آیا سواد خواندن و نوشتن کمال نیست؟

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صفا

عبدالحیدر;642173 نوشت:
ما معتقدیم پیامبر دارای همه کمالات و شهر علم است.
از طرفی پیامبر امّی بوده.یعنی سواد خواندن و نوشتن نداشته.
آیا از این نمی توان نتیجه گرفت که سواد خواندن و نوشتن کمال یا علم نیست؟؟؟؟
اگر کمال نیست به چه دلیل می گویید کمال یا علم نیست؟؟

با سلام و عرض ادب
پاسخ پرسش جنابعالی را از تفسیر نمونه ارائه می دهیم آیت الله مکارم ضمن توضیح معنای لفظ «امی» به اشکال شما به پاسخ داده اند:

«چگونه پيامبر امى بود؟
درباره مفهوم" امى" .....، سه احتمال معروف وجود دارد؛
نخست اينكه به معنى درس نخوانده است،
دوم اينكه به معنى كسى است كه در سرزمين مكه تولد يافته و از مكه برخاسته است،
سوم به معنى كسى است كه از ميان امت و توده مردم قيام كرده است،
ولى معروفتر از همه تفسير اول است كه با موارد استعمال اين كلمه نيز سازگارتر مى‏باشد، و.....ممكن است هر سه معنى با هم مراد باشد.

{اثبات درس نخوانده بودن پیامبر}
در اينكه پيامبر اسلام ص به مكتب نرفت و خط ننوشت، در ميان مورخان بحثى نيست و قرآن نيز صريحا در آيه 48 سوره عنكبوت درباره وضع پيامبر ص قبل از بعثت مى‏گويد «"وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لَارْتابَ الْمُبْطِلُونَ؛" پيش از اين نه كتابى مى‏خواندى و نه با دست خود چيزى مى‏نوشتى تا موجب ترديد دشمنانى كه مى‏خواهند سخنان ترا ابطال كنند گردد»".
اصولا در محيط حجاز به اندازه‏اى باسواد كم بود كه افراد باسواد كاملا معروف و شناخته شده بودند، در مكه كه مركز حجاز محسوب مى‏شد تعداد كسانى كه از مردان مى‏توانستند بخوانند و بنويسند از 17 نفر تجاوز نمى‏كرد و از زنان تنها يك زن بود كه سواد خواندن و نوشتن داشت «1».
مسلما در چنين محيطى اگر پيامبر ص نزد معلمى خواندن و نوشتن را آموخته بود كاملا معروف و مشهور مى‏شد. و به فرض اينكه نبوتش را نپذيريم او چگونه مى‏توانست با صراحت در كتاب خويش اين موضوع را نفى كند؟ آيا مردم به او اعتراض نمى‏كردند كه درس خواندن تو مسلم است، اين قرينه روشنى بر امى بودن او است.و در هر حال وجود اين صفت در پيامبر ص تاكيدى در زمينه نبوت او بود تا هر گونه احتمالى جز ارتباط به خداوند و جهان ما وراء طبيعت در زمينه دعوت او منتفى گردد. اين در مورد دوران قبل از نبوت و اما پس از بعثت نيز در هيچيك از تواريخ نقل نشده است كه او خواندن و نوشتن را از كسى فرا گرفته باشد، بنا بر اين به همان حال امى بودن تا پايان عمر باقى ماند.

{معنی امی بودن}
ولى اشتباه بزرگى كه بايد در اينجا از آن اجتناب كرد اين است كه درس نخواندن غير از بى‏سواد بودن است و كسانى كه كلمه" امى" را به معنى" بى‏سواد" تفسير مى‏كنند، گويا توجه به اين تفاوت ندارند.هيچ مانعى ندارد كه پيامبر ص به تعليم الهى،" خواندن"- يا-" خواندن و نوشتن" را بداند، بى آنكه نزد انسانى فرا گرفته باشد، زيرا چنين اطلاعى بدون ترديد از كمالات انسانى است و مكمل مقام نبوت است.
شاهد اين سخن آن است كه در رواياتى كه از امامان اهل بيت ع نقل شده مى‏خوانيم: پيامبر ص مى‏توانست بخواند و يا هم توانايى خواندن داشت و هم توانايى نوشتن «2».اما براى اينكه جايى براى كوچكترين ترديد براى دعوت او نماند از اين توانايى استفاده نمى‏كرد.

{اشکال و پاسخ}
و اينكه بعضى گفته‏ اند توانايى بر خواندن و نوشتن، كمالى محسوب نمى‏شود، بلكه اين دو علم كليدى براى رسيدن به كمالات علمى هستند نه علم واقعى و كمال حقيقى پاسخش در خودش نهفته است، زيرا آگاهى از وسيله كمالات خود نيز كمالى است روشن(3).
________________________________________________

(1) فتوح البلدان بلاذرى ط مصر صفحه 459. [.....]
(2) تفسير برهان جلد چهارم صفحه 332 ذيل آيات اول سوره جمعه.
(3) تفسير نمونه، ج‏6، صص 400-403

صفا;642637 نوشت:
با سلام و عرض ادب
پاسخ پرسش جنابعالی را از تفسیر نمونه ارائه می دهیم آیت الله مکارم ضمن توضیح معنای لفظ «امی» به اشکال شما به پاسخ داده اند:

«چگونه پيامبر امى بود؟
درباره مفهوم" امى" .....، سه احتمال معروف وجود دارد؛
نخست اينكه به معنى درس نخوانده است،
دوم اينكه به معنى كسى است كه در سرزمين مكه تولد يافته و از مكه برخاسته است،
سوم به معنى كسى است كه از ميان امت و توده مردم قيام كرده است،
ولى معروفتر از همه تفسير اول است كه با موارد استعمال اين كلمه نيز سازگارتر مى‏باشد، و.....ممكن است هر سه معنى با هم مراد باشد.

{اثبات درس نخوانده بودن پیامبر}
در اينكه پيامبر اسلام ص به مكتب نرفت و خط ننوشت، در ميان مورخان بحثى نيست و قرآن نيز صريحا در آيه 48 سوره عنكبوت درباره وضع پيامبر ص قبل از بعثت مى‏گويد «"وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لَارْتابَ الْمُبْطِلُونَ؛" پيش از اين نه كتابى مى‏خواندى و نه با دست خود چيزى مى‏نوشتى تا موجب ترديد دشمنانى كه مى‏خواهند سخنان ترا ابطال كنند گردد»".
اصولا در محيط حجاز به اندازه‏اى باسواد كم بود كه افراد باسواد كاملا معروف و شناخته شده بودند، در مكه كه مركز حجاز محسوب مى‏شد تعداد كسانى كه از مردان مى‏توانستند بخوانند و بنويسند از 17 نفر تجاوز نمى‏كرد و از زنان تنها يك زن بود كه سواد خواندن و نوشتن داشت «1».
مسلما در چنين محيطى اگر پيامبر ص نزد معلمى خواندن و نوشتن را آموخته بود كاملا معروف و مشهور مى‏شد. و به فرض اينكه نبوتش را نپذيريم او چگونه مى‏توانست با صراحت در كتاب خويش اين موضوع را نفى كند؟ آيا مردم به او اعتراض نمى‏كردند كه درس خواندن تو مسلم است، اين قرينه روشنى بر امى بودن او است.و در هر حال وجود اين صفت در پيامبر ص تاكيدى در زمينه نبوت او بود تا هر گونه احتمالى جز ارتباط به خداوند و جهان ما وراء طبيعت در زمينه دعوت او منتفى گردد. اين در مورد دوران قبل از نبوت و اما پس از بعثت نيز در هيچيك از تواريخ نقل نشده است كه او خواندن و نوشتن را از كسى فرا گرفته باشد، بنا بر اين به همان حال امى بودن تا پايان عمر باقى ماند.

{معنی امی بودن}
ولى اشتباه بزرگى كه بايد در اينجا از آن اجتناب كرد اين است كه درس نخواندن غير از بى‏سواد بودن است و كسانى كه كلمه" امى" را به معنى" بى‏سواد" تفسير مى‏كنند، گويا توجه به اين تفاوت ندارند.هيچ مانعى ندارد كه پيامبر ص به تعليم الهى،" خواندن"- يا-" خواندن و نوشتن" را بداند، بى آنكه نزد انسانى فرا گرفته باشد، زيرا چنين اطلاعى بدون ترديد از كمالات انسانى است و مكمل مقام نبوت است.
شاهد اين سخن آن است كه در رواياتى كه از امامان اهل بيت ع نقل شده مى‏خوانيم: پيامبر ص مى‏توانست بخواند و يا هم توانايى خواندن داشت و هم توانايى نوشتن «2».اما براى اينكه جايى براى كوچكترين ترديد براى دعوت او نماند از اين توانايى استفاده نمى‏كرد.

{اشکال و پاسخ}
و اينكه بعضى گفته‏ اند توانايى بر خواندن و نوشتن، كمالى محسوب نمى‏شود، بلكه اين دو علم كليدى براى رسيدن به كمالات علمى هستند نه علم واقعى و كمال حقيقى پاسخش در خودش نهفته است، زيرا آگاهى از وسيله كمالات خود نيز كمالى است روشن(3).
________________________________________________
(1) فتوح البلدان بلاذرى ط مصر صفحه 459. [.....]
(2) تفسير برهان جلد چهارم صفحه 332 ذيل آيات اول سوره جمعه.
(3) تفسير نمونه، ج‏6، صص 400-403

آیا پیامبر بعد از نزول وحی خواندن ونوشتن را بلد بود یا خیر؟

عبدالحیدر;642660 نوشت:
آیا پیامبر بعد از نزول وحی خواندن ونوشتن را بلد بود یا خیر؟

برادر بزرگوار پاسختان در متن جواب پیشین موجود است.

صفا;642637 نوشت:
اين در مورد دوران قبل از نبوت و اما پس از بعثت نيز در هيچيك از تواريخ نقل نشده است كه او خواندن و نوشتن را از كسى فرا گرفته باشد، بنا بر اين به همان حال امى بودن تا پايان عمر باقى ماند.

اما در هنگام مرگ فرمودند قلم و دوات بیاورید تا چیزی را بنویسم که دیگر گمراه نشوید.
در ضمن در مورد اشکال و پاسخ نظر شما این است که
توانايى بر خواندن و نوشتن کمال نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عبدالحیدر;642807 نوشت:
اما در هنگام مرگ فرمودند قلم و دوات بیاورید تا چیزی را بنویسم که دیگر گمراه نشوید.

ایشان فرمودند قلم و دوات بیاورید تا چیزی بنویسید....

عبدالحیدر;642807 نوشت:
در ضمن در مورد اشکال و پاسخ نظر شما این است که
توانايى بر خواندن و نوشتن کمال نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پاسخ شما در متن موجود است.

عبدالحیدر;642173 نوشت:
ما معتقدیم پیامبر دارای همه کمالات و شهر علم است.
از طرفی پیامبر امّی بوده.یعنی سواد خواندن و نوشتن نداشته.
آیا از این نمی توان نتیجه گرفت که سواد خواندن و نوشتن کمال یا علم نیست؟؟؟؟

سلام
نوشتن و خواندن هم يك كمال است

ولي امي بودن پيامبر خود معجزه اي است كه اتفاقاً كمال پيغمبر را ثابت مي كند

وگرنه ميتوانستند بگويند آيات قرآن را كسي به او آموخته است و منكر شوند و خدا اتمام حجت كرده است

تا بهانه اي موجود نباشد .

ya muhammad;642874 نوشت:
سلام
نوشتن و خواندن هم يك كمال است

ولي امي بودن پيامبر خود معجزه اي است كه اتفاقاً كمال پيغمبر را ثابت مي كند

وگرنه ميتوانستند بگويند آيات قرآن را كسي به او آموخته است و منكر شوند و خدا اتمام حجت كرده است

تا بهانه اي موجود نباشد .


سلام
من هم به آنچه شما می گویید ایمان دارم که کمال است ولی بالاخره خواندن و نوشتن کمال است یا نه؟؟

صفا;642830 نوشت:
ایشان فرمودند قلم و دوات بیاورید تا چیزی بنویسید....

از ابن عباس نقل مي كند كه گفتند :عَنِ ابْنِ عَبَّاس رضى الله عنهما أَنَّهُ قَالَ يَوْمُ الْخَمِيسِ، وَمَا يَوْمُ الْخَمِيسِ ثُمَّ بَكَى حَتَّى خَضَبَ دَمْعُهُ الْحَصْبَاءَ فَقَالَ اشْتَدَّ بِرَسُولِ اللَّهِ صلى الله

عليه وسلم وَجَعُهُ يَوْمَ الْخَمِيسِ فَقَالَ " ائْتُونِي بِكِتَاب أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا ". فَتَنَازَعُوا وَلاَ يَنْبَغِي عِنْدَ نَبِيّ تَنَازُعٌ فَقَالُوا هَجَرَ رَسُولُ

اللَّهِ صلى الله عليه وسلم. قَالَ " دَعُونِي فَالَّذِي أَنَا فِيهِ خَيْرٌ مِمَّا تَدْعُونِي إِلَيْهِ ". وَأَوْصَى عِنْدَ مَوْتِهِ بِثَلاَث " أَخْرِجُوا الْمُشْرِكِينَ مِنْ جَزِيرَةِ الْعَرَبِ،

وَأَجِيزُوا الْوَفْدَ بِنَحْوِ مَا كُنْتُ أُجِيزُهُمْ ". وَنَسِيتُ الثَّالِثَةَ .

صحيح بخاري ، ج4 ،‌ ص31 ، ح3053 ، كتاب الجهاد والسير ، ، باب هل يستشفع الي اهل الذمة ومعاملتهم .

کتابی به من بدهيد تا چيزي بنويسم كه براي ابد راه گمراهي را بر شما ببندد . كساني كه نزد پيامبر بودند ، به نزاع پرداختند ؛ در حالي كه هر گونه نزاع در نزد پيامبر ممنوع است . گفتند : پيامبر هذيان مي گويد . حضرت فرمود : مرا رها كنيد . آن چه كه من در او هستم ، بهتر است از آن چه كه مرا به آن دعوت مي كنيد .

البته بحث ما فقط در این است که پیامبر فرمودند : بنویسم

صفا;642830 نوشت:
پاسخ شما در متن موجود است.

خواهش می کنم دوباره آن قسمت را کپی کنید و بفرستید.
کپی کردن خیلی زمان نمی گیرد.
به خصوص برای شما که می دانید کجای متن قرار دارد.

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام

عبدالحیدر;642969 نوشت:
من هم به آنچه شما می گویید ایمان دارم که کمال است ولی بالاخره خواندن و نوشتن کمال است یا نه؟؟

ببخشید من دیر رسیدم اما خوب یه مطالعه ای روی پست ها داشتم
میخوام درباره این سوالتون یه سوال بپرسم بالاخره خواندن و نوشتن کمال است یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بستگی داره درباره چه کسی و در چه زمانی این سوال رو بپرسید
برای پیامبر که یک شبه عروج میکنند و تمام دین در ایشون جمع شده آیا اصلا خواندن و نوشتن می تواند ملاک باشد چرا که ایشان با این تفاسیر علمی را در سینه دارند که هنوز بشر برای فهمش نیازمند به تعریف بزرگان علم الهی است
خواندن و نوشتن در عصر ما نیز تعریف های متفاوتی دارد کمال اگر همان فهم زیستن باشد شاید بی سوادان کمال داشته باشند باید تعریف شود سواد یا تحصیل و در چه مرتبه ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عبدالحیدر;642807 نوشت:
پاسخ نظر شما این است که
توانايى بر خواندن و نوشتن کمال نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

با سلام و عرض ادب
برادر گرامی در آخرین سطور این متن آمده بود:
«و اينكه بعضى گفته‏ اند توانايى بر خواندن و نوشتن، كمالى محسوب نمى‏شود، بلكه اين دو علم كليدى براى رسيدن به كمالات علمى هستند نه علم واقعى و كمال حقيقى پاسخش در خودش نهفته است، زيرا آگاهى از وسيله كمالات خود نيز كمالى است روشن»
حضرت آیت الله مکارم به صراحت کمال بودن خواندن و نوشتن را اثبات نموده اند، چرا که این دو وسیله کسب علم حقیقی اند، علم حقیقی کمال است.
از آنجا که آکاهی از وسیله کسب کمال خود کمال است. نتیجه می گیریم؛ آگاهی از خواندن و نوشتن خود کمال است.

در انسانهاي معمولي بله يك نوسواد

ولي آيا خواندن و نوشتن از يك استاد دانشگاه هم كماله

ya muhammad;643273 نوشت:
در انسانهاي معمولي بله يك نوسواد

ولي آيا خواندن و نوشتن از يك استاد دانشگاه هم كماله

با سلام و عرض ادب
در تایپیک موجود بحث در این است که آیا آگاهی از خواندن و نوشتن فی نفسه کمال است با خیر؟
عرض شد بله ، آگاهی از خواندن و نوشتن فی نفسه کمال است.
ولی باید دقت داشت هر کمالی مراتبی دارد و از ضعیفترین حالت شروع می شود تا به عالی ترین درجه خود برسد. بطور مثال یک دانشمند دارای مرتبه بالایی از درجه علم است ولی یک نوآموز دارای مرتبه ضعیف از این کمال است. هر دو دارای یک کمالند ولی مراتب برخوداری ایشان متفاوت است.
البته گاه این تفاوت در مراتب بقدری است که در نظر عرف عمومی، دیگر کمالها باهم متفاوت می شوند، اما به دقت عقلی هر دو یک کمالند که در مرحله های متفاوتی قرار دارند.

عبدالحیدر;642807 نوشت:
نوشته اصلی توسط صفا
اين در مورد دوران قبل از نبوت و اما پس از بعثت نيز در هيچيك از تواريخ نقل نشده است كه او خواندن و نوشتن را از كسى فرا گرفته باشد، بنا بر اين به همان حال امى بودن تا پايان عمر باقى ماند.
اما در هنگام مرگ فرمودند قلم و دوات بیاورید تا چیزی را بنویسم که دیگر گمراه نشوید.

با سلام و عرض ادب
درست می فرمایید با مراجعه به کتب معتبر شیعه و اهل سنت متوجه می شویم حضرت چنین فرمانی را داده اند بطور مثال؛

از کتب اهل سنت: کتاب صحیح بخاری باب کتابة العلم، ص 25، ح 114.« حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ سُلَيْمَانَ قَالَ حَدَّثَنِي ابْنُ وَهْبٍ قَالَ أَخْبَرَنِي يُونُسُ عَنْ ابْنِ شِهَابٍ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ لَمَّا اشْتَدَّ بِالنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَجَعُهُ قَالَ ائْتُونِي بِكِتَابٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ قَالَ عُمَرُ إِنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ غَلَبَهُ الْوَجَعُ وَعِنْدَنَا كِتَابُ اللَّهِ حَسْبُنَا فَاخْتَلَفُوا وَكَثُرَ اللَّغَطُ قَالَ قُومُوا عَنِّي وَلَا يَنْبَغِي عِنْدِي التَّنَازُعُ فَخَرَجَ ابْنُ عَبَّاسٍ يَقُولُ إِنَّ الرَّزِيَّةَ كُلَّ الرَّزِيَّةِ مَا حَالَ بَيْنَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَبَيْنَ كِتَابِهِ»

از کتب شیعه: الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ؛ ج‏2 ؛ ص435؛«وَ ذَكَرَ ابْنُ أَثِيرٍ فِي تَارِيخِهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهُ قَالَ‏ يَوْمُ الْخَمِيسِ وَ مَا يَوْمُ الْخَمِيسِ وَ جَرَى دُمُوعُهُ عَلَى خَدِّهِ وَ قَالَ اشْتَدَّ بِرَسُولِ اللَّهِ وَجَعُهُ قَالَ ائْتُونِي‏ بِالْكَتِفِ وَ الدَّوَاةِ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَاباً لَنْ‏ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَداً فَكَثُرَ اللَّغَطُ قَالَ فَتَكَلَّمَ عُمَرُ وَ تَرَكَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ قَالَ لَا تَنَازَعُوا عِنْدَ النَّبِيِّ فَإِنَّهُ لَا يَنْبَغِي التَّنَازُعُ عِنْدَ النَّبِيِّ قَالُوا النَّبِيُّ يَقُولُ الْحَقَّ فَذَهَبُوا يُعِيدُونَ عَلَيْهِ فَقَالَ دَعُونِي فَالَّذِي أَنَا فِيهِ خَيْرٌ مِمَّا تَدْعُونِي إِلَيْه»

ترجمه مضمون حدیث:رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم در واپسین روزهای حیات مبارک خویش فرمودند: بياييد و کاغذي بياوريد تا چيزي براي شما بنويسم که بعد از آن هرگز گمراه نشويد، عمر بن خطاب گفت: درد بر رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم غلبه کرده است و کتاب خدا نزد ما موجود است و همان کتاب خدا ما را کفايت مي‏کند، بعد از سخنان عمر، بين حاضرين اختلاف افتاد و کار به نزاع و خصومت کشيد و هر کس چيزي مي‏گفت، برخي مي‏گفتند کاغذ بياوريم تا رسول اللَّه‏ صلي الله عليه وآله وسلم بنويسد و برخي حرف عمر را مي‏زدند. همهمه و سر و صدا بالا گرفت، در این هنگام حضرت فرمودند: «قُومُوا عَنّي» از نزد من برخيزيد و دور شويد، سزاوار نيست نزد من با هم نزاع کنيد.

امّا مقصود از جمله «تابرای شما نوشته ای بنویسم»؛
یا مقصود این است که خود حضرت بنویسند، در این صورت با توجه به اینکه امّی بودن پیامبر را عدم آموزش ایشان توسط استاد بشری دانستیم و گفتیم توانایی ایشان بر خواندن و نوشتن و دیگر کمالات بواسطه فیض الهی بوده است، هیچ تنافی ندارد که پیامبر بخاطر جلوه دادن اهمیت موضوع ، خود دست به قلم بشوند
و یا مقصود این است که دستور دهم تا بنویسید، مثل پادشاه که می گوید باید قانونی در این موضوع بنویسم ولی در مقام عمل به کاتب دستور نوشتن می دهد.

اهورانی;643017 نوشت:
ببخشید من دیر رسیدم اما خوب یه مطالعه ای روی پست ها داشتم
میخوام درباره این سوالتون یه سوال بپرسم بالاخره خواندن و نوشتن کمال است یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بستگی داره درباره چه کسی و در چه زمانی این سوال رو بپرسید
برای پیامبر که یک شبه عروج میکنند و تمام دین در ایشون جمع شده آیا اصلا خواندن و نوشتن می تواند ملاک باشد چرا که ایشان با این تفاسیر علمی را در سینه دارند که هنوز بشر برای فهمش نیازمند به تعریف بزرگان علم الهی است
خواندن و نوشتن در عصر ما نیز تعریف های متفاوتی دارد کمال اگر همان فهم زیستن باشد شاید بی سوادان کمال داشته باشند باید تعریف شود سواد یا تحصیل و در چه مرتبه ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟

سلام

آن چیز هایی که شما گفتید واقعا بالاتر است.
اما همچین انسان بزرگی آیا واقعاً می تواند خواندن ونوشتن را که برایش یک چیز پیش پا افتاده است نداند؟؟؟؟؟
بالاخره خواندن و نوشتن هم در حد پایین کمال جایگاهی دارد.
هر چند سطحی

صفا;642784 نوشت:
آیا پیامبر بعد از نزول وحی خواندن ونوشتن را بلد بود یا خیر؟
برادر بزرگوار پاسختان در متن جواب پیشین موجود است.

اگر لطف کنید این قسمت را هم کپی کنید ممنونتان می شوم.

صفا;643546 نوشت:
یا مقصود این است که خود حضرت بنویسند، در این صورت با توجه به اینکه امّی بودن پیامبر را عدم آموزش ایشان توسط استاد بشری دانستیم و گفتیم توانایی ایشان بر خواندن و نوشتن و دیگر کمالات بواسطه فیض الهی بوده است، هیچ تنافی ندارد که پیامبر بخاطر جلوه دادن اهمیت موضوع ، خود دست به قلم بشوند

خب این مورد که می تواند مخفیانه صورت گرفته باشد و کسی هم خبر نشده باشد که پیامبر درس خوانده.
و این مورد، محل اشکال می باشد.همان ها که می گفتند پیامبر ساحر است و یا شعر می گوید.

ya muhammad;643273 نوشت:
در انسانهاي معمولي بله يك نوسواد

ولي آيا خواندن و نوشتن از يك استاد دانشگاه هم كماله


درسته به چشم نمی آید ولی بالاخره کمال است.هر چند کوچک.چون که صد آید نود هم پیش ماست

عبدالحیدر;643578 نوشت:
درسته به چشم نمی آید ولی بالاخره کمال است.هر چند کوچک.چون که صد آید نود هم پیش ماست

سلام

منظور اين بود كه در مقابل عقل كل كه پيامبر هستند اينها را كمال نميتوان خواند

آيا توصيف يك داشمند به اينكه ميتواند بخواند و بنويسد ...اين تعريف از اوست يا تمسخر است كه گاهاً ما هم در محاورات بكار ميبريم

همانطور كه كارشناس محترم فرمودند اين كمال مراتبي دارد و حد اكثر آن در پيغمبر وجود دارد و در ثاني خواندن و نوشتن يك راه كسب علم

و يا انتشار علم است .......مثل علوم ارتباطي جديد آيا پيامبر داراي اين علوم بودند ؟؟؟

و آيا پيامبر در عاليترين مراتب هستي اين كمال را ندارند . كسب علم او لدني است و انتشار علمش با وحي الهي و آيات و احاديث ...

و به هيچ وجه قابل مقايسه با علم و كسب علم ما نيست ...با تشكر

ya muhammad;643672 نوشت:
سلام

منظور اين بود كه در مقابل عقل كل كه پيامبر هستند اينها را كمال نميتوان خواند

آيا توصيف يك داشمند به اينكه ميتواند بخواند و بنويسد ...اين تعريف از اوست يا تمسخر است كه گاهاً ما هم در محاورات بكار ميبريم

همانطور كه كارشناس محترم فرمودند اين كمال مراتبي دارد و حد اكثر آن در پيغمبر وجود دارد و در ثاني خواندن و نوشتن يك راه كسب علم

و يا انتشار علم است .......مثل علوم ارتباطي جديد آيا پيامبر داراي اين علوم بودند ؟؟؟

و آيا پيامبر در عاليترين مراتب هستي اين كمال را ندارند . كسب علم او لدني است و انتشار علمش با وحي الهي و آيات و احاديث ...

و به هيچ وجه قابل مقايسه با علم و كسب علم ما نيست ...با تشكر

پیامبر هر وقت می خواستند می توانستند از طریق جایگاهی که داشتند همه چیز را بفهمند.

من وقتی می بینم دانشمندی که تاریخ ثبت کرده باشد که نه می توانسته بخواند نه بنویسد و به مراتب بالایی رسیده می گویم این شخص

خواندن ونوشتن را نمیدانسته یاد گرفتن یا نگرفتن را مطرح نمی کنم و این کمال را از او سلب می کنم.

عبدالحیدر;643734 نوشت:
یاد گرفتن یا نگرفتن را مطرح نمی کنم و این کمال را از او سلب می کنم.

سلام

بر خلاف قرآن مجيد كه ميفرمايد : اقراء باسم ربك الذي خلق ........

خداوند چطور به پيامبر ميفرمايد بخوان ؟؟؟؟

اِقرا باسمِ ربِّکَ الَّذی خلق خَلَقَ الاِنسانَ مِن عَلَق اِقرا و ربُّکَ اِلاِکرام اَلّذی عَلَّمَ بالقَلَم عَلَّمَ الاِنسانَ ما لَم یَعلَم

پس معلم خواندن و علم او خدا بوده و آن هم بزرگترين مراتب علم

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]

ظاهرا قدیمتر ها هر کسی حق اموختن سواد نداشت
و کسی که حق اموختن سواد نداشت جزو مردم معمولی به حساب میومد

امی به همین معناست .

سواد به معنای خواندن و نوشتن راه برقراری ارتباط قویتر با دنیای گذشته و اینده اس
هم میتونه انسان رو به قله کمال برسونه و هم از قله دور کنه ...

بستگی به درک ما از کمال داره !
ادیسون با سواد بود بزرگ بود فهمیده بود مخترع و مشهور شد و ...
اما نمیشه گفت به کمال انسانیت رسیده !!

سواد مثل رانندگی یکسری از قابلیت های انسان رو پرورش میده
و حفظ میکنه !! که ممکنه در راه خیر یا شر به کار گرفته بشه ...

اصطلاحا
درس کمال در چیزی که به اسم غریزه انسانی شناخته ایم نوشته شده !!
برای جنگلی ناتوان از خواندن و نوشتن یه راهی وجود داره برای شهری باسواد یه راه دیگه

خلاصه
هر جا قبول کنی که در گود بازی یا ازمایش هستی به محض اینکه مرحله اول رو بگذرونی
به مراحل بعدی راه پیدا میکنی و دیگه درجا نمیزنی !!!

[/]

عبدالحیدر;643574 نوشت:
اگر لطف کنید این قسمت را هم کپی کنید ممنونتان می شوم.

با سلام و عرض ادب
عنوان شد امی بودن پیامبر بمعنی این است که ایشان در طول مدت حیات خود تحت تعلیم هیچ استادی نبودند و عنوان شد ایشان به فیض الهی و تعلیم او آگاهی بر امور من جمله خواندن و نوشتن داشتند چناننچه به تفصیل گفته شد:
«
{معنی امی بودن}
ولى اشتباه بزرگى كه بايد در اينجا از آن اجتناب كرد اين است كه درس نخواندن غير از بى‏سواد بودن است و كسانى كه كلمه" امى" را به معنى" بى‏سواد" تفسير مى‏كنند، گويا توجه به اين تفاوت ندارند.هيچ مانعى ندارد كه پيامبر ص به تعليم الهى،" خواندن"- يا-" خواندن و نوشتن" را بداند، بى آنكه نزد انسانى فرا گرفته باشد، زيرا چنين اطلاعى بدون ترديد از كمالات انسانى است و مكمل مقام نبوت است.
شاهد اين سخن آن است كه در رواياتى كه از امامان اهل بيت ع نقل شده مى‏خوانيم: پيامبر ص مى‏توانست بخواند و يا هم توانايى خواندن داشت و هم توانايى نوشتن .اما براى اينكه جايى براى كوچكترين ترديد براى دعوت او نماند از اين توانايى استفاده نمى‏كرد.»

نتیجه: حضرت چه دوران قبل بعثت و چه دوران بعد بعثت توانایی خواندن و نوشتن داشت ولی خبری پیرامون استفاده ایشان از این توانایی گزارش نشده است

عبدالحیدر;643576 نوشت:
خب این مورد که می تواند مخفیانه صورت گرفته باشد و کسی هم خبر نشده باشد که پیامبر درس خوانده.
و این مورد، محل اشکال می باشد

با سلام و عرض ادب
قبلا در اولین پست در مورد اثبات امی بودن پیامبر گفتگو کردیم و عنوان شد:
«
{اثبات درس نخوانده بودن پیامبر}
در اينكه پيامبر اسلام ص به مكتب نرفت و خط ننوشت، در ميان مورخان بحثى نيست و قرآن نيز صريحا در آيه 48 سوره عنكبوت درباره وضع پيامبر ص قبل از بعثت مى‏گويد «"وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لَارْتابَ الْمُبْطِلُونَ؛" پيش از اين نه كتابى مى‏خواندى و نه با دست خود چيزى مى‏نوشتى تا موجب ترديد دشمنانى كه مى‏خواهند سخنان ترا ابطال كنند گردد»".
اصولا در محيط حجاز به اندازه‏اى باسواد كم بود كه افراد باسواد كاملا معروف و شناخته شده بودند، در مكه كه مركز حجاز محسوب مى‏شد تعداد كسانى كه از مردان مى‏توانستند بخوانند و بنويسند از 17 نفر تجاوز نمى‏كرد و از زنان تنها يك زن بود كه سواد خواندن و نوشتن داشت .
مسلما در چنين محيطى اگر پيامبر ص نزد معلمى خواندن و نوشتن را آموخته بود كاملا معروف و مشهور مى‏شد. و به فرض اينكه نبوتش را نپذيريم او چگونه مى‏توانست با صراحت در كتاب خويش اين موضوع را نفى كند؟ آيا مردم به او اعتراض نمى‏كردند كه درس خواندن تو مسلم است، اين قرينه روشنى بر امى بودن او است».

تکمله: در این مورد می توانید به موضوعات زیر مراجعه داشته باشید:

http://www.askdin.com/thread17222.html
http://www.askdin.com/thread985.html
http://www.askdin.com/thread12733.html

من به جواب خود رسیدم
از همه کسانی که پاسخ دادند متشکرم

یا علی

عبدالحیدر;643963 نوشت:
من به جواب خود رسیدم
از همه کسانی که پاسخ دادند متشکرم

یا علی

با سلام و عرض ادب
باعث خوشحالی است، ان شاء الله همیشه کامیاب و منصور باشید.

موضوع قفل شده است