از شما داشتم توقع دیگری را در من ایجاد کرده بود و ابداً فکر نمیکردم چنین روشی را پیش بگیرید
عجیب اینکه در مواردی که عرض شد سعی کردم مشکلات را متوجه مجریان اسلام کنم (تمام افراد جامعه) و نه خود اسلام ، اما کاملاً مشخص است که شما با پیش فرض وارد بحث شدید چون اصلاً متوجه منظور بنده نشدید

1 - نگاه کاریکاتوری
یعنی مثلاً زن مهریه و نفقه را حق بداند و آن را بولد کند (بزرگنمایی) اما احترام به شوهر و سایر وظایفش را خلاف دموکراسی بداند (کوچکنمایی) و یا برعکس مرد چنین دیدگاهی داشته باشد. این میشود نگاه کاریکاتوری. در بحث اصلی ما هم همین نگاه کاریکاتوری وجود داردنقل قول میکنم از یکی از کارشناسان که در تلویزیون صحبت میکردند. ایشان میگفتند:

یکی اعتراضات نوجوانان و جوانانی که با بنده در ارتباط هستند این است که میگویند وقتی یک کارشناس دینی دارد درمورد وظایف فرزندان و حقوق والدین صحبت میکند ، پدر و مادرم به من میگویند "گوش کن ببین جناب کارشناس چه میگوید ، ببین خدا چه دستوری به تو داده" ، اما وقتی کارشناسی از حقوق فرزندان و وظایف والدین صحبت می کند ، سریع کانال را عوض میکنند و میگویند "این آخوندها مملکت را خوردند و حالا دارند برای ما تز میدهند!!!"
این هم نوعی دیگر از نگاه کاریکاتوری. البته جناب "سجاد" امیدوارم نفرمایید برو و در آرشیو صدا و سیما بگرد و حرف آن کارشناس را بگذار تا ما باور کنیم!

سجاد;778814 نوشت:
ممنون که از مثال استفاده کردید اما برای اینکه استدلال شما با مثال موجه شود، لازم است که مطالبی که به اسلام استناد می کنید را آدرس دهید مثلا فرمودید
یعنی شما اعتقاد دارید که هدف اسلام ترویج زورگویی در والدین و ضایع کردن حق فرزند بوده است؟
اگر اینطور است که بفرمایید تا در پیروی از چنین دینی تجدید نظر کنم. اگر اینطور نیست ، دیگر چه فرقی میکند که مثال من چه بوده؟ دلیلش هر چه که میخواهد باشد.
احترام والدین ، پشتوانه دختر ، مالکیت معنوی پدر ، صحیح بودن عقد و....... اینها هیچ فرقی در اصل بحث که پدر حق ندارد به فرزندان زورگویی کند ایجاد نمیکند. به جای مچ گیری از من به اصل بحث بپردازید

سجاد;778814 نوشت:
حال برسیم به اصل استدلال شما منظور شما از تغییر در این مثالی که استفاده کردید یعنی اجازه پدر برای ازدواج دختر چیست یعنی از نظر شریف این حکم چطور باید تغییر کند تا مطابق شرایط زمان شود؟
لازم نیست حکم تغییر کند. فقط باید نگاه تغییر کند. این مطلب را بنده کامل توضیح دادم و باز هم شما از من توضیح میخواهید. راهش این هست که نگاه پر از ترس به جوان را تغییر دهیم و از این نترسیم که وظایف والدین بیشتر گفته شود. از این نترسیم که جوانان به حقوق خود آگاه باشند. باید به همان اندازه که حقوق والدین و وظایف فرزندان بیان میشود ، حقوق فرزندان و وظایف والدین نیز بیان شود تا یک پدر بفهمد که شرط اجازه گرفتن دختر از پدر برای ازدواج ، به این معنا نیست که والدین بدون دلیل و منطق با خواستگاری که مورد قبول دختر هست مخالفت کنند و میل شخصی را با روش های مختلف به فرزند تحمیل کنند

سجاد;778814 نوشت:
3 - آن دسته از دستوراتی هم که کاملاً کاربردی هستند و همچنین چگونگی و جوانب آن توسط مراجع و علما به خوبی تبیین شده ، متاسفانه یا در قانون به شکل غلطی تعریف شده اند و یا در زمان اجرا ، با عدم پشتوانه اجرایی روبرو هستند. در نتیجه گر چه راهکار مناسب برای آن موضوع از سوی شارع در نظر گرفته شده ، اما بی قیدی و کم توجهی باعث شده که این راهکارها ، بعضاً به نتایج درست ختم نشوند
سجاد;778814 نوشت:
لطفا در بیان مطالب از مثال استفاده کنید این گزاره کلی است و بدون بیان مصداق و استدلال، قابل استناد و اظهار نظر نمی باشد.
چشم با مصداق بیان میکنم
این هم نمونه ای از دستورات که فقها به خوبی بیان کرده اند اما در اجرا مشکلات فراوانی دارد

http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?pid=61854&lid=0&mid=16469


http://www.jahannews.com/fa/doc/news/65678/%D9%81%D8%AA%D9%88%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%85-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B3%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9%DB%8C

ادامه دارد............

سجاد;778814 نوشت:
بر خلاف فرمایش شما بنده معتقدم وقتی درباره وجود یک مشکل در جامعه صحبت می کنیم یا همه به موجود بودن آن معترفیم که مشکلی نیست اما اگر یکی ادعا می کند چنین مشکلی هست و دیگری می گوید نیست راهی جز آمار نمی تواند راهگشای این عدم توافق باشد
چگونگی حصول نتایج در آمار بسیار مهم است. آمار گرفتن یک علم است که خواسته یا ناخواسته میتواند جهت داده شود

برای مثال من میخواهم از خانمهای یک جامعهء آماری ، درمورد اعتقادشان به وجود عدالت در اسلام آمار بگیرم

بار اول سؤال ها را اینطور می پرسم:
1 - آیا شما به نوع تقسیم ارث در اسلام اعتقاد دارید؟
2 - آیا شما میزان دیه تعیین شده در اسلام را قبول دارید؟
3 - آیا تمکین زن از شوهر را می پذیرید؟
4 - آیا به وجود عدالت در دین اسلام اعتقاد دارید؟

حالا به شکل دیگری می پرسم:
1 - آیا شما مهریه را حق زن میدانید؟
2 - آیا اعتقاد دارید که زن حق دارد بابت زحمتی که در خانه انجام میدهد مزد بگیرد؟
3 - آیا می پذیرید که تامین نفقهء زن باید به عهدهء شوهر باشد؟
4 - آیا شما اسلام را دینی عادل میدانید؟

می بینید که نتیجه آمار کاملاً تغییر خواهد کرد. حالا کمی ریز تر بررسی می کنیم ، یعنی این بار با تغییر در جزئیات بر روی نظر افراد تاثیرمیگذاریم و آن هم درمورد یک پرسش واحد. به این دو سؤال توجه بفرمایید و باری که در ذهن مخاطب ایجاد می کنند:

الف) خانم گرامی ، آیا شما کار در خانه را به عنوان یک عمل صالح که خیر خانواده را در بر دارد و شوهر را خشنود می کند می پذیرید؟
ب) خانم گرامی ، آیا شما کار در خانه را نسبت به حضور فعال در جامعه و یادگیری مهارت ها و هنرهای مختلف می پذیرید؟

اینها فقط نمونه ای از تاثیرگذاری در آمار بود. در موضوع مورد بحث ما نیز همانطور که قبلاً توضیح دادم و البته شما نظری ندادید! ، صرف گرفتن آمار به تنهایی نمی تواند تمام ابعاد ماجرا را به خوبی نشان ندهد به دلایلی که عرض شد:

سجاد;778814 نوشت:
اگر راه بیفتیم و از فرزندان ، بخصوص از دخترها بپرسیم که نظرتون درمورد والدین چیه ، اکثراً میگن عالی! بیست! باقلوا! اما حقیقت اینه که بیشتر اونها از ترس از دست ندادن همین موقعیت فعلی چنین حرفی میزنن. از ترس اینکه نکنه بابام بفهمه و مرده های من رو بیاره جلوی چشمم!

علاوه بر موارد بالا ، نکات بسیار دیگری هم هست که میتواند در نتیجه آمار تاثیرگذار باشد. مثلاً اگر شما جامعهء آماری خود را از پسرها انتخاب کنید یا از دخترها ، به دو نتیجه متفاوت خواهید رسید ، چرا که پسرها معمولاً بهتر میتوانند حقشان را از والدین بگیرند. اما به هر دو آمار میگوییم : نظر فرزندان

یا اگر جامعهء آماری را از شهری مثل تهران که آزادی بسیار بیشتری دارد انتخاب کنیم ، نتایج متفاوت خواهد بود با زمانی که برویم و از شهرهای کوچک یا روستاها آمار بگیریم که آداب و رسوم در آنجا ارزش بسیار بیشتری دارد

حتی نوع آمار گرفتن هم بسیار تاثیرگذار خواهد بود. مثلاً اگر آمار را درِ منازل بگیریم یک نتیجه خواهیم گرفت و اگر در مدارس بگیریم نتیجه دیگری و در دانشگاه ها نتیجهء دیگری. همچنین اگر آمار بصورت پنهانی باشد (فقط خود فرد از موضوع مطلع باشد) یک نتیجه خواهیم گرفت و اگر آشکار باشد نتیجه دیگری

حالا اگر شما میتوانید آماری بگیرید که:
اولاً تمام موارد بالا در آن در نظر گرفته شده باشد
ثانیاً از تمام جوانان ایران پرسیده شده باشد
ثالثاً ادعاهای مطرح شده در آن کاملاً مستدل بوده و نه صرفاً بر مبنای گفته های افراد (چه گفته های مثبت و چه منفی)

برای بنده قرار بدید تا استفاده کنم

ادامه دارد...........

Reza-D;778862 نوشت:
یعنی شما اعتقاد دارید که هدف اسلام ترویج زورگویی در والدین و ضایع کردن حق فرزند بوده است؟

سلام خدمت شما

بنده نمونه های این چنینی که شما اشاره کردید زیاد دیدم که واقعا والدین در حق فرزندان اجحاف میکنن .. اتفاقا قبلا تاپیکی این چنینی بود که بنده اعتراض کردم اما ..!!

انسان هرگز نباید زیر بار زور و تحقیر بره حتی اگر والدین خودش باشه .. این صبر و احترامی که ازش یاد میشه در اکثر مواقع جواب میده یعنی واقعا والدینی هستن که به دلیل گذشته ی تلخشون دچار مشکلات روحی هستن و باید با صبر و مهربانی و دوا دکتر بهشون کمک کرد ، اگر واقعا نشد باید مستقل شد و دورادور هواشون رو داشت ، چاره ای نیست..وگرنه خود فرزندان هم بیمار میکنن ! تقریبا پارسال پیارسال بود که شنیدم یکی از بچه های مدرسه ی مادرم خودکشی کرده فقط بخاطر اینکه مادرپدرش بهش فشار روانی وارد میکردن !!

ما عاق فرزند هم داریم .. یعنی حقی بر گردن والدین هست در قبال فرزندانشون که نمیشه ازش گذشت ...

باید قوانینی محکمی هم در حمایت از فرزندان وضع بشه .. چون همین بچه هایی که زیر بار زور و حقارت والدینشون بزرگ میشن در آینده باز میشن والدینی که به فرزندان خودشون اجحاف میکنن و این زنجیره همچنان ادامه پیدا خواهد کرد ...

سجاد;778814 نوشت:
اگر نشود در زمینه ای آمار بدست آورد و دیگران هم موافق کلیت فرمایش شما نباشند قطعا این ادعاهای کلی بدون استدلال، مسموع نخواهد بود
خود این فرمایش شما نوعی آمار گرفتن است

1 - دیگران که هستند و از کدام بخش جامعه؟ مذهبی ها؟ غیرمذهبی ها؟ جوانان؟ والدین؟ روحانیون؟ افراد عادی؟

2 - تعداد این دیگران چقدر است؟ اعضای سایت؟ همشهری ها؟ هم استانی ها؟

3 - چطور نظر این دیگران به دست آمده است؟ حدس زدیم؟ سؤال کردیم؟ خودشان گفتند؟ احتمال می دهیم؟ نظر قطعی است یا سطحی؟

4 - چه فرد یا افرادی نظرات این دیگران را به دست آورده اند؟ آیا با اطمینان دارند نقل قول می کنند؟ آیا نظر شخصی را در نظر دیگران وارد نکرده اند؟

5 - و...........................

لذا برادر عزیز ، اگر به آمار اعتقاد دارید و نظرات بنده را بخاطر نبود آمار مستدل و کلی گویی رد می کنید ، خود شما هم تا اثبات نفرمایید نمی توانید با کلی گویی و بدون استدلال بفرمایید که:
"و دیگران هم موافق فرمایش شما نباشند"

سجاد;778814 نوشت:
نمی دانم تا چه حد درست است اما در ذهنم این فکر آمده که شاید جنابعالی در دوران زندگی خود یا محل زندگی تان با چنین مشکلاتی مواجه بودید و الان دارید تعمیم می دهید
بله بدون شک درگیر چنین مشکلاتی بوده ام یا بسیار دیده ام. اما نباید اینگونه برداشت شود که خب این شخص چون خودش یکی دو بار مار او را گزیده حالا از ریسمان سیاه و سفید میترسد

خیر برادر عزیز اینگونه نیست. مطمئن باشید که من ناراحتی های شخصی را در این موضوع دخالت نداده ام و دارم به این مشکل به عنوان یک مشکل اجتماعی نگاه میکنم. این هم که میفرمایید مشکل را تعمیم میدهم ، بحث تعمیم دادن نیست. همانطور که شما به بنده میفرمایید (مثال):

اگر در خوزستان خرما زیاد است نباید بگویی که ایران پر از خرماست
شما هم برادر گرامی نمیتوانید بگویید که:
اگر در تهران خرما نیست پس در هیج کجای ایران خرما وجود ندارد

با عذرخواهی و بلاتشبیه عرض میکنم. در کشور ما وقتی جاده ای ، پلی یا فلکه ای بد طراحی شده ، مردم اعتراض میکنند که اینجا بد طراحی شده و بارها باعث بروز تصادف شده است. اما مسئولین امر میگویند طبق آمار فقط ماهی یکی دو تصادف پیش میاید که زیاد نیست!!! پس موضوع هم چندان مهم نیست. تا اینکه اتفاقات بدتری بیفتد و چندین انسان در آن محل کشته شوند و امار کشته شده ها بالا بزند ، آن وقت مسئولین مربوطه میایند و آن مسیر را اصلاح می کنند!

استاد عزیز ، قرار نیست تمام والدین ایرانی هر روز فرزندان خود را شکنجه کنند تا بگوئیم خب پس چنین مشکلی وجود دارد. همین که افراد زیادی دچار این مشکل هستند یعنی مشکل وجود دارد و باید حل شود. همچنین این مشکل شکل های گوناگون دارد و نباید دنبال نوع خاصی از آن باشیم (مثلاً ازدواج زوری). اعمال نظرهای غلط ، دخالت در زندگی ، بر هم زدن آرامش فکری ، تحقیر کردن فرزندان ، ازدواج زوری ، ازدواج با اکراه ، خوردن حق فرزند ، رها کردن فرزندان ، ازدواج های دوم بدون حساب و کتاب ، طلاق والدین ، جلوگیری از فعالیت اجتماعی به شکل افراطی ، تحقیر عروس در چشم پسر یا تحقیر داماد در چشم دختر ، تفاوت قائل شدن میان فرزندان ، بی توجهی به نیازهای فرزند مثل کار ، خانه و مهمتر از همه ازدواج ، جاوگیری از رشد هنر فرزند به این بهانه که باید دکتر و مهندس شود ، انتظارهایی فراتر از توانایی فرزندان و......... انواع مشکلاتی هست که من سر اونها اعتراض دارم

سجاد;778814 نوشت:
به هر حال فرض هم بکنیم که همه این گزاره های کلی شما مطابق آمار دقیق بوده و صحت داشته باشد تنها می تواند وجود مشکلی را در جامعه ثابت کند که لزوما ارتباط آن با گزاره های احکام دینی مشخص نیست و بعد اثبات این ادعا تازه باید برویم این ارتباط را ثابت کنیم و نیز بعد اثبات ارتباط برویم سراغ اینکه آیا ما اسلام را بد اجرا کرده ایم یا اصلا بد فهمیده ایم و دین چیز دیگری می گوید و می توان اجرای آن را به فرموده شما بروز کرد
واقعاً من از شما و تمام کارشناسان دینی عذرخواهی میکنم که چنین کار سختی که وظیفه شما هم نیست را از شماها طلب کرده ام. امیدوارم این جسارت بنده را ببخشید! واقعاً چه کاری است؟! مهم این است که ثابت کنیم این موضوع به دین ربطی ندارد و اتهام از گردن روحانیون ساقط شود ، دیگر بقیه اش چه اهمیتی دارد؟!!! گور بابای جامعه!!!

استاد عزیز ، واقعاً ارتباطش را نمی دانید؟!
ارتباطش این است که اسم کشورمان این است:

جمهوری اسلامی ایران
لذا هر ایرادی باشد مستقیماً متوجه اسلام و متولیان آن است و این هم که مشکل از خود اسلام است یا مسئولین مربوطه ، تبیین آن به عهدهء خود مسئولین است. اگر ایراد از اسلام است که اصل موضوع زیر سؤال میرود (که به نظر من اینطور نیست). اگر هم ایراد از مسئولین مربوطه است ، که وظیفه دارند پاسخگو باشند. هرچند که پاسخگویی در کشور ما معنای چندانی ندارد

اگر هم بفرمایید ارتباطش با این تاپیک (احکام) چه بوده ، که من قبل از پست آخر شما گفته بودم اگر حرفهای من نامربوط بوده آنها را پاک کنید. دیگر چرا شما حناب "سجاد" دوباره نقل قول کردید و نکاتی فرمودید؟ نمیشود که شما حرف بزنید اما نوبیت به من که برسد بفرمایید به تاپیک مربوط نمیشود

مشک;778866 نوشت:
همین بچه هایی که زیر بار زور و حقارت والدینشون بزرگ میشن در آینده باز میشن والدینی که به فرزندان خودشون اجحاف میکنن و این زنجیره همچنان ادامه پیدا خواهد کرد...
سلام و عرض ادب
فرمایش شما را با طلا باید نوشت :Gol:

مشک;778866 نوشت:
بنده نمونه های این چنینی که شما اشاره کردید زیاد دیدم
قابل توجه استاد "سجاد"

مشک;778866 نوشت:
بنده نمونه های این چنینی که شما اشاره کردید زیاد دیدم که واقعا والدین در حق فرزندان اجحاف میکنن
مشکل همین است که سریع میخواهیم صورت مسئله را پاک کنیم. من نه با استاد "سجاد" سر جنگ دارم و نه قصد ایجاد سروصدا

فیلم "مارمولک" گر چه در کل فیلم جالبی نبود ، اما برخی نکاتش خوب و آموزنده بود. مثلاً در یکی از سکانس ها ، پدری فرزندش را به خواندن و حفظ قرآن اجبار می کند. پسر میگوید پدر جان من علاقه ای به این کار ندارم و خسته شدم ، اما پدر همچنین اصرار می کنید. تا اینکه رضا مارمولک (روحانی قلابی) به پدر میگوید:

میخواهی او را بفرستی بهشت اما آنقدر به او فشار می آوری که از آن طرف جهنم بیرون بزند!

مثل شما سرکار خانم

"مشک" ، من هم میدانم که حرفهایم به هیچ جایی نمیرسد!

Reza-D;778873 نوشت:
سلام
با سلام

ولی بزرگوار خانواده جای مودت ومحبت ومهربانیه ! اسلام دستوراتی رو که گذشته اگر بخوایم اونها رو مو به مو اجرا کنیم

به نظرشما به این چی میگن ؟!خانواده؟!

ولی کاملا با این حرف شما موافقم که علما ،حق وحقوق والدین وفرزندانشون رو نسبت به هم

حالا یا در همین سایتهای مذهبی یا صداوسیما بیشتر آشنا کنند.

Reza-D;778873 نوشت:
سلام و عرض ادب

مشکل همین است که سریع میخواهیم صورت مسئله را پاک کنیم. من نه با استاد "سجاد" سر جنگ دارم و نه قصد ایجاد سروصدا

فیلم "مارمولک" گر چه در کل فیلم جالبی نبود ، اما برخی نکاتش خوب و آموزنده بود. مثلاً در یکی از سکانس ها ، پدری فرزندش را به خواندن و حفظ قرآن اجبار می کند. پسر میگوید پدر جان من علاقه ای به این کار ندارم و خسته شدم ، اما پدر همچنین اصرار می کنید. تا اینکه رضا مارمولک (روحانی قلابی) به پدر میگوید:

میخواهی او را بفرستی بهشت اما آنقدر به او فشار می آوری که از آن طرف جهنم بیرون بزند!

مثل شما سرکار خانم

"مشک" ، من هم میدانم که حرفهایم به هیچ جایی نمیرسد!

سلام مجدد

متوجه هستم منظورتون چیه ... بنده آقایونی رو دیدم که مثلا یکیشون وقتی دختر کوچیکش برای جشن عروسی لاک زده بود ناخن های بچه رو با تیغ تراشید طوری که خون از انگشتای کوچیکش میریخت و جالبه که این کار رو با لفظ بسم الله الرحمن الرحیم شروع کرده بود و خدا میدونه که به اسم دین چه بلاهایی بسر خانوادش نیاورد و یکی دیگه که هر بلایی بسر بچه هاش میاره و آبروی بچه هاش رو میریزه و کتکشون میزنه و درنهایت آیه ای از قرآن میخونه مبنی بر اینکه باید به پدرمادر احترام بزارید و یا مردی که وقتی پسرش گفت خودم میخوام برم تحقیق کنم و دین رو بپذیرم قشنگ چاقو کرد تو شکم پسرش !! :Moteajeb!: .. از این جور آدما میشناسم و دیدم اطرافم که اصلا هم تعدادشون کم نیست متاسفانه !!

بنظر بنده دینداران ما تمایل شدیدی به کنترل کردن دارن چه کنترل زن توسط شوهر و چه کنترل فرزندان توسط والدین .. درصورتیکه ما نباید کنترل کنیم بلکه طرفا باید ناظر باشیم و خوب و بد رو تذکر بدیم ، همین.

این میشه که عده ای فکر میکنن دین، انسان ستیز و خشن هست .. اما در حقیقت اینطور نیست .

امامان ما حتی به گریه ی نوزاد هم حساس بودن..

زیاد نباید امیدوارم بود به درست شدن بعضی از مسائل .. باید تلاش کرد اما منتظر نتیجه ی خیلی خوب نباید بود .. تا ان شاالله امام خوبی ها ظهور کنن و یکسری از مسائل به وضوح روشن شه .. این اوج ناامیدی و دلشکستگی ماست که همه چیز رو موکول میکنیم به ظهور !! پس بیایم با همین دلهای شکسته و دستان محتاج از ته دل دعا کنیم ...

Farzandeh-Shahid;778908 نوشت:
کسی جواب این سوال میدونه کمکم کنه ؟

Farzandeh-Shahid;778908 نوشت:
انگار سوالات مرتبط جواب نمیدین همش بحث تو تاپیک ها

سلام به شما برادر عزیز
سؤال شما تخصصی است و باید کارشناس پاسخ بدهند

همای رحمت;778889 نوشت:
ولی بزرگوار خانواده جای مودت ومحبت ومهربانیه ! اسلام دستوراتی رو که گذشته اگر بخوایم اونها رو مو به مو اجرا کنیم
به نظرشما به این چی میگن ؟!خانواده؟!
سلام
پس یک جای کار میلنگد

1 - یا احکام با اخلاق سازگار نیست
2 - یا جایگاه هر کدام را درست نتوانستیم مشخص کنیم

که به نظر من مورد دوم است. این هم که میگویم باید حقوق و وظایف را مشخص کنیم نه از این جهت است که از فردا فرزندان یا والدین لیستی از حقوقشان تهیه کنند و آنها را طلب کنند! کاملاً درست میفرمایید که در این صورت زندگی شبیه به دادگاه خواهد شد! اما اگر با وظایف آشنا باشند ، حد و حدود را بهتر درک میکنند

مشک;778904 نوشت:
جالبه که این کار رو با لفظ بسم الله الرحمن الرحیم شروع کرده بود

مشک;778904 نوشت:
درنهایت آیه ای از قرآن میخونه مبنی بر اینکه باید به پدرمادر احترام بزارید
دقیقاً حرف من همین است. نمونهء دیگر آن ماجرای ازدواج خودم. زمانی که به خواستگاری رفته بودم ، پدردختر می گفت هر چه من گفتم و تو (دخترش) نباید روی حرف پدر حرف بزنی. این دستور اسلام است!!! تا اینکه روزی در تلویزیون یک روحانی سخنرانی میکرد و گفت: اگر پدری دخترش را از ازدواج با پسری که ایراد دینی و اخلاقی ندارد ، فقط بخاطر دلایل شخصی منع کند ، روز قیامت باید پاسخگو باشد

همسر میگوید بعد از شنیدن این صحبت ، پدرم در فکر فرو رفت و بعد به سراغ روحانی محل رفت و از او مطلب را جویا شد که او هم همین را تایید کرد. در نتیجه پدرم آمد و به من گفت اگر دوستش داری و حاضری با مشکلاتش کنار بیایی من هم موافقم

من هرگز دنبال این نیستم که هر کج فهمی را به گردن دین بیندازم. اما سؤالم این است که چرا اینقدر وظایف والدین کم بیان شده که پدرخانم من بعد از 60-70 سال سن ، هنوز این مطلب ابتدایی را نشنیده بود و فکر میکرد هر چه او میگوید باید همان شود و این دستور اسلام است؟ تفکر اایشان از کجا نشأت گرفته؟ از کشوری دیگر؟ یا در همین ایران این تفکر شکل گرفته؟

مشک;778904 نوشت:
بنظر بنده دینداران ما تمایل شدیدی به کنترل کردن
کاملاً درست است و به همین دلیل هم از حقوق برخی افراد کمتر گفته میشود. از ترس اینکه نکند طغیان کنند! شاهد این حرف شما ، مطلبی که در چند پست قبل در پاسخ به جناب "سجاد" عرض کردم:
Reza-D;778862 نوشت:
لازم نیست حکم تغییر کند. فقط باید نگاه تغییر کند. راهش این هست که نگاه پر از ترس به جوان را تغییر دهیم و از این نترسیم که وظایف والدین بیشتر گفته شود. از این نترسیم که جوانان به حقوق خود آگاه باشند

مشک;778904 نوشت:
امامان ما حتی به گریه ی نوزاد هم حساس بودن..
دقیقاً
اما حتماً شما هم دیدید که در مراسم ها (مثلاً عروسی) کودکان را از روی صندلی ها بلند میکنند تا بزرگترها که توان بیشتری دارند روی صندلی بنشینند!!!
ولی اگر از همین افراد احکام نماز و روزه را بپرسی اکثراً بلد هستند و لااقل تا جایی که یک فرد عادی باید بداند ، میدانند. ولی به اینگونه حقوق مثل حق اولاد که میرسد....

من فکر میکنم همه ما مقصریم ،ما هنوز پیشگیری رو بهتر از درمان نمیدونیم

اگرمن نوعی قبل از اینکه بخوام ایده یا نظراتم رو به اجرا بگذارم حالا یا توخونه یا محل کار

بایه کارشناس دینی یا مراجع عظام مشورتی داشته باشم مطمئنا نتیجش اینطور در نمیاد

بدبختی ما اینه که تو هر زمینه ای خودمون رو عقل کل میدونیم

همای رحمت;778921 نوشت:
1 - همه ما مقصریم ، هر کسی به نوبهء خودش

2 - ما هنوز یاد نگیرفتیم که پیشگیری بهتر از درمان است

3 - قبل از تصمیم گیری ها و در زندگی از کارشناسان دینی مشورت نمی گیریم چون خودمون رو عقل کل میدونیم


:Kaf: :Kaf: :Kaf: :Kaf:

Reza-D;778862 نوشت:
سلام
شناختی که از شما داشتم توقع دیگری را در من ایجاد کرده بود و ابداً فکر نمیکردم چنین روشی را پیش بگیرید
عجیب اینکه در مواردی که عرض شد سعی کردم مشکلات را متوجه مجریان اسلام کنم (تمام افراد جامعه) و نه خود اسلام ، اما کاملاً مشخص است که شما با پیش فرض وارد بحث شدید چون اصلاً متوجه منظور بنده نشدید

عرض سلام و احترام و تشکر از پاسخ

:ok:
روش خاصی پیش نگرفتم فقط برای اینکه بحث ثمره داشته باشد سعی کردم استدلال های شما دقیق تر شود.
با توجه به اینکه شناخت کافی از شما ندارم و تا به حال هم مطالبی از شما غیر از شعر نخواندم ،پیش فرضی هم از مباحثی که مطرح می کنید ، وجود ندارد.

Reza-D;778862 نوشت:
این هم نوعی دیگر از نگاه کاریکاتوری. البته جناب "سجاد" امیدوارم نفرمایید برو و در آرشیو صدا و سیما بگرد و حرف آن کارشناس را بگذار تا ما باور کنیم!

:ok:

Reza-D;778862 نوشت:
به جای مچ گیری از من به اصل بحث بپردازید

عرض کردم هدف مچ گیری نیست لطفا پیش فرض این مسئله را از ذهن شریف پاک کنید چون هدف تنها بحثی است که نتیجه ای داشته باشد و کلی گویی منجر به نتیجه نیست از این رو خواستم با مثال و دقیق باشد.
پس لطفا مطالبی که می فرمایید کاملا مستند باشد تا پاسخ داده شود و گرنه بحث تبدیل به جدل خواهد شد.

Reza-D;778862 نوشت:
لازم نیست حکم تغییر کند. فقط باید نگاه تغییر کند. این مطلب را بنده کامل توضیح دادم و باز هم شما از من توضیح میخواهید. راهش این هست که نگاه پر از ترس به جوان را تغییر دهیم و از این نترسیم که وظایف والدین بیشتر گفته شود. از این نترسیم که جوانان به حقوق خود آگاه باشند. باید به همان اندازه که حقوق والدین و وظایف فرزندان بیان میشود ، حقوق فرزندان و وظایف والدین نیز بیان شود تا یک پدر بفهمد که شرط اجازه گرفتن دختر از پدر برای ازدواج ، به این معنا نیست که والدین بدون دلیل و منطق با خواستگاری که مورد قبول دختر هست مخالفت کنند و میل شخصی را با روش های مختلف به فرزند تحمیل کنند

اگر کسی یا حتی کارشناسی یک قسمت اسلام را به انگیزه ترسی که شما می گویید، پر رنگ کند و قسمت دیگری را کم رنگ، طبیعتا باید مورد سؤال قرار گیرد اما این به نوع نگاه اسلام بر نمی گردد چون در رساله های عملیه که منبع اصلی احکام اسلامی است، این حقوق (گاهی حتی در یک مسئله) ذکر شده است.

به رساله امام خمینی ره نگاه کنید:

مسأله 2258. ازدواج دختر بالغ‌
[در نظر گرفتن حق پدر و مصلحت دختر]
الف دخترى كه به حدّ بلوغ رسيده و رشيده است (يعنى مصلحت خود را تشخيص مى‌دهد)، اگر بخواهد شوهر كند، چنانچه باكره باشد ، بايد از پدر يا جدّ پدرى خود اجازه بگيرد. اجازۀ مادر و برادر او لازم نيست.
[در نظر گرفتن حق و مصلحت دختر]
ب اگر پدر و جد پدرى غائب باشند، به طورى كه نشود از آنان اذن گرفت و دختر هم احتياج به شوهر كردن داشته باشد لازم نيست از پدر و جدّ پدرى اجازه بگيرند.

در استفتاءات جديد حضرت آیت الله تبریزی، ج‌1، ص: 329‌ ( و موارد مشابه در کتب فقهی و استفتایی دیگر) هم آمده است:

[در نظر گرفتن حق و مصلحت دختر]
(س 1456)
دخترى نياز دارد شوهر كند، پدر و مادر او به دليل برخى باورهاى بيهوده با او مخالف هستند، اگر او ازدواج نكند گمان مى‌رود جوان مؤمن مورد نظر از كف برود، آيا اجازۀ پدر و مادر لازم است؟
[جواب]
باسمه تعالى؛ در صورت نياز دختر باكره به ازدواج و عدم اذن پدر به ازدواج با كفو، اذن پدر لازم نيست؛ و چنانچه پدر ازدواج با فردى را به مصلحت دختر نمى‌بيند و از اين جهت مخالفت مى‌كند، ازدواج بايد به اذن پدر باشد، و الله العالم.

همان طور که ملاحظه فرمودید هم به پدر به جهت مسئول خانواده بودن ، امکان تشخیص مصلحت ازدواج دختر داده شده و هم به دختر تا اگر در مواردی پدر به مصلحت دختر عمل نکرد، دختر بتواند به حق خود برسد.

البته باید توجه داشت مانند هر جمعی از مجامع بشری برای حل و فصل مشکل در صورتی که طرفین قدرت حل آن را نداشته باشند به صورت طبیعی باید به شخص ثالث مرضی الطرفین یا دادگاه مراجعه کرد.

Reza-D;778869 نوشت:
لذا برادر عزیز ، اگر به آمار اعتقاد دارید و نظرات بنده را بخاطر نبود آمار مستدل و کلی گویی رد می کنید ، خود شما هم تا اثبات نفرمایید نمی توانید با کلی گویی و بدون استدلال بفرمایید که: "و دیگران هم موافق فرمایش شما نباشند"

هر جا که کلی گویی در عرایض حقیر اتفاق افتاد، شما هم حتما تذکر دهید تا بحث نتیجه بهتری داشته باشد، بنده هم از کار شما تشکر می کنم.:ok:
اما این جملاتی که از بنده نقل کردید
اولا جملات شرطیه است و جملات شما خبریه بود و اینها کاملا با هم متفاوت است یعنی جمله خبریه یک ادعاست بنابراین باید همراه با استدلال و بیان مصداق و مستند باشد اما جمله شرطیه را گوینده برای این می گوید که ادعایی مطرح نکرده باشد :ok:

ثانیا منظور من از کلمه دیگران اصلا کلی نبود بلکه به قرینه صحبت های قبل منظور طرف بحث شما بود یعنی در زمینه ای که بحث می کنید و آماری ارائه می دهید باید مورد توافق طرفین بحث باشد.

دو نکته هم در آخر خدمت شریفتان عرض کنم:

1. باز هم متذکر می شوم به هیچ وجه هدف بنده مچ گیری در بحث نیست و اگر از حضورتان درخواست مثال و توضیح کردم ، تنها بدین علت بود که می خواهم عمر خودم و شما را در بحث بی فایده و بی نتیجه هدر ندهم .

2. لطف کنید در نقل قول ها دقت بفرمایید که فرمایشات شما به نام عرایض بنده ثبت نشود!

در پناه حضرت حق باشید

سجاد;779104 نوشت:
اگر کسی یا حتی کارشناسی یک قسمت اسلام را به انگیزه ترسی که شما می گویید، پر رنگ کند و قسمت دیگری را کم رنگ، طبیعتا باید مورد سؤال قرار گیرد اما این به نوع نگاه اسلام بر نمی گردد
سلام استاد عزیز
بنده هم بعد از اینکه شما به پست من در همین زمینه ایراد گرفتید قصد داشتم همین سوء تفاهم را رفع کنم که منظورم واعظان و متولیان است و نه خود اسلام

سجاد;779104 نوشت:
همان طور که ملاحظه فرمودید هم به پدر به جهت مسئول خانواده بودن ، امکان تشخیص مصلحت ازدواج دختر داده شده و هم به دختر تا اگر در مواردی پدر به مصلحت دختر عمل نکرد، دختر بتواند به حق خود برسد
البته میدانم منظور شما آوردن یک نمونه بود ، اما اگر صرف رساله کافی بود دیگر سخنرانی ، کتاب ، همایش و...... برای چه بود؟ بحث اینجاست که بطور کلی آنطور که حق فرزندان است به حقوق آنها پرداخته نشده

سجاد;779104 نوشت:
اما این جملاتی که از بنده نقل کردید
اولا جملات شرطیه است و جملات شما خبریه بود و اینها کاملا با هم متفاوت است یعنی جمله خبریه یک ادعاست بنابراین باید همراه با استدلال و بیان مصداق و مستند باشد اما جمله شرطیه را گوینده برای این می گوید که ادعایی مطرح نکرده باشد
نفرمائید استاد!
اتفاقاً جملهء شرطیه شما از مصادیق مدیریت ذهن مخاطب بود ، حتی اگر چنین هدفی نداشتید
جمله بندی و استفادهء شما از عبارات دقیقاً با هدف طرح ادعا بود برادر:
سجاد;778814 نوشت:
بر خلاف فرمایش شما بنده معتقدم وقتی درباره وجود یک مشکل در جامعه صحبت می کنیم یا همه به موجود بودن آن معترفیم که مشکلی نیست اما اگر یکی ادعا می کند چنین مشکلی هست

1 -
"برخلاف نظر شما" ، یعنی مخاطب این صحبت بطور مشخص من هستم و شما دارید نظر خودتان را می فرمائید

2 -

"همهمعترفیم که مشکلی نیست" ، بجای "برخی" ، از کلمهء "همه" استفاده کردید ، یعنی موافقان شما بسیار زیاد هستند

3 - "همه معترفیمکه مشکلی نیست" ، یعنی دیگران را در سمت عقیده خود قرار دادید ، چون نفرمودید "دیگران معترفند" ، بلکه فرمودید " همه معترفیم"

4 -

"اما یکی (یک نفر) ادعا کند که مشکلی هست" ، منظور از آن یک نفر بنده یا امثال من بود ، چون اگر غیر از این بود باید می فرمودید "اگر برخی ادعا کنند"

5 - "اما یکی (یک نفر) ادعا کند که مشکلی هست"

، ثانیاً با گفتن عبارت
"یکی" میخواستید بگویید که تعداد مخالفان با نظر شما کم است

به هر حال من دنبال اثبات یک کامنت از شما نیستم ، اما خواستم عرض کنم اگر قرار باشد گیر زیادی بدهیم ، میشود اینطور هم در جملات کنکاش کرد
در کل حرف من این است که کافیست کمی به دور و بر خود نگاه کنیم آن وقت می بینیم که واقعاً نیاز به آمار نیست. چون اگر ادعا داریم کشور ما اسلامی است ، حتی تعداد کمی از مواردی که من گفتم هم باید برای آن زیاد باشد. شما استاد شعر هم هستید ، پس با کلام مشترک خودمان عرض میکنم که:


ادعا گر هست این شهرِ خداست
پس چرا در شهر یک میخانه نیست؟!

سجاد;779104 نوشت:
باز هم متذکر می شوم به هیچ وجه هدف بنده مچ گیری در بحث نیست و اگر از حضورتان درخواست مثال و توضیح کردم ، تنها بدین علت بود که می خواهم عمر خودم و شما را در بحث بی فایده و بی نتیجه هدر ندهم
به روی چشم

سجاد;779104 نوشت:
2. لطف کنید در نقل قول ها دقت بفرمایید که فرمایشات شما به نام عرایض بنده ثبت نشود!
به روی چشم

سلام وخسته نباشید؛
الان که نوشته های جناب رضا رو خوندم واقعا درد ودل ماجوونا بخصوص دخترها رو گفته بازم خوبه یکی مادختره رو فهمید،واقعا این حرف های که زدن حرف دل منه چون خانواده منم الان همین رفتارها رو تو ازدواج من دارن خییییییییییییلی سخته کسی حرف دو تا جوون نفهمه آآآآآخه ای خدا من نامزدم باید چکار کنیم؟چرااینقد سختی؟گگگگگگگگگگگگگگنامون چه دوست داریم ازدواج کنیم؟چرا هیچ کس به دادمون نمیرسه

موضوع قفل شده است