جمع بندی آیا یک قانون ظالمانه واقعا قانون است؟

تب‌های اولیه

103 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="Navy"]

احمد;580563 نوشت:
باسلام
حقیقتا سوالم تذکر نبود خواستم بیشتر عقایدشمارابدانم
یاحق

سلام مجدد..

اتفاقا بنده هم عقایدم را عرضه کردم.. در هر دو پست.

اما آنجا که ببینم عقایدم غلط است، خب اصلاح میکنم... یعنی سعی میکنم اصلاح کنم.

اینجا محل گفتگو است، باید همدیگر را رشد داد، نه اینکه ....

اما، از یک طرف اینترنت است... یک مقدار کثیف است... البته این سایت که بحمد الله با حضور اساتید هرگونه کثیفی را میپوشاند.

ولی خب، اقتضای خودش را دارد.. با هرکسی با زبان خودش باید صحبت کرد.

گاهی تحریک، گاهی تشویق، گاهی محک.

موفق باشید.[/]

سوال :
آیایک قانون ظالمانه واقعا قانون است؟

پاسخ :
موارد فرق می کند ودر مجموع قانون در هر صورت از بی قانون بهتر است چون نبود قانون ( گرچه قانون بد) در جامعه پیآمدهای جبران ناپذیر دارد واسلام آن را تایید نمی کند .
در این رابطه در یک تحلیل جامع باید گفت :
ضرورت وجود حکومت در هر جامعه‏ اى، امرى بدیهى است . همواه مورد تأیید مکاتب و نظام‏هاى گوناگون بوده است.

اسلام، دین فطرت و عقل است . بر اساس خواسته‏ ها و نیازهاى فطرى، معقول و منطقى انسان نازل شده است. در این دین ضرورت عقلى و فطرى به خوبى درک شده ، وجود حکومت ـ به عنوان یکى از ضرورى‏ ترین نیازهاى انسان و جامعه‏ انسانى ـ مورد تأیید قرار گرفته ، براى آن شرایط و ویژگى ‏هاى مشخص شده است.

در جهان اسلام غیر از خوارج(خوارج گفتند: مردم حاکم نمى‏خواهند و خودشان باید حکم خدا از قرآن را بفهمند و شعار «لاحکم الاّ لله» سر دادند)تمامى اندیشمندان شیعه و اهل سنت قائل به ضرورت وجود حکومت مى‏باشند. چنان که ابن ابى‏ الحدید یکى از دانشمندان اهل سنت مى‏گوید:
«دانشمندان علم کلام، امامت و حکومت را لازم مى‏دانند، تنها یکى از دانشمندان قدیمى کلام.أصم) گفته است: در صورتى که مردم با انصاف بوده و به حق یکدیگر تجاوز نکنند حکومت لازم نیست»(1)

حضرت آیت ‏الله العظمى بروجردى(ره) نیز در این باره مى‏فرمایند:
«همه‏ مسلمانان - شیعه و سنّى - بر این باورند که در اداره‏ امور خود، به زمامدار نیاز دارند. بله حکومت، یکى از ضروریات دین اسلام است. هر چند در مورد شرایط و چگونگى تعیین حاکم توسط پروردگار یا مردم اختلاف وجود دارد». (2)
در اندیشه سیاسى اسلام، وجود حکومت امرى ضرورى است. مهم‏ترین ادله‏ ضرورت حکومت در اسلام عبارت‏ اند از:

1ـ دلیل عقلى:
انسان موجودى اجتماعى است . اسلام آیینى است که به نیازها و خواسته‏ هاى مشروع اجتماع پاسخ گفته، آن‏ها را به فراموشى نسپرده . طبیعى است که اگر در جامعه حکومت وجود نداشته باشد، جامعه دچار اختلال و هرج و مرج مى‏شود. انسان‏ها طالب برترى و به خدمت گرفتن دیگران، در راستاى منافع خود، هستند . رها بودن انسان و عدم حاکمیت قانون بر جامعه موجب اختلاف تشتت و هرج و مرج مى‏شود .حال اینکه یکى از اهداف اساسى حکومت ایجاد نظم و امنیت در جامعه و جلوگیرى از تنازع و هرج و مرج است . امنیت و نظم هدف است .

2ـ ماهیت قوانین اسلام:
نگاهى اجمالى به احکام و قوانین اسلامى حاکى از آن است که ماهیت این احکام به گونه‏اى است که اجرا و اعمال آن‏ها تنها در سایه‏ ایجاد حکومت میسّر است. به تعبیر امام راحل :
مجموعه قانون براى اصلاح جامعه کافى نیست. براى اینکه قانون مایه اصلاح و سعادت بشر شود، به قوه اجراییه و مجرى احتیاج دارد. به همین جهت، خداوند متعال در کنار فرستادن یک مجموعه قانون، یعنى احکام شرع، یک حکومت و دستگاه اجرا و اداره مستقر کرده است. رسول اکرم (ص) در رأس تشکیلات اجرایى و ادارى جامعه مسلمانان قرار داشت(3)

3ـ سیره‏ عملى پیشوایان اسلام:
پیامبر به عنوان اسوه و الگو، در دوران حیات خود، همزمان با فراهم شدن امکانات تشکیل حکومت اقدام به تشکیل آن کرد. پس از رحلت حضرت نیز هیچ کس در ضرورى بودن حکومت شک نداشت. آن چه که مورد اختلاف و بحث آنان بود ،این مسأله بود که چه کسى حاکم باشد

. امام على(ع) بعد از فراهم شدن شرایط، اقدام به تشکیل حکومت نمود. در مقابل خوارج که شعار "لا حکم الا لله" سر دادند ، فرمود:
«... لابدّ للناس من امیر برّ او فاجرٍ...؛( 4)مردم چاره‏اى ندارند، جز آن که امیر و حاکمى داشته باشند. خواه نیکوکار باشد یا بدکار».

سایر امامان معصوم(ع) نیز بر اساس این اصل مهم و حیاتى در نظام اجتماعى و جامعه اسلامى به اقتضاى شرایط زمان خویش، اقدامات لازم را براى تشکیل حکومت اسلامى، انجام دادند. بیعت امام حسن(ع) با مردم و جنگ با معاویه و همچنین قیام امام حسین(ع)هر چند تشکیل حکومت به عنوان تنها هدف از قیام امام محسوب نمى‏گردد، ولى مسلماً یکى از اهداف اصلى بوده است(5).
تشکیل حکومت جهانى امام زمان(عج)، همه حاکى از توجه آن بزرگواران به این مسأله مهم است.

4ـ آیات قرآن:
در قرآن کریم آیات زیادى وجود دارد که معیارها و صفاتى را براى حاکمان و متصدّیان امور جامعه ذکر مى‏نماید. مسلماً در این قبیل آیات اصل ضرورت حکومت، امرى بدیهى فرض شده که به بیان خصوصیات حاکم پرداخته است.

برخى از این آیات عبارتند از:
«یا داود انا جعلناک خلیفة فى الارض فاحکم بین الناس بالحق ؛
اى داود، ما تو را خلیفه در زمین قرار دادیم، پس در میان مردم به حق داورى کن»(6)
"... ان ‏الله اصطفیه علیکم و زاده بسطه فى العلم و الجسم ؛
پیامبر بنى‏اسرائیل به آن‏ها گفت: خدا طالوت را بر شما برگزیده و او را در علم و قدرتِ جسم وسعت بخشیده"(7)

"سپس به فرمان خدا، آن‏ها سپاه دشمن را به هزیمت واداشتند . داود جالوت را کشت . خداوند حکومت و دانش را به او بخشید . از آن چه مى‏خواست، به او تعلیم داد . اگر خداوند بعضى از مردم را به وسیله‏ بعضى دیگر دفع نمى‏کرد، زمین را فساد فرا مى‏گرفت. ولى خداوند نسبت به جهانیان لطف و احسان دارد"..(8 )
آیه فوق بیانگر این است که اگر حکومت مقتدر و نیرومند نباشد تا جلوى طاغیان و سرکشان را بگیرد، زمین پر از فساد مى‏شود .حکومت عادل یکى از عطایاى الهى است که جلوى مفاسد فرهنگى و اجتماعى را مى‏گیرد.

5ـ روایات
روایات متعدد در باره ضرورت حکومت وجود دارد از جمله: امام على(ع) مى‏فرماید:
«وال ظلومٍ غشوم خیرٌ من فتنه تدوم ؛ زمامدار ظالم و ستمگر بهتر است از فتنه و هرج و مرجى که پیوسته در جامعه وجود داشته باشد».(9)

راز این امر آن است که اگر دسترسى به حکومت عادل نباشد، حداقل حکومت ظالم براى حفظ و بقاى خود مجبور است امنیت و نظم را حفظ کند . کشور را از تجاوز دشمنان محفوظ نگاه دارد. در صورتى که اگر اصل حکومت برداشته شود، همه چیز در هم مى‏ریزد . افراد مفسد و ظالم اموال مردم را تاراج مى‏کنند . خون بى‏ گناهان را مى‏ریزند.

امام على(ع) در حدیث دیگر مى‏فرماید:
... والامامة نظاماً للامة ؛خداوند امامت،رهبرى و حکومت را براى نظام بخشیدن به امت اسلامى واجب ساخته است(10)
امام رضا(ع) مى‏فرماید: «یکى از ادله‏ ضرورت امامت و رهبرى این است که جامعه نیاز به قانون دارد . مردم مکلف‏اند که از مرز قانون تجاوز نکنند، چون شکستن این مرز موجب فساد و تباهى جامعه است. براى نگاهبانى از مرز قانون مرزبانى امین لازم است . اگر چنین نباشد، هیچ کس نمى‏خواهد لذّت و منفعت شخصى خود را، هر چند موجب فساد جامعه شود، از دست بدهد. بر این مبنا است که خداوند زمام امور مردم را به دست فردى مى‏سپارد تا از فساد مفسدان و تبهکاران پیشگیرى کند . مقررات و قوانین را در جامعه به اجرا درآورد.(11)
در عصر غیبت فقها از سوی خدا و معصومان به صورت عام نائب امام زمان تلقی می شوند که وظیفه دارند حکومت اسلامی تشکیل دهند .

پی نوشت ها:
1.شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 2، ، قم ، کتابخانه آیت الله نجفی،1404ه ،ص 308.
2. البدر الزاهر، تقریرات درس آیة‏الله بروجردى، ص 52، بی تا ،بی نام.
3. ولایت فقیه، امام خمینی ، موسسه نشر آثار امام ،ص 26 ، بی تا.
4. نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 40، تهران، 116 .
5. حماسه‏ حسینى، مرتضى مطهرى، صدرا، ج 3، ص 182 - 181.
6.ص(38) آیه‏ 26 .
7. بقره(2) آیه‏ 247 .
8. همان، آیه‏ 251.
9 .پیام قرآن، آیة‏الله مکارم شیرازى، ج 10، ص 29 ، قم ، مطبوعات هدف.
10. نهج البلاغه، همان، حکمت 252 .
11. بحارالانوار، ج 23، ص 32 و 52.

موضوع قفل شده است