ادامه رابطه اینترنتی ما حرام است یا حلال؟

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ادامه رابطه اینترنتی ما حرام است یا حلال؟

سلام. یه موردی برای من پیش اومده که شرح کاملش برای دفتر مراجع کمی سخته.
گفتم اینجا مطرحش کنم تا جواب بگیرم. برای همین رک و پوس کنده همه چیو میگم.
من پسری هستم که اعتقادات خیلی مذهبی ای دارم. 17 سالمه و سمپاد درس میخونمو تا الآن با وجود اینکه به ازدواج خیلی فکر کردم ، اصلاً به دوستی های قبل ازدواج فکر نکردم و نفرت دارم ازشون.
به خاطر تحصیل تو مدارس سمپاد ، ما با المپیاد های علمی آشنا شدیم.
یه انجمن تخصصی هم برای المپیاد ها (مثل همین فروم ولی با موضوع المپیاد های علمی کشور) وجود داره و خیلی المپیادی ها که اکثراً دبیرستانی هستیم همه اونجا عضویم.
بحث های علمی مختلفی توی اون سایت میشه. من تو زمینه دین خیلی خیلی تحقیق کردم.
(تا جایی که میگن یه پا طلبه ام برا خودم :Khandidan!: )بعضاً که بحث هایی میشد و به دین یه جورایی ربط داشت ، من خیلی وارد بحث میشدم.
تا جایی که میتونستم سوال های شرعی و شبهات بعضی از دوستان رو جواب میدادم و کلاً توی اون فروم من رو یه فرد مذهبی میشناسن. البته واقعاً هم هستم :khandeh!:
همینطوری که با دوستانی صبحت میکردیم ، یه دختر خانومی هم پیام دادیم و ایشون سوالاتی پرسیدن و من هم از اوجایی که دوست دارم برای بقیه توضیح بدم و همه رو به دین دعوت کنم ، براشون همه چی رو توضیح دادم. تموم اطلاعاتی که داشتمو در اختیارشون قرار دادم.
ایشون هم آدم اعتقادی ای بودن اما مثلاً توی دو سه تا زمینه مشکل داشتن مثلاً کمی حجاب.
و گفتن که توضیحات من بهشون کمک کرده و مثلاً حجابشون رو بهتر کردن و...
کم کم که صحبت میکردیم ، بحث به ازدواج و وضع جوانان و روابطی که اخیراً بعضی جوونا دارن کشید. از طریقه حرف زدنشون فهمیدم که دختر خوبی هستن اهل هیچ رابطه ای نیستن.
همینطور که حرف میزدیم ، اعتقادات خودمون رو میگفتیم و از اعتقادات همدیگه خوشمون اومد.
من نظرشونو پرسیدم که شما حاضر هستید زود عین من ازدواج کنید؟
و کم کم بحث باز شد و قرار گذاشتیم که ما با خانواده مزاحمشون بشیم برای خواستگاری تا اگه همدیگه رو پسندیدیم ، ازدواج کنیم.
در تموم این مدت ، حرفای عاشقانه نزدیم. حتی هنوز همدیگه رو با ضمیر شما خطاب میکنیم.
خیلی محترمانه. به هم احترام میذاریم. برای اینکه روز خواستگاری اگه همدیگه رو دیدیم تو ذوقمون نخوره ، نفری یه عکس که هردو کاملاً شئونات اسلامی رو رعایت کرده بودیم ( من با لباس مدرسه و ایشون هم با حجاب ) به هم دادیم تا ببینیم آیا چهره های همدیگه رو هم میپسندیم؟ که خداروشکر پسندیدیم. و به اون عکس ها هم فقط به این نیت نگاه کردیم که قراره برای ازدواج بپسندیم نه برای لذت های دیگه !
اما ما یه مشکلی داریم. من هنوز سوم دبیرستان هستم و پول ندارم و خانواده هم نمیان خواستگاری بریم و از طرفی ایشون هم اول دبیرستان هستن و خانوادشون تو این سن اجازه ی ازدواج رو شاید ندن. برای همین علارغم میل باطنی جفتمون به ازدواج تو سن پایین ، برنامه ی خواستگاری رو به یکی دو سال دیگه موکول کردیم. یعنی بعد کنکور من. هنوز هم خانواده هارو در جریان قرار ندادیم چون میدونیم هردو فکر میکنن طرف مقابل سعی در گول زدن ما داره و بیشتر جبهه میگیرن علیه این ازدواج تا اینکه باهامون راه بیان. گذاشتیم یه سال دیگه کم کم بهشون بگیم.
توی این مدت روزی یه مقداری وقت میذاریم و با هم از طریق اینترنت صحبت میکنیم. (البته برای هم مینویسیم ! صدای همدیگه رو نشنیدیم و هیچ شماره تلفن و چیز دیگه بین ما رد و بدل نشده )
چیز های عادی. بیشتر همون بحث های دینی عقیدتی و یا مسائل ازدواج بدون هیچگونه رد کردن حد و حدود. خیلی عادی مثل دو تا همکار که توی یه شرکت کار میکنن صحبت میکنیم و اصلاً از این قرتی بازی ها و من بمیرم براتو تو بمیری برامو اینا نداریم. :khandeh!:
یه روز داشتم فکر میکردم خدایا ما اینهمه خودمون رو نگه داشتیمو نرفتیم دنبال جنس مخالف و شرع رو رعایت کردیم ، نکنه الآن داریم گناه میکنیم؟ با ایشون هم در میون گذاشتم و این شد که اومدم و این پست رو نوشتم.
حالا واقعاً تکلیف ما دو نفر چیه؟ وقتی میدونیم خانواده هامون در حال حاضر راضی به خواستگاری و ازدواج نمیشن و از طرفی حرفای ما هم حرفای کاملاً عادی ای هست و وابستگی ای بین ما نیست و به خودمون قول دادیم تا قبل از خواستگاری حضوری با خانواده ، هیچ کار خلاف شرعی انجام ندیم و نسبت به هم عاشقانه رفتار نکنیم و....
خلاصه همه جوره سعی کردیم هیچ گناهی نکنیم. اما این ادامه رابطه ما به این شکلی که گفتم آیا از لحاظ شرعی حرامه؟ یعنی داریم گناه میکنیم با توجه به صحبت های عادیمون و اینکه نیتمون کاملاً پاک و ازدواجه؟ مرجه تقلید جفتمون هم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی هستن.
راستی چه پیشنهادی برای ما دارید؟ اصلاً ادامه این رابطه به صلاحه؟
ممنون بابت جوابی که میدید.

با نام و یاد دوست


Al!R3ZA;348344 نوشت:
سلام. یه موردی برای من پیش اومده که شرح کاملش برای دفتر مراجع کمی سخته. گفتم اینجا مطرحش کنم تا جواب بگیرم. برای همین رک و پوس کنده همه چیو میگم. من پسری هستم که اعتقادات خیلی مذهبی ای دارم. 17 سالمه و سمپاد درس میخونمو تا الآن با وجود اینکه به ازدواج خیلی فکر کردم ، اصلاً به دوستی های قبل ازدواج فکر نکردم و نفرت دارم ازشون. به خاطر تحصیل تو مدارس سمپاد ، ما با المپیاد های علمی آشنا شدیم. یه انجمن تخصصی هم برای المپیاد ها (مثل همین فروم ولی با موضوع المپیاد های علمی کشور) وجود داره و خیلی المپیادی ها که اکثراً دبیرستانی هستیم همه اونجا عضویم. بحث های علمی مختلفی توی اون سایت میشه. من تو زمینه دین خیلی خیلی تحقیق کردم. (تا جایی که میگن یه پا طلبه ام برا خودم )بعضاً که بحث هایی میشد و به دین یه جورایی ربط داشت ، من خیلی وارد بحث میشدم. تا جایی که میتونستم سوال های شرعی و شبهات بعضی از دوستان رو جواب میدادم و کلاً توی اون فروم من رو یه فرد مذهبی میشناسن. البته واقعاً هم هستم همینطوری که با دوستانی صبحت میکردیم ، یه دختر خانومی هم پیام دادیم و ایشون سوالاتی پرسیدن و من هم از اوجایی که دوست دارم برای بقیه توضیح بدم و همه رو به دین دعوت کنم ، براشون همه چی رو توضیح دادم. تموم اطلاعاتی که داشتمو در اختیارشون قرار دادم. ایشون هم آدم اعتقادی ای بودن اما مثلاً توی دو سه تا زمینه مشکل داشتن مثلاً کمی حجاب. و گفتن که توضیحات من بهشون کمک کرده و مثلاً حجابشون رو بهتر کردن و... کم کم که صحبت میکردیم ، بحث به ازدواج و وضع جوانان و روابطی که اخیراً بعضی جوونا دارن کشید. از طریقه حرف زدنشون فهمیدم که دختر خوبی هستن اهل هیچ رابطه ای نیستن. همینطور که حرف میزدیم ، اعتقادات خودمون رو میگفتیم و از اعتقادات همدیگه خوشمون اومد. من نظرشونو پرسیدم که شما حاضر هستید زود عین من ازدواج کنید؟ و کم کم بحث باز شد و قرار گذاشتیم که ما با خانواده مزاحمشون بشیم برای خواستگاری تا اگه همدیگه رو پسندیدیم ، ازدواج کنیم. در تموم این مدت ، حرفای عاشقانه نزدیم. حتی هنوز همدیگه رو با ضمیر شما خطاب میکنیم. خیلی محترمانه. به هم احترام میذاریم. برای اینکه روز خواستگاری اگه همدیگه رو دیدیم تو ذوقمون نخوره ، نفری یه عکس که هردو کاملاً شئونات اسلامی رو رعایت کرده بودیم ( من با لباس مدرسه و ایشون هم با حجاب ) به هم دادیم تا ببینیم آیا چهره های همدیگه رو هم میپسندیم؟ که خداروشکر پسندیدیم. و به اون عکس ها هم فقط به این نیت نگاه کردیم که قراره برای ازدواج بپسندیم نه برای لذت های دیگه ! اما ما یه مشکلی داریم. من هنوز سوم دبیرستان هستم و پول ندارم و خانواده هم نمیان خواستگاری بریم و از طرفی ایشون هم اول دبیرستان هستن و خانوادشون تو این سن اجازه ی ازدواج رو شاید ندن. برای همین علارغم میل باطنی جفتمون به ازدواج تو سن پایین ، برنامه ی خواستگاری رو به یکی دو سال دیگه موکول کردیم. یعنی بعد کنکور من. هنوز هم خانواده هارو در جریان قرار ندادیم چون میدونیم هردو فکر میکنن طرف مقابل سعی در گول زدن ما داره و بیشتر جبهه میگیرن علیه این ازدواج تا اینکه باهامون راه بیان. گذاشتیم یه سال دیگه کم کم بهشون بگیم. توی این مدت روزی یه مقداری وقت میذاریم و با هم از طریق اینترنت صحبت میکنیم. (البته برای هم مینویسیم ! صدای همدیگه رو نشنیدیم و هیچ شماره تلفن و چیز دیگه بین ما رد و بدل نشده ) چیز های عادی. بیشتر همون بحث های دینی عقیدتی و یا مسائل ازدواج بدون هیچگونه رد کردن حد و حدود. خیلی عادی مثل دو تا همکار که توی یه شرکت کار میکنن صحبت میکنیم و اصلاً از این قرتی بازی ها و من بمیرم براتو تو بمیری برامو اینا نداریم. یه روز داشتم فکر میکردم خدایا ما اینهمه خودمون رو نگه داشتیمو نرفتیم دنبال جنس مخالف و شرع رو رعایت کردیم ، نکنه الآن داریم گناه میکنیم؟ با ایشون هم در میون گذاشتم و این شد که اومدم و این پست رو نوشتم. حالا واقعاً تکلیف ما دو نفر چیه؟ وقتی میدونیم خانواده هامون در حال حاضر راضی به خواستگاری و ازدواج نمیشن و از طرفی حرفای ما هم حرفای کاملاً عادی ای هست و وابستگی ای بین ما نیست و به خودمون قول دادیم تا قبل از خواستگاری حضوری با خانواده ، هیچ کار خلاف شرعی انجام ندیم و نسبت به هم عاشقانه رفتار نکنیم و.... خلاصه همه جوره سعی کردیم هیچ گناهی نکنیم. اما این ادامه رابطه ما به این شکلی که گفتم آیا از لحاظ شرعی حرامه؟ یعنی داریم گناه میکنیم با توجه به صحبت های عادیمون و اینکه نیتمون کاملاً پاک و ازدواجه؟ مرجه تقلید جفتمون هم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی هستن. راستی چه پیشنهادی برای ما دارید؟ اصلاً ادامه این رابطه به صلاحه؟ ممنون بابت جوابی که میدید.

با عرض سلام و احترام خدمت جناب عالی و تشکر از سؤال شما

متن پاسخ آیت الله مکارم شیرازی:

تجربه هاى مکرّر در مکرّر نشان داده که رابطه هاى دختران و پسران دام هاى شیطان است، و منجر به خلاف شرع مى شود. بنابراین تنها در صورتى که قصد ازدواج داشته باشند، آن هم به مقدارى که براى شناخت یکدیگر لازم است، مى توانند تماس بگیرند.(1)

خیلی از عزیزان در ابتدای امر فکر می کنند بهترین انتخاب را داشته اند اما متأسفانه در بسیاری از موارد با گذشت زمان پی به اشتباه خود می برند و متوجه می شوند که به جهت کم تجربگی و احساسات ، بسیاری از نکات مهم زندگی را برای انتخاب صحیح در نظر نگرفته بودند یا در تطبیق دچار اشتباه شدند !

دقیقا به همین علت ما مخالف رابطه های قبل از ازدواج هستیم که گاهی به بهانه شناخت بیشتر انجام می شود چرا که دختر و پسر در این گونه رابطه ها با نشان دادن خود در بهترین حالات و رفتار به صورت تصنعی که اکثرا بدون قصد و غرض انجام می شود ؛ موجب انتخاب اشتباه طرف مقابل می شوند.

علاوه بر این ، احساسات غلبه یافته ای که بر اثر ارتباط و تکرار آن حاصل می شود خود عامل بسیار قوی برای عدم شناخت صحیح و انتخاب مناسب خواهد بود.

این مسئله برای ما که روزانه در معرض سؤالات و درد و دل های عزیزان هستیم عقلا و شرعا به اثبات رسیده از این رو در نهی کردن جوانانی چون شما از اینگونه ارتباط ها ذره ای تردید نداریم .

در پناه خداوند بزرگ مستدام باشید

پی نوشت:
1. استفتائات سایت معظم له به آدرس:
http://makarem.ir/Question/ViewQuestion.aspx?lid=0#

al!r3za;348344 نوشت:
در تموم این مدت ، حرفای عاشقانه نزدیم. حتی هنوز همدیگه رو با ضمیر شما خطاب میکنیم. خیلی محترمانه. به هم احترام میذاریم. برای اینکه روز خواستگاری اگه همدیگه رو دیدیم تو ذوقمون نخوره ، نفری یه عکس که هردو کاملاً شئونات اسلامی رو رعایت کرده بودیم ( من با لباس مدرسه و ایشون هم با حجاب ) به هم دادیم تا ببینیم آیا چهره های همدیگه رو هم میپسندیم؟ که خداروشکر پسندیدیم. و به اون عکس ها هم فقط به این نیت نگاه کردیم که قراره برای ازدواج بپسندیم نه برای لذت های دیگه ! اما ما یه مشکلی داریم. من هنوز سوم دبیرستان هستم و پول ندارم و خانواده هم نمیان خواستگاری بریم و از طرفی ایشون هم اول دبیرستان هستن و خانوادشون تو این سن اجازه ی ازدواج رو شاید ندن. برای همین علارغم میل باطنی جفتمون به ازدواج تو سن پایین ، برنامه ی خواستگاری رو به یکی دو سال دیگه موکول کردیم. یعنی بعد کنکور من. هنوز هم خانواده هارو در جریان قرار ندادیم چون میدونیم هردو فکر میکنن طرف مقابل سعی در گول زدن ما داره و بیشتر جبهه میگیرن علیه این ازدواج تا اینکه باهامون راه بیان. گذاشتیم یه سال دیگه کم کم بهشون بگیم. توی این مدت روزی یه مقداری وقت میذاریم و با هم از طریق اینترنت صحبت میکنیم. (البته برای هم مینویسیم ! صدای همدیگه رو نشنیدیم و هیچ شماره تلفن و چیز دیگه بین ما رد و بدل نشده ) چیز های عادی. بیشتر همون بحث های دینی عقیدتی و یا مسائل ازدواج بدون هیچگونه رد کردن حد و حدود. خیلی عادی مثل دو تا همکار که توی یه شرکت کار میکنن صحبت میکنیم و اصلاً از این قرتی بازی ها و من بمیرم براتو تو بمیری برامو اینا نداریم.

سلام
در منطقه ما رسم خوبی وجود دارد
اگر دو نفر به هم علاقه داشته باشند ولی فعلا امکان ازداج ندارند
دو خانواده توافق می کنند پسر دختر را نشانه کند به این شکل که پسر با همراهی خانواده بطوررسمی نشانه ای برای دختر مثلا یک انگشتر می برد
وضعیت آندو به همین منوال می ماند و ارتباطات بطور معمول و معروف هم برقرار است تا زمان مناسب برای عقدشان فرابرسد
گاهی اوقات ممکن است دختری یک یا دو سال و شاید بیشتر نشان پسری باشد تا ازدواج کنند
به نظر بنده شما با خانواده صحبت کنید و این روش را پیشنهاد بدهید
والله الموفق

[="Teal"]سلام !
به نظر من رابطتون هرچی ادامه پیدا کنه بدتر میشه که بهتر نمیشه!
چه بسیار رابطه هایی بودن که به قصد خواهر برادری / به قصد استاد شاگردی / به قصد همکاری در یک پروژه / به قصد کمک به یک انسان / به قصد.... هر نیت پاک دیگه ای شکل گرفتن و در آخر به فساد و رابطه گناه آلود و عشق و عاشقی ختم شدن!
اصلا ماهیت و خاصیت دو جنس مخالف اینجوریه و کاریش نمیشه کرد جز اینکه رابطه رو قطع کرد.
من فکر میکنم بهترین کاری که میتونی بکنی این باشه:

به دختر خانم بگو تا زمانی که شرایط ازدواجمون فراهم بشه رابطمون رو به کلی قطع میکنیم و هر موقع فراهم شد میری خواستگاریش!
بهش حتما بگو تا اون موقع هیچ خواستگاری رو به خاطر تو رد نکنه و به خواستگاراش جواب بده و خودشو به خاطر تو بدبخت نکنه
میدونی چرا؟
چون معلوم نیست تو بتونی صددرصد با اون ازدواج کنی! تو فقط از طریق اینترنت اونو میشناسی و در واقعیت ممکنه هزار و یک مشکل جلوی پاتون قرار داشته باشه! مثلا ممکنه جواب آزمایشتون جور در نیاد![/]

حامد;348921 نوشت:
سلام
در منطقه ما رسم خوبی وجود دارد
اگر دو نفر به هم علاقه داشته باشند ولی فعلا امکان ازداج ندارند
دو خانواده توافق می کنند پسر دختر را نشانه کند به این شکل که پسر با همراهی خانواده بطوررسمی نشانه ای برای دختر مثلا یک انگشتر می برد
وضعیت آندو به همین منوال می ماند و ارتباطات بطور معمول و معروف هم برقرار است تا زمان مناسب برای عقدشان فرابرسد
گاهی اوقات ممکن است دختری یک یا دو سال و شاید بیشتر نشان پسری باشد تا ازدواج کنند
به نظر بنده شما با خانواده صحبت کنید و این روش را پیشنهاد بدهید
والله الموفق

سلام.
خوش به حال منطقتون.
من خودم همچین اعتقادی دارم ولی متاسفانه خانواده ها مخصوصاً تو شهرهای بزرگی مثل تهران و کرج همچین چیزی رو قبول نمیکنن.
اگه قبول میکردن که مشکلی نداشتیم....

al!r3za;348971 نوشت:
من خودم همچین اعتقادی دارم ولی متاسفانه خانواده ها مخصوصاً تو شهرهای بزرگی مثل تهران و کرج همچین چیزی رو قبول نمیکنن. اگه قبول میکردن که مشکلی نداشتیم....

سلام
یک نذری بکن و با توکل پیشنهاد بده
ضرر که نداره داره ؟
والله الموفق

asad;348939 نوشت:
[="teal"]سلام !
به نظر من رابطتون هرچی ادامه پیدا کنه بدتر میشه که بهتر نمیشه!
چه بسیار رابطه هایی بودن که به قصد خواهر برادری / به قصد استاد شاگردی / به قصد همکاری در یک پروژه / به قصد کمک به یک انسان / به قصد.... هر نیت پاک دیگه ای شکل گرفتن و در آخر به فساد و رابطه گناه آلود و عشق و عاشقی ختم شدن!
اصلا ماهیت و خاصیت دو جنس مخالف اینجوریه و کاریش نمیشه کرد جز اینکه رابطه رو قطع کرد.
من فکر میکنم بهترین کاری که میتونی بکنی این باشه:

به دختر خانم بگو تا زمانی که شرایط ازدواجمون فراهم بشه رابطمون رو به کلی قطع میکنیم و هر موقع فراهم شد میری خواستگاریش!
بهش حتما بگو تا اون موقع هیچ خواستگاری رو به خاطر تو رد نکنه و به خواستگاراش جواب بده و خودشو به خاطر تو بدبخت نکنه
میدونی چرا؟
چون معلوم نیست تو بتونی صددرصد با اون ازدواج کنی! تو فقط از طریق اینترنت اونو میشناسی و در واقعیت ممکنه هزار و یک مشکل جلوی پاتون قرار داشته باشه! مثلا ممکنه جواب آزمایشتون جور در نیاد!

[/]

بله من حرف شمارو درک میکنم.
خوش بختانه بی اطلاع هم در اینگونه ارتباطات نیستم. و خودم تحقیقات بسیاری کردم و به عینه هم دیدم.
حرفی که زدید مبنی بر اینکه هیچ خواستگاری رو رد نکنن و.... رو هم کامل بهشون گفتم.
و هرسری هم بهشون روی این مساله تاکید میکنم و میگم راضی نیستم اگه به خاطر من شخص خوبی رو رد کنید. چه بسا این چیزی که شما فعلاً از من میبینید ، «من» واقعی من نباشه !
و قرار گذاشتیم که بریم خواستگاری و اونجا کامل در مورد همه مسائل صحبت کنیم و تازه اگه پسندیدیم ازدواج کنیم. الآن صرفاً یه سری اطلاعات اولیه از هم داریم.
خلاصه تمام نکاتی که ذکر کردید و نکردید رو من بهشون گفتم.
اما یه مشکل دیگه ای هم که هست اینه که توی استان ما (البرز ، همون کرج) فساد خیلی زیاده و از طرفی فرهنگ ها جوریه که عمراً (یا خیلی کم) کسی پیدا میشه که با شرایط من بتونه خودش رو وفق بده (همین ازدواج تو سن پایین و قبول کردن یه نفر به عنوان داماد که از لحاظ مالی هم خیلی وضعش خوب نیست) و اعتقادات مردم متاسفانه... . و من میترسم موردی که به سختی پیدا کردم و نمونه اش خیلی کم پیدا میشه رو از دست بدم.
البته میدونم خدا خودش یه شخص خوبی رو جلوی پای من میذاره اگه بهش اعتماد داشته باشم ، ولی من با هرکی از اطرافیان صحبت میکنم ، میگن ما هیچکی رو نه میشناسیم و نه فکر کنیم باشه همچین کسی که واقعاً بتونه شرایطت رو قبول کنه.
موندم سر دوراهی. از طرفی میخوام گناهی هم صورت نگیره.
هنگ کردم که واقعاً باید چکار بکنم !

حامد;348975 نوشت:
سلام
یک نذری بکن و با توکل پیشنهاد بده
ضرر که نداره داره ؟
والله الموفق

والا با خانواده صحبت کردم در مورد این قضیه.
البته نگفتم که شخصی با این شرایط هست. ولی خواستم مزه دهنشون رو بدونم که اگه یه همچین شخصی باشه، واکنششون چیه؟ آیا قبول میکنن؟
از طرفی من مذهبی ترین فرد خانواده هستم و خانواده ام دین رو عین من جدی نمیگیرن و وقتی میگم شرایطم بده و ممکنه به گناه بیوفتم ، واقعاً درک نمیکنن که استمناء گناهه و براشون تقریباً عادیه !
در صورتی که من از این گناه نفرت دارم و نمیخوام اصلاً بهش مبتلا بشم.
خلاصه خیلی بد رفتار کردن و آب پاکی رو یه جورایی ریختن رو دستم.
گفتن میری کنکور میدی ، یه دانشگاه خوب تهران قبول میشی ، لیسانس و فوق لیسانس میگیری ، سربازی میری ، میای کار میکنی ، پول در میاری ، بعد میای با هم صحبت میکنیم ! :Ghamgin:
حالا باز بعد از نهایی باید بشینم باهاشون صحبت کنم. ببینم چی میگن.

سلام
بهترین کار قطع این رابطه است حتما شما و دختر خانم از نظر ایمانی قوی هستین و ان شالله حرفی یا حدیثی زده نمیشه که گناه باشه ولی فقط گناه تو این رابطه نیست شما باید روحیات دخترانه رو هم در نظر بگیرید شما اونطوری هستین که ایشون میخوان و و الان حتما تو ذهن خودشون راجع به اینده تصمیم میگیرن و فکرایی میکنند هر چند خودشون به شما نگن
حالا اگه به هر دلیلی این ازدواج صورت نگیره جواب اونهمه فکر و نقشه رو کی بهشون میده سخته شما دختر نیستین و متوجه نیستین چیکار دارین میکنین اصلا میدونین همین فقط سلام دادن شما به ایشون چه کارایی میکنه؟یا حتی انلاین شدن شما تو محیط اینترنتی؟!
مشاور نیستم ولی این رو به عینه تجربه کردم
از شما خواهش میکنم تا رابطتون بیشتر از این نشده و تا دلبستگی به وجود نیامده تا زمانی که موقعیت ازدواج ندارین قطع رابطه کنین و تلاش کنین تا موقعیت و صد البته رضایت والدین رو جلب کنین و بعدا به این دختر یا هر دختری که مد نظرتونه فکر کنین
موفق باشین

بوی یاس;349179 نوشت:
الان حتما تو ذهن خودشون راجع به اینده تصمیم میگیرن و فکرایی میکنند هر چند خودشون به شما نگن
حالا اگه به هر دلیلی این ازدواج صورت نگیره جواب اونهمه فکر و نقشه رو کی بهشون میده سخته شما دختر نیستین

دقیقا به خصوص دختر اول دبیرستانی!!

al!r3za;348980 نوشت:
حرفی که زدید مبنی بر اینکه هیچ خواستگاری رو رد نکنن و.... رو هم کامل بهشون گفتم. و هرسری هم بهشون روی این مساله تاکید میکنم و میگم راضی نیستم اگه به خاطر من شخص خوبی رو رد کنید.

فرض کن دختری مدام بهت زنگ بزنه و هرسری بهت بگه راضی نیستم اگر به خاطر من ازدواجت رو به تاخیر بندازی!
اینجوری شما مصمم تر میشی که ازدواجت رو به خاطر این دختر مهربون به تاخیر بندازی درسته؟ دختری که اینقدر نگرانته که هرسری این نکته رو بهت گوشزد میکنه!
پس لازم نیست هرسری این کار رو بکنی ! من بهت گفتم اگر ارتباطت رو قطع کردی این رو بهش بگو! نه اینکه هرروز باهاش ارتباط برقرار کنی و اینو بهش بگی! اینجوری درسته که حرفش رو میزنی اما نتیجه ی عکس میده و اون بیشتر بهت وابسته میشه!

al!r3za;348980 نوشت:
اما یه مشکل دیگه ای هم که هست اینه که توی استان ما (البرز ، همون کرج) فساد خیلی زیاده و از طرفی فرهنگ ها جوریه که عمراً (یا خیلی کم) کسی پیدا میشه که با شرایط من بتونه خودش رو وفق بده (همین ازدواج تو سن پایین و قبول کردن یه نفر به عنوان داماد که از لحاظ مالی هم خیلی وضعش خوب نیست) و اعتقادات مردم متاسفانه... . و من میترسم موردی که به سختی پیدا کردم و نمونه اش خیلی کم پیدا میشه رو از دست بدم.

اگر به خدا اطمینان داری نترس!
در آیه 26 سوره مبارکه نور آمده است که مردان پاک از آن زنان پاک هستند و مردان ناپاک و خبیث از آن زنان ناپاک هستند.

شما همین جوری پاک بمون طبق آیه قران یک همسر پاک گیرت میاد!

با سلام خدمت دوست بزرگوار به جناب امیدوار سپرده ایم به شما پاسخ دهند.

برای ازدواج شرایطی چند وجود دارد که باید در نظر گرفته شود که

سن

طریق ازدواج

بلوغ

وضعیت شغلی و خانوادگی

تنها مواردی از ان است.

خوشبختانه از سخنان شما بر می اید اگاهی های مناسبی دارید و به حکم عقلتان برای مشاوره امده اید که جای تبریک دارد لذا صبر داشته باشید تا جناب امیدوار خدمتتان برسند.:Gol:

تا زمان حضور مشاور برای پاسخگویی شما میتوانید این دو لینک مهم را بررسی کنید:

بهترین زمان «ما» شدن **بررسی ابعاد بلوغ جهت ازدواج**
#چرا بعضي دخترخانوما و آقا پسرا دير ازدواج مي كنن !!!#

asad;349296 نوشت:

فرض کن دختری مدام بهت زنگ بزنه و هرسری بهت بگه راضی نیستم اگر به خاطر من ازدواجت رو به تاخیر بندازی!
اینجوری شما مصمم تر میشی که ازدواجت رو به خاطر این دختر مهربون به تاخیر بندازی درسته؟ دختری که اینقدر نگرانته که هرسری این نکته رو بهت گوشزد میکنه!
پس لازم نیست هرسری این کار رو بکنی ! من بهت گفتم اگر ارتباطت رو قطع کردی این رو بهش بگو! نه اینکه هرروز باهاش ارتباط برقرار کنی و اینو بهش بگی! اینجوری درسته که حرفش رو میزنی اما نتیجه ی عکس میده و اون بیشتر بهت وابسته میشه!

اگر به خدا اطمینان داری نترس!
در آیه 26 سوره مبارکه نور آمده است که مردان پاک از آن زنان پاک هستند و مردان ناپاک و خبیث از آن زنان ناپاک هستند.

شما همین جوری پاک بمون طبق آیه قران یک همسر پاک گیرت میاد!

اگه یادتون باشه تو پست اول هم گفتم ، یه سری صحبت های علمی و شرعی بیشتر میکنیم. یه سلسله مباحثی رو بنده دارم بهشون میگم.
در مورد صهیونیزم ، یهودیت ، اسلام ، تشیع ، مهدویت ، جامعه فعلی ، عرفان های نو ظهور ، دشمن شناسی ، نظام جمهوری اسلامی و...
در این بین گاهی در مورد ازدواج هم نکاتی میگم. اون هم در مورد خود ازدواج !
این بین گاهی عقاید خودمون رو هم بیان میکنیم و من بهشون میگم که معلوم نیست فردا چی بشه و یا من همین آدمی باشم که میبینید و از این حرفا.
اینطور نیست که صبح تا شب بشینیم حرفای عاشقانه و آی لاو یو بزنیم بعد بگم نه تو برو به فکر خودت باش و منتظر من نباش !
در مورد آیه ذکر شده هم من بیشتر این فکر رو میکردم که یه جنبه دستوری داشته باشه.
یعنی بگه اونایی که پاکن با هم ازدواج کنن و اونایی که ناپاکن هم با هم.نه اینکه ما پاک هارو برای پاک ها و نا پاک هارو برای ناپاک ها قرار داده باشیم.
آخه نمونه های زیادیش رو من به عینه دیدم که....
بعد مشکل من فقط پاک بودن طرف مقابل نیست. من عجله دارم یه جورایی برای ازدواج !
کسی تقریباً پیدا نمیشه که شرایط منو قبول کنه ولی این خانوم قبول کردن !
برای همین نمیخوام ساده از کنار این فرصتم بگذرم و برم....

سلام دوست عزیز
بنده نمی خوام بگم که شرعا گناهه یا نیست چون خودت بهتر میدونی که داری گناه میکنی یا نه. ممکنه بکنی ممکنه نه. ممکنه الان نکنی 2 ماه دیگه بکنی. اصلا بحث من راجع به این جنبه اش نیست.
بحث من بحث احساساته .
انسان ها اصولا دائما در حال تغییرن مخصوصا تو سنی که شما و اون دختر خانم داره . بنده به شخصه جهان بینیم یکی دو بار به کلی عوض شده . ادم پاشا بذاره تو جامعه دیدش به خیلی چیزا عوض میشه. شما هنوز محصلید . اون دختر خانوم هم همین طور. قصد جسارت ندارم و این حرفا به خود 7 8 سال پیشم هم میزنم. عقل و هوش را با هم قاطی نکنید .ممکنه انسان خیلی با هوش باشه ولی عاقلانه رفتار نکنه. الان در دوره ای از زندگی هستین که اوج شکل گیری شخصیت و تفکرات در در این بازه هست. بهتره تمرکزتون را بذارید روی هر هدفی که برای آیندتون دارید (بر خلاف خیلی ها من نمیگم تحصیل اما تحصیل هم الان یه نیازه حتی اگه مفید نباشه) و مثلا بگید 3 سال دیگه ازدواج می کنم. وذهن خودتون را از این موضوع راحت کنین.(همینطور ذهن اون دختر خانوم را) (اساسا من به خودم گفتم ازدواج بعد از لیسانس و منم مثل شما به کسی علاقه داشتم که بعد همین تغییرات دیگه برای هم مناسب نبودیم)
یه وقتایی هم بر عکس ما منتظریم که طرف مقابل هم به خاطر ما تغییر کنه که اینم اشتباهه.
ثانیا حرف باد هواست. این احتمال را در نظر بگیرید که شما یا ایشون بعد یکی دو سال منصرف بشین و پیامد هاش را که مطمئنم (چون تجربه اش نکردید) حتی تصورش را هم نمیتونین بکنین در نظر بگیرین.
در پایان
واقعا در این موارد خانواده ها کم لطفی میکنن و حق را در این زمینه به شما میدم ولی چاره چیست .در این مورد راهی جز توکل نمیمونه.
امیدوارم مشکلتون حل بشه و به جاهای حاد نکشه.
در پناه حق

al!r3za;348344 نوشت:
سلام. یه موردی برای من پیش اومده که شرح کاملش برای دفتر مراجع کمی سخته.
گفتم اینجا مطرحش کنم تا جواب بگیرم. برای همین رک و پوس کنده همه چیو میگم.
من پسری هستم که اعتقادات خیلی مذهبی ای دارم. 17 سالمه و سمپاد درس میخونمو تا الآن با وجود اینکه به ازدواج خیلی فکر کردم ، اصلاً به دوستی های قبل ازدواج فکر نکردم و نفرت دارم ازشون.
به خاطر تحصیل تو مدارس سمپاد ، ما با المپیاد های علمی آشنا شدیم.
یه انجمن تخصصی هم برای المپیاد ها (مثل همین فروم ولی با موضوع المپیاد های علمی کشور) وجود داره و خیلی المپیادی ها که اکثراً دبیرستانی هستیم همه اونجا عضویم.
بحث های علمی مختلفی توی اون سایت میشه. من تو زمینه دین خیلی خیلی تحقیق کردم.
(تا جایی که میگن یه پا طلبه ام برا خودم :khandidan!: )بعضاً که بحث هایی میشد و به دین یه جورایی ربط داشت ، من خیلی وارد بحث میشدم.
تا جایی که میتونستم سوال های شرعی و شبهات بعضی از دوستان رو جواب میدادم و کلاً توی اون فروم من رو یه فرد مذهبی میشناسن. البته واقعاً هم هستم :khandeh!:
همینطوری که با دوستانی صبحت میکردیم ، یه دختر خانومی هم پیام دادیم و ایشون سوالاتی پرسیدن و من هم از اوجایی که دوست دارم برای بقیه توضیح بدم و همه رو به دین دعوت کنم ، براشون همه چی رو توضیح دادم. تموم اطلاعاتی که داشتمو در اختیارشون قرار دادم.
ایشون هم آدم اعتقادی ای بودن اما مثلاً توی دو سه تا زمینه مشکل داشتن مثلاً کمی حجاب.
و گفتن که توضیحات من بهشون کمک کرده و مثلاً حجابشون رو بهتر کردن و...
کم کم که صحبت میکردیم ، بحث به ازدواج و وضع جوانان و روابطی که اخیراً بعضی جوونا دارن کشید. از طریقه حرف زدنشون فهمیدم که دختر خوبی هستن اهل هیچ رابطه ای نیستن.
همینطور که حرف میزدیم ، اعتقادات خودمون رو میگفتیم و از اعتقادات همدیگه خوشمون اومد.
من نظرشونو پرسیدم که شما حاضر هستید زود عین من ازدواج کنید؟
و کم کم بحث باز شد و قرار گذاشتیم که ما با خانواده مزاحمشون بشیم برای خواستگاری تا اگه همدیگه رو پسندیدیم ، ازدواج کنیم.
در تموم این مدت ، حرفای عاشقانه نزدیم. حتی هنوز همدیگه رو با ضمیر شما خطاب میکنیم.
خیلی محترمانه. به هم احترام میذاریم. برای اینکه روز خواستگاری اگه همدیگه رو دیدیم تو ذوقمون نخوره ، نفری یه عکس که هردو کاملاً شئونات اسلامی رو رعایت کرده بودیم ( من با لباس مدرسه و ایشون هم با حجاب ) به هم دادیم تا ببینیم آیا چهره های همدیگه رو هم میپسندیم؟ که خداروشکر پسندیدیم. و به اون عکس ها هم فقط به این نیت نگاه کردیم که قراره برای ازدواج بپسندیم نه برای لذت های دیگه !
اما ما یه مشکلی داریم. من هنوز سوم دبیرستان هستم و پول ندارم و خانواده هم نمیان خواستگاری بریم و از طرفی ایشون هم اول دبیرستان هستن و خانوادشون تو این سن اجازه ی ازدواج رو شاید ندن. برای همین علارغم میل باطنی جفتمون به ازدواج تو سن پایین ، برنامه ی خواستگاری رو به یکی دو سال دیگه موکول کردیم. یعنی بعد کنکور من. هنوز هم خانواده هارو در جریان قرار ندادیم چون میدونیم هردو فکر میکنن طرف مقابل سعی در گول زدن ما داره و بیشتر جبهه میگیرن علیه این ازدواج تا اینکه باهامون راه بیان. گذاشتیم یه سال دیگه کم کم بهشون بگیم.
توی این مدت روزی یه مقداری وقت میذاریم و با هم از طریق اینترنت صحبت میکنیم. (البته برای هم مینویسیم ! صدای همدیگه رو نشنیدیم و هیچ شماره تلفن و چیز دیگه بین ما رد و بدل نشده )
چیز های عادی. بیشتر همون بحث های دینی عقیدتی و یا مسائل ازدواج بدون هیچگونه رد کردن حد و حدود. خیلی عادی مثل دو تا همکار که توی یه شرکت کار میکنن صحبت میکنیم و اصلاً از این قرتی بازی ها و من بمیرم براتو تو بمیری برامو اینا نداریم. :khandeh!:
یه روز داشتم فکر میکردم خدایا ما اینهمه خودمون رو نگه داشتیمو نرفتیم دنبال جنس مخالف و شرع رو رعایت کردیم ، نکنه الآن داریم گناه میکنیم؟ با ایشون هم در میون گذاشتم و این شد که اومدم و این پست رو نوشتم.
حالا واقعاً تکلیف ما دو نفر چیه؟ وقتی میدونیم خانواده هامون در حال حاضر راضی به خواستگاری و ازدواج نمیشن و از طرفی حرفای ما هم حرفای کاملاً عادی ای هست و وابستگی ای بین ما نیست و به خودمون قول دادیم تا قبل از خواستگاری حضوری با خانواده ، هیچ کار خلاف شرعی انجام ندیم و نسبت به هم عاشقانه رفتار نکنیم و....
خلاصه همه جوره سعی کردیم هیچ گناهی نکنیم. اما این ادامه رابطه ما به این شکلی که گفتم آیا از لحاظ شرعی حرامه؟ یعنی داریم گناه میکنیم با توجه به صحبت های عادیمون و اینکه نیتمون کاملاً پاک و ازدواجه؟ مرجه تقلید جفتمون هم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی هستن.
راستی چه پیشنهادی برای ما دارید؟ اصلاً ادامه این رابطه به صلاحه؟
ممنون بابت جوابی که میدید.

بسمه‌تعالي
بنده هم خدمت شما و ديگر عزيزان عرض سلام و تحيت دارم. و ضمن تشكر از حسن اعتماد حضرتعالي موفقيتهاي جنابعالي در عرصه‌هاي مختلف و همچنين پايبندي به تقيدات مذهبي را به شما تبريك عرض مي‌كنم و از خداوند متعال ثبات قدم را براي حضرتعالي مسئلت دارم.
بنده مطالب ديگر عزيزان و كارشناس محترم را مطالعه كردم و به شخصه نيز بهره‌مند شدم، و بر اين باور هستم كه دوستان حق مطلب را بحمدالله ادا كرده و نكته ناگفته اي باقي نمانده است، لكن از باب ادب و امتثال درخواست حضرتعالي و در راستاي تاييد و تاكيد فرمايشات ديگر عزيزان لازم است عرض كنم: چنين ارتباطهايي داراي ماهيتي پيش رونده هستند و به نقطه خاصي متوقف نمي‌شوند. بنابراين به بهانه‌هايي چون مباحثات علمي و هدايتگري، نبايد درگير چنين ارتباطهايي شد و به آنها دامن زد. چرا كه اگر قصد ما هدايتگري است بحمدالله مراكز و منابع متعددي براي پاسخ‌دهي به شبهات اعتقادي و جود دارد. و اگر انگيزه ما مباحثات علمي است، بايد خود را محك بزنيم كه آيا مجموع ارتباط ما براي موضوعات علمي است يا انگيزه نهفته و مخفي ديگري نيز وجود دارد؟ در اين زمينه بد نيست، نكته اي را از يكي از اساتيد ارجمند در پاسخ به سوال مشابهي از سوي يكي از دانشجويان، متذكر شوم. ايشان متذكر شده بودند ( مضمون را عرض مي‌كنم)اگر واقعا قصد شما مباحثه علمي صرف است و هيچ انگيزه ديگري در آن نيست حاضريد با يك پيرزن 70 ساله مباحثه علمي داشته باشيد؟

به هر حال با توجه به تجربيات:
1- كاملا بعيد و دور از ذهن است كه اينگونه ارتباطها به اين حد متوقف شود.
2- ادامه چنين ارتباطي خطر وابستگي را براي طرفين و يا يكي از انها به دنبال دارد. امري كه مي‌تواند مسير زندگي شخص را دگرگون سازد.
3- اين دختر خانم از تجربه كافي برخوردار نيستند و در چنين سني احساسات و عواطف بر منطق و شناخت غلبه دارد.
4- دوره نوجواني دوره گذار است و احيانا تغييرات هويتي را در شخص شاهد خواهيم بود
5- خانواده ها ركن اساسي موفقيت يك ازدواج هستند، بنابراين بايد به ياد داشت هيچ تضميني ندارد كه خانواده‌ها بعدا موافقت خواهند كرد.
و...
بنابراين در صورتيكه شرايط ازدواج شما مهيا نيست، چنين ارتباطي را به صورت كلي و در اولين فرصت قطع كنيد و تحصيل و پيشرفت علمي خود را تحت الشعاع اينگونه روابط قرار ندهيد.
براي حضرتعالي و ديگر عزيزان از درگاه خداوند بزرگ توفيق روز افزون مسئلت دارم.

موضوع قفل شده است