جمع بندی آیا گناه کردن کودک قبل از بلوغ در دنیا از نظر تکوینی برایش اثری دارد؟

تب‌های اولیه

117 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

مسلم;999524 نوشت:
سلام و احترام

خیالتان راحت، اگر کسی پیدا کردن حقیقت برایش نزدیک به غیر ممکن باشد در قیامت عذاب نخواهد شد...

بنده مرتب دارم عرض می کنم شدت حسابرسی متناسب با شرایط فرد است، به هر میزان که کشف حقیقت آسان تر شود حسابرسی دشوارتر میشود، و به هر میزان کشف حقیقت دشوارتر شود، حسابرسی آسان تر میشود.

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

اگر شخصی 1 درصد احتمال پیدا کردن حقیقت را داشته باشد اما آن را پیدا نکند

با احتمال 99 درصد به جهنم می رود و وقتی به جهنم رفت در جهنم ماندنش 100 درصدی است!

نه 1 درصد !!!!!

و پاداشی بابت آن 99 درصد که نمی توانسته راهی دیگر را انتخاب کند دریافت نمیکند

اینجاست که خداوند میگوید عده کثیری را برای جهنم آفریدیم!!!

نمی دانم دلیل شما چیست که می خواهید خداوند را علاقه مند به پر کردن بهشت نشان دهید؟؟؟؟

برای خداوند جهنم یا بهشت رفتن من و شما فرقی ندارد!

اتفاقا خداوند وعده داده جهنم را پر میکند

اما وعده نداده بهشت را پر کند

و معمولا مومنین قلیل خوانده می شوند

و گمراهان کثیر

مهم این است که خداوند عادل است و به همه مخلوقات نعمت بودن را داده است

چه به جهنم منتهی شود و چه به بهشت

مهم حال حاضر است

باید زندگی کرد و بندگی کرد

کسی از آینده باخبر نیست

شاید حر شویم
شاید شمر

مسلم;999525 نوشت:
شما که می فرمایید عرایض گذشته بنده بی ربط است، و مثال شما نه به مسئله جبر و اختیار مربوط است و نه به عدالت خداوند در حسابرسی، خب الان خودتان بفرمایید با این مقدمات می خواهید چه نتیجه ای بگیرید؟ یعنی ایراد شما به چیست؟ خب مثال شما واضح است اما نمی فهمم با این مثال می خواهید چه چیزی را رد یا اثبات کنید، خودتان بفرمایید تا من بفهمم باید در چه راستایی پاسخ بدهم.

شما کلا بحث را گم کردید
یه نگاه به عنوان و توضیح استارتر بیاندازید.
بحث از اثرات یک عمل است نه از جبر و اختیار و نه از عدالت.
متاسفانه شما آن قدر درگیر بحث با دوستان شدید که کلا اصل داستان فراموش شد.
در مثال مذکور ما یک اثر داریم به نام قتل و اعدام و عذاب جهنم.
یعنی پیشنهاد یک میلیاردی ختم شد به قاتل شدن و بعد میتواند ختم شود به حکم اعدام و قصاص و بعد هم جزای قاتل جهنم است.
اینها اثراتش است.
حالا شما بفرمایید مشکلتان با اینها چیست؟

ما میگوییم طبق فرض ما یک کودک به خاطر شرایط الف به اثرات دنیوی و قضایی و اخروی دچار میشود.
اما کودک دیگر به خاطر نبود چنین شرایطی به چنین اثراتی دچار نمیشود.

یک کودک گرفتار امتحانی میشود و اثرات بدی به سراغش می اید مثل جهنم
و یک کودک گرفتار آن امتحان نمیشود و اثری هم در کار نخواهد بود.

اینکه چنین تفاوتی و چنین اثراتی، عدالت است یا ظلم ربطی به من ندارد چون بحث عدالت یک بحث ثانوی است و قرار نیست در این تاپیک بحث شود.
بحث جبر و اختیار هم ربطی به این گزاره ندارد ....
لطفا اگر صحبتی دارید درباره همین اثرات بکنید
آیا چنین مسئله ای که عرض کردم را درباره آن دو کودک قبول دارید یا خیر؟

خباء;999559 نوشت:
شما کلا بحث را گم کردید
یه نگاه به عنوان و توضیح استارتر بیاندازید.

عذرخواهی می کنم، می گویند یک آقایی در اتوبان داشت خلاف می رفت و میدید همه ماشین ها از روبرو می آیند! گفت ای بابا! چرا اینها دارند خلاف می آیند؟!
شما هم بد نیست یک نگاهی به پیام آغازکنده تاپیک بیندازید، سخن ایشان از اثرات تکوینی یک رفتار در دنیاست که آیا فقط دامن ملکفین را می گیرد و یا دامن غیر مکلفین را نیز می گیرد، بنده هم شفاف عرض کردم دامن همه را میگیرد فرقی نمی کند مرتکب این اعمال مکلف باشد یا نباشد
اصلا و ابدا سخن از مجازات های تشریعی دنیوی مثل اعدام و قصاص، یا مجازات های اخروی نیست! شما این بحث های حاشیه ای را مطرح کردید، اولین پست شما در این تاپیک در قالب مثالی طرح شد که در پایان، از آن بی عدالتی در حسابرسی را نتیجه گرفتید:

خباء;998879 نوشت:
اینطور پرسشها و شبهات جنبه های متفاوتی دارند و میتوان انها را از چند جهت بررسی کرد.

مثلا در روایات داریم ( بدین مضمون ) یکی از ریشه های کفر حسادت است.

حالا یک نفر به خاطر مشکلاتی که در کودکی داشته است دچار رذایل اخلاقی میشود و رشد پیدا میکند.
اما یک نفر دچار چنین موانعی نیست چون سالم پرورش یافته است.

حال تصور کنید مقاومت این دو نفر را با شماره گذاشتن تعیین کنیم.
ما فرض میکنیم مقاومت هر دو در برابر موانعی مثل حسادت یا شهوت، 50 است.
و فرض میکنیم قدرت موانعی که برای فرد اول پیش آمده 60 است.
یعنی فرد اول نمیتواند با مقاومت 50 با موانع 60 مقابله کند.
لذا کافر میشود.
اما فرد دوم مانعی ندارد یا اگر دارد 10 است و با مقاومت 50 بر موانع غلبه میکند و بهشتی میشود.

این دو نفر با مقاومت یکسان دو عاقبت متضاد دارند.
علتش این بود که یکی این طور پرورش یافت
و یکی آن طور پرورش یافت.

هر دو به یک اندازه سعی کردند و به یک اندازه مقاومت کسب کردند
اما یکی کافر به خدا شد
و یکی مومن به خدا شد
کافر را به جهنم میبرند
و مومن را به بهشت

و تا الان هم همان مثال هایتان در همان فضا را ادامه داده اید که اصلا مربوط به اثرات تکوینی دنیوی نیست، بلکه یا ناظر به اثرهای تشریعی است مثل مجازات های تشریعی چون اعدام است، یا مربوط به اثرات و مجازات های اخروی، که هیچ کدام به بحث مرتبط نیستند:


خباء;999559 نوشت:

در مثال مذکور ما یک اثر داریم به نام قتل و اعدام و عذاب جهنم.
یعنی پیشنهاد یک میلیاردی ختم شد به قاتل شدن و بعد میتواند ختم شود به حکم اعدام و قصاص و بعد هم جزای قاتل جهنم است.
اینها اثراتش است.

خباء;999559 نوشت:
ما میگوییم طبق فرض ما یک کودک به خاطر شرایط الف به اثرات دنیوی و قضایی و اخروی دچار میشود.
اما کودک دیگر به خاطر نبود چنین شرایطی به چنین اثراتی دچار نمیشود.

خب این مثال های شما و این بحث ها چه ارتباطی با تاپیک دارد؟!
بله، قبول دارم که بنده هم اشتباه کردم، اشتباه بنده این بود که به این بحث پاسخ دادم، باید در برابر پرسش نامرتبط دوستان سکوت کرده و آن را به تاپیک مستقل ارجاع میدادم.

خباء;999559 نوشت:
لطفا اگر صحبتی دارید درباره همین اثرات بکنید
آیا چنین مسئله ای که عرض کردم را درباره آن دو کودک قبول دارید یا خیر؟

الان در همین مسئله، خب بله، بنده آن را قبول دارم، من بارها در این تاپیک و تاپیک های دیگر تأکید کرده ام که امتحان برابر و مساوی از همه انسان ها امکان پذیر نیست؛ اما خب حالا که چی؟ چه نتیجه ای از این می خواهید بگیرید؟

چون گفتید دیگه جبر و اختیار بهش نمی پردازید بنده هم دیگه حرف نمی زنم چون فایده نداره و نخواهد داشت و از همه مهمتر حرف من پشیزی ارزش ندارد.

و اما مسئله بعد :

کسی که به خاک سیاه نشست چرا باید خداوند این را بگوید ؟
[SPOILER]
ای کسانی که ایمان آورده‌اید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید؛ آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمی‌کنند و آنچه را فرمان داده شده‌اند (به طور کامل) اجرا می‌نمایند! مکارم شیرازی - ۶ تحریم

[/SPOILER]
[SPOILER]
گزیده تفسیر نمونه :
ونهسایر تفاسیر
برگزیده تفسیر نمونه
]

(آیه 6)- خانواده خود را از آتش دوزخ نجات دهید! به دنبال اخطار و سرزنش نسبت به بعضی از همسران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله، خداوند در این آیه، روی سخن را به همه مؤمنان کرده، و دستوراتی در باره تعلیم و تربیت همسر و فرزندان و خانواده به آنها می‌دهد.

نخست می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید» (یا ایها الذین آمنوا قوا

ج5، ص226

انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس و الحجارة)

.نگهداری خویشتن به ترک معاصی و عدم تسلیم در برابر شهوات سرکش است، و نگهداری خانواده به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نهی از منکر، و فراهم ساختن محیطی پاک و خالی از هرگونه آلودگی، در فضای خانه و خانواده است.

این برنامه‌ای است که باید از نخستین سنگ بنای خانواده، یعنی از مقدمات ازدواج، و سپس نخستین لحظه تولد فرزند آغاز گردد، و در تمام مراحل با برنامه‌ریزی صحیح و با نهایت دقت تعقیب شود.

سپس می‌افزاید: «فرشتگانی بر آن آتش گمارده شده، که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمی‌کنند، و آنچه فرمان داده شده‌اند (بطور کامل) اجرا می‌کنند» (علیها ملائکة غلاظ شداد لا یعصون الله ما امرهم و یفعلون ما یؤمرون).

و به این ترتیب، نه راه گریزی وجود دارد و نه گریه و التماس و جزع و فزع مؤثر است.

[/SPOILER]

کسی که در اثر تربیت و ژنتیک و ... به خاک سیاه نشست دست از امید بشوی و روانه جهنم شو که حکم از همین الان صادر شده است و چه زیباست کلام حضرت علی که می گوید :
[SPOILER]
امام علی(ع): «کارها چنان در اختیار تقدیر است که عاقبت اندیشی به مرگ می‌انجامد»،

[/SPOILER]

مضطرب;999631 نوشت:
چون گفتید دیگه جبر و اختیار بهش نمی پردازید بنده هم دیگه حرف نمی زنم چون فایده نداره و نخواهد داشت و از همه مهمتر حرف من پشیزی ارزش ندارد.


بنده مخالف بحث جبر و اختیار نبوده و برای سخن شما ارزش قائل هستم، پرهیز بنده از پرداختن به این بحث به خاطر بی ارتباطی آن با موضوع تاپیک است، اما به تازگی بحثی در این رابطه از سوی یکی از کاربران شکل گرفته که می توانید این مباحث را در آنجا پی بگیرید:

جبر و اختیار(سعادت و شقاوت ، ایمان و کفر)

در مورد سایر آنچه که فرموده اید نیز خواهش می کنم دقت بفرمایید مشکل عمده ما جزئی نگری است، یعنی ما فقط آیاتی که مدعای ما را اثبات می کنند می بینیم! این بزرگترین عامل انحراف در دین و برداشت های دینی اشتباه است:

مضطرب;999631 نوشت:
کسی که به خاک سیاه نشست چرا باید خداوند این را بگوید؟
ای کسانی که ایمان آورده‌اید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید؛ آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمی‌کنند و آنچه را فرمان داده شده‌اند (به طور کامل) اجرا می‌نمایند! مکارم شیرازی - ۶ تحریم

باید توجه کنید خدا هرگز در حق کسی ظلم نمی کند:
«إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُون‏»؛ خداوند ذره ای به مردم ظلم نمى‏ كند، ولى اين مردمند كه به خويشتن ستم مى‏ كند.(یونس:44)

نه از گناه بندگان آسیبی می بیند و نه ذره ای از آن بیم دارد؛ هر چه که فرموده نفعش به خود بندگان برمی گردد:
«فَمَنِ اهْتَدَى‏ فَإِنَّمَا يَهْتَدِى لِنَفْسِهِ وَ مَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيهَا»؛ هر كس هدايت يابد، براى خود هدايت شده و هر كس گمراه گردد، به زيان خود گمراه مى‏ گردد.(یونس:108)

مضطرب;999631 نوشت:
کسی که در اثر تربیت و ژنتیک و ... به خاک سیاه نشست دست از امید بشوی و روانه جهنم شو که حکم از همین الان صادر شده است و چه زیباست کلام حضرت علی که می گوید :
«کارها چنان در اختیار تقدیر است که عاقبت اندیشی به مرگ می‌انجامد»


برداشتی که شما از این سخن دارید مخالف سیره قطعی خود امام علی(ع)، مخالف نص قرآن، و مخالف روایات بیشمار است؛ این که ما از میان این همه کلام امام علی(ع) فقط این سخنان را بگیریم طبیعتا این جزئی نگری مانع فهم درست منظور ایشان خواهیم شد.

اگر برداشت شما درست باشد و منظور امام(ع) این باشد که همه چیز از قبل رقم خورده وعقابت اندیشی فایده ای ندارد، پس این همه تأکید امام علی(ع) بر عمل و عبادت و جهاد با نفس پس برای چیست؟ معنای این فرمایش ها چیست:

«الآنَ عِبادَ اللهِ، وَالْخِنَاقُ مُهْمَلٌ، وَ الرُّوحُ مُرْسَلٌ، فِی فَیْنَةِ الإرْشَادِ وَ رَاحَةِ الأجْسَادِ وَ بَاحَةِ الإحْتِشَادِ وَ مَهَلِ البَقِیَّةِ وَأُنُفِ المَشِیَّةِ...»؛ ای بندگان خدا، هم اکنون که ریسمان های مرگ، بر گلوی شما نیفتاده و روح شما برای به دست آوردن کمالات، آزاد است و جسدها راحت هستند و در وضعی قرار دارید که می توانید مشکلات را با کمک یکدیگر حل کنید و هنوز مهلتی دارید و جای تصمیم و توجه و بازگشت از گناه، باقی مانده، از فرصت استفاده کنید.(نهج البلاغه، خطبه 83)

روایتی که در امضاء بنده آمده نیز در زمره همین روایات به شمار می رود.

مسلم;999598 نوشت:
عذرخواهی می کنم، می گویند یک آقایی در اتوبان داشت خلاف می رفت و میدید همه ماشین ها از روبرو می آیند! گفت ای بابا! چرا اینها دارند خلاف می آیند؟!
شما هم بد نیست یک نگاهی به پیام آغازکنده تاپیک بیندازید، سخن ایشان از اثرات تکوینی یک رفتار در دنیاست که آیا فقط دامن ملکفین را می گیرد و یا دامن غیر مکلفین را نیز می گیرد، بنده هم شفاف عرض کردم دامن همه را میگیرد فرقی نمی کند مرتکب این اعمال مکلف باشد یا نباشد
اصلا و ابدا سخن از مجازات های تشریعی دنیوی مثل اعدام و قصاص، یا مجازات های اخروی نیست! شما این بحث های حاشیه ای را مطرح کردید، اولین پست شما در این تاپیک در قالب مثالی طرح شد که در پایان، از آن بی عدالتی در حسابرسی را نتیجه گرفتید:

و تا الان هم همان مثال هایتان در همان فضا را ادامه داده اید که اصلا مربوط به اثرات تکوینی دنیوی نیست، بلکه یا ناظر به اثرهای تشریعی است مثل مجازات های تشریعی چون اعدام است، یا مربوط به اثرات و مجازات های اخروی، که هیچ کدام به بحث مرتبط نیستند:

خب این مثال های شما و این بحث ها چه ارتباطی با تاپیک دارد؟!
بله، قبول دارم که بنده هم اشتباه کردم، اشتباه بنده این بود که به این بحث پاسخ دادم، باید در برابر پرسش نامرتبط دوستان سکوت کرده و آن را به تاپیک مستقل ارجاع میدادم.

الان در همین مسئله، خب بله، بنده آن را قبول دارم، من بارها در این تاپیک و تاپیک های دیگر تأکید کرده ام که امتحان برابر و مساوی از همه انسان ها امکان پذیر نیست؛ اما خب حالا که چی؟ چه نتیجه ای از این می خواهید بگیرید؟

ایشان در پست آغازین گفتند : ''اما می‌خواهم بدانم بر طبق روایات!!!! آیا گناهی که عقلش فی الجمله معصیت بودن آن را ادراک می‌کند
برایش عقوبت دنیوی دارد یا نه.
اگر روایات وجود این عقوبت را تایید می‌کرد دلیل عقلی هم بیان کنید که چرا. ''
اینجا ما با دو سوال مواجهیم :
سوال اول : روایات وجود عقوبت دنیوی را تایید میکند یا نه ؟
سوال دوم : دلیل عقلی هم ( در کنار روایات ) بیان کنید که چرا؟
( خیلی خلاصه من گفتم اسلام این عقوبت دنیوی را تایید میکند و دلیل هم آوردم. شما در این پست میفرمایید اثرات دنیوی اختصاص به کودک و غیر کودک ندارد و درست اما بنگرید تفاوت ما در چه بود؟ )

سوال اصلی همین سوال دوم است.
اما مباحث دیگری به این مسئله مرتبط است
مثل تایید یا عدم تایید روایات
مثل جبر و اختیار
مثل عدالت خداوندی و مجازات اخروی
پرداختن به این مباحث ثانوی به صورت اجمالی ایراد ندارد و به صورت مفصل باید در جایی دیگر بررسی شود. ( شما به این مسائل ثانوی پرداختید ولی من به آنها نپرداختم مگر به خاطر پاسخ دادن به نقل قولهای شما )
( این نکته هم شاید بد نباشد بگویم علم کلام تنها درباره مباحث صرف عقلی نیست بلکه از روایات نیز بهره می برد )

محور صحبتهای من درباره همین عقوبتهای دنیوی است.
مثل زمانی که عرض کردم بر اساس روایات و تاریخ اسلام کافر کشته میشود. یا قاتل اعدام میشود. اینها عقوبتهای دنیوی است. اما اینها وابسته به چه بود؟
به شرایط کودک به امتحان های کودک ( به همین خاطر مثال زدم و زدند و زدید از شراب خواری و اعتیاد و خودارضایی و ... )
بله این معصیتها و این شرایط وارده بر کودک عقوبتهایی دارد در همین دنیا.
کودکی که در میان کفار پرورش یابد و بالغ شود و سپس مسلمانان او را بکشند جزو همین عقوبتهای دنیا است.

نکته مهم اینجاست که چگونه شرایط حاکم بر کودک باعث چنین اثراتی میشود؟ این مسئله نیاز به توضیح داشت که با بیان های گوناگون و مثالهای متعدد توضیح دادم.
شما ابتدا باید این تفاوتی که بین این کودکان وجود دارد و تفاوتی که در نتیجه ( مثل کفر و اعدام و جهنم) حاصل میشود را بپذیرید.
بعد نوبت به مباحث ثانویه میرسد یعنی میگوییم این تفاوت آیا با اختیار منافات دارد؟ این تفاوت آیا با عدالت خدا منافات دارد؟ بنده اجمالا گفتم این مسئله با اختیار انسان منافاتی ندارد. ولی بحث از عدالت خدا و تعریف درست آن و اثراتی که بر بینش فقهی ما میگذارد نیازمند یک تاپیک دیگر است.

پس اجمالا بنده در پاسخ به سوال استارتر میگویم

شرایط شما در کودکی اولا میتواند شما را کافر کند ( سطح مقاومت شما _ شما در یک شرایط خاصی تصمیم میگیرید راه شیطان را برگزینید چه به صورت موجه و چه به صورت ناموجه . اینکه موجه چیست و ناموجه چیست قبلا اشاره کردم ) دوما میتواند شما را به کشتن دهد ( این اثر دنیوی میتواند متاثر از قوانین بشر یا قوانین الهی باشد ) و سوما میتواند شما را جهنمی کند. ( مثلا قاتل جهنم میرود) و اگر این شرایط را نداشتید به چنین عقوباتی دچار نمیشدید. ( شما ممکن است مته به خشخاش بگذارید که من فقط باید اثر کفر را ذکر کنم و اثر مثلا اعدام و جهنم را ذکر نکنم ولی به هر حال اینها مثل نخ تسبیح هستند و ذکر آنها فقط جهت تبیین و شفافیت موضوع است و من بحث خاصی درباره شان نکردم فقط ذکر کردم و الا همه میدانیم این سیر- ابتدا شرایط بعد کفر بعد جهنم طی میشود. آیا کسی هست نداند کافر جهنم میرود؟ خیر. اما لازم است بداند ارتباط آن شرایط با جهنم چیست. چون این مسئله دارد از اثر صحبت میکند و باید ابتدا و انتهایش مشخص شود تا کامل درک گردد )

اینها بحث اصلی است اما اگر بخواهم به گفتار شما هم اشاره کنم شما یک بار میگویید :
برادر من بحث بر سر مجازات الهی در جهنم است
در اینجا به من میگویید :
یا مربوط به اثرات و مجازات های اخروی، که هیچ کدام به بحث مرتبط نیستند

این اثرات اخروی تابعی از اثران دنیوی بود و آن اثرات دنیوی تابع شرایط کودک بود. و بحث من درباره تفاوت دو کودک در شرایط متفاوت بود. قبلا هم گفتم اختلاف من و شما در باره همین مطلب است اما شما موضوع را با اختیار و عدالت خلط کردید و به صورت پیش داورانه تصور کردید من عدالت خدا را رد کردم. اینکه شما از تصور کردن صورت مسئله ای که طرح کردم ناخوداگاه تصور میکنید عدالت خداوند زیر سوال رفته است را باید خودتان جواب دهید. چرا ذهن شما نتوانست از این صورت مسئله عدالت خدا را نتیجه بگیرد؟ چرا شما در تعریف خودتان از عدالت تجدید نظر نکردید؟ شاید شما درک درستی از عدالت خدا ندارید که با صورت مسئله به مشکل خوردید؟ ( در حالی که من عدالت خدا را منکر نشده بودم )

به هر حال هنوز معلوم نیست شما این تفاوت در نتیجه را تابع شرایط اولیه کودک میدانید یا خیر؟ ( توضیح دادم این تفاوت منافاتی با اختیار نداشت و اینکه گفتم هر کس قیمتی دارد و برایتان مثال زدم برای همین بود.) اینجا ظاهرا میگویید مشکلی ندارید و میفرمایید میخواهم چه نتیجه ای بگیرم؟
نتیجه را چندبار با بیانهای مختلف بیان کردم الان با یک بیان دیگر میگویم : عقوبتهای دنیوی کودک وابسته به شرایط اولیه او است. این شرایط میتواند نتایج شوم دنیوی و اخری داشته باشد و حتی او را به جهنم ببرد. ( مثال ریاضی و مثال قاتل برای تبیین همین مسئله بود )
و اگر این شرایط برای کودک نبود، چنین نتایج شومی هم در انتظار کودک نبود. ( همان عبارتی که گفتم یک کودک جهنمی میشود و یکی بهشتی. در پستهای بعد برای تبیین مسئله به کلام حضرت علی ع اشاره کردم. )
اکنون اگر دو کودک را در نظر بگیریم و مقایسه کنیم. یک کودک میتواند به خاطر شرایط سخت جهنمی شود و یک کودک به خاطر شرایط هموار و خوب ، بهشتی شود.

[="#FF0000"]
کلام آخر در یک پاراگراف
[/]

خیلی خلاصه و در یک پاراگراف کوتاه بگویم
در عین اینکه هر دو کودک مختارند ولی کودک با شرایط سخت، جهنمی میشود و کودک با شرایط آسان بهشتی میشود. ( قطعا طبق توضیحات قبلی این ها تابع اثرات قبلی مثل کفر و گناه بود و آنها نیز تابع شرایط کودک بود)
اکنون بفرمایید شما مشکلی با این تفاوت دارید یا خیر ؟

توجه فرمودید که من چرایی این اثرات را به صورت عقلی و با مثال ریاضی توضیح دادم چیزی که استارتر میخواست. ( استارتر گفت : اگر روایات وجود این عقوبت را تایید می‌کرد دلیل عقلی هم بیان کنید که چرا )
شما در پاسخ فقط به اثرات طبیعی مثل مستی بعد از شراب اشاره کردید اما من به اثرات معنوی آن مثل کفر در دنیا اشاره کردم آیا واقعا پاسخ دادن به سوال استارتر خارج از موضوع است؟ ( طبعا نتیجه کفر و معصیت جهنم و اعدام هست که باز اشاره کردم )

موفق باشید.

مسلم;999635 نوشت:

بنده مخالف بحث جبر و اختیار نبوده و برای سخن شما ارزش قائل هستم، پرهیز بنده از پرداختن به این بحث به خاطر بی ارتباطی آن با موضوع تاپیک است، اما به تازگی بحثی در این رابطه از سوی یکی از کاربران شکل گرفته که می توانید این مباحث را در آنجا پی بگیرید:

جبر و اختیار(سعادت و شقاوت ، ایمان و کفر)

در مورد سایر آنچه که فرموده اید نیز خواهش می کنم دقت بفرمایید مشکل عمده ما جزئی نگری است، یعنی ما فقط آیاتی که مدعای ما را اثبات می کنند می بینیم! این بزرگترین عامل انحراف در دین و برداشت های دینی اشتباه است:

باید توجه کنید خدا هرگز در حق کسی ظلم نمی کند:
«إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُون‏»؛ خداوند ذره ای به مردم ظلم نمى‏ كند، ولى اين مردمند كه به خويشتن ستم مى‏ كند.(یونس:44)

نه از گناه بندگان آسیبی می بیند و نه ذره ای از آن بیم دارد؛ هر چه که فرموده نفعش به خود بندگان برمی گردد:
«فَمَنِ اهْتَدَى‏ فَإِنَّمَا يَهْتَدِى لِنَفْسِهِ وَ مَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيهَا»؛ هر كس هدايت يابد، براى خود هدايت شده و هر كس گمراه گردد، به زيان خود گمراه مى‏ گردد.(یونس:108)


برداشتی که شما از این سخن دارید مخالف سیره قطعی خود امام علی(ع)، مخالف نص قرآن، و مخالف روایات بیشمار است؛ این که ما از میان این همه کلام امام علی(ع) فقط این سخنان را بگیریم طبیعتا این جزئی نگری مانع فهم درست منظور ایشان خواهیم شد.

اگر برداشت شما درست باشد و منظور امام(ع) این باشد که همه چیز از قبل رقم خورده وعقابت اندیشی فایده ای ندارد، پس این همه تأکید امام علی(ع) بر عمل و عبادت و جهاد با نفس پس برای چیست؟ معنای این فرمایش ها چیست:

«الآنَ عِبادَ اللهِ، وَالْخِنَاقُ مُهْمَلٌ، وَ الرُّوحُ مُرْسَلٌ، فِی فَیْنَةِ الإرْشَادِ وَ رَاحَةِ الأجْسَادِ وَ بَاحَةِ الإحْتِشَادِ وَ مَهَلِ البَقِیَّةِ وَأُنُفِ المَشِیَّةِ...»؛ ای بندگان خدا، هم اکنون که ریسمان های مرگ، بر گلوی شما نیفتاده و روح شما برای به دست آوردن کمالات، آزاد است و جسدها راحت هستند و در وضعی قرار دارید که می توانید مشکلات را با کمک یکدیگر حل کنید و هنوز مهلتی دارید و جای تصمیم و توجه و بازگشت از گناه، باقی مانده، از فرصت استفاده کنید.(نهج البلاغه، خطبه 83)

روایتی که در امضاء بنده آمده نیز در زمره همین روایات به شمار می رود.

جدا از اینکه واقعیت چی باشد و چی حقیقت است، بالاخره آدم بخت برگشته بعد از یک مدت غر زدن ، گریه و جزع و فزع از فرط خستگی روحی و فکری همه چیز برایش عادی می شود و تن به سنبه به روز و جبر زندگی می دهد و گوشه ای در بدبختی خود می ماند و سرش را می گذارد زمین تا زمانی که بمیرد . کسی هم ککش نمیگزد.( این بیشتر از آتش جهنم عذاب آور است )

مضطرب;999906 نوشت:
جدا از اینکه واقعیت چی باشد و چی حقیقت است، بالاخره آدم بخت برگشته بعد از یک مدت غر زدن ، گریه و جزع و فزع از فرط خستگی روحی و فکری همه چیز برایش عادی می شود و تن به سنبه به روز و جبر زندگی می دهد و گوشه ای در بدبختی خود می ماند و سرش را می گذارد زمین تا زمانی که بمیرد . کسی هم ککش نمیگزد.( این بیشتر از آتش جهنم عذاب آور است )

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

این همه جزع و فزع کردید و به نتیجه ای نرسیدید

فقط یکروز نگرش خود را به دنیا تغییر دهید

فقط یکروز

اگر نتیجه نگرفتید باز هم با همین روند پیش بروید!

تکمله ای هم عرض کنم
مباحث هم عرض و مشابه امتحان و شرایط کودک وجود دارد. مثل مسئله طینت. یکی از علما نظراتی درباره طینت ( که روایات زیادی دارد) داشتند و میگفتند رفته اند قم و نظراتشان را مطرح کرده بودند..

مضطرب;999906 نوشت:
بالاخره آدم بخت برگشته بعد از یک مدت غر زدن ، گریه و جزع و فزع از فرط خستگی روحی و فکری همه چیز برایش عادی می شود

خب برادر من شما که این را می دانید به جای غر زدن و جزع و فزع یک راهکار عملی را آغاز کنید، فکرتان را تغییر دهید، آنچه که سرنوشت انسان را تعیین می کند، بیش از آنکه بیرونی بشد، درونی است، اگر یک نخ قرقره به پای شما ببندند و در فکر شما این باشد که نمی توانید از آن خلاص شوید تا پایان عمر همانگونه خواهید ماند! در حالی که این مانع بیش از آنکه بیرونی باشد، درونی بوده است!
این را بدانید عمده انسان هایی که احساس ناکامی و ناتوانی دارند در قفس افکار خودشان اسیر هستند، نه در قفس شرایط بیرونی!

مسلم;999934 نوشت:
خب برادر من شما که این را می دانید به جای غر زدن و جزع و فزع یک راهکار عملی را آغاز کنید، فکرتان را تغییر دهید، آنچه که سرنوشت انسان را تعیین می کند، بیش از آنکه بیرونی بشد، درونی است، اگر یک نخ قرقره به پای شما ببندند و در فکر شما این باشد که نمی توانید از آن خلاص شوید تا پایان عمر همانگونه خواهید ماند! در حالی که این مانع بیش از آنکه بیرونی باشد، درونی بوده است!
این را بدانید عمده انسان هایی که احساس ناکامی و ناتوانی دارند در قفس افکار خودشان اسیر هستند، نه در قفس شرایط بیرونی!

من کلی گفتم.
نه من اسیرم نه زندانبان‌. زندانبان کسی دیگر است که می بیند و راضی است.
رازی در یکی از کتاب ها می گوید :
[SPOILER]
انسان دوست دارد برنامه هایش طبق خواسته و امیالش پیش برود اما اینطور نمی شود پس دست دیگری در کار است.
[/SPOILER]

کسی که پشت لپ تاپ و کامپیوتر بشیند و فنجان چای بنوشد متوجه این نمی شود که کک کسی نمی گزد یعنی چه.

مضطرب;999977 نوشت:
زندانبان کسی دیگر است که می بیند و راضی است.

کسی که او را زندانبان تصور می کنید تصریح کرده است که سرنوشت انسان به دست خود اوست، و تا خود انسان نخواهد، او سرنوشت کسی را تغییر نمیدهد.

مضطرب;999977 نوشت:
کسی که پشت لپ تاپ و کامپیوتر بشیند و فنجان چای بنوشد متوجه این نمی شود که کک کسی نمی گزد یعنی چه.

اگر به بنده کنایه می زنید، هر کسی خبر از خود دارد و نباید در خصوص دیگران قضاوت کند، بنده هم درگیر مشکلاتی هستم که همه هم مالی نیستند و مایل به گفتن آنها هم نیستم، اما می دانم خودم برای رفع آنها باید تلاش کنم و از خداوند هم کمک بخواهم، میدانم با نشستن و غر زدن چیزی درست نمیشود.

باور کنید نفس من از جای گرم در نمی آید، من هرچه می گویم از سر دلسوزی است، خدا می داند دنبال قضاوت و تبرئه و اینها نیستم ، هرچه میگویم از سر محبت به شماست، چون خودم به هر چه رسیده ام از راه تلاش بوده است دوست دارم شما هم تلاش کنید، دوست دارم یکی دو سال دیگر بیایید و از موفقیت هایتان برای ما بگویید.

خدا می داند من نمی خواهم با شما بحث کنم، سخنانم همه از سر محبت به شماست، اصلا حس پاسخگویی ندارم.

مضطرب;999977 نوشت:
کسی که پشت لپ تاپ و کامپیوتر بشیند و فنجان چای بنوشد
سلام
اگر استاد مسلم را به کنایه خطاب قرار دادید، باید بگویم گر چه تمام اساتید این سایت دلسوز هستند و دغدغه دارند، اما بدون شک استاد مسلم یکی از بهترن‌های آنهاست. من یک بار در امضای خودم دغدغه‌ای را مطرح کردم، ایشان تا پیگیر نشدند و دلیل را جویا نشدند مرا رها نکردند. ای کاش من برادری مانند ایشان داشتم، شاید سرنوشتم تغییر می‌کرد

اما با سایر بخش‌های صحبت شما موافقم. ما اسیر هستیم و کاری هم نمی‌توانیم انجام بدهیم. اختیاری هم در کار نیست و تنها اختیار ما این است که بین چند اجبار، یکی را انتخاب کنیم که مهمترین آنها دو اجبار است: "یا باید زجر دنیا را انتخاب کنیم یا زجر آخرت را"

نمی‌دانم چرا تمام انتخاب‌هایی که داریم همراه با زجر است! واقعاً مانده‌ام خدا چه علاقه‌ای به زجر دادن بندگانش دارد! شاید از اینکه ما خوار و ذلیل بشویم لذت می‌برد! جالب است که حتی گفته می‌شود خوبها هم روز قیامت اول باید از روی جهنم رد بشوند بعد بروند به بهشت! یعنی هرجور شده باید یک زجری بکشند، ولو در حد نگاه کردن!

[="Times New Roman"][="Black"]

Reza-D;1000038 نوشت:

نمی‌دانم چرا تمام انتخاب‌هایی که داریم همراه با زجر است! واقعاً مانده‌ام خدا چه علاقه‌ای به زجر دادن بندگانش دارد! شاید از اینکه ما خوار و ذلیل بشویم لذت می‌برد! جالب است که حتی گفته می‌شود خوبها هم روز قیامت اول باید از روی جهنم رد بشوند بعد بروند به بهشت! یعنی هرجور شده باید یک زجری بکشند، ولو در حد نگاه کردن!


خیلی برایم عجیب است که از وقتی با دکتر فرهنگ آشنا شدم

تمام حرفهای ایشان هرروز بیشتر از دیروز به من ثابت شده

و من هرچه سعی میکنم مثال های دیگری بزنم و از افراد دیگری نقل قول کنم

باز هم بهترین انتخابم حرف های ایشان هست

ایشان می گویند: برای موفقیت باید تشنه ی موفقیت باشی.

درست میگن. وقتی تشنه باشی میری دنبال آب. منتظر نمی مونی تا آب واست بیارن

من به عنوان دوستت بارها و بارها راهکارهای عملی و دینی و علمی از تجربیات خودم بهت گفتم

ولی هرگز پیگیر نشدی.

فقط در حد شنیدن و بله و باشه و تعارف پذیرفتی ولی باز هم جدی نگرفتی

حقیقتش من به این نتیجه رسیدم شما بیشتر علاقه داری صحبت و بحث کنی تا اینکه عمل کنی

منظور من از عمل کردن کار شاخ و سنگین کردن نیست

چون هیچ آدم بزرگی اینطوری بزرگ نشده.

ذره ذره کوچک کوچک موفقیت شکل می گیره.

هروقت از شرایط فعلیت به ستوه اومدی و به اصطلاح به اینجات رسید. اونوقت خودت بلند میشی میری دنبال راه حل و پیداش میکنی

فقط امیدوارم هرچه زودتر به ستوه بیای و خسته بشی تا تغییر کنی.[/]

Reza-D;1000038 نوشت:
مسلم.... ای کاش من برادری مانند ایشان داشتم، شاید سرنوشتم تغییر می‌کرد

رضای عزیز شما لطف دارید، تا جایی که فضای مجازی اجازه بدهد من و شما برادریم
من نسبت به برخی از کاربران واقعا احساس محبت دارم، یکیش شما هستید، و یکیش هم همین برادر عزیزمون جناب مضطرب؛ من وقتی میبینم کسی به لحاظ روحی چنین ناراحت و به هم ریخته است واقعاخودم هم به تلاطم می افتم

Reza-D;1000038 نوشت:
نمی‌دانم چرا تمام انتخاب‌هایی که داریم همراه با زجر است! واقعاً مانده‌ام خدا چه علاقه‌ای به زجر دادن بندگانش دارد! شاید از اینکه ما خوار و ذلیل بشویم لذت می‌برد! جالب است که حتی گفته می‌شود خوبها هم روز قیامت اول باید از روی جهنم رد بشوند بعد بروند به بهشت! یعنی هرجور شده باید یک زجری بکشند، ولو در حد نگاه کردن!


نمی دانم تعریفتان از زجر چیست، اما اگر سختی ها ومشقت های زندگی منظورتان است، حکمتش این است: «إن مع العسر یسرا»؛ برای تقویت عضلات به آن ها وزنه می بندند!

Reza-D;1000038 نوشت:
ما اسیر هستیم و کاری هم نمی‌توانیم انجام بدهیم. اختیاری هم در کار نیست و تنها اختیار ما این است که بین چند اجبار، یکی را انتخاب کنیم که مهمترین آنها دو اجبار است: "یا باید زجر دنیا را انتخاب کنیم یا زجر آخرت را"

واقعا من چنین نگاهی ندارم، اسلام آمده که هم آبادانی دنیا را به ارمغان بیاورد و هم آبادانی آخرت را؛ میشود در هر دو سعادتمند بود؛ امام زمان(عج) هم که تشریف می آوردن دنیای مردم را هم آباد می کنند.
این زجرهایی که می بینیم گاهی از سوء رفتار خودمان است، و یا سوء رفتار دیگران
واقعا اینگونه نیست که خداوند به دنبال زجر دادن انسان ها باشد، چندهزار نفر برای قبولی در آزمون دعا می کنند و کسانی که قبول نمیشوند خداوند را مسئول میدانند! خب قدرت خدا نامحدود است اما ظرفیت دانشگاه ها محدود است! یا چند هزار نفر درخواست شغل دارند اما ظرفیت اشتغال جامعه محدود است، اینها را نباید به پای خدا نوشت، نباید توقع داشت خداوند قوانین جهان را نقض کند!
قطعا تصمیم گیری ها شخصی و حکومتی در سرنوشت انسان نقش دارند، یک مدیر ناکارآمد وقتی در یک منطقه روی کار باشد دودش به چشم همه ی اهل ان منطقه میرود، زحمت انسان برای موفقیت چند برابر میشود.

همه زجرها و راحتی ها قابل پیگیری و پیشگیری است، این نشان میدهد همه چیز دارد طبق قاعده پیش می رود، اینطور نیست که خدا دنبال زجر دادن بندگان باشد، بله یک وقت انسان به مقام حضرت ابراهیم0ع) میرسد آن موقع باید به صورت خاص و ویژه امتحان شود، آن هم برای این است که رشد کند، نه برای اینکه زجر بکشد.

پرسش:
آیا گناه کردن کودک قبل از بلوغ در دنیا از نظر تکوینی برایش اثری دارد؟ یعنی اگر کسی مثلا در 10 سالگی در شرایطی که عقلش فی الجمله درست و غلط را متوجه می‌شود گناهی انجام دهد؛ آیا این گناه که قبحش را فی الجمله می‌داند ممکن است باعث شود بلایی در دنیا به او برسد؟


پاسخ:

قطعا خداوند به هر چیزی که امر کرده است و از هرچه که انسان را نهی کرده است به خاطر مصلحت و مفسده هایی بوده است که آن رفتار داشته است؛ همان طور که قرآن کریم می فرماید:«إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ»؛ به درستی که خداوند به پلیدی ها فرمان نمی دهد.(1)

و نیز می فرماید:
«يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنهَْئهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَ يحُِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَ يحَُرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَئثَ»؛ آنها را به معروف دستور مى‏دهد، و از منكر باز ميدارد أشياء پاكيزه را براى آنها حلال مى‏شمرد، و ناپاكيها را تحريم مى كند.(2)

بنابراین این مصالح و مفاسد متعلق به خودِ این افعال است، و خداوند به همین خاطر به آنها امر یا از آنها نهی کرده است، البته خداوند کسانی را که از اطاعت او نافرمانی میکنند مجازات خواهد کرد. پس رفتارهای ما دو اثر دارند، یکی اثری است که متعلق به خودشان است که به آن اثر «وضعی» می گویند، و دیگری اثری که از جانب خدا و پاداش یا عقوبت به دنبال دارد که به آن «اثر تکلیفی» می گویند.

اثر تکلیفیِ اعمال در گرو عقل و بلوغ و اختیار است، اما اثر وضعی وابسته به هیچ کدام نیست، مثلا اگر کسی آزادانه و با آگاهی مشروب بخورد هم مست می شود و هم مجازات خواهد شد، اما اگر کسی عقل نداشت، یا بالغ نبود، یا به اجبار مشروب به دهان او ریختن مجازات نمیشود، اما بالاخره مست خواهد شد.

بنابراین رفتارهای خوب و بد به لحاظ آثار وضعی شان بزرگ و کوچک و مکلف و غیر مکلف نمی شناسد. نمونه روشن آن حرامزادگی و حرام خواری است که ممکن است از پیش یا بدو تولد روی فرزند تأثیر منفی گذارد.

مجازات تکلیفی، مجازاتی علاوه بر اثر تکوینی است، مثل این است که شما به کسی که به سمت آتش می رود می گویید نرو! خب اگر شخص رفت، طبیعتا می سوزد؛ حالا این شخص اگر عاقل باشد او را به خاطر تخطی از نهی تان مواخذه هم می کنید، اما اگر شخص عاقل و بالغی نباشد او را مواخذه نمی کنید اما به هر حال آتش کار خودش را می کند، سوزندگی آتش نسبت به این دو تفاوتی نخواهد داشت.

البته در این رابطه دو نکته لازم است:

نکته اول:
این تأثیرهای منفی گناهان بر انسان قبل از بلوغ ارتباطی با عدالت خداوند ندارد، این تأثیر تکوینی خود این رفتارهاست، و خود این شخص است که به هر دلیلی چنین رفتاری را برگزیده است، همانطوری که در علل مادی بسیاری از کودکان به خاطر سهل انگاری و عدم اطلاع از سوزندگی مثلا آب جوش و مانند آن دچار سوختگی میشوند، ولو آنکه بی گناه باشند تأثیر تکوینی این علل سر جایش خواهد بود، در مورد علل معنوی هم همینطور است، تأثیر آنها در گرو آگاهی نیست، منتهی اگر ارتکاب گناهی در کودکی، ترک آن را در بزرگسالی دشوار کرده باشد خداوند با توجه به سختی این کار در مجازات تخفیف خواهد داد به نسبت به چنین کسی که با این سختی روبرو نیست و همان گناه را مرتکب میشود.

نکته دوم:
این مسئله هرگز موجب شقاوت آن فرزند نمیشود، یعنی هرگز منجر به این نمیشود که بچه ای که قبل از بلوغ گناهان متعددی انجام داده است از پیمودن مسیر سعادت ناتوان شود، و مجبور باشد در همان مسیر گناه مسیرش را ادامه دهد! نتوانستن در عالم تکلیف معنا ندارد، وگرنه تکلیف بمالایطاق می شود! خداوند هرگز کسی را بیش از توانش تکلیف نمی کند، این خلاف عدالت است؛ اگر کسی واقعا توان ترک گناه نداشته باشد تکلیفی بر او نیست، لذا قطعا این حرف درست نیست که فلان شخص نمی تواند گناه نکند!
آنچه که برای رشد و تکامل بشر لازم است عقل و اختیار است، هر انسانی در هر خانواده ای به دنیا بیاید و هر سابقه ای در رفتارهای خودش داشته باشد، باز هم با این دو ابزار می تواند راه خود را پیدا کند و همه این را دارند، اگر کسی این دوتا را نداشته باشد که اصلا تکلیفی ندارد؛ اما بقیه اموری که وجود دارد مثل عدم سابقه گناه و مانند آن همه در پیمودن مسیر کمک کننده هستند؛ اما قطعا دشواری این رفتارها برای برخی انسان ها در حسابرسی لحاظ خواهد شد، همانطور که پیامبر(ص) می فرمایند: «افضل الاعمال احمزها»؛ برترین اعمال دشوارترین آنهاست.(3)

پی نوشت ها:
1. اعراف:28/7.
2. اعراف:157/7.
3. مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج67، ص191.

موضوع قفل شده است