جمع بندی ابعاد شخصیتی ام المومنین خدیجه کبری قبل از اسلام

تب‌های اولیه

60 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

alone star;703967 نوشت:
سلام حبیبه خانوم.بازهم هردومیتونن گناه کنن ولی گناه نمیکنن.یعنی اختیاردارن واینجورکه من خوندم عصمت دادنی نیست چون خودشون ازبقیه افرادپاکدامنی بیشتری کردن به مقام انبیا واولیارسیدن...

سلام خواهر خوبم:

اتفاقا ملکه عصمت عطای حق به پیامبران و اولیاء است و عمومی نیست اما طهارت را هر کسی می تواند تحصیل کند.

البته عطای حق نه به این معنا که پیامبران نمی توانسته اند گناه کنند،بلکه این مقامی است که در اثر قابلیتها و استعدادهای

وجودی انبیاء و اولیاء به آنها عطا شده است.

آخه این روتوکتاب سوم دبیرستان فکرکنم بودندشته بودن،برای همین برام سواله.

alone star;704572 نوشت:
ببخشیدزیادسوال میکنم.میخوام دقیق متوجه بشم.
استادتوکتاب دین وزندگی فکرکنم سوم دبرستان بودکه گفته بود معصومین عصمت دارند امانه اینکه نتونن گناه نکنن بلکه انقدرتمرین کردند تاخدااونهاروبه این درجه رسونده

خواهش می کنم، وظیفه ما پاسخ دادن است، بنده هرگز با سوال پرسیدن مکرر شما ناراحت نمی شوم، ببینید عصمت نوعی علم است که خداوند از ابتدای تولد انسان های معصوم به آنها داده است،(المیزان، علامه طباطبایی، ج5، ص78) یعنی اختیار برای انجام گناه دارند اما به خاطر این علمی که خداوند به آنها داده است گناه نمی کنند، برای اینکه متوجه بشوید به مثالی که حاج آقای قرائتی می زنند اشاره می کنم که ما هم نسبت به برخی کارها معصوم هستیم، مثل اینکه هرگز بدون لباس وارد خیابان نمیشویم، یعنی در برابر انجام این کار عصمت داریم و این عصت فقط به خاطر علم ما به شدت زشتی این کار است، یعنی آنچنان علم به زشتی این کار داریم که هرگز فکر انجام چنین کاری هم نمی کنیم، و این علم ما به زشتی این کار آنقدر شدید است که هرگز آن را فراموش نکرده و از آن غفلت نمی کنیم که یک بار اشتباها بدون لباس وارد خیابان شویم، اما این علم ما اکتسابی است، نه خدادادی؛ یعنی از ابتدای تولد آن را نداشته ایم بلکه با بزرگ شدن در جامعه خودمان به زشتی این کار عالم و آگاه شده ایم، اما علم معصومین علم خدادادی نسبت به زشتی گناه و حقیقت آن است که خداوند از ابتدای تولد به آنها داده است، لذا هرگز فکر گناه را هم نمی کنند اگر چه اختیار بر انجام آن دارند.
باز هم اگر ابهامی دارد بفرمایید تا بیشتر توضیح بدهم.

[="Arial"][="Blue"]ممنون از استاد مسلم وهمه دوستان شرکت کننده در بحث
منظور من از ایجاد تاپیک وپرسش سوال شخصیت قبل از اسلام خدیجه کبری هست
هر چقدر بیشتردر مورد این برزگوار فکر می کنم بیشتر مجذوب شخصیت شون میشم

زنی در زمان عرب جاهلی باشی از یک خانواده سرشناس ,ثروتمند هم باشی کلی خواستگار ثروتمند ومعتبر داشته باشی ودست از پا خطا نکنی که اگر ایشون مطهره نبودند شایستگی همسری برای پیامبر را به دست نمی آوردند

خانم های دور وبر خودم رو که می بینم تا تحصیلاتشان می رسد به فوق لیسانس وشغل ودر آمدی پیدا می کنند دیگر همه چیز را می گذارند کنار وروشن فکر می شوند
دیگر بچه داری برایشان کسر شان هست

ما الگویی همچون خدیجه کبری داریم که به خاطر خدا زمان ازدواج با پیامبر اکرم طرد شدند ولی دست از ایمان نکشیدند

البته این نظر شخصی من هست استاد مسلم هر جایی که اشتباه هست رو تصحیح بفرمایید[/]

مسلم;708006 نوشت:
خواهش می کنم، وظیفه ما پاسخ دادن است، بنده هرگز با سوال پرسیدن مکرر شما ناراحت نمی شوم، ببینید عصمت نوعی علم است که خداوند از ابتدای تولد انسان های معصوم به آنها داده است،(المیزان، علامه طباطبایی، ج5، ص78) یعنی اختیار برای انجام گناه دارند اما به خاطر این علمی که خداوند به آنها داده است گناه نمی کنند، برای اینکه متوجه بشوید به مثالی که حاج آقای قرائتی می زنند اشاره می کنم که ما هم نسبت به برخی کارها معصوم هستیم، مثل اینکه هرگز بدون لباس وارد خیابان نمیشویم، یعنی در برابر انجام این کار عصمت داریم و این عصت فقط به خاطر علم ما به شدت زشتی این کار است، یعنی آنچنان علم به زشتی این کار داریم که هرگز فکر انجام چنین کاری هم نمی کنیم، و این علم ما به زشتی این کار آنقدر شدید است که هرگز آن را فراموش نکرده و از آن غفلت نمی کنیم که یک بار اشتباها بدون لباس وارد خیابان شویم، اما این علم ما اکتسابی است، نه خدادادی؛ یعنی از ابتدای تولد آن را نداشته ایم بلکه با بزرگ شدن در جامعه خودمان به زشتی این کار عالم و آگاه شده ایم، اما علم معصومین علم خدادادی نسبت به زشتی گناه و حقیقت آن است که خداوند از ابتدای تولد به آنها داده است، لذا هرگز فکر گناه را هم نمی کنند اگر چه اختیار بر انجام آن دارند.
باز هم اگر ابهامی دارد بفرمایید تا بیشتر توضیح بدهم.

سلام استاد.
اینطورکه شمامی فرمایید پس چرا امامان درهمون کودکی به امامت نرسیدن؟

نقش حضرت خدیجه در موفقیتهای رسول خدا(ص) بر کسی پوشیده نیست. آن بانوی بزرگ اسلام تأثیرات بسیار درخشانی در زندگی پیامبر گذاشت. رفتار او با حضرت رسول به گونهای پسندیده بود که پیامبر کوچکترین دغدغه و نگرانی از زندگانی مشترک با خدیجه نداشت. آسودگی و آرامش خاطر حضرت در زندگی، زمینه خوبی را ایجاد کرد که با موفقیت قدم بردارد و آزار و بیمهریهای مشرکان قریش را تحمل نماید و هم چنان ثابت قدم و استوار به جلو حرکت کند.(1)
تأثیراتی که حضرت خدیجه در زندگی پیامبر داشت، به حدی بود که رسول خدا بارها به ستایش او پرداخت و او را یکی از بهترین زنان جهان برشمرد.(2) در همین راستا تا هنگامی که خدیجه زنده بود، پیامبر همسر دیگری اختیار نکرد.(3) این در حالی است که پیامبر از برخی همسرانی که پس از حضرت خدیجه برگزید، نه تنها چنان حمایتهای قهرمانانه ندید، بلکه ناملایماتی دید که خداوند در قرآن در نکوهش آنان آیاتی نازل کرد و به طلاق تهدید شدند.(4)
باز در بیان نقش بسیار مثبت حضرت خدیجه در موفقیتهای پیامبر و در پیشبرد اسلام، این مطلب به روشنی دلالت دارد که درگذشت حضرت خدیجه به قدری بر پیامبر گران آمد و مصیبت به اندازهای بزرگ بود که پیامبر در سالی که خدیجه و ابوطالب درگذشتند، آن را «عام الحزن؛ سال غم و اندوه» نام نهاد.(5)
حضرت خدیجه اوّلین بانویی بود که به پیامبر ایمان آورد و مسلمان شد. گرویدن زنی همانند خدیجه که در عصر خود، از جایگاه اجتماعی ممتازی بهرهمند بود، عامل مهم در جذب دیگران به اسلام شمرده میشد.
وجود پشتبان، همراه و همدل و همراز در ابتدای شروع یک امر بزرگ و عظیم، می تواند کمک شایانی به انسان در موفقیت های بزرگ آینده نماید و حضرت خدیجه همین نقش را برای پیامبر داشت.
خدیجه با ثروتش نیز در پیشبرد اسلام نقش خوبی ایفا نمود، تا جایی که از پیامبر نقل شده است: «ما قام ولا استقام دینی إلا بشیئین؛ مال خدیجه و سیف علی بن ابی طالب؛ دین من، ماندگاری و پیشرفتش به دو چیز وابسته است: یکی ثروت خدیجه و دوم شمشیر علی بن ابی طالب!» (6)
تأثیرگذاری و نقش اقتصاد در جنبشهای مهم اجتماعی بر کسی پوشیده نیست. با توجه به نقش مهم اقتصادی بود که مشرکان قریش در «دارالندوه» و مجلس شورای خود، به محاصره اقتصادی پیامبر و مسلمانان رأی دادند و آن را با سنگدلی تمام به اجرا گذاشتند، در نتیجه به مدت سه سال مسلمانان به جهت در امان ماندن از آزار مشرکان در درهای به نام شِعْب ابی طالب به سر بردند. رویکرد دشمن نشانگر آن است که حمایت یا عدم حمایت مالی چه تأثیر مهمی دارد؛ حال در این هنگام حضرت خدیجه با ثروتش در خنثی کردن توطئه دشمنان نقش خوبی ایفا نمود.
خدیجه با حمایت مالی خود از اسلام، نهایت تلاش خود را به کار برد. او با کمال میل و رغبت، تمامی ثروت خود را در اختیار پیامبر قرار داد و ایشان آن را برای رفع نیازهای مسلمانان به کار برد. تأثیرات مثبتی که ثروت حضرت خدیجه (آن هم در اوضاع بحرانی) به نفع مسلمانان و در خنثی سازی توطئه دشمنان داشت، بر کسی پوشیده نیست. در همین باره پیامبرفرمود: «ما نفعنی مالٌ قط ما نفعنی مال خدیجه؛ هیچ ثروتی همانند دارایی خدیجه به من (و آیین من) سود نرسانیده است».(7)
در حالی که مسلمانان زیر فشار قریش و محاصره اقتصادی بودند، ثروت خدیجه تا حدودی، مشکلات تحمیلی را کاهش داد و توانست توطئهها را خنثی کند. در همین باره گفتهاند: اسلام با مال خدیجه پا برجا ماند.(8)
مشرکان مسلمانان را تطمیع میکردند، تا دست از اسلام بردارند، برای خنثی کردن این توطئه سرمایه حضرت خدیجه تأثیرگذار بود. اما برای پذیرش اسلام به مردم رشوه داده نشد؛ نیز برای جذب قلوب مشرکان پرداخت نگردید، بلکه در راه حفظ جان مسلمانان خرج شد.(9)

پینوشت­ها:
1. محمد مهدی حائری، شجره طوبی، ج2، ص233.
2. بحارالانوار، ج16، ص2.
3. سیره ابن هشام، ج1، ص201.
4. تحریم(66)، آیات 1-5.
5. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج1، ص150؛ علامه امینی، الغدیر، ج، ص372.
6. شجره طوبی، ج2، ص233.
7. جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج4، ص14؛ مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، ص18.
8. امالی شیخ طوسی، ص467؛ بحارالانوار، ج19، ص63.
9. سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام، ج2، ص169.

alone star;708355 نوشت:
سلام استاد.
اینطورکه شمامی فرمایید پس چرا امامان درهمون کودکی به امامت نرسیدن؟

اگر امام پیشین نمی بود یقینا در همان کودکی به امامت می رسیدند همان طور که امام زمان(ع) در 5 سالگی به امامت رسیدند، و همان طور که عیسی(ع) در گهواره سخن گفت و خود را بنده، و فرستاده خدا معرفی نمود.

مسلم;708565 نوشت:
اگر امام پیشین نمی بود یقینا در همان کودکی به امامت می رسیدند همان طور که امام زمان(ع) در 5 سالگی به امامت رسیدند، و همان طور که عیسی(ع) در گهواره سخن گفت و خود را بنده، و فرستاده خدا معرفی نمود.

سلام استادمسلم.ازاینکه باصبروحوصله جواب کامل وقانع کننده ای بهم دادید خییییلی ممنونم.متوجه شدم.

سوال
حضرت خدیجه(س) قبل از اسلام چه دینی داشتند؟ همچنین اگرچه در عفاف وپاکدامنی نظیر نداشتند که در غیر این صورت مادر فاطمه زهرا سلام الله علیها نمی شدند ولی چگونه ایشان با اینکه تجارت می کردند واموال زیادی داشتند شایستگی ازدواج با پیامبر اسلام را به دست آوردند؟

پاسخ:
در خصوص دین حضرت خدیجه(س) قبل از اسلام بعید است در تاریخ نقلی که به طور دقیق بر این مطلب دلالت کند یافت شود، چرا که شهرت حضرت خدیجه(س) بعد از آشنایی و ازدواج با پیامبر(ص) اتفاق افتاد و از گذشته ایشان مطلب زیادی نقل نشده است، اما قرائن متعددی وجود دارد که نشان می دهد ایشان پیش از ازدواج نیز یکتاپرست بوده‌اند:

اول: در روایات آمده است که خداوند ایشان را از میان زنان، برگزیده است و ایشان جزء 4 زن برتر بهشت هستند(1) این قرینه ای بر یکتاپرستی ایشان در طول زندگی شان است، چون با تصور برترین زن بودن در بهشت، متوجه خواهیم شد چنین مقام عظیمی که به معنای برتری بر میلیاردها زن در طول تمام قرون که تمام عمرشان یکتاپرست بوده اند منطقا با بت پرست بودن ایشان در وهله ای از زندگی ناسازگار است.

دوم: جزئیات بسیاری از کلمات رد و بدل شده بین پیامبر(ص) و حضرت خدیجه(س) در جریان خواستگاری و ازدواج در تاریخ نقل شده است که در ابتدای جلد 16 بحار تا صفحه 75 آمده است، اما هرگز در کلام پیامبر(ص) شرطی برای ازدواج مبنی بر یکتاپرست شدن حضرت خدیجه(س) به میان نیامده و این نشان دهنده این است که ایشان از ابتدا یکتاپرست بوده اند، چرا که ازدواج پیامبر(ص) با یک زن بت پرست پذیرفتنی نیست.

سوم: در برخی روایات آمده است که حضرت خدیجه(س) به واسه یکی از علمای یهود، پیشاپیش از بعثت پیامبر(ص) آگاه شده بود، و اصلا یکی از علل علاقمندی به ایشان هم همین بوده است(2)، و این باز نشان می دهد که ایشان یکتاپرست بوده است، چرا که محبت نسبت به کسی که قرار است به عنوان فرستاده الهی مبعوث شود، مبتنی بر پذیرش خداوند یکتا بوده، و به محبت و اطاعت نسبت به او وابسته است.

چهارم: باز در تاریخ آمده است هنگامی که پیامبر(ص) در آستانه سفر تجاری به شام بود که امر خارق العاده ای محقق شد، و شتر بزرگی و قوی در میان شتران آمد و سر بر روی قدمهای پیامبر(ص) گذاشت، به طوری که زنان اطراف حضرت خدیجه(س) که شاهد ماجرا بودند آن را سحر دانستند اما خدیجه(س) این رفتار شتر را پیشگویی او در خصوص نبوت محمد(ص) در آینده دانستند.(3)

پنجم:
طبق فرمایش امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه در خصوس شرائط آباء و اجداد انبیاء:
«فَاسْتَوْدَعَهُمْ فِي أَفْضَلِ مُسْتَوْدَعٍ وَ أَقَرَّهُمْ فِي خَيْرِ مُسْتَقَرٍّ تَنَاسَخَتْهُمْ كَرَائِمُ الْأَصْلَابِ إِلَى مُطَهَّرَاتِ الْأَرْحَام‏»؛ پيامبران را در بهترين جايگاه به وديعت گذارد، و در بهترين مكان‏ها استقرارشان داد. از صلب پدرانی بزرگوار به رحم پاك مادران منتقل فرمود. (4)
می توان منظور از «مطهرات الارحام» را با توجه به اطلاقی که دارد علاوه بر طهارت از انحرافات اخلاقی، شامل طهارت از شرک نیز دانست.(5)

شایستگی حضرت خدیجه(س) برای ازدواج:
مردم زمان معاصر پیامبر(ص) برای ارزش گذاری ملاک های خاص خود را داشتند، مثلا نسل و نسب از بزرگان عرب، ثروت و دارایی و...؛ اما در نگاه صحیح و اسلامی، ثروت و دارایی و تجارت برای یک زن همان طور که نمی تواند به تنهایی ملاک خوبی برای ازدواج باشد، همچنین نمی تواند مانع و ملاک منفی جهت ازدواج باشد، پس این که حضرت خدیجه(س) ثروتمند بوده و به تجارت مشغول بوده اند عیب نیست تا آن را مانعی برای شایستگی ایشان برای ازدواج با پیامبر(ص) بدانیم، اما البته که نمی تواند به تنهایی ملاک مثبتی برای ازدواج نیز باشد، لذا در انتخاب و شایستگی ایشان برای ازدواج با پیامبر(ص) باید به دنبال ملاکات دیگری بگردیم.
آنچه ایشان را لایق همسری پیامبر اسلام(ص) کرده بود، نه ثروت ایشان بود، و نه دارایی، و نه...؛ بلکه شایستگی درونی و اخلاقی ایشان بود، که از رفتار ایشان مشهود است و به چند مورد اشاره می کنیم:

الف) پاسخ منفی به خواستگاران ثروتمند= نشان دهنده آن که ثروت در نظر ایشان ملاک نبوده است.

ب) انتخاب یک جوان برای ازدواج که اجیر ایشان بوده، و برای ایشان کار می کرده(6)= نشان دهنده تواضع و فروتنی ایشان.

ج) انتخاب پیامبر(ص) به خاطر صداقت، درستکاری و امانت داری، همان طور که به زنان مکه فرمود: «أني تزوجت محمدا و أنا أسألكم هل فيكم مثله أو في بطن مكة شكله من جماله «2» و كماله و فضله و أخلاقه الرضية و أنا قد أخذته لأجل ما قد رأيت منه‏»(7)؛ من با محمد ازدواج کردم، از شما سوال می کنم آیا در میان شما یا در مکه مانند او هست؟از جمال و زیبایی، کمال و فضل و اخلاق نیکو، من او را برگزیدم به خاطر آنچه در او دیدم= نشان از آگاهی حضرت خدیجه(س) نسبت به ملاک های حقیقی ارزش انسان، نه ملاک های رایج اعراب که فقط پول بود و مقام و نسب.

د) پیشنهاد ازدواج از طرف حضرت خدیجه(س)(8)= علاوه بر این که نشان دهنده تواضع ایشان است، نشان از اهمیت این ملاک های حقیقی در نظر ایشان دارد، که ولو به قیمت مخالفت با رسوم جاهلیت، و نگاه های حقارت آمیز زنان مکه، و دوری از ایشان، حاضر نشدند از همسری با چنین انسان حقیقی که ملاک های انسانی را یکجا دارد بگذرند.
حتی پیامبر(ص) وقتی پیشنهاد ازدواج ایشان را شنید، فرمود: شما زنی دارای اموال هستی و من جوانی فقیرم، شما شایسته ازدواج با ثروتمندان هستی، اما حضرت خدیجه(س) فرمود: ای محمد اگر تو اموال و دارایی نداری، من اموال بسیاری دارم، به خدا قسم کسی که تو را مالک نفسش قرار می دهد ابایی ندارد که مالش را در اختیار تو قرار دهد، خودم و تمام اموال و داراییم در خدمت تو خواهد بود.(9)

در هر صورت آنچه که مسلّم است این است که حضرت خدیجه(س) در انتخاب همسر ملاک های رایج زنان عرب را زیر پا گذارده و با جوان یتیم و فقیر اما دارای فضائل اخلاقی ازدواج نمود، آنچنان این ازدواج در نگاه زنان مکه کوچک بوده و با دیده حقارت به آن می نگریستند که بعد از این ازدواج، به طور کامل از خدیجه(س) روی گرداندند:
«هجرها نسوان مكّة»؛ زنان مکه او را ترک کردند.(10)
و نیز آمده است:
«فلمّا أن حضر وقت ولادتها أرسلت إلى نسوان مكّة أن: يتفضّلن و يحضرن ولادتى ليلين منّي ما تلي النساء من النساء، فأرسلن إليها: يا خديجة! أنت عصيتنا و لم تقبلي منّا قولنا، و تزوجت فقيرا لا مال له، فلسنا نجي‏ء إليك، و لا نلى منك ما تلى النساء من النساء»(11)
ترجمه: هنگامی که زمان وضع حمل خديجه‏(س) فرا رسيد، پس كسى را نزد زنان قريش و بنى هاشم فرستاد كه بياييد و مرا در امر تولّد فرزند يارى نماييد. آنان در جواب گفتند: چون تو سخن ما را در باره ازدواج با محمّد(ص) ناديده گرفتى و با آن مرد فقير و يتيم ازدواج كردى، پس ما نزد تو نخواهيم آمد و تو را در اين امر يارى نخواهيم نمود.

این جملات و رفتارهای زنان مکه نشان می دهد که حضرت خدیجه(س) برای ازدواج ملاک های دیگری غیر از سایر زنان اعراب داشته است، و این امر به خوبی گواه این مدعاست که ایشان یک زن استثنایی و متمایز از سایرین بوده است که ایشان را لایق همسری پیامبر(ص) قرار داده است.

حتی خویلد پدر حضرت خدیجه(س) نیز ابتدا با این ازدواج موافق نبوده و خطاب به خدیجه(س) می‌گوید:
«يا خديجة أين عقلك و أين سؤددك أنا لم أرض لك بالملوك و رددتهم كبرا عليهم و ترضين الآن لنفسك بصبي صغير فقير يتيم ليس له مال أبدا قد كان لك أجيرا» (12)
ترجمه: ای خدیجه عقلت و بزرگی ات کجا رفته؟ من به ازدواج بزرگان و ثروتمندان با تو راضی نشده و آنها را رد کردم، و الان تو به ازدواج با یک جوان فقیر یتیم که هیچ مالی ندارد و اجیر تو بوده راضی شده ای؟!

زندگی حضرت خدیجه(س) پس از ازدواج نیز گویای این است که این ملاک های اخلاقی در وجود نورانی حضرت خدیجه(س) حقیقتا از قبل وجود داشته است، نه این که مانند ماجرای زلیخا و یوسف(ع)، عشق محمد(ص) او را هم رنگ معشوق ساخته باشد، چرا که اوصاف ناشی از عشق های اینچنینی معمولا بعد از وصال رنگ می بازند، اما ایشان بعد از ازدواج و بعثت شوهرشان، اولین کسی است که به او ایمان آوردند(13) و تمام ثروتشان را در راه اسلام خرج نمودند، و در شرایط سخت محاصره اقتصادی در شعب ابیطالب قرار گرفته و هرگز از شرایط شکوه نکردند.
همچنین امّ سلمه مى‏گويد: وقتى ما نام خديجه كبرى(س) را برديم آن حضرت گريان شد و فرمود: مثل خديجه‏ پيدا نخواهد شد. خديجه‏ در آن هنگام كه مردم مرا تكذيب كردند، مرا تصديق نمود، و مرا با ثروت خود براى پيشرفت دين خدا يارى نمود. (14)
شبیه این ماجرا از عایشه نیز نقل شده است(15)

نتیجه گیری
طبق آنچه که گذشت این طور نتیجه گیری می شود که حضرت خدیجه(س) از ابتدا موحد و خداپرست بوده اند، و همچنین دارای اوصاف و ویژگی های ویژه ای بوده اند که ایشان را از سایر زنا های عرب آن زمان متمایز می سازد، و خود ایشان هم علاوه بر دارا بودن این ویژگی ها، برای ازدواج نیز ملاک هایی داشته اند که در نگاه زنان اعراب سابقه نداشته و نامعقول می آمد، در حالی که آن حضرت(س) حقیقتا آنها را باور داشت و در راه این آرمان ها، هر سختی را تحمل مودند و موضع ایشان بعد از وصال پیامبر(ص) تغییر نکرد.
______________________________

1. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، چاپ دوم، 1403ق، بیروت، ج16، ص2
2. همان، ج16، ص20و 21.
3. همان، ج16، ص28.
4. رضی، شریف، نهج البلاغه(صبحی صالح)، خطبه 94، ص139.
5. بحرانی، ابن میثم، شرح نهج البلاغه، به نقل از منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه میرزا حبیب الله خوئی، مكتبة الإسلامية، چاپ چهارم، 1400ق، تهران، ج7، ص102.
6. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج15، ص369.
7. همان، ج16، ص71.
8. همان، ج16، ص4.
9. همان، ج16، 55.
10. طوسی، محمد بن حمزه، الثاقب فی المناقب، انصاريان‏‏ چاپ سوم، 1419ق، قم، ص285.
11. همان، ص286.
12. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج16، ص68.
13. همان، ج16، ص7.
14. روحانی، محمد، زندگانى حضرت زهرا عليها السلام( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار)، انتشارات مهام‏، چاپ اول، 1379ش، تهران، ص 524.
15. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج16، ص8.

موضوع قفل شده است