جمع بندی اتحاد اصولگرا ها و اصلاح طلب ها

تب‌های اولیه

378 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

Im_Masoud.Freeman;925784 نوشت:
[="Times New Roman"][="Black"]
جناب رضا باید متوجه میشدند که شدند.
حوصله ندارم ، ببخشید.
[/]

وقتی اینجا حرفی میزنین باید برای همه باشه نه آقای رضا وگرنه میتونستین پیام بدین به شخص ایشون.

من منتظرم هر وقت حوصله داشتین توضیح بدین و به قول خودتون خودتون و نشون بدین.
بفرمایین جسارتا چه کسی ... هست و سواری میده؟؟؟
واقعا که از نوع ادبیاتتون متاسفم
همین

Im_Masoud.Freeman;925733 نوشت:
[=Times New Roman]
اینا خودشونم می دونن امیدی به نماینده اصلاح طلب ها نیست و خیلی به مملکت آسیب زده.
منتها اینا این همه مدت با همین شخص با اصولگراها مبارزه کردن ، حالا که بهشون رکب زده خیلی سخته بپذیرن رکب خوردن.
واسه همین طرف هی ازشون سواری میگیره اونا هم میگن به به چه حالی میده اسب سواری. ;)

خدا رو شکر که ذاتتون و بیرون ریختین و کسانی که این مطالب و میخونن و خواهند خوند بهتر میتونن حزب شما رو بشناسن.
اما به نظر من دولت قبلتون و جناب تتلیت تف سربالان برای شما.
برای من همین بس که رئیس جمهورم باعث بهبود وضعیت کشورم شده.

هیچ نظارتی به این تاپیک نیــــست؟؟؟؟؟

[="Times New Roman"][="Black"]

روزنه;925803 نوشت:
خدا رو شکر که ذاتتون و بیرون ریختین و کسانی که این مطالب و میخونن و خواهند خوند بهتر میتونن حزب شما رو بشناسن.
اما به نظر من دولت قبلتون و جناب تتلیت تف سربالان برای شما.
برای من همین بس که رئیس جمهورم باعث بهبود وضعیت کشورم شده.

من حرف خاصی نزدم که اینقدر ناراحت شدید.
فکر میکنم شما با این پستتون بیشتر خودتونو شرح دادید تا من رو.

فرق نماینده ی اصولگرا با نماینده ی اصلاح طلب ها در اینه که نماینده ی اصولگرا از دشمن سواری می گیره و نماینده ی اصلاح طلب از مردم اصلاح طلب.
با این حال بازم نماینده ی اصلاح طلب طرفداران زیادی داره ، این نشون میده که مردم اصلاح طلب ممکنه مبتلا به مازوخیسم باشند. :khandeh!:

روزنه;925803 نوشت:

اما به نظر من دولت قبلتون و جناب تتلیت تف سربالان برای شما.

خوب دقت کنید ، این ذات واقعی اصلاح طلب هاست
وقتی خلاف میلشون حرف میزنی ، نقاب روشنفکر بودن ، متمدن بودن ، منطقی بودن ، تعصب نداشتن ، رو میزارن کنار
و بخاطر یه دیدار ساده ی یه بندا خدا با نماینده ی مردم انقلابی ، دست به هر نوع تخریب و توهین و پلیدی میزنند.
یه چیزی که جالبه اینه که تمام توهین های اصلاح طلبها به این بنده ی خدا ، با چرندیات آمد نیوز یکیه. :khandeh!:[/]

روزنه;925796 نوشت:
بفرمایین جسارتا چه کسی ... هست و سواری میده؟

انشاالله منظور جناب "مسعود" چیزی که برداشت کردید نبوده
مثلاً اگر گفته شد گاو پیشونی سفید مثال است نه اینکه به طرف توهین کرده باشیم
با شناختی از ایشان دارم این را عرض میکنم که بعید می دانم چنین منظوری داشته باشند

Im_Masoud.Freeman;925812 نوشت:
[="Times New Roman"][="Black"]
من حرف خاصی نزدم که اینقدر ناراحت شدید.
فکر میکنم شما با این پستتون بیشتر خودتونو شرح دادید تا من رو.

فرق نماینده ی اصولگرا با نماینده ی اصلاح طلب ها در اینه که نماینده ی اصولگرا از دشمن سواری می گیره و نماینده ی اصلاح طلب از مردم اصلاح طلب.
با این حال بازم نماینده ی اصلاح طلب طرفداران زیادی داره ، این نشون میده که مردم اصلاح طلب ممکنه مبتلا به مازوخیسم باشند. :khandeh!:

خوب دقت کنید ، این ذات واقعی اصلاح طلب هاست
وقتی خلاف میلشون حرف میزنی ، نقاب روشنفکر بودن ، متمدن بودن ، منطقی بودن ، تعصب نداشتن ، رو میزارن کنار
و بخاطر یه دیدار ساده ی یه بندا خدا با نماینده ی مردم انقلابی ، دست به هر نوع تخریب و توهین و پلیدی میزنند.
یه چیزی که جالبه اینه که تمام توهین های اصلاح طلبها به این بنده ی خدا ، با چرندیات آمد نیوز یکیه. :khandeh!:

[/]

متاسفم که باز از حرفتون برنگشتین و اینبار به کل مردم ایران توهین کردین.
هیچ چیز انقدر ارزشمند نیست تا این حرف و بهش بزنیم.
تا جایی ناراحتم که دلم میخواد کلا اکانتم و از این سایت پاک کنن.

[="Arial"][="Navy"]بنام خدا.

باسلام.

ببخشید من یکی دو متن کوتاه یکی دو دوست عزیز را خواندم و دلم نمیخاست جوابی بدهم اما بهرحال نشد.

معروف شده که هر اصولگرایی که از هشدار واقعی دشمن بترسد بلافاصه میشود اصلاح طلب و هر اصلاح طلب که هیچ خطری را احساس نکند میشود اصولگرا.

اتفاقا مشکل ما و انسان و ما ایرانیان هم همین است که همیشه تزلزل داریم و این لغزندگی بسیار هم زیاد شده. خب اگر قراره بجنگیم که بجنگیم و اگر قرار نیست بجنگیم خب اجازه دهید همین اصلاح طلبها تا بیست سال یا چهل سال اوضاع مدیریت سیاسی کشور را بدست بگیرند تا ایران به جایگاه قبلی منطقه و جهانی خودش برگردد ، این نشد که یکی بیاید با اعتماد به نفس و روحیه انقلابی و امام حسینی مقابل دشمن قد علم کند اما تا اوضاع وخیم میشود و جنگ نزدیک میشود یک اصلاح طلب را فدا نماییم که تو برو اوضاع را جمع و جور کن؟{رای ما ملت}
اگر در اوج قدرت باشیم و ترسی هم از هیچ چیز و هیچکس نداشته باشیم حتی سر خدا را هم بنام خودش سر خواهیم برید{فقط دقت نکردیم که اگر کمی بیشتر دقت کنیم و مخصوصا در لحظه عصبانیت برخوردمان با همه انسانها و مخصوصا زیر دست ها یا از موضع قدرت که مخصوصا مخالف ما هم نظری بدهند یا حرفی بزنند یا دشمنی نمایند بسیار تا بسیار بد میشود فقط بگذارید در مورد دین و مذهب و انقلاب و علائقمان عصبانی و خشمگین شویم و در موضع قدرت مطلق هم باشیم تا اون یکی چهره واقعی خودمان را کمی بهتر ببینیم و بشناسیم}

در مورد فلان شخص هم که میگویند گویا دستور داده اند ارتشی ها را هم اعدام نمایید و ..

و اگر راست و درست هم باشد ؟؟>> مگر خداوند راه توبه را برای بندگان خودش باز نگذاشته؟{یا مثلا این راه را برای چوقتی باز گذاشته؟}

ومگر خود من یا شما یا همه ماها در زندگی خود مخصوصا در جوانی خلافی و خطایی نکردیم که بعد نادم و پشیمان هم شده باشیم و قصد جبران؟

ادامه در همین پست:

در مورد سند 2030 {که من واقعا دوست دارم مثل خبر 20و 30 بخوانمش} و در مورد این موضوع که چه بلایی دارد بر سر دانش اموزان ما می اید >> من بشخصه خیلی وقته لابلای هیچ کتاب درسی را باز نکردم اما چند وقت پیش یک کتاب فارسی کلاس اول ابتدایی را دیدم و انجا که درس پیامبر اعظم {ص} را داشت و ..

و نکته قابل تاسف این درس میدانید کجا بود؟

آنجا که نوشته شده بود پیامبر اعظم{ص} در مقابل ظلم کوتاه نمی امدند و یا در مقابل ظلم می ایستادند{یا چنین منظور و مضمونی}

حالا نکته قابل تامل یا منفی این درس>>بچه از پدر{یامادریاخاله و عمو و عمه و دایی و یا بزرگتر و سرپرست و معلم خودش}سوال میکند ظلم یعنی چی؟

و اون بزرگتر باید توضیح دهدکه ظلم یعنی و ..
و این یعنی یک بچه کودک معصوم که در این سن و سال روح پاک و معصومی دارد و باید با ظرافت تربیت و بزرگ شود و نباید رنگ خشونت و یا لاقل خشونت دینی و مذهبی را ببیند باید بیاید و از همان کودکی با مفهوم ظلم که پای خشونت را هم میکشد وسط آشنا شود؟

واقعا نمیدانم برای شما کجای سند 20و 30 نگران کننده بوده و میباشد {که بازهم حرف دلتان را توانستید بر زبان بیاورید آنهم درچنین جا و مکانی که مطمئنا مدیریت محترم انجمنها یا خودمدیریت محترم سایت نکات مهم انرا بگوش مسئولان مربوطه ذیربط میرسانند که اگر نرسانند باید تاسف خورد و درب این انجمن را گل گرفت>>گ را همراه با او یا ضمه بخوانید نه با کسره یا فتحه یا جور دیگر}

باری برادر و خواهر من :
مشکلات درسی و تربیتی فرزندان ما و جامعه ما زیادند و ما الان 38 سال است که داریم ثمره ریاست هموطن انقلابی و ایرانی خودمان را در همه عرصه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و ورزشی و اقتصادی و معنوی و دینی و مذهبی و تربیتی و رسانه ای و تبلیغاتی و چه و چه وچه میبینیم و با تمام وجود هم همه این اثار گهربار وخلاقیتهای ناب را بعد از گذشت این 38 سال و حتی قبل از ان هم شاهد و ناظر بودیم و ناظر و شاهد بودیم که هیچ بلکه هیچ احتیاجی هم به قسم حضرت عباس و دم خروس هم نمیباشد ...

در قبل از انقلاب که اون اوضاع اجتماعی و فرهنگی ما بود که مجبور شدیم قیام و انقلاب نماییم..

در بعد از انقلاب و در اقتصاد که این اوضاع اقتصادی ماست که ملتی شیعه مذهب شده ایم گدا مسلک...

در سیاست که کدامین کشورهای مهم جهان خالصانه با ما دوست هستند و آرزوی نابودی ما را در دل نمیپرورانند یا ندارند؟

در مسائل اجتماعی هم که خودتان میدانید و ان عده هم که هنوز احتمالا نمیدانند بروند بخوانید و اگر باور ندارید حداقل بروید ببینید راهروهای پاسگاهها و دادگاهها را و زندانها را و چه و چه و چه را...

در ورزش و مهندسی و خیابان سازی و ساختمانسازی و ... و از اینها که اصلا هیچ نگویید و ..{و اصولا کشوری که قراره امروز صبح برود دیگه چه نیاز به دبی و امارات و ساختمانهای شیک و کاندید و میزبان جام جهانی و ملتها و .. و اصلا چه نیازی به خیابان و اتومبیل و اقتصاد و بهرحال که قرار است امامان ظهور نمایند و .. و بجای اینکه یک کشورامام زمانی را برای ظهور و ورود ایشان گلستان کنیم ..؟؟}

باری و در مورد محیط زیست و حفظ منابع طبیعی و میراث فرهنگی هم که به همان حضرت عباس{ع} اگر نبود فرهنگ غربی که الان یوزپلنگ که هیچ بقول جناب بهبود در سریال پایتخت شغال هم نداشتیم{یا چنین عبارتی}

من خودم عرق ملی بسیار تا بسیار بالایی داشتم و الانهم دارم و حتی نسبت به انقلاب و علاقه قلبی ام به انقلاب و از سنین نوجوانی تا بعد از جوانی و الان هیچکس به اندازه من در دل و مغز و روحش برای انقلاب و دین و مذهب و مردم کشورش دعا نکرده و نقشه های خوب نکشیده و حتی برنامه های جهانی خوب تدوین نکرده{فقط در دل و ذهن و تنها برای دل خودم}

اما بگذارید رک و راست بگویم اوضاع داخلی و جهانی ما و انقلاب ما و حتی دین و مذهب ما بسیار بسیار اسفبار و خطرناک است و ما مردم تندرو و تند مزاج که واقعا نمیتوانیم جلوی عصبانیت و خشم ملی و مذهبی و یا تندروی های خود را بخاطر ایران و تشیع و انقلابمان و علائق خودمان بگیریم پس حداقل اجازه دهیم افراد خونسرد و یا میانه روها نه 4 سال که حتی 40 سال اوضاع سیاست خارجی ما را مدیریت کنند و در مقابل ، اصولگراها هم در همین مدت که از صحنه سیاسی میروند کنار اما بصورت زیرپوستی به ترویج و صدور انقلاب مبادرت نمایند و ..و البته اگر مشکلی نباشد ارکان قدرت نظامی هم همچنان در دست اصولگراها باقی بماند و ...

و در اینصورت است که احتمال موفقیت ایران و تشیع برای اصلاح طلبها و اصولگراها و ملت ایران و امت تشیع فراهم شده یا خواهدشد و ..

{و البته مطلب زیاد هست اما متاسفانه قابل بیان بصورت همگانی نمیباشند اما نکته پایانی فعلا اینکه بهرحال نباید در این برهه از شدت رقابتهای انتخاباتی کاسته شود اما اینبار بگمانم نه اصلاحگرا با اصولگرا که اصلاحگرا با اصلاحگرا که احتمالا آنان نیز به زیر مجموعه های دیگر تقسیم شده که باید تقسیم شوند که یک گروه نیز شعار اشتی ملی برای همه ایرانیان را سر دهد که ضربه هایی را انقلاب ما دارد از خارج و از جانب انان میخورد و ... .. و شاید بدینطریق روز به روز و سال به سال بر پیشرفت و قدرت و اقتدار ایران و تشیع افزوده شود و شاید خفت های جهانی و عقب ماندگی های داخلی و اقتصادی بسرعت جبران شوند و ... و شایدملت ایران یکبار دیگر به انقلاب 57 خود با جان و دل افتخار نماید}[/]

Reza-D;925815 نوشت:
انشاالله منظور جناب "مسعود" چیزی که برداشت کردید نبوده
مثلاً اگر گفته شد گاو پیشونی سفید مثال است نه اینکه به طرف توهین کرده باشیم
با شناختی از ایشان دارم این را عرض میکنم که بعید می دانم چنین منظوری داشته باشند

ما این همه بحث کردیم برخی جاها نظر یکی بوده برخی جاها متفاوت.
اما ایشون با نوشتن اسب نمیتونن صورت مساله رو پاک کنن.
خدا هممون و ببخشه و حافظمون باشه

[="Times New Roman"][="Black"]

روزنه;925816 نوشت:
متاسفم که باز از حرفتون برنگشتین و اینبار به کل مردم ایران توهین کردین.
هیچ چیز انقدر ارزشمند نیست تا این حرف و بهش بزنیم.
تا جایی ناراحتم که دلم میخواد کلا اکانتم و از این سایت پاک کنن.

برای چی باید از منظوری که داشتم برگردم و بگم نداشتم؟
اگر پشیمون بشم خودم عذرخواهی میکنم ولی نمایشی حاضر نیستم حرفمو تغییر بدم.
شاید لغات خوبی رو انتخاب نکردم و معنی بدی رو منتقل کرده باشم ولی اصلا و اصلا و اصلا حرف بدی نزدم.[/]

از کارشناس میخوام کل پست های من و حذف کنن.

کارگر فهیم;925817 نوشت:
باری برادر و خواهر من :
مشکلات درسی و تربیتی فرزندان ما و جامعه ما زیادند و ما الان 38 سال است که داریم ثمره ریاست هموطن انقلابی و ایرانی خودمان را در همه عرصه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و ورزشی و اقتصادی و معنوی و دینی و مذهبی و تربیتی و رسانه ای و تبلیغاتی و چه و چه وچه میبینیم و با تمام وجود هم همه این اثار گهربار وخلاقیتهای ناب را بعد از گذشت این 38 سال و حتی قبل از ان هم شاهد و ناظر بودیم و ناظر و شاهد بودیم که هیچ بلکه هیچ احتیاجی هم به قسم حضرت عباس و دم خروس هم نمیباشد ...

سلام دوست عزیز
یک روز یکی از اقوام ما هم چنین حرفهایی را میزد
عموی من به سمت دخترکوچک ایشان رفت و عروسکش را از دستش گرفت و به دست دختر خودش داد

آن آقا با تعجب از عمویم پرسید:

"چرا این کار را کردی؟ بچه داشت با عروسکش بازی میکرد!"
عمویم پاسخ داد:
"فرزندت داشت عروسک را خراب میکرد. دختر من بازی با عروسک را بهتر از دختر تو بلد است"

آن آقا گفت:

"چه ربطی دارد؟ عروسک مال بچهء من است. اگر هم بلد نباشد بازی کند یادش میدهم. نه اینکه عروسکش را بدهم کسی دیگر"
عمویم گفت:
"برایم عجیب است که حاضر نیستی عروسک فرزندت را به دست بیگانه بدهی ، اما کشورت را حاضری!"

کارگر فهیم;925817 نوشت:
اجازه دهیم افراد خونسرد و یا میانه روها نه 4 سال که حتی 40 سال اوضاع سیاست خارجی ما را مدیریت کنند

سوالی از شما دارم
خاطرتان هست همین افراد خونسرد و میانه رو بودند که در سال 88 کشور را به آشوب کشاندند؟
به نظر شما تندروهایی که با بیگانگان سر جنگ دارند بهتر هستند ، یا خونسردهایی که با کشور خودشان سر جنگ دارند؟

تا 1400 با میرزا آقا :d:d

کارگر فهیم;925817 نوشت:
بنام خدا.

باسلام.

ببخشید من یکی دو متن کوتاه یکی دو دوست عزیز را خواندم و دلم نمیخاست جوابی بدهم اما بهرحال نشد.

معروف شده که هر اصولگرایی که از هشدار واقعی دشمن بترسد بلافاصه میشود اصلاح طلب و هر اصلاح طلب که هیچ خطری را احساس نکند میشود اصولگرا.

اتفاقا مشکل ما و انسان و ما ایرانیان هم همین است که همیشه تزلزل داریم و این لغزندگی بسیار هم زیاد شده. خب اگر قراره بجنگیم که بجنگیم و اگر قرار نیست بجنگیم خب اجازه دهید همین اصلاح طلبها تا بیست سال یا چهل سال اوضاع مدیریت سیاسی کشور را بدست بگیرند تا ایران به جایگاه قبلی منطقه و جهانی خودش برگردد ، این نشد که یکی بیاید با اعتماد به نفس و روحیه انقلابی و امام حسینی مقابل دشمن قد علم کند اما تا اوضاع وخیم میشود و جنگ نزدیک میشود یک اصلاح طلب را فدا نماییم که تو برو اوضاع را جمع و جور کن؟{رای ما ملت}
اگر در اوج قدرت باشیم و ترسی هم از هیچ چیز و هیچکس نداشته باشیم حتی سر خدا را هم بنام خودش سر خواهیم برید{فقط دقت نکردیم که اگر کمی بیشتر دقت کنیم و مخصوصا در لحظه عصبانیت برخوردمان با همه انسانها و مخصوصا زیر دست ها یا از موضع قدرت که مخصوصا مخالف ما هم نظری بدهند یا حرفی بزنند یا دشمنی نمایند بسیار تا بسیار بد میشود فقط بگذارید در مورد دین و مذهب و انقلاب و علائقمان عصبانی و خشمگین شویم و در موضع قدرت مطلق هم باشیم تا اون یکی چهره واقعی خودمان را کمی بهتر ببینیم و بشناسیم}

در مورد فلان شخص هم که میگویند گویا دستور داده اند ارتشی ها را هم اعدام نمایید و ..

و اگر راست و درست هم باشد ؟؟>> مگر خداوند راه توبه را برای بندگان خودش باز نگذاشته؟{یا مثلا این راه را برای چوقتی باز گذاشته؟}

ومگر خود من یا شما یا همه ماها در زندگی خود مخصوصا در جوانی خلافی و خطایی نکردیم که بعد نادم و پشیمان هم شده باشیم و قصد جبران؟

ادامه در همین پست:

در مورد سند 2030 {که من واقعا دوست دارم مثل خبر 20و 30 بخوانمش} و در مورد این موضوع که چه بلایی دارد بر سر دانش اموزان ما می اید >> من بشخصه خیلی وقته لابلای هیچ کتاب درسی را باز نکردم اما چند وقت پیش یک کتاب فارسی کلاس اول ابتدایی را دیدم و انجا که درس پیامبر اعظم {ص} را داشت و ..

و نکته قابل تاسف این درس میدانید کجا بود؟

آنجا که نوشته شده بود پیامبر اعظم{ص} در مقابل ظلم کوتاه نمی امدند و یا در مقابل ظلم می ایستادند{یا چنین منظور و مضمونی}

حالا نکته قابل تامل یا منفی این درس>>بچه از پدر{یامادریاخاله و عمو و عمه و دایی و یا بزرگتر و سرپرست و معلم خودش}سوال میکند ظلم یعنی چی؟

و اون بزرگتر باید توضیح دهدکه ظلم یعنی و ..
و این یعنی یک بچه کودک معصوم که در این سن و سال روح پاک و معصومی دارد و باید با ظرافت تربیت و بزرگ شود و نباید رنگ خشونت و یا لاقل خشونت دینی و مذهبی را ببیند باید بیاید و از همان کودکی با مفهوم ظلم که پای خشونت را هم میکشد وسط آشنا شود؟

واقعا نمیدانم برای شما کجای سند 20و 30 نگران کننده بوده و میباشد {که بازهم حرف دلتان را توانستید بر زبان بیاورید آنهم درچنین جا و مکانی که مطمئنا مدیریت محترم انجمنها یا خودمدیریت محترم سایت نکات مهم انرا بگوش مسئولان مربوطه ذیربط میرسانند که اگر نرسانند باید تاسف خورد و درب این انجمن را گل گرفت>>گ را همراه با او یا ضمه بخوانید نه با کسره یا فتحه یا جور دیگر}

باری برادر و خواهر من :
مشکلات درسی و تربیتی فرزندان ما و جامعه ما زیادند و ما الان 38 سال است که داریم ثمره ریاست هموطن انقلابی و ایرانی خودمان را در همه عرصه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و ورزشی و اقتصادی و معنوی و دینی و مذهبی و تربیتی و رسانه ای و تبلیغاتی و چه و چه وچه میبینیم و با تمام وجود هم همه این اثار گهربار وخلاقیتهای ناب را بعد از گذشت این 38 سال و حتی قبل از ان هم شاهد و ناظر بودیم و ناظر و شاهد بودیم که هیچ بلکه هیچ احتیاجی هم به قسم حضرت عباس و دم خروس هم نمیباشد ...

در قبل از انقلاب که اون اوضاع اجتماعی و فرهنگی ما بود که مجبور شدیم قیام و انقلاب نماییم..

در بعد از انقلاب و در اقتصاد که این اوضاع اقتصادی ماست که ملتی شیعه مذهب شده ایم گدا مسلک...

در سیاست که کدامین کشورهای مهم جهان خالصانه با ما دوست هستند و آرزوی نابودی ما را در دل نمیپرورانند یا ندارند؟

در مسائل اجتماعی هم که خودتان میدانید و ان عده هم که هنوز احتمالا نمیدانند بروند بخوانید و اگر باور ندارید حداقل بروید ببینید راهروهای پاسگاهها و دادگاهها را و زندانها را و چه و چه و چه را...

در ورزش و مهندسی و خیابان سازی و ساختمانسازی و ... و از اینها که اصلا هیچ نگویید و ..{و اصولا کشوری که قراره امروز صبح برود دیگه چه نیاز به دبی و امارات و ساختمانهای شیک و کاندید و میزبان جام جهانی و ملتها و .. و اصلا چه نیازی به خیابان و اتومبیل و اقتصاد و بهرحال که قرار است امامان ظهور نمایند و .. و بجای اینکه یک کشورامام زمانی را برای ظهور و ورود ایشان گلستان کنیم ..؟؟}

باری و در مورد محیط زیست و حفظ منابع طبیعی و میراث فرهنگی هم که به همان حضرت عباس{ع} اگر نبود فرهنگ غربی که الان یوزپلنگ که هیچ بقول جناب بهبود در سریال پایتخت شغال هم نداشتیم{یا چنین عبارتی}

من خودم عرق ملی بسیار تا بسیار بالایی داشتم و الانهم دارم و حتی نسبت به انقلاب و علاقه قلبی ام به انقلاب و از سنین نوجوانی تا بعد از جوانی و الان هیچکس به اندازه من در دل و مغز و روحش برای انقلاب و دین و مذهب و مردم کشورش دعا نکرده و نقشه های خوب نکشیده و حتی برنامه های جهانی خوب تدوین نکرده{فقط در دل و ذهن و تنها برای دل خودم}

اما بگذارید رک و راست بگویم اوضاع داخلی و جهانی ما و انقلاب ما و حتی دین و مذهب ما بسیار بسیار اسفبار و خطرناک است و ما مردم تندرو و تند مزاج که واقعا نمیتوانیم جلوی عصبانیت و خشم ملی و مذهبی و یا تندروی های خود را بخاطر ایران و تشیع و انقلابمان و علائق خودمان بگیریم پس حداقل اجازه دهیم افراد خونسرد و یا میانه روها نه 4 سال که حتی 40 سال اوضاع سیاست خارجی ما را مدیریت کنند و در مقابل ، اصولگراها هم در همین مدت که از صحنه سیاسی میروند کنار اما بصورت زیرپوستی به ترویج و صدور انقلاب مبادرت نمایند و ..و البته اگر مشکلی نباشد ارکان قدرت نظامی هم همچنان در دست اصولگراها باقی بماند و ...

و در اینصورت است که احتمال موفقیت ایران و تشیع برای اصلاح طلبها و اصولگراها و ملت ایران و امت تشیع فراهم شده یا خواهدشد و ..

{و البته مطلب زیاد هست اما متاسفانه قابل بیان بصورت همگانی نمیباشند اما نکته پایانی فعلا اینکه بهرحال نباید در این برهه از شدت رقابتهای انتخاباتی کاسته شود اما اینبار بگمانم نه اصلاحگرا با اصولگرا که اصلاحگرا با اصلاحگرا که احتمالا آنان نیز به زیر مجموعه های دیگر تقسیم شده که باید تقسیم شوند که یک گروه نیز شعار اشتی ملی برای همه ایرانیان را سر دهد که ضربه هایی را انقلاب ما دارد از خارج و از جانب انان میخورد و ... .. و شاید بدینطریق روز به روز و سال به سال بر پیشرفت و قدرت و اقتدار ایران و تشیع افزوده شود و شاید خفت های جهانی و عقب ماندگی های داخلی و اقتصادی بسرعت جبران شوند و ... و شایدملت ایران یکبار دیگر به انقلاب 57 خود با جان و دل افتخار نماید}

سلام ...
خیلی وقت بود که از این پستهای بدون آلایش ... و دلسوزانه نخونده بودم ...

من مهمترین مشگل رو که از جنبه اصولگراها میبینم ...
احتمال شما هم برخوردهایی مانند من رو در اطرافتون دیدید ...

1. برخی از افراد هستند که زرنگی و قدرت و توانشون در این هستش که واقعیت رو یه جور دیگه جلوه بدن ... حقایق رو بپوشونن ... زرنگی کنند ... از اخبار به نفع خودشون استفاده کنند ... نوع و فکر خودشون رو بخوان غالب کنند ...
2. برخی از افراد هم هستند که زرنگی و قدرتشون در درون تعاملهاشون هست ... حقایق رو میگن ... زرنگی نمیکنند ... از اخبار به نفع خودشون استفاده نمیکنند ... نمیخوان فکر و نظر خودشون رو غالب کنند ...

بارها و بارها من با آدمهای متفاوتی برخورد داشته ام ...

برخی از افراد رو دیدم که موفق بوده اند ... ولی موفقیتشون در گرو این بوده که حقیقت رو پوشوندن و دروغ گفتند ... داد و بیداد کردن ... سره دیگران رو کلاه گذاشتن و تونستن به مال و منالی برسند .
برخی از افراد رو هم دیدم که موفق بوده اند ... ولی اینقدر درستکار بوده اند که آدمهای زیادی در اطرافشون جمع شده اند ؛ به نظر دیگران احترام گذاشتند و مدیریتشون اونجوری بوده که اطرافیانشون دوست داشتند باهاشون باشند . دوست داشتند باهاشون کار کنند .

من احساسی که میکنم این هستش که اصولگراها از مدل اول هستند و اصلاح گراها از مدل دوم ...

اصولگراها میخوان خواست و نظرشون رو غالب کنند ... داد و بیداد میکنند ... مذاکره نمیکنند ... خواست جمعی براشون مهم نیست .
و اصلاح طلب ها ... معتقد به مذاکره هستند ... در درون تعاملات به نتیجه میرسند ... آدمها دوست دارند براشون کار کنند و باهاشون باشند .

بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام خدمت دوستان گرامی

میخواستم قبل از انتخابات در بحث این تاپیک شرکت کنم که متاسفانه فرصت نشد.

جریان اصولگرایی از نظر تاریخی روز به روز تضعیف شده. در زمان انتخابات 76 به خودشون می گفتن محافظه کار و نمایندشون آقای ناطق نوری بود. امروز آقای ناطق کجاست؟ مسلماً امروز ایشون از حامیان آقای روحانی و جناح چپ و میانه محسوب میشه. آقای احمدی نژاد چطور؟ ایشون هم از دایره اصولگرایی خارج شد. آقایان لاریجانی و مطهری چطور؟ اون ها هم عملاً در حال حاضر حامی آقای روحانی هستن. جریان اصولگرایی روز به روز داره نیروهاش رو از دست میده.
لازمه که از خودمون بپرسیم چرا؟ من از نظر سیاسی مدت ها طرفدار تفکرات این جریان بودم. اما الان نه. این جریان پایه های فکری خاصی داره که من دیگه این پایه ها رو قبول ندارم. این ها صرفاً برداشت های شخصی منه.

1- ایده آلیست بودن. این مشکلیه که اکثر اصولگراها به اون مبتلا هستن. نسبت به مسائل دید عملی ندارن. مسائل رو اونجور که هستن نمی بینن و بعضاً با یک خوش بینی خاصی به موضوعات نگاه می کنن.

2- وظیفه گرایی بدون نتیجه گرایی. اصولگراها معتقد هستن که برای ما وظیفه اصالت داره. شما میتونین پست های شخص خودم رو در سال 92 پیدا کنین که روی اون مدام بر انجام وظیفه بدون در نظر گرفتن نتیجه تأکید کردم. من امروز قبول ندارم این تفکر رو. با این تفکر انسان ممکنه خودش رو گول بزنه که وظیفم رو انجام ندادم، حالا نتیجه نگرفتم خیلی مهم نیست، در صورتی که ممکنه وظیفه خودش رو درست انجام نداده باشه. فرض کنین فردی با این تفکر بیاد در مقام ریاست جمهوری. مسلماً ممکنه دست به حرکتی بزنه که از نظر خودش انجام وظیفه باشه ولی نتایج زیان آور زیادی برای جامعه داشته باشه.

3- دگم بودن. جریان اصولگرایی خودش رو یکجورایی حق مطلق میدونه. از نظر بعضی از اصولگراها افرادی که این جریان رو قبول ندارن گمراه هستن و دوستان اصولگرا معتقدن که باید همه این گمراه ها رو نجات بدن. شما میتونین تجلی این تفکر رو در سایتی مثل افسران ببینین که بعد از انتخابات رای دهندگان به آقای روحانی رو با طرفداران معاویه در صدر اسلام مقایسه می کنن!
نکته بعدی این که این دگم بودن باعث میشه جریان اصولگرا هیچ وقت دست به اصلاح خودش نزنه. چون بقیه رو بر باطل می دونه و خودش رو بر حق. بنابراین تضارب آرا از نظرشون خیلی فایده ای نداره. اون هایی که نظر مخالف دارن حرفشون باطله و چطور ممکنه باطل اهمیت داشته باشه؟ تنها چیزی که مهمه اینه که اون ها رو هدایت کنیم.

4-بنیادگرایی. این به نظر حقیر بزرگترین مشکل جریان اصولگراست. تفکر بنیادگرایانه به ما میگه که تمامی مسائل رو می تونیم از طریق دین حل کنیم. هیچ نیازی به تفکرات دیگه نداریم. تفکرات دیگه یا شرقی هستن یا غربی که مربوط به بلاد کفر میشن و هیچ فایده نظری خاصی ندارن. تا دین رو داریم نیاز به چیز دیگه ای نداریم.
حالا تصور کنین که یک اصولگرا با این پیش زمینه فکری بخواد یک سیاست کلان در خصوص کنترل تورم تدوین کنه. این آقای اصولگرا باید از خودش بپرسه که آیا روایت یا آیه ای داریم که در زمینه کنترل تورم توصیه کرده باشه؟!
من نمی گم که اصولگراها هیچ ارزشی برای علم قائل نیستن. ولی باید قبول کنیم ارزش زیادی برای علوم تجربی قائل نیستن در کل. حالا ما می بینیم که نه در زمینه اقتصاد اسلامی تئوری قوی ای داریم، نه این که حاضریم تئوری های اقتصادی بقیه دنیا رو بپذیریم. نتیجتاً ما هیچ برنامه مدونی نداریم! نمی دونیم چطور باید برنامه ریزی کنیم!

نکته جالب اینجاست که بعضی از ایدئولوگ های جریان اصولگرا عملاً هیچ ارزشی برای علوم انسانی و تجارب بشری قائل نیستن. شما می تونین ببینین که امثال آقای حسن عباسی چقدر علوم انسانی رو می کوبن! وقتی امثال آقای عباسی و آقای رائفی پور نظریه پردازان این جریان محسوب بشن، تعجبی نداره که اصولگرایی روز به روز تضعیف بشه. البته این تضعیف شدن رو هم میشه توجیه کرد. به این صورت که بگیم در تاریخ همیشه اقلیت بر حق بودن پس ما هم امروز بر حقیم! یا مثل آقای رائفی پور بگیم که این انتخابات نشون میده چرا ما آماده ظهور نیستیم! اگه انقلابی و طرفدار امام زمان (عج) بودیم نباید به روحانی رای می دادیم و از این قبیل توجیهات!

5- نگاه صفر و یکی به مسائل. در تفکر اصولگرایی ما یا خیرمطلق داریم یا شرمطلق. مثلاً از نظر اصولگراها برجام شر مطلقه. هر چقدر که از بدیهاش بگیم کم گفتیم. ممکنه الان حمایت کنن از برجام. ولی در عمل معتقدن که این قرارداد از ترکمانچای هم بدتره! در عین حال وقتی کسی در تیم اون ها باشه انقدر بالا می برنش که حد نداره. مثلاً آقای احمدی نژاد رو به امام زمان (عج) ربط دادن و دیدیم چی شد! یا مثلاً تصور در سیاست خارجی اینه که کشورها یا دوست ما هستن یا دشمن ما. در حالی که این تفکر بی معناست و کشور ها مطابق منافع ملیشون ممکنه موضع گیری های مختلفی علیه هم داشته باشن. یا این که تصور اینه که سیاستمدار باید همیشه راست بگه! در صورتی که به نظر میرسه دروغ در سیاست لازم باشه!

در مقابل جریان اعتدال و جریان اصلاح طلبی تقریباً هیچ کدوم از مشکلات بالا رو ندارن. پراگماتیست هستن (حداقل از اصولگراها بیشتر)، برای اون ها نتیجه کارها مهمه، دگم نیستن و به تفکرات مخالف خودشون اجازه جولان میدن (نمونه بارزش برخورد آقای روحانی با مخالفینشه)، اسلامگرا هستن ولی بنیادگرا نیستن! صفر و یکی هم به مسائل نگاه نمی کنن.

من شخصاً در این انتخابات تصمیم خودم رو گرفتم. به نظرم اکثر طرفداران جریان اصولگرایی در تفکراتشون یکی از پنج مورد بالا وجود داره. مادامی که داستان این باشه، جریان اصولگرایی شاید ادعای تدین کنه، ولی به نظر من حرکاتش به ضرر دین تموم میشه.

و من الله التوفیق

بن موسی;925831 نوشت:
تفکر بنیادگرایانه به ما میگه که تمامی مسائل رو می تونیم از طریق دین حل کنیم.

بن موسی;925831 نوشت:
حالا تصور کنین که یک اصولگرا با این پیش زمینه فکری بخواد یک سیاست کلان در خصوص کنترل تورم تدوین کنه. این آقای اصولگرا باید از خودش بپرسه که آیا روایت یا آیه ای داریم که در زمینه کنترل تورم توصیه کرده باشه؟!

این واقعا دیگه از اون حرفهاست . یعنی اصولگرایان اونقدر بیسواد و ساده هستن . و باید واسه مثلا کار اقتصادی به روایات نگاه کرد.

دین اسلام دین کاملیه و در اسلام توجه به علم اهمیت زیادی داره مخصوصا علمی که به نفع آسایش مردم بشه اینرو همه می دونند.

تو همین نظام اسلامی ما موشک ساختیم با علم بروز و امروزی و این همه مسائل علمی دیگه نظیر هسته ای و ....

بن موسی;925831 نوشت:
کته جالب اینجاست که بعضی از ایدئولوگ های جریان اصولگرا عملاً هیچ ارزشی برای علوم انسانی و تجارب بشری قائل نیستن. شما می تونین ببینین که امثال آقای حسن عباسی چقدر علوم انسانی رو می کوبن!

اصلا از نظر شما علوم انسانی چی هست ؟ علوم انسانی که وابسته به غرب باشه به چه کار ما میاد. این که دیگه علوم تجربی نیست.

بن موسی;925831 نوشت:
در مقابل جریان اعتدال و جریان اصلاح طلبی تقریباً هیچ کدوم از مشکلات بالا رو ندارن. پراگماتیست هستن (حداقل از اصولگراها بیشتر)، برای اون ها نتیجه کارها مهمه، دگم نیستن و به تفکرات مخالف خودشون اجازه جولان میدن (نمونه بارزش برخورد آقای روحانی با مخالفینشه)، اسلامگرا هستن ولی بنیادگرا نیستن! صفر و یکی هم به مسائل نگاه نمی کنن

بن موسی;925831 نوشت:
ر تفکر اصولگرایی ما یا خیرمطلق داریم یا شرمطلق. مثلاً از نظر اصولگراها برجام شر مطلقه. هر چقدر که از بدیهاش بگیم کم گفتیم.

همون جریان اعتدالی که فتنه 88 رو در کارنامش داره.

نتیجه کار اونها تصویب حقوقهای نجومی واسه خودشون . زندگی در خانه های میلیاردی ، فرار مالیاتی ، قاچاق کالا توسط بعضی مسئولان و ...

برجام به چه درد ملت خورد. شما برو تو خیابان از مردم سوال کن ببین برجام تو زندگی و اقتصاد مردم چه تاثیری داشته.

در سیاست خارجی هم که بسیار ملاحظه کار و ضعیف.

[=Times New Roman]

بن موسی;925831 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام خدمت دوستان گرامی

میخواستم قبل از انتخابات در بحث این تاپیک شرکت کنم که متاسفانه فرصت نشد.

جریان اصولگرایی از نظر تاریخی روز به روز تضعیف شده. در زمان انتخابات 76 به خودشون می گفتن محافظه کار و نمایندشون آقای ناطق نوری بود. امروز آقای ناطق کجاست؟ مسلماً امروز ایشون از حامیان آقای روحانی و جناح چپ و میانه محسوب میشه. آقای احمدی نژاد چطور؟ ایشون هم از دایره اصولگرایی خارج شد. آقایان لاریجانی و مطهری چطور؟ اون ها هم عملاً در حال حاضر حامی آقای روحانی هستن. جریان اصولگرایی روز به روز داره نیروهاش رو از دست میده.
لازمه که از خودمون بپرسیم چرا؟ من از نظر سیاسی مدت ها طرفدار تفکرات این جریان بودم. اما الان نه. این جریان پایه های فکری خاصی داره که من دیگه این پایه ها رو قبول ندارم. این ها صرفاً برداشت های شخصی منه.


سلام و عرض ارادت:khandeh!:
بن موسی;925831 نوشت:

در زمان انتخابات 76 به خودشون می گفتن محافظه کار و نمایندشون آقای ناطق نوری بود. امروز آقای ناطق کجاست؟ مسلماً امروز ایشون از حامیان آقای روحانی و جناح چپ و میانه محسوب میشه.
آقای احمدی نژاد چطور؟ ایشون هم از دایره اصولگرایی خارج شد.
آقایان لاریجانی و مطهری چطور؟ اون ها هم عملاً در حال حاضر حامی آقای روحانی هستن.
جریان اصولگرایی روز به روز داره نیروهاش رو از دست میده.
لازمه که از خودمون بپرسیم چرا؟
من از نظر سیاسی مدت ها طرفدار تفکرات این جریان بودم. اما الان نه. این جریان پایه های فکری خاصی داره که من دیگه این پایه ها رو قبول ندارم. این ها صرفاً برداشت های شخصی منه.

سالها پیش یک فرد معلوم الحال رفته بود پیش امام خمینی و گفته بود که این بازیگرها قبل از انقلاب فیلم های +18 بازی کردن و بگیریم بکنیمشون توی گونی.
امام خمینی هم فرموده بودند که اینها بازیگرن ، قبل از انقلاب فیلم اونجوری بهشون دادن بازی کردن ، بعد از انقلاب هم فیلم اینجوری بهشون دادن بازم بازی کردن.
طرف فکر میکرد الان میره پیش امام خمینی و امام خمینی نشان درجه یک غیرت و تعصب میزنه سر سینش و میگه هیهات من الذله.

افراد زیادی بودند که اون زمان برای خوش خدمتی و نزدیک شدن به امام خمینی دست به چنین حرکاتی می زدند. چرا؟

چون اسلام رو نشناخته بودند برای همین خمینی رو هم نشناختند.

زمانی که توی هواپیما از امام خمینی پرسیدند از بازگشت به ایران چه احساسی دارید؟ گفت هیچ احساسی ندارم.

احتمالا خیلی ها انتظار داشتند امام خمینی از عشق به وطن بگه و اشک شوق بریزه و ازهواپیما که اومد پایین سجده کنه و خاک وطن رو ببوسه.

اما کسی که برای اسلام و خدا کار میکرد رو نشناخته بودن چون اسلام رو نشناخته بودن.

برای من اصولگرا یعنی کسی که تا یه جایی با اسلام راه میاد ولی بقیه اش رو آزاد عمل میکنه

اصلاح طلب یعنی کسی که از همون ابتدا آزاد عمل میکنه و به هیچ چیز پایبند نیست.

علت اینکه بیشتر اصولگراها ، اصلاح طلب میشن تا اصلاح طلب ها اصولگرا اینه که
با اصلاح طلب شدن شما آزادی 100% داری و نیاز نیست به هیچی پایبند باشی.
می تونی تز روشنفکری بدی و هرکاری می خوای بکنی.
اما با اصولگرا شدن حدود 20 30 درصد دین داریت رو باید نشون بدی.
خودم هیچ کدوم این دسته بندی ها رو دوست ندارم و به قول رهبری اگر دوگانگی وجود داشته باشد دوگانگی انقلابی و ضد انقلابیست.

خلاصه اینکه این افرادی که شما اسم بردی از ابتدا همینجوری که الان هستند بودند منتها نشون نمی دادند.
در مورد برخورد آقای روحانی با مخالفینش هم باید بگم که ایشان ید طولایی در شکایت کردن از حسن عباسی ( هی میره دادگاه سند نشون میده تبرئه میشه میاد بیرون )
و علیرضا زاکانی و روزنامه نگار و خبرگزاری دارند.
بنده خدای آقای احمدی نژاد ، هیچ توهینی نبود که بهش نشده باشه و کسی نبود که کاپشنش رو مسخره نکرده باشه و روزی نبود که واسش جوک نسازند.
ولی هرگز این اداهارو در نیورد ، انتقاداتی بهش وارده ولی اصلا با روحانی قابل مقایسه نیست.

کارگر فهیم;925817 نوشت:
و این یعنی یک بچه کودک معصوم که در این سن و سال روح پاک و معصومی دارد و باید با ظرافت تربیت و بزرگ شود و نباید رنگ خشونت و یا لاقل خشونت دینی و مذهبی را ببیند باید بیاید و از همان کودکی با مفهوم ظلم که پای خشونت را هم میکشد وسط آشنا شود؟

بچه باید باز ظرافت خیلی زیاد تربیت بشه لای پر قو.

بعد اگه اومد به باباش گفت بابا جون تو مدرسه یکی از بچه ها کتکم میزنه ما هم میگیم عیب نداره باید ملاحظه کرد. یه چیزی بهش بده تا ولت کنه.

اگه اومد خونه گفت همکلاسیم مدادم رو ازم گرفته و بهم نمیده یا من رو همش اذیت میکنه ما میگم روحت لطیفه باید با آرامش برخورد کرد.

اگه کودکتون با ظلم آشنا نشه دیگران بصورت عملی بهش یاد میدن . اصلا شما به این رفتار چی میگین ؟ خب این ظلم هست دیگه.

سلام علیکم

بن موسی;925831 نوشت:
در مقابل جریان اعتدال و جریان اصلاح طلبی تقریباً هیچ کدوم از مشکلات بالا رو ندارن. پراگماتیست هستن (حداقل از اصولگراها بیشتر)، برای اون ها نتیجه کارها مهمه، دگم نیستن و به تفکرات مخالف خودشون اجازه جولان میدن (نمونه بارزش برخورد آقای روحانی با مخالفینشه)، اسلامگرا هستن ولی بنیادگرا نیستن! صفر و یکی هم به مسائل نگاه نمی کنن.

پراگمات نتیجه گرا به چه دلیل نمیتوانند در عقایدشان و رفتارشان بنیادگرائی کنند ؟ مثلا برای کسب آراء بیشتر ممکن نیست دست به دروغ گوئی و افترا خریدن رای رشوه و ... بزنند تا نتیجه آرا را به نفع خود تغئیر دهند ؟ طبیعی است که میکنند چون آنچه که اهمیت دارد نتیجه است . و طبیعی است اگر نظرشان صفر و یک باشد که دست به چنین رفتاری نباید بزنند . یعنی اعتدال یا حداقل شرافت اجازه نمیدهد .

کارگر فهیم;925817 نوشت:
ما مردم تندرو و تند مزاج که واقعا نمیتوانیم جلوی عصبانیت و خشم ملی و مذهبی و یا تندروی های خود را بخاطر ایران و تشیع و انقلابمان و علائق خودمان بگیریم پس حداقل اجازه دهیم افراد خونسرد و یا میانه روها نه 4 سال که حتی 40 سال اوضاع سیاست خارجی ما را مدیریت کنند و در مقابل ، اصولگراها هم در همین مدت که از صحنه سیاسی میروند کنار اما بصورت زیرپوستی به ترویج و صدور انقلاب مبادرت نمایند و ..و البته اگر مشکلی نباشد ارکان قدرت نظامی هم همچنان در دست اصولگراها باقی بماند و ...

منظور افراد خونسرد و میانه روی هست که اگه کشورهای دیگه ایران رو تحریم کنه و یا هر توهینی به ایران و ایرانی کنه باید ملاحظه کرد.

نمونه هایی از خونسردی و اعتدال:

[=RTNassim]داداشی نماینده مجلس در صحن علنی مجلس در تذکری شفاهی گفت: اتفاق ناگواری درفرودگاه تفلیس گرجستان رخ داده که زنان ایرانی را به بهانه بازرسی درملا عام عریان کردند.
[=RTNassim]

[=RTNassim]وی ادامه داد: شاهدان این ماجرا هم وجود دارند.
[=RTNassim]
[=RTNassim]داداشی گفت: غیرت و شرف ایرانی کجا رفته است؟ تا چه زمانی برای برخورد خصومت‌آمیز برخی دولت‌ها با شهروندانمان انفعالی برخورد کنیم.

http://www.yjc.ir/fa/news/6052378/%D8%AA%D9%88%D9%87%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AA%D9%81%D9%84%DB%8C%D8%B3

[=RTNassim]طی دو روز اخیر فیلمی در فضای مجازی منتشر شده که در آن ماموران کشور ترکیه با تعدادی از مسافران ایرانی رفتاری تحقیرآمیز دارند.

http://www.yjc.ir/fa/news/6001015/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D8%AD%D9%82%DB%8C%D8%B1-%D8%A2%D9%85%DB%8C%D8%B2-%D9%85%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C

بن موسی;925831 نوشت:
دگم بودن. جریان اصولگرایی خودش رو یکجورایی حق مطلق میدونه.

مبنای تئوریک نداره چون شما میفرمائید پراگمات نتیجه گرا نیستند . هرچند ممکن است نتیجه گرا باشند و منافعشان را در بستن یقه دیده باشند . و دراین شمایل هدف برایشان وسیله را توجه کند .

و اما سوالی که اینجا مطرح است این است که
به چه دلیل یک نتیجه گرا دگم و جزمی نمیتونه باشه ؟ اصلا نتیجه گرائی برای تامین هدف مطلوب و مشخصی است که تنها با جزمیت مطلق تا رسیدن به هدف قابلیت تعریف پیدا میکند . لذا هدف وسیله را توجیه میکند تنها در چنین تئوری ای اجرا میشود و قابلیت اجرائی دارد نه در وظیفه گرائی .

سخنان رهبر انقلاب لرزه بر اندام مسئولان عربستان انداخت + سند
[=nassim-bold]
حضرت آیت الله خامنه ای با تاکید بر اینکه عکس العمل ایران اسلامی خشن و سخت خواهد بود، خاطر نشان کردند: در دوران هشت سال دفاع مقدس، قدرت های شرق و غرب و کشورهای اطراف از یک عنصر خبیث و فاسد حمایت کردند اما سرانجام همه آنها سیلی خوردند و بر همین اساس، ایران را می شناسند و اگر هم نمی شناسند، الان بشناسند.

[=nassim-bold]ایشان با اشاره به حضور دهها هزار نفر از حجاج عزیز کشورمان در مکه و مدینه، هشدار دادند: اندک بی احترامی به حجاج ایرانی و همچنین عمل نکردن دولت عربستان به وظایف خود در قبال بدنهای مطهر، موجب عکس العمل ایران خواهد شد.

[=nassim-bold]این سخنان رهبر انقلاب بازتاب های گسترده ای در رسانه های جهان و کشورهای عرب زبان داشت.

[=nassim-bold]شبکه خبری المیادین با پوشش بخش‌هایی از سخنان امام خامنه‌ای درباره فاجعه منا به نقل از معظم‌له اعلام کرد اگر قرار شود که ایران واکنش نشان دهد این واکنش سخت و خشن خواهد بود و امکانات آن نیز فراهم است.

روزنامه السفیر نیز با پوشش این سخنان در خبری فوری از قول امام خامنه‌ای اعلام کرد که اگر عربستان اجساد قربانیان حج را برنگرداند یا به حجاج احترام نگزارد، با واکنش سخت ایران روبه‌رو خواهد شد.

خبرگزاری فرانسه نیز در خبری فوری آن بخش از سخنان امام خامنه‌ای درباره فاجعه منا را منتشر کرد. به گزارش این خبرگزاری رهبر ایران عربستان را در صورت برنگرداندن اجساد حجاج ایرانی به واکنشی سخت و خشن تهدید کرد.

روزنامه القدس العربی چاپ لندن نیز با پوشش بخش‌هایی از سخنان امام خامنه‌ای نوشت که رهبر ایران خواستار تحقیق در ازدحام در منا شده است. این روزنامه به نقل از معظم‌له نوشت: اگر ایران تصمیم به واکنش به فاجعه منا بگیرد، اوضاع مسئولان عربستان خوب نخواهد بود و این واکنش سخت و خشن خواهد بود.

http://boyernews.com/164235/%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D9%84%D8%B1%D8%B2%D9%87-%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84%D8%A7/


منظورم از این پست بالا این هست که

از اصلاح طلبان و مدعیان اعتدال و آرامش نباید توقعی داشت . مقام معظم رهبری خود مجبور به ورود شدند و با عربستان برخورد کردند.

با سلام مجدد و تشکر از مشارکت همه دوستان و عزیزان،@};- چنانکه پیش تر وعده کرده بودیم تایپیک را برای انجام مراحل بعدی (بررسی و جمعبندی) می بندیم، ان شاء الله در فرصت مقتضی نکانی را در راستای بحث تایپیک و برخی مطالب مطروحه بزودی بیان خواهم کرد. موفق باشید ...@};-

سلام و ادب و تشکر از مشارکت همه دوستان @};-

یادداشت اول، قبل از جمعبندی @};-

pooya_2001;925028 نوشت:
تتلو خودش از نشانه های ظهوره

اگر این شخص واقعا توبه کرده باشد نباید حرمتش را چه با شوخی و چه جدی به سخره گرفت، ضمن آنکه وادی معارف دینی و مسأله نشانه های ظهور را نباید با شوخی خلط کرد.

روزنه;925031 نوشت:
رهبران جنبش سبز هم با دیدن امضا باز گولش و خوردن
مطمئن باشین اگر موردی بود دوستان تو مناظرات بیان میکردن شما احتمالا تو دام سیاست رسانه ای افتادین

مطمئناً در مناظرات انتخاباتی بداخلاقی هایی صورت گرفت اما بی شک واقعیت های بسیاری یا بدلیل رعایت مصالح نظام، یا برخی مصالح و رسالت های حرفه ای و یا رعایت منافع انتخاباتی پوشیده ماند. ضمن آنکه فرصت و وقت محدود مناظرات هم مانع از بیان همه چیز می شد، پس نمی توان مناظرات را تمام و کمال دانست.

مارینر;925034 نوشت:
من فکر میکنم که جناب رئیسی در اینکه میخواست به این مقام برسه برنامه ریزی ویژه ای نداشتند ... یعنی ریاست جمهوری زیاد براشون مهم نبوده ...
یه وضویی گرفتن و ... چند تا مصاحبه کردن و ...
فکر میکنم که خودش هم یه جورایی الان احساس راحت تری میکنه که رئیس جمهور نشده ...

حیف شد !!!
کاشکی رئیسی میشد ...


بر خلاف نظر شما گرچه آقای رییسی فرصت کمی برای معرفی و تبلیغ به نسبت آقای روحانی داشت اما بر اساس تکلیف و اینکه بعنوان فردی مطلع از چالش های کشور مطلع بود و از مشکلات عمیق فرهنگی بدرستی آگاهی داشت، باضافه برنامه هایی که برای بهبود وضعیت داشت وارد میدان انتخاباتی شد، اما نمی توان از روشهای انتخاباتی طرف مقابل و فرصت های بیشتری که در اختیار داشتند غافل بود و در نهایت باید همه گروه ها و جریانات و آحاد ملت با هر عقیده و سلیقه ای بر اساس اینکه "میزان رأی ملت است" در این مرحله تسلیم نتیجه رخداده باشیم.

روزنه;925241 نوشت:
از کارشناس این بخش درخواست میکنم بحث های اخیر و حذف و موضوع رو کلا ببندن چون واقعا بیهوده هستن.

انتظار ما از همه دوستان این بود که بحث ها را جزئی نکرده و به حاشیه نبرند و داخل در موضوع عنوان تایپیک بحث کنند اما متأسفانه در مواردی بحث ها به حاشیه کشانیده شد، مواردی که نام افراد برده شده بود و یا توهین تلقی می شد را ویرایش، یا حذف کردیم اما در صورت کلی فضی گفتمان برای دو طرف بحث بالسویه فراهم بود از اینرو ضرورتی بر حذف گفتمان ها نیست، کسانی که مراجعه می کنند و مطالب را مطالعه می کنند خودشان قضاوت خواهند کرد.

Reza-D;925245 نوشت:
سلام
نه برادر عزیز ، دو نکته هست

اول اینکه نمیشد در یک پست تمام طیف ها را مطرح کنم و بطور کلی سعی کردم دلیل اختلاف را نشان بدهم
وگرنه بین آنهایی که معتدل (به معنای صحیح آن) هستند که دیگر اختلاف نظر آنچنانی با هم ندارند

دوم اینکه با تمام احترامی که برای دو جناح قائل هستم ، روی این حرفم اصرار دارم که هدف هر دو جناح لااقل در حال حاضر
بیشتر کوبیدن جناح مقابل است تا دغدغهء اسلام و ایران. درمورد اکثر آنها چنین اعتقادی دارم
اگر این دو جناح می خواهند اعتقاد امثال من تغییر کند ، باید حسن نیتشان را ثابت کنند


با نگاه تلطیف شده اخیرتان و تحلیلی که در پس ان داشتید موافقم، عزتتان مستدام

حبیبه;925269 نوشت:
استاد گرامی پس فرق این دو جناح چیست؟

هر دو پایبند به ارزشها و متکی به اصول

مخالف گرایش چشم و گوش بسته و برده وار در مقابل غرب

هر دو معتقد به معیت تعهد و تخصص در امور

می شود بفرمائید وجه افتراق و اختلافشان چیست؟!


گفتیم در دو جبهه هم موج افراط و هم تفریط وجود دارد که از محل بحث ما خارج می شوند چون رویکرد آنها با مواضع اسلام و خواست مکتب و انقلاب در تعارض است، محل بحث ما میانه روهای دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا هستند (که البته در نظام ما تا حدود زیادی کیمیایند) تحقق اتحاد اصولگرا و اصلاح طلب در پرتو میانه روی امکان پذیر است، چون مبانی هر دو طرف در بسیاری موارد به هم نزدیک است و می شود روی شیوه ها عملکردی آن بحث و گفتگو کرد. اصولگرایان و اصلاح طلبان میانه رو هر دو هم بر اصولگرایی و هم بر اصلاح طلبی تأکید دارند همان موضع شفاف و دقیقی که مورد عنایت رهبر حکیم و فرزانه ما قرار گرفت. تفاوت هایی که در دو جبهه میانه رو اصولگرا و اصلاح طلب ملحوظ است، در مبانی، ترجیح و اولویت دادن الگوسازی، تصمیم گیری و ترجیح سیاست گذاری هاست و در مقام عمل، روشها و برنامه های عملیاتی که به تفاوت هایی حداقلی دامن می زند، در این فضا با توجه نقاط اشتراکی که بین تئوریسین ها و مدیران دو جریان میانه رو وجود دارد می توان با برگزاری جلسات هم اندیشی، در موارد بسیاری دیدگاه های متفاوت را به هم نزدیک ساخته و اختلافات را مرتفع و یا به حداقل ممکن رساند و یا با تلفیقی از دو نگاه، افق جدید و کارآمدی را برای نظام سازماندهی کرد. و در پرتو آن از ظرفیت های انسانی دو جریان با عنوان فراجناحی به معنای واقعی مدد گرفت. بی شک این نگاه ضمن ایجاد وفاق و همدلی زمینه های اتحاد و همسویی جریانات دلسوز نظام را که دغدغه رهبری و مردم و دلسوزان نظام است را تا حدود زیادی مرتفع خواهد ساخت.

ادامه دارد ...@};-

سلام مجدد

یادداشت شماره 2 قبل از جمعبندی

روزنه;925319 نوشت:
مشکلات الان کشور بیشترش به خاطر اشتباهات سیاسی اصولگرا ها و خروج از اصولشون بوده و در نتیجه اتحادی هم بینشون صورت نمیگیره. (اصولگراهای افراطی). خود اصولگراها بین خودشون درگیرن مگر نه اینکه روحانی اصولگراست چرا نقدر تخریب از سوی شما اسک دینی ها به ایشون وارده؟ مگه دنباال اتحاد نیستین
اما در مورد اصولگراهای منطقی الان شاهد اتحادشون با اصلاح طلب ها هستیم و مردم هم به این اتحاد رای دادن.
چرا ذر این خصوص چیزی نمیگین.

اینکه بین اصولگرایان وفاق و همدلی و اتحاد وجود ندارد یک واقعیت تردید ناپذیر است اما درد جامعه ما وفاق و اتحاد فقط یک جریان نیست بلکه انتظار جامعه (رهبری و مردم) اتحاد و وفاق و همدلی بین همه جریانات داخل نظام است اگر ادعا و شعارشان تعلق به اسلام و انقلاب و پایبندی به به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت فقیه و تلاش برای خدمت مردم است. متأسفانه رفتارهای صادره از دو طرف، حاکی از واقعیتی دیگر است.

اظهارات، رویکردها، تعلقات مبنایی، عملکردها و رفتارهای دولت فعلی گویای آنست که به جبهه اصلاحات تعلق دارد، جانبداری از شعارها و رویکردها و رفتارهای جبهه اصلاحات در بیانات و موضع گیری های ایشان موج می زند، حمایت از سران فتنه و برنامه ها و شعارهای ایشان از این دست جهت گیری هست، به اعتقاد ما دولت فعلی بر خلاف دولت اصلاحات آقای خاتمی که روشی تند و شتابان و بی پرده را در پیش داشت، روشی نرم و ملایم با سیاست های گام به گام را در پیش گرفته است. در واقع ماهیتاً همان سیاستها را دنبال می کند اما به روشی نرم و آرام و پشت پرده.

کارگر فهیم;925342 نوشت:
اما در مورد بخشهای بعدی دقیقا شاید بهمین دلیل که امریکا و غرب هم باور ندارند بین اصلاح طلب و اصولگراها فرقی باشد برای دوستی و ایجاد ارتباط با ایران هیچ اقدام مفید و حقیقی انجام نمیدهند وبجای ایران ، متاسفانه صلاح را دراین دیده و میبینند که با کشورهای عربی و منجمله و مخصوصا با عربستان این دوستی را بیشتر و بیشتر نمایند{که متاسفانه رفاه همه ما ملت اعم از دولتی و ملتی و همه و همه نیز در گروهمین دوستی ها و تعاملات ما مردم و حاکمیت ما با جهان و مردم جهان و مخصوصا کشورهای غربی و در راس آن امریکامیباشد که فعلا و متاسفانه اعتمادشان از ما بشدت سلب شده چرا که در ابتدا که جناب خاتمی رییس جمهور شدند و با لبخند و طرح گفتگوی تمدنها پا به میدان قدرت دولتی و سیاسی ایران گذاشتند همه اروپا و غرب و امریکا و کشورهای عربی مخالف ایران به ایشان ایمان نشان دادند که مثلا ما شما را بعنوان اینکه امده اید و راه سابق یا اشتباه رفته حاکمیت و مردم و انقلابتان را تصحیح نمایید ایمان اورده و ..

راه رسیدن به موفقیت و رشد و توسعه و تعالی کشور به ایمان و اتکال به خدای متعال از یکسو و مدیریت علمی و دینی و تلاش و کوشش همه ارکان دولت در سایه همدلی و وفاق همگان (اصولگرا و اصلاح طلب) و نیز تعامل با جهان و دیگر کشورها در سایه حفظ عزت و استقلال ملی و مذهبی است اما چنانکه رهبر معظم انقلاب فرمودند: به نظام استکباری یعنی آمریکا و همپیمانان آمریکا نمی شود اعتماد کرد از اینرو تعامل با آمریکا و هم پیمانش را در راستای موفقیت ایران اسلامی فاکتور بگیرید.

اندیشه هایی که در دوره آقای خاتمی رواج داشت اگر ادامه می یافت زمینه را برای عدول از ارزشهای اسلامی و انقلابی فراهم نموده و بستر نفوذ استکبار و وابستگی را رقم می زد.

کارگر فهیم;925342 نوشت:
سخن اخر اینکه اگر منظور از منه اصلاح گر و منه اصولگرا این است که فقط در شعار بفکر مذهب تشیع و ملت ایران و تعامل با همه جهان باشم که فعلا 38 سال خودمان را با آنهمه ثروت مفت و خدادادی و تنها بدلایلی مثل غرور و خودبینی ، به اوج فقر و فلاکت رسانده ایم و انقلاب و دین و مذهبی چنان الهی و شکوهمند را به اوج تباهی و بدنامی کشانده ایم پس چه بهتر که افراد ناوارد به دنیای سیاست و یا متعصب در دین و مذهب و انقلاب و کشورداری بخاطر خودشان و خدا و انقلاب و مردمشان هم که شده از صحنه سیاسی و اجرایی این کشور به کناری بروند و اجازه دهند کسانیکه بسیار صبور هستند و تحمل مصائب و مشکلات اجتماعی و سیاسی و فشارها و تهمتهای دشمنان یا انتقاد و حتی ناسزا و بی ادبی مخالفان داخلی را دارند ، هدایت این کشور و انقلاب را بدست گرفته و ایران و انقلاب را به سرمنزل مقصود و جایگاهی که شیعه وایرانی استحقاقش را داشته و دارند برسانند نه مثل الان که با انهمه ثروت نفت و گاز و معادن و چه و چه همه بنوعی برای به اصطلاح لقمه ای نان به التماس و .. و کمی رک تر به گدایی افتاده ایم{عده ای برای پیداکردن کار و یا عده ای دیگر برای ازدست ندادن کار و یا برای بدست آوردن پول و ثروت و مخارج اولیه و ثانویه یا برای از دست ندادن ثروت و دارایی های اولیه و ثانویه و.. ؟؟ و یا هر کس بهرحال برای هرچیز دیگری که همه بنوعی در پی اش هستیم که جوش و اضطراب داریم که مبادا وضعمان بدتر از امروزمان که هست بشود}

نباید چهره دستاوردهای انقلاب را بنحو غیرمنصفانه و غیرواقع گرایانه سیاه نمایی کرد زیرا در کنار مشکلات، کمبودها و نارسایی های بسیاری که حاصل عوامل و موانع داخلی و خارجی بوده، توفیقات و دستاوردهای مثبت بسیاری در همه زمینه ها به تلاش دولتمردان در دولتهای مختلف حاصل شده، اما بی شک با حضور مدیران متخصص و متعهد، با روحیه انقلابی و البته اهل تعامل و ارتباط سازنده بدون زیر سؤال رفتن عزت و استقلال ملی و مذهبی موافق تریم.

روزنه;925401 نوشت:
به هر حال آمریکا مجبور به این کار شد و ما هم به برجام نیاز داشتیم. اینکه با تغییر جناح ها در ریاست جمهوری سیاست ها تغییر نمیکنه درست نیست درسته سیاست کلی تغییر پذیر نیست و رهبری نظارت دارن اما در اجرای سیاست ها خیلی تغییرات ملموسی بوده شما رئیس جمهوری که گفتگوی تمدن ها رو راه میندازه با ریس جمهوری که ایران هراسی راه میندازه یکی میدونین؟! من منکر این نیستم که آمریکا دشمن ما هست و دنبال یه راهیه برای خدشه دار کردن چهره‌ی ایران اما بهانه رو نباید دستش داد.
اما برجام مانع پیشرفت اقتصادی و تبدیل شدن ایران به قدرت بزرگتر نیست و نخواهد شد بلکه راهیه برای نشان دادن این که ایران تروریست نیست مسلمان تروریست نیست. و در کنارش تعامل با جهان به صورت درست تر و منطقی تر انجام خواهد شد تا شاهد رشد و شکوفایی بیشتر کشورمون ان شاء الله باشیم.
من دیگه وارد مسائل جزئی انتخاباتی نمیشم که آقای روحانی لباسش اینطوریه آقای رئیسی با تللو دیدار کرده اون به این تهمت زده ولی یک چیزی که مهمه اینه برای اجرای برجام به نظرم کسی باید میبود که آشنا به مسائلش باشه و این نکته خیلی مهمه. تحریم یا برجام؟ تخصص و ایمان یا فقط ایمان؟

برجام درصورتی یک توافق برد برد محسوب می شود که دو طرف قرارداد به تعهداتشان پایبند باشند و این در حالی است که ما شاهد عدم تعهد طرف مقابل و حتی در مواردی شیطنت از آنها هستیم چنانکه رهبری معظم پیش بینی کرده بودند. وقتی چنین تعهد رسمی برقرار شد و ما از دستاوردهای مان عقب نشینی کردیم و البته تحریمها هم بجای خودشان باقی ماند، این یعنی مانع جدی بر راه پیشرفت و توسعه کشور! چگونه توافقات یکطرفه اینچنینی را مانع پیشرفت کشور نمی دانید.

حکایت سند 2030 نیز ناظر به همین مطلب است، توافق و امضای یک سند رسمی که معطوف به مفاد حقوق بشر است، بقول آقایان اگر حق تحفظ داشته باشیم که به بندهایی که با اصول دینی و ملی ما در تعارض است انجام ندهیم این یعنی دادن بهانه به دشمنان که ما را به مخالفت و زیر پا نهادن حقوق بشر محکوم کرده و هر روز یک قطعنامه علیه ما سازماندهی کنند.

این رویکردهای غیراصولی به هیچ وجه با آرمانها و اصول، با استقلال ملی و منطق حکومت داری ایران اسلامی سازگاری ندارد.

pooya_2001;925410 نوشت:
جنگ وخشونت ومشت گره کرده و خط و نشان واسه دنبا و این رو برمیداریم اون رو فلان
ما میخواهیم زندگی کنیم راحت باشیم نمیخواهیم چند میلیون واسه هشتاد میلیون تصمیم بگیره دیگه آبرو داشته باشیم تو دنیا هیچ جا راهمون نمیدن ما این چیزارو نمیخوایم .میخوایم بتونیم راحت همه جا مسافرت بریم دنیا رو ببینیم زندگی کنیم
یکی اومده میگه ما جنگ بشه واسمون مهم نیست خو شاید اصلا تو بخوای انتحاری انجام بدی به مردم چه برو خودتو بکش مردم جنگ نمیخوان میخوان راحت باشن زندگی کنن.معلومه مردم به روحانی رای میدن یا هرکی مثل اونه

گمان نکنم در بین مدیران ما اعم از اصولگرا و اصلاح طلب کسی باشد که با جنگ و ناآرامی مجدد موافق باشیم، ما شاهد هشت سال جنگ نابرابر بوده و هزینه های بسیاری داده ایم، اما دشمنان این نظام و ملت، جز به براندازی نظام و ریشه کنی ارزشها و اصول این جامعه نمی اندیشند و راضی نمی شوند! آیا برای رسیدن به آسایش و راحتی و رفاه و پیشرفت و بازشدن درهای جهان بروی ما، ملت ما باید از اصول و اعتقادات و ارزشهایش عدول کند؟! آیا باید مجدداً به دوران سرسپردگی و قبول حاکمیت کدخدا و موافقت با سران زر و زور و تزویر تن دهیم؟! آیا مسلمان و شیعه معتقد و پیرو راستین اهل بیت و امام حسین (ع) باشیم و تن به ذلت و خواری در برابر استکبار و سران ظلم داده و از روحیه انقلابی و ظلم ستیزی خود دست برداریم؟! آیا در برابر تحریم و فشارهای دشمنان تسلیم شده و سر خم کنیم و دست از ارزشهای اسلامی و انقلابی خود برداریم؟!

دشمنان ما دست از فتنه انگیری خود بر نخواهند داشت، تا تسلیم شدن ما و تحقق همه آرزوهای خود را نبینند، به خواسته های کم خود هم قانع نمی شوند و خواسته های ننگین خود را تا محو همه ارزشهای اسلام و انقلاب، گام به گام پیش خواهند برد.

مارینر;925473 نوشت:
سلام ...
خوب فکر میکنین که چرا مردم چنین چیزهایی رو باور میکنند ... و آیا حق میدید به مردم که چنین چیزهایی رو باور کنند ...

خوب کلیپ های بسیار زیادی در درون اینترنت وجود داره که مثلا یه پلیس رزمی کار با پوتینش جفت پا میره در درون شکم یک دختر 17 ساله ... که مثلا چرا موهات بیرون هست ....
و مردم زیادی هم چنین کلیپ هایی رو میبیینند ...

به نظره من مذهبیون اسلامی اصولگرا ... اگر میخواهند که رای بیارند باید کمی محافظه کار تر بشن ... و از پریدن جفت پا با پوتین در درون شکم دختر 17 ساله اجتناب کنند ...

اون موقع دیگر پدر جنابعالی و دیگران به حرفهای اینچنینی اهمیت نمیدهند ....


البته مستحضرید که بسیاری از همین کلیپ ها بصورت هدفمندی برای تخریب چهره پلیس و البته تخریب نظام اسلامی ساخته می شود، نمونه های بسیاری حاکی از آنست که این قبیل کلیپ ها در خارج کشور ساخته شده، ضمن آنکه در مواردی از این کلیپ ها مورد برخورد جدی با متخلفینی بوده که در برابر پلیس مقاومت نشان داده اند و پلیس ناگزیر از برخورد جدی و فیزیکی شده، که متأسفانه برخی غیرمنصفانه و هدفمند آن را بعنوان برخورد با شهروندان توصیف و نشر داده اند.

ناگفته نماند به فرض صحت موارد تخلف افرادی از پلیس با شهروندان، آیا باید این قبیل تخلفات به پای نظام اسلامی و طرفداران جبهه انقلاب و حامیان اصول و ارزشها نوشته شود؟! آیا باید با روشهای تبلیغ نادرست و تخریب رقبا، این قبیل رفتارهای پلیسی را به کاندیدای رقیب نسبت داد؟! آیا تعمیم دادن چنین کلیپ هایی به کسانی که در روش و گفتار متفاوت هستند حق است؟! و ... بی شک، تأثیرپذیری از این نحوه تبلیغات ناسالم مصداق تبعیت از ظن و گمان است که بفرموده قرآن، هیچ بهره ای از حق ندارد.

shsina;925475 نوشت:
شما همتون دچار توهم هستید؟ برید چند صفحه قبل رو بخونید، بنده اصلا علاقه ای به آقای رئیسی نداشته و ندارم. و به شدت از قشر اصولچرا بدم می آید!!! مگر اینکه خلافش ثابت شود!!!

ما خلاف نگاه شما را به منطق و انصاف نزدیکتر می دانیم! اینکه من از اصولگراها و یا طرفداران اصلاحات، بر اساس اصل برائت، بدم نمی آید، مگر خلافش ثابت شود. شما در بیانتان اصل جدیدی را ایجاد کردید، که مبتنی بر نگاه بدبینانه بوده و بسیار جای تأمل دارد؟!

pooya_2001;925503 نوشت:
دنیا به سرعت در حال پیشرفت هست و ما با افتخار کردن به نیاکانمان وقتمان را هدر میدهیم
دائمأ در حال مسخره کردن عرب ها هستیم و آنان را تنبل خطاب میکنیم، بدون اینکه پیشرفت های آنها را ببینیم
به راستی به معماری مدرن و زیبای شهرهایشان دقت کرده‌ایم؟
دائم در مجامع بین‌المللی در مقابل لابی‌های قدرتمند اعراب شکست میخوریم و از مدیریت جهانی صحبت میکنیم
اماراتِ کوچک، بخاطر داشتن سیستم حمل و نقل مناسب، هتل‌های مجهز، ورزشگاه‌های پیشرفته، در رقابت با ما میزبانی جام ملت‌ها را میگیرد
و ما دائم از سازندگی، پیشرفت و بالندگی صحبت میکنیم.
قطر را نمیگویم که بزرگترین رویداد جهان را میزبانی خواهد کرد
اعراب بزرگترین شرکت‌های هواپیمایی جهان را دارند و ما دائمأ در سوگ از دست دادن هموطنانمان بخاطر استفاده از هواپیماهای 50 سال پیش هستیم.
اعراب را بخاطر بادیه نشین بودن در قرن ها پیش مسخره می‌کنیم در حالی که همین امروز در قرن ۲۱ ملیونها نفر از هموطنمان چادر نشین هستند، و ما فقط دل آنها را با یک سخن خوش میکنیم که آنها ذخایر مملکت‌اند و کاری برای اسکان‌شان نمی‌کنیم.
اعراب به سرعت در حال پیشرفت و آبادانی هستند و ما پز نیاکان‌مان را میدهیم که ای هوار که ما ۲۵۰۰ سال پیش از شما بهتر بوده‌ایم.
اعراب با سرمایه گذاری خوب در قلب دنیا نفوذ میکنند و با درآمدهای میلیاردی آسایش را به مردم‌شان هدیه میدهند و ما وعده بهشت به مردم‌مان میدهیم
و به آنها میخندیم که دلارهای نفتی‌شان را هدر میدهند، به راستی ما با دلارهای نفتی‌مان چه میکنیم؟
آیا وقت آن نرسیده که ما هم به این نکته پی ببریم که زمان جنگیدن با شمشیر و کلاشینکف تمام شده است و برای پیروزی بر دشمنان باید در قلب ها نفوذ کرد؟
یکی از بزرگترین مشکلات ایران این است که در کشور ما " تعلق به سرزمین" بسیار ضعیف است
یعنی ایران هنوز یک "کشور- ملت" نیست
در کشورهای پیشرفته دنیا، افراد تفکر خود را دارند، بعد در یک مدار بزرگتر به یک گروه تعلق دارند و درمدار بزرگتر از آن احساس تعلق به سرزمین دارند
شما اگر تاریخ غرب را بخوانید مقدم‌تر از دولت،، بخش خصوصی بوده و مقدم تر از بخش خصوصی اصل دیگری بوده‌است و آن ثروت و قدرت سرزمین بوده که خیلی اهمیت داشته است
آلمان و ژاپن در تابستان ۱۹۴۵ براثر جنگ جهانی دوم یک کشور مخروبه بودند.
اما به جز کسانی که آمریکایی‌ها بالاجبار از آلمان برداشتند و بردند، سندی دال بر مهاجرت آنها موجود نیست
این خیلی مهم است
بعد دیدیم که درعرض ۳۰ - ۲۰ سال کشور خود را اصلاح کردند و دومین و سومین قدرت اقتصادی جهانی شدند
این که یک شهروند در جامعه ما به راحتی از ماشین آشغال بیرون می اندازد و تعریف از تمیزی خیابانهای اروپا می کند، یک معنی تربیتی دارد، یک معنای عمیق دیگری هم دارد که به این سرزمین تعلق خاطر ندارد
ما یک ناسیونالیسم احساسی داریم و یک ناسیونالیسم عقلایی
در ناسیونالیسم احساسی قوی هستیم، یعنی اینکه من غذا و موسیقی ایرانی دوست دارم، خانواده‌ام و زبان فارسی را دوست دارم، به فرهنگ دیرینه‌ام می‌بالم و...
ولی یک قدم که بالاتر بیایم و ببینم حالا که من در این سرزمین به دنیا آمده‌ام، من چه مسئولیتی دارم؟
اینجا کم میارم
اینجا سکوت می کنم
این یعنی فقدان ناسیونالیسم عقلایی
بخاطرهمین است که من و شما وقتی از یک اتاق می‌خواهیم بیرون برویم چون همدیگر را می شناسیم، به هم احترام می گذاریم و کلی با هم تعارف می‌کنیم
ولی وقتی که در خیابان رانندگی می‌کنیم یک سانتیمتر اجازه نمی‌دهیم کسی از ما جلو بزند
چون هیچ احساس تعلقی به همدیگر نداریم
چرا هنر شنیدن یک ایرانی ضعیف است؟
چرا من اصرار دارم که حرف خودم درست است؟
چون من ایرانی در حلقه اول فردی و نهایتا" در حلقه دوم گروهی گیر کرده‌ام.آن حلقه مهم تر و سوم ملی که همه این‌ها را به هم ربط می‌دهد، وجود ندارد.
کسی به من آموزش نداده که سرنوشت حلقه اول و حلقه دوم به حلقه سوم ربط دارد.
تا وقتی ناسیونالیسم عقلایی نداشته‌باشیم و به این سرزمین فکر نکنیم
هیچ تحولی در ما و سرزمین‌مان صورت نخواهدگرفت.

دکتر یوسف اباذری


بطور اجمال در نقد مطالب لازم بذکر است:

یک. ایران اسلامی بدنبال اسلام ناب و حاکمیت ارزشها و تحقق آرمانهای اسلامی نظیر ظلم ستیزی و حمایت مظلوم، مخالفت با روح استکبار در جهان، پیاده کردن احکام الهی در جامعه و داشتن عزت و استقلال و دستیابی به پیشرفتهای علمی و انتقال فرهنگ اسلام ناب به جهانیان و مردم آزاده است و البته دول استکباری این رویکرد اسلامی را نمی پسندند چون با منافعشان ناسازگار است، استکبار جهانی، اسلامی عربی و پان عربیسمی را می پسندد، اسلام سکولاری را می پسندد، اسلام وابسته را می پسندد، اسلام آزاده و مستقل و مسلمانان عزیز و قدرتمند و استکبارستیز با برنامه های نظام دهکده جهانی شان ناسازگار است.

دو. در زمان حضرت موسی نیز همین تفاوت ها وجود داشت، و عده ای به این تفاوت نوع زندگی و سرمایه و دارایی ها توجه داشتند و محو زندگی نظام سرمایه داری و لیبرالی آن زمان یعنی قارون شده بودند، غافل از آنکه چیزهایی که از طریق وابستگی و غیر مسیر رضای خدا که مسیر کمال و تعالی انسان است بدست آید ماندگار نبوده بلکه فانی و بی پایه است، دیری نپایید که مردمی که محو ثروت و دارایی ها و رفاه و آسایش قارون شده بودند، شاهد فرو رفتن و نابودی قارون با همه ثروتش شدند. سنت الهی پایدار و لایتغیر است و طبق سنت امهال و املاء و استدراج، نباید به داشته های دول مدعی اسلام که دست در دست استکبار و ظالمان دارند دلخوش نمود، دیری نخواهد پایید که تاریخ دوباره تکرار خواهد شد، نباید قول حکیمانه مولای متقیان را از یاد بد که فرمود: "الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم"، بی شک دول عربی که دستان کثیفشان در دستان آلوده استکبار جهانی و رژیم صهیونی به خون هزاران مظلوم جهان آغشته است، باید منتظر تحقق سنت الهی و وعده حق حضرت حق باشند.

سه. بدون شک، ما پیرو بهترین الگوی عالم پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت پاک او هستیم و مقهور ظالمان نمی شویم، رسول مکرم اسلام (ص) در حالیکه در برابر وعده و وعید کفار قرار گرفت، فرمود: "اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار دهید دست از رسالتم بر نمی دارم." یعنی هیچ تطمیع و تهدیدی مرا از راهم باز نمی دارد. در دوران رسالتش انواع و اقسام تحریمها و فشارها و تهدیدها را تحمل کرد. مولای متقیان (ع) پس از پیامبر (ص) در برابر انواع محرومیت ها و شداید کمر خم ننمود و ذره ای از اصول و ارزشها و آرمانهای اسلام پای عقب نکشید و حاضر به تعامل با سران منفعت جو بر سر اسلام و حکومت نشد! و همینطور دیگر امامان معصوم (علیهم صلوات الله) هیچ زمان، با حاکمان و ظلمه وقت کنار نیامدند و به سازگاری و تعامل برای رفاه و آسایش خود و اهل بیت و پیروان خود نرسیدند!؟ حال چگونه اگر ما مدعی مسلمانی و پیروی قرآن و سنت پیامبر و اهل بیت (ع) هستیم بر سر آرمانها و ارزشهای اسلامی و انقلابی خود که هزاران شهید تقدیم این راه مقدس کرده ایم کنار بیاییم و به خواسته های نامشروع مستکبران تن بدهیم.

این قصه سر دراز داردبه همین اندازه بسنده می کنم. ...

ادامه دارد ...

جمع بندی

پرسش:
در این اوضاع و احوال بد اقتصادی و سیستم بانکداری کشور آیا اتحاد گروه های مختلف اصولگرا و اصلاح طلب می تواند در رفع مشکلات مؤثر باشد؟ آیا چنین اتحادی اساساً ضرورت و امکان دارد؟ چگونه و با چه راهکارهایی جامعه ما می تواند به این مهم دست یابد؟ چه موانعی بر سر راه اتحاد جریانات سیاسی کشور وجود دارد؟

پاسخ:

در خصوص بخش اول مطالبتان که به وضعیت بد سیستم بانکی و اقتصاد کشور اشاره کردید؛ گفتنی است: البته آنگونه هم که در یادداشت شما وضعیت سیاه و تاریک نشان داده شد نیست، اشکالات بزرگ و اساسی وجود دارد که اگر اصلاحات اساسی در سیستم بانکداری اسلامی صورت گرفته و دولتمردان با همکاری نخبگان و مردم بتوانند از یکسو با بکارگیری سیاستهای اقتصاد مقاومتی به تولید داخلی کمک کرده و از سوی دیگر فرهنگ سبک زندگی دینی جایگزین تجمل گرایی و اسراف و دیگر اشکالات موجود شود تا حدود زیادی از مشکلات موجود فاصله خواهیم گرفت. بحث مذکور در این فضا نمی گنجد و باید در تایپیکی مستقل بدان پرداخته شود.

مسأله اصلی
از اینرو مسأله اصلی چنانکه در عنوان سؤالات نیز ذکر شده، بررسی امکان و راهکارهای ایجاد اتحاد بین اصولگراها و اصلاح طلبان کشور است که اتفاقاً مسأله ای بسیاری مهم و اساسی و در طول سالیان انقلاب از دغدغه های بزرگ رهبران انقلاب (امام خمینی (ره) و امام خامنه ای) و نیز مردم کشور عزیزمان ایران بوده و هست. متأسفانه یکی از عوامل اساسی در عدم پیشرفت و توسعه شایسته کشور و رفع مشکلات علیرغم اینهمه منابع و ظرفیت های مادی و انسانی که در کشورمان موجود است و نیز یکی از عوامل طمع دشمنان برای توطئه و فتنه انگیزی علیه نظام اسلامی ما همین مسأله بوده و هست.

بدون شک هم امام خمینی (رضوان الله علیه) و هم رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای (حفظه الله) با این نوع دسته بندی باصطلاح جریان اصولگرا و جریان اصلاح طلب به شکل کنونی موافقتی نداشته و ندارند و اصولگرا بودن را جزء اصلی و لاینفک هر جریانی دانسته و معتقدند همه جریانات انقلاب باید در وهله اول اصولگرا به معنای واقعی کلمه باشند نه اینکه هر طیفی خودش را در یک قید مقید کند آنهم صرفاً در مقام شعار و حرف، بلکه باید هم اصولگرایی و هم تلاش برای اصلاح در مقام عمل عینیت بیابد.

در ادامه نکاتی را پیرامون بحث امکان، ضرورت، چگونگی راهکارها و موانع اتحاد اصولگرا و اصلاح طلب بیان می کنیم:

الف- شعارزدگی جریانات سیاسی
اما متأسفانه آنچه امروزه در جریانات داخل انقلاب، عموماً مشاهده می کنیم تمسک به نوعی شعارزدگی است و با آن روح انقلابی که آرمانهای امام (ره) تبیین کردند و رهبری معظم همان اهداف و آرمانها را دنبال می کنند فرسنگها فاصله داریم. وقتی ریشه های جریانات موجود جامعه را بررسی می کنیم به وضوح خط ارتباطی آنها با جریانات و خطوط فکری پیش از انقلاب و تاریخ معاصر را بنحو تقلیل یافته، حساب شده و برنامه ریزی شده ای می یابیم. جریانات پس از انقلاب بدلیل تغییر ساختار نظام به حکومت دینی در برخی موارد برای ادامه حیات، ناگزیر به همگون سازی و حرکت و شتاب ملایم و گاه در لایه هایی پنهان شده اند که تشخیص ریشه ها و خطوط اصلی و عقبه فکری آنها در توان آحاد جامعه نیست. در این مقام، این رسالت بر عهده نخبگان و خواص فکری و فرهنگی جامعه است تا با پرده برداری از نقاب برخی جریانات، پشت پرده افکار و خط فکری آنها را روشن کنند. از اینرو رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان که خواص جامعه اند به ایشان ضرورت آشنایی با تاریخ دویست ساله معاصر را مؤکداً توصیه نمودند. چنانکه این مرزبندی و خط کشی در طول انقلاب بارها و بارها توسط اندیشمندان و نخبگان انقلابی نظیر شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید باهنر، شهید دیالمه و رهبر فرزانه انقلاب و دیگر دلسوزان انقلاب ... تبیین و روشنگری شده است.

صرف حضور و فعالیت و شعار دادن جریانات داخل نظام بمنزله قبول و همراهی و همگامی با آرمانها و اهداف و برنامه های نظام مقدس جمهوری اسلامی نیست بلکه اهل دقت نظر و بصیرت، بخوبی با رصد رویکردها و کارکردها و نوع جهت گیری فکری و شعارها و اقداماتی که جریانات مختلف انقلاب اعم از اصولگرایی، اصلاح طلب و مستقل در موقعیت های مختلف پی می گیرند می توانند به کنه و باطن و عقبه فکری آنها پی ببرند. بعبارتی حضور و فعالیت همه جریانات سیاسی داخل نظام بمنزله انقلابی بودن آنها نیست بلکه برخی جریانات با اهرم ادبیات انقلابی و شعار و تظاهر به انقلابی گری؛ به ابتنای مبانی شبهه ناک خویش و همسو با جریانات معاند، اما با روشی متفاوت (آرام و پنهان) مترصد ضربه زدن به آرمان و اصول انقلاب هستند.

خواص و نخبگان فکری و فرهنگی و متولیان امر و امت بصیر باید هوشیار باشند چنانکه امام ره فرمودند: «نگذارید مملکت بدست نااهلان بیفتد.» جریان فکری لیبرالی که از گذشته تاریخ معاصر ایران تا به امروز بوده و تا کنون چندین پوست عوض کرده از همین جنس و سنخ نااهلان است که امام (ره) بارها نگرانی خویش را ابراز نموده، گو اینکه حضرت امام (ره) در همان ایام و حتی امروز می دیدند که برخی افراد و جریانات، کج اندیشی و وابستگی های فکری خود به غرب را پشت نقاب انقلابی گری و همراهی با نظام دینی مخفی کرده اند! قطعاً باید دولتمردان و متولیان انقلاب، امور کشور و مملکت را بصورت علمی و روشهای استاندارد پیش ببرند اما از آنجاییکه ساختار نظام و حکومت و قانون اساسی ما دینی و انقلاب ما اسلامی است باید این روشهای علمی و استانداردها مطابق، از یکسو هماهنگ و همسو با آرمانها و ارزشهای اسلام و انقلاب اسلامی و چارچوبهای قانون اساسی کشور و از سوی دیگر هماهنگ با عزم و اراده و خواست مردم باشد. مردم ما انقلاب کرده اند تا امور مملکتی شان، مطابق استانداردها و الگوهای نظام ارزشی اسلام و مکتب قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) باشد نه مطابق نظام و ساختارها و استانداردهای نظام لیبرالی سکولاری!!!

قرار نیست روشها و ساختارهای مدیریتی کشور ما از چارچوبهای اسلامی و انقلابی منسلخ شده و مجدداً به روشهای غیراسلامی و طاغوتی بازگردیم. بسیاری از عملکردها در دولت های مختلف چه اصولگرا و چه اصلاح طلب، حاکی از این است که افرادی و جریاناتی چه آگاهانه و عامدانه و چه ناآگاهانه و غیرعامدانه سعی در کپی برداری روشهای غربی و شرقی در فضا و بستر جامعه اسلامی داشته اند و از آنجاییکه بستر و ساختار جامعه اسلامی پذیرا نبوده، معمولاً با مشکل مواجه شده و خسارتهای جبران ناپذیری به سرمایه های کشور زده اند. مردم ما به برکت رهبری های امام (ره) و عنایت های الهی انقلاب کرده و ج.ا.ا را تشکیل داده و به برکت رهبری های امام و رهبری معظم از آرمانهای آن صیانت کرده اند، اما هنوز دولت های ما کاملاً انقلابی نشده اند فلذا روشها و استانداردسازی ها و مدیریت های غربی و طاغوتی در عرصه های مختلف هنوز عرض اندام می کند. بعبارتی می توان گفت: چارچوبها، سیاستها، قوانین، خط مشی ها، اهداف و برنامه های حکومت (ج.ا.ا) اسلامی و انقلابی تعریف شده اما بدلیل اینکه دولتها آن عزم جدی را برای بکارگیری روشها، استدانداردها و پیاده کردن برنامه های اسلامی و انقلابی ندارند و هنوز رگ و ریشه های وابستگی و ترس مذموم در برخی مشاهده می شود و به سرمایه های مادی و معنوی این کشور و عزم و اراده ملی و قدرت ایمان این مردم و نیروی اتکال به خداوند ایمان ندارند، عده ای هنوز از کدخدا و استکبار می ترسند و محتاطانه دست به عصا راه می روند. به وعده های آمریکا و غرب، بیش از توصیه های عالمانه و حکیمانه رهبری معظم و حضور و همصدایی و عزم و اراده مردم دلخوش دارند.

ب- ضرورت اتحاد همه جبهه ها و جریانات نظام
بر هیچ کس پوشیده نیست که اتحاد و همگرایی همه احزاب و جریانات و دلسوزان نظام اسلامی موجب تعالی و پیشرفت همه جانبه این کشور و سرافرازی این مردم و هدایت و بکارگیری سرمایه های مادی و معنوی در کانالهای مربوط به خود می شود و اگر بعد از گذشت 38 سال از انقلاب کاستی ها، نقصانها و مشکلات متعددی در همه عرصه های علمی و عملی، آموزشی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و صنعتی و ... داریم همه اینها ناشی از عدم اتحاد و همدلی جریانات سیاسی کشورمان است. اگر دشمنان در ما طمع می کنند و در اتاقهای فکرشان به توطئه و فتنه انگیزی می اندیشند از همین روست! اگر طرح ها و برنامه ها ناقص و نیمه کاره رها می شود و سرمایه های مادی و معنوی بسیاری هدر می رود از همین روست! اگر با وجود اینهمه منابع گوناگون انسانی و طبیعی، کشور و ملت ما در جایگاه شایسته خود نیستند از همین روست! اگر با اینهمه منابع سرشار، کشور ما در عرصه های تولیدی و کشاورزی و صنایع مادر و تبدیلی از ضعفهای بسیاری رنج می کشد و صنایع خرد و کلان تولیدی تعطیل می شوند و وضعیت اشتغال جوانان چنین است، از همین روست! اگر سن ازدواج سال به سال بالاتر می رود و امار طلاق نیز، از همین روست! و اگر ...

بدون شک مادامیکه همین حکایت یعنی اختلاف و خودخواهی ها در حضور جریانات سیاسی کشور اعم از اصولگرا و اصلاح طلب پابرجا باشد حال و حکایت ما و ملت ما چنین خواهد بود بلکه روز به روز به وضعیت اسف بارتری خواهیم رسید. راهکار همان اتحاد و وحدت عمومی همه مردم و وحدت اختصاصی و تخصصی همه جریانات سیاسی حول محور آرمانهای اسلامی و انقلابی، قانون اساسی و ولایت فقیه برای بکارگیری همه ظرفیت ها در راستای هدف واحد و همگانی ملت و دولت انقلابی است. اصول و آرمانها و قوانین و ارزشهای انقلاب و رکن رکین ولایت فقیه حبل متینی است که همه باید بدان چنگ بزنند تا جامعه و مردم را به رستگاری برسانند. قوله کریم: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا»

ج- خطر افراطی گرایی در جریانات سیاسی
تندرو در هر دو جبهه اصلاحات و اصولگرا داریم تفکر افراط گرایی و تندروی از سوی هر کدام که باشد خطرناک است، افراط گرای اصولگرا دنیای مردم را تهدید می کند و افراط گرای اصلاحاتی دین و اعتقادات مردم را، قطعاً برای هر ایرانی مسلمان معتدل هم دینش اهمیت دارد و هم دنیایش فلذا تفکر تندروی و افراط در نظر حکومت، رهبری معظم و مردم غیور ایران مردود است، بلکه باید به تفکری برسیم که حد وسط بین دو جریان افراطی و دو جریان تفریطی باشد.

د- راهکارها
امری که تا کنون مانع جنگ شده حضور جدی مردم در عرصه های مختلف انقلاب و رهبری های حکیمانه رهبری معظم انقلاب بوده، متأسفانه یکی از عواملی که گاه و بیگاه اندیشه جنگ را در نظر دشمنان انقلاب اسلامی تحریک می کند، اختلاف و تفرق جریانات داخل نظام است که این توهم را در ذهن استکبار ایجاد می کند که درون نظام بجای وحدت و وفاق، اختلاف و شکاف حاکم است.
اگر علاوه بر قدرت ایمان مردم و همدلی و همراهی مردم با نظام اسلامی، دولتمردان و قوای سه گانه و جریانات سیاسی چپ و راست، اصلاح طلب و اصولگرا علیرغم اختلاف سلیقه هایی که دارند و لازم هم هست موجب بلوغ و شکوفایی می شود، در مسائل کلان حکومتی و مملکت داری همچون یک تیم واحد ملی عمل کنند و هر کدام نقش خودشان را در زمان مشخص و با برنامه و هماهنگی با فرمانده تیم (رهبری معظم) پیگیری کنند قطعاً احدی جرأت تعدی به این ملت و مملکت را نخواهد داشت.

راهکار اساسی برای برون رفت از بحرانهای گوناگونی که جامعه ما را گرفتار نموده، بازگشت به حاکمیت نظام ارزشها و تصویب و ترویج و به بلوغ رساندن فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر در قالب یک طرح عظیم نظارت همگانی است. بعبارتی علاوه بر اینکه مردم بپذیرند که باید دولتمردانی را انتخاب کنند که اولاً به نظام ارزشی، دینی و اخلاقی اسلام و مکتب تشیع و ثانیاً به تبعیت کامل از ولایت فقیه و ثالثاً در قول و عمل و سوابق به ساده زیستی و پرهیز از اشرافیت و تفکرات دنیاگرایی پایبند باشد و در مرحله بعد حضور و مشارکت مردم فقط و فقط تا پای صندوق های رأی نباشد بلکه وظیفه دارند در کنار کانونهای حکومتی نظارت اعم از مجلس شورای اسلامی، سازمان بازرسی، وزارت اطلاعات و ... بعنوان یک رکن اساسی در جهت نظارت فعال بر عملکرد دولت و دستگاه های وابسته ایفای نقش کنند، باید ملت، گام به گام همراه دولت و مجلس با روح پرسشگری، مطالبه گری و نظارت دائمی قدم بردارد اگر ملت منفعل و ساکت و غیرمطالبه گر باشد، سوء استفاده گران از این خلاء بزرگ بنفع مطامع سودجویانه خود بهره خواهند برد و تنها سوز و آهش نصیب مردم خواهد شد.

ه- انتظارات مردم از جریانات سیاسی و راهکارها
در حقیقت ما معتقدیم هر دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب، جریانات داخل نظام اسلامی و انقلاب مردمی هستند، چنین انتظار می رود که این جریانات صرفنظر از تفاوت مبانی و سلیقه هایی که دارند:

اولاً نسبت به اصول و آرمانهای نظام اسلامی، پیروی از قانون اساسی جمهوری اسلامی و اصل مترقی ولایت فقیه و در راستای اهداف و برنامه های انقلاب در تعالی و توسعه مادی و معنوی جامعه و مردم بدون ذره ای تردید و دودلی اتفاق و همگرایی داشته و از همه تلاششان در تحقق اهداف و برنامه ها دریغ نورزند.

ثانیاً تمکین و احترام به قانون، فقط در شعار و ظاهر کلامشان نباشد بلکه اگر واقعاً انقلابی و مردمی و دلسوز نظام اسلامی هستند در عمل ثابت کنند وقتی جناح مقابل توسط عزم و اراده مردم انتخاب شد، با طیب خاطر به انتخاب مردم احترام گذاشته و از شورش و بلوا و اعتراض و کارشکنی و امثال رفتارهای غیرقانونی و غیراخلاقی بپرهیزند بلکه اتفاقاً از تمام ظرفیت و توان و سرمایه و استعداد جناح خود در خدمت جریان حاکم (دولت و یا نمایندگان منتخب) برای تعالی و توسعه مادی و معنوی جامعه بهره گیرند و از کارشنکی و تخریب و سنگ اندازی پرهیز کنند.

ثالثاً اگر جریانات اصلاح طلب و اصولگرا واقعاً دلسوز نظام و انقلاب و خیرخواه مردمند، باید دست در دست هم داده و از همه ظرفیت های موجود و متخصصین برجسته، چه وابسته به حزب خودشان باشد و چه نباشد در مسیر تحقق اهداف نظام بهره بگیرند بعبارتی شایسته سالاری که متأسفانه به شعاری مستمسک جریانات قرار گرفته، حقیقتاً در روح و کالبد جامعه جریان و سریان یابد نه اینکه داستان مدیران اتوبوسی رواج یافته و انتخاب و انتصابها و عزل و نصب ها صرفاً از افق عینک جناحی صورت گیرد.

رابعاً اگر آرمانها و اهداف و برنامه های نظام اسلامی و رعایت و تعالی ارزشهای الهی که در قانون اساسی ج.ا. نیز تأکید شده و در راستای خواست و عزم و اراده مردم دینمدار ایران اسلامی است نباید در کم و کیف مدیریت دولت های مختلف، توجه به این اصول و ارزشها متفاوت باشد، بعضی جریانات، بگونه ای عمل کنند و شعارها و رفتارهایی را رواج دهند که تساهل و تسامح و آزادی ها و شعارهای نظامات لیبرالی و سکولاری در جامعه اسلامی ترویج داده شده و در بین مردم ایجاد موج شکاکیت و تعارض فرهنگی، اعتقادی ایجاد کند و یا اصول مهمی چون مبارزه با فساد و سوء استفاده و رانت خواری و فرهنگ آقازاده ای و نظائر آن بگونه ای نهادینه شود که سوء استفاده گران در فضایی آرام و بی دغدغه و با طیب خاطر به انواع و اقسام سوء استفاده های شخصی و حزبی دست یابند و چنین اموری را حق و شایسته برای خود بدانند و بگونه ای چنین فرهنگی در جامعه نهادینه شود که علیرغم تازیانه های دردناک آن بر گرده اکثریت و اقشار متوسط به پایین و محرومان، اما هیچ بازخورد و عکس العمل منطقی در برخورد با چنین اقدامات و سوء استفاده هایی صورت نگیرد ... و نظائر آن ...

خامساً مردم شریف کشورمان در جریانات تبلیغات کاندیداها وقتی رفتارهای تعارض گونه، تخریب گرایانه و افشاگرایانه دو طرف جریان اصولگرا و اصلاح طلب را چه در قالب حقیقت و چه دروغ و فریب و تهمت به یکدیگر می بینند بیش از آنکه نسبت به آن افراد در مقام قضاوت بنشینند، جمهوری اسلامی ایران و اصل انقلاب را به قضاوت می نشینند کما اینکه در برخی شبهات به دوره های مختلف دولت ها و عملکرد متعارض با اصول برخی دولتمردان و نمایندگان مجلس اشاره شده و در نتیجه ناکارمدی نظام را نتیجه گرفته اند، از اینرو این شائبه در ذهن بسیاری تقویت می شود که حضور و تلاش کاندیداها و احزاب و جریانات چپ و راست که خود را دلسوز و متعلق به نظام نشان می دهند آیا برای تصاحب موقعیت دولتی و دیگر ارکان نظام بمنظور خدمت است یا همه این تلاش ها و مقابله و تعارض ها و تخریب و بی اخلاقی ها برای رسیدن به قدرت و شهرت است؟ آیا ایشان تشنه گان خدمتند یا تشنه قدرت و شهرت؟ آیا این نحوه عملکردهای مسئولان نظام، با اینهمه سوء استفاده که در حضور ایشان و بعضاً بصورت قانونمند انجام می شود، مورد تأیید نظام هم هست؟ اگر نظام اسلامی این قبیل رفتارها را تأیید نمی کند چرا اقدامی جدی علیه سوء استفاده گران که اکثراً وابستگان به جریانات حاکم و دولتها هستند صورت نمی گیرد؟ البته ناگفته نماند که متأسفانه همین مردمی که به این قبیل چالشها گرفتار می آیند و درگیر چنین سؤالات و ابهاماتی هستند کسانی اند که علیرغم شناخت سوء استفاده گران، بدلیل برخی مظلوم نمایی ها و ایجاد موجهای کاذب، مجددا وقتی در مقام انتخاب قرار می گیرند به همان کسانی اقبال می کنند که عملکردهای خود ایشان و اطرافیانشان از پیش روشن بوده است، و یا اقدامات و برخوردهای قوه قضائیه با برخی افراد وابسته به برخی جریانات را بر نمی تابند و حمل بر سیاسی بازی و حذف رقیب از سوی حاکمیت می شمارند؟

و ده ها مسأله دیگری که متأسفانه علیرغم اینکه دغدغه همه دلسوزان نظام و البته رهبری معظم و مردم غیور ایران است، آنچه گفتیم و بسیاری که بیان نشد، موانعی جدی بر سر راه اتحاد بین اصولگرایان و اصلاح طلبان است. متأسفانه روح وظیفه شناسی و اخلاص و دینمداری و تبعیت اصول و ارزشها و روح خدمت به مردم در بسیاری از همین جریانات تضعیف شده است وگرنه بنا به فرمایش رهبر معظم انقلاب قریب به این مضمون، تلاش و کوشش و فعالیت های جریانات و احزاب چپ و راست بر اساس سلایق و دیدگاه ها و برنامه های هر کدام موجب رشد و بلوغ تیمهای مختلفی است که در کشور حضور و فعالیت دارند و این بمثابه تیم های باشگاهی یک ورزش است که هر کدام با ترکیبی مستقل و با کادر مربیان و برنامه های متفاوت در راستای تعالی آن ورزش تلاش می کنند. اما وقتی بحث از تیم ملی می شود، دیگر نباید اختلاف سلیقه ها حاکم باشد همه بازیکنان، از هر تیم و باشگاهی که هستند باید در تیم ملی، با یک هدف و برنامه و نظم و سیاق واحد و تحت نظر یک سرمربی با کنار گذاشتن اختلافات قبلی در راستای موفقیت تیم تلاش کنند. حکایت تلاشهای احزاب و جریانات داخل در کشور در قالب برنامه های حزبی و گروهی و در قالب برنامه های ملی حکم همان فعالیت های باشگاهی و تیم ملی را دارد.

در این مجال باید گفت، مادامیکه داستان غمگنانه بالا بین جریانات داخل نظام حاکم باشد فرض اتحاد بین آنها غیر قابل تصور است تا چه برسد به مقام تصدیق! بامید آنکه همه جریانات داخل نظام، با کنار گذاردن اختلافات و انگشت گذاشتن بر اشتراکات با وفاق و همدلی و اتحاد دلسوزانه در جهت تعالی و توسعه اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی و خدمت به مردم گامهای مؤثری بردارند.

و- موانع پیش رو
البته بدلیل تفاوت های مبنایی که در دو جبهه اصلاحات و اصولگرایان ملحوظ و محسوس است باید سازوکارهایی قانونی توسط مجلس تصویب شود از آنجاییکه نظام سیاسی کشور ما یک نظام دینی و اسلامی با حاکمیت ارزشهای الهی و اسلامی است و یکسری خط قرمزها و چارچوبهای معنوی و ارزشی دارد هر جریان و فردی که به قدرت رسید مقید به رعایت آن ارزشها و آرمانها و خط قرمزها و چارچوبها باشد! نه اینکه بنا به خواست یک طیف خاصی از مردم که حامی و طرفدار جریان وی هستند، موجی را ایجاد کند که حریمها شکسته، ارزشهای دینی و اسلامی مورد هجمه و خطوط قرمز و چارچوبهای دینی زیر سؤال برود.

متأسفانه در مقاطعی شاهد چنین موجهای نامبارکی در کشورمان بوده ایم که فرماندهی آن را جریانات معاند نظام مردمسالار دینی بر عهده داشته اند تا جاییکه رهبری معظم از آن امواج، با عناوینی چون تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، موج مخملی و نظائر آن برای براندازی نظام یاد کردند. یادمان نرود امام خمینی ره که بنیانگذار این نظام دینی، مردمی بودند فرمودند: "نگذارید این مملکت بدست نااهلان بیفتد" ؛ قریب به این مضمون "نباید بگذاریم تفکر لیبرالی و لیبرال ها دو باره حاکم شوند" و "پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت تان آسیبی نرسد" و نظائر آن ...
از این رو باید همه دلسوزان نظام و آحاد مردم مؤمن و مسلمان از هر قوم و عشیره و با هر سلیقه ای (اصولگرا و اصلاح طلب و یا مستقل) که به آرمانها و ارزشها و به راه امام و شهدا و قانون اساسی پایبند و متعهدند نباید بگذارند از بستر هر دولتی که قانونی مستقر شده، کج اندیشان، فرصت طلبان، سوء استفاده گران و دشمنان این مردم و نظام تفکرات و اندیشه های التقاطی خود را به آسانی و راحتی در جامعه ساری و جاری کنند.

اینکه اصلاح طلب را خواهان آزادی بدانیم و در نقطه مقابل اصولگرا را مخالف آزادی تعریف کنیم؟! یا اصلاح طلب را موافق تعامل با جهان و اصولگرا را موافق صرف توجه به سرمایه های داخلی معرفی کنیم؟! و یا اصلاح طلب را موافق تخصص گرایی بنامیم و اصولگرایی را موافق واجدیت دین و بدون توجه به تخصص؟! و نظائر چنین تعریف های کلی و ناواردی؟ اساساً نادرست است.

ز- مانع اساسی
اینکه دولتها باید هم رویکرد و هم عملکردشان منطبق با آن اصول اصلی و کلی و ارزشهای حاکمه بر نظام اسلامی باشد. یک گام بزرگ و اساسی است که اگر همه اصولگرایان و اصلاح طلبان بر آن اتفاق کنند، صرفنظر از تفاوت سلیقه ها مقدمات قرابت و نزدیکی و اتحاد تا حدود زیادی فراهم می شد. اما متأسفانه در مبانی و افقهای نظری دو جبهه چنین اتفاق نظری وجود ندارد تا بتوان امیدوارانه در خصوص دیگر ابعاد عملی و شیوه ها و رویه های عملیاتی کردن آن در فضایی صمیمی و هم مبنایی، عالمانه و خیرخواهانه گفتگو کرد.

تا این مسأله و شکاف که در نوع نگاه دو جریان (اصولگرا و اصلاح طلب) که متأسفانه عموماً هم به انحایی گرفتار افراط شده و باعث ملال خاطر معتدلین هر دو جبهه هم گردیده اند وجود دارد. فرصت بررسی جزییاتی که در نحوه پیاده کردن و اجرایی کردن احکام و قوانین اسلامی نمی رسد. به اعتقاد ما اختلاف و دعوای میدان عمل دو جبهه نه به اختلاف سلیقه های عملیاتی که ریشه در مبانی و بنیادهای فکری هر دو جریان است. و تا نتوانیم بنیادهای فکری ایشان (جناحین) را پیرامون وحدت اصول و ارزشها و اهداف و آرمانهای واحد جمع کنیم، هر گفتگو و اظهارنظری در جزئیات عملکردی و نحوه های اجرایی، بمثابه آنست که در یک زمین بازی دو تیم ورزشی را حاضر کنیم. 1. (تیم هندبال - تیم فوتسال) و یا 2. (تیم والیبال - تیم بسکتبال) آنگاه از هر دو طرف انتظار داشته باشیم بازی هماهنگ با رعایت قوانین واحد و منسجم و اصولی مثلاً فوتبال را ارائه کنند. این درحالی است که مبنای ماهیت نظری و عملی یک تیم در نوع اول، با تیم دیگر و ماهیت بازی کاملاً متفاوت است و یا در نوع دوم ماهیت هر دو تیم بطور کامل با ماهیت بازی خواسته شده در تضاد و تعارض است.

از اینرو مادامیکه چنین تفاوت ماهیتی و مبنایی وجود دارد، گفتمان از جزییات عملکردی و اجرایی و نوع سلیقه و رویه ها بی فایده و خالی از اثر است. البته ناگفته نماند بنده شخصاً نه بطور کامل مبانی و اصول هر دو جبهه باصطلاح اصولگرا و نه اصلاح طلب را کاملاً تأیید و یا کاملاً رد نمی کنم و در خصوص نوع عملکردها و رفتارهای دو طرف نیز نقد و ابرام جدی دارم، چنانکه رهبری معظم نیز معتقد به اصولگرای اصلاح طلب هستند یعنی در چارچوب حاکمیت دینی و نظام اسلامی و مردمی ج.ا.ا از یکسو یک اصلاح طلب نمی تواند بطور کلی عاری از اصول و ارزشهای دینی و اسلامی و مخالف با قوانین ج.ا.ا باشد و از سوی دیگر یک اصولگرا هم نمی تواند با روح اصلاحات و توسعه و پیشرفت و آزادی و حقوق اساسی و ... مخالف باشد.

بنابراین، کسانی که چنین می اندیشند چه از جبهه اصلاحات باشند و چه اصولگرا، نه اندیشه و نه عملشان مورد تأیید نیست. در حقیقت تمسک به اصلاح طلبی منهای اصولگرایی به نظامات سکولاری و لیبرالی و در نهایت به افساد می انجامد و تمسک به اصولگرایی منهای قبول اصلاح و توسعه و پیشرفت به تحجر و عقب ماندگی و تضعییع حقوق مردم (حق الناس) که اکبر معاصی الله است خواهد انجامید.

ح- نقطه امیدواری
گفتیم در دو جبهه هم موج افراط و هم تفریط وجود دارد که از محل بحث ما خارج می شوند چون رویکرد آنها با مواضع اسلام و خواست مکتب و انقلاب در تعارض است، محل بحث ما میانه روهای دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا هستند (که البته در نظام ما تا حدود زیادی کیمیایند) تحقق اتحاد اصولگرا و اصلاح طلب در پرتو میانه روی امکان پذیر است، چون مبانی هر دو طرف در بسیاری موارد به هم نزدیک است و می شود روی شیوه های عملکردی آن بحث و گفتگو کرد. اصولگرایان و اصلاح طلبان میانه رو هر دو هم بر اصولگرایی و هم بر اصلاح طلبی تأکید دارند همان موضع شفاف و دقیقی که مورد عنایت رهبر حکیم و فرزانه ما قرار گرفت. تفاوت هایی که در دو جبهه میانه رو اصولگرا و اصلاح طلب ملحوظ است، در مبانی، ترجیح و اولویت دادن الگوسازی، تصمیم گیری و ترجیح سیاست گذاری هاست و در مقام عمل، روشها و برنامه های عملیاتی که به تفاوت هایی حداقلی دامن می زند، در این فضا با توجه نقاط اشتراکی که بین تئوریسین ها و مدیران دو جریان میانه رو وجود دارد می توان با برگزاری جلسات هم اندیشی، در موارد بسیاری دیدگاه های متفاوت را به هم نزدیک ساخته و اختلافات را مرتفع و یا به حداقل ممکن رساند و یا با تلفیقی از دو نگاه، افق جدید و کارآمدی را برای نظام سازماندهی کرد. و در پرتو آن از ظرفیت های انسانی دو جریان با عنوان فراجناحی به معنای واقعی مدد گرفت. بی شک این نگاه ضمن ایجاد وفاق و همدلی زمینه های اتحاد و همسویی جریانات دلسوز نظام را که دغدغه رهبری و مردم و دلسوزان نظام است را تا حدود زیادی مرتفع خواهد ساخت.

 

موضوع قفل شده است