جمع بندی احساس می کنم ایمانم ضعیف شده است؛ کمکم کنید!

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
احساس می کنم ایمانم ضعیف شده است؛ کمکم کنید!

سلام و عرض ادب...خیلی خلاصه عرض میکنم....
احساس میکنم ایمانم ضعیف شده است ، به راحتی نمازم را به تعویق میاندازم ، به مستحبات پشت کرده ام ، گناه ها برایم کم رنگ شده اند ، خیلی میخواهم به سرگرمی هایی مانند بازی های کامپیوتری روی بیاورم ولی در ضمن بازی کردن ، با صحنه های شهوانی روبرو میشوم و نمیدانم آیا به بازی ادامه دهم یا خیر؟ کلا تکلیفم با خودم معلوم نیست! مثلا ارتباط با دختر هارا با دست پس میزنم و با پا پیش میکشم(یعنی ضمن اینکه میدانم کار بدی است ولی دلم چیز دیگری میگوید ، ضمن اینکه به این ارتباط تا بحال روی نیاورده ام بحمدلله)
و همه ی اینها در صورتی است که قبلا خیلی بهتر بودم؛ به نماز جماعت میرفتم ، نما جمعه ،اذکار مستحب ، تلاوت قرآن و دعای ندبه و ... را ترک نمیکردم ولی الآن اصلا اشتیاقی ندارم یا حداقل اشتیاقم کمرنگ شده؛
فکر کنم به خاطر ورود به دانشگاه اینطور شده ام(چون من یک قمی هستم و با رفتن به اراک،خیلی چیزهای جدیدی را شاهد شدم).....
خواهش میکنم کمکم کنید!:Gol:


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

پرسش :
احساس میکنم ایمانم ضعیف شده است ، به راحتی نمازم را به تعویق میاندازم ، به مستحبات پشت کرده ام ، گناه ها برایم کم رنگ شده اند ، خیلی میخواهم به سرگرمی هایی مانند بازی های کامپیوتری روی بیاورم ولی در ضمن بازی کردن ، با صحنه های شهوانی روبرو میشوم و نمیدانم آیا به بازی ادامه دهم یا خیر؟ کلا تکلیفم با خودم معلوم نیست! مثلا ارتباط با دختر هارا با دست پس میزنم و با پا پیش میکشم(یعنی ضمن اینکه میدانم کار بدی است ولی دلم چیز دیگری میگوید ، ضمن اینکه به این ارتباط تا بحال روی نیاورده ام بحمدلله) و همه ی اینها در صورتی است که قبلا خیلی بهتر بودم؛ به نماز جماعت میرفتم ، نما جمعه ،اذکار مستحب ، تلاوت قرآن و دعای ندبه و ... را ترک نمیکردم ولی الآن اصلا اشتیاقی ندارم یا حداقل اشتیاقم کمرنگ شده؛ فکر کنم به خاطر ورود به دانشگاه اینطور شده ام


پاسخ :
دوست گرامی؛
صرف ورود به دانشگاه، نمی تواند دلیل بر این موارد باشد. شاید زمینه ساز باشد اما دلیل نیست. خیلی ها در این فضاها به کارهای علمی مشغول اند و آلوده هم نمی شوند. باید بگردید و اون چه سبب ضعف اراده شما در بی توجهی به معارف دینی شده و یا می خواهد بشود را پیدا کنید. لازم است یک بار دیگه اعتقادات خودتون رو مرور کنید.

اعتقادات انسان از لایه های ناپیدای روح آدمی و از بافت شخصیتی او بر می خیزند كه امروزه در روان شناسی آن را شاكله می نامند. شاكله فاصله میان اندیشه و عمل را پر می كند؛ بدین معنا كه شاكله در تجسم اندیشه در قالب اعمال، نقش سرنوشت سازی را دارد. علت این كه به بسیاری از مقصودات مان نمی رسیم، همین نكته است، مثلاً بارها نیت و قصد جدی داریم كه نماز صبح مان را سر وقت بخوانیم،‌ساعت را كوك می كنیم، به اعضای خانواده می سپاریم، بلند هم می شویم نماز می خوانیم، ولی اوّلاً این كار همیشگی نیست. ثانیاً لذتی از آن نمی بریم! و یا اگر مدتی نیز ادامه پیدا كند بعد از مدتی به بن بست حیرانی رسیده و انسان را سرگردان می كند.
وقتی انسان در این ناحیه دچار ضعف باشد ،بیشتر وقت خود را به حیرانی و سرگردانی و غرق شدن در تخیّلات و توهمات و تشویش ها اضطراب ها می گذارند؛ یعنی تقریباً همان حالت هایی كه با آن در حال ستیزه و مبارزه هستید و روح شما را دستخوش آزار و ناراحتی كرده است. می دانید علت چیست؟
علت این است كه شاكله شما یعنی من حقیقی و شخصیت واقعی تان، هنور به آنچه می خواهید انجام دهید، اعتقادی ندارد یا هنوز آن را جدّی و مهم تلقی نكرده است. حتما‍ً می پرسید كه چه راهی برای رهایی از این وضع وجود دارد؟
از میان راه های گوناگون، یك راه بهترین و كارآمدترین است و آن این كه:
برای رسیدن به این راه لازم است بدانید که آن چه برای انسان از آب و هوا و غذا مهمتر و ضروری تر است،‌عنصر آگاهی است . منظور از آگاهی این است كه با خواندن كتاب و ابزارهایی كه می توانند سبب بیداری و آگاهی انسان گردند، اندیشه خویش را اصلاح كند كه نتیجه اش تقویت ایمان و اعتقادات از راه آگاهی است.



موضوع قفل شده است