احساس ارزشمندی( فلش کارت: نکات و احادیث روان شناختی) اعتبارم در اوج است

تب‌های اولیه

81 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

مِنْ رَجُلٍ تكَبّرَ اَوْ تَجَبَّرَ اِلاّ لِذُلَّةٍ وَجَدَها في نَفْسِهِ
احدي در دنيا تكبر نمي كند و احدي در دنيا تجبّر و ظلم و ستم نمي كند، مگر اينكه در خودش احساس حقارت مي كند.

رسول خدا صلي الله عليه و آله می فرماید:
«لا ینبغی للمومن ان یذّل نفسه»
جایز نیست مومن خود را ذلیل نماید.
کافی، ج 5، ص 63.

[h=1]كرامت نفس.
[/h][h=2] تابلوي نقاشي. [/h]وقتي انسان خودِ ملكوتي را احساس بكند، تن به حقارت نمي دهد:.(مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هانَتْ عَلَيْهِ شَهَواتُهُ). اينكه مكرر داشتيم كه هركس كرامتِ نفس خودش را احساس بكند، تن به ذلت نمي دهد. انسان وقتي كه آن (خود)ش را كه از عالم عظمت و عين عظمت است احساس مي كند، تن به حقارت نمي دهد؛ مثل آدمي كه يك تابلوي بسيار عالى؛ مثلاً، تابلوي رافائل را مي بيند ارزشش را درك مي كندو محال است كه بتواند اجازه بدهد كه يك كثافتى، آلودگي اي در آن قرار بگيرد، چون عظمت آن را احساس مي كند.انسان چون خودش رابه علم حضوري درك مي كند كه از عالم قدرت است، از ضعف و ناتواني تنفّر دارد؛ يعني وقتي كرامت نفس خودش را احساس مي كند، تن به ضعف و زبوني و عجز نمي دهد: غيبت نمي كند، زيرا حس مي كند غيبت از عجز و ناتواني است؛ حسادت نمي ورزد، چون حس مي كند حسادت از عجز و ناتواني است؛ تكبر نمي كند، چون مي فهمد تكبر ناشي از حقارت نفس است، انسان تا حقارت نفس نداشته باشد تكبر نمي كند: (ما مِنْ رَجُلٍ تكَبّرَ اَوْ تَجَبَّرَ اِلاّ لِذُلَّةٍ وَجَدَها في نَفْسِهِ) يعني احدي در دنيا تكبر نمي كند و احدي در دنيا تجبّر و ظلم و ستم نمي كند، مگر اينكه در خودش احساس حقارت مي كند.آدم متكبر خودِ واقعي را پيدا نكرده؛ اگر انسان خودِ واقعي را پيدا كند، ديگر احساس حقارت نمي كند، احساس قدرت و عظمت مي كند، تكبر يا تجبّر نمي كند، چون با روحش ناسازگار است.

[=&quot]تشبيهات و تمثيلات در آثار استاد شهيد مرتضي مطهري

عاقبت سرزنش كردن

امام صادق علیه السلام :

مَن أنَّبَ مُؤمِنا أنَّبَهُ اللّهُ فِي الدّنيا و الآخِرَةِ

هر كس مؤمنى را سرزنش كند، خداوند او را در دنيا و آخرت سرزنش كند.

كافي: ج 2، ص 356، ح 1 / ميزان الحكمه : ج 8 ص 34

رسول اعظم و اعظم رسولان (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
"الناس معادن كمعادن الذهب والفضة"
مردم همچون معادن هستند، همانند معادن طلا و نقره.

پرسش: چرا "مردم" به "معدن" تشبيه شده‌اند؟

پاسخ: زيرا:

  • 1. معدن نياز به تحقيق، شناسايي يا كشف و سپس استخراج و بهره‌برداري، دارد.
  • "استعدادها" هم در انسان بايد ابتدا به درستي شناسايي شوند. سپس پرورش يابند و به فعليت برسند.
  • 2. معادن حاوي انواع مواد، با ارزش‌هاي متفاوت هستند. معمولاً در يك معدن نيز مواد گوناگون وجود دارند.
  • در انسان‌ها هم استعدادها گوناگون و فراوانند. امّا بايد ديد در پرورش و تربيت، كدام‌ها را مي‌بايست بكاربست. كداميك بر ديگري در هر انساني غلبه دارد كه مي‌تواند موجب پيشرفت و تحول او در سايه سار تربيت شود.
  • 3. معدن، نياز به استخراج دارد.
  • استعدادهاي نهفته در انسان، به خودي خود به رشد و بالندگي نمي‌رسد، بلكه بايد با درك صحيح، شناخت و پرورش، به ثمر نشيند و استخراج از وجود انسان‌ها يابد تا به كمال رسد.
  • 4. مواد پس از استخراج از معدن، پردازش و تغيير شكل داده مي‌شوند تا بتوان از آنها بهره‌برداري نمود.
  • استعدادها و ظرفيت وجودي انسانها در بدو امر، بسيط و ابتدائي و تكامل نيافته‌اند. امّا پس از كار تربيتي و پرورشي روي آنها، تحول و تغيير مي‌يابند و حالت كاربردي به خود مي‌گيرند. پس پردازش و سازماندهي استعدادها، امري ضروري مي‌نمايد.
  • 5. براي استخراج مواد از معدن بايد هزينه كرد و سرمايه‌گذاري نمود.
  • تربيت انسان‌ها هزينه دارد و سرمايه‌گذاري دراز مدتي را نيز مي‌طلبد.


با کرامت و شخصیت ترین شما نزد خدا با تقوا(خودنگهدارنده ترین) شما ست

انسان وارسته جانشین خدا بر روی زمین است

با اطاعت و بندگی خدا، خدا گونه خواهیم شد
عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی

حفظ زبان و ارزش انسان
امام حسين سلام الله علیه
لا تَقولوا بِأَلسِنَتِكُم مايَنقُصُ عَن قَدرِكُم؛
چيزى بر زبان نياوريد كه از ارزش شما بكاهد
جلاءالعيون: ج 2، ص 205

[=B Mitra]وصيّت حضرت علي(ع) به امام حسن(ع):
وَلا تَكُن عَبدَ غَيرِكَ وَ قَد جَعَلَكَ اللهُ حُرّاً . بنده كسي مباش همانا خداوند ترا آزاد قرار داده است.

[=B Mitra]إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا . [=B Mitra]اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام مي‌فرمايد: [=B Mitra]براي شما بهايي غير از بهشت نيست. خودتان را به هيچ چيز نفروشيد مگر بهشت.[=Calibri][1]


[/HR][=Calibri][1] تصنيف غررالحكم، ص 278. نهج البلاغه كلمات قصار كلمه 456

امام موسی بن جعفر علیه السلام به هشام فرمودند:
ای هشام همانا با ارزشترین مردم از جهت قدر و منزلت کسی است که دنیا را بهره و ارزش خود نداند
بلکه برای بدن­های شما ثمن و ارزشی جز بهشت وجود ندارد، پس این چیز ارزشمند را به غیر بهشت نفروشید؛
إِنَّ أَعْظَمَ النَّاسِ قَدْراً الَّذِي لَا يَرَى الدُّنْيَا لِنَفْسِهِ خَطَراً أَمَا إِنَّ أَبْدَانَكُمْ لَيْسَ لَهَا ثَمَنٌ‏ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِيعُوهَا بِغَيْرِهَا.
[1]


علي بن ابي طالب(ع) مي فرمايد:
اَلْمَنيّةُ ولَا الدَّنيَِّةُ! وَ التَقَلُّلُ ولا التَّوَسُّل.
[2] .
مرگ، بهتر از تن به خواري دادن و به اندك قانع بودن، بهتر از دست دراز كردن به سوي مردم است.



[/HR][1] . کافی ، ج 1، ص 19.
[2] .نهج‌البلاغه، حكمت 396.

[=Symbol]· [=&quot]امام علی: «قِیمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا یحْسِنُهُ»؛ ارزش هر کس به مقدار دانایى و تخصّص اوست.[=&quot][1]


[/HR] [=&quot][=&quot][1][=&quot] . کمال الدین ميثم بن على بن ميثم بحرانى، شرح بر صد كلمه أمير المؤمنين، کلمه هشتم. نیز حکمت 82 از نج البلاغه. سید رضی گردآورنده نهج البلاغه می­گوید: این از کلماتى است که قیمتى براى آن تصور نمی‌شود ، و هیچ حکمتى هم سنگ آن نبوده و هیچ سخنى والایى آن را ندارد.

سلام
البته عزت در سايه شناخت خود و توانايي ها و وسع خود حاصل ميشه كه متاسفانه اكثر جامعه(از جمله خودم)نه خود را درست مي شناسيم ونه تواناييهايمان را در حالي كه اگر توانايي ها را بشناسيم و به سمت تقويت و كمال آنهاحركت كنيم عزت نفس نيز به دست مي آيد.
:Gol:

[=&quot] امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود:
«مَن كَسَرَ مؤمِناً فعَلَيهِ جَبرهُ؛
هر كس حيثيت مؤمني را بشكند، بر او واجب است آن را جبران نمايد.»[=&quot] [1]


[/HR] [=&quot][1] [=Roya]. مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، ج 22، ص 351.

[=&quot]نکوهش از آداب ذلّت‌بار
[=&quot]وقتي حضرت علي عليه‌السلام براي رفتن به صفّين به شهر انبار رسيد ديد که مردم شهر تا امام علي عليه‌السلام را ديدند از اسب‌ها پياده‌ شده، و در پيش روي آن حضرت شروع به دويدن کردند.
[=&quot]حضرت علي عليه‌السلام علّت را پرسيد[=&quot].[=&quot]
[=&quot]گفتند: يک رسم محلّي است که پادشاهان خود را اينگونه احترام مي‌کرديم[=&quot].[=&quot]
[=&quot] [=&quot]امام علي عليه‌السلام ناراحت شد و فرمود: «فقال: و الله ما ينتفع بهذا امراوکم[=&quot]![=&quot] و انّکم لتشقّون علي انفسکم في دنياکم، و تشقون به في آخرتکم. و ما اخسر المشقّة وراءها العقاب، و اربح الدّعة معها الامان من النّار[=&quot]![=&quot]
[=&quot]به خدا سوگند! که اميران شما از اين کار سودي نبردند، و شما در دنيا با آن خود را به زحمت مي‌افکنيد، و در آخرت دچار رنج و زحمت مي‌گرديد، و چه زيانبار است رنجي که عذاب در پي آن باشد، و چه سودمند است آسايشي که با آن امان از آتش جهنّم باشد.»

برای حفظ حرمت ما خداوند فرموده نباید گناهانت را برای دیگر برشماری نزد خودم بیا که توبه پذیرم. ولی
مسیحیان برای آمرزش گناه نزد کشیش اعتراف به گناهان خود می کنند


خدا از رگ گردنم به من نزدیک تر است.

من از خداوند هستی بخشم، مثل او قادر، توانا، ثروتمند و دانا هستم.

تجارب مثبت زندگی من، سرمایه فطرتم، استعدادهایم، نقاط مثبتم و...موتور پروازم تا اوج موفقیت هستند





سه درس از طبیعت به روایت عکس

درس اول: از موانع سخت به نرمی بگذر

[=georgia]این گل‌ها در حیاط دانشگاه و مسیر رفت و آمد سر برزده و می‌خواهند بشکوفند.
[=georgia][پس نوشت: امروز، 2 روز بعد از گرفتن این عکس، متوجه شدم که این گلها را از ریشه در آورده اند. ظاهراً زمختی آنها پای عابران را می آزرد.[=georgia]]
[=georgia]

[=georgia]درس دوم: از کمترین امکانات بهترین بهره را ببر


[=georgia]این گیاه درست در کف سنگ‌فرش حیاط دانشگاه، به اندکی گرد و خاک جمع شده و چند قطره باران چکیده شده بسنده کرده و راه خود را دنبال می‌کند.
[=georgia]

[=georgia]درس سوم: از تاریکی به سوی روشنی بیا و از خطر نترس

[=georgia]این گیاه در شکاف کوچکی در دل کوه جان گرفته و به سمت روشنی حرکت می‌کند و در کنار آن عنکبوتی درشت دیده می‌شود.


[=georgia]
[=georgia]منبع


عزّت

قال امیر المؤمنین علیه افضل صلوات المصلّین:

الْمَنِیَّةُ وَ لَا الدَّنِیَّةُ وَ التَّقَلُّلُ وَ لَا التَّوَسُّل‏


نهج البلاغه حکمت396


مرگ آری، پستی هرگز.

کمبود آری، خواهش هرگز.

[=&quot]امام على(ع) مى ­فرمايد:
«الإِافتخارُ مِن صِغرِ الأَقدارِ»؛ فخر فروشی و به خود نازیدن از بی مقداری و کوچکی انسان است.[=&quot][=&quot][1]



[/HR]
[=&quot][=&quot][1][=&quot] [=&quot]. میزان الحکمه، ح 1

[=Symbol] [=&quot] پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمودند:
لا تُحَقِّرَنّ اَحَداً مِن المسلمين ، فاءنَّ صَغيرهم عنداللَّه كبير.
هيچ مسلمانى را كوچك نشماريد، چرا كه فرد كوچك از مسلمانان هم ، نزد خدا بزرگ است.

خودشناسي
بزرگانی چون سقراط و.. در اديان الهي به آن تاکيد شده مثلا علي (ع) مي فرمايد در ميان دو نوع شناخت خودشناسي سودمندتر است .گاهي انگيزه هاي واقعي رفتارمان از خودمان مخفي است. خودشناسي به ما در شناختن اين انگيزه ها کمک مي کند. از سوي ديگر خودشناسي باعث شناختن ظرفيت ها و استعداد هايي است که خدا به انسان داده است. در اينجا بحث حرمت به خود مطرح ميشود. دليل اين حرمت ارتباط انسان با خدا و دميده شدن روح او در وي است. پس خودشناسي يعني يافتن ارزش هاي موجودي و کرامات نفساني است. روانشناسي اجتماعي خودشناسي را از آن جهت بررسي مي کند که اين امر تا حد زيادي اجتماعي است. است شناخت تحت تأثير واکنش ديگران شکل کي گيرد همچنين مقايسه خود با ديگران.

4-1. خود پنداره (Self-Concept):



1- تعريف: ويليامز جيمز (1910-1842) در کتاب اصول روانشناسي اين گونه اعتقاد دارد: خود دو جنبه دارد: ادراک کننده و ادراک شده که در خودشناسي اين دو يکسان است. به جنبه ادراک کننده خود آگاهي و به جنبه ادراک شده پنداره مي گويند. خود پنداره مجموعه باور ها و احساسات فرد در باره خود است.



2- خود پنداره به مثابه طرحي ذهني : خود پنداره صفات نامنظم و پراکنده نيستند بلکه اين صفات بر محور طرح ذهني فرد از خود نظم يافته است. اين طرح ذهني بر اساس صفاتي سازمان مي يابد که فرد آنها را مهمترين ويژگي خود مي داند.


3- خود پنداره و پردازش اطلاعات: خود پنداره باعث مي شود نسبت به اطلاعات مربوط به خود حساس تر بوده و آن را آسان تر رمز گرداني و بازيابي کنيم. علت اين مسئله عبارتند از: اطلاعات مربوط به فرد در سطح عميق تر و با دقت بيشتر مورد تجزيه و تحليل فرار مي گيرد. يعني وقتي از ما در مورد خودمان سؤال مي شود دقت افزايش مي يابد. علت ديگر اين است که اطلاعات مربوط به خود سازمان يافته ترين شبکه اطلاعاتي در حافظه ماست و هر چه اطلاعات منظم تر باشد قدرت يار آوري بيشتر مي شود.


4-منابع خود پنداره:



1- احساسات و افکار: مهمترين منبع به دست آوردن اطلاعات, احساسات و افکار دروني ماست. احساسات بيش از رفتار به ما اطلاعات مي دهد. چون گاهي با احساس دروني ما سازگار نيست. احساسات و افکار در خود پنداره سهم بيشتري از رفتار دارد.


2- رفتار: انسان با توجه به رفتار خود نسبت به خود شناختي پيدا مي کند.توجه به رفتار زماني است که اطلاعات ديگر مثل احساسات ناکافي است مثلا کسي که نمي داند متواضع است يا نه به رفتار خود دقت مي کند. البته رفتار زماني براي خود پنداره استفاده مي شود که از روي اجبار و فشار موقعيت انجام نگيرد.



3- واکنش هاي ديگران: در آزمايشي به گروهي دانش آموز چند بار گفته شد که خيلي منظم هستند. ديده شد که اين گروه کمتر آشغال مي ريزند. آنها رفتار خود را با انتظار ديگران هماهنگ کرده اند. پديده پيشگويي هاي خود کام بخش(Self-Fulfilling Prophecy) به اين معناست که انتظارات ديگران بر رفتار و خود پنداره ما تأثير مي گذارد.



4- مقايسه اجتماعي: انسان وقتي مي خواهد به ارزيابي صحيح برسد خود را با افراد مشابه وي مقايسه مي کند.


4-2. حرمت خود(Self-Esteem):



1- تعريف و سنجش «حرمت خود»: حرمت خود جنبه مثبت يا منفي فرد از خويشتن را مد نظر قرار مي دهد و ارزيابي مي کند. يعني فرد تا چه اندازه براي خودش ارزش قائل است. اين مسئله تأثير عميقي بر بهداشت رواني و سلامت جسماني و رفتار اجتماعي دارد. براي سنجش حرمت خود مقياس هاي مختلفي ابداع شده است. برخي به ارزيابي فرد از جنبه هاي گوناگون مي پردازد و برحسب جمع جبري نتيجه را اعلام مي کند. ولي اين قابل قبول نيست. چون اين مسئله که بعضي صفات مي توانند نقش مهمتري داشته باشند در نظر گرفته نشده است. صفاتي که براي خود پنداره مهم تر است تأثير بيشتري بر حرمت خود دارد.


2- نقش ديگران در ارزيابي حرمت خود: بسياري به اين نتيجه رسيده اند که حرمت خود منعکس کننده تفاوت بين خود پنداره واقعي و آرماني است. هرچه فاصله بيشتر حرمت خود کمتر. فستينگر(1954) بانظريه مقايسه اجتماعي اعلام کرد بدون ارزيابي اعمال و احساسات ديگران نمي توان خود را ارزيابي کرد. افراد عقايد و توانايي خود را از طريق مقايسه با توانايي و عقايد ديگران مي سنجند و در اين جهت دنبال کساني مي روند که عقايد و توانايي شبيه آنان دارند.


3- راه هاي دفاع از حرمت خود: براي اين هدف ابزار هايي وجود دارد که عبارتند از:


1- کمتر کسي در همه جنبه هاي زندگي موفق است. براي همين انسان نسبت به ويژگي هاي خود گزينشي عمل مي کند تا نظر مثبتش به خود لطمه نبيند. پس اگر خور پنداره از جنبه هاي متنوع برخوردار باشد تا چه حد به ارزيابي مثبت از خود مي انجامد: اولا چنين افرادي در برابر حادثه منفي با تکيه بر نقاط مثبت با مشکل کنار مي آيند. ثانيا چون آنها جنبه هاي مختلف خود را از هم تفکيک کرده اند. وقتي جنبه اي آسيب ديد به جنبه هاي ديگر سرايت نمي کند.


2- انسان باز خورد هاي مطلوب ديگران را صحيح و بازخورد هاي نامطلوب را غير معتبر تلقي مي کند.


3- انسان معمولا حوادثي که به حرمت وي لطمه مي زند زودتر فراموش مي کند و به نا هشياري مي راند. اين قدرت سازگاري با محيط را افزايش مي دهد.


4- ما ويژگي هايي را که داريم مثبت تر از آنچه هست ارزيابي مي کنيم.


5- اسناد نيز مهم است وقتي کاري خوب پيش مي رود مسئوليت نتايج را به خود اسناد مي دهيم و اگر خوب پيش نرود مسئوليت خود در قبال نتيجه را به حد اقل مي رسانيم. پيروزي را دروني و شکست را محيطي مي دانيم.


6- معمولا ما خود را با افراد مشابه بررسي مي کنيم. مگر حرمت ما در خطر باشد. در اين صورت شباهت کم اهميت مي شود. در اين موقع ما خود را با افراد ضعيفتر مقايسه مي کنيم.


7- خود مؤلفه شخصي و اجتماعي دارد. مصاحبت با افرادي که برايشان احترام قائل هستيم حرمت ما را افزايش مي دهد. براي همين انسان ها به عضويت در گروههاي موفق توجه مي کند. البته مصاحبت با افراد موفق تبعاتي دارد و باعث مي شود استعداد هاي ما در مقايسه با آنها رنگ ببازد. روانشناسان معتقدند فرد در صورتي با کسي مصاحبت مي کمد که در امور کم اهميت برتر باشند. طبق اين نظريه مطلوب ترين افراد براي معاشرت کساني هستند که عملکردشان در امور مهم ضعيف تر از ماست و در اموري که اهميتي ندارد از ما برترند.


4- اهميت حرمت خود: از مسائل بسيار با اهميت است. حرمت خود از مؤلفه هاي شخصيت بهنجار است. احساس بي ارزشي, بيگانگي با خود و عدم پذيرش خويش در ميان افراد نا هنجار بيشتر است. حرمت خود در سلامت جسماني و رواني مؤثر است. ارزيابي منفي از خود با افسردگي و کمبود مهارت اجتماعي هم بستر است و باعث ضعيف شدن دستگاه ايمني مي شود.


در تعاليم ديني از حرمت خود به کرامت نفس ياد شده است. اسلام به حفض کرامت خود و ديگران توصيه کرده است. اسلام سعي دارد با متوجه کردن انسان به ارزش هاي وجودش او را از انجام امور پست و تبعيت از نفس خود باز دارد. اسلام کساني که سعي مي کنند به خود متکي باشند را تمجيد مي کند. حفظ عزت از همه چيز واجب تر است مثلا نمي توان براي رفتن به حج خود را پيش ديگران خوار کرد. مبارزه با نفس مجوزي براي ناديده گرفتن عزت نفس نيست. نمي توان خود را تحقير کرد تا بهتر بتوان با نفس مبارزه کرد. توصيه شده انسان مشکلات خود را با ديگران بازگو نکنند. با ثروتمندان همسفر نشوند چون يا براي هم رتبه شدن با او هر کاري مي کنند يا عزت نفس خود را زير پا بگذارند. امام صادق(ع) مي فرمايند مؤمن کار خطا نمي کند تا مجبور به عذر خواهي شود. همچنين مؤمن کاري را که در توانش نيست نمي پذيرد چون خود نوعي تحقير است.


5- طبق تعاليم اسلام حرمت خود باعث تسهيل در رسيدن به فضائل اخلاقي مي شود. تکبر و نفاق ناشي از ذلتي است که فرد در خود مي بيند. غيبت نهايت کوشش ناتوان است. رذايل اخلاقي ديگر نيز همين است. امام هادي(ع) مي فرمايند از آسيب کيس که براي خود ارزشي قائل نيست در امان مباش. خلاصه اخلاق با عزت نفس هم بسته است. اين همبستگي طبق نظريه ناهماهنگي شناختي فستينگر توجيه پذير است. او مي گويد اگر متوجه شويم در شناخت ما يا شناخت و رفتار ما هماهنگ نيست دچار ناراحتي مي شويم و سعي مي کنيم اين حالت را بر طرف کنيم. همچنين در تحقيقي معلوم شد که کساني که ارزش کمتري براي خود قائل هستند بيشتر در امتحان تقلب مي کنند.


جهاد با نفس يا کرامت نفس؟: اسلام به کرامت نفس توجه دارد و در عين حال مبارزه با نفس نيز مودر توجه قرار گرفته است. آن نفس اماره اي که در روايات بدترين دشمن ناميده شد همان نفي ايت که بايد آن را اکرام کرد. عزت نفس با کبر و تواضع چگونه قابل جمع است؟ انسان داراي دو من است: من انساني و من حيواني. تنها من انساني اصيل است. از کشمکشي که بين اين دو است مي توان آن را شناخت.وقتي از مبارزه با نفس صحبت مي شود در واقع مبارزه با من حيواني است. يعني نبايد نيازهاي حيواني مانع دستيابي به ارزش ها و نياز هاي متعالي انسان شود. و وقتي دعوت به کرامت انساني مي شود منظور من انساني است. پس اين دو دستور در داستاي يکديگرند.



در باره تناقض عزت نفس و تکبر هم بايد گفت عزت نفس به معناي اين نيست که انسان خود را از ديگران بالاتر بداند. بلکه بدين معني است براي خودش ارزش قائل شود. انسان اگر در مقابل درگران تواضع مي کند و آنها را مقدم مي دارد براي ارزش نهادن به انسانيت