اثرات سوء گناهان چگونه از بین می رود؟

تب‌های اولیه

93 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

نقل قول:
نماز درست ، اما خیلی هارو دیدم نماز می خونند و بد ترین گناهان رو هم می کنند .

سلام. نماز داريم تا نماز. اما همين نماز هم به زودي اين آدم رو از خيلي گناهان باز ميداره و شايد هم بازداشته.

نقل قول:
قرآن درسته خیلی هارو دیدم که قرآن هم می خونند ولی باز هم گناه می کنند .

قرآن هم همين طور مثل نمازه. يكي قرآن را با فهم معانيش ميخونه. يكي فقط روخوني ميكنه. اما در كل من گفتم آنتي گناه نگفتم گناه تراپي كه. يعني اينها ضد گناه هستند و ميتونن صاحبشون رو از گناه بازدارند اما اينكه به طور كامل گناهان رو كنار بگذاره همت و ايمان قوي خود انسان رو مي طلبه.

نقل قول:
ولایت ؟! منظور اصلی رو نفهمیدم ، کمی بیشتر توضیح بدین .

معنيش واضح توضيح داده شده. يعني دوست داشتن اهل بيت قلبي و عملي.

نقل قول:
در ضمن استفاده از کلمه فیل*ر ش*ن ، شاید مناسب نباشه ! مگر خداوند چیز بدیه که بیاییم روش فی*تر بگذاریم ؟ ! فیلتر در کشور ایران معنی خوبی دارد (فکر کنم خودتون بدونید به چی اشاره می کنم)

منظور شكستن فيلتر گناه و رهايي از گناهان است نه فيلتر خدا.

با سلام احترام به تمام دوستان اسک دینی ام
جناب عرفان گرامی تمام فرمایشات شما صحیح است و متین
ولی یک چیز که همیشه تا لحظه مرگ انسان رو با جهاد اکبر روبرو کرده حتی عابدی رو که 70 سال عبادت کرده دشمن ما پنهان است و همه رو از طریق خود اون انسان و با اعتقادات و میزان ایمان اون انسان سعی بر گمراهی داره و کمتر کسانی هستند که اینگونه بشوند
حقیر نمیگم که نمیشه شد مانند علامه ها ولی راه سخت و طول و درازی داریم
انسان وقتی گناه نمی کند که در یک کلام خود نبیند همین و بس ....که کار سختی است خیلی وقت ها میشه نیت رضای حق است ولی در خلال همان کار یک آن خود می بینیم و تمام کار خدا پسندانه زیر سوال میره...
مبارزه با گناه مبارزه با خود است و هوای دل حتی توی کوچکترین تصمیم هایی که میگیریم ...

پوزش می طلبم که در حضور شما آگاهان به علم دین سخن می گویم ولی از آنجا که زکات العلم نشره تذکری خدمتتان عرض می کنم حدیثی از حضرت رسول عرض کنم:

كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص كَثِيراً مَا يُوصِي أَصْحَابَهُ بِذِكْرِ الْمَوْتِ فَقَالَ أَكْثِرُوا ذِكْرَ الْمَوْتِ‏ فَإِنَّهُ هَاذِمُ اللَّذَّاتِ حَائِلٌ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الشَّهَوَاتِ


بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏74 ص 388 باب 15 مواعظ أمير المؤمنين ع و خطبه أيضا و حكمه .....

عرفان;193151 نوشت:
در مورد شماره گناهان كبيره، برخى آن را 7 عدد و برخى 10 و برخى 20 و بعضى 34 و بعضى 40 عدد و بيشتر، ذكر نموده‏اند. بايد توجه داشت كه اين تفاوت از آيات و روايات مختلف، اقتباس و جمع آورى شده و بخاطر آن است كه همه گناهان كبيره نيز يكسان نيستند. ______________________________

می دانید چرا تعداد ونوع گناهان کبیره کامل ودقیق ذکر نشده؟
به نظر من حکمتی در آن بوده!
برای اینکه ما از همه گناهان بترسیم وتصور کنیم هر گناهی کبیره است!
درضمن ذکر نشده کدام گناه بزرگتر ومجازات آن شدیدتر است.
مشخص نشده خداوند کدام گناهان را وبه چه عللی ممکن است ببخشد.
و..... خلاصه راز خیلی مسائل برملا نشده.

يك تقسيم بندى ديگر در مورد گناهان‏


امام على عليه السلام در گفتارى فرمود:

«ان الذنوب ثلاثة ... فذنب مغفور و ذنب غير مغفور و ذنب نرجو لصاحبه و نخاف عليه ...»

«گناهان بر سه گونه ‏اند: گناه بخشودنى و گناه نابخشودنى و گناهى كه براى صاحبش، هم اميد (بخشش) داريم و هم ترس از كيفر.»

سپس فرمود: «اما گناهى كه بخشيده است، گناه بنده‏اى است كه خداوند او را در دنيا كيفر مى ‏كند و در آخرت كيفر ندارد. در اين صورت خداوند حكيم‏تر و بزرگوارتر از آنست كه بنده‏اش را دو بار كيفر كند.

اما گناهى كه نابخشودنى است، حق الناس است يعنى ظلم بندگان نسبت به همديگر كه بدون رضايت مظلوم بخشيده نمى ‏شود.

و اما نوع سوم، گناهى است كه خداوند آن را بر بنده‏اش پوشانده و توبه را نصيب او نموده است، و در نتيجه آن بنده هم از گناهش هراسان است و هم اميد به آمرزش پروردگارش دارد، ما نيز درباره‏ى چنين بنده‏اى، هم اميدواريم و هم ترسان. «1»

______________________________
(1). بحار، ج 6 ص 30

موارد تبديل گناه صغيره به كبيره‏



از آيات و روايات استفاده مى ‏شود كه در چند مورد، گناه صغيره، تبديل به كبيره مى‏ شود و حكم گناهان كبيره را پيدا مى‏ كند از جمله:

1- اصرار بر صغيره‏

تكرار گناه صغيره، آن را تبديل به گناه كبيره مى ‏كند، و اگر انسان حتى يك گناه كند، ولى استغفار نكند، و در فكر توبه هم نباشد، اصرار به حساب مى‏ آيد.

صغيره همچون نخ نازك و باريكى است كه اگر تكرار شود، طناب و ريسمان ضخيم و كلفتى مى‏ گردد كه پاره كردنش مشكل است.

قرآن درباره‏ى پرهيزكاران مى‏ فرمايد:

«ولم يصروا على ما فعلوا و هم يعلمون» «1»

«آنان آگاهانه بر گناهانشان، اصرار نورزند.»

امام باقر عليه السلام در شرح اين آيه فرمود: «2»

«اصرار، عبارت از اين است كه كسى گناهى كند و از خدا آمرزش نخواهد و در فكر توبه نباشد. «3»

______________________________
(1). آل عمران/ 135

(2). كافى، ج 2 ص 288

(3). بر همين اساس بعضى از فقهاء گفته‏اند: عزم بر تكرار گناه همچون اصرار بر گناه است

اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:

«اياك و الاصرار فانه من اكبر الكبائر و اعظم الجرائم» «1»

«از اصرار بر گناه بپرهيز، چرا كه از بزرگترين جرايم است.»

از گناهان كوچك غافل نشويم‏

امام صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله همراه ياران (در سفرى) در سرزمين بى آب و علفى فرود آمد، به يارانش فرمود: «ائتوا بحطب»، «هيزم بياوريد» كه از آن آتش روشن كنيم تا غذا بپزيم.

ياران عرض كردند: اينجا سرزمين خشكى است و هيچگونه هيزم در آن نيست!.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «برويد هر كدام هر مقدار مى‏ توانيد جمع كنيد» آنها رفتند و هر يك مختصرى هيزم يا چوب خشكيده‏اى با خود آورد و همه را در پيش روى پيامبر صلى الله عليه و آله روى هم ريختند، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

«هكذا تجتمع الذنوب» «اين‏گونه گناهان، روى هم انباشته مى‏ شوند»، سپس فرمود:

«ايّاكم و الُمحقّرات من الذّنوب ...» «2»

«از گناهان كوچك بپرهيزيد كه همه آنها جمع و ثبت مى‏ گردد.»

امام صادق عليه السلام فرمود:

«لا صَغيرة مع الاصرار» «3»

«در صورت اصرار، گناه صغيره‏اى نباشد.»

______________________________
(1). غررالحكم، ج 1 ص 151

(2). كافى، ج 2 ص 288

(3). بحار، ج 8 ص 351

جوادی;193439 نوشت:
می دانید چرا تعداد ونوع گناهان کبیره کامل ودقیق ذکر نشده؟
به نظر من حکمتی در آن بوده!
برای اینکه ما از همه گناهان بترسیم وتصور کنیم هر گناهی کبیره است!
درضمن ذکر نشده کدام گناه بزرگتر ومجازات آن شدیدتر است.
مشخص نشده خداوند کدام گناهان را وبه چه عللی ممکن است ببخشد.
و..... خلاصه راز خیلی مسائل برملا نشده.

جوادی عزیز
نکته ای که فرمودید احتیاج به مستند دارد تا دل را گرم کند، البته بعید هم نیست.


ashr;193362 نوشت:
با سلام احترام به تمام دوستان اسک دینی ام
جناب عرفان گرامی تمام فرمایشات شما صحیح است و متین
ولی یک چیز که همیشه تا لحظه مرگ انسان رو با جهاد اکبر روبرو کرده حتی عابدی رو که 70 سال عبادت کرده دشمن ما پنهان است و همه رو از طریق خود اون انسان و با اعتقادات و میزان ایمان اون انسان سعی بر گمراهی داره و کمتر کسانی هستند که اینگونه بشوند
حقیر نمیگم که نمیشه شد مانند علامه ها ولی راه سخت و طول و درازی داریم
انسان وقتی گناه نمی کند که در یک کلام خود نبیند همین و بس ....که کار سختی است خیلی وقت ها میشه نیت رضای حق است ولی در خلال همان کار یک آن خود می بینیم و تمام کار خدا پسندانه زیر سوال میره...
مبارزه با گناه مبارزه با خود است و هوای دل حتی توی کوچکترین تصمیم هایی که میگیریم ...


بله عشر گرامی
شما درست می فرمایید مقابله با گناه مقابله با خود است.

منیت کنار گذاشتن است

از خود جدا شدن است

خود را ندیدن است و این کمی کار می برد و سخت است.


اما باید بگم:
از این جهت آسان است که :

بَلِ الانْسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ ﴿١٤/القیامة﴾؛بلكه انسان خود به وضع خويش بيناست.
پس آنقدر ها هم سخت نیست.


و از جهتی که خدای عالم راهنمایی کرده :
من عرف نفسه فقد عرف ربّه ؛ هر که خودش را بشناسد خدای خودش را شناخته.
غرر الحکم ،ج 5، ص 194، ماده عرف.

پس معرفت خدا و مهار نفس چندان هم دور نیست.

عرفان;193638 نوشت:

بله عشر گرامی
شما درست می فرمایید مقابله با گناه مقابله با خود است.
منیت کنار گذاشتن است

از خود جدا شدن است

خود را ندیدن است و این کمی کار می برد و سخت است.


اما باید بگم:
از این جهت آسان است که :

بَلِ الانْسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ﴿١٤/القیامة﴾؛بلكه انسان خود به وضع خويش بيناست.
پس آنقدر ها هم سخت نیست.


و از جهتی که خدای عالم راهنمایی کرده :
من عرف نفسه فقد عرف ربّه ؛ هر که خودش را بشناسد خدای خودش را شناخته.
غرر الحکم ،ج 5، ص 194، ماده عرف.

پس معرفت خدا و مهار نفس چندان هم دور نیست.

باز هم یک مطلبی پیش می آید بزرگوار
اینکه خود انسان وقتی میشینه پای محاسبه ی اعمالش و متوجه میشه که چقدر کار داره که تا به رضایت امام زمان (عج) برسه یکم غصه میخوره و اینکه آدمی رفتار و احساساتش مثل دروس مدرسه ای نیست که متوجه بشم در آن واحد از این فرمول استفاده کنم به جواب می رسم بلکه نیاز به طهارت نفس و مراقبه ی شدید دارم و اینکه به تجرّد رسیده باشم تا حدی که در یک پستی بیان کرده بودم فهمیدن عجب حالا حالا ها کار میخواد رو هم در وجودش تشخیص بده
که این راه دراز داره....بنده منکر این امر نیستم که شدنی نیست ولی در مرحله ی عمل سخت است ....

باید انقدر راز و نیاز کنیم و به خدای خودمون التماس کنیم و دائم در مراقبه باشیم تا به طهارت نفس برسیم هیچ چیزی به آسانی بدست نمی اوریم....

عرفان;193625 نوشت:
جوادی عزیز نکته ای که فرمودید احتیاج به مستند دارد تا دل را گرم کند، البته بعید هم نیست

شما چون کارشناسید برای همه جیز مدرک علمی می خواهید.ما هم تو کار خودمون همینطوریم.اما استاد در ارتباط خدا وبنده خیلی چیزها اسرار است! ولی معنایش این نیست که بی حکمت است.
اسرار هم که اسمش معلوم است.اگر مستند شود یا دلیلش به صراحت ذکر شودکه دیگر برملا شده! خیلی مسائل را ائمه سرش را بیان نکرده اند.جند جور حرف زده اند
(در عین اینکه متناقض هم نیست) یا در آیات قرآن هم اینجور موارد هست.
خوب عقل (خواص) چه حکم می کند؟!

جوادی;193990 نوشت:
شما چون کارشناسید برای همه جیز مدرک علمی می خواهید.ما هم تو کار خودمون همینطوریم.اما استاد در ارتباط خدا وبنده خیلی چیزها اسرار است! ولی معنایش این نیست که بی حکمت است.
اسرار هم که اسمش معلوم است.اگر مستند شود یا دلیلش به صراحت ذکر شودکه دیگر برملا شده! خیلی مسائل را ائمه سرش را بیان نکرده اند.جند جور حرف زده اند
(در عین اینکه متناقض هم نیست) یا در آیات قرآن هم اینجور موارد هست.
خوب عقل (خواص) چه حکم می کند؟!


جوادي عزيز
ما در اين سايت قرار داريم مطالبي را بگوييم كه مدرك و ماخذش قابل رجوع براي همگان است و از نظر علما اثبات شده است و از طرفي براي عموم قابل فهم است.
اگر مطالبي را كه با مكاشفه و امثال اينهاست كه قابل اثبات براي ديگران نيست و مطالب عرفاني كه براي همه علما قابل قبول نيستند ، بزنيم ، پاييه مطالب سست خواهد بود.
تشكر از شما

2- كوچك شمردن گناه‏

كوچك شمردن گناه، آن را به گناه بزرگ تبديل مى‏ كند، براى روشن شدن موضوع، به اين مثال توجه كنيد:

اگر كسى سنگى به سوى ما پرتاب كند، ولى بعداً پشيمان شده و عذر خواهى كند، ممكن است او را ببخشيم، ولى اگر سنگ‏ريزه‏اى به ما بزند، و در مقابلِ اعتراض بگويد: اين كه چيزى نيست، بى‏ خيالش. او را نمى‏ بخشيم، زيرا اين كار، از روح استكبارى او پرده برمى‏ دارد و بيانگر آن است كه او گناهش را كوچك مى‏ شمرد. به اين روايات توجه كنيد:

1- امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود:

«من الذّنوب التّى لا يغفر ليتنى لا أُؤاخَذُ الا بهذا» «1»

«از گناهان نابخشودنى اين است كه انسان بگويد: كاش مرا به غير از اين گناه مجازات نكنند.»

يعنى آن گناهِ مورد اشاره را كوچك بشمرد.


2- اميرمؤمنان على عليه السلام مى‏ فرمايد:

«أشدّ الذّنوب ما استَهان به صاحبه» «2»

«بدترين گناهان، آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمرد.»


3- امام صادق عليه السلام فرمود:

«از گناه حقير و ريز، بپرهيز (سبك مشمار) كه آمرزيده نشود.»

عرض كردم: گناهان حقير چيست!؟ فرمود آن است كه:

«الرّجل يَذنب فيَقول طُوبى‏ لى‏ لو لم يَكن لى‏ غير ذلك» «3»
[=&quot]«كسى گناه كند و بگويد خوشا به حال من اگر غير از اين گناه نداشتم.»[/]


______________________________
(1). تحف العقول، ص 487

(2). نهج البلاغه، حكمت 348، غرر الحكم، ج 1 ص 193

(3). كافى، ج 2 ص 287

4- حضرت سجاد عليه السلام در ضمن دعا، به خدا عرض مى ‏كند:

«الّلهم اعُوذُ بِكَ مِن ... الاصرارِ عَلى المَأثَم و استِصغار المَعصيَة» «1»

«پروردگارا! به تو پناه مى‏برم از اصرار بر گناهان، و كوچك شمردن گناه.»


3- اظهار خوشحالى هنگام گناه‏

لذت بردن از گناه و شادمانى هنگام انجام گناه، از امورى است كه گناه را بزرگ مى‏ كند و موجب كيفر بيشتر مى‏ شود. در اينجا به چند روايت توجه كنيد:

اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:

«شر الاشرار من تبهّج بالشر» «2»

«بدترين بدها كسى است كه به انجام بدى خوشحال گردد.»

و نيز فرمود:

«مَن تَلذّذ بمعاصِى الله ذُلّ» «3»

«كسى كه از انجام گناه، لذت ببرد خداوند ذلّت را به جاى آن لذّت به او مى ‏رساند.»

امام سجاد عليه السلام فرمود:

______________________________
(1). صحيفه‏ى سجاديه، دعاى هشتم‏

(2). غرر الحكم، ج 1 ص 446

(3). فهرست غرر، ص 130

«إيّاك و ابتهاج الذّنب فانّه أعظم من ركوبه» «1»

«از شاد شدن هنگام گناه بپرهيز، كه اين شادى بزرگتر از انجام خود گناه است.»

و نيز فرمود:

«حلاوة المعصية يفسدها اليم العقوبة» «2»

«عذاب دردناك گناه شيرينى آن را تباه مى‏ سازد.»

و از سخنان امام سجاد عليه السلام است:

«لا خير فى لذّة من بعدها النّار» «3»

«در لذتى كه بعد از آن آتش دوزخ است خيرى نيست.»

رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:

«من اذنب ذنبا و هو ضاحك دخل النار و هو باك» «4»

«كسى كه گناه كند و در آن حال خندان باشد وارد آتش دوزخ مى‏ شود در حالى كه گريان است.»


4- گناه از روى طغيان‏

يكى ديگر از امورى كه موجب تبديل گناه كوچك به گناه بزرگ مى‏ شود، طغيان و سركشى در انجام گناه است؛

«امّا مَن طَغى وَ اثَر الحَياة الدّنيا فَانّ الجَحِيمَ هِىَ المَأوى» «5»

«و اما آنها كه طغيان كردند و زندگى دنيا را مقدم شمردند، بى ‏گمان جايگاهشان دوزخ است.»

______________________________
(1). بحار، ج 78 ص 159

(2). بحار، ج 78 ص 159

(3). بحار، ج 78 ص 159

(4). مشكاة الانوار، ص 394، وسائل الشيعه، ج 11 ص 168

(5). نازعات/ 37- 39

5- مغرور شدن به مهلت الهى‏



ديگر از امورى كه گناه كوچك را به گناه بزرگ تبديل مى ‏كند، آن است كه گنهكار مهلت خدا و مجازات نكردن سريع او را دليل رضايت خدا بداند و يا خود را محبوب خدا بداند؛



«و يقولون فى انفسهم لولا يعذّبنا الله بما نقول حسبهم جهنّم يصلونها فَبِئسَ المَصير» «1»



«گناهكاران در دل مى‏ گويند: چرا خدواند ما را به خاطر گناهانمان عذاب نمى‏ كند؟ جهنم براى آنها كافى است، وارد آن مى‏ شوند و بد جايگاهى است.»



وعده عذاب جهنم براى چنين افرادى، دليل آن است كه گناه افرادى كه مغرور به عدم مجازات سريع خداوند هستند، گناه كبيره است.



6- تجاهر به گناه‏



آشكار نمودن گناه نيز، گناه صغيره را تبديل به گناه كبيره مى‏ كند، شايد از اين نظر كه آشكار نمودن گناه حاكى از تجرّى و بى‏ باكى بيشتر گنهكار است، و موجب آلوده كردن جامعه، و عادى نمودن گناه مى‏ گردد.



اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:



«ايّاك و المجاهرة بالفُجور فانّه من اشدّ المآثم» «2»



«از آشكار نمودن گناهان بپرهيز، كه آن از سخت‏ترين گناهان است.»



و حضرت رضا عليه السلام فرمود:



«المستتر بالحسنة يعدل سبعين حسنة و المذيع بالسيّئة مخذول» «3»

[=&quot]«پاداش پنهان كننده كردار نيك، معادل هفتار كار نيك است، و آشكار كننده گناه، خوار مى‏ باشد.»


[/]

7- گناه شخصيت‏ها
گناه آنان كه در جامعه، داراى موقعيت خاص هستند، با گناه ديگران يكسان نيست، و چه بسا گناه صغيره آنها، حكم گناه كبيره را داشته باشد، زيرا گناه آنها داراى دو بعد است: بعد فردى و بعد اجتماعى.
گناه شخصيت‏ها و بزرگان از نظر بعد اجتماعى مى‏تواند زمينه‏ى اغوا و انحراف جامعه و موجب سستى دين مردم شود.
بر همين اساس، حساب خداوند با بزرگان و شخصيت ها، غير از حساب او با ديگران است.


______________________________

(1). مجادله/ 8

(2). غررالحكم، ج 1 ص 151



(3). مشكاة الانوار، ص 394، كافى، ج 2 ص 428


گناه بزرگان از ديدگاه قرآن‏



در آيه 44 تا 48 سوره حاقهّ مى‏ خوانيم:



«و لو تَقَوّلَ علينا بعض الاقاويل لاخَذنا منِه بِالَيمين. ثمّ لَقطعنا مِنه الوَتين. فَما مِنكم مِن احد حاجِزين.»


«و اگر او (پيامبر) سخن دروغ بر ما مى ‏بست، ما او را با قدرت مى ‏گرفتيم، سپس رگ قلبش (يعنى شاهرگش) را قطع مى ‏كرديم، و احدى از شما نمى ‏توانست مانع شود و از او حمايت كند.»


در قرآن افراد بدعت‏گذار و تحريف‏گر بسيارى مطرح شده‏ اند اما خدا درباره‏ ى هيچكدام از آنها اين گونه سخن نگفت كه: «رگ گردنت را مى ‏زنيم» ولى به پيامبر (صلى الله عليه و آله) به خاطر عصمت و مقام علم و آگاهيش چنين‏


مى ‏فرمايد، زيرا او شخص بزرگى است كه گناهش نيز بسيار بزرگ است.

بنابراين آنان كه داراى شخصيت علمى و دينى هستند و انتسابشان به دستگاه دين بيشتر است، مسئوليت بيشترى دارند.

مَثَل دانشمند غير متعهّد در قرآن‏


در قرآن دانشمندان بى عمل به الاغ و سگ، تشبيه شده‏اند.

در مورد بلعم باعورا دانشمند گنهكار مى‏خوانيم:

«فَمَثله كَمَثل الكَلبِ ان تَحمِل عَلَيه يَلهَث او تَترُكه يَلهَث» «1»

«مثال او همانند سگ (هار) است كه اگر به او حمله كنى دهانش را باز و زبانش را از دهانش بيرون مى‏آورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همين كار را مى‏كند. (آنچنان تشنه‏ى دنيا است كه هميشه دهانش باز است).»

و در آيه‏ى 5 سوره‏ى جمعه مى‏خوانيم:

«مَثَل الَّذينَ حُمِّلُوا التّوراةِ ثمّ لم يَحمِلوها كَمَثل الحِمارِ يَحمل اسفاراً»

«مثال كسانى كه به دستورات تورات، تكليف شدند، ولى حق آن را ادا ننمودند، همانند مثال الاغى است كه كتاب‏هايى با خود حمل كند (و از كتاب‏ها بهره‏اى نبرد جز سنگينى بار آن!).»

در آيه‏ى 30 سوره‏ى احزاب مى‏خوانيم:

«يا نِساءَ النّبى مَن يَاتِ مِنكُنّ بِفاحِشَة مُبيِّنَة يُضاعَف لَها العَذاب ضِعفَين»

«اى همسران پيامبر هر كدام از شما گناه آشكارى مرتكب شود، عذاب او دو برابر است.»

همسران پيامبر به خاطر اينكه در جامعه داراى موقعيت خاصى بودند گناه آنها كيفر مضاعف داشت.
مراد از «گناه آشكار» آنها، شايد اشاره به اثر اجتماعى آن گناه باشد، كه به همين خاطر كيفرِ چند برابر دارند.

بر همين اساس روايت شده شخصى به امام سجاد عليه السلام عرض كرد:

«انكم اهلبيت مغفور له»

«شما از خاندانى هستيد كه مشمول آمرزش خداوند مى‏باشيد.»

آن حضرت با شنيدن اين سخن خشمگين شد و در پاسخ فرمود:

«آنگونه كه تو مى‏گويى نيست، ما در مورد نيكوكاران خود، دو پاداش و در مورد گنهكاران خود، دو كيفر قايل هستيم.»

سپس آيه 30 و 31 احزاب را تلاوت فرمودند. «2»

_______________________________
(1). اعراف/ 176

(2). مجمع البيان، ج 8 ص 354

گناه بزرگان از ديدگاه روايات‏

1- امام صادق عليه السلام در ضمن گفتارى فرمود:

«يغفر للجاهل سبعون ذنباً قبل ان يغفر للعالم ذنب واحد» «1»

«هفتاد گناه از جاهل، بخشيده مى‏ شود قبل از آنكه يك گناه از عالم، بخشيده گردد.»

2- رسول اكرم صلى الله عليه و آله در ضمن گفتارى فرمود:
«اگر عالمان دين و زمامداران، فاسد شدند، مردم نيز فاسد مى‏ شوند.» «2» و در سخن ديگر فرمود:

«عوام امت من اصلاح نمى‏ شوند مگر با اصلاح خواص امت من!»

شخصى پرسيد: خواص امت چه كسانى هستند؟. فرمود:

«خواص امتى اربعة: الملوك و العلماء و العباد و التجار»

خواص امت من چهار دسته‏اند:
1- زمامداران.
2- دانشمندان.
3- عابدان.

4- تاجران.

شخصى ديگر پرسيد: چگونه؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

«زمامداران چوپانان مردمند، وقتى چوپان گرگ شود، گوسفندان چگونه بچرند؟ و علما طبيبان مردمند، وقتى طبيب بيمار باشد، بيماران را چه كسى درمان كند، بندگانِ عابد خداوند راهنماى مردمند، اگر راهنما گمراه شد، چه كسى راه رونده را هدايت مى‏ كند؟ و تاجران امين مردمند، وقتى كه امين خيانت كرد، به چه كسى بايد اطمينان نمود؟» «3»

3- نيز رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:

در روز قيامت، خداوند با سه كس سخن نگويد، و به آنها توجه نكند و آنها را پاك نسازد و براى آنها عذاب دردناك است:

«شيخ زان و ملك جبّار و مُقِلّ مُختال» «4»

«پير زناكار، و سلطان جبار و فقير متكبر.»

4- امام صادق عليه السلام به يكى از اصحاب به نام شقرانى فرمود:
«ان الحسن من كل احد حسنٌ و انّه منك احسن لمكانك منّا، و انّ القبيح من كل احد قبيح و انّه منك اقبح»؛ «اى شقرانى! نيكى از هر شخص نيكو است، ولى از تو كه به ما نسبت دارى نيكوتر است، و زشتى از هر كسى زشت است ولى از تو زشت‏ تر.» «5»

______________________________
(1). كافى، ج 1 ص 47

(2). بحار، چاپ بيروت، ج 74 ص 154

(3). المواعظ العدديه، ص 125

(4). كافى، ج 2 ص 311

(5).المواعظ العدديه، ص 125

به نام ایزد یکتا
با سلام
رفتن به مسجد وانجام فریضه ی عزیز و مبارک نماز به صورت جماعت یکی از راههای ریزش درخت نحس گناه می باشد کما اینکه در روایات هست فردی که مسجد می رود 70 گناه از او ریزش می کند.
صدقه دادن نیکی به پدر و مادر صلحه رحم و همچنین ترک کامل محرمات و انجام ندادن آنها از مواردی هست که می شه گفت اثر گناهو از دل می بره.
خدا رحمت کنه عزیز دل آیت الله بحجت رو وقتی از ایشون پرسیده می شد درمورد بر نامه سیر و سلوک می فرمودند تر ک محرمات انجام واجبات
درود خدا بر شما

[="navy"]سلام

مهمترین مسئله ای که موجب رفع سوء گناهان میشود زکاة است .

زکاة از ریشه زکو و به معنی پاک کننده است یعنی برای پاک شدن اول توبه خالص است سپس نماز خالصانه و در نهایت زکاة خاضعانه [/]




5- اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:
«زَلّةُ العالم تُفسد العَوالِم» «1»
«لغزش عالم، همه‏ ى عالم‏ ها را تباه مى ‏سازد.»
و نيز فرمود:
«زلّة العالم كانكِسار السّفينَة تُغَرق و تُغرقُ معَها غَيرها» «2»
«لغزش عالم همانند شكسته شدن كشتى در دريا است هم خود غرق مى‏ شود و هم موجب غرق شدن سرنشينانش مى ‏گردد.»
بنابراين گناه مسئولين، چهره‏ ها، علما، نهادها، نويسندگان، بزرگان و سادات بيشتر به حساب مى‏ آيد.
______________________________
(1) غررالحكم ج 1 ص 426

(2) غررالحكم ج 1 ص 426



گناهان كليدى‏


همان گونه كه پيرى و ضعف، زمينه هجوم كسالت و بيمارى ‏هاى گوناگون مى ‏گردد، گاهى عيب و يا گناهى زمينه و كليد انواع گناهان مى ‏شود. مثلا:


1- حسادت؛ انسان را به انواع گناهان مانند كارشكنى، تهمت، دروغ و سوء قصدها و ... وادار مى ‏كند. امام صادق عليه السلام فرمود:

«ان الحَسَد يَاكُل الايمانَ كَما تَاكُلُ النّار الحَطَب» «1»

«همانگونه كه آتش، هيزم را مى ‏بلعد، حسادت ايمان را مى ‏بلعد.»


انسان حسود به هر تلاشى كه رقيب خود را بشكند، دست مى ‏زند.


2- بخل و حرص؛ بخل سبب ندادن زكات و خمس و ترك انفاق و مى‏ شود، به علاوه مردم از بخيل ناراحتند و همين موجب بدگويى ‏ها و سوء ظن‏ ها مى ‏گردد؛

اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:

«البُخلُ جامِع لِمساوِى العُيُوب وَ هُو زمام يقادُ بِه الى كلّ سوء» «2»

«بخل، جامع و گرد آورنده همه‏ ى بدى‏ ها است، و افسارى است كه همه‏ ى بدى‏ ها را بسوى خود مى ‏كشاند.»


حرص نيز سبب گناهانى مانند: كم فروشى، احتكار، گران فروشى، رشوه خوارى، تملق و انواع بى تقوايى ‏ها مى ‏شود.

______________________________
(1). بحار ج 73 ص 255

(2). بحار، ج 73 ص 307. نهج البلاغه، حكمت 370

عرفان;197531 نوشت:



5- اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:
«زَلّةُ العالم تُفسد العَوالِم» «1»
«لغزش عالم، همه‏ ى عالم‏ ها را تباه مى ‏سازد.»
و نيز فرمود:
«زلّة العالم كانكِسار السّفينَة تُغَرق و تُغرقُ معَها غَيرها» «2»
«لغزش عالم همانند شكسته شدن كشتى در دريا است هم خود غرق مى‏ شود و هم موجب غرق شدن سرنشينانش مى ‏گردد.»
بنابراين گناه مسئولين، چهره‏ ها، علما، نهادها، نويسندگان، بزرگان و سادات بيشتر به حساب مى‏ آيد.
______________________________
(1) غررالحكم ج 1 ص 426

(2) غررالحكم ج 1 ص 426




با سلام و احترام به استاد بزرگوار
بزرگوار پس برای این است که تجسم اعمال عالمان بی عمل رو که مرور میکنیم به این میرسیم که با قیچی آتشین دائماً زبان هایشان را می برند؟

ashr;197538 نوشت:
با سلام و احترام به استاد بزرگوار
بزرگوار پس برای این است که تجسم اعمال عالمان بی عمل رو که مرور میکنیم به این میرسیم که با قیچی آتشین دائماً زبان هایشان را می برند؟


(1)
حسرت روز قیامت

بله عشر بزرگوار
به این حسرت هایی که بر اثر مشاهده و تجسم اعمال بوجود آمده دقت بفرمایید :
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]1- خوبان: روز قيامت حسرت سراسر وجود انسان را فرا مى‏ گيرد، حتّى خوبان نيز حسرت مى ‏خورند كه اى كاش در دنيا، اعمال نيك بهتر و بيشترى انجام مى ‏دادند.

[/][=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]2- پيروان طاغوت: قرآن مى‏ فرمايد: «يَا حَسْرَتى‏ عَلى مَا فَرَّطْتُ فِى جَنبِ الله»(1) انسان در آن روز مى ‏گويد: دريغا از آنچه در حقّ خدا كوتاهى كردم. [/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] طبق بعضى روايات حسرت در اين آيه مربوط به كسانى است كه رهبران آسمانى و اوصياى پيامبر عليهم السلام را رها كرده و به ‏دنبال رهبران فاسق رفتند. [/]

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] 3- منكران رسالت: رسول خدا صلى الله عليه وآله به ابوذر فرمود: روز قيامت كسانى كه مقام رسالت مرا قبول نكردند، در حال كورى و كرى و در تاريكى ‏هاى قيامت حاضر مى ‏شوند و مى‏ گويند: واى بر ما به خاطر كوتاهى ‏هايى كه در حقّ خداوند مرتكب شديم! [/]

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] 4- گويندگان بى ‏عمل: امام باقرعليه السلام فرمود: بيشترين حسرت در قيامت از كسانى است كه در كلام وبيان خود از عدالت دم زدند، ولى به آن عمل نكردند. [/]

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] 5- افراد تندرو و افراطى نيز به هنگام قيامت حسرت‏ ها دارند.(2) [/]

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]6- جاهلان: گروه ديگرى كه در قيامت حسرت مى ‏خورند كسانى هستند كه توانايى تحصيل علم را داشته‏ اند، ولى به دنبال فراگيرى آن نرفته اند.(3) [/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] 7- عالم بى ‏عمل: كسانى كه مردم به خاطر حرف‏ شنوى آنان اهل‏ بهشت شدند، ولى خودشان به خاطر نداشتن عمل اهل دوزخند.(4) [/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] 8- اهل همنشينى و مجالست‏هاى بيهوده. در حديث مى‏ خوانيم: هرگاه گروهى در جلسه‏اى گرد هم بنشينند و به جاى ياد خدا به حرف‏هاى بيهوده سرگرم شوند، روز قيامت اين مجلس براى آنان وسيله حسرت خواهد بود.(5)
___________
[/][=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]1) سوره‏زمر، آيه‏56.
2) غررالحكم، «ندم».
3) نهج‏الفصاحه، جمله‏305.
4) نهج‏الفصاحه، جمله‏305.
5) وسائل‏الشيعه، ج‏4، ص‏1180.
[/]

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif](2)
ادامه ...

9- گناهكاران: در دعا مى ‏خوانيم: «أعُوذُ بِكَ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِى تُورِثُ النَّدَمَ»(1) خدايا! از گناهانى كه سبب ندامت و پشيمانى من در روز قيامت مى ‏شود به تو پناه مى ‏برم.

[/][=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]10- رياست‏ طلبان: آنان كه براى رياست دنيا دست و پا و حرص مى‏زنند، روز قيامت گرفتار حسرتى بزرگ خواهند شد.(2) [/]

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] 11- كسانى كه در دنيا توسط دوستان نااهل دچار انحراف شده ‏اند، در روز قيامت غرق در حسرتند و فرياد مى‏ زنند: «يَا وَيْلَتى‏ لَيْتَنِى لَم اَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلاً» واى بر من اى كاش فلانى را براى خودم به عنوان دوست قرار نمى ‏دادم، و از شدت ناراحتى دو دست خود را در دهان گذارده و به دندان مى ‏گيرد و مى ‏گويد: دوست بد مرا از راه خدا دور و منحرف كرد و اى كاش (به جاى دوستى با فلانى،) با رسول خدا راهى پيدا مى ‏كردم.(3) [/]

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] 12- ثروت‏اندوزان: از جمله افرادى كه در قيامت بسيار حسرت مى ‏خورند، كسانى هستند كه در طول عمر خود اموالى را چه بسا از راه نامشروع بدست آوردند، ولى مهلت بهره‏گيرى از آن را نداشته و از دنيا رفته ‏اند و آن اموال به دست كسانى رسيده است كه آنان در راه خدا خرج كرده ‏اند و بدين وسيله صاحب مال به جهنّم رفته، ولى وارث نيكوكار به بهشت مى ‏رود.(4) [/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] امام صادق عليه السلام درباره آيه «وَيَراهُمُ الله اَعمالَهُم حَسَراتٍ»(5) فرمود: آيه درمورد كسى است كه در زمان حيات خود، به جمع اموال و ثروت‏ اندوزى پرداخته و به محرومان كمك نكرده است، پس از مرگ او اگر وارثان در راه خير و مسير الهى صرف كنند، تلاش از صاحب مال ولى پاداش براى وارث است، و اگر در راه گناه صرف كنند، باز او با بجاگذاردن اين اموال در دست وارث، گناهكار را يارى كرده - در گناهش نيز شريك است - و سبب ندامت و حسرتش مى‏ گردد.(6) [/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] 13- آدم‏كشى، رهاكردن بستگان، نداشتن وصيّت، بى ‏اعتنايى به حقوق مردم و نپرداختن زكات، هر كدام وسيله حسرت در قيامت خواهد بود.

---------
[/][=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]663) سفينةالبحار، «ندم».
664) معجم احاديث نبوى، ج‏6، ص‏391.
665) سوره‏فرقان، آيات 26 تا 29.
666) غررالحكم، «خسر».
667) سوره‏بقره، آيه‏166.
668) تفسيرصافى، ج‏1، ص‏157.
[/]

عرفان;197535 نوشت:
گناهان كليدى‏



1- حسادت؛ انسان را به انواع گناهان مانند كارشكنى، تهمت، دروغ و سوء قصدها و ... وادار مى ‏كند. امام صادق عليه السلام فرمود:

«ان الحَسَد يَاكُل الايمانَ كَما تَاكُلُ النّار الحَطَب» «1»

«همانگونه كه آتش، هيزم را مى ‏بلعد، حسادت ايمان را مى ‏بلعد.»


انسان حسود به هر تلاشى كه رقيب خود را بشكند، دست مى ‏زند.

(1). بحار ج 73 ص 255

با اجازه استاد بزرگوار بنده ی حقیر میخواهم که یکم در مورد این موضوع بیشتر بحث کنیم . و در مورد اثرات سوء این گناه در افراد صحبت کنید

3- دروغ، انسان با دروغ گناهان خود را توجيه مى‏ كند و زير پوشش توجيه‏ هاى دروغين، صدها گناه ديگر بروز مى‏ كند، امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود:


«جُعِلَت الخَبائِثُ كُلّها فى بَيتٍ و جُعِلَ مِفتاحُها الكذب» «1»


«تمام زشتى‏ ها در اتاقى قرار داده شده، و كليد آن، دروغ است»



4-خشم و بداخلاقى‏، عيبى است كه سبب فحش، غيبت، دشمن تراشى و انواع زشتى‏ ها مى‏ شود، امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود:

«الغضب مفتاح كل شر» «2»


«خشمِ (بى‏ كنترل) كليد هر بدى است.»



عيوب و گناهان ديگرى نيز وجود دارند كه زمينه‏ ساز گناهان ديگرمى‏ شوند، مانند: بدگمانى، حرام خوارى، شراب خورى، ستيزه‏ جويى، ترس، تكبر و .... كه براى رعايت اختصار از شرح بيشتر خوددارى شد.
______________________________
(1). بحار، ج 72 ص 262

(2). تحف العقول، ص 581، كافى، ج 2 ص 303 از امام صادق عليه السلام


آژير خطر



از تعبيرات مختلف آيات و روايات، به شدت و ضعف خطرهاى گناه پى‏ مى‏ بريم. در قرآن نسبت به بعضى از گناهان تعبير شده كه آن را انجام ندهيد مانند:

«و لا تاكلوها اسرافاً» «1»

«از اموال آنها از روى اسراف نخوريد»

در بعضى از موارد تعبير شده كه از آن دورى كنيد؛

«و اجتنبوا الطاغوت» «2»

«و از طاغوت دورى كنيد»

و در بعضى موارد گفته شده نزديك آن نشويد؛

«وَ لاتَقرَبوا الفَواحِشَ ما ظَهَر مِنها وَ ما بَطن» «3»

«به كارهاى زشت خواه آشكار و خواه پنهان نزديك نشويد.»

انجام ندادن با نزديك نشدن نشانه‏ى دو نوع خطر است مثلا درباره نفت مى‏ گوييم: كبريت به آن نزنيد! ولى درباره‏ ى بنزين مى‏ گوييم: كبريت را نزديك آن نبريد كه فاجعه مى‏ آفريند!.

گناه زنا و خوردن مال يتيم و ورود كفار به سنگر مسلمين (مسجدالحرام) شبيه بنزين است كه در قرآن با جمله‏ «و لاتقربوا» «4»

«نزديك نشويد» و جمله‏ «فلايقربوا المسجد الحرام» «5» «نبايد مشركان نزديك مسجدالحرام شوند» تعبير شده است.
اين تعبير همچون آژير خطر، حاكى از آن است كه بعضى گناهان چنان وسوسه‏ انگيز است كه نزديك شدن به حريم آن ممكن است انسان را در پرتگاه خطرناك قرار دهد و نبايد به عوامل زمينه ساز و سوق دهنده به سوى گناه نزديك نشد مثلا از محيط فاسد و آلوده كه لغزندگى شديدى براى سقوط در دره‏ى گناه دارد بايد دورى نمود.

______________________________
(1). نساء، 6

(2). نحل/ 36

(3). نحل/ 36

(4). نساء/ 42

(5).توبه/ 28

اگر می شود در رابطه با گناهان کبیره به صورت کامل توضیح دهید؟

omid_rch;197890 نوشت:
اگر می شود در رابطه با گناهان کبیره به صورت کامل توضیح دهید؟

سلام.

به اين تاپيك مراجعه بفرمائيد.

گناهان کبیره در قرآن بروایت امام معصوم (علیه السلام)

ashr;197833 نوشت:
با اجازه استاد بزرگوار بنده ی حقیر میخواهم که یکم در مورد این موضوع بیشتر بحث کنیم . و در مورد اثرات سوء این گناه در افراد صحبت کنید

عرفان;197535 نوشت:
گناهان كليدى‏


همان گونه كه پيرى و ضعف، زمينه هجوم كسالت و بيمارى ‏هاى گوناگون مى ‏گردد، گاهى عيب و يا گناهى زمينه و كليد انواع گناهان مى ‏شود. مثلا:


1- حسادت؛ انسان را به انواع گناهان مانند كارشكنى، تهمت، دروغ و سوء قصدها و ... وادار مى ‏كند. امام صادق عليه السلام فرمود:

«ان الحَسَد يَاكُل الايمانَ كَما تَاكُلُ النّار الحَطَب» «1»

«همانگونه كه آتش، هيزم را مى ‏بلعد، حسادت ايمان را مى ‏بلعد.»


انسان حسود به هر تلاشى كه رقيب خود را بشكند، دست مى ‏زند.


2- بخل و حرص؛ بخل سبب ندادن زكات و خمس و ترك انفاق و مى‏ شود، به علاوه مردم از بخيل ناراحتند و همين موجب بدگويى ‏ها و سوء ظن‏ ها مى ‏گردد؛

اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:

«البُخلُ جامِع لِمساوِى العُيُوب وَ هُو زمام يقادُ بِه الى كلّ سوء» «2»

«بخل، جامع و گرد آورنده همه‏ ى بدى‏ ها است، و افسارى است كه همه‏ ى بدى‏ ها را بسوى خود مى ‏كشاند.»


حرص نيز سبب گناهانى مانند: كم فروشى، احتكار، گران فروشى، رشوه خوارى، تملق و انواع بى تقوايى ‏ها مى ‏شود.

______________________________
(1). بحار ج 73 ص 255

(2). بحار، ج 73 ص 307. نهج البلاغه، حكمت 370

حسد:
حسد آثار بسیار زیانباری از نظر فردی و اجتماعی و مادی و معنوی به بار می آورد و کمتر صفتی از صفات رذیله است که این همه پیامدهای سوء داشته باشد، مهمترین آنها آثار زیر است:
نخست اینکه حسود دائما ناراحت است و همین امر سبب بیماری جسمی و روانی او می شود، هر اندازه دیگران صاحب موفقیت بیشتر و نعمت های فزون تر گردند او به همان اندازه ناراحت می شود تا آنجا که گاه خواب و آرامش و استراحت را به کلی از دست می دهد و بیمار و رنجور و نحیف و ضعیف می شود، در حالی که امکانات خوبی دارد و اگر این رذیله را از خود دور می ساخت برای خودش زندگی آبرومند و مرفهی داشت.

بخل:
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بخل باعث می شود تا انسان حرام های الهی را حلال بشمارد و گاهی به جایی می­رسد که به خونریزی روی آورده و برای توجیه این صفت زشت خود مرتکب گناهان کبیره ای چون غیبت و دروغ می­گردد و آرام آرام به آنجا می­رسد که حلال های الهی را حرام می­شمارد. انسان بخیل برای آنکه دعوت نکردن دیگران را توجیه کند به غیبت کردن از آنها روی می­آورد و عیب های آنان را بیان می­کند. اگر چه که ممکن است آن شخص عیبی هم داشته باشد اما ریشه­ی این رفتار، بخلی است که درون بخیل نفوذ کرده است. [/]

یا غافِرَ الْخَطایا

یأس ونا امیدی
اسلام همیشه از نا اميدى و يأس به عنوان گناه بزرگ و يك امر قبيح و زشت ياد كرده و مسلمانان را از مأیوس شدن بر حذر داشته است.
تا جایی که نوميدى و يأس از پروردگار و رحمت الهى را از گناهان كبيره دانسته است.
چرا که نا امید شدن از خداوند در واقع نوعی عدم اعتقاد به قدرت ورحمت وکرم خداست ودر واقع کسی که اعتقاد به رحمت الهی نداشته باشد در گروه کفار قرار می گیرد.
وقتی که گناهى از كسى سر مى ‏زند تا وقتى كه مأيوس نباشد، ممكن است در صدد توبه برآید، ولى شخص مأيوس چون اميدى به مغفرت و آمرزش خدا نداردتوبه هم نمی کند.

به نام ایزد یکتا
باید عادت بدهیم به خودمون یه برنامه معنوی داشته باشیم و سعی کنیم سر وقت انجامش دهیم و اگر نکردیم خودمان در حقیقت نفسمان را سرزنش کنیم اونقد که ترس از ترک واجبات و مستحبات در ما بوجود بیاد مرحوم آقا ی دولابی فرمودند روزی هفتاد بار استغفار در برناممون داشته باشیم که این استغفار یعنی تکرار یک باور که بخشیده شده ایم واثری از گناه نیست در ما . از گوش دادن به سخنان اخلاقی و تکرار آن برای دیگران غافل نباشیم. نماز شب رو تو بر نامه ی معنوی داشته باشیم و بقول آقای بهجت اگر شب بیدار نشدیم قضااش را به جا بیاوریم. از یاد امام زمان غافل نشویم و از ایشون مدد بگیریم.
انشا الله که به این توفیق نائل خواهیم آمد.

hamedekashani;199403 نوشت:
به نام ایزد یکتا
باید عادت بدهیم به خودمون یه برنامه معنوی داشته باشیم و سعی کنیم سر وقت انجامش دهیم و اگر نکردیم خودمان در حقیقت نفسمان را سرزنش کنیم اونقد که ترس از ترک واجبات و مستحبات در ما بوجود بیاد مرحوم آقا ی دولابی فرمودند روزی هفتاد بار استغفار در برناممون داشته باشیم که این استغفار یعنی تکرار یک باور که بخشیده شده ایم واثری از گناه نیست در ما . از گوش دادن به سخنان اخلاقی و تکرار آن برای دیگران غافل نباشیم. نماز شب رو تو بر نامه ی معنوی داشته باشیم و بقول آقای بهجت اگر شب بیدار نشدیم قضااش را به جا بیاوریم. از یاد امام زمان غافل نشویم و از ایشون مدد بگیریم.
انشا الله که به این توفیق نائل خواهیم آمد.

با سلام و احترام
بزرگوار به جای ترس بهتر است از سر ذوق و با عشق به معبود این کار رو انجام بدیم...

بايد توجه داشت كه اصرار بر گناه صغيره، آن را در رديف گناهان كبيره قرار مى ‏دهد.

اميرمؤمنان على عليه ‏السلام درباره اصرار برگناه مى ‏فرمايند:

«الْمُعاوَدَةُ عَلَى الذَّنْبِ إِصْرارٌ»

بازگشت به گناه و انجام دوباره آن، اصرار است.

اصرار برگناه صغيره موجب تبديل آن به گناه بزرگ مى ‏شود.

در روايتى از امام صادق عليه‏ السلام نقل شده است كه فرمودند:

«لا صَغيرَةَ مَعَ الْإِصْرارِ»

در صورت اصرار برگناهى، ديگر كوچك نخواهد بود.

شايد علت اين امر، اين باشد كه اصرار بر صغيره در واقع نشان دهنده ی جسارت بنده در برابر مولا باشد وشخص گناهکار با ادامه دادن واصرار کردن گناه صغیره گویا در برابر پروردگار گردنکشی می کند در صورتی که انجام گناه صغيره براى يك بار و ترك آن پس از يك بار، نشان پشيمانى و توبه است و نشان اينكه مرتكب صغيره در برابر مولا حالت گردنكشى ندارد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله در يكى ازمسافرتها با اصحاب خود درسرزمين خشك و بى علف فرود آمدند. آن حضرت فرمود: هيزم جمع كنيد، عرض كردند: اى رسول خدا! در اين سرزمين خالى هيزمى ديده نمى‏ شود. فرمود: با اين حال، هر كس هراندازه كه مى ‏تواند جمع كند. اصحاب روانه صحرا شدند و با دقّت به زمين نگاه مى ‏كردند واگر شاخه كوچكى مى‏ ديدند بر مى ‏داشتند. هر كس هر اندازه توانست جمع كرد و با خود آورد. تمام افراد هر چه جمع كرده بودند، روى هم ريختند، مقدار زيادى هيزم جمع شد. در اين هنگام، رسول اكرم (ص) فرمود:
«گناهان كوچك هم مثل همين هيزمهاى كوچك است، ابتدا به نظر نمى‏ آيد و هر چيزى جوينده و تعقيب كننده ‏اى دارد. همانطور كه شما به دنبال هيزم گشتيد و اين مقدار انبوه جمع آورى شد، گناهان شما هم جمع و شمارش مى ‏شوند و يك روز مى ‏بينيد از همان گناهان خود كه به چشم نمى‏ آمد انبوه عظيمى جمع شده است.»

اصرار برگناه، نتايج بدى براى انسان به همراه دارد.

اميرمؤمنان على عليه ‏السلام مى ‏فرمايد:

«أَعْظَمُ الذُّنُوبِ عِنْدَاللَّهِ ذَنْبٌ أَصَرَّعَلَيْهِ عامِلُهُ»

بزرگترين گناه نزد خداوند، گناهى است كه گناهكار آن را تكرار كند.
اصرار برگناه باعث مى‏ شود عبادات انسان مورد قبول خداوند واقع نشود.

امام صادق عليه ‏السلام مى ‏فرمايد:

«لا وَاللَّهِ لا يَقْبَلُ اللَّهُ شَيْئاً مِنْ طاعَتِهِ عَلَى الْاصْرارِ عَلى شَىْ‏ءٍ مِنْ مَعاصيهِ»
نه به خدا قسم! خداوند در صورت اصرار بر يكى از گناهان، هيچ طاعتى را از بنده نمى ‏پذيرد.

امام صادق عليه‏ السلام مى ‏فرمايد:

«الْاصْرارُ امْنٌ وَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّاالْقَوْمُ الْخاسِرُونَ»

اصرار برگناه احساس امنيت (ازمكرالهى) است وكسى، جز زيانكاران، خود را از عذاب الهى درامان نمى‏ داند.
وقتى انسان خود را از عذاب و مكر الهى درامان ديد، گناه كردن براى او آسان مى ‏شود، بخصوص گناهان كوچك كه در نظر او چيزى به حساب نمى ‏آيد و چون به آنها توجهى ندارد برانجام آن اصرار مى ‏كند؛ در نتيجه گرفتار خسران مى ‏شود.
خداوند انسان را نسبت به تمام گناهان حتّى گناهان كوچك هشدار داده و از زبان لقمان به پسرش مى ‏گويد:

«يا بُنَىَّ إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فى‏ صَخْرَةٍ أَوْفِى السَّمواتِ أَوْ فِى الْأَرْضِ‏يَأْتِ بِهَااللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطيفٌ خبيرٌ»

پسر عزيزم! خدا اعمال خوب و بد مردم را اگر چه به مقدار خردلى درميان سنگى يا در آسمانها، يا زمين، پنهان باشد، (در محاسبه) مى‏ آورد، همانا خدا ريزبين وآگاه است.


ذكر خداوند و به ياد خالق بودن انواعى دارد، برترين آن اين است كه انسان بداند او وجودى است وابسته، كه بدون‏دتكيه بر خداوند، حتّى براى يك لحظه، نمى ‏تواند به زندگى خود ادامه دهد. وابستگى ما انسان‏ها، بلكه تمام موجودات جهان هستى به خداوند متعال، مانند وابستگى نور چراغ‏ها به منبع انرژى است كه در ابتدا و ادامه نياز به آن منبع دارد. اگر انسان به اين مرحله از ياد خدا برسد و از آن غفلت نكند، بدون شك متحوّل مى ‏گردد و ديگر به هيچ كس جز خدا تكيه نمى ‏كند و امكان ندارد كه آلوده به گناه شود؛ زيرا چنين انسانى همواره خويش را در محضر خدا مى ‏بيند و تمام نعمت‏ها را از ناحيه او مى‏ داند و روشن است كه چنين انسانى هرگز گرفتار معصيت نمى ‏شود. گناهان در لحظه ‏هايى رخ مى ‏دهد كه انسان از خدا غافل مى‏ شود . انسانى كه دائماً به ياد اوست گناه نخواهد كرد.


یکی از مهمترین عوامل در از بین بردن اثر گناه ، توبه است.

حضرت علی عليه السلام می فرمایند:

«التَّوْبَةُ عَلى‏ ارْبَعَةِ دَعائِمٍ: نَدَمٌ بِالْقَلْبِ، وَ اسْتِغْفارٌ بِاللِّسانِ، وَ عَمَلٌ بِالْجَوارِحِ وَ عَزْمٌ انْ لايَعُودَ»؛

«توبه بر چهار پايه استوار است 1- پشيمانى درونى 2- استغفار زبانى 3- استغفار عملى 4- تصميم جدّى بر عدم بازگشت به گناه» .

هر یک از این ارکان اهمیت ویژه ای دارد وچنانچه به هر کدام از آنها توجه کمتری شود به همان نسبت توبه ی ما ناقص تر خواهد بود .پس بنابراین توجه کردن به هر چهار شرط، توبه ی کاملی را برای ما رقم خواهد زد.

نخستين قدم توبه پشيمانى درونى است، بدین معنا که حقيقتاً در درون قلب و روح و جان تائب تحوّل و انقلابى رخ دهد و از گناهى كه مرتكب شده تنفّر پيدا كند و پشيمان گردد.
در مرحله ی بعدی بايد اين تحوّل و انقلابى كه در درون او پيدا شده در ساير اعضاء بدنش نيز اثر بگذارد و به وسيله زبانش، كه ترجمان قلب او است، آشكار گردد. زبان هم به دنبال قلب از گناه توبه كند و استغفار گويد.
بنابراين هماهنگى قلب و زبان در تنفّر از گناه، دو ستون از ستون‏هاى چهارگانه توبه است.
در ادامه اين حالت ندامت و پشيمانى از زبان به ساير اعضا هم منتقل شود و آن‏ها را به عكس العمل وادارد، تا انسان براى جبران گذشته كارى انجام دهد. وحق الناس وحق الله را ادا نماید.
ودر آخر تصميم به ترك گناه در آينده، يعنى توبه راه را به انسان تا آخر عمر نشان دهد.

سوال:
دلایل گناه کردن ما چیست؟چگونه اثرات گناه را ازبین ببریم؟

پاسخ:
دلایل گرایش به گناه متعدد می باشد یکی از دلایل اينكه انسان به سوى گناه گرايش پيدا مى كند در اثر ضعف ايمان است و ضعف ايمان هم ،در اثر ضعف شناخت می باشد که در اين صورت لازم است از طريق مطالعه و آموزش به تقويت اصول اعتقادى پرداخت و عقايد خويش را استوار ساخت .علاوه بر این گرايش به گناه ممكن است در اثر غفلت باشد در اين صورت انسان بايد به اين حقيقت توجّه كند كه وقتى گناه مى كند چه كسى را معصيّت مى كند؟
غفلت از اين واقعيّت كه نافرمانى خداوندى كه هستى انسان از او است و اين همه نعمت به انسان موهبت كرده است و رجوع انسان در آخرت به سوى او است و گناه، استحقاق كيفر براى انسان مى آورد، بايد برطرف گردد. گناهان در لحظه ‏هايى رخ مى ‏دهند كه انسان از خدا غافل مى‏ شود . انسانى كه دائماً به ياد اوست گناه نخواهد كرد.

ذكر خداوند و به ياد خالق بودن انواعى دارد، برترين آن اين است كه انسان بداند او وجودى است وابسته، كه بدون ‏تكيه بر خداوند، حتّى براى يك لحظه، نمى ‏تواند به زندگى خود ادامه دهد. وابستگى ما انسان‏ها، بلكه تمام موجودات جهان هستى به خداوند متعال، مانند وابستگى نور چراغ‏ها به منبع انرژى است كه در ابتدا و ادامه نياز به آن منبع دارد. اگر انسان به اين مرحله از ياد خدا برسد و از آن غفلت نكند، بدون شك متحوّل مى ‏گردد و ديگر به هيچ كس جز خدا تكيه نمى ‏كند و امكان ندارد كه آلوده به گناه شود؛ زيرا چنين انسانى همواره خويش را در محضر خدا مى ‏بيند و تمام نعمت‏ها را از ناحيه او مى‏ داند و روشن است كه چنين انسانى هرگز گرفتار معصيت نمى ‏شود.

اگر انسان مرتكب گناهي شد در مرحله اول بايد متاثر شود از اين كه چرا در حضور خداوند مرتكب معصيت و كاري كه موجب نارضايتي اوست شد و سپس بعد از توبه در پيشگاه خداوند كه اولين مرحله آن نيز همين ابراز پشيماني و ناراحت شدن است ، تصميم بگيرد كه جبران كند و ديگر مرتكب آن گناه نشود و اين كار ( توبه ) در واقع يك واكنش فعال است كه نه تنها موجب ضعيف شدن اعتماد به نفس انسان نمي شود بلكه موجب تقويت آن نيز مي شود چه اين كه انسان با تصميم بر توبه احساس كفايت مي كند و احساس مي كند كه دست او بسته نيست بلكه مي تواند و قادر است اشتباه خودش را جبران كند

ولي اگر كاري غير از اين انجام دهد؛ يعني ، توبه نكند و متاثر از كار اشتباه خود نشود طبيعي است كه بايد يك موضع انفعالي و نگران كننده اتخاذ كند و اين به ضرر انسان است و همواره انسان احساس گناه مي كند و از طرفي هم راه جبران را به روي خود بسته مي بيند مايوس مي شود به دنبال آن افسردگي و خسارت هاي عظيم دنيوي و اخروي نصيب او مي شود . آنچه رهبران ديني از طريق آموزه هاي ديني به ما آموخته اند همان توبه كردن است
و توبه صحيح مراحلي دارد :
1- پشيماني از گناهي كه مرتكب شده .
2- تصميم بر تكرار نكردن آن .
3- جبران كردن، اگرحق كسي ضايع شده ، حق او را به او برگرداند و حق الله را نیز ادا کند .
در حدیثى از امام جعفر صادق (علیه ‏السلام) روایت شده است که فرمود: «ما من عبدٍ إلّا و فى قلبه نکتة بیضاء فإذا أذنب خرج فى النکتة نکتة سوداء فإذا تاب ذَهَب ذلک السواد، و ان تمادى فى الذنوب زاد ذلک السواد حتّى یُغطى البیاضَ، فإذا غُطّى البیاضُ لم یرجع صاحبه إلى خیر أبداً قول اللّه -عزّوجلّ-: «کلاّ بل رانَ على قلوبِهم ما کانوا یکسبون»؛
بنده ‏اى از بندگان خداوند نیست مگر آن‏که در دلش نقطه سفیدى است و هنگامى که گناهى از آن بنده سر زد در نقطه سفید، نقطه سیاهى آشکار می ‏شود. حال اگر توبه کرد آن نقطه سیاه از بین می‏رود و اگر اصرار بر گناه کرد آن نقطه سیاه گسترش می ‏یابد تا تمامى نقطه سفید را فرا گیرد و هنگامى که نقطه سیاه تمامى نقطه سفید را پوشاند، صاحب چنین قلبى هرگز به سمت خیر و خوبى باز نخواهد گشت و این همان زنگارى است که خداوند در کتابش ذکر فرموده است: «كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا یَكْسِبُونَ(1)» .

یکی از گناهانی که خداوند ما را از دچار شدن به آن گناه بر حذر داشته، ناامیدی از رحمت خداست .چنان که در قرآن می‌فرماید: «نومید مشوید از رحمت خدا ،همانا مایوس نمی‌شوند از رحمت خدا مگر کافران»(2)
ضمن آن که انسان همواره باید از گذشته ‏های سوء، نگران و نسبت به آینده خود نیز بیمناک باشه در عین حال این خوف و اندوه هرگز نباید به گونه ‏ای باشه که انسان را مایوس و ناامید کند. چه این خود گناهی کبیره و دامی از جانب ابلیس است. خداوند منان رحمتی بی پایان دارد و از همه بندگان گنهکار خود دعوت نموده که به او پناه برند و به سوی رحمت بیکرانش دست نیاز بگشایند و وعده داده که اگر توبه نموده و دست از زشتی ها بشویند همه گناهان را خواهد بخشید و آنان را مشمول لطف و کرم بی منتهای خود خواهد کرد.

حفظ حالت التجا(پناه بردن) و تضرع(زاری کردن و التماس کردن) دائمی در برابر خداوند، امید و رجا به عنایات واسعه خدای رحمان و بنده نواز را نیز در دل بالا می برد و رجا(امید) را همسان در دل جای میدهد. زیرا غلبه خوف موجب یأس و غلبه رجا موجب جرات بر گناه می شود ولی تساوی آن دو ،بهترین عامل بازدارنده از گناه وتشویق کننده به توبه و انجام عمل صالح است.

امام على (عليه السلام) در گفتارى فرمود: گناهان بر سه گونه اند: گناه بخشودنى و گناه نابخشودنى و گناهى كه براى صاحبش ، هم اميد بخشش داريم و هم ترس از كيفر.
سپس فرمود:اماگناهى كه بخشيده است ، گناه بنده اى است كه خداوند او را در دنيا كيفر مى كند و درآخرت كيفر ندارد. در اين صورت خداوند حكيم تر و بزرگوارتر از آن است كه بنده اش را دوبار كيفر كند.
اما گناهى كه نابخشودنى است ، حق الناس است يعنى ظلم بندگان نسبت به همديگر كه بدون رضايت مظلوم بخشيده نمى شود.
و اما نوع سوم ، گناهى است كه خداوند آن را بر بنده اش پوشانده ، توبه را نصيب او نموده است ، و در نتيجه آن بنده هم از گناهش هراسان است و هم اميد به آمرزش پروردگارش دارد، ما نيز درباره ى چنين بنده اى ، هم اميدواريم و هم ترسان .(3)

جبران شدن عوارض وضعی و تکوینی گناهان، به میزان و شدت و ضعف مبتلا بودن به آن گناه بستگی دارد. ولی در هر صورت هر گناهی ، راه درمان و حل دارد. اگر کسی با جدیت و به تدریج از آن گناه رهایی پیدا کند مطمئنا عوارض آن نیز به تدریج از بین خواهد رفت. لذا در گام اول بهترین راه جبران آثار وضعی گناهان ترک آن گناه است .یکی از موارد مهمی که باید به آن توجه کنیم این است که هر چه سریعتر اقدام به توبه کنیم چرا که یکی از روش های شیطان به تأخیر انداختن توبه هست.کسى که توبه خود را به تأخیر اندازد (و امروز و فردا کند باید بداند که) در معرض بزرگترین خطر ، یعنى یورش و هجوم مرگ ، قرار دارد.

یکی دیگر از راههای جبران گناه انجام اعمال نیک است .خداوند در قرآن می فرماید:«وَ أَقِمِ الصلَوةَ طرَفىِ النهَارِ وَ زُلَفاً مِّنَ الَّيْلِ إِنَّ الحْسنَاتِ يُذْهِبنَ السيِّئَاتِ ذَلِك ذِكْرَى لِلذَّكِرِينَ(4): نماز را در دو طرف روز و اوائل شب برپا دار ، چرا كه حسنات ، سيئات ( و آثار آنها را ) بر طرف مى سازند ، اين تذكرى است براى آنها كه اهل تذكرند .

در اين آيه ، انگشت روى یک دستور از مهمترين دستورات اسلامى كه در واقع روح ايمان و پايه اسلام است گذارده شده : نخست فرمان به اقامه نماز داده مى گويد : نماز را در دو طرف روز ، و در اوائل شب بر پا دار. سپس براى اهميت نماز روزانه خصوصا و همه عبادات و طاعات و حسنات عموما چنين ميگويد : حسنات ، سيئات را از ميان مى برند و اين تذكر و يادآورى است براى آنها كه توجه دارند. آيه فوق همانند قسمتى ديگر از آيات قرآن تاثير اعمال نيك را در از ميان بردن آثار سوء اعمال بد بيان مى كند .

در جای دیگر آمده: «ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم»: اگر از گناهان بزرگ دورى كنيد گناهان كوچك شما را مى پوشانيم(5) .
و در جای دیگر ذکر شده:« و الذين آمنوا و عملوا الصالحات لنكفرن عنهم سيئاتهم »: كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دارند گناهان آنان را مى پوشانيم .(6)

و به اين ترتيب اثر خنثى كننده گناه را در طاعات و اعمال نيك تثبيت مى كند . از نظر روانى نيز شك نيست كه هر گناه و عمل زشتى ، يك نوع تاريكى در روح و روان انسان ايجاد مى كند كه اگر ادامه يابد اثرات آنها متراكم شده ، به صورت وحشتناكى انسان را مسخ مى كند . ولى كار نيك كه از انگيزه الهى سر چشمه گرفته به روح آدمى لطافتى مى بخشد كه آثار گناه را مى تواند از آن بشويد و آن تيرگيها را به روشنائى مبدل سازد .

یکی از راه هایی که در از بین بردن گناه واثر آن در بعد معنوی تأثیر بسزایی دارد،سجده‌ی فراوان و صلوات بر محمد وال محمد است .
شخصی نزد پیامبر اسلام آمد و عرض كرد گناهانم زیاد شده است حضرت فرمودند: «زیاد سجده كن زیرا سجده فراوان، مانند باد كه برگ‌ها را روی زمین می ریزد گناهان را از بین می‌برد(7).»
امام رضا(ع) می فرماید: "من لم یقدر علی ما یكفّر به ذنوبه فلیكثر من الصلوة علی محمّد و آله فانّها تهدم الذّنوب هدما؛
كسی كه توانایی بر چیزی كه موجب محو و آمرزش گناهان او شود ندارد، پس بسیار بر محمّد و آلش صلوات بفرستد، چرا كه صلوات، گناهان را نابود و ریشه كن می‏كند(8)".

اثرات گناه چیست؟؟

بدترين اثر گناه و ادامه آن، تاريك ساختن قلب، و از ميان بردن نور علم و حس تشخيص است. گناهان از اعضاء و جوارح، سرازير قلب میشوند، و قلب را به يك باتلاق متعفن و گنديده مبدل می کنند. اينجاست كه انسان راه و چاه را تشخيص نمیدهد، و مرتكب اشتباهات عجيبى میشود كه همه را حيران میکند و با دست خود تيشه به ريشه سعادت خویش میزند و سرمايه خوشبختى خودش را به باد فنامیدهد.
گناهانی که ما انجام میدیم هر کدام اثرات گوناگونی دارند و دامنه تأثیراتشان بر فرد و جامعه متفاوت است.امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
اَلذُّنوبُ الَّتى تُغَیِّیرُ النِّعَمَ البَغىُ وَ الذُّنوبُ التَّى تورِثُ النَّدَمَ القَتلُ وَ الَّتى تُنزِلُ النِّقَمَ الظُّلمُ وَالَّتى تَهتِکُ السُّتورَ شُربُ الخَمرِ وَ الَّتى تَحبِسُ الرِّزقَ الزِّنا وَ الَّتى تُعَجِّلُ الفَناءَ قَطیعَةُ الرَّحِمِ وَالَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ وَ تُظلِمُ الهَواءَ عُقوقُ الوالِدَینِ؛

گناهی که نعمت ها را تغییر مى دهد، تجاوز به حقوق دیگران است. گناهى که پشیمانى مى آورد، قتل است. گناهى که گرفتارى ایجاد مى کند، ظلم است. گناهى که آبرو مى بَرد، شرابخوارى است. گناهى که جلوى روزى را مى گیرد، زناست. گناهى که مرگ را شتاب مى بخشد، قطع رابطه با خویشان است. گناهى که مانع استجابت دعا مى شود و زندگى را تیره و تار مى کند، نافرمانى از پدر مادر است.(9)

يكي از آثار مهمي كه گناهان در زندگي هر فرد يا اجتماعي مي‌گذارد از بين رفتن نعمت‌هايي است كه خداوند به آنان عطا فرموده است.آري پايداري بسياري از نعمت‌هاي الهي مشروط به انجام ندادن گناه و اطاعت او است.
از نظر اصول روانشناسى نیز این معنى ثابت شده که اعمال آدمى همواره بازتابى در روح او داره، و تدریجا روح را به شکل خود در می آورد، حتى در تفکر و اندیشه و قضاوت او مؤثراست.

این نکته نیز قابل توجه هست که انسان با ادامه گناه، لحظه به لحظه، در تاریکى روحى بیشترى فرو میرود، و به جایى مى رسد که گناهانش در نظرش حسنات جلوه مى کند، و گاه به گناهش افتخار میکند! و در این مرحله راههاى بازگشت به روى او بسته مى شود، و تمام پلها پشت سرش ویران مى گردد و این خطرناکترین حالتی هست که ممکن است براى یک انسان پیش آید.فضائل اخلاقی کنترل کننده انسان و دور کننده او از گناه است، اما فرد گناهکار با انجام پی در پی گناه، فضائل را یک به یک از دست می‌دهد و به شخص بی‌شخصیت و لا ابالی تبدیل میشود.
انسان روحش بر روی عملش اثر می گذارد و عملش بر روی روحش؛ یعنی هین طور که اگر روح انسان خوب باشد عمل خوب انجام می دهد، همچنین عمل اگر خوب شد روح را خوبتر می کند و همین طور اگر روح انسان فاسد بود منشأ عمل بد می شود، عمل بد هم به نوبه خودش باز روح انسان را فاسدتر می کند
‏وقتى انسان خود را از عذاب و مكر الهى در امان ديد، گناه كردن براى او آسان مى ‏شود، بخصوص گناهان كوچك كه در نظر او چيزى به حساب نمى ‏آيد و چون به آنها توجهى ندارد بر انجام آن اصرار مى ‏كند؛ در نتيجه گرفتار خسران مى ‏شود.شايد علت اين امر، اين باشد كه اصرار بر صغيره در واقع نشان دهنده ی جسارت بنده در برابر مولا باشد وشخص گناهکار با ادامه دادن واصرار کردن گناه صغیره گویا در برابر پروردگار گردنکشی می کند در صورتی که انجام گناه صغيره براى يك بار و ترك آن پس از يك بار، نشان پشيمانى و توبه است و نشان اينكه مرتكب صغيره در برابر مولا حالت گردنكشى ندارد.

========================================================
(1)البحرانى، هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، ج5، ص612
(2)سوره یوسف _ 87
(3)(بحار الانوار، ج6، ص29)
(4)هود،114
(5)سوره نساء آيه 31
(6)آيه 7 عنكبوت
(7)امالی صدوق 404 / 11
(8)سفینه البحار، ج 2، ص 50، به نقل از شرح و فضایل صلوات اثر احمد بن محمد الحسین اردكانی، ص 24.
(9)علل الشرایع، ج 2، ص 584

موضوع قفل شده است