آیا ما گنهکار بدنیا می آییم ؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا ما گنهکار بدنیا می آییم ؟

سلام
آیا ما گنهکار به دنیا می آییم؟
نظرتان چیست

اختلاف علمای اسلام و مسیحیت در این مورد از کجا ناشی می شود ؟
والله الموفق

کارشناس بحث : اندیشمند

سلام

مسیحیت اعتقاد دارد که حضرت ادم مرتکب گناه شد و بواسطه او همه فرزندانش نیز گناهکار بدنیا می ایند.
و این گناهکار بودن همواره با انها هست.
مسیح به صلیب کشیده شد تا کفاره گناه همه ادمیان باشد.

ولی اسلا معتقد هست که انسانها با فطرتی پاک به دنیا می ایند

به نام خدا.

به نظر من علمای مسیحیت کشف کردند که برای اینکه جایگاهشان حفظ شود و توانایی کسب درآمد داشته باشند باید تنها راه دسترسی به خدا باشند. به همین دلیل داستان های دنباله داری را ساختند که به لزوم وجود آنها برای ارتباط با خدا ختم می شد.

با تشکر ، ستایشگر:Gol:

[=&quot]نظر قرآن درباره انسان[/]

[=&quot]تعریف ما از انسان، در نحوه نگاهمان به مباحث اقتصادی بسیار جهت دهنده است. از این روی در ابتدای مباحث اقتصادی بایسته است که از دیدگاه قرآن در باره انسان جویا شویم![/]
[=&quot]قرآن می گوید: هر چند انسان در بدو تولد از هیچ علمی بر خوردار نبود ولی خداوند به او قلبی داده بود 1 که کشش به سمت توحید داشت 2 و می توانست میزانی از زشتیها و نحوه بازدارندگی خود از آنها را بداند و بفهمد.3 ولی از طرفی چون دارای خواسته های مادی بود، به طرف لذائذ بی مرز کشش داشت. 4[/]
[=&quot]خداوند بوسیله ملائکه 5 و انبیاء 6 انسان را به طرف کششهای روحانی هدایت کرد و شیاطین جن و انس او را به سمت خواسته های نفسانی سوق می دادند. 7 [/]
[=&quot]از آنها که بیشتر به سمت معنویت متمایل بودند به مؤمن تعبیر شد و دیگران نیز کافر نام گرفتند. [/]
[=&quot]هریک از مؤمنین و کافرین دارای صفاتی بودن:. مؤمنین انسانهای خود ساخته بودند و لی کافرین، عنان نفس خود را رها نموده بودند. [/]
[=&quot]مع الاسف اکثر انسانها بیشتر به نفس و شیطان مایل شدند! آنقدر که قرآن «انسان» را دارای صفات زشتی معرفی می کند و دیگرانی را که مؤمن بودند از اینان استثناء می کند! [/]
[=&quot]قرآن انسان خود نساخته را اینگونه معرفی میکند:[/]
[=&quot]1. ستمگری و تعدی کننده از حدود و قانون گریز! 8 ؛ 9[/]
[=&quot]2. نادان آنقدر که حتی آکاه به نادانی خود نیز نبوده و فکر می کند خیلی آگاه است! 9[/]
[=&quot]3. به شدت ناسپاس! 8؛ 10[/]
[=&quot]4. بسیار جدل کننده و متمایل به برهان تراشی برای اثبات نظر خود! 11[/]
[=&quot]5. حریص و قناعت نکردن به آنچه نیازهای او را کفایت می کند! 12[/]
[=&quot]6. بخیل و مانع رسیدن خیر به دیگران! 12؛ 13[/]
[=&quot]7. بسیار کم طاقت طوری که با اندکی ناملایمات جزع و فزع می کند 12 ؛ 14[/]
[=&quot]8. به سرعت ناامید شونده 15؛ 21[/]
[=&quot]9. شتابزده و عجول 18[/]
[=&quot]10. خواهان زدودن همه موانعی که او را هوسش باز می دارد 18[/]
[=&quot]11. اهل طغیان به وقت بی نیازی و ثروتمندی 19 [/]
[=&quot]12. دارای تصوری غلط از نقش خداوند در نعمتها و محرومیتها 16؛ 20[/]
[=&quot]13. به شدت بدنبال ثروت 21[/]
[=&quot]همین انسان اگر تحت تعالیم انبیاء خودش را بسازد و بر نفسش مهار زند و در مقابل وسوسه ها صبوری کند همه زشتیهای فوق را از خود می زداید و از انها فاصله می گیرد. 12؛ 15[/]
[=&quot]1. [/][=&quot]النحل : 78 وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[/]
[=&quot]و خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالى كه هيچ چيز نمى‏دانستيد و براى شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شكر نعمت او را بجا آوريد![/]
[=&quot]2. [/][=&quot]الروم : 30 فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ[/]
[=&quot]پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده دگرگونى در آفرينش الهى نيست اين است آيين استوار ولى اكثر مردم نمى‏دانند! [/]
[=&quot]3. [/][=&quot]الشمس: 7 و 8 وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّئهَا (7) فَأَلهَْمَهَا فجُُورَهَا وَ تَقْوَئهَا[/]
[=&quot]و قسم به جان آدمى و آن كس كه آن را (آفريده و) منظّم ساخته، (7) سپس فجور و تقوا (شرّ و خيرش) را به او الهام كرده است،[/]
[=&quot]4. [/][=&quot]يوسف : 53 وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي‏ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحيمٌ [/]
[=&quot]من هرگز خودم را تبرئه نمى‏كنم، كه نفس (سركش) بسيار به بديها امر مى‏كند مگر آنچه را پروردگارم رحم كند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.»[/]
[=&quot]* البلد : 10 وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ[/]
[=&quot]و او را به راه خير و شرّ هدايت كرديم![/]
[=&quot]5. [/][=&quot]الأحزاب : 43 هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنينَ رَحيماً [/]
[=&quot]او كسى است كه بر شما درود و رحمت مى‏فرستد، و فرشتگان او (نيز) براى شما تقاضاى رحمت مى‏كنند تا شما را از ظلمات (جهل و شرك گناه) به سوى نور (ايمان و علم و تقوا) رهنمون گردد او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است![/]
[=&quot]6. [/][=&quot]إبراهيم : 1 الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى‏ صِراطِ الْعَزيزِ الْحَميدِ [/]
[=&quot]الر، (اين) كتابى است كه بر تو نازل كرديم، تا مردم را از تاريكيها (ى شرك و ظلم و جهل،) به سوى روشنايى (ايمان و عدل و آگاهى،) بفرمان پروردگارشان در آورى، بسوى راه خداوند عزيز و حميد. [/]
[=&quot]7. [/][=&quot]سوره: ناس قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ِ النَّاسِ(1) مَلِكِ النَّاسِ(2) إِلَهِ النَّاسِ(3) مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الخَْنَّاسِ(4) الَّذِى يُوَسْوِسُ فىِ صُدُورِ النَّاسِ(5) مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ[/]
[=&quot]بگو: پناه مى‏برم به پروردگار مردم، (1) به مالك و حاكم مردم، (2) به (خدا و) معبود مردم، (3) از شرّ وسوسه‏گر پنهانكار، (4) كه در درون سينه انسانها وسوسه مى‏كند، (5) خواه از جنّ باشد يا از انسان![/]
[=&quot]* البقرة : 257 وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ [/]
[=&quot]خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آورده‏اند آنها را از ظلمتها، به سوى نور بيرون مى‏برد. (اما) كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها طاغوتها هستند كه آنها را از نور، به سوى ظلمتها بيرون مى‏برند آنها اهل آتشند و هميشه در آن خواهند ماند. [/]
[=&quot]8. [/][=&quot]إبراهيم : 34 إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ [/]
[=&quot]انسان، ستمگر و ناسپاس است![/]
[=&quot]9. [/][=&quot]الأحزاب : 72 إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً[/]
[=&quot]ما امانت (تعهّد، تكليف، و ولايت الهيّه) را بر آسمانها و زمين و كوه‏ها عرضه داشتيم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسيدند امّا انسان آن را بر دوش كشيد او بسيار ظالم و جاهل بود، (چون قدر اين مقام عظيم را نشناخت و به خود ستم كرد)![/]
[=&quot]10. [/][=&quot]الإسراء : 67 كانَ الْإِنْسانُ كَفُوراً [/]
[=&quot]انسان، بسيار ناسپاس است![/]
[=&quot]11. [/][=&quot]الكهف : 54 كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ شَيْ‏ءٍ جَدَلاً [/]
[=&quot]انسان بيش از هر چيز، به مجادله مى‏پردازد![/]
[=&quot]12. [/][=&quot]إِنَّ الْانسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا(19) إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا(20) وَ إِذَا مَسَّهُ الخَْيرُْ مَنُوعًا(21) إِلَّا الْمُصَلِّينَ(22) الَّذِينَ هُمْ عَلىَ‏ صَلَاتهِِمْ دَائمُونَ(23) وَ الَّذِينَ فىِ أَمْوَالهِِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ(24) لِّلسَّائلِ وَ الْمَحْرُومِ(25) وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ(26) وَ الَّذِينَ هُم مِّنْ عَذَابِ رَبهِِّم مُّشْفِقُونَ(27) إِنَّ عَذَابَ رَبهِِّمْ غَيرُْ مَأْمُونٍ(28) وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ(29) إِلَّا عَلىَ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانهُُمْ فَإِنهَُّمْ غَيرُْ مَلُومِينَ(30) فَمَنِ ابْتَغَى‏ وَرَاءَ ذَالِكَ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْعَادُونَ(31) وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتهِِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُونَ(32) وَ الَّذِينَ هُم بِشهََادَاتهِِمْ قَائمُونَ(33) وَ الَّذِينَ هُمْ عَلىَ‏ صَلَاتهِِمْ يحَُافِظُونَ [/]
[=&quot]به يقين انسان حريص و كم‏طاقت آفريده شده است، (19) هنگامى كه بدى به او رسد بيتابى مى‏كند، (20) و هنگامى كه خوبى به او رسد مانع ديگران مى‏شود (و بخل مى‏ورزد)، (21) مگر نمازگزاران، (22) آنها كه نمازها را پيوسته بجا مى‏آورند، (23) و آنها كه در اموالشان حق معلومى است ... (24) براى تقاضاكننده و محروم، (25) و آنها كه به روز جزا ايمان دارند، (26) و آنها كه از عذاب پروردگارشان بيمناكند، (27) چرا كه هيچ كس از عذاب پروردگارش در امان نيست، (28) و آنها كه دامان خويش را (از بى‏عفّتى) حفظ مى‏كنند، (29) جز با همسران و كنيزان (كه در حكم همسرند آميزش ندارند)، چرا كه در بهره‏گيرى از اينها مورد سرزنش نخواهند بود! (30) و هر كس جز اينها را طلب كند، متجاوز است! (31) و آنها كه امانتها و عهد خود را رعايت مى‏كنند، (32) و آنها كه با اداى شهادتشان قيام مى‏نمايند، (33) و آنها كه بر نماز مواظبت دارند، (34)[/]
[=&quot]13. [/][=&quot]الإسراء : 100 قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفاقِ وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً[/]
[=&quot]بگو: «اگر شما مالك خزائن رحمت پروردگار من بوديد. در آن صورت، (بخاطر تنگ نظرى) امساك مى‏كرديد، مبادا انفاق، مايه تنگدستى شما شود» و انسان تنگ نظر است![/]
[=&quot]14. [/][=&quot]فصلت: 51 وَ إِذَا أَنْعَمْنَا عَلىَ الْانسَانِ أَعْرَضَ وَ نََا بجَِانِبِهِ وَ إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ[/]
[=&quot]و هر گاه به انسان (غافل و بى‏خبر) نعمت دهيم، روى مى‏گرداند و به حال تكبّر از حق دور مى‏شود ولى هر گاه مختصر ناراحتى به او رسد، تقاضاى فراوان و مستمرّ (براى بر طرف شدن آن) دارد! [/]
[=&quot]15. [/][=&quot]هود : 9 - 11 وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَيَؤُسٌ كَفُورٌ (9) وَ لَئنِ‏ْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيَِّاتُ عَنىّ‏ِ إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ (10) إِلَّا الَّذِينَ صَبرَُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ[/]
[=&quot]و اگر از جانب خويش، نعمتى به انسان بچشانيم، سپس آن را از او بگيريم، بسيار نوميد و ناسپاس خواهد بود! (9) و اگر بعد از شدّت و رنجى كه به او رسيده، نعمتهايى به او بچشانيم، مى‏گويد: «مشكلات از من برطرف شد، و ديگر باز نخواهد گشت!» و غرق شادى و غفلت و فخرفروشى مى‏شود (10) مگر آنها كه (در سايه ايمان راستين،) صبر و استقامت ورزيدند و كارهاى شايسته انجام دادند كه براى آنها، آمرزش و اجر بزرگى است! [/]
[=&quot]16. [/][=&quot]فصلت: 50 وَ لَئنِ‏ْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِّنَّا مِن بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هَاذَا لىِ[/]
[=&quot]و هر گاه او را رحمتى از سوى خود بعد از ناراحتى كه به او رسيده بچشانيم مى‏گويد: «اين بخاطر شايستگى و استحقاق من بوده،[/]
[=&quot]17. [/][=&quot]الأنبياء : 37 خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ [/]
[=&quot]انسان از عجله آفريده شده[/]
[=&quot]18. [/][=&quot]القيامة : 5 بَلْ يُريدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ [/]
[=&quot](انسان شك در معاد ندارد) بلكه او مى‏خواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت) در تمام عمر گناه كند![/]
[=&quot]19. [/][=&quot]العلق : 6 و 7 كلاََّ إِنَّ الْانسَانَ لَيَطْغَى (6) أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنىَ‏[/]
[=&quot]چنين نيست (كه شما مى‏پنداريد) به يقين انسان طغيان مى‏كند، (6) از اينكه خود را بى‏نياز ببيند![/]
[=&quot]20. [/][=&quot]الفجر : 15 و 16 فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ، وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ [/]
[=&quot]امّا انسان هنگامى كه پروردگارش او را براى آزمايش، اكرام مى‏كند و نعمت مى‏بخشد (مغرور مى‏شود و) مى‏گويد: «پروردگارم مرا گرامى داشته است!» (15) و امّا هنگامى كه براى امتحان، روزيش را بر او تنگ مى‏گيرد (مأيوس مى‏شود و) مى‏گويد: «پروردگارم مرا خوار كرده است!» [/]
[=&quot]21. [/][=&quot]فصلت: 49 و 50 لَّا يَسَْمُ الْانسَنُ مِن دُعَاءِ الْخَيرِْ وَ إِن مَّسَّهُ الشَّرُّ فَيَُوسٌ قَنُوطٌ [/]
[=&quot]انسان هرگز از تقاضاى نيكى (و نعمت) خسته نمى‏شود و هر گاه شرّ و بدى به او رسد، بسيار مأيوس و نوميد مى‏گردد! [/]

[="blue"]سلام
بنده حقیر از حاج حسن حق شناس فرزند آیت الله حق شناس(ره) شنیدم که فرمودند تمامی انسانها با فطرت پاک به دنیا می آیند و برای آنچه می شوند هیچ جبری نیست. این خودشان هستند که راه و منش خودشان را انتخاب می کنند.
در مورد مسیحیت هم فکر می کنم نوشته های ستایشگر صحیح باشد.
[/]

سلام
به نظر می رسد تعبیر اسلام عزیز و مسیحیت در مورد گناه در این خصوص متفاوت است . گناه در شرع اسلام مخالفت آگاهانه با امر و نهی شرع مقدس است و مسلم است که یک کودک در هنگام تولد مبری از چنین گناهی است لذا منظور از گناه در اینجا گناه تشریعی است اما مسیحیت قائل است که اثر گناه آدم ع ( بلکه آباء و اجداد فرزند به طریق اولی ) در کودک وجود دارد و هرچند فرزند تشریعا گناهکار نیست اما تکوینا آلوده به آثار گناهان دیگران است که این هم قابل انکار نیست و تعالیم بسیاری در اسلام نشان از این حقیقت دارد مانند مباحث مربوط به فرزند زنا یا وراثت خوبیها و بدیها یا تاثیر دین پدر و مادر در دین فرزند و امثال . آن پس منظور مسیحیت از گناه اثر گناه و بیان یک مساله تکوینی است الا اینکه این اثر با چیزی به نام غسل تعمید منتفی شود هم یک اعتقاد اغراق آمیز و دور از واقعیت است
والله الموفق

با سلام خدمت شماکاربر گرامی


اعتقاد به گناه اولیه و ذاتی، از اعتقادات مهم و اساسی مسیحیان به شمار می آید. مطابق این اعتقاد، نژاد انسانی وارث گناه آدم است و انسان ها نه به خاطر بدی اعمال خودشان، بلکه تنها بدین دلیل که از تبار آدم اند، ذاتا گناه کار به دنیا می آیند. اهمیت این آموزه تا آن جا است که بدون آن، کفاره بودن مسیح و این تصور که او «آدم بعدی» ( Last Adam) است، نامعقول جلوه می کند.[1] مقصود از گناه ذاتی آن است که انسان ها « بدون ترس از خدا، بدون تکیه بر او و با میل شهوانی متولد می شوند.» از این رو، ما انسان ها « در شهوات پست غرق شده ایم، از نیکی و صلاح متنفریم، متمایل به شرارت ها هستیم و هیچ عمل صالحی را در خودمان نمی توانیم انجام دهیم یا درباره آن فکر کنیم. ما با گذر عمر، پندار، گفتار و رفتار پلید به وجود می آوریم، همان طور که درخت فاسد میوه فاسد می آورد. بنابراین، ما با طبیعت خود تحت غضب خدا و در معرض مجازات عادلانه قرار داریم.» [2]


آنها می گویند کار حضرت آدم و حوا (ع) که از آن درخت ممنوعه در بهشت خوردند، گناه بود. مطابق این اعتقاد، نژاد انسانی وارث گناه آدم است و انسان‏ها نه به دلیل بدی اعمال خودشان، بلکه تنها بدین دلیل که از تبار آدم‏اند، ذاتا گناهکار به دنیا می‏آیند.[3]



مسیحیان معتقدند گناه آدم ، همه انسان‏ها را دچار گناه کرد و به سبب آن طهارت و معصومیت اولی از بین رفت و صورت الاهی کدر شد، به گونه‏ای که همه با ذاتی شرور و گناه‏ آلود متولد شده و برده گناه هستند و مرگ و بی‏نظمی وارد جهان شده است.. در اسلام با تأکید بر آزادی اراده و اختیار انسان در انتخاب خیر و شر و اینکه هر کس مسئول گناه خویش است، اصل مسئله گناه و تأثیر مخرب آن بر روح و روان انسان به صورتی واضح تبیین گردیده و ریشه آن پیروی از شهوات و هواهای نفسانی و شیطانی دانسته شده است.[4]



اشکال دیگری که بر عقاید مسیحیت وارد است، این است که به اعتقاد آنان، گناه حضرت آدم (ع) در بهشت موجب شد تمام انسانها در حضور خداوند فاسد و محکوم به مرگ گردند و هر انسانی که متولد می شود، ذاتاً آلوده و گناهکار باشد، اما این سخن آنان به چند وجه باطل است:


اولاً: نهی خداوند در بهشت صادر شده بود و با توجه به اینکه بهشت، دار تکلیف نیست، نهی خداوند ارشادی بوده است، نه مولوی.


ثانیاً: آدم (ع) پیامبر بود و قرآن کریم پیامبران را از ارتکاب گناه و فسق مبرّا و منزه می داند، به علاوه، آدم(ع) از آنچه در بهشت اتفاق افتاده بود، به درگاه خدا توبه نمود و خداوند هم توبه او را پذیرفت: فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ- آدم از پروردگارش کلمه ای چند فرا گرفت پس خدا توبه او را بپذيرفت ، زيرا توبه پذير و مهربان است [5] ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى- سپس پروردگارش او را برگزيد و توبه اش را بپذيرفت و هدايتش کرد[6]





اعتبار عقلی نیز مؤید این مطلب است که به اعتبار وجوب عقلی توبه، خداوند نیز با قبول توبه، گناهان را بیامرزد. بنابراین، اعتقاد به موروثی و ذاتی بودن گناه انسانها خلاف عقل سلیم است؛ زیرا اولاً مستلزم آن است که اصل عفو و مغفرت در مورد هیچ انسانی موضوعیت نداشته باشد؛ چون عفو و مغفرت برای محو و باطل نمودن اثر گناهان است و اگر گناه، ذاتی انسان باشد، به هیچ وجه قابل عفو و مغفرت و محو شدن نخواهد بود. ثانیاً لازم می آید گناه یک انسان، گناهان دیگران هم محسوب شود و آثار سوء گناهان یک انسان گریبان افراد دیگر را که حتی راضی به آن گناه هم نبوده اند، بگیرد؛ در حالی که مؤاخذة افراد بی گناه به جرم گناه دیگران، قبیح و مخالف عقل است. همچنین اعتقاد به گناه موروثی، اصل آزادی اراده و اختیار انسان را که یکی از مهم ترین امتیازات انسان نسبت به سایر مخلوقات است، به شدت خدشه دار می کند.


علاوه بر آنچه گذشت، آیات متعددی از قرآن کریم نیز بر مسئولیت هر انسانی در قبال اعمال و گناه خودش تأکید می کند:


«ولا تکسب کل نفسٍ الا علیها ولاتزر وازرة وزر اخری» هر کس تنها کيفر کار خودش را مى‏بيند و کسى بار گناه ديگرى را بر دوش نمى‏کشد [7]



« مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً » هر که هدايت شود به سود خود هدايت شده و هر که گمراه گردد به زيان خودگمراه شده است و هيچ کس بار ديگری را بر ندارد و ما هيچ قومی را عذاب نمی کنيم تا آنگاه که برايشان پيامبری بفرستيم [8]



« وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى » و هيچ بردارنده‏اى بار [گناه] ديگرى را برنمى‏دارد [9]و « أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى - وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ». كه هيچ بردارنده‏اى بار گناه ديگرى را بر نمى‏دارد - و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست [10]



ر.ک : سایت اسلام کوئیست ، پرسش : 11653

علّامه طباطبائی و آموزه گناه نخستین! / آزادیان، مصطفی ، مجله معرفت ، شماره 74



[1] .( Paul Helm, Faith & Understanding, Eerdmans Pulishingco. Edinburgh University Press, 1997, P. 153)


[2] جی لسلی دانستن، آیین پروتستان، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، چ 1، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1381، ص 124 / ص 128

[3] Paul Helm, Faith and Understanding, Eerdmans Pulishingco. Edinburgh University Press, 1997, P. 153. ، به نقل از مجله علمی تخصصی معرفت 74،سال دوازدهم، شماره یازدهم، 1382(صاحب امتیاز: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی "ره")، ص22

[4] [رومیان، 5:19، به نقل از مجله علمی تخصصی معرفت 74،سال دوازدهم، شماره یازدهم، ")،ص 23، (صاحب امتیاز: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی] و [سارو خاچیکی، اصول مسیحیت، چ دوم، انتشارات حیات ابدی، 1982 م، ص81، به نقل از مجله علمی تخصصی معرفت 74،سال دوازدهم، شماره یازدهم، ص24، (صاحب امتیاز: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی "ره").]

[5] سوره بقره ، آیه 37

[6] سوره طه ، آیه 122

[7] سوره انعام ، آیه 164

[8] سوره اسراء ، آیه 15

[9] سوره زمر ،آیه 7

[10] سوره نجم ، آیات 38 و 39




موضوع قفل شده است