ادامه ی تحصیل در خارج از کشور از نظر قرآن

تب‌های اولیه

36 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

سلام بر شما
با عرض پوزش به دليل تأخيري كه در پاسخ افتاده است.
اسلام تشويق مي كند كه براي كسب علم و حكمت حتي مسير طولاني را طي كنيد و زحمت راه و فراق را به جان بخريد. برخي از بزرگان دين هم براي كسب معارف سفرهاي مختلفي به كشورهاي مختلف داشته اند. قسمتي از موفقيت علمي شهيد چمران و شهيد بابايي در كشور آمريكا بود. دكتر حجت الاسلام آقا تهراني مي فرمود با گروهي براي تحصيل روانه آمريكا بوديم. خدمت مقام معظم رهبري رسيديم در ضمن ديدار به ايشان گفتيم به هرحال مظاهر الحاد در آنجا زياد است چگونه از اين آسيب ها در امان باشيم ايشان در جواب فرمودند مراقبه و مستحبات خودتان را بيشتر كنيد.
هنگام تحصيل نيز بايد دقت كنيد كه به تدريج از باورها و ارزش هاي خودتان فاصله نگيريد و اگر شبهات اعتقادي براي شما پيش آمد از كارشناسان ديني به طور حضوري يا غيرحضوري ( ايميل و..) سؤال كنيد. داستان شهيد بابايي با هم اتاقي اش كه اهل مشروب و تصاوير سكس و...بود و شيوه برخورد ايشان با او خواندني است.
دكتر آقا تهراني مي گفتند بعد از فارغ التحصيلي قرار بود مدارك علمي خودمان را از دست مسؤول دانشگاه كه خانم بود دريافت كنيم ايشان هنگام اعطا مدارك با فارغ التحصيلان دست مي داد مانده بودم كه چه كنم من از نظر شرعي اجازه نداشتم اين كار را بكنم هر چند برخي براي كارهايشان توجيهاتي مي تراشند بالاخره گفتم من وظيفه ديني خودم را عمل مي كنم هر چند ايشان بدشان آيد و از دادن مدرك خودداري كند وقتي براي گرفتن مدرك نزد او رفتم ايشان دست دراز كرد مدرك را به من بدهد به از ايشان عذر خواهي كردم و گفتم من مسلمان هستم و براساس دستورات شرعي دينم اجازه ندارم با نامحرم دست بدهم. ايشان هم از من عذرخواهي كرد و گفت تقصير از من بود من بايستي از آيين شما اين اطلاعات را مي داشتم.
تذكر: از نظر اسلام(قرآن و حديث) اگر جايي ايمان در خطر باشد بايد از آنجا هجرت كنيم.

علوم اسلامي
بزرگوار خيلي خوب است كه به رشد معنوي و اخلاقي خود فكر مي كنيد قرآن مي فرمايد انسان بر نفس خود آگاه است به نظرم بهتر است با افرادي كه واقعا متدين هستند و براي تحصيل يا كار خارج از كشور رفته اند مشورت كنيد و ببينيد آيا مي توانيد با مشخصاتي كه مي گويند دين خود را حفظ كنيد يا نه؟
جامعه اسلامي نيازهاي متعدد و متنوعي دارد و هر كس با هر تخصصي كه بتواند نيازهاي مشروع جامعه اسلامي را برطرف كند كار اسلامي كرده است و هر علمي كه نيازي از جامعه برطرف كند اسلامي است. اما از ميان علوم اسلامي علم دين ( توحيد و معاد و...) قداست ذاتي دارد چون با روح كه جاويد است و اصالت ما به آن است ارتباط دارد و براي تكامل آن است. اگر نيت مقدس باشد مي توان در رشته هاي ديگر هم رشد علمي كرد و طوري زندگي كرد كه مانند شهيد چمران شد طوري كه امام خميني كه فقيه و عارف بزرگي است فرمودند مانند چمران [زندگي كنيد و ] بميرد.

سلام
مستند میراث آلبرتا رو دیدید؟
دانشجوهایی هستن که دین و شرع براشون خیلی مهمه و با اینکه نگه داشتن دین در اون موقعیت و جامعه خیلی سخته اما سعی کردن که دین دار باشن شما هم میتونید از اونها الگو برداری کنید.

x86;651495 نوشت:
من میگم پس چرا اونی که دکتر شده و مثلا جون ده نفر رو نجات داده مقامش کمتر از فلان عارفی هست که اصلا چنین کاری انجام نداده. حالا معلوم نیست اون دنیا چه اتفاقی بیوفته ولی هر چی که هست ما مسلمون ها هیچ وقت آیت الله بهجت رو با یه پزشک عمومی که هر روز ده نفر میرن پیشش رو مقایسه کنیم. همیشه میگیم مقام آیت الله بهجت بالاتر بوده، کما اینکه کتاب هایی که در مورد عرفا نوشته میشه در مورد پزشک ها نوشته نمیشه.

این اشتباه است . آیت الله بهجت معروف شده اند و چه بسا دکترهای زیادی که مقامشان از آیت الله العظمی بهجت بالاتر باشد و معروف نباشند . در اینجا اجازه میخوام یک مطلبی بگم . چند ماه بعد از رحلت آیت الله خوشوقت یک پیرزنی از اقوام خانمم فوت کرد . شب خبر را شنیدم . اون شب خواب دیدم آیت الله خوشوقت فوت کرده . بعد نماز صبح خوابیدم دوباره خواب میدیدم آیت الله خوشوقت فوت کرده . ( وقتی خیلی به یک خوابی اهمیت ندم برای درک اهمیت آن چند بار میبینم و تجربه نشان داده وقتی اینطوری میبینم بدون شک درست است ) . مفهوم این خواب اینست که ان پیر زن با اینکه گمنام بود اما دارای درجات بود
در مورد خارج رفتن .
اگر هدفتان اینست که در علم و عمل چیزهایی را بیاموزید که امکان آموختن آن در ایران نیست و بعد بیایید ایران و آن را بکار برید به شرط اینکه مطمئن هستید منحرف نمیشید برین خارج و بعد تحصیلات و کار مناسب برگردین ایران .
در غیر اینصورت رفتنتان اشتباه است . دلیل این عرضم همین نگاهی است که در قسمت اول مطلب درباره عرفان نوشتم .
مطلب رهبر را در این تاپیک بخوانید
http://www.farhangnews.ir/content/119432
همه دین نماز خواندن و عزا داری کردن نیست .
زندگی و خدمت در ایران هرگز با زندگی در آمریکا یکسان نیست .
شما در ایران در یک جو تقیبا مذهبی هستید . چکار دارد به آمریکا با آن همه کثافت
شما در ایران علمتان را میتوانید در خدمت جامعه مسلمین قرار دهید . چکار دارد به قرار دادن علمتان به جامعه ای که حکومتش ابر جنایتکار تاریخ است .

به نام خدا
سلام بزرگوار
در این زمینه دیدگاه های مختلفی وجود داره. شاید خیلی ها مثل شما این دغدغه ها رو داشته باشن. برخی از دوستانی که کتابای استاد صفایی حائری رو مطالعه می کنند به این نتیجه رسیدن باید آدمی ببینه ظرفیتش در چه حده؟ انسان های بزرگی که شما مثال زدین امثال آیت الله بهجت ظرفیت بزرگی هم داشتن. کسی که تو عرصه دین می خواد زندگیشو ادامه بده از خیلی چیزها باید بگذره. والا به نظر من اگه می خواد "دکتر حجت الاسلام" بشه همون بهتره که وارد نشه چون خسرالدنیا و الاخره می شه. بعضی می خوان هم سرزبونا باشن و هم اون دنیا در بهترین درجات. همین نیت باعث می شه که تلاششون برای خودشون باشه و الا این خداست که آدمی رو در دو دنیا عزیز و ذلیل می کنه.
راجع به خارج رفتنم باید به خودتون نگاهی بیاندازین ببینین برای چی می خواین سختی درس خوندن و سختی شرایط اجتماعی و فرهنگی اونجا رو تحمل کنین؟ برای خدا یا برای بالابردن رفاهتون؟ با خودتون خلوت کنید تصمیم بگیرید ولی خودتونو گول نزنید.
به حامی عزیز هم باید گفت دکتر چمران شدن و... خیلی سخته و فکر می کنم همین کمال گرایی ماها باعث میشه خیلی از واقعیت های خودمون و زندگی مونو نبینیم.

به نظر من مشکل اینجاست که برای ما جا انداختند که فرضا جایگاه آقای قاضی یا علامه طباطبایی یا آقای بهجت از فلان دانشمندی که معتقد به دین و انسان خوبی بوده بالاتره! این اشتباهه به نظرم!

به نظرم جایگاه انسان هارو تنها خلوص نیتشون هست که تعیین میکنه! و میزان زحمت و خدمتی که کردن. حالا توی هر عرصه ای باشه. همین آقای رجبعلی خیاط مگر درس حوزه خوانده بود؟ یا مگر کارش یک کار به اصطلاح برخی عوام سطح پایین و ساده نبود؟ ولی به مقامات عالیه دست یافت. هرچند که خیلی ایت الله ها و طلبه ها نرسیده و نخواهند رسید!

یا مگر افرادی مثل ملاصدرا و ابن سینا و شیخ بهایی و .... در کنار علم دین، اساتید حازق و بارز در علوم تجربی عصر خودشون نبودند؟

به نظرم این عصر ماست که یکمی حوزه علوم گسترش یافته و البته عوامل وقت تلف کن ما (مثل تلوزیون و اینترنت و چه و چه) زیادتر شده و تنبلی ما هم بیشتر شده و خلاصه دیگه نه دانشجوهای علوم تجربی حوصله خواندن درس دین دارن(که به نظرم برای همه واجبه) و نه طلبه ها حوصله خواندن دروس تجربی(که به نظرم برای اونها هم واجبه)! + تاثیر تفکر دانشگاهی غربی دست به دست هم داده که یک جایی بشود حوزه و جای دیگری بشود دانشگاه!

به نظرم همین نرم افزار رو برو بهترین دانشگاه آمریکا بخون و درکنارش روزی ۱ ساعت هم درس دینی بخون باور کن آیت الله میشی برای خودت! دانشمند علمی هم هستی!

در مورد اینکه میفرمایین مقام عارف بیشتره یا دانشمند، و میگین که مقام دانشمند باید بیشتر باشه، چون خدا خودش تاکید بسیاری بر درس کرده، در این مورد باید به شما بگم که منظور خداوند از تمام علم هایی که در قرآن به اون ها دعوت کرده، علم اخلاق و حدیث هست، نه علم لگاریتم و انتگرال و ... که حتی تو کل زندگی آدم هم حتی یه بار هم مورد استفاده قرار نمیگیره، و به نظر من از احادیث و آیات در مورد علم، اشتباه برداشت شده.

در مورد خارج رفتن هم باید بگم که اگه مطمئن باشید که میتونید ایمانتون رو در همین حد نگه دارید، حتی یک لحظه هم صبر نکنید، به دلیل پیشرفته بودن علم در اون ور و زیاد بودن امکانات، شاید شما بتونید خدمات بزرگی که اگه تو ایران بمونید نتونید اون ها رو انجام بدید، به خلق و مردم جهان بکنید، به نظر من اگه اینجوری فکر بکنیم که مثلا من چرا باید به یه آمریکایی خدمت بکنم یا اینکه بگیم آمریکا کثیفه و از این حرفا، اینا خیلی حرف های چرت و پرتی هستن و حرف های انسان های عاقل نیستن، برید اونجا، هم رفاهتون خیلی بیشتره، هم امکاناتتون برای خدمت به کل جهان، ایمانتون هم که سر جاشه، اگه شما تو آمریکا یه چیزی رو اختراع بکنید، فایدش به کل دنیا و از جمله ایران هم میرسه، ولی شاید اگه تو ایران بمونید، کلا نتونید اون رو اختراع بکنید، خیلی ممنون، در پناه حق.

سلام طبق روال همیشه از بحث خارج نشید ....سوال ایشون برای خارج رفتن و روشن شدن انگیزه تحصیلیه نه برتری فلان عالم و پزشک
بعدشم این یسری هستن که میگین یکی برتره صرفا از نظر اونها.
...................
پ ن: برادر گرامی اگه نخواستی بری خارج من جات این وظیفه خطیر و سنگین رو قبول می کنم و میرم و یک تنه تمامی عذاب الهی رو از شما دور می گردانم:ok: ...خدایا چی کنیم دیگه.
در مورد رفتنم که شکی نیست آموزششون قابل قیاس با ما نیست.:Narahat az:

هزاران ایرانی در خارج ایران دارن درس می خونن و هر کدوم هدفی داره و در مسیر خاصی داره قدم بر میداره. شما اگه در خودت زمینه ی پیشرفت بیشتری رو در امریکا می بینی و شرایطشم داری و به خودت هم مطمینی بی برو برگرد برو. خیلی ها دیدشون نسبت به علم بستست ولی مطمینا هر کس ظرفیت و مسیر خودش رو داره و حساب و کتابش جداست.
اول از همه باید اعتقاداتمون رو باور کنیم و بعد تصمیم بگیریم خودمون رو در معرض ازمونی سخت تر قرار بدیم و نتیجه ی مطلوب و خداپسندانه ای هم بدست بیاریم. زندگی در خارج ازادی ها و محرک هایی رو داره که دل خیلی ها رو میبره و باعث میشه تا همه چیز رو فراموش کنیم.
اگه فلان عالم دینی معروف شده واسه اینه که واسه خدا عمل کرده و خدا هم اسمشو بزرگ کرده. مشکل غالب پزشک ها که مقتضای محیط زندگیشون هست زمینه ی تمایل به زندگی مادی تر و شهرت طلبی شون میشه که اگرچه در اوایل مقاومت ممکنه ولی با ورود بیشتر در مسیر، غالبا محیط، افراد رو با خودش همسو می کنه ولی اگر کسی واسه خدا و خدمت به خلق، علمی رو یاد گرفت اون هم بالاترین سطحش رو در بهترین کشورها اصلا نمیشه ادعا کرد که این علم کمتر از نوع دینیشه و یا عالم فقط به نوع دینیش میگن، خیر.
بهترین راهکاری که به ذهنم میرسه مخصوصا اگه سنت کمه حتما فقط با رفقای مذهبی و سالم و همفکر معاشرت کن که بیشترین تاثیر رو در تنهایی همین دوستان دارن. ارتباطت رو با مساجد و فعالیت های مذهبی قطع نکن و کمابیش در ارتباط باش. اعتقاداتت رو با سخنرانی های مذهبی از سخنرانان مطرح و روشن فکر تقویت و زنده نگه دار. مطمینا در اونجا با هجمه ی عظیمی از مخالفت های مذهبی و سیاسی مواجه خواهی شد و سعی کن منبع مناسبی واسه پیدا کردن سوالاتت داشته باشی و نگذاری ابهامات در ذهنت تلنبار بشه که ناگهان مثب بمبی اعتقادات رو در هم میدره.
کلا مرد خدا باش و اونوقت چمران و بابایی شدن هم دور از دسترس نخواهد بود که حتی ممکنه به جایی برسی که کسی فکرشم نمی کنه


السلام عليك يا فاطمة الزهراء س

اللهم ! صل على الصديقة فاطمة الزكية حبيبة حبيبك ونبيك وأم أحبائك وأصفيائك التي انتجبتها وفضلتها واخترتها على نساء العالمين



x86;651495 نوشت:
[HL]خب بنده خیلی از عرفای عصر حاضر رو میبینم که اصلا کاری به کارهای مهندسی نداشتن.[/HL] البته قرار نیست من هم عارف بشم ولی اگه ما واقعا اونها رو الگو قرار دادیم و اونها رو سعادت مند میدونیم چرا باید بر خلاف اونها عمل کنیم، شما شیخ رجبعلی خیاط، نخودکی اصفهانی، جواد آقا ملکی تبریزی، سید علی قاضی، آیت الله بهجت و بقیه ی انسان های کامل رو نگاه کنید. اینها کدومشون مهندسی خوندن؟

ابتدا تقاضا مندم برای [HL]سلامتی علمای عصر حاضر و شادی روح علماء یک صلواتی[/HL] دوستان عنایت کنند

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم


1-ایت الله شعرانی عالم گمنام ولکن مجمع العلوم!!!::

استاد فاطمی نیا حفظه الله که این عالم را زیارت کرده است می فرمایند::

ما در تهران یک عالم داشتیم به نام ایت الله حاجی میرزا ابوالحسن شعرانی قدس الله نفسه زکیه بنده زیارتش کرده بودم [HL]الان در جامعه ما بعضی از علمای محترم ما افتخار می کنند از شاگردان ایشون بودند[/HL]،[HL]اقا ایشون چیز عجیبی بود ببینید مجتهد بود ،فقیه بود، اصولی بود، کلامی بود، زبان فرانسه، عبری می دانست علم نجوم ،هیئت ،فلکیات، اسطرلاب، علوم غریبه ،طب جدید ،طب قدیم همه ی این علم ها رو داشت[/HL] این شیخ اما خیلی افتاده حال بی ادعا بی تکبر این چهار راه سیروس تهران یک مسجد کوچکی بود مسجد آب سر حوض می گفتند چی می گفتند اون جا پیش نماز بود اون جا نماز می خوند کبار علما می رفتند پیشش می گفتند یک خونه ی کوچکی داره یک زیر پله ای داره اون جا یک گلیمی انداخته بود[HL] اون جا عالم پروری می کرد
[/HL]

قطعه سخنان استاد فاطمی نیا حفظه الله

http://s6.picofile.com/file/8182754618/%D8%B4%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C.mp3.html

2-مهندسی دقیق و نقشه کشی ایت الله علامه طباطبایی ره از شاگردان ایت الله العظمی قاضی ره ::

این سخنان زیر از زبان فرزند حضرت علامه ره هست ودر مستند حدیث سرو که از صدا و سیما پخش می شود این سخنان زده شده است و به دو کیفیت است

كيفيتmp4 :دانـــــــــــــــلود

كيفيت 3gp:دانـــــــــــــــلود

Максин;664171 نوشت:
سلام طبق روال همیشه از بحث خارج نشید ....سوال ایشون برای خارج رفتن و روشن شدن انگیزه تحصیلیه نه برتری فلان عالم و پزشک

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
x86;651495 نوشت:
چرا اونی که دکتر شده و مثلا جون ده نفر رو نجات داده مقامش کمتر از فلان عارفی هست که اصلا چنین کاری انجام نداده. حالا معلوم نیست اون دنیا چه اتفاقی بیوفته ولی هر چی که هست ما مسلمون ها هیچ وقت آیت الله بهجت رو با یه پزشک عمومی که هر روز ده نفر میرن پیشش رو مقایسه کنیم. همیشه میگیم مقام آیت الله بهجت بالاتر بوده، کما اینکه کتاب هایی که در مورد عرفا نوشته میشه در مورد پزشک ها نوشته نمیشه.

x86;651495 نوشت:
سلام خدمت سروران گرامی
بنده دانشجوی سال آخر کارشناسی ارشد مهندسی نرم افزار در دانشگاه تهران هستم. میخواستم بدونم نظر قرآن در رابطه با ادامه ی تحصیل در خارج از کشور، مثل آمریکا یا کانادا چیه؟ اگه برم خارج احتمالا دیگه برنگردم. خونوادمم مخالفتی ندارن، و حتی مادرم خیلی مشتاق هست که برم. در کل آدم مذهبی هستم و واقعا نمی دونم اگه برم اونجا چه بلایی سرم بیاد (از نظر اعتقادادتم). البته میشناسم آدم هایی که اونجا هستن و مشکل مذهبی هم ندارن، تازه اونجا هم مراسمات مذهبی دارن. پسر داییم کانادا هست و میگه که پنجشنبه شب ها دعای کمیل می خونیم، یا یکی از دوستان میگفت تو محرم مجلسی برگزار می کنیم و در واقع مشکلی از این نظر نیست. هر چقدر سعی کردم با قرآن به این سوال پاسخ بدم نشد. در کنار این میتونید نظرتون رو در مورد ادامه ی تحصیل در ایران یا کلا ادامه ی تحصیل ندادن هم بگید. خب بنده خیلی از عرفای عصر حاضر رو میبینم که اصلا کاری به کارهای مهندسی نداشتن. البته قرار نیست من هم عارف بشم ولی اگه ما واقعا اونها رو الگو قرار دادیم و اونها رو سعادت مند میدونیم چرا باید بر خلاف اونها عمل کنیم، شما شیخ رجبعلی خیاط، نخودکی اصفهانی، جواد آقا ملکی تبریزی، سید علی قاضی، آیت الله بهجت و بقیه ی انسان های کامل رو نگاه کنید. اینها کدومشون مهندسی خوندن؟ در حالی که میدونیم که سعادت مند شدن. البته میدونم که سر درس خوندن و نخوندن خیلی بحث شده، خیلی ها میگن مگه جامعه به دکتر و مهندس نیاز نداره؟ من میگم پس چرا اونی که دکتر شده و مثلا جون ده نفر رو نجات داده مقامش کمتر از فلان عارفی هست که اصلا چنین کاری انجام نداده. حالا معلوم نیست اون دنیا چه اتفاقی بیوفته ولی هر چی که هست ما مسلمون ها هیچ وقت آیت الله بهجت رو با یه پزشک عمومی که هر روز ده نفر میرن پیشش رو مقایسه کنیم. همیشه میگیم مقام آیت الله بهجت بالاتر بوده، کما اینکه کتاب هایی که در مورد عرفا نوشته میشه در مورد پزشک ها نوشته نمیشه.

ممنون میشم اگه راهنمایی کنید.

ارسال پاسخ سریع به این پیام پاسخ نقل قول نقل قول نقل قول چندگانه این پیام صلوات

سلام

هدفتون از زندگی چیه؟

صرفا کسب درامد و زندگی مادی خوب؟

اگر هدفتون خدمت به اسلام و مسلمین هست، همینجا بمونید

اگر در آینده می خواهید اجیر کفار و مشرکین باشید! (چه کارمندشون باشید چه مدیرعامل شرکتی در سرزمین اونا) تشریف ببرید و برنگردین

x86;651495 نوشت:
همیشه میگیم مقام آیت الله بهجت بالاتر بوده، کما اینکه کتاب هایی که در مورد عرفا نوشته میشه در مورد پزشک ها نوشته نمیشه.

سلام.ببخشید شما میتونین ب زندگی شهدامون مراجعه کنین کسایی ک تموم دروس شونو خارج و علی الخصوص آمریکا پاس کردن و موقع جنگ ب وطن شون خدمت کردن و ب درجه اعلی شهادت رسیدن. در این مورد ک مقام شهدا و علما چ جوریه بحث نمیکنم(کسایی ک در مورد عظمت آقای بهجت صحبت کردن درمورد عظیم بودن مقام شهادت هم صحبت های زیادی کردن ) ولی شما ک دغدغه علم و دین رو باهم دارین میتونین از خصوصیات شهدا ک باهاتون هم خوانی بیشتری داره استفاده کنین و از اونا الگوبرداری کنین ... بالاخره اونام یه کارایی کردن ک باعث شده ب این مقام برسن ک عندربهم یرزقون باشن ... موفق باشین ...

Anoushiravan;664201 نوشت:
هدفتون از زندگی چیه؟

صرفا کسب درامد و زندگی مادی خوب؟

اگر هدفتون خدمت به اسلام و مسلمین هست، همینجا بمونید

اگر در آینده می خواهید اجیر کفار و مشرکین باشید! (چه کارمندشون باشید چه مدیرعامل شرکتی در سرزمین اونا) تشریف ببرید و برنگردین

تفکر عجیبی دارید. میشه بیشتر بازش کنید من متوجه نمی شم. دلیلتون از این حرف چیه. یعنی هر کی الان خارج از کشوره اجیر کفاره و نباید برگرده؟

anoushiravan;664201 نوشت:

اگر هدفتون خدمت به اسلام و مسلمین هست، همینجا بمونید

اگر در آینده می خواهید اجیر کفار و مشرکین باشید! (چه کارمندشون باشید چه مدیرعامل شرکتی در سرزمین اونا) تشریف ببرید و برنگردین

بپاخیزیم;664109 نوشت:

اگر هدفتان اینست که در علم و عمل چیزهایی را بیاموزید که امکان آموختن آن در ایران نیست و بعد بیایید ایران و آن را بکار برید به شرط اینکه مطمئن هستید منحرف نمیشید برین خارج و بعد تحصیلات و کار مناسب برگردین ایران .

حامی;664073 نوشت:

جامعه اسلامي نيازهاي متعدد و متنوعي دارد و هر كس با هر تخصصي كه بتواند نيازهاي مشروع جامعه اسلامي را برطرف كند كار اسلامي كرده است و هر علمي كه نيازي از جامعه برطرف كند اسلامي است.

با تشکر فراوان از تمامی دوستان که به سوال بنده پاسخ دادند. در کامنت های بالا که گفتن برید و برگرید و به ایران و جهان اسلام خدمت کنید، نمیخوام الکی بحث رو از مسیر خارج کنم، ولی مساله اینه که اگه اینجا جامعه اسلامی بود به هیچ وجه نمی رفتم و هیچ جا خونه ی خود آدم نمیشه. کجای این جامعه اسلامیه؟ وام گرفتیم 20 ملیون، 38 ملیون باید پس بدیم، تو ادارات دولتی بودید؟ پروژه ی x ملیونی رو 10 * x ملیون فاکتور مینویسن، با بعضی روحانی ها سرو کار داشتید؟ حرفایی که بنده خجالت می کشم بزنم رو اونها میزنن، تو خیابون ها قدم زدید و حجاب خانم ها رو دیدید؟ تو خود نیویورک هم اینطوری لباس نمیپوشن. میتونید برید یوتیوب فیلم هایی که از خیابونای نیویورک گرفتن رو ببینید. بنده ساعت ها مشاهده کردم. به قول یکی از دوستام که میگفت " من میخوام برم خارج چون نمیخوام به هموطن هام خیانت کنم" همینطوره. اگه ایران باشم و اگه بخوام از توانایی هام به نحو احسن استفاده کنم نمیتونم خوب باشم. باید قاطیه یه جماعتی بشم که مسیرشون رو گم کردن. میدونم که خیلی ها خوبن و همه رو نمیشه با یه چشم دید ولی این خوب ها خونه هاشونن، تو جامعه دیده نمیشن. فقط کافیه یه سر تو خیابونای تهران قدم بزنید و نحوه ی برخورد و صحبت مردم رو ببینید. دغدغه ها هیچ شباهتی به دغدغه های اعضای یه جامعه ی اسلامی نداره. البته اینو فقط در جواب دوستانی که گفتن بیا به ایران و جامعه ی اسلامی خدمت کن گفتم. اگه میشد اصلا نمیرفتم.

از دوستانی که گفتن اعتقاداتت رو قوی کن بعد برو، یا اونجا فعالیتت رو ادامه بده و مطالعه کن و سعی کن مستحباتت رو بیشتر کنی خیلی ممنونم. به نظر راه درست هم همین هست. همچنین به قول دوستان این خلوص نیت هست که مقام انسان ها رو بالا میبره نه رشته و لباس. باز هم از همه تشکر می کنم بابت پاسخ های خوب و سازنده اشون.

x86;664290 نوشت:
با تشکر فراوان از تمامی دوستان که به سوال بنده پاسخ دادند. در کامنت های بالا که گفتن برید و برگرید و به ایران و جهان اسلام خدمت کنید، نمیخوام الکی بحث رو از مسیر خارج کنم، ولی مساله اینه که اگه اینجا جامعه اسلامی بود به هیچ وجه نمی رفتم و هیچ جا خونه ی خود آدم نمیشه. کجای این جامعه اسلامیه؟ وام گرفتیم 20 ملیون، 38 ملیون باید پس بدیم، تو ادارات دولتی بودید؟ پروژه ی x ملیونی رو 10 * x ملیون فاکتور مینویسن، با بعضی روحانی ها سرو کار داشتید؟ حرفایی که بنده خجالت می کشم بزنم رو اونها میزنن، تو خیابون ها قدم زدید و حجاب خانم ها رو دیدید؟ تو خود نیویورک هم اینطوری لباس نمیپوشن. میتونید برید یوتیوب فیلم هایی که از خیابونای نیویورک گرفتن رو ببینید. بنده ساعت ها مشاهده کردم. به قول یکی از دوستام که میگفت " من میخوام برم خارج چون نمیخوام به هموطن هام خیانت کنم" همینطوره. اگه ایران باشم و اگه بخوام از توانایی هام به نحو احسن استفاده کنم نمیتونم خوب باشم. باید قاطیه یه جماعتی بشم که مسیرشون رو گم کردن. میدونم که خیلی ها خوبن و همه رو نمیشه با یه چشم دید ولی این خوب ها خونه هاشونن، تو جامعه دیده نمیشن. فقط کافیه یه سر تو خیابونای تهران قدم بزنید و نحوه ی برخورد و صحبت مردم رو ببینید. دغدغه ها هیچ شباهتی به دغدغه های اعضای یه جامعه ی اسلامی نداره. البته اینو فقط در جواب دوستانی که گفتن بیا به ایران و جامعه ی اسلامی خدمت کن گفتم. اگه میشد اصلا نمیرفتم.

بنده راهی رو که شما الان می خواهید برید سال ها پیش قصد پیمودنش رو داشتم

دقیقا میدونم که شما چی میگید هرچند ظاهرا شما تصمیمتون رو گرفتید

اما این که بسیاری از مردم به قول شما اسلامی رفتار نمی کنند توجیهی برای این نیست که شما کلا صورت مساله رو پاک کنید

انسان خوب همه جای دنیا خوب هست و انسان بد هم همینطور

اما مسئله این هست که شما بعد از پایان تحصیلاتتون به چه کسی خدمت خواهید کرد؟

به گروهی که کلا منکر خدا و پیامبر و قیامت هستند و هر روز به نقطه ای از دنیا لشکر کشی می کنند و مردم دنیا رو به خاک و خون می کشند (چه بخواهید یا نه مجبور به مالیات دادن به اون ها هستید و این هم تقویت اون ها رو در پی داره)

یا این که مملکت خودتون رو بسازید. ما در این مملکت مشکلات بسیاری داریم. مسئولان بی کفایت داریم. قوانین قدیمی و ناکارامد داریم و هزاران بدبختی دیگه

اما ما در قبال اون مسئولیت هم داریم. چطور وقتی از آموزش رایگان این مملکت استفاده می کردیم به فکر اسلامی نبودن جامعه نبودیم؟ چرا موقعی که از امکانات ارزان اون استفاده می کردیم به این فکر نبودیم؟ حالا که فکر می کنیم میتونیم در جایی دیگه زندگی بهتر داشته باشیم به یاد این مسئله افتادیم؟

----------

دوستان من در mit هستند و آزادی های مذهبی هم دارند و به قول شما دعای کمیل و روزه رمضان و ... اون ها به راه هست و ...

اما دوست خود من که اهل نماز و روزه و ... بود الان بعد 4 سال نمازهاش رو تجمیع می کنه! (همه رو بعد از ظهر در آفیسشون به جا میاره!)

روزه رو بی خیال شده و به قول خودش، قرآنش مدت هاست که در قفسه بالای سرش دست نخورده باقی مونده (در کنار انجیل و کتابی که بهایی ها بهش هدیه کردند!)

چه بخواهید یا نه محیط تاثیرش رو بر شما خواهد گذاشت و اعتقاداتتون ضعیف خواهد شد

x86;664290 نوشت:
لبته اینو فقط در جواب دوستانی که گفتن بیا به ایران و جامعه ی اسلامی خدمت کن گفتم. اگه میشد اصلا نمیرفتم.

ببخشید با خوندن این مطلب تون ب نظرم اشتباه گفتم ک خودتونو با شهدا مقایسه کنید چون کلا راه تون ازشون جداست ... من ب هرکسی ک غر میزنه و یه چوب برداشته و میکوبه ب سر مملکت مون میگم " گر تو بهتر میزنی بستان بزن " دیگه ب شما ک میخوای یه جورایی واسه فرار کردن از وظیفه تونو و آروم کردن عذاب وجدان تون میخواین برین هیچی نمیتونم بگم ...
در ضمن مطمئن باشین جامعه اسلامی هم اگه بود باز شما همواره بهونه ای رو پیدا میکردین ک مملکت تونو ب بهتر از اینجا بفروشین پس نگین اگه اسلامی بود نمیرفتم ... اینو تاریخ ثابت کرده.
من از این صحبت ها زیاد شنیدم اینجور شخصیت ها دور اطرافم زیادن ک مطمئنم فقط واسه اینکه عذاب وجدانی نداشته باشن خودشونو اینجوری تبرئه میکنن وگرنه همه ما از مشکلات داخلی مون اطلاع داریم و جا واسه هممون هم اون طرف هست ولی هیچ کس غیرت اش اجازه رفتن نمیده میمونه و با کم و کاستی ها میسازه ولی واسه وطن اش خدمت میکنه ...
پس برین ک بهترین ها رو واستون آرزو میکنم ولی دم از اعتقادات و مذهب نزنین ممنون میشم ... خدا همراهتون ...

Anoushiravan;664291 نوشت:

دوستان من در mit هستند و آزادی های مذهبی هم دارند و به قول شما دعای کمیل و روزه رمضان و ... اون ها به راه هست و ...

اما دوست خود من که اهل نماز و روزه و ... بود الان بعد 4 سال نمازهاش رو تجمیع می کنه! (همه رو بعد از ظهر در آفیسشون به جا میاره!)

روزه رو بی خیال شده و به قول خودش، قرآنش مدت هاست که در قفسه بالای سرش دست نخورده باقی مونده (در کنار انجیل و کتابی که بهایی ها بهش هدیه کردند!)

چه بخواهید یا نه محیط تاثیرش رو بر شما خواهد گذاشت و اعتقاداتتون ضعیف خواهد شد

تو همین ایران هم بنده میشناسم کسی رو که سالها هر روز زیارت عاشورا رو با صد لعن و صد سلام میخونده ولی الان داره پشت سر مملکت حرف میزنه. تو همین ایران هم دیدم آدمی که به قول یکی زمانی چشم برزخی داشته ولی الان همش دنبال ثروت و مُکنت و دارایی هست، گرچه نماز و روزش هم قضا نمیشه و سالی هم دو بار مکه و کربلا میره. تو همین ایران هم بودن آدم هایی که نماز میخوندن و الان اهل بیت رو هم قبول ندارن. اینایی که گفتم همشون نمونه هایی بودن که از نزدیک دیدمشون.

جزیره مجنون;664384 نوشت:
ببخشید با خوندن این مطلب تون ب نظرم اشتباه گفتم ک خودتونو با شهدا مقایسه کنید چون کلا راه تون ازشون جداست ... من ب هرکسی ک غر میزنه و یه چوب برداشته و میکوبه ب سر مملکت مون میگم " گر تو بهتر میزنی بستان بزن " دیگه ب شما ک میخوای یه جورایی واسه فرار کردن از وظیفه تونو و آروم کردن عذاب وجدان تون میخواین برین هیچی نمیتونم بگم ...
در ضمن مطمئن باشین جامعه اسلامی هم اگه بود باز شما همواره بهونه ای رو پیدا میکردین ک مملکت تونو ب بهتر از اینجا بفروشین پس نگین اگه اسلامی بود نمیرفتم ... اینو تاریخ ثابت کرده.
من از این صحبت ها زیاد شنیدم اینجور شخصیت ها دور اطرافم زیادن ک مطمئنم فقط واسه اینکه عذاب وجدانی نداشته باشن خودشونو اینجوری تبرئه میکنن وگرنه همه ما از مشکلات داخلی مون اطلاع داریم و جا واسه هممون هم اون طرف هست ولی هیچ کس غیرت اش اجازه رفتن نمیده میمونه و با کم و کاستی ها میسازه ولی واسه وطن اش خدمت میکنه ...
پس برین ک بهترین ها رو واستون آرزو میکنم ولی دم از اعتقادات و مذهب نزنین ممنون میشم ... خدا همراهتون ...

همینکه شما در راه شهدا قدم برمیدارید فکر می کنم برای مملکت ما کافیه. هیچ وقت نباید دهه ی شصت رو با الان مقایسه کنید. اگه جامعه ی ما همون جامعه ی دهه ی شصت بود بنده هم خیلی علاقه داشتم که به مملکت خودم خدمت کنم، حتی با حقوق خیلی کم. گرچه الان هم به خاطر رفاه نمی رم چون میشه با برخی از کارها اینجا هم پول خیلی خوبی درآرود. وقتی میرید خواستگاری خانمی که ظاهرا سرباز امام زمان هست ولی خونوادشون رهبری رو لعن می کنن اون وقت میفهمید که مملکت ما همچین اسلامی هم نیست. الان خونواده ی ما همشون نماز میخونن روزه هم میگیرن ولی همشون غیبت هم میکنن و تهمت هم میزنن. بارها هم شده که بهشون گفتم آقا غیبت نکنید، ولی باز همچنان وقتی پدر و مادرم میخوان غیبت کنن میگن با اجازه ی مهدی و شروع میکنن. مسجد میری طرف پشت میکروفن دعای کمیل میخونه بعد میاد به دوستش فحش میده. البته بنده هم مثل همین ها هستم، میگم شاید اگه برم بهتر بشم. خیلی دوست دارم آدم هایی مثل شهید برونسی و شهید هادی و شهید بابایی ها رو دورو برمون ببینم ولی نمیبینم.

پ.ن: فکر می کنم پاسخی که دنبالش بودم رو بدست آوردم و ادامه دادن تاپیک جز اتلاف وقت سود دیگه ای نخواهد داشت. باز هم ممنون از همه ی دوستانی که پاسخ دادن.

بالاخره باید از این دنیا رفت...

آی مسافرها، بار سفر بسته اید؟

اگر امشب شب آخر عمر من باشد، چه توشه ای با خود می برم؟

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

x86;664392 نوشت:
همینکه شما در راه شهدا قدم برمیدارید فکر می کنم برای مملکت ما کافیه. هیچ وقت نباید دهه ی شصت رو با الان مقایسه کنید. اگه جامعه ی ما همون جامعه ی دهه ی شصت بود بنده هم خیلی علاقه داشتم که به مملکت خودم خدمت کنم، حتی با حقوق خیلی کم. گرچه الان هم به خاطر رفاه نمی رم چون میشه با برخی از کارها اینجا هم پول خیلی خوبی درآرود. وقتی میرید خواستگاری خانمی که ظاهرا سرباز امام زمان هست ولی خونوادشون رهبری رو لعن می کنن اون وقت میفهمید که مملکت ما همچین اسلامی هم نیست. الان خونواده ی ما همشون نماز میخونن روزه هم میگیرن ولی همشون غیبت هم میکنن و تهمت هم میزنن. بارها هم شده که بهشون گفتم آقا غیبت نکنید، ولی باز همچنان وقتی پدر و مادرم میخوان غیبت کنن میگن با اجازه ی مهدی و شروع میکنن. مسجد میری طرف پشت میکروفن دعای کمیل میخونه بعد میاد به دوستش فحش میده. البته بنده هم مثل همین ها هستم، میگم شاید اگه برم بهتر بشم. خیلی دوست دارم آدم هایی مثل شهید برونسی و شهید هادی و شهید بابایی ها رو دورو برمون ببینم ولی نمیبینم.

خب برادر من خدا خیرت بده ... شما ک میبینی ما شهید کم داریم میبینی جامعه نیاز داره ب شهدای زنده ای ک این مملکت رو بچرخونن خب کجای این دنیا ب غیر از درون خودت میتونی دنبالش بگردی؟ نخیر برادر من الان دهه شصت نیس مام جوونای دهه شصتی نیستیم ولی وظیفه تغییری نمیکنه اگه میبینی رهبر تنهاس مرد باش و پای تنهایی رهبرت وایستا و تو هم مثله اون مقابله کن نه اینکه مملکتی ک رهبرش تموم هم و غم اش رو جمع کرده و داره نگه اش میداره شما بزنی زیرش و بری اونور مثلا دنبال مذهب ... آقا همه ملت بد شما خوب زندگی کن مگه همین شهدا از جامعه زمان شاه بیرون نیومدن؟مگه اونا جامعه شون مهدوی بود ک مهدوی تربیت شدن؟شمام فک کن این جامعه اصلا طاغوتی شما وایستا همین جا و شهدایی زندگی کن ... وقتی عیوب دیگران رو میگی نباید رویه عیوب خودت سرپوش بذاری خانواده های مذهبی ما درست رفتار نمیکنن قبول ولی دلیلی نداره ک مام غلط رفتار کنیم ... واسه فرار کردن از این شرایط پناه بردن ب کشورهایی ک دشمن خونی همون رهبر عزیز ما هستن منطقی و اسلامیه برادر ؟ شما ک دغدغه شهدا رو بهتر میدونی میخوای بری آمریکا دنبال شهدا بگردی؟باشه ب سلامت برو ولی بدون اگه پیداشونم کنی دیگه تو نمیتونی مثله اونا باشی چون یه سری چیزا رو زیر پا گذاشتی ... این راهش نیس ... از ما گفتن ...

Anoushiravan;664291 نوشت:
اما دوست خود من که اهل نماز و روزه و ... بود الان بعد 4 سال نمازهاش رو تجمیع می کنه! (همه رو بعد از ظهر در آفیسشون به جا میاره!)

روزه رو بی خیال شده و به قول خودش، قرآنش مدت هاست که در قفسه بالای سرش دست نخورده باقی مونده (در کنار انجیل و کتابی که بهایی ها بهش هدیه کردند!)

چه بخواهید یا نه محیط تاثیرش رو بر شما خواهد گذاشت و اعتقاداتتون ضعیف خواهد شد

سلام و ادب
اين يه قانون كلي نيست. مادر من 28 سالگي از ايران خارج شده در حاليكه نه نماز مي خونده و نه روزه مي گرفته. الان سالهاست به قدري ايمانش قوي شده كه قبل از اذان وضو مي گيره و منتظر اذان مي شه . نماز شب مي خونه. هميشه به ياد خداست. هر چي دعا مي كنه مستجاب مي شه. و خودش هميشه مي گه خدا رو تو غربت شناختم. درسته كه محيط تاثير مي ذاره اما اين به ظرفيت اشخاص هم بستگي داره.
اينطور نيست كه فكر كنيم تو امريكا يا استراليا يا انگلستان هيشكي نمي دونه خدا چيه و دين چيه و فقط فساد است ولاغير. (هر چند كه حكومتشون و سياستشون دشمني با ماست) به قول شما اونجاها هم آدمهاي خوب هست بسته به اين داره طالب چي باشي.
من فقط يه چيزي رو مطمئنم و اونم اينه كه كسي كه مي ره و كشورهاي ديگه رو ،مردم با فرهنگهاي مختلف رو مي بينه و زندگي در مكانهاي جديد رو تجربه مي كنه ديدش خيلي وسيع تره و پايبنديش به دين و خدا در مملكت هاي آزاد به مراتب با ارزش تر از كسيه كه صرفا تو محيط مذهبي بوده و پايبند بوده.

x86;664290 نوشت:
ولی مساله اینه که اگه اینجا جامعه اسلامی بود به هیچ وجه نمی رفتم و هیچ جا خونه ی خود آدم نمیشه. کجای این جامعه اسلامیه؟

سلام
درباره حجاب : وقتی مردم در یک جامعه حداکثر مسائل جنسی را بصورت آزاد و هیچگونه محدودیتی دارند چه نیازی دارند آرایش و تیپ چنانی بزنن و بیان تو خیابون ؟ منظور اینه که اگر متاسفانه در خیابانهای ما موارد بدی دیده میشود دلیلش مسلمان نبودن نیست بلکه دلیلش اینست که
1- سن ازدواج عقب افتاده و چون راهکار مشروع دیگری در جامعه ارائه نشده نیازها به خیابانها کشیده
2- روابط جهانی زیاد شده و از ماهواره و اینترنت مردم این بی بندو باری را میبینند . این بی بند و باریها نیاز جنسی ایجاد میکند و لذا نیازها به خیابان میکشد

درباره فساد اداری :
یک اخلاق خوب میتواند از ادب یا دین باشد . یعنی اگر بچه ای اینطور تربیت شود که کارش را درست انجام دهد ربطی به دین ندارد بلکه ادبش اینگونه است . ( هرچند این ادب از اهداف دین است ) . مفاسد اداری ما آیا ناشی از ضعف دین است یا ضعف ادب یا فشار های مالی ؟
درست است که در امریکا به علت تربیت و برنامه ریزی مناسب مردم بسیاری از ناهنجاریهای مردم ما را ندارند اما بهتر اینست که شما فقط نیمه پر لیوان را نبینید . این قدرت اقتصادی امریکا از کجا بوجود آمده ؟ آیا غیر چپاول دنیا است ؟
به نظر شما موضوع اصلی که باید بررسی کنید اینست یا موادی که شما نوشتید ؟
آمریکا هر کاری هم که کند همان کشوری است که بمب اتم انداخته . همان کشوری است که در تمام دنیا جنایت کرده و میکند .

x86;664290 نوشت:
فقط کافیه یه سر تو خیابونای تهران قدم بزنید و نحوه ی برخورد و صحبت مردم رو ببینید. دغدغه ها هیچ شباهتی به دغدغه های اعضای یه جامعه ی اسلامی نداره. البته اینو فقط در جواب دوستانی که گفتن بیا به ایران و جامعه ی اسلامی خدمت کن گفتم. اگه میشد اصلا نمیرفتم.

از خیابانهای امرکا هم میتوان موارد بدی رو گفت که توی ایران مشاهده نمیشه . در ایران برای زندگی مشکلاتی داریم و در امریکا هم مشکلات هسنت . این شما هستید که میتوانید انتخاب کنید کدام مشکلات را به تن بخرید . فرقش اینست که تلاش شما در ایران ابروی اسلام است و تلاش شما در امریکا ابروی ابر جنایتکار تاریخ

بنده یه سوالی دارم

الان ما رشتمون مهندسی هست، و میدونم که اگر برم اونطرف برای ادامه تحصیل به طور مستقیم یا غیر مستقیم درگیر مبحثی میشم که کاربرد نظامی داره
مثلا ممکنه پایان نامه ام را در حوزه ای کار کنم که مربوط به صنعت پزشکی یا رباتیک باشه، اما همین رو میشه در صنایع موشکی هم بکار برد

خب اینطور من در قتل و کشتار مسلمانان شریک میشم، و آخرتم بر باد میره

خب چطور من میتونم خودم رو توجیه کنم برای ادامه تحصیل در کشور های غربی؟ واقعا از ادامه تحصیل در خارج از کشور بخاطر همین مسئله واهمه دارم، حتی اگر اون علم در ایران نباشه و قرار باشه برم درس بخونم و برگردم و علمی رو با خودم به ارمغان بیارم ، ولی نمیتونم با این بحث در کاربرد های نظامی کنار بیام

x86;651495 نوشت:
اگه برم خارج احتمالا دیگه برنگردم.

اگه ذره ایی احتمال میدید که برنمیگردید، اصلا نرید چون این یه خیانت بزرگیه به اسلام و جامعه ی اسلامی و خودتون. ولی اگه اطمینان صد در صد می دید که برمی گردید و از همین ابتدا قصد دارید که با رفتنتون خدمتی به جامعه ی اسلامی بکنید در اینصورت رفتن شما متفرع بر چند تا چیز میشه.
ابتداءََ عرض کنم بیایید خودتون رو وقف اسلام و جامعه ی اسلامی بکنید و وقتی خودتون رو وقف کردید، خودتون رو مثل یه سرباز برای اسلام می دونید و وقتی سرباز بودید باید ببینید وظیفتون چیه و طبق وظیفتون عمل کنید...
اگه ما انسانها فقط بخواهیم برای خودمون زندگی کنیم و نسبت به جامعه ی اسلامی و امورات اون بی تفاوت باشیم و برای خودمون نسبت به جامعه ی اسلامی وظیفه ایی رو متحمل نشیم مطمئن باشیم که مثل افرادی خواهیم بود که وقتی حضرت امام حسین علیه السلام رو تو کربلا شهید کردن یا از دور نمایان گرش بودن و یا اینکه اصلا خبردار نشدن... و چه بسا روزی مهدی فاطمه بیاد و مثل این افرادهایی توفیق هم رکابی حضرت رو نداشته باشن...
و حالا اگه هدفتون رو نسبت به زندگی خودتون عوض کردید حالا خودتون حساب کنید ببینید رفتن شما با نرفتنتون چقدر تو میزان خدمتتون با اسلام و جامعه ی اسلامی تفاوت داره؟ اگه تفاوتش زیاده آیا امروزه اسلام و جامعه ی اسلامی به این تفاوت نیاز داره یا نه؟ آیا من خودم رو می تونم تو جو خارج حفظ کنم و عقایدم رو حفظ کنم یا نه؟ بلکه احتمال زیادی دارم که خودم هم دشمنی از دشمنان اسلام بشم؟ و چندین سوال دیگه ایی که می تونید از خارج تحصیل کرده های متعهد و مومن بپرسید. مثلا یکی از اون افراد حجت الاسلام والمسلمین دکتر آقاتهرانی زید عزه...

[=Microsoft Sans Serif]سلام

م.ح.;717924 نوشت:
اگه ذره ایی احتمال میدید که برنمیگردید، اصلا نرید چون این یه خیانت بزرگیه به اسلام و جامعه ی اسلامی و خودتون.

اول تصور کنید من جناب خان هستم:

خیااااانت

[SPOILER][/SPOILER]

عزیز من.... من نمی گم خیلی نظرم کارشناسیه.... ولی اینقدر با اطمینان صحبت نکن....

نمی تونیم اینقدر راحت به کسانی که مهاجرت می کنن بگیم خائن....

به نظر من ایران و ایرانی... زمانی می تونه چنین لفظی رو بکار ببره که حداقل شرایط کار و زندگی رو برای این قشر فراهم کنه....

یا علی

یه سوال
منم کار هامو پدرم داره جور میکنه که برم البته بورس دولت نه واسه همینم قصد برگشت ندارم و میخوام اونجا بمونم
چرا میگید خیانت؟خب این پیشرفته دیگه یا کسی که اینجا نمیتونه رشته دلخواهشو به خاطر این ازمون ها غیر استاندارد بخونه چاره اش چیه؟
خیانت واسه وقتیه که با پول دولت بری و اون هزینه ای که دولت میداد شاید به نفر دیگه برمیگشت تو برنگردی
ولی بر اساس تجربه 90 درصد کسایی که رفتن موندن هم اونجا هم درصورت تجرد ازدواج کردن
به هرحال اونجا امنیت و ارامش و امکانات داره
اگه این شانسو داری بری معطل نکن

کاربران محترم
جواب سوال ما رو بدین در صورت تمایل
مطمئنا خیلی ها اینطورن

م.ح.;717924 نوشت:
اگه ذره ایی احتمال میدید که برنمیگردید، اصلا نرید چون این یه خیانت بزرگیه به اسلام و جامعه ی اسلامی و خودتون. ولی اگه اطمینان صد در صد می دید که برمی گردید و از همین ابتدا قصد دارید که با رفتنتون خدمتی به جامعه ی اسلامی بکنید در اینصورت رفتن شما متفرع بر چند تا چیز میشه.
ابتداءََ عرض کنم بیایید خودتون رو وقف اسلام و جامعه ی اسلامی بکنید و وقتی خودتون رو وقف کردید، خودتون رو مثل یه سرباز برای اسلام می دونید و وقتی سرباز بودید باید ببینید وظیفتون چیه و طبق وظیفتون عمل کنید...
اگه ما انسانها فقط بخواهیم برای خودمون زندگی کنیم و نسبت به جامعه ی اسلامی و امورات اون بی تفاوت باشیم و برای خودمون نسبت به جامعه ی اسلامی وظیفه ایی رو متحمل نشیم مطمئن باشیم که مثل افرادی خواهیم بود که وقتی حضرت امام حسین علیه السلام رو تو کربلا شهید کردن یا از دور نمایان گرش بودن و یا اینکه اصلا خبردار نشدن... و چه بسا روزی مهدی فاطمه بیاد و مثل این افرادهایی توفیق هم رکابی حضرت رو نداشته باشن...
و حالا اگه هدفتون رو نسبت به زندگی خودتون عوض کردید حالا خودتون حساب کنید ببینید رفتن شما با نرفتنتون چقدر تو میزان خدمتتون با اسلام و جامعه ی اسلامی تفاوت داره؟ اگه تفاوتش زیاده آیا امروزه اسلام و جامعه ی اسلامی به این تفاوت نیاز داره یا نه؟ آیا من خودم رو می تونم تو جو خارج حفظ کنم و عقایدم رو حفظ کنم یا نه؟ بلکه احتمال زیادی دارم که خودم هم دشمنی از دشمنان اسلام بشم؟ و چندین سوال دیگه ایی که می تونید از خارج تحصیل کرده های متعهد و مومن بپرسید. مثلا یکی از اون افراد حجت الاسلام والمسلمین دکتر آقاتهرانی زید عزه...

اینکه میگید برنگردم خیانت کردم نشون میده که شما دنبال اسلام ایرانی هستید نه ایران اسلامی، مگر آمریکا چه مشکلی داره که نمیشه اونجا اسلامی بود؟ بله آمریکا شیطان بزرگ است قبول، ولی آیا نمی شه با این شیطان بزرگ جنگید و پیروز شد؟ سخنان اخیر جناب آقای دکتر عباسی رو شنیده اید؟ ایشون میگن که آرمان ما باید این باشه که آمریکا را اسلامی کنیم، اونوقت شما می گید که برنگردی خائنی؟ مگر امام زمان برای ایران است، مگر نمی شود یک آمریکایی یار امام زمان باشد؟ ما پسر داییمون کانادا زندگی می کنه، میگه یکی از دوستان ما از بس مقید هست وقتی میرم خونشون، خانمش رو نمی بینم. اگر چه پسر دایی بنده هم متاهل هست و با خانمش میره خونه ی دوستش، ولی میگه که کلا بین خانم ها و آقایون پرده ای کشیده میشه، حتی تو خونه. حالا بیا تو ایران یه همچین کاری کن، مگه داریم؟ مگه میشه؟

یا‌رقیه;718041 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]سلام

عزیز من.... من نمی گم خیلی نظرم کارشناسیه.... ولی اینقدر با اطمینان صحبت نکن....

نمی تونیم اینقدر راحت به کسانی که مهاجرت می کنن بگیم خائن....

به نظر من ایران و ایرانی... زمانی می تونه چنین لفظی رو بکار ببره که حداقل شرایط کار و زندگی رو برای این قشر فراهم کنه....

یا علی

x86;718188 نوشت:
اینکه میگید برنگردم خیانت کردم نشون میده که شما دنبال اسلام ایرانی هستید نه ایران اسلامی، مگر آمریکا چه مشکلی داره که نمیشه اونجا اسلامی بود؟ بله آمریکا شیطان بزرگ است قبول، ولی آیا نمی شه با این شیطان بزرگ جنگید و پیروز شد؟ سخنان اخیر جناب آقای دکتر عباسی رو شنیده اید؟ ایشون میگن که آرمان ما باید این باشه که آمریکا را اسلامی کنیم، اونوقت شما می گید که برنگردی خائنی؟ مگر امام زمان برای ایران است، مگر نمی شود یک آمریکایی یار امام زمان باشد؟ ما پسر داییمون کانادا زندگی می کنه، میگه یکی از دوستان ما از بس مقید هست وقتی میرم خونشون، خانمش رو نمی بینم. اگر چه پسر دایی بنده هم متاهل هست و با خانمش میره خونه ی دوستش، ولی میگه که کلا بین خانم ها و آقایون پرده ای کشیده میشه، حتی تو خونه. حالا بیا تو ایران یه همچین کاری کن، مگه داریم؟ مگه میشه؟

اولا عرض کنم که بنده اصلا به اسلام ایرانی هیچ اعتقادی ندارم حتی تو برخی نوشته ها هم که با دوستان بحث می کردیم این مطلب رو عرض کردم که این مرزهایی که بین جامعه ی اسلامی بوجود اومده چیز بسیار منحوسیه و از همون ابتدا هم این یه اشتباه بزرگی بوده و هست و ما چیزی به نام چوامع اسلامی نداریم بلکه یه چیز داریم به نام جامعه ی اسلامی. ولی فعلا که ما در محدوده ایی از جامعه ی اسلامی با حکومت اسلامی قدرت پیدا کردیم باید به فکر پیشرفت این محدوده باشیم و این نظام اسلامی رو حفظ کنیم چون حفظ نظام از اوجب واجباته. و ضمن قدرتمند شدن همین محدوده یعنی ایران(از جنبه های مختلف اقتصادی، فرهنگ اسلامی، نظامی و...) باید به فکر وحدت اسلامی و تشکیل جامعه ی اسلامی باشیم.
به نظر شما الآن از بیت المال مسلمین برای من و شما از همون ابتدای تحصیلاتمون خرج کردن تا اینکه بریم تو کشورهای اروپایی به صورت اسلام فردی زندگی کنیم؟ به نظرتون آیا کسانی که تو ادارات و شرکتهای خارج کار می کنن و نفعی هم به جامعه ی اسلامی ندارن، اینها کمک به طاغوت نمی کنن؟ آیا مسلمونهایی که تو کشورهای طاغوت اختراعاتی و کمک هایی رو می کنن و حداکثر استفاده رو دول طاغوت از این اختراعات و کمکها می کنن، اینها به حکم اسلام عمل کردند؟
اسلام فردی یعنی اسلام سعد بن ابی وقاص و خواجه ربیع و ... که به درد خاصی نمی خوره و ضررش بیشتر از نفعشه، حالا می خواد تو خارج حجابش رو رعایت کنه و حتی روزها روزه باشه و شبها رو نماز بخونه و گناههای فردی رو مرتکب نشه، به نظر شما اسلام از ما فقط همین رو خواسته؟
بنده نگفتم که خارج رفتن مطلقا بده، بلکه آدم باید درجه بندی کنه و ببینه که تو کدوم صورت نفع بیشتری برای جامعه ی اسلامی داره. آیا دانشمند مسلمانی که تو بهترین مراکز آمریکا و ناسا داره کار میکنه و تمام واجبات فردی و مستحبات رو رعایت می کنه این فرد به وظیفش عمل کرده؟ آیا جامعه ی اسلامی بهش نیاز نداره؟
بله اگه فردی هست که رفته خارج و از همون ابتدا با هدف کمک به جامعه ی اسلامی رفته و لحظه به لحظش برای جامعه ی اسلامی سود داره و برای جامعه ی کفر ضرر داره،و یا رفته تا علم یاد بگیره و به اسلام خدمت کنه، کسی با اینها مخالف نیست، و حرفی هم نداره، و اگر کسی هم مخالفت کنه یه نظم جمود فکر داره و متحجره...

لایرا;718057 نوشت:
یه سوال
منم کار هامو پدرم داره جور میکنه که برم البته بورس دولت نه واسه همینم قصد برگشت ندارم و میخوام اونجا بمونم
چرا میگید خیانت؟خب این پیشرفته دیگه یا کسی که اینجا نمیتونه رشته دلخواهشو به خاطر این ازمون ها غیر استاندارد بخونه چاره اش چیه؟
خیانت واسه وقتیه که با پول دولت بری و اون هزینه ای که دولت میداد شاید به نفر دیگه برمیگشت تو برنگردی
ولی بر اساس تجربه 90 درصد کسایی که رفتن موندن هم اونجا هم درصورت تجرد ازدواج کردن
به هرحال اونجا امنیت و ارامش و امکانات داره
اگه این شانسو داری بری معطل نکن

علت خیانت رو تو پست قبلی (بالای همین پست) عرض کردم.

من تجربه تحصيل نداشتم ولي تجربه زندگي كوتاه مدت داشتم براي من حفظ ايمانم اونجا راحت تر از ايران بود هيچ كس به ادم كار نداره ولي تو ايران چپ و راست بهت تيكه ميان
بعدم به خودتون بستگي داره كه تأثير بپذيريد يا نه ! به درجه ايمانتون ... ،
به شخصه ترجيح ميدم خارج از كشور تحصيل رو ادامه بدم ولي موندگار نشم واقعا سخته با اينكه تمام خانواده ام خارج هستن يك ماه موندم اونجا داشتم خفه ميشدم ازدلتنگي
تو حرف راحته ولي تو عمل اصلا نميشه با غربت كنار اومد

سلام
خیلی سخت و مشکل نیست
مراسم و دعا که همه جا برگذار میشه(هر هفته توی جاهای مختلف مراسم های دعاخوانی مثل زیارت عاشورا و ... خیلی برگذار میشه)،وضع پوشش دخترا هم در حد عادی قرار داره معمولا(البته باز این بستگی به جایی که میرید داره)
دانشگاه رو نمیدونم ولی بهتره بدونید اگه برید اونجا درس بخونید احتمالا در کنار دانشگاه تون یک کار پاره وقت باید داشته باشید
توی زمینه ی کار هم بهتره بگم کار خیلی پیدا میشه و خوبه و توی محل کار هم به محض اینکه همکارانتون بفهمند مسلمان هستید دیگه توی خیلی از زمینه ها جلوتون بحث نمیکنند و خیلی محترمانه باهاتون برخورد میکنند اکثرا،بجز مواردی خاص که توی همین ایران هم هستند از اینا و بهتره نادیده بگیریدشون،دلیل این هم اینه که اکثرا از سیاست خارجی اطلاع ندارند و چون اونجا پر از اتباع کشور های خارجی (مخصوصا هند و چین) هستش معمولا بعضی از افراد احساس میکنند اتباع خارجی دارن منابع اونا رو حروم میکنن(احساسی که ما به افغانی ها داریم)
معمولا هم حقوق توی اونجا خیلی بیشتر از اینجاست،بنده حدود یک سال داشتم اونجا کار میکردم،حقوقی که میگرفتم تقریبا دوبرابر پولی بود که از صبح تا شب سگ دو زدن توی اینجا گیرتون میاد
این بحث خیانت هم خیلی بحث مسخره ایه،خب وقتی شرایط زندگی و امکانات در اینجا خیلی پایین تره معلومه که طرف میره اونجا زندگی میکنه،این اسمش خیانت نیست
درضمن شما میتونی همونجا هم به جامعه ی مسلمانان کمک کنی،برای مثال کمک در ساخت مسجد(که درست حسابی ش اونجا نسبتا کمه) یا کمک به نیازمندان مسلمان(که نسبتا زیادن) ویا صدها کار دیگه،پس نیازی نیست که حتما از اینجا کمک کنی به بقیه
ولی بهتون پیشنهاد میکنم حداقل سالی یکبار برگردید ایران چون وقتی میرید اونجا به طرز وحشتناکی تنها میشید(چیزی که خودم دیوانه شدم از دستش) و هم صحبت درست حسابی ندارید و دلتون خیلی برای گفتگو با خانواده تون تنگ میشه
درضمن سالی یکبار رفت و برگشت یک سود بزرگ دیگه ای که داره بحث اقتصادیشه که شما میتونید سرمایه تون رو جابجا کنید و ...

لایرا;718057 نوشت:
یه سوال
منم کار هامو پدرم داره جور میکنه که برم البته بورس دولت نه واسه همینم قصد برگشت ندارم و میخوام اونجا بمونم
چرا میگید خیانت؟خب این پیشرفته دیگه یا کسی که اینجا نمیتونه رشته دلخواهشو به خاطر این ازمون ها غیر استاندارد بخونه چاره اش چیه؟
خیانت واسه وقتیه که با پول دولت بری و اون هزینه ای که دولت میداد شاید به نفر دیگه برمیگشت تو برنگردی
ولی بر اساس تجربه 90 درصد کسایی که رفتن موندن هم اونجا هم درصورت تجرد ازدواج کردن
به هرحال اونجا امنیت و ارامش و امکانات داره
اگه این شانسو داری بری معطل نکن

امكانات هست ولي امنيت و ارامش اصلا نيست ايران تو اين دو مورد اخري واقعا بهشته!

amirabdi;718625 نوشت:
سلام
خیلی سخت و مشکل نیست
مراسم و دعا که همه جا برگذار میشه(هر هفته توی جاهای مختلف مراسم های دعاخوانی مثل زیارت عاشورا و ... خیلی برگذار میشه)،وضع پوشش دخترا هم در حد عادی قرار داره معمولا(البته باز این بستگی به جایی که میرید داره)
دانشگاه رو نمیدونم ولی بهتره بدونید اگه برید اونجا درس بخونید احتمالا در کنار دانشگاه تون یک کار پاره وقت باید داشته باشید
توی زمینه ی کار هم بهتره بگم کار خیلی پیدا میشه و خوبه و توی محل کار هم به محض اینکه همکارانتون بفهمند مسلمان هستید دیگه توی خیلی از زمینه ها جلوتون بحث نمیکنند و خیلی محترمانه باهاتون برخورد میکنند اکثرا،بجز مواردی خاص که توی همین ایران هم هستند از اینا و بهتره نادیده بگیریدشون،دلیل این هم اینه که اکثرا از سیاست خارجی اطلاع ندارند و چون اونجا پر از اتباع کشور های خارجی (مخصوصا هند و چین) هستش معمولا بعضی از افراد احساس میکنند اتباع خارجی دارن منابع اونا رو حروم میکنن(احساسی که ما به افغانی ها داریم)
معمولا هم حقوق توی اونجا خیلی بیشتر از اینجاست،بنده حدود یک سال داشتم اونجا کار میکردم،حقوقی که میگرفتم تقریبا دوبرابر پولی بود که از صبح تا شب سگ دو زدن توی اینجا گیرتون میاد
این بحث خیانت هم خیلی بحث مسخره ایه،خب وقتی شرایط زندگی و امکانات در اینجا خیلی پایین تره معلومه که طرف میره اونجا زندگی میکنه،این اسمش خیانت نیست

نمی دونم که دو پست قبلی ایی که نوشتم رو خوندید یا نه؟ و نمی دونم متوجه منظور اصلیم در مورد خیانت شدید یا نه؟ احساس می کنم منظور اصلیم رو نتونستم خوب برسونم؟
وقتی به تاریخ اسلام نگاه کنیم می بینیم بیشتر افرادی که جهنمی شدند به خاطر اعمال فردی (مثل نماز و روزه و زکات و خمس و حج و مستحبات و مکروهات) نبوده بلکه بیشتر افرادی که جهنمی شدند و به اسلام خیانت کردند تو مسائل سیاسی بوده. از همون زمان پیامبر اکرم نگاه کنید ببینید چه کسانی پشت رهبر رو خالی می کردند و وقتهای نیاز، شونه خالی میکردن، بعد از رحلت پیامبر اکرم خیانتی که تو سقیفه ی بنی ساعده شد، ضربه اش بیشتر از ترک این اعمال فردی بود، چه کسانی این خیانت رو کردن؟ فقط خلیفه ی اول و دوم و عبیده جراح نبود بلکه همونهایی که سکوت کردن هم این خیانت بزرگ رو به اسلام کردن،بعدش تو انتخاب خلیفه ی دوم هم مردم با سکوتشون و فاصله از رهبر واقعی به اسلام خیانت کردن، بعد تو شورا هم همینطور، بعدش جنگ جمل و صفین و نهروان هم همینطور و جریان دردناک دیگری تو جریان صلح امام حسن علیه اسلام اتفاق افتاد،به نظرتو سر امام حسین علیه السلام رو کیا بریدن؟ همین نمازخونها و روزه بگیرها، همینطور همین خیانتها ادامه داره تا همین امروز، یعنی مبارزه ی حق علیه باطل.
باور کنید همونطوری که تو پست اول اشاره ایی کردم مسلمانی تنها به نماز و روزه و مستحبات و مکروهات نیست، آدم باید بصیرت داشته باشه و بتونه حق و باطل رو تشخیص بده و طرفدار حق باشه و حتی اگه با باطل هم نباشه نباید با سکوتش و فاصله گرفتن از حق،به باطل کمک کنه و مثل همین افراد مذکور به اسلام خیانت کنه..
آدم باید تو کارهاش دقت کنه و ببینه، همین الآن که می خوام کاری انجام بدم، امام زمان به کدوم کارم راضیتره؟ و دنبال همون بره. به نظرتون الآن یه جامعه ی اسلامی کوچکی با حکومت اسلام بر مردم تشکیل شده، کم چیزیه؟ آیا ما نسبت به اون وظیفه ایی نداریم؟ آیا الآن خدمت من به نظام که به شدت محتاج نیازهای مختلفی است رجحان داره یا اینکه تو فلان کشور خارج برای آسایش خودم کار کردن و درکنارش مشغول به اعمال فردی اسلام شدن؟
اینکه می فرمایید وقتی شرایط زندگی و امکانات اینجا خیلی پایین تره معلومه طرف میره اونجا زندگی می کنه، به نظرتون آیا این حرف درستیه؟ ما از مکتب عاشورا چی یاد گرفتیم؟ آیا آسایش فردی و خانوادگی خودمون این همه اهمیت داره؟ آیا برای پیشرفت حق و اسلام امام حسین علیه السلام خانوادش رو به سختی نینداخت؟ آیا فرزندان و عزیزترین افرادش رو فدای حق نکرد؟ حالا ما دنبال آسایش های فردی اییم؟ خب پس یکی مثل من و شما که توانایی پیشرفت همین مملکت یا حکومت اسلام رو داریم هم بذاریم بریم اونور زندگی کنیم پس کی به پیشرفت این نظام کمک کنه؟
البته همونطور که عرض کردم این حرفها فقط شامل مصادیقی میشه که خصوصیتشون رو تو این سه پست عرض کردم و الا اگه کسی بودنش تو کشور دیگه ایی بیشتر به نظام اسلامی اهمیت داره قضیش فرق می کنه، که واقعا افرادش کمه و نباید مصادیقش رو هوای نفس تعیین کنه و یه جوری آدم خودش رو با توجیه وارد این افراد کنه بلکه باید آدم وجدان داشته باشه و رضایت ولی اش رو ببینه که کدومه و اگه واقعا صادق باشه خدا به وظیفش هدایت می کنه، همونطوری که قرآن می فرماید: والذین جاهَدوا فینا لَنَهدِینَّهم سُبُلَنا (عنکبوت آیه ی 69)

م.ح.;718744 نوشت:
نمی دونم که دو پست قبلی ایی که نوشتم رو خوندید یا نه؟ و نمی دونم متوجه منظور اصلیم در مورد خیانت شدید یا نه؟ احساس می کنم منظور اصلیم رو نتونستم خوب برسونم؟
وقتی به تاریخ اسلام نگاه کنیم می بینیم بیشتر افرادی که جهنمی شدند به خاطر اعمال فردی (مثل نماز و روزه و زکات و خمس و حج و مستحبات و مکروهات) نبوده بلکه بیشتر افرادی که جهنمی شدند و به اسلام خیانت کردند تو مسائل سیاسی بوده. از همون زمان پیامبر اکرم نگاه کنید ببینید چه کسانی پشت رهبر رو خالی می کردند و وقتهای نیاز، شونه خالی میکردن، بعد از رحلت پیامبر اکرم خیانتی که تو سقیفه ی بنی ساعده شد، ضربه اش بیشتر از ترک این اعمال فردی بود، چه کسانی این خیانت رو کردن؟ فقط خلیفه ی اول و دوم و عبیده جراح نبود بلکه همونهایی که سکوت کردن هم این خیانت بزرگ رو به اسلام کردن،بعدش تو انتخاب خلیفه ی دوم هم مردم با سکوتشون و فاصله از رهبر واقعی به اسلام خیانت کردن، بعد تو شورا هم همینطور، بعدش جنگ جمل و صفین و نهروان هم همینطور و جریان دردناک دیگری تو جریان صلح امام حسن علیه اسلام اتفاق افتاد،به نظرتو سر امام حسین علیه السلام رو کیا بریدن؟ همین نمازخونها و روزه بگیرها، همینطور همین خیانتها ادامه داره تا همین امروز، یعنی مبارزه ی حق علیه باطل.
باور کنید همونطوری که تو پست اول اشاره ایی کردم مسلمانی تنها به نماز و روزه و مستحبات و مکروهات نیست، آدم باید بصیرت داشته باشه و بتونه حق و باطل رو تشخیص بده و طرفدار حق باشه و حتی اگه با باطل هم نباشه نباید با سکوتش و فاصله گرفتن از حق،به باطل کمک کنه و مثل همین افراد مذکور به اسلام خیانت کنه..
آدم باید تو کارهاش دقت کنه و ببینه، همین الآن که می خوام کاری انجام بدم، امام زمان به کدوم کارم راضیتره؟ و دنبال همون بره. به نظرتون الآن یه جامعه ی اسلامی کوچکی با حکومت اسلام بر مردم تشکیل شده، کم چیزیه؟ آیا ما نسبت به اون وظیفه ایی نداریم؟ آیا الآن خدمت من به نظام که به شدت محتاج نیازهای مختلفی است رجحان داره یا اینکه تو فلان کشور خارج برای آسایش خودم کار کردن و درکنارش مشغول به اعمال فردی اسلام شدن؟
اینکه می فرمایید وقتی شرایط زندگی و امکانات اینجا خیلی پایین تره معلومه طرف میره اونجا زندگی می کنه، به نظرتون آیا این حرف درستیه؟ ما از مکتب عاشورا چی یاد گرفتیم؟ آیا آسایش فردی و خانوادگی خودمون این همه اهمیت داره؟ آیا برای پیشرفت حق و اسلام امام حسین علیه السلام خانوادش رو به سختی نینداخت؟ آیا فرزندان و عزیزترین افرادش رو فدای حق نکرد؟ حالا ما دنبال آسایش های فردی اییم؟ خب پس یکی مثل من و شما که توانایی پیشرفت همین مملکت یا حکومت اسلام رو داریم هم بذاریم بریم اونور زندگی کنیم پس کی به پیشرفت این نظام کمک کنه؟
البته همونطور که عرض کردم این حرفها فقط شامل مصادیقی میشه که خصوصیتشون رو تو این سه پست عرض کردم و الا اگه کسی بودنش تو کشور دیگه ایی بیشتر به نظام اسلامی اهمیت داره قضیش فرق می کنه، که واقعا افرادش کمه و نباید مصادیقش رو هوای نفس تعیین کنه و یه جوری آدم خودش رو با توجیه وارد این افراد کنه بلکه باید آدم وجدان داشته باشه و رضایت ولی اش رو ببینه که کدومه و اگه واقعا صادق باشه خدا به وظیفش هدایت می کنه، همونطوری که قرآن می فرماید: والذین جاهَدوا فینا لَنَهدِینَّهم سُبُلَنا (عنکبوت آیه ی 69)

سلام
افراد از همونجا هم میتونن خیلی خدمت ها انجام بدهند
برای مثال خیلی از مسلمین اونجا نیازمند کمک توی خیلی چیزها هستند و یا تقریبا تمام افراد خارجی مشتاقن بیشتر درمورد ادیان بدانند و ...
از اونجا هم خیلی خدمات به اسلام میشه انجام داد،حتی گاها بیشتر از اینجا(مسلمون اونجا کمه اصطلاحا)
من یه دوستی داشتم دوتا از همکاراش(یه زن و شوهر) بعد از آشنایی باهاش مسلمون شدن
پس اینطور نیست که بگیم اونجا هیچکاری نمیشه کرد

Nla;718626 نوشت:
امكانات هست ولي امنيت و ارامش اصلا نيست ايران تو اين دو مورد اخري واقعا بهشته!

امنیت ؟تقریبا تمام کشورهای هم مرز ما تو جنگ هستن
از یه طرفم داعش که دیگه گفتن نداره جنایاتش از نفوذشون به داخل تو جنوب شرق و غرب کشور هم خبرها هست نمیدونم زندگی روی بمب ساعتی(خاورمیانه)این کجاش امنیته
ارامش هم یعنی امکانات باشه رفاه باشه بتونی تو شغل که تحصیلاتشو خوندی درس بخونی خیلی راحت بدون ترس عقیده تو ابراز کنی و مهم تر از همه جوری که بخوای زندگی کنی
موضوع قفل شده است