آیا قلب مرکز تفکر است؟ آیا منی از پشت و سینه می آید؟

تب‌های اولیه

175 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام و عرض ادب.

شریعت عقلانی;433438 نوشت:
شما برای خودتان این ایرادات را چگونه رفع می کنید؟

جواب پرسش شما در پست قبلی داده شد. (پست شماره 51):Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

استوار;433639 نوشت:
سلام و عرض ادب.

با سپاس از شما برادر بزرگوار.

در ابتدا جواب پرسش قرمز رنگ: خیر

معانی که شما برای قلب و صدر فرمودید، ما جائی نیافتیم.

برای قلب معانی مختلفی وجود دارد : 1 - دل. 2 - ضمیر. 3 - علم.
برای صدر نیز : 1 - سینه. 2 - اول هر چیزی. 3 - بالا، طرف بالا. 4 - پیشوا، بزرگ

قسمت اول آیه 46 سوره حج، در مورد عبرت گرفتن انسان از وقایع و رخدادهای گذشته است.
برای عبرت گرفتن از موضوعی، نیاز است ابتدا اطلاعاتی دیداری و شنیداری جمع گردد. و سپس انسان بواسطه احاطه علمی در آن موضوع، در مورد اطلاعات جمع آوری شده تعقل و اندیشه کند.

پس در قسمت اول آیه، قلب به معنای علم است.

قسمت دوم آیه، یک تذکر است. یک یادآوری.
انسانها اکثرا میتوانند اندیشه کنند. اکثرا میتوانند بشنوند. اکثرا میتوانند ببینند. (اکثرا مجنون، کر و کور نیستند)
اما همگی مجهز به علم نیستند. و اگر باشند هم ممکن است از آفات آن مبری نباشند. (آفات علم مانند تعصب و تنگ نظری و چهارچوب ذهنی و...)
کوری قلب درون سینه یک اصطلاح روزمره هست. کور دل کسی است که میتواند اندیشه کند، بشنود و ببیند، اما یا بواسطه نداشتن علم، و یا بواسطه داشتن علم آفت زده، نمیتواند از عمل اندیشیدن، به نتیجه مطلوب و استنتاج صحیح دست یابد.

موفق باشید.


منبع استباط معانیتان کجاست؟
قَلْب :
مص
- ج قُلُوب ( ع ا ): قلب ( دل )، خرد ؛ « قَلْبُ الجَيش »: مركز لشكر ؛ « قَلْبُ كُلِّ شَى ءٍ »: مغز و خالص هر چيزى ؛ « قَلْبُ العقربِ »: يكى از منازل ماه ( قمر ) است
- « عَن ظَهْرِ القَلْب »: از بر خواندن ؛ « مِنَ صَميم القَلْب »: از صميم قلب ؛ « قَلْباً و قالِباً »: تمام و كمال
- ج اقْلاب وَ قُلُوب و قلَبَة مِنَ الشَّجَر : قسمتهاى نرم و تازه از درختان .

قلب , سينه , اغوش , مرکز , دل و جرات , رشادت , مغز درخت , عاطفه , لب کلا م , جوهر , دل دادن , جرات دادن , تشجيع کردن , بدل گرفتن

صدر :
اغوش , سينه , بغل , بر , پيش سينه , بااغوش باز پذيرفتن , دراغوش حمل کردن , رازي رادرسينه نهفتن , داراي پستان شدن ( درمورد دختران ) , پستان , افکار , وجدان , نوک پستان , هرچيزي شبيه پستان , سينه بسينه شدن , برابر , باسينه دفاع کردن , صندوق , يخدان , جعبه , تابوت , خزانه داري , قفسه سينه

منبع:http://www.almaany.com

موفق باشید.

بنام او

باسلام..

{ابتدا مقدمه ای کوتاه درمورد تاپیک}
من بنوبه خودم و علیرغم عشق و اعتقاد عمیقی که بقرآن پیدانموده ام که باچنین بحثهایی هم ازآن برنخواهم گشت ، ازاین نمونه بحث های علمی و قرآنی بسیار هم راضی و خرسند هستم چرا که ..؟؟
1 چرا که اگرهمین شک و تردیدها نبودند امروز شاهد اینهمه تحرک افکار جسور اما محقق نسل جویای حقیقت و در واقع و ازطرفی،رشد و پیشرفت بیش ازپیش خود قرآن هم نبودیم که چه بسا برای تعدادی عالم و دانشمند،ابتدا همین یک شک و اینگونه شک ها سببساز نگردیده باشند یانگردند ..؟؟

2 چرا که اگر چه در مراحل نخست بنظر میرسد دین و مذهب و خدا و قرآن و مقدسات در اینگونه مباحث پیچیده علمی یا کلامی یا عقلی یا فهمی ، کم آورده یا حتی بشدت کوبیده هم شده یا خواهندشد اما بمرور اثبات خواهدشد که برد و پیروزی نهایی نیز با همین مقدسات عالی خواهندشد حتی اگر کمی هم طول بکشد چرا که طی این کم آوردنهای دینی،ایمانی .. احتمالا سلولهایی به تحرک واداشته شده و انسانهایی نیز به جنب و جوش در آمده و درنهایت تعصب خفته و آرام گرفته باعث آن خواهدگردید تا همین سلولهای بظاهر آرام ، آنچه را که باید بیابند،بیابند و آنچه را که باید بگویند بگویند و .. و دست آخر حرفهایی بیان خواهندشد که اتفاقا باعث شکوفایی بیشتر خود قرآن یا باعث اثبات بیش از پیش علمی بودن قرآن و عالم مطاق بودن خالق قرآن خواهندگردید و ..
و حتی چه بسا که خود این بزرگوار که دایرکننده این تاپیک و بحث هم گردیدند خود ماموری در جهت تحقق این هدف یا منظور باشند که شاید خودنیز در نهایت و با حرفی و سخنی هرچند طولانی مدت ، ایمانداری واقعی نگردند..؟؟ {انشاا...}

حالا که این مقدمه را گفتم و البته قبل از هر تحقیقی فراگیرتر .. اینرا نیز بگویم که ..؟؟
من خودم به شخصه معتقدم ..
قرآن جز مثال و نشانه نیست مانند داستان آدم و حوا یا درهمینجا حتی آیه قبل که میفرماید :
و چه بسیار شهرها را که ستمکاربودند هلاکشان نمودیم و ..
و آیا در اینجا نیز باید سوال نمود که مگرشهرها جان دارند یا آیا گناهکار واقعی شهرها بودند یا مردم و شهروندان آن شهرها که بعد بگوییم چه کسی یا چه کسانی باید هلاک شوند ..؟؟
یا مثلا آیه 47
و چه بسا شهرى كه مهلتش دادم در حالى كه ستمكار بود سپس [گريبان] آن را گرفتم و فرجام به سوى من است..

بنابراین برادر بزرگوار میبینید که قرآن مثال است و حال منظور و مقصود ازاین نوع مثالها چه بوده و یا چه خواهدبود ..؟؟ شاید بعدها و بمرور آشکارگردند ..

بهرحال تا افرادی مانند شما یا خود بنده یا دیگران نیایند و سوالی مطرح نکنند ، بنابراین معلوم نخواهدشد که چوقت معنای چنین آیاتی یا آیاتی بمراتب پوشیده تر و سخت تر از آنها آشکار یا کشف خواهندگردید ..{{اما بهتراست این وقت قبل از دیگران باشد چون معتقدم آیاتی از قرآن ، سراسر علم و دانش و آگاهی های حتی هشداردهنده بسیارخطرناکی هم میباشند که ..که برخی نیز سراسر اسرار نامکشوف که ممکن است ملل علاقمند و کاشفشان را به قلل رفیع اعتبارعلمی هم برسانند که خواهندرساند..انشاا...}}
و دست آخر هم شاید بدنگردد که ابتدا معنای جمله نخست را هم بیان نمود یا دانست که منظور ازبیان اینجمله کوتاه : آيا در زمين گردش نكرده‏اند ..؟؟ در واقع چیستند یا کیستند ..؟؟
{البته دقت شود که همراه باتعابیروتفاسیرکنونی،منظوراحتمالات دیگربود..چون اگرخواهان پاسخهای قابل قبول برای چنین افرادی میباشید بدنخواهدشدکه احتمالات دیگر رانیز موردبررسی خودقراردهید}

{باسپاس}

استوار;433563 نوشت:
بله
خیر

با سلام.
از پاسخ مفصلتان ممنونم. :khaneh:
ای کاش ما را هم از سردرگمی نجات می دادید.
و من الله توفیق

استوار;433641 نوشت:
جواب پرسش شما در پست قبلی داده شد. (پست شماره 51

با تشکر فراوان.

استوار;433639 نوشت:
پس در قسمت اول آیه، قلب به معنای علم است.

با سلام مجدد.
می توانید برای این مطلب خود منبع معتبر علمی ارایه دهید؟
چرا قلب باید به معنای علم باشد؟ اگر اینگونه است چرا خداوند از همان واژه علم استفاده نکرده؟ مگر مشکل واژگانی داشته است؟
و من الله توفیق

سلام

استوار;433552 نوشت:
سلام و عرض ادب.

هر چه فکر کردم، نفهمیدم چگونه از نوع ویرایش نوشته‌ام، توانستید نتیجه بگیرید که دو معنا برای قلب مد نظر دارم.:Moteajeb!:

پیرو پست بالائی، بفرمائید قلب درون صدر چیست؟ یعنی صراحتا بگوئید قلب = ؟ صدر = ؟

امیدوارم این‌بار پاسختان به صورت صریح و واضح، با پرسش حقیر همخوانی داشته باشد.:ok:


شاید برداشت بنده اشتباه بوده...
نظر شخصی رو اینجا عرض میکنم:
با توجه به انچه به عر رسید قبلا پر واضح است که معنی قلب و صدر در ایه اعضای بدن نیست.به خصوص توضیحات این پست: http://www.askdin.com/thread33241-3.html#post433400

اما معنی اون.بنده فکر کردم توضیحات قبلیم واضح هست.ببینید شما دنبال یک تعریف میگردید مثل چیزی که در فرهنگ لغت هست در حالی که ان طور که بنده در روشهای تفسیری دیدم(تفسیر قران به قران) کلمات قران رو باید تا حد ممکن خود قران معنی کند یعنی میشود توضیح کلی داد مثل انچه عرض شد خدمت شما ولی برای فهم معنی دقیق راهی جز خواندن خود قران نیست در این مورد به نظرم این لینک ها رو مطالعه بفرمایید:
http://khabaronline.ir/detail/312632/weblog/darbandi
http://www.mortezamotahari.com/fa/articleview.html?ArticleID=3411
http://www.andisheqom.com/Files/quranmaaref.php?idVeiw=28709&level=4&subid=28709

اما برای اجمال انچه خودم فهمیدم رو عرض میکنم:(با توجه ایه مورد بحث وباقی ایات)
صدر به نظر من به معنی ظرفیت روحی است.عقل رو هم که مفصل تر توضیحش رو عرض کردم که ان چیزی است که ایجاد بازدارندگی بر هواهای نفسانی و کارهای غلط و نادرست میکند و از انجا که فهم و دانش اولین قدم برای این بازدارندگیست از لغت تعقل به عنوان فهمیدن نیز استفاده میشود.و قلب میتواند هم نفس انسان باشد همان چیزی که ما از ان به عنوان دل یاد میکنیم.چیزی که نتیجه ی ان باور پیدا کردن و عمل کردن به دانشی است که حاصل شده.(شما رو به توضیحات اولین پست ارجا میدم)

اما جدا از همه ی اینها مقاله ی این لینک بحث بسیار خوبی در این مورد دارد و همین سوالاتی رو که شما پرسیدید رو مطرح کرده و پاسخ داده به نظرم حتما مطالعه بفرمایید:

موفق باشید.

سلام.

به نظر من پیامبر اسلام هیچ دیدی از این نداشتن که مغز مرکز تفکر آدمیزاده. و مثل مردم اون دوره قلب رو جایگاه تفکر و احساست و ...میدونستن. بنابراین این موضوع در قرآن هم انعکاس پیدا میکنه. فکر نمیکنم حنی یکبار در قرآن به این واقعیت اشاره شده باشه که مغز جایگاه تفکره. اگه شده دوستان راهنمایی کنن و ادرس بدن.

اما برخی دیگر از دوستان میگن که منظور از قلب اون قلب گوشتی درون سینه نیست و یه چیز دیگه است و ....

من فقط حکمت 108 نهج البلاغه رو میارم و دوستان خودشون قضاوت کنن که امام علی که علم خودش رو از پیامبر اسلام گرفته راجع به قلب چه فرموده است:

نقل قول:

"
وَ قَالَ [عليه السلام] لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ ذَلِكَ الْقَلْبُ وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْصُ وَ إِنْ مَلَكَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِيَ التَّحَفُّظَ وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ وَ إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ كَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ فَكُلُّ تَقْصِيرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ كُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ .

درود خدا بر او ، فرمود:

به رگ هاى درونى انسان پاره گوشتى آويخته كه شگرف ترين اعضاى درونى اوست ، و آن قلب است ، كه چيزهايى از حكمت ، و چيزهايى متفاوت با آن ، در او وجود دارد.

پس اگر در دل اميدى پديد آيد ، طمع آن را خوار گرداند ، و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد ، و اگر نوميدى بر آن چيره شود ، تأسف خوردن آن را از پاى در آورد ، اگر خشمناك شود كينه توزى آن فزونى يابد و آرام نگيرد ، اگر به خشنودى دست يابد ، خويشتن دارى را از ياد برد، و اگر ترس آن را فراگيرد پرهيز كردن آن را مشغول سازد.
و ارگ به گشايشى برسد ، دچار غفلت زدگى شود ، و اگر مالى به دست آورد ، بى نيازى آن را به سركشى كشاند ، و اگر مصيبت ناگوارى به آن رسد ، بى صبرى رسوايش كند ، و اگر به تهيدستى مبتلا گردد ، بلاها او را مشغول سازد ، و اگر گرسنگى بى تابش كند ، ناتوانى آن را از پاى در آورد ، و اگر زيادى سير شود ، سيرى آن را زيان رساند ، پس هر گونه كُندروى براى آن زيانبار ، و هرگونه تُندروى براى آن فساد آفرين است .
"

حالا تفسیر (توجیه) کنید گوشتی که در درون بدن به رگها چسبیده و به آن قلب میگن، قلب نیست! ....

خواستن توانستن است...:khandeh!: شاد باشید

استوار;433641 نوشت:
جواب پرسش شما در پست قبلی داده شد. (پست شماره 51)

سلام مجدد. اگه خودت برا خودت جواب داشتی چرا ما رو این همه چرخوندی؟ خوب همون اول می رفتی سر اصل مطلب.:Nishkhand: :Gig: :Hedye: :Gol::hamdel:

سلام و عرض ادب.

عــــلی;433645 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

منبع استباط معانیتان کجاست؟
قَلْب :
مص
- ج قُلُوب ( ع ا ): قلب ( دل )، خرد ؛ « قَلْبُ الجَيش »: مركز لشكر ؛ « قَلْبُ كُلِّ شَى ءٍ »: مغز و خالص هر چيزى ؛ « قَلْبُ العقربِ »: يكى از منازل ماه ( قمر ) است
- « عَن ظَهْرِ القَلْب »: از بر خواندن ؛ « مِنَ صَميم القَلْب »: از صميم قلب ؛ « قَلْباً و قالِباً »: تمام و كمال
- ج اقْلاب وَ قُلُوب و قلَبَة مِنَ الشَّجَر : قسمتهاى نرم و تازه از درختان .

قلب , سينه , اغوش , مرکز , دل و جرات , رشادت , مغز درخت , عاطفه , لب کلا م , جوهر , دل دادن , جرات دادن , تشجيع کردن , بدل گرفتن

صدر :
اغوش , سينه , بغل , بر , پيش سينه , بااغوش باز پذيرفتن , دراغوش حمل کردن , رازي رادرسينه نهفتن , داراي پستان شدن ( درمورد دختران ) , پستان , افکار , وجدان , نوک پستان , هرچيزي شبيه پستان , سينه بسينه شدن , برابر , باسينه دفاع کردن , صندوق , يخدان , جعبه , تابوت , خزانه داري , قفسه سينه

منبع:http://www.almaany.com

موفق باشید.

برادر ارجمند، این معانی که ذکر نمودید، هیچکدام با معانی که در پست شماره 38 ذکر نمودید، همخوانی ندارد:

عــــلی;433495 نوشت:
قلب:چشم بصیرت و تفکر انسان
صدر:جان و روح آدمی

و اما معانی که حقیر ذکر نمودم، معانی واضحی بوده و در فرهنگ لغات یافت میشود.
قلب به معنای دل، همان که در سینه هست، نیاز به منبع دارد؟!
قلب به معنای خرد، دانش و علم، که خودتان هم در بالا به آن اشاره فرمودید، نیاز به ارائه منبع دارد؟!
صدر به معنای سینه، نیاز به ارائه منبع دارد؟!

اگر مانند شما، بیان کرده بودم قلب به معنای چشم بصیرت و تفکر انسان است، آنوقت نیاز به ارائه منبع بود.:ok:

موفق باشید:Gol:

سلام و عرض ادب.

شریعت عقلانی;433708 نوشت:

با سلام مجدد.
می توانید برای این مطلب خود منبع معتبر علمی ارایه دهید؟
چرا قلب باید به معنای علم باشد؟ اگر اینگونه است چرا خداوند از همان واژه علم استفاده نکرده؟ مگر مشکل واژگانی داشته است؟
و من الله توفیق

اول اجازه دهید کمی تعجب کنم. :Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

خب.... حالا بپردازیم به مطلب شما:

برادر بزرگوار، مگر حقیر چه مطلب علمی بیان نمودم که نیاز به منبع معتبر علمی داشته باشد؟؟!! :Moteajeb!:

وقتی یک لغت معانی مختلفی دارد، با توجه به جمله و قرینه‌های لفظی و معنوی آن و ... ممکن است معانی مختلفی از آن لغت استعمال گردد.

یکی از معانی قلب، دانش و علم است. در این آیه چون قلوب در کنار یعقلون بکار رفته، پس این معنا استعمال میگردد و نه معانی دیگر.

اینکه یک لغت معانی مختلف داشته باشد، که دیگر چرا پرسیدن ندارد:ok:
خب مگر دست من بوده و یا حقیر آن معانی را بر آن لغت حمل نموده‌ام که حال باید پاسخگوی چرائی آن باشم؟:khandeh!:

استوار;433779 نوشت:
یکی از معانی قلب، دانش و علم است. در این آیه چون قلوب در کنار یعقلون بکار رفته، پس این معنا استعمال میگردد و نه معانی دیگر.

سلام برادر.
حقیقتش بنده تا به الان در این 30 سالی که از خدا عمر گرفته ام تا به الان هیج کجا قلب را به معنای علم استعمال نکرده ام. البته قلب به معنای عضوی که جایگاه احساسات و عواطف است ریشه عرفی و عامیانه دارد که الیته این هم علمی نیست. ولی اینکه به معنای علم باشد حقیقتش ما که تا الان ندیدیم. پس اجازه دهید ما هم کمی تعجب کنیم!:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!: البته یه کم تعجبمان زیاد شد. به عرض پوزش.
و من الله توفیق

B-neshan;433744 نوشت:
سلام.

به نظر من پیامبر اسلام هیچ دیدی از این نداشتن که مغز مرکز تفکر آدمیزاده. و مثل مردم اون دوره قلب رو جایگاه تفکر و احساست و ...میدونستن. بنابراین این موضوع در قرآن هم انعکاس پیدا میکنه. فکر نمیکنم حنی یکبار در قرآن به این واقعیت اشاره شده باشه که مغز جایگاه تفکره. اگه شده دوستان راهنمایی کنن و ادرس بدن.

اما برخی دیگر از دوستان میگن که منظور از قلب اون قلب گوشتی درون سینه نیست و یه چیز دیگه است و ....

من فقط حکمت 108 نهج البلاغه رو میارم و دوستان خودشون قضاوت کنن که امام علی که علم خودش رو از پیامبر اسلام گرفته راجع به قلب چه فرموده است:

حالا تفسیر (توجیه) کنید گوشتی که در درون بدن به رگها چسبیده و به آن قلب میگن، قلب نیست! ....

خواستن توانستن است...:khandeh!: شاد باشید

دوست عزیز متاسفانه دیوار حاشا تا دلتون بخواد بلنده
برادران به دلخواه خود لغت سازی میکنند بعد معنی دلخواه را هم به اون نسبت میدهند و در اخر به نتیجه دلخواه هم میرسند

گفتار به صراحت دارد از قلب اناتومیک بدن که در سینه انسان قرار دارد صحبت میکند بعد دوستان راحت معانی که دلشان میخواهد کشف میکنند و نسبت میدهند
من نمیدانم این چطور عالم مطلقیست که توان صریح و روشن صحبت کردن را نداشته است که اینجونه محتاج صدها و هزاران مفسر است برای توجیه گفتار کاملا غلط و اشتباهش

نگران نباشید الان دوستان معانی دیگری برای رگ و خون گفتار علی هم کشف میکنند و باز شکی در دلشان وجود نخواهد داشت

حال ما هم بخوایم شعار بدیم شعارهای زیادی میشود نسبت داد
کسی که خواب است راحت میشود بیدار کرد ولی کسی که خودش را بخواب زده .....

استوار;433779 نوشت:
سلام و عرض ادب.

اول اجازه دهید کمی تعجب کنم. :Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

خب.... حالا بپردازیم به مطلب شما:

برادر بزرگوار، مگر حقیر چه مطلب علمی بیان نمودم که نیاز به منبع معتبر علمی داشته باشد؟؟!! :Moteajeb!:

وقتی یک لغت معانی مختلفی دارد، با توجه به جمله و قرینه‌های لفظی و معنوی آن و ... ممکن است معانی مختلفی از آن لغت استعمال گردد.

یکی از معانی قلب، دانش و علم است. در این آیه چون قلوب در کنار یعقلون بکار رفته، پس این معنا استعمال میگردد و نه معانی دیگر.

اینکه یک لغت معانی مختلف داشته باشد، که دیگر چرا پرسیدن ندارد:ok:
خب مگر دست من بوده و یا حقیر آن معانی را بر آن لغت حمل نموده‌ام که حال باید پاسخگوی چرائی آن باشم؟:khandeh!:

دوست عزیز فکر نمیکنید با این معنی که برای قلب قرار دادین کلا جمله کاملا بیمعنی میشود؟
قلوب=علمها
یعقلون=عقلها
صدر=افکار
حالا این جمله را چطور میخواهید معنی کنید؟
علمها در عقلها قرار دارند؟
علمهایی که در عقلهایی قرار دارند که در افکار قرار دارند؟

اخر این چه معنایی است که در هیچجای دیگر و توسط هیچ کس دیگر استفاده نشده
میتونید چند مثال از استفاده کلمه قلب به معنای علم در ادبیات عرب بیاورید؟

بهتر نیست بجای این همه معنا سازی یکمقدار روی واقعیت چشم باز کنید

سلام و عرض ادب.

شریعت عقلانی;433781 نوشت:

سلام برادر.
حقیقتش بنده تا به الان در این 30 سالی که از خدا عمر گرفته ام تا به الان هیج کجا قلب را به معنای علم استعمال نکرده ام. البته قلب به معنای عضوی که جایگاه احساسات و عواطف است ریشه عرفی و عامیانه دارد که الیته این هم علمی نیست. ولی اینکه به معنای علم باشد حقیقتش ما که تا الان ندیدیم. پس اجازه دهید ما هم کمی تعجب کنیم!:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!: البته یه کم تعجبمان زیاد شد. به عرض پوزش.
و من الله توفیق

بله دوست عزیز. قرار بود کمی تعجب کنید، اما تعجبتان طولانی شد.:khaneh:

انشاالله که عمرتان هر کمیتی دارد، اما همواره با کیفیت باشد.:Gol:

در مورد معنای قلب به خرد،دانش و علم، همانطور که برادرمان جناب علی فرمودند در پست شماره 53:

عــــلی;433645 نوشت:
- ج قُلُوب ( ع ا ): قلب ( دل )، خرد ؛ « قَلْبُ الجَيش »: مركز لشكر ؛ « قَلْبُ كُلِّ شَى ءٍ »: مغز و خالص هر چيزى ؛ « قَلْبُ العقربِ »: يكى از منازل ماه ( قمر ) است

این معنا واضح و روشن است.
همچنین اگر به فرهنگ معین مراجعه نمائید، در آنجا نیز در سومین معنا، علم و دانش را ذکر نموده.

موفق باشید:Gol:

سلام و عرض ادب.

havzhin;433787 نوشت:
دوست عزیز فکر نمیکنید با این معنی که برای قلب قرار دادین کلا جمله کاملا بیمعنی میشود؟
قلوب=علمها
یعقلون=عقلها
صدر=افکار
حالا این جمله را چطور میخواهید معنی کنید؟
علمها در عقلها قرار دارند؟
علمهایی که در عقلهایی قرار دارند که در افکار قرار دارند؟

اخر این چه معنایی است که در هیچجای دیگر و توسط هیچ کس دیگر استفاده نشده
میتونید چند مثال از استفاده کلمه عقل به معنای علم در ادبیات عرب بیاورید؟

بهتر نیست بجای این همه معنا سازی یکمقدار روی واقعیت چشم باز کنید

برادر ارجمند، لطفا یکبار دیگر پست شماره 51 حقیر را مطالعه کنید:

استوار;433639 نوشت:

برای قلب معانی مختلفی وجود دارد : 1 - دل. 2 - ضمیر. 3 - علم.
برای صدر نیز : 1 - سینه. 2 - اول هر چیزی. 3 - بالا، طرف بالا. 4 - پیشوا، بزرگ

قسمت اول آیه 46 سوره حج، در مورد عبرت گرفتن انسان از وقایع و رخدادهای گذشته است.
برای عبرت گرفتن از موضوعی، نیاز است ابتدا اطلاعاتی دیداری و شنیداری جمع گردد. و سپس انسان بواسطه احاطه علمی در آن موضوع، در مورد اطلاعات جمع آوری شده تعقل و اندیشه کند.

پس در قسمت اول آیه، قلب به معنای علم است.

قسمت دوم آیه، یک تذکر است. یک یادآوری.
انسانها اکثرا میتوانند اندیشه کنند. اکثرا میتوانند بشنوند. اکثرا میتوانند ببینند. (اکثرا مجنون، کر و کور نیستند)
اما همگی مجهز به علم نیستند. و اگر باشند هم ممکن است از آفات آن مبری نباشند. (آفات علم مانند تعصب و تنگ نظری و چهارچوب ذهنی و...)
کوری قلب درون سینه یک اصطلاح روزمره هست. کور دل کسی است که میتواند اندیشه کند، بشنود و ببیند، اما یا بواسطه نداشتن علم، و یا بواسطه داشتن علم آفت زده، نمیتواند از عمل اندیشیدن، به نتیجه مطلوب و استنتاج صحیح دست یابد.

موفق باشید.

همانطور که میبینید، هیچگاه بیان نکردم یعقلون = عقلها و نیز بیان نکردم صدور = افکار
بلکه عرض کردم در قسمت اول آیه، قلب به معنای علم است. چون در کنار یعقلون قرار گرفته و یعقلون به معنای بیندیشند میباشد.
پس قسمت اول اینگونه میشود: علومی که به واسطه آن بیندیشند.
اکثر انسانها، قوه تعقل دارند. یعنی مجنون نیستند. اما قوه تعقل برای اینکه بتواند بیندیشد، نیاز به ابزار علم و دانش دارد.

و اما در قسمت آخر آیه، بیان شده: قلبی که در سینه هست، کور است. ما در اینجا معنای دیگری برای قلب و صدر ارائه نکردیم. گفتیم همان قلب درون سینه.
و در ادامه بیان داشتیم که این کوردلی یک اصطلاح روزمره هست.
مورد استعمال اصطلاح کوردلی، در عدم دستیابی به استنتاج صحیح از اندیشه کردن، بواسطه آفات علم است.

سلام و عرض ادب.

هورشید;433712 نوشت:
اما برای اجمال انچه خودم فهمیدم رو عرض میکنم:(با توجه ایه مورد بحث وباقی ایات)
صدر به نظر من به معنی ظرفیت روحی است.عقل رو هم که مفصل تر توضیحش رو عرض کردم که ان چیزی است که ایجاد بازدارندگی بر هواهای نفسانی و کارهای غلط و نادرست میکند و از انجا که فهم و دانش اولین قدم برای این بازدارندگیست از لغت تعقل به عنوان فهمیدن نیز استفاده میشود.و قلب میتواند هم نفس انسان باشد همان چیزی که ما از ان به عنوان دل یاد میکنیم.چیزی که نتیجه ی ان باور پیدا کردن و عمل کردن به دانشی است که حاصل شده.

خواهرم، تنها قصد حقیر اینست که بیان کنم استفاده از لغات نباید در غیر از معنیشان جایز باشد.
در قسمت آخر آیه، صراحتا بیان شده : قلب درون سینه کور میگردد.
این کوردلی یک اصطلاح است و هر اصطلاحی، مورد استعمال مشخصی دارد.
هیچگاه در یک اصطلاح، نمی‌آیند اجزاء آن را تک تک معنا کنند و معنای آنها را تغییر دهند.
به عبارت دیگر، قلب درون سینه همان است که تپش میکند. معنایش نیازی به تغییر ندارد. کور شدن این قلب درون سینه، یک اصطلاح است و معنایش واضح و مشخص. و این موضوع هیچ مشکلی ایجاد نمبکند.

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

استوار;433773 نوشت:
سلام و عرض ادب.

برادر ارجمند، این معانی که ذکر نمودید، هیچکدام با معانی که در پست شماره 38 ذکر نمودید، همخوانی ندارد:

و اما معانی که حقیر ذکر نمودم، معانی واضحی بوده و در فرهنگ لغات یافت میشود.
قلب به معنای دل، همان که در سینه هست، نیاز به منبع دارد؟!
قلب به معنای خرد، دانش و علم، که خودتان هم در بالا به آن اشاره فرمودید، نیاز به ارائه منبع دارد؟!
صدر به معنای سینه، نیاز به ارائه منبع دارد؟!

اگر مانند شما، بیان کرده بودم قلب به معنای چشم بصیرت و تفکر انسان است، آنوقت نیاز به ارائه منبع بود.:ok:

موفق باشید:Gol:

استوار;433798 نوشت:
سلام و عرض ادب.

برادر ارجمند، لطفا یکبار دیگر پست شماره 51 حقیر را مطالعه کنید:

همانطور که میبینید، هیچگاه بیان نکردم یعقلون = عقلها و نیز بیان نکردم صدور = افکار
بلکه عرض کردم در قسمت اول آیه، قلب به معنای علم است. چون در کنار یعقلون قرار گرفته و یعقلون به معنای بیندیشند میباشد.
پس قسمت اول اینگونه میشود: علومی که به واسطه آن بیندیشند.
اکثر انسانها، قوه تعقل دارند. یعنی مجنون نیستند. اما قوه تعقل برای اینکه بتواند بیندیشد، نیاز به ابزار علم و دانش دارد.

و اما در قسمت آخر آیه، بیان شده: قلبی که در سینه هست، کور است. ما در اینجا معنای دیگری برای قلب و صدر ارائه نکردیم. گفتیم همان قلب درون سینه.
و در ادامه بیان داشتیم که این کوردلی یک اصطلاح روزمره هست.
مورد استعمال اصطلاح کوردلی، در عدم دستیابی به استنتاج صحیح از اندیشه کردن، بواسطه آفات علم است.

شما اگر واژه های عربی را در متجرم بزنید و در کنار معانی قرار دهید میشود یه چیزی که ناقص است.بلکه باید آنرا طوری معنا کنید که نقص نداشته باشد.
بنده قلب رو به چشم بصیرت معنا کردم اشکال وارده چیست؟حتماً باید در معانی می آمد که چشم بصیرت؟
معانی قلب از جمله مرکز،دل و جرات، رشادت،عاطفه ، جوهر و .... همه اینها بر میگردد به چشم بصیرت.
شما آنرا به خرد و علم دانش معنی کردید.
الان در عصر امروز شخصی بنام ریچارد داوکینز دانشمند سرشناسی است.که خدا را با علومی که دارد رد میکند.یا استیون هاوگینک که تا مدتی میگفت خدارا نیافتم و الان یه سری حرف و حدیث در موردش هست.
هر کس علم داشته باشد میتواند به خدا ایمان آورد؟
در ضمن مگر علم مریض می شود:
فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ (2 | البقرة - 10)
در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.

آیا در علمشان بیماری است؟اگر به معنای عامی که من برای قلب در نظر گرفتم دقت کنید کنید میبینید که آن چیزی که باعث میشود انسان حق را از باطل تشخیص بدهد علم نیست بلکه بصیرت اوست.بصیرت در آیه 45 سوره حج تشبیه شده به چشم هایی که بینا هستند.
لطفاً دقت کنید:
أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا ۖ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ (22 | الحج - 46)
آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؛ یا گوشهای شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟! چرا که چشمهای ظاهر نابینا نمی‌شود، بلکه دلهایی که در سینه‌هاست کور می‌شود.

علاوه بر قلوب یسمعون رو هم اورده.کاملاً مشخصه که منظور علم نیست.گوش میشنود و قلب تعقل میکند.گوش منظور گوش معمولی نیست.بلکه گوش بصیرت است و قلوب چشم و اراده بصیرت است و صدور جان و روح آدمی است.
کسی که گوش و چشم بصیرت خود را بیمار نکرده باشد میتواند ندای حق را بشنود و آنچه را که حق است با قلبش ببیند.
اما بسیار افرادی هستند که عالم هستند اما خدا شناس نشده اند و بسیار افرادی هستند که عالم نیستند اما خدا شناس هستند.
پس واژه قلوب به معنای علم نیست و انچه که ما تفسیر کردیم بنظر بی نقص و واضح و روشن بوده.
موفق باشید.

عــــلی;433813 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

شما اگر واژه های عربی را در متجرم بزنید و در کنار معانی قرار دهید میشود یه چیزی که ناقص است.بلکه باید آنرا طوری معنا کنید که نقص نداشته باشد.
بنده قلب رو به چشم بصیرت معنا کردم اشکال وارده چیست؟حتماً باید در معانی می آمد که چشم بصیرت؟
معانی قلب از جمله مرکز،دل و جرات، رشادت،عاطفه ، جوهر و .... همه اینها بر میگردد به چشم بصیرت.
شما آنرا به خرد و علم دانش معنی کردید.
الان در عصر امروز شخصی بنام ریچارد داوکینز دانشمند سرشناسی است.که خدا را با علومی که دارد رد میکند.یا استیون هاوگینک که تا مدتی میگفت خدارا نیافتم و الان یه سری حرف و حدیث در موردش هست.
هر کس علم داشته باشد میتواند به خدا ایمان آورد؟
در ضمن مگر علم مریض می شود:
فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ (2 | البقرة - 10)
در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.

آیا در علمشان بیماری است؟اگر به معنای عامی که من برای قلب در نظر گرفتم دقت کنید کنید میبینید که آن چیزی که باعث میشود انسان حق را از باطل تشخیص بدهد علم نیست بلکه بصیرت اوست.بصیرت در آیه 45 سوره حج تشبیه شده به چشم هایی که بینا هستند.
لطفاً دقت کنید:
أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا ۖ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ (22 | الحج - 46)
آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؛ یا گوشهای شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟! چرا که چشمهای ظاهر نابینا نمی‌شود، بلکه دلهایی که در سینه‌هاست کور می‌شود.

علاوه بر قلوب یسمعون رو هم اورده.کاملاً مشخصه که منظور علم نیست.گوش میشنود و قلب تعقل میکند.گوش منظور گوش معمولی نیست.بلکه گوش بصیرت است و قلوب چشم و اراده بصیرت است و صدور جان و روح آدمی است.
کسی که گوش و چشم بصیرت خود را بیمار نکرده باشد میتواند ندای حق را بشنود و آنچه را که حق است با قلبش ببیند.
اما بسیار افرادی هستند که عالم هستند اما خدا شناس نشده اند و بسیار افرادی هستند که عالم نیستند اما خدا شناس هستند.
پس واژه قلوب به معنای علم نیست و انچه که ما تفسیر کردیم بنظر بی نقص و واضح و روشن بوده.
موفق باشید.

معنی سازیتون برای کلمات بسیار مرحک و خنده دار هست
یعنی هر کس هر کلمه ای شنید میتوناد برای ان معنایی متصور شود و برداشتی که دلش میخواد انجام دهد و این ایرادی ندارد؟
خب اگر اینطور است من قلوب یعقلون رو خودم پا و لگد معنی میکنم و هیچ ایرادی وارد نیست بله؟
مگر شما علم ادبیات عربی دارید که برای کلمات معنی میسازید؟
واقعا مطالبتون بی معنی هست

جرا به این مطلب دوستمون اصلا جواب نمیدید و چشم به روش میبندید؟قرار شد اینجا به مطالب ما جواب بدید نه مطالب همفکران خودتون

نقل قول:

وَ قَالَ [عليه السلام] لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ ذَلِكَ الْقَلْبُ وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْصُ وَ إِنْ مَلَكَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِيَ التَّحَفُّظَ وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ وَ إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ كَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ فَكُلُّ تَقْصِيرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ كُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ .

درود خدا بر او ، فرمود:

به رگ هاى درونى انسان پاره گوشتى آويخته كه شگرف ترين اعضاى درونى اوست ، و آن قلب است ، كه چيزهايى از حكمت ، و چيزهايى متفاوت با آن ، در او وجود دارد.


این حرف مگر از کسی نیست که مخرن قران نام دارد؟
اینجا که به صراحت دارد از رگ و پاره گوشت سخن میگوید حالا باز این رگ و پاره گوشت و قلب را شما علم و بصیرت و ... نام میدید؟

شما بهتر است همان چشم سر را باز کنید و حقیقت مطالب را ببیند چشم بصیرت پیشکش

بزرگانی مثل داوکینز و هاوگینز هم با این هجوهای شما علمشان خدشه ای بهش وارد نمیشود و بزرگی این افراد در حقیقت انهاست نه در توهم

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

havzhin;433819 نوشت:
معنی سازیتون برای کلمات بسیار مرحک و خنده دار هست
یعنی هر کس هر کلمه ای شنید میتوناد برای ان معنایی متصور شود و برداشتی که دلش میخواد انجام دهد و این ایرادی ندارد؟
خب اگر اینطور است من قلوب یعقلون رو خودم پا و لگد معنی میکنم و هیچ ایرادی وارد نیست بله؟
مگر شما علم ادبیات عربی دارید که برای کلمات معنی میسازید؟
واقعا مطالبتون بی معنی هست

جرا به این مطلب دوستمون اصلا جواب نمیدید و چشم به روش میبندید؟قرار شد اینجا به مطالب ما جواب بدید نه مطالب همفکران خودتون

این حرف مگر از کسی نیست که مخرن قران نام دارد؟
اینجا که به صراحت دارد از رگ و پاره گوشت سخن میگوید حالا باز این رگ و پاره گوشت و قلب را شما علم و بصیرت و ... نام میدید؟

شما بهتر است همان چشم سر را باز کنید و حقیقت مطالب را ببیند چشم بصیرت پیشکش

بزرگانی مثل داوکینز و هاوگینز هم با این هجوهای شما علمشان خدشه ای بهش وارد نمیشود و بزرگی این افراد در حقیقت انهاست نه در توهم


دوست گرامی.من از خودم معنا در نیاوردم اگر به معنا های متفاوت قلب نگاه کنید میبینید که همه با هم دست به دست داده اند و یک چیز را بیان میکنند.
هرچند پاسخ پست قبلی بنده را ندادید.شما میخواهید با این کارتون اون معنی ای رو بدست بیارید که بتونید باهاش علوم قرآنی رو رد کنید.
شما گفتید که قلب همان قلب درون سینه است و جناب استوار هم فرموده که علم هست.آیه قران در انتها صراحتاً حرف هر دوی شما را رد میکند.چراکه قلب درون سینه کور نمیشود.چون چشم ندارد.و علم هم کور نمیشود چون چشم ندارد.صراحتاً قلب آخر آیه همان قلب اول آیه است که تشبیه شده به چشمان.و فرموده چشم سر کور نمیشود بلکه منظور اینست که ممکن است یه فردی چشم سر نداشته باشد یا کور باشد اما بصیرتش بینا باشد.
شما برای شواهد خود باید دلیل ارائه دهید.
در ضمن من نگفتم که قلب اصلاً به معنای قلب درون سینه نمیدهد.بلکه یکی از معانی آن قلب درون سینه است.که مراد آیه ما ان قلبی که شما فکر میکنید نیست.
برای اینکه واقعاً پی ببرید که واژه عربی انچیزی نیست که شما فکر میکنید به مطلبی که برای شما ارائه میکنم دقت کنید:
به واژه عین دقت کنید:
وَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا أَسَفَىٰ عَلَىٰ يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ (12 | يوسف - 84)
و از آنها روی برگرداند و گفت: «وا اسفا بر یوسف!» و چشمان او از اندوه سفید شد، اما خشم خود را فرو می‌برد (و هرگز کفران نمی‌کرد)!

وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ ۖ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَىٰ أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (28 | القصص - 9)
همسر فرعون (چون دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: «نور چشم من و توست! او را نکشید شاید برای ما مفید باشد، یا او را بعنوان پسر خود برگزینیم!» و آنها نمی‌فهمیدند (که دشمن اصلی خود را در آغوش خویش می‌پرورانند)!

حال دوباره به واژه عین دقت کنید:

عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا (76 | الإنسان - 6)
از چشمه‌ای که بندگان خاص خدا از آن می‌نوشند، و از هر جا بخواهند آن را جاری می‌سازند!

تُسْقَىٰ مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ (88 | الغاشية - 5)
از چشمه‌ای بسیار داغ به آنان می‌نوشانند؛

فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ (55 | الرحمن - 50)
در آنها دو چشمه همیشه جاری است!

دیدید که هر دو یک وازه هستند اما معانی جداگانه دارند.اگر معنای عین اول را چشمه بگیرید کاملاً بی ربط میشود و اگر معنای آیه های دوم را چشم بگیرید باز هم بی معنی میشود.
موفق باشید.

عــــلی;433827 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

دوست گرامی.من از خودم معنا در نیاوردم اگر به معنا های متفاوت قلب نگاه کنید میبینید که همه با هم دست به دست داده اند و یک چیز را بیان میکنند.
هرچند پاسخ پست قبلی بنده را ندادید.شما میخواهید با این کارتون اون معنی ای رو بدست بیارید که بتونید باهاش علوم قرآنی رو رد کنید.
شما گفتید که قلب همان قلب درون سینه است و جناب استوار هم فرموده که علم هست.آیه قران در انتها صراحتاً حرف هر دوی شما را رد میکند.چراکه قلب درون سینه کور نمیشود.چون چشم ندارد.و علم هم کور نمیشود چون چشم ندارد.صراحتاً قلب آخر آیه همان قلب اول آیه است که تشبیه شده به چشمان.و فرموده چشم سر کور نمیشود بلکه منظور اینست که ممکن است یه فردی چشم سر نداشته باشد یا کور باشد اما بصیرتش بینا باشد.
شما برای شواهد خود باید دلیل ارائه دهید.
در ضمن من نگفتم که قلب اصلاً به معنای قلب درون سینه نمیدهد.بلکه یکی از معانی آن قلب درون سینه است.که مراد آیه ما ان قلبی که شما فکر میکنید نیست.
برای اینکه واقعاً پی ببرید که واژه عربی انچیزی نیست که شما فکر میکنید به مطلبی که برای شما ارائه میکنم دقت کنید:
به واژه عین دقت کنید:
وَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا أَسَفَىٰ عَلَىٰ يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ (12 | يوسف - 84)
و از آنها روی برگرداند و گفت: «وا اسفا بر یوسف!» و چشمان او از اندوه سفید شد، اما خشم خود را فرو می‌برد (و هرگز کفران نمی‌کرد)!

وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ ۖ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَىٰ أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (28 | القصص - 9)
همسر فرعون (چون دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: «نور چشم من و توست! او را نکشید شاید برای ما مفید باشد، یا او را بعنوان پسر خود برگزینیم!» و آنها نمی‌فهمیدند (که دشمن اصلی خود را در آغوش خویش می‌پرورانند)!

حال دوباره به واژه عین دقت کنید:

عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا (76 | الإنسان - 6)
از چشمه‌ای که بندگان خاص خدا از آن می‌نوشند، و از هر جا بخواهند آن را جاری می‌سازند!

تُسْقَىٰ مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ (88 | الغاشية - 5)
از چشمه‌ای بسیار داغ به آنان می‌نوشانند؛

فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ (55 | الرحمن - 50)
در آنها دو چشمه همیشه جاری است!

دیدید که هر دو یک وازه هستند اما معانی جداگانه دارند.اگر معنای عین اول را چشمه بگیرید کاملاً بی ربط میشود و اگر معنای آیه های دوم را چشم بگیرید باز هم بی معنی میشود.
موفق باشید.

کدام سوال شما را بنده پاسخ نداده ام؟لطفا دوباره مطرح کنید چون من سوالی از شما ندیدم
شما چند نمونه از بکار گیری لکمه قلب به معنای بصیرت برای در ادبیات عرب بیاوردید نه کلمات دیگر را مثال بزنید
شما عین را ول کن همین قلب را بچسب

شما بهتر میدانید یا علی ابن ابی طالب؟
چرا درباره مطلب ایشون اصلا نظر نمیدهید؟
مطلب ایشون دقیقا همون مطلب قران است ولی دیگر راه را بر شما بستن که برای قلب معنا سازی کنید
حالا قلب مورد نظر علی به نظر مشا همان قلب اناتومیک بدن نیست؟
ایا علی اشتباه کرده اند و قران را اشتباه درک کرده است که فکر کردن منظور قلب اناتومیک است و نفهمیدند که معنی قلب بصیرت یا علم نیست؟

توجیح سازی و معنی سازی که سخت نیست ولی پذیرش حقیقت سخت است.

باعرض سلام وادب

اگر جايي ديگر غير از دل يا باور مركز تصميم گيري ونتيجه گيري انسان است لطفا مدعيان بفرمايند بعد از 1400

سال مركز تصميم گيري يا به قولي تفكر ونتيجه گيري انسان كجاست تا هم براي ما وهم براي آيندگان قايل تغيير

نباشد

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

havzhin;433835 نوشت:
کدام سوال شما را بنده پاسخ نداده ام؟لطفا دوباره مطرح کنید چون من سوالی از شما ندیدم
شما چند نمونه از بکار گیری لکمه قلب به معنای بصیرت برای در ادبیات عرب بیاوردید نه کلمات دیگر را مثال بزنید
شما عین را ول کن همین قلب را بچسب

شما بهتر میدانید یا علی ابن ابی طالب؟
چرا درباره مطلب ایشون اصلا نظر نمیدهید؟
مطلب ایشون دقیقا همون مطلب قران است ولی دیگر راه را بر شما بستن که برای قلب معنا سازی کنید
حالا قلب مورد نظر علی به نظر مشا همان قلب اناتومیک بدن نیست؟
ایا علی اشتباه کرده اند و قران را اشتباه درک کرده است که فکر کردن منظور قلب اناتومیک است و نفهمیدند که معنی قلب بصیرت یا علم نیست؟

توجیح سازی و معنی سازی که سخت نیست ولی پذیرش حقیقت سخت است.


من متوجه نمیشم.چرا شما اصرار دارید مطالب را متوجه نشوید یا شاید مطالب مرا کامل نمیخوانید یا وقت خواندن حواستان به متون نیست؟
در مورد سوال الان رفتم دیدم که شما متن منو پاسخ دادید ولی من متن شمارو ندیدم.فکر کردم شما پاسخ مرا ندادید.
از معانی قلب جرات و رشادت و جوهر است.خوب جرات یعنی چه؟همان اراده ایست که انسان تصمیم می گیرد آنرا انجام دهد.این تصمیم از کجا می آید؟از روح و جان آدمی سرچشمه میگیرد.
رشادت و دلیری چطور؟اینها چیزهای مادیاتی نیستند.لفط بصیرت که من بکار بردم برای فهم بهتر شماست که همه اینها را شامل میشود.بصیرت یعنی بینایی باطنی یعنی چیزی که در انسان است ولی در جسم او نیست.
در مورد متن حدیث هم در پستم پاسخ دادم که ما نگفتیم که قلب به معنای قلب درون سینه نیست.بلکه یکی از معانی قلب قلب درون سینه یعنی همان قلب مادی است.
حال شما اصرار بر این داری که بگویی این قلب همان قلب درون سینه است.در حالی که اینطور نیست.من برایتان دلایل روشن و ایه قران از معانی مختلف واژه عین اوردم شما میگویید عین را ول کن و قلب را بچسب؟منظورتان چیست؟من برای روشن شدن شما این مطلب را بیان کردم که بدانید واژه های عرب معانی جداگانه دارد و بر اساس قرینه کلام باید متوجه شوید که منظور طرف مقابل شما چیست.
شما سوال کردید شما بهتر میدانید یا علی بن ابی طالب.اول اینکه خدا میداند.دوم اینکه این سوال چه ربطی به مساله دارد؟قلب در حدیث معنای قلب مادی درون سینه میدهد و در آیه به معنای بصیرت حال این دو که حدث و آیه باشند چه ربطی به هم دارند؟ هر دو از واژه قلب استفاده کرده اند.در چند آیه بالا هم که اوردم همه از واژه عین استفاده کردند پس چرا معانی متفاوت است؟
من اینجا دارم با شما در مورد قران بحث میکنم.اگر میخواهید در مورد علی صحبت کنید این دیگر اسلام و قران نمیشود میشود مذهب.مذهب چیزی است که هرکسی آن را بر مذاهب دیگر بر حق میداند.مثلاً شیعه خود را بر سنت و سنت خود را بر شیعه بر حق میداند.
ما داریم در مورد کلام خدا حرف میزنیم.یعنی قران نه کلام علی ع و نه حدیث و ....
شما از کلام علی ع ایراد نگرفتید.بلکه از کلام خدا ایراد گرفتید.
به معانی قلب در این واژه ها دقت کنید:
قلب ( دل )، خرد ؛ « قَلْبُ الجَيش »: مركز لشكر ؛ « قَلْبُ كُلِّ شَى ءٍ »: مغز و خالص هر چيزى ؛ « قَلْبُ العقربِ »: يكى از منازل ماه ( قمر ) است
- « عَن ظَهْرِ القَلْب »: از بر خواندن ؛ « مِنَ صَميم القَلْب »: از صميم قلب ؛ « قَلْباً و قالِباً »: تمام و كمال

دیدید که در هر کلام یک معانی متفاوتی داشت.پس اینکه شما می آیید واژه قلب در حدیث را با واژه قلب در قران مقایسه میکنید درست نیست.بلکه ممکن است حتی همین قلب در یک جای دیگر قرآن معنای دیگری بدهد.
دقت کنید:
تنقلبوا از واژه قلب گرفته میشود در آیه زیر:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ (3 | آل عمران - 149)
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر از کسانی که کافر شده‌اند اطاعت کنید، شما را به گذشته‌هایتان بازمی‌گردانند؛ و سرانجام، زیانکار خواهید شد.

فَغُلِبُوا هُنَالِكَ وَانْقَلَبُوا صَاغِرِينَ (7 | الأعراف - 119)
و در آنجا (همگی) مغلوب شدند؛ و خوار و کوچک گشتند.

قَالُوا إِنَّا إِلَىٰ رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ (7 | الأعراف - 125)
(ساحران) گفتند: «(مهم نیست،) ما به سوی پروردگارمان بازمی‌گردیم!

يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ (24 | النور - 44)
خداوند شب و روز را دگرگون می‌سازد؛ در این عبرتی است برای صاحبان بصیرت!
اینجا به معنای منقلب شدن و دگرگون شدن است.

در این آیه را دقت کنید:
إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ (26 | الشعراء - 89)
مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید!»

قلب سلیم یعنی قلبی سالم و پاک.اگر به معنای قلب درون سینه بنگریم یعنی چه؟یعنی اگر قلب طرف دارای چربی و چرک و ... نباشد؟

این ها واضح و روشن است.

mohammadsadegh1;433842 نوشت:
باعرض سلام وادب

اگر جايي ديگر غير از دل يا باور مركز تصميم گيري ونتيجه گيري انسان نيست لطفا مدعيان بفرمايند بعد از 1400

سال مركز تصميم گيري يا به قولي تفكر ونتيجه گيري انسان كجاست تا هم براي ما وهم براي آيندگان قايل تغيير

نباشد

مغز
مخ
سر
راس

دل فقط مکان روده و معده و ... هست
قلب فقط و فقط وظیفه وظیفه پمپاژ خون را دارد

عــــلی;433851 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

من متوجه نمیشم.چرا شما اصرار دارید مطالب را متوجه نشوید یا شاید مطالب مرا کامل نمیخوانید یا وقت خواندن حواستان به متون نیست؟
در مورد سوال الان رفتم دیدم که شما متن منو پاسخ دادید ولی من متن شمارو ندیدم.فکر کردم شما پاسخ مرا ندادید.
.


:Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!:
خونه خودتان جواب خودتان دا داده اید لازم نیست دیگه من چیزی بگم

نقل قول:

از معانی قلب جرات و رشادت و جوهر است.خوب جرات یعنی چه؟همان اراده ایست که انسان تصمیم می گیرد آنرا انجام دهد.این تصمیم از کجا می آید؟از روح و جان آدمی سرچشمه میگیرد.
رشادت و دلیری چطور؟اینها چیزهای مادیاتی نیستند.لفط بصیرت که من بکار بردم برای فهم بهتر شماست که همه اینها را شامل میشود.بصیرت یعنی بینایی باطنی یعنی چیزی که در انسان است ولی در جسم او نیست.

خب شما کل مطلب را با این معنایی کلمات معنی کنید؟
تمام مواردی که میگویی از مغز و سر است نه قلب چرا خدا!ی عالم مطلق شما نتوانسته از کلمه مغز و سر استفاده کند؟
چون مردم ان زمان نااگاه بوده اند خدا!ی عالم مطلق هم باید نااگاهانه و غیرعقلانی صحبت کند؟

نقل قول:

در مورد متن حدیث هم در پستم پاسخ دادم که ما نگفتیم که قلب به معنای قلب درون سینه نیست.بلکه یکی از معانی قلب قلب درون سینه یعنی همان قلب مادی است.
حال شما اصرار بر این داری که بگویی این قلب همان قلب درون سینه است.در حالی که اینطور نیست.من برایتان دلایل روشن و ایه قران از معانی مختلف واژه عین اوردم شما میگویید عین را ول کن و قلب را بچسب؟منظورتان چیست؟من برای روشن شدن شما این مطلب را بیان کردم که بدانید واژه های عرب معانی جداگانه دارد و بر اساس قرینه کلام باید متوجه شوید که منظور طرف مقابل شما چیست.
شما سوال کردید شما بهتر میدانید یا علی بن ابی طالب.اول اینکه خدا میداند.دوم اینکه این سوال چه ربطی به مساله دارد؟قلب در حدیث معنای قلب مادی درون سینه میدهد و در آیه به معنای بصیرت حال این دو که حدث و آیه باشند چه ربطی به هم دارند؟ هر دو از واژه قلب استفاده کرده اند.در چند آیه بالا هم که اوردم همه از واژه عین استفاده کردند پس چرا معانی متفاوت است؟

از شما خواستم مثالی از اینکه قلب به معنای بصریت بکار رفته باشد بزنید
ایا یک معنی فقط و فقط در یک جا باید استفاده شود؟

نقل قول:

من اینجا دارم با شما در مورد قران بحث میکنم.اگر میخواهید در مورد علی صحبت کنید این دیگر اسلام و قران نمیشود میشود مذهب.مذهب چیزی است که هرکسی آن را بر مذاهب دیگر بر حق میداند.مثلاً شیعه خود را بر سنت و سنت خود را بر شیعه بر حق میداند.
ما داریم در مورد کلام خدا حرف میزنیم.یعنی قران نه کلام علی ع و نه حدیث و ....
شما از کلام علی ع ایراد نگرفتید.بلکه از کلام خدا ایراد گرفتید.

کلام علی به عنوان کسی که مخزن قران است اورده شده و کلام ایشان به عنوان تفصیر قران اورده شده نه اینکه بحث مذهبی قرار باشد یا درباره ایسان صحبت شود
کلام علی چیست؟
نقل قول:

به رگ هاى درونى انسان پاره گوشتى آويخته كه شگرف ترين اعضاى درونى اوست ، و آن قلب است ، كه چيزهايى از حكمت ، و چيزهايى متفاوت با آن ، در او وجود دارد.

مطلب چه میگوید؟
میگوید حکمت در قلب قرار دارد
یعنی دقیقا دارد حرف قران را بیان میکند
و دقیقا نشان میدهد منظور از قلب همان قلب بیولوژیک است نه علم و نه بصریت

حالا یا علی را باید نااگاه و بیدانش بدانید و کاملا نااگاه از قران یا اینکه .....

نقل قول:

به معانی قلب در این واژه ها دقت کنید:
قلب ( دل )، خرد ؛ « قَلْبُ الجَيش »: مركز لشكر ؛ « قَلْبُ كُلِّ شَى ءٍ »: مغز و خالص هر چيزى ؛ « قَلْبُ العقربِ »: يكى از منازل ماه ( قمر ) است
- « عَن ظَهْرِ القَلْب »: از بر خواندن ؛ « مِنَ صَميم القَلْب »: از صميم قلب ؛ « قَلْباً و قالِباً »: تمام و كمال

باز هم تکرار کنم چند نمونه از بکار گیری کلمه قلب به معنای بصریت بیاورید؟؟؟

نقل قول:

دیدید که در هر کلام یک معانی متفاوتی داشت.پس اینکه شما می آیید واژه قلب در حدیث را با واژه قلب در قران مقایسه میکنید درست نیست.بلکه ممکن است حتی همین قلب در یک جای دیگر قرآن معنای دیگری بدهد.

دوباره توضیح دهم این حدیث دقیقا همان کلام قران است با همان بار معنایی و همان منظور و همان هدف

نقل قول:

قلب سلیم یعنی قلبی سالم و پاک.اگر به معنای قلب درون سینه بنگریم یعنی چه؟یعنی اگر قلب طرف دارای چربی و چرک و ... نباشد؟

چند نمونه برای شما اورده بشه که قلب را با فهم و درک و عقل نسبت داده است؟حالا بصریت چه ارتبای به فهم و عقل دارد؟

نقل قول:

وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ

قلبهایی که نمیفهمد!!!


نقل قول:

أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتي‏ فِي الصُّدُورِ

قلبهایی که تعقل دارند
قلبهایی که در سینه است


نقل قول:

وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْکَ وَ جَعَلْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ في‏ آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ يَرَوْا کُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها حَتَّى إِذا جاؤُکَ يُجادِلُونَکَ يَقُولُ الَّذينَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطيرُ الْأَوَّلينَ

قلبهایی که قفل شدند


و دهها مثال دیگر از اینکه قلب و سینه را مرکز عقل و سر و تفکر و ... میداند

پس مطلب اینجاست چرا حتی یک مورد و حتی یک مورد اشاره نکرده است که عقل و حافظه و تفکر در مغز و سر قرار دارد
ایا این همه برای عوام به صورت عامیانه صحبت کرده است نمیتوانست یک مورد اشاره کند عقل و تفکر در مغز و سر قرار دارد نه سینه و قلب؟

پس همه چیز روشن است.

استوار;433792 نوشت:
در مورد معنای قلب به خرد،دانش و علم، همانطور که برادرمان جناب علی فرمودند در پست شماره 53:
نوشته اصلی توسط عــــلی
- ج قُلُوب ( ع ا ): قلب ( دل )، خرد ؛ « قَلْبُ الجَيش »: مركز لشكر ؛ « قَلْبُ كُلِّ شَى ءٍ »: مغز و خالص هر چيزى ؛ « قَلْبُ العقربِ »: يكى از منازل ماه ( قمر ) است
این معنا واضح و روشن است.
همچنین اگر به فرهنگ معین مراجعه نمائید، در آنجا نیز در سومین معنا، علم و دانش را ذکر نموده.

با سلام.
سوالی برام پیش آمده :
این فرهنگ لغات از کجا این معانی را استخراج می کنند؟
اصولا اگر منبع ما این فرهنگ نامه هاست منبع آنها چیست؟ خدای ناکرده از خودشان که چیزی در نمی آورند؟
و من الله توفیق

سلام و عرض ادب.

عــــلی;433813 نوشت:
بنده قلب رو به چشم بصیرت معنا کردم اشکال وارده چیست؟حتماً باید در معانی می آمد که چشم بصیرت؟
معانی قلب از جمله مرکز،دل و جرات، رشادت،عاطفه ، جوهر و .... همه اینها بر میگردد به چشم بصیرت.

دوست عزیز، نافهمی حقیر را به بزرگی خود ببخشید.
اما فکر نمیکنم واژه‌هائی مانند: مرکز، رشادت، عاطفه و ... هم معنای چشم بصیرت باشند.

عــــلی;433813 نوشت:
شما آنرا به خرد و علم دانش معنی کردید.
الان در عصر امروز شخصی بنام ریچارد داوکینز دانشمند سرشناسی است.که خدا را با علومی که دارد رد میکند.یا استیون هاوگینک که تا مدتی میگفت خدارا نیافتم و الان یه سری حرف و حدیث در موردش هست.
هر کس علم داشته باشد میتواند به خدا ایمان آورد؟

چون یکی از معانی قلب، علم و دانش است. این معنا در اینجا استعمال میشود بخاطر وجود یعقلون.
این آیه در مورد عبرت گرفتن از رخدادهای گذشته هست.
برای نتیجه‌گیری صحیح از این اندیشیدن، انسان نباید کوردل باشد. همین.
این آیه هیچ ارتباطی به پتانسیل علم برای ایمان به خدا و توحید ندارد.
اگر کسی با علم بخدا نمیرسد، ضعف اوست و نه ناکافی بودن علم برای رسیدن بخدا.

عــــلی;433813 نوشت:
در ضمن مگر علم مریض می شود:
فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ (2 | البقرة - 10)
در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.

برادر بزرگوار، وقتی لغتی معانی مختلف داشته باشد، آیا باید در کل قرآن فقط یک معنای آن استعمال گردد؟
آیا قلب در قرآن نمیتواند یکجا به معنای علم، و در جای دیگر به معنای دل، و در جای دیگر به معنای خاطر و ضمیر و ... باشد؟!

عــــلی;433813 نوشت:
علاوه بر قلوب یسمعون رو هم اورده.کاملاً مشخصه که منظور علم نیست.گوش میشنود و قلب تعقل میکند.گوش منظور گوش معمولی نیست.بلکه گوش بصیرت است و قلوب چشم و اراده بصیرت است و صدور جان و روح آدمی است.
کسی که گوش و چشم بصیرت خود را بیمار نکرده باشد میتواند ندای حق را بشنود و آنچه را که حق است با قلبش ببیند.
اما بسیار افرادی هستند که عالم هستند اما خدا شناس نشده اند و بسیار افرادی هستند که عالم نیستند اما خدا شناس هستند.
پس واژه قلوب به معنای علم نیست و انچه که ما تفسیر کردیم بنظر بی نقص و واضح و روشن بوده.

برای عبرت گرفتن، در زمین گردش میکنید و اطلاعاتی شنیداری و دیداری جمع آوری مینمائید. سپس می‌اندیشید و بواسطه علم و دانش، آن اطلاعات را پردازش میکنید.
اگر علمتان ناقص باشد، یا دارای آفت باشد، علیرغم چشم بینا و گوش شنوا برای جمع آوری اطلاعات، نمیتوانید استنتاج صحیح داشته باشید. و این معنای اصطلاح کوردلی می‌باشد.

سلام و عرض ادب.

شریعت عقلانی;433865 نوشت:

با سلام.
سوالی برام پیش آمده :
این فرهنگ لغات از کجا این معانی را استخراج می کنند؟
اصولا اگر منبع ما این فرهنگ نامه هاست منبع آنها چیست؟ خدای ناکرده از خودشان که چیزی در نمی آورند؟
و من الله توفیق

انشاالله که چیزی از خود در نمی‌آورند. زیاد بد به دلتان راه ندهید.:ok:

احتمالاً با جستجو در اینترنت و یا مطالعه کتب مربوطه، میتوانید بفهمید که فرهنگ لغات چگونه جمع‌آوری و تدوین میشوند، و نیز منابع مؤلفشان چیست.

لطفاً اگر تحقیق نمودید و به جواب رسیدید، ما را هم مطلع نمائید لطفاً.:Hedye:

havzhin;433853 نوشت:
قلب فقط و فقط وظیفه وظیفه پمپاژ خون را دارد

طبق مشاهدات کنونی، بعضی که پیوند عضو می شوند برخی خاطرات و اخلاقهای فرد دهنده عضو را دارا می گردند. بنابراین این حرف را نمی توان به این حد مطلق بیان کرد.

بعضی از حرفهای قرآن هم به این دلیل به این صورت بیان شده است که با اعتقادات مردم آن دوره سازگار باشد. مثلا من اگر الان با هر دلیلی بگویم پول زیادی را نگه ندارید و درست خرج کنید، شاید 50 نفر در دنیا این حرف را گوش دهند و بقیه تا بتوانند می اندوزند؛ اما زمانی می شود که تمام این زراندوزیها برچیده می شود. به هر حال طبق روش معصومین راه تحقیق و کسب علم باز است و برخی آیات قرآن طبق گفته خودش متشابه.

aminj;433883 نوشت:
طبق مشاهدات کنونی، بعضی که پیوند عضو می شوند برخی خاطرات و اخلاقهای فرد دهنده عضو را دارا می گردند. بنابراین این حرف را نمی توان به این حد مطلق بیان کرد.

.


منبع برای حرفتون قرار بدید
این مطلب در هیچ منبع و ژورنال و رفرنس علمی و پزشکی بهیچ وجه وجود ندارد
و فقط در فیلمها و مستندهای تخیلی میشود همچین مواردی دید
در هیچ پیوند قلبی هیچ گزارش بالینی از هیچ بیمارستانی در مورد مطلبی که میفرمایید وجود ندارد
اگر موردی دارید با مشخصات کامل عنوان کنید تا بنده که رشته تحصیلی و کاریم اتفاقا همین هست روش مطالعه کنم

یکی دیگر از دوستان دقیقا همین مطلب رو عنوان کردند و بنده هم دقیقا همین مطلب یعنی درخواست منبع و رفرنس ازشون کردم که جوابی نداشتن
و به شما هم میگم صحبت بدون رفرنس کوچترین ارزشی ندارد

نقل قول:

بعضی از حرفهای قرآن هم به این دلیل به این صورت بیان شده است که با اعتقادات مردم آن دوره سازگار باشد. مثلا من اگر الان با هر دلیلی بگویم پول زیادی را نگه ندارید و درست خرج کنید، شاید 50 نفر در دنیا این حرف را گوش دهند و بقیه تا بتوانند می اندوزند؛ اما زمانی می شود که تمام این زراندوزیها برچیده می شود. به هر حال طبق روش معصومین راه تحقیق و کسب علم باز است و برخی آیات قرآن طبق گفته خودش متشابه.

این مطلب هم توسط دوستان دیگه عنوان شد و جواب داده شد
پس این کتاب به درک همان مردم ان روزگار با ان سطح دانش و شعور میخوردست نه برای روزگار ما بله؟؟؟
چون اگر قرار بود بدرد روزگار ما بخورد باید مطالب با سطح علم و شعور روزگار ما هم سازگار بود
نه اینکه مطلبش کاملا متضاد با واقعیاتی که ما در این روزگران کشف کردیم

بهتره اول پستهای گذشته رو مطالعه کنید بعد اظهار لطف کرده و مطلب تکراری انتشار بدید.

havzhin;433916 نوشت:
منبع برای حرفتون قرار بدید
این مطلب در هیچ منبع و ژورنال و رفرنس علمی و پزشکی بهیچ وجه وجود ندارد
و فقط در فیلمها و مستندهای تخیلی میشود همچین مواردی دید
در هیچ پیوند قلبی هیچ گزارش بالینی از هیچ بیمارستانی در مورد مطلبی که میفرمایید وجود ندارد
اگر موردی دارید با مشخصات کامل عنوان کنید تا بنده که رشته تحصیلی و کاریم اتفاقا همین هست روش مطالعه کنم

یکی دیگر از دوستان دقیقا همین مطلب رو عنوان کردند و بنده هم دقیقا همین مطلب یعنی درخواست منبع و رفرنس ازشون کردم که جوابی نداشتن
و به شما هم میگم صحبت بدون رفرنس کوچترین ارزشی ندارد

بعضی از حرفهای قرآن هم به این دلیل به این صورت بیان شده است که با اعتقادات مردم آن دوره سازگار باشد. مثلا من اگر الان با هر دلیلی بگویم پول زیادی را نگه ندارید و درست خرج کنید، شاید 50 نفر در دنیا این حرف را گوش دهند و بقیه تا بتوانند می اندوزند؛ اما زمانی می شود که تمام این زراندوزیها برچیده می شود. به هر حال طبق روش معصومین راه تحقیق و کسب علم باز است و برخی آیات قرآن طبق گفته خودش متشابه.
این مطلب هم توسط دوستان دیگه عنوان شد و جواب داده شد
پس این کتاب به درک همان مردم ان روزگار با ان سطح دانش و شعور میخوردست نه برای روزگار ما بله؟؟؟
چون اگر قرار بود بدرد روزگار ما بخورد باید مطالب با سطح علم و شعور روزگار ما هم سازگار بود
نه اینکه مطلبش کاملا متضاد با واقعیاتی که ما در این روزگران کشف کردیم

بهتره اول پستهای گذشته رو مطالعه کنید بعد اظهار لطف کرده و مطلب تکراری انتشار بدید.

کسانی که پستهای من را می خوانند بدانند که معمولا به طور خاص تمایلی به قانع کردن تک تک افراد ندارم و همین طور وقت خواندن همه مطالب را. بنابراین در وظایف مدیران انجمن دخالت نکن!
هدف من از پستهایم این است که اگر فردی دارای گوش شنوا و قلب (!) دارای تفکر ، مطالب را دید و شکی داشت، شکش برطرف شود.

در ژورنالها هر مطلبی را چاپ نمی کنند، محققین هر حرفی را هر جایی نمی گویند، خیلی از کسانی که برایشان اتفاقاتی می افتد آن را بازگو نمی کنند، یک دلیلش دقیقا غلبه افرادی با دید تو که نگاهی بایاس شده به مسایل دارند است. بنابراین اگر در فلان ژورنال چیزی چاپ نشده دلیل بر عدم وجود آن نیست.
تحقیق نیاز به پول دارد که منبعش باید برای سرمایه گذار توجیه داشته باشد. همین الان خیلی از بیماریهای جهان سومی به دلیل نبود سرمایه و درگیر نبودن کشورهای پیشرفته با آن مسایل برایشان کاری انجام نمی گیرد.
مرجع من برای خود من معتبر است و نیازی به اعلام آن در اینجا نمی بینم. شما اگر شک داری و مایلی می توانی در صورت داشتن سرمایه و وقت شخصا به تحقیق بپردازی. به طور خاص باید بتوانی یک مقاله برای من در رد نظرم در یک ژورنال معتبر چاپ کنی و الا حرفت به قول خودت ارزش ندارد. یا ساده تر: یک مقاله از یک مرجع معتبر در رد نظر من بیاور (نمی خواهد خودت چاپ کنی)

ضمنا برای نمونه: همین محققین و متخصصین در زمان ماکسول حرفهای او را مسخره و رد کردند و بعد از مرگش تازه درک کردند چه می گوید و حالا همه جا آنتن و موبایل سر درآورده.
در مورد حرف آخر : قرآن آیه محکم و متشابه دارد. تفسیرش و اجرای دقیق احکامش نیاز به معصوم دارد که به جز یکی (که آن را هم نتوانستند) همه را برای دنیا کشتند. بنابراین فعلا تو میتوانی خوش باشی. البته اگر فردا اتفاقاتی افتاد مسولیتش با خودت. کسی را اجبار نکرده اند. داخل همان قرآن برای اهل علم ارزش قائل شده اند و به پیامبر می گویند بگو خدایا علم من را زیاد کن. کسی راه علم را نبسته.

aminj;433938 نوشت:
کسانی که پستهای من را می خوانند بدانند که معمولا به طور خاص تمایلی به قانع کردن تک تک افراد ندارم و همین طور وقت خواندن همه مطالب را. بنابراین در وظایف مدیران انجمن دخالت نکن!
هدف من از پستهایم این است که اگر فردی دارای گوش شنوا و قلب (!) دارای تفکر ، مطالب را دید و شکی داشت، شکش برطرف شود.

در ژورنالها هر مطلبی را چاپ نمی کنند، محققین هر حرفی را هر جایی نمی گویند، خیلی از کسانی که برایشان اتفاقاتی می افتد آن را بازگو نمی کنند، یک دلیلش دقیقا غلبه افرادی با دید تو که نگاهی بایاس شده به مسایل دارند است. بنابراین اگر در فلان ژورنال چیزی چاپ نشده دلیل بر عدم وجود آن نیست.
تحقیق نیاز به پول دارد که منبعش باید برای سرمایه گذار توجیه داشته باشد. همین الان خیلی از بیماریهای جهان سومی به دلیل نبود سرمایه و درگیر نبودن کشورهای پیشرفته با آن مسایل برایشان کاری انجام نمی گیرد.
مرجع من برای خود من معتبر است و نیازی به اعلام آن در اینجا نمی بینم. شما اگر شک داری و مایلی می توانی در صورت داشتن سرمایه و وقت شخصا به تحقیق بپردازی. به طور خاص باید بتوانی یک مقاله برای من در رد نظرم در یک ژورنال معتبر چاپ کنی و الا حرفت به قول خودت ارزش ندارد. یا ساده تر: یک مقاله از یک مرجع معتبر در رد نظر من بیاور (نمی خواهد خودت چاپ کنی)

ضمنا برای نمونه: همین محققین و متخصصین در زمان کدام حرفهای او را مسخره و رد کردند و بعد از مرگش تازه درک کردند چه می گوید و حالا همه جا آنتن و موبایل سر درآورده.
در مورد حرف آخر : قرآن آیه محکم و متشابه دارد. تفسیرش و اجرای دقیق احکامش نیاز به معصوم دارد که به جز یکی (که آن را هم نتوانستند) همه را برای دنیا کشتند. بنابراین فعلا تو میتوانی خوش باشی. البته اگر فردا اتفاقاتی افتاد مسولیتش با خودت. کسی را اجبار نکرده اند. داخل همان قرآن برای اهل علم ارزش قائل شده اند و به پیامبر می گویند بگو خدایا علم من را زیاد کن. کسی راه علم را نبسته.

1-اگر وقت ندارید پس وقت دیگران هم نگیرید
2-اگر جایی چاپ نشده شما از کجا این مطلب را اورده ای؟
3-ژورنال و علم مثل دین و مذهب چیزی را از کسی پنهان نمیکند بلکه علم برای همه در دسترس است
4-من برای مطلب بی معنی شما مقاله بیاورم که وجود ندارد؟اسم حرفتون مغلطه توسل به جهل است مطالعه کنید لطفا!!!
مزحکترین دفاع از نظر همین استفاده از مغلطه توسل به جهل است که دیگر کاملا بی معنی شده است
5-وقتی ژورنالها هر چیزی چاپ نمیکنند من برم رد ادعای مزحک شما را چاپ کنم؟(هرچند کلا این حرف بی معنیست)
6-من قلب دارای حکمت ندارم بلکه قلب من فقط برای پمپازژ خون است ولی مغز با علم و شعور و درک کافی دارم که روی مسائل فکر کنم
7-شما من را نترسانید که من راهم روشن است
8-کدام ژورنال علمی ماکسول را مسخره کرد؟ژورنال علمی مثل کتب دینی جای تمسخر دیگران نیست بلکه جای بررسی ادعا ها و نقد ادله است و تا وقتی ادله کافی وجود نداشته باشد مورد پذیرش نیست و وقتی ادله محکم شد بودن تعصب و جهالت با اغوش باز حقیقت را میپزید(بر خلاف مراجعه شما که فقط دنبال توجیه و تفصیر برای اثبات مطالب کاملا غلط گذشته است و هیچ حقیقتی درش راه پیدا نمیکند)
9-اگر توان بستن راه علم را ندارد ولی افراد از قبول علم سرباز میزنند چون توان قبول حقیقت علم را ندارند

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

havzhin;433854 نوشت:

خونه خودتان جواب خودتان دا داده اید لازم نیست دیگه من چیزی بگم

خب شما کل مطلب را با این معنایی کلمات معنی کنید؟
تمام مواردی که میگویی از مغز و سر است نه قلب چرا خدا!ی عالم مطلق شما نتوانسته از کلمه مغز و سر استفاده کند؟
چون مردم ان زمان نااگاه بوده اند خدا!ی عالم مطلق هم باید نااگاهانه و غیرعقلانی صحبت کند؟

از شما خواستم مثالی از اینکه قلب به معنای بصریت بکار رفته باشد بزنید
ایا یک معنی فقط و فقط در یک جا باید استفاده شود؟

کلام علی به عنوان کسی که مخزن قران است اورده شده و کلام ایشان به عنوان تفصیر قران اورده شده نه اینکه بحث مذهبی قرار باشد یا درباره ایسان صحبت شود
کلام علی چیست؟

مطلب چه میگوید؟
میگوید حکمت در قلب قرار دارد
یعنی دقیقا دارد حرف قران را بیان میکند
و دقیقا نشان میدهد منظور از قلب همان قلب بیولوژیک است نه علم و نه بصریت

حالا یا علی را باید نااگاه و بیدانش بدانید و کاملا نااگاه از قران یا اینکه .....

باز هم تکرار کنم چند نمونه از بکار گیری کلمه قلب به معنای بصریت بیاورید؟؟؟

دوباره توضیح دهم این حدیث دقیقا همان کلام قران است با همان بار معنایی و همان منظور و همان هدف

چند نمونه برای شما اورده بشه که قلب را با فهم و درک و عقل نسبت داده است؟حالا بصریت چه ارتبای به فهم و عقل دارد؟

و دهها مثال دیگر از اینکه قلب و سینه را مرکز عقل و سر و تفکر و ... میداند

پس مطلب اینجاست چرا حتی یک مورد و حتی یک مورد اشاره نکرده است که عقل و حافظه و تفکر در مغز و سر قرار دارد
ایا این همه برای عوام به صورت عامیانه صحبت کرده است نمیتوانست یک مورد اشاره کند عقل و تفکر در مغز و سر قرار دارد نه سینه و قلب؟

پس همه چیز روشن است.


هدف من از بحث با شما تمسخر شما نیست.فلذا هرکسی ممکن است کلامی را نبیند من دوبار پی کلام شما رفتم و ندیدم و بار آخر رفتم و آنرا یافتم.طبیعیست.
برادر، من هرگز نگفتم که منظور قلب، قلب درون سینه است که شما میگویی قلب نیست مغز است.من گفتم منظور بصیرت و اراده انسان است.
مگر من حدیث امام علی را آوردم که انرا به من نسبت می دهی؟شاید من اصلاً آنرا قبول نداشته باشم!!!
من برای شما آیه قرآن می آورم میگویی عین را ولش قلب را بچسب و بعد خودتان حدیثی از کلام دیگری نقل میکنی تا حرف مرا توجیه کنی؟
من کلام آخرم را با شما میزنم.اگر قبول نکردید دیگر متوجه خواهم شد که دنبال جواب نیستید.
اگر منظور قران قلب درون سینه است که شما میگویید همان است.چرا آخر آیه گفته این قلب کور میشود؟مگر چشم دارد که کور بشود؟اگر مردم آن زمان نمیدانستند که قلب مرکز تفکر است میدانستند که بینایی برای چشم است نه قلب.
اگر میخواهید بگویید که آخر آیه رو ولش اولش را بچسب باید خدمت شما عرض کنم که یک آیه یک جمله کامل است و آیات قرآن به هم مرتبت همانطور که قبلاً برای شما مثال آوردم.
موفق باشید.

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

استوار;433870 نوشت:
سلام و عرض ادب.

دوست عزیز، نافهمی حقیر را به بزرگی خود ببخشید.
اما فکر نمیکنم واژه‌هائی مانند: مرکز، رشادت، عاطفه و ... هم معنای چشم بصیرت باشند.

چون یکی از معانی قلب، علم و دانش است. این معنا در اینجا استعمال میشود بخاطر وجود یعقلون.
این آیه در مورد عبرت گرفتن از رخدادهای گذشته هست.
برای نتیجه‌گیری صحیح از این اندیشیدن، انسان نباید کوردل باشد. همین.
این آیه هیچ ارتباطی به پتانسیل علم برای ایمان به خدا و توحید ندارد.
اگر کسی با علم بخدا نمیرسد، ضعف اوست و نه ناکافی بودن علم برای رسیدن بخدا.

برادر بزرگوار، وقتی لغتی معانی مختلف داشته باشد، آیا باید در کل قرآن فقط یک معنای آن استعمال گردد؟
آیا قلب در قرآن نمیتواند یکجا به معنای علم، و در جای دیگر به معنای دل، و در جای دیگر به معنای خاطر و ضمیر و ... باشد؟!

برای عبرت گرفتن، در زمین گردش میکنید و اطلاعاتی شنیداری و دیداری جمع آوری مینمائید. سپس می‌اندیشید و بواسطه علم و دانش، آن اطلاعات را پردازش میکنید.
اگر علمتان ناقص باشد، یا دارای آفت باشد، علیرغم چشم بینا و گوش شنوا برای جمع آوری اطلاعات، نمیتوانید استنتاج صحیح داشته باشید. و این معنای اصطلاح کوردلی می‌باشد.


شما اگر به فارسی بخواهی بصیرت را برای شخصی توضیح دهی چه میگویی؟میگویی که بصیرت همان تشخیص حق از باطل است.
شما میگویید معنی علم میدهد.علم باعث بیدار شدن انسان و تشخیص حق از باطل و کور دلی میشود؟اگر نمیشود که اینهمه عالم بی خدا هستند و عالم هم هستند.اگر میشود پس چرا خداوند گفته بروید علم کسب کنید؟
پس آنچه باعث هدایت یا گمراهی انسان میشود علم نیست.بصیرت است.فرزند نوح، برادران یوسوف و .... پدرشان پیامبر بود آنهمه نهی از منکر و امر به معروف کرد و آنها را به علم خود آگاه ساخت پس چرا باز به بیراه رفتند؟
شیطان که خود عالم به همه چیز بود خودش همه چیز را دیده بود و تشخیص میداد و با خدا سخن میگفت.چه چیز او را گمراه کرد؟
بزرگوار علم داشتن دلیل بر هدایت نیست.من هرچقدر هم علم داشته باشم اما راه تشخیص حق را از باطل ندانم همان قسمت دوم آیه شامل حال من میشود.

أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا ۖ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ (22 | الحج - 46)
آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؛ یا گوشهای شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟! چرا که چشمهای ظاهر نابینا نمی‌شود، بلکه دلهایی که در سینه‌هاست کور می‌شود.

اگر انسان با عل م حقیقت را درک میکند پس باید جواب مثال های نقصی که من آوردم بدهید.چگونه علمی که در سینه است کور میشود؟علم از خود اراده دارد؟
موفق باشید.

havzhin;433964 نوشت:
-اگر وقت ندارید پس وقت دیگران هم نگیرید
2-اگر جایی چاپ نشده شما از کجا این مطلب را اورده ای؟
3-ژورنال و علم مثل دین و مذهب چیزی را از کسی پنهان نمیکند بلکه علم برای همه در دسترس است
4-من برای مطلب بی معنی شما مقاله بیاورم که وجود ندارد؟اسم حرفتون مغلطه توسل به جهل است مطالعه کنید لطفا!!!
مزحکترین دفاع از نظر همین استفاده از مغلطه توسل به جهل است که دیگر کاملا بی معنی شده است
5-وقتی ژورنالها هر چیزی چاپ نمیکنند من برم رد ادعای مزحک شما را چاپ کنم؟(هرچند کلا این حرف بی معنیست)
6-من قلب دارای حکمت ندارم بلکه قلب من فقط برای پمپازژ خون است ولی مغز با علم و شعور و درک کافی دارم که روی مسائل فکر کنم
7-شما من را نترسانید که من راهم روشن است
8-کدام ژورنال علمی ماکسول را مسخره کرد؟ژورنال علمی مثل کتب دینی جای تمسخر دیگران نیست بلکه جای بررسی ادعا ها و نقد ادله است و تا وقتی ادله کافی وجود نداشته باشد مورد پذیرش نیست و وقتی ادله محکم شد بودن تعصب و جهالت با اغوش باز حقیقت را میپزید(بر خلاف مراجعه شما که فقط دنبال توجیه و تفصیر برای اثبات مطالب کاملا غلط گذشته است و هیچ حقیقتی درش راه پیدا نمیکند)
9-اگر توان بستن راه علم را ندارد ولی افراد از قبول علم سرباز میزنند چون توان قبول حقیقت علم را ندارند

جوابها:
گفتم برای که می نویسم؛ هر کس وقت ندارد نخواند و چشمهایش را ببندد.
نمونه پنهان کردن: مسایل مربوط به بشقاب پرنده و همین مسایل مرتبط با چیزهایی که ماوراء الطبیعه خوانده می شوند. ظاهرا کسی پنهان نمی کند؛ ولی مثالش همین شما که این مسایل را مضحک می دانی.
شما بی معنی و مضحک می دانی. ولی وقتی با خوشبختی ابدی ارتباط داشته باشد چندان مضحک نیست. البته جو موجود فعلی در مجامع علمی همین است که تو داری.
به هر حال خیلی هم مضحک نیست و می تواند با مسایل روانشناسی و ... مرتبط باشد. اگر راست می گی چاپ کن. و الا حرفت به درد خودت می خورد. در علم پزشکی و موارد مشابه بخش عظیمی از ادبیات علمی به بستن راه ها اختصاص دارد. البته کسی که مضحک و تفسیر را که حداقل 12 سال اول تحصیل دیده درست ننویسد لابد استدلالها و انگلیسی اش هم در همین سطح است و داورهای ژورنال به او می خندند.

اولا که کنفرانس و ... هم مراجع علمی هستند. داخل ژورنال کسی مسخره نکرده، ولی حرفهایش را جمع علمی آن دوره نپذیرفته اند، چون مثل همین مطالب دور از ذهن بوده.

خیلی هم مطمئن نگو هیچ حقیقتی در مراجع دینی نیست: مثلا در آن زمانی که همه رابطه جنسی را دوست داشته اند دین از زنا منع کرده. همین الان هیچ پزشکی رابطه بدون محافظ خارج از خانواده را توصیه نمی کند. اگر به بشر بود که تا مچ در کثافت خودش بوده در زمانهایی و شهرهایی و فاضلاب را در کوچه می ریختند.
در مورد آخری که معلومه هیچ از حرف من نفهمیدی. من می گویم در دین به کسب علم تشویق شده، تو می گویی توان بستن راه علم ندارند. توانش را هم اگر بخواهند دارند و می توانند تمام قوانین را بر هم بزنند که روزی بر هم خواهند زد.

عــــلی;433984 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

هدف من از بحث با شما تمسخر شما نیست.فلذا هرکسی ممکن است کلامی را نبیند من دوبار پی کلام شما رفتم و ندیدم و بار آخر رفتم و آنرا یافتم.طبیعیست.
برادر، من هرگز نگفتم که منظور قلب، قلب درون سینه است که شما میگویی قلب نیست مغز است.من گفتم منظور بصیرت و اراده انسان است.
مگر من حدیث امام علی را آوردم که انرا به من نسبت می دهی؟شاید من اصلاً آنرا قبول نداشته باشم!!!
من برای شما آیه قرآن می آورم میگویی عین را ولش قلب را بچسب و بعد خودتان حدیثی از کلام دیگری نقل میکنی تا حرف مرا توجیه کنی؟
من کلام آخرم را با شما میزنم.اگر قبول نکردید دیگر متوجه خواهم شد که دنبال جواب نیستید.
اگر منظور قران قلب درون سینه است که شما میگویید همان است.چرا آخر آیه گفته این قلب کور میشود؟مگر چشم دارد که کور بشود؟اگر مردم آن زمان نمیدانستند که قلب مرکز تفکر است میدانستند که بینایی برای چشم است نه قلب.
اگر میخواهید بگویید که آخر آیه رو ولش اولش را بچسب باید خدمت شما عرض کنم که یک آیه یک جمله کامل است و آیات قرآن به هم مرتبت همانطور که قبلاً برای شما مثال آوردم.
موفق باشید.

من نباید جواب این سوال را بدهم بلکه شما باید جواب بدهید
وقتیب کلام علی را قبول ندارید که بحثی نیست من حرف ایشان را به عنوان مخزن قران اوردم که تفصیر! این ایه هست حرف ایشان نه یک چیز بیربط

مگر شما دنبال جواب هستبد که بنده را میخواهید بدانید دنبال جواب هستم یا خیر؟
بنده جواب را میدانم که قلب فقط مسئول پمپاژ خون است ولاغیر
حاالا مطالب شما و معنی سازی شما از کاملات بدون ارائه دلیل منطقی و عقلی برای من جواب نیست چون جواب از دید من باید بر عقل و منطق استوار باشد
چندین مثال برای شما اوردم که در این کتاب همه امری که معلق به مغز است را به قلب و درون سینه نسبت داده ولی حتی یک مورد اشاره ای به این نیست که این مواردی مثل عقل و تفکر و حافظه و ... در مغز جای دارد
حال شما میگویید معنای قلب بصیرت است(که کاملا بی معنیست چون صدها بار از کلمه بصیرت در همین کتاب استفاده شده و دلیلی ندارد اینجا کلمه ای مثل قلب را جاگزینش کند) یا صدر منظور سینه اناتومیک نیست چیز دیگر است ولی چرا این خد!ی عالم مطلق خبر نداشتسد که مغز و سر جایگاه اینهاست و مثلا به جای کلمه صدر از کلمه راس استفاده نکرده است

همه چیز روشن است که این کتاب و مطالب فقط در حد همان مردمی که فکر میکرده اند قلب(قلب اناتومیک) جایگاه تفکر و حافظه و عقل است بیشتر اطلاعات نداشته است
هیچ ایرادی هم نیست چون نگاره هم یک انسان با همین حد معلومات بیشتر نبوده است که قلب را جایگاه تفکر و منی مرد را منشا گرفته از پشت و سینه بداند

ولی اینکه این همه تعصب بستن چشم بر روی حقایق کشف شده علمی در این عصر جای تعجب دارد که چطور افراد با توهم خود را راضی میکنند که علم اشتباه میگوید و کلام کاملا غلط هزار ساله حتما درست است

مطلب جدیدی داشتید عنوان کنید وگرنه معنا سازی برای کلمات و توجیهات مزحک نمیتوناد جای حقیقت را بگیرد.

aminj;433996 نوشت:
جوابها:
گفتم برای که می نویسم؛ هر کس وقت ندارد نخواند و چشمهایش را ببندد.
نمونه پنهان کردن: مسایل مربوط به بشقاب پرنده و همین مسایل مرتبط با چیزهایی که ماوراء الطبیعه خوانده می شوند. ظاهرا کسی پنهان نمی کند؛ ولی مثالش همین شما که این مسایل را مضحک می دانی.
شما بی معنی و مضحک می دانی. ولی وقتی با خوشبختی ابدی ارتباط داشته باشد چندان مضحک نیست. البته جو موجود فعلی در مجامع علمی همین است که تو داری.
به هر حال خیلی هم مضحک نیست و می تواند با مسایل روانشناسی و ... مرتبط باشد. اگر راست می گی چاپ کن. و الا حرفت به درد خودت می خورد. در علم پزشکی و موارد مشابه بخش عظیمی از ادبیات علمی به بستن راه ها اختصاص دارد. البته کسی که مضحک و تفسیر را که حداقل 12 سال اول تحصیل دیده درست ننویسد لابد استدلالها و انگلیسی اش هم در همین سطح است و داورهای ژورنال به او می خندند.

اولا که کنفرانس و ... هم مراجع علمی هستند. داخل ژورنال کسی مسخره نکرده، ولی حرفهایش را جمع علمی آن دوره نپذیرفته اند، چون مثل همین مطالب دور از ذهن بوده.

خیلی هم مطمئن نگو هیچ حقیقتی در مراجع دینی نیست: مثلا در آن زمانی که همه رابطه جنسی را دوست داشته اند دین از زنا منع کرده. همین الان هیچ پزشکی رابطه بدون محافظ خارج از خانواده را توصیه نمی کند. اگر به بشر بود که تا مچ در کثافت خودش بوده در زمانهایی و شهرهایی و فاضلاب را در کوچه می ریختند.
در مورد آخری که معلومه هیچ از حرف من نفهمیدی. من می گویم در دین به کسب علم تشویق شده، تو می گویی توان بستن راه علم ندارند. توانش را هم اگر بخواهند دارند و می توانند تمام قوانین را بر هم بزنند که روزی بر هم خواهند زد.

من اگر املا ضعیفی دارم شما که مشخص است نه از علم نه از اصول علم هیچ نمیدانی

هرگز با احمق ها بحث نكنيد.
آنها نخست شما را تا رده ي خودشان پايين مي كشند
سپس با تجربه ي يك عمر زندگي در آن
شما را شكست مي دهند...

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

havzhin;433997 نوشت:
من نباید جواب این سوال را بدهم بلکه شما باید جواب بدهید
وقتیب کلام علی را قبول ندارید که بحثی نیست من حرف ایشان را به عنوان مخزن قران اوردم که تفصیر! این ایه هست حرف ایشان نه یک چیز بیربط

مگر شما دنبال جواب هستبد که بنده را میخواهید بدانید دنبال جواب هستم یا خیر؟
بنده جواب را میدانم که قلب فقط مسئول پمپاژ خون است ولاغیر
حاالا مطالب شما و معنی سازی شما از کاملات بدون ارائه دلیل منطقی و عقلی برای من جواب نیست چون جواب از دید من باید بر عقل و منطق استوار باشد
چندین مثال برای شما اوردم که در این کتاب همه امری که معلق به مغز است را به قلب و درون سینه نسبت داده ولی حتی یک مورد اشاره ای به این نیست که این مواردی مثل عقل و تفکر و حافظه و ... در مغز جای دارد
حال شما میگویید معنای قلب بصیرت است(که کاملا بی معنیست چون صدها بار از کلمه بصیرت در همین کتاب استفاده شده و دلیلی ندارد اینجا کلمه ای مثل قلب را جاگزینش کند) یا صدر منظور سینه اناتومیک نیست چیز دیگر است ولی چرا این خد!ی عالم مطلق خبر نداشتسد که مغز و سر جایگاه اینهاست و مثلا به جای کلمه صدر از کلمه راس استفاده نکرده است

همه چیز روشن است که این کتاب و مطالب فقط در حد همان مردمی که فکر میکرده اند قلب(قلب اناتومیک) جایگاه تفکر و حافظه و عقل است بیشتر اطلاعات نداشته است
هیچ ایرادی هم نیست چون نگاره هم یک انسان با همین حد معلومات بیشتر نبوده است که قلب را جایگاه تفکر و منی مرد را منشا گرفته از پشت و سینه بداند

ولی اینکه این همه تعصب بستن چشم بر روی حقایق کشف شده علمی در این عصر جای تعجب دارد که چطور افراد با توهم خود را راضی میکنند که علم اشتباه میگوید و کلام کاملا غلط هزار ساله حتما درست است

مطلب جدیدی داشتید عنوان کنید وگرنه معنا سازی برای کلمات و توجیهات مزحک نمیتوناد جای حقیقت را بگیرد.


جواب من را ندادید.
مجدداً میپرسم.مگر قلبی که شما در ایه مورد نظر میگویید درون سینه است چشم دارد که قران میگوید کور میشود؟مردم ان زمان نمیدانستند که چشم مرکز بیناییست؟

أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا ۖ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ (22 | الحج - 46)
آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؛ یا گوشهای شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟! چرا که چشمهای ظاهر نابینا نمی‌شود، بلکه دلهایی که در سینه‌هاست کور می‌شود.

من دلایل روشن اوردم از جمله وازه قلب و عین که در جای جای قران معانی مختلفی داشت و اگر اشتباه معنی میشد اصلاً جمله بی معنی در میومد.
بصیرت خود واژه عربی است و من به فارسی ترجمه کرده ام مشخص شدن حق از باطل و آگاهی.که فقط در دو آیه قران ان را یافتم:
قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي ۖ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (12 | يوسف - 108)
بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»

بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ (75 | القيامة - 14)
بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است،

عــــلی;434003 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

جواب من را ندادید.
مجدداً میپرسم.مگر قلبی که شما در ایه مورد نظر میگویید درون سینه است چشم دارد که قران میگوید کور میشود؟مردم ان زمان نمیدانستند که چشم مرکز بیناییست؟


مثلا میخواید با شیوه پاتکی بحث را پیش ببرید تا مثلا در بحث پیروز باشید؟
من جواب شما را دادم ولی شما نمیبیند

چون مردم گذشته علم این را نداشتند که مغز جایگاه تفکر است قلب و دل(کلیت شکم و سینه) را جایگاه عقل و تفکر میدانستد به همین دلیل میگفتند با قلبت بشنو و ببین یا کوردل و ....
ساخت این کلمات به دلیل این بودست که فکر میکردند قلب و دل جایگاه درک و شعور و عقل است و همینطور بی دلیل این کلمات ساخته نشده است
حالا چرا خد!ی عالم مطلق شما هم باید بر اسا علم ناقص انسانها همچین مواردی را باگو کند؟
چرا این عالم مطلق نتوانسته به جای استفاده از کلمه قلوب یعقلون بگوید راس یعقلون؟ یا هر کلمه دیگر که اشاره به مغز و سر باشد
تا ما بعد از هزارسال همینها به عنوان معجزه در ما گمراهان اثر کند و خداپرست شویم؟
نه اینکه با دیدن این اشتباهات بعد از سالها مومن بودن و عبادت دست از ایمان و این خدای دروغین برداریم و به دنبال حقیقت برویم؟

پس شما باید جواب بدهید چرا گفته است دل کور میشود؟چرا نگفته است مغز و سر کور میشود؟
البته به من جواب ندهید بلکه به شعور و عقل خودتون جواب بدید

عــــلی;434003 نوشت:
مجدداً میپرسم.مگر قلبی که شما در ایه مورد نظر میگویید درون سینه است چشم دارد که قران میگوید کور میشود؟مردم ان زمان نمیدانستند که چشم مرکز بیناییست؟

با سلام
اگر چیزی کنایه باشه قابل درک هست چیزی تصریح هم باشه قابل درکه
قرآن در مورد کافران میگه فهم لا یعقلون‏ (پس آن‌ها تعقل نمی‌کنند)، یک آیه قبلش نوشته(در مورد پدران کسانی که گمراه بودند) و هم لایعقلون شیئا (چیزی را تعقل نمیکردند)
آیا این تعبیر مطلقه؟ یعنی مطلقا اون‌ها به چیزی فکر نمیکردن یا نه شبیه اینه که شما به من بگی شما فکر نمیکنی یا من به شما بگم شما فکر نمیکنی. منظورمون واضحه که منظور این نیست که شما یا من در تمام عمرمون فکر نکردیم. هرچند اگر بخوایم خیلی مطلق‌نگری بکنیم در کتاب خدا میشد بهتر و دورتر از معنای عرفی نوشت. نه این که بنویسه مثلا دست خدا و چه اختلافی بین شیعه‌ها و سنی‌ها پدید نیاد یا جاهای دیگه که خدا میتونسته منظورشو واضح‌تر بگه ولی منتها به علت نوع جمله‌بندیش چه قدر اختلاف بین مفسرین مذاهب بلکه مفسرین خود یک کذهب ایجاد می‌شه. پس اشکال اون طرف هم هست. اما کنایه‎‌هائی که شما می‌گید یکی این که قلبش کور است و یکی سینه ام را وسعت بده (تا بهتر وحی رو درک کنم یا بهتر تحمل کنم) گذشته از بیان ناقص بازم قابل درک هست که کنایه هست. ولی وقتی در آیات بسیار زیادی احساسات‏ تعقل و تدبر‏، تفقه (به معنی تفکر عمیق) و ... به قلب نسبت داده میشه به علاوه باور رایج مردم اون زمان و همین‌طور احادیث (اگه شیعه نیستید لااقل به عنوان حرف صحابی که هستش) رو هم به اون ضمیمه کنیم به علاوه که من از شما سوال کردم آیا یک آیه داریم که مسائلی مثل تفکر و تفقه و تدبر و سایر کلمات رو به مغز(یا هر کلمه‌ای که موید این باور اون زمان نباشه) نسبت داده باشه که آیه ای رو ذکر نکردید همه این‌ها رو در نظر بگیرید مطلب روشن و واضح هست مگه دلائلی به روشنی همین‌ها داشته باشید که مجموع اون مطالب ترجیحش بیش‌تر از این باشه

سلام و عرض ادب.

عــــلی;433991 نوشت:

شما اگر به فارسی بخواهی بصیرت را برای شخصی توضیح دهی چه میگویی؟میگویی که بصیرت همان تشخیص حق از باطل است.
شما میگویید معنی علم میدهد.علم باعث بیدار شدن انسان و تشخیص حق از باطل و کور دلی میشود؟اگر نمیشود که اینهمه عالم بی خدا هستند و عالم هم هستند.اگر میشود پس چرا خداوند گفته بروید علم کسب کنید؟
پس آنچه باعث هدایت یا گمراهی انسان میشود علم نیست.بصیرت است.فرزند نوح، برادران یوسوف و .... پدرشان پیامبر بود آنهمه نهی از منکر و امر به معروف کرد و آنها را به علم خود آگاه ساخت پس چرا باز به بیراه رفتند؟
شیطان که خود عالم به همه چیز بود خودش همه چیز را دیده بود و تشخیص میداد و با خدا سخن میگفت.چه چیز او را گمراه کرد؟
بزرگوار علم داشتن دلیل بر هدایت نیست.من هرچقدر هم علم داشته باشم اما راه تشخیص حق را از باطل ندانم همان قسمت دوم آیه شامل حال من میشود.

أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا ۖ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ (22 | الحج - 46)
آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؛ یا گوشهای شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟! چرا که چشمهای ظاهر نابینا نمی‌شود، بلکه دلهایی که در سینه‌هاست کور می‌شود.

اگر انسان با عل م حقیقت را درک میکند پس باید جواب مثال های نقصی که من آوردم بدهید.چگونه علمی که در سینه است کور میشود؟علم از خود اراده دارد؟
موفق باشید.

برادر عزیز، متأسفانه شما مطالب حقیر را با دقت مطالعه نمیکنید.

مثلاً جمله قرمز رنگ: من هیچگاه نگفتم در قسمت آخر آیه، قلب معنای علم میدهد. که شما بفرمائید: چگونه علمی که در سینه هست کور میشود؟
بلکه عرض کردم در قسمت آخر آیه، قلب درون سینه منظور هست. یعنی همان دل. و کوری دل یک اصطلاح است با معنای کاملا مشخص و واضح. و بدون ایجاد مشکل و ابهام برای آیه.

یا مثلا جمله آبی رنگ: بحث آیه در مورد عبرت گرفتن از سرگذشت ستمکاران هست.
خب این چه ربطی دارد به اینکه عالمانی بودند که خدا را باور ندارند؟!
علم اگر ناقص باشد یا دارای آفت باشد، انسان را به مقصود نمیرساند.
آیا این دلیل میشود که علم ابزاری برای قوه تعقل نباشد که بواسطه آن بیندیشد؟

برادر بزرگوار، حقیر مطلبی را که باید بیان کنم، بیان نمودم.
مرتبا پستهای تکراری مرقوم میشه و ادامه بحث به نظرم بیفایده هست.
انشاالله خوانندگان قضاوت خواهند کرد.

موفق باشید:Gol:

آقای هوژین
قرآن کتابی ست علمی در عین حال سراسر مملوء از تشبیهات و عناصر مختلف ادبی .منظور عبارت " قلبهایی که با آن تعقل کنند" خیلی ساده ست و اگر اهل شعر و ادب هم نباشین این یک نکته ی شناخته شده ست که یقین و باور هر چیزی از دل انسان صورت میگیره یعنی پذیرش یک پروسه ی یک مرحله ای نیست که تنها بوسیله ی مغز انجام بشه .انسان رباط نیست که امورش با عدم کامل احساسات امکان پذیر باشه و تصمیم گیری و پذیرش و درک از جمله ی این اموره .این موضوع رو حتی ویکتورهوگوی غیر مسلمان هم بگونه ای در رمان بینوایان خود ابراز کرده و کله شقی ژاور که نمونه ی کامل انسانی ست که در تصمیم گیریها و تفکر فقط مغز خود رو درگیر میکنه و اجازه ی دخالت قلب و احساسات رو در این پروسه نمیده فردی کورباطن و غیر معقول جلوه داده شده.

شیطان میگوید تمام تخم مرغها را در یک سبد گذاشتن
شیطان میگوید عشق و حال بجای قناعت و آذوقه جمع کردن برای زمستان

melanie2222;434168 نوشت:
آقای هوژین
قرآن کتابی ست علمی در عین حال سراسر مملوء از تشبیهات و عناصر مختلف ادبی .منظور عبارت " قلبهایی که با آن تعقل کنند" خیلی ساده ست و اگر اهل شعر و ادب هم نباشین این یک نکته ی شناخته شده ست که یقین و باور هر چیزی از دل انسان صورت میگیره یعنی پذیرش یک پروسه ی یک مرحله ای نیست که تنها بوسیله ی مغز انجام بشه .انسان رباط نیست که امورش با عدم کامل احساسات امکان پذیر باشه و تصمیم گیری و پذیرش و درک از جمله ی این اموره .این موضوع رو حتی ویکتورهوگوی غیر مسلمان هم بگونه ای در رمان بینوایان خود ابراز کرده و کله شقی ژاور که نمونه ی کامل انسانی ست که در تصمیم گیریها و تفکر فقط مغز خود رو درگیر میکنه و اجازه ی دخالت قلب و احساسات رو در این پروسه نمیده فردی کورباطن و غیر معقول جلوه داده شده.

اولا اسم بنده را اشتباه نوشته اید
دوما اصلا مطالب گذشته را مطالعه کرده اید؟
ما اینجا درباره ادبیات حرف میزنیم یا علم؟
بله در ادبیات به دلیل نااگاهی که از وجود انسان در گذشته وجود داشته است اموری مثل احساسات و تفکر را به قلب(قلب اناتومیک مسئول پمپاژ خون) نسبت میداداند
حال سوال اینجاست ایا خدای عالم مطلق هم به انداره همان انسانها علم داشته است که از اشتباه علمی همان انسانها استفاده کرده و این موارد را به قلب نسبت داده؟
ویکتورهگو یک داستان ادبی کاملا تخیلی ساخته است پس حتی بگوید ژاور شاخ داشته ایرادی برش وارد نیست حالا چه مسلمان چه مثل ما کافر باشد
ولی خدا!ی شما که میگویید عالم مطلق است چرا نباید اطلاع داشته باشد احساسات و تفکر و عقل در مغز و سر قرار دارد نه قلب و سینه؟

قران کتابی است پر از داستان و پر از اشتباهات و تناقضات علمی و ریاضی و نه بیشتر

نقل قول:

شیطان میگوید تمام تخم مرغها را در یک سبد گذاشتن
شیطان میگوید عشق و حال بجای قناعت و آذوقه جمع کردن برای زمستان


کدام شیطان اینها را میگوید؟
شیطان درون شما اینها سروده؟
چون جملاتی که من از شیطان اوردم با شیطان درون شما که اینها را سروده متفاوت است
هرچند همینها هم اگر قدرت درکش را داشته باشید معنای فراوانی درش هست
و بهتر از گفتن قتال و جهاد و کفران است

شیطان می‌گوید انسان مانند دیگر حیوانات است، گاهی بهتر ولی اغلب بدتر از آنهایی است که روی چهار پا راه می‌روند، بدلیل آنکه انسان دارای خدای روحانی و پیشرفت‌های روشنفکرانه، او را پست‌ترین حیوانات ساخته‌است.

میخواد ژاور تخیلی باشه یا نباشه مگه انسانهای زاورگونه در دنیا وجود ندارن؟مسئله اینجا اینه که شما اصلاً متوجه صحبت من نشدین و چیزی رو که توضیح داده شده دوباره تکرار کردین
پذیرش یک پروسه ی یک مرحله ای نیست که تنها بوسیله ی مغز انجام بشه .انسان رباط نیست که امورش با عدم کامل احساسات امکان پذیر باشه و تصمیم گیری و پذیرش و درک از جمله ی این اموره
حالا ژاور یک مثال برای فهم بهتر بود که شما همونو بهانه کردین
مگر نه اینکه چسبیدن با تمام وجود به این دنیا و در نظر نگرفتن درصدی برای احتمال وجود دنیای دیگه توصیه ی شیطانه و مگه این به معنای
گذاشتن تمام تخم مرغها را در یک سبد نیست؟

در مورد حیوان بودن انسان هم همین جمله برای کسی که گوش شنوا داشته باشه بسه

برای این که قومی خوب سواری بدهد باید احساس انسان بودن از او گرفته شود

دکتر علی شریعتی


مشخصه شما بیشتر دنبال کش دادن بحثی تا حقیقت . اگر دلت میخواد حیوان باشی باش

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

havzhin;434016 نوشت:
مثلا میخواید با شیوه پاتکی بحث را پیش ببرید تا مثلا در بحث پیروز باشید؟
من جواب شما را دادم ولی شما نمیبیند

چون مردم گذشته علم این را نداشتند که مغز جایگاه تفکر است قلب و دل(کلیت شکم و سینه) را جایگاه عقل و تفکر میدانستد به همین دلیل میگفتند با قلبت بشنو و ببین یا کوردل و ....
ساخت این کلمات به دلیل این بودست که فکر میکردند قلب و دل جایگاه درک و شعور و عقل است و همینطور بی دلیل این کلمات ساخته نشده است
حالا چرا خد!ی عالم مطلق شما هم باید بر اسا علم ناقص انسانها همچین مواردی را باگو کند؟
چرا این عالم مطلق نتوانسته به جای استفاده از کلمه قلوب یعقلون بگوید راس یعقلون؟ یا هر کلمه دیگر که اشاره به مغز و سر باشد
تا ما بعد از هزارسال همینها به عنوان معجزه در ما گمراهان اثر کند و خداپرست شویم؟
نه اینکه با دیدن این اشتباهات بعد از سالها مومن بودن و عبادت دست از ایمان و این خدای دروغین برداریم و به دنبال حقیقت برویم؟

پس شما باید جواب بدهید چرا گفته است دل کور میشود؟چرا نگفته است مغز و سر کور میشود؟
البته به من جواب ندهید بلکه به شعور و عقل خودتون جواب بدید


من ادعای شما را رد میکنم.
چه کسی گفته جایگاه تفکر مغز است؟
سوال میکنم و پاسخ دهید تا اثبات شود که جایگاه تفکر مغز است نه جان و روح آدمی.
1.شما کدام یک از نورون های مغزتان هستید؟
2.هنگام خواب چگونه میتوانید تفکر کنید؟
3.اگر خواب را یکی از عملیات مغز میدانید بگویید ببینم چرا هنگام خواب وقتی شمشیری در دلتان فرو رود درد را احساس میکنید بدون اینکه چیزی در جسمتان فرو رود؟

اگر من از میلیارد ها نورون مغزتان هر بار یکی را حذف کنم فقط اختلال در اطلاعات مغزتان رخ میدهد نه نوع فکر کردن شما.پس در نتیجه مغز شما جدای از خود شماست و مغز فقط وظیفه ذخیره اطلاعات را دارد همانطور که قلب فقط وظیفه خون رساندن را دارد.
هنگام خواب هم مغز شما سالم است و هم قلب شما.پس چرا نمیتوانید اراده یا تفکر کنید؟

dinshenasii;434032 نوشت:
با سلام
اگر چیزی کنایه باشه قابل درک هست چیزی تصریح هم باشه قابل درکه
قرآن در مورد کافران میگه فهم لا یعقلون‏ (پس آن‌ها تعقل نمی‌کنند)، یک آیه قبلش نوشته(در مورد پدران کسانی که گمراه بودند) و هم لایعقلون شیئا (چیزی را تعقل نمیکردند)
آیا این تعبیر مطلقه؟ یعنی مطلقا اون‌ها به چیزی فکر نمیکردن یا نه شبیه اینه که شما به من بگی شما فکر نمیکنی یا من به شما بگم شما فکر نمیکنی. منظورمون واضحه که منظور این نیست که شما یا من در تمام عمرمون فکر نکردیم. هرچند اگر بخوایم خیلی مطلق‌نگری بکنیم در کتاب خدا میشد بهتر و دورتر از معنای عرفی نوشت. نه این که بنویسه مثلا دست خدا و چه اختلافی بین شیعه‌ها و سنی‌ها پدید نیاد یا جاهای دیگه که خدا میتونسته منظورشو واضح‌تر بگه ولی منتها به علت نوع جمله‌بندیش چه قدر اختلاف بین مفسرین مذاهب بلکه مفسرین خود یک کذهب ایجاد می‌شه. پس اشکال اون طرف هم هست. اما کنایه‎‌هائی که شما می‌گید یکی این که قلبش کور است و یکی سینه ام را وسعت بده (تا بهتر وحی رو درک کنم یا بهتر تحمل کنم) گذشته از بیان ناقص بازم قابل درک هست که کنایه هست. ولی وقتی در آیات بسیار زیادی احساسات‏ تعقل و تدبر‏، تفقه (به معنی تفکر عمیق) و ... به قلب نسبت داده میشه به علاوه باور رایج مردم اون زمان و همین‌طور احادیث (اگه شیعه نیستید لااقل به عنوان حرف صحابی که هستش) رو هم به اون ضمیمه کنیم به علاوه که من از شما سوال کردم آیا یک آیه داریم که مسائلی مثل تفکر و تفقه و تدبر و سایر کلمات رو به مغز(یا هر کلمه‌ای که موید این باور اون زمان نباشه) نسبت داده باشه که آیه ای رو ذکر نکردید همه این‌ها رو در نظر بگیرید مطلب روشن و واضح هست مگه دلائلی به روشنی همین‌ها داشته باشید که مجموع اون مطالب ترجیحش بیش‌تر از این باشه

مغز مکان تعقل نیست فقط مکان ذخیره سازی اطلاعات است.

سلام به همه دوستان

ببینید ما وقتی می گیم
تو در قلب منی
ایا منظورمون واقعا اینه که در قلبمون هست ؟
یا اینکه در مغزمون هست ؟

یا می گیم دلم گواهی می دهد
این گواهی رو دل می ده یا مغز و عقل ؟

یا چرا عشق و احساسات و با قلب نشون می دیم در حالی که قلب هیچ کاره است

خوب این ایه قران هم دقیقا از این تعابیر استفاده کرده
و منظورش از قلب قلب صنوبری داخل سینه نیست

چون این قلب که ور نمیشه
اگه خدا منظورش از فلب این قلب باشه ایا نمی دونه این قلب چشم نداره که کور بشه

حالا بعضی ها دوست دارن خودشون رو به خواب بزنن و هی بحث کنند

موفق باشید

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

استوار;434047 نوشت:
سلام و عرض ادب.

برادر عزیز، متأسفانه شما مطالب حقیر را با دقت مطالعه نمیکنید.

مثلاً جمله قرمز رنگ: من هیچگاه نگفتم در قسمت آخر آیه، قلب معنای علم میدهد. که شما بفرمائید: چگونه علمی که در سینه هست کور میشود؟
بلکه عرض کردم در قسمت آخر آیه، قلب درون سینه منظور هست. یعنی همان دل. و کوری دل یک اصطلاح است با معنای کاملا مشخص و واضح. و بدون ایجاد مشکل و ابهام برای آیه.

یا مثلا جمله آبی رنگ: بحث آیه در مورد عبرت گرفتن از سرگذشت ستمکاران هست.
خب این چه ربطی دارد به اینکه عالمانی بودند که خدا را باور ندارند؟!
علم اگر ناقص باشد یا دارای آفت باشد، انسان را به مقصود نمیرساند.
آیا این دلیل میشود که علم ابزاری برای قوه تعقل نباشد که بواسطه آن بیندیشد؟

برادر بزرگوار، حقیر مطلبی را که باید بیان کنم، بیان نمودم.
مرتبا پستهای تکراری مرقوم میشه و ادامه بحث به نظرم بیفایده هست.
انشاالله خوانندگان قضاوت خواهند کرد.

موفق باشید:Gol:


پس شما قائل هستید که قلوب اولی با قلوب دومی متفاوت است.خوب شما دو جمله ای را که با هم ربط دارند بی ربط به هم کردید.دقیقاً جمله دومی تفسیر جمله اولی است.
أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا ۖ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ (22 | الحج - 46)
آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؛ یا گوشهای شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟! چرا که چشمهای ظاهر نابینا نمی‌شود، بلکه دلهایی که در سینه‌هاست کور می‌شود.

هر دو قلوب دارای ال است و مشخص است که در مورد یک قلوب صحبت میکنند.اگر بار ها و بارها آیه را بخوانید میبینید که قلوب هر دو یکی هستند نه جدای از هم.
موفق باشید.

عــــلی;434183 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

من ادعای شما را رد میکنم.
چه کسی گفته جایگاه تفکر مغز است؟
سوال میکنم و پاسخ دهید تا اثبات شود که جایگاه تفکر مغز است نه جان و روح آدمی.
1.شما کدام یک از نورون های مغزتان هستید؟
2.هنگام خواب چگونه میتوانید تفکر کنید؟
3.اگر خواب را یکی از عملیات مغز میدانید بگویید ببینم چرا هنگام خواب وقتی شمشیری در دلتان فرو رود درد را احساس میکنید بدون اینکه چیزی در جسمتان فرو رود؟

اگر من از میلیارد ها نورون مغزتان هر بار یکی را حذف کنم فقط اختلال در اطلاعات مغزتان رخ میدهد نه نوع فکر کردن شما.پس در نتیجه مغز شما جدای از خود شماست و مغز فقط وظیفه ذخیره اطلاعات را دارد همانطور که قلب فقط وظیفه خون رساندن را دارد.
هنگام خواب هم مغز شما سالم است و هم قلب شما.پس چرا نمیتوانید اراده یا تفکر کنید؟

مغز مکان تعقل نیست فقط مکان ذخیره سازی اطلاعات است.

سلام. دوست عزیز ، کتابی هست تحت عنوان " مغز جهانی در سه پوند". اگر این کتاب رو مطالعه کنید مطالب بسیار جالب و خواندنی از مغز انسان رو فرا میگیرید.

شما هیچ کدام از نورونهایتان نیستید، شما مجموع این نورونها هستید. این مجموعه ، فعالیت عصبی هماهنگی انجام میدهد که میشود جناب کاربر علی، با همه خصوصیات و اخلاقیات خاص شما

در هنگام خواب فعالیت مغز قطع نمیشود، بلکه اتصال حواس پنجگانه به مغز ضعیف میگردد. اتفاقا در زمان خواب گاهی فعالیت مغزی افزایش هم میابد.

3- علت احساس درد این است که، در عالم بیداری سلول های ناحیه آسیب دیده علائم عصبی را به بخشهای خاصی از مغز میفرستند که این قسمت ها در مغز را فعال میکند ، و شما احساس درد میکنید.
چه در خواب چه در بیداری این نواحی در مغز میتوانند بدون محرک خارجی واقعی تحریک و یا آرام شوند. برای مثال ممکن است کسی که دستش قطع شده و دست ندارد، در دست نداشته احساس خارش کند. و یا شما با مصرف مسکن ها انتقال پالسها و علائم انتقال دهنده درد و یا ناحیه ای از مغز را که با این علائم تحریک میشود را از کار میاندازید و یا فعالیتش را تخفیف میدهید.

و اما اینکه فرمودید مغز محل تفکر نیست: اگر مغز شما را دسکاری کنند طرز تفکر شما عوض میشود. (بدون اینکه خاطراتتان را تغییر دهند) ..

برای مثال در گذشته نه جندان دور در غرب، برای سر به راه کردن مجرمهای خطرناک اتصال دو ناحیه مغز را قطع میکردند و بعد از آن شخص تغییر میکرد! این عمل ساده (و البته مضر از جنبه های دیگر) طرز تفکر انسان را تغییر میدهد.

در کل پیشنهاد میکنم در ابتدا بدن خود را به خوبی بشناسید که گفته اند انسان شناسی پایه خداشناسی است(و شایدم پایه خدانشناسی:khandeh!:)

شاد باشید

بی نظیر;434186 نوشت:
ببینید ما وقتی می گیم
تو در قلب منی
ایا منظورمون واقعا اینه که در قلبمون هست ؟
یا اینکه در مغزمون هست ؟

یا می گیم دلم گواهی می دهد
این گواهی رو دل می ده یا مغز و عقل ؟

یا چرا عشق و احساسات و با قلب نشون می دیم در حالی که قلب هیچ کاره است

خوب این ایه قران هم دقیقا از این تعابیر استفاده کرده
و منظورش از قلب قلب صنوبری داخل سینه نیست

چون این قلب که ور نمیشه
اگه خدا منظورش از فلب این قلب باشه ایا نمی دونه این قلب چشم نداره که کور بشه

حالا بعضی ها دوست دارن خودشون رو به خواب بزنن و هی بحث کنند

سلام
در آیات خیلی زیادی (در یکی از سایت های جستجوی قرآن زدم حدود 150 آیه بود) نه فقط احساسات بلکه تفقه(تفکر عمیق) تدبر و ... هم مستند به قلب است مثل: لهم قلوب لا یفقهون بها
بگیم این قلب منظور نبوده
آیات دیگه هست مکانش هم میاد در صدر (سینه)- مثل القلوب التی فی الصدور
بازم بگیم نه این قلب منظوره نه این سینه
یه دوست گرامی عبارت نهج البلاغه آوردن مضمون حدودی این بود که شگفت‌ترین عضو آدمی همان پاره گوشتی است که رگ ها از آن آویخته و درش حکمت هست
دیگه از این حدم مقیدتر؟ اینم باز اون نیست یه چیز دیگه رو داره میگه؟!

اون امثال دل و قلب (قلب اسم عربیه اون عضوه دل فارسیش) که دلم گواهی میدهد یا دونستن عامیانه وجود احساسات در قلب ریشه داره اونم اینه که سابقا این تصور وجود داشته که محل علم در قلب و سینه است نه مغز.
اگه حتی یک مورد در قران تفکر یا تدبر یا تفقه و هر کلمه مترادفی به مخ مغز راس یا هر کلمه مترادفی نسبت داده شده بود باز یه جوری قابل حمل بود ولی صد مورد هست که فقط و فقط به قلب نسبت داده شده.

عــــلی;434183 نوشت:
مغز مکان تعقل نیست فقط مکان ذخیره سازی اطلاعات است.

خب گیریم کار روح، آیا معنی قلب روح هست؟
یا ابزار واسطه روح برای اندیشه و تفکر قلب است یا مغز یا عضو دیگه؟

havzhin;433378 نوشت:
بنده نه اینجا میخواهم شما را اگاه کنم چون هرکس خودش باید بخواهد که به اگاهی برسد و در امروز دسترسی به اطلاعات خیلی راحت است برای اگاه شدن
نه اینجا امده ام امان بیارم چون من ایمانم رو با مطالعه و تحقیق و تعقل کامل از دست دادم و به حقایق دست یافتم و دروغها و خطاها را تشخیص دادم
پس فقط روی بحث اصلی تمرکز کنید نه روی اینکه هدف من چیست و من کیستم
لازم هم نیست خدا! را برای من اثبات کنید بلکه فقط در مواردی که گفتم بحث کنید که چرا خدا!یی که شما میگویید عالم مطلق است اینچنین اشتباهات فاهشی انجام داده

شما اگر ( طبق آیات قرآن و کلام پروردگار ) واقعا تعقل میکردید نه تنها ایمانتون رو ازدست نمیدادید بلکه به یقین و ایمانتون افزوده میشد.از شما خواهش میکنم بدون هیچ تعصبی و بدون سوء ظن و موضع گیری نسبت به پروردگار عالم و حکیم و کلام الهی، دوباره معانی و تفاسیر قران کریم رو با دقت مطالعه بفرمایید.لطفا قبل از آن وضو بگیرید و از شر شیطان رجیم به خدا پناه ببرید و سوره حمد و توحید رو تلاوت کنید.انشالله نظرتون برمیگرده..
خدایا به حق آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام ایمان راسخ و باور و یقین به دلهایمان بیفزا و همه ما را به راه راست هدایت بفرما. :Doaa:

:Doaa:

موضوع قفل شده است