آیه 154 بقره اثبات حقانیت شیعه و شبهه(طلبه ها و روحانیون می شود بیایید؟مهم)

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام
دوست عزیز من به هیچ وجه متوجه بحث شما نشدم
آیه 154 سوره بقره :
وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ

در کجا بجای لا تشعرون - لا یشعرون آمده
در کتاب چاپ قرآن
شما این مورد را کجا دیدید

لطف میکنید بیشتر توضیح دهید


با سلام

اولا که قرآن را ترجمه کرده وهدفش از لایشعرون تاکید بر زنده بودن شهدا و تنبیه مخاطب است.

ثانیا معنای آیه هماهنگ با آیات :

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ {الحجرات/2}
وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ {الزمر/55}

یعنی هر کس که کمی عربی بداند میفهمد که اول وآخر آیه با هم هماهنگ است و اگر لا یشعرون باشد اصلا مفهوم ومعنی آیه بهم میریزد .

quester;140976 نوشت:
در کجا بجای لا تشعرون - لا یشعرون آمده در کتاب چاپ قرآن شما این مورد را کجا دیدید لطف میکنید بیشتر توضیح دهید

سلام

اون لینکو ببینید

خیر البریه;140978 نوشت:
اولا که قرآن را ترجمه کرده وهدفش از لایشعرون تاکید بر زنده بودن شهدا و تنبیه مخاطب است.

سلام

شما الان چه کسی را می گویید؟

سلام

پاسخگوی 1

خیر البریه;140989 نوشت:
سلام پاسخگو

سلام

کدومشون

9 یا یک؟

این جواب این پاسخگو ناشی از مطالعه نکردن آیه می باشد
چرا که در آیه آمده:(( لَا تَشْعُرُونَ ))و پاسخگو این را گفته :(("لا یشعرون"یعنی اینکه هیچ گونه احساسی ندارند.لا یشعرون مخاطبش مردگانه نه زندگان.))

گذشته از این تمام مترجمان معنی نمی فهمید را آوردند

با سلام

پاسخگوی شماره 9 اصلا قرآن را اشتباه نوشته در قرآن آمده : لا تشعرون : یعنی شماها نمیفهمید .

[=B Lotus]تبرك جستن به موى پيامبر(ص)

[=B Lotus]مسلم در صحيح خود روايت مى‏كند كه: «رسول خدا(ص) به مِنى آمد و پس از رمى جمرات و قربانى كردن، سر خود را تراشيد و آن را به مردمان داد.»
[=B Lotus][=B Lotus]و در روايت ديگرى گويد: «آن حضرت سرتراش را فرا خواند و پس از تراشيدن موها، آنها را به اباطلحه داد. راوى گويد: او نيز آنها را ميان مردم تقسيم كرد.»[=Times New Roman][1]
[=B Lotus]و نيز از انس بن مالك روايت كند كه گفت:
[=B Lotus][=B Lotus]«رسول خدا(ص) را ديدم كه سر مى‏تراشيد و صحابه آن حضرت دور او را گرفته بودند تا هر مويى كه فرو افتد در دست يكى از آنان قرار گيرد.»[=Times New Roman][2]
[=B Lotus]و در كتاب اسد الغابه در شرح حال خالد بن وليد گويد:
[=B Lotus][=B Lotus]«خالد بن وليد كه در نبرد با ايرانيان و روميان نقش ويژه و برجسته‏اى داشت به هنگام فتح دمشق در شب كلاهى كه با آن مى‏جنگيد، تار مويى از رسول خدا(ص) را قرار داده بود كه به بركت آن فتح و ظفر مى‏جست و هميشه پيروز بود.»
[=B Lotus]همچنين در شرح حال او در اصابه و مستدرك حاكم گويند:
[=B Lotus][=B Lotus]«خالد بن وليد در نبرد يرموك شب كلاه خويش را گم كرد و دستور داد آن را بجويند. ابتدا آن را نيافتند، ولى دوباره جستجو كردند و آن را يافتند و ديدند شب كلاهى كهنه و مندرس است. خالد گفت: رسول خدا(ص) در سالى عمره به جاى آورد و سر تراشيد. مردمان به جمع‏آورى موهاى آن حضرت پرداختند و من در گرفتن موى پيشانى بر آنان سبقت گرفتم و آن را در اين شب كلاه نهادم و اكنون در هيچ نبردى حاضر نمى‏شوم كه اين شب كلاه با من باشد مگر آنكه پيروزى نصيب من مى‏گردد.»[=Times New Roman][3]
[=B Lotus]و در صحيح بخارى روايت كند كه: «تارهايى از موى پيامبر(ص) نزد ام‏سلمه زوجه رسول خدا(ص) بود كه هرگاه كسى را چشم‏زخمى مى‏رسيد ظرف آبى خدمت ايشان مى‏فرستاد تا آن موها را در آن فرو كند و آسيب‏ديده را شفا بخشد.»[=Times New Roman][4]
[=B Lotus]عبيده گويد: «اگر يك تار موى پيامبر نزد من باشد از همه دنيا و هرچه در آن است نزد من محبوبتر است.»[=Times New Roman][5]

[=Times New Roman][1][=Times New Roman] [=B Lotus]. صحيح مسلم، كتاب الحج، باب بيان ان السنة يوم النحران يرمى ثم ينحر ثم يحلق، حديث 323 و 326؛ سنن ابوداود، كتاب المناسك، باب الحلق و التقصير، حديث 1981؛ طبقات ابن سعد، ج 1، ص 135؛ مسند احمد، ج 3، ص 111، 133، 137، 146، 208، 214، 239، 256، 287 و ج 4، ص 42؛ مغازى واقدى، ص 429.

[=Times New Roman][2][=Times New Roman] [=B Lotus]. صحيح مسلم، كتاب الفضائل، باب قرب النبى من الناس و تبركهم به، حديث 74، ص 1812.

[=Times New Roman][3][=Times New Roman] [=B Lotus]. مستدرك حاكم، كتاب معرفة الصحابة، باب مناقب خالد بن الوليد، ج 3، ص 299. فشرده اين روايت در منتخب كنزالعمال، در حاشيه مسند احمد، ج 5، ص 178 و تاريخ ابن كثير، ج7، ص 113 نيز آمده است.

[=Times New Roman][4][=Times New Roman] [=B Lotus]. صحيح بخارى، كتاب اللباس، باب ما يذكر فى الشيب، ج 4، ص 27، كه ما فشرده آن را آوريم.

[=Times New Roman][5][=Times New Roman] [=B Lotus].طبقات ابن‏سعد، ج6، ص63؛ صحيح‏بخارى، كتاب‏الوضوء، باب الماء الذى يغسل‏به شعر الانسان،ج1، ص31.

سوره : النمل آیه : 80

متن عربی آیه : إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ

ترجمه :

  • تو نمی توانی مردگان را شنوا سازی و آواز خود را به گوش کرانی که از توروی بر می گردانند برسانی

  • ترجمه فولادوند البتّه تو مردگان را شنوا نمى‏گردانى، و اين ندا را به كران- چون پشت بگردانند- نمى‏توانى بشنوانى.

  • ترجمه مجتبوی تو نتوانى كه مردگان را بشنوانى، و نه به كران آواى دعوت را بشنوانى آنگاه كه پشت كرده برمى‏گردند.

  • ترجمه مشکینی مسلّما تو مردگان (كفر و عناد) را نتوانى شنواند و دعوت خود را به كران، در جايى كه پشت كرده و رويگردانند نتوانى رساند

  • ترجمه بهرام پور البته تو نمى‏توانى مردگان را شنوا كنى و نمى‏توانى نداى دعوت را به گوش كران برسانى هنگامى كه پشت مى‏كنند و روى بر مى‏تابند
تفسیر :

  • تفسیر مجمع البيان
بى‏گمان تو نمى‏توانى [پيام خويش را] به گوش مردگان برسانى و [نيز] نمى‏توانى دعوت [خود] را به ناشنوايان - [به ويژه ]هنگامى كه پشت [به حق و عدالت‏] نموده و [از آن‏] بر مى‏گردند - بشنوانى.

  • تفسیر الميزان
تو نمى‏توانى سخنت را به گوش مردگان برسانى و نمى‏توانى كران را هنگامى كه روى بر مى‏گردانند و پشت مى‏كنند صدا كنى

برخی از آیات قرآن باهم در ارتباط بوده و باید به آیات قبل و بعد از آن نیز توجه نمود
آیه فوق سخنی است که خداوند با رسولش میفرمایند و اصلا در ارتباط با توسل جویی نبوده و نیست .

    سوره : الروم آیه : 52

متن عربی آیه : فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ

ترجمه آیه :

  • تو نمی توانی مردگان را شنوا سازی و اگر اينان نيز از تو بازگردند ، آواز خود را به گوش آن کران نرسانی ،

  • ترجمه فولادوند و در حقيقت، تو مردگان را شنوا نمى‏گردانى، و اين دعوت را به كران- آن گاه كه به ادبار پشت مى‏گردانند- نمى‏توانى بشنوانى.

  • ترجمه مجتبوی تو مردگان- مرده‏دلان- را نتوانى شنواند و بانگ و آواز را به كران نتوانى شنواند آنگاه كه پشت كرده برگردند.

  • ترجمه مشکینی مسلّما تو مردگان (كفر و عناد) را نتوانى شنواند و دعوت خود را به كران، در جايى كه پشت كرده و رويگردانند نتوانى رساند

  • ترجمه بهرام پور پس مسلما تو نمى‏توانى مردگان را شنوا كنى و نمى‏توانى دعوت [خود] را به گوش كرها برسانى هنگامى كه پشت كنند و برگردند
تفسیر مجمع البيان
و تو [اى پيامبر! هرگز] نخواهى توانست [دعوتت را] به گوش مردگان برسانى، و نخواهى توانست اين دعوت را به كرها [بويژه‏] آن‏گاه كه پشت كنان [از حق‏] دور مى‏گردند - بشنوانى

تفسیر الميزان
و نيز تو نمى‏توانى كوران گمراه را از گمراهى به هدايت بكشانى، و به جز كسانى را كه به آيات ما ايمان دارند، و تسليم ما هستند نمى‏شنوانى

لطفا به ترجمه آیات و تفسیر آن توجه کنید

    سوره : فاطر آیه : 22

متن عربی آیه : وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاء وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاء وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ

ترجمه :

  • و زندگان و مردگان برابر نيستند خدا هر که را خواهد می شنواند و تونمی توانی سخن خود را به مردگانی که در گور خفته اند بشنوانی

  • ترجمه فولادوند و زندگان و مردگان يكسان نيستند. خداست كه هر كه را بخواهد شنوا مى‏گرداند و تو كسانى را كه در گورهايند نمى‏توانى شنوا سازى.

  • ترجمه مجتبوی و نيز زندگان و مردگان- مؤمنان با كافران- برابر نيستند. همانا خدا آن را كه خواهد- شايسته بداند- مى‏شنواند. و تو كسانى را كه در گورند- مرده‏دلان كافران- نشنوانى

  • ترجمه مشکینی و نيز زندگان (مغز و دل كه اهل ايمانند) و مردگان (فكر و قلب كه اهل كفر و جهالتند) يكسان نيستند. بى‏ترديد خداوند هر كس را بخواهد (پس از پذيرش دعوت دين راه‏هاى تكامل دينى و انسانى را به او) مى‏شنواند، و تو هرگز اهل قبور را نمى‏توانى شنواند

  • ترجمه بهرام پور و نه زندگان يكسانند و نه مردگان. همانا خدا هر كه را بخواهد شنوا مى‏كند، و تو كسانى را كه در گورهايند شنوا نتوانى كرد

تفسیر :

تفسیر مجمع البيان
و زندگان و مردگان [نيز] با هم برابر نيستند؛ بى‏گمان خدا هركه را بخواهد [و شايسته‏اش بنگرد] شنوا مى‏سازد و تو نمى‏توانى كسانى را كه در گورها خفته‏اند شنوا سازى.

تفسیر الميزان
و زندگان و مردگان نيز يكسان نيستند، كه همانا خدا هدايت خويش را به هر كه خواهد مى‏شنواند و تو چيزى را به كسانى كه در گورستان (كفر و جهالت) فرو رفته‏ اند نمى‏شنوانى

سلام

پس آیه متشابه است؟

mkk1369;140957 نوشت:
حال از لحاظ عربی از بزرگواران می خواهم ببینند استدلالم درسته؟ یا خیر و بررسی کنند

سلام
بله شما درست فرموده اید . قرآن می فرماید : ولکن لا تشعرون و لیکن شما درک نمی کنید . این آیه خطاب به اغلب انسانهاست که از درک حیات معنوی ارواح عاجزند .
در خصوص توسل هم مبنای ما قرآن است . آیه 97 و 98 سوره یوسف اصل توسل را به ما می آموزد . این آیه هم برای رد عدم امکان توسل به ائمه ع است که ایشان را زنده معرفی می کند البته منظور از زنده زنده روحانی است نه جسمانی .
تمام آیاتی که نفی ادراک ازمردگان می کند درباره جسم مرده است نه روح او به خصوص که در بعضی آیات دقیقا به من فی القبور تصریح می کند که منظور همان جسمی است که در گور گذاشته اند .
و اما در خصوص شفاعت مساله کمی دقیقتر است چون قرآن یک خط دقیق الهی را در مساله شفاعت تبیین می کند و شفاعت از عقاید مشرکان و یهود هم بوده بسیار دقیق است .
و اما چه استعانت و چه کمک گرفتن از سبب مادی و معنوی به فرض استقلال وجودی شرک است و فرقی بین نیاز معنوی و مادی نیست همچنانکه فرقی بین سبب مادی و معنوی نیست .
دقت کنید که آیات سوره یوسف به یک نیاز اساسی معنوی هم اشاره دارد لذا به طریق اولی نیازهای مادی هم در حوزه توسل قرار می گیرد چون رفع آنها آسانتر است .
موفق باشید
موضوع قفل شده است