آیا علم خداوند مانع اختیار انسان نیست؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا علم خداوند مانع اختیار انسان نیست؟

بسمه تعالی

باتوجه به اینکه خداوند عاقبت کار ما را می داند که بهشتی هستیم یا جهنمی
پس نتیجه میگریم که عاقبت کار ما دست خودمان نیست و اجبار است.
خداوند در کتاب محفوظ همه ی اعمال ما را میداند. یعنی این اعمال ما از اول ثبت شده و اتفاق می افتد
لطف کنید مثال بزنید که اجبار نیست.

با نام و یاد دوست



6606548;332650 نوشت:
باتوجه به اینکه خداوند عاقبت کار ما را می داند که بهشتی هستیم یا جهنمی پس نتیجه میگریم که عاقبت کار ما دست خودمان نیست و اجبار است. خداوند در کتاب محفوظ همه ی اعمال ما را میداند. یعنی این اعمال ما از اول ثبت شده و اتفاق می افتد لطف کنید مثال بزنید که اجبار نیست.

با سلام
دوست عزیز خداوند به خاطر احاطه وجودی که دارد به عاقبت کار ما ایمان دارد وبه تعبیر بهتر خداوند به اختیار وانتخاب ما علم دارد ومی داند که چه چیزی را انتخاب خواهیم کرد لذا علم خذاوند هیچ ضربه ای به رشد وعاقبت به خیری ما نمی زندچون اولا به ما اعلام نکرده است که عاقبت ما چه خواهد شد.بلکه اخاطه او بر عالم هستی وشناخت بنده می داند که چه مسیری را انتخاب خواهد کرد.
مثلا معلم شاگردی که درس نمی خواند واهمیتی که به درس نمی دهد می داند که قبول نخواهد شد با اینکه استعداد درس خواندن ورشد علمی را دارد ولی اهمیتی برای آن قائل نیست ووقت نمی گذارد .ولی علم معلم جلوی رشد شاگرد ودرس خواندن او را نمی گیرد بلکه این خود شاگرد است که با نوع درس خواندن خود این علم وآگاهی نسبت به عاقبت درسی او را ایجاد می کند.
خداوند خود در قرآن فرموده است که انا هدیناه السبیل اما شاکرا واما کفورا(سوره انسان)ما راه درست را به انسان نشان می دهیم حال باید خود او انتخاب کند که بنده شاکری باشد ویا کفران نعمت کند.
علم به انتخاب به معنای اجبار برآن نیست ونباید تصور کرد که انسان دست بسته است وحتما باید این کار را انجام دهد.
اگر انسان مجبور بود که کاری را انجام دهد ومجبور برآن است چرا در انتخاب های زندگی خود در موارد مختلف ساعتها فکر می کند ویک راه را انتخاب می کند ویا از اشتباههاوگناهان احساس شرمندگی می کند.اگر انسان مجبور به انجام این امور بود این احساس گناه وعذاب وجدان دیگر معنایی نداشت ویا اینکه ما کسانی را جنایت می کنند ویا کارهای خلاف انجام می دهند مذمت می کنیم در حالی که اگر انسان مجبور بود این امور دلیل نداشت.

همواره این سؤال از طرف بعضی اشخاص مطرح بوده که اگر خداوند به اعمال خلاف بندگانش علم ندارد که این نقص در علم خداست که چنین چیزی ممکن نیست و اگر خداوند به اعمال خلاف بندگانش عالم است که آن مخلوق نمی تواند از این علم تخلف نمایید زیرا اگر طغیان و عصیان نکند منجر به این می شود که در علم خدا مبنی بر طغیان گر بودن آن موجود، خدشه و تناقض ایجاد شود؛ پس آن موجود، مجبور است همواره در سرکشی به سر ببرد و نمی تواند طوری دیگر رفتار کند. پس این انسان گناهکار مستحق عقوبت نخواهد بود.

اما در پاسخ باید گفت این حرف مغالطه ای بیش نیست زیرا در این سؤال و اشکال یکی از اجزاء علت که همان اختیار بندگان است نادیده گرفته شده است.

برای روشن شدن مطلب در قالب چند نکته، به ارتباط «علم خدا» با «اختیار یا اجبار بندگان» می پردازیم.

1. علم خداوند به سرنوشت و چگونگی تعاملات و رفتارهای موجودات، موجب جبر آنها بر خطاکاری نمی شود. مثلا: اگر شما با استفاده از موقعیتی همانند ساختمان یا مکانی مرتفع، شاهد رانندگی دوستتان باشید و ببینید که با این طرز رانندگی، حتما سقوط می کند و نسبت به عاقبت ناخوشایند رفتار خارج از ضابطه و عقلانیت او، علم و آگاهی کامل داشته باشید، و پس از دقایقی هم وی به اثر طبیعی کار خود برسد، آیا شما مقصرید؟ آیا شما باعث سقوطش به دره شده اید؟ آیا علم شما به سرنوشت «انتخاب نادرست وی در شیوه رانندگی» او را مجبور به سقوط کرده؟ آیا دولت ها و مهندسین راه و سازندگان اتومبیل که یقیناً می دانند، بسیاری از تصادفات به خاطر سوارکاری، اتومبیل رانی و استفاده نادرست و نابجا از اتومبیل و جاده است، عامل جبری سوانح جاده ای اند؟

2. در حقیقت نقش علم خداوند این است که می داند چه کسی از اسباب و زمینه های هدایت بهره گرفته و چه کسی به آن پشت پا می زند! و آن عذاب، بازتاب کردار اختیاری مردم در استفاده نکردن از اسباب هدایت است. همانند معلمی ورزیده که روز آغاز درس، عوامل موفقیت تحصیلی را می گوید و نیک می داند که چه کسانی، حرف گوش می کنند و چه کسانی سر به هوا هستند. طبیعتاً نمره ها و جوایز خوب برای اهلش است و نمرات منفی و دردسرهای آن برای کسی است که با کردار خود، همین عاقبت را طلب می کرده است! پس همان گونه که آگاهی معلم، از کردار دانش آموزان پرده برمی دارد و به هیچ وجه موجب اجبار آنها بر تنبلی نمی شود، علم خداوند نیز موجب اجبار بندگان بر گناه نمی شود. در حقیقت"خدا به طاعت و معصیت بندگان علم دارد و این علم کاشف و تابع آن کردار بندگان است". [1]

3. خداى بزرگ که خالق و مالک همه موجودات است اراده کرده است که انسان در کارهاى اختیاریش با اراده خود منشاء اثر باشد؛ یعنى اگر براى تحقق یک حادثه مثلاً پنج شرط و علت نیازمند باشد، یکى از آن علت‏ها اختیار و اراده انسان است، بر فرض براى روشن شدن یک چراغ باید تمام وسایل لازم، سالم و مهیا باشد از جمله: کلید، سیم، لامپ، کنتور برق، اتصال سیم به کارخانه و منبع تولید برق و جریان برق در سیم‏ها. حال یکى از علت‏هاى روشن شدن چراغ، فشار دادن کلید برق است که در این مثال در کارهاى اختیارى ما وقتى همه شروط مهیا است، زدن کلید همان اختیار ماست و خداوند خواسته است که انسان با اختیار خودش کلید برق حادثه‏اى را نزند. [2] ولی خداوند می داند که اراده این انسان به چه چیز تعلق می گیرد انجام یا عدم انجام را؟ اما این علم هیچ منافاتی با اختیار بندگان ندارد.

علاوه بر اینکه خدا برای هدایت انسان پیامبر درونی (عقل سالم و فطری) و پیامبر بیرونی (انبیاء و ائمه (ع) و کتاب و علمای ربانی) را تدارک دیده است. با این حال مقصر کیست؟ آنکه صدها چراغ دارد و بیراهه می رود؟ یا آنکه از عاقبت کار چنین افرادی آگاه است؟

بنا بر این زندگی در این دنیا زندگی در مدرسه اراده است و سعادت و شقاوت هر کس بدست خود اوست. و اوست که باید حرکت کند و از خدا طلب هدایت و توفیق بیشتر نماید. و از این جهت مسؤولیت گناه انسان متوجه خود اوست و باید پاسخ گو باشد.

برای آگاهی بیشتر رجوع شود به:
نمایه: إضلال خداوند، سؤال 63 (سایت: 298).
نمایه: اختیار و مُهر و طبع الهى بر قلوب تبهکاران، سؤال 105 (سایت: ۸۶۵) .
نمایه: اختیار انسان و هدایت الهی، سؤال 217 (سایت: ۲۱۱۲).
نمایه: علم خداوند و خلقت انسانهای بد، سؤال 225 (سایت: ۱۸۱۵).


[/HR][1] طوسی، خواجه نصیر الدین طوسی، کشف المراد، ، ص 230.
[2] اقتباس از سؤال 51 (سایت: ۲۸۷)، نمایه انسان و اختیار.
موضوع قفل شده است