آیا عذاب در جهنم ابدی است؟

تب‌های اولیه

71 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

عقايد گوناگون درباره خلود اهل بهشت و جهنم
کلمه خُلد و خلود در لغت به مفهوم هميشه بودن، مكث و درنگ طولاني، دوام و بقاست و كلمه "خُلد" شش مرتبه و "خلود" يك بار درقرآن كريم ذكرشده است

مساله خلود و عذاب ابدي از مسائل جنجالي به شمار مي رود. چگونه بهشتيان و دوزخيان براي هميشه در بهشت و جهنم مخلد و جاويد مي مانند؟ خلود در بهشت كه از باب رحمت و تفضل است چندان مورد سوال قرار نگرفته، اما عذاب ابدي از جهات مختلف مورد سوال ملحدان و مومنان واقع شده است.

نخست بايد مفهوم خلود را معنا و سپس حد دلالت آن را از نظر كتاب و سنت بيان كنيم. خُلد و خلود در لغت به مفهوم هميشه بودن، مكث و درنگ طولاني، دوام و بقاست. راغب در مفردات القرآن مي نويسد؛ خلود به موجودي گويند كه از فساد و انحلال محفوظ و ثابت و ماندگار باشد. عرب به هرچيزي كه ديرتر دستخوش تغيير و تحول شود و نيز كساني كه جوان مانده اند همچنين به سنگ هاي روي ديگ"خوالد" گويد به خاطر طول مكث، نه دوام و بقاي آنها. اخلد الي الارض،يعني به زمين چسبيده گويا ماندگار است.
كلمه "خُلد"6 مرتبه و "خلود" 1 بار درقرآن كريم ذكرشده است :
از جمله آیات 34 و 35 سوره ق: اُدخلوها بسلام ذلك يوم الخلود لهم ما يشاءون فيها ولدينا مريد؛ به سلامت وارد بهشت شويد، چرا كه روز ورود به جايگاه ابدي است و آنچه را بخواهند براي آنان فراهم است. ولي پيش ما مقامي افزون تر وجود دارد.


موضوع عذاب ابدي، و خلود كافران در جهنم مخالفت موافقان و مخالفان را بر انگيخته است، كه به آنها اشاره مي كنيم:
1-برخي به طور كلي منكر وجود دوزخ هستند و عقيده دارند عذاب با رحمت خدا سازش ندارد و اين يك نوع اهانت است كه بگوييم خدا جهنم را آفريده است. برتراند راسل مي نويسد؛ از شخصيت اخلاقي مسيح نقصي بسيار جدي به خاطرم خطور مي كند كه عبارت است از عقيده او به جهنم. البته انكار اين گروه، به انكار خدا مي انجامد و طبيعي است كه در اصل وجود خداوند متعال ترديد دارد، منكر جهنم نيز خواهد بود.

2-گروهي به عذاب آخرت معتقدند، ولي ابدي بودن عذاب را قبول ندارند.

3- جمعي مي گويند كسي كه فقط گناه كبيره اي مرتكب شود سزاوار عذاب ابدي است.

4- يهودي ها معتقد بودند انسانها هر چه جنايت كنند، به عذاب ابدي گرفتار نمي شوند.

5- بسياري از فقيهان و عالمان و مفسران و معدودي از حكيمان و عارفان بر اين عقيده اند كه يك بررسي اجمالي در قرآن و كلمات ائمه معصوم(ع) نشان مي دهد موضوع ابدي بودن بهشت و جهنم از مسائل قطعي و انكار ناپذير است، ولي اشكالاتي شده است كه بايد به آنها پاسخ داد.
برخي مي گويند؛ چگونه گناه محدود مي تواند كيفر نامحدود داشته باشد؟ آيا عذاب ابدي مجرمان، در برابر گناهان محدود شصت يا هفتاد سال، با عدل و رحمت الهي سازگار است؟ زيرا نه با عدل مي سازد و نه با عقل!

ادامه دارد

پذيرش اين موضوع برخي را چنان در تنگنا قرار داده كه ناگزير شده اند همه آيات خلود را تفسير و توجيه كنند و چنين پنداشته اند كه خلود در تمام آيات به مفهوم مقداري از زمان است نه به معناي هميشگي و ابديت،و شواهدي از آيات نيز آورده اند.

اين گروه به آيات و روايات و اجماع عالمان اسلامي براي اثبات اين مدعا تمسك جسته اند، ليكن خلود ابدي را در عذاب جهنم، بر ذات اقدس متعال واجب نمي دانند و مي گويند خداوند متعال مي تواند سردمداران كفر و شرك را تا ابد در عذاب دوزخ قرار بدهد و مي تواند پس از مدتي آنان را آزاد سازد.
-گروه ديگري كه اكثرآنان عارفان و فيلسوفان هستند معتقدند عذاب ابدي با فطرت توحيدي انسان و حكمت الهي ناسازگار است، ولي در صورتي كه آدم هاي لجوج و عنود كه به رغم عقل و فطرت و عوامل هدايت و بصيرت چاه را به جاي راه انتخاب كرده و فطرت خود را مسخ كنند. خود را مستحق عذاب ابدي ساخته اند.
- دسته اي مشكل عذاب ابدي را اين گونه حل و فصل كرده اند؛ كافران و تبهكاران پس از تحمل عذاب و سوختن درآتش به تدريج "طبيعت ناريه" پيدا مي كنند، يعني با گذراندن مدتي عذاب، ديگر احساس سوزش و رنج نمي كنند. به گفته برخي از مرشدها عذاب از واژه "عذب" به معناي گوارا و خوشايند است، به همين دليل دوزخيان در حقيقت در عذاب نيستند،بلكه آتش براي آنان گوارا مي شود!
اين گروه اگر به قرآن كريم مراجعه كنند می بینند ؛بئس مثوي الظالمين؛ جهنم جايگاه بسيار بدي است و يا هر زمان كه پوست بدن سوخته شود، پوست تازه اي مي رويد تا عذاب را بيش تر بچشند. آيه شريفه 15 سوره مباركه محمد مي فرمايد؛ آبي به آنها داده مي شود كه تمام وجود آنها را مي سوزاند آب هاي ذوب كننده بر اين گروه گوارا باد.

آیا عذاب گناهکاران در جهنم ابدیست؟
پاسخ آیت الله سبحانی :

[=Georgia]اولا: [=Georgia]
آیاتی مانند «جزاءً وفاقا» : [پاداش هم سنگ] و «جزاءُ سیئةٍ سیئةٌ مثلها» : [پاداش بدی، بدی ای مثل همان است]، از ادلّه ی قاطعه است که جزای گناه (کیفر گناه) حداکثر به اندازه خود گناه است و گناه هر چه باشد و از هر که باشد هم خود و هم اثرش و هم گنهکار محدود است. بر این مبنا، عقوبت اضافه بر گناه، خلاف عقل است تا چه رسد که این عقوبت بی‌نهایت باشد.

[=Georgia]ثانیاً:[=Georgia]
آیاتی داریم مانند «قال عذابی اُصیب به من اشاء و رحمتی و سعت کل شیء» : [گفت عذاب من می رسد به هر کسی که بخواهم و بخشش - بی اندازه ام - تمام چیزها را در بر می گیرد] که این کل شیء شامل تمام گنهکاران و منحرفان، حتی شیطان است. بر مبنای این آیات عذاب گنهکاران، کمتر از استحقاق عذابشان خواهد بود. البته این امر مربوط به غیر ظلم است که عقوبت کمتر درباره ظلم، خودش ظلم است ولی ثواب بسیار زیاد و بی حساب برای ثواب کاران است.

[=Georgia]در هر صورت رحمت خدا بی نهایت ولی عذابش محدود است.
[=Georgia]ثالثاً: [=Georgia]
در مورد آیاتی که وعده جاودانگی در آتش را داده است باید به آیات شماره ١٢٨ سوره انعام و ١٠٧سوره هود نیز توجه کرد که خدای رحمتگر بر همگان فرموده است:

[=Georgia]«قال النّار مثواکم خالدین فیها الاّ ماشاءَ الله انَّ ربّک حکیم علیم»(انعام،١٢٨)
[فرمود آتش پایگاهتان است که در آن ماندگارید مگر آنچه را خدا خواست (خود تخفیف دهد) همانا پرودگارت فرزانه ای بسیار داناست]

[=Georgia]«فامّا الذّین شقوا ففی النّار لهم فیها زفیر و شهیق*خالدین فیها مادامت السّماوات و الارض الّا ماشاء ربّک انّ ربّک فعّال لما یرید»(هود،[=Georgia]١٠۶-١٠٧)
[پس اما کسانی که شقاوت کرده اند، برایشان در آتش، فریادی نفسگیرِ مرگبار و ناله ای بسیار سهمگین و پر بار است * تا آسمان ها و زمین بر جاست در آن ماندگارند مگر آنچه پروردگارت خواهد...]

[=Georgia]پس :[=Georgia]
این عذاب خـُلد، به معنای عذاب ابدی نیست! بلکه بنابر «الّا ماشاء ربّک» و «الاّ ماشاءَ الله» استثنایی هم دارد که یا مربوط به برخی از اهل عذاب است و یا مربوط به زمان و مدت عذاب. و بنابر آیه هود که «مادامت السّماوات و الارض» این خالد بودن در آتش با سقف زمانی داشتن منافات ندارد! میتوان در حالتی [=Georgia]به عذابی که از نظر زمانی محدود است لقب خلد داد: به عنوان مثال برای کسی که جرم سنگینی مرتکب میشود در دادگاهها حکم حبس ابد میدهند. این به چه معناست؟ به این معناست که تا وقتی در قید حیات است در زندان خواهد بود نه اینکه تا ابد زندانی خواهد بود!

[=Georgia]بنابر آن چه گفته شد : [=Georgia]
عذاب بی نهایت و ابدی خلاف قرآن و عدل الهی است،
و از آنجا که برخی اهل عذاب بنا به تصریح قرآن هرگز از دوزخ خارج نخواهند شد و شایستگی بهشت را حتی پس از عقوبت زیاد پیدا نخواهند کرد،
پس باید بپذیریم که خدای سبحان این گنهکارانرا پس از آن که به اندازه جرمشان (که بی نهایت نیست) تا زمانی معین عذاب نمود، آنها را نابود می کند و هستی از لوث وجودشان پاک می شود. إن شاء الله. والحمد لله الذی جعل النار مثواهم.


تذکره;554953 نوشت:
آیاتی مانند «جزاءً وفاقا» : [پاداش هم سنگ] و «جزاءُ سیئةٍ سیئةٌ مثلها» : [پاداش بدی، بدی ای مثل همان است]، از ادلّه ی قاطعه است که جزای گناه (کیفر گناه) حداکثر به اندازه خود گناه است و گناه هر چه باشد و از هر که باشد هم خود و هم اثرش و هم گنهکار محدود است. بر این مبنا، عقوبت اضافه بر گناه، خلاف عقل است تا چه رسد که این عقوبت بی‌نهایت باشد.

سلام
دوست عزیز عکسی که گذاشتید، عکس آیت الله صادقی تهرانیه. ولی عنوان مطلبو نوشتید آیت الله سبحانی.
البته روش فکر آقای صادقی تهرانی هم مشخص میکنه که مطلب ایشونه

تذکره;554953 نوشت:
آیا عذاب گناهکاران در جهنم ابدیست؟
پاسخ آیت الله دکتر صادقی تهرانی :

[=Georgia]اولا: [=Georgia]
آیاتی مانند «جزاءً وفاقا» : [پاداش هم سنگ] و «جزاءُ سیئةٍ سیئةٌ مثلها» : [پاداش بدی، بدی ای مثل همان است]، از ادلّه ی قاطعه است که جزای گناه (کیفر گناه) حداکثر به اندازه خود گناه است و گناه هر چه باشد و از هر که باشد هم خود و هم اثرش و هم گنهکار محدود است. بر این مبنا، عقوبت اضافه بر گناه، خلاف عقل است تا چه رسد که این عقوبت بی‌نهایت باشد.

[=Georgia]ثانیاً:[=Georgia]
آیاتی داریم مانند «قال عذابی اُصیب به من اشاء و رحمتی و سعت کل شیء» : [گفت عذاب من می رسد به هر کسی که بخواهم و بخشش - بی اندازه ام - تمام چیزها را در بر می گیرد] که این کل شیء شامل تمام گنهکاران و منحرفان، حتی شیطان است. بر مبنای این آیات عذاب گنهکاران، کمتر از استحقاق عذابشان خواهد بود. البته این امر مربوط به غیر ظلم است که عقوبت کمتر درباره ظلم، خودش ظلم است ولی ثواب بسیار زیاد و بی حساب برای ثواب کاران است.

[=Georgia]در هر صورت رحمت خدا بی نهایت ولی عذابش محدود است.
[=Georgia]ثالثاً: [=Georgia]
در مورد آیاتی که وعده جاودانگی در آتش را داده است باید به آیات شماره ١٢٨ سوره انعام و ١٠٧سوره هود نیز توجه کرد که خدای رحمتگر بر همگان فرموده است:

[=Georgia]«قال النّار مثواکم خالدین فیها الاّ ماشاءَ الله انَّ ربّک حکیم علیم»(انعام،١٢٨)
[فرمود آتش پایگاهتان است که در آن ماندگارید مگر آنچه را خدا خواست (خود تخفیف دهد) همانا پرودگارت فرزانه ای بسیار داناست]

[=Georgia]«فامّا الذّین شقوا ففی النّار لهم فیها زفیر و شهیق*خالدین فیها مادامت السّماوات و الارض الّا ماشاء ربّک انّ ربّک فعّال لما یرید»(هود،[=Georgia]١٠۶-١٠٧)
[پس اما کسانی که شقاوت کرده اند، برایشان در آتش، فریادی نفسگیرِ مرگبار و ناله ای بسیار سهمگین و پر بار است * تا آسمان ها و زمین بر جاست در آن ماندگارند مگر آنچه پروردگارت خواهد...]

[=Georgia]پس :[=Georgia]
این عذاب خـُلد، به معنای عذاب ابدی نیست! بلکه بنابر «الّا ماشاء ربّک» و «الاّ ماشاءَ الله» استثنایی هم دارد که یا مربوط به برخی از اهل عذاب است و یا مربوط به زمان و مدت عذاب. و بنابر آیه هود که «مادامت السّماوات و الارض» این خالد بودن در آتش با سقف زمانی داشتن منافات ندارد! میتوان در حالتی [=Georgia]به عذابی که از نظر زمانی محدود است لقب خلد داد: به عنوان مثال برای کسی که جرم سنگینی مرتکب میشود در دادگاهها حکم حبس ابد میدهند. این به چه معناست؟ به این معناست که تا وقتی در قید حیات است در زندان خواهد بود نه اینکه تا ابد زندانی خواهد بود!

[=Georgia]بنابر آن چه گفته شد : [=Georgia]
عذاب بی نهایت و ابدی خلاف قرآن و عدل الهی است،
و از آنجا که برخی اهل عذاب بنا به تصریح قرآن هرگز از دوزخ خارج نخواهند شد و شایستگی بهشت را حتی پس از عقوبت زیاد پیدا نخواهند کرد،
پس باید بپذیریم که خدای سبحان این گنهکارانرا پس از آن که به اندازه جرمشان (که بی نهایت نیست) تا زمانی معین عذاب نمود، آنها را نابود می کند و هستی از لوث وجودشان پاک می شود. إن شاء الله. والحمد لله الذی جعل النار مثواهم.



سلام
هیچ دلیل عقلی و نقلی بر نابودی انسانها وجود ندارد
و اما
عذاب و عقاب در حقیقت کفاره گناه است تا وقتی که عذاب است
لذا می بایست موجب پاکی فرد از آثار گناه باشد
پس اگر بپذیریم در مدت خاصی عذاب کسی تمام میشود باید بپذیریم پاک شده است نه اینکه همچنان ناپاک است
و اگر پاک شده دلیلی بر نابود کردن آن نیست
اگر نار عارض بر ذات پاکی باشد موجب عذاب اوست و بالاخره با پاک شدن این عارضه ، او هم به بهشت باز می گردد
اما اگر نار ذاتی کسی شد تا مدت کوتاهی از آتش متاذی میشود و وقتی عذابش و آتشش خلوص یافت هرچند به حسب بودن در جهنم اصطلاحا معذب است اما او از عذاب خود لذت خواهد برد و در آن جاودانه خواهد گشت
والله العلم

محی الدین;555018 نوشت:

سلام

هیچ دلیل عقلی و نقلی بر نابودی انسانها وجود ندارد

و اما
عذاب و عقاب در حقیقت کفاره گناه است تا وقتی که عذاب است
لذا می بایست موجب پاکی فرد از آثار گناه باشد
پس اگر بپذیریم در مدت خاصی عذاب کسی تمام میشود باید بپذیریم پاک شده است نه اینکه همچنان ناپاک است
و اگر پاک شده دلیلی بر نابود کردن آن نیست
اگر نار عارض بر ذات پاکی باشد موجب عذاب اوست و بالاخره با پاک شدن این عارضه ، او هم به بهشت باز می گردد


بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام

اگر دلیل نقلی وجود ندارد علتش همان است که در قرآن هم به صراحت این مساله باز نشده.

اما از آنجا که قرآن کریم، خلود در همین دنیا را هم به مکذبین نسبت میدهد درصورتیکه در دنیا هم برای ابد زنده نیستند و نیز با استناد به بعضی از آیات دیگر میتوان به این مساله رسید.

بعنوان مثال:

مثل الذین کفروا بربهم أعمالهم کرماد اشتدت به الریح فی یوم عاصف:

اعمال کسانى که به پروردگارشان کافر شدند همچون خاکسترى است در برابر تندباد در یک روز طوفانى!"،

(تعبیر "هباء" نشان مى دهد که اعمال آنها بقدرى بى ارزش و بى اثر خواهد شد که اصلا گویى عملى وجود ندارد، هر چند سالیان دراز تلاش و کوشش کرده باشند. )


یا آیه شریفه :

وقدمنا الی
ماعملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا

و به سوى آنچه (در حال كفر) انجام داده‏ اند از عمل‏ها رو مى‏ آوريم، پس آنها را غبارى پراكنده (در هوا) قرار مى‏دهيم

و معناى آیه این است که ما به یک یک اعمالى که کرده اند مى پردازیم،- و عمل چیزى است که در نشاه بعد از مرگ مایه معیشت آدمى است،- پس آن را طورى از هم مى پاشیم، که چون غبار نابود شود، و دیگر از آن بهره مند نشوند.

http://tahoor.com/fa/Article/View/117310

این آیات بیانگر آنست که اعمال کفار(از نیک و بد ، نفرموده فقط اعمال نیکشان) همه نابود میشود.

پس ایشان با دیدن عذاب ، به هیچ عنوان پاک نخواهند شد چون عملی برایشان باقی نخواهد ماند که بواسطه آن به بهشت روند.

نکته بعدی اینست که وقتی عمل نابود شود صاحب آن بخاطر چیزی که وجود ندارد نباید عذاب شود.

مطلب اصلی هم اینکه ایشان به هیچ عنوان بخشیده نخواهند شد.

یا آیه: اولئک هم وقودالنار

میفرماید کفار هیزم جهنم هستند.

هیزم خاصیت افروختن آتش را دارد و سرانجام سوختن هیزم خاکستر شدن میباشد.

از آنجا که سوختن هیزم همیشگی نیست در آخرت هم این هیزم باید تا زمانی بسوزد که بطور کامل جزایش را دریافت کرده باشد و سپس به خاکستر تبدیل میشود و خاکستر هم با یک باد به همان هباء منثورا ذرات غبار در هوا تبدیل میشود،

در نتیجه آنچه که قرآن کریم از عاقبت کفار با زبان حال میگوید با توجه به اینکه "لاظلم الیوم" در آنروز به احدی ظلم نمیشود اینست که کفار هم به اندازه ای در عذاب مخلد خواهند بود که بطور کامل به کیفر

اعمالشان برسند و پس از آنهم امکان بخشیده شدن ندارند و بخشیده نشدن چیزی جز آثار اعمالشان نیست ، پس برای ایشان راهی باقی نمیماند جز فنا و نابودی ...

البته این صحبتها نافی خلود یعنی همان زمان بسیار طولانی نیست ، هرچند که این زمان در ذهن ما نگنجد .

اما به هرصورت به نظر میاید برای هر کافری سرانجام و عاقبتی وجود دارد هر چند که این عاقبت همان ابدیت و قطع نشدن عذاب باشد.

محی الدین;555018 نوشت:

اما اگر نار ذاتی کسی شد تا مدت کوتاهی از آتش متاذی میشود و وقتی عذابش و آتشش خلوص یافت هرچند به حسب بودن در جهنم اصطلاحا معذب است اما او ازعذاب خود لذت خواهد برد و در آن جاودانه خواهد گشت
والله العلم


لطفا این نظرتان را با آیات شریفه ثابت کنید.

[="Tahoma"][="Navy"][=13]

.امین.;555258 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام

اگر دلیل نقلی وجود ندارد علتش همان است که در قرآن هم به صراحت این مساله باز نشده.

اما از آنجا که قرآن کریم، خلود در همین دنیا را هم به مکذبین نسبت میدهد درصورتیکه در دنیا هم برای ابد زنده نیستند و نیز با استناد به بعضی از آیات دیگر میتوان به این مساله رسید.

بعنوان مثال:

مثل الذین کفروا بربهم أعمالهم کرماد اشتدت به الریح فی یوم عاصف:

اعمال کسانى که به پروردگارشان کافر شدند همچون خاکسترى است در برابر تندباد در یک روز طوفانى!"،

(تعبیر "هباء" نشان مى دهد که اعمال آنها بقدرى بى ارزش و بى اثر خواهد شد که اصلا گویى عملى وجود ندارد، هر چند سالیان دراز تلاش و کوشش کرده باشند. )


یا آیه شریفه :

وقدمنا الی
ماعملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا

و به سوى آنچه (در حال كفر) انجام داده‏ اند از عمل‏ها رو مى‏ آوريم، پس آنها را غبارى پراكنده (در هوا) قرار مى‏دهيم

و معناى آیه این است که ما به یک یک اعمالى که کرده اند مى پردازیم،- و عمل چیزى است که در نشاه بعد از مرگ مایه معیشت آدمى است،- پس آن را طورى از هم مى پاشیم، که چون غبار نابود شود، و دیگر از آن بهره مند نشوند.

http://tahoor.com/fa/Article/View/117310

این آیات بیانگر آنست که اعمال کفار(از نیک و بد ، نفرموده فقط اعمال نیکشان) همه نابود میشود.

پس ایشان با دیدن عذاب ، به هیچ عنوان پاک نخواهند شد چون عملی برایشان باقی نخواهد ماند که بواسطه آن به بهشت روند.

نکته بعدی اینست که وقتی عمل نابود شود صاحب آن بخاطر چیزی که وجود ندارد نباید عذاب شود.

مطلب اصلی هم اینکه ایشان به هیچ عنوان بخشیده نخواهند شد.

یا آیه: اولئک هم وقودالنار

میفرماید کفار هیزم جهنم هستند.

هیزم خاصیت افروختن آتش را دارد و سرانجام سوختن هیزم خاکستر شدن میباشد.

از آنجا که سوختن هیزم همیشگی نیست در آخرت هم این هیزم باید تا زمانی بسوزد که بطور کامل جزایش را دریافت کرده باشد و سپس به خاکستر تبدیل میشود و خاکستر هم با یک باد به همان هباء منثورا ذرات غبار در هوا تبدیل میشود،

در نتیجه آنچه که قرآن کریم از عاقبت کفار با زبان حال میگوید با توجه به اینکه "لاظلم الیوم" در آنروز به احدی ظلم نمیشود اینست که کفار هم به اندازه ای در عذاب مخلد خواهند بود که بطور کامل به کیفر

اعمالشان برسند و پس از آنهم امکان بخشیده شدن ندارند و بخشیده نشدن چیزی جز آثار اعمالشان نیست ، پس برای ایشان راهی باقی نمیماند جز فنا و نابودی ...

البته این صحبتها نافی خلود یعنی همان زمان بسیار طولانی نیست ، هرچند که این زمان در ذهن ما نگنجد .

اما به هرصورت به نظر میاید برای هر کافری سرانجام و عاقبتی وجود دارد هر چند که این عاقبت همان ابدیت و قطع نشدن عذاب باشد.



لطفا این نظرتان را با آیات شریفه ثابت کنید.


سلام
ادله شما برای اثبات نابودی کفار در جهنم مناسب به نظر نمیرسد
هباء منشور شدن اعمال که از عوارض وجودی ایشان است به معنای پراکنده بودن و پراکنده شدن آن است همانطور که در دنیا اعمالشان و سعیشان پراکنده بود : لن سعیکم لشتی
اینکه کفار آتشگیره جهنمند به معنای خاکستر شدن نیست وگرنه کسی نباید از جهنم در بیاید بلکه خاکستر شدن هم نابودی نیست . خاکستر شدن ، رفع عوارض و باقی ماندن ذات است
و همچنین سایر ادله . توجه داشته باشید که ما هیچ جایی از آیات و روایات حتی اشاره به نابودی انسان کافر و غیرهم نداریم لذا این یک گمان بی دلیل است
و اما در مورد ادله مطالب عرض شده
آیات و روایاتی که دال بر خروج بعضی از جهنم است موید مطلب اول ماست
و اما دلیل بر امکان لذت بردن از عذاب ، بیماران روحی مثل مازوخیست ها هستند که از رنج و درد لذت می برند در روایات هم هست که نبی اکرم ص وارد جهنم میشوند و آتش بر جهنمیان سرد میشود برخی از آنان فریاد می زنند چرا آتش سرد شد میگویند نبی اکرم ص آمده با فریاد اعتراض می کنند و خروج اورا از جهنم خواستار میشوند
این نیست مگر بخاطر لذت بردن و مسانخت ذاتیشان با عذاب و رنجیده شدن از منع غذای روحیشان که همان عذاب است
والله اعلم

محی الدین;555435 نوشت:

سلام

ادله شما برای اثبات نابودی کفار در جهنم مناسب به نظر نمیرسد
هباء منشور شدن اعمال که از عوارض وجودی ایشان است به معنای پراکنده بودن و پراکنده شدن آن است همانطور که در دنیا اعمالشان و سعیشان پراکنده بود : لن سعیکم لشتی


بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم



باید خدمت شما عرض کنم دلایلتان بر رد نظ
رات اینجانب پذیرفتنی نیست و صرفا نظرات شخصی خود شماست که فقط برای خودتان قابل قبول هست.

دلیلش هم اینست که ش
ما اصلا نمیخواهید بپذیرید در قرآن کریم عذاب الیم(دردناک) و عذاب عظیم، پایدار خوانده شده است و این پایداری به معنای کم نشدن و همسنخ نشدن و لذت نبردن از عذاب است

دیگر اینکه قرآن کریم به صراحت میفرماید که ایشان

هیچ یاور و پشتیبانی ندارند.

پس اگر همسنخ عذاب شوند این همان یاوری از جانب خدا محسوب میشود

چون همانطور که احساس عذاب دردناک را خدا میدهد احساس همسنخ شدن و لذت بردن از عذاب را هم باید خود خداوند بدهد و این از اختیار او خارج نیست.


شما لطفا از خود قرآن کریم برایمان دلایل متقن بیاورید.

چگونه است که درباره خلود ابدی بهشتیان هیچگونه تردیدی نمیباشد؟


دلیلش واضح است. چون قرآن کریم صراحتا به ابدیت در بهشت تاکید کرده.


بعنوان مثال میفرماید:
لایذوقون فیها الموت الا الموته الاولی

هرگز مرگی جز همان مرگ اول(که در دنیا چشیدند) نخواهند چشید...

یا اینکه میفرماید: عطاء
غیر مجذوذ

نعمتهای بهشت هرگز قطع نمیشود

شما از قرآن دلیل بیاورید که مثلا این آیه میفرماید که جهنمیان به جز همان مرگ اول در دنیا هرگز نخواهند مرد. یا اینکه طبق این آیه ، همان عذاب به اصطلاح شما لذت آورشان قطع نخواهد شد.

ادامه در پست بعدی...

محی الدین;555435 نوشت:
توجه داشته باشید که ما هیچ جایی از آیات و روایات حتی اشاره به نابودی انسان کافر و غیرهم نداریم لذا این یک گمان بی دلیل است

خدای متعال نحوه های انکار آیات الهی را از زبان منکرین معاد چنین بیان میدارد:

ان هی الا
موتتنا الاولی و ما نحن بمنشرین

پایان ما جز همان مرگ اول نیست ...


لطفا بفرمایید کفار انکار
مرگ اول (دنیا) را در مقابل کدام وعده مرگ دومی دارند؟ مگر نه اینکه بقول شما آنها برای ابد در جهنم زنده و با عذابشان مانوسند؟


قالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و
ما یهلکنا الا الدهر
.

لطفا بفرمایید چرا کفار میگویند
ومایهلکنا الا الدهر؟ مگر بجز هلاکت در دنیا به هلاکت دیگری وعده داده شده اند؟

محی الدین;555435 نوشت:
اینکه کفار آتشگیره جهنمند به معنای خاکستر شدن نیست وگرنه کسی نباید از جهنم در بیاید


قیاستان صحیح نیست. چون بین افرادی که از جهنم بیرون میایند با خالدین در جهنم تفاوتهای ذاتی وجود دارد که باعث خلود هریک در عذاب یا نعمتشان شده که قبلا (در تاپیک http://www.askdin.com/thread38819.html مطالبی گفته شد و به نظر نمیاید که لزومی به توضیحات اضافی داشته باشد.

محی الدین;555435 نوشت:
بلکه خاکستر شدن هم نابودی نیست . خاکستر شدن ، رفع عوارض و باقی ماندن ذات است و همچنین سایر ادله

اینهم قانع کننده نیست. لطفا با آیات پاسخ دهید.

جهان آخرت تشبیها آینه ای از همین دنیاست. اگر انسان در این دنیا با سوختن خاکستر میشود و خاکسترش بیانگر نابود شدن اوست در آخرت هم همین عارضه بر هویت او ثابت است.

محی الدین;555435 نوشت:
و اما در مورد ادله مطالب عرض شده آیات و روایاتی که دال بر خروج بعضی از جهنم است موید مطلب اول ماست


خروج بعضی از جهنم (یعنی اهل توحید که ذاتشان آتش نیست) ارتباطی به مخلدین در آتش ندارد همانطور که توضیحش را در همین پست دادم.

محی الدین;555435 نوشت:
و اما دلیل بر امکان لذت بردن از عذاب ، بیماران روحی مثل مازوخیست ها هستند که از رنج و درد لذت می برند


یعنی شما
عذاب روحی و جسمی مداوم را که در قرآن به جهنمیان وعده داده شده را با مازوخیستها رد میکنید؟ کلما ارادوا این یخرجوا منها من غم اعیدوا فیها

محی الدین;555435 نوشت:
در روایات هم هست که نبی اکرم ص وارد جهنم میشوند و آتش بر جهنمیان سرد میشود برخی از آنان فریاد می زنند چرا آتش سرد شد میگویند نبی اکرم ص آمده با فریاد اعتراض می کنند و خروج اورا از جهنم خواستار میشوند

اولا که روایات باید تایید سند شوند ،

ثانیا روایات باید با آیات شریفه مطابقت داشته باشند. یعنی آیات باید روایات را تایید کنند نه روایات آیات را.

ثالثا هر برداشتی از روایات صحیح نیست و با این روایت نمیتوان هلاکت کفار در آتش جهنم را ثابت کرد.


محی الدین;555435 نوشت:
این نیست مگر بخاطر لذت بردن و مسانخت ذاتیشان با عذاب و رنجیده شدن از منع غذای روحیشان که همان عذاب است والله اعلم


مجددا از شما درخواست میکنم همین مساله لذت بردن از عذاب و مسانخت ذاتیشان را با عذاب را با یک آیه از قرآن ثابت کنید.

واقعا جالبه کسی در جاودانه بودن بهشت بحثی نداره !! :Nishkhand:
آقای قرائتی مثال جالبی دارن :
وقتی شما با چاقو بزنی چشمت رو کور کنی .. تا ابد کور خواهی ماند :Ghamgin:

80 بقره

‏متن آيه : ‏

وَقَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّاماً مَّعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِندَ اللّهِ عَهْداً فَلَن يُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ‏

ترجمه : ‏

‏مي‌گويند : ( هر چند هم گناهكار باشيم ) آتش جز چند روز معدودي گريبانگيرمان نمي‌گردد ! بگو : آيا از جانب خدا پيمان گرفته‌ايد و ( چون ) خدا هرگز خلاف وعده‌اش عمل نمي‌نمايد ( اطمينان يافته‌ايد ) ؟ يا اين كه چيزي به خدا نسبت مي‌دهيد كه از آن بي‌خبريد ( و دروغي بيش نيست ) ؟‏

81 بقره

‏متن آيه : ‏

‏ بَلَى مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

‏ترجمه : ‏

‏آري ! هر كس مرتكب گناه شود ، و گناه ( احساس و وجدان و سراسر وجود ) او را احاطه كند ، اين چنين افرادي ياران آتش بوده و جاودانه در آن خواهند ماند .

امام حسن عسکری علیه سلام فرمود : همانا هر کس ولایت علی علیه اسلام ار انکار کند هرگز بهشت را به چشم خود نخواهد دید جز اینکه بهشت را ببیند تا بداند اگر دوستدار علی علیه اسلام می بود بی شک آنجا سرا و جایگاهش میشد و اینگونه افسوس و پشیمانی بر او افزون میگردد. و همانا کسی که علی علیه السلام را دوست بدارد و از دشمنانش بیزاری بجوید و دوستانش را پاس بدارد هرگز دوزخ را به چشم خود نخواهد دید جز اینکه دوزخ را ببیند و به او بگویند : اگر شیوه ای جز این داشتی بی شک اینجا اقامت گاه تو میشد و او اگر ستمی جز کفر به علی علیه السلام بر خود کرده باشد دمی از آتش دوزخ به او میرسد تا به سان گرمابه ای که چرک از او میزداید او را پاک گرداند و آن گاه با شفاعت دوستان خود از انجا به بهشت منتقل میشود .

تفسیر منسوب به امام حسن عسکری ( ع ) ، صفحه 303 ، حدیث 146 تا 148

مائده، 72

لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ وَ قالَ الْمَسیحُ یا بَنی‏ إِسْرائیلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکُمْ إِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ أَنْصار

به تحقیق آنان‌که گفتند که خدا همان مسیح پسر مریم است، کافر شدند. مسیح گفت: اى بنى اسرائیل، اللَّه پروردگار من و پروردگار خود را بپرستید؛ زیرا هر کس که براى خداوند شریکى قرار دهد خدا بهشت را بر او حرام می‌کند، و جایگاه او آتش است و ستم‌کاران را یاورى نیست .

پس خداى عز و جل فرمود: به عزت، بزرگى، شکوه و بلندى مقامم سوگند که به بهشت داخل نمی‌شود دائم الخمر، خود فروش، سخن چین، بى‌‏غیرت در باره همسر، کسى که پیوند خویشاوندى را بریده باشد و...

خصال، ج ‏2، ص 436

علامه ی مجلسی در جلد هشتم بحار الانوار (باب 26) احادیث متعددی نقل می کند که مرگ را به صورت گوسفندی در مقابل اهل بهشت و جهنم سر می برند؛ از جمله ی آن روایتی است که از پیامبر (ص) نقل شده که فرمودند: وقتی خداوند اهل بهشت را وارد بهشت و اهل جهنم را وارد جهنم کرد مرگ مانند گوسفندی آورده می شود و در جلوی چشم آنها، آن را ذبح می کنند؛ بعد منادی ندا می دهد یا اهل الجنة خلود فلا موت یا اهل النار خلود فلا موت . یعنی در قیامت دیگر مرگی وجود ندارد بلکه خلود و جاودانگی هست

بحار النوار، ج8، صص 344 و345

[="Tahoma"][="Navy"]

.امین.;555650 نوشت:

خدای متعال نحوه های انکار آیات الهی را از زبان منکرین معاد چنین بیان میدارد:


ان هی الا
موتتنا الاولی و ما نحن بمنشرین

پایان ما جز همان مرگ اول نیست ...


لطفا بفرمایید کفار انکار
مرگ اول (دنیا) را در مقابل کدام وعده مرگ دومی دارند؟ مگر نه اینکه بقول شما آنها برای ابد در جهنم زنده و با عذابشان مانوسند؟


قالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و
ما یهلکنا الا الدهر
.

لطفا بفرمایید چرا کفار میگویند
ومایهلکنا الا الدهر؟ مگر بجز هلاکت در دنیا به هلاکت دیگری وعده داده شده اند؟



قیاستان صحیح نیست. چون بین افرادی که از جهنم بیرون میایند با خالدین در جهنم تفاوتهای ذاتی وجود دارد که باعث خلود هریک در عذاب یا نعمتشان شده که قبلا (در تاپیک http://www.askdin.com/thread38819.html مطالبی گفته شد و به نظر نمیاید که لزومی به توضیحات اضافی داشته باشد.

اینهم قانع کننده نیست. لطفا با آیات پاسخ دهید.

جهان آخرت تشبیها آینه ای از همین دنیاست. اگر انسان در این دنیا با سوختن خاکستر میشود و خاکسترش بیانگر نابود شدن اوست در آخرت هم همین عارضه بر هویت او ثابت است.



خروج بعضی از جهنم (یعنی اهل توحید که ذاتشان آتش نیست) ارتباطی به مخلدین در آتش ندارد همانطور که توضیحش را در همین پست دادم.



یعنی شما
عذاب روحی و جسمی مداوم را که در قرآن به جهنمیان وعده داده شده را با مازوخیستها رد میکنید؟ کلما ارادوا این یخرجوا منها من غم اعیدوا فیها

اولا که روایات باید تایید سند شوند ،

ثانیا روایات باید با آیات شریفه مطابقت داشته باشند. یعنی آیات باید روایات را تایید کنند نه روایات آیات را.

ثالثا هر برداشتی از روایات صحیح نیست و با این روایت نمیتوان هلاکت کفار در آتش جهنم را ثابت کرد.



مجددا از شما درخواست میکنم همین مساله لذت بردن از عذاب و مسانخت ذاتیشان را با عذاب را با یک آیه از قرآن ثابت کنید.


سلام
1- تصورات کفار در مورد معاد نمی تواند مبنای واقعیتهای آن باشد و اگر در قرآن یا کلام پیامبر ص وعده ای به مرگ دوم آنها داده شده بود در قرآن و روایات ذکر میشد و اساسا مرگ هم به معنای نابودی نیست
2- قیاس شما اشتباه است شما آتش آخرت را و آتشگیره آنرا به امور دنیوی قیاس می کنید و به نتیجه خاکستر می رسید . این تصورات عامیانه است حال که اصرار دارید لطف کنید یک آیه درباره خاکستر آتش آخرت بیاورید شما که اصرار به نقل دینی دارید . این تشبیهات مثل آنستکه کسی بگوید : انسان در دنیا با خوردن غذا سنگین و خواب آلود میشود پس در بهشت که خوردن است پس خواب و رویا وووووو هم هست . این قیاسات همه عامیانه است
3- مطلب اول ما این بود که برخی ذاتشان ناری نیست و روایات خروج از جهنم موید آنست . به مباحث دقت کنید که این تطویلات بی فایده است
4- ما که ادله را از واقعیتهای موجود و روایات رسیده آوردیم ولی شما که همان را هم در مورد معدوم شدن انسانها در جهنم نیاوردید . قرآن هم هیچ اشاره به آن نکرده است . راه حل شما هم در پاسخ به شبهه هیچ موید عقلی و نقلی ندارد
و اما در مورد نسبت روایات و آیات :
اولا روایات شرح آیاتند مگر اینکه منافات ظاهر داشته باشند
ثانیا روایاتی که ما آوردیم منافاتی با آیات ندارند بلکه با نتیجه اثبات نشده شما منافات دارد
اگر منافاتی می بینید عینا ذکر کنید که کجای روایت با کدام آیه منافات دارد
و اما دلیل قرآنی در مسانخت جهنمیان جاودانه با آتش از آیه : جزاء ا وفاقا قابل برداشت است
دلیل :
پاداش آخرت متناسب با فرد و عمل اوست
افرادی در جهنم جاودانه اند
عمل جهنمیان در دنیا جاودانه نبوده است
بر اساس قاعده عدل نباید جزا جاودانه باشد
پس :
ذات این افراد آتشین است
یعنی برای جاودانه ماندن در جهنم با توجه به لزوم عدل و تناسب پاداش تنها عامل بقای فرد جهنمی در آتش مسانخت و تناسب ذات او با آتش است
به همین خاطر است که افراد طیب الذات بعد از مدتی از جهنم خارج میشوند ولی این افراد بخاطر مسانخت وجودیشان با آتش از آن خارج نمیشوند
و موید این معناست شریفه : الطیبات للطیبین و الطیبین للطیبات
ذات ناری این افراد برای آتش جهنم
و ذات نوری آن افراد برای بهشت
والسلام
یاعلیم[/]

محی الدین;555693 نوشت:

سلام
1- تصورات کفار در مورد معاد نمی تواند مبنای واقعیتهای آن باشد و اگر در قرآن یا کلام پیامبر ص وعده ای به مرگ دوم آنها داده شده بود در قرآن و روایات ذکر میشد و اساسا مرگ هم به معنای نابودی نیست
2- قیاس شما اشتباه است شما آتش آخرت را و آتشگیره آنرا به امور دنیوی قیاس می کنید و به نتیجه خاکستر می رسید . این تصورات عامیانه است حال که اصرار دارید لطف کنید یک آیه درباره خاکستر آتش آخرت بیاورید شما که اصرار به نقل دینی دارید . این تشبیهات مثل آنستکه کسی بگوید : انسان در دنیا با خوردن غذا سنگین و خواب آلود میشود پس در بهشت که خوردن است پس خواب و رویا وووووو هم هست . این قیاسات همه عامیانه است
3- مطلب اول ما این بود که برخی ذاتشان ناری نیست و روایات خروج از جهنم موید آنست . به مباحث دقت کنید که این تطویلات بی فایده است
4- ما که ادله را از واقعیتهای موجود و روایات رسیده آوردیم ولی شما که همان را هم در مورد معدوم شدن انسانها در جهنم نیاوردید . قرآن هم هیچ اشاره به آن نکرده است . راه حل شما هم در پاسخ به شبهه هیچ موید عقلی و نقلی ندارد
و اما در مورد نسبت روایات و آیات :
اولا روایات شرح آیاتند مگر اینکه منافات ظاهر داشته باشند
ثانیا روایاتی که ما آوردیم منافاتی با آیات ندارند بلکه با نتیجه اثبات نشده شما منافات دارد
اگر منافاتی می بینید عینا ذکر کنید که کجای روایت با کدام آیه منافات دارد
و اما دلیل قرآنی در مسانخت جهنمیان جاودانه با آتش از آیه : جزاء ا وفاقا قابل برداشت است
دلیل :
پاداش آخرت متناسب با فرد و عمل اوست
افرادی در جهنم جاودانه اند
عمل جهنمیان در دنیا جاودانه نبوده است
بر اساس قاعده عدل نباید جزا جاودانه باشد
پس :
ذات این افراد آتشین است
یعنی برای جاودانه ماندن در جهنم با توجه به لزوم عدل و تناسب پاداش تنها عامل بقای فرد جهنمی در آتش مسانخت و تناسب ذات او با آتش است
به همین خاطر است که افراد طیب الذات بعد از مدتی از جهنم خارج میشوند ولی این افراد بخاطر مسانخت وجودیشان با آتش از آن خارج نمیشوند
و موید این معناست شریفه : الطیبات للطیبین و الطیبین للطیبات
ذات ناری این افراد برای آتش جهنم
و ذات نوری آن افراد برای بهشت
والسلام
یاعلیم


سلام علیکم

مبنای شما بر پاسخگویی، اعتقاد به معاد روحانی است بنابراین هیچ گاه نخواهیم توانست یکدیگر را قانع کنیم.

درمورد آیه جزاء وفاقا هم منظور موافقت کیفر با کردار پلیدشان هست نه موافقت با ناری بودن ایشان. و شما بالاخره پاسخی که لازم بود از قرآن برای اثبات مدعایتا بیاورید، ندادید.

در پناه حق

علی بیات;555683 نوشت:
واقعا جالبه کسی در جاودانه بودن بهشت بحثی نداره !! :Nishkhand:

آقای قرائتی مثال جالبی دارن :
وقتی شما با چاقو بزنی چشمت رو کور کنی .. تا ابد کور خواهی ماند :Ghamgin:

80 بقره

‏متن آيه : ‏

وَقَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّاماً مَّعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِندَ اللّهِ عَهْداً فَلَن يُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ‏

ترجمه : ‏

‏مي‌گويند : ( هر چند هم گناهكار باشيم ) آتش جز چند روز معدودي گريبانگيرمان نمي‌گردد ! بگو : آيا از جانب خدا پيمان گرفته‌ايد و ( چون ) خدا هرگز خلاف وعده‌اش عمل نمي‌نمايد ( اطمينان يافته‌ايد ) ؟ يا اين كه چيزي به خدا نسبت مي‌دهيد كه از آن بي‌خبريد ( و دروغي بيش نيست ) ؟‏

81 بقره

‏متن آيه : ‏

‏ بَلَى مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

‏ترجمه : ‏

‏آري ! هر كس مرتكب گناه شود ، و گناه ( احساس و وجدان و سراسر وجود ) او را احاطه كند ، اين چنين افرادي ياران آتش بوده و جاودانه در آن خواهند ماند .

امام حسن عسکری علیه سلام فرمود : همانا هر کس ولایت علی علیه اسلام ار انکار کند هرگز بهشت را به چشم خود نخواهد دید جز اینکه بهشت را ببیند تا بداند اگر دوستدار علی علیه اسلام می بود بی شک آنجا سرا و جایگاهش میشد و اینگونه افسوس و پشیمانی بر او افزون میگردد. و همانا کسی که علی علیه السلام را دوست بدارد و از دشمنانش بیزاری بجوید و دوستانش را پاس بدارد هرگز دوزخ را به چشم خود نخواهد دید جز اینکه دوزخ را ببیند و به او بگویند : اگر شیوه ای جز این داشتی بی شک اینجا اقامت گاه تو میشد و او اگر ستمی جز کفر به علی علیه السلام بر خود کرده باشد دمی از آتش دوزخ به او میرسد تا به سان گرمابه ای که چرک از او میزداید او را پاک گرداند و آن گاه با شفاعت دوستان خود از انجا به بهشت منتقل میشود .

تفسیر منسوب به امام حسن عسکری ( ع ) ، صفحه 303 ، حدیث 146 تا 148

مائده، 72

لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ وَ قالَ الْمَسیحُ یا بَنی‏ إِسْرائیلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکُمْ إِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ أَنْصار

به تحقیق آنان‌که گفتند که خدا همان مسیح پسر مریم است، کافر شدند. مسیح گفت: اى بنى اسرائیل، اللَّه پروردگار من و پروردگار خود را بپرستید؛ زیرا هر کس که براى خداوند شریکى قرار دهد خدا بهشت را بر او حرام می‌کند، و جایگاه او آتش است و ستم‌کاران را یاورى نیست .

پس خداى عز و جل فرمود: به عزت، بزرگى، شکوه و بلندى مقامم سوگند که به بهشت داخل نمی‌شود دائم الخمر، خود فروش، سخن چین، بى‌‏غیرت در باره همسر، کسى که پیوند خویشاوندى را بریده باشد و...

خصال، ج ‏2، ص 436

علامه ی مجلسی در جلد هشتم بحار الانوار (باب 26) احادیث متعددی نقل می کند که مرگ را به صورت گوسفندی در مقابل اهل بهشت و جهنم سر می برند؛ از جمله ی آن روایتی است که از پیامبر (ص) نقل شده که فرمودند: وقتی خداوند اهل بهشت را وارد بهشت و اهل جهنم را وارد جهنم کرد مرگ مانند گوسفندی آورده می شود و در جلوی چشم آنها، آن را ذبح می کنند؛ بعد منادی ندا می دهد یا اهل الجنة خلود فلا موت یا اهل النار خلود فلا موت . یعنی در قیامت دیگر مرگی وجود ندارد بلکه خلود و جاودانگی هست

بحار النوار، ج8، صص 344 و345



سلام علیکم

جناب علی بیات لطف بفرمایید پاسخها را با دقت بخوانید و اینقدر عجولانه پاسخ ندهید.

همه ی این مواردی که آوردید هم در اینجا و هم در تاپیک

سرنوشت کسانی که نه دین دارند و نه اعتقاد به خدا !!!!!!!!!!! پاسخ داده شده.

لطفا اگر ایرادی میبینید یک به یک نقل قول کرده و پاسخ دهید

[="Tahoma"][="Navy"]

.امین.;555757 نوشت:

سلام علیکم

مبنای شما بر پاسخگویی، اعتقاد به معاد روحانی است بنابراین هیچ گاه نخواهیم توانست یکدیگر را قانع کنیم.

درمورد آیه جزاء وفاقا هم منظور موافقت کیفر با کردار پلیدشان هست نه موافقت با ناری بودن ایشان. و شما بالاخره پاسخی که لازم بود از قرآن برای اثبات مدعایتا بیاورید، ندادید.

در پناه حق


سلام
بنده که چند دلیل آوردم شما یکی هم نیاوردید
حالا شما فکر کنید این دلیل خوب نیست
موفق باشید
یا علیم[/]

محی الدین;555772 نوشت:

سلام
بنده که چند دلیل آوردم شما یکی هم نیاوردید
حالا شما فکر کنید این دلیل خوب نیست
موفق باشید
یا علیم

سلام علیکم

دست شما درد نکنه هم ی پستهای بنده مستقیما دلایل قرآنی هست.

اگر بخواهید باز هم میتوانم دلیل بیاورم.

ضمنا این را هم بدانید خود من از طرفداران پرو پاقرص عذاب ابدی و نمردن کفار در جهنم بودم بوسیله همین آیات قرآنی.

این آیاتی را که جناب علی بیات میاورند یک روزی خود من به آنها استناد میکردم

اما درمورد دلایل شما ، ما که متوجه نشدیم. ان شاءلله اگر استدلالهای شما صحیح است خداوند خودش ما را بسوی آن هدایت کند.

سخن آخر اینکه بهتر است بجای اینکه تعصب بر ما غلبه کند سکوت کنیم و به کسانیکه خداوند را ظالم میدانند و شیطان را مظلومی که از جانب خدا مورد ظلم واقع شده، کمک نکنیم.

موفق باشید

سلام علیکم،
لطفاً به این روایات توجه کنید:

أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الشَّاذَكُونِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْخُلُودِ فِي الْجَنَّةِ وَ النَّارِ قَالَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِي النَّارِ لِأَنَّ نِيَّاتِهِمْ كَانَتْ فِي الدُّنْيَا لَوْ خُلِّدُوا فِيهَا أَنْ يَعْصُوا اللَّهَ أَبَداً وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِي الْجَنَّةِ لِأَنَّ نِيَّاتِهِمْ كَانَتْ فِي الدُّنْيَا لَوْ بَقُوا أَنْ يُطِيعُوا اللَّهَ أَبَداً مَا بَقُوا فَالنِّيَّاتُ تُخَلِّدُ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَى قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‏ شاكِلَتِهِ قَالَ عَلَى نِيَّتِه‏
[علل الشرائع، ج‏2، ص: 523]

پدرم رحمة اللَّه عليه، از سعد بن عبد اللَّه، از قاسم بن محمّد، از سليمان بن داود شاذكونى از احمد بن يونس، از ابى هاشم، وى مى‏گويد: از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام راجع به خلود اهل بهشت در بهشت و جاودانى بودن اهل دوزخ در دوزخ پرسيدم؟ حضرت فرمودند: اهل دوزخ به خاطر اين در دوزخ مخلّد هستند كه نيّتشان اين بود كه اگر براى هميشه در دنيا باشند عصيان و نافرمانى حق تعالى را بنمايند. و اهل بهشت به اين جهت در بهشت جاودانى هستند كه نيّتشان در دنيا اين بود كه اگر در آن باقى بمانند پيوسته اطاعت خداوند را نمايند پس نيّت اين دو گروه باعث مخلّد بودنشان در بهشت و دوزخ گرديده، سپس آن جناب فرموده حق تعالى را تلاوت فرمود: قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‏ شاكِلَتِهِ «1» (اى پيامبر تو به خلق بگو كه هر كس بر حسب ذات و طبيعت خود عملى انجام خواهد داد) بعد حضرت دنبال آيه فرمودند: يعنى بر حسب نيّت و قصد خود.

[علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى، ج‏2، ص: 669]


[/HR]
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْمِنْقَرِيِّ، عَنْ سُفْيَانَ بْنِ عُيَيْنَةَ: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ «15» عَزَّ وَ جَلَّ: «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» «16» قَالَ: «لَيْسَ يَعْنِي «1» أَكْثَرَكُمْ «2» عَمَلًا، وَ لكِنْ أَصْوَبَكُمْ عَمَلًا، وَ إِنَّمَا الْإِصَابَةُ خَشْيَةُ اللَّهِ وَ النِّيَّةُ الصَّادِقَةُ وَ الْحَسَنَةُ «3»». ثُمَّ قَالَ: «الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ حَتّى‏ يَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ، وَ الْعَمَلُ الْخَالِصُ الَّذِي لَا تُرِيدُ أَنْ يَحْمَدَكَ عَلَيْهِ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ النِّيَّةُ أَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ، أَلَا وَ إِنَّ النِّيَّةَ هِيَ الْعَمَلُ»، ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‏ شاكِلَتِهِ» «5»: «يَعْنِي عَلى‏ نِيَّتِهِ».

[الكافي (ط - دارالحديث)، ج‏3، ص: 46]


[/HR]
حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ قَالَ قَالَ رَجُلٌ لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنَّا خُلِقْنَا لِلْعَجَبِ قَالَ وَ مَا ذَاكَ لِلَّهِ أَنْتَ قَالَ خُلِقْنَا لِلْفَنَاءِ فَقَالَ مَهْ يَا ابْنَ أَخِ خُلِقْنَا لِلْبَقَاءِ وَ كَيْفَ تَفْنَى جَنَّةٌ لَا تَبِيدُ وَ نَارٌ لَا تَخْمُدُ وَ لَكِنْ قُلْ إِنَّمَا نَتَحَرَّكُ مِنْ دَارٍ إِلَى دَار
[علل الشرائع، ج‏1، ص: 11]

براى ما حديث نمودند ... از مسعده كه مردى بحضرت صادق عليه السّلام عرض كرد كه: ما آفريده‏ شده‏ ايم براى يك أمر عجيبى، آن حضرت فرمود: أمر عجيب چيست اى بنده خدا، عرضكرد آفريده‏شده‏ايم براى فنا و نابود شدن (كه پس از مردن‏ اثرى از بدن ما باقى نميماند و تا أبد فانى خواهيم بود). آن حضرت فرمود: ساكت باش (چنين نيست) اى پسر برادر «1» بلكه‏ خلق ‏شده‌‏ايم براى بقاء و هميشه بودن (همچنان كه رسول خدا فرموده: ما خلقتم للفناء بل خلقتم للبقاء و إنما تنقلون من دار إلى دار، شما براى نيستى خلق نشده‏ايد بلكه براى‏ باقى بودن خلق شده‏ايد و فقط از خانه‏اى بخانه ديگر منتقل ميشويد) چگونه فانى و نابود ميگردد (اهل) بهشتى كه در آن هلاكت (و مرگ) نيست، و آتشى كه هيچ وقت خاموش نميشود «1» و ليكن بايد بگوئى كه ما منتقل ميشويم از خانه‏اى بخانه ديگر (يعنى از دنيا منتقل خواهيم شد بآخرت).
__________________________________________________
(1) در موضوع خلود در بهشت و جهنم، خداوند فرموده: هميشه خواهند بود چنان كه ميفرمايد هُمْ فِيها خالِدُونَ، اهل جهنم هميشه مخلد خواهند بود، و ميفرمايد: خالِدِينَ فِيها أَبَداً، بهشتيان در بهشت هميشه خواهند بود، وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ، اهل بهشت و جهنم از بهشت و جهنم بيرون نخواهند آمد، و جهت آنكه بهشتيان در بهشت و جهنميان در جهنم هميشه خواهند ماند آنست كه روى نيت و قصد آنها است زيرا بهشتى اگر هميشه در دنيا بماند از اطاعت خدا رو نميگرداند و جهنمى اگر تا أبد در دنيا بماند قصدش جز گناه كردن چيز ديگرى نيست لذا روى نيت ايشان خداوند عمل ميفرمايد: و بيايد در اين موضوع حديثى در باب (299) و طبق آيه شريفه: كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ، هر چيزى جز ذات مقدس واجب الوجود فانى و نابود مى‏شود ميتوان گفت كه بالاخره بهشت و جهنم پايانى دارد بمنطوقه استثناء در آيات شريفه: وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ، آنان كه براه سعادت و خداپرستى واقعى رفته باشند در بهشت هميشه خواهند بود تا آسمانها و زمين باقيست مگر آنكه مشيت خداوند غير آن را بخواهد (كه زايل و نابودشان سازد) خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ، جهنميان در جهنم مخلدند تا آسمانها و زمين باقى و برقرار است مگر آنكه مشيت الهى (فنا و نابود نمودن ايشان را) بخواهد، البته خدا هر چه را اراده كند و بخواهد مينمايد، و حديثى در همين موضوع مرحوم شيخ بهاء الدين (ره) در كشكول (ص- 73- 3 چاپ قم) نقل مينمايد كه: سيأتى على جهنم زمان ينبت في قعرها الجرجين‏، بيايد زمانى بر جهنم كه در قعر آن شاهى كه يكى از سبزيهاى معروف است سبز شود، و كلا التقديرين العلم عند اللَّه لانه عليم خبير

[علل الشرائع / ترجمه مسترحمى، النص، ص: ۳۸-۴۱]


[/HR]
محمد بن يحيى، از احمد بن محمد بن عيسى، از على بن نعمان، از سيف بن عَميره، از آن‏كه او را ذكر كرده، از حارث بن مُغيره نصرى روايت كرده است كه گفت: از امام جعفر صادق عليه السلام سؤال شد از تفسير قول خداى عزّوجلّ «كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» «1» (كه مفسرين آن را ترجمه نموده‏اند به چند وجه: اولى آن‏كه هر چيز فانى است و نيست شونده، مگر ذات او سبحانه. دوم آن‏كه هر چيز به اعتبار امكان ذاتى فى حد ذاته هالك و معدوم است. سوم آن‏كه هر عمل باطل است، مگر آن عمل كه به جهت رضاى خدا قربة الى اللَّه باشد. چهارم آن‏كه هر صاحب عملى باطل و ضائع است، مگر آن كس كه غرضش در عمل وجه اللَّه باشد. و گفته‏‌اند كه تعبير كردن از ذات، به وجه (كه عبارت است از رو) در كلام عرب بسيار است. و نيز تفسير شده است به اين‏كه هر چيزى نابود مى‏شود، مگر اصل و حقيقت آن چيز كه عبارت از هويت آن است. بنابر آن‏كه ضمير در وجهه به شى‏ء كه به معنى چيزى است برگردد، و نه آن‏كه به سوى خدا راجع باشد، چنانچه اكثر علما چنين فهميده‏اند، و ظاهر آيه نيز آن است). راوى مى‏گويد كه: حضرت فرمود كه: «سنيان در آن، چه مى‏گويند؟» عرض كردم كه مى‏گويند: هر چيزى هلاك مى‏شود، مگر روى خدا. حضرت فرمود: «سبحان اللَّه! پاك و منزه است خدا از امثال اين نقايص. هر آينه گفته بزرگى را گفته‏اند جز اين نيست كه مقصود از اين وجه، وجه خدا است كه مردم از آن رو به خدا مى‏روند». «2» (و مراد حضرت از وجه مذكور، حضرات معصومين‏اند كه ابواب ايمانند، و مردم را به خدا مى‏رسانند. و از جمله لطايف آن‏كه، عدد وجه به حساب جمل، چهارده است چون عدد معصومين- صلوات اللَّه و سلامه عليهم اجمعين-).

[تحفة الأولياء (ترجمه أصول كافى)، ج‏1، ص: 457]


[/HR]
شرح آيه كريمه آنست كه (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ):
بيان توحيد آفريدگار است مبنى بر اينكه اله و شايسته معبودى نيست جز ذات كبريائى كه غايب و غيب الغيوب و تعين او بعدم يعنى و ظهور او بعدم ظهور است. و كلمه كل شى‏ء همه موجودات ريز و كلان را فرا مى‏گيرد و هر آنچه در نظام وجود است داراى دو جنبه است جزء عدمى و ديگر وجودى است جزء عدمى عبارت از حد و مرز موجود است و نقصى كه در وجود هر يك از آنها و سبب امتياز ذاتى آنها از يك ديگر است و از آن تعبير بماهيت مى‏شود و امر اعتبارى و لازم همه موجودات امكانى اين قيد عدمى و هالك است و بهره‏اى از حقيقت و وجود ندارد و جزء ديگر وجود است كه نمونه و پرتوى از فيوضات آفريدگار و رابطه موجودات با ساحت كبريائى است و وجه او ناميده مى‏شود.
و محتمل است جمله كل شى‏ء موجودات جهان طبع را شامل شود از نظر اينكه موجودات بر اساس تبدل و تحول استوار است و هر يك بسوى نظام ابديت سوق داده مى‏شوند وجود ابتدائى آنها پايان پذير است زيرا قوام وجود كه هر لحظه بهر يك از موجودات افاضه مى‏شود بر اساس حركت بسوى كمال است‏ و بطور تجدد امثال هر لحظه تغيير و زوال پذير است و وجدان پس از فقدان و يا بس پس از خلع است.
و مفاد جمله كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ آنست كه هر موجودى از ريز و كلان بالذات متغير بطور هميشه است جز وجه كبريائى كه موجودات جهان هستى را آفريده است و هر موجود امكانى كه به فيض هستى پروردگار موجود است نظر بحد آن كه غير اصيل است معدوم و هالك مى‏باشد هلاكت بمعناى سير تكاملى است كه مسير موجودى چنانچه بپايان برسد از دنيا به عالم ديگر انتقال خواهد يافت و زندگى پس از فناء همانا زندگى حقيقى و رجوع بسوى كبريائى است و مفاد جمله لا إِلهَ إِلَّا هُوَ آنست كه پروردگار معبود و مستحق پرستش همانا آفريدگار ثابت ازلى و ابدى است كه موجودات امكانى را آفريده و همه اثر اويند و لازم وجود كبريائى صدور فيض در عالم امكانى و صدور خلق و فيض است و همچنين تدبير در باره موجودات و سوق آنها بسوى كمال نيز لازم خلق تدريجى و آفرينش آنها است.
خلاصه مفاد آن خلوص در توحيد افعاليست تنها آفريدگار معبود و مستحق پرستش و الوهيت است كه موجود واجب ازليست و زمام خلق و آفرينش و همچنين زمام تدبير و سوق هر يك از آفريده‏ها بسوى ساحت او نيز لازم خلق تدريجى و آفرينش آنها است.
خلاصه مفاد آن خلوص در توحيد افعالى است تنها آفريدگار معبود و مستحق پرستش و الوهيت است كه موجود واجب ازلى است و زمام خلق و آفرينش و همچنين زمام تدبير و سوق هر يك از آفريده‏ها بسوى كمال در حيطه قدرت او است و آنچه در صحنه هستى موجود امكانى است مركب از حد عدمى و فقدان و ديگر اثر فعل و فيض پروردگار وجود محدود كه موجودات را بساحت كبريائى ميپيوندد و نظر باينكه جهان بر اساس تحول و تبدل بپايان خواهد رسيد وجود اين نشئه زايل و فانى خواهد شد ناگزير وجود ديگر كاملترى خواهد بدنبال داشت كه رجوع‏ موجود كامل بسوى آفريدگار است اين قسم هلاكت استقبالى است و هنگام فناء و زوال و فوت تحقق مييابد.
و عبارت از موجودات زمانى است كه بانتهاء مدت وجود آنها كه بصورت وجود كاملترى در مى‏آيد و عبارت از انتقال از عالم دنيا بعالم برزخ و قيامت است و بطلان وجود ابتدائى در اين جهان عبارت از ظهور كمون آن بوسيله انتقال بعالم برزخ و قيامت است كه وجود كامل و كاملتر و رجوع الى اللَّه معرفى مى‏شود و اين معناى هلاكت استقبالى است اختصاص بزمانيات دارد و شامل موجودات مجرد نخواهد شد.
[درخشان پرتوى از اصول كافى، ج‏1، ص: ۲۷۹-۲۸۱]

یا علی

بسم الله الرحمن الرحیم

علی بیات;555683 نوشت:
واقعا جالبه کسی در جاودانه بودن بهشت بحثی نداره !! :Nishkhand:


این مورد شما در پست 59 پاسخ داده شد.

علی بیات;555683 نوشت:
آقای قرائتی مثال جالبی دارن :
وقتی شما با چاقو بزنی چشمت رو کور کنی .. تا ابد کور خواهی ماند :Ghamgin:

البته ما هم جز این نمیگوییم.

دلیل ما بر اینکه کفار پس از خلودشان در آتش و بطور کامل کیفر شدنشان برای ابد نابود میشوند همین است که منکر حیات ابدی میشوند. پس این انکارشان به فنای آنها میانجامد.

علی بیات;555683 نوشت:
متن آيه : ‏

وَقَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّاماً مَّعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِندَ اللّهِ عَهْداً فَلَن يُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ‏

ترجمه : ‏

‏مي‌گويند : ( هر چند هم گناهكار باشيم ) آتش جز چند روز معدودي گريبانگيرمان نمي‌گردد ! بگو : آيا از جانب خدا پيمان گرفته‌ايد و ( چون ) خدا هرگز خلاف وعده‌اش عمل نمي‌نمايد ( اطمينان يافته‌ايد ) ؟ يا اين كه چيزي به خدا نسبت مي‌دهيد كه از آن بي‌خبريد ( و دروغي بيش نيست ) ؟‏

یهودیان مدعی بودند پس از مدت زمان محدودی که در آتش عذاب دیدند به بهشت میروند. سخنان ما تاییدی بر گفته ی ایشان نیست.

چون ما نمیگوییم عذاب ایشان محدود است. ما گفتیم یا این عذاب آنقدر طولانی است که در ذهن ما نمیگنجد ( یعنی محدود نیست) یا اینکه بعضی از ایشان برای ابد در عذابند.

ثانیا طبق آیات شریفه ورودشان به بهشت محال است

علی بیات;555683 نوشت:
امام حسن عسکری علیه سلام فرمود : همانا هر کس ولایت علی علیه اسلام ار انکار کند هرگز بهشت را به چشم خود نخواهد دید جز اینکه بهشت را ببیند تا بداند اگر دوستدار علی علیه اسلام می بود بی شک آنجا سرا و جایگاهش میشد و اینگونه افسوس و پشیمانی بر او افزون میگردد. و همانا کسی که علی علیه السلام را دوست بدارد و از دشمنانش بیزاری بجوید و دوستانش را پاس بدارد هرگز دوزخ را به چشم خود نخواهد دید جز اینکه دوزخ را ببیند و به او بگویند : اگر شیوه ای جز این داشتی بی شک اینجا اقامت گاه تو میشد و او اگر ستمی جز کفر به علی علیه السلام بر خود کرده باشد دمی از آتش دوزخ به او میرسد تا به سان گرمابه ای که چرک از او میزداید او را پاک گرداند و آن گاه با شفاعت دوستان خود از انجا به بهشت منتقل میشود .

تفسیر منسوب به امام حسن عسکری ( ع ) ، صفحه 303 ، حدیث 146 تا 148

مائده، 72

لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ وَ قالَ الْمَسیحُ یا بَنی‏ إِسْرائیلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکُمْ إِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ أَنْصار

به تحقیق آنان‌که گفتند که خدا همان مسیح پسر مریم است، کافر شدند. مسیح گفت: اى بنى اسرائیل، اللَّه پروردگار من و پروردگار خود را بپرستید؛ زیرا هر کس که براى خداوند شریکى قرار دهد خدا بهشت را بر او حرام می‌کند، و جایگاه او آتش است و ستم‌کاران را یاورى نیست .

پس خداى عز و جل فرمود: به عزت، بزرگى، شکوه و بلندى مقامم سوگند که به بهشت داخل نمی‌شود دائم الخمر، خود فروش، سخن چین، بى‌‏غیرت در باره همسر، کسى که پیوند خویشاوندى را بریده باشد و...

خصال، ج ‏2، ص 436



نکته ای که هنوز شما متوجه آن نشدید این است که ایشان پس از دیدن عذاب پاک نمیشوند تا به بهشت بروند چون ذاتشان هیچ سنخیتی با بهشت ندارد.

جنینی که در شکم مادر ناقص الخلقه است و رشد کافی را نکرده نمیتواند مثل یک جنین سالم در این دنیا ادامه حیات دهد.

اگر مثلا دستگاه گوارشی اش یا تنفسی اش ناقص باشداحتمال مرگش بسیار است.

همینطور است فردی که در این دنیا کسب کمالات نکرده. چنین شخصی نمیتواند در بهشت ادامه حیات دهد هر چند که به حد کافی عذاب شده باشد


پس ما نمیگوییم ایشان پس از عذاب به بهشت خواهند رفت...............................

علی بیات;555683 نوشت:

‏متن آيه : ‏

‏ بَلَى مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

‏ترجمه : ‏

‏آري ! هر كس مرتكب گناه شود ، و گناه ( احساس و وجدان و سراسر وجود ) او را احاطه كند ، اين چنين افرادي ياران آتش بوده و جاودانه در آن خواهند ماند .



درمورد خلود در جهنم هم به حد کافی بحث شد.

علی بیات;555683 نوشت:
علامه ی مجلسی در جلد هشتم بحار الانوار (باب 26) احادیث متعددی نقل می کند که مرگ را به صورت گوسفندی در مقابل اهل بهشت و جهنم سر می برند؛ از جمله ی آن روایتی است که از پیامبر (ص) نقل شده که فرمودند: وقتی خداوند اهل بهشت را وارد بهشت و اهل جهنم را وارد جهنم کرد مرگ مانند گوسفندی آورده می شود و در جلوی چشم آنها، آن را ذبح می کنند؛ بعد منادی ندا می دهد یا اهل الجنة خلود فلا موت یا اهل النار خلود فلا موت . یعنی در قیامت دیگر مرگی وجود ندارد بلکه خلود و جاودانگی هست

بحار النوار، ج8، صص 344 و345



در اینباره هم فکر میکنم توضیحاتمان کافی بوده باشد
.

علاوه بر اینکه مرگ برای نفسی است که زنده هست. کل نفس ذائقه الموت.

در مورد ابدیت در بهشت که بحثی نیست.

اما درمورد جهنمیان این سخن میتواند برای همان لحظه ی دخولشان در جهنم و همچنین پس از آن که گرفتار عذاب میشوند و در توصیف شدت این عذاب میفرماید

مرگ از هر سو ایشان را احاطه میکند ولی نمیمیرند، باشد تا زمانیکه بطور کامل به جزای اعمالشان برسند...

موفق باشید

سلام علیکم،
دوستان عزیزم و بخصوص جناب محی‌الدین و .امین.، آنچه که مانع انحراف از سبیل هدایت است مطابق روایات صحیح شیعه و سنی تبعیت از قرآن و عترت است، نه قرآن تنها که می‌توان به صورت‌های متفاوت از آن برداشت کرد اگر راسخ در علم نباشیم (که ما نیستیم)، و نه عترت تنها که در زمان غیبت احادیث صحیح از ناصحیح ایشان را به صورت قطعی نمی‌دانیم و البته تمام اخبارشان هم به ما نرسیده است.
بحث فلسفی هم خوب است تا زمانی که با ریسمان محکم هدایت در تضاد نباشد ...

احادیث آورده شده در بالا هم همخوانی با قرآن دارند و هم استدلال عقلی و قرآنی دارند ... مثلاً اینکه «الأعمال بالنیات» است یک مطلب قطعی است ... استدلال امام علیه‌السلام هم این است که دشمن خدا بر اساس نیتش در جهنم خلود ابدی می‌یابد و این خلاف عدالت و رحمت خداوند نیست ... اینکه فکر کنیم پس حتماً باید جزای گناهکار زمانی برسد که صاف بشود چون گناه او هرچقدر هم که بزرگ باشد محدود است و سقف دارد خیر ظاهراً این نمی‌تواند درست باشد ... برای کسانی که درست باشد خوب آنها از جهنم بیرون برده می‌شوند ولی برای برخی هم درست نیست ... عذاب ابدی می‌تواند جزای گناه محدود با نیت نامحدود باشد ...

از طرفی انسان برای بقا خلق شده است نه نابودی و فنا ... اگر انتهای خلقت خداوند برای موجودی فنا باشد آیا خلقت او از ابتدا عبث نبوده است؟ کاری که عاقبت نداشته باشد و نتیجه‌اش نیستی باشد آیا عبث نیست؟ در احادیث هم داریم که شما برای بقا خلق شده‌اید ... در احادیث آمده که آتش جهنم هم خاموش نمی‌شود ... در احادیث هم آمده که بهشت ابدی است ...

فقط می‌ماند آن آیاتی که سقف خلود در بهشت و جهنم را بقای اسمان‌ها و زمین معرفی می‌کنند. در تفسیر قمی آن بهشت و جهنم را بهشت و جهنم دنیایی معرفی کرده است که منظور همان برزخی است. اما به نظر حقیر از مجموع روایاتی که دیدم باید اینطور باشد:
این جهنم و بهشت‌ اخروی هستند ... اما خداوند دو جهنم دارد و دو بهشت ... یک جهنم زیر دیگری است که در آن مخلدین ابدی هستند و این جهنم است که هرگز خاموش نمی‌شود و عذابش ابدی است ... جهنم بالایی شامل کسانی است که جزایشان محدود است، ایشان حداکثر تا آخر بقای آسمان‌ها و زمین باقی می‌مانند و بعد به بهشت برده می‌شوند ... طبیعی است که «الا ما شاء ربک» به کسانی برگردد که قبل از نابودی آسمان‌ها و زمین از این جهنم بیرون آورده شوند ... اما در روایت داریم که ایشان همچنان اسمشان جهنمی است و وقتی از جهنم بیرون آورده شدند و در دریان حیوان خودشان را شستند تا گوشت تازه بروند و بدنشان سلامت گردد ازخداوند می‌خواهند که دیگر کسی جهنمی صدایشان نکند و خداوند هم اجابت می‌کند و سپس وارد بهشت می‌شوند ... اما در همان روایت آمده که ایشان هم‌نشین اولیاء خداوند نخواهند شد و بهشتشان زیر آن بهشت اولیاء است ... این بهشت هم پس همان بهشتی است که سقف دارد و با انتها گرفتن آسمان‌ها و زمین همراه آنها نابود می‌شود ... کسانی که در آن بودند هم از آن بیرون برده می‌شوند به سمت بهشت اولیاء خداوند، در روایت آمده که «الا ما شاء ربک» در مورد آنهایی است که خداوند برایشان دینی قرار می‌دهد و ایشان را به بهشت اصلی می‌برد ...
بنابراین کسانی که در بهشت یا جهنم ابدی وارد شدند که بحثشان جداست ... می‌ماند جهنمیانی که موقتی هستند ... ایشان ابتدا وارد جهنم بالایی می‌شوند ... هر کدام مدتی می‌مانند و به فراخور جزایشان از آنجا بیرون برده می‌شوند و به بهشت پایینی برده می‌شوند ... در آنجا هم می‌مانند تا اگر خداوند برایشان دینی قرار داد به بهشت اصلی برده شوند ... در این میان برخی از بهشتیان بهشت پایینی تا پایان این بهشت را باید صبر کنند و بعد به بهشت اصلی برده شوند ... و همچنین جهنمیانی که تا آخر آسمان‌ها و زمین در جهنم موقت می‌مانند ایشان وقتی از این جهنم بیرون برده شوند دیگر آن بهشت واسطه هم باقی نمانده است و در نتیجه به ناچار باید از ابتدا وارد بهشت اصلی شوند ... البته ایشان توقفشان بیشتر در جهنم بوده است و احتمالاً تکاملی که در بهشت واسط باید می‌داشتند را در همان جهنم واسط کسب کرده‌اند ... با این حساب آسمان‌ها و زمین که شامل این دو بهشت و جهنم موقتی است تا زمانی باقی خواهند ماند که بدترین جهنمی موقت از جهنمش آزاد شود ... در این زمان دیگر فقط دو گروه خواهند ماند ... بهشتیان ابدی و جهنمیان ابدی ... بهشت ابدی فوق آسمان‌ هفتم است و جهنم ابدی هم زیر زمین اسفل و اگر اشتباه نکنم در عقیم یا جایی شبیه آن ... این مطالب که نوشتم بجز برخی قسمت‌هایش (که برای کامل شدن توضیح از خودم اضافه کردم) هم با قرآن و هم با روایت تطابق کامل دارند ...
اینکه عذاب ابدی هم منافی رحمت خداوند نباشد را قبلاً نظرم را توضیح داده‌ام و هنوز کسی از دوستان مطلبی بر ردّ آن نیاورده است ... بلکه در عوض نظریه‌های جایگزین آورده‌اند ...

حالا دوستانی مثل جناب تذکره و جناب .امین. که قائل به این هستند که هلاکت و فنا برای جهنمیان رخ می‌دهید ایا برای تأیید نظرشان از قرآن دلیل از عترت هم دارند که نشان دهد تفسیر ایشان از قرآن درست است؟

یا دوستانی مانند جناب محی‌الدین که نظرشان به تغییر ذات انسان برای وفق پیدا کردن با عذاب و لذت بردن از آن است آیا از قرآن تفسیر شده با معصوم علیه‌السلام دلیلی دارند؟

[SPOILER]
نظر شخصیم این است که فانی شدن انسان گناهکار خداوند را متوجه نقص می‌کند و نمی‌تواند درست باشد ...
و اینکه وقف پیدا کردن با عذاب و لاعذاب شدن عذاب برای ایشان اساس قرآنی و حدیثی محکمی ندارد و بیشتر یک توجیه عقلی است، اشتباه می‌کنم؟
نظر حقیر شبیه نظر جناب محی‌الدین است با این تفاوت که عذاب را همچنان عذاب دردناک در نظر می‌گیرم (عذابی که تسکین عذاب بزرگتری است، مانند نجاستی که نجاست دیگر را طاهر می‌کند: منی و ادرار) بدون اینکه به حکمت خداوند در خلقتش یا به رحمتش در عذاب دادن ابدی خللی وارد شود.
[/SPOILER]

با تشکر، :Gol:
یا علی

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام جناب owari

مطالبی عرض کردید که ما هم تا حدودی با آن مخالفتی نداریم و بعضی که نیاز به بررسیهایی دارد که از عهده ما خارج است و در جاییکه قرآن هست به نظر نمیاید نیازی به بحث داشته باشد.

اما اینکه میفرمایید ما برای بقا خلق شده ایم:

owari;555814 نوشت:
سلام علیکم،
از طرفی انسان برای بقا خلق شده است نه نابودی و فنا ... اگر انتهای خلقت خداوند برای موجودی فنا باشد آیا خلقت او از ابتدا عبث نبوده است؟ کاری که عاقبت نداشته باشد و نتیجه‌اش نیستی باشد آیا عبث نیست؟ در احادیث هم داریم که شما برای بقا خلق شده‌اید ... در احادیث آمده که آتش جهنم هم خاموش نمی‌شود ... در احادیث هم آمده که بهشت ابدی است ...


با توجه به حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه واله مضمون بر اینکه: شما برای بهشت آفریده شده اید خود را به غیر آن نفروشید. باید گفت که بقا همان بهشت رفتن هست و جهنم چیزی جز فنا نیست.

اگر جهنم بقا بود نیازی به فرستادن انبیا و این مسائل نبود... خلقت جهنمیان هم عبث نیست و این سخن اشکالی به اصل مطلب وارد نمیکند

خاموش نشدن جهنم هم میتواند برای بعضی از کفار باشد....


owari;55581 نوشت:

نظر شخصیم این است که فانی شدن انسان گناهکار خداوند را متوجه نقص می‌کند و نمی‌تواند درست باشد ...
و اینکه وقف پیدا کردن با عذاب و لاعذاب شدن عذاب برای ایشان اساس قرآنی و حدیثی محکمی ندارد و بیشتر یک توجیه عقلی است، اشتباه می‌کنم؟
نظر حقیر شبیه نظر جناب محی‌الدین است با این تفاوت که عذاب را همچنان عذاب دردناک در نظر می‌گیرم (عذابی که تسکین عذاب بزرگتری است، مانند نجاستی که نجاست دیگر را طاهر می‌کند: منی و ادرار) بدون اینکه به حکمت خداوند در خلقتش یا به رحمتش در عذاب دادن ابدی خللی وارد شود.


این هم نظر شماست ومحترم هرچند که ما چنین دیدی را نداریم


ممنون

موفق باشید:Gol:

سلام علیکم:Gol:
آخرین منزلگاه بشر در سیر عالم وجود، بهشت یا جهنم است. آنان که وارد بهشت می‌شوند، همیشه و جاودان در آن جا زندگی می کنند و در ناز و نعمت به سر می برند اما آنان که به جهنم می روند، دو دسته هستند:

یک دسته مدتی در آن جا مجازات می شوند و وقتی حسابشان پاک شد، از جهنم بیرون می آیند و وارد بهشت می شوند.
دستة دیگر از جهنمیان برای همیشه در آن جا می مانند و جایگاه ابدی آنان دوزخ است.
از منابع اسلامی استفاده می شود که عموم افراد پاک و با ایمان، در بهشت جاودانه خواهند بود و برخی از گناهکاران (که وجود آن‌ها غرق در کفر و انکار و گناه و تجاوز است) برای همیشه در مجازات و عذاب دوزخ می مانند.
به تعبیر قرآن کریم «بلی من کسب سیئةًً و احاطتْ به خطیئتُه فإولئک اصحاب النّارهم فیها خالدون؛(1) آری کسی که مرتکب گناهی گردد و آثار آن تمام وجود او را احاطه کند، چنین کسی اهل دوزخ است و جاودانه در آن خواهد ماند».
از دیدگاه شیعه، خلود در جهنم فقط برای کفّار و مشرکان و منکران خدا و قیامت و انبیا است و مسلمان و مؤمن، گرچه مرتکب گناهان کبیره شده باشد، دائماً در جهنم نمیماند، بلکه پس از چشیدن عذاب به مقدار لازم بالاخره نجات پیدا میکند واهل بهشت میشود. این گروه می‌تواند شامل مستضعفان فکری سایر ادیان الهی نیز باشد. امّا در مورد کفّار که چگونه ممکن است آن‏ها مثلاً هشتاد سال عمر بکنند، امّا تا ابد در جهنم بسوزند؟ باید گفت: مجازات و کیفرها سه گونه است:
1- مجازات قراردادی، همان کیفرها و مقرّرات جزایی است که در جوامع بشری قانون گذاران الهی یا غیر الهی وضع میکنند، مثل حدّ شرابخوار، دزد، قاتل و... .در این گونه مجازات تناسب بین جرم و کیفر لازم است.
چنان که در اسلام چنین چیزی ملاحظه شده است. بین مجازات زناکاری که زن دارد و کسی که زن ندارد تفاوت وجود دارد. بین کسی که بار اوّل دزدی کرد و کسی که دزد حرفه‏ای است، تفاوت وجود دارد و... .
2- مجازاتی که با عمل رابطه تکوینی یا علت و معلولی دارد، مثلاً بین خوردن سمّ و مسموم شدن رابطه تکوینی وجود دارد، چه شخص بداند و چه نداند، بچه باشد یا بزرگ، گناهکار باشد یا بی گناه،... فرقی نمیکند هر کسی بخورد مسموم میشود. در این جا شاید در ظاهر تناسب نباشد مثلا یک لحظه تصمیم به خوردن سم می گیرد وبرای همیشه جان خود را از دست می دهد.
3- مجازاتی که تجسم و عینیّت یافتن جرم و گناه است. در قرآن آمده است: آنانی که اموال یتیمان را از راه ظلم و غیر شرعی میخورند در واقع آتش در شکم خود وارد میکنند.(2) یعنی مال یتیم به صورت آتش در میآید و همین طور سایر گناهان چنین است.(3)
در این نوع از مجازات هم تناسب بین جرم و کیفر لازم نیست، چون در حقیقت کیفری از طرف خداوند وضع نشده است، بلکه عمل شخص تجسم پیدا میکند و به این شکل در میآید.
کفر و شرک به خدا که ریشه‏ای نفسانی دارد و روان انسان را در تاریکی مطلق قرار میدهد در سرای دیگر تجسم عینی و اخروی آن رنگ ابدیت را دارد و مایه کیفر دائمی میشود.
در مورد گناهان هم میشود گفت: گرچه گناه در دوران محدود انجام گرفته است، امّا اگر تمام وجود انسان را پر کرده باشد، گناه مبدأ تولید و پیدایش رنج و عذاب همیشگی در سرای دیگر میگردد.(4)
___________
1. بقره (2) آیه 81.

2. نساء (4) آیه 10.
3. مجموعه آثار، ج 1، ص 225.
4. اقتباس از منشور جاوید، ج 9، از ص 400 به بعد.

موضوع قفل شده است