اجازه ظلم به مردان در اسلام؟!

تب‌های اولیه

65 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

Reza-D;624509 نوشت:
مادر بزرگ بنده بيمار است. سرطان دارد. فقط يك پسر دارد ، يعني پدر بنده. درآمد پدر من چندان زياد نيست و وقتي نفقهء مادرم را ميدهد ، ديگر پول چنداني برايش باقي نمي ماند تا خرج مارد بيمارش كند ، اما مادرم اجازهء اين خرج كردن را به پدرم نميدهد و ميگويد نفقه حقي است كه اسلام به من داده است و از آن نخواهم گذشت
حالا سوال من اين است كه چرا خداوند راه ظلم را براي زنان باز گذاشته است؟!

با عرض سلام به شما دوست گرامی

همانطور که قبلا عرض شد موضوع تاپیک جاری بررسی علمی یک حکم اسلامی است در رابطه با حقوق زن در اسلام. لطفا در چارچوب تاپیک جاری بنویسید و مساله مورد نظر خود را در تاپیک مستقلی مطرح کنید.

ضمن اینکه نفقه پدر و مادر فقیر به عهده فرزند است به همان میزان که نفقه زن و فرزند به عهده اوست. پس اگر مردی به خاطر دخالت همسرش از انجام این واجب اجتناب میکند به عهده خود اوست نه قانون اسلام. توضیحات بیشتر در این باره را میتوانید از کارشناس احکام پیجویی کنید.

در پناه حق

Reza-D;624509 نوشت:
اين بخش رو تا حد زيادي قبول دارم. اينكه نقص از كجاست ، خودش يه بحث جداست ، ولي اصلِ وجود اين نقص رو نميشه انكار كرد كه برخي حقوق و احكام اسلامي ، به راحتي قابليت سوء استفاده شدن دارند

با عرض سلام به شما دوست گرامی

همه قوانین وضعی که در صددند در این دنیا با حفظ اراده و اختیار انسان وی را به مسیری هدایت کنند قابلیت سوء استفاده را دارا هستند و ریشه آن نه در سستی آن قانون بلکه در اراده مخاطب آن قانون است.

درباره قوانین و تکالیف الهی اعم از الزامات اسلامی و توصیه های اسلامی چه در حوزه باورها و چه در حوزه رفتارها، نیز چنین است یعنی مشروط به رعایت اراده و اختیار مخاطبان است:

إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً؛ ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد يا ناسپاس. (الانسان / 3)

علاوه بر نکته بالا که وجه مشترک همه قوانین است (اعم از دینی و غیردینی) جنبه امکان سوء استفاده در قوانین الهی به نکته مهمتر دیگری نیز بازمیگردد و آن فلسفه آفرینش انسان و نقش و جایگاه او در منظومه جهان هستی است. خداوند اراده اش این است که انسان در این دنیا با تلاش و کوشش خود مسیر هدایت را بپیماید:

يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيهِ؛ اى انسان! تو با تلاش و رنج بسوى پروردگارت مى‏روى و او را ملاقات خواهى كرد. (انشقاق / 6)

و این تلاش زمانی میسر است که نقش اراده انسان با دخالت تکوینی و یا با ابزارهایی از قبیل مجازاتهای حکومتی به کلی مرتفع نشود. در غیر اینصورت تلاش بی معناست.

به هنگام گذر کردن از این دنیا و ملاقات حق، دیگر نقش اراده و اختیار انسان تمام میشود و کار بجایی میرسد که هیچکس (حتی فرشتگان و معصومین) بدون اذن او حق سخن گفتن هم ندارند:

يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً؛ روزى كه «روح» و فرشتگان به صف مى‏ايستند، و [مردم‏] سخن نگويند، مگر كسى كه [خداى‏] رحمان به او رخصت دهد، و سخن راست گويد.(نبا/38)

يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعيدٌ؛ روزى [است‏] كه چون فرا رسد هيچ كس جز به اذن وى سخن نگويد. آن گاه بعضى از آنان تيره‏بختند و [برخى‏] نيكبخت. (هود / 105)

با این توضیح روشن میشود امکان سوء استفاده از تکالیف و قوانین الهی در این دنیا نه تنها نقص نیست بلکه در چارچوب نظام و فلسفه آفرینش انسان کاملا بجاست.

در پناه حق

Reza-D;624509 نوشت:
مثل اينكه يكي ميخواد از كسي خونه اجاره كنه ، بعد مثلاً به موجر بگي: تو حق داري هر وقت دلت خواست مستاجر رو بندازي بيرون! ولي وجداناً بذار تا پايان قرارداد بمونه!

بعدش به مستاجر بگي: من موجر رو قسمش دادم كه بذاره تا آخر قرار داد بموني ، ولي خب حقشه ديگه شايد بخواد بندازت بيرون! ولي اگر انداختت بيرون ، تو هيچي نگو. برو تو خيابون زندگي كن ، عوضش قول ميدم خيلي ثواب ببري

با عرض سلام به شما دوست گرامی

اسلام چنین حقی را به موجر نداده است که هر وقت دلش خواست مستاجر را بیرون کند. جزئیات بیشتر را از کارشناس احکام جویا شوید.

در پناه حق

ویان;624569 نوشت:
اصلا چرا تمامی حق و حقوق به مردان داده شده و زنان باید کوتاه بیایند.

با عرض سلام به شما دوست گرامی

تا آنجا که بنده اطلاع دارم:

اسلام همه حق و حقوق را به مردان نداده است و زنان را نیز ملزم به کوتاه آمدن در برابر ناحقیهای شوهر نکرده است.

شهوت دنیایی که در این دنیا برای مرد و زن بصورت مشترک وجود دارد اگر در مجرای درست استفاده نشود برای هم زن و هم مرد گناه است و اگر در مجرای درستش استفاده شود برای هر دو نعمت است.

ضمنا بهره های بهشتی منحصر به مردان نیست:

وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛ خداوند به مردان و زنان با ايمان باغهايى وعده داده است كه از زير [درختان‏] آن نهرها جارى است. در آن جاودانه خواهند بود، و [نيز] سراهايى پاكيزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است‏] و خشنودى خدا بزرگتر است. اين است همان كاميابى بزرگ. (توبه / 72)

توصیه های اسلام هم به مرد است و هم به زن و نیز حقوق هم اختصاصی به مردان ندارد.

بله؛ معنی زندگی مشترک این است که زوجین با همفکری هم برای زندگیشان تصمیم بگیرند؛ اما این بدان معنا نیست که خانواده مسئول و مدیر نمیخواهد. وقتی کسی (خواه زن و خواه مرد) مسئولیت مدیریت خانواده را به عهده داشت طبعا تصمیم و سخن نهایی به عهده اوست و طبعا اعضای خانواده در قبال تصمیم نهایی مدیر باید چشم بگویند. این از لوازم زندگی اجتماعی بشر و روشی کاملا عقلایی است و اهانتی هم به مقام اعضای خانواده نیست؛ نه همسر و نه فرزندان.

در پناه حق

طاها;626384 نوشت:
با عرض سلام به شما دوست گرامی

از نگاه اسلام

هیچیک از زن و مرد حق ندارد هر کاری خواست انجام دهد

و نیز

هر یک از زن و مرد
اگر برای حفظ ارکان خانواده از اشتباهات دیگری بگذرد و مدارا پیشه کند ماجور است.

در پناه حق


سلام علیکم
بحث زن و مرد نیست. بحث اینه که چرا بعضی از حقوقی که اسلام در خانواده تعریف کرده رو برای حفظ زندگی باید نادیده گرفت. اصلا چرا حقوقی تعریف شده که وجدان انسان اجازه نمیده اونو طلب کنه
طاها;626545 نوشت:
علاوه بر نکته بالا که وجه مشترک همه قوانین است (اعم از دینی و غیردینی) جنبه امکان سوء استفاده در قوانین الهی به نکته مهمتر دیگری نیز بازمیگردد و آن فلسفه آفرینش انسان و نقش و جایگاه او در منظومه جهان هستی است. خداوند اراده اش این است که انسان در این دنیا با تلاش و کوشش خود مسیر هدایت را بپیماید:

يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيهِ؛ اى انسان! تو با تلاش و رنج بسوى پروردگارت مى‏روى و او را ملاقات خواهى كرد. (انشقاق / 6)

و این تلاش زمانی میسر است که نقش اراده انسان با دخالت تکوینی و یا با ابزارهایی از قبیل مجازاتهای حکومتی به کلی مرتفع نشود. در غیر اینصورت تلاش بی معناست.


یعنی میشه گفت خدا برای انسان حقوقی رو در نظر گرفته که با اراده خودش از برخورداری از اونا امتناع کنه تا به سعادت برسه؟ پس این وسط تکلیف کسی که به دین اعتماد کرده و فکر می کنه حقوقی که دین براش درنظر گرفته برای زندگیش لازمه چی میشه؟

طاها;626551 نوشت:
اسلام چنین حقی را به موجر نداده است که هر وقت دلش خواست مستاجر را بیرون کند. جزئیات بیشتر را از کارشناس احکام جویا شوید

این فقط یه تشبیه بود. منظورشون این بود که قوانین حاکم بر خانواده مثل اینه که بین موجر و مستاجر چنین قوانینی باشه
اصلا همین جا یه سوال. البته خوب من بررسی دقیق و کامل نکردم. ولی به نظرم اومد که توی بقیه احکام اگه به طور صرف به قوانین عمل بشه خیلی مشکل ایجاد نمیشه. تنها جایی که قوانین با روحیات فضای انجا در تناقض به نظر میرسه، احکام خانواده است.

استاد این حرف چقدر درسته؟

سید کربلایی;624534 نوشت:
1- اینکه بعد از پیامبر اکرم گروهی آمدند و مولای متقیان را خانه نشین کردند و نگذاشتند که او که خلیفه و حجت خدا بود قوانین را اجرا کند و در جامعه بگستراند. و از همین جا شروع شد وائمه هدی هیچکدام زمینه ترویج احکام را نداشتند البته آنها ساکت ننشستند و با امر به معروف ونهی از منکر ,بیان احادیث، قیام و تربیت شاگردان این مسئله را تا حدی که با این شرایط ممکن بود انجام دادند .از امام صادق علیه السلام در باب ارث حدیثی هست که می فرماید:(نقل به مضمون) اگر سقیفه تشکیل نمی شد در ارث چیزی اضافه نمی ماند که تقسیم آن مشکل شود ونیازمند راهکارها و فرمولهای پیچیده. و ضمن اینکه خیانت دیگری هم که شد این بود که پس از پیامبرهمه احادیث پیامبر را سوزاندند و اگر کسی حدیثی روایت میکرد مجازات می شد و اگر کسی حدیثی می نوشت مجرم بود. و همچنین در طول تاریخ اتفاقات فراوانی مثل دزدیده شدند کتابها در جنگ های صلیبی و سوزاندن کتابها در جنگهایی مانند جنگ مغولها بسیاری از این احکام از دست رفت و آن چیزی که هست شاید یک دربرابر هزار از آنها هم نیست بنابراین این بخشی از احکام الهی است ولی با همه این وجود قطعا و قطعا کاملترین قانون ها همین قانون است که قوانین دیگر را اصلا نمی شود با آن مقایسه کرد . امیدوارم توانسته باشم کمی در این مورد به حضرتعالی مشورت داده باشم .دعاگوی شما هستم.

یعنی این احتمال وجود داره که اگه همه احادیث به دست فقها می رسید دلایل بیشتری برای حلال یا حرام دانستن برخی کارها داشتن و بعضی کارهایی که ما امروز حلال میدونیم حرام یا برخی حرام ها حلال می شد؟

طاها;626528 نوشت:
با عرض سلام به شما دوست گرامی
سلام برادر عزيز

طاها;626528 نوشت:
همانطور که قبلا عرض شد موضوع تاپیک جاری بررسی علمی یک حکم اسلامی است در رابطه با حقوق زن در اسلام. لطفا در چارچوب تاپیک جاری بنویسید و مساله مورد نظر خود را در تاپیک مستقلی مطرح کنید
موضوعي مد نظر من نبود. من اصلاً مادربزرگ ندارم و وفات كرده اند. با بيان اون مطلب ميخواستم بگم كه ميشه با بازي با كلمات ذهن مخاطب رو جهت داد

طاها;626528 نوشت:
ضمن اینکه نفقه پدر و مادر فقیر به عهده فرزند است به همان میزان که نفقه زن و فرزند به عهده اوست. پس اگر مردی به خاطر دخالت همسرش از انجام این واجب اجتناب میکند به عهده خود اوست نه قانون اسلام
اگر ميزان درآمد مرد آنقدر نباشد كه هر دو واجب را همزمان انجام دهد چه؟
البته من هم قبول دارم اين مشكل كه بصورت مثال بيان كردم از نقص قانون اسلام نيست

طاها;626545 نوشت:
با این توضیح روشن میشود امکان سوء استفاده از تکالیف و قوانین الهی در این دنیا نه تنها نقص نیست بلکه در چارچوب نظام و فلسفه آفرینش انسان کاملا بجاست
در اين صورت اين سوال مطرح ميشود كه:
آيا اگر كسي بدون توجه به شرايط طرف مقابل ، و بدون توجه به امكان بروز مشكل براي طرف مقابل ، اقدام به احقاق حقِ خود كند ، گناهي مرتكب شده است يا خير؟

طاها;626551 نوشت:
اسلام چنین حقی را به موجر نداده است که هر وقت دلش خواست مستاجر را بیرون کند
مثال عرض كردم
براي نظم ، يكي يكي سوال ميپرسم. اگر سوال قبلي رو جواب بدهيد ممنون ميشم

kobram;626704 نوشت:
بحث اینه که چرا بعضی از حقوقی که اسلام در خانواده تعریف کرده رو برای حفظ زندگی باید نادیده گرفت؟
اصلا چرا حقوقی تعریف شده که وجدان انسان اجازه نمیده اونو طلب کنه؟

kobram;626704 نوشت:
یعنی میشه گفت خدا برای انسان حقوقی رو در نظر گرفته که با اراده خودش بايد از برخورداری از اونا امتناع کنه تا به سعادت برسه؟ پس این وسط تکلیف کسی که به دین اعتماد کرده و فکر می کنه حقوقی که دین براش درنظر گرفته برای زندگیش لازمه چی میشه؟

دقيقاً سوالات من همين ها هستن

باسلام یک مثال میزنم.
ببینید نظر خودمو میگم اگر زن آرامش خانواده و مرد آسایش رو بر عهده دارند
در این صورت تا اونجایی که در توانشان هست برای تحقق این موضوع تلاش میکنند.
در این میان از حق و حقوقی که دارند میان استفاده کنند.
مثلا برای آرامش خانواده میاد می‌بینه شوهرش توان مالی نداره که بخواد برای شیر دادن به بچه به اون پولی بده پس از این حقش میگذره تا آرامش حفظ بشه.
و مرد در آمد داره برای رفاه خانواده میاد خدمت کار برای همسرش میاره.
هدف آرامش و آسایش در خانواده هست.
وقتی این احکام باعث بهم زدن این دو باشه دیگه اون زندگی کیفیت خودش رو نداره.
مشکل وقتی پیش میاد هر دو امکان عملی کردن احکام رو دارند ولی انجام نمیدهند. یعنی نبود اخلاق
در صورت نبود شرایط اخلاق این کمک رو میکنه که آسایش و آرامش در خانواده بر قرار باشه.
مواردی که دقت نمیشه. زنی که خونه پدری خدمتکار داره می تونه از شوهر همچین درخواستی داشته باشه
تا اونجا که میدونم
یعنی اگر آقایی میاد از یک خانواده که شرایط مالیش بالاتر از خانواده ایشون و این دختر در اون خانواده با امکانات رفاهی بیشتراز بزرگ شده مرد در صورت رضایت خانوم می تونه درندگی رو برای این زن فراهم گنه که پایین تر از خانواده خودش هست در غیر این صورت زن میتونه درخواست این رو داشته باشه که آسایش رو تامین کنه
یعنی سطح رفاه زن باتوجه به شرایط زندگیش در خانه پدری می تونه تغییر کنه. خب حالا یک خانوم با شرایط بهتر راضی میشه با کمبود همسر آینده کنار بیاد.
حالا اون طوری که من متوجه شدم شما میگید اصلا چرا همچین حقی باشه وقتی نمیشه بهش عمل کرد تا دردسر ساز بشه.
اون فردی که اینقدر رشد نکرده که شرایط خودش رو بسنجه دیگه مشکل در احکام و حق و حقوق نیست.
با حذف شدن این احکام و حق وحقوق چه مشکلاتی پیش میاد. آیا همه دوست ندارند عملی نشه یا نه.
آیا همه با این احکام و حقوق مشکل دارند یا نه.
چقدر تو زندگی اسلامی پیش میرویم. بله وقتی زندگی کاملا غیر اسلامی داشته باشیم این احکام و حقوق دست و پا گیره.
بازم میگم تا جایی که در توان زن و مرد هست تلاش کنند آرامش و آسایش در زندگیشان باشه.

kobram;626704 نوشت:
عنی این احتمال وجود داره که اگه همه احادیث به دست فقها می رسید دلایل بیشتری برای حلال یا حرام دانستن برخی کارها داشتن و بعضی کارهایی که ما امروز حلال میدونیم حرام یا برخی حرام ها حلال می شد؟

سلام دوست عزیز
البته که (حلال محمد و آل محمد حلال الی بوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه )در این که بحثی نیست .ضمن اینکه ما به واسطه علم اصول بسیار غنی و فقه پویایی که فقها در آن بسیار زحمت فراوان کشیده اند از راه حجت های شرعی حلال ها و حرام ها را شناخته ایم و موظف به عمل به همین اماره ها و راههایی هستیم که خداوند برای ما حجت قرار داده اما بحث این است که اگر حق ائمه را غضب نمی کردند نیازی به این راهها نبود بلکه ما وصل به خود منبع علم الهی می شدیم و از علم الهی آن بزرگواران استفاده می کردیم. این راهی که اکنون در دست داریم راهی است که خداوند قرار داده برای رسیدن به احکام و بخشی مانند همان ارث که عرض شد. از احادیث ائمه و امام صادق علیهم السلام دستور بر تقسیم به این صورت داریم که در این حالت بخشی ممکن است اضافه بیاید که برای تقسیم آن نیز دستور خاص دیگری فرموده اند. اما خودشان فرمودند علت این که کار به اینجا کشید تا این راههای شرعی ایجاد شود ظلمی است که مردم در حق ائمه خودشان انجام دادند والا کار بسیار ساده تر از اینها بود .
جریان گاو بنی اسرائیل را به خاطر بیاورید با ظلمی که کردند خداوند نشانه های بیشتر به آنها داد ولی کار برای خودشان سخت تر شد.و مصداق آنها تنها یک گاو بود. واگر این ظلم ها اتفاق نمی افتاد دیگر با دسترسی به علم دقیقتر بین علما در برخی فتاوا اختلافی دیده نمی شد.و چه بسا حکمت بسیاری از آنها روشن می شود و دیگر کسی به خداوند تهمت بی عدالتی و یا اینکه بخواهد به کسی ظلم کند نمی داد.

دقت کردید برخی از دوستانی که خدا را متهم می کنند به اینکه طرف مردان را گرفته که عرض شد اینگونه نیست . چقدر در شناخت خداوند عاجزند و از او دور. چرا که عقل می گوید فقط کسی ظلم می کند که ازظلم بهره می برد و یا اینکه می خواهد نقصی را در خود جبران کند و یا از چیزی عاجز است .کمی فکرکنیم خداوند از ظلم به زنان چه بهره ای می برد ویا از گرفتن طرف مردان چه بهره ای؟ مگر خداوند خود زن یا مرد است ؟ خداوند وجودی است که هیچ بهره ای از چیزی نمی برد و کسی نمی تواند به او منفعتی برساند و یا ضرری بر او بزند. او عاجز نیست ودر او تغییر وجود ندارد و او وجود بی عیب و نقص است .

kobram;626704 نوشت:
حث زن و مرد نیست. بحث اینه که چرا بعضی از حقوقی که اسلام در خانواده تعریف کرده رو برای حفظ زندگی باید نادیده گرفت. اصلا چرا حقوقی تعریف شده که وجدان انسان اجازه نمیده اونو طلب کنه

دوست عزیز
اصل همین است که در حقوقی که اسلام تعریف کرده اصلا نباید حقی را نادیده گرفت . زیرا همه این حقوق مکمل همدیگر هستند . همه مشکل ما همین است که بخشی از حقوق را رعایت می کنیم و برخی دیگر رادر زمانی می شود یک خانواده دارای آرامش و آسایش باشند که همه حقوق همدیگر را رعایت کنند . مرد تمام حقوق زن را و زن تمام حقوق مرد را . نه مرد زن را از حق مسلم خود محروم کند و نه زن مرد را . ولی اینگونه نیست اگر شما حرف از شیربها که شوهر بایدبه زن بدهد یا نفقه یا اجرت المثل کار کردن در خانه حرفی بزنید مردان شما را تا پای دار می کشند و اگر سخن از حقوق مردان بزنید و از حق ازدواج مجدد آنها بگویید زنان شما را قطعه قطعه خواهند کرد این که ربطی به قانون خدا ندارد . اگر ماشین شما موتور بسیار قوی داشته باشد ولی چرخ نداشته باشد حرکت نخواهد کرد قوانین الهی را باید کامل رعایت کرد تا ببینید که هیچ ایرادی ندارد ما رعایت نمی کنیم و ایرادهایی که باید به خود بگیریم به قانون اسلام برمی گردانیم .
و اینکه وجدان قبول نمی کند حرف صحیحی نیست این وجدان نیست این عین خودخواهی و عین جهالت است . وجدان می پذیرد که انسان حق دیگران را به او بدهد اگر نمی دهند تا آرامش و آسایش برقرار شود و هر کس ازحقوق خود بهره مند شود بی وجدانی است .
اسلام به ذات خود ندارد عیبی گر عیبی هم است از مسلمانی ماست.

با عرض سلام به شما دوست گرامی

kobram;626704 نوشت:
بحث زن و مرد نیست. بحث اینه که چرا بعضی از حقوقی که اسلام در خانواده تعریف کرده رو برای حفظ زندگی باید نادیده گرفت. اصلا چرا حقوقی تعریف شده که وجدان انسان اجازه نمیده اونو طلب کنه

درباره این سوالتان که: چرا بعضی از حقوقی که اسلام در خانواده تعریف کرده رو برای حفظ زندگی باید نادیده گرفت؛‌باید عرض شود :

نه صرفا در حقوقی که اسلام تعریف کرده بلکه در هر حقی که برخاسته از عقل و سرشت انسانهاست از قبیل رعایت حرمت والدین یا احترام به حقوق اطرافیان و... مواردی پیش می آید که شخصی آگاهانه یا ناآگاهانه حریم آنها را میشکند. این امر در هر حقی وجود دارد نه فقط حقوقی که اسلام در مسائل خانواده بیان کرده است و طبعا همانطور که هیچکس نمیگوید این حریم شکنی در حقوق عقلایی بدان معناست که اصل آن حقوق مشکلی دارد، درباره حقوق خانواده در اسلام نیز چنین است.

با توجه به نکته ای که عرض شد این سوالتان که: چرا حقوقی تعریف شده که وجدان انسان اجازه نمیده اونو طلب کنه؛ نیز پاسخ داده میشود.

اما اجازه دهید دو نکته مهم را در زمینه مطلبی که اشاره کرده اید مورد توجه قرار دهیم:

1- اسلام تناسب وثیقی با سرشت و فطرت بشر دارد:

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون؛ پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده دگرگونى در آفرينش الهى نيست اين است آيين استوار ولى اكثر مردم نمى‏دانند.(روم / 30)

احکام رفتاری اسلام نیز از این قاعده مستثنا نیست. وقتی به سراغ سرشت انسان میرویم مشاهده میکنیم لااقل دو خصوصیت در آدمی وجود دارد که در زندگی جمعی او (اعم از خانواده و اجتماع) نقش مهمی ایفا میکنند: منفعت طلبی و ایثارگری. متناسب با این دو خصوصیت، در معارف اسلام نیز با لااقل دو گروه از دستورات مواجه میشویم: دستوراتی در جهت برآورده شدن منافع فرد و دستوراتی در جهت تقویت روحیه ایثارگری در او. مثال روشن آن مساله مجازات است. قرآن میفرماید:

وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّه؛ كيفر بدى، مجازاتى است همانند آن و هر كس عفو و اصلاح كند، پاداش او با خداست.(شوری / 40)

قرآن در آیه 178 از سوره بقره در جهت ارضای سرشت منفعت طلبی انسان به بازماندگان مقتول اجازه قصاص قاتل را میدهد:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى‏ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‏ بِالْأُنْثى‏؛ اى افرادى كه ايمان آورده‏ايد! حكم قصاص در مورد كشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن،

اما در ادامه به مساله ایثار اشاره میکند:

فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخيهِ شَيْ‏ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى‏ بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَليمٌ؛ پس اگر كسى از سوى برادر (دينى) خود، چيزى به او بخشيده شود، (و حكم قصاص او، تبديل به خونبها گردد،) بايد از راه پسنديده پيروى كند. (و صاحب خون، حال پرداخت كننده ديه را در نظر بگيرد.) و او [قاتل‏] نيز، به نيكى ديه را (به ولى مقتول) بپردازد (و در آن، مسامحه نكند.) اين، تخفيف و رحمتى است از ناحيه پروردگار شما! و كسى كه بعد از آن، تجاوز كند، عذاب دردناكى خواهد داشت.

در این شیوه، رحمت و عطوف در کنار زحمت قرار داده شده است و این یعنی عدالت. (عدالت دو لبه دارد: رحمت و زحمت.)

2- ایثارگری و منفعت طلبی که در سرشت انسان قرار دارند مانند تمام امور فطری یا معرفتی انسان گاه تحت تاثیر عواملی از مسیر عدالت و تعادل خارج میشوند. دستور اسلام به انسان این است که اجازه ندهید هیچیک از امور یاد شده از مسیر تعادل خارج شوند و نمونه این دستور را در همان آیه قصاص مشاهده میکنیم.

بنابراین در پاسخ به سوال شما عرض میکنیم: اسلام نمیگوید باید برای حفظ زندگی از حق خودت بگذری بلکه این گذشت را توصیه میکند زیرا منافع دنیوی و اخروی ارزنده ای در پس این گذشت نهفته است . (توجه داشته باشید میان توصیه و الزام تفاوت اساسی وجود دارد.) ضمن اینکه درباره هرگونه افراط و تفریط در این زمینه نیز هشدار میدهد.

kobram;626704 نوشت:
یعنی میشه گفت خدا برای انسان حقوقی رو در نظر گرفته که با اراده خودش از برخورداری از اونا امتناع کنه تا به سعادت برسه؟ پس این وسط تکلیف کسی که به دین اعتماد کرده و فکر می کنه حقوقی که دین براش درنظر گرفته برای زندگیش لازمه چی میشه؟

خیر بلکه درستش این است که : خداوند قوانینی را برای انسان قرار داده است که اگر به آنها عمل شود مایه سامان یافتن زندگی دنیوی میشود اما در این قوانین خصوصیت دیگری هم نهفته است و آن اینکه متناسب با ویژگی مختار بودن انسان و شرایط آزمون الهی نیز است و به همین دلیل کسی که میتواند بر خلاف آن قانون عمل کند اما به اختیار خویش مرتکب مخالفت نمیشود در حقیقت جهاد اکبر کرده و از اینرو مستحق اجر اخروی هم است.

به عبارت دیگر: در قوانین الهی (بر خلاف قوانین بشری) هم نفع دنیوی لحاظ شده است و هم نفع اخروی.

kobram;626704 نوشت:
اصلا همین جا یه سوال. البته خوب من بررسی دقیق و کامل نکردم. ولی به نظرم اومد که توی بقیه احکام اگه به طور صرف به قوانین عمل بشه خیلی مشکل ایجاد نمیشه. تنها جایی که قوانین با روحیات فضای انجا در تناقض به نظر میرسه، احکام خانواده است. استاد این حرف چقدر درسته؟

ضمن اینکه خواهش میکنم در استفاده از تشبیه ها و مثالها دقت بیشتری شود تا مورد سوء برداشت واقع نشود، به نظر میرسد با مطالبی که در بالا عرض شد این سوالتان نیز پاسخ داده شد.

در پناه حق

با عرض سلام به شما دوست گرامی

Reza-D;626742 نوشت:
موضوعي مد نظر من نبود. من اصلاً مادربزرگ ندارم و وفات كرده اند. با بيان اون مطلب ميخواستم بگم كه ميشه با بازي با كلمات ذهن مخاطب رو جهت داد

لطفا در بکاربردن مثالها دقت بیشتری شود تا سوء برداشتی رخ ندهد.

Reza-D;626742 نوشت:
اگر ميزان درآمد مرد آنقدر نباشد كه هر دو واجب را همزمان انجام دهد چه؟

در این باره میتوانید پاسخ را از کارشناس احکام جویا شوید.

Reza-D;626742 نوشت:
در اين صورت اين سوال مطرح ميشود كه:
آيا اگر كسي بدون توجه به شرايط طرف مقابل ، و بدون توجه به امكان بروز مشكل براي طرف مقابل ، اقدام به احقاق حقِ خود كند ، گناهي مرتكب شده است يا خير؟

مساله «سوء استفاده» با آنچه شما در این مورد آورده اید کاملا متفاوت است. اما درباره موردی که بیان کرده اید بسته به موردش فرق میکند و در این باره نیز لازم است با کارشناس احکام مطرح نمایید.

در پناه حق

طاها;627068 نوشت:
بنابراین در پاسخ به سوال شما عرض میکنیم: اسلام نمیگوید باید برای حفظ زندگی از حق خودت بگذری بلکه این گذشت را توصیه میکند زیرا منافع دنیوی و اخروی ارزنده ای در پس این گذشت نهفته است . (توجه داشته باشید میان توصیه و الزام تفاوت اساسی وجود دارد.) ضمن اینکه درباره هرگونه افراط و تفریط در این زمینه نیز هشدار میدهد.

سلام علیکم
احساس می کنم دوباره برگشتم سر نقطه اول
اجازه بدید چند روزی روش فکر کنم. ان شاءالله حل میشه

ویان;624571 نوشت:
همین که قانون تمامی اختیارات را یکطرفه به مرد تفویض کرده خودش زمینه ساز سوءاستفاده است.

با عرض سلام به شما دوست گرامی

قانون اسلامی تمامی اختیارات را یکطرفه به مرد تفویض نکرده است؛ زن هم اختیار دارد که مطابق قانون اسلام عمل کند یا نکند و مختار است که حق شوهر را پایمال کند یا نکند و اراده دارد که از حق خود چشم پوشی کند یا نکند؛ مرد اختیار ندارد برای تمامی کارهای شریک زندگی اش تصمیم بگیرد. ضمن اینکه شریک بودن به معنای زیربار تصمیم مدیر نرفتن نیست.

لطفا با آرامش در این چند آیه تامل و تدبر کنید:

وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْ‏ءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنيئاً مَريئاً ؛ و مهر زنان را (بطور كامل) بعنوان يك بدهى (يا عطيه،) به آنان بپردازيد! (ولى) اگر آنها چيزى از آن را با رضايت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف كنيد!(نساء / 4)

لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصيباً مَفْرُوضاً ؛ براى مردان، از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان از خود بر جاى مى‏گذارند، سهمى است؛ و براى زنان نيز، از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان مى‏گذارند، سهمى؛ خواه آن مال، كم باشد يا زياد؛ اين سهمى است تعيين شده و پرداختنى. (نساء / 7)

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! براى شما حلال نيست كه از زنان، از روى اكراه (و ايجاد ناراحتى براى آنها،) ارث ببريد! و آنان را تحت فشار قرار ندهيد كه قسمتى از آنچه را به آنها داده‏ايد (از مهر)، تملك كنيد!(نساء / 19)

وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى‏ بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليماً ؛ برتريهايى را كه خداوند براى بعضى از شما بر بعضى ديگر قرار داده آرزو نكنيد! (اين تفاوتهاى طبيعى و حقوقى، براى حفظ نظام زندگى شما، و بر طبق عدالت است. ولى با اين حال،) مردان نصيبى از آنچه به دست مى‏آورند دارند، و زنان نيز نصيبى؛ (و نبايد حقوق هيچ يك پايمال گردد). و از فضل (و رحمت و بركت) خدا، براى رفع تنگناها طلب كنيد! و خداوند به هر چيز داناست. (نساء / 32)

همچنین در اسلام زن کنیز مرد نیست بلکه انیس اوست:

هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها؛ او خدايى است كه (همه) شما را از يك فرد آفريد؛ و همسرش را نيز از جنس او قرار داد، تا در كنار او بياسايد.(اعراف / 189)

وَ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً؛ و كسانى كه مى‏گويند: «پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مايه روشنى چشم ما قرار ده، و ما را براى پرهيزگاران پيشوا گردان!». (فرقان / 74)

امام علی در سفارشی به امام حسن فرمود: لَا تُمَلِّكِ الْمَرْأَةَ مِنَ الْأَمْرِ مَا يُجَاوِزُ نَفْسَهَا فَإِنَّ ذَلِكَ أَنْعَمُ لِحَالِهَا وَ أَرْخَى لِبَالِهَا وَ أَدْوَمُ لِجَمَالِهَا فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ‏ بِقَهْرَمَانَةٍ وَ لَا تَعْدُ بِكَرَامَتِهَا نَفْسَهَا ؛ زن را به انجام كارى كه فوق توان او است، وادار نساز، زيرا اين موضوع براى حالاو مناسب‏تر و قلب او را آرام و جمالش را نيكو نگه مى‏دارد. زن، لطيف و همانند گل است.( الكافي، ج‏5، ص: 510)

در پناه حق

موضوع قفل شده است