آیینه ی حُسن خدا ، ویژه نامه ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهماالسلام

تب‌های اولیه

43 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیینه ی حُسن خدا ، ویژه نامه ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهماالسلام

class: outer_border width: 80% align: center

[/TD]
[TD="align: center"]

[TD="align: left"][/TD]


class: outer_border width: 80% align: center

[/TD]
[TD="align: center"]
[TD="align: left"][/TD]



[b]content[/b]

آمده دو نور آمده دو جان دلبر ارباب یوسف سلطان
هم ولادت گل پیغمبر است هم ولادت علیّ اصغر است

#امام_جواد_علیه_السلام

در آسمان جود، اختر می‌درخشد
بینِ صدف تا هست گوهر، می‌درخشد

در دست‌های مادرِ شب زنده داری
اولادی از موسی‌بن‌جعفر می‌درخشد

تا هست این نوزاد در دامان جبریل
هم آسمان، هم عرش، هم پر می‌درخشد

در باطن و ظاهر نه فرقی نیست اصلا
در چهره‌اش زهرای اطهر می‌درخشد

چون تاجِ زرّین بر سرِ فرزند زهرا
عماّمه‌ی سبز پیمبر می‌درخشد

این نازدانه کودک شمس الشموس است
کز هر نخِ قنداقه‌اش زَر می‌درخشد

معلوم شد از تیغِ ابرویی که دارد
در هر نگاهش مهرِ حیدر می‌درخشد

در کوچه‌ی شهر مدینه خانه‌ای هست
کز مطبخش عالم سراسر می‌درخشد

از کودکی بخشنده بودن راهِ او شد
این خانه در جود و سخا گر، می‌درخشد

بالاسرِ این خانه ذکرِ (یاجواد) است
میخانه‌اش اینگونه بهتر می‌درخشد

میخانه تا وا می‌شود بر روی عالم
پیمانه و ساقی و ساغر می‌درخشد

از هر بِلادی این کرمخانه هویداست
از دور و از نزدیک، این در می‌درخشد

اولادِ موسی در کرم معنا گرفتند
پس تا قیامت لطف مادر می‌درخشد

وقت قنوتش از میان دستهایش
بال و پرِ چندین کبوتر می‌درخشد

حوضی که دارد در حرم، آبش طَهور است
در قطره‌هایش آبِ کوثر می‌درخشد

وقتی که در سجاده‌اش غرق نیاز است
شمس جمالش صدبرابر می‌درخشد

وقتی نقاب از چهره بر می‌دارد آقا
از خانه‌اش تا عرشِ داور می‌درخشد

روزِ قیامت گرچه تاریک است، نورِ
شهزاده در صحرای محشر می‌درخشد

#رضا_باقریان

#مدح #امام_جواد_علیه_السلام

باز شبیه شبِ بارانی‌ام
زاده‌یِ دریایم و طوفانی‌ام
مثلِ اویس از قَرَن آواره‌ام
در پِیِ یارانِ خراسانی‌ام
عاشقی‌ام را همه فهمیده‌اند
مِهر شده مُهر به پیشانی‌ام
دستِ نسیم است سر گیسویش
دست خودم نیست پریشانی‌ام
اَبروی او نور عَلی نور شد
عاشق این طاق چراغانی‌ام

داده جنون هستی من را به باد
روز نخستی که شنیدم جواد
-
می‌چکد از کنج لبانم شراب
خانه‌ات آباد خرابم خراب
سنگ تراشی دل سنگم گرفت
تیشه زد و ساخت از آن دُرِّ ناب
شانه زد و یکسره دل ریخت ریخت
در خَم آن گیسویِ پُر پیچ و تاب
وای اگر دست تو اُفتد دلم
فارقم از روزِ حساب و کتاب
جاذبه‌ی محض مرا نور کن
حضرت خورشید به جانم بتاب
-
جذبه‌ی پیغمبرِ اُمّی جواد
ای به ابی انت و اُمی جواد

نیست فقط روز مبادا کریم
هست همه روز و شبم با کریم
یاد گرفته است که بر هیچ کس
رو نزند این دلم الا کریم
هر‌چه گره بیشترم میزند
کم شود این فاصله‌ها... تا کریم
خواهشِ ما جرعه‌ای از آب بود
داد ولی پهنه‌ی دریا کریم
بس که درِ بسته زدم خسته‌ام
باز نشد هیچ در امّا کریم...
-
در نزده در به رویَم باز کرد
باز هم این طایفه اعجاز کرد

فیضِ مسیحایی‌ات عیسیٰ بَرَد
دست به دامان تو موسیٰ بَرَد
از همه دل می‌بَرَد آقای ما
بیشتر از حضرت زهرا بَرَد
رویِ پَرَش لطف کن و پا گذار
رتبه‌ی جبریل به بالا بَرَد
شُکر براتِ حرم آخر رسید
ناله‌ی مجنون دلِ لیلا بَرَد
-
بال بده تا حرمِ کاظمین ...
با نَفَسِ وای حسینم...حسین

مثل همیشه دَمِ ایوان طلا
نام تو شد نامِ تو سوگندِ ما
نامِ تو را گفتم و باران گرفت
خیس شد از گریه‌ی ما صحن‌ها
پنجره فولاد گره باز کرد
از منِ اُفتاده به لطفِ شما
مثل همیشه دَمِ باب الجواد
حاجت ما بود که آقا رضا ...
... جان جوادت ببرم کاظمین
تا که بخوانیم به پایین پا ...
-
..." آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده "

وای اگر غصه‌ی مادر نبود
حالِ تو اینقدر مکدر نبود
مثلِ حسن شد جگرت ریز ریز
حیف که بالینِ تو خواهر نبود
کاش زمین آب نمی‌ریختند
حیف به جز خنده پسِ در نبود
سخت کشیدند تو را رویِ بام
وای اگر بالِ کبوتر نبود
شُکرِ خدا قسمت تو بام شد
گودی و نامحرم و خنجر نبود
خوب شد از حنجره‌ات خون نریخت
حرمله در لحظه‌ی آخر نبود
شُکرِ خدا پیشِ نگاهت زِ بام
بر سرِ نیزه سرِ اصغر نبود
-
شُکرِ خدا پیکرت عریان نشد
زیر سُم اسب پریشان نشد

#حسن_لطفی

ياجوادالاَئمّه اِی جانم
ياجوادالائمّه ايـمانم
ياجوادالاَئمّه تا وقتی...
من گدایِ شمام سلطانم

ياجوادالاَئمّه مولانا۴

جوادالاَئمّه تويی دوای دردم
جوادالاَئمّه دور سرت بِگردم

پسرشاه خراسان
به خداجانی وٌّجانان
يا محمّدابنِ علی اِی...
آينـه یِ شاهِ مردان

من مريدم وتويی مُراد قلبم آقا
ازبابٌ الجوادميرَم بگيرم ازامام رضا
شب ميلاد شما حواله یِ كرب وٌ بلا

ياجوادالاَئمّه اِی جانم...
ياجوادالاَئمّه مولانا...

ياجوادالاَئمّه مديونم
به تو كه دارم ازتو می خونم
ياجوادالاَئمّه تو داری
هواي نوكراتو می دونم

ياجوادالاَئمّه مولانا۴

جوادالاَئمّه پسر سلطان طوس
سفارش كن گدات بگيره حكم پابوس

مسافر كاظميم
در تاب وتاب حسينم
با امضایِ بابات زائرِ...
كوی بين الحرمينم

بازدلم هوایِ مشهدالرِّضا رو كرده
هواي پَرزدنِ كـبوترا رو كرده
هواي زيارت كرب وبلا روكرده

ياجوادالاَئمّه ای جانم...
ياجوادالاَئمّه مولانا...

#حسین_ایمانی

#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام

دوباره عشق دوباره حکایتی دیگر
دوباره شور دوباره قیامتی دیگر

دوباره نغمۀ داود می رسد امشب
دوباره زمزمۀ رود می رسد امشب

دوباره از جگر کوه چشمه می جوشد
زکوچه های مدینه کرشمه می جوشد

عصا به سینه ی دریا کشیده راهی را
ز شوق حضرت موسی دویده راهی را

مسیح آمده تا خانه ی مسیحایش
کلیم سجده کند بر قدوم لیلایش

خریده نوح به جانش هزار طوفان را
مگر نگاه کند پیر مِی فروشان را

دوباره نوبت جام و سبو و ساغر شد
برای آمدنش انتظارها سر شد

شب است و خانۀ زهرا عجب تماشایی است
زمان دلبریِ دلبری مسیحایی است

از آسمان به زمین آفتاب آمده است
علی سوم عالی جناب آمده است

اگر چه طفل ولی نه پیر هر مست است
قسم به حضرت مولا امیر هر مست است

رسیده آینه دار امام عاشورا
رسیده حُسن ختام قیام عاشورا

اگرچه غُنچه ی پیچیده در قمات است این
به لعل کوچک خود چشمه ی حیات است این

دو طاق حُسن دو ابرو دو تیغ آورده
برای بوسه ی بابا عقیق آورده

برای حضرت ارباب دلبری دیگر
برای قافله سالار حیدری دیگر

فقط نه در دِلِ گهواره کودکِ باباست
قسم به او که علمدار کوچک باباست

گشود گیسوی او را جهان پُر از دل کرد
کتاب کرببلا را حسین کامل کرد

به روی دوش عمو همچو آبشار علیست
رسیده است بگوید که ذوالفقار علی است

تبسمی زد و تا کبریا به وجد آمد
از آن دو چشم خدایی خدا به وجد آمد

عجب شبی است که روی علیست مهتابش
رباب گرم نگاهش رقیه بی تابش

هزار مرتبه عباس عزیز جان می گفت
شبی که اکبرلیلا به او اذان می گفت

فرشته بال به طاق دو ابرویش می زد
گلابِ یاسِ بهشتی به گیسویش می زد

به پیش دیده ی زینب حسین زینب وار
گرفت بوسه ز لبهای او هزاران بار

نگاه کرد به چشمش دلش هوایی شد
هوای خانه ی ارباب کربلایی شد

دلش حسینیه بود و سینجلی می گفت
نوایِ حَیَ عَلَی العِشق را علی می گفت

بهانه کرد دلش داغ آب ها را باز
به چشم های علی دید کربلا را باز

اگرچه تشنه ولیکن زبان ندارد حیف
به روی دست عزیزش توان ندارد حیف

کنار خیمه رباب است و چشم در راه است
تمام هستی مادر شبیه یک آه است

به روی دست پدر بود و بال و پر می زد
لبان تاولی اش شعله بر جگر می زد

به زخم های لبش خون تازه جاری بود
اگر غلط نکنم وقت نِی سواری بود

حسین دست غریبی به روی زانو زد
برای جُرعه ی آبی به حرمله رو زد

صدای خنده و شور و سرور و هلهله بود
بلند تر زهمه خنده های حرمله بود

سرِ تیر سه شعبه به حنجرش افتاد
به روی دست پدر وایِ من سرش افتاد

بخون کشید رُخش را تمام گیسو را
که دوخت تیر سه شعبه گلو و بازو را

#حسن_لطفی

#امام_جواد_علیه_السلام

خورشید، فخر از آن بفروشد که هر سحر
بوسیده آستان امام جواد را

#حسین_منزوی

#امام_جواد_علیه_السلام
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام

روشن تر از روز است خیلی بامرامند
وقتی کریمان با گدایان هم کلامند
الحق که آقازاده ها یک یک امیرند
الحق که نوکرزاده ها یک یک غلامند
در فقرِ محضِ خود غنیِّ محض هستم
وقتی گدای این درم، مردم گدامند
عین عدم هستیم و با آنان وجودیم
پس ما همان هاییم که آن ها بنامند
سنّ زیاد و سنّ کم، فرقی ندارد
این خانواده از طفولیت امامند
چیزی ندارم جز «سلام الله علیهم»
فرزندهای فاطمه با احترامند
هر صبح خورشیدند و در هر شام ماهند
این چهارده تا روشنی صبح و شامند
این چهارده آیینه از بس که شبیه اند
وقتی ببینی شان نمی دانی کدامند

و الله این پروانگی ما می ارزد
هر چند خاکستر شدیم اما می ارزد
معشوق عالم می شود یک روز، عاشق
مجنون ما اندازه لیلا می ارزد
قلاده ما را همین گوشه ببندید
سگ هم کنار خانه این ها می ارزد
سر می نهم بر پای تو قیمت بگیرم
هر جا نمی ارزد سرم این جا می ارزد
یک جان ناقابل به پایت ذبح کردیم
حالا که شد مال تو از حالا می ارزد
این گریه ها را آیه تطهیر گفتند
یک قطرهٔ آن بیش از دریا می ارزد
با کاظمین تو بهشتی دارم این جا
پس زندگی در عالمِ دنیا می ارزد
پس ارزش گهواره ات کعبه است حتماً
وقتی عصای حضرت موسی می ارزد!
دستی بکش بینا کنی این چشم ها را
با معجزات تو چه نابینا می ارزد!
کافی ست ما را این که بابای تو خندید
لبخند بابای تو یک دنیا می ارزد

آن که «کم»ش را نیمه شب آورد، دادت
دارد زیادش می کند لطف زیادت
آقا منم... آن رختْ پاره... پا برهنه...
آن شب –شب جمعه- مرا که هست یادت!
تو کیستی؟ تو از کریمان بلادم
من کیستم؟ من از گدایان بلادت
من از در این خانه ات جایی نرفتم
پس رو مگردان از گدای خانه زادت
آن که مرا حالا مُرید تو نوشته
حتماً تو را هم می نویسد «یا مراد»ت
تو جان مایی، پس بگیر این حق خود را
نفرین بر آن که جان گرفتی جان ندادت
تو هر کجا پا می نهی هر صبح خورشید
عرض ارادت می کند بر بامدادت
بابای تو با دیدن تو گریه می کرد
با گریه لطف دیگری دارد عبادت
آباء و اجدادت همه یک یک جوادند
پس می نویسیمت جواد بن الجوادت

بر روی پایت می گذارد کعبه سر هم
جبریل حتی می گذارد بال و پر هم
به خاک پایت احتیاجی نیست اصلاً
وقتی دوا می سازم از این خاک در هم
تو کعبه ای! آن کعبه ای که در طوافت
بال و پر ما سوخته حتی جگر هم
با آبروی تو تهجّد آبرو یافت
فیض از مناجات تو می گیرد سحر هم
با این جمالی که تو را دادند، باید...
بین خریداران تو باشد پدر هم
نام مرا هم بین این عشاق بنویس
بگذار تا جا خوش کند این یک نفر هم
ای جان به قربان تو و دورِ شلوغت
یوسف شدن بازار دارد، دردسر هم
در کوچه جانِ ما نقابت را بیانداز!
این گونه چشمت می زنند این ها، نظر هم
هستند یک یک شیرها دنبال دامت
چشمان آهوی خراسانِ پدر هم
فهم من از لطف جوادی تو این است:
که آن چه را گفتیم دادی، بیشتر هم
ما را ببر تا کاظمین این بار با هم
ما را بخر در کاظمین این بار درهم

جز عجز، سائل چاره ای دیگر ندارد
وقتی کریمیِ‌ خدا آخر ندارد
ما را برای در زدن معطل نکردند
اصلاً ‌بیوت این کریمان در ندارد
این خانواده کودکش ذاتاً بزرگ است
نام علی که اصغر و اکبر ندارد
طفل رباب ست و ولیکن عادتش بود
از شانهٔ عمه سرش را بر ندارد
بین مقامات رباب این شان کافی ست
که هیچ کس جز او علی اصغر ندارد
وقتی که آمد لشگر کوفه به هم ریخت
میدان علمداری ازین بهتر ندارد
وقتی که آمد لشگر از دور پدر رفت
آخر گمان کردند که لشگر ندارد
طفل است و بابای بلاتکلیف مانده
حیرانی است و کودکی که سر ندارد
گیرم که از فردا دوباره آب وا شد
چه فایده، شش ماهه که دیگر ندارد

#علی_اکبر_لطیفیان

#امام_جواد_علیه_السلام

اي قمر شمس ولايت جواد
اي گهر بحر عنايت جواد

حجّت حق باب مراد همه
نجل علي دسته گل فاطمه

بر همه خوبان جهان سروري
محمّد (ص) استّي و علي پروري

چشم رضا از همه سو سوي تو
ماه رجب شيفته روي تو

روي دل آراي تو بدر رجب
ليله ميلاد تو قدر رجب

جود به خاک درت آرد سجود
بسته به جود تو تمام وجود

صورت تو باغ و بهار رضا
تويي همه دار و ندار رضا

حسن تو مرآت خداوند تو
بهشت بابا گل لبخند تو

بی خردان طعنه ديگر زدند
بر پدرت تهمت ابتر زدند

ولادت تو کوثري دگر بود
روشني چشم و دل پدر بود

نور شد و نور شد و نور شد
چشم همه تيره دلان کور شد

سمند علم و معرفت رام تو
گره گشاي عالمي نام تو

عطر رياحين جنان خاک تو
روح رضا در بدن پاک تو

باب تولاّي تو باب خدا
مصحف روي تو کتاب خدا

عقل نهالي ز دبستان تو
علم گلي رسته ز بستان تو

بين امامان ز عطاي زياد
تويي ملقّب به امام جواد

جز تو که حرز مادر خويش را
به قاتل پدر نمايد عطا

شبي که مأمون ستمکار مست
برد به قتل تو به شمشير دست

در دل تاريک شب اي جان پاک
کرد تن پاک تو را چاک چاک

صبح که آن بي خرد آمد به هوش
گشت سراپا همه سوز و خروش

گفت مرا قتل رضا بس نبود
کشتن نجل مرتضي بس نبود

چگونه من در نظر خاص و عام
شهره شوم به قاتل دو امام

قاصد مأمون به تحيّر شتافت
در بدن پاک تو زخمي نيافت

کرد سراپا به وجودت نظر
ديد ز گل خوب تري خوبتر

از رخ مأمون عرق شرم ريخت
زمام اقتدارش از هم گسيخت

از پي ديدار تو بشتافت باز
گفت که اي مهر سپهر حجاز

جسم تو شد به تيغ من چاک چاک
از چه کنون سالمي اي جان پاک

گفتي از دعاي زهراست اين
معجر حرز مادر ماست اين

مرا خداي داورم حفظ کرد
به يمن حرز مادرم حفظ کرد

شد خجل از کار خود آن رو سياه
گشت به پيش کرمت عذر خواه

عفو از آن جرم و خطا کرديش
خواست دعا را تو عطا کرديش

جود خداييت چه ها مي کند
پيش خطا لطف و عطا مي کند

اي به فداي تو و جودت جواد
جود وجودش ز وجودت جواد

تو دست جود خالق اکبري
جواد اهلبيت پيغمبري

بحر نمي از کرمت يا جواد
جود گداي حرمت يا جواد

روي تو شمس الشّرف اهلبيت
اي دُر ناب صدف اهلبيت

کودک نه ساله بدي کز کمال
دادي پاسخ به هزاران سؤال

زاده اکثم ز دُر افشانيت
گشت يکي طفل دبستانيت

مانده زهر قيل و زهر قال بود
گويي از آغاز کر و لال بود

لکنت نطقش به لب افتاده بود
گويي طفلي عقب افتاده بود

از کف مأمون چو رها گشت باز
ماهيکي گرفت و برگشت باز

تا ببرد ره به کمال تو بيش
ماهي را فشرد در دست خويش

گفت که اي نور دل بوالحسن
فاش بگو چيست کف دست من

پاسخ تو دوباره اعجاز کرد
پرده ز اسرار دگر باز کرد

قصّه تبخير و هوا و شکار
گشت ز دُرج سخنت آشکار

حلم ز رفتار شما حلم شد
علم ز گفتار شما علم شد

معادن حکمت حق شماييد
مساکن رحمت حق شماييد

شما همان ائمه الدّعاييد
مشاعل انوار الهداييد

جلالت خدا نشان شماست
آيه ي تطهير به شان شماست

کلامتان نور است و رحمت است
معجزه و موعظه و حکمت است

ارث نبّوت رسول از شماست
مجد و کرامت بتول از شماست

طاعت مقبوله حق شماييد
رحمت موصوله حق شماييد

شما امامان همگي جواديد
باب نجات و قبله ي مراديد

قرآن يکدم از شما جدا نيست
هر آنکه بي شماست با خدا نيست

«ميثم» را بر درتان التجاست
اميد او به مَن اتاکُم نَجاست

#حاج_غلامرضا_سازگار

#مدح #امام_جواد_علیه_السلام

هر كه دل بُرد،دلبر ما نيست
هر كه نازي فروخت،ليلا نيست
هر كه هويي كِشَد مسيحا نيست
هر كسي با تو نيست با ما نيست
دلبر محض، غير مولا نيست

كيست مولا و فيه نور ِاله
قد تجلي بنورهي الله
گه خدا آينه ست و مولا گاه
وسط و ابتدا و آخر راه
ذره اي فرق بين آنها نيست

عاشقان دف به كف ز حيراني
صف كشيدند بر غزل خواني
تا فِتد بر كه فال قرباني
رحمت حق به قوم نصراني
نزد آن شيعه كز تو شيدا نيست

مستم از عشق و خُم به دوش تويي
نُهمين بحر باده جوش تويي
پسر سلسله فروش تويي
حق تعالاي هر سروش تويي
ورنه جبريل مرد اينها نيست

اي پدر خوانده ي پياله و خُم
هو تويي اي عزيز يازدهم
اي امير عمارت مردم
تو به "نحنُ "بناز و من "انتم"
كه كتابت به شرح آتاني است

اربعيني به شيشه مِي بوده
كس نداند كه تاك كِي بوده
مِهر يا اين كه تير و دِي بوده
چون عروس علي ز ري بوده
نيمي از اين شراب ايراني است

شه به بزم جلوس مي آيد
منكر او عبوس مي آيد
جان سلطان طوس مي آيد
يا انيس النفوس مي آيد
جان دهيدش ، گهِ تماشا نيست

جلوات تو مشرق سحر است
خلوات تو فيض خونجگر است
سكنات تو مو به مو پدر است
حركات تو حيدري دگر است
لمعات تو كم ز زهرا نيست

اي غروب بهانه را مرآت
گريه كم كن بخور ز آب فرات
يافتي چون ز تشنگي تو نجات
به علي اصغر و لبش صلوات
بهتر از اين به آب معنا نيست

#محمد_سهرابی

#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام

شکرِخدا شکرِخدا که حیـدری ام
اصل و نَسَب دارم علیِّ اصغری ام

اهل بهشت نبـی ُو قـُرب علی اَم
تاب و طَرَب دارم علیِّ اصغری ام

عُسر و حَرَج هرکجا گرفته سراغم
طبُّ و مطب دارم علیِّ اصغری ام

شکرِخدا شکرِخـدا تا خودِ محـشر
دل به تو بستم اِلی الاَبد علی اصغر

یا علـی اصغـر پناهـگاه دل ما
ای نوه یِ حیدر و سلاله یِ زهرا

بر روی دست ربابه خواب گرفته...
چشم تو را با دمِ علی علی مـولا

نغمه یِ لالایی است نادِعلی ُو...
ماتِ نگاه خـُمار تو شده سقـّا

کودک این خانواده مردترین است
هِق هق و اشک تو کرده معجزه آقا

هق هق تو مثل رجز خوانی ساقی
ریخت به هم لشـکر منافق و یاقی

معجزه یِ کـربلاست هِقْ هِقِ اصغر
معنیِ قالوا بلیٰ ست هق هق اصغر

هر که مریضـش شده جواب... بدانَد...
برغم و دردش دواست هق هق اصغر

لحظـه یِ تنـهایی امیرِ غریـبان
پاسخ شاه وفاست هق هق اصغر

ندبه یِ هر هفـته ام جواب ندارد
روضه یِ مشکل گشاست هق هق اصغر

پاسخ این گـریه هاست وصل نگارم
کـاش بیاید که سـر به پاشْ گـُذارم

#حسین_ایمانی

#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام

غم خانه خراب می شود تا شش ماه
می سوزد و آب می شود تا شش ماه
هر کس که دعایی بکند از امشب
با لطف تو مستجاب می شود تا شش ماه
*
تا نام شما روی لب ما باشد
روشن تر از این روز،شب ما باشد
سوگند به نامت ای علیِّ اصغر
دم از تو زدن تاب و تب ما باشد
*
روشن شب تار می شود از امشب
غم پا به فرار می شود می شود از امشب
فصل دل عشاق علیِّ اصغر
شش ماه بهار می شود از امشب
***
هستم همه شب یاد تو ای شه زاده
محتاج به امداد تو ای شه زاده
ای کاش که امر فرج امضا بشود
از برکت میلاد تو ای شه زاده

#سیدمجتبی_شجاع

#مدح #امام_جواد_علیه_السلام

آنان که پی کاسبی رزق حلالند
تا روز قیامت دَرِ این خانه وبالند
باید که سر سجده به این خاک بمالند
- این ها- همه سرچشمه ی آن آب زلالند

ما را که سلوک علی و آل مرام است
رزقی بجز از سفره ی ارباب حرام است

ذِکرُالله ما می شد این یاد ائمّه
این مجلس و این لطف خداداد ائمّه
هستیم به یاریّ و در امداد ائمّه
در حزن و غم و شادی و میلاد ائمّه

این کف زدن و سینه زنی جوهر دین است
عَجِّل لِوَلیِّ الفَرَجِ شیعه همین است

ای منتظران مقدم موعود مبارک
در مجلستان عطر خوش عود مبارک
میلاد کرم، لطف و عطا، جود مبارک
ازبس که شد این فاطمه مولود مبارک

ازدست علی هرچه گدا تاج گرفتند
در عرش ملائک همه معراج گرفتند

عالم همه پست و پسر فاطمه بالاست
یک عمر شدم نوکرش، آنقدر که آقاست
از نسل علیّ و نوه ی حضرت موساست
مولام رضا، او علیِ اکبرِ مولاست

اسفند بپاشید سر آتش ایمان
او آمده تا کور کند چشم حسودان

رویید زِ لبهای علی اکبری اش گل
چیدند ملاک زِ رخ دلبری اش گل
از لعل مناجاتیِ پیغمبری اش گل
از سمت پدر گل، نسب مادری اش گل

به به! چه گلی آمده در خاطر این باغ
قنداقه ی گلپوش شده قبله ی عشاق

او عبد خدا بود، در این باره سخن گفت
" لاحول و لا" خواند و به گهواره سخن گفت
پر نور شد آن خانه چو مه پاره سخن گفت
با هر دل بیچاره ی آواره سخن گفت:

" تنها نه به هر مفلس در بند جوادم
حتی به امامان خداوند جوادم"

خوب است زِ قنداقه ی او توشه بگیریم
از مزرعه ی صورت او خوشه بگیریم
فیض حرم صاحب شش گوشه بگیریم
روی قدمش سر بگذاریم و بمیریم

چون مرگ به روی قدمش عین حیات است
او منبع جود است و دَلیلُ البرکات است

وَاللهِ بنی فاطمه سرمایه ی دینند
هم سایه حقّند وَ هم سایه نشینند
فردوس خدایند و بهشتند و بریند
ما رعیت واینان همه ارباب ترینند

این ها سر شاخه رطب کال ندارنند
اولاد علی، طفل و کهنسال ندارند

او کودک ارباب ولی شیخُ الائمه است
دشمن شده از جامِ میِ معرفتش مست
خوردند بزرگان همه در بحث به بن بست
پیش پسر شاه خراسان شده اند پست

در محضر او اوج نشینان همه پستند
محکوم به درماندگی و عجز و شکستند

در وادی دل وجه خدا کیست بجز او
دروازه و مفتاح دعا کیست بجز او
ابن الکرم و ابن سخا کیست بجز او
ابن علی و ابن رضا کیست بجز او

او ابن علی، ابن علی، ابن علی هاست
آری نهمین معجزه ی حضرت زهراست

او کارگشای گره روز معاد است
سرچشمه ی جود است وجواد است وجواداست
برسفره ی او رزق خداداد زیاد است
از آمدن ابن رضا، فاطمه شاد است

ما سایه نشین کرم ابن رضاییم
مشتاق طواف حرم ابن رضاییم

باید که بسازیم دوباره حرمش را
بر عرش رسانیم شکوه علمش را
چون لشگری از شمع بسوزیم غمش را
در روضه بمیرم غمِ سنّ کمش را

مدّاح فلک در غم او زمزمه دارد
او ارثیه ی عمر کم از فاطمه دارد

#امیر_عظیمی

#مدح #امام_جواد_علیه_السلام

امشب دلم لبریز احساسی جدید است
آقا غلامت در دو عالم روسفید است

ذکر قنوتم «یا جواد ٱلاجودین» شد
دادی مرادم را اگر این دل مرید است

انداختم حرز تو را بر گردن خود
عشق تو در نزدیکی ِ حبلُ ٱلورید است

نقش نگینت بود "نِعمَ ٱلقادرَ ٱللّه"*
این افتخار ِ سنگ زیبای حدید است

دستان پر مهرت مرا محتاج کرده
با دست خالی رد کنی؟! از تو بعید است

ذریّهٔ دردانهٔ سلطان طوسی
گفتیم در وصفت: شهید إبن شهید است

باب ٱلجواد مشهدم را دوست دارم
آنجا برای قفل حاجاتم کلید است

مولای گندمگون؛ نقاب از چهره بردار
نه! برنداری! چشم بعضی ها پلید است

از علم بی حدّ تو مأمون غرق حیرت
در محضرت علّامه از خود ناامید است

جانم فدای جای جای کاظمینت
نذر تو چندین آیه قرآن مجید است-

یاسین و ٱلرحمن و حمد و قل هوَ ٱللّه
می آیم و هنگامهٔ وعده وعید است

إذن از تو میخواهم مدد از مادر تو
پابوسی ات وٱلله که عید سعید است

خادم فراوان داری اما چند سالی ست
ذکر لبم؛ -ایکاش ما را می خرید- است

تفسیر حُسن عاقبت یعنی همین که؛
پایینِ پایت مرقد شیخ مفید است

#مرضیه_عاطفی

#مدح #امام_جواد_علیه_السلام

با حضورت ستاره ها گفتند
نور در خانه ی امام رضاست
کهکشان ها شبیه تسبیحی
دستِ دُردانه ی امام رضاست

مثل باران همیشه دستانت
رزق و روزی برای مردم داشت
برکت در مدینه بود از بس
چهره ات رنگ و بوی گندم داشت

زیر پایت همیشه جاری بود
موج در موج دشتی از دریا
به خدا با خداتر از موسی
بی عصا می گذشتی از دریا

با خداوند هم کلام شدی
علت بُهت خاص و عام شدی
"کودکی هایتان بزرگی بود"
در همان کودکی امام شدی

#سیدحمیدرضا_برقعی

مدح #امام_جواد_علیه_السلام

منبعِ جود وُ سَخا مَصدرِ خیرات رسید
پسرِ رأفـت وُ ایثار وُ مـناجات رسید

دهمِ ماهِ رجب... ماهِ علی... ماهِ دعا
اسـدالله نهم سَیـِّدِ سادات رسید

یکی یکدانه یِ سلطانِ خراسان آمد
پایِ ایوانِ طلا وقتِ ملاقات رسید

آمد از راه محمّد تا علی شاد شود
قصه یِ وحی به معراج وُ به مِرآت رسید

سخن از جود وُ عطا بود وُ ملائک دیدند
روحِ ایثار وُ کـرم کـوهِ کرامات رسید

آمد وُ پَر زده غم از حرمِ حضرتِ شاه
هو... وَ لا حـول و لا قـوة الا بالله

ذکرِ لا حـول ولا... با حرم الله بگیر
امشب عیدی خودت از پسرِ شاه بگیر

داری از سلسله یِ عشق عقب می مانی
رزق وُ روزی خودت را دهمِ ماه بگیر

دهمِ ماهِ رجـب دستِ خدا بازتر است
عزّت وُ علم وُ شرف...معرفت وُ جاه بگیر

سائلان دستِ پُر از خانه یِ سلطان رفتند
دستِ خالـیِ خودت رو به یدالله بگـیر

از اباَالهادی این سلسـله یِ نورانی
برگی از موعظه وُ نقشه یِ این راه بگیر

معنی اصلِ صراط است جواد است جواد
ما مـریدیم وُ مُـراد است مُـراد است مُـراد

از همان کودکی اَش مِنبَرِ غـَرّٰایی داشت
نَفَـسِ احمدی وُ خطبه یِ مولایی داشت

غیرت وُ همّتِ او مرتضوی بود ولی...
به خدا حُجب وُ حیا...عصمتِ زهرایی داشت

کـَرمش مثلِ حسن بود وُ دَمَش مثلِ حسین
مثل سجّاد به هر سجده چه نجوایی داشت

عالِـم وُ صادق وُ کاظم پسرِ شاهِ رئوف
یوسفِ خانه یِ بابا رویِ زیبایی داشت

هر کجا رفت زمین سبز شد وُ حاصلخیز
خِضرِ این قوم عجب مَقدمِ والایی داشت

همه مبهوتِ کـمال وُ همه ماتِ کرمَش
می رسد بویِ خراسانِ رضا از حرمش

حـَرمـش مثلِ حریمِ پدرش نورانی
حِسِّ غربت نکند در حرمش ایرانی

هر کسی زائرِ او می شود اِن شاءالله
می شود زائرِ اربابِ کـرم می دانی

ناخودآگاه در این صحن وُ سرا یک نوحه
با همان سبک وُ سیاقِ رجبی می خوانی

"قـربونِ کبوترایِ حرمِت امام رضا"
لهجه اَم شد خودمانی چشمِ من بارانی

کاظمینی شدم وُ یادِ خراسان کردم
تو جوادی وُ منـم در طلبِ اِحسانی

لحظه یِ جود وُ سَخا حاتمِ طایی سائل
ندبه رویِ لبِ هـر زائرِ این صاحِـبـدِل

#حسین_ایمانی

#امام_جواد_علیه_السلام

در بهارم بهار جان آمد
روح الطاف بی کران آمد

یاجوادالائمه ی عالم
جلوه ی جود خاندان آمد

پسر هشتمین امام جهان
نهمین ماه آسمان آمد

از صدف گوهری علی صولت
پسری فاطمه نشان آمد

دست خالی کسی نخواهد رفت
ملجاء دلشکشتگان آمد

آمد آنکس که لاله ی زهراست
یاجواد سلاله ی زهراست

کوه درد مرا مداوا کرد
با منِ خسته دل مدارا کرد

معجزه در نگاه او جاری ست
قطره را دید و مثل دریا کرد

عمّه ای در دیار قم دارد
یاد او بود یاد زهرا کرد

کار او جز گره گشایی نیست
گره بسته را خودش وا کرد

اسم او می برد مرا مشهد
او مرا بی قرار مولا کرد

من مریدم مراد من باشد
اذن باب الجواد من باشد

در شبی که سبد سبد گل داشت
گونه هایی که عطر سنبل داشت

نام تو آمد و قلم بارید
حسّ من نیت تغزل داشت

در همان شب که دل به یاد شما
از زمین تا به آسمان پل داشت

عاشق پر زدن به بالا بود
این حصار شکسته بلبل داشت

بی نیاز از تمام عالم شد
هر کسی بر شما توسّل داشت

سرخوشم از وقوع این رخداد
حاجتم را شنید و پاسخ داد

دست مارا گرفت و بالا برد
قطره ای را به قلب دریا برد

به همانجا که خود تعلّق داشت
به همان جایگاه زیبا برد

دست مارا گرفت و ساعت هشت
کنج ایوان طلای بابا برد

او علی اکبر امام رضاست
ناله ای زد مرا به آنجا برد

که شبی نازدانه ای می گفت
پنجه ی باد معجرم را برد

با دعایش دلم حسینی شد
کربلایی و کاظمینی شد

کربلا گفتم و شدم آهِ
سینه سوزان داغ جانکاهِ

بچه هایی که رفته اند از حال
در همان غربت شبانگاهِ

یورش تیر و نیزه و خنجر
پیکر تکه تکه ی ماهِ

شب زینب که روی خاک افتاد
می توان دید بر سر راهِ

گذر چشم های خیس رباب
پاره های گلوی شش ماهه

با سه شعبه سری دریده شده
از گلو تا گلو بریده شده

#اسماعیل_شبرنگ

با آمدنت ختم شده غصه‌ی بابا
لبخند تو شد ساحل آرامش دریا

شد بسته در تهمت بی‌پایه و بی‌جا
مبهوت شد از ذره‌ای از علم تو یحیی

آمده دو نور
آمده دو جان
دلبر ارباب
یوسف سلطان
هم ولادت گل پیغمبر است
هم ولادت علیّ اصغر است

میلاد امام جواد(علیه السلام)و حضرت علی اصغر(علیه السلام) مبارک باد.

در بغل امشب یکى قرص قمر دارد رضا

آیت الله کشمیری (ره) :

☘️ برای مشکلات مادی به امام جواد(علیه السلام) متوسل شوید.

سوره #یس بخوانید و ثوابش را به امام جواد(علیه السلام) هدیه کنید.

امشب دلم جایی دگر هم پر گشوده
ارباب ما آغوش بر اصغر گشوده

لب تشنگان اشک را این طفل ساقیست
شش ماه تا قربانی شش ماه باقیست

#ولادت_باب_الحوائج_شش_ماهه

این جوان کیست کہ سیمای پیمبر دارد؟
بنویسید رضا هم، علےاکبر دارد...

#یا_جوادالائمہ_علیہ‌السلام

‏ولادت امام محمد تقی(ع)
جواد الائمه
جوانترینــــــــــ
و نهمین
ستاره آسمان امامتـــــــــ

و ولایت و مظهر جود
وسخاوتـــــــــ
رابه تمام
شیعیان جهان تبریڪ و
شاد باش میگوییـــــم

امشب رضویون شادند همـہ
دل در حرم رضا نهادند همـہ

عیدى ولادت از رضا مى‏ گیرند
خشنود ز مقدم جوادند همـہ
#ولادت_امام_جواد_علیـه_السلام_مبارک

هیچ کس مثل رضا شاه کرم پرور نیست
کودکی خوبتر از ابن رضا دیگر نیست

دشمنش لال شود، کوثر ما ابتر نیست
قمری کرده به دست قمری جلوه گری

#یا_جواد_الائمه

اسمی گره گشا تر از اسم جواد نیست
پایان هر چه خواستم از او “نَداد” نیست
بین تمام صحن و سراها طلوع صبح
جایی به باصفائی باب المراد نیست

پدرت شاه خراسان وخودت گنج مقامی

پدرت حضرت خورشیدوخودت گنج تمامی

غنچه ای نیست که عطرنفست را نشناسد

تو که ذکر صلواتی و درودی و سلامی

میلادامام جواد(ع )مبارک

سَرِ ما و قدوم یار نُهُم
دل ما و تب نگار نهم
بارالها سری به سجده شکر
می‌گذارم برای بار نهم

عظمت امام جواد علیه السلام در سن هفت سالگی نزد شیعیان و علم لدنی آن حضرت

سیدالطائفتین علامہ سید محمد حسین حسینے طهـرانے قدس اللہ نفسہ الزڪیہ در کتاب " امام شناسی ، ج۱۸ ، ص ۲۶ " آورده اند:

✍..." حضرت‌ امام‌ محمدتقي‌ جواد الائمّة‌: چون‌ مقام‌ امامت‌ به‌ وي‌ منتهي‌ گرديد طفلی بود هفت‌ ساله‌، و معذلك‌ همان‌ طور كه‌ پدرانش‌ برايی تشييد و تأييد امامت‌ قيام‌ كردند و در تعليم‌ و ارشاد امَّت‌ نهضت‌ نمودند، وی هم‌ قيام‌ و نهضت‌ فرمود. علماء از او با خضوع‌، استفاده‌ و اخذ علم‌ مینمودند، و به‌ هيچ‌ وجه‌ در وی نقصانی از علوم‌ پدرانش‌ يافت‌ نشد.

❖ و اين‌ است‌ علی بن‌ جعفر كه‌ در عصر او بود و از جهت‌ سِنّ و فَضل‌، شيخ‌ علويّين‌ محسوب‌ ميگرديد، چون‌ امام‌ جواد روی بدانها ميكرد برميخاست‌ و دستهايش‌ را ميبوسيد، و هنگامی كه‌ حضرت‌ امام‌ جواد خارج‌ ميشد كفش های او را مُنظَّم‌ در برابر پای او مينهاد، و وقتی كه‌ از وی پرسيدند: امامِ گويا پس‌ از حضرت‌ امام‌ رضا علیه السلام چه‌ كسی می‌باشد؟! گفت‌: پسرش‌: ابوجعفر!
به‌ وی در مقام‌ اعتراض‌ برآمده‌ گفتند: أنْتَ فِي‌ سِنِّكَ وَ قَدْرِكَ وَ أبُوكَ جَعْفَر بن‌ مُحَمَّدٍ تَقُولُ فِي‌ هَذَا الْغُلَامِ؟!
«تو در اين‌ پايه‌ از عمر درازت‌، و در اين‌ مقام‌ از قدر و منزلت‌ كه‌ پدرت جعفر بن‌ محمد است‌ راجع‌ به‌ اين‌ پسر اين‌ طور رأی ميدهی؟!»
علی بن‌ جعفر در پاسخشان‌ گفت‌: مَا أرَاكَ إلَّا شَيْطَاناً، ثُمَّ أخَذَ بِلِحْيَتِهِ وَ قاَلَ: فَمَا حِيلَتِي‌ إنْ كَانَ اللهُ رَآهُ أهْلاً وَ لَمْيَرَ هَذِهِ الشَّيْبَةَ لَهَا أهْلاً؟!
«من‌ نمی يابم‌ تو را مگر شيطاني‌ كه‌ بدين‌ كلام‌ لب‌ گشوده‌اي‌؟! سپس‌ با دست‌ خود ريشش‌ را گرفت‌ و گفت‌: از من‌ چه‌ تدبيری ساخته‌ است‌ اگر خداوند او را دارای أهليّت‌ می‌بيند، و اين‌ موهای سپيد را برای مقام‌ امامت‌ صاحب‌ اهليّت‌ نمي‌بيند؟!»

❖ بايد دانست‌: علي‌ بن‌ جعفر برادر حضرت‌ امام‌ كاظم‌ علیه السلام می‌باشد، و حضرت‌ امام‌ كاظم‌ جَدِّ حضرت‌ امام‌ جواد علیهما السلام هستند. اينك‌ بنگر تا چه‌ مقدار دارای تفاوت‌ سن‌ می‌باشند. و علی علمش‌ را از پدرش‌ امام‌ جعفر، و برادرش‌ امام‌ كاظم‌، و برادرزاده‌اش‌ امام‌ رضا: اخذ نموده‌ است‌. اگر علم‌ ايشان‌ با تحصيل‌ و اكتساب‌ بود، علی از امام‌ جواد تحصيلش‌ افزون‌ بود، و اگر امامت‌ مربوط‌ و منوط‌ به‌ سنّ بود علی بن‌ جعفر از لحاظ‌ سنّ بزرگترين‌ آنها و از مشايخشان‌ محسوب‌ بود.

❖ علاوه‌ بر اين‌ در ايّامي‌ كه‌ پدر امام‌ جواد در هنگام‌ مسافرت‌ به‌ سوی خراسان‌ از وی جدا گرديد، امام‌ جواد پنج‌ ساله‌ بود. و اگر فرض‌ كنيد علوم‌ و ثقافت‌ و تأدّب‌ آنان‌ از نزد خودشان‌ نبوده‌ است‌، آن‌ كس‌ كه‌ امام‌ جواد علیه السلام را تعليم‌ و تربيت‌ و تأديب‌ نمود پس‌ از پدرش‌ تا آنكه‌ وی را بدان‌ مقام‌ رفيع‌ و منزلت‌ عظيم‌ رسانيد چه‌ كسی بوده‌ است‌؟! چرا خود آن‌ معلم‌ و مربّي‌ در اين‌ فرض‌ خود را صاحب‌ منزله‌ و مقام‌ امامت‌ نديد؟! چرا حضرت‌ امام‌ جواد را كنار نزد؟!
آری حضرت‌ امام‌ جواد علیه السلام در وقت‌ رحلتشان‌ بيست‌ و پنجساله‌ بوده‌اند، و معلوم‌ است‌ كه‌ جوان‌ دارای اين‌ مقدار از سنّ اگر تمام‌ عمرش‌ را صرف‌ تحصيل‌ علم‌ كرده‌ باشد چيزي‌ از علم‌ به‌ دست‌ وی نيامده‌ است‌، پس‌ چگونه‌ خواهد بود حال‌ عالم‌ و مُرشِد و معلّم‌ عالِمان‌، و تربيت‌ دهنده‌ و تهذيب‌ كننده‌ ايشان‌ با وجود آنكه‌ جميع‌ شيعيان‌ و علمائشان‌ از روز وفات‌ پدرش‌ حضرت‌ امام‌ رضا علیه السلام به‌ او رجوع‌ كرده‌ و به‌ عنوان‌ امام‌ و مربّي‌ از وي‌ اخذ علم‌ نموده‌اند؟...

❖ ما در تاريخ‌ هيچ‌ كدام‌ از ائمّه‌ را پيدا نمیكنيم‌ كه‌ ايشان‌ شاگردی نموده‌، و يا نزد احدی از مردم‌ درس‌ خوانده‌ باشند حتّی در سنين‌ طفوليّت‌. در تاريخ‌ طفوليّت‌ آنان‌ ذكر نشده‌ است‌ كه‌ آنها داخل‌ در كتاتيب‌ و مدارس‌ و محلّ تعليم‌ و قرائت‌ شده‌ باشند؛ و يا آنكه‌ قرآن‌ را مانند ساير اطفال‌ از قاريان‌ فراگرفته‌ باشند. و لهذا برای علم‌ امام‌ راهي‌ تصوّر ندارد مگر آنكه‌ او به‌ طور وراثت‌ از پدرش‌، از جدّش‌، از رسول‌ اكرم‌، از جبرائيل‌،از پروردگار جليل‌ تعالي‌ شأنه‌ اخذ نموده‌ باشد.

کم کم در ابتدای خیابان کـاظمیــن
دارم همان گـدای قدیم تومی‌شوم

بخشنده تو، خدای کرم تو، جواد تو
ابن الرضا تو، حضرت باب المراد تو

خوش بـاش ڪه قلـب شيعـه شاد است امشب

ڪار همه بـر وفـق مـراد اسٺ امشب

درهـاے بهشـٺ آرزو بـاز شـده اسٺ

چـون شـام ولادٺ جـواد (ع) اسٺ امشب

#امام_جواد

هرکس که تاج مهر تو بر سر ندارد
از سجده ی گمراهی اش سر بر ندارد

سرمایه ی عشق شما راه نجات است
بیچاره هر کس عشق تان در سر ندارد

لازم نکرده که مرا فردا بخوانند
جنت اگر از نامتان سردر ندارد

باب الجوادی مطمئنا هست آن جا
محشر از این در هیچ بالاتر ندارد

گشتم ولی دنیای شیعه از تو آقا
مولود پر خیر و مبارک تر ندارد

کوری چشم دشمنان إبنُ الرضایی
کی گفته سلطانم علی اکبر ندارد؟

دردانه ی سلطان طوسی یا محمد
والیِ ما غیر از شما دلبر ندارد

عطری که از ذکر لبت در شهر پیچید
عود و گلاب و نافه و عنبر ندارد

در کودکی در قله های علم بودی
علم تو را عیسای پیغمبر ندارد

گشتم ولی هم ارزش خاک عبایت
در ارض و در افلاک سرتاسر ندارد

فهمیده ام از نامه ی سلطان، که عالم
کُنْیه نکوتر از اباجعفر ندارد

در کاظمینت هر کسی آمد دلش ماند
راهی بجز این راه تا آخر ندارد

"وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَهً ..." عیدی همین بس
عالم بجز چشم شما محور ندارد

می دوزد آخر چشم خود را بر دو دستت
مرغی که در وقت پریدن پر ندارد

محشر بفهمد جایگاهِ عصمتت را
هرکس تو را در این جهان باور ندارد

#محمد_جواد_شیرازی

صلوات خاصه امام جواد
عليه السلام
» بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
وَاَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ الزَّکِىِّ التَّقِىِّ وَالْبَرِّ الْوَفِىِّ
وَالْمُهَذَّبِ النَّقِىِّ هادِى الاُْمَّةِ وَوارِثِ الاَْئِمَّةِ وَخازِنِ الرَّحْمَةِ
وَیَنْبوُعِ الْحِکْمَةِ وَقآئِدِ الْبَرَکَةِ وَعَدیلِ الْقُرْآنِ فِى الطّاعَةِ وَواحِدِ
الاَْوْصِیآءِ فِى الاِْخْلاصِ وَالْعِبادَةِ وَحُجَّتِکَ الْعُلْیا وَمَثَلِکَ الاَْعْلی
وَکَلِمَتِکَ الْحُسْنى الدّاعى اِلَیْکَ وَالدّآلِّ عَلَیْکَ الَّذى نَصَبْتَهُ عَلَماً
لِعِبادِکَ وَمُتَرْجِماً لِکِتابِکَ وَصادِعاً بِاَمْرِکَ وَناصِراً لِدینِکَ وَحُجَّة
عَلى خَلْقِکَ وَنوُراً تَخْرُقُ بِهِ الظُّلَمَ وَقُدْوَةً تُدْرَکُ بِهَا الْهِدایَةُ
وَشَفیعاً تُنالُ بِهِ الْجَنَّةُ اَللّهُمَّ وَکَما اَخَذَ فى خُشوُعِهِ لَکَ حَظَّهُ
وَاسْتَوْفى مِنْ خَشْیَتِکَ نَصیبَهُ فَصَلِّ عَلَیْهِ اَضْعافَ ما صَلَّیْتَ عَلى
وَلِی ارْتَضَیْتَ طاعَتَهُ وَقَبِلْتَ خِدْمَتَهُ وَبَلِّغْهُ مِنّا تَحِیَّةً وَسَلاماً
وَآتِنا فى مُوالاتِهِ مِنْ لَدُنْکَ فَضْلاً وَاِحْساناً وَمَغْفِرَةً وَرِضْواناً اِنَّکَ
ذوُ الْمَنِّ الْقَدیمِ وَالصَّفْحِ الْجَمیلِ

#ولادت_باب_الحوائج_حضرت
#علی_اصغر_علیه_السلام_مبارک

امشـب بـرات
« کـربُ بـلا » را طلـب کنید

از «کودک رباب»،
که «باب الحوائج» است



#السلام_علی_الطفل_الرضیع

آقاے دنیایے و این عالم، گدایٺ
اےجان بہ قربان صداےخنده‌هایٺ

ماڪه دخیل بندقنداق توهستیم
محتاج دستان تو ولطف دعایٺ

#ارباب‌حسین‌دوباره‌پدرشده‌است

‍ با برکت تر از او زاده نشده است...

...ابو يحيى صنعانى مى‏ گويد: در حضور امام رضا عليه السّلام بودم پسرش كه كودك بود نزدش آمد امام رضا عليه السّلام فرمود:

﴿هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِی لَمْ يُولَدْ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ﴾

اين آن نوزادى است كه هيچ نوزادى پر بركت ‏تر از او براى شيعيان ما اهلبیت علیهم السلام متولّد نشده است.

الأنوار البهية؛ شیخ عباس قمی، صفحه ۳۹۴.

✅زکریا ابن آدم قمي می گوید:
▫️در خدمت امام رضا علیه السلام بودم که امام جواد علیه السلام را که در سن کمتر از چهار سال بودند آوردند، آن امام با دست خود به زمین زد و سر مبارک را به طرف آسمان بالا کرد و در فکر فرو رفت.
امام رضا علیه السلام فرمودند: جانم به فدایت، در چه امری این قدر فکر میکنی؟
امام جواد علیه السلام عرض کردند:در آن مصائبی است که نسبت به مادرم فاطمه سلام الله علیها روا داشته شد، به خدا سوگند آن دو را از قبر بیرون می آورم و آتش میزنم و آن گاه خاکستر آنها را به باد و سپس خاکستر را به دریا می دهم.
امام رضا علیه السلام آن حضرت را نزدیک به خود نمود و بین دو چشمش را بوسه زد و فرمود:تو لایق امامت هستی.

بحارالانوار ج ۵۰ ص ۵۹
دلائل الأمامه ص ۲۱۲

#میلاد‌امام‌جواد‌علیه‌السلام❤️

قلب عوالم گر در این ایام شاد است
از یمن میـلاد جواد ابن الجواد است

✍️در (كشف الغمه) از قاسم بن عبدالرحمن روايت كرده است كه گفت:

من زيدى مذهب بودم وقتى رفتم به بغداد، روزى در بغداد بودم ديدم كه مردم در حركت و اضطرابند، بعضى مى دوند و بعضى بالاى بلنديها مى روند و بعضى ايستاده اند،

پرسيدم: چه خبر است❓

✨گفتند: ابن الرضا! ابن الرضا! يعنى حضرت جواد پسر حضرت امام رضا عليهما السلام مى آيد.

گفتم به خدا سوگند كه من نيز مى ايستم و او را مشاهده مى كنم، پس ناگاه ديدم كه آن حضرت پيدا شد و سوار بر استرى بود.

من با خود گفتم لعن اللّه اصحاب الامامة: (يعنى دور باشند از رحمت خدا گروه اماميه، كه اعتقاد كردند خداوند طاعت اين جوان را واجب گردانيده)

❗️ تا اين خيال در دل من گذشت حضرت رو به من كرد و فرمود: يا قاسم بن عبدالرحمن!
(اَبَشَرا مِنّا واحدا نَتَّبِعُهُ اِنّا اذا لَفى ضَلالٍ وَ سُعُرٍ: گفتند ازانسانی پیروی کنیم که مانند خود ما است و‌ گمراه و‌ دیوانه باشیم ❓)

↩️دوباره در دل خود گفتم كه او ساحر است.

❗️ديگر باره رو كرد به من و فرمود: (ءَاُلْقِىَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذّابٌ اَشِرٌ : آیا از میان همه ما،کلام خدا فقط به او القا شده است❓)،

آن وقت كه حضرت از خيالات من خبر داد من اعتقادم كامل شد و اقرار بر امامت او نمودم و اذعان نمودم كه او حجة اللّه است بر خلق خدا!

کتاب منتهی الامـال، باب امام نهم

#صل‌الله‌علیڪ‌یاجوادالائمه‌علیه‌السلام
.
.
در ڪاظمین او شود هر اشڪ، لبخند

زیـرا برای شیعـیان بـاب المـراد است
.
.
#پسرحضرت‌سلطان‌خوش‌آمدی
#ابن‌الرضاخوش‌آمدی