جمع بندی آیا شأن انسانی زن در اسلام ، همانند مرد است؟

تب‌های اولیه

300 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال


وقتي روايت داريم كه زنان بيهوده گو هستند و سند روايت صحيح يا موثق است از آنطرف هم آيه داريم :"وضرب الله مثلا للذين آمنوا امراه فرعون..." و فراموش نكنيم كه در قرآن كريم از قول زناني بزگزيده و ارجمند سخناني نقل شده است اگر روايت فوق مطلق باشد اين نقل قولها چگونه توجيه خواهند شد ؟
مانند :
كلما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقا قال يا مريم اني لك هذا قالت هو من عند الله ان الله يرزق من يشاء بغير حساب (2)
يا زني برگزيده كه مورد خطاب ملائكه قرار مي گيرد بيهوده گوست ؟:"اذ قالت الملايكه يا مريم ان الله يبشرك بكلمه منه اسمه المسيح عيسي ابن مريم وجيها في الدنيا والآخره ومن المقربين "(3)
"قالت رب اني ظلمت نفسي واسلمت مع سليمان لله رب العالمين "(4)
آيا تمامي اين نقلها كه گويندگان آن زن بوده اند ، بيهوده گويي است؟ نعوذ بالله
اين بخشي از آيات ، سيره را چه كنيم ؟ همانگونه كه قبلا هم عرض شد سخنان زهراي مرضيه ، خطبه پر عظمت فدكيه ، سخنان حضرت زينب (س) و ديگر زنان با عظمت صدر اسلام كه مورد تكريم و تحسين و تمجيد معصومين (ع) بودند ، بيهوده گويي بوده است ؟
لذا در برخورد با چنين رواياتي بويژه اگر سند روايت صحيح و موثق باشد ، روايت حاكي از جو حاكم و غالب در زمان صدور روايت است .
شما بزرگوار هم اگر اين روايت را از كسي شنيديد از او نظرش را درباره حضرت زهرا(س) و سخنان با عظمت ايشان (س) جويا شويد مسلما صرفا و تنها همين مورد نقض ، روايت را از كليت مي اندازد و آنرا به موارد خاصي مقيد مي كند .


(2)- آل عمران/37

(3)- آل عمران/45
(4)- نمل/44



هدی;298970 نوشت:
به نام خدا سلام عليكم جناب خير البريه چه پستي از شما در اين تاپيك حذف يا سانسور شده است ؟ لطفا عينا بفرماييد . در اين تاپيك فقط سه پست محذوف داشتيم كه دو پست‌آن توسط خود كاربر ارسال كننده حذف شده و يك پست هم مربوط به يكي از همكاران خودمان است متاسفانه يا اين تاپيك را اشتباه گرفته ايد و يا پاسخي براي موارد مطروحه وجود ندارد لذا به بهانه حذف و سانسور تمايل به ادامه مشاركت نداريد . بله هر پست بي ارتباطي با موضوع تاپيك ارسال شود حذف خواهد شد اما فعلا پست بي ارتباطي ارسال نشده است . لذا خواهش مي كنم به جاي اينگونه اعتراضات اگر مايليد به بحث مفيد بپردازيد .


با سلام خدمت هدی گرامی

پستهای 40 و43 اینجانب در تاریخ 16 اذر حذف شدند وفردایش برگردانده شدند میتوانید از جناب همکار مدیر سایت وجناب رحیق مختوم وسایر کاربران بپرسید واگر لازم شد بگویید تا تصویر صفحه حذف شده را که در پایین آن نوشته شده بود بعلت جمع بندی موضوع شما حذف شده برایتان بفرستم !

البته که قبلا نیز موضوعات وپستهایی از اینجانب را حذف کردند و مارا از همکار علمی به عضو خودمانی تنزل رتبه دادند که باز هم ملالی نیست ودر سایر سایتها به انجام وظیفه مشغولیم بتوفیق الله تعالی .

هدی;298971 نوشت:
وقتي روايت داريم كه زنان بيهوده گو هستند و سند روايت صحيح يا موثق است از آنطرف هم آيه داريم :"وضرب الله مثلا للذين آمنوا امراه فرعون..." و فراموش نكنيم كه در قرآن كريم از قول زناني بزگزيده و ارجمند سخناني نقل شده است اگر روايت فوق مطلق باشد اين نقل قولها چگونه توجيه خواهند شد ؟ مانند : كلما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقا قال يا مريم اني لك هذا قالت هو من عند الله ان الله يرزق من يشاء بغير حساب (2) يا زني برگزيده كه مورد خطاب ملائكه قرار مي گيرد بيهوده گوست ؟:"اذ قالت الملايكه يا مريم ان الله يبشرك بكلمه منه اسمه المسيح عيسي ابن مريم وجيها في الدنيا والآخره ومن المقربين "(3) "قالت رب اني ظلمت نفسي واسلمت مع سليمان لله رب العالمين "(4) آيا تمامي اين نقلها كه گويندگان آن زن بوده اند ، بيهوده گويي است؟ نعوذ بالله


اگر قول بدهید که موضوع تا حصول نتیجه حذف وسانسور نشود ما ادامه دهیم .

شاید 10 بار وبیشتر در باره این مطلب شما در همین سایت توضیح داده ام که هنگامیکه خدای متعال فرمود :
إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ {إبراهيم/34}

منظور غالب انسانها هستند نه 14 معصوم وانبیاء وصدیقین ! مطلب به این روشنی نیاز به توضیح ندارد .

هنگامیکه پیامبر (ص) فرمودند که زن ناقص العقل و ضعیف است این به معنی اغلب و اکثر است نه اطلاق . مگر کم زنانی بوده اند که از بسیاری مردان مومن تر وعاقل تر بوده اند ؟!

وفرموده خدای متعال در قران هم در مورد زینت طلبی و عجز بیان زنان ناظر به همین مورد است .

وبا یک دید اجمالی به اوضاع جوامع امروزی بروشنی صحت واصالت مطالب فوق را در می یابیم که کدامیک از دو جنس بیشتر از دیگری در پی ظواهر وزینت وفروع هستند .

اگر شما اجازه میدادید بحث را با سایر روایات توضیح میدادیم به این مشکل بر نمیخوردید زیرا در سایر احادیث آمده که در عین حالیکه شان زن مانند مرد است تعداد زنان مومن و بهشتی بسیار کم است واین اخبار اگر در کنار یکدیگر دیده شوند هیچ سوء برداشتی هم بوجود نمی آید.

خیر البریه;299056 نوشت:

هنگامیکه پیامبر (ص) فرمودند که زن ناقص العقل و ضعیف است این به معنی اغلب و اکثر است نه اطلاق . مگر کم زنانی بوده اند که از بسیاری مردان مومن تر وعاقل تر بوده اند ؟!

وفرموده خدای متعال در قران هم در مورد زینت طلبی و عجز بیان زنان ناظر به همین مورد است .
.......

اگر شما اجازه میدادید بحث را با سایر روایات توضیح میدادیم به این مشکل بر نمیخوردید زیرا در سایر احادیث آمده که در عین حالیکه شان زن مانند مرد است تعداد زنان مومن و بهشتی بسیار کم است واین اخبار اگر در کنار یکدیگر دیده شوند هیچ سوء برداشتی هم بوجود نمی آید.

منظور شما از مشکل و سوء برداشت چیست؟
شما روی تمام سایتهای زد دین و ضد اسلام را سفید کردید و روی همه ادعاهای آنها در مورد زن ستیزی اسلام عملا صحه گذاشتید !

یعنی واقعیت همین است...

بله قرارنیست اسلام به دلخواه من و شما باشد. ولی گفتن این مطالب چه کمکی به جذابیت دین میکند.. برای چه باید خداوند مخلوقی را خلق کند و به او ناتوانیهایی بدهد و بعد او را به همین دلیل سرزنش کند و در آخرت هم بیشتر عذابش کند؟..
به نظر من این نوع نگرش چندان فرقی با تفکرات قرون وسطایی در مورد زنان ندارد!

تارک دنیا;299097 نوشت:
منظور شما از مشکل و سوء برداشت چیست؟ شما روی تمام سایتهای زد دین و ضد اسلام را سفید کردید و روی همه ادعاهای آنها در مورد زن ستیزی اسلام عملا صحه گذاشتید ! اگر واقعیت همین است... یعنی این بود اسلام و پیامبری که باید به داشتن آن مباهات میکردیم؟!! بله قرارنیست اسلام به دلخواه من و شما باشد. ولی گفتن این مطالب چه کمکی به جذابیت دین میکند.. به نظر من این نوع نگرش چندان فرقی با تفکرات قرون وسطایی در مورد زنان ندارد!

با سلام

دوست عزیر کمی آرامتر ! چون موضوع قفل میشود و بی نتیجه !

اما در مورد اینکه اسلام چنین نظراتی دارد ناشی از کمی مطالعه تان است زیرا در ادیان دیگر زن در حد یک حیوان و نجس شناخته شد ه و یهود و .... در اینکه زن انسان است شک دارند ! وفقط اسلام زنان را به چنین مقام وحقوق رفیعی رساند .

ودرباره اینکه جذابیت اسلام با طرح چنین مباحثی کم میشود ، این یک حقیقت است و قراری نیست که با کتمان حقایق جاذبه ایجاد کنیم .

وظیفه ما ابلاغ است و هدایت دست خدای متعال .

بهتر است مطالب فمنیستها را هم در باره زنان بدانید تا به اقرار خودشان در باره خود زن واقف شوید .

خیر البریه;299099 نوشت:

با سلام

دوست عزیر کمی آرامتر ! چون موضوع قفل میشود و بی نتیجه !

اما در مورد اینکه اسلام چنین نظراتی دارد ناشی از کمی مطالعه تان است زیرا در ادیان دیگر زن در حد یک حیوان و نجس شناخته شد ه و یهود و .... در اینکه زن انسان است شک دارند ! وفقط اسلام زنان را به چنین مقام وحقوق رفیعی رساند .

ودرباره اینکه جذابیت اسلام با طرح چنین مباحثی کم میشود ، این یک حقیقت است و قراری نیست که با کتمان حقایق جاذبه ایجاد کنیم .

وظیفه ما ابلاغ است و هدایت دست خدای متعال .

بهتر است مطالب فمنیستها را هم در باره زنان بدانید تا به اقرار خودشان در باره خود زن واقف شوید .

بله ظاهرا کمی تند رفتیم! ،
همانطور که از امضای من پیداست قصد من شناخت بهتر مسلمان و نظرات اسلامی است. بنده نظرات دیگر ادیان را در مورد زنان خوب میدانم ،به اندازه کافی راجع به همه آنها در همین سایت و جاهای دیگر بحث شده است.ولی با آنچه که شما ذکر کردید ظاهرا نتیجه آخرو عاقبت زنان در همه ادیان تقریبا یکیست! و بازهم روی سایتهای مخالف سفید شد! دوباره میپرسم: با این وصف برای چه باید خداوند مخلوقی را خلق کند و در مقایسه با مخلوق دیگرش به او ناتوانیهایی بدهد و بعد او را به دلیل همین ناتوانیها سرزنش کند و در آخرت هم بیشتر عذابش کند؟..
جوامع غربی و معتقدان به ادیان دیگر ،کاری که کردند این بود که دینی که آنرا منطبق با علم ،عدالت و عقل ندیدند از زندگی خود حذف کردند ،اما برای ما قرار است که دین اسلام و عقایدش عین زندگی باشد و به آن خوشبین و به عدالت خداوند امیدوار باشیم .
شما دوست من،مطمئنید در وظیفه ابلاغ حقایق راه را درست میروید و حق را در نظر میگیرید و احیانا تحت تاثیر نظرات شخصی خود نیستید؟

کسی منکر سوء استفاده هایی که از زن در غرب شده است نیست ، غرب که برای ما الگو نیست. ، اما توقع بحق ما از دین کامل اسلام، شنیدن صحیح ترین و منطقی ترین نظرات است و اینکه با عدالت خداوندی تضاد نداشته باشد. شما که توقع ندارید زنان ما در قرن 21 و با توجه به سایر نظامهای حقوقی همچنان به این دلخوش باشند که در دین اسلام انسان به حساب میآیند نه ...!!
در مورد جمله آخرتان اگر منبعی دارید ذکر کنید تا ما هم مطالعه کنیم.

تارک دنیا;299107 نوشت:
بله ظاهرا کمی تند رفتیم! ، همانطور که از امضای من پیداست قصد من شناخت بهتر مسلمان و نظرات اسلامی است. بنده نظرات دیگر ادیان را در مورد زنان خوب میدانم ،به اندازه کافی راجع به همه آنها در همین سایت و جاهای دیگر بحث شده است.ولی با آنچه که شما ذکر کردید ظاهرا نتیجه آخرو عاقبت زنان در همه ادیان تقریبا یکیست! و بازهم روی سایتهای مخالف سفید شد!


با سلام وتشكر

بله همان طور که شما هم گفتید تا جائیکه من تحقیق کردم در همه ادیان و ملل و ادبیات اقوام تقریبا جایگاه زنان یکی است منتها بجز اسلام دارای افراط وتفریطهایی هستند .

نقل قول:
با این وصف برای چه باید خداوند مخلوقی را خلق کند و به او ناتوانیهایی بدهد و بعد او را به همین دلیل سرزنش کند و در آخرت هم بیشتر عذابش کند؟..

علت بسیاری از امور برما مخفی است وعدل نیز همین است که به خلقت ایراد نگیریم اما مقتضای خلقت زن ومرد باعث وظایف متفاوت است ضمنا چه کسی گفته که عذاب زنان در آخرت بیشتر است ؟ برعکس طبق احادیث خداوند نسبت به زنان مهربانتر است تا مردان و تعدای از آن اخبار را در لینک زن آوردیم که قبلا گذشت.


نقل قول:
شما دوست من،مطمئنید در وظیفه ابلاغ حقایق راه را درست میروید و حق را در نظر میگیرید و احیانا تحت تاثیر نظرات شخصی خود نیستید؟


شما در جواب من آیه و حدیث بیاورید اگر من قبول نکردم حرف شما قبول !

نقل قول:
کسی منکر سوء استفاده هایی که از زن در غرب شده است نیست ، غرب که برای ما الگو نیست. ، اما توقع بحق ما از دین کامل اسلام، شنیدن صحیح ترین و منطقی ترین نظرات است و اینکه با عدالت خداوندی تضاد نداشته باشد. شما که توقع ندارید زنان ما در قرن 21 و با توجه به سایر نظامهای حقوقی همچنان به این دلخوش باشند که در دین اسلام انسان به حساب میآیند نه حیوان...!!


با تحقیقاتی که من کرده ام در هیچ دینی به اندازه اسلام شان وحقوق زنان احقاق و استیفا نشده و بصراحت میگویم اگر اسلام اینقدر به زنان بها نداده بود امروز کسی زن را انسان فرض نمیکرد .




نقل قول:

در مورد جمله آخرتان اگر منبعی دارید ذکر کنید تا ما هم مطالعه کنیم.


http://www.tebyan-zn.ir/News-Article/zanan/2011/7/23/34577.html

وسایر سایتها.

به نام خدا
با سلام

خیر البریه;299056 نوشت:
اگر قول بدهید که موضوع تا حصول نتیجه حذف وسانسور نشود ما ادامه دهیم . شاید 10 بار وبیشتر در باره این مطلب شما در همین سایت توضیح داده ام که هنگامیکه خدای متعال فرمود : إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ {إبراهيم/34} منظور غالب انسانها هستند نه 14 معصوم وانبیاء وصدیقین ! مطلب به این روشنی نیاز به توضیح ندارد . هنگامیکه پیامبر (ص) فرمودند که زن ناقص العقل و ضعیف است این به معنی اغلب و اکثر است نه اطلاق . مگر کم زنانی بوده اند که از بسیاری مردان مومن تر وعاقل تر بوده اند ؟!

در مورد حذف : اگر خارج از موضوع تاپيك و يا خارج از قوانين سايت باشد قولي نمي دهم ، مطمئنا حذف و ويرايش خواهد شد .
در مورد آيه 34 سوره مباركه ابراهيم (ع) ، با شما موافق نيستم اما جاي بحثش هم در اين تاپيك نيست ؛
در مورد بخش آخر فرمايشتان : بله موافقم ؛ چنين رواياتي اگر با قرآن مخالف نباشند و داراي سند صحيح يا قابل اعتنا باشند ، ناظر به غلبه خارجي موضوع در زمان صدور روايتند و اطلاق ندارند؛و اگر با قرآن مخالف باشند كه به ديوار كوبيده مي شوند و اگر سندشان هم ضعيف باشد كه قابل اعتنا نيستند .
خیر البریه;299056 نوشت:
وفرموده خدای متعال در قران هم در مورد زینت طلبی و عجز بیان زنان ناظر به همین مورد است . وبا یک دید اجمالی به اوضاع جوامع امروزی بروشنی صحت واصالت مطالب فوق را در می یابیم که کدامیک از دو جنس بیشتر از دیگری در پی ظواهر وزینت وفروع هستند .

در مباحث قبل عرض شد كه مطالب آيه 18 سوره زخرف ، در صدد بيان حقيقت نوعي زن و بيان فصل مقوم وي نيست كه با تغيير نظام تربيتي ، دگرگون نشود با اين احتساب ، استدلال و محاجه و براهين محكم حضرت زهراي مرضيه سلام الله تعالي عليها براي احقاق حقشان - فدك- از ديدگاه شما محكم و قابل تامل نخواهد بود !و يا احتجاجات حضرت زينب سلام الله تعالي عليها در برابر ابن زياد و يزيد ، احتجاجات درخور و قابل اعتنايي نيست .
اما بنظر ما اين ويژگي ها كه بيانگر فصل مقوم زن نيست با تربيت صحيح قابل تغيير است كما اينكه در زمان نزول قرآن و قبل از آن نيز در ميان زنان برگزيده و ارجمند و فاضله بود و اكنون نيز در زمان ما هست .
بزرگواري بفرماييد جهت اينكه موضوع به نتيجه مطلوبي برسد از ارسال روايات و آيات متعددي كه نيازمند بحث مبسوط هستند و ضرورت چنداني هم ندارند خودداري بفرماييد .
ادامه دارد لطفا تا پايان عرايض بنده پستي ارسال نفرماييد .متشكرم

عاشورایی;296245 نوشت:
حـق زن به شوهرش اين است كه شكمش را سير كند و بدنش را بپوشاند و براى او هيچگاه روى درهم نكشد. ـ امـام سـجاد(ع ) : حق زن اين است كه بدانى خداوند عزوجل او را مايه آرامش و انس تو قرارداده است و بدانى كه اين نعمتى است كه خداوند به تو داده , پس او را گرامى دارى و با وى نرمى كنى , هرچند حق تو بر او واجب تر است اما حق وى بر تو اين است كه با او مهربان باشى .

آیا این حق کمی نیست؟واقعا زنها فقط میخواهند تنشان پوشیده شود و شکمشان سیر شود و سرشان داد نکشند؟بخدا زنها اینطوری نیستند.دوست دارن بهشون محبت بشه.به حرفشون گوش بشه.مورد تایید قرار بگیرن.به خواسته شون توجه بشه.یه نفر باشه که براش درد دل کنن.میخوان حریم انسانیشون حفظ بشه و...
چرا بین حقوق زن و شوهر اینقدر اختلاف هس؟مگه مرده چکار میکنه؟زنها هستن که میسوزن و میسازن.بیشتر آلام و دردها مال زنهاست و بیشتر لذات و خوشیها مال مردها و بازهم اینقدر سر زنها منت میذارن؟آخه چرا؟

در مورد آن خطبه از امام علی سه فرض وجود دارد:
۱.واقعا منظور امام علی همین چیزها بوده.
۲.منظور ایشان مذمت عایشه بوده.
۳.این خطبه از امام علی نیست.

۱.اگر واقعا منظور امام علی این چیزها باشد،ظاهرا فرمایشان ایشان با کتاب و سنت در تعارض است:
در قرآن دلیل قانون شهادت فراموشی ذکر شده،نه نیروی تعقل کمتر!و اگر شما با هر دلیل دیگری کم عقلی زنان را اثبات کردید،باز هم استناد به قانون شهادت غیر عقلانی به نظر میرسد.میشد اینطور بگویند:عقل زنان ناقص است چون مغزشان کوچکتر است،یا مثلا چون پیامبران مرد بوده اند یا... یا اصلا دلیلی نیاورند.اما بهرحال این دلیل ظاهرا با قرآن در تعارض است.و اصلا همه میدانیم شهادت دادن ربطی به نیروی استدلال ندارد.ربط به حواس پنجگانه یا حافظه دارد.
دلایل دیگری هم در جاهای دیگر از جمله کتاب زن در آینه جمال و جلال در اینکه زنها در این سه صفت نقصان ندارند ذکر شده.اما من یک دلیل دیگر میآورم که عادت ماهیانه نمیتواند باعث نقص ایمان زنان شود(نیایید از اینطرف و آنطرف حدیث بیاورید که نخیر!ایمان زنها ناقص است،پس این حرف درست است.من الآن نمیخواهم در مورد ایمان زنها حرف بزنم.میخواهم بگویم عادت ماهیانه نمیتواند موجب نقصان ایمان زنها شود!)
در احکام سن یایسگی زنهای سیده بیشتر از زنان غیر سیده است.یعنی زنهای غیر سیده (فکر میکنم از سن ۵۰ سالگی به بعد)اگر خونی دیدند باید طهارت گرفته و نماز بخوانند.اما زنان غیر سیده فکر میکنم از ۶۰ سالگی به بعد اینطورند.همانطور که میدانیم خداوند به سادات توجه و محبت بیشتری دارد.خب چرا باید یک کاری بکند که اینها کمتر نماز بخوانند؟آیا میخواهد ایمانشان کمتر باشد؟!!!پس عادت ماهیانه اگر باعث افزایش ایمان نشود قطعا باعث کاهش ایمان نیست.

۲.اگر منظور حضرت،عایشه بوده،چرا دلیل پشتش آورده اند؟ آیا معقولانه تر این نبود که بگویند زنها ناقص العقل،ایمان و حظ هستند،پس از ایشان تبعیت نکنید!همین!
بعلاوه،چرا باید چیزی بگویند که تا سالیان سال باعث سو استفاده مردان شود؟

هدی;296729 نوشت:
اگر زن راه فراگيري علوم ومعارف را پيش گيرد و زينت دنيا را رها كند مانند مرد ، سيره و سخنش حجت است و اگر مرد راه علوم الهي را رها كند و به زيور دنيا سرگرم شود ، مانند زنهايي از اينگونه است

بیچاره زنها!کجایشان زیور دنیا را چسبیده اند؟(البته منظورم در قیاس با مردهاست)اگر شما دقت کنید زنها در همه جای دنیا و در همه ادیان(لااقل در بیشترشان)مذهبی تر از مردها هستند.همیشه جمعیت زنان در عبادتگاهها(مساجد،کلیساهاو...)بیشتر از مردان است(خیلی بیشتر است)درصد مردانی که وجود خدا را انکار میکنند خیلی بیشتر از مردان است.علت این امر واضح است:مردها بیشتر به دنیا چسبیده اند و بیشتر سرگرم دنیا هستند.اصلا دنیا برای مردان جذابتر است:
آیه۱۴ سوره آل عمران:زین للناس حب الشهوات من النسا و البنین و القناطیر المقنطره من الذهب و الفضه و الخیل المسومه و الانعام و الحرث.ذلک متع الحیات الدنیا و الله عنده حسن المآب. و در آیه بعد انسان را تشویق میکند که بهتر از آن در بهشت هست!همینطور که میبینید اولین چیزی که ذکر شده دوستی زنان است(که آشکارا مختص مردان است) و بقیه دوست داشتنیها هم آشکارا برای مردان بیشتر زینت داده شده. و مصداق امروزش هم اینکه مردان بسیار به ماشین گرانبها و گوشی گرانقیمت اهمیت میدهند.اگر بحث شما خودآرایی زنان است،اولا مردها هم اگر این زیبایی را داشتند ده برابر زنها خود را آرایش میکردند.ثانیا خودآرایی زنان غالبا بخاطر درخواست مردان است.از یک طرف به زن میگویید بر تو واجب است خود را برای شوهرت آرایش کنی،از طرفی توی سر زن میزنید که چرا به آرایش علاقه داری؟
معمولا انسانها وقتی دنیا برایشان تنگ میشود به خدا روی میآوردند.انسانهای غرق در دنیا و نیز انسانهایی که کمتر رنج میکشند کمتر به عبادت روی میآورند.مگر نه این است که وقتی خداوند بنده ای را دوست بدارد وی را گرفتار میسازد تا صدای تضرعش را بشنود؟زنان در دنیا بیشتر از مردان رنج میبرند.هم درد جسمی(رنج عادت ماهیانه بسیار بسیار بسیار بد است)هم درد روحی.این دردها طبق وعده خدا بخشی از گناهان را پاک میکند!

خداوند در سوره زخرف بیان میکند که چرا برای خداوند جزو قایل میشوید؟آیه ۱۸ اشاره علنی به کس خاصی ندارد.مشرکان نمیگفتند که این دختران ما یا این دخترانی که میبینیم فرزند خدا هستند.میگفتند فرشته ها فرزند خدا هستند.نمیدانم آیا در این مورد در احادیث معتبر توضیحی داده شده یا نه.اما بهرحال شاید این خصوصیات،خصوصیاتی باشد که آنها برای فرشته ها در نظر میگرفتند.مثل ما که در داستانهایمان فرشتگان را زنانی زیبارو با دو بال در نظر میگیریم.مشرکان صفاتی انسانی به فرشتگان میداده اند و آنها را فرزندان خدا (جزوی از خدا)میدانستند.خدا میگوید من فرزند ندارم.من منزه هستم از اینکه کسی با این خصوصیت جزو من باشد.
اگر خداوند این صفات را صفت زنان نامیده باشد دلیل نمیشود مردان اینطور نباشند.مثلا شاید بتوان اینطور گفت که انسان در زیور پرورش یافته است،پس نمیتواند فرزند خدا باشد.زن هم انسان است.پس در زیور پرورش یافته.پس نمیتواند فرزند خدا باشد.
در خصام غیر مبین بودن اصلا دلیل کم عقلی نیست.یعنی فن بیان ندارد،یا ترسوست،یا خجالتیست،یا سواد ندارد.باید به این نکته توجه داشت که خطاب قرآن به مشرکانی است که فرشتگان را دختر خدا میدانسته اند.پس اگر این آیه صفت غالب در زنان را بیان کرده،تنها نتیجه ای که میتوان گرفت تغلیب این صفت در میان زنان و دختران مشرکانی بوده که فرشتگان را دختر خدا میدانسته اند.زنانی که جلو چشم آنها بوده اند این خصوصیت را داشته اند.مثلا در جوامعی که مردمش سیاهپوست هستند وقتی حرف از انسان زده میشود سیاهپوست به نظرشان میآید.بویژه اگر جامعه بسته ای داشته باشند و تابحال سفید پوست ندیده باشند.این آیه هم صفت زنان آن زمان و آن جامعه را برمیشمرد.گرچه نمیتوان نتیجه گرفت که الآن زنها اینطور نیستند،اما نمیتوان نتیجه گرفت الآن زنها اینطورند.اصلا نمیتوان نتیجه ای برای کل زنان گرفت.....هرچند الآن میبینیم مردان بیشتر در دنیا غرق شده اند.

عاشورایی;297076 نوشت:
رد حدیثی نبوی خبطیست بزرگ.

شما اول ثابت کنید که این حدیث نبوی هست.دقت کنید که دروغ بستن به پیامبر و نیز تهمت زدن به دوستان گناه بسیار بزرگیست. ایشان این حدیث را رد نکردند.بلکه گفتند دلیل قاطع نداریم این حدیث درست باشد.پس نمیتوان به آن اعتنا کرد.یعنی حدیث را نادیده میگیریم.

یک دلیل بر کم خردی مردان این است که بسیار متکبر هستند.و تکبر نشان کم خردی است.اگر زنان بیشتر درگیر دنیا باشند(که نیستند)مردان بیشتر درگیر نفس خودشان هستند که بسیار بدتر است.همین الآن دعوی انا خیر منهشان بلند است.در سوره نمل مردان (بزرگان سبا)دچار احساسات (خشم و خودپسندی) شدند اما تدبیر ملکه سبا آنها را از انحراف بازداشت.حضرت سلیمان عرش ملکه را تغییر شکل داد و در زمان کم آن را آورد و به ملکه گفتند آیا این شبیه عرش تو نیست؟اما ملکه گفت انگار خودش است.یعنی این سه ترفند او را فریب نداد!

عاشورایی;297320 نوشت:
بنی امیه با چیزهایی کارداشت که بدرد هرزگی های دوران خودشان بخورد نه اینکه حدیثی مطابق قرآن را عوض کنند.

اینهمه تحریفاتی که درباره داستانهای انبیا صورت داده اند آیا به نفع هرزگیشان بوده؟تفکرات یهودی را وارد دین کرده اند!

قبول کنید که مردها بدلیل حس برتری جویی همواره در طول تاریخ زنان را تحقیر کرده اند.به همین دلیل و بدلیل تفاوتهای زن و مرد مردها دید درستی نسبت به زن نداشته اند.چه بسا احادیثی که ذکر شده و بعضی از علما آنها را مخالف فطرت و عقل ندانسته اند(نه که قصد بدی داشته باشند).الآن که همه سواد دارند و این کتابها را میخوانند دارند این مسایل را عنوان میکنند و واقعا برایشان سوال شده!من نمیگویم قطعا اینها غلطه.ولی امکان غلط بودنشان هم هست.

یونس بن عبد الرحمن;298447 نوشت:
کاملا منطبق با قرآن کریم است . ( بلکه قرآن صریحتر و واضحتر است . )

ما که هرچه قرآن را خواندیم چنین چیزی ندیدیم.میشود بگویید از کدام قرآن حرف میزنید؟

این درست نیست که بیاییم از ادیان دیگر مچگیری کنیم و بگوییم اینها را گفته اند،پس غلط است.میگویید چون این دیدگاه را نسبت یه زن دارد و این دیدگاه با عقل من جور در نمیآید غلط است.شاید به عقل یکی جور در بیاید.همین چیزهایی که شما به اسم اسلام میگویید با عقل من مطابقت ندارد.با عقل شما مظابقت دارد.یعنی کلا داریم سلیقه شخصی را اثر میدهیم.

نقل قول:
ما که هرچه قرآن را خواندیم چنین چیزی ندیدیم.میشود بگویید از کدام قرآن حرف میزنید؟

شما همیشه می خواهید خیلی چیزها را در جلد دوم قرآن ببینید که متاسفانه وجود ندارد .

جالبه , من کتاب جناب استاد آقای جوادی آملی را که خوندم ( در رابطه با زن نوشتن ) خبری از خیلی آیات در ارتباط با زن در آن ندیدم .

در ارتباط با روایاتی که فکر می کنید مردان از آن سوء استفاده کردن نه خیر چنین نیست خیلی از مردان هم حسن استفاده را کردن .

نقل قول:
چرا بین حقوق زن و شوهر اینقدر اختلاف هس؟مگه مرده چکار میکنه؟زنها هستن که میسوزن و میسازن.بیشتر آلام و دردها مال زنهاست و بیشتر لذات و خوشیها مال مردها و بازهم اینقدر سر زنها منت میذارن؟آخه چرا؟

این منطق خودته - البته من نمی خوام رد کنم اجمالا حرفتون درسته - خب برای خودت داشته باش ناراحتی نداره دعوا بر سر قرآن و روایات نمی خواد ولی منطق قرآن و روایات این نیست .

در هر صورت خیلی خودتون اذیت نکنید من که اشاره کردم سابقا قرار نیست همه حرف قرآن و ائمه علیهم السلام را بپذیرند این محال است .

در ضمن اینا که چیزی نیست چیزای از ائمه داریم که اگه بگیم بی شک شاید بعضی از این ملت کافر شوند .

باز هم تکرار می کنم یه خانمی از اساتید جامعه الزهراء در ارتباط با این قضایا این قدر بحث کرد آخرش به جایی نرسید خودشم تاویل و توجیهای دیگران را نپذیرفت نه تاویل و توجیهای خودش در نهایت گفت من را چه به این روایات . من هم فکر می کنم همیشن هم درسته .

نقل قول:
در مباحث قبل عرض شد كه مطالب آيه 18 سوره زخرف ، در صدد بيان حقيقت نوعي زن و بيان فصل مقوم وي نيست كه با تغيير نظام تربيتي ، دگرگون نشود با اين احتساب ، استدلال و محاجه و براهين محكم حضرت زهراي مرضيه سلام الله تعالي عليها براي احقاق حقشان - فدك- از ديدگاه شما محكم و قابل تامل نخواهد بود !و يا احتجاجات حضرت زينب سلام الله تعالي عليها در برابر ابن زياد و يزيد ، احتجاجات درخور و قابل اعتنايي نيست .
اما بنظر ما اين ويژگي ها كه بيانگر فصل مقوم زن نيست با تربيت صحيح قابل تغيير است كما اينكه در زمان نزول قرآن و قبل از آن نيز در ميان زنان برگزيده و ارجمند و فاضله بود و اكنون نيز در زمان ما هست .
بزرگواري بفرماييد جهت اينكه موضوع به نتيجه مطلوبي برسد از ارسال روايات و آيات متعددي كه نيازمند بحث مبسوط هستند و ضرورت چنداني هم ندارند خودداري بفرماييد .
این فهم , فهم شخصی از آیه شریفه , اهل لغت یا کسانی که عمری در این لغت کار کردن این نوع فهم از این آیه شریفه اصلا برای آنها حجیتی ندارد و نمی پذیرند و مثلا عرب این معنایی که می کنید قابل قبول نمی داند و انصافا هم همینطور است ( امیدوارم ناراحت نشوید قصد جسارت ندارم . )

محاجه حضرت زهراء و حضرت زینب کبری صلوات الله علیهما مضاف بر این که معصوم یا شبه معصوم ( خضرت زینب ) بودن اصلا دلیل بر این مطلب نیست .

البته که من مخالف این نیستم زنایی هستن صاحب فضل کاملا شناخت ازشون دارم با این حال کاملا واضح و روشن است هیچ منافاتی با این آیه شریفه یا کلام ائمه سلام الله علیهم که زیاد در این رابطه نقل شده ندارد .

این مساله به نظرم بحث کردن در مورد آن بی فایده باشه ائمه مرادشون واضح است ولی این وضوح برای هر کس نیست من در این زمینه خیلی کار کردم با بزرگان هم زیاد صحبت کردم با خانمای حوزه که کلی تحقیق کردن به اصطلاح و از کارشون با اطلاع هستم .

چیزی که بعد از سالها به آن رسیدم و بر بزرگان عرضه کردم و تصدیق کردن این که فرهنگ و رسوم و امثال اینها در فهم این مساله فوق العاده موثره .

این جا است بعضی وقتها انسان یه حرفهایی از بعضی به اصطلاح روحانیون یا خانم کارشناس و یا افراد دیگر می شنود که واقعا باید بر مظلومیت ائمه خون گریه کرد قلب آدم به درد می یاد .

و گرنه کلام ائمه هم زیاده در این باب یه خطبه و دو خطبه نیست و هم با روح قرآن کاملا سازگاره .
حالا جالبش این جاست که فقط روایت نیست اگه بعضی از تقریرها و بر خورد معصومین علیهم السلام با زن در این رابطه بخواهیم مطرح کنیم چه خواهد شد . الله اعلم .

البته در نجف اشرف صحبتی که با آقای سیستانی حفظه الله داشتم ایشون در این باب حرف بسیار زیبایی زدن که اگر یه وقت مصحلت دیدم آن را نقل می کنم .

به نام خدا
با سلام

خیر البریه;299099 نوشت:
اما در مورد اینکه اسلام چنین نظراتی دارد ناشی از کمی مطالعه تان است زیرا در ادیان دیگر زن در حد یک حیوان و نجس شناخته شد ه و یهود و .... در اینکه زن انسان است شک دارند ! وفقط اسلام زنان را به چنین مقام وحقوق رفیعی رساند . ودرباره اینکه جذابیت اسلام با طرح چنین مباحثی کم میشود ، این یک حقیقت است و قراری نیست که با کتمان حقایق جاذبه ایجاد کنیم . وظیفه ما ابلاغ است و هدایت دست خدای متعال . بهتر است مطالب فمنیستها را هم در باره زنان بدانید تا به اقرار خودشان در باره خود زن واقف شوید .

متاسفانه در اظهار نظر در مورد زن ، غالبا از يكي از دو طرف بام مي افتيم يا آنقدر او را پايين و يا مانند فمنيستها او را بسيار بالا مي پنداريم و اين قضاوتهاي نادرست ناشي از مقايسه او با مرد است و حاصل يك رقابت جنسيتي است و اينكه برخي ، يك جنس را جنس برتر مي پندارند و برخي در مقابله با آنان ، جنس مقابل را مي خواهند متفاوت و فوق العاده بيان كنند .در حاليكه نه قرآن كريم و نه سيره معصومان (ع) چنين مسائلي را صحه نگذاشته است . بله كاملا صحبت درستي است كه جناب خير البريه فرمودند كه قرار نيست جاذبه ايجاد كنيم ، بله قرار نيست براي ايجاد جاذبه ، حق بيان نشود و يا حق دگرگونه بيان شود و يا حتي حق ، بد بيان شود لذا در موضوع شان زن در اسلام نيز هم بايد به آيات قرآن توجه كنيم و هم به سيره معصومين (ع) زيرا اين سيره صحيح معصومين (ع) است كه مبين قرآن كريم است .
اينگونه نيست كه در اديان محرف زن را انسان نمي دانستند حالا اسلام عزيز به عنوان كامل ترين دين بفرمايد كه ما چون دين كامليم زن را از آن حد بالاتر مي دانيم و زن انسان است خير بزرگوار ! اولا در تمامي اديان الهي غير محرف، زن مومن مانند مرد مومن محبوب درگاه الهي بوده است آيا حضرت مريم عذرا يك زن نبود ؟آيا آسيه يك زن نبود ؟لذا همواره در دين الهي زن و مرد مومن از ديدگاه خداوند يكسان بوده اند همانگونه كه زن و مرد كافر يكسان بوده اند :"تبت يدا ابي لهب و تب ... وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ " ( 1)
وثانيا دين اسلام علاوه بر اينكه جايگاه زن را از آنچه در اديان محرف بود ارتقا بخشيد و آن ديدگاه نادرست را تصحيح فرمود بلكه زن را نيز مانند مرد به كمال انساني خويش رهنمون شد .پيامبر اكرم (ص) فرمودند :"انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق" براستى كه من براى به كمال رساندن مكارم اخلاق مبعوث شده ام. (2) و اين مكرمت اخلاقي براي زن و مرد يكسان بوده است .


(1)- مسد/1و4

(2)- كنزالعمال،ج13، ص151، ح36472

تمامي آيات قرآن براي زن و مرد مسلمان و مومن ، يكسان نازل شده است و بجز مواردي كه مربوط به نوع خلقت آنان و در نتيجه تمايز در تكاليف و وظايف است ساير احكام براي زن و مرد، يكسان است و اين يكساني تكاليف عمومي ونيز توجه به اين نكته كه خداوند وعده داده است كه :"فاستجاب لهم ربهم اني لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثي بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ..."(1)
پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت كرد [و فرمود كه] من عمل هيچ صاحب عملى از شما را از مرد يا زن كه همه از يكديگريد تباه نمى‏ كنم
نشاندهنده يكساني مرد و زن در مقام و مرتبه در نزد خداوند است و كرامت و ارزش نزد خداوند به جنسيت نيست بلكه به عمل و تقواي افراد است :يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ(2)
اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست
و هر كس در هر زماني اين تقوا ،اين ايمان ، اين عبوديت و بندگي را بيشتر به ظهور رساند ، نزد خداوند ارجمندتر است درست مانند زناني كه در صدر اسلام زودتر از همسرانشان ايمان آوردند مانند مرداني كه در صدر اسلام زودتر از زنانشان ايمان آوردند مانند آسيه اي كه ايمان آورد و استقامت ورزيد و الگوي زن و مرد مومن در قرآن معرفي گرديد .

(1)- آل عمران/195
(2)- حجرات/13


حالا يك مساله ديگر :
گاهي همين زن در شرايط فرهنگي و رسوم و سنت نادرست ، تحت تعليم و تربيت صحيح قرار نمي گيرد يعني غالب زنان در يك برهه اي اينگونه بودند ، از تعليم و تربيت و علم آموزي و كسب مهارتهاي لازم و مفيد ، بي بهره بودند لذا نوع برخوردها و روايات صادره ، ناظر به اين نوع از زنان است درحقيقت ناظر به زنان در برهه اي خاص است بعبارت ديگر ناظر به غلبه خارجي موضوع است نه نوع زن .چرا ؟ به دليل اينكه در همان زمان و شرايط صدور روايات مربوط به مذمت برخي زنان ، تحسين و تمجيد و بزرگداشت قولي و عملي از زنان ديگري بعمل آمده است (1) و اگر قرار بود كه تقبيحات مذكور ناظر به جنس زن و تمامي زنان ، علي الاطلاق باشد ديگر معني نداشت كه از زن ديگري تجليل شود .
لذا هر كس از تحت تربيت صحيح خارج شود به ناچار عملكرد او تقبيح برانگيز است و هر كس تحت تربيت صحيح قرار گرفت و عملكردش صحيح بود ، تحسين مي شود .
البته برخي ويژگي ها نيز ناظر به تفاوت در خلقت زن و مرد است و طبعا تكاليفي كه هر يك در زندگي دارند كه مشمول مدح و قدح نمي شود ، آنچه مدح و قدح مي پذيرد عمل انسان اعم از زن و مرد است .
بله درست است نبايد براي ايجاد جاذبه،حق را تحريف كنيم اما حق را هم بايد آنگونه كه هست بيان كنيم و حق آنست كه خداوند در قرآن كريم ارزش را به عمل افراد داده نه به جنسيت افراد ، ضمن اينكه اگر قرار بود كه جنس زن با تقبيحاتي كه دوستان بيان مي كنند مقرون باشد ، چرا خداوند يك زن را به عنوان الگوي زن و مرد با ايمان معرفي نموده است ؟ سوالي كه هيچ يك از دوستان مخالف هنوز متعرض بيان آن نشده اند .
بنظر جفاي بزرگي است اگر ارتقاي مقام انساني در زن را با ديدن الگو هاي غير قابل انكاري چون حضرت زهرا سلام الله عليها ، حضرت خديجه كبري سلام الله عليها ، حضرت زينب سلام الله عليها ناديده بگيريم و آنان را حمل بر استثنا يا ... كنيم؛ بله عصمت در حضرت زهرا سلام الله عليها غير قابل انكار است ، اما فراموش نكنيم كه زنان ارجمند ديگري نيز در آن زمان و تحت تربيت صحيح ديني بودند چون فضه ، ام سلمه ، ام ايمن و ... كه همگي مورد تجليل و تحسين اهل بيت (ع) قرار داشتند كه هر چند دركنار خورشيد پردرخشش وجود زهراي مرضيه سلام الله عليها چون ستارگاني بي فروغند اما حقيقتا زناني بزرگ و بزرگ منش بودند و همينگونه در اعصار بعد .

(1)- مثلا در زمان خلافت حضرت امير(ع) زنان زيادي بودند كه مشاركت فعال در مسائل سياسي داشتند و مورد تعظيم و تاييد حضرت (ع) قرار داشتند . از جمله كساني كه در تاريخ ذكر شدند ام الخير دختر خويش ، سوده دختر عماره ، بكاره هلاليه، زرقاء دختر عدي و... بودند .براي مطالعه در اين موضوع وهمچنين در خصوص زن در سيره پيامبر (ص) وامام علي (ع) به كتاب زن در نهج البلاغه تاليف دكتر نجوا صالح الجواد مراجعه نماييد .مطلب فوق را در ص271 اين كتاب ببينيد .

یونس بن عبد الرحمن;299867 نوشت:
شما همیشه می خواهید خیلی چیزها را در جلد دوم قرآن ببینید که متاسفانه وجود ندارد . جالبه , من کتاب جناب استاد آقای جوادی آملی را که خوندم ( در رابطه با زن نوشتن ) خبری از خیلی آیات در ارتباط با زن در آن ندیدم .

اتفاقا من منتظر جلد دوم قرآن هستم تا آیات مورد نظر شما را بیابم.در قرآن من که چنین چیزی نیست!...میشود یکی از این خیلی آیات را ذکر کنید؟

با عرض شرمندگی!من الآن دیدم(یعنی یکی از کاربران من را متوجه کردند) که گفته شده بود بحثشان ادامه دار است و خواسته بودند تا پایان بحثشان پست نگذاریم.
من بعلت کمی وقت مطالب را خیلی سریع میخوانم.معمولا جملات آخر پستهای طولانی را نمیخوانم.همینطور که از طرز نوشتنم پیداست که چقدر پریشان و گاهی نامفهوم نوشته ام.
آخر من مطالب را در کمال عجله و نیز با عذاب وجدان درس نخواندن مینویسم.اینترنت و بویژه این سایت جذابیتهایی دارد که وقتی سراغش میآیم نمیتوانم از آن بیرون بیایم.بهمین خاطر است وقتی این سایت از سرم بیفتد تا مدتها سراغش نمیآیم تا دوباره به آن معتاد نشوم.
خلاصه حلالم کنید

نقل قول:
اتفاقا من منتظر جلد دوم قرآن هستم تا آیات مورد نظر شما را بیابم.در قرآن من که چنین چیزی نیست!...میشود یکی از این خیلی آیات را ذکر کنید؟

خانم محترم چشم هر وقت چاپش کردم هر جا باشید خبرتون می کنم .

نقل قول:
حالا يك مساله ديگر :
گاهي همين زن در شرايط فرهنگي و رسوم و سنت نادرست ، تحت تعليم و تربيت صحيح قرار نمي گيرد يعني غالب زنان در يك برهه اي اينگونه بودند ، از تعليم و تربيت و علم آموزي و كسب مهارتهاي لازم و مفيد ، بي بهره بودند لذا نوع برخوردها و روايات صادره ، ناظر به اين نوع از زنان است درحقيقت ناظر به زنان در برهه اي خاص است بعبارت ديگر ناظر به غلبه خارجي موضوع است نه نوع زن .چرا ؟ به دليل اينكه در همان زمان و شرايط صدور روايات مربوط به مذمت برخي زنان ، تحسين و تمجيد و بزرگداشت قولي و عملي از زنان ديگري بعمل آمده است (1) و اگر قرار بود كه تقبيحات مذكور ناظر به جنس زن و تمامي زنان ، علي الاطلاق باشد ديگر معني نداشت كه از زن ديگري تجليل شود .
لذا هر كس از تحت تربيت صحيح خارج شود به ناچار عملكرد او تقبيح برانگيز است و هر كس تحت تربيت صحيح قرار گرفت و عملكردش صحيح بود ، تحسين مي شود .
البته برخي ويژگي ها نيز ناظر به تفاوت در خلقت زن و مرد است و طبعا تكاليفي كه هر يك در زندگي دارند كه مشمول مدح و قدح نمي شود ، آنچه مدح و قدح مي پذيرد عمل انسان اعم از زن و مرد است .
بله درست است نبايد براي ايجاد جاذبه،حق را تحريف كنيم اما حق را هم بايد آنگونه كه هست بيان كنيم و حق آنست كه خداوند در قرآن كريم ارزش را به عمل افراد داده نه به جنسيت افراد ، ضمن اينكه اگر قرار بود كه جنس زن با تقبيحاتي كه دوستان بيان مي كنند مقرون باشد ، چرا خداوند يك زن را به عنوان الگوي زن و مرد با ايمان معرفي نموده است ؟ سوالي كه هيچ يك از دوستان مخالف هنوز متعرض بيان آن نشده اند .
بنظر جفاي بزرگي است اگر ارتقاي مقام انساني در زن را با ديدن الگو هاي غير قابل انكاري چون حضرت زهرا سلام الله عليها ، حضرت خديجه كبري سلام الله عليها ، حضرت زينب سلام الله عليها ناديده بگيريم و آنان را حمل بر استثنا يا ... كنيم؛ بله عصمت در حضرت زهرا سلام الله عليها غير قابل انكار است ، اما فراموش نكنيم كه زنان ارجمند ديگري نيز در آن زمان و تحت تربيت صحيح ديني بودند چون فضه ، ام سلمه ، ام ايمن و ... كه همگي مورد تجليل و تحسين اهل بيت (ع) قرار داشتند كه هر چند دركنار خورشيد پردرخشش وجود زهراي مرضيه سلام الله عليها چون ستارگاني بي فروغند اما حقيقتا زناني بزرگ و بزرگ منش بودند و همينگونه در اعصار بعد .

من تعجب می کنم جانب کارشناس محترم آقای هدی عزیز .

این حرفایی که زدید کاملا درسته ولی خب چه ربط به کلام معصومین علیهم السلام داره که فرمودن مثلا : النساء نواقص العقول . ( کلام حضرات ربط به این کلام شما ندارد اشاره به حقیقتی دیگر دارد . )

بله فلان زن رئیس بخش کل ویندوز مایکروسافت شده الان هم عالی داره می چرخونه یا فلان زن رئیس کل شرکت اچ پی هستش و هوشی سر شار داره و غیره ووووووووووو

خب این چه ربط به کلام صحیح الصدور حضرت امیر صلوات الله علیه داره .؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یا این کلام شما چه ربط داره به این موضوع که اسلام عزیز شان و مرتبه خاص به مرد داده که به زن نداده چه ربط داره این مساله به این که ام سلمه رضوان الله علیها از زنان بزرگ تاریخ است .
یا بنت الشاطی یه کاتب چیره دست و ...........

می فرمایید : حق آن است که خداوند متعال ارزش را به عمل افراد داده خب این درست با این حال می فرماید :

وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى‏ بَعْضٍ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً .الإسراء : 55

خب چرا بعضی افضل از دیگری است . ؟ جواب شما هر چی باشه دقیقا در مورد شأن دادن به مرد بالاتر از زن هم همان .

اما در مورد ارجاع شما به کتاب نجوی صالح که قصد دارم در مورد صحبتهایی کنم خیلی وقته کتاب خوندم و تعلیقه بر آن نوشتم ولی باز هم می خونمش .

کتاب «زن در نهج البلاغه» تألیف دکتر نجوی صالح الجواد و ترجمه ورود سلامی و مقدمه دکتر سید محمد بحر العلوم که توسط انتشارات زمزمه زندگی و در تیراژ 3000 نسخه در تابستان 1384 منتشر شده است از جمله آثاری محسوب می شود که به غرض دفاع از حریم نهج البلاغه و در توجیه و تبیین دیدگاه های امام علی (ع) درباره زنان به رشته تحریر درآمده است.
مقدمه کتاب که توسط دکتر سید محمد بحرالعلوم از دانشمندان عراقی و مقیم لندن به رشته تحریر درآمده است، به شرح حال آشنایی ایشان با نویسنده کتاب، خانم نجوی صالح الجواد و چگونگی شکل گیری این کتاب و تدوین آن اختصاص دارد و البته دکتر بحر العلوم در این مقدمه به ایده اصلی کتاب که بسیار مایه بهت و شگفتی ایشان شده است، اشاره می کند.
« ملاحظه نمودم که دستیابی ایشان به موضوع با دقت و توجه و اعتنایی فراوان بود و سعی داشت آنچه در نهج البلاغه در مورد مذمت زن آمده است و بسیاری از شراح به آن پرداخته اند، را توجیه نماید و تأکید نماید که کلام حضرت در این خصوص نتیجه شرایط خاص و جبهه گیریی بود که علیه حضرت شده بود و مسلمانان بهای سنگین آن را پرداخت کردند از سخنان ایشان به شگفت آمدم و در تمام مدت غرق در سخنان ایشان بودم

متاسفانه تاویل و توجیه های این خانم با این که موارد زیادی صحیح و مواردی غیر صحیح است با این حال هیچ گونه صله ایی با کلام حضرات ندارد .

بعدا بیشتر در مورد نقش سیاسی خانم در این کتاب صحبت می کنم .

بعضی از اساتید بزرگوار نقدایی بر این کتاب نوشتن در لینک زیر نقدایی کرده ولی خیلی جزئی البته

http://whc.ir/index.php?action=article&cat=128&id=338&artlang=fa

در خاتمه به يک عقيده کهن و مورد پذيرش شيعه در مورد اهل بيت عليهم السلام توجه ضروري مي‌نمايد و آن اين‌که اهل بيت عليهم‌السلام به منزله کلمه واحده و نور واحد هستند که کلمه يکي مفسر کلام ديگري است. بر فرض که بتوان برخي روايات در کتاب شريف نهج البلاغه را بر حوادث تاريخي حمل کرد با حجم وسيعي از روايات ديگر که از زبان ديگر معصومين عليهم السلام صادر شده است و همين مضامين را تأکيد مي‌کنند، چه بايد کرد.

می فرماید : حجم وسیع دیگر روایات , اضافه می کنم برخورد های عملی حضرات معصومین علیهم السلام در رابطه با زن باید چیکار کرد .؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ( که ابدا ذکری از آن در کتاب نجوی نشده و در حیطه علمی آن نیست .)

خب جواب ساده ست تاویل و توجیه آن هم توجیه های شخصی دقیقا همانند آیاتی که توجیه شخصی می شن .

آیا واقعا این درسته ؟

در نهج البلاغه اومده زن همه اش شر است و مرد را چاره ای از او نیست.از آنچه شما مینویسید صد در صد معلوم است واکنش شما نسبت به این حدیث چیست:
بسیار مشعوف شده و کاملا ایمان میآورید که زن بسیار بد است.
اما در جای دیگر (فکر میکنم حدیث نبوی)آمده خیر زیادی در زنان است(یا بیشتر خیر در زنان است؟).همچنین در قرآن آمده است که از رحمت اوست که از خودتان برایتان همسر آفرید و بینتان مودت و رحمت قرار داد...یا تا باآنها انس بگیرید.شما اینجا دچار تضاد میشوید و میبینید که این دو حرف با هم تناقض آشکار دارند.
احتمالا سراغ جلد دوم قرآنتان میروید تا آن را با حدیث اولی وفق داده و حدیث دوم و آن آیات را رد کنید.

فکر میکنم یک حدیث از امام علی دیدم که اگر بخاطر فرزند نبود ازدواج نمیکردم!یعنی شما فکر میکنید ایشان چنین دیدی نسبت به حضرت فاطمه،اسما و ام البنین داشتند؟یا حضرت محمد(ص) که احتمالا بواسطه علم غیب میدانستند دیگر بغیر از ماریه از کسی بچه دار نمیشوند و یا اینکه اصلا بعضی زنانشان پیر بودند چرا ازدواج کردند؟

در حدیث داریم زنان خود را در خانه نگه دارید؟خب معصومین که الگو بودند چرا خودشان اینکار را نکردند؟چرا حضرت فاطمه و حضرت زینب در خانه نماندند؟مگر در حدیث نداریم سوره یوسف به زنان یاد ندهید؟چرا امام صادق اینهمه شاگرد زن داشتند؟اصلا این علمایی که این احادیث را نقل میکنند چرا اجازه میدهند دخترانشان درس بخوانند،سر کار بروند و قرآن حفظ کنند؟حتی سوره یوسف!!من فکر میکنم بیشتر باید به سیره علمایی که ایمان کاملی دارند نگاه کنیم.سیره زندگی آنها کاملا با بسیاری از این احادیث(و حتی متونی که خودشان مینویسند) فرق دارد.پس یا اعتقاد دارند این احادیث برای مواردی خاص یا زمانی خاص است و یا اینکه ذاتشان با این مسایل جور درنمیآید و احتمالا بخاطر تقوا نخواستند فورا بعضی مسایل را رد کنند...

در نهج البلاغه آمده ایمان زنها بواسطه عادت ماهیانه ناقص است.خب چرا سن یایسگی زنان سیده بیشتر است؟چرا خداوند میخواهد ایمان آنها ناقصتر از زنان عادی شود؟

در نهج البلاغه آمده با زنها مشورت نکن مگر با آنها که عقلشان به کمال رسیده باشد(که البته قسمت دومش را امثال شما معمولا بیان نمیکنند).علتش را هم غلبه به اصطلاح عواطف بر عقل میدانند.حتی میگویند با زنان مشورت کن و بعد مخالفش را عمل کن(یا آخر کار خودت را بکن؟یادم نیست!)!!!اتفاقا اگر کمی در قرآن تامل کنید اگر قرار باشد کسی با کسی مشورت کند و بدان عمل نکنند. این زنان هستند که باید با مردان مشورت کرده و خلافش عمل کنند.در سوره نمل اگر ملکه سبا میخواست به حرف مردان گوش کند که گمراه شده بود.بوضوح در این سوره مردان دچار غلبه احساسات(خشم و کبر) بر عقل شدند.اما آن زن کاملا عقلانی عمل کرد!خداوند که بیخود این داستان را نیاورده!همچنین در قرآن در مورد رضاعت هم گفته زن و شوهر با هم مشورت کنند!

البته من نمیگویم همه این احادیث جعلی هستند،چنانکه نمیگویم همه درستند.میگویم اگر درست باشند قطعا ناظر به مواردی خاص است.مثلا مردی که در امور نظامی از زن بیسواد که همیشه در خانه بوده و از امور نظامی خبر ندارد مشورت بگیرد موفق نمیشود.انسان باید در هر امری از کسی مشورت بگیرد که در آن امر تخصصی داشته باشد.

پس ما را به قرآن خودمان و شما را به قرآن خودتان!

یونس بن عبد الرحمن;300104 نوشت:
من تعجب می کنم جانب کارشناس محترم آقای هدی عزیز . این حرفایی که زدید کاملا درسته ولی خب چه ربط به کلام معصومین علیهم السلام داره که فرمودن مثلا : النساء نواقص العقول . ( کلام حضرات ربط به این کلام شما ندارد اشاره به حقیقتی دیگر دارد . ) بله فلان زن رئیس بخش کل ویندوز مایکروسافت شده الان هم عالی داره می چرخونه یا فلان زن رئیس کل شرکت اچ پی هستش و هوشی سر شار داره و غیره ووووووووووو خب این چه ربط به کلام صحیح الصدور حضرت امیر صلوات الله علیه داره .؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام عليكم
ما در خصوص خطبه 80 نهج شريف ، در صفحات ابتدايي تاپيك بحث كرديم و بحثش تمام شد لطفا به صفحات مذكور مراجعه بفرماييد ربطش مشخص خواهد شد .
یونس بن عبد الرحمن;300104 نوشت:
می فرمایید : حق آن است که خداوند متعال ارزش را به عمل افراد داده خب این درست با این حال می فرماید : وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى‏ بَعْضٍ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً .الإسراء : 55 خب چرا بعضی افضل از دیگری است . ؟ جواب شما هر چی باشه دقیقا در مورد شأن دادن به مرد بالاتر از زن هم همان .

استدلال به آيه شريفه 55 اسراء براي مبحث جاري، استدلال محكم و قابل استنادي نيست . خداوند در آيه 34 سوره مباركه نساء مي فرمايد :"الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ ..."
و يا در كريمه 228 بقره مي فرمايد" وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ" اينها مي توانند مورد استناد شما قرار بگيرند نه آيه 55 اسراء كه البته در همين دو آيه هم مطلب و بحث ، بحث فضيلت مرد و حقارت زن يا جنس برتر بودن مرد و جنس دوم بودن زن مطرح نيست بلكه بحث ، بحث مديريت خانواده است كه طبيعتا با مرد است و مرد از اين اين لحاظ يعني از جهت اينكه مدير خانواده باشد ارجح است ، كه اين هم يك مسئوليت اجرايي است نه تقرب آور است و نه مدح افزا از آنطرف هم حتي اگر زن مسئول و مدير اجرايي خانواده بود نه تقرب آور بود نه مدح برانگيز .
پس اين فضليت ، فضيلت معنوي نيست . بحث نسبتا مبسوطي علامه جوادي آملي ذيل آيه شريفه 228 بقره و نيز 34 نساء دارند كه بسيار مناسب است . مي توانيد با مراجعه به سايت اسراء مطالعه بفرماييد و يا در صورت تمايل در همين تاپيك ، بيانش كنيم .


با سلام وتشكر

این طرز بحث بی نتیجه است ! قبلا گفتیم اگر قول عدم حذف بدهید ما حاضریم در شرایطی بدور از احساسات و فقط علمی یعنی مستند به آیات وروایات گفتگویی دوستانه داشته باشیم .

متاسفانه آنچه مشاهده میشود احساسات و هیجان است نه حقیقت و حقیقت هم با احساسات تغییر نمیکند .

كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ {الرعد/17}

در مورد ارجاع به كتاب دكتر نجوا صالح ، بخشي كه بنده ارجاع نمودم مطالبي نيست كه مربوط به تاويل و توجيه هاي شخصي ايشان باشد بلكه اين بخش را به تراجم اعلام النساء ارجاع نمودند و ارتباطي با ديدگاههاي سياسي شان ندارد و نيازي به بحث در اين خصوص آنهم در موضوع اين تاپيك نمي باشد .
ارتباط استناد بنده هم در اين خصوص اين بود كه عرض كردم روايات فوق با توجه به غلبه خارجي موضوع است اگر همه ي زنان از منظر حضرت امير (ع) بيهوده گو بودند با اين زناني كه حضرتشان (ع) به سخنان آنان بها داده و بعضا مورد تكريم آن حضرت بودند چه مي كنيد ؟اين تناقض رفتار حضرات معصومين (ع) بابرخي زنان را چگونه حل مي نماييد ؟
بالاتر از آن چرا متعرض پاسخ به آيه اي كه آسيه را به عنوان الگوي زن و مرد مومن معرفي نموده نمي شويد ؟ توجيه شما در اين خصوص چيست ؟

یونس بن عبد الرحمن;300106 نوشت:
اضافه می کنم برخورد های عملی حضرات معصومین علیهم السلام در رابطه با زن باید چیکار کرد .؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جناب يونس بحث ما اين نيست كه روايات وارده در تقبيح يا مذمت زنان تماما جعل و كذب است ظاهرا تاپيك را دقيقا مطالعه نفرموده ايد ، ما عرض كرديم حتي در صورت صحيح السند بودن اينگونه روايات نيز ، با توجه به آيات شريفه قرآن و سيره صحيح اهل بيت (ع) ، ناظر به غلبه خارجي موضوعند نه اينكه بگوييم جعلي اند يا ضعيفند .بنابراين برخوردهاي عملي احتمالي حضرات معصومين (ع) در اين باب نيز ناظر به همان غلبه خارجي موضوع است زيرا حضرات معصومين (ع) با زناني كه منش و روش و سلوكي غير از زنان هم عصر خويش داشتند ، كلام و سخن و برخوردي از نوع ديگر داشتند . نمونه هايش را در گفتار و رفتار حضرات معصومين (ع) با حضرت خديجه كبري (س) ، فاطمه زهرا سلام الله عليها ، زينب كبري (س) و حتي در سطوحي پايين تر از ان بزرگواران مثلا در برخورد با ام سلمه ، فضه و بعضا ساير زنان از اين دست در تاريخ و سيره ملاحظه مي كنيم .

یونس بن عبد الرحمن;300104 نوشت:
یا این کلام شما چه ربط داره به این موضوع که اسلام عزیز شان و مرتبه خاص به مرد داده

اين شان و مرتبه خاص در چه زمينه است ؟در اين خصوص توضيح بفرماييد لطفا .
خیر البریه;300386 نوشت:
این طرز بحث بی نتیجه است ! قبلا گفتیم اگر قول عدم حذف بدهید ما حاضریم در شرایطی بدور از احساسات و فقط علمی یعنی مستند به آیات وروایات گفتگویی دوستانه داشته باشیم . متاسفانه آنچه مشاهده میشود احساسات و هیجان است نه حقیقت و حقیقت هم با احساسات تغییر نمیکند .

جناب خير البريه آنچه بنده از آيات و روايت عرض كردم هيجان و احساسات بود ؟!!!!
بنده منتظرم پاسخ آن يك آيه اي كه بارها در همين تاپيك از شما و ساير مخالفان بزرگوار پرسيدم را بدهيد تا برسيم به آيات ديگر .
تصور نمي كنم با استنادات و توضيحاتي كه در خصوص رواياتي از اين دست عرض كردم ، آوردن ساير روايات بتواند تغييري در نتيجه حاصل كند- جز اينكه بحث را طولاني و از مدار اصليش خارج مي كند - زيرا ما با سند روايات مشكل نداريم عرض ما اين است كه گيريم تمام رواياتي كه در اين زمينه مي گوييد و مي آوريد صحيح باشد ، شما تعارض اطلاق روايات را با آيه 11 سوره مباركه تحريم چگونه حل مي كنيد ؟اين تعارض اطلاق روايات را با برخورد معصومين (ع) با برخي زنان چگونه حل مي كنيد ؟
اينها كه عرض شد و از شما مي پرسيم دليل است نه هيجان و احساسات .متوقعيم در يك بحث علمي ، علمي صحبت كنيم و سخن منطقي و علمي را ، منطقي رد يا قبول نماييم.

هدی;300391 نوشت:
جناب خير البريه آنچه بنده از آيات و روايت عرض كردم هيجان و احساسات بود ؟!!!! بنده منتظرم پاسخ آن يك آيه اي كه بارها در همين تاپيك از شما و ساير مخالفان بزرگوار پرسيدم را بدهيد تا برسيم به آيات ديگر . تصور نمي كنم با استنادات و توضيحاتي كه در خصوص رواياتي از اين دست عرض كردم ، آوردن ساير روايات بتواند تغييري در نتيجه حاصل كند- جز اينكه بحث را طولاني و از مدار اصليش خارج مي كند - زيرا ما با سند روايات مشكل نداريم عرض ما اين است كه گيريم تمام رواياتي كه در اين زمينه مي گوييد و مي آوريد صحيح باشد ، شما تعارض اطلاق روايات را با آيه 11 سوره مباركه تحريم چگونه حل مي كنيد ؟اين تعارض اطلاق روايات را با برخورد معصومين (ع) با برخي زنان چگونه حل مي كنيد ؟ اينها كه عرض شد و از شما مي پرسيم دليل است نه هيجان و احساسات .متوقعيم در يك بحث علمي ، علمي صحبت كنيم و سخن منطقي و علمي را ، منطقي رد يا قبول نماييم.


با سلام

متاسفانه هنوز بحث اطلاق و اغلب جانیفتاده !!!

اصلا تعارضی در کار نیست ؛ نمیدانم چطور بیان کنم .

بهتر است از خودم چیزی نگویم واز علامه در المیزان بنویسم :

(الرجال على النساء بما قوامون على النّساء بما فضّل اللّه بعضهم على بعض و بما انفقوا فضل الله من اموالهم ).

كلمه (قوام ) كه در اين آيه آمده از ماده قيام است ، كه به معناى اداره امر معاش است و مراد از فضيلت مردان زيادتر بودن نيروى تعقل در مردان است چون حيات مرد، تعقلى و حيات زن عاطفى و احساسى است و ما اگر اين وضع خلقتى مرد و زن را و آن وضع تشريعى در تقسيم مسؤ وليت اداره زندگى را به دقت در نظر بگيريم ، آنگاه با ثروت موجود در دنيا كه هر زمان از نسل حاضر به نسل آينده در انتقال است مقايسه كنيم ، مى بينيم اينكه اسلام تدبير و اداره دو ثلث ثروت دنيا را به عهده مردان و تدبير يك ثلث آنرا به عهده زنان گذاشته و در نتيجه تدبير تعقل را بر تدبير احساس برترى و تقدم داده صلاح امر مجتمع و سعادت زندگى بشر را در نظر گرفته است .

خوب معلوم است كه هيچ دانشمندى از چنين شريعتى و با مطالعه همين مقدار از احكام آن جز اين توقع ندارد كه در مسائل كلى و جهات عمومى و اجتماعى زمام امر را به كسانى بسپارد كه داشتن عقل بيشتر امتياز آنان است ، چون تدبير امور اجتماعى از قبيل حكومت و قضا و جنگ نيازمند به عقل نيرومندتر است ، و كسانى را كه امتيازشان داشتن عواطف تند و تيزتر و اميال نفسانى بيشتر است ، از تصدى آن امور محروم سازد، و نيز معلوم است كه طايفه مردان به داشتن عقل نيرومندتر و ضعف عواطف ، ممتاز از زنانند، و زنان به داشتن عقل كمتر و عواطف بيشتر ممتاز از مردانند. چون مجتمعى را كه اسلام بوجود آورده مجتمعى است كه ساختمانش بر پايه عقل نهاده شده نه بر عواطف ، و زنان جنبه عواطفشان بر تعقلشان غلبه دارد، از اين رو از اين حق به زنان نصف مردان داده . بنابراين شهادت دو نفر از زنان معادل يك نفر از مردان خواهد بود، چنانكه آيه شريفه گذشته نيز به اين حكمت اشاره كرده ...

مستضعفينى هستند كه از جهت ضعف عقل ، حجت بر آنها تمام نشده و مكلف به تكليف نشدند، مانند مردان و زنان ضعيف و اطفال غير بالغ او من ينشوا فى الحليه و هو فى الخصام غير مبين يعنى آيا خدا دختران را فرزند خود گرفته ، و يا اين مشركينند كه از جنس بشر آنهايى را كه در ناز و نعمت و زر و زيور بار مى آيند فرزند خدا تصور كرده اند، با اينكه در بيان و تقرير دليل گـفته خود و اثبات ادعايشان عاجزند و دليل روشنى ندارند. اين دو صفت كه براى زنان آورده ، براى اين است كه زن بالطبع داراى عاطفه و شفقت بيشترى و تعقل ضعيف ترى از مرد است ، و به عكس مرد بالطبع داراى عواطف كمترى و تعقل بيشترى است . و از روشن ترين مظاهر قوت عاطفه زن علاقه شديدى است كه به زينت و زيور دارد، و از تقرير حجت و دليل كه اساسش قوه عاقله است ضعيف است .

یونس بن عبد الرحمن;300339 نوشت:
حرفایی که زدی بعضا دورغ بوده

چه دروغی؟

یونس بن عبد الرحمن;300339 نوشت:
شما هم لطف کنید در کلام ائمه علیهم السلام دخالت نکنید لطفا , شما را چه به این روایت دست بردارید خواهشن

یعنی فقط شما بفرمایید دخالت کنید!...خودتونو وارث امامان هم میدونید؟چه کسی به شما حق داده اینطوری بگید؟این منیت و خودبرتربینی است که انسان را بجایی میرساند که میگوید اناربکم الاعلی!شما یا نوشته های من رو متوجه نشدید یا نخواستید متوجه بشید!و فکر میکنید با توهین میتونید حرف خودتونو به کرسی بنشانید!توهین ادبیات مردم کم عقل است.

بحث من این هست:در اجتهاد و بررسی درستی یا نادرستی روایات باید هم به سند آن مراجعه کنیم،هم به اینکه مخالف قرآن نباشند و هم اینکه با عقل در تعارض نباشند.ظاهر این روایات طبق آنچه عرض کردم با عقل یا قرآن یا هردو در تعارض هستند.پس یا روایت غلط است یا اون برداشتی که شما دوست دارید ازش داشته باشید اشتباهه...کاش بجای توهین روی ایرادات من فکر میکردید و سعی میکردید جواب بدید(در واقع توجیه کنید)

یونس بن عبد الرحمن;300339 نوشت:
قسم به خدای عالم به نفعتون دارم می گم

من هیچ احتیاجی به خیرخواهی شما ندارم...خودم خیلی خیلی بهتر از شما خیرم رو میدونم.

چطوره نظر علامه طباطبایی رو میپذیرید اما نظر شاگردشون (آیت الله جوادی) رو که سالها بعد از ایشون تفسیر نوشتن رو نمیپذیرید؟...چون دوست دارید اون رو بپذیرید!اگر شما نگاه کنید نظر علامه نسبت به زن از قدیمیا خیلی بهتر (البته به نظر شما بدتر) هست.نظر آیت الله جوادی هم نسبت به علامه خیلی بهتره...قطعا در آینده این سیر بهتر هم میشه!

برای اینکه نشونتون بگم آقایون چقدر نسبت به زن بد فکر میکردن شما رو به تفسیر سوره آل عمران ارجاع میدم.اونجایی که خدا میگه ولیس الذکر کالانثی...علامه گفتند که مفسران این را قول همسر عمران میدانند و بسیار تلاشهای غیرعقلانی کردند تا توجیه کنند که چرا نگفته و دختر مانند پسر نیست!...علامه میفرمایند منظور این است که اگر پسر بود میشد عیسی و حالا مریم میشود که از او عیسی متولد میشود....ببینید که مفسران حتی یک لحظه هم نخواستند برای یک مورد قبول کنند که در یک شرایطی هم دختر میتواند بهتر از پسر شود!جالب اینکه حتی در ترجمه تفسیر المیزان هم این جمله قول همسر عمران در نظر گرفته شده!من تابحال حتی یک ترجمه ندیدم که این را قول خدا در نظر بگیرد.حتی بعضر ترجمه ها گفته اند و دختر مانند پسر نیست.بعضی هم گفته اند و پسر و دختر مانند هم نیست!!گرچه با شیوه استدلالی شما از قرآن و روایات اگر بخواهیم به این آیه نگاه کنیم چون در آن نگفته {و برای این امر پسر مانند دختر نیست} و کلا گفته {و پسر مانند دختر نیست} میتوان به برتری جنس زن استدلال کرد(البته تاکید میکنم:با شیوه استدلالی شما،وگرنه اینطور نیست)...حال فکر کنید ازمفسرانی که چیز به این سادگی را اینطور تفسیر میکنند دیگر چه توقعی میرود؟البته من نمیگویم انسانهای بدی بودند یا علمشان کم بوده یا عقلشان کم بوده....طبیعت مرد این است که عقلش نمیتواند به بزرگی زن استدلال کند!البته علما درباره همه چیز مطالعه میکنند.طبیعتا نمیتوانند به بعضی مسایل آنطور که باید رسیدگی کنند!
من برخلاف شما نمیآیم یک چیز از علامه را بگیرم و بگویم چون ایشان درست گفته اند پس این قطعا درست است.من اعتقاد دارم که عقل ایشان بیشتر از من است و یک چیزی که بگویند در آن تامل میکنم...اما در تفسیر این آیه ایشان فقط استدلالهای عقلی آورده اند و فرمایششان کاملا درست است.

حال به شما پیشنهاد میکنم به تفسر تسنیم هم مراجعه کنید!

کلامی کوتاه در جواب جناب یونس بن عبدالرحمن ،
دوست گرامی ،اگرتلاشی را که شما و برخی آقایون مذهبی برای اثبات برتری مرد بر زن در اسلام به عمل میآورند به حق بدانیم و نظرشان را قبول کنیم اینطور استنباط میشود که دین اسلام اساسا نظرات تبعیض آمیز و نا عادلانه و بعضا تحقیر آمیزی نسبت به زن دارد و حقیقتا شان انسانی اورا کمترازمرد میداند.
جوانان و زنان ما از سوی مخالفین تشیع و اهل بیت در معرض تبلیغاتی هستند که زن ستیز بودن ائمه و اسلام را جار میزنند و از درون هم شاهد تبلیغات عرفانهای نوظهوری هستند که مهمترین جاذبه شان در برابر تعصبات دینی، داشتن دیدگاه برابری زن و مرد در جایگاه انسانی و حقوقی است و حالا اینجا در تفکرات اسلامی برخی آقایان میبینیم که معتقدند برتری مرد بر زن نه نتیجه عمل صالح و تقوی بلکه ذاتی و قهری و تنها بواسطه جنسیت است!! مثل اینست که بگوییم یک مرد بیسواد و خلافکار از یک زن درستکار و اندیشمند افضل است چون مرد است! مثلا در امر شهادت ،گواهی دادن مرد بی ایمانی که به حمایت از دوست خود شهادت دروغ میدهد در بدو امر پذیرفته است، ولی زنی که بواسطه تقوی و ترس از خدا حاضر به دروغگویی نیست و میخواهد راست بگوید شهادتش پذیرفته نیست چون زن است! یعنی تبعیض جنسی به معنی واقعی ! میخواهید در کنار دادگاهها و دادسراها روزانه چند تن از همین مردان عاقل را ببینید که پرسه میزنند و با پرداخت تنها 600 یا500 هزارتومان حاضر به دادن شهادت دروغ میشوند و از خدا هم نمیترسند؟!
.بقول مولانا :هر کسی که حق بگوید مرد است نه هر کسی که مرد است حق می گوید.

در مورد روایت نواقص العقول هم اگر تنها به حادثه جمل برگردد بازهم اینطور به نظر میاید که حضرت علی (ع) چنان از عملکرد عایشه به خشم آمدند که بدون در نظر گرفتن جایگاه همسرگرامیشان، برای کم عقلی جنس زن علی الاطلاق حکم صادر نمودند ولی کم عقلی و جهل مردان را در صفین و نهروان ندیدند که در موردآنها هم خطبه ایراد نمایند .

مطمئنا" حضرت علی (ع)خیلی بیشتر از من و شما این مسئله را میدانستند که نباید سوژه دست دشمن داد...
در ثانی انسان جایز الخطاست، در کلام امیرالمومنین بارها در نکوهش مردان "همانطور که در متن زیر اشاره میشود صحبت به میان آمده...
آیا میشود گفت مردان فلان و فلانن؟!
علي(ع) مي‏فرمايند: خودبيني مرد، نشانه ضعف و كمي و نقصان خرد اوست.(1) در اين حديث و احاديث ديگري(2) مواردي چون؛ خودبيني، شهوت، تابع هواي نفس بودن و... از عوامل نقص عقل شمرده شده است. بنابراين بعید نیست که نسبت نقص عقل به زنان نیز(اگر آنرا درست بدانیم)، از همين قبیل باشد و منظور از آن وجود عواملي عارضي به ويژه در آن زمان بوده كه باعث نقصان عقلشان شمرده شده است. اين عوامل چون ذاتي و در سرشت زن نيستند با تربيت و تهذيب قابل زدايش‏اند.
و در واقع این گونه سرزنش های زنان، به اصل ذات و گوهر زنان بر نمی گردد، همانطوری که سرزنش های مردان، به اصل ذات آنها بر نمی گردد.
همه میدانیم که غلبه احساسات و عواطف در زنان میتواند نهایتا به قضاوتهای عجولانه و برخی هیجانات و حساسیتها و نهایتا به جاروجنجالهایی ختم شود ولی آنکس که بر اثر خشم تیغ میکشد و مرتکب جنایت میشود کیست؟ زن اینکار را نمیکند. غلبه غرایز و شهوات و خشونت بر عقل که در مردان رایج تر است ، از غلبه عواطف بر عقل ،مسلما فاجعه بار تر خواهد بود،.
ملاک عقل از نظر خداوند ایمان به آخرت است و هر کس که از چنین عقلی بیشتر برخوردار بود فضیلت بیشتری دارد و زن و مرد ندارد ،عقل حقیقی در دو دوتا چهارتای عالم مادی و بحث و استدلال کردن و صغری کبری چیدن نیست ، بلکه در عمل به دانسته هاست.
-نکته آخر از نظر سند و انتساب این روایت به امام معصوم:
برخى معتقدنددر سند و انتساب خطبه یا روایت نقصان عقل زنان به ا مام معصوم تردید جدى وجود دارد و گفته‏اند: از این که مضمون این روایت با بسیارى از آیات و روایات دیگر، نیز با عقل مخالفت دارد، صدور آن از معصوم قابل مناقشه، بلکه مردود است.
روايت فوق به صورت كامل و يا در برخي منابع بصورت ناقص و صرفا عبارت « ان النساء نواقص العقول » در منابع ذيل يافت مي شوند :
1- وسائل الشیعه/ج2/ص344-باب تحریم صلاه و صیام و نحوهما علی الحائض.
2- بحار/ج30/ص7/تتمه ی کتاب فتن و محن
3- ارشاد القلوب/ج1/ص192
4- خصائص الائمه/ص97
5- غرر الحکم/باب نساء/4
6- اختصاص/ص 176-
7- خصال ج 2/ص 378
8- کافی/ج5/ص 322
9- نهج ص 373-14
10- القرشي ، حياة الامام الحسن ، ج 2 ، ص 448 ، عبارت « ان انساء نواقص العقول »
در تمامي منابع فوق روايت مذكور بصورت مرسل يا مرفوع وارد شده است و در منبع اخير نيز در سلسله سند آن ابوطالب مكي ديده ميشود كه دچار جنون گرديده بود و قابل اعتماد نيست .
مهدی مهریزی هم در خصوص سلسله سند اين روايت می نویسد : « برای این حدیث سند متصلی وجود ندارد و منبع قابل استنادی هم برای آن نیامده است»

به نام خدا
با سلام

خیر البریه;300402 نوشت:
كلمه (قوام ) كه در اين آيه آمده از ماده قيام است ، كه به معناى اداره امر معاش است و مراد از فضيلت مردان زيادتر بودن نيروى تعقل در مردان است چون حيات مرد، تعقلى و حيات زن عاطفى و احساسى است و ما اگر اين وضع خلقتى مرد و زن را و آن وضع تشريعى در تقسيم مسؤ وليت اداره زندگى را به دقت در نظر بگيريم ، آنگاه با ثروت موجود در دنيا كه هر زمان از نسل حاضر به نسل آينده در انتقال است مقايسه كنيم ، مى بينيم اينكه اسلام تدبير و اداره دو ثلث ثروت دنيا را به عهده مردان و تدبير يك ثلث آنرا به عهده زنان گذاشته و در نتيجه تدبير تعقل را بر تدبير احساس برترى و تقدم داده صلاح امر مجتمع و سعادت زندگى بشر را در نظر گرفته است . خوب معلوم است كه هيچ دانشمندى از چنين شريعتى و با مطالعه همين مقدار از احكام آن جز اين توقع ندارد كه در مسائل كلى و جهات عمومى و اجتماعى زمام امر را به كسانى بسپارد كه داشتن عقل بيشتر امتياز آنان است ، چون تدبير امور اجتماعى از قبيل حكومت و قضا و جنگ نيازمند به عقل نيرومندتر است ، و كسانى را كه امتيازشان داشتن عواطف تند و تيزتر و اميال نفسانى بيشتر است ، از تصدى آن امور محروم سازد، و نيز معلوم است كه طايفه مردان به داشتن عقل نيرومندتر و ضعف عواطف ، ممتاز از زنانند، و زنان به داشتن عقل كمتر و عواطف بيشتر ممتاز از مردانند. چون مجتمعى را كه اسلام بوجود آورده مجتمعى است كه ساختمانش بر پايه عقل نهاده شده نه بر عواطف ، و زنان جنبه عواطفشان بر تعقلشان غلبه دارد، از اين رو از اين حق به زنان نصف مردان داده . بنابراين شهادت دو نفر از زنان معادل يك نفر از مردان خواهد بود، چنانكه آيه شريفه گذشته نيز به اين حكمت اشاره كرده ... مستضعفينى هستند كه از جهت ضعف عقل ، حجت بر آنها تمام نشده و مكلف به تكليف نشدند، مانند مردان و زنان ضعيف و اطفال غير بالغ او من ينشوا فى الحليه و هو فى الخصام غير مبين يعنى آيا خدا دختران را فرزند خود گرفته ، و يا اين مشركينند كه از جنس بشر آنهايى را كه در ناز و نعمت و زر و زيور بار مى آيند فرزند خدا تصور كرده اند، با اينكه در بيان و تقرير دليل گـفته خود و اثبات ادعايشان عاجزند و دليل روشنى ندارند. اين دو صفت كه براى زنان آورده ، براى اين است كه زن بالطبع داراى عاطفه و شفقت بيشترى و تعقل ضعيف ترى از مرد است ، و به عكس مرد بالطبع داراى عواطف كمترى و تعقل بيشترى است . و از روشن ترين مظاهر قوت عاطفه زن علاقه شديدى است كه به زينت و زيور دارد، و از تقرير حجت و دليل كه اساسش قوه عاقله است ضعيف است .

اينها كه نقل كرديد را علامه فرمودند ؟ بنده ذيل آيه 34 سوره نساء فقط مطلب ذيل را از مرحوم علامه يافتم اگر از مبحث ديگري از ايشان نقل قول فرموديد لطفا منبع ارائه نماييد :
"كلمه ( قيم ) به معناي آن كسي است كه مسؤول قيام به امر شخصي ديگر است ، و كلمه ( قوام ) و نيز ( قيام ) مبالغه در همين قيام است ، و مراد از جمله : بما فضل الله بعضهم علي بعض آن زيادتهايي است كه خداي تعالي به مردان داده ، به حسب طاقتي كه بر اعمال دشوار و امثال آن دارند ، چون زندگي زنان يك زندگي احساسي و عاطفي است ، كه اساس و سرمايه‏ اش رقت و لطافت است ، و مراد از جمله : بما انفقوا مهريه ‏اي است كه مردان به زنان مي‏دهند ، و نفقه ‏اي است كه همواره به آنان مي‏پردازند .
و از عموميت علت به دست مي‏آيد كه حكمي كه مبتني بر آن علت است يعني قيم بودن مردان بر زنان نيز عموميت دارد ، و منحصر به شوهر نسبت به همسر نيست ، و چنان نيست كه مردان تنها بر همسر خود قيمومت داشته باشند ، بلكه حكمي كه جعل شده براي نوع مردان و بر نوع زنان است ، البته در جهات عمومي كه ارتباط با زندگي هر دو طايفه دارد ، و بنا بر اين پس آن جهات عمومي كه عامه مردان در آن جهات بر عامه زنان قيمومت دارند ، عبارت است از مثل حكومت و قضا ( مثلا ) كه حيات جامعه بستگي به آنها دارد ، و قوام اين دو مسؤوليت و يا بگو دو مقام بر نيروي تعقل است ، كه در مردان بالطبع بيشتر و قوي‏تر است ، تا در زنان همچنين دفاع از سرزمين با اسلحه كه قوام آن برداشتن نيروي بدني و هم نيروي عقلي است ، كه هر دوي آنها در مردان بيشتر است تا در زنان"(1)
اما آنچه بايد در ارتباط با آيه 34 سوره نساء مورد دقت قرار بگيرد اين است كه آيا حقيقتا آيه شريفه در صدد بيان فضيلت مطلق مرد بر زن است ؟
ان شاء الله در پست آتي بدان خواهيم پرداخت .



(1)- الميزان ، ج 4، ص543


علامه جوادي آملي در كتاب حق و تكليف در اسلام دو مورد را در خصوص فراز اول آيه 34 سوره نساء بيان مي كنند ؛يكي در باره قيم بودن مرد بر زن و ديگري در خصوص فضيلت مرد بر زن :
1"- عنوان رجال و نساء در آيه ،قيم بودن رجال به معناي شوهر و زن است نه مرد و زن تا دلالت كند كه جنس مرد قيم جنس زن است .
2- تغيير عبارت از ( فضلهم عليها – عليهن- ) به عبارت ( بما فضل الله بعضهم علي بعض ) دليل رجحان في الجمله است نه بالجمله يعني بعضي از مردها بر بعضي از زنها فضيلت دارند و چون در مقام تحديد است مفهوم دارد و مفهوم آن اين است كه بعضي از مردها نسبت به بعضي از زنها فضيلت ندارند.
اين فضيلت نداشتن دو صورت دارد ؛ يكي تساوي بعضي مردها با بعضي زنها و ديگري فضيلت بعضي از زنها از بعضي مردها ."(1)
اميدوارم با اين بيان ، بحث فضيلت مطلق جنس مرد بر جنس زن روشن شده باشد .

(1)- عبدالله جوادي آملي ، حق و تكليف در اسلام ، ص 314

نقل قول:
یعنی فقط شما بفرمایید دخالت کنید!...خودتونو وارث امامان هم میدونید؟چه کسی به شما حق داده اینطوری بگید؟این منیت و خودبرتربینی است که انسان را بجایی میرساند که میگوید اناربکم الاعلی!شما یا نوشته های من رو متوجه نشدید یا نخواستید متوجه بشید!و فکر میکنید با توهین میتونید حرف خودتونو به کرسی بنشانید!توهین ادبیات مردم کم عقل است
.

خود شما این مشکل ایحاد می کنید برای خودتون باعث می شید این حرف بزنم نه این من این حق دارم .

اجداد ما هستند بی شک وارث آنها هستیم شما با این مشکل دارید .؟
خب بقیه حرفتون نیاز به تعلیقه نداره فکر می کنم حقانیت کلمات ائمه علیهم السلام بیشتر و بیشتر روشن می شود .

نقل قول:
بحث من این هست:در اجتهاد و بررسی درستی یا نادرستی روایات باید هم به سند آن مراجعه کنیم،هم به اینکه مخالف قرآن نباشند و هم اینکه با عقل در تعارض نباشند.ظاهر این روایات طبق آنچه عرض کردم با عقل یا قرآن یا هردو در تعارض هستند.پس یا روایت غلط است یا اون برداشتی که شما دوست دارید ازش داشته باشید اشتباهه...کاش بجای توهین روی ایرادات من فکر میکردید و سعی میکردید جواب بدید(در واقع توجیه کنید

چطوره شما بحث خارج فقه و اصول راه بندازید بنده هم حاضر می شم تا این معانی و این روشها را از شما یاد بگیرم.

1: این روایات در حد تواتر هستن . ( آیات عظام بروجردی , خوئی , سیستانی و دیگر بزرگان تصریح به تواتر این روایات فرمودن . )
2 : با عقل در تضاد نیستن .
3 : با قرآن نیز در تضاد نیستن .

عقل و عقلای عالم حکم می کنن کسی کلام أئمه علهیم السلام را می فهمد که اهل آن لغت باشد یا عمری در آن لغت کار کرده باشد . دو گروه ما ندیدیم که بگن مخالف قرآن یا عقل هستن و همین حجت است .

درست است استاد ما جناب آقای جوادی آملی حفظه الله در این زمینه حرفهایی دارد که با یک سری موافق و با سری دیگر مخالفیم . ( در ضمن این که اضافه بر آن دو گروهی که گفتم با تمام و کمال احترام ما مقلد کسی نیستیم . )

نقل قول:
چطوره نظر علامه طباطبایی رو میپذیرید اما نظر شاگردشون (آیت الله جوادی) رو که سالها بعد از ایشون تفسیر نوشتن رو نمیپذیرید؟...چون دوست دارید اون رو بپذیرید!اگر شما نگاه کنید نظر علامه نسبت به زن از قدیمیا خیلی بهتر (البته به نظر شما بدتر) هست.نظر آیت الله جوادی هم نسبت به علامه خیلی بهتره...قطعا در آینده این سیر بهتر هم میشه
!

خواب دیدید خیر باشه اصلا چنین نیست . هر چند علامه به طور کل از جناب آقای جوادی به مراتب قویتر هستن ولی هر کدوم زیباییها و توانمندیهای خود را دارند .

بیش از این تعلیقه نیاز ندارد .

نقل قول:
برای اینکه نشونتون بگم آقایون چقدر نسبت به زن بد فکر میکردن شما رو به تفسیر سوره آل عمران ارجاع میدم.اونجایی که خدا میگه ولیس الذکر کالانثی...علامه گفتند که مفسران این را قول همسر عمران میدانند و بسیار تلاشهای غیرعقلانی کردند تا توجیه کنند که چرا نگفته و دختر مانند پسر نیست!...علامه میفرمایند منظور این است که اگر پسر بود میشد عیسی و حالا مریم میشود که از او عیسی متولد میشود....ببینید که مفسران حتی یک لحظه هم نخواستند برای یک مورد قبول کنند که در یک شرایطی هم دختر میتواند بهتر از پسر شود!جالب اینکه حتی در ترجمه تفسیر المیزان هم این جمله قول همسر عمران در نظر گرفته شده!.............................................

آقایون حساسن من حساس نیستم این تصورات شما است که به من مربوط نیست .
مفسرین نیز کار خودشون خوب بلدن
من به المیزان وقت نکردم مراجعه کنم ولی اگر گفته این قول خداست و حضرت مریم نیست به شدت با آن مخالفم و اصلا صحیح نیست مضاف بر این که این کار علامه و من و هیچ کس نیست کار امام معصوم است که ایشان قول مادر مریم سلام الله علیها می داند . ( هر چند می شه قبول کرد و الله اعلم بما وضعت گفته خدواند متعال باشد . )
لیس الذکر کالانثی نیز یکی از عجایب استعمال دقیق قرآن است که شما دیگر اینو بلد نیستید بی شک و حالا هم جای توضیح دادن آن نیست پس چسبناندن شما تاویل و توجیه کذایی به بنده خنده دار است ( حالا چه کسی باید بخندد من یا شما ؟ )
در ضمن تسنیم پیش بنده است و از اول تا چند جلدی که پیشم هست تعلیقه زدم ولی با این حال از پیشنهاد شما ممنونم .

نقل قول:
کلامی کوتاه در جواب جناب یونس بن عبدالرحمن ،
دوست گرامی ،اگرتلاشی را که شما و برخی آقایون مذهبی برای اثبات برتری مرد بر زن در اسلام به عمل میآورند به حق بدانیم و نظرشان را قبول کنیم اینطور استنباط میشود که دین اسلام اساسا نظرات تبعیض آمیز و نا عادلانه و بعضا تحقیر آمیزی نسبت به زن دارد و حقیقتا شان انسانی اورا کمترازمرد میداند
.


کلامی بلند بخواید بگید خانم محترم من حاضرم گوش بدم ولی این که چقدر وقت جواب دادن داشته باشم نمی دونم.


خواهر بزرگوار , می فرمایید این طور استنباط می شود خب این استنباط بی شک صحیح نیست .


چطور می شود که خداوند متعال و ائمه هدی مخالف تبعیض باشند ولی در این زمینه تبعیض قائل شوند هرگز چنین نیست پس می ماند همان استنباط شما درست نیست .


در قرآن تعارض وجود ندارد اصلا و ابدا هر چی هست از ماست .


روایات بیش از حد تواتر است به تعابیر گوناگون وارد شده غیر از سیره عملیه معصومین علیهم السلام نسبت به زن



من فکر می کنم این روایات درست توضیح داده نشده مثلا ائمه هدی علیهم السلام درست است امام معصوم و برای همه هستن ولی خب عرب هستن مثلا بنده در کشورهای عربی شاهد این بودم ایام محرم زنان بیرون نمی آمدند در خانه می نشتند و به خطیب گوش می دادن حسینه هاشون هم قسم زنانه ندارد ( خیلی برام عجیب بود و مراد شیعه هست نه اهل تسنن ) . عرب دوست ندارد خانماشون ایام ازدحام با مردان تن به تن بیرون در بازار باشند همینو حضرت امیر سلام الله علیه تصریح کرده که ای اهل عراق شنیدم ( آن روز اهل عراق عثمانی مذهب بودن به هر حال هر چی بودن و هر کس بودن کارشون از نظر حضرت امیرالمومنین صلوات الله علیه درست نبود هر چند آن طور که من شاهد بودم فرهنگشون هم مثل قدیما نیست تغییر کرده تا حدی ولی با این حال ... ) حضرت زهراء سلام الله علیها می فرماید هنر زن این است که نه مرد آن را ببیند و نه او مردی را و سیره ایشان همین هم بود مگر یک بار ضرورت اقتضاء می کرد که به امر اللهی رفتن مسجد و آن خطبه غراء را ایراد کردن که تناقضی با کلام اولشون ندارد. و خیلی چیزای دیگر ... ولی فرهنگ ما ایرانیها خب باید انصاف بگیم حداقل یه ذره فرق دارد .

به هر حال فكر مي كنم روايات درست تبین نشده اند ( ناگفته نماند جناب استاد آقای جوادی نیز در کتابشون خیلی از روایتها را نیاورده که بحث کند و البته من می دونم چرا ذکر نکرده و بهترین کار را کرده ..)

نقل قول:
جوانان و زنان ما از سوی مخالفین تشیع و اهل بیت در معرض تبلیغاتی هستند که زن ستیز بودن ائمه و اسلام را جار میزنند و از درون هم شاهد تبلیغات عرفانهای نوظهوری هستند که مهمترین جاذبه شان در برابر تعصبات دینی، داشتن دیدگاه برابری زن و مرد در جایگاه انسانی و حقوقی است و حالا اینجا در تفکرات اسلامی برخی آقایان میبینیم که معتقدند برتری مرد بر زن نه نتیجه عمل صالح و تقوی بلکه ذاتی و قهری و تنها بواسطه جنسیت است!! مثل اینست که بگوییم یک مرد بیسواد و خلافکار از یک زن درستکار و اندیشمند افضل است چون مرد است! مثلا در امر شهادت ،گواهی دادن مرد بی ایمانی که به حمایت از دوست خود شهادت دروغ میدهد در بدو امر پذیرفته است، ولی زنی که بواسطه تقوی و ترس از خدا حاضر به دروغگویی نیست و میخواهد راست بگوید شهادتش پذیرفته نیست چون زن است! یعنی تبعیض جنسی به معنی واقعی ! میخواهید در کنار دادگاهها و دادسراها روزانه چند تن از همین مردان عاقل را ببینید که پرسه میزنند و با پرداخت تنها 600 یا500 هزارتومان حاضر به دادن شهادت دروغ میشوند و از خدا هم نمیترسند؟
!



خب مشكل ما افراد با سواد کم داریم مگر فقط این مورده که تشیع مورد هجمه قرار گرفته من بارها و بارها به مسوولین محترم عرض کردم آقا افراد با سواد لطفا در صدا و سیما و غیره صحبت کنن ( قصد جسارت به هیچ کس هم ندارم کلامم واضح است ) هر چند ما این مشکل را فعلا در فارسی داریم نه سایت قدرتمند درستی نه افرادی که در صدا و سیما بیان صحبت کنن من برای این که فردی بیاد در مورد عظمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سیره ایشان به فارسی و در شبکه های خودمون صحبت کنه در به در می گشتم ولی تا الان پیدا نکردم ( حالا بگو این همه موسسه و این همه افراد فاضل ...)
این مورد هم از ان موارد مشکلات ما است همین خودتون نگاه کنید کجاها دارید صحبت می کنید اصل و اساس را همان استنباط غیر صحیح قراردادید ( البته نمی گم تقصیر شما است . ) و دارید همین طور فرع و اصل مترتب می کنید مرد بی سواد ... زن با تقوی و ترس از خدا ... مردان بی تقوا که 500 می گیره شهادت به دروغ می ده ...

البته نکته ایی را تذکر بدم و آن این که تهاجم و این بحث ستیزه ایی دشمن نسبت به این مساله والله من فقط در مملکت خودمون می بینم جاهای دیگه من اینو ندیدم نه این که این شبهات نیست ولی همه چی امن و آمان و بخیر و سلامت مردم به عقایدشون چسبیدن درست حسابی و اصلا گوش به این حرفا نمی دن اما در مملکت خودمون هزار عقیده انحرافی هست و خیلی جالبه من نمی دونم چرا این جوانان ما شبهه را خیلی خوب یاد می گیرن ولی جوابش دیر می فهمن واقعا این زنگ خطری بس عظیم است که باید دید چرا این مشکلات هست و جاهای دیگه نیست یا کم رنگه تشیع و شیعه در همه جای دنیا در خطره فرقی نمی کنه ایران باشه یا جای دیگه و این را ائمه هدی از هزاران سال پیش تذکر داده و راهکار دادن که متاسفانه به آنها عمل نمی شود .




نقل قول:

در مورد روایت نواقص العقول هم اگر تنها به حادثه جمل برگردد بازهم اینطور به نظر میاید که حضرت علی (ع) چنان از عملکرد عایشه به خشم آمدند که بدون در نظر گرفتن جایگاه همسرگرامیشان، برای کم عقلی جنس زن علی الاطلاق حکم صادر نمودند ولی کم عقلی و جهل مردان را در صفین و نهروان ندیدند که در موردآنها هم خطبه ایراد نمایند .

مطمئنا" حضرت علی (ع)خیلی بیشتر از من و شما این مسئله را میدانستند که نباید سوژه دست دشمن داد...
در ثانی انسان جایز الخطاست، در کلام امیرالمومنین بارها در نکوهش مردان "همانطور که در متن زیر اشاره میشود صحبت به میان آمده...
آیا میشود گفت مردان فلان و فلانن؟



!
تفكر حضرت امير سلام الله عليه با شما و من و آقاي طباطبائی و آقای جوادی آملی حفظه الله تماما فرق دارد عقلیت آنها یه چیزه ما چیز دیگری است حضرت نه از دشمن می ترسه و نه این که فراموش کرده خانم ایشون و صدها زن با فضیلت دیگر هستن که – در نظر شما – مخالف با این قولشون هستن .
و نه ترسی داره مستقیم عائشه را مورد خطاب قرار بده که بدتر از این آن را خطاب کرده و گفته ابایی هم نداشه این هم از آن موارد است که باید در نظر بگیرید که عقلیت آنها با ما کاملا فرق دارد .
حرفای ما بقی شما نشان از این دارد که این استنباطی که شما از این گونه روایات دارید اشتباه است .


نقل قول:
برخى معتقدنددر سند و انتساب خطبه یا روایت نقصان عقل زنان به ا مام معصوم تردید جدى وجود دارد و گفته‏اند: از این که مضمون این روایت با بسیارى از آیات و روایات دیگر، نیز با عقل مخالفت دارد، صدور آن از معصوم قابل مناقشه، بلکه مردود است.
روايت فوق به صورت كامل و يا در برخي منابع بصورت ناقص و صرفا عبارت « ان النساء نواقص العقول » در منابع ذيل يافت مي شوند

:



این اعتقاد برخی را نمی دانم از کجا آمده , فقهای بسیار بزرگ رجالی ما هستن که این روایات را کاملا صحیح می دانن در ضمن خودم یکی یکی نگاه به سندهای آنها کردم حداقل 15 روایت دیدم که اصحاب اجماع در سند آن بودن
حال هم كسي دوست داشته باشد در سند مناقشه کند بسم الله ما حاضریم .


نقل قول:
سلام عليكم
ما در خصوص خطبه 80 نهج شريف ، در صفحات ابتدايي تاپيك بحث كرديم و بحثش تمام شد لطفا به صفحات مذكور مراجعه بفرماييد ربطش مشخص خواهد شد .

و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته .

نقل قول:
استدلال به آيه شريفه 55 اسراء براي مبحث جاري، استدلال محكم و قابل استنادي نيست . خداوند در آيه 34 سوره مباركه نساء مي فرمايد :"الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ ..."
و يا در كريمه 228 بقره مي فرمايد" وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ" اينها مي توانند مورد استناد شما قرار بگيرند نه آيه 55 اسراء كه البته در همين دو آيه هم مطلب و بحث ، بحث فضيلت مرد و حقارت زن يا جنس برتر بودن مرد و جنس دوم بودن زن مطرح نيست بلكه بحث ، بحث مديريت خانواده است كه طبيعتا با مرد است و مرد از اين اين لحاظ يعني از جهت اينكه مدير خانواده باشد ارجح است ، كه اين هم يك مسئوليت اجرايي است نه تقرب آور است و نه مدح افزا از آنطرف هم حتي اگر زن مسئول و مدير اجرايي خانواده بود نه تقرب آور بود نه مدح برانگيز .
پس اين فضليت ، فضيلت معنوي نيست . بحث نسبتا مبسوطي علامه جوادي آملي ذيل آيه شريفه 228 بقره و نيز 34 نساء دارند كه بسيار مناسب است . مي توانيد با مراجعه به سايت اسراء مطالعه بفرماييد و يا در صورت تمايل در همين تاپيك ، بيانش كنيم .

بله می تواند مورد استناد قرار گیرد البته فقط اینها نیست در ضمن دوست بزرگوار چرا شما این حقارت زن می کنید کی اصلا اینو قبول دارد ؟ واقعا فکر می کنید ائمه علیهم السلام اینا رو می گن چنین فکری در مورد زن دارن انصافا این جسارته به ساحت مقدس آنها است .
ظاهرا من چاره ایی ندارم جزء این که کل کلام آقای جوادی حفظه الله را مطرح کنم بعد بحث کنم .
بی شک اینایی که گفتی هم مسولیت اجرایی است هم یه نوع تقرب آور است ولی نقصی برای زن نیست اگر زن جای مرد می بود به حکم قرآن نیز چنین می شد .
در رابطه با آیه متاسفانه شما جوابم را ندادید و این گفته شما جواب من نیست دوست عزیز .

نقل قول:

در مورد ارجاع به كتاب دكتر نجوا صالح ، بخشي كه بنده ارجاع نمودم مطالبي نيست كه مربوط به تاويل و توجيه هاي شخصي ايشان باشد بلكه اين بخش را به تراجم اعلام النساء ارجاع نمودند و ارتباطي با ديدگاههاي سياسي شان ندارد و نيازي به بحث در اين خصوص آنهم در موضوع اين تاپيك نمي باشد .
ارتباط استناد بنده هم در اين خصوص اين بود كه عرض كردم روايات فوق با توجه به غلبه خارجي موضوع است اگر همه ي زنان از منظر حضرت امير (ع) بيهوده گو بودند با اين زناني كه حضرتشان (ع) به سخنان آنان بها داده و بعضا مورد تكريم آن حضرت بودند چه مي كنيد ؟اين تناقض رفتار حضرات معصومين (ع) بابرخي زنان را چگونه حل مي نماييد ؟
بالاتر از آن چرا متعرض پاسخ به آيه اي كه آسيه را به عنوان الگوي زن و مرد مومن معرفي نموده نمي شويد ؟ توجيه شما در اين خصوص چيست ؟

باز هم می گید غلبه خارجی عزیز من اصلا چنین نیست و باز هم معنای کلام امام را به شکلی که در ذهن در نظر گرفتید مجسم می کنید اگر بگویید آقای جوادی فرموده بالا سر ماست این همه بزرگان مذهب و فحول امامیه خلاف این گفتن و واقعا این نیست که شما فهمیدید و این اخیر باب شده غلبه خارجی است اگر چنین خب علامه مرتضی عاملی تماما عکس علامه جوادی می فرمایند . البته در بعضی جاها موافقم .

نقل قول:
جناب يونس بحث ما اين نيست كه روايات وارده در تقبيح يا مذمت زنان تماما جعل و كذب است ظاهرا تاپيك را دقيقا مطالعه نفرموده ايد ، ما عرض كرديم حتي در صورت صحيح السند بودن اينگونه روايات نيز ، با توجه به آيات شريفه قرآن و سيره صحيح اهل بيت (ع) ، ناظر به غلبه خارجي موضوعند نه اينكه بگوييم جعلي اند يا ضعيفند .بنابراين برخوردهاي عملي احتمالي حضرات معصومين (ع) در اين باب نيز ناظر به همان غلبه خارجي موضوع است زيرا حضرات معصومين (ع) با زناني كه منش و روش و سلوكي غير از زنان هم عصر خويش داشتند ، كلام و سخن و برخوردي از نوع ديگر داشتند . نمونه هايش را در گفتار و رفتار حضرات معصومين (ع) با حضرت خديجه كبري (س) ، فاطمه زهرا سلام الله عليها ، زينب كبري (س) و حتي در سطوحي پايين تر از ان بزرگواران مثلا در برخورد با ام سلمه ، فضه و بعضا ساير زنان از اين دست در تاريخ و سيره ملاحظه مي كنيم .

این خانمایی که شما می فرمایید غلبه خارجی موضوعی یکی از آن زنان زن بزرگ و سترگ فقیه خواهر زراره رضوان الله علیه می باشد .

به هر حال اجازه بدید مفصل با شما وارد بحث می شم در این زمینه فقط این روزا یه ذره گرفتارم .

خاک پای اهل بیت;300412 نوشت:
برای اینکه نشونتون بگم آقایون چقدر نسبت به زن بد فکر میکردن شما رو به تفسیر سوره آل عمران ارجاع میدم.اونجایی که خدا میگه ولیس الذکر کالانثی...علامه گفتند که مفسران این را قول همسر عمران میدانند و بسیار تلاشهای غیرعقلانی کردند تا توجیه کنند که چرا نگفته و دختر مانند پسر نیست!...علامه میفرمایند منظور این است که اگر پسر بود میشد عیسی و حالا مریم میشود که از او عیسی متولد میشود....ببینید که مفسران حتی یک لحظه هم نخواستند برای یک مورد قبول کنند که در یک شرایطی هم دختر میتواند بهتر از پسر شود!جالب اینکه حتی در ترجمه تفسیر المیزان هم این جمله قول همسر عمران در نظر گرفته شده!من تابحال حتی یک ترجمه ندیدم که این را قول خدا در نظر بگیرد.حتی بعضر ترجمه ها گفته اند و دختر مانند پسر نیست.بعضی هم گفته اند و پسر و دختر مانند هم نیست!!گرچه با شیوه استدلالی شما از قرآن و روایات اگر بخواهیم به این آیه نگاه کنیم چون در آن نگفته {و برای این امر پسر مانند دختر نیست} و کلا گفته {و پسر مانند دختر نیست} میتوان به برتری جنس زن استدلال کرد(البته تاکید میکنم:با شیوه استدلالی شما،وگرنه اینطور نیست)...حال فکر کنید ازمفسرانی که چیز به این سادگی را اینطور تفسیر میکنند دیگر چه توقعی میرود؟البته من نمیگویم انسانهای بدی بودند یا علمشان کم بوده یا عقلشان کم بوده....طبیعت مرد این است که عقلش نمیتواند به بزرگی زن استدلال کند!البته علما درباره همه چیز مطالعه میکنند.طبیعتا نمیتوانند به بعضی مسایل آنطور که باید رسیدگی کنند!


با سلام

قبلا گفتیم که فقط از آیات و روایات بحث کنیم چون ثقلین هستند و مترجم قرآن اهل بیت علیهم السلام هستند . اگر شما به حدیث صحیح امام صادق (ع) در تفسیر آیه مذکور مراجعه میکردید دچار چنین تکلفاتی نمیشدید وبسیار روشن به تفسیر آیه میرسیدید .

امام صادق(ع) نقل می کنند که خداوند به عمران ( پدر حضرت مریم) وحی کردکه به او فرزندی پسر با این خصوصیات می دهد و آن فرزند، پیامبری برای بنی اسرائیل است. عمران، همسر خویش (حنه) را از این بشارت الهی با خبر ساخت و روی همین اساس، هنگامی که حنه باردار شد، می پنداشت فرزند در شکم، پسر است. درنتیجه، پس از زایمان، به خداوند عرض کرد: فرزندم دختر شد و دختر، همانند پسرنیست یعنی دختر پیامبر نخواهد شد اصول کافی

حال چه نیازی به این بحثهای بیهوده که این کلام خداست یا مادر مریم ! مقصود و لب سخن آنست که زن پیامبر نمیشود و این امر در نسل بعدی به حقیقت پیوست و عیسی از مریم متولد شد و حدیث در صدد بیان فضیلت مردان بر زنان در احراز مقام نبوت است هرچند که ما منکر فضیلت اقلیت زنان نیستیم و همواره گفته ایم که این آیات وروایات ناظر به اغلب هستند نه اطلاق .

هدی;300562 نوشت:
اينها كه نقل كرديد را علامه فرمودند ؟ بنده ذيل آيه 34 سوره نساء فقط مطلب ذيل را از مرحوم علامه يافتم اگر از مبحث ديگري از ايشان نقل قول فرموديد لطفا منبع ارائه نماييد :


با سلام در جلد 3 المیزان صفحه 117 أمده :

كلمه (قوام ) كه در اين آيه آمده از ماده قيام است ، كه به معناى اداره امر معاش است و مراد از فضيلت مردان زيادتر بودن نيروى تعقل در مردان است چون حيات مرد، تعقلى و حيات زن عاطفى و احساسى است و ما اگر اين وضع خلقتى مرد و زن را و آن وضع تشريعى در تقسيم مسؤ وليت اداره زندگى را به دقت در نظر بگيريم ، آنگاه با ثروت موجود در دنيا كه هر زمان از نسل حاضر به نسل آينده در انتقال است مقايسه كنيم ، مى بينيم اينكه اسلام تدبير و اداره دو ثلث ثروت دنيا را به عهده مردان و تدبير يك ثلث آنرا به عهده زنان گذاشته و در نتيجه تدبير تعقل را بر تدبير احساس برترى و تقدم داده صلاح امر مجتمع و سعادت زندگى بشر را در نظر گرفته است .

ودر تفسير أيه
و ان خفتم شقاق بينهما فابعثوا...
گفته اند:

خوب معلوم است كه هيچ دانشمندى از چنين شريعتى و با مطالعه همين مقدار از احكام آن جز اين توقع ندارد كه در مسائل كلى و جهات عمومى و اجتماعى زمام امر را به كسانى بسپارد كه داشتن عقل بيشتر امتياز آنان است ، چون تدبير امور اجتماعى از قبيل حكومت و قضا و جنگ نيازمند به عقل نيرومندتر است ، و كسانى را كه امتيازشان داشتن عواطف تند و تيزتر و اميال نفسانى بيشتر است ، از تصدى آن امور محروم سازد، و نيز معلوم است كه طايفه مردان به داشتن عقل نيرومندتر و ضعف عواطف ، ممتاز از زنانند، و زنان به داشتن عقل كمتر و عواطف بيشتر ممتاز از مردانند.

و اسلام همين كار را كرده ، و در آيه اى كه گذشت فرموده : (الرجال قوّامون على النساء)، سنت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نيز در طول زندگيش بر جريان داشت ،

ودر جلد 3 صفحه 182 گفته اند :

و درباره عدد شهود جز در مساءله زنا در جميع موارد دو نفر را كافى دانسته كه هر كدام ديگرى را تاييد كند و فرموده : (و استشهدوا شهيدين من رجالكم فان لم يكونا رجلين فرجل و امراتان ممن ترضون من الشهداء ان تضل احديهما فتذكر احديهما الاخرى و لا ياب الشهداء اذا ما دعوا و لا تسئموا ان تكتبوه صغيرا او كبيرا الى اجله ذلكم اقسط عند الله و اقوم للشهاده و ادنى الا ترتابوا) چون ذيل آيه افاده مى كند كه آنچه در صدر آيه درباره احكام شهادت ذكر شده كه از آن جمله ضميمه شدن يكى است به ديگرى به عدالت و اقامه شهادت و رفع سوء غرض بيشتر مطابقت دارد، چون اسلام در تشخيص اينكه چه كسى از افراد مجتمع بشمار مى رود و خلاصه چه كسانى مجتمع انسانى را تشكيل مى دهند زنان را هم جزو مجتمع و مشمول حكم شهادت مى دانست ، از اين رو زنان را هم در اقامه شهادت با مردان سهيم نموده و حق اداى شهادات را هم به آنان داده ، الا اينكه چون مجتمعى را كه اسلام بوجود آورده مجتمعى است كه ساختمانش بر پايه عقل نهاده شده نه بر عواطف ، و زنان جنبه عواطفشان بر تعقلشان غلبه دارد، از اين رو از اين حق به زنان نصف مردان داده .

بنابراين شهادت دو نفر از زنان معادل يك نفر از مردان خواهد بود، چنانكه آيه شريفه گذشته نيز به اين حكمت اشاره كرده و فرموده : (ان تضل احديهما فتذكر احديهما الاخرى - تا اگر يكى از آن دو گمراه و دستخوش عواطف شد ديگرى متذكرش سازد) و ما در جزء چهارم اين كتاب آنجا كه حقوق زن در اسلام را بيان مى داشتيم مطالبى كه براى اين بحث نافع باشد گذرانديم ، البته براى شهادت در كتب مفصله فقه احكام زياد و فروعات بسيار مبسوطى هست كه چون از غرض ما در اين بحث خارج است متعرض آن نمى شويم .

یونس بن عبد الرحمن;300595 نوشت:
من به المیزان وقت نکردم مراجعه کنم ولی اگر گفته این قول خداست و حضرت مریم نیست به شدت با آن مخالفم و اصلا صحیح نیست

این یعنی نشنیدن همه نظرات و رد هرنظری که با عقل خودتان در تعارض بود...این یعنی خیلی خیلی به عقل خود اطمینان داشتن...این یعنی به یستمعون القول و یتبعون احسنه عمل نکردن!

یونس بن عبد الرحمن;300595 نوشت:
کار امام معصوم است که ایشان قول مادر مریم سلام الله علیها می داند

کجا؟

یونس بن عبد الرحمن;300595 نوشت:
هر چند می شه قبول کرد و الله اعلم بما وضعت گفته خدواند متعال باشد .

چرا میشه؟ مگه چاره دیگری هم دارید؟گفته بما وَضَعَتْ.نگفته بما وَضَعْتُ.حتی نگفته بما وَضَعْتِ!یعنی این قول خدا خطاب به کسی هست که قرآن بر او نازل شده!

یونس بن عبد الرحمن;300595 نوشت:
که شما دیگر اینو بلد نیستید

خب بگید ما هم یاد بگیریم!چرا بخل میکنید؟

یونس بن عبد الرحمن;300595 نوشت:
حالا چه کسی باید بخندد من یا شما ؟

معلومه:من!

یونس بن عبد الرحمن;300596 نوشت:
.

کلامی بلند بخواید بگید خانم محترم من حاضرم گوش بدم ولی این که چقدر وقت جواب دادن داشته باشم نمی دونم.

خواهر بزرگوار , می فرمایید این طور استنباط می شود خب این استنباط بی شک صحیح نیست .

[=arial] با سلام
بنده منتظر جواب نبودم،همین که تامل بیشتری به عرایضم میکردید کافی بود ولی ظاهرا تمرکز شما بیشتر بر یافتن جواب بود.
هر تفکری که بدون ارزشگذاری بر عملکرد انسانها، صرفا قائل به برتری ذاتی یک جنس بر جنس دیگر باشد و منجر به اجحاف و محرومیت و محدودیت دیگری شود تبعیض آمیزاست. اگر استنباط من صحیح نبوده مقصر من نیستم ،بهتر است شما نظرتان را طوری عنوان کنید که که روشن باشد ،و نه من و نه هیچیک از کاربران چنین استنباطی نداشته باشند

نوشت:
.من فکر می کنم این روایات درست توضیح داده نشده مثلا ائمه هدی علیهم السلام درست است امام معصوم و برای همه هستن ولی خب عرب هستن مثلا بنده در کشورهای عربی شاهد این بودم ایام محرم زنان بیرون نمی آمدند در خانه می نشتند و به خطیب گوش می دادن حسینه هاشون هم قسم زنانه ندارد ( خیلی برام عجیب بود و مراد شیعه هست نه اهل تسنن ) . عرب دوست ندارد خانماشون ایام ازدحام با مردان تن به تن بیرون در بازار باشند همینو حضرت امیر سلام الله علیه تصریح کرده که ای اهل عراق شنیدم ( آن روز اهل عراق عثمانی مذهب بودن به هر حال هر چی بودن و هر کس بودن کارشون از نظر حضرت امیرالمومنین صلوات الله علیه درست نبود هر چند آن طور که من شاهد بودم فرهنگشون هم مثل قدیما نیست تغییر کرده تا حدی ولی با این حال ... ) .......
.......
البته نکته ایی را تذکر بدم و آن این که تهاجم و این بحث ستیزه ایی دشمن نسبت به این مساله والله من فقط در مملکت خودمون می بینم جاهای دیگه من اینو ندیدم نه این که این شبهات نیست ولی همه چی امن و آمان و بخیر و سلامت مردم به عقایدشون چسبیدن درست حسابی و اصلا گوش به این حرفا نمی دن اما در مملکت خودمون هزار عقیده انحرافی هست و خیلی جالبه.... من نمی دونم چرا این جوانان ما شبهه را خیلی خوب یاد می گیرن ولی جوابش دیر می فهمن واقعا این زنگ خطری بس عظیم است که باید دید چرا این مشکلات هست و جاهای دیگه نیست یا کم رنگه تشیع و شیعه در همه جای دنیا در خطره فرقی نمی کنه ایران باشه یا جای دیگه و این را ائمه هدی از هزاران سال پیش تذکر داده و راهکار دادن که متاسفانه به آنها عمل نمی شود .

[=arial]. اگر روشی در جامعه عرب بهتر جواب میدهد و کاملا با فرهنگ آنها عجین شده است، لابد مناسب همان فرهنگ است. همان شیعیان عرب که این گونه عذاداری میکنند و شما سلوک آنان با زنانشان را میپسندید اکثریتشان شش امامی هستند و سایر ائمه وامام زمان(ع) را قبول ندارند ،مشکل اینجاست که ما متاسفانه اصل را رها میکنیم و به فرعیات میچسبیم. رفتار اعراب و زنانشان بسیار به اسلام عربی منطبق است ولی وهابیت و خواسته های اسرائیل بر اکثر ممالک عرب حاکم است. ممالک عرب گرچه بخشهای شیعه نشین هم دارند و بقول شما انها هم کم و بیش با خطراتی روبرو هستند ولی با اینحال کمتر از ایران مورد تهاجم فرهنگی و تبلیغات سوء هستند چرا که وقتی سیاست کلی کشورشان مطابق با نظام استکبار است و این از موضع گیریهایشان در مورد بحرانهای منطقه کاملا پیداست، دیگر دشمن قسم خورده ای ندارند.
[=arial]مسلما قرار نیست ایران اسلام را ازاعراب بیاموزد.

300596 نوشت:
.به هر حال فكر مي كنم روايات درست تبین نشده اند ( ناگفته نماند جناب استاد آقای جوادی نیز در کتابشون خیلی از روایتها را نیاورده که بحث کند و البته من می دونم چرا ذکر نکرده و بهترین کار را کرده ..)
.............
تفكر حضرت امير سلام الله عليه با شما و من و آقاي طباطبائی و آقای جوادی آملی حفظه الله تماما فرق دارد عقلیت آنها یه چیزه ما چیز دیگری است حضرت نه از دشمن می ترسه و نه این که فراموش کرده خانم ایشون و صدها زن با فضیلت دیگر هستن که – در نظر شما – مخالف با این قولشون هستن .
و نه ترسی داره مستقیم عائشه را مورد خطاب قرار بده که بدتر از این آن را خطاب کرده و گفته ابایی هم نداشه این هم از آن موارد است که باید در نظر بگیرید که عقلیت آنها با ما کاملا فرق دارد

.امام علی (ع) با تمام عظمتشان یک انسان هستند نه فوق انسان ،سخنانی که به امام علی (ع) نسبت داده شده است اگر حقیقتا از قول ایشان باشد برای عموم مردم است و مسلما برای علمای همین جامعه قابل درک و بررسی است و ما در جایگاهی نیستیم که بگوییم هیچیک از این بزرگان و آیات عظام ، منظور حضرت و عقل او را درک نکرده اند. اگر حضرت آقای جوادی آملی ارائه برخی روایات و احادیث را ضروری ندانستند لابد ضرورت جامعه کنونی نبوده است و یا روایات شاید صحیح نبوده اند. در هر حال نظرات ایشان عقلانی و منطبق با سیره اسلامیست. اگر شما درنظرات هریک از علما بحث دارید بهتر است از طریق سایت خودشان رفع اشکال نمائید .

[=arial]

نوشت:
. من نمی دونم چرا این جوانان ما شبهه را خیلی خوب یاد می گیرن ولی جوابش دیر می فهمن واقعا این زنگ خطری بس عظیم است که باید دید چرا این مشکلات هست و جاهای دیگه نیست یا کم رنگه

نوشت:

اشاره به فهم پاسخهای شبهات کردید..کارشناس محترم ما جناب هدی قصدشان رفع شبهات است وانصافا برای امثال ما موفق هم بوده اند و پاسخهایشان صحیح، البته اگر باپستهای مبهم برخی دوستان در روند مطالبشان اختلال ایجاد نشود و تاپیک به بیراهه نرود.من متوجه شدم که شما مرتبا میگویید که منظور دیگران و برداشتشان درست نیست ولی نمیگویید منظور و برداشت خودتان چیست!

فکر کنم این آخرین پست من در این تاپیک است چون نه اهل جدل هستم و نه به دلایل فعلی فرصت کافی دارم.

ضمنا در مورد مشکوک بودن سند روایت به سایتهای زیر مراجعه کنید.

در پناه حق

خیر البریه;300625 نوشت:
و دختر، همانند پسرنیست

حتی در اینجا هم ترجمه کردید و دختر مانند پسر نیست!

ببینید!من نمیگویم این آیه میگوید دختر از پسر بهتر است،ترجمه نادرست آن مد نظرم است.میتوانید لطف کنید و متن عربی این روایت را ذکر کنید؟

یونس بن عبد الرحمن;300596 نوشت:
فقهای بسیار بزرگ رجالی ما هستن که این روایات را کاملا صحیح می دانن در ضمن خودم یکی یکی نگاه به سندهای آنها کردم حداقل 15 روایت دیدم که اصحاب اجماع در سند آن بودن حال هم كسي دوست داشته باشد در سند مناقشه کند بسم الله ما حاضریم .

بحث درباره یک روایت که تنها بحث درباره سند نیست.مگر هر روایتی که یندش موثق باشد حتما درست است؟مگر نباید از صافی قرآن و عقل هم بگذرد؟در سالهای قبل کمترین چیزی که مورد توجه قرار میگرفت مساله زنان بود.بهمین دلیل روایات درمورد زن دقیق بررسی نشده!
در مورد غلبه خارجی هم مگر اینکه امام علی به بصریان فرمودند شما کم عقل هستید همیشه و در همه ادوار مردم بصره کم عقلند؟

به نام خدا
با سلام

یونس بن عبد الرحمن;300598 نوشت:
ظاهرا من چاره ایی ندارم جزء این که کل کلام آقای جوادی حفظه الله را مطرح کنم بعد بحث کنم .

بله بسيار از اين مطلب استقبال مي كنم و مشتاقانه منتظر بحث شما و نقل قولتان از ايشان هستم .
یونس بن عبد الرحمن;300598 نوشت:
بی شک اینایی که گفتی هم مسولیت اجرایی است هم یه نوع تقرب آور است

مسئوليت صرف ،بدون در نظر گرفتن اينكه آن مسئوليت ،وسيله اي براي تقرب مي تواند باشد يعني مسئوليت اجرايي محض ،هيچ ارزش معنوي و تقربي به همراه ندارد . ديگر مسئوليت اجرايي بالا تر از مقام خلافت كه نداريم ، خلافت بدون احقاق حق و ابطال باطل ،دنياست و حضرت امير عليه افضل صلوات المصلين ،دنيا را مانند عطسه بز و يا استخوان خوكي در دست جذامي مي دانند .(1)و (2)
یونس بن عبد الرحمن;300598 نوشت:
در رابطه با آیه متاسفانه شما جوابم را ندادید و این گفته شما جواب من نیست دوست عزیز .

بنده صرفا به موضوعات مرتبط با تاپيك پاسخ مي دهم بزرگوار .
به همين دليل آيات مرتبط را بيان نمودم تا اگر مايل باشيد به شكلي كاملا مبسوط در خصوص آن به بحث بپردازيم . بحث ما مربوط به شان زن در اسلام است ، آيه مورد استناد شما در خصوص تفاوت و تفاضل مقام انبياء است دو موضوع كاملا متفاوتند . و اما بنده از دوستان مخالف متوقع بودم حداقل يكي از بزرگواران به سوال من در خصوص آيه 11 سوره مباركه تحريم مي پرداختند .
یونس بن عبد الرحمن;300598 نوشت:
باز هم می گید غلبه خارجی عزیز من اصلا چنین نیست و باز هم معنای کلام امام را به شکلی که در ذهن در نظر گرفتید مجسم می کنید اگر بگویید آقای جوادی فرموده بالا سر ماست این همه بزرگان مذهب و فحول امامیه خلاف این گفتن و واقعا این نیست که شما فهمیدید و این اخیر باب شده غلبه خارجی است اگر چنین خب علامه مرتضی عاملی تماما عکس علامه جوادی می فرمایند . البته در بعضی جاها موافقم .

برادر بزرگوار! ما نه چيزي در ذهن داريم نه غلبه خارجي موضوع را از خودمان برساخته ايم ؛ بزرگوار ! بحث علمي اين نيست كه من در تاييد عرايضم مطلبي بياورم و شما هم بگوييد خب من هم مطلب ديگري در تضاد با مطلب شما مي گذارم ، بحث علمي اين است كه انديشه ها را نقد و بررسي كنيم به صرف اينكه استاد جوادي فرمودند يا علامه طباطبايي يا فلان مفسر عاليقدر ، كه نمي شود دليل ، اگر قرار بود علامه طباطبايي مانند بنده و شما بيانديشند كه علامه نمي شدند ، شما سخن علامه مرتضي العاملي را هم در خصوص موضوع تاپيك بيان كنيد ، در موردش بحث مي كنيم اما اگر خارج از موضوع تاپيك باشد متاسفانه به دليل انحراف موضوع ، حذف خواهد شد .

(1)- ر. ك: نهج البلاغه خطبه 3 و 228
(2)- برگرفته از فرمايشات علامه جوادي آملي ، ر.ك: زن در آيينه جلال و جمال ، صص 167 و 168

خیر البریه;300402 نوشت:
متاسفانه هنوز بحث اطلاق و اغلب جانیفتاده !!! اصلا تعارضی در کار نیست ؛ نمیدانم چطور بیان کنم . بهتر است از خودم چیزی نگویم واز علامه در المیزان بنویسم :

بزرگوار! بنده متوجه مورد اعتراض شما نشدم ، در نقل فوق فرموديد كه بحث اطلاق و اغلب جا نيافتاده و سپس مطلبي را از الميزان آورده ايد در باب مقايسه تعقل زن و مرد و نيز تفاوت در شهادت زن و مرد و نيز بحث قوام بودن مرد ،سپس در پاسخ به خانم خاك پاي اهل بيت فرموديد :
خیر البریه;300625 نوشت:
هرچند که ما منکر فضیلت اقلیت زنان نیستیم و همواره گفته ایم که این آیات وروایات ناظر به اغلب هستند نه اطلاق .

خب اگر اينطور است و شما روايات مورد بحثمان را ناظر بر غلبه مي دانيد ، ظاهرا اگر اشتباه نكنم مورد بحث شما اين بايد باشد كه در تمامي ادوار اينگونه هست و غلبه با زنان بدون بهره از علم و ... است نه اينكه صرفا غلبه خارجي موضوع ، در زمان صدور روايت اينگونه بوده است من تصور مي كنم صحبت شما اين است كه همواره غلبه خارجي موضوع اينگونه بوده و هست نه صرفا در زمان صدور روايت .
اميدوارم فهمم از مقصود شما صحيح باشد اگر اينگونه است در اين خصوص بحث كنيم .

یونس بن عبد الرحمن;300596 نوشت:
تفكر حضرت امير سلام الله عليه با شما و من و آقاي طباطبائی و آقای جوادی آملی حفظه الله تماما فرق دارد عقلیت آنها یه چیزه ما چیز دیگری است حضرت نه از دشمن می ترسه و نه این که فراموش کرده خانم ایشون و صدها زن با فضیلت دیگر هستن که – در نظر شما – مخالف با این قولشون هستن . و نه ترسی داره مستقیم عائشه را مورد خطاب قرار بده که بدتر از این آن را خطاب کرده و گفته ابایی هم نداشه این هم از آن موارد است که باید در نظر بگیرید که عقلیت آنها با ما کاملا فرق دارد . حرفای ما بقی شما نشان از این دارد که این استنباطی که شما از این گونه روایات دارید اشتباه است

بله در اينكه عقلانيت حضرات معصومين (ع) با ما متفاوت است شكي نيست ، در اينكه حضرت امير(ع) هم فراموش نفرموده بودند كه حضرت زهراي مرضيه سلام الله تعالي عليها بافضيلتند و زنان بافضيلت ديگري نيز هستند شكي نيست در اينكه ترس و ابايي هم نداشتند كه عايشه را مورد خطاب قرار دهند شكي نيست ؛ در اينكه سند اين روايات ممكن است صحيح يا موثق باشد هم اصراري بر انكارش نيست ، برادر بزرگوار ! مساله ي مورد بحث بر سر اطلاق اينگونه روايات است ، گرامي ! ما موظفيم سخن معصوم (ع) را بر قرآن عرضه كنيم ، شما اطلاق اين روايات را چگونه با آيه 11 تحريم جمع مي كنيد ، لطفا دقت بفرماييد ما روايات ديگري هم داريم كه در مدح و تمجيد از زنان بيان شده است منتها از آنجا كه آنها نيز روايتند و مي توانند مورد خدشه - حالا سند يا متن يا دلالت يا هرسه - قرار بگيرند ، ما اطلاق روايات مورد بحثمان را بر قرآن عرضه مي كنيم ، برادر چه كنيم با آيه 11 تحريم ؟ شما تعارضش را لطفا حل بفرماييد .

خیر البریه;300625 نوشت:
امام صادق(ع) نقل می کنند که خداوند به عمران ( پدر حضرت مریم) وحی کردکه به او فرزندی پسر با این خصوصیات می دهد و آن فرزند، پیامبری برای بنی اسرائیل است. عمران، همسر خویش (حنه) را از این بشارت الهی با خبر ساخت و روی همین اساس، هنگامی که حنه باردار شد، می پنداشت فرزند در شکم، پسر است. درنتیجه، پس از زایمان، به خداوند عرض کرد: فرزندم دختر شد و دختر، همانند پسرنیست یعنی دختر پیامبر نخواهد شد اصو

آقای یونس بن عبدالرحمان:شما گفتید برای این گفتار روایت معصوم دارید.اما آن را بیان نکردید.احتمالا به این دلیل که زن را آدم حساب نمیکنید که برایش توضیح دهید...اگر غیر از این است که میگویم بفرمایید(چون در جاهای دیگر هم این شیوه را از شما دیده ام)

در مورد استناد من به المیزان و تسنیم در مورد این آیه:
بنده بهیچ وجه هرچه المیزان و تسنیم گفتند بی چون و چرا قبول نمیکنم.حتی اگر روایتی را نقل کنند نمیگویم حتما آن روایت درست است.اما صدق گفتار این بزرگواران را قبول دارم که اگر مثلا بگویند از فلان شخص فلان چیز را شنیدیم،یا اینکه در کل کتاب کافی چنین روایتی نیست...قبول دارم.در این مورد دلیل استناد من به المیزان این بود که ایشان فرموده اند مفسران در توجیه اینکه چرا نگفت و لیست الانثی کالذکر دلایلی آورده اند که غیرمعقول است و شما را به آن ارجاع میدهم...و من بعضی را خواندم.ایشان در این تفسیر به این روایت اشاره نکردند.و این برای من خیلی عجیب است.این مساله میتواند به یکی از دلایل زیر باشد:
۱.ایشان این روایت را ندیده باشند.که این احتمالش کم است.مگر اینکه این روایت خیلی ضعیف باشد،یا درجاهای کمی آورده شده باشد.
۲.ایشان این روایت را قبول نداشته باشند،که در این صورت باید ذکر کرده و آنرا ضعیف السند معرفی کرده باشند،مگر اینکه سندیتش بیش از حد ضعیف باشد،که از آنجا که در کتاب کافی ذکر شده نمیتواند اینطور باشد.
۳.دلیل دیگر که غیرعقلانی تر است اینکه ایشان اطمینان نداشته باشند امام صادق دقیقا چه گفته اند.مثلا شاید امام صادق گفته باشند و عرض کرد دختر مانند پسر نیست،یا پسر و دختر مانند هم نیست.
بهرحال در این موضوع باید تامل بیشتری کرد و پرسید برچه اساس ایشان این روایت را نادیده گرفته اند.

در مورد استناد بعضی به این روایت که برتری پسر را بر دختر اثبات میکنند،چنین چیزی غیر عقلانی است.چون مادر مریم از این ناراحت بود که پیامبران زن نیستند و او (یا عمران)در خواب دیده بود که از ذریه آنها پیامبر میآید

نقل قول:
با سلام
بنده منتظر جواب نبودم،همین که تامل بیشتری به عرایضم میکردید کافی بود ولی ظاهرا تمرکز شما بیشتر بر یافتن جواب بود.
هر تفکری که بدون ارزشگذاری بر عملکرد انسانها، صرفا قائل به برتری ذاتی یک جنس بر جنس دیگر باشد و منجر به اجحاف و محرومیت و محدودیت دیگری شود تبعیض آمیزاست. اگر استنباط من صحیح نبوده مقصر من نیستم ،بهتر است شما نظرتان را طوری عنوان کنید که که روشن باشد ،و نه من و نه هیچیک از کاربران چنین استنباطی نداشته باشند
با سلام و وقت بخير .

دقت و تامل کافی در عرایضتان داشتم و فهمیدم چی می فرماید .

اسلام شان خاصی به مرد داده این شکی درش نیست و در کلمات ائمه علیهم السلام و بزرگان امامیه هست ولی اشتباه شما در این جاست که فکر می کنید این برتری ذاتی است در حالی که به ذات بر نمی گرده .

از باب مثال :

[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ‏ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَيْفَ صَارَ الرَّجُلُ إِذَا مَاتَ وَ وُلْدُهُ مِنَ الْقَرَابَةِ سَوَاءٌ تَرِثُ النِّسَاءُ نِصْفَ مِيرَاثِ الرِّجَالِ وَ هُنَّ أَضْعَفُ مِنَ الرِّجَالِ وَ أَقَلُّ حِيلَةً فَقَالَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَضَّلَ‏ الرِّجَالَ‏ عَلَى النِّسَاءِ بِدَرَجَةٍ وَ لِأَنَّ النِّسَاءَ يَرْجِعْنَ عِيَالًا عَلَى الرِّجَال‏

یونس بن عبد الرحمن , یکی از مفاخر بزرگ بشریت , تاج و سرور امامیه , افتخار شیعه اثناعشریه , صاحب سر امام رضا صلوات الله علیه , فقیهی قدر , متکلمی فوق العاده توانمند و چیره دست , و از اصحاب اجماع بلکه برترین اصحاب اجماع است , ایشان از اهل کوفه هستند .

در این روایت شریفه و صدها روایات دیگر به طور صریح فضیلت مرد بر زن ذکر شده خب تا شما نفهمی مراد از این تفضیل چیست نمی تونی فهم دقیقی از روایات وارده داشته باشی .

از این لحاظ که فهم شما از این روایات یعنی برتری ذاتی بوده کلامتان را بناء کردید . خطا در این جاست .

از این نظر که من باید نظرم بیان کنم یا بهتر بگم نظر امامیه در این جا بیان کنم حق با شما است . من عمدا چیزی نمی گفتم می خواستم اهمیت این مساله روشن بشه که شان در ذات نیست و این خلط بزرگی است که در این مباحث شده متاسفانه .

نقل قول:
اگر روشی در جامعه عرب بهتر جواب میدهد و کاملا با فرهنگ آنها عجین شده است، لابد مناسب همان فرهنگ است. همان شیعیان عرب که این گونه عذاداری میکنند و شما سلوک آنان با زنانشان را میپسندید اکثریتشان شش امامی هستند و سایر ائمه وامام زمان(ع) را قبول ندارند ،مشکل اینجاست که ما متاسفانه اصل را رها میکنیم و به فرعیات میچسبیم. رفتار اعراب و زنانشان بسیار به اسلام عربی منطبق است ولی وهابیت و خواسته های اسرائیل بر اکثر ممالک عرب حاکم است. ممالک عرب گرچه بخشهای شیعه نشین هم دارند و بقول شما انها هم کم و بیش با خطراتی روبرو هستند ولی با اینحال کمتر از ایران مورد تهاجم فرهنگی و تبلیغات سوء هستند چرا که وقتی سیاست کلی کشورشان مطابق با نظام استکبار است و این از موضع گیریهایشان در مورد بحرانهای منطقه کاملا پیداست، دیگر دشمن قسم خورده ای ندارند.
مسلما قرار نیست ایران اسلام را ازاعراب بیاموزد
.

واقعیتش من از خلط مطلب بدم می یاد کلامم سابقا روشن بود و انتظار از شما داشتم دقت بیشتری کنید .
چرا تهمت می زنید ( این می تونه فارق بین آنها و شما باشه ) درسته جاهای خیلی کم و معدود زیدیه هست و 6 امامین ولی 98 در صد امکان شیعه نشین امای 12 عشری هستن . پس لطفا تهمت نزنید .
ما چیزی غیر از اسلام واقعی در رفتاراشون ندیدیم ( و باید اعتراف کنم از جهاتی خیلی از ما ایرانیا بهترن واقعا اهل کرمند و ما را که مهمان آنها بودیم عجایب می دیدم از کرمشون یا همین اربعین حسینی در راه است چیکارا می کنن واقعا برای زائر امام علیه السلام حالا که نیستن در بین ما پس راحت حرفمون بزنیم . ) و همین اسلامی است که ائمه هدی علیه السلام بیان کردند و خود به آن عمل می کنن و بی شک این اسلام عربی زائده ذهن شما است که اسلام فارسی را در مقابل آن قرار می دهید نه اسلام واقعی .
من در کلام پیشین گفتم شیعه اثنای عشری مرادم است نه حکام آنها و نه اهل تسنن , حکام آنها هر چه و هر کس باشن به بحث من مربوط نبود و البته همین طور است کشورهای عربی همیشه دست حکام سنی بوده که انتظاری از آنها نمی رود و در پیشگوئی امام صادق علیه السلام از این وضعیت به شدت ناراحت بود و فرمود این وضعیت هست تا سید و سالار عرب و کل جهانیان تشریف بیارن و وضعیت درست خواهد شد .
اما در مورد تبلیغ وهابت من حاضرم قسم بخورم آنها بیش از شما که در ایرانید و در ناز و نعمت به سر می برید مورد همجمه وهابیت و تهاجم فرهنگی هستن بیش از حد و دشمن کاری با نظامشون ندارد .
با این حال بهترین شبکه های شیعه امامیه شبکه های عربی هستن و افرادی دارن فوق العاده از لحاظ علمی قوی و قدرتمندن و واقعا دارن کار می کنن حتی وهابیت وطنی ما هم انجا اسم کاربری دارن و بحث و گفتگو می کنن .
من قصد جسارت ندارم ولی من سایتی در فارسی به قدرت این سایت ندیدم ( هر چند که این سایتی که نام می برم متوسط است و جزو شبکه های قوی نیست . )

http://www.alhak.org/vb

این که فرمودید مسلما قرار نیست ایران از ... بیاموزد کاملا درسته کما این که آنها هم قرار نیست اسلام را از ما ایرانیان بیاموزند . هر کس به معارف و کلمات ائمه علهیم السلام عمل کند و بوی سبقت ببرد آن پیروز است .


در ضمن خانم محترمه این که این قدر ما را جلوی همه ضایع نکنید متوجه باشید اعراب با عرب فرق دارد ( روزانه که باید قرآن بخونید چطوری متوجه این مطلب نیستید ) به ما می خندن مساله به این سادگی را بلد نباشیم .



نقل قول:
اشاره به فهم پاسخهای شبهات کردید..کارشناس محترم ما جناب هدی قصدشان رفع شبهات است وانصافا برای امثال ما موفق هم بوده اند و پاسخهایشان صحیح، البته اگر باپستهای مبهم برخی دوستان در روند مطالبشان اختلال ایجاد نشود و تاپیک به بیراهه نرود.من متوجه شدم که شما مرتبا میگویید که منظور دیگران و برداشتشان درست نیست ولی نمیگویید منظور و برداشت خودتان چیست!

فکر کنم این آخرین پست من در این تاپیک است چون نه اهل جدل هستم و نه به دلایل فعلی فرصت کافی دارم.

ضمنا در مورد مشکوک بودن سند روایت به سایتهای زیر مراجعه کنید



.

به هر حال این سایت دوستان بزرگوار ما سیاست از پیش تعریف شده را در اهداف خود دارند و در راستای آن بحث می کنن و آن را اثبات می کنن به هر حال از دید شما باید هم جواب این بزرگواران صحیح باشد .
( هر چند غیر از این نیست ولی یه سری ملاحظاتی داریم بر دیدگاهشون )


در رابطه با مشکوک بودن روایات لینکهایی که دادید واقعا نیاز به جواب دارد و فوق العاده ضعیف عمل کردند در تضعیف که وقت نمی کنم ولی می سپارم به دوستان ما در دار الحدیث نگاهی بهش بندازن و جواب بدهند .

اما در مورد برداشت من که اشاره فرمودید حق کاملا با شما است سر فرصت بیان می کنم که متوجه شوید این شانیت برای مرد از باب ذات و ذاتی نیست و اصلا این مراد ائمه اطهار سلام الله علیهم نیست و مراد قرآن و عترت چیز دیگری است .

نقل قول:
با سلام

قبلا گفتیم که فقط از آیات و روایات بحث کنیم چون ثقلین هستند و مترجم قرآن اهل بیت علیهم السلام هستند . اگر شما به حدیث صحیح امام صادق (ع) در تفسیر آیه مذکور مراجعه میکردید دچار چنین تکلفاتی نمیشدید وبسیار روشن به تفسیر آیه میرسیدید .

این دوره زمونه دوست من چیزی که خیلی راحت رد می شه و اهمیتی به آن داده نمی شه روایات ائمه است این واقعیت انکار ناپذیر و ما در سطح علمی چقدر شاهد این هستیم انواع جسارتها روا می دارن که آقای سبحانی یه بار فرمودن آدم باید جای اشک خون گریه کند .
دیگه الان چیزی که مهمه زمان و مکان و عرش و کرسی و ایناست اینا تعیین تکلیف می کنن .
من از یه واقعیت انکار ناپذیر دارم می گم و خدا شاهد قصد جسارت به هیچ کس ندارم .

موضوع قفل شده است