جمع بندی ابتدای جهان

تب‌های اولیه

38 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]

YA HOSEIN;977186 نوشت:
ایه ای یا حدیث معتبری مبنی بر توضیح ابتدای عالم وجود داره؟

باسلام و عرض ادب
در مورد ابتدای خلقت و نحوه افرینش موجودات مختلف، در آیات و روایات اشاره هایی شده است. برخی از این اشاره ها اینچنین است:

الف. در آیات
خلقت اسمان و زمین و هر موجودی از آب است:

[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ أَ فَلا يُؤْمِنُونَ (آیه 30، سوره انبیاء)
[=microsoft sans serif]آيا كافران ندانسته ‏اند كه آسمان‏ها و زمين به هم بسته و پيوسته بودند و ما آن دو را شكافته و از هم باز كرديم و هر چيز زنده‏اى را از آب آفريديم؟ پس آيا ايمان نمى ‏آورند؟
در تفسیر المیزان در مورد فراز انتهایی این آیه گفته شده:


[=microsoft sans serif] از ظاهر سياق بر مى‏آيد كه كلمه" جعل" به معناى خلق، و جمله‏" كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ" " وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ" مفعول آن باشد، و مراد اين باشد كه آب، دخالت تامى در هستى موجودات زنده دارد، هم چنان كه همين مضمون را در جاى ديگر آورده و فرموده است: و شايد واقع شدن اين مضمون در سياقى كه در آن آيات محسوس را مى‏شمارد، باعث شود كه حكم در آيه شريفه منصرف بغير ملائكه، و امثال آنان باشد، ديگر دلالت نكند بر اينكه خلقت ملائكه و امثال آنان هم از آب باشد، و اما مساله مورد نظر آيه شريفه، يعنى ارتباط زندگى با آب، مساله‏اى است كه در مباحث علمى به خوبى روشن شده و به ثبوت رسيده است.(تفسیر المیزان، ج14، ص279)


[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]

[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic]

[=microsoft sans serif][=Traditional Arabic]

[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=microsoft sans serif]


[=microsoft sans serif]ب. در روایات.
در روایتی از امیرمومنان علی(علیه السلام) به این تفصیل در مورد ابتدای خلقت و نحوه افرینش بحث شده است. در این روایت بیان شده است که خلقت اسمان و زمین چگونه شروع شده و به چه کیفیتی بوده است. بیان حضرت اینگونه است:
توصیف کلی خداوند در افرینش:
أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءً وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِدَاءً بِلَا رَوِيَّةٍ أَجَالَهَاوَ لَا تَجْرِبَةٍ اسْتَفَادَهَا وَ لَا حَرَكَةٍ أَحْدَثَهَا وَ لَا هَمَامَةِنَفْسٍ اضْطَرَبَ فِيهَا أَحَالَ الْأَشْيَاءَ لِأَوْقَاتِهَا
بى‏ سابقه ماده و مواد، مخلوقات را لباس هستى پوشاند، و آفرينش را آغاز كرد، بدون به كارگيرى انديشه و سود جستن از تجربه و آزمايش، و بدون آنكه حركتى از خود پديد آورد، و فكر و خيالى كه ترديد و اضطراب در آن روا دارد، موجودات را پس از به وجود آمدن به مدار اوقاتشان تحويل داد،
وَ لَأَمَ بَيْنَ مُخْتَلِفَاتِهَا وَ غَرَّزَ غَرَائِزَهَا وَ أَلْزَمَهَا أَشْبَاحَهَا عَالِماً بِهَا قَبْلَ ابْتِدَائِهَا مُحِيطاً بِحُدُودِهَا وَ انْتِهَائِهَا عَارِفاً بِقَرَائِنِهَا وَ أَحْنَائِهَا:
و بين اشياء گوناگون ارتباط و هماهنگى برقرار كرد، ذات هر يك را اثر و طبيعتى معين داد، و آن اثر را لازمه وجود او نمود، در حالى كه به تمام اشياء پيش از به وجود آمدنشان دانا، و به حدود و انجام كارشان محيط و آگاه، و به اجزاء و جوانب همه آنها عالم و آشنا بود.

پس نکته اول در مورد افرینش آن است که
اولا:ابتدای خلقت و اولین موجود، ابداعی بوده است یعنی هیچ ماده اولیه ای نداشته است.
ثانیا: خداوند متعال در افرینش و در کل در هیچ کارش، نیازی به فکر کردن و نقشه فراهم کردن ندارد.
ثالثا: خداوند در این افرینشش هیچ سودی نمی برد. به تعبیر متکلمان، خداوند در فعلش، هدفی که راجع به خودش باشد ندارد.
رابعا: خداوند همزمان با افرینش، یا به محض افرینش هر موجود را در مدار و جایی قرار میدهد که باعث هماهنگی آن با اطرافیانش بشود. این مسئله به عنوان لازمه و شرط لازم ربوبیت تکوینی معروف است.
خامسا: قبل از خلقت، خداوند از تمام موجوداتی که به وجود می آیند و نمی آیند و نیز نحوه عملکرد آنها و جایگاه هر یک اگاهی دارد

[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]اولین کاری که صورت گرفت: شکافته شدن جو و ایجاد فضاهای خالی برای ایجاد عالم طبیعت(اسمان و زمین)
ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ فَتْقَ‏ الْأَجْوَاءِ وَ شَقَّ الْأَرْجَاءِ وَ سَكَائِكَ‏ الْهَوَاءِ

سپس خداى سبحان جوها را شكافت، و اطراف آن را گشود، و فضاهاى خالى در آن ايجاد كرد.

خلقت آب و همراه کردن آن با باد
فَأَجْرَى فِيهَا مَاءً مُتَلَاطِماً تَيَّارُهُ مُتَرَاكِماً زَخَّارُهُ‏ حَمَلَهُ عَلَى مَتْنِ الرِّيحِ الْعَاصِفَةِ وَ الزَّعْزَعِ‏ الْقَاصِفَةِ
آن گاه آبى را كه امواجش در هم شكننده، و خود انبوه و متراكم بود، در آن فضاى باز شده روان نمود. آن را بر پشت بادى سخت وزان، و جنباننده و بر كننده و شكننده بار كرد.

فَأَمَرَهَا بِرَدِّهِ وَ سَلَّطَهَا عَلَى شَدِّهِ وَ قَرَنَهَا إِلَى حَدِّهِ الْهَوَاءُ مِنْ تَحْتِهَا فَتِيقٌ‏ وَ الْمَاءُ مِنْ فَوْقِهَا دَفِيقٌ‏
به آن باد فرمود تا آب را از جريان باز دارد، و آن را بر نگهدارى آب تسلّط داد، و باد را براى حفظ حدود، و جوانب آب قرين گماشت. فضا در زير باد نيرومند، گشاده و باز، و آب جهنده بالاى سر آن در جريان.

نکته دوم اینکه
اولا: اولین کاری که توسط خداوند در افرینش صورت میگیرد این است که جو را شکافته و اطراف آن را میگشاید تا فضایی خالی شود برای ایجاد موجودات و کرات.
ثانیا: اولین چیزی که خلق میشود آبی است متلاطم و مواج که بسیار انبوده و متراکم است.
ثالثا: این آب همراه با بادی شدید و وزنده است.
رابعا: باد به امر خداوند، آب را ساکن کرده و از حرکت باز میدارد.
خامسا: ترتیب موجودات تا این لحظه از پائین به بالا اینچنین است: جو، باد، آب

[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ رِيحاً اعْتَقَمَ مَهَبَّهَاوَ أَدَامَ مُرَبَّهَاوَ أَعْصَفَ مَجْرَاهَا وَ أَبْعَدَ مَنْشَأَهَا
سپس باد ديگرى به وجود آورد كه منشأ وزش آن را مهار كرد، و پيوسته ملازم و تحريك آبش قرار داد، و آن را به تندى وزانيد، و از جاى دورش برانگيخت، آن را به برهم زدن آب متراكم، و برانگيختن امواج دريا فرمان داد.

فَأَمَرَهَا بِتَصْفِيقِ‏ الْمَاءِ الزَّخَّارِ وَ إِثَارَةِ مَوْجِ الْبِحَارِ فَمَخَضَتْهُ مَخْضَ‏ السِّقَاءِ وَ عَصَفَتْ بِهِ عَصْفَهَا بِالْفَضَاءِ تَرُدُّ أَوَّلَهُ [عَلَى‏] إِلَى آخِرِهِ وَ سَاجِيَهُ [عَلَى‏] إِلَى مَائِرِهِ‏ حَتَّى عَبَّ عُبَابُهُ وَ رَمَى بِالزَّبَدِ رُكَامُهُ‏

باد فرمان يافته آب را همچون مشك شير كه براى گرفتن كره بجنبانند به حركت آورد، و آن گونه كه در فضاى خالى مى‏وزد، بر آن سخت وزيد، اولش را به آخرش، و ساكنش را به متحركش بر مى‏گرداند، تا آنكه انبوهى از آب به ارتفاع زيادى بالا آمد، و آن مايه متراكم، كف كرد.

مطلب سوم اینکه:
اولا: باد دیگری خلق میشود تا آب ساکن را به شدت تکان داده و به حرکت وادار کند.
ثانیا: این باد، آب موجود را به شدت تکان میدهد و فضای اطراف را جمع میکند تا آب به صورت موجی عظیمی در بیاید.
ثالثا: در نتیجه تکان های شدید، مایعی در روی آب ایجاد میشود همانند کف.

[=microsoft sans serif]فَرَفَعَهُ فِي هَوَاءٍ مُنْفَتِقٍ وَ جَوٍّ مُنْفَهِقٍ‏ فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ سَمَوَاتٍ جَعَلَ سُفْلَاهُنَّ مَوْجاً مَكْفُوفاً وَ عُلْيَاهُنَّ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ سَمْكاً مَرْفُوعاً بِغَيْرِ عَمَدٍ يَدْعَمُهَا وَ لَا دِسَارٍ [ يَنْتَظِمُهَا] يَنْظِمُهَا
آن گاه خداوند آن كف را در هواى گشاده و فضاى فراخ بالا برد، و آسمانهاى هفتگانه را از آن كف ساخت، پايين‏ترين آسمان را به صورت موجى نگاه داشته شده، و بالاترين آن را به صورت سقفى محفوظ، و طاقى برافراشته قرار داد، بدون ستونى كه آنها را برپا دارد، و بى‏ميخ و طنابى كه نظام آنها را حفظ كند.
مطلب چهارم: ادامه خلقت اینچنین توصیف شده است:
اولا: آن کف ایجاد شده در هوا و فضا بالا برده میشود.
ثانیا: اسمانهای هفتگانه از آن کف ساخته میشود.
ثالثا: پائین ترین اسمان به صورت موجی است.
رابعا: بالاترین اسمان به صورت سقفی محافظ بدون اینکه ستونی داشته باشد یا میخ و طنابی داشته باشد، قرار میدهد.

ثُمَّ زَيَّنَهَا بِزِينَةِ الْكَوَاكِبِ وَ ضِيَاءِ الثَّوَاقِبِ‏ وَ أَجْرَى فِيهَا سِراجاً مُسْتَطِيراً وَ قَمَراً مُنِيراً فِي فَلَكٍ دَائِرٍ وَ سَقْفٍ سَائِرٍ وَ رَقِيمٍ‏ مَائِرٍ.(نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه اول، فراز خلق عالم)
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=microsoft sans serif]آن گاه آسمان را به زيور ستارگان و روشنى كواكب درخشان آرايش داد، و آفتاب فروزان و ماه تابان را در آن فلكى كه گردان، و سقفى روان، و صفحه‏اى جنبان بود روان ساخت.
در نهایت نیز، اسمان را با ستارگان و اجسام سماوی درخشان زینت میبخشد.
افتاب و ماه را در فلکی ایجاد میکند که به صورت دورانی میگردد.



[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]در حدیثی از امام باقر علیه السلام نیز به این نکته اشاره میشود که اولین موجود خلق شده آب است:
فقال أبو عبد الله عليه السلام: يا أبرش هو كما وصف نفسه، كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ، و الماء على الهواء، و الهواء لا يحد، و لم يكن يومئذ خلق غيرهما، و الماء يومئذ عذب فرات، فلما أراد الله أن يخلق الأرض أمر الرياح فضربت الماء حتى صار موجا ثم أزبد فصار زبدا واحدا، فجمعه في موضع البيت(تفسیر نورالثقلین، ج3، ص425)
آب بر هوا قرار داشت و هوا بی کرانه بود و جز این دو چیزی وجود نداشت و چون خداوند اراده کرد زمین را بیافریند فرمان داد بادها به آب وزیدند، موج پدید آمد و از موج کف پدیدار گشت، کف ها به اندازه کوه بزرگی شدند، خداوند آنها را در محل «بیت الله الحرام » [مکه معظمه] گرد آورد و از آنها زمین را پدید آورد،

در حدیثی دیگر امام باقر علیه السلام در پاسخ به سوال کسی که راجع به ابتدای خلقت سوال داشت اینچنین میفرماید:
سؤال من پيرامون نخستين چيزى است كه خدا در ميان خلقش آفريده است، زيرا برخى در پاسخ گفته‏ اند: قدر است و برخى گفته‏ اند: قلم و برخى گفته‏ اند: روح. امام باقر عليه السّلام فرمود:
درست نگفته‏ اند و من به آگاهى تو مى‏ رسانم كه خداوند تبارك و تعالى بود و چيزى جز او نبود، عزيز بود، و كسى پيش از عزّت او نبود، و اين است مفهوم اين‏ سخن پروردگار كه: سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ‏، و آفريننده پيش از آفريده بود، و اگر نخستين چيزى كه آفريده چيزى باشد از چيزى ديگر هرگز انقطاعى نمى‏ داشت و در اين صورت پيوسته چيزى با او باشد و بر آن پيشى ندارد ولى او بود و جز او با او نبود،
چيزى را آفريد كه همه چيزها را از آن آفريد و آن آب بود كه همه چيزها را از آن آفريد، و اصل هر چيز را از آب به آب پيوست، و براى آب اصلى به چيز ديگر نپيوست که او را بدان منسوب سازد،
و باد را از آب آفريد، و سپس باد را بر آب چيره ساخت، و باد متن آب را شكافت تا از آن كفى برجهيد به آن اندازه كه خواست برجهد و
از آن كف، زمينى سپيد و پاك آفريد كه در آن ترك و سوراخ و بلندى و پستى درخت نبود،
سپس آن را فراهم آورد و بالاى آب نهاد،
سپس خدا آتش را از آب آفريد و آتش، متن آب را شكافت تا از آب دودى برخاست آنقدر كه خداى مى‏خواست به آسمان برخيزد، و
از آن دود آسمانى آفريد روشن و پاك كه نه تركى در آن بود و نه سوراخى واین است معنای سخن پروردگارت که میفرماید:: السَّماءُ بَناها* رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها* وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها.
و سپس آن را درهم پيچيد و روى زمينش نهاد، و سپس اين دو آفريده را به هم پيوند داد و آسمان را پيش از زمين برافراشت.(ترجمه روضه کافی، بهشت کافی، ترجمه حمیدرضا آژیر، قم، نشر سرور، 1381ش، ص130)

[=microsoft sans serif]در این روایت نیز بدین نکات اشاره شده است:
نخست. خداوند ازلی است و چیزی همراه با خداوند نبود.
دوم. اولین موجودی که خداوند خلق کرد، آب بود و بقیه چیزها از آب هستند.
سوم. باد را از آب افرید و آنرا بر آب مسلط کرد.
چهارم. در اثر تحریک آب توسط باد، کفی ایجاد شد.
پنجم. از آن کف، زمین خالی ایجاد شد بدون هیچگونه پستی و بلندی.
ششم. بر روی زمین، آب قرار گرفت.
هفتم. آتش از آب خلق شد و در آب قرار گرفت.
هشتم. در اثر ارتباط اب و اتش، دودی ایجاد شد.
نهم. از آن دود، اسمانی یکپارچه ایجاد شد.
دهم. اسمان بر روی زمین قرار داده شد.
یازدهم. اسمان و زمین را با یکدیگر مرتبط کرد.

این دو روایت(رویات اول و روایت آخر)، به تفصیل در مورد نحوه افرینش و ابتدای آن سخن گفته اند.
هرچند بحث سندی در این مورد و فهم محتوای آن و اینکه مراد از آنها همین چیزی است که ما میفهمیم یا چیز دیگری است، مجالی بیشتر میطلبد.

در انتها نیز ذکر این نکته ضروری است که روایات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد ولی به جهت اختصار از بیان آنها خودداری میکنیم.
موفق باشید.

سلام...
با تشکر از توضیحات خوب و کامل اساتید گرامی

ولی من اگه اشتباه نکنم شاید منظور سوال کننده این بود که قبل از کل خلقت گیتی ابتدای آن چی بود؟

این توضیحاتی کاملی که از قران داده شد بیشتر منظور خلقت زمین و ابتدا اب بود بعد فوران اتسفشان و تولید ابر و باد و اکسیژن و خلقت حیات میکروسکپی و اینها میشه ولی اون فلسفه بزرگ این نیست....

این فقط بخش کوچکی از یک گیتی هست که ما در اون گم هستیم و چون انسان در این بخش کیهان زندگی میکنه براش این چیزا ارسال میشه...
و این ممکنه برای میلیارد میلیارد موجود صاحب شعوری که ممکنه در کهکشان های دیگه هم باشن همینو خدا به نوعی برای اون ها هم به صورت قران و پیامبر بفرسته ...
اما اصل موضوع اینه که آیا قبل اینکه اصلا کهکشان ها بوجود بیان چی بود!؟....اون مهمه!...
من جایی خوندم فیلسوفان نظریه میدن که امکان نداره که قبلش چیزی نبوده باشه چون اگر جهان خالی باشه و ابتدایی داشته باشه خدا هم باید ابتدا داشته باشه که این بی معنی هست!:)...
پس دانشمندان نظریه میدن که قبل از خلقت این کهکشان های N ام جهان خلقت m ام وجود داشته با تمام پیچید گی هایی که در همین دوره ما هست و چقدر تنوع در بین کهکشان ها و قوانین متفاوت علوم طبیعی و غیر طبیعی که برا انها حاکم هست که حد نداره....
این دنیا هم عمری داره و وقتی قیامت بشه و تموم ساکنانش به عالم دیگه فرستاده بشن این دنیا وظیفه ش به پایان میرسه و متلاشی میشه و باز طبق یک فرایندی که از یک سرچشمه ای مرموز و بسیار گنگ ناشی میشه (از منظر دانشمندان غرب) یک جهانی بسیار متفاوت تر از این جهان فعلی با قوانین بسیار متفاوت تر ریاضی و فیزیک و شیمی و و حتی رنگها و ...نسبت به این قوانینی که ما داریم می خونیم و جهان ما طبق اون داره حساب و کتاب روزمره ی خودش رو طی میکنه جهانی بسیار متفاوت تر از این تولید میشه و موجوداتی بسیار متفاوت تر از ما انسا نها تولید میشن که هیچ دو نمونه مشابه ی در هیچ یک از جهان های n-1 تا جهان های ما بعد n+1 وجود نداره !
این تفاوت یعنی
اگر وجود داشت خدا نقض داشت چون در کار خدا تکرار نیست! حتی در واکنش های دو تا اتم دو دنیا ماقبل و ما بعد!....

این سلسله بسیار پیچیده از بیکران ما قبل وجود داشت و تا بیکران ما بعد همینطوری ادامه خواهد داشت و برای همین امام صادق(ع) در یک جمله ای معنا دار که فلسفی بود گفت جهان هیچ وقت تموم نمی شود!! ...
یعنی قیامت میاد اما جهان تموم نمیشه چون وچود حدا ازون به بعد دیگه نقض میشه....این یکی از هزاران هزار تعبیر و تفسیر جمله خدا بزرگ تر از ان هست که بشه وصف کرد می باشد و برای همین وقتی امام علی(ع) این علم ها رو بهش منتقل شد (به خاطر امامت ) هر شب وقتی به درون جهان علم خدا میرفت غش میکرد! و مثل مار گزیده روی زمین به خودش می پیچید و دهانش کف میکرد و بیهوش میشد!......

تازه این میشه یک قندیل از هجده هزار قندیل عوالم خلقت که امام علی از ان نام میبرد!!!...دیگه توی اون هفده هزار و نهصد و نود و نه عوالم دیگه چی هست دیگه خدا میدونه!...... مغز ادم می خواد بترکه!!!:)))

صدیق;977584 نوشت:
ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ فَتْقَ‏ الْأَجْوَاءِ وَ شَقَّ الْأَرْجَاءِ وَ سَكَائِكَ‏الْهَوَاءِ

با سلام و عرض ادب

استاد پببخشید بنده کاملا متوجه نشدم پس خاک ها و خشکی ها چه زمانی خلق شدند ؟ و اینکه آیا این در مورد خلق زمین است یا کل جهان هستی ؟

[=microsoft sans serif]

اتمقلی;977602 نوشت:
ولی من اگه اشتباه نکنم شاید منظور سوال کننده این بود که قبل از کل خلقت گیتی ابتدای آن چی بود؟

این توضیحاتی کاملی که از قران داده شد بیشتر منظور خلقت زمین و ابتدا اب بود بعد فوران اتسفشان و تولید ابر و باد و اکسیژن و خلقت حیات میکروسکپی و اینها میشه ولی اون فلسفه بزرگ این نیست....


باسلام
در پستهای قبل به وضوح و به صراحت در این زمینه بحث شد.
لطفا پست 3 را دوباره بخوانید:

صدیق;977583 نوشت:
أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءً وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِدَاءً بِلَا رَوِيَّةٍ أَجَالَهَاوَ لَا تَجْرِبَةٍ اسْتَفَادَهَا وَ لَا حَرَكَةٍ أَحْدَثَهَا وَ لَا هَمَامَةِنَفْسٍ اضْطَرَبَ فِيهَا أَحَالَ الْأَشْيَاءَ لِأَوْقَاتِهَا

بر این اساس، ماده اولیه جهان که بر اساس این روایت، آب است، ابداعی بوده است.
یعنی هیچ ماده ای قبل از آن نبوده تا بخواهیم از ان بحث کنیم که چجوری به وجود آمده است.

[=microsoft sans serif]

به من بیاموز;977614 نوشت:
استاد پببخشید بنده کاملا متوجه نشدم پس خاک ها و خشکی ها چه زمانی خلق شدند ؟ و اینکه آیا این در مورد خلق زمین است یا کل جهان هستی ؟

بر اساس این روایات، خاکها و خشکی ها، به صورت مجزا و مشخص یعنی همراه با پستی و بلندی، پس از این مراحل(یعنی پس از خلقت زمین و اسمان به صورت کلی و بدون منافذ و بلندی) ایجاد شده است.

باسمه السبحان

عرض سلام و ادب

صدیق;977583 نوشت:
پس نکته اول این است که در افرینش زمین و اسمان
اولا: ابداعی بوده است یعنی هیچ ماده اولیه ای نداشته است.

ظاهرا زمین و آسمان ماده ی اولیه دارند!

در پست 3 ماده ی اولیه ی آفرینش آسمانها و زمین را با استناد به قران کریم آب دانستید:

صدیق;977581 نوشت:
در آیات
خلقت اسمان و زمین و هر موجودی از آب است:

أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ أَ فَلا يُؤْمِنُونَ (آیه 30، سوره انبیاء)
آيا كافران ندانسته ‏اند كه آسمان‏ها و زمين به هم بسته و پيوسته بودند و ما آن دو را شكافته و از هم باز كرديم و هر چيز زنده‏اى را از آب آفريديم؟

ضمن اینکه مبدعات نه مرکب از ماده و صورت هستند و نه دارای زمان بر خلاف موجودات مادی از جمله آسمان و زمین.

[=microsoft sans serif]

حبیبه;978417 نوشت:
ظاهرا زمین و آسمان ماده ی اولیه دارند!

در پست 3 ماده ی اولیه ی آفرینش آسمانها و زمین را با استناد به قران کریم آب دانستید:


باسلام وعرض ادب
بله درست است.
ابتدا همان پست نیز به فرازی از حدیث استناد کردم و در توضیحش نیز اوردم که این مباحث مربوط به ابتدای خلقت است که امری ابداعی است.
البته تعبیر بنده اشتباه انداز بود اینکه گفتم در افرینش اسمان و زمین.
به هر حال ممنون از یاداوری شما.

پس مباحثی که گفته شد و استناد ابداعی بودن، مربوط به شروع خلقت و اولین موجود است نه اسمان و زمین.

صدیق;977587 نوشت:
سؤال من پيرامون نخستين چيزى است كه خدا در ميان خلقش آفريده است، زيرا برخى در پاسخ گفته‏ اند: قدر است و برخى گفته‏ اند: قلم و برخى گفته‏ اند: روح. امام باقر عليه السّلام فرمود:
درست نگفته‏ اند و من به آگاهى تو مى‏ رسانم كه خداوند تبارك و تعالى بود و چيزى جز او نبود، عزيز بود، و كسى پيش از عزّت او نبود، و اين است مفهوم اين‏ سخن پروردگار كه: سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ‏، و آفريننده پيش از آفريده بود، و اگر نخستين چيزى كه آفريده چيزى باشد از چيزى ديگر هرگز انقطاعى نمى‏ داشت و در اين صورت پيوسته چيزى با او باشد و بر آن پيشى ندارد ولى او بود و جز او با او نبود،
چيزى را آفريد كه همه چيزها را از آن آفريد و آن آب بود كه همه چيزها را از آن آفريد، و اصل هر چيز را از آب به آب پيوست، و براى آب اصلى به چيز ديگر نپيوست که او را بدان منسوب سازد،

سلام
منظور چه جور ابیه؟ ابی که مصرف میکنیم یا منظور چیز دیگه ایه؟
بعد اگر قبول کنیم منظور همون ابه که این گفته حد اقل دو اشکال داره:
اولا بارها همینجا گفته شده اولین چیزی که خدا خلق کرد نور پیامبر بوده.یا عقل اول و کلا هر چی که اسمشو بذاریم مادی نبوده.در صورتیکه اب مادی هست
دوم اینکه اگر اب اولین مخلوق باشه هم با یافته های علمی جور در نمیاد
موقع خلقت جهان وقتی ابرهای سماوی و ستارگان اولیه که اجزای ابتدایی جهان محسوب میشن اول اتمهای هیدروژن شکل گرفتن بعد هلیوم .بنابراین اول بایستی هیدرژن بعد اکسیژن باشند تا از ترکیب انها اب بوجود بیاد.

باسمه العلیم

عرض سلام و ادب و احترام

صدیق;978535 نوشت:
پس مباحثی که گفته شد و استناد ابداعی بودن، مربوط به شروع خلقت و اولین موجود است نه اسمان و زمین.

با تشکر از پاسخ حضرتعالی،نقد سرکار نرگس به ابداعی بودن آفرینش موجودات مادی نقدی بجاست

-از منظر فلسفه و تعریفی که برای مبدعات وجود دارد- از یک سو آب چیزی مادی است و از سوی دیگر مواد مرکبند

در حالیکه مبدعات غیر مادی و مجردند.

پ.ن

اللهم احفظ استادنا الأعلم الصدیق الکریم لأستفادتنا العلمیة من محضره الشریف

[=microsoft sans serif]

Miss.Narges;978566 نوشت:
منظور چه جور ابیه؟ ابی که مصرف میکنیم یا منظور چیز دیگه ایه؟

باسلام و عرض ادب
مراد از این آب مشخص نیست.
احتمال دارد باتوجه به ظاهر ادله و اینکه بقیه موجودات مادی از آن ایجاد میشوند، آبی مادی باشد.

Miss.Narges;978566 نوشت:
لا بارها همینجا گفته شده اولین چیزی که خدا خلق کرد نور پیامبر بوده.یا عقل اول و کلا هر چی که اسمشو بذاریم مادی نبوده.در صورتیکه اب مادی هست

این دو منافاتی با هم ندارند.
چرا که این حدیث میتواند ناظر به اولین مخلوق مادی باشد و
حدیثی که شما ذکر کردید ناظر به اولین مخلوق غیر مادی.

Miss.Narges;978566 نوشت:
دوم اینکه اگر اب اولین مخلوق باشه هم با یافته های علمی جور در نمیاد

موقع خلقت جهان وقتی ابرهای سماوی و ستارگان اولیه که اجزای ابتدایی جهان محسوب میشن اول اتمهای هیدروژن شکل گرفتن بعد هلیوم .بنابراین اول بایستی هیدرژن بعد اکسیژن باشند تا از ترکیب انها اب بوجود بیاد.


این هم ایرادی ندارد.
اگر این افرینش از نوع خلقت و ترکیب بود، سخن شما صحیح بود.
ولی اگر این افرینش از نوع ابداع باشد، یعنی خداوند بدون اینکه ذرات تشکیل دهنده ای برای اب باشد، خود اب را به قدرت خودش خلق کند، این چه ایرادی دارد؟
اتفاقا خلقت ابداعی بدین صورت است.
فقط میماند توجیه ابداعی بودن موجود مادی

حبیبه;978727 نوشت:
با تشکر از پاسخ حضرتعالی،نقد سرکار نرگس به ابداعی بودن آفرینش موجودات مادی نقدی بجاست

-از منظر فلسفه و تعریفی که برای مبدعات وجود دارد- از یک سو آب چیزی مادی است و از سوی دیگر مواد مرکبند

در حالیکه مبدعات غیر مادی و مجردند.


باسلام و پوزش بابت تاخیر

در این مورد چند دیدگاه وجود دارد.
دیدگاه غیر فلسفی این است که بر اساس قدرت خداوند این مسئله هیچ منعی ندارد.
یعنی همانطور که در روایت بیان شده است، خداوند قدرت این را دارد که موجودات مادی را نیز به نحو ابداعی و بدون ماده قبلی ایجاد کند.

بر اساس دیدگاه فلسفی رایج از آنجا که مبدعات، موجودات غیر مادی هستند، بنابراین قاعدتا آب مادی نمیتواند جزء مبدعات باشد.
به همین جهت،لازم است بدانیم مراد این روایت چیست؟
یک توجیه این است که بگوییم ابداعی بودن آب به واسطه خودش نیست بلکه به جهت توجه به کل نظام طبیعت است. بدین صورت که اگر ما کل نظام طبیعت را بررسی کنیم، متوجه میشویم که این مجموعه چون خودش از چیز دیگری به وجود نیامده و ماده دیگری ندارد(چون هر چه ماده است را در این مجموعه فرض کردیم) بنابراین کل مجموعه عالم طبیعت، ابداعی است.(مجموعه آثار، مطهری، ج۸، ص۱۰۹)

یک توجیه این است که بگوییم ماسوی الله، چون با توجه به ذاتشان ممکن الوجود هستند و ممکن الوجود با نگاه به ذاتش، "لیس" و "نیستی محض" است، پس اگر آب را از ذرات قبلی ای خلق کند، این خلقت، خلقت از "لاشیء " است. این توجیه با توجه به روایتی که از امیر المومنین نقل شده است(واللّه لا من شی صنع ما خلق) قابل فهم تر میشود. چرا که در این روایت بیان شده که خلقت خداوند از "غیر شیء=لامن شیء" است نه از "عدم". غیر شیء بودن نیز به واسطه امکان ذاتی آنهاست.

یک توجیه نیز توجیهی است که ملاصدرا بر اساس فقر وجودی تمام ممکنات ارائه میکند.
بر اساس این دیدگاه که شباهت زیادی به توجیه دوم دارد، تمام موجودات ممکن عالم چون فقر وجودی د ارند، در حقیقت با نگاه به وجودشان چیزی نیستند.بر این اساس، تمام موجودات عالم، چه انهایی که مجردند و مبدع مصطلح، و چه انهایی که مادی هستند، همگی به نحو ابداعی خلق شده اند.(اسفار، ج9، ص161)

بنابراین
یا به واسطه ضعف سندی باید این روایت را کنار بگذاریم
یا بگوییم مراد از ابداع، افرینش بدون ماده اولیه است بنابراین معتقد شویم که ابداع در غیر مجردات هم ممکن است. چنانکه متکلمان این کار را کرده اند.(همچون دیلمی در أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ج۱، ص۷۵ )
یا بگوییم مراد از ابداع، افرینش بدون الگو و نمونه قبلی است، که در این صورت، ابداع به وضوح بر برخی موجودات مادی هم قابل صدق است هرچند از اصطلاح خارج شده ا یم.(همچون سید مرتضی در رسائل، ج2، ص261)
یا همان معنای اصطلاحی را بپذیریم و بر اساس فقر ذاتی یا فقر وجودی، ماده سابق نداشتن را به معنای این بدانیم که ماده ای که "عدم ذاتی" دارد وجود ی از خود ندارد بنابراین خلقت موجود xاز آن به منزله آن است که از "غیر شیء" خلق شده است.

باسمه الشکور

عرض سلام و ادب و تشکر از پاسخ دقیق حضرتعالی

صدیق;980859 نوشت:
یا بگوییم مراد از ابداع، افرینش بدون الگو و نمونه قبلی است، که در این صورت، ابداع به وضوح بر برخی موجودات مادی هم قابل صدق است هرچند از اصطلاح خارج شده ا یم.(همچون سید مرتضی در رسائل، ج2، ص261)
یا همان معنای اصطلاحی را بپذیریم

استاد گرامی آیا ابداع در کلام امیر المؤمنین علیه السلام به معنای ابداع در فلسفه است؟

یا اشتراک لفظ است؟

به نظر می رسد باید دید که اصل و منشأ این اصطلاح در فلسفه از کجا آمده است؟

آیا اصطلاح "ابداع" از کلمات معصومین علیهم السلام در باره ی آفرینش موجودات غیر مادی استنباط شده است

تا ما مجبور باشیم سخن معصوم را در چنین مواردی (نمونه ی مورد بحث)تأویل کنیم؟

آیا "ابداع" در سایر سخنان حضرت (ع) به آفرینش از لاشیء اشاره دارد؟

پرومتئوس برای اجرای فرمان زئوس به محلی در یونان پائوپئوس panopeous واقع در نزدیكی دلفی رفت و بی درنگ با خاك رس ، گل آدم را ساخت و آن را شكل داد . سپس زئوس به آدم های خاكی زندگی بخشید و پرومتئوس را بر آن داشت تا چیزهای لازم را به ایشان بیاموزد.

(از كتاب اساطیر یونان راجر گرین / ص 37)

چه پیدایشی برای موجود جستجو خواهی کرد؟ چگونه و از کجا پرورده شده؟ اجازه نخواهم داد که بگویی یا بیندیشی که از ناهستنده پدید آمده‌است(پارمنیدس)

[=microsoft sans serif]

حبیبه;980905 نوشت:
استاد گرامی آیا ابداع در کلام امیر المؤمنین علیه السلام به معنای ابداع در فلسفه است؟
یا اشتراک لفظ است؟
به نظر می رسد باید دید که اصل و منشأ این اصطلاح در فلسفه از کجا آمده است؟
آیا اصطلاح "ابداع" از کلمات معصومین علیهم السلام در باره ی آفرینش موجودات غیر مادی استنباط شده است
تا ما مجبور باشیم سخن معصوم را در چنین مواردی (نمونه ی مورد بحث)تأویل کنیم؟
آیا "ابداع" در سایر سخنان حضرت (ع) به آفرینش از لاشیء اشاره دارد؟

سلام
مشکل از چند جهت است
اولا: سند روایت ایراد دارد.

ثانیا: محتوای روایت نیز ایراد دارد. چنانکه در ابتدا بیان میشود که جو شکافته شده است و در ادامه اولین مخلوق، آب دانسته شده است.
این دو با هم سازگار نیست.
زیرایا تعبیر شکافته شدن جو و ایجاد جای خالی برای اجرام آسمانی مسامحی است
یا تعبیر اولین مخلوق برای اب نادرست و مسامحی است چرا که جوی شکافته شده حتما چیزی هست وگرنه شکافته شدن در آن معنا ندارد.

ثالثا: اینکه در ادامه بحث ابداع مطرح شد، به واسطه به کار رفتن این واژه نبود(که اصلا چنین تعبیری به کار نرفته است) بلکه ملاک افرینش ابداعی(یعنی ایجاد بدون نقشه و الگوی قبلی یا ایجاد بدون ماده اولیه یا هر دو) در حدیث به کار رفته است.
بنابراین
یا باید بگوییم این همان ابداعی است که در فلسفه مطرح است.
یا بگوییم این خصوصیات گرچه از نظر ظاهری با ملاک ابداع مشترک است ولی با آن تفاوت دارد.
در صورت اول چاره ای نداریم جز توجیه هایی که بیان شد.
ولی در صورت دوم، این مشکل وجود ندارد.

به هر حال، نکاتی که گفته شد با فرض قبول سند و اینکه محتوای حدیث به ابداعی بودن خلقت آب اشاره دارد، بود.

صدیق;980976 نوشت:
[=microsoft sans serif]

ثانیا: محتوای روایت نیز ایراد دارد. چنانکه در ابتدا بیان میشود که جو شکافته شده است و در ادامه اولین مخلوق، آب دانسته شده است.
این دو با هم سازگار نیست.
زیرایا تعبیر شکافته شدن جو و ایجاد جای خالی برای اجرام آسمانی مسامحی است
یا تعبیر اولین مخلوق برای اب نادرست و مسامحی است چرا که جوی شکافته شده حتما چیزی هست وگرنه شکافته شدن در آن معنا ندارد.

[=microsoft sans serif]با سلام و عرض ادب

احتمالا منظور از جو ذرات زیر اتمی قبل از تشکیل هیدروژن است

و منظور از شکافته شدن پیدایش الکترون و جدا شدن ذرات و تشکیل عناصر است

در این حالت با توجه به این که هنوز همه چیز درهم است حالتی مانند آب کدر دارد
(البته با دمای 5000 درجه فارنهایت)

[="Tahoma"][="Navy"]

YA HOSEIN;977186 نوشت:
سلام.و عرض خسته نباشید . ایه ای یا حدیث معتبری مبنی بر توضیح ابتدای عالم وجود داره؟

سلام
آیه یوم نطوی السماء کطی السجل للکتب کما بدانا اول خلق نعیده
به دلالت التزام بر نحوه آغاز جهان دلالت داره
آیه می فرماید روزی که ما آسمان را مانند سجل کتابها در هم می پیچیم همانگونهکه آغازیدیم، آنرا برمی گردانیم
یعنی آغاز جهان همان خروج از درهم پیچیدگی بوده لذا دوباره به همان حالت درهم پیچیده اولیه باز می گردانیم
آیه : کانتا رتقا ففتناهما هم بر همین معنا دلالت دارد
و با بررسی تعبیر طوی در قرآن کریم در می یابیم که که طی و طوی یک طور فرامادی است بطور مثل موسی در وادی طوی با خدا سخن گفت و امثال آن
پس آغاز جهان مادی با نوعی گشایش و تفصیل و شرح و فطر و شکافته شدن و باز شدن عالم فرامادی صورت گرفته است.
یا علیم[/]

[=microsoft sans serif]

شروحیل;980989 نوشت:
احتمالا منظور از جو ذرات زیر اتمی قبل از تشکیل هیدروژن است

و منظور از شکافته شدن پیدایش الکترون و جدا شدن ذرات و تشکیل عناصر است

در این حالت با توجه به این که هنوز همه چیز درهم است حالتی مانند آب کدر دارد
(البته با دمای 5000 درجه فارنهایت)


باسلام
بله متبادر از روایت هم همین است که همه چیز به صورت یک موم قالب بندی نشده است.
ولی سوال همینجاست که بالاخره این موم در هم پیچیده، وجود دارد یا ندارد.
اگر دارد، مادی است یا خیر.
اگر مادی است، پس آبی که بعد از ان ایجاد شده، اولین موجود طبیعی نیست.
اگر هم غیر مادی است، چطور شکافته شده است؟

صدیق;981103 نوشت:
[=microsoft sans serif]
باسلام
بله متبادر از روایت هم همین است که همه چیز به صورت یک موم قالب بندی نشده است.
ولی سوال همینجاست که بالاخره این موم در هم پیچیده، وجود دارد یا ندارد.
اگر دارد، مادی است یا خیر.
اگر مادی است، پس آبی که بعد از ان ایجاد شده، اولین موجود طبیعی نیست.
اگر هم غیر مادی است، چطور شکافته شده است؟

با سلام و عرض ادب

نگاه علم فیزیک به ماده و مجردات متفاوت هست

اگر می خواید موضوع رو درک کنید باید با دید علم فیزیک نگاه کنید نه علم کلام

مثلا اگر بخواید منظومه شمسی رو درک کنید
باید خودتون رو خارج از منظومه تصور کنید
از دید یک انسان روی کره زمین نمیشه منظومه شمسی رو یکجا دید

در علم فیزیک هم انرژی مستقیما ادراک نمی شه و از روی اثراتش بر روی ماده بررسی می شه

قبل از تشکیل اولین هیدروژن می شه گفت تقریبا همه چیز انرژی دیده می شده ( البته ماده ای نبوده که دیدن باشه !!!)

همین الان هم همه چیز انرژیه

ولی برای انسان به دلیل بعد و نحوه نگرشی که داره ماده دیده می شه ...

ماده شکلی از انرژی هست ، مانند نیرو (همون موج دریا)

انرژی همواره در کنار ماده هست

یعنی ذات حقیقی ماده اگر بشه دید (که ممکن نیست چون همواره در حرکت هست و ثابت نیست) همون انرژی هست

اگر یک لحظه همه چیز به حالت سکون دربیاد

و دیگه زمین به دور خورشید و خورشید به دور مرکز راه شیری و راه شیری به دور مرکز کهکشان نچرخه

ماده موجود نخواهد بود

تقریبا اون چیزی که دین گرایان بهش می گن خدا

ماده گرایان بهش می گن انرژی

[=microsoft sans serif]

شروحیل;981112 نوشت:
با سلام و عرض ادب

نگاه علم فیزیک به ماده و مجردات متفاوت هست

اگر می خواید موضوع رو درک کنید باید با دید علم فیزیک نگاه کنید نه علم کلام


با سلام و احترام

بله ولی بحث این است اگر بخواهیم تفاهم صورت بگیرد، لازم است بحث ازجنبه های مختلف بررسی شود.
از منظر فیزیک را شما فرمودید ولی بحث ما اینجاست که از منظر فلسفی و مباحث متافیزیکی این فراز از روایت چگونه قابل فهم است.
فهم متعارف و متبادر نیز موافق با این نگاهی است که بنده عرض کردم.

اما از منظر فیزیکی و آنچه شما فرمودید.
سوال من این است که
اولا: آیا آنچه به نام فضا در روایت بدان اشاره شده است، آیا از سنخ انرژی است یا از سنخ ماده.
ثانیا: آیا انرژی خصوصیات مادی را دارد یا ندارد. به عبارت دیگر اگر انرژی را بخواهیم در دسته بندی موجودات به مادی و مجرد بگنجانیم، انرژی در زمره مادیات قرار میگیرید یا از مجردات یا اصولا چیز دیگری است. اگر چیز سومی است، خصوصیات آن چیست؟
ثالثا:
اگر مادی است و از جهان ماده، پس اولین مخلوق آب نیست.
اگر غیر مادی است و مجرد، مشکل اینجاست که چطور چیز مادی کنار زده میشود و شیء مادی در درون آن قرار میگیرد.
اگر شیء سومی است، باز این سوال مطرح است که چطور شیء غیر مادی در درون ان قرار میگیرد.

به عبارت دیگر،
این شیء چیست که کنار زده میشود
آن جایی که در نتیجه کنار زدن این شیء ایجاد میشود و آب و بقیه موجودات طبیعی در آن قرار میگیرند از چه سنخی است؟

صدیق;981347 نوشت:
[=microsoft sans serif]
با سلام و احترام

بله ولی بحث این است اگر بخواهیم تفاهم صورت بگیرد، لازم است بحث ازجنبه های مختلف بررسی شود.
از منظر فیزیک را شما فرمودید ولی بحث ما اینجاست که از منظر فلسفی و مباحث متافیزیکی این فراز از روایت چگونه قابل فهم است.
فهم متعارف و متبادر نیز موافق با این نگاهی است که بنده عرض کردم.

اما از منظر فیزیکی و آنچه شما فرمودید.
سوال من این است که
اولا: آیا آنچه به نام فضا در روایت بدان اشاره شده است، آیا از سنخ انرژی است یا از سنخ ماده.
ثانیا: آیا انرژی خصوصیات مادی را دارد یا ندارد. به عبارت دیگر اگر انرژی را بخواهیم در دسته بندی موجودات به مادی و مجرد بگنجانیم، انرژی در زمره مادیات قرار میگیرید یا از مجردات یا اصولا چیز دیگری است. اگر چیز سومی است، خصوصیات آن چیست؟
ثالثا:
اگر مادی است و از جهان ماده، پس اولین مخلوق آب نیست.
اگر غیر مادی است و مجرد، مشکل اینجاست که چطور چیز مادی کنار زده میشود و شیء مادی در درون آن قرار میگیرد.
اگر شیء سومی است، باز این سوال مطرح است که چطور شیء غیر مادی در درون ان قرار میگیرد.

به عبارت دیگر،
این شیء چیست که کنار زده میشود
آن جایی که در نتیجه کنار زدن این شیء ایجاد میشود و آب و بقیه موجودات طبیعی در آن قرار میگیرند از چه سنخی است؟

با سلام و عرض ادب

دوست گرامی

ماده و نیرو همان انرژی است و برای انسان و موجودات دارای نگرشی بصری تک بعدی شبیه انسان ، ماده و نیرو نامیده می شود

احساسات و ادراکات ما دنیای اطراف ما را می سازد

اگر تک بعدی به دنیا نگاه نکنیم و به ابعاد نگرشی خود بعد علم فیزیک را اضافه کنیم

تناقضات در ذهن ما حل خواهد شد و بسیاری از مسائل قابل درک خواهد بود

بنده نخواهم توانست به یک ناشنوا موسیقی را تفهیم کنم!

اما با درک علم فیزیک توسط مغز آن ناشنوا ، این موضوع ممکن است

به عنوان
انسان
،
ما می توانیم
کمتر از یک ده تریلیونم از همه امواج نور را حس کنیم.
دیوید ایگلمن، متخصص عصب شناسی می گوید، تجربه ما از واقعیت به دلیل بیولوژی وجودیمان محدود است. او می خواهد این موضوع را تغییر دهد.
تحقیقات
او در مورد فرآیندهای
مغز انسان
منجر به خلق ارتباط جدیدی شده (مانند جلیقه های حسی) که قبلا هرگز در جهان پیرامون ما
دیده نشده
است.

[=palatino linotype]

شروحیل;981357 نوشت:
دوست گرامی
ماده و نیرو همان انرژی است و برای انسان و موجودات دارای نگرشی بصری تک بعدی شبیه انسان ، ماده و نیرو نامیده می شود
احساسات و ادراکات ما دنیای اطراف ما را می سازد
اگر تک بعدی به دنیا نگاه نکنیم و به ابعاد نگرشی خود بعد علم فیزیک را اضافه کنیم
تناقضات در ذهن ما حل خواهد شد و بسیاری از مسائل قابل درک خواهد بود

باسلام
متاسفانه من متوجه فرمایش شما نمیشوم.
چرا که واژگانی که به کار میبرید برای بنده مفهوم نیست.
ممنون از نکاتی که بیان کردید.

صدیق;981834 نوشت:
[=palatino linotype]
باسلام
متاسفانه من متوجه فرمایش شما نمیشوم.
چرا که واژگانی که به کار میبرید برای بنده مفهوم نیست.
ممنون از نکاتی که بیان کردید.

با سلام و عرض ادب و احترام

یک گوی (مجرد) نامرئی را در نظر بگیرید (انرژی)

این گوی می تواند خود را ظاهر کند (ماده )

یا بر گویی ظاهری اثر بگذارد (نیرو)

در واقع آن گوی از ابتدا در حقیقت ظاهر بوده (نور بوده)

اما انسان به دلیل محدودیت فقط قسمتی از نور مابین تابش فروسرخ و فرابنفش را میتواند ببیند (رنگین کمان)

حال اگر انسان بتواند احساسی به خود اضافه کند (مانند جلیقه حسی )
که قسمت های بیشتری از این طیف را درک کند
معنای دقیق انرژی را خواهد فهمید

[=palatino linotype]

شروحیل;981912 نوشت:
یک گوی (مجرد) نامرئی را در نظر بگیرید (انرژی)
این گوی می تواند خود را ظاهر کند (ماده )
یا بر گویی ظاهری اثر بگذارد (نیرو)
در واقع آن گوی از ابتدا در حقیقت ظاهر بوده (نور بوده)
اما انسان به دلیل محدودیت فقط قسمتی از نور مابین تابش فروسرخ و فرابنفش را میتواند ببیند (رنگین کمان)
حال اگر انسان بتواند احساسی به خود اضافه کند (مانند جلیقه حسی )
که قسمت های بیشتری از این طیف را درک کند
معنای دقیق انرژی را خواهد فهمید

باسلام و ادب
اینهایی که فرمودید از یافته های فیزیک هست؟
از هر کجا که نقل کردید، ولی مشکلات و ابهاماتی دارد:
اگر این گوی، مجرد است، پس چطور خود را ظاهر میکند؟
اگر نامرئی است، چطور در ابتدا ظاهر بوده؟
مجرد و مادی دو سنخ مجزا از وجود هستند. هر یک قیود و مشخصاتی دارند و از نظر جوهری کاملا با هم تفاوت دارند. پس چطور مجرد میتواند تبدیل به مادی شود؟
منظور از ظاهر شدن این گوی مجرد در قالب مادی چیست؟
جلیقه حسی چیست؟ ابزاری کمکی برای دریافت های حسی است یا فرا حسی و فراطبیعی؟
اگر حسی که ظاهرا اینگونه باید باشد، چطور یک ابزار حسی میتواند یک جوهر مجرد را در یابد>

صدیق;982040 نوشت:
[=palatino linotype]
باسلام و ادب
اینهایی که فرمودید از یافته های فیزیک هست؟
از هر کجا که نقل کردید، ولی مشکلات و ابهاماتی دارد:
اگر این گوی، مجرد است، پس چطور خود را ظاهر میکند؟
اگر نامرئی است، چطور در ابتدا ظاهر بوده؟
مجرد و مادی دو سنخ مجزا از وجود هستند. هر یک قیود و مشخصاتی دارند و از نظر جوهری کاملا با هم تفاوت دارند. پس چطور مجرد میتواند تبدیل به مادی شود؟
منظور از ظاهر شدن این گوی مجرد در قالب مادی چیست؟
جلیقه حسی چیست؟ ابزاری کمکی برای دریافت های حسی است یا فرا حسی و فراطبیعی؟
اگر حسی که ظاهرا اینگونه باید باشد، چطور یک ابزار حسی میتواند یک جوهر مجرد را در یابد>

با سلام و عرض ادب و احترام

برادر گرامی

انرژی نور است
نیرو و ماده موج این نور

انسان فقط می تواند کمتر از یک تریلیونیم از این نور را درک کند

احتمالا بدین صورت بتوان موضوع را درک کرد ....

این سئوالات دانشمندان را نیز متحیر کرده است ...

البته به دلیل نبود ادراک کافی برای درک این نور نمی توان پاسخ قطعی داد
و اکثر توضیحات درحد فرضیه است ...

جلیقه حسی وسیله ای است برای درک احساسات بیشتر
(به طور مثال مورد استفاده برای نوعی از درک شنیدن بدون استفاده از گوش برای ناشنوایان ...)
البته موارد استفاده از این وسایل به ذوق و استفاده از الگوریتم های خاص بستگی دارد

[=microsoft sans serif]

شروحیل;982073 نوشت:
برادر گرامی

انرژی نور است
نیرو و ماده موج این نور

انسان فقط می تواند کمتر از یک تریلیونیم از این نور را درک کند

احتمالا بدین صورت بتوان موضوع را درک کرد ....

این سئوالات دانشمندان را نیز متحیر کرده است ...

البته به دلیل نبود ادراک کافی برای درک این نور نمی توان پاسخ قطعی داد
و اکثر توضیحات درحد فرضیه است ...


باسلام وعرض ادب
اگر در حد فرضیه است، که خوبه ولی نمیتوان بدان استناد کرد و برای توضیح مسائلی همچون ابتدای جهان و نحوه وجود فضای قبل از آب از آن بهره برد.
البته میتوان به نحو احتمال آنرا بیان کرد ولی صرفا به همین اندازه.

صدیق;982208 نوشت:
[=microsoft sans serif]
باسلام وعرض ادب
اگر در حد فرضیه است، که خوبه ولی نمیتوان بدان استناد کرد و برای توضیح مسائلی همچون ابتدای جهان و نحوه وجود فضای قبل از آب از آن بهره برد.
البته میتوان به نحو احتمال آنرا بیان کرد ولی صرفا به همین اندازه.

با سلام و عرض ادب

دوست گرامی

خودآگاهی شما حاصل اتصال سمت چپ و راست مغز شما توسط همین انرژی است !!!!

شاید توضیحات بر پایه فرضیه باشه

اما نمی شه به خاطر فرضیه بودن این موضوع ، حقیقت کلی رو کتمان کرد !!!!

می شه بگید ماده ای که بدن و مغز شما رو تشکیل داده در حال حاضر از چی تشکیل شده ؟

از چیزی که با هیچ ابزاری ، نه میشه لمسش کرد ، نه می شه دیدش !!!!! چون در محدوده ادراکات انسانی قرار نداره !

پس چطور شما رو الان می شه دید و حس کرد !!!!!!!

چرا مواد بدن شما مثل خاک از هم نمی پاشه

یا چرا مثل آب پخش نمی شه ؟

چرا مثل گل وا نمی ره ؟؟؟؟

بدن انسان از عناصر آب و خاک تشکیل شده

انرژی با نیرو این ها رو شکل می ده و بعد کنار هم نگه می داره

در پناه حق تعالی

[=microsoft sans serif]

شروحیل;982220 نوشت:
می شه بگید ماده ای که بدن و مغز شما رو تشکیل داده در حال حاضر از چی تشکیل شده ؟

از چیزی که با هیچ ابزاری ، نه میشه لمسش کرد ، نه می شه دیدش !!!!! چون در محدوده ادراکات انسانی قرار نداره !

پس چطور شما رو الان می شه دید و حس کرد !!!!!!!


باسلام و ادب
درسته که نمیشه نوعش رو الان تعیین کرد ولی میشه حداقل گفت که مادی است نه غیر مادی.
چرا که اولا تغییر در غیر ماده محال است.
علاوه بر اینکه تشکیل ماده از غیر ماده و مجرد، محال است.

[=microsoft sans serif]
شروحیل;982220 نوشت:
چرا مواد بدن شما مثل خاک از هم نمی پاشه
یا چرا مثل آب پخش نمی شه ؟
چرا مثل گل وا نمی ره ؟؟؟؟
بدن انسان از عناصر آب و خاک تشکیل شده
انرژی با نیرو این ها رو شکل می ده و بعد کنار هم نگه می داره

مشکل دقیقا همینجا بود که شما انرژی را چیزی جدای از ماده میدانستید.
ولی در ترسیمش به نظریات اشاره کردید که هنوز اثبات نشده است و در حد ادعا هست.
در مورد ترکیب بدن و اجزای آن و اینکه چرا خصوصیات هر جزء را ندارد، بحثهایی در نفس شناسی قدیم و فیزیولوژی شده که اینجا جای طرحش نیست.
ولی قاعدتا اینها نشانه بودن چیزی جدای از ماده و غیر از اون به نام انرژی که از سنخ غیر مادی و مجرد باشه نیست.
موفق باشید.

صدیق;982896 نوشت:
[=microsoft sans serif]
باسلام و ادب
درسته که نمیشه نوعش رو الان تعیین کرد ولی میشه حداقل گفت که مادی است نه غیر مادی.
چرا که اولا تغییر در غیر ماده محال است.
علاوه بر اینکه تشکیل ماده از غیر ماده و مجرد، محال است.

[=microsoft sans serif]
مشکل دقیقا همینجا بود که شما انرژی را چیزی جدای از ماده میدانستید.
ولی در ترسیمش به نظریات اشاره کردید که هنوز اثبات نشده است و در حد ادعا هست.
در مورد ترکیب بدن و اجزای آن و اینکه چرا خصوصیات هر جزء را ندارد، بحثهایی در نفس شناسی قدیم و فیزیولوژی شده که اینجا جای طرحش نیست.
ولی قاعدتا اینها نشانه بودن چیزی جدای از ماده و غیر از اون به نام انرژی که از سنخ غیر مادی و مجرد باشه نیست.
موفق باشید.

با سلام و عرض ادب

فرضا اون هم مادی است

حالا می شه بگید اونی که شما می گید مادی هست چطور از خدای مجرد بوجود اومده ؟

بالاخره یه آغازی بوده دیگه !

در ضمن می شه الله نور السماوات و الارض رو معنی کنید

اگه نور مادی هست ! چطور ممکن هست خداوند ماده آسمان ها و زمین باشه !

اصلا طبقه بندی ماده و مجرد از کجا شروع شده؟

آیا در کلام ائمه طبقه بندی مادیات و مجردات داریم ؟


امام علی(ع) میفرماید:خدا در اشیاء هست اما داخلشان نیست و خدا دور از اشیاء است اما خارج از آن نیست

تنها برداشتی که بنده می تونم از این حدیث داشته باشم همون انرژی هست

انرژی در اشیاء هست چون ذرات تشکیل دهنده اشیاء در واقع از انرژی هستن

اما این انرژی داخل اشیاء نیست چرا که محدود به اشیاء نمی شه

دور از اشیاء هست چون با هیچ ابزاری قابلیت لمس یا دیدن انرژی نیست
اما در عین حال خارج از اشیاء نیست چرا که به درون اون ها علم داره

وقتی ما اشیاء رو تصور میکنیم ، اون اشیا درون ما نیستن و بیرون از ما هم نیستن

ما هم درونشون نیستیم و لی به درون اون ها علم داریم !

ما هم درون یا بیرون از خداوند نیستیم

اما هستیم !

فلسفه همه چیز رو در ماده و مجرد خلاصه میکنه و همیشه به بن بست می رسه

جالب اینجاست فلاسفه به جای حل این مشکل در فلسفه ، اصل مساله رو در دنیای وجودی پاک میکنن !!!!!!!!!

[="Navy"]

شروحیل;982916 نوشت:
با سلام و عرض ادب فرضا اون هم مادی است حالا می شه بگید اونی که شما می گید مادی هست چطور از خدای مجرد بوجود اومده ؟ بالاخره یه آغازی بوده دیگه ! در ضمن می شه الله نور السماوات و الارض رو معنی کنید اگه نور مادی هست ! چطور ممکن هست خداوند ماده آسمان ها و زمین باشه ! اصلا طبقه بندی ماده و مجرد از کجا شروع شده؟ آیا در کلام ائمه طبقه بندی مادیات و مجردات داریم ؟ امام علی(ع) میفرماید:خدا در اشیاء هست اما داخلشان نیست و خدا دور از اشیاء است اما خارج از آن نیست تنها برداشتی که بنده می تونم از این حدیث داشته باشم همون انرژی هست انرژی در اشیاء هست چون ذرات تشکیل دهنده اشیاء در واقع از انرژی هستن اما این انرژی داخل اشیاء نیست چرا که محدود به اشیاء نمی شه دور از اشیاء هست چون با هیچ ابزاری قابلیت لمس یا دیدن انرژی نیست اما در عین حال خارج از اشیاء نیست چرا که به درون اون ها علم داره وقتی ما اشیاء رو تصور میکنیم ، اون اشیا درون ما نیستن و بیرون از ما هم نیستن ما هم درونشون نیستیم و لی به درون اون ها علم داریم ! ما هم درون یا بیرون از خداوند نیستیم اما هستیم ! فلسفه همه چیز رو در ماده و مجرد خلاصه میکنه و همیشه به بن بست می رسه جالب اینجاست فلاسفه به جای حل این مشکل در فلسفه ، اصل مساله رو در دنیای وجودی پاک میکنن !!!!!!!!!
سلام...جهان ابتدا نور بود بعد بر روی سلسله تار های نور عالم ماده خلق شد، مثل خدا نسبت به ماده و انسان(بلا تشبیه اگر فرض کنیم) مانند مَثل یک منبع نور قوی در داخل یک استخر بزرگ آب هست که تششع نور با اینکه در آب هست ولی داخل آب نیست و با اینکه در بیرون آن اب هست ولی از اون حریمش هم خارج نیست یعنی بر هم منطبق هستن هر چقدر نور حرارتش بیشتر انرژی منتقل شده بر مولکول های اب بیشتر هست ...(اینو استاد حامد نوشته بود )[/]

[=microsoft sans serif]پرسش: در مورد ابتدای عالم آیا ایه ای یا حدیث معتبری وجود دارد؟

پاسخ:
در مورد ابتدای خلقت و نحوه افرینش موجودات مختلف، در آیات و روایات اشاره هایی شده است. برخی از این اشاره ها اینچنین است:

الف. در آیات
خلقت اسمان و زمین و هر موجودی از آب است:

أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ أَ فَلا يُؤْمِنُونَ (آیه 30، سوره انبیاء)
آيا كافران ندانسته ‏اند كه آسمان‏ها و زمين به هم بسته و پيوسته بودند و ما آن دو را شكافته و از هم باز كرديم و هر چيز زنده‏اى را از آب آفريديم؟ پس آيا ايمان نمى ‏آورند؟
در تفسیر المیزان در مورد فراز انتهایی این آیه گفته شده:


از ظاهر سياق بر مى‏آيد كه كلمه" جعل" به معناى خلق، و جمله‏" كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ" " وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ"مفعول آن باشد، و مراد اين باشد كه آب، دخالت تامى در هستى موجودات زنده دارد، هم چنان كه همين مضمون را در جاى ديگر آورده و فرموده است: و شايد واقع شدن اين مضمون در سياقى كه در آن آيات محسوس را مى‏شمارد، باعث شود كه حكم در آيه شريفه منصرف بغير ملائكه، و امثال آنان باشد، ديگر دلالت نكند بر اينكه خلقت ملائكه و امثال آنان هم از آب باشد، و اما مساله مورد نظر آيه شريفه، يعنى ارتباط زندگى با آب، مساله‏ اى است كه در مباحث علمى به خوبى روشن شده و به ثبوت رسيده است.(1)

[=microsoft sans serif]ب. در روایات.
در روایتی از امیرمومنان علی(علیه السلام) به این تفصیل در مورد ابتدای خلقت و نحوه افرینش بحث شده است. در این روایت بیان شده است که خلقت اسمان و زمین چگونه شروع شده و به چه کیفیتی بوده است. بیان حضرت اینگونه است:
توصیف کلی خداوند در افرینش:
أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءً وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِدَاءً بِلَا رَوِيَّةٍ أَجَالَهَاوَ لَا تَجْرِبَةٍ اسْتَفَادَهَا وَ لَا حَرَكَةٍ أَحْدَثَهَا وَ لَا هَمَامَةِنَفْسٍ اضْطَرَبَ فِيهَا أَحَالَ الْأَشْيَاءَ لِأَوْقَاتِهَا
بى‏ سابقه ماده و مواد، مخلوقات را لباس هستى پوشاند، و آفرينش را آغاز كرد، بدون به كارگيرى انديشه و سود جستن از تجربه و آزمايش، و بدون آنكه حركتى از خود پديد آورد، و فكر و خيالى كه ترديد و اضطراب در آن روا دارد، موجودات را پس از به وجود آمدن به مدار اوقاتشان تحويل داد،
وَ لَأَمَ بَيْنَ مُخْتَلِفَاتِهَا وَ غَرَّزَ غَرَائِزَهَا وَ أَلْزَمَهَا أَشْبَاحَهَا عَالِماً بِهَا قَبْلَ ابْتِدَائِهَا مُحِيطاً بِحُدُودِهَا وَ انْتِهَائِهَا عَارِفاً بِقَرَائِنِهَا وَ أَحْنَائِهَا:
و بين اشياء گوناگون ارتباط و هماهنگى برقرار كرد، ذات هر يك را اثر و طبيعتى معين داد، و آن اثر را لازمه وجود او نمود، در حالى كه به تمام اشياء پيش از به وجود آمدنشان دانا، و به حدود و انجام كارشان محيط و آگاه، و به اجزاء و جوانب همه آنها عالم و آشنا بود.

پس نکته اول در مورد افرینش آن است که
اولا:ابتدای خلقت و اولین موجود، ابداعی بوده است یعنی هیچ ماده اولیه ای نداشته است.
ثانیا: خداوند متعال در افرینش و در کل در هیچ کارش، نیازی به فکر کردن و نقشه فراهم کردن ندارد.
ثالثا: خداوند در این افرینشش هیچ سودی نمی برد. به تعبیر متکلمان، خداوند در فعلش، هدفی که راجع به خودش باشد ندارد.
رابعا: خداوند همزمان با افرینش، یا به محض افرینش هر موجود را در مدار و جایی قرار میدهد که باعث هماهنگی آن با اطرافیانش بشود. این مسئله به عنوان لازمه و شرط لازم ربوبیت تکوینی معروف است.
خامسا: قبل از خلقت، خداوند از تمام موجوداتی که به وجود می آیند و نمی آیند و نیز نحوه عملکرد آنها و جایگاه هر یک اگاهی دارد.

اولین کاری که صورت گرفت: شکافته شدن جو و ایجاد فضاهای خالی برای ایجاد عالم طبیعت(اسمان و زمین)
ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ فَتْقَ‏ الْأَجْوَاءِ وَ شَقَّ الْأَرْجَاءِ وَ سَكَائِكَ ‏الْهَوَاءِ
سپس خداى سبحان جوها را شكافت، و اطراف آن را گشود، و فضاهاى خالى در آن ايجاد كرد.

خلقت آب و همراه کردن آن با باد
فَأَجْرَى فِيهَا مَاءً مُتَلَاطِماً تَيَّارُهُ مُتَرَاكِماً زَخَّارُهُ‏ حَمَلَهُ عَلَى مَتْنِ الرِّيحِ الْعَاصِفَةِ وَ الزَّعْزَعِ ‏الْقَاصِفَةِ
آن گاه آبى را كه امواجش در هم شكننده، و خود انبوه و متراكم بود، در آن فضاى باز شده روان نمود. آن را بر پشت بادى سخت وزان، و جنباننده و بر كننده و شكننده بار كرد.

فَأَمَرَهَا بِرَدِّهِ وَ سَلَّطَهَا عَلَى شَدِّهِ وَ قَرَنَهَا إِلَى حَدِّهِ الْهَوَاءُ مِنْ تَحْتِهَا فَتِيقٌ‏وَ الْمَاءُ مِنْ فَوْقِهَا دَفِيقٌ‏
به آن باد فرمود تا آب را از جريان باز دارد، و آن را بر نگهدارى آب تسلّط داد، و باد را براى حفظ حدود، و جوانب آب قرين گماشت. فضا در زير باد نيرومند، گشاده و باز، و آب جهنده بالاى سر آن در جريان.

نکته دوم اینکه
اولا: اولین کاری که توسط خداوند در افرینش صورت میگیرد این است که جو را شکافته و اطراف آن را میگشاید تا فضایی خالی شود برای ایجاد موجودات و کرات.
ثانیا: اولین چیزی که خلق میشود آبی است متلاطم و مواج که بسیار انبوده و متراکم است.
ثالثا: این آب همراه با بادی شدید و وزنده است.
رابعا: باد به امر خداوند، آب را ساکن کرده و از حرکت باز میدارد.
خامسا: ترتیب موجودات تا این لحظه از پائین به بالا اینچنین است: جو، باد، آب

ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ رِيحاً اعْتَقَمَ مَهَبَّهَاوَ أَدَامَ مُرَبَّهَاوَ أَعْصَفَ مَجْرَاهَا وَ أَبْعَدَ مَنْشَأَهَا
سپس باد ديگرى به وجود آورد كه منشأ وزش آن را مهار كرد، و پيوسته ملازم و تحريك آبش قرار داد، و آن را به تندى وزانيد، و از جاى دورش برانگيخت، آن را به برهم زدن آب متراكم، و برانگيختن امواج دريا فرمان داد.

فَأَمَرَهَا بِتَصْفِيقِ‏ الْمَاءِ الزَّخَّارِ وَ إِثَارَةِ مَوْجِ الْبِحَارِ فَمَخَضَتْهُ مَخْضَ‏ السِّقَاءِ وَ عَصَفَتْ بِهِ عَصْفَهَا بِالْفَضَاءِ تَرُدُّ أَوَّلَهُ [عَلَى‏] إِلَى آخِرِهِ وَ سَاجِيَهُ [عَلَى‏] إِلَى مَائِرِهِ‏ حَتَّى عَبَّ عُبَابُهُ وَ رَمَى بِالزَّبَدِ رُكَامُهُ‏
باد فرمان يافته آب را همچون مشك شير كه براى گرفتن كره بجنبانند به حركت آورد، و آن گونه كه در فضاى خالى مى‏ وزد، بر آن سخت وزيد، اولش را به آخرش، و ساكنش را به متحركش بر مى‏گرداند، تا آنكه انبوهى از آب به ارتفاع زيادى بالا آمد، و آن مايه متراكم، كف كرد.

مطلب سوم اینکه:
اولا: باد دیگری خلق میشود تا آب ساکن را به شدت تکان داده و به حرکت وادار کند.
ثانیا: این باد، آب موجود را به شدت تکان میدهد و فضای اطراف را جمع میکند تا آب به صورت موجی عظیمی در بیاید.
ثالثا: در نتیجه تکان های شدید، مایعی در روی آب ایجاد میشود همانند کف.

فَرَفَعَهُ فِي هَوَاءٍ مُنْفَتِقٍ وَ جَوٍّ مُنْفَهِقٍ‏فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ سَمَوَاتٍ جَعَلَ سُفْلَاهُنَّ مَوْجاً مَكْفُوفاًوَ عُلْيَاهُنَّ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ سَمْكاً مَرْفُوعاً بِغَيْرِ عَمَدٍ يَدْعَمُهَا وَ لَا دِسَارٍ [يَنْتَظِمُهَا] يَنْظِمُهَا
آن گاه خداوند آن كف را در هواى گشاده و فضاى فراخ بالا برد، و آسمانهاى هفتگانه را از آن كف ساخت، پايين‏ترين آسمان را به صورت موجى نگاه داشته شده، و بالاترين آن را به صورت سقفى محفوظ، و طاقى برافراشته قرار داد، بدون ستونى كه آنها را برپا دارد، و بى‏ ميخ و طنابى كه نظام آنها را حفظ كند.
مطلب چهارم: ادامه خلقت اینچنین توصیف شده است:
اولا: آن کف ایجاد شده در هوا و فضا بالا برده میشود.
ثانیا: اسمانهای هفتگانه از آن کف ساخته میشود.
ثالثا: پائین ترین اسمان به صورت موجی است.
رابعا: بالاترین اسمان به صورت سقفی محافظ بدون اینکه ستونی داشته باشد یا میخ و طنابی داشته باشد، قرار میدهد.

ثُمَّ زَيَّنَهَا بِزِينَةِ الْكَوَاكِبِ وَ ضِيَاءِ الثَّوَاقِبِ ‏وَ أَجْرَى فِيهَا سِراجاً مُسْتَطِيراًوَ قَمَراً مُنِيراً فِي فَلَكٍ دَائِرٍ وَ سَقْفٍ سَائِرٍ وَ رَقِيمٍ ‏مَائِرٍ.(2)
آن گاه آسمان را به زيور ستارگان و روشنى كواكب درخشان آرايش داد، و آفتاب فروزان و ماه تابان را در آن فلكى كه گردان، و سقفى روان، و صفحه‏اى جنبان بود روان ساخت.
در نهایت نیز، اسمان را با ستارگان و اجسام سماوی درخشان زینت می بخشد.
افتاب و ماه را در فلکی ایجاد می کند که به صورت دورانی می گردد..

فقال أبو عبد الله عليه السلام: يا أبرش هو كما وصف نفسه، كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ، و الماء على الهواء، و الهواء لا يحد، و لم يكن يومئذ خلق غيرهما، و الماء يومئذ عذب فرات، فلما أراد الله أن يخلق الأرض أمر الرياح فضربت الماء حتى صار موجا ثم أزبد فصار زبدا واحدا، فجمعه في موضع البيت(3)
آب بر هوا قرار داشت و هوا بی کرانه بود و جز این دو چیزی وجود نداشت و چون خداوند اراده کرد زمین را بیافریند فرمان داد بادها به آب وزیدند، موج پدید آمد و از موج کف پدیدار گشت، کف ها به اندازه کوه بزرگی شدند، خداوند آنها را در محل «بیت الله الحرام » [مکه معظمه] گرد آورد و از آنها زمین را پدید آورد،

در حدیثی دیگر امام باقر علیه السلام در پاسخ به سوال کسی که راجع به ابتدای خلقت سوال داشت اینچنین میفرماید:
سؤال من پيرامون نخستين چيزى است كه خدا در ميان خلقش آفريده است، زيرا برخى در پاسخ گفته‏ اند: قدر است و برخى گفته‏ اند: قلم و برخى گفته‏ اند: روح. امام باقر عليه السّلام فرمود:
درست نگفته‏ اند و من به آگاهى تو مى‏ رسانم كه خداوند تبارك و تعالى بود و چيزى جز او نبود، عزيز بود، و كسى پيش از عزّت او نبود، و اين است مفهوم اين‏ سخن پروردگار كه: سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ‏، و آفريننده پيش از آفريده بود، و اگر نخستين چيزى كه آفريده چيزى باشد از چيزى ديگر هرگز انقطاعى نمى‏ داشت و در اين صورت پيوسته چيزى با او باشد و بر آن پيشى ندارد ولى او بود و جز او با او نبود،
چيزى را آفريد كه همه چيزها را از آن آفريد و آن آب بود كه همه چيزها را از آن آفريد، و اصل هر چيز را از آب به آب پيوست، و براى آب اصلى به چيز ديگر نپيوست که او را بدان منسوب سازد،
و باد را از آب آفريد، و سپس باد را بر آب چيره ساخت، و باد متن آب را شكافت تا از آن كفى برجهيد به آن اندازه كه خواست برجهد و
از آن كف، زمينى سپيد و پاك آفريد كه در آن ترك و سوراخ و بلندى و پستى درخت نبود،
سپس آن را فراهم آورد و بالاى آب نهاد،
سپس خدا آتش را از آب آفريد و آتش، متن آب را شكافت تا از آب دودى برخاست آنقدر كه خداى مى‏خواست به آسمان برخيزد، و
از آن دود آسمانى آفريد روشن و پاك كه نه تركى در آن بود و نه سوراخى واین است معنای سخن پروردگارت که میفرماید:: السَّماءُ بَناها* رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها* وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها.
و سپس آن را درهم پيچيد و روى زمينش نهاد، و سپس اين دو آفريده را به هم پيوند داد و آسمان را پيش از زمين برافراشت.(4)

در این روایت نیز بدین نکات اشاره شده است:
نخست. خداوند ازلی است و چیزی همراه با خداوند نبود.
دوم. اولین موجودی که خداوند خلق کرد، آب بود و بقیه چیزها از آب هستند.
سوم. باد را از آب افرید و آنرا بر آب مسلط کرد.
چهارم. در اثر تحریک آب توسط باد، کفی ایجاد شد.
پنجم. از آن کف، زمین خالی ایجاد شد بدون هیچگونه پستی و بلندی.
ششم. بر روی زمین، آب قرار گرفت.
هفتم. آتش از آب خلق شد و در آب قرار گرفت.
هشتم. در اثر ارتباط اب و اتش، دودی ایجاد شد.
نهم. از آن دود، اسمانی یکپارچه ایجاد شد.
دهم. اسمان بر روی زمین قرار داده شد.
یازدهم. اسمان و زمین را با یکدیگر مرتبط کرد.

این دو روایت(رویات اول و روایت آخر)، به تفصیل در مورد نحوه افرینش و ابتدای آن سخن گفته اند.
هرچند بحث سندی در این مورد و فهم محتوای آن و اینکه مراد از آنها همین چیزی است که ما میفهمیم یا چیز دیگری است، مجالی بیشتر میطلبد.

در انتها نیز ذکر این نکته ضروری است که روایات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد ولی به جهت اختصار از بیان آنها خودداری میکنیم.
موفق باشید.

پی نوشتها:
1. محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، قم، نشر اسلامی، 1417ق، چاپ پنجم، ج14، ص279
2. نهج البلاغه، صبحی صالح، قم، دارالهجره، 1414ق، خطبه اول، فراز خلق عالم، صص 40و 41
3. عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، قم، اسماعیلیان، 1415ق، چاپ چهارم، ج3، ص425
4. بهشت کافی: ترجمه روضه کافی، ترجمه حمیدرضا آژیر، قم، نشر سرور، 1381ش، ص130

موضوع قفل شده است