جمع بندی آیا عدم مقول به تشکیک است؟

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد صدیق

[TD][/TD]

[=microsoft sans serif]

حبیبه;1014492 نوشت:
اگر وجود مقول به تشکیک باشد و نیز عدم نقیض وجود

در اینصورت آیا عدم هم مشکک خواهد بود؟


باسلام و احترام

پاسخ بدین مسئله، مستلزم توجه به چند نکته است که در ادامه مطرح میشود:

[=microsoft sans serif]نخست. واقعیت تشکیک:
تشکیک، یکی از مباحث فلسفی و مبنای فلسفی حکمت متعالیه است.
تشکیکی که در فلسفه مطرح میشود، در مورد امر خارج از ذهن است و آنرا مقول به تشکیک میدانند. خواه به نحو تشکی درعرضی باشد، تشکیک در وجود یا تشکیک در ماهیت. همچنین چه تشکیک عامی باشد، چه تشکیک خاصی و چه تشکیک اخص و خواه تشکیک خاص الخاصی.

[=microsoft sans serif]دوم. اقسام تشکیک:
الف. تشکیک در عرضی:منظور از تشکیک در عرضی این است که آنچه در حقیقت مشکک است ذات ماهیت نیست، بلکه اتصاف یک شیء به ماهیت است که مشکک است.
ب. تشکیک در ماهیت: تشکیک در ماهيت بدین معناست كه حمل ماهيت بر مصاديقش به صورت مساوي نيست و با اختلاف بین آنها همراه است.
ج. تشکیک در وجود: بین مصادیق وجود، جهت وحدتی هست که این کثرت مصادیق به آن رجوع می‌نماید، بدون آنکه به واسطه این رجوع، آن جهت کثرت از میان برود.

د.تشکیک عام: این قسم از تشکیک عبارت است از اینکه وجه اشتراک در بین دو یا چند موجود، عینا همان وجه امتیاز آنها باشد. در این وضعیت، دیگر فرقی نمیکن که افراد دارای شدت و ضعف باشند یا نه و نیز رابطه علیت بین آنها برقرار باشد یا نباشد.

ه. تشکیک خاص: در این قسم از تشکیک، علاوه بر اینکه وجه اشتراک بین دو یا چند موجود عینا همان وجه امتیاز آنهاست، افراد دارای شدت و ضعف نیز هستند.

و. تشکیک اخص: در این قسم از تشکیک، علاوه بر دو ویژگی فوق، رابطه علیت نیز بین افراد برقرار است.[=&quot]([=&quot]معلمی، حسن، حکمت متعالیه، قم، نشر هاجر، 1387، ص140.)
[=microsoft sans serif]
ز.تشکیک خاص الخاصی: در این قسم از تشکیک، اختلاف در حقیقت وجود است، ولی نه حقیقت در مقابل مفهوم، بلکه حقیقت در مقابل سایه و عکس. به عبارت دیگر، در این قسم از تشکیک تفاوت نه به تباین وجود است و نه به مراتب و درجات وجود، بلکه به مراتب تجلی و ظهور وجود است.(غلامحسین ابراهيمي ديناني، ماجراي فکر فلسفي، تهران، طرح نو، 1392، ج3، ص 222)

[=microsoft sans serif]سوم. اقسام عدم
عدم در لغت به معنای نیستی و نقطه مقابل وجود است.

عدم نیز مانند وجود دو اطلاق دارد. عدم مطلق و عدم مقید. هر گاه عدم در مقابل مطلق وجود قرار بگیرد، عدم مطلق است و اگر مقابل وجود مطلق قرار بگیرد، مطلق عدم است.

تفاوت میان وجود مطلق و مطلق وجود در این است که تحقق مطلق وجود با یک فرد از آن هم صادق است و نفی آن با نفی همه افراد وجود؛ یعنی عدم مطلق ممکن است اعم از افراد ذهنی وجود و افراد خارجی باشد.ولی وجود مطلق به واسطه تحقق یک فرد محقق می‌گردد و با نفی فردی نیز منتفی می‌گردد.(فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ج3، ص1245.)

عدم مساوی است با نیستی مطلق و نداری محض و هیچ بهره‌ای از وجود ندارد و به همین جهت است که تمایز میان مصادیق آن راه ندارد و علیت هم به آن منسوب نمی‌گردد.(طباطبایی، محمد حسین؛ نهایه الحکمه، قم، اسلامی، 1420ق، پانزدهم، ص 28)

کثرت پذیر نبودن عدم مختص به موطنی خاص نظیر ذهن یا خارج نیست.عدم در هیچ ظرفی جز از ناحیه اضافه به غیر متکثر نمی‌شود و در چنین مواردی نیز عدم به حصه‌های مختلفی که مربوط به مسلوب‌های گوناگون باشد تقسیم نمی‌شود؛ یعنی عدم دارای حصه‌های متفاوتی که مربوط به شجر، حجر و غیره باشد، نیست.تمام اموری که در بقعه عدم و در کتم بطلان و ظلمتکده نیستی است، فرض می‌شوند، از آن جهت که معدوم هستند، فاقد کثرت است و معدوم در هر ظرفی اعم از خارج و ذهن که باشد، چیزی جز همان بطلان و لاشیء نیست و در این مسأله، تفاوتی میان عدم و معدوم نیست و اگر تمایزی به عدم راه می‌یابد، در حقیقت متعلق به اموری است که عدم به آنها اضافه می‌شود و استناد هر گونه امتیاز به عدم و یا معدوم، مجازی است.(جوادی آملی، عبدالله؛ رحیق مختوم، قم، اسراء، 1386ش، سوم، ج5، ص 8و 9.)

[=microsoft sans serif]با توجه به نکاتی که گفته شد دو نکته در بحث ما روشن میشود.

نخست. تشکیک در عدم مطلق راه ندارد.
دلیلش نیز مشخص است. چرا که
م1. تشکیک مربوط به موجودات متمایز در عالم خارج است.
م2. عدم مطلق، هیچ بهره ای از وجود نبرده است و هیچ تمایزی میان آن وجود ندارد.
بنابراین تشکیک که فرع وجود و تمایز میان موجودات است، در عدم مطلق راه ندارد.

[=microsoft sans serif]دوم. در عدم مضاف، به نوعی میتوان گفت که
همانطور که تمایز در میان مصادیقش راه دارد، تشکیک نیز میتواند راه داشته باشد.
تمایز میان بینایی 10 درجه با بینایی 9 درجه، به صورت تشکیکی است، یعنی بینایی 10 درجه از بینایی 9 درجه در درجه و شدت و ضعف بینایی است.
به همین صورت
تمایز میان نداشتن بینایی 10 درجه با نداشتن بینایی 9 درجه نیز به صورت تشکیکی خواهد بود.

البته لازم است به یک نکته توجه کرد:
چنانکه در خود عدم مضاف دیده شد، تعبیر عدم مضاف نوعی مسامحه است.
آنچه حکم دارد، وجود و موجودات هستند و هرچه بهره ای از وجود نبرده باشد، حکمی ندارد. بنابراین نداشتن بینایی، بهره ای از وجود نبرده است و همچون عدم مطلق نباید وصف و حکمی داشته باشد.
ولی به واسطه اینکه عدم مصاف را میتوان با وجودی که آن ندارد مقایسه کرد، به همین جهت، میتوان عکس حکمی که آن وجود مقابل دارد را به این عدم مضاف نیز داد.

پس، عدم مضاف به خودی خود هیچ حکمی و تمایزی ندارد مگر به واسطه مقایسه با موجودات.
تشکیک در عدم مضاف نیز بدین معناست.
یعنی تشکیک بین وجودها، به عدم مضاف آنها نیز سرایت میکند.

موفق باشید.

باسمه النور

عرض سلام و ادب و عذرخواه از اینکه قبل از اتمام مطالب حضرتعالی طرح اشکال می کنم.

صدیق;1014622 نوشت:
د.تشکیک عام: این قسم از تشکیک عبارت است از اینکه وجه اشتراک در بین دو یا چند موجود، عینا همان وجه امتیاز آنها باشد.

گمان می کردم در تشکیک عامی مابه الإمتیاز غیر از ما به الاشتراک باشد!

باسمه العلیم

صدیق;1014623 نوشت:
عدم مساوی است با نیستی مطلق و نداری محض و هیچ بهره‌ای از وجود ندارد و به همین جهت است که تمایز میان مصادیق آن راه ندارد و علیت هم به آن منسوب نمی‌گردد.(طباطبایی، محمد حسین؛ نهایه الحکمه، قم، اسلامی، 1420ق، پانزدهم، ص 28)

سؤال حقیر هم در ارتباط با عدم مضاف بود،که الحمدلله پاسخ فرمودید.

امّا اینکه علیّت به عدم منسوب نمی گردد به چه معناست؟

نبود وجود را نمی توان علت عدم یا معدوم دانست؟

[=microsoft sans serif]

حبیبه;1014628 نوشت:
گمان می کردم در تشکیک عامی مابه الإمتیاز غیر از ما به الاشتراک باشد!

باسلام و عرض ادب
بله درست می فرمایید.
بر اساس یک تعریف، تشکیک عامی اصولا تشکیک فلسفی نیست و در حوزه مفاهیم جاری است.
اما بر اساس یک تلقی و تعریف، تشکیک در هر سه قسم در حوزه وجودها است و در قسم چهارم(خاص الخاصی) اصولا رابطه بین وجود حقیقی و ظل ها است.
بنده این بحث را بر اساس تلقی دوم آوردم.

با این حال از تذکر شما ممنونم.

[=microsoft sans serif]

حبیبه;1014629 نوشت:
امّا اینکه علیّت به عدم منسوب نمی گردد به چه معناست؟

نبود وجود را نمی توان علت عدم یا معدوم دانست؟


همانطور که مستحضر هستید، علت باید موجود باشد و چون عدم، با وجود ضدین یا نقیضین هستند، پس قاعدتا شیء معدوم نمیتواند علت باشد(چه عدم مطلق و چه عدم مضاف)
آنجا که عدم علت را علت دانسته اند، کاملا بیانی مسامحی است و صرفا برای بیان این واقعیت است که "همانطور که وجود علت، علت وجود معلول است، همین علت اگر نباشد، قاعدتا معلولش نیز نخواهد بود، پس مسامحتا میتوان گفت که نبودن علت، باعث شده که معلول هم نباشد"

باسمه العلیم

سلام و عرض ادب و تشکر از پاسخ حضرتعالی

صدیق;1014739 نوشت:
آنجا که عدم علت را علت دانسته اند، کاملا بیانی مسامحی است

ماحصل عدم غنا،فقر است و فقر دارای اثر و نیز ذو مراتب است همانطور که حضرتعالی در بیان عدم مضاف به آن اشاره فرمودید.

وقتی عدم علت(به فرض غنا)موجب فقر می شود و فقر دارای اثر است چرا باید بیان مسامحی باشد؟

[=microsoft sans serif]

حبیبه;1014827 نوشت:
وقتی عدم علت(به فرض غنا)موجب فقر می شود و فقر دارای اثر است چرا باید بیان مسامحی باشد؟

سلام و عرض ادب
مسامحی بودنش به خاطر آن است که علیت که رابطه ای وجودی میان دو شیء موجود است را بر رابطه ای اطلاق کرده که یک طرفش عدمی است و حظی از وجود نبرده است.
عدم مضاف هم به خودی خود موجود نیست بلکه در حالت مقایسه موجود است.

پرسش: اگر وجود مقول به تشکیک باشد و نیز عدم نقیض وجود، در اینصورت آیا عدم هم مشکک خواهد بود؟

پاسخ: پاسخ بدین مسئله، مستلزم توجه به چند نکته است که در ادامه مطرح میشود:

نخست. واقعیت تشکیک:
تشکیک، یکی از مباحث فلسفی و مبنای فلسفی حکمت متعالیه است.
تشکیکی که در فلسفه مطرح میشود، در مورد امر خارج از ذهن است و آنرا مقول به تشکیک میدانند. خواه به نحو تشکی درعرضی باشد، تشکیک در وجود یا تشکیک در ماهیت. همچنین چه تشکیک عامی باشد، چه تشکیک خاصی و چه تشکیک اخص و خواه تشکیک خاص الخاصی.

دوم. اقسام تشکیک:
الف. تشکیک در عرضی:منظور از تشکیک در عرضی این است که آنچه در حقیقت مشکک است ذات ماهیت نیست، بلکه اتصاف یک شیء به ماهیت است که مشکک است.
ب. تشکیک در ماهیت: تشکیک در ماهيت بدین معناست كه حمل ماهيت بر مصاديقش به صورت مساوي نيست و با اختلاف بین آنها همراه است.
ج. تشکیک در وجود: بین مصادیق وجود، جهت وحدتی هست که این کثرت مصادیق به آن رجوع می‌نماید، بدون آنکه به واسطه این رجوع، آن جهت کثرت از میان برود.

د.تشکیک عام: این قسم از تشکیک عبارت است از اینکه وجه اشتراک در بین دو یا چند موجود، عینا همان وجه امتیاز آنها باشد. در این وضعیت، دیگر فرقی نمیکن که افراد دارای شدت و ضعف باشند یا نه و نیز رابطه علیت بین آنها برقرار باشد یا نباشد.(1)

ه. تشکیک خاص: در این قسم از تشکیک، علاوه بر اینکه وجه اشتراک بین دو یا چند موجود عینا همان وجه امتیاز آنهاست، افراد دارای شدت و ضعف نیز هستند.

و. تشکیک اخص: در این قسم از تشکیک، علاوه بر دو ویژگی فوق، رابطه علیت نیز بین افراد برقرار است.(2)

ز.تشکیک خاص الخاصی: در این قسم از تشکیک، اختلاف در حقیقت وجود است، ولی نه حقیقت در مقابل مفهوم، بلکه حقیقت در مقابل سایه و عکس. به عبارت دیگر، در این قسم از تشکیک تفاوت نه به تباین وجود است و نه به مراتب و درجات وجود، بلکه به مراتب تجلی و ظهور وجود است.(3)

سوم. اقسام عدم
عدم در لغت به معنای نیستی و نقطه مقابل وجود است.
عدم نیز مانند وجود دو اطلاق دارد. عدم مطلق و عدم مقید. هر گاه عدم در مقابل مطلق وجود قرار بگیرد، عدم مطلق است و اگر مقابل وجود مطلق قرار بگیرد، مطلق عدم است.
تفاوت میان وجود مطلق و مطلق وجود در این است که تحقق مطلق وجود با یک فرد از آن هم صادق است و نفی آن با نفی همه افراد وجود؛ یعنی عدم مطلق ممکن است اعم از افراد ذهنی وجود و افراد خارجی باشد.ولی وجود مطلق به واسطه تحقق یک فرد محقق می‌گردد و با نفی فردی نیز منتفی می‌گردد.(4)
عدم مساوی است با نیستی مطلق و نداری محض و هیچ بهره‌ای از وجود ندارد و به همین جهت است که تمایز میان مصادیق آن راه ندارد و علیت هم به آن منسوب نمی‌گردد.(5)
کثرت پذیر نبودن عدم مختص به موطنی خاص نظیر ذهن یا خارج نیست.عدم در هیچ ظرفی جز از ناحیه اضافه به غیر متکثر نمی‌شود و در چنین مواردی نیز عدم به حصه‌های مختلفی که مربوط به مسلوب‌های گوناگون باشد تقسیم نمی‌شود؛ یعنی عدم دارای حصه‌های متفاوتی که مربوط به شجر، حجر و غیره باشد، نیست.تمام اموری که در بقعه عدم و در کتم بطلان و ظلمتکده نیستی است، فرض می‌شوند، از آن جهت که معدوم هستند، فاقد کثرت است و معدوم در هر ظرفی اعم از خارج و ذهن که باشد، چیزی جز همان بطلان و لاشیء نیست و در این مسأله، تفاوتی میان عدم و معدوم نیست و اگر تمایزی به عدم راه می‌یابد، در حقیقت متعلق به اموری است که عدم به آنها اضافه می‌شود و استناد هر گونه امتیاز به عدم و یا معدوم، مجازی است.(6)

با توجه به نکاتی که گفته شد دو نکته در بحث ما روشن میشود.

نخست. تشکیک در عدم مطلق راه ندارد. دلیلش نیز مشخص است. چرا که
م1. تشکیک مربوط به موجودات متمایز در عالم خارج است.
م2. عدم مطلق، هیچ بهره ای از وجود نبرده است و هیچ تمایزی میان آن وجود ندارد.
بنابراین تشکیک که فرع وجود و تمایز میان موجودات است، در عدم مطلق راه ندارد.

دوم. در عدم مضاف، به نوعی میتوان گفت که همانطور که تمایز در میان مصادیقش راه دارد، تشکیک نیز میتواند راه داشته باشد. تمایز میان بینایی 10 درجه با بینایی 9 درجه، به صورت تشکیکی است، یعنی بینایی 10 درجه از بینایی 9 درجه در درجه و شدت و ضعف بینایی است. به همین صورت تمایز میان نداشتن بینایی 10 درجه با نداشتن بینایی 9 درجه نیز به صورت تشکیکی خواهد بود.

البته لازم است به یک نکته توجه کرد. چنانکه در خود عدم مضاف دیده شد، تعبیر عدم مضاف نوعی مسامحه است. آنچه حکم دارد، وجود و موجودات هستند و هرچه بهره ای از وجود نبرده باشد، حکمی ندارد. بنابراین نداشتن بینایی، بهره ای از وجود نبرده است و همچون عدم مطلق نباید وصف و حکمی داشته باشد. ولی به واسطه اینکه عدم مصاف را میتوان با وجودی که آن ندارد مقایسه کرد، به همین جهت، میتوان عکس حکمی که آن وجود مقابل دارد را به این عدم مضاف نیز داد.

پس، عدم مضاف به خودی خود هیچ حکمی و تمایزی ندارد مگر به واسطه مقایسه با موجودات. تشکیک در عدم مضاف نیز بدین معناست. یعنی تشکیک بین وجودها، به عدم مضاف آنها نیز سرایت میکند.

پی نوشتها:
1. البته [=microsoft sans serif]بر اساس یک تعریف، تشکیک عامی اصولا تشکیک فلسفی نیست و در حوزه مفاهیم جاری است.
اما بر اساس یک تلقی و تعریف، تشکیک در هر سه قسم در حوزه وجودها است و در قسم چهارم(خاص الخاصی) اصولا رابطه بین وجود حقیقی و ظل ها است.

2.معلمی، حسن، حکمت متعالیه، قم، نشر هاجر، 1387، ص140.
3.غلامحسین ابراهيمي ديناني، ماجراي فکر فلسفي، تهران، طرح نو، 1392، ج3، ص 222
4.فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ج3، ص1245
5. طباطبایی، محمد حسین؛ نهایه الحکمه، قم، اسلامی، 1420ق، پانزدهم، ص 28
6. جوادی آملی، عبدالله؛ رحیق مختوم، قم، اسراء، 1386ش، سوم، ج5، ص 8و 9



موضوع قفل شده است