آیا عدم تناسب گناه با عذاب اخروی منافی با عدل و حکمت خدا نیست؟؟؟!!!

تب‌های اولیه

113 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

باسمه تعالی، سلام بر شما

شما با پیش فرض خودتان جلو می روید، و هر مطلبی هم که باشد، مطابق همان پیش فرض، معنا می فرمایید.

شما می گویید، جواب مطالب را دادم، و...، جوابتان به درد خودتان می خورد، و الا اگر با ادعا هر مطلبی حل بشود، که همه مردم می توانند علامه دهر باشند، ما دنبال حرف حسابی هستیم، که در مطالب شما کم پیدا می شود. (البته قطعا می دانم، که شما هم بعد از این نوشته در مقابل بنده خواهی گفت که من هم نسبت به مطالب شما همین عقیده را دارم، اما قضاوت با خوانندگان است.)

بنده در طرح مباحث به مسایل اصلی اشاره می کنم و گذرا عبور می کنم:

قطعا عمل انسان با نيت و اعتقادش، از محدوديت زماني خارج مي شود، يعني اين عمل كه با تثبيت يك اعتقاد همراه باشد از مرحله اثر و زمان محدود، به اثر و زمان نامحدود عبور مي كند، اين مسأله كه اعمال انساني به همراه نيت و اعتقادش صورت مي گيرد، قطعا با توجه به رحمت واسعه خداوندي تا حد قابليت و پذيرش آن رحمت، قطعا پاك مي شود، اما بحث در مورد افرادي است كه قابليت تطهير ندارند، يعني اين پذيرش را از دست داده اند، اين اثر اعمالي است كه با تثبيت مسأله اعتقاد در قيامت اثرش ظاهر مي شود، اين با عدالت خداوند هيچ منافاتي ندارد، و خداوند قطعا ظلم نمي كند، ظاهرا در فهم مسأله عدالت و ظلم هم يك تصور غلط ديگر، باعث شده است كه مصداق عدالت و ظلم را چنين تعريف كنيد.

شما رفته اید تعدادی کلمه ابدا در آیات شریفه قرآن آورده اید، و یک نتیجه اشتباه دیگر استخراج کرده و به عنوان همان قطعیات به ثبت رسانیده اید، که مانند نتایج دیگرتان به درد خودتان می خورد(بله قبول دارم طبق ادعای شما نتایج من و تمام علمای مفسر دیگر هم به درد خودمان می خورد)

این یک برخورد بسیار سطحی با مسایل علمی است، آخر برادر عزیز، چرا به سیاق جملات در آيات شريفه توجه نمی کنید، ابدا معنای خودش را دارد، اگر ابدا با توجه به یک ظرفی مطرح بشود(تمام قراین مطرح شده در آیات)، در همان ظرف خودش ابدا است، قطعا ظرف ابدا دنیایی، ابدي بودن چيزي در همان ظرف دنيايي است، مثلا وقتي بگويم در دنيا فلاني ابدا گناه نمي كند، يعني چه؟ حال در قیامت چطور، ابدایی که برای قیامت می آید که ظرفش نامحدود است، همان معنای دنیایی را دارد؟ شما اگر کمی توجه می کردید با همان استدلال خودتان به نتیجه اصلی می رسیدید، اما نمی خواهید توجه کنید گناه من چیست؟ طبق همین استدلال خودتان همین ابدا را با توجه به ظرف قیامت مطرح بفرمایید می شود همان حرف ما، واقعا عجیب است، خالدین فیه ابدا کجا؟ لا تقم فیه ابدا کجا؟(در آیات دیگر هم، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل).

اما آیات شریفه:
ظاهرا، انهم لایرجون حسابا، با کفروا فرق می کند، در آیات خلود، کفروا و کذبوا آمده است، اما در این آیات انهم لایرجون حسابا، آمده است. به هر حال، حتی اگر آیه شریفه را بنا بر این فرض مطرح کنیم که اینها همان خالدین هستند، (بنا بر این فرض هم) تفسیرش گفته شد، تمام مفسرین هم تا حدی که بنده دیده ام(حدود بیست تفسیر)، ممکن است اختلافاتی داشته باشند، اما هیچکدام این نتايج شما را حتی به عنوان یک احتمال هم نگفته اند.

بقیه مطالب هم نیازی به بحث ندارد.

دوست عزیز، اگر شما می خواهید، همین مطالب را تکرار کنید، بنده نیازی نمی بینم، بلاخره در همین تعداد پست هایی که مطرح شده، شما، در یک جمع بندی کلی، در چند بند مدعیات خودتان را بیاورید، و بنده هم مدعیات خودم را می آورم.(دوباره تکرار می کنم، به عنوان یک جمع بندی کلی، در چند بند، فقط مدعاهای خودتان را مطرح بفرمایید، بنده هم در قبال شما مدعاهای خودم را می آورم.):Gol:

سلام دوست عزیز هشام جان

هشام;160451 نوشت:
شما می گویید، جواب مطالب را دادم، و...، جوابتان به درد خودتان می خورد، و الا اگر با ادعا هر مطلبی حل بشود، که همه مردم می توانند علامه دهر باشند، ما دنبال حرف حسابی هستیم، که در مطالب شما کم پیدا می شود

خوشم میاد خودتون جواب خودتون رو میدونید!!

هشام;160451 نوشت:
من هم نسبت به مطالب شما همین عقیده را دارم،

اما به قول خودتون قضاوت با خواننده است!!(چون شما قضاوت را کنار گذاشته اید!!)

هشام;160451 نوشت:
قطعا عمل انسان با نيت و اعتقادش، از محدوديت زماني خارج مي شود،

ببخشید این قطع از کجا حاصل شده است؟؟ این ادعایی بیش نیست! چون هم انسان و هم نیتش و هم اعتقادش محدود است!!

هشام;160451 نوشت:
يعني اين عمل كه با تثبيت يك اعتقاد همراه باشد از مرحله اثر و زمان محدود، به اثر و زمان نامحدود عبور مي كند،

دلیل این یعنی چیست؟؟ که گفته از مرحله اثر و زمان محدود به اثر و زمان نامحدود میرسد؟؟ این هم ادعایی بیش نیست اثباتش کو؟؟
هشام;160451 نوشت:
قطعا با توجه به رحمت واسعه خداوندي تا حد قابليت و پذيرش آن رحمت، قطعا پاك مي شود، اما بحث در مورد افرادي است كه قابليت تطهير ندارند، يعني اين پذيرش را از دست داده اند، اين اثر اعمالي است كه با تثبيت مسأله اعتقاد در قيامت اثرش ظاهر مي شود، اين با عدالت خداوند هيچ منافاتي ندارد، و خداوند قطعا ظلم نمي كند، ظاهرا در فهم مسأله عدالت و ظلم هم يك تصور غلط ديگر، باعث شده است كه مصداق عدالت و ظلم را چنين تعريف كنيد.

این هم ادعای شماست که مصداق ظلم نیست تصور غلط از شماست در مورد ظلم و عدل!! بله خدایی که به عمل محدود عذاب نامحدود بدهد قطعا ظالم است!! این را فقط من نمیگویم شما رای گیری کنید(آقا بنده نمیتونم رای گیری کنم و الا تا حالا هزار بار کرده بودم که شما دیگر اینقدر بی راه نگویید) ببینید چند نفر میگویند عمل محدود اگر عذاب نامحدود داده شود ظلم نیست!!
هشام;160451 نوشت:
این یک برخورد بسیار سطحی با مسایل علمی است، آخر برادر عزیز، چرا به سیاق جملات در آيات شريفه توجه نمی کنید، ابدا معنای خودش را دارد، اگر ابدا با توجه به یک ظرفی مطرح بشود(تمام قراین مطرح شده در آیات)، در همان ظرف خودش ابدا است، قطعا ظرف ابدا دنیایی، ابدي بودن چيزي در همان ظرف دنيايي است، مثلا وقتي بگويم در دنيا فلاني ابدا گناه نمي كند، يعني چه؟ حال در قیامت چطور، ابدایی که برای قیامت می آید که ظرفش نامحدود است، همان معنای دنیایی را دارد؟

شما ادعا کردید که ابد به معنای نامحدود بودن است بنده هم ادعای شما را رد کردم اما این که ظرف قیامت نامحدود است برای معذبان را با این رد نکردم!!
دقت کنید: بنده گفتم ابدا نه بر محدود دلالت دارد نه بر نامحدود این کاملا واضح است اما این که دلالت بر محدود میکند بحث دیگری است که بنده هیچ ادعایی در مورد آن ندارم
خوب حالا میرویم سراغ بحث خودمان و آن این که آیا ظرف قیامت برای جهنمیان محدود است یا نامحدود! اگر محدود باشد این ابدا یعنی از آن در این ظرف محدود خارج نمیشوند در واقع تفسیرش ما هم بخارجین من النار است اگر هم نامحدود باشد که این ابدا باز فقط بر همین دلالت دارد و فرقی نمیکند!!
هشام;160451 نوشت:
شما اگر کمی توجه می کردید با همان استدلال خودتان به نتیجه اصلی می رسیدید، اما نمی خواهید توجه کنید گناه من چیست؟

شما هم اگر دقت میکردید به حرفهای بنده متوجه میشدید که چی گفتم لازم نبود این بند رو بنویسید(ای کاش این حرفم رو هم حدس میزدید)
هشام;160451 نوشت:
قطعا انهم لایرجون حسابا، با کفروا فرق می کند، در آیات خلود، کفروا و کذبوا آمده است، اما در این آیات انهم لایرجون حسابا، آمده است. به هر حال، حتی اگر آیه شریفه را بنا بر این فرض مطرح کنیم که اینها همان خالدین هستند، (بنا بر این فرض هم) تفسیرش گفته شد، تمام مفسرین هم تا حدی که بنده دیده ام(حدود بیست تفسیر)، ممکن است اختلافاتی داشته باشند، اما هیچکدام این نتايج شما را حتی به عنوان یک احتمال هم نگفته اند

ببخشید اولا بنده فقط بر انهم لایرجون حسابا تکیه نکردم بر للطاغین مآبا و کذبوا بآیاتنا کذابا هم استدلال کردم دوما احادیث ملاک اصلی تفسیر اند بعد از قرآن و عقل که یک عده اینها را از خارجین من النار دونسته اند یه عده ما هم بخارجین من النار دونسته اند
اما طبق سیاق آیه ما هم بخارجین من النار هستند
اما بحث لغوی کردم شما دلیلی نیاوردید فقط دلیل شما این است که کبراء گفتن که این هم طبق قرآن مردود است!!

التماس دعا امیدوارم محققانه تر با موضوعات برخورد کنید به جای مقلدانه(تقلید از تفاسیر و .....)

مهدی عباس زاده;159865 نوشت:
در بحار الانوار به زمانی تفسیر شده که محدود است نه نامحدود فکر کنم 300000000000000 سال بیشتر نیست تازه این هم برای بدترین است

باسمه تعالی، سلام بر شما

بنا بر تفسیر شما از عدالت و ظلم(نه تفسیر ما)، خدایی که این مقدار(300000000000000 سال)، کسی را که مثلا در مدت محدودی گناهی مرتکب شده عذاب بکند، می شود عدالت و اگر در مدت نامحدودی عذاب بکند، می شود ظلم؟ شما در تحقیق محققانه خودتان اگر فرصت داشتید این را به دأی عمومی بگذارید، جواب درست را دریافت کنید.:ok::ok:

مهدی بزرگوار، اگر کسی در یک مسأله معرفتی به تفاسیر مختلف ارجاع می دهد، دلیل بر عدم تحقیق است؟ و اگر کسی خودش را از تمام قواعد یک تحقیق آزاد بداند، این می شود، یک تحقیق محققانه؟:Moteajeb!::Moteajeb!:

برادر عزیز، دیگر تکرار بس است، بنده گفتم، در یک جمع بندی در چند بند، مدعاهای خودتان را بیان کنید، خلاصه و مفید، مثلا بفرمایید، بنده معتقدم عذاب نامحدود ظلم است، یا مثلا اعمال انسان همیشه محدود است و نیت و اعتقاد ثابت هم در انسان زمانی و محدود است، کفایت می کند، یا بفرمایید ما هیچ دلیلی نداریم کسی که اعتقاد ثابتی پیدا کرده (مثلا در کفرش ثابت شده است) نامحدود باشد، کفایت می کند، بنده فکر می کنم دلایل شما(به قول خودتان) از احکام و اتقان کافی برخوردار است که همه حقانیت شما را دریابند، پس صرفا به مدعای خودتان بپردازید، بنده هم همان مدعیات خودم را بیان می کنم، ختم کلام.:Gol::Gol:

سلام علیکم

هشام;160663 نوشت:
بنا بر تفسیر شما از عدالت و ظلم(نه تفسیر ما)، خدایی که این مقدار(300000000000000 سال)، کسی را که مثلا در مدت محدودی گناهی مرتکب شده عذاب بکند، می شود عدالت و اگر در مدت نامحدودی عذاب بکند، می شود ظلم؟ شما در تحقیق محققانه خودتان اگر فرصت داشتید این را به دأی عمومی بگذارید، جواب درست را دریافت کنید.

بله گفتم که این بدترین کافران هستند مثلا کسی که امامی را به قتل رسانده اثرش در میلیونها میلیون انسان تاثیر گذاشته و باعث گمراهی آنان و به زحمت در آمدن آنان شده و باید تقاص تمام اینها را بدهد
مثلا کسی که خلافت را از علی ابن ابی طالب غصب کرده اثر آن محدود به خود غصب نیست به میزان اثر آن هم هست برای همین خدا نوشت بر یهود که کسی که نفسی را بکشد گویا تمام مردمان عالم را کشته است و کسی که نفسی را زنده نماید گویا تمام مردمان عالم را زنده کرده است(هر چند که با قیامت اثر عملش تمام میشود و محدود است تا روز قیامت!!)
این را هم حاضرم به رای بگذارم شما بفرمایید کجا میتوانم این رای گیری را انجام بدهم الساعه انجام خواهم داد این را در اسک دین!!!

هشام;160663 نوشت:
مهدی بزرگوار، اگر کسی در یک مسأله معرفتی به تفاسیر مختلف ارجاع می دهد، دلیل بر عدم تحقیق است؟

آیا تحقیق این است که قواعد ادبیات عربی را به خاطر قول مفسرین بگذاریم کنار؟ در حالی که قرآن به زبان عربی مبین نازل شده است؟
آیا تحقیق خوب این است که وقتی ارجاع داده شدید به قاموس قرآن بی توجه از آن بگذرید؟
حتی ذکری از مطالب آن نیاورید در حالی که جایی که لغت تاییدتان میکند تا آنجا که میتوانید لغتنامه باز میکنید میارید؟
تحقیق این است که هر چه به نفع اثبات حرفتان است سر هم کنید و بفرمایید بدون آن که خودتان دست به قضاوت عقلی نسبت به آنچه میگویید داشته باشید؟

هشام;160663 نوشت:
و اگر کسی خودش را از تمام قواعد یک تحقیق آزاد بداند، این می شود، یک تحقیق محققانه؟

من از تفسیر براتون روایت نیاوردم؟ روایت امام علی رو از کجا آوردم؟
وقتی ارجاع به لغتنامه میدم یا خودم از لغتنامه براتون معنی میارم این چیه؟ تحقیق نیست؟

هشام;160663 نوشت:
دیگر تکرار بس است،

تکرار لازم نیست چون تمام حرفها زده شده جمع بندی هم توی پست قبلی انجام شده این هم فقط جواب شبهات جدیدی بود که مطرح کردید مثل همین که 300000000000000 سال ایراد دارد ولی نامحدود ایراد ندارد شما اگر حرفی بزنید بنده پاسخگو هستم اما در غیر این صورت بنده هم حوصله تکرار مکررات را ندارم

باسمه تعالي،‌ سلام بر تمام دوستان

الحمدلله الذي جعلنا من المتمسكين بولايه امير المؤمنين عليه السلام.

اين عيد بزرگ را به همه دوستان تبريك عرض مي نمايم.

تمام لذت عمرم در اين است كه مولايم اميرالمؤمنين است

جناب مهدي عباس زاده مطالب خودشان را بيان كردند و بنده هم در چند بند، مباحث خودم را، جمع بندي مي كنم:

اول: همه انسان ها به سوي خداي باقي رجوع مي كنند، چه كافر و چه مؤمن، هيچ انساني نابود نمي شود، چه مؤمن و چه كافر، براي اثبات اين مدعا از آيات قرآن و روايات شواهدي ذكر شد،‌ يك دليل قرآني رجوع تمام انسان ها به سوي خداي باقي بود، و دليل روايي، حديث شريف خلقتم للبقاء لا لالفناء بود كه ذكر شد.

دوم: جزاي انسان ها در قيامت همان ظهور اعمال خودشان است، انسان با اعمالش متحد مي شود، به اين معنا كه خودش از عملش جدا نيست، حال اگر فرض بشود كه يك اعتقاد و صفت در نفس انساني ثابت و راسخ شده باشد،‌ اين انسان ابدي به همان حال به حيات جاودانه خود ادامه خواهد داد.

سوم: قطعا در ميان اهل جهنم انسان هايي كه جاودانه بمانند هستند، و اين ها كساني هستند كه، اعتقاد و نيت و اعمال بدشان، به مرحله ثبوت و عدم زوال رسيده است، چنانچه اگر جاودانه هم در دنيا بمانند،‌ از اين وضعيت خارج نمي شوند و اين سبب خلودشان در جهنم شده است، و همچنين،‌ در برخي ديگر از آيات شريفه، صريحا در مورد كفار آمده است كه از جهنم خارج نمي شوند،‌ جهنم هم كه ظهور اعمال خودشان است، معناي اين مطلب هم كاملا واضح است كه جاودانه در جهنم مي مانند، و اين حقيقتا همان جزاي وفاق است كه خود عمل و اصل عمل ظاهر بشود.

چهارم: خلود در جهنم براي كفار در آيات قرآن، قطعا به معناي مدت طويله نيست؛ زيرا اين خلود از جهت لغوي در اين سياق مشخص، در هيچ فرهنگ لغتي به معناي مدت طويله نيامده است، با توجه به اينكه در برخي آيات با كلمه ابد هم تأكيد شده است،‌ (و براي رجوع به فرهنگ لغت، بايد توجه به اشتقاقات يك لغات در شكل هاي مختلف بشود)،‌ و در عين حال قراين و سياق آيات شريفه بعد از اثبات جاودانگي انسان و خارج نشدن از جهنم براي عده اي، به معناي ابدي بودن و جاودانه بودن در جهنم است، بنا بر اين، هيچ دليلي براي اينكه خلود به معناي مدت طويله باشد نه از جهت عقلي و نه از جهت نقلي و نه از جهت لغوي وجود ندارد.

پنجم: مسأله خلود كفار منافاتي با عدل و حكمت الهي ندارد؛ زيرا كفاري كه به چنين مرحله اي رسيده اند، نيت و اعتقاد و عملشان اثر ذاتي خودش را ظاهر مي كند، اين استحقاق ذاتي خود شخص است، خداوند در حدي كه قابليت پذيرش تطهير در اشخاص وجود داشته باشد،‌ به جهت سبقت صفات لطف بر غضبش انسان ها را پاك مي كند، اما اين كفار انسان هايي شده اند كه اعتقاد در ذاتشان نفوذ كرده است،‌ و پاك شدن آنها يعني عوض شدن ذاتشان، پس حال كه اينها فنا ناپذيرند و در عين حال ذاتشان قابليت تغيير ندارد، جاودانه به همان حال باقي مي مانند.

با آرزوي سلامتي براي تمام دوستان:hamdel:

مهدی عباس زاده;160694 نوشت:
شما اگر حرفی بزنید بنده پاسخگو هستم اما در غیر این صورت بنده هم حوصله تکرار مکررات را ندارم

باسمه تعالی، سلام بر شما

ما حرفی نزدیم که شما پاسخگو باشید، چه کسی گفته شما پاسخگو باشید؟:Moteajeb!:، دیگر بحث تمام، تمام حرفا زده شده است، سوال جدیدی دارید بفرمایید و الا ادامه ندهید.

سوال این که اثبات حق مهم است یا اثبات حرف شما؟

مهدی عباس زاده;160694 نوشت:
تکرار لازم نیست چون تمام حرفها زده شده جمع بندی هم توی پست قبلی انجام شده

باسمه تعالی، سلام بر دوستان

جناب مهدی عباس زاده، تکرار لازم نیست، تمام حرف ها زده شده است، می خواستید جمع بندی می کردید.

مهدی عباس زاده;161111 نوشت:
سوال این که اثبات حق مهم است یا اثبات حرف شما؟

اثبات حق مهم است:

هشام;160663 نوشت:
بنده فکر می کنم دلایل شما(به قول خودتان) از احکام و اتقان کافی برخوردار است که همه حقانیت شما را دریابند، پس صرفا به مدعای خودتان بپردازید.

مطلب واضح است، استدلال ها در پست های قبلی روشن است، شما چرا اینقدر اسرار دارید، انرژی خودتان را بی فایده مصرف کنید، حال اگر مطلب جدیدی غیر از مطالب تکراری دارید، بفرمایید تا پاسختان را بدهم، البته نه برای اینکه بپذيريد، بلکه برای اینکه مطلب برای دیگران، روشن بشود.

سوال بعدی اینکه دلیل این که شما باید آخرین نفری باشید که از حرفهای رد شده جمع بندی میکند چیه؟؟

اگر اثبات حق مهم است چرا حرفهایی که برایش هیچ جوابی نداشتید را دوباره به عنوان کارشناس جمع بندی میکنید در حالی که این حرفها قبلا رد شده و شما هم هیچ جواب متقنی نداشتید؟ این جمع بندی یعنی چی؟

مهدی عباس زاده;161335 نوشت:
سوال بعدی اینکه دلیل این که شما باید آخرین نفری باشید که از حرفهای رد شده جمع بندی میکند چیه؟؟

اگر اثبات حق مهم است چرا حرفهایی که برایش هیچ جوابی نداشتید را دوباره به عنوان کارشناس جمع بندی میکنید در حالی که این حرفها قبلا رد شده و شما هم هیچ جواب متقنی نداشتید؟ این جمع بندی یعنی چی؟

باسمه تعالي، سلام بر شما

جناب مهدي عباس زاده، چرا بهانه گيري مي كنيد؟ به شما مي گويم جمع بندي كنيد، مي نويسيد....، مي گويم مطالب تكراري است، خودتان هم قبول داريد مطالب تكراري است، حالا...

واضح بفرماييد، مشكلتان چيست؟

شما مي فرماييد اين حرفها قبلا رد شده است، بله به نظر شما رد شده است، اما به نظر بنده رد نشده است، اشكالي دارد؟ به نظر شما بنده هيچ جواب متقني نداشتم، اما به نظر من جوابم خيلي متقن بوده است، اشكالي دارد؟

جمع بندي يعني چه؟:Moteajeb!::Moteajeb!: شما بفرماييد جمع بندي يعني چه؟

به نظر من وقتي مباحثي طرح بشود و به پايان برسد مباحث را جمع بندي مي كنند، به نظر شما چه؟

هر كسي مي تواند مباحث را جمع بندي بكند چه كارشناس چه غير كارشناس.

اما شايد مشكل شما اين باشد كه حقيقتا شما كارشناسيد، در اين مورد مي توانيد، خودتان و نبوغتان را به مدير سايت معرفي كنيد (البته ظاهرا در هر مبحثي با هر كارشناسي در سايت داشته ايد، به نظر شما اين مطلب به اثبات رسيده است.)زيرا مني كه به ظاهر كارشناسم، بايد فعلا در مقابل شما زانو بزنم و مطلب ياد بگيرم. نوع آوري و ابتكار شما هم كه ماشاءالله زياد است.

نكته ديگر اينكه:

به نظر بنده، مباحث بنده با شما در چند نقطه مشترك و در يك نقطه اختلاف دارد(البته مباحث اساسي نه در تمام مسايل.)

اما نقاط اشتراك: هر دوي ما جزا و پاداش عمل را در قيامت ظهور اعمال مي دانيم، و همچنين پذيرفته ايم كه بعضي از جهنميان، از جهنم خارج نمي شوند؛ البته لازمه اين حرفتان هم اين است كه، اينها همان كساني هستند كه بديها در ذاتشان نفوذ كرده و قابل تطهير نيستند، به عبارتي ديگر بديهايشان در ذاتشان ثابت شده است.

اما نقاط اختلاف: بنده معتقدم كساني كه در جهنم خالدند، از جهنم خارج نمي شوند و براي ابد در جهنم مي مانند، اما شما معتقديد كه نه خير اينها بعد از عذاب نيست و نابود مي شوند(معدوم مي شوند.)

اما دلايل بنده: ابدي بودن انسان، از ظاهر آيات و روايات كاملا قابل اثبات است، (جداي از دلايل عقلي)، كه به عنوان نمونه، يك دليل از آيات و يك دليل از روايات ذكر شد.
شما روايتي كه در مقام بيان سير تكويني انسان ها است در يك مقايسه عجيب با آيه و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون هماهنگ دانسته و رد كرديد (در حالي كه به نظر بنده روايت در مقام بيان سير تكويني خلقت انسان است، مانند اين آيه شريفه:وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَنَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ(12)ثمُ‏َّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فىِ قَرَارٍ مَّكِينٍ(13)ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَمًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لحَْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا ءَاخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الخَْالِقِينَ(14)ثمُ‏َّ إِنَّكمُ بَعْدَ ذَالِكَ لَمَيِّتُونَ(15)ثُمَّ إِنَّكمُ‏ْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ تُبْعَثُونَ(16))،
در حالي كه توضيح دادم كه اشتباه است(توجه نفرموديد)، تازه اشاره كردم يك دليل از روايات يا آيات بر فناي انسان بعد از عذاب بياوريد، نياورديد، با توجه به اينكه بعد از خلقت انسان وسير تكاملي او، اصل بر معدوم شدن و فاني شدن نيست. آيه هم كه با دلايل ديگري رد كرديد كه به نظر بنده به هيچ وجه قابل قبول نبود.

اما دلايل شما: عذاب اين عده با عدالت خداوند منافات دارد، با عقل نمي سازد و با آيات و روايات سازگاري ندارد، اصل هم بر فناي انسان است، كه بنده اين دلايل را نپذيرفتم، ( با عدالت منافات ندارد، با توجه به اينكه اين اثر خود عمل ثابت اينها است، با عقل كاملا سازگاري دارد، زيرا هيچ منافاتي با عقل انساني ندارد، آيات هم كه قريب به نص است در عذاب جاودان، و روايات كه بسيار زياد است و با آيات هيچ تخالفي ندارد الا اينكه با عقل شما تخالف دارد، كه ما براي پذيرش فقط حجيت عقل شما را قبول نداريم).

ظاهرا اين اجمال مباحث بود، حال اگر سؤال جديدي داريد در خصوص مباحث جزاي عمل و تناسب عمل بفرماييد، توضيح بدهم، والا وقت ما و خودتان را بيهوده تلف نفرماييد.

سلام علیکم دوست عزیز هشام جان

هشام;161439 نوشت:
جناب مهدي عباس زاده، چرا بهانه گيري مي كنيد؟

بهانه گیری؟؟

مگه بچه ام که بهانه گیری کنم؟ مشکلی که مطرح کردم خیلی واضحه الآن در ادامه متوجه میشید مشکل کجاست

هشام;161439 نوشت:
واضح بفرماييد، مشكلتان چيست؟

واضح عرض کردم مشکلم را!! الآن واضح تر عرض میکنم!

هشام;161439 نوشت:
اما به نظر بنده رد نشده است، اشكالي دارد؟

هشام;161439 نوشت:
اما به نظر من جوابم خيلي متقن بوده است، اشكالي دارد؟

شما تصور کنید در یک سایت سنی تشریف دارید(فرض محال که محال نیست تبلیغ هم ثواب دارد) اونوقت شخص کارشناس اونجا مدعی برتری ابوبکر بر پیامبر میشود 5 دلیل می آورد که تمام 5 دلیل را شما با توجه به قرآن رد میکنید باز هم موقع جمع بندی از همان 5 دلیل که قبلا شما رد کرده اید استفاده میکند

مثلا میگوید مصاحب بودن با پیامبر فضیلت است شما هم دلیل از قرآن می آورید که کافر هم مصاحب پیامبر بوده است پس فضیلتی به شمار نمیآید باز هم در جمع بندی مصاحب بودن ابوبکر را به عنوان فضیلت ذکر میکند آن وقت وقتی رد میکنید به شما میگوید چه کسی به شما گفته است پاسخگو باشید؟ شما چه حالی میشوید؟ این کار درست است؟ عاقلانه است؟ بعد هم میگوید به نظر بنده دلایلم متقن بوده!! این چه معنی دارد؟

بعد هم جواب های خودش را متقن بشمارد!!
از تمام اینها بدتر این که بگوید هیچ دلیل قرآنی و عقلی و نقلی و لغوی برای نبودن فضیلت برای مصاحبت پیامبر وجود ندارد!! آیا راست گفته یا دروغ(یا لااقل اشتباه کرده و خلاف واقع گفته است)؟

هشام;161439 نوشت:
جمع بندي يعني چه؟ شما بفرماييد جمع بندي يعني چه؟

یعنی شما به عنوان کارشناس حرفهایی بزنید که اثبات شده و هیچ اشکالی در رد آن مطرح نشده باشد که بی پاسخ مانده باشد! نه آن که حرفهای رد شده یا لااقل غیر متقن را به عنوان جمع بندی آن هم با ادعای متقن بودن آن بیان کنید!

هشام;161439 نوشت:
به نظر من وقتي مباحثي طرح بشود و به پايان برسد مباحث را جمع بندي مي كنند، به نظر شما چه؟

به نظر بنده هم باید جمع بندی شود اما به روشی که بیان شد نه به این روش که شما عمل میکنید به خصوص این که خودتان را کارشناس میدانید و اصرار دارید که جمع بندی شما جمع بندی نهایی هم باشد که هر انسانی که پیگیر مطالب نبوده وقتی بیاید و فقط جمع بندی را بخواند فقط جمع بندی شما را خواهد خواند و این یعنی یک رقابت ناسالم برای گسترش اعتقادات
به دو دلیل این کار انجام میشه یکی این که گمان میکنه که شما در واقع مطالب درست رو بیان کردید مطالبی بی اشکال(به خصوص با بیان این که هیچ دلیل ..... وجود ندارد بر خلاف حرفم!!) دوم این که روی اسم شما نوشته شده است کارشناس!!!

هشام;161439 نوشت:
هر كسي مي تواند مباحث را جمع بندي بكند چه كارشناس چه غير كارشناس

اما به این شیوه ای که شما جمع بندی میکنید جز دو هدف بالا برای بنده هیچ دلیل دیگری این جمع بندی نمیتواند داشته باشد شما در واقع میخواهید از اسم کارشناس بودن خودتان برای اثبات حرفتان استفاده کنید!! شخص مقابل رو مجبور به جمع بندی کذایی میکنید که آخرین حرفهایی که قبلا رد شده است را بیان کنید

هشام;161439 نوشت:
اما شايد مشكل شما اين باشد كه حقيقتا شما كارشناسيد، در اين مورد مي توانيد، خودتان و نبوغتان را به مدير سايت معرفي كنيد (البته ظاهرا در هر مبحثي با هر كارشناسي در سايت داشته ايد، به نظر شما اين مطلب به اثبات رسيده است.)زيرا مني كه به ظاهر كارشناسم، بايد فعلا در مقابل شما زانو بزنم و مطلب ياد بگيرم. نوع آوري و ابتكار شما هم كه ماشاءالله زياد است.

این مطلب ربطش به سوال بنده چی بود نمیدانم!! در ضمن بعید میدانم مدیر سایت کسی را که اینقدر با کارشناسای دیگه اش اختلاف عقیده داره رو به عنوان کارشناس یا حتی کار دیگه ای انتخاب کنه! اونوقت شما دیگه چه جوری میخواید اینطوری با من کنار بیایید؟ حالا که بنده هیچ کاره ام شما اینقدر زور میگویید صدراجان اونجا میفرماد فقط کارشناسا جمع بندی میکنند اگه من کارشناس بشم شما چی میخواید بهم بگید؟ پس هرگز این پیشنهاد عملی نخواهد شد
اما تا اونجا که یادمه علما پیشنهاد میکردند که اگر کسی حرف درستی زد ازش بگیرید ولو این که بچه باشه!!

هشام;160871 نوشت:
باسمه تعالي،‌ سلام بر تمام دوستان

الحمدلله الذي جعلنا من المتمسكين بولايه امير المؤمنين عليه السلام.

اين عيد بزرگ را به همه دوستان تبريك عرض مي نمايم.

تمام لذت عمرم در اين است كه مولايم اميرالمؤمنين است

جناب مهدي عباس زاده مطالب خودشان را بيان كردند و بنده هم در چند بند، مباحث خودم را، جمع بندي مي كنم:

اول: همه انسان ها به سوي خداي باقي رجوع مي كنند، چه كافر و چه مؤمن، هيچ انساني نابود نمي شود، چه مؤمن و چه كافر، براي اثبات اين مدعا از آيات قرآن و روايات شواهدي ذكر شد،‌ يك دليل قرآني رجوع تمام انسان ها به سوي خداي باقي بود، و دليل روايي، حديث شريف خلقتم للبقاء لا لالفناء بود كه ذكر شد.

دوم: جزاي انسان ها در قيامت همان ظهور اعمال خودشان است، انسان با اعمالش متحد مي شود، به اين معنا كه خودش از عملش جدا نيست، حال اگر فرض بشود كه يك اعتقاد و صفت در نفس انساني ثابت و راسخ شده باشد،‌ اين انسان ابدي به همان حال به حيات جاودانه خود ادامه خواهد داد.

سوم: قطعا در ميان اهل جهنم انسان هايي كه جاودانه بمانند هستند، و اين ها كساني هستند كه، اعتقاد و نيت و اعمال بدشان، به مرحله ثبوت و عدم زوال رسيده است، چنانچه اگر جاودانه هم در دنيا بمانند،‌ از اين وضعيت خارج نمي شوند و اين سبب خلودشان در جهنم شده است، و همچنين،‌ در برخي ديگر از آيات شريفه، صريحا در مورد كفار آمده است كه از جهنم خارج نمي شوند،‌ جهنم هم كه ظهور اعمال خودشان است، معناي اين مطلب هم كاملا واضح است كه جاودانه در جهنم مي مانند، و اين حقيقتا همان جزاي وفاق است كه خود عمل و اصل عمل ظاهر بشود.

چهارم: خلود در جهنم براي كفار در آيات قرآن، قطعا به معناي مدت طويله نيست؛ زيرا اين خلود از جهت لغوي در اين سياق مشخص، در هيچ فرهنگ لغتي به معناي مدت طويله نيامده است، با توجه به اينكه در برخي آيات با كلمه ابد هم تأكيد شده است،‌ (و براي رجوع به فرهنگ لغت، بايد توجه به اشتقاقات يك لغات در شكل هاي مختلف بشود)،‌ و در عين حال قراين و سياق آيات شريفه بعد از اثبات جاودانگي انسان و خارج نشدن از جهنم براي عده اي، به معناي ابدي بودن و جاودانه بودن در جهنم است، بنا بر اين، هيچ دليلي براي اينكه خلود به معناي مدت طويله باشد نه از جهت عقلي و نه از جهت نقلي و نه از جهت لغوي وجود ندارد.

پنجم: مسأله خلود كفار منافاتي با عدل و حكمت الهي ندارد؛ زيرا كفاري كه به چنين مرحله اي رسيده اند، نيت و اعتقاد و عملشان اثر ذاتي خودش را ظاهر مي كند، اين استحقاق ذاتي خود شخص است، خداوند در حدي كه قابليت پذيرش تطهير در اشخاص وجود داشته باشد،‌ به جهت سبقت صفات لطف بر غضبش انسان ها را پاك مي كند، اما اين كفار انسان هايي شده اند كه اعتقاد در ذاتشان نفوذ كرده است،‌ و پاك شدن آنها يعني عوض شدن ذاتشان، پس حال كه اينها فنا ناپذيرند و در عين حال ذاتشان قابليت تغيير ندارد، جاودانه به همان حال باقي مي مانند.

هشام;161439 نوشت:
نكته ديگر اينكه:

به نظر بنده، مباحث بنده با شما در چند نقطه مشترك و در يك نقطه اختلاف دارد(البته مباحث اساسي نه در تمام مسايل.)

اما نقاط اشتراك: هر دوي ما جزا و پاداش عمل را در قيامت ظهور اعمال مي دانيم، و همچنين پذيرفته ايم كه بعضي از جهنميان، از جهنم خارج نمي شوند؛ البته لازمه اين حرفتان هم اين است كه، اينها همان كساني هستند كه بديها در ذاتشان نفوذ كرده و قابل تطهير نيستند، به عبارتي ديگر بديهايشان در ذاتشان ثابت شده است.

اما نقاط اختلاف: بنده معتقدم كساني كه در جهنم خالدند، از جهنم خارج نمي شوند و براي ابد در جهنم مي مانند، اما شما معتقديد كه نه خير اينها بعد از عذاب نيست و نابود مي شوند(معدوم مي شوند.)

اما دلايل بنده: ابدي بودن انسان، از ظاهر آيات و روايات كاملا قابل اثبات است، (جداي از دلايل عقلي)، كه به عنوان نمونه، يك دليل از آيات و يك دليل از روايات ذكر شد.
شما روايتي كه در مقام بيان سير تكويني انسان ها است در يك مقايسه عجيب با آيه و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون هماهنگ دانسته و رد كرديد (در حالي كه به نظر بنده روايت در مقام بيان سير تكويني خلقت انسان است، مانند اين آيه شريفه:وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَنَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ(12)ثمُ‏َّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فىِ قَرَارٍ مَّكِينٍ(13)ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَمًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لحَْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا ءَاخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الخَْالِقِينَ(14)ثمُ‏َّ إِنَّكمُ بَعْدَ ذَالِكَ لَمَيِّتُونَ(15)ثُمَّ إِنَّكمُ‏ْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ تُبْعَثُونَ(16))،
در حالي كه توضيح دادم كه اشتباه است(توجه نفرموديد)، تازه اشاره كردم يك دليل از روايات يا آيات بر فناي انسان بعد از عذاب بياوريد، نياورديد، با توجه به اينكه بعد از خلقت انسان وسير تكاملي او، اصل بر معدوم شدن و فاني شدن نيست. آيه هم كه با دلايل ديگري رد كرديد كه به نظر بنده به هيچ وجه قابل قبول نبود؛ ظاهرا يكي از دلايل شما بر رد گفته ما اين است كه، جهنميان در بيانات و گفته هاي قرآن، نزد خدا و عندالله نيستند كه باقي باشند، اين در حالي است كه خداوند اهل بهشت را نزد خودش جاودانه مي داند.

اما دلايل شما: عذاب اين عده با عدالت خداوند منافات دارد، با عقل نمي سازد و با آيات و روايات سازگاري ندارد، اصل هم بر فناي انسان است، كه بنده اين دلايل را نپذيرفتم، ( با عدالت منافات ندارد، با توجه به اينكه اين اثر خود عمل ثابت اينها است، با عقل كاملا سازگاري دارد، زيرا هيچ منافاتي با عقل انساني ندارد، آيات هم كه قريب به نص است در عذاب جاودان، و روايات كه بسيار زياد است و با آيات هيچ تخالفي ندارد الا اينكه با عقل شما تخالف دارد، كه ما براي پذيرش فقط حجيت عقل شما را قبول نداريم)..


باسمه تعالي، سلام بر تمام دوستان

ظاهرا مباحث اين تاپيك تمام شده است، جناب عباس زاده هم مشكلات خودشان را مطرح كردند، نوشته هاي بنده در همان پست 111، كفايت مي كند و نيازي به ادامه بحث نيست.

بنده، به مباحث اصلي اشاره كردم، و در اين جمع بندي كلي اصول و امهات مسايل را آوردم، ان شاالله همگي سلامت باشيد.:hamdel:

موضوع قفل شده است