إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

با عرض سلام و ادب

وقتی آیه شریف " إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ " رو میخونیم، انتظار داریم که تمامی قرآن به عربی نازل شده باشه. و تمام کلمات قرآن عربی باشند در صورتی که در قرآن کلمات غیر عربی هم وجود داره...

آیا عربی بودن، محصور به بودن کلمات عربی میشه یا وجود قواعد عربی یا هردو؟

تعداد کلمات غیر عربی در قرآن چندتا هست؟

با تشکر:Gol:

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد عمار

[=arial]با سلام
اولا قرآن کريم در هيچ آيه اي خود را عربي خالص معرفي نکرده است، بلکه در دو آيه خود را قرآن عربي مبين معرفي کرده است:
نحل، 16 و شعراء، 195
و در چند آيه اي خود را حکم عربي دانسته:
رعد، 37
و در آيه اي خود را لسان عربي معرفي کرده:
احقاف، 12
و اين منافاتي با وجود کلمات غير عربي در قرآن کريم ندارد.
[=arial]
ثانیا بدون تردید قرآن کریم به زبان عربی نازل شده است، اما باید به این حقیقت توجه داشت که، هیچ زبان معتبر و مهمى را نمی‌توان یافت که کلماتى از زبان‌هاى دیگر در آن وارد نشده باشد. منتها لغات خارجى در چهارچوب زبان اصلى و تحت قواعد و ضوابط آن تغییر می‌یابند و رفته رفته جزو زبان اصلى به حساب می‌آیند. زبان عربى هم از این قاعده مستثنا نیست و در طىّ قرون قبل از اسلام به تدریج کلماتى از زبان‌هاى اقوام همسایه و همجوار مانند حبشى، مصرى، ایرانى، رومى و ... در آن راه یافته و به شکل کلمات عربى و تحت قواعد آن در آمده است.(1)
بنابراین، در قرآن کریم واژه‌هایی وجود دارد که در اصل، غیر عربی بوده‌اند، سپس در میان عرب‌ها نیز مرسوم گشته و در قرآن بکار برده شدند. و این واژه‌ها، کلماتی ناآشنا برای آنها نبوده و نمی‌توان اینها را کلمات تماماً غیر عربی دانست.
جلال الدین سیوطی نیز واقع شدن کلمات غیر عربی در قرآن را قوی دانسته و می‌گوید: «حکمت واقع شدن این الفاظ در قرآن آن است که متضمّن علوم اوّلین و آخرین و خبر از همه چیز است، پس باید که اشاره به انواع لغت‌ها و زبان‌ها در آن واقع گردد تا احاطه آن به همه چیز تمام باشد، پس در قرآن، از هر لغتى، شیرین‌ترین و آسان‌ترین آنها و آن‌که از همه بیشتر در بین عرب‌ها به کار می‌رود، انتخاب شده است».(2)

البته در این‌که آیا در قرآن کلمات غیر عربى وجود دارد یا نه؟ دیدگاه‌های مختلفی از سوی مفسّران و دانشمندان علوم قرآنی مطرح شده است که عده‌اى از آنها اساساً منکر ورود هرگونه واژگان غیر عربى در قرآن شده‌اند و گروهی هم آن را پذیرفته‌اند.(3)اما همگى بر وجود اعلام (نام‌هاى خاصّ غیر عربى) معترف‌اند.(4)

1. صافی، محمود بن عبد الرحیم، الجدول فی اعراب القرآن، ج 12، ص 377 و 378، دار الرشید، مؤسسة الإیمان، دمشق‏، بیروت، چاپ چهارم، 1418ق؛ معرفت، محمد هادى، علوم قرآنى، ص 331 - 334 مؤسسه فرهنگى التمهید، قم، چاپ چهارم، 1381ش؛ مصباح یزدى، محمد تقى، قرآن‏شناسى، ج 1، ص 86، مؤسسه آموزشى وپژوهشى امام خمینى، قم، چاپ دوم، 1380ش؛ جمعى از نویسندگان، آشنایى با قرآن، ص 30، انتشارات امیر کبیر، تهران، چاپ چهارم، 1382ش. [=arial] 2. سیوطى، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 426، دار الکتاب العربى، بیروت، چاپ دوم، 1421ق.

[=arial]3.بدوى، عبد الرحمن، سیدى، سید حسین، دفاع از قرآن در برابر آراى خاورشناسان، ص 192 – 195، به‌نشر، مشهد، چاپ اوّل، 1383ش.
4.الحفناوى، محمد ابراهیم، دراسات أصولیة فی القرآن الکریم، ص 65 و 66، مکتبة و مطبعة الاشعاع الفنیة، القاهرة، 1422ق.

[=arial]نمونه هایی از این کلمات عبارتند از:

[=arial]1 ) اباریق
[=arial][ واقـعـه / 18 ] سـیوطى در المتوكلى ( ص 7 )، و المهذب ( ص 33 )، و اتقان ( 2/129 )، و آرتور جـفـرى ( واژه هـاى دخیل در قرآن مجید، ترجمه فارسى، صص 101 ـ 102 ) و ادى شیر در الالفاظ الـفـارسیة المعربة ( ص 6 ) آن را فارسى مى دانند و دو منبع اخیر تصریح دارند كه معرب آبریز است. ویدن گرن آن را معرب آبریغ مى داند. ( واژه هاى دخیل ص 34 ).

[=arial]2 ) ابد
[=arial][ 28 بار در قرآن به كار رفته است، به صورت ابدا، از جمله: بقره، 95؛ نساء ،57 ].
[=arial]شرط گام نهادن در این جاده باریك و سخت لغزنده، فرونگذاشتن جانب احتیاط علمی و پرهیز از اظهار نظرهای شتابزده و زود هنگام است
[=arial]منابع اساس كار ما درباره این كلمه خاموشند. فـقـط ادى شیر به اشتباه آباد را كه جمع این كلمه است، از آباد فارسى به معناى معمور و آبادان مى گیرد. ( الالفاظ الفارسیة المعربة، ص 6 ). راغب نیز در مفردات آن را كلمه اى مولد ( غیر عربى اصیل، به نوعى معرب ) مى داند. احتمال دارد كه ابد،‌ متخذ از پت [ پد ] فارسى میانه مانوى باشد به معناى زوال، پایان، تمام شدن و نظایر آن ( ـ فرهنگ پهلوى مكنزى )، كه بر سر آن حرف نفى ا درآمده است. در هر حال این مساله شایان تحقیق و بررسى بیشترى است.

[=arial]3 ) الاریكة
[=arial][ كه فقط جمع آن به صورت الارائك، 5 بار در قرآن به كار رفته است: از جمله در كهف، 31 ].
[=arial]ادى شیر ( در الالفاظ الفارسیة المعربة، ص 9 ) آن را معرب اورنگ فارسى مى داند. كه خود تلفظى از آورند است. جفرى مى نویسد كه به نظر نمى آید كه این سخن درست باشد. اما قائل به اصلیت ایرانى آن است.

[=arial]4 ) استبرق
[=arial][ چهار بار در قرآن به كار رفته است، از جمله در كهف , 31 ].
[=arial]جوالیقى ( در المعرب، ص 15 )، سیوطى در المتوكلى ( ص 7 )، و اتقان ( 2/130 )، و المهذب ( ص 39 ). هـمچنین ادى شیر ( در الالفاظ الفارسیة المعربة، ص 10 ) همه آن را فارسى معرب و به معناى الدیباح الغلیظ دانسته اند. ادى شیر آن را معرب استبر [ ستبر ] مى داند. آرتـور جفرى در واژه هاى دخیل ( ص 116 ـ 118 ) این نظر را تایید و آن را صورت استبرك پهلوى مى داند. ( نیز ـ تعلیقه ویدن گرن درباره این كلمه در آغاز كتاب واژه هاى دخیل، ص 35 ).

[=arial]5 ) اسوة
[=arial][ 3 بار در قرآن به كار رفته است؛ از جمله در احزاب، 21 ].
[=arial]از میان همه منابع، فقط ادى شیر آن را ماخوذ از آساى فارسى مى داند. در اعتبار این قول، جاى تردید هست.

[=arial]6 ) برزخ
[=arial][ 3 بار در قرآن به كار رفته است، از جمله در المؤمنون , 100 ] ادى شیر آن را معرب پرزك فارسى مى داند , و آرتور جفرى نظر او را رد مى كند. و خـود معتقد است كه برزخ ( یعنى مانع و حائل یا فاصله میان دو چیز ) صورتى از فرسخ است كه همان پرسنگ یا فرسنگ فارسى است ( واژه هاى دخیل، ص 139 ). اما ویدن گرن در تعلیقه اى كه بر این كلمه نوشته است راى و نظر جفرى را به دلایل زبانشناختى رد كـرده است و این واژه را مركب از برز + اخو كه جزء اولش به معناى بلند و رفیع و جزء دومش از ریشه آهو به معناى هستى است. لذا برزخ مجموعا به معناى هستى برتر است در مقابل دوزخ كه به معناى هستى بد مى باشد، و بهشت به معناى هستى برین ( واژه هاى دخیل، ص 36 ).

[=arial]7 ) برهان
[=arial][ 8 بار در قرآن به كار رفده است، از جمله در نساء، 174 ].
[=arial]ادى شیر برهان را كه به معناى حجت و دلیل است، معرب كلمه پروهان فارسى ( روشن و آشكار و معروف ) مى داند. ( الالفاظ الفارسیة المعربة، ص 21 ). اما آرتور جفرى مى نویسد این امر تا حدى بعید مى نماید. ( واژه هاى دخیل، ص 140 ) و به پیروى از نولد كه آن را متخذ از اصل حبشى برهان مى داند ( به معناى روشن و روشنایى ). دكـتر فریدون بدره اى در تعلیقه اى كه بر این كلمه نوشته شده است، مى نویسد كه معلوم نیست قول نولدكه بر قول ادى شیر ترجیح داشته باشد. ( واژه هاى دخیل، ص 37 ).
[=arial]پاره ای انگیزه ها و زمینه های اعتقادی موجب گردیده كه عده ای از محققان و صاحبنظران در عرصه علوم قرآنی، خصوصا قدما، پا را از گلیم تعصب دراز كرده و در این وادی، موضعی جزمانه اخذ نموده و گفته اند در قرآن حتی یك كلمه غیر عربی نمی توان یافت و بدینسان مساله ای را كه امروزه كاملا علمی می نماید به چوب غیر قابل تحقیق بودن می رانند

[=arial]8 ) تنور
[=arial][ 2 بار در قرآن به كار رفته است، از جمله: هود، 40 ].
[=arial]جوالیقى آن را فارسى معرب مى داند ( المعرب، ص 84 ) سیوطى هم مى نویسد كه جوالیقى و ثعالبى [ در فقه اللغة، ص 316 ] برآنند كه فارسى معرب است ( اتقان، 2/131؛ المهذب، ص 50 ). ادى شیر چنین مدخلى در كتابش ندارد. آرتـور جـفـرى از قول مزهر سیوطى و معرب جوالیقى برمى آورد كه اصمعى و ابن درید هم آن را فارسى معرب مى دانسته اند. و بـر آن اسـت كـه این كلمه هم در زبانهاى سامى ( آرامى و اكدى و غیره ) سابقه دارد، و هم در زبانهاى ایرانى ( از جمله اوستایى ).

[=arial] خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن پژوهی

سلام خدمت استاد عمار

با تشکر از پاسخهاتون ... جسارتا این مطالب رو قبلا دیده بودم و جواب سوالاتم رو نگرفتم!

با تشکر

[=arial]سلام و ادب
خواهش میکنم.
خوب سوال شما مشخص و جواب هم خیلی واضحه.
مشکل چیه؟چه ایرادی به جواب دارید که قانع نشدید؟

عمار;416473 نوشت:
[=arial]سلام و ادب
خواهش میکنم.
خوب سوال شما مشخص و جواب هم خیلی واضحه.
مشکل چیه؟چه ایرادی به جواب دارید که قانع نشدید؟

«إنا أنزلنا قرآنا عربیا لعلکم تعقلون»
«وکذلک أنزلناه قرآنا عربیا»
«کتاب فصلت آیاته قرآنا عربیا لقوم یعلمون»
«وکذلک أوحینا إلیک قرآنا عربیا لتنذر أم القری و من حولها»

اولا که من در مورد تعداد کلمات غیر عربی پرسیدم و جواب ندادید... و تنها نمونه هایی از کلمات غیر عربی آوردید، که البته میشد به جای این نمونه ها،هم نام چندین پیامبر که اسامی غیر عربی هم داشتند رو بیاورید!! ولی من خواستم که در صورت امکان تعداد این کلمات رو بدونم

ثانیا میفرمایید قرآن خود را عربی خالص معرفی نکرده... در آیات فوق ما این رو میبینیم که قرآن به عربی نازل شده.یعنی معنایی که ازش بدست میاریم همین هست که عربی نازل شده. و پرسیدم منظور از عربی بودن، قواعد هست یا کلمات یا هردو؟

[=arial]

[=arial]

تندیس;416482 نوشت:
«إنا أنزلنا قرآنا عربیا لعلکم تعقلون»
«وکذلک أنزلناه قرآنا عربیا»
«کتاب فصلت آیاته قرآنا عربیا لقوم یعلمون»
«وکذلک أوحینا إلیک قرآنا عربیا لتنذر أم القری و من حولها»

اولا که من در مورد تعداد کلمات غیر عربی پرسیدم و جواب ندادید... و تنها نمونه هایی از کلمات غیر عربی آوردید، که البته میشد به جای این نمونه ها،هم نام چندین پیامبر که اسامی غیر عربی هم داشتند رو بیاورید!! ولی من خواستم که در صورت امکان تعداد این کلمات رو بدونم


با سلام و ادب خدمت شما دوست عزیز
بله بنده همه رو ذکر نکردم و تنها نمونه هایی رو عرض کردم.اما کلیت جواب رو دادم خدمت شما.
برای دونستن الفاظ دخیل به صورت کامل به کتاب واژه های دخیل رجوع کنید.

تندیس;416482 نوشت:
ثانیا میفرمایید قرآن خود را عربی خالص معرفی نکرده... در آیات فوق ما این رو میبینیم که قرآن به عربی نازل شده.یعنی معنایی که ازش بدست میاریم همین هست که عربی نازل شده. و پرسیدم منظور از عربی بودن، قواعد هست یا کلمات یا هردو؟

بله هر دو منظوره اما نه خالص و آیه هم این را نمی رساند.
عرب قدیم را پیش از اسلام، رفت و آمدهایی با ملت هابوده، آن گاه برخی واژه ها را با خود آورده، مختصر تغییری در آن داده اند و در اشعار و سخنان خود به كار برده اند، لذا رنگ و بوی عربی كامل به خود گرفته است و اگر درقرآن یافت شود، عربی محض و اصیل شمرده می شود ابوعبیده قاسم بن سلام برهمین عقیده است خلاصه این گونه كلمات كه در قرآن یافت می شود و گمان برده اند غیر عربی است، در واقع اصالت عربی دارد و عرب قدیم آن را به كار برده و رنگ عربی بدان داده است.
[=arial]این مقاله را در لینک زیر مطالعه کنید مفید است:
http://marifat.nashriyat.ir/node/643
موضوع قفل شده است