جمع بندی آیا عمل زیبای مان را بخاطر نیت نا زیبای مان ترک کنیم؟

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد بصیر

[="Tahoma"][="Blue"]

مولکول 68;753943 نوشت:
حال سوالی که مطرح هست اینکه ، اگر ما فعلی خواستیم انجام دهیم که خلوص نیت در اون فعل نبود ، ایا ان فعل را انجام دهیم یا خیر؟

باسلام و احترام
اگر فرصت انجام کار خیری برای شما حاصل شد، سعی کنید حتما آن را انجام دهید و دریغ ننمایید و سعی کنید اگر شیطان به سراغتان آمد که نیت، مادی شود، نیت خود را برگردانید و عمل را انجام دهید و نگذارید شیطان با ذهنیتی که برای شما ایجاد می کند، شما را از عمل خیر، بازبدارد.

مولکول 68;753943 نوشت:
مثلا ما هر روز عادت به رفتن به مسجد داریم ، در یک روز که مهمان به خانه ما امده ، به محض شنیدن صدای اذان ، در جلوی مهمان حاضر میشویم که به مسجد برویم که در همان لحظه ، در دل ما حال خوبی ایجاد میشود ... گرچه ما بخاطر ریا در اون روز به مسجد نمیریم ، ولی لذت میبریم از اینکه مهمانها شاهد مسجد رفتن ما هستند (این فقط از باب مثال هست ) حال در اینجا چه باید کنیم؟ باید قید مسجد رفتن را زد؟

باید حتما به مسجد رفت و به این افکار بها نداد که شیطان در این لحظه برای این که شما را از این عمل خیر باز بدارد، چنین وساوسی را ایجاد می کند. شما ریاکار نخواهید بود زیرا ریا کار به کسی می گویند که عمل را به نیت دیگران انجام دهد، شما که هر روز مسجد می رفتید، الان هم همینطور به خاطر خدا می روید، نه به خاطر این که میهمانها خوشحال شوند و ببینند، اما ممکن است در کنار این عمل، خوشحالی هم برای شما حاصل شود که اگر میهمانها ببینند، مرا انسان خوبی می شمارند، که در این لحظه به جای ترک عمل خیر، باید به این بیندیشید که من پاداش عملم را از خدا می گیریم نه از میهمانها، لذا چه اینها خوشحال بشوند و چه نشوند، من باید نمازم را بخوانم تا خدا از من خوشنود شود نه خلق خدا.

مولکول 68;753943 نوشت:
کلا ایا اگر عملی بخاطر غیر خدا انجام شود ، ممکن است ثوابش به عقاب تبدیل شود؟

بستگی به آن عمل دارد، اگر از اعمالی باشد که خداوند قصد قربت را در آنها شرط کرده، اگر به نیت ریا انجام بشود نه تنها ثوابی ندارد، بلکه گناه هم دارد، مثل نماز خواندن که باید به قصد قربت باشد.
اما اگر از اعمالی است که قصد تقرب در آنها شرط نیست، حال اگر به قصد قربت انجام شود، پاداش خواهد داشت و اگر نیت الهی در آن نباشد، ثوابی ندارد، اما عقابی هم ندارد، مثل این که شخصی به مردم کمک کند نه به خاطر رضای الهی،بلکه برای رضایت دل خودش و این که از این عمل، خوشش می آید و لذت می بردکه به دیگران کمک کند.

مولکول 68;753943 نوشت:
اگر پشت یک عمل که قصد انجام ان را داریم، اگر چه نوع، نیت ناصواب غیر قابل اصلاحی داشتیم ، از انجام ان عمل صرفنظر کنیم؟

بیشتر توضیح دهید.[/]

با سلام و عرض ادب و احترام

نيّت خالص شرط صحت عمل

امام سجاد سلام الله عليه پس از فرازهايي كه حمد و ستايش الهي را نمود از خداوند خواسته‌هايي را طلب فرمودند. در پايان اين خواسته‌ها مي‏فرمايند: «ثُمَّ خَلِّصْ ذَلِكَ كُلَّهُ مِنْ رِئَاءِ الْمُرَائِينَ، وَ سُمْعَةِ الْمُسْمِعِينَ، لا نَشْرَكُ فِيهِ أَحَدا دُونَكَ، وَ لا نَبْتَغِي فِيهِ مُرَادا سِوَاكَ.»؛ امام سجاد(ع) در اين فراز مي‏خواهند به ما توجه بدهند كه براي بهره‌مندي از فضيلت و بركت ماه رمضان تنها دوري از گناه و انجام عبادات كافي نيست، چه بسا انسان شبانه روز به عبادت و ذكر و مناجات و دعا و كارهاي خير مي‏پردازد، امّا هيچ كدام از اينها قبول نمي‌شوند. راز اين نكته در آن است كه تنها براي قبولي اعمال حُسن فعلي كافي نيست؛ و عمل انسان بايد حُسن فاعلي نيز داشته باشد. به تعبير ديگر علاوه بر صحّت عمل، بايد نيّت عمل نيز صحيح باشد.از همين رو در اين فراز تأكيد مي‏فرمايند به ما توفيق بده كه عمل ما همچون عمل رياكاران و اهل سُمعه نباشد. اهل ريا و سمعه در پي آنند تا ديگران اعمال خير آنان را ديده و در آينده گفته و شنيده شود. در حقيقت با عمل خود، در پي انتشار آوازه خويش هستند. ريا باعث مي‏شود تا عمل از ارزش بيفتد. «سُمعه»؛ از ماده «سمع»؛ است، يعني انسان كاري كند تا ديگران بشنوند. «ريا»؛ يعني نشان دادن عمل به ديگران.

«ريا»؛ و «سمعه»؛ ممكن است در برخي احكام باعث ابطال عمل ‏شود. زماني كه انسان بخواهد عمل عبادي را انجام دهد، بايد عمل داراي همه شرايط باشد. اگر در عمل عبادي، نيت ريا وارد شود، عمل با قصد قربت منافات داشته، و عمل كاملاً باطل مي‏شود. گويا انسان هيچ عملي انجام نداده است و تلاش او در عبادت هيچ ارزشي ندارد. برخي اعمال با ورود ريا و سمعه، نه تنها هيچ ارزشي ندارد، بلكه عمل به واسطه آن ارزش منفي نيز پيدا مي‏كند. به عنوان نمونه اگر كسي از روي عمد به گونه‌اي وضو بگيرد يا نماز بخواند، که ديگران او را بستايند و با شگفتي به حال او غبطه خورند؛ نه تنها عمل او باطل، بلكه مرتكب گناه نيز شده است. ريا در عبادت واجب، گناه و نوعي شرك به حساب مي‌آيد. اگرچه در اينجا شرك به معناي بت‏پرستي، يا از ساير انواع شرك جلي نيست ؛ اما وقتي انسان عبادتي را كه بايد براي خدا انجام شود، براي تحسين و ستايش مردم انجام دهد، براي خدا در عمل شريك قرار داده و براي همين شرك به حساب خواهد آمد.

با سلام و تشکر از حضور جنابعالی در این تاپیک

بصیر;754589 نوشت:
مثل نماز خواندن که باید به قصد قربت باشد.

اگر میشود سایر اعمالی که اگر در انها خلوص نیت نباشد ، باعث تبدیل ثواب به عقاب میشود را نام ببرید

بصیر;754589 نوشت:
بیشتر توضیح دهید.

مثلا میخواهیم ، برای اربعین به پیاده روی رویم ، ولی ته دلمان انچنان خبری از یک نیت معنوی نیست ، مثلا میخواهیم برویم که همینطور با دوستان دور همدیگه خوش بگذرونیم و یک راهی هم رفته باشیم! یا مثلا به این خاطر که در و همسایه و کسبه اهل محل و اهل فامیل بفهمند ما اهل زوار پیاده اربعین هستیم تا از ما به نیکی یاد کنند و... ( والبته در کنار این نیتها ، ان فعل اصلی ، یعنی زیارت امام حسین هم اجبارا توفیقش نصیب ما میشود)

یا مثلا در جمعی نشسته ایم ، فردی سوالی مطرح میکند یا گیر مسله ای است و ما جواب ان سوال یا راه حل ان مساله را میدانیم ، اما باز هم ته دلمان خبری از نیت معنوی یافت نمیشود ، بلکه مثلا نیت واقعی و غالب ما این هست که در ان جمع ، خودی نشان دهیم تا مورد تعریف و تمجید قرار گیریم و....( والبته در کنار این نیتها ، ان فعل اصلی ، یعنی گره گشایی از سوال ان دوستمان هم اجبارا توفیقش نصیب ما میشود)

و مثالهایی از این جنس

حال در این حالتها ، چون نیت معنوی و خدایی در کار نیست ، بهتر است کلا پیاده روی اربعین نرویم یا به سوال ان دوست پاسخ ندهیم ؟، چرا که ظاهرا در هر دو مورد ، ما کاری بیهوده و بدون اجر انجام میدهیم (اگر گناهی بخاطر جلب رضای غیرخدا برای ما ثبت نشه)

بصیر;754589 نوشت:
مثل این که شخصی به مردم کمک کند نه به خاطر رضای الهی،بلکه برای رضایت دل خودش و این که از این عمل، خوشش می آید و لذت می بردکه به دیگران کمک کند.

سلام بااجازه منم یه سوال کوچولو بپرسم:ok:ببخشید اگه کسی نیتش خیر باشه توی کمک به دیگران و کلا اهل خیر باشه و واقعا هدفش هم رضایت خداباشه ولی مثلاکارهای خیرش توسط خونواده ش واطرافیانش بازگو بشه یا مثلا توسط موسسه ای که کمک کرده و اصرار دارن اسمشو برای ترویج کار خیر بگن و امثال این .... این تو نیت اون شخص تاثیر داره ریا هست یانه؟؟؟

[="Purple"]

بصیر;754589 نوشت:
باید حتما به مسجد رفت و به این افکار بها نداد که شیطان در این لحظه برای این که شما را از این عمل خیر باز بدارد، چنین وساوسی را ایجاد می کند. شما ریاکار نخواهید بود زیرا ریا کار به کسی می گویند که عمل را به نیت دیگران انجام دهد، شما که هر روز مسجد می رفتید، الان هم همینطور به خاطر خدا می روید، نه به خاطر این که میهمانها خوشحال شوند و ببینند

من شنیدم اگر عادت به کاری حتی مثلا نمازشب داشته باشیم!!!! و مهمانی میادو ما به خاطر اون انجام ندیم ریاست درسته؟؟؟؟[/]

بصیر;754589 نوشت:
اما اگر از اعمالی است که قصد تقرب در آنها شرط نیست، حال اگر به قصد قربت انجام شود، پاداش خواهد داشت و اگر نیت الهی در آن نباشد، ثوابی ندارد، اما عقابی هم ندارد، مثل این که شخصی به مردم کمک کند نه به خاطر رضای الهی،بلکه برای رضایت دل خودش و این که از این عمل، خوشش می آید و لذت می بردکه به دیگران کمک کند.

اگر بخواهیم مثالی دیگر در باب موضوع این تاپیک بزنم ...

مثلا در زندگینامه علما و مراجع بزرگ دینی گاها برای برخی شخصیتها اینگونه نقل شده است که ، مثلا فلان عالم ، در فلان جا کلاس برگزار میکرده ، بعد از یک مدت از برگزاری کلاس ، متوجه میشود که چه جمعیت فراوانی به کلاس درسش می ایند ... در اینجا لحظه ای ایشان دچار عجب و غرور میشوند و حال خوبی به ایشان دست میدهد که مثلا این همه طلبه در کلاس ایشان حضور پیدا کرده اند... اما بعد از این موضوع ، این عالم ، بخاطر این که نیتش دیگر کاملا الهی نیست و با نفسانیت مخلوط شده ، یا ان کلاس درس را تعطیل میکنند یا چند جلسه ان را بصورت معلق نگه میدارند.....

ایا عالمی که افراد زیادی از کلاس ایشان بهره میبرند ، بخاطر اینکه لحظه ای از وفور جمعیت ، لذت میبرند و بعد کلاس را تعطیل میکنند ، ایا ایشان اگر با وجود ناخالص شدن نیتشان ، کلاس را ادامه میدادند ، دچار گناه میشدند؟ اگر گناهی نداشت و فقط از ثواب عملشان کم میشد ، بهتر نبود کلاس را تعطیل نکنند؟ ایا این موضوع نمیتواند سرمشقی برای ما افراد عادی باشد که اگر جایی احساس کردیم عملی با نیت غیرخدایی و برای نفس خودمان انجام میدهیم ، انرا ترک کنیم؟

بصیر;754589 نوشت:
اگر از اعمالی است که قصد تقرب در آنها شرط نیست، حال اگر به قصد قربت انجام شود، پاداش خواهد داشت و اگر نیت الهی در آن نباشد، ثوابی ندارد، اما عقابی هم ندارد، مثل این که شخصی به مردم کمک کند نه به خاطر رضای الهی،بلکه برای رضایت دل خودش و این که از این عمل، خوشش می آید و لذت می برد که به دیگران کمک کند
سلام و عرض ادب
استاد بعید میدونم ثواب نداشته باشه. چون:

اولاً خدا بزرگتر از اونه که عمل نیکی رو ، ولو از روی شادی دل ، بدون پاداش بذاره. فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ....

ثانیاً داستان اون فرد کافر که جزء اسیران بود اما خداوند به پیامبر(ص) فرمود که او رو نکشید ، چون خوش اخلاقه و به فقرا کمک میکنه ، بیانگر این موضوعه که حتی اگر نیت قرب الا الله هم در کار نباشه ، عمل خوب ، تاثیر خودش رو خواهد گذاشت. هرچند ممکنه کمرنگتر باشه

ضمناً یه سؤال هم دارم از حضورتون
گاهی ممکنه انسان از اینکه فرد خوبیه و در راه حقه شادمان بشه. مثلاً من خودم شاعر هستم. ممکنه شعری برای اهل بیت(ع) بنویسم و دیگران از خوندنش شاد بشن و یاد اهل بیت(ع) در دلشون زنده بشه. اونجا من دل دلم یه شادی خاصی پدید میاد از اینکه این افراد با خوندن شعر من یاد ائمه(ع) افتادن. یا مثلاً فردی به یک شخصی که قراره به زندان بره پولی کمک میکنه و اون شخص از زندان نجات پیدا میکنه. حالا خص کمک کننده ، وقتی شادمانی زن و بچهء اون مرد بدهکار رو می بینه ، خوشحال میشه از اینکه او بوده که باعث و بانی این شادمانی شده و از اینکه وسیلهء خدا شده برای شادی دل چند انسان
خواستم توضیح بفرماید آیا اینها هم خطاست استاد؟ آیا ریشه در خودخواهی یا ریا داره؟
تشکر :Gol:

[="Tahoma"][="Blue"]

مولکول 68;754618 نوشت:
اگر میشود سایر اعمالی که اگر در انها خلوص نیت نباشد ، باعث تبدیل ثواب به عقاب میشود را نام ببرید

به طور کلی، هر عمل عبادی که در آن قصد قرب شرط شده باشد، مثل نماز، وضو و ... غیره اگر ریا در آن صورت بگیرد عمل باطل گشته و معصیت صورت گرفته است.

مولکول 68;754618 نوشت:
مثلا میخواهیم ، برای اربعین به پیاده روی رویم ، ولی ته دلمان انچنان خبری از یک نیت معنوی نیست ، مثلا میخواهیم برویم که همینطور با دوستان دور همدیگه خوش بگذرونیم و یک راهی هم رفته باشیم! یا مثلا به این خاطر که در و همسایه و کسبه اهل محل و اهل فامیل بفهمند ما اهل زوار پیاده اربعین هستیم تا از ما به نیکی یاد کنند و... ( والبته در کنار این نیتها ، ان فعل اصلی ، یعنی زیارت امام حسین هم اجبارا توفیقش نصیب ما میشود)

هر چند انگیزه ی سفر زیارت اربعین با فرضی که مطرح نمودید، الهی و با قصد قربت نبوده، اما در اثنای کار یا در انتهای آن، زیارت واقعی امام حسین صورت گرفته است و همین یعنی قصد قربت. و البته با کسی که از ابتدای راه، با توجه و قصد قربت گام زده بسیار متفاوت است ولی بالاخره او هم در نهایت، زیارت اباعبدالله الحسین علیه السلام را انجام داده است.

مولکول 68;754618 نوشت:
حال در این حالتها ، چون نیت معنوی و خدایی در کار نیست ، بهتر است کلا پیاده روی اربعین نرویم یا به سوال ان دوست پاسخ ندهیم ؟، چرا که ظاهرا در هر دو مورد ، ما کاری بیهوده و بدون اجر انجام میدهیم (اگر گناهی بخاطر جلب رضای غیرخدا برای ما ثبت نشه)

چون اصل کار، امری پسندیده است، نباید عمل را ترک کرد بلکه نیت را باید اصلاح نمود و به کار ادامه داد، و نیازی نیست که اصل خیر را منصرف شویم، بلکه لازم است نیتِ باطل را منصرف شویم و با نیت صحیح، ادامه بدهیم، چون این مثالهایی که زدید، از مواردی است که می توان در اثنای فعل هم، نیت را اصلاح نمود مثل نماز نیست که اگر از اول نیت شما قصد قربت نباشد، ادامه ی نماز هم باطل می شود و باید از اول بخوانید.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;754635 نوشت:
سلام بااجازه منم یه سوال کوچولو بپرسمببخشید اگه کسی نیتش خیر باشه توی کمک به دیگران و کلا اهل خیر باشه و واقعا هدفش هم رضایت خداباشه ولی مثلاکارهای خیرش توسط خونواده ش واطرافیانش بازگو بشه یا مثلا توسط موسسه ای که کمک کرده و اصرار دارن اسمشو برای ترویج کار خیر بگن و امثال این .... این تو نیت اون شخص تاثیر داره ریا هست یانه؟؟؟

چون نیتش خیر بوده، با همان نیت، به کار ادامه دهد و او ریاکار نیست، زیرا که اگر آنها هم نمی گفتند ایشان کارش را انجام می داد، ریا این است که به قصد رضایت مردم، کار خیر را انجام بدهید. پس ، از کار خیر منصرف نشوید و سعی کنید رضایت مردم در شما اثر نگذارد و نیت خود را برای خدا منصرف کنید و بگویید اگر همه ی این مردم که مرا تشویق می کنند اگر مخالف من باشند، باز باید رضایت خدا را در نظر داشته باشم و کار خیر برای خشنودی او انجام بدهم.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;754640 نوشت:
من شنیدم اگر عادت به کاری حتی مثلا نمازشب داشته باشیم!!!! و مهمانی میادو ما به خاطر اون انجام ندیم ریاست درسته؟؟؟؟

ریا نوع دیگر هم دارد و آن این است که به میهمانها بفهمانی من به خاطر حضور شما که ریا نکنم، نمازشبی که مستمر می خواندم ترک کردم، تا به آنها فهمانده باشی که من انسان مخلصی هستم و اهل ریا نیستم. خودِ این کار، ریا است. شاید منظور آنچه که شنیده بودید،همین بوده.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

مولکول 68;754765 نوشت:
مثلا در زندگینامه علما و مراجع بزرگ دینی گاها برای برخی شخصیتها اینگونه نقل شده است که ، مثلا فلان عالم ، در فلان جا کلاس برگزار میکرده ، بعد از یک مدت از برگزاری کلاس ، متوجه میشود که چه جمعیت فراوانی به کلاس درسش می ایند ... در اینجا لحظه ای ایشان دچار عجب و غرور میشوند و حال خوبی به ایشان دست میدهد که مثلا این همه طلبه در کلاس ایشان حضور پیدا کرده اند... اما بعد از این موضوع ، این عالم ، بخاطر این که نیتش دیگر کاملا الهی نیست و با نفسانیت مخلوط شده ، یا ان کلاس درس را تعطیل میکنند یا چند جلسه ان را بصورت معلق نگه میدارند.....

این علما، ادامه کلاس را ترک می کردند یا در زمانی معلق می گذاشتند زیرا احساس می کردند که نیاز به فرصتی دارند تا نیت خود را اصلاح کنند و با قوایی بیشتر به کلاس ادامه دهند، اما اگر احساس می کردند که با تعطیل شدند کلاس، لطمه ای به شاگردان می خورد و از درس عقب می مانند، قطعا این کار را نمی کردند زیرا خودِ این عمل هم می تواند نوعی معصیت باشد که عده ای از شاگردان را معطل و بلاتکلیف بگذاریم و وقت آنها را بگیریم.
همچنین احساس می کردند که اگر کلاس را ادامه بدهند شاید نتوانند نیت را برگردانند لذا کلا کلاس را ترک می کردند و اگر به خود می دیدند که می توانند نیت را عوض کنند، چنین می کردند.
آنها می دانستند که می توانند با فرصتی کوتاه، دوباره کلاس را با نیتی الهی شروع کنند و برای تنبیه نفسِ خویش، کلاس را ترک می گفتند که نفس، خوشش نیاید.
اما از این نکته نباید غافل شد که گاهی شیطان می گوید این عمل را ترک کن چون تو اهل ریا هستی و هدفش این است که کلا با قطع استمرار، از عمل بیفتی. ولی آن علماء، به مقاصد شیطان، واقف بودند و اگر عمل را ترک می کردند می دانستند با احیاء نیتی الهی، می توانند مجدد به عمل برگردند آنهم با نیتی خالصانه برگردند و جبران گذشته بنمایند.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

Reza-D;754808 نوشت:
استاد بعید میدونم ثواب نداشته باشه. چون:

اولاً خدا بزرگتر از اونه که عمل نیکی رو ، ولو از روی شادی دل ، بدون پاداش بذاره. فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ....

ثانیاً داستان اون فرد کافر که جزء اسیران بود اما خداوند به پیامبر(ص) فرمود که او رو نکشید ، چون خوش اخلاقه و به فقرا کمک میکنه ، بیانگر این موضوعه که حتی اگر نیت قرب الا الله هم در کار نباشه ، عمل خوب ، تاثیر خودش رو خواهد گذاشت. هرچند ممکنه کمرنگتر باشه


بله، منتها آن مواردی که مثال زدید، چون نیت الهی نداشتند، فقط از اثر وضعی عمل، در این دنیا بهره مند می شوند مثلا کسی به والدینش احترام بکند ولی کافر هم باشد یعنی قصد قربت الی الله نداشته باشد، او هم مثل مومنین، باعث طول عمر یا ازدیاد رزق، خواهد شد. پس بی پاداش نخواهد بود منتها پاداش دنیوی. حتی ممکن است در آخرت هم جهنم نروند اما بهشت فقط مخصوص متقین است. زیرا خداوند می فرماید: إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقين‏. (مائده، 27). خدا فقط از متقین قبول می کند.
همچنین خداوند متعال، طبق آیات الهی، بهشت را برای کسانی قرار داده است که علاوه بر عمل صالحی که شما مثال زدید، نیت صالح هم داشته باشند هر جا که در قرآن سخن از ایمان شده، منظور نیت و باور است، لذا به کرّات در قرآن داریم که وعده ی بهشت را برای کسانی قرار داده است که اولا ایمان به خدا داشته باشند(آمنوا) ثانیا عمل صالح هم انجام داده باشند(و عملوا الصالحات). لذا می فرماید:وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُون‏.(بقره، 82)[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

Reza-D;754808 نوشت:
گاهی ممکنه انسان از اینکه فرد خوبیه و در راه حقه شادمان بشه. مثلاً من خودم شاعر هستم. ممکنه شعری برای اهل بیت(ع) بنویسم و دیگران از خوندنش شاد بشن و یاد اهل بیت(ع) در دلشون زنده بشه. اونجا من دل دلم یه شادی خاصی پدید میاد از اینکه این افراد با خوندن شعر من یاد ائمه(ع) افتادن. یا مثلاً فردی به یک شخصی که قراره به زندان بره پولی کمک میکنه و اون شخص از زندان نجات پیدا میکنه. حالا خص کمک کننده ، وقتی شادمانی زن و بچهء اون مرد بدهکار رو می بینه ، خوشحال میشه از اینکه او بوده که باعث و بانی این شادمانی شده و از اینکه وسیلهء خدا شده برای شادی دل چند انسان
خواستم توضیح بفرماید آیا اینها هم خطاست استاد؟ آیا ریشه در خودخواهی یا ریا داره؟

ببینید بالاخره انسان، احساس دارد و این احساس را خدا قرار داده و نگفته که بی احساس باشید و از احساساتتان در اعمال و رفتار استفاده نکنید، ولی باید این احساسات در راه غیر الهی هزینه نشود. مسلم وقتی انسان کار نیکی انجام می دهد پس از عملِ خیر، بهجت و شادی ای برای او حاصل می شود، منتها اگر برای این شادی، کار را انجام دهد، ثواب اخروی ندارد، اما اثر وضعیِ و مثبتِ خود را دارد که مثلا بلایی از انسان دفع می شود چون بالاخره قلب مومنی را که خدا دوستش می داشته، شاد کرده اید. اما اگر به قصد خشنودیِ دل خود، این کار را نکرده باشید بلکه برای خدا انجام دادید وتوجهی به بهجت نفسانی نداشته اید، ولی بعد از انجامِ عمل، احساس رضایت کردید و شاد شدید، باز این ریا نیست چون ریا به قصد انجامِ عمل تعلق می گیرد.
می توان گفت این شادی به خاطر این است که خدا به من توفیق داده تا بتوانم گره ای از مشکل مومن یا انسانی، باز کنم و این خشنودی در راستای خشنودی خداست و منافاتی با اخلاص ندارد.[/]

سلام
ببخشید نمیدونم سوالی که میخوام بپرسم متناسب با موضوع تایپیک هست یانه:Gig:
سوالم این بود که من معمولا برای نماز مغرب و عشا میرم مسجد و به جماعت نماز میخونم.اما تو مسجد خانم هایی که بودند که اکثرا خانم های میانسال و سن بالا هستند هروقت که میرم ازم تعریف میکنن .آفرین خیلی خوبه تو جوونیت مقیدی و کاش دخترای ما اینطور بودند و این همه دختر همسن وسال تو هست ولی نمیان و از این تعریفها...
اینقدر از این حرفا زدند که مدتی دیگه احساس میکردم ته ته دلم فقط برا رضای خدا نمیرم و یکم دلم به این تعریفا هم خوشه و یه جورایی نیتم ناخالصی داره
به همین دلیل تصمیم گرفتم که مسجد رفتن رو بذارم کنار و تو خونه نماز بخونم.تقریبا الان حدود یک هفته هست نمیرم.
حالا نمیدونم کارم درسته یا نه؟
از طرفی خیلی دوست دارم برم از طرفی هم ....
پیشاپیش متشکرم از پاسخگوییتون

[="Tahoma"][="Blue"]

دختر مهربان;756635 نوشت:
سوالم این بود که من معمولا برای نماز مغرب و عشا میرم مسجد و به جماعت نماز میخونم.اما تو مسجد خانم هایی که بودند که اکثرا خانم های میانسال و سن بالا هستند هروقت که میرم ازم تعریف میکنن .آفرین خیلی خوبه تو جوونیت مقیدی و کاش دخترای ما اینطور بودند و این همه دختر همسن وسال تو هست ولی نمیان و از این تعریفها...
اینقدر از این حرفا زدند که مدتی دیگه احساس میکردم ته ته دلم فقط برا رضای خدا نمیرم و یکم دلم به این تعریفا هم خوشه و یه جورایی نیتم ناخالصی داره
به همین دلیل تصمیم گرفتم که مسجد رفتن رو بذارم کنار و تو خونه نماز بخونم.تقریبا الان حدود یک هفته هست نمیرم.
حالا نمیدونم کارم درسته یا نه؟
از طرفی خیلی دوست دارم برم از طرفی هم ....
پیشاپیش متشکرم از پاسخگوییتون

باسلام و احترام
به جای این که درمان این مشکل را با نرفتن به نماز جماعت حل کنید، بهتر این است که به مسجد بروید اما هر وقت کسی از شما تعریف کرد، به خودتان بگویید من نفر اولین جوان نیستم که به جماعت می آیم، خیلی مساجد، جوانانشان از مسن ترها، بیشترند، حتی خیلی ها هستند که قبل از سن من شروع به مسجد روفتن کرده اند، و خیلی ها هم که نماز به جماعت می خوانند از جهت مراتب معنوی از من بالاتر هستند و توجه آنها به خدا ونماز بیشتر از من بوده، خیلی ها هم هستند که دیگران به آنها می گویند که چه خوبه که شما در جوانی مسجد می آیید کاش فرزندان ما هم چنین بودند اما آنها از این گفته، خوشحال نمی شوند و به خود نمی بالند،بلکه این را لطف و منتی از طرف خداوند متعال می دانند اما من این حالت بهم دست نداد.
با گفتن این حرفهای حقیقی به نفستان، آن حالت کاذب و عجب از شما بیرون خواهد رفت.
پس سعی نکنید که به مسجد نروید و این را هم بدانید که شما اهل ریا نیستید، زیرا اگر نمازگذاران هم از شما تعریف نمی کردند باز شما به مسجد می رفتید و الان هم دلتان می خواهد بروید اما فکر می کنید رفتنتان به خاطر تعریف اطرافیان است اما چنین نیست.
بله ممکن است من نیت عمل رابه خاطر خدا بکنم، اما در اثنای راه، عجب و خودپسندی مرا فرابگیرد که چه کسی مثل من است؟ چند نفر در این سن توی این جامعه با این جذابیتها وفسادها به نماز می آیند جز من؟ جواب این پرسشها همان است که عرض کردم. این یک نگاه واقع بینانه است که عجب و خودپسندی را از شما به دور خواهد کرد.
مسجد بروید، نماز جماعت بخوانید، تعاریف شما رابه اعجاب در نیاورد، وقتی هم که رفتید ما را هم دعا بفرمایید.[/]

سلام علیکم اخلاص و ریا یک بحث ریزی است به همین خاطر خیلی زیاد تحلیل نمی شود. و اکثر علما زیاد از ریا و اخلاص نمی گویند. این که عملی را به خاطر دید مردم ترک بدیم این خودش ریا است. یعنی اگر انسانی بره مسجد بعد ببینه 100 نفر اونجا نشتند این فرد تو دلش بگه اگه من اینجا نماز بخوانم این صد نفر فکر می کنند من بخاطر دید اینها دارم نماز می خوانم بعد بره و آن مکان را ترک بده خود این عمل ریاست . البته اگر به خاطر اظمینان قلب و سکون بهتر به جایی خلوت بره این بحثی دیگر است. در واقع نباید هیج عمل خیری را که به این غرض که داریم احساس ریا می کنیم نباید آن عمل را ترک کنیم زیرا همین که شما دارید متوجه می شوید که ریا در عمل خیر شما دارد میآید این خودش اخلاص است! البته این خود نوعی قانون است که اول ریا بعد عادت و بعد عبادت. کودک که بار اول به مسجد میاد برای دید مردم میاد و ریا میکنه کمی بزرگ میشه عادت می کنه و در آخر به عبادت نزدیک میشه. پس هیچ وقت و هیچ زمان هیچ عمل خیری را به این غرض که مبادا ریا بیاد نباید آن عمل را ترک کنیم بالخصوص نماز جماعت. خیلی از انسان ها سنت های رسول صلی الله علیه و سلم را به دید ریای مردم ترک می کنند (راستی چرا تو این سایت هیچ بحثی از سنت های رسول نیست ریش ، مسواک،آداب خواب، دیگر آداب ها،و.وو......... از اینا نیست)

سلام

ریا یعنی اینکه انسان همش فکر کنه تو ذهن و دل فلانی چی میگذره و اگر فلان کار رو بکنم فلانی چی فکر میکنه
یا اگر فلان کار رو نکنم او چی فکر می کنه

و درمانش اینه که اصلا فکر نکنی به حضور دیگران و فقط خدا را ناظر ببینی

مثلا بعضی ها لهجه شون عوض میشه جلوی بعضی ها
یا مثلا میخوان میز و صندلی بلند کنند جلوی دیگران با زور بیشتری بلند میکنند

در حدیث زیر پیامبر حتی آرایش و آراستن خودش را هم برای خدا انجام میده:

حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: مردی به خانه ی رسول اکرم آمد و درخواست ملاقات داشت. موقعیکه حضرت خواستند از حجره خارج شوند و به ملاقات آن مرد بروند به جای آیینه ، جلوی ظرف بزرگ آبی که در داخل اطاق بود ایستاند و سر و صورت خود را مرتّب کرند، عایشه از مشاهده ی اینکار به عجب آمد، در مراجعت عرض کرد یا رسول الله چرا در موقع رفتن در برابر ظرف ایستادید و موی و روی خود را منظّم کردید، فرموند: عایشه، خداوند دوست دارد که وقتی مسلمانی برای دیدار برادرش می رود خود را بسازد و خویشتن را برای ملاقات او بیاراید.

* یه نکته دیگه هم که میتونه کمک میکنه اینه که بدانیم دیگران اصلا به ما و کارهای ما اهمیت نمیدهند اونجوری که ما فکر میکنیم اونها اهمیت میدهند

سوال: اگر ما فعلی انجام دهیم که خلوص نیت در اون فعل نبود ، ایا ان فعل را انجام دهیم یا خیر؟
مثلا ما هر روز عادت به رفتن به مسجد داریم ، در یک روز که مهمان به خانه ما امده ، به محض شنیدن صدای اذان ، در جلوی مهمان حاضر میشویم که به مسجد برویم که در همان لحظه ، در دل ما حال خوبی ایجاد میشود ... گرچه ما بخاطر ریا در اون روز به مسجد نمیریم ، ولی لذت میبریم از اینکه مهمانها شاهد مسجد رفتن ما هستند (این فقط از باب مثال هست ) حال در اینجا چه باید کنیم؟ باید قید مسجد رفتن را زد؟

باسلام و احترام
اگر فرصت انجام کار خیری برای شما حاصل شد، سعی کنید حتما آن را انجام دهید و دریغ ننمایید و سعی کنید اگر شیطان به سراغتان آمد که نیت، مادی شود، نیت خود را برگردانید و عمل را انجام دهید و نگذارید شیطان با ذهنیتی که برای شما ایجاد می کند، از عمل خیر، بازدارد.
باید حتما به مسجد رفت و به این افکار بها نداد که شیطان در این لحظه برای این که شما را از این عمل خیر باز بدارد، چنین وساوسی را ایجاد می کند. شما ریاکار نخواهید بود زیرا ریا کار به کسی می گویند که عمل را به نیت دیگران انجام دهد، شما که هر روز مسجد می رفتید، الان هم همینطور به خاطر خدا می روید، نه به خاطر این که میهمانها خوشحال شوند و ببینند، اما ممکن است در کنار این عمل، خوشحالی هم برای شما حاصل شود که اگر میهمانها ببینند، مرا انسان خوبی می شمارند، که در این لحظه به جای ترک عمل خیر، باید به این بیندیشید که من پاداش عملم را از خدا می گیریم نه از میهمانها، لذا چه اینها خوشحال بشوند و چه نشوند، من باید نمازم را بخوانم تا خدا از من خوشنود شود نه خلق خدا
.

سوال: ایا اگر عملی بخاطر غیر خدا انجام شود ، ممکن است ثوابش به عقاب تبدیل شود؟
بستگی به آن عمل دارد، اگر از اعمالی باشد که خداوند قصد قربت را در آنها شرط کرده، اگر به نیت ریا انجام بشود نه تنها ثوابی ندارد، بلکه گناه هم دارد، مثل نماز خواندن که باید به قصد قربت باشد.
اما اگر از اعمالی است که قصد تقرب در آنها شرط نیست، حال اگر به قصد قربت انجام شود، پاداش خواهد داشت و اگر نیت الهی در آن نباشد، ثوابی ندارد، اما عقابی هم ندارد، مثل این که شخصی به مردم کمک کند نه به خاطر رضای الهی،بلکه برای رضایت دل خودش و این که از این عمل، خوشش می آید و لذت می بردکه به دیگران کمک کند.

سوال: مثلا میخواهیم ، برای اربعین به پیاده روی رویم ، ولی ته دلمان انچنان خبری از یک نیت معنوی نیست ، مثلا میخواهیم برویم که همینطور با دوستان دور همدیگه خوش بگذرونیم و یک راهی هم رفته باشیم! یا مثلا به این خاطر که در و همسایه و کسبه اهل محل و اهل فامیل بفهمند ما اهل زوار پیاده اربعین هستیم تا از ما به نیکی یاد کنند و... ( والبته در کنار این نیتها ، ان فعل اصلی ، یعنی زیارت امام حسین هم اجبارا توفیقش نصیب ما میشود)
هر چند انگیزه ی سفر زیارت اربعین با فرضی که مطرح نمودید، الهی و با قصد قربت نبوده، اما در اثنای کار یا در انتهای آن، زیارت واقعی امام حسین صورت گرفته است و همین یعنی قصد قربت. و البته با کسی که از ابتدای راه، با توجه و قصد قربت گام زده بسیار متفاوت است ولی بالاخره او هم در نهایت، زیارت اباعبدالله الحسین علیه السلام را انجام داده است.

سوال: اگر کسی نیتش خیر باشه توی کمک به دیگران و کلا اهل خیر باشه و واقعا هدفش هم رضایت خداباشه ولی مثلاکارهای خیرش توسط خونواده ش واطرافیانش بازگو بشه یا مثلا توسط موسسه ای که کمک کرده و اصرار دارن اسمشو برای ترویج کار خیر بگن و امثال این .... این تو نیت اون شخص تاثیر داره ریا هست یانه؟؟؟

چون نیتش خیر بوده، با همان نیت، به کار ادامه دهد و او ریاکار نیست، زیرا که اگر آنها هم نمی گفتند ایشان کارش را انجام می داد، ریا این است که به قصد رضایت مردم، کار خیر را شروع کند. پس ، از کار خیر منصرف نشوید و سعی کنید رضایت مردم در شما اثر نگذارد و نیت خود را برای خدا منصرف کنید و بگویید اگر همه ی این مردم که مرا تشویق می کنند اگر مخالف من باشند، باز باید رضایت خدا را در نظر داشته باشم و کار خیر برای خشنودی او انجام بدهم.

سوال:من شنیدم اگر عادت به کاری حتی مثلا نمازشب داشته باشیم!!!! و مهمانی میادو ما به خاطر اون انجام ندیم ریاست درسته؟؟؟؟
ریا نوع دیگر هم دارد و آن این است که به میهمانها بفهمانی من به خاطر حضور شما که ریا نکنم، نمازشبی که مستمر می خواندم ترک کردم، تا به آنها فهمانده باشی که من انسان مخلصی هستم و اهل ریا نیستم. خودِ این کار، ریا است. شاید منظور آنچه که شنیده بودید،همین بوده. والا غیر از توهم ریا، چیزی دیگری نیست و بیخود و بی جهت، خود را از عمل خیری محروم کرده اید. این هم وسوسه ی شیطان است که شما را به طریقی از عمل خیر باز دارد، این دفعه به بهانه ی این که اگر عمل کنی ریاکار می شود شمارا نهی از عمل می کند چون می داند شما فردی متدین هستید و ریا نمی کنید، از راه توهم ریا، شما را باز می دارد در واقع از جهل شما استفاده می کند.

سوال: در زندگینامه علما و مراجع بزرگ دینی گاها برای برخی شخصیتها اینگونه نقل شده است که ، مثلا فلان عالم ، در فلان جا کلاس برگزار میکرده ، بعد از یک مدت از برگزاری کلاس ، متوجه میشود که چه جمعیت فراوانی به کلاس درسش می ایند ... در اینجا لحظه ای ایشان دچار عجب و غرور میشوند و حال خوبی به ایشان دست میدهد که مثلا این همه طلبه در کلاس ایشان حضور پیدا کرده اند... اما بعد از این موضوع ، این عالم ، بخاطر این که نیتش دیگر کاملا الهی نیست و با نفسانیت مخلوط شده ، یا ان کلاس درس را تعطیل میکنند یا چند جلسه ان را بصورت معلق نگه میدارند
.

این علما، ادامه کلاس را ترک می کردند یا در زمانی معلق می گذاشتند زیرا احساس می کردند که نیاز به فرصتی دارند تا نیت خود را اصلاح کنند و با قوایی بیشتر به کلاس ادامه دهند، اما اگر احساس می کردند که با تعطیل شدنِ کلاس، لطمه ای به شاگردان می خورد و از درس عقب می مانند، قطعا این کار را نمی کردند زیرا خودِ این عمل هم می تواند نوعی معصیت باشد که عده ای از شاگردان را معطل و بلاتکلیف بگذاریم و وقت آنها را بگیریم.
همچنین احساس می کردند که اگر کلاس را ادامه بدهند شاید نتوانند نیت را برگردانند لذا کلا کلاس را ترک می کردند و اگر به خود می دیدند که می توانند نیت را عوض کنند، چنین می کردند.
به نوعی، با تعطیل کردن موقت کلاس، درس اخلاص به آنها می دادند پس در واقع این کارشان هم نوعی درس است.
آنها می دانستند که می توانند با فرصتی کوتاه، دوباره کلاس را با نیتی الهی شروع کنند و برای تنبیه نفسِ خویش، کلاس را ترک می گفتند که نفس، خوشش نیاید.
اما از این نکته نباید غافل شد که گاهی شیطان می گوید این عمل را ترک کن چون تو اهل ریا هستی و هدفش این است که کلا با قطع استمرار، از عمل، بیفتی. ولی آن علماء، به مقاصد شیطان، واقف بودند و اگر عمل را ترک می کردند می دانستند با احیاء نیتی الهی، می توانند مجدد به عمل برگردند آنهم با نیتی خالصانه برگردند و جبران گذشته بنمایند.

سوال: خدا بزرگتر از اونه که عمل نیکی رو ، ولو از روی شادی دل ، بدون پاداش بگذارد. فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ....
ثانیاً داستان اون فرد کافر که جزء اسیران پیامبر بود اما خداوند به پیامبر(ص) فرمود که او رو نکشید ، چون خوش اخلاقه و به فقرا کمک میکنه ، بیانگر این موضوعه که حتی اگر نیت قرب الی الله هم در کار نباشه ، عمل خوب ، تاثیر خودش رو خواهد گذاشت. هرچند ممکنه کمرنگتر باشه

بله منکر تاثیر اعمال نیتسیم، منتها آن مواردی که مثال زدید، چون نیت الهی نداشتند، فقط از اثر وضعی عمل، در این دنیا بهره مند می شوند مثلا کسی به والدینش احترام بکند ولی کافر هم باشد یعنی قصد قربت الی الله نداشته باشد، او هم مثل مومنین، باعث طول عمر یا ازدیاد رزق، خواهد شد. پس بی پاداش نخواهد بود منتها پاداش دنیوی. حتی ممکن است در آخرت هم جهنم نروند اما بهشت فقط مخصوص متقین است. زیرا خداوند می فرماید: إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقين‏. [1]خدا فقط از متقین قبول می کند.
همچنین خداوند متعال، طبق آیات الهی، بهشت را برای کسانی قرار داده است که علاوه بر عمل صالحی که شما مثال زدید، نیت صالح هم داشته باشند هر جا که در قرآن سخن از ایمان شده، منظور نیت و باور است، لذا به کرّات در قرآن داریم که وعده ی بهشت را برای کسانی قرار داده است که اولا ایمان به خدا داشته باشند(آمنوا) ثانیا عمل صالح هم انجام داده باشند(و عملوا الصالحات). لذا می فرماید:
وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُون[2]

انسان، احساس دارد و این احساس را خدا قرار داده و نگفته که بی احساس باشید و از احساساتتان در اعمال و رفتار استفاده نکنید، ولی باید این احساسات در راه غیر الهی هزینه نشود.
مسلم وقتی انسان کار نیکی انجام می دهد پس از عملِ خیر، بهجت و شادی ای برای او حاصل می شود، منتها اگر برای این شادی، کار را انجام دهد، ثواب اخروی ندارد، اما اثر وضعیِ و مثبتِ خود را دارد که مثلا بلایی از انسان دفع می شود چون بالاخره قلب مومنی را که خدا دوستش می داشته، شاد کرده اید.
اما اگر به قصد خشنودیِ دل خود، این کار را نکرده باشید بلکه برای خدا انجام دادید وتوجهی به بهجت نفسانی نداشته اید، ولی بعد از انجامِ عمل، احساس رضایت کردید و شاد شدید، باز این ریا نیست چون ریا به نیتِ یک فعل تعلق می گیرد.
می توان گفت این شادی به خاطر این است که خدا به من توفیق داده تا بتوانم گره ای از مشکل مومن یا انسانی، باز کنم و این خشنودی در راستای خشنودی خداست و منافاتی با اخلاص ندارد.

سوال: سوالم این بود که من معمولا برای نماز مغرب و عشا میرم مسجد و به جماعت نماز میخونم.اما تو مسجد خانم هایی که بودند که اکثرا خانم های میانسال و سن بالا هستند هروقت که میرم ازم تعریف میکنن .آفرین خیلی خوبه تو جوونیت مقیدی و کاش دخترای ما اینطور بودند و این همه دختر همسن وسال تو هست ولی نمیان و از این تعریفها...
اینقدر از این حرفا زدند که مدتی دیگه احساس میکردم ته ته دلم فقط برا رضای خدا نمیرم و یکم دلم به این تعریفا هم خوشه و یه جورایی نیتم ناخالصی داره
به همین دلیل تصمیم گرفتم که مسجد رفتن رو بذارم کنار و تو خونه نماز بخونم.تقریبا الان حدود یک هفته هست نمیرم.
حالا نمیدونم کارم درسته یا نه؟از طرفی خیلی دوست دارم برم از طرفی هم ....

به جای این که درمان این مشکل را با نرفتن به نماز جماعت حل کنید، بهتر این است که به مسجد بروید اما هر وقت کسی از شما تعریف کرد، به خودتان بگویید من اولین جوان نیستم که به جماعت می آیم، خیلی مساجد، جوانانشان از مسن ترها، بیشترند، حتی خیلی ها هستند که قبل از سن من شروع به مسجد روفتن کرده اند، و خیلی ها هم که نماز به جماعت می خوانند از جهت مراتب معنوی از من بالاتر هستند و توجه آنها به خدا ونماز بیشتر از من بوده، خیلی ها هم هستند که دیگران به آنها می گویند که چه خوبه که شما در جوانی مسجد می آیید کاش فرزندان ما هم چنین بودند اما آنها از این گفته، خوشحال نمی شوند و به خود نمی بالند،بلکه این را لطف و منتی از طرف خداوند متعال می دانند اما من این حالت بهم دست نداد.
با گفتن این حرفهای حقیقی به نفستان، آن حالت کاذب و عجب از شما بیرون خواهد رفت.
پس سعی نکنید که به مسجد نروید و این را هم بدانید که شما اهل ریا نیستید، زیرا اگر نمازگذاران هم از شما تعریف نمی کردند باز شما به مسجد می رفتید و الان هم دلتان می خواهد بروید اما فکر می کنید رفتنتان به خاطر تعریف اطرافیان است اما چنین نیست.
بله ممکن است من نیت عمل رابه خاطر خدا بکنم، اما در اثنای راه، عجب و خودپسندی مرا فرابگیرد که چه کسی مثل من است؟ چند نفر در این سن توی این جامعه با این جذابیتها وفسادها به نماز می آیند جز من؟ جواب این پرسشها همان است که عرض کردم. این یک نگاه واقع بینانه است که عجب و خودپسندی را از شما به دور خواهد کرد.
مسجد بروید، نماز جماعت بخوانید، تعاریف شما رابه اعجاب در نیاورد، وقتی هم که رفتید ما را هم دعا بفرمایید.


[/HR][1] (مائده، 27).

[2] ‏.(بقره، 82)

موضوع قفل شده است