جمع بندی آیا نظام فعلی، نظام احسن است؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا نظام فعلی، نظام احسن است؟
باسلام. سوالی دارم: چرا خداوند ما را بهتر از این خلق نکرد که نیازی به این همه اعضا باشه؟ یا چرا کارهایی رو گناه قرارداد.بعد گناه ها هم به نفع خودمان است.خب چرا طوری دیگر خلق نشدیم که گناه(یا همان کار به ضرر خودمان)نکنیم؟
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد قول سدید
با سلام و عرض ادب و آرزوی سلامتی و تندرستی دوست عزیز پرسش شما دربردارنده چند بخش است که به صورت مختصر به هر یک از آنها می پردازیم:
چرا خداوند ما را بهتر از این خلق نکرد که نیازی به این همه اعضا باشه؟
یکی از پاسخ هایی که به این مساله داده می شود، «برهان لِمّی» است یعنی به جای آن که بر خود انسان و بدن او تمرکز کنیم و بهترین بودنش را اثبات کنیم، بر اوصاف خدا به عنوان بهترین خالق تمرکز می کنیم تا از این طریق روشن کنیم که از بهترین خالق بهترین مخلوق صادر می شود و چون خدا بهترین خالق است پس انسان را نیز به بهترین شکل آفریده است. البته این مطلب به معنای عدم نقص و ضعف در ساختار بدنی انسان نیست بلکه مساله این است که انسان به عنوان یک موجود که از مرتبه وجودی خاصی برخوردار است، بهتر از این نمیشد.  اگر قرار بود این مرتبه وجودی آفریده شود، باید به همین شکل آفریده میشد. چنانکه عدد 3 میان 2 و 4 است و نمی شود عددی 3 باشد اما میان 2 و 4 نباشد.  این مطلب به معنای بیشتر بودن 3 از 4 نیست بلکه مرتبه وجودی 3 چنین است که باید میان 2 و 4 باشد و اگر قرار است، 3 محقق شود، جایگاهش همین است. در مورد انسان نیز چنین گفته می شود که او دارای رتبه وجودی خاصی بود که خداوند به عنوان بهترین خالق، او را به بهترین شکل آفرید.   بگذریم از این که اگر انسان به شکل دیگری بود نیز ممکن بود همین سوال پیش بیاید که چرا انسان به این شکل است و بهتر از آن نیست. همانطور که عرض شد، مرتبه وجودی انسان همین است که از جهاتی قوت دارد و از جهاتی ضعف؛ شبیه به عدد 3 که میان 2 و 4 است.
یا چرا کارهایی رو گناه قرارداد.
در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد: 1. کارهایی که خدا به آنها دستور می دهد، به خودی خود خوب هستند و چون خوب هستند، خداوند به آنها دستور می دهد و معارف عقل را تکمیل یا تایید می کند. (همچنین هستند کارهایی که بد می باشند) 2. کارهایی که خدا به آنها دستور می دهد، به خودی خود خوب نیستند ولی چون خداوند به آنها دستور می دهد، آنها خوب می شوند. پس خوب و بد کاملا اعتباری و وابسته به اراده تشریعی خدا است.   از آن جایی که متفکران شیعه، دیدگاه اول را برگزیده اند، روشن می شود که اگر خداوند کارهایی را گناه معرفی می کند، از این جهت است که این کارها حقیقتا گناه هستند و خداوند از طریق وحی، درصدد بیان معارف و تکمیل و تایید عقل است. بنابراین، خداوند این کارها را گناه معرفی می کند چون این کارها حقیقتا گناه و ناپسند هستند و آثار مخربی بر روح و حیات معنوی و یا حتی منافع پایدار زندگی دارند؛ اگرچه در وهله نخست و با نگاه ساده بینانه، برای آدمی مفید و لذت بخش هستند. مثلا مصرف مشروبات الکلی یا استعمال مواد مخدر برای گروهی جذاب و جالب و لذیذ است، اما اسلام به لذت آنی بسنده نمی کند و احکام را ناظر به حقایق و مصالح و منافع پایدار روحی و دنیوی تعریف می کند.  
چرا طوری دیگر خلق نشدیم که گناه(یا همان کار به ضرر خودمان)نکنیم؟
ما انسانها مختاریم  و می توانیم گناه انجام دهیم و یا آن را ترک کنیم. اگر منظورتان این است که باید خداوند ما انسانها را به گونه ای می آفرید که مجبور به ترک گناه می شدیم، باید گفت اساسا هدف خداوند از خلقت انسان، خلق موجود مختار بود؛ وگرنه ملائکه بودند که تابع محض خداوند هستند و از گناهان دوری می جویند. خداوند با خلق انسان، موجود مختاری را آفرید که هم قادر به انجام گناه است و هم قادر به ترک آن.  این انسان است که تصمیم می گیرد چه سرنوشتی را برای خودش بسازد و هویت خودش را چگونه تعریف کند. انسان می تواند با انجام کارهای اختیاری درست، به مقامی بالاتر از ملائکه دست یابد؛ و همچنین، می تواند با انجام کارهای اختیاری نادرست، به مقامی پست تر از حیوانات برسد. نمونه اخیرش، واکنش مردم به بیماری کرونا است؛ گروهی وسائل بهداشتی و درمانی را احتکار می کنند و مردم را از این نعمت محروم می سازند و آنها را در معرض خطر قرار می دهند؛ اما گروهی دیگر، ماسک های خودشان را رایگان میان مردم پخش می کنند و با درست کردن مواد ضد عفونی، اقدام به پاک سازی اماکن عمومی می کنند. بنابراین، این ما هستیم که تصمیم می گیریم چه تصویری از خود می سازیم؛ آیا برتر از ملائکه می شویم و یا پست تر از حیوان!
جسارتادرباره ی بخش اول سوال چیزی مطرح میکنم:خب خداوند که قادر است چرا نمیشد؟انسان نمیتواند،اما خداوند میتواند.
جسارتادرباره ی بخش اول سوال چیزی مطرح میکنم:خب خداوند که قادر است چرا نمیشد؟انسان نمیتواند،اما خداوند میتواند.
دوست عزیز قدرت به ممکنات تعلق می گیرد؛ پس اگر چیزی ممکن نبود که وقوع یابد، هر قدر هم که قدرتمند باشیم، نمی توانیم آن را ایجاد کنیم. در واقع، عدم ایجاد امور محال، ناشی از ضعف فاعل نیست بلکه ناشی از ضعف قابل است. كسى از امام على (علیه السلام) پرسيد: «آيا پروردگار تو مى‏تواند جهان را در تخم مرغى جاى دهد بى آنكه جهان كوچك شود يا تخم مرغ فراخ گردد؟» امام پاسخ داد: «خداوند عجز و ناتوانى ندارد؛ ولى آنچه تو خواستى، شدنى نيست.(صدوق، التوحيد، باب 9، ح 9). بر همین اساس، اگر بر این باور باشیم که مرتبه وجودی انسان به نحوی است که باید اینگونه خلق شود، روشن می شود که چرا خداوند او را به شکل دیگری خلق نکرد؛ شبیه به عدد 3 که میان 2 و 4 است و محال است بالاتر از 4 یا پایین تر از 2 باشد. هر اندازه ما با هوش و ریاضیدان باشیم، نمی توانیم جای این اعداد را عوض کنیم چرا که چنین کاری محال است و اگر قرار باشد عدد3، عدد3 باقی بماند، جایش میان 2و 4 است.   بگذریم از این که خداوند حکیم است و اگر به حکمت او اعتماد داریم، باید بدانیم انسان متناسب با هدفی که برایش در نظر گرفته شده، به بهترین شکل آفریده شده است چرا که خداوند نه نقصی در علم و قدرت دارد و نه کار بیهوده انجام می دهد. بنابراین، انسان را به نحوی آفرید که متناسب با جایگاه و رسالتش است. همانطور که سابقا عرض شد، این به معنای آن نیست که انسان بهترین بدن را دارد و از هر جهت، دارای کمال است؛ بلکه به این معنا است که انسان متناسب با مرتبه وجودی و رسالتی که برایش در نظر گرفته شد، به بهترین شکل خلق شده است.
جمع بندی   پرسش چرا خداوند ما را بهتر از این خلق نکرد تا نیازی به این همه اعضا نداشته باشیم؟ یا چرا کارهایی را گناه قرار داد؟  چرا طوری دیگر خلق نشدیم تا گناه نکنیم؟   پاسخ دوست عزیز پرسش شما دربردارنده چند بخش است که به صورت مختصر به هر یک از آنها می پردازیم:
چرا خداوند ما را بهتر از این خلق نکرد تا نیازی به این همه اعضا نداشته باشیم؟
یکی از پاسخ هایی که به این مساله داده می شود، «برهان لِمّی» است یعنی به جای آن که بر خود انسان و بدن او تمرکز کنیم و بهترین بودنش را اثبات کنیم، بر اوصاف خدا به عنوان بهترین خالق تمرکز می کنیم تا از این طریق روشن کنیم که از بهترین خالق بهترین مخلوق صادر می شود و چون خدا بهترین خالق است پس انسان را نیز به بهترین شکل آفریده است. البته این مطلب به معنای عدم نقص و ضعف در ساختار بدنی انسان نیست بلکه مساله این است که انسان به عنوان یک موجود که از مرتبه وجودی خاصی برخوردار است، بهتر از این نمیشد.  اگر قرار بود این مرتبه وجودی آفریده شود، باید به همین شکل آفریده میشد. چنانکه عدد 3 میان 2 و 4 است و نمی شود عددی 3 باشد اما میان 2 و 4 نباشد.  این مطلب به معنای بیشتر بودن 3 از 4 نیست بلکه مرتبه وجودی 3 چنین است که باید میان 2 و 4 باشد و اگر قرار است، 3 محقق شود، جایگاهش همین است. در مورد انسان نیز چنین گفته می شود که او دارای رتبه وجودی خاصی بود که خداوند به عنوان بهترین خالق، او را به بهترین شکل آفرید. افزون بر توضیحات سابق، می توان به این شکل نیز به این پرسش پاسخ گفت: خداوند حکیم است و اگر به حکمت او اعتماد داریم، باید بدانیم انسان متناسب با هدفی که برایش در نظر گرفته شده، به بهترین شکل آفریده شده است چرا که خداوند نه نقصی در علم و قدرت دارد و نه کار بیهوده انجام می دهد. بنابراین، انسان را به نحوی آفرید که متناسب با جایگاه و رسالتش است. بگذریم از این که اگر انسان به شکل دیگری بود نیز ممکن بود همین سوال پیش بیاید که چرا انسان به این شکل است و بهتر از آن نیست. همانطور که سابقا عرض شد، این به معنای آن نیست که انسان بهترین بدن را دارد و از هر جهت، دارای کمال است؛ بلکه به این معنا است که انسان متناسب با مرتبه وجودی و رسالتی که برایش در نظر گرفته شد، به بهترین شکل خلق شده است.(1)  
یا چرا کارهایی را گناه قرار داد؟
در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد: 1. کارهایی که خدا به آنها دستور می دهد، به خودی خود خوب هستند و چون خوب هستند، خداوند به آنها دستور می دهد و معارف عقل را تکمیل یا تایید می کند. (همچنین هستند کارهایی که بد می باشند) 2. کارهایی که خدا به آنها دستور می دهد، به خودی خود خوب نیستند ولی چون خداوند به آنها دستور می دهد، آنها خوب می شوند. پس خوب و بد کاملا اعتباری و وابسته به اراده تشریعی خدا است. از آن جایی که متفکران شیعه، دیدگاه اول را برگزیده اند، روشن می شود که اگر خداوند کارهایی را گناه معرفی می کند، از این جهت است که این کارها حقیقتا گناه هستند و خداوند از طریق وحی، درصدد بیان معارف و تکمیل و تایید عقل است. بنابراین، خداوند این کارها را گناه معرفی می کند چون این کارها حقیقتا گناه و ناپسند هستند و آثار مخربی بر روح و حیات معنوی و یا حتی منافع پایدار زندگی دارند؛ اگرچه در وهله نخست و با نگاه ساده بینانه، برای آدمی مفید و لذت بخش هستند.(2) مثلا مصرف مشروبات الکلی یا استعمال مواد مخدر برای گروهی جذاب و جالب و لذیذ است، اما اسلام به لذت آنی بسنده نمی کند و احکام را ناظر به حقایق و مصالح و منافع پایدار روحی و دنیوی تعریف می کند.  
چرا طوری دیگر خلق نشدیم تا گناه نکنیم؟
ما انسانها مختاریم  و می توانیم گناه انجام دهیم و یا آن را ترک کنیم. اگر منظورتان این است که باید خداوند ما انسانها را به گونه ای می آفرید که مجبور به ترک گناه می شدیم، باید گفت اساسا هدف خداوند از خلقت انسان، خلق موجود مختار بود؛ وگرنه ملائکه بودند که تابع محض خداوند هستند و از گناهان دوری می جویند. خداوند با خلق انسان، موجود مختاری را آفرید که هم قادر به انجام گناه است و هم قادر به ترک آن.  این انسان است که تصمیم می گیرد چه سرنوشتی را برای خودش بسازد و هویت خودش را چگونه تعریف کند: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»(3)؛ یعنی: « ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد(و پذيرا گردد) يا ناسپاس!» انسان می تواند با انجام کارهای اختیاری درست، به مقامی بالاتر از ملائکه دست یابد؛ و همچنین، می تواند با انجام کارهای اختیاری نادرست، به مقامی پست تر از حیوانات برسد(4). نمونه اخیرش، واکنش مردم به بیماری کرونا است؛ گروهی وسائل بهداشتی و درمانی را احتکار می کنند و مردم را از این نعمت محروم می سازند و آنها را در معرض خطر قرار می دهند؛ اما گروهی دیگر، ماسک های خودشان را رایگان میان مردم پخش می کنند و با درست کردن مواد ضد عفونی، اقدام به پاک سازی اماکن عمومی می کنند. بنابراین، این ما هستیم که تصمیم می گیریم چه تصویری از خود می سازیم؛ آیا برتر از ملائکه می شویم و یا پست تر از حیوان!   پی نوشت ها: 1. برای مطالعه بیشتر، رک: مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، انتشارات موسسه امام خمینی، بیتا، ج2، صص496-500. 2. برای مطالعه بیشتر، رک: علیدوست، ابوالقاسم، فقه و عقل، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. 3. انسان: 3. 4. اعراف: 179.
موضوع قفل شده است