جمع بندی آیا واقعا چهارشنبه آخر ماه نحس است؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا واقعا چهارشنبه آخر ماه نحس است؟
سلام علیکم یه سوال داشتم من با این چهارشنبه ی آخر ماه مشکل داریم. نمیدونم چه کاری باید انجام داد و چه کاری تو این روز نباید انجام داد چون شنیدم ک هم نحس هست و هم تکرار داره.... لطفا راهنمایی کنید. یا حق
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد میقات
  با سلام و درود در باره برخی از روزها مثل چهارشنبه آخر ماه، روایت داریم که نحس است: «قَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ آخَرُ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرْنِي عَنْ يَوْمِ الْأَرْبِعَاءِ وَ تَطَيُّرِنَا مِنْهُ وَ ثِقْلِهِ وَ أَيُّ أَرْبِعَاءَ هُوَ فَقَالَ (علیه السلام) آخِرُ أَرْبِعَاءَ فِي الشُّهُورِ وَ هُوَ الْمُحَاقُ‏ وَ فِيهِ قَتَلَ قَابِيلُ هَابِيلَ أَخَاهُ وَ يَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ أُلْقِيَ إِبْرَاهِيمُ (علیه السلام) فِي النَّارِ وَ ...» شخصی از اميرمؤمنان على (علیه السلام) درخواست كرد تا در باره روز چهارشنبه و فال بدى كه به آن مى‏ زنند و سنگينى آن، بيانى فرمايد كه منظور كدام چهارشنبه است؟ حضرت فرمودند: منظور چهارشنبه آخر ماه است كه در محاق اتفاق افتاد و در همين روز، قابيل برادرش هابيل را كشت، روز چهارشنبه ابراهیم (علیه السلام) در آتش انداخته شد، و... .(عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج ‏1، ص 247)   نکته: این نحس یا شوم بودن به خاطر خود روز نیست بلکه می تواند به خاطر وقایع ناگواری باشد که در آن روز، اتفاق افتاده است. لذا این گونه نیست که یک روز، ذاتا بد یا شوم باشد.
  روایتی دیگر روزگار را نباید مقصر دانست؛ گرفتاری ها به خاطر اعمال خودمان است؛ نه روزگار «وَ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ مَسْعُودٍ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) وَ قَدْ نُكِبَتْ إِصْبَعِي‏ وَ تَلَقَّانِي رَاكِبٌ وَ صَدَمَ‏ كَتِفِي‏ وَ دَخَلْتُ فِي زَحْمَةٍ فَخَرَقُوا عَلَيَّ بَعْضَ ثِيَابِي فَقُلْتُ كَفَانِي اللَّهُ شَرَّكَ مِنْ يَوْمٍ فَمَا أَيْشَمَكَ فَقَالَ (علیه السلام) لِي يَا حَسَنُ هَذَا وَ أَنْتَ تَغْشَانَا تَرْمِي بِذَنْبِكَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ قَالَ الْحَسَنُ فَأَثَاب إِلَيَّ عَقْلِي وَ تَبَيَّنْتُ خَطَئِي فَقُلْتُ يَا مَوْلَايَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فَقَالَ يَا حُسْنُ مَا ذَنْبُ الْأَيَّامِ حَتَّى صِرْتُمْ تَتَشَأَّمُونَ بِهَا إِذَا جُوزِيتُمْ بِأَعْمَالِكُمْ فِيهَا قَالَ الْحَسَنُ أَنَا أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ أَبَداً وَ هِيَ تَوْبَتِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ (علیه السلام) وَ اللَّهِ مَا يَنْفَعُكُمْ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُعَاقِبُكُمْ بِذَمِّهَا عَلَى مَا لَا ذَمَّ عَلَيْهَا فِيهِ أَ مَا عَلِمْتَ يَا حَسَنُ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِيبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِي بِالْأَعْمَالِ عَاجِلًا وَ آجِلًا قُلْتُ بَلَى يَا مَوْلَايَ قَالَ (علیه السلام) لَا تَعُدْ وَ لَا تَجْعَلْ لِلْأَيَّامِ صُنْعاً فِي حُكْمِ اللَّهِ قَالَ الْحَسَنُ بَلَى يَا مَوْلَايَ» «حسن بن مسعود» می گويد: خدمت امام هادى (عليه السلام) رسيدم در حالى كه انگشتم خراش خورده و شانه ‌ام در اثر برخورد با راكبى صدمه ديده بود و نيز در اثر ورود به ازدحام مردم، برخى از لباس هايم پاره شده بود؛ و گفتم: اى روز، خدا مرا از شر تو نجات دهد، چه قدر تو شوم بودى! پس آن حضرت (عليه السلام) به من فرمود: اى حسن! تو هم با اين كه با ما آمد و شد دارى گناهت را به گردن بى ‌گناهان مى‌ اندازى‌؟! حسن گفت:[با شنيدن اين سخن] حواسم جمع شد و عقلم به من باز آمد و به خطايم پى بردم، عرض كردم: مولاى من! از خدا آمرزش مى‌ طلبم. امام فرمود: اى حسن! مگر روزها چه گناهى دارند كه چون جزاى كردار خود را مى ‌بينيد آن ها را شوم پنداشته و بد مى‌ گویيد؟! حسن گفت: تا آخر عمر استغفار خواهم كرد، آيا آن توبه ‌ام به حساب مى ‌آيد اى فرزند رسول خدا؟ فرمود: به خدا سوگند آن [بدگویی ها] شما را سودى نبخشد، بلكه خداوند شما را به مذمّت كردن بى ‌گناهان مجازات مى ‌كند. اى حسن! مگر نمی دانى آن كس كه در برابر اعمال و كردار در اين سرا و آن سرا ثواب دهد و كيفر نمايد و تلافى كند، تنها خدا است‌؟ گفتم: اين گونه است مولاى من. فرمود: ديگر تكرار مكن و براى روزها هيچ تأثيرى در فرمان و حكم خدا قائل مشو! حسن گفت: به روى چشم، آقاى من. (تحف العقول، النص، ص 482)   نکته: اين حديث پر معنى اشاره به اين است كه اگر روزها هم تأثيرى داشته باشد به فرمان خدا است، هرگز نبايد براى آن ها تأثير مستقلى قائل شد، و از لطف خداوند خود را بى نياز دانست، و آن گهى نبايد حوادثى را كه غالبا جنبه كفاره اعمال نادرست انسان دارد به تأثير ايام ارتباط داد، و خود را تبرئه كرد. و شايد اين بيان بهترين راه براى جمع ميان اخبار مختلف در اين باب است‏. (تفسير نمونه، ج ‏23، ص 47)
  دفع بلا و شرور   «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) أَ يُكْرَهُ السَّفَرُ فِي شَيْ‏ءٍ مِنَ الْأَيَّامِ الْمَكْرُوهَةِ الْأَرْبِعَاءِ وَ غَيْرِهِ فَقَالَ افْتَتِحْ سَفَرَكَ بِالصَّدَقَةِ وَ اقْرَأْ آيَةَ الْكُرْسِيِّ إِذَا بَدَا لَك‏» به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: آیا در هیچ روزی از روزهای مکروه چهارشنبه و غیر از آن، سفر کردن مناسب است؟ حضرت فرمودند: سفرت را با صدقه آغاز کن و وقتی خواستی حرکت کنی، آیت الکرسی را بخوان.(محاسن، ج 2، ص 348، ح 22)   «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)‏ تَصَدَّقْ وَ اخْرُجْ أَيَّ يَوْمٍ شِئْت‏» امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: صدقه بده و هر روزی که خواستی سفر کن.(محاسن، ج 2، ص 348، ح 23)   «عَنْ أَحَدِهِمَا (علیهما السلام) قَالَ: كَانَ أَبِي إِذَا خَرَجَ يَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ مِنْ آخِرِ الشَّهْرِ وَ فِي يَوْمٍ يَكْرَهُهُ النَّاسُ مِنْ مُحَاقٍ أَوْ غَيْرِهِ تَصَدَّقَ‏ بِصَدَقَةٍ ثُمَّ خَرَجَ» از امام صادق یا امام باقر (علیهما السلام) روایت شده که فرمودند: پدرم وقتی می خواستند روز چهارشنبه آخر ماه و روزی که مردم به خاطر در محاق بودن آن روز، آن را بد می دانستند و یا غیر آن، صدقه می دادند سپس خارج می شدند. (محاسن، ج 2، ص 348، ح 24)   «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: مَنْ تَصَدَّقَ‏ بِصَدَقَةٍ إِذَا أَصْبَحَ دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ ذَلِكَ الْيَوْم‏» امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: هر کس در صبح صدقه بدهد، خداوند، نحسی و بدی آن روز را از او دفع می کند.(محاسن، ج 2، ص 349، ح 27)
جمع بندی   پرسش: آیا چهارشنبه آخر ماه، نحس است؟ در این روز چه کارهایی باید انجام داد؟   پاسخ: در باره برخی از روزها مثل چهارشنبه آخر ماه، روایت داریم که نحس است: «قَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ آخَرُ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرْنِي عَنْ يَوْمِ الْأَرْبِعَاءِ وَ تَطَيُّرِنَا مِنْهُ وَ ثِقْلِهِ وَ أَيُّ أَرْبِعَاءَ هُوَ فَقَالَ (علیه السلام) آخِرُ أَرْبِعَاءَ فِي الشُّهُورِ وَ هُوَ الْمُحَاقُ‏ وَ فِيهِ قَتَلَ قَابِيلُ هَابِيلَ أَخَاهُ وَ يَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ أُلْقِيَ إِبْرَاهِيمُ (علیه السلام) فِي النَّارِ وَ ...»؛ شخصی از اميرمؤمنان على (علیه السلام) درخواست كرد تا در باره روز چهارشنبه و فال بدى كه به آن مى‏ زنند و سنگينى آن، بيانى فرمايد كه منظور كدام چهارشنبه است؟ حضرت فرمودند: منظور چهارشنبه آخر ماه است كه در محاق اتفاق افتاد و در همين روز، قابيل برادرش هابيل را كشت، روز چهارشنبه ابراهیم (علیه السلام) در آتش انداخته شد، و... .(1) نکته: این نحس یا شوم بودن به خاطر خود روز نیست بلکه می تواند به خاطر وقایع ناگواری باشد که در آن روز، اتفاق افتاده است. لذا این گونه نیست که یک روز، ذاتا بد یا شوم باشد.   روایتی دیگر روزگار را نباید مقصر دانست؛ گرفتاری ها به خاطر اعمال خودمان است: «وَ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ مَسْعُودٍ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) وَ قَدْ نُكِبَتْ إِصْبَعِي‏ وَ تَلَقَّانِي رَاكِبٌ وَ صَدَمَ‏ كَتِفِي‏ وَ دَخَلْتُ فِي زَحْمَةٍ فَخَرَقُوا عَلَيَّ بَعْضَ ثِيَابِي فَقُلْتُ كَفَانِي اللَّهُ شَرَّكَ مِنْ يَوْمٍ فَمَا أَيْشَمَكَ فَقَالَ (علیه السلام) لِي يَا حَسَنُ هَذَا وَ أَنْتَ تَغْشَانَا تَرْمِي بِذَنْبِكَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ قَالَ الْحَسَنُ فَأَثَاب إِلَيَّ عَقْلِي وَ تَبَيَّنْتُ خَطَئِي فَقُلْتُ يَا مَوْلَايَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فَقَالَ يَا حُسْنُ مَا ذَنْبُ الْأَيَّامِ حَتَّى صِرْتُمْ تَتَشَأَّمُونَ بِهَا إِذَا جُوزِيتُمْ بِأَعْمَالِكُمْ فِيهَا قَالَ الْحَسَنُ أَنَا أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ أَبَداً وَ هِيَ تَوْبَتِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ (علیه السلام) وَ اللَّهِ مَا يَنْفَعُكُمْ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُعَاقِبُكُمْ بِذَمِّهَا عَلَى مَا لَا ذَمَّ عَلَيْهَا فِيهِ أَ مَا عَلِمْتَ يَا حَسَنُ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِيبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِي بِالْأَعْمَالِ عَاجِلًا وَ آجِلًا قُلْتُ بَلَى يَا مَوْلَايَ قَالَ (علیه السلام) لَا تَعُدْ وَ لَا تَجْعَلْ لِلْأَيَّامِ صُنْعاً فِي حُكْمِ اللَّهِ قَالَ الْحَسَنُ بَلَى يَا مَوْلَايَ»؛ «حسن بن مسعود» می گويد: خدمت امام هادى (عليه السلام) رسيدم در حالى كه انگشتم خراش خورده و شانه ‌ام در اثر برخورد با راكبى صدمه ديده بود و نيز در اثر ورود به ازدحام مردم، برخى از لباس هايم پاره شده بود؛ و گفتم: اى روز، خدا مرا از شر تو نجات دهد، چه قدر تو شوم بودى! پس آن حضرت (عليه السلام) به من فرمود: اى حسن! تو هم با اين كه با ما آمد و شد دارى گناهت را به گردن بى ‌گناهان مى‌ اندازى‌؟! حسن گفت:[با شنيدن اين سخن] حواسم جمع شد و عقلم به من باز آمد و به خطايم پى بردم، عرض كردم: مولاى من! از خدا آمرزش مى‌ طلبم. امام فرمود: اى حسن! مگر روزها چه گناهى دارند كه چون جزاى كردار خود را مى ‌بينيد آن ها را شوم پنداشته و بد مى‌ گویيد؟! حسن گفت: تا آخر عمر استغفار خواهم كرد، آيا آن توبه ‌ام به حساب مى ‌آيد اى فرزند رسول خدا؟ فرمود: به خدا سوگند آن [بدگویی ها] شما را سودى نبخشد، بلكه خداوند شما را به مذمّت كردن بى ‌گناهان مجازات مى ‌كند. اى حسن! مگر نمی دانى آن كس كه در برابر اعمال و كردار در اين سرا و آن سرا ثواب دهد و كيفر نمايد و تلافى كند، تنها خدا است‌؟ گفتم: اين گونه است مولاى من. فرمود: ديگر تكرار مكن و براى روزها هيچ تأثيرى در فرمان و حكم خدا قائل مشو! حسن گفت: به روى چشم، آقاى من.(2) نکته: اين حديث پر معنى اشاره به اين است كه اگر روزها هم تأثيرى داشته باشد به فرمان خدا است، هرگز نبايد براى آن ها تأثير مستقلى قائل شد، و از لطف خداوند خود را بى نياز دانست، و آن گهى نبايد حوادثى را كه غالبا جنبه كفاره اعمال نادرست انسان دارد به تأثير ايام ارتباط داد، و خود را تبرئه كرد. و شايد اين بيان بهترين راه براى جمع ميان اخبار مختلف در اين باب است‏.(3)   دفع بلا و شرور با صدقه و... «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) أَ يُكْرَهُ السَّفَرُ فِي شَيْ‏ءٍ مِنَ الْأَيَّامِ الْمَكْرُوهَةِ الْأَرْبِعَاءِ وَ غَيْرِهِ فَقَالَ افْتَتِحْ سَفَرَكَ بِالصَّدَقَةِ وَ اقْرَأْ آيَةَ الْكُرْسِيِّ إِذَا بَدَا لَك‏»؛ به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: آیا در هیچ روزی از روزهای مکروه چهارشنبه و غیر از آن، سفر کردن مناسب است؟ حضرت فرمودند: سفرت را با صدقه آغاز کن و وقتی خواستی حرکت کنی، آیت الکرسی را بخوان.(4) «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)‏ تَصَدَّقْ وَ اخْرُجْ أَيَّ يَوْمٍ شِئْت‏»؛ امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: صدقه بده و هر روزی که خواستی سفر کن.(5) «عَنْ أَحَدِهِمَا (علیهما السلام) قَالَ: كَانَ أَبِي إِذَا خَرَجَ يَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ مِنْ آخِرِ الشَّهْرِ وَ فِي يَوْمٍ يَكْرَهُهُ النَّاسُ مِنْ مُحَاقٍ أَوْ غَيْرِهِ تَصَدَّقَ‏ بِصَدَقَةٍ ثُمَّ خَرَجَ»؛ از امام صادق یا امام باقر (علیهما السلام) روایت شده که فرمودند: پدرم وقتی می خواستند روز چهارشنبه آخر ماه و روزی که مردم به خاطر در محاق بودن آن روز، آن را بد می دانستند و یا غیر آن، صدقه می دادند سپس خارج می شدند.(6) «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: مَنْ تَصَدَّقَ‏ بِصَدَقَةٍ إِذَا أَصْبَحَ دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ ذَلِكَ الْيَوْم‏»؛ امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: هر کس در صبح صدقه بدهد، خداوند، نحسی و بدی آن روز را از او دفع می کند.(7) بنابر این می توان با صدقه و آیت الکرسی و...، بلا و نحسی را دفع کرد.   پی نوشت ها: 1. ابن بابويه، عيون أخبار الرضا (عليه السلام)‏، محقق/مصحح: لاجوردى، ‏ناشر: نشر جهان‏ ـ تهران، 1378 ق‏، چاپ اول، ج ‏1، ص 247. 2. ابن شعبه حرانى، تحف العقول‏، محقق/مصحح: غفارى، ناشر: جامعه مدرسين ‏ـ قم‏، 1404ق، چاپ دوم‏، ص 482. 3. مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج ‏23، ص 47. 4. برقى، المحاسن‏، محقق/مصحح: محدث، ناشر: دار الكتب الإسلامية ـ قم‏، 1371 ق‏، چاپ دوم‏، ج 2، ص 348، ح 22. 5. همان، ح 23. 6. همان، ح 24. 7. همان، ح 27.
موضوع قفل شده است