آیا زن ابزاری در دست خدا، برای جذب مشتری است؟

تب‌های اولیه

190 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

شیخ رجبعلی;680025 نوشت:
دوستان خواهشا به هم توهین نکنید
اگر هم جوابی خوشایندتون نیست جواب بد به هم ندید
من و شما کی هستیم که اینطور جواب بدیم

من که توهین نکردم
اول اون توهین داره میکنه و مسخره میکنه بهشت ما رو !
در ضمن این بابا همین الان عضو سایت شده که بیاد تو این تایپیک خلق الله رو اذیت کنه

جهنم;680026 نوشت:
و در کمال افتخار ان جهنم را میپذیرم و شما را با همتایان بهشتیتان وا می گذارم و تو چه دانی از جهنمی که در پیش دارم و ان را با دل و جان پذیرفتم ودل به ان دادم باشد که به اوج برسم در جهنم من خبری از حوریان شما نیست ولی بالاتر از ان در انتظار من است و تو چه دانی .....

با کمال افتخار اتش را بپذیر

و تو چه دانى كه آن آتش خردكننده چيست (۵)

وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿۵﴾

آتش افروخته خدا[يى] است (۶)

نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ﴿۶﴾

[آتشى] كه به دلها مى‏رسد (۷)

الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿۷﴾

و [آتشى كه] در ستونهايى دراز آنان را در ميان فرامى‏گيرد (۸)

إِنَّهَا عَلَيْهِم مُّؤْصَدَةٌ ﴿۸﴾

در ستونهاي كشيده و طولاني! (۹)

علــی;680003 نوشت:
در کتب لغت هم آمده که تنها به زن حور العین گفته می شود و معنای لغوی آن چنین است اما ابن ادعایی که شما کردید ریشه لغوی نداره و لغت شناس ها چنین چیزی را نمی گویند:

متاسفم براتون که حداقل یک جستجوی اینترنتی نمی کنید که کلی لغت نامه میاره که نوشته حور جمع مذکر احور می باشد
اگر واقعا طالب حقیقتین برین جستجو کنین و ببینین و بحث الکی از روی بی دانشی نکنین
تازه هیچ وقت یک کارشناس دینی مرکز ملی پاسخگویی نمیاد دروغ بگه

خوش باشید

علــی;680030 نوشت:
حور جمع حوراء به معنای زنی است که سفیدی چشمش بسیار سفید و سیاهی آن نیز بسیار سیاه باشد و یا به معنای زنی است که دارای چشمان سیاه چون چشم آهو باشد

حور جمع حورا و احور می باشد
به معنی زن و مرد سیاه چشم می باشد

هزار مرتبه اگر نمی دانی بدان

علــی;680038 نوشت:

سلام
جمله اطلاق دارد صدور کلام از گوینده بدون هیچ قید و شرطی را اطلاق گویند و زمانی که گفته می شود که نزد آنان (بهشتیان) همسرانی هست و این همسران را مقید نکرده است به حور العین اطلاق جمله واضح است که شامل همه نوع همسری می شود یعنی هم همسر دنیوی و هم همسر از نوع حور

سلام.

نزد ایشان همسالانی است که به هیچ کسی نگاه نمیکنند.

شما بفرمایید با فرض اینکه در بهشت همسران دنیوی از این مساله مستثنا باشند، باید چه میفرمود؟

میفرمود بغیر از همسر دنیویشان بقیه همسرانشان به هیچ کسی نگاه نمیکنند؟

:Nishkhand: یا اینکه نباید استثناء را داخل کند؟

علــی;680038 نوشت:
به دلیل اینکه قاصرات جمع مونث است بنا بر این در مورد زن به کار می رود و زمانی که از همسر بودن وی صحبت شده می توان فهمید خطاب اولیه هم به مردان است.

در ادبیات عرب وقتی منظور ، گروهی از زنان و مردان باشد ضمایر باید مذکر بیاید. وقتی ضمایر مذکر بیاید مشخص است که همسران ایشان که در آیه آمده باید مونث باشند.

شما متوجه سوال بنده نشدید.

سوال اینست اگر مخاطب پروردگار زنان و مردان هر دو باشد باید چه چیزی گفته شود؟

باید دوبار همین جمله را تکرار کند؟ یک بار خطابات مذکر باشد بار دوم مونث؟ آیا اعراب در این مواقع دوبار حرفشان را تکرار میکنند تا مشخص شود منظورشان هم زنان است و هم مردان؟

چرا در هیچ یک از این آیات برای اینکه مشخص شود خطاب فقط مردان مومن است نفرموده این وعده ای است برای رجال مومنین.

علــی;680038 نوشت:
همنشینی با زن و مرد دنیوی پاداش محسوب می شود همانطور که همنشینی با خدا پاداش محسوب می شود یعنی همانطور که نگاه خدا در قیامت پاداش محسوب می شود که این نگاه از برخی دریغ می شود وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ نگاه زن مومنه که همسر انسان است در بهشت هم نعمت محسوب می شود که آیه می تواند اشاره به همین داشته باشد.


صحیح ، اگر همنشینی پاداش محسوب میشود چرا این همنشینی را فقط برای مردان پاداش میداند؟ چرا در خصوص اینکه زنان با همسران دنیویشان همنشینند هیچ صحبتی نشده؟
گویی که زنان در دنیا هیچ تکلیفی نداشته اند...

جهنم;680026 نوشت:
و در کمال افتخار ان جهنم را میپذیرم و شما را با همتایان بهشتیتان وا می گذارم و تو چه دانی از جهنمی که در پیش دارم و ان را با دل و جان پذیرفتم ودل به ان دادم باشد که به اوج برسم در جهنم من خبری از حوریان شما نیست ولی بالاتر از ان در انتظار من است و تو چه دانی .....

به نام خداوند مهربان

با سلام:

برادر محترم جهنم تجلي انتقام و غضب حق تعالي است

و ما در شبانه روز چندين بار به امر حق از او مي خواهيم ما را

از مغضوب عليهم قرار ندهد،با دين نمي شود ذوقي برخورد كرد.

جهنم جايگاه عاصيان و ظالمان و مفسدان و مسرفان وووو است جايگاه

كساني كه خداوند در باره آنها عبارت لايحبهم دارد،ما وظيفه داريم

مطيع دستور باشيم،در تتابع اطاعت هر چه بود بايد پذيرفت

قسيم النار و الجنة هم وجود ولوي و علوي حضرت علي عليه السلام

است ما نمي توانيم بهشت و دوزخ را در اين تاپيك تقسيم كنيم.

سلام علیکم

سروان بزرگوار دقت بفرمایند موضوع بحث تاپیک این نیست که حقیقت حوری چیست و یا اینکه آیا زنان هم حوری دارند یا نه اگر بخواهیم به این مسائل نیز بپردازیم از بحث اصلی خود دور خواهیم و افتاد و به یک جمع بندی قابل استفاده نخواهیم رسید، لذا از سروران عزیز خواهشمندم این نکته رو رعایت فرمایند.

مشکلات این چنینی زمانی حاصل می شود که انسان تصوّر درستی از دنیای برتر نداشته باشد، غالبا انسان ها توصر درستی از دنیای دیگر ندارند هر انچه می شنوند بر طبق دریافت ها و معلومات خودشان از این دنیاست؛ در این دنیا با خوردن سیب، فقط لذت خوردن سیب را می برد ولی سیب بهشتی تمامی لذات بهشت را در خود دارد، این چه نعمتی است که حتی در قوه خیال انسان هم نمی گنجد، انسان دنیایی وقتی کلمه حورالعین را می شنود ذهنش ناخوداگاه به زن دنیایی معطوف می شود چون با این دنیا مأنوس است چیزی فراتر از این را نمی تواند تصور کند، لذّت نعمت های بهشتی مافوق تصور انسان دنیایی است لذا بسیارفراتر از چیزی که انسان بتواند در خیال خود تصوّر کند.
امیرمؤمنان در مقایسه ای میان دنیا و آخرت فرمودند: كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنَ الدُّنْيَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِيَانِهِ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنَ الْآخِرَةِ عِيَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِه‏» همه چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است، و هر چيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است‏. یعنی هر چه از آخرت بشنوی باز حقیقت آن، چیزی فراتر از شنیده هاست و زبان ها از توصیف و درک ها از فهم همۀ عظمت آنها عاجزند.

کسانی که معتقد اند رسیدن به حوری نمی تواند هدف باشد، بله هدف خلقت رسیدن به قرب الهی و مقام عبودیت است اما از جهت دیگر خود خداوند انسان را به این نعمات تشویق می کند لذا رسیدن به این نعمت های دنیایی هم هنر می خواهد هر کسی نمی تواند به این نعمات نائل شود.
لذا بزرگان می فرمایند شما سعی کنید به این نعمات برسید، ما چه می فهمیم حورالعین چیست! تصور ما چیزی جز زن دنیایی نیست لذا خیال می کنیم مسائل جنسی در کار است در حالی که طبق فرمایش حکمای بزرگ، لذّات اخروی معرفت زا هستند یعنی هر لذّتی در بهشت، علاوه بر این که تمامی لذّات را در خود دارد معرفت زا هم هستند و موجب افزایش معرفت انسان به باری تعال می شود. آیا نعمات بهشتی با چنین توصیفاتی قابل قیاس با نعمات دنیاست؟ آیا انسان (در این دنیا)از تمتع جنسی معرفتش بیشتر می شود؟

جهنم;679992 نوشت:

از این بهشت بیزارم
از بهشتی که توصیف می شود بیزارم بیزارم از این که وجودم در بهشت درطی دوران صرف جوانان و حور عین شود بیزارم از این که فقط شهوت باشد بیزارم از خوراکیهایش. بیزارم از شکم پروری در بهشت بیزارم از بهشتی که شما دارید.بیزارم وقتی ناممرد و زن برده می شود فقط شهوت متجلی میشود. به این فکر می کنم اگر مدت مدیدی در این بهشتشما صرف کنم چه چیزی عایدم میشود. بیزارم ازاین که به شکم و شهوت واگذارده شوم ومن با اینها سیر نمی شوم هیچ تغییری در خود احساس نمی کنم فقط راکد بودن را احساسمی کنم با این اوصاف از بهشت شما من دوستدارم بسوزم در جهنمی بسوزم که از دلها سر می کشد چون می دانم در من تغییری ایجادخواهد کرد و مرا سوق خواهد داد چون با سوختن ارام می شوم من به شوق اوج گرفتن زندههستم نه به اوج گرفتن در شهوت و شکم در بهشت . به این فکر کن میلیاردها سال عمرخود را صرف خوردن و نوجوانان بهشتی کنی هر لحظه در بهشت با میلیاردها نوجوان باشیباز هم احساس سرافکندگی می کنم بیزارم از این که شهوت از پرمخاطب ترین مباحث اینانجمن باشد. ازاین شهوتی که توصیف می شود بیزارم به جان خودم سوگند جهنم برای مناز بهشتی که توصیف می شود گواراتر است. بیزارم از این که شهوت هدف باشد نه وسیلهای برای هدف بزرگ. بار الها مرا تا ابد بسوزان به اتشی که دوست داری می خواهم باسوختن و با ان یکی شوم. بزرگترین لذت برای من ان است که با ان یکی شوم که از بی کران در هر لحظه از لحظه هایش از آنسیر میشوم

بسم الله
سلام برادر،
بهشتی که شما آرزویش را دارید یا لااقل از آن بیزار نیستید چه بهشتی است؟
جهنمی که ما از آن ترسان و از ساکنین آن بیزار هستیم ان شاء الله را چرا دوست دارید؟ الآن چقدر می‌توانید دستتان را روی شعله‌ی گاز نگاه دارید و با چه نگاهی این درد و سوزش را به استفاده‌ی از نعمات خدا و در توجه حضرت حق بودن ترجیح می‌دهید؟ آیا در زندگی فعلی‌اتان هم تارک خوشی‌ها و لذات دنیوی شده‌اید و هرکجا که باشید به دنبال سختی‌ها و نکبت‌ها می‌گردید تا وسط آن پریده و از زندگی در نعمت و خوشی تا حدّ ممکن فاصله بگیرید؟ با عرض معذرت نوشته‌ی شما به نظرم بیشتر شبیه به یک قطعه‌ی ادبی معترضانه نسبت به دین و خدا بود و باورش سخت است که بپذیرم کسی واقعاً این اعتقاد را دارد ... به خدا اعتقاد دارد و باز از خداوند عذاب و غفلت از رحمتش را و ناامیدی و جهالت و بیچارگی را میخواهد ... مگراینکه مثلاً افسرده باشد یا چیزی شبیه به این :Gig:
یا علی علیه‌السلام


نتیجه اینکه سعی کنیم اخرت را با چشم مادّی نبینم ...
اگر خداوند وعده حوری داده است:
اولا: حوری تجسم اعمال و ظهور و بروز حقایق اعمال انسان است موجودی خارج از ذات انسان و خارج از مملکت وجودی خود انسان نیست.
ثانیا: خداوند متعال در سوره واقعه آیات 38- 15 نعمات بهشتی را توصیف می کند که یکی از نعمات بهشتی را حور العین می داند.
در نتیجه قران استفاده ابزاری از زن نکرده است بلکه حقیقت عینی را بازگو کرده است تا انسان بتواند به مقام انسانیت خود واقف شود، (باز هم عرض می کنم سعی کنیم حور العین را با چشم دنیایی نبینیم حورالعین موجودی است که معاشرت و معاشقه با آن معرفت زاست ، موجودی است که طبق روایات بر گونه ی راست او « محمّدٌ رسولُ اللَّه‏» و بر گونه ی چپ او نوشته شده « علىٌّ ولىُ اللَّه‏» و بر پیشانی او حسن و بر چانه ی او حسین و بر دو لب او بسم اللَّه الرّحمن الرحیم‏ نقش بسته است(مستدرك‏الوسائل،ج4 ،ص387)
چون رسیدن به حورالعین کار هر کسی نیست، حورالعین را به هر کسی نمی دهند، حورالعین طبق فرمایش حکما ظهور ولایت خدا، انبیاء و ولایت ائمه معصومین علیهم السلام است که به صورت زنی زیبا جلوه گر می کند، حقیقت حورالعین همین است که عرض شد اگر کمتر از این نگاه به حورالعین و نعمات بهشتی نگاه کنیم جفا کردیم به بهشت.
با این توصیف استفاده ابزاری مفهومی نخواهد داشت، اگر انسان با شنیدن این آیه استفاده ابزاری از آیات قران می کند مقصر خود اوست که دنبال معرفت بیشتر نرفته و نعمات دنیای را با چشم مادّی می نگرد لذا طبیعی است که حیران و سرگردان خواهد شد، تا زمانی که سیر تکاملی انسان پایان نپذیرفته از درک حقایق عاجز خواهد بود ...

هادی;680155 نوشت:
آیا نعمات بهشتی با چنین توصیفاتی قابل قیاس با نعمات دنیاست؟ آیا انسان (در این دنیا)از تمتع جنسی معرفتش بیشتر می شود؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم استاد بزرگوار،
نظر شخصی حقیر این است که بله ارتباط جنسی حلال (و البته ارتباط جنسی فقط مقاربت کردن نیست) می‌تواند انسان را به یاد خدا بیاندازد ... بهشت و جهنم همین الآن هم انسان‌ها را در بر گرفته است و مطابق روایت در قیامت تنها بدن به روح ملحق می‌شود ... تجربه‌ی نعمات بهشتی توسط روح در همین زندگی هم ممکن است ... حلال‌های خداوند نعمات بهشتی او هستند که به مؤمنانی می‌رسد که ولایت خدا را پذیرفته‌اند ... اللهم اکفنی بحلالک عن حرامک

یک جمله‌ای از مرحوم آیت‌الله‌بهجت رحمه‌الله خوانده بودم که خیلی قبولش دارم و آن اینکه حلال خدا هر چه عمل به آن لذتش بالاتر باشد ثوابش هم بالاتر است (و برعکس حرام خدا هرچه لذتش بیشتر باشد گناهش بزرگ است) و البته نباید فراموش کرد که اجر اخروی چیزی جز حقیقت عمل نیست و همین اجر اخروی هم مطابق فرمایش شما معرفت‌زاست پس هر چه حلال خدا لذتش بالاتر باشد بیشتر هم معرفت‌زاست ... اینکه در احادیث آمده که در دنیا و آخرت نعمتی (جسمی و قابل توصیف) بالاتر از نکاح وجود ندارد قاعدتاً نتیجه‌اش این است که هیچ نعمتی از نعمات بهشت بالاتر از همین نکاح انسان را متوجه خدا نمی‌کند و محبت خدا را در دل انسان نمی‌کارد ...

همه‌ی ما تجربه‌اش را داشته باشیم ... لازم نیست حتماً کسی ازدواج کرده باشد که این را درک کند ... بوی خوش یا بودن در یک فضای با طراوت جنگلی حال انسان را خوب می‌کند و سبب آرامش درونی بیشتر او می‌شود و در آن آرامش نیز هم صبرش بیشتر است و هم متانت بیشتری داد و هم خوش‌اخلاق‌تر است و هم غیره و غیره ... این مهیا شدن صفات خوب در انسان همگی خبر از تحولی درونی در اثر استفاده از یک نعمت خدا دارند ... چیزی که جناب جهنم هم ظاهراً دنبالش هستند ولی به آن توجهی نکردند ... و نعمت زن برای مرد و شاید مرد برای زن عالی‌ترین نعمت از نعمت‌های جسمی در بهشت است که از هر نظر انسان را رشد می‌دهد و دل انسان شایستگی توجه بیشتر خدا را پیدا می‌کند و چه چیزی برای انسان شیرین‌تر از اینکه خداوند به او توجهی کند!؟ ... (کسی که نمی‌داند توجه کردن خدا به انسان چه اهمیتی دارد از خودش بپرسد چه احساسی دارد اگر پدر و مادرش او را تحویل بگیرند و به او توجه کنند، یا دوستانش، یا آن شخصی که خیلی دوستش دارد ولی او خیلی محلش نمی‌گذارد، یا رئيس یک شرکت بزرگ، یا شهردار یک شهر، یا رئیس‌جمهور، یا امپراطور یا رهبری ... بعد شاید بتواند تصور کند که یعنی چی که خدایی او را تحویل بگیرد که خالق تمام خشکی‌های روی زمین است و خالق تک‌تک قطرات آب در دریاها و حیوانات و گیاهان و تک‌تک ذرات جوّ زمین و تک‌تک ستارگان و سیاره‌ها و قمرهایشان و تک‌تک کهکشان‌ها و اجزائشان و در ورای آنها تمام فرشتگان و زمین‌ها و آسمان‌های بالاتر و باز هم بالاتر ... و بعد جانشین این خدا بر زمین ... که معصوم علیه‌السلام است و ما آرزوی هم‌نشینی و حشر با آنها را داریم ... خدایی که خودش را به صفت تکبر یاد می‌کند اینقدر بنده‌ی کم مقدارش را تحویل می‌گیرد! این اسمش تکبر است یا تواضع!؟ خداوند تکبرش شانه به تواضع می‌زند ... تکبر کسی که بی‌نیاز از توجه خلق به خودش باشد با تکبر کسی که نیازمند است و همه چیز را برای خودش می‌خواهد یکسان نیست ... و این تکبر خدا و آن توجه برای انسان عجیب شیرین است و مطلوب ... کسی که خودش را تا کنون در محضر خداوند دیده باشد و دانسته باشد که جلوی چه عظمتی ایستاده است اینها را خوب می‌فهمد ... مو به تنش سیخ می‌شود و از درون لذت عمیقی می‌برد که وصف کردنی نیست)

یا علی علیه‌السلام

[="Microsoft Sans Serif"]سپاس از دوستان :Gol:
پاسخ‌ها برای من قانع کننده نبود.

آبـرنـگـ;680176 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]سپاس از دوستان :Gol:
پاسخ‌ها برای من قانع کننده نبود.

به این میگویند ایراد بنی اسرائیلی
خدای بزرگ به اندازه فهم انسانها از آنچیزهاییکه در پیش رو دارند به آنها خبر دادهاست. کجای اینکار اشکال دارد؟

هادی;680155 نوشت:
لذا بزرگان می فرمایند شما سعی کنید به این نعمات برسید، ما چه می فهمیم حورالعین چیست! تصور ما چیزی جز زن دنیایی نیست لذا خیال می کنیم مسائل جنسی در کار است در حالی که طبق فرمایش حکمای بزرگ، لذّات اخروی معرفت زا هستند یعنی هر لذّتی در بهشت، علاوه بر این که تمامی لذّات را در خود دارد معرفت زا هم هستند و موجب افزایش معرفت انسان به باری تعال می شود. آیا نعمات بهشتی با چنین توصیفاتی قابل قیاس با نعمات دنیاست؟ آیا انسان (در این دنیا)از تمتع جنسی معرفتش بیشتر می شود؟

سلام و عرض ادب

عذر میخوام در این مساله شکی نیست که نعمات اخروی معرفت زا و باعث رشد و کمال انسانها میشود اما این سخن شما با سخنان دیگرتان و همچنین سخنان بعضی از پاسخگویان متفاوت است که مدام میگویند عرفا اعتنایی به حورالعین و پاداشهای جسمانی اخروی ندارند و آنها تنها توجهشان به خداست ....

نکته بعدی اینکه درست است عنوان تاپیک این نیست که حورالعین به زنان هم تعلق میگیرد یا خیر ولی بحث پیرامون آن خارج از موضوع نیست به این دلیل که حورالعین چه مذکر باشند چه مونث، پاداش بهشتیانند و آگاهی انسانها از این مساله ارتباطی به نگاه ابزاری به زنان ندارد چون خداوند نیازی به عبادت انسانها ندارد...

آبـرنـگـ;680176 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]سپاس از دوستان :Gol:
پاسخ‌ها برای من قانع کننده نبود.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
درود
دوست بزرگوار وقتی این شبهه وجود دارد که سؤال از ابتدا مغلطه بوده باشد تا با بازی با کلمات نسبت خلاف اخلاق بودن به یک دین الهی زده شود آیا بهتر نبود لااقل با ذکر جزئیات می‌فرمودید که چرا پاسخ‌ها برای شما قانع‌کننده نبوده است؟ اینطوری که فقط بگویید قانع نشدم این شبهه را ایجاد می‌کند که شاید پاسخ داده شده است ولی شما نمی‌خواهید قبول کنید ...
اگر ممکن است لطف کنید بفرمایید که چرا پاسخ‌ سؤال داده نشده است، یعنی آنها را تحلیل کنید و بفرمایید چرا نمی‌توانند پاسخ سؤال شما باشند ...
همچنین بفرمایید چرا قیاس صورت گرفته در سؤال یک قیاس اشتباه نیست تا ذهنیت ما هم خراب نشود
با تشکر :Gol:

آبـرنـگـ;680176 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]سپاس از دوستان :Gol:
پاسخ‌ها برای من قانع کننده نبود.

واسه چی؟؟!

آبـرنـگـ;680176 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]سپاس از دوستان :Gol:
پاسخ‌ها برای من قانع کننده نبود.

به من هم توضیح بدهید تا قانع نشوم :khandeh!:

به نظر شما سایت های همسر یابی، نگاه ابزاری به زن است ؟

باء;679642 نوشت:

بسم الله،
سلام علیکم برادر،
کدام زاویه؟
انسان خوبی باشید در بهشت برای شما زنانی هستند که لذت بودن با آنها را می‌چشید ... خوب بودن ابزاری است برای سعادت که یکی از جلوه‌هایش لذت بودن با آن زنان است
اگر این زنان را می‌خواهید که لذت بودن با ایشان را بچشید انسان خوبی باشید ... باز هم خوب بودن ابزاری است برای رسیدن به سعادتی که یکی از بزرگترین جلوه‌هایش بودن با آن زنان است
شما به چه طریق دیگری می‌توانید این عبارات را بگویید که سؤال تاپیک از حالت مغلطه و بازی با کلمات برای القاء مفهوم اشتباه بیرون بیاید؟
مطلوب بودن زنان تا آن میزان که از بزرگترین نعمت‌های خدا برای مردها در بهشت باشند آیا نشان از کم‌ارزش بودن زنان است؟

سلام، تعداد پست ها زياد بود و نخوندم به جز اين پست شما كه نقل قول كرديد من رو
بنده گفتم از اون ديد ميشه مغلطه باشه ولي از اين ديد كه پاداش انجام يك عمل مثل جهاد، حوري باشه و اين نعمت تشويقي براي انجام عملي باشه (يعني قبل از رسيدن به اون نعمت كه عمل رو انجام ميده شخص) مثل همون تبليغات هست كه خريدار جذب خريدن اون محصول مثلاً شركتي ميشه، پس پاداش حوري مثل همون تبليغ يك مشوق هست
از اين ديد نميشه گفت مغلطه هست

هادی;680154 نوشت:
سلام علیکم

سروان بزرگوار دقت بفرمایند موضوع بحث تاپیک این نیست که حقیقت حوری چیست و یا اینکه آیا زنان هم حوری دارند یا نه اگر بخواهیم به این مسائل نیز بپردازیم از بحث اصلی خود دور خواهیم و افتاد و به یک جمع بندی قابل استفاده نخواهیم رسید، لذا از سروران عزیز خواهشمندم این نکته رو رعایت فرمایند.

مشکلات این چنینی زمانی حاصل می شود که انسان تصوّر درستی از دنیای برتر نداشته باشد، غالبا انسان ها توصر درستی از دنیای دیگر ندارند هر انچه می شنوند بر طبق دریافت ها و معلومات خودشان از این دنیاست؛ در این دنیا با خوردن سیب، فقط لذت خوردن سیب را می برد ولی سیب بهشتی تمامی لذات بهشت را در خود دارد، این چه نعمتی است که حتی در قوه خیال انسان هم نمی گنجد، انسان دنیایی وقتی کلمه حورالعین را می شنود ذهنش ناخوداگاه به زن دنیایی معطوف می شود چون با این دنیا مأنوس است چیزی فراتر از این را نمی تواند تصور کند، لذّت نعمت های بهشتی مافوق تصور انسان دنیایی است لذا بسیارفراتر از چیزی که انسان بتواند در خیال خود تصوّر کند.
امیرمؤمنان در مقایسه ای میان دنیا و آخرت فرمودند: كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنَ الدُّنْيَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِيَانِهِ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنَ الْآخِرَةِ عِيَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِه‏» همه چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است، و هر چيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است‏. یعنی هر چه از آخرت بشنوی باز حقیقت آن، چیزی فراتر از شنیده هاست و زبان ها از توصیف و درک ها از فهم همۀ عظمت آنها عاجزند.

سلام و تشکر
من هم با شما موافقم
اما دردا که قبول نمیکنند
و از آخرت دنیا میخواهند.
توصیفات بهشت در قرآن کارکردشان تشویق به عمل نیک است نه شرح واقعیت بهشت
البته همین مسله تشویق هم به مرور زمان از وقتی که این بحث ها وارد جامعه مسلمین شد مخدوش شد
دلیل: لذت متوقف بر ادراک و خواسته است حال وقتی توسط عرفان و فلسفه معلوم گردید تصور دنیاگونه از بهشت اشتباه است،باید نتیجه بگیریم که بهشت متوقف بر خواسته دنیایی نیست
و
چیزی هم که متوقف بر ادراک نیست شوق و رغبت به آن وجهی ندارد

لذا واجب است که بهشت را برای عوام بر همان مبنی ظاهر معنا کرد بلکه ناامید و کافر نشوند
یاحق

96xy;680293 نوشت:
سلام، تعداد پست ها زياد بود و نخوندم به جز اين پست شما كه نقل قول كرديد من رو
بنده گفتم از اون ديد ميشه مغلطه باشه ولي از اين ديد كه پاداش انجام يك عمل مثل جهاد، حوري باشه و اين نعمت تشويقي براي انجام عملي باشه (يعني قبل از رسيدن به اون نعمت كه عمل رو انجام ميده شخص) مثل همون تبليغات هست كه خريدار جذب خريدن اون محصول مثلاً شركتي ميشه، پس پاداش حوري مثل همون تبليغ يك مشوق هست
از اين ديد نميشه گفت مغلطه هست

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
بیایید فرض محال کنیم که نعوذ بالله خدایی نیست و پیامبر حقیقی از طرف خدایی که نیست هم نیامده و قرآن هم بافته‌ی یک عده است که می‌خواهند برای خود کاسبی راه انداخته باشند و یک عده هم فریب آنها را خورده‌اند ... حالا اسلام برای آنکه به اهدافش برسد می‌گوید اگر این کار را بکنید به شما زن زیبا می‌دهیم که چنین است و چنان است ... این می‌شود تحریک مرد و سوء استفاده از حالات او ... پس اگر اسلام دین باطلی باشد این کارش چون در راستای همان هدف فریبکارانه‌اش هست می‌شود مشابه همان تبلیغات دیگری که زن را ابزار سوء استفاده‌ها و فریبکاری‌های خودشان می‌کنند ... قبول ...
اما اگر اسلام حقیقت باشد ... در این صورت زن را ابزار قرار نداده است چون وعده داده است که آن را بدهد و برای کسانی که در حقانیت اسلام شک نداشته باشند اینجا دیگر زن ابزار نیست بلکه هدف است ... در تبلیغات می‌گویند اگر این کالا را بخرید همین کالا را تحویل می‌گیرید و ما از آن خانم زیبای روی تبلیغاتمان یکی بیشتر نداریم و او را هم به کسی نمی‌دهیم ... ولی اینجا می‌گویند اگر این کار را بکنید در دنیا ظاهراً همین کار را کرده‌اید ولی در آخرت ما همان زنی که گفته بودیم را به شما خواهیم داد ... کسی که قبول نداشته باشد و این وعده را دروغ بداند می‌گوید وعده‌ی سر خرمن است و این کار فرقی با کار آن فریبکاران ندارد ... اما باید به ایشان گفت که برادر من اگر فریبکار باشد خوب دیگر فریبکار است دیگر انتظار دارید در باقی کارهایش راستگو باشد؟ اما آیا این درست است که کسی فرض کند یک مجموعه‌ی اعتقادی فریب است و بعد بپرسد چرا اینطور گفت و اینطور نگفت؟ با آن فرض اگر به مسأله نگاه شود دیگر اصلاً حکمی برای بررسی باقی نمی‌ماند ... اگر بخواهیم یک مجموعه‌ی اعتقادی را در جزئياتش بررسی کنیم باید فرض‌هایش را بپذیریم و بعد بر مبنای آن فرضیات گزاره‌های موجود در آن مجموعه را بررسی کنیم ... اگر بپذیریم که خدایی هست و به وعده‌اش عمل می‌کند در این صورت دیگر تبلیغ کردن برای نعمات بهشتی جنبه‌ی تبلیغ فریبکارانه و استفاده‌ی ابزاری از زن و حوری را نخواهد داشت ... اینکه چرا اصلاً باید چنین محرکی در دین وجود داشته باشد و حکمت آن چیست یا اینکه حکمت انذار از آتش چیست یک بحث دیگری دارد که جایش اینجا نیست ...

با این حساب ... جناب آبرنگ شما ظاهراً با پاسخ‌های ما قانع نمی‌شوید چون از اول فرضتان را گذاشته‌اید به اینکه وعده‌های خداوند نعوذ بالله سر کاری است و زنی را توصیف می‌کند که وجود ندارد ... بله چنین کاری خلاف اخلاق است و فریبکاری است ولی اگر اینطور باشد فریب بزرگتر ادعای خدایی کردن اوست ... شما کیلومتر را رها کرده‌اید و به میلیمتر چسبیده‌اید ... همین است که جز جناب 96xy کس دیگری متوجه منظور شما نشده بود ... اگر بحثتان برون‌دینی است باید روی کلیات باشد و نه بر روی جزئیات ... جزئيات اعتقادی ما بر پایه‌های کلیات پذیرفته شده است ... بله جزئیات اعتقادی ما و هر کس دیگری بر اساس کلیات اعتقادی یک نفر دیگر شاید جور در نیاید و به تضاد و تناقض و بن‌بست برسد ... این راه عقلایی برای بررسی یک سیستم اعتقادی نیست ... اگر از عینک اسلام به این وعده نگاه کنید خلاف اخلاق نیست و اگر از نگاه یک ضدخدا به این وعده نگاه کنید خلاف اخلاق است ولی نظر یک ضدخدا برای ما اهمیتی ندارد چون پیشتر وجود خدا و حقانیت اسلام برایمان اثبات شده است ... طرح این سؤال به این صورت حالت مغلطه دارد ... اگر شما بگویید که خدا بودن خدا را قبول ندارید و حالا ما باید توضیح بدهیم که چرا این وعده خلاف اخلاق نیست ما به جای تلاش برای توضیح اختلاف میان دو قیاس شما ابتدا سعی می‌کنیم حقانیت اسلام را به شما ثابت کنیم ... اما سؤال در وضع فعلی طوری پرسیده شده است که انگار با پذیرش اصول اعتقادی مسلمانان باز این وعده خلاف اخلاق است ... این کار به نوعی بازی با کلمات است و به نظر می‌رسد خودش هم خلاف اخلاق باشد اگر تعمدی باشد ... که ان شاء الله نیست و با شناختم از شما قصد شما این نبوده است ...
اگر این بار منظورتان را درست متوجه شدیم بفرمایید و اگر باز هم منظورتان چیز دیگری است باز هم بفرمایید ...

جناب 96xy باز هم از شما تشکر می‌کنم که سعی کردید سوء تفاهم‌ها را برطرف کنید :Gol:
یا علی علیه‌السلام

گویند بهشت با حور خوش است
ولی من میگم دنیا با حور خوش است

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

باء;680369 نوشت:

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
بیایید فرض محال کنیم که نعوذ بالله خدایی نیست و پیامبر حقیقی از طرف خدایی که نیست هم نیامده و قرآن هم بافته‌ی یک عده است که می‌خواهند برای خود کاسبی راه انداخته باشند و یک عده هم فریب آنها را خورده‌اند ... حالا اسلام برای آنکه به اهدافش برسد می‌گوید اگر این کار را بکنید به شما زن زیبا می‌دهیم که چنین است و چنان است ... این می‌شود تحریک مرد و سوء استفاده از حالات او ... پس اگر اسلام دین باطلی باشد این کارش چون در راستای همان هدف فریبکارانه‌اش هست می‌شود مشابه همان تبلیغات دیگری که زن را ابزار سوء استفاده‌ها و فریبکاری‌های خودشان می‌کنند ... قبول ...
اما اگر اسلام حقیقت باشد ... در این صورت زن را ابزار قرار نداده است چون وعده داده است که آن را بدهد و برای کسانی که در حقانیت اسلام شک نداشته باشند اینجا دیگر زن ابزار نیست بلکه هدف است ... در تبلیغات می‌گویند اگر این کالا را بخرید همین کالا را تحویل می‌گیرید و ما از آن خانم زیبای روی تبلیغاتمان یکی بیشتر نداریم و او را هم به کسی نمی‌دهیم ... ولی اینجا می‌گویند اگر این کار را بکنید در دنیا ظاهراً همین کار را کرده‌اید ولی در آخرت ما همان زنی که گفته بودیم را به شما خواهیم داد ... کسی که قبول نداشته باشد و این وعده را دروغ بداند می‌گوید وعده‌ی سر خرمن است و این کار فرقی با کار آن فریبکاران ندارد ... اما باید به ایشان گفت که برادر من اگر فریبکار باشد خوب دیگر فریبکار است دیگر انتظار دارید در باقی کارهایش راستگو باشد؟ اما آیا این درست است که کسی فرض کند یک مجموعه‌ی اعتقادی فریب است و بعد بپرسد چرا اینطور گفت و اینطور نگفت؟ با آن فرض اگر به مسأله نگاه شود دیگر اصلاً حکمی برای بررسی باقی نمی‌ماند ... اگر بخواهیم یک مجموعه‌ی اعتقادی را در جزئياتش بررسی کنیم باید فرض‌هایش را بپذیریم و بعد بر مبنای آن فرضیات گزاره‌های موجود در آن مجموعه را بررسی کنیم ... اگر بپذیریم که خدایی هست و به وعده‌اش عمل می‌کند در این صورت دیگر تبلیغ کردن برای نعمات بهشتی جنبه‌ی تبلیغ فریبکارانه و استفاده‌ی ابزاری از زن و حوری را نخواهد داشت ... اینکه چرا اصلاً باید چنین محرکی در دین وجود داشته باشد و حکمت آن چیست یا اینکه حکمت انذار از آتش چیست یک بحث دیگری دارد که جایش اینجا نیست ...

با این حساب ... جناب آبرنگ شما ظاهراً با پاسخ‌های ما قانع نمی‌شوید چون از اول فرضتان را گذاشته‌اید به اینکه وعده‌های خداوند نعوذ بالله سر کاری است و زنی را توصیف می‌کند که وجود ندارد ... بله چنین کاری خلاف اخلاق است و فریبکاری است ولی اگر اینطور باشد فریب بزرگتر ادعای خدایی کردن اوست ... شما کیلومتر را رها کرده‌اید و به میلیمتر چسبیده‌اید ... همین است که جز جناب 96xy کس دیگری متوجه منظور شما نشده بود ... اگر بحثتان برون‌دینی است باید روی کلیات باشد و نه بر روی جزئیات ... جزئيات اعتقادی ما بر پایه‌های کلیات پذیرفته شده است ... بله جزئیات اعتقادی ما و هر کس دیگری بر اساس کلیات اعتقادی یک نفر دیگر شاید جور در نیاید و به تضاد و تناقض و بن‌بست برسد ... این راه عقلایی برای بررسی یک سیستم اعتقادی نیست ... اگر از عینک اسلام به این وعده نگاه کنید خلاف اخلاق نیست و اگر از نگاه یک ضدخدا به این وعده نگاه کنید خلاف اخلاق است ولی نظر یک ضدخدا برای ما اهمیتی ندارد چون پیشتر وجود خدا و حقانیت اسلام برایمان اثبات شده است ... طرح این سؤال به این صورت حالت مغلطه دارد ... اگر شما بگویید که خدا بودن خدا را قبول ندارید و حالا ما باید توضیح بدهیم که چرا این وعده خلاف اخلاق نیست ما به جای تلاش برای توضیح اختلاف میان دو قیاس شما ابتدا سعی می‌کنیم حقانیت اسلام را به شما ثابت کنیم ... اما سؤال در وضع فعلی طوری پرسیده شده است که انگار با پذیرش اصول اعتقادی مسلمانان باز این وعده خلاف اخلاق است ... این کار به نوعی بازی با کلمات است و به نظر می‌رسد خودش هم خلاف اخلاق باشد اگر تعمدی باشد ... که ان شاء الله نیست و با شناختم از شما قصد شما این نبوده است ...
اگر این بار منظورتان را درست متوجه شدیم بفرمایید و اگر باز هم منظورتان چیز دیگری است باز هم بفرمایید ...

جناب 96xy باز هم از شما تشکر می‌کنم که سعی کردید سوء تفاهم‌ها را برطرف کنید :Gol:
یا علی علیه‌السلام

سلام علیکم

حتی اگر ما در سطح ادعا و وعده بین این دو مقایسه کنیم. شرکتهای تبلیغاتی وعده نمیدهند آن زن را به شما بدهند. اما خداوند وعده میدهد که حوری میدهد. پس در خود ادعا نیز با هم متفاوت هستند.

باء;680369 نوشت:

با این حساب ... جناب آبرنگ شما ظاهراً با پاسخ‌های ما قانع نمی‌شوید چون از اول فرضتان را گذاشته‌اید به اینکه وعده‌های خداوند نعوذ بالله سر کاری است و زنی را توصیف می‌کند که وجود ندارد ... بله چنین کاری خلاف اخلاق است و فریبکاری است ولی اگر اینطور باشد فریب بزرگتر ادعای خدایی کردن اوست ...

سلام علیکم

اگر چنین است ایشان اول باید بتواند ادعای خود را ثابت کند بعد چنین اتهامی بزند. ضمن اینکه اتهامش هم وارد نیست به همان دلایلی که حضرتعالی فرمودید.

ملاali;680342 نوشت:
لذا واجب است که بهشت را برای عوام بر همان مبنی ظاهر معنا کرد بلکه ناامید و کافر نشوند

سلام

به عبارتی خداوند هم دروغ مصلحتی می گوید

**گلشن**;680483 نوشت:
سلام

به عبارتی خداوند هم دروغ مصلحتی می گوید

از این خدا بدم اومد ....

ملاali;680342 نوشت:
دلیل: لذت متوقف بر ادراک و خواسته است حال وقتی توسط عرفان و فلسفه معلوم گردید تصور دنیاگونه از بهشت اشتباه است،باید نتیجه بگیریم که بهشت متوقف بر خواسته دنیایی نیست
و
چیزی هم که متوقف بر ادراک نیست شوق و رغبت به آن وجهی ندارد

لذا واجب است که بهشت را برای عوام بر همان مبنی ظاهر معنا کرد بلکه ناامید و کافر نشوند

البته که این تصور دنیا گونه نیست بلکه تصوری است آخرت گونه و طبق روایتی که اوردید، دیدنش بالاتر از شنیدنش است.

همه چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است، و هر چيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است‏.

ملاali;680370 نوشت:
گویند بهشت با حور خوش است
ولی من میگم دنیا با حور خوش است

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

هرکی چنین عقیده ای داره خوش باشه با دنیا و حوریانش... فسوف تعلمون

کنجکاو بی گناه;680486 نوشت:
از این خدا بدم اومد ....

وا !!! زود قضاوت نکنید برادر

اتفاقا در یک تاپیکی بطور کامل این مساله مورد بررسی قرار گرفته

اسم تاپیک این بود

ایا خداوند هم دروغ مصلحتی می گوید ؟

سرچ کنید پیداش کنید و مطالعه بفرمایید

**گلشن**;680483 نوشت:
سلام

به عبارتی خداوند هم دروغ مصلحتی می گوید


بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
البته حقیر کاملاً موافق فرمایش جناب ملاali نیستم ولی جالب است که اگرچه خداوند هرگز دروغ نمی‌گوید (چه مصلحتی و چه غیر آن، یعنی اگر خداوند چیزی را بگوید که نیست آن چیز همزمان با گفتن خداوند بود می‌شود و دیگر نیست نخواهد بود، این معنای حق بودن خداست که خودش حق است و هر چه هم که به او منتسب شود متحقق است) اما قرآن پر است از «توریه»! تمامی متشابهات قرآن به نوعی توریه هستند که آنهایی که در دلشان مرض است آنها را به رأی خودشان تأویل می‌کنند و اگرچه قرآن کتاب هدایت است ولی آنها با همین قرآن گمراه می‌شوند ... در سایر مواردی که ذو مراتب بودن حقایق مدّ نظر باشد خداوند ممکن است حقیقتی را توصیف نماید که هر انسانی مطابق رتبه‌ی وجودی خودش از آن درکی بکند، این دیگر نه دروغ است و نه توریه، بلکه ملاحظه کردن حال و روز مخاطب است ... حجاب‌های نور کارشان همین است ... و قرآن پر است از حجاب‌های متعدد و در ورد متشابهات اگر به ولی خدا پشت شود حجاب‌های ظلمانی هم رؤیت می‌شوند گرچه در دل مخاطب است و نه در کلام خدا
و الله العالم
یا علی علیه‌السلام

باء;680494 نوشت:
اما قرآن پر است از «توریه»! تمامی متشابهات قرآن به نوعی توریه هستند که آنهایی که در دلشان مرض است آنها را به رأی خودشان تأویل می‌کنند و اگرچه قرآن کتاب هدایت است ولی آنها با همین قرآن گمراه می‌شوند

سلام علیکم

شما بحث رو خیلی باز کردید و داره از بحث اصلی منحرف می شه

ولی به نظر من توریه اگر چه دروغ به ظاهر نیست ولی نوعی فریب دادن مخاطب است

و یک سوال اینجا مطرح می شود که چرا خدا خواسته با توریه مخاطب را فریب داده و کسانی را که در دلشان مرض باشد گمراه کند ؟؟!!!
خدا عوض اینکه شفاف سازی کند چرا باید توریه کند ؟

**گلشن**;680496 نوشت:
سلام علیکم

شما بحث رو خیلی باز کردید و داره از بحث اصلی منحرف می شه

ولی به نظر من توریه اگر چه دروغ به ظاهر نیست ولی نوعی فریب دادن مخاطب است

و یک سوال اینجا مطرح می شود که چرا خدا خواسته با توریه مخاطب را فریب داده و کسانی را که در دلشان مرض باشد گمراه کند ؟؟!!!
خدا عوض اینکه شفاف سازی کند چرا باید توریه کند ؟


بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله،
پس اگر اجازه بدهید دیگر این بحث را ادامه ندهیم تا تاپیک بیشتر منحرف نشود
[SPOILER]فقط برای آنکه این پست شما را بی‌پاسخ نگذاشته باشم نظر شخصی حقیر این است که قرآن مطابق تعریفی که از خودش کرده است از جهتی تنزیل است و مکنون و محافظت شده، و هر کسی دسترسی به مطالب آن ندارد، اما از جهتی دیگر «قرآن مبین» است که خودش آشکار است، از یک نگاه این می‌شود فرق بین محکم و متشابه، محکمات قرآن خودشان آشکار هستند و مبین هستند و هدایت می‌کنند به راهی که متشابهات قرآن را قابل فهم گرداند، کسی که فقط یک آیه از قرآن که آیه‌ی ۷ سوره‌ی آل‌عمران هست را کنار بگذارد و بعد از آن دیگر کل قرآن را محکمات ببیند اگر گمراه شود کوتاهی از خودش هست، مگرنه در خود قرآن گفته شده است که در متشابهات باید رجوع به راسخون در علم کرد، همان اهل‌الذکر، همان اهل‌البیت که از هر رجسی پاک شده‌اند (در سوره‌ی واقعه شرط دست‌یابی به کتاب مکنون «طهارت» مطرح شده است که طبق آیه‌ی تطهیر اوج آن در اهل بیت علیهم‌السلام است)، در جاهای دیگری هم آمده است که چه کنید که گمراه نشوید ولی کلید در همین آیه است که گفته است اگر اینطور عمل نکنید گمراه می‌شوید، مبتلا به فتنه می‌شوید ... اینکه چرا قرآن اینطور نازل شده است برای این است که اگر کسی می‌خواهد گمراه شود و تابع هوای نفس باشد این موقعیت را بیابد ... انّ ربک لبالمرصاد ... این خودش یک آزمایش است در کنار بی‌شمار آزمایش دیگر که ماهیت دنیا را تشکیل می‌دهند ... در دنیا حق و باطل مخلوط می‌شوند و بعد معیاری برای تشخیص حق عرضه می‌شود، کسی که از آن معیار استفاده کرد حق را می‌یابد و به آن چنگ می‌زند، کسی هم که دوست داشت از هوای نفسش تبعیت کند بدون توجه به آن معیار جلو می‌رود و انتخاب خود را با قرائن دیگری که برایش مهیا شده است توجیه می‌کند با آنکه دستش از حقیقت تهی است یا بهره‌اش از حقیقت بسیار اندک است ... وضع قرآن مشابه وضع کل کتاب آفرینش است ... قران در واقع تنزل‌یافته و فروکاسته شده‌ی کتاب آفرینش است که تمام موجودات و مخلوقات کلمات آن هستند ... خودش حق است ولی می‌تواند در دنیا وسیله‌ی استفاده‌ی باطل هم قرار بگیرد ... خداوند شرّ را خلق نکرده است بلکه شرّ را جعل کرده است، چیزی که جعل شده حقیقتاً اعطای وجود نشده است، جهل و تاریکی هم که در ریشه یکی هستند همگی مجعول هستند و نه متحقق ... قرآن در دنیا طوری نازل شده است که تمام کتاب آفرینش در مرتبه‌ی دنیا آنطور جلوه یافته است ... کلام‌ خدا که فقط حق است در ظاهر می‌تواند سبب گمراهی شود، بستگی دارد که به چه نیتی و از چه راهی از آن استفاده شود ... این بخاطر ماهیت دنیاست که محل ابتلاست ... و قرآن معیاری دارد که اگر کسی طالب حق باشد حقانیت دعوت رسول خدا و راه درست را از آن می‌تواند بیابد و از این بابت قرآن خودش مبین است ... خود قرآن معرفی می‌کند که برای فهم حقایق عالی مکنون در پس ظاهر آن باید به نزد چه کسانی رفت و از چه کسانی سؤال پرسید ... یعنی اصل بر هدایت است مگر آنکه کسی تکبر ورزد و از اینکه نزد اهل بیت علیهم‌السلام برود کراهت داشته باشد ... یا تابع هوای نفس باشد و زیر بار ولایت خدا و خلفای خدا نخواهد برود ...

اگر این پاسخ برایتان قانع‌کننده نبود بهتر است بحث را در پروفایل‌ها یا در تاپیکی دیگر ادامه بدهیم و البته قاعدتاً اگر با کارشناسان بحث کنیم بهتر جواب می‌گیریم و حقیر آنچه گفتم نظر شخصی‌ام بود که برای هیچ کس شاید جز خودم اعتباری ندارد
[/SPOILER]
یا علی علیه‌السلام

چقدر دلتون خوشه ما تو این دنیا در جهنمی که برامون ساختن داریم میسوزیم شما به فکر حوری هستین خدا خیرتون بده امروز همه نقش مش حسن رو بازی می کنیم که اگر گاومون بمیره دیوونه میشیم حالا تمام فکر و ذهن شما شده حوری و صیغه و تعدد و ...
واقعا چقدر جالبه بعد از یه مدت اومدم میبینم یکی تاپیک تعدد زده یکی تبلیغ صیغه میکنه چند نفر هم بر سر حوری دعوا میکنن همین الان قول میدم اگه تمام مشکلات بیکاری و اقتصادی مردم سرزمینم حل شه تمام حوری های اون دنیام رو تقدیم شما کنم

neɠïn;680526 نوشت:
چقدر دلتون خوشه ما تو این دنیا در جهنمی که برامون ساختن داریم میسوزیم شما به فکر حوری هستین خدا خیرتون بده امروز همه نقش مش حسن رو بازی می کنیم که اگر گاومون بمیره دیوونه میشیم حالا تمام فکر و ذهن شما شده حوری و صیغه و تعدد و ...
واقعا چقدر جالبه بعد از یه مدت اومدم میبینم یکی تاپیک تعدد زده یکی تبلیغ صیغه میکنه چند نفر هم بر سر حوری دعوا میکنن همین الان قول میدم اگه تمام مشکلات بیکاری و اقتصادی مردم سرزمینم حل شه تمام حوری های اون دنیام رو تقدیم شما کنم

خب بالاخره سوال هست و اینکه آدم بره سراغ سوال هایی که براش پیش میاد، خیلی سنت خوبیه...
اینکه کشورمون مشکل داره و تحمل مشکلات سخته و...، دلیل میشه که بحث های علمی و فقهی و دینی رو تعطیل کنیم؟
بابا بنده خدا یه شبهه براش مطرح شده بود، یه سوالی کرد؛ چرا میشورینش؟ :khandeh!:
چه خوب که به فکر بقیه هستین... ولی طبق اخباری که از روز قیامت رسیده، آدم حاضر میشه کل خانوادشو فدا کنه تا یه کوچولو عذابش کمتر بشه یا از بهشت بیشتر گیرش بیاد.
مگه چقدر ما این دنیا عمر میکنیم؟ 100 سال؟ 200 سال؟
خب به فرض این دنیا طلا باشه و آخرت سفال، طلای فانی و موقت از سفال همیشگی کمتره و بی ارزش تر. با اینکه دنیا سفال فانی و آخرت طلای همیشگی! ولی عجیب بعضی افراد مثل خود من، به دنیا اینقدر میچسبیم...
ای بابا..

neɠïn;680526 نوشت:
اگه تمام مشکلات بیکاری و اقتصادی مردم سرزمینم حل شه تمام حوری های اون دنیام رو تقدیم شما کنم

سلام
با این همه مشکل بیکاری و مشکل اقتصاد بعضیا فیلشون یاد هندوستان میکنه دیگه بی پولی هم نبود میشدن عین بعضی از عربا
در مورد سوال تاپیک نظر شخصی من اینه که خدا تنها کسیه که به زن بها داده
و سواستفاده گران دین چهره دین رو هم خراب میکنن

neɠïn;680526 نوشت:
چقدر دلتون خوشه ما تو این دنیا در جهنمی که برامون ساختن داریم میسوزیم شما به فکر حوری هستین خدا خیرتون بده امروز همه نقش مش حسن رو بازی می کنیم که اگر گاومون بمیره دیوونه میشیم حالا تمام فکر و ذهن شما شده حوری و صیغه و تعدد و ...
واقعا چقدر جالبه بعد از یه مدت اومدم میبینم یکی تاپیک تعدد زده یکی تبلیغ صیغه میکنه چند نفر هم بر سر حوری دعوا میکنن همین الان قول میدم اگه تمام مشکلات بیکاری و اقتصادی مردم سرزمینم حل شه تمام حوری های اون دنیام رو تقدیم شما کنم

ان شاءلله خدا جهنمتون رو به بهشت تبدیل کنه. هم دنیایی هم اخرتی

neɠïn;680526 نوشت:
چقدر دلتون خوشه ما تو این دنیا در جهنمی که برامون ساختن داریم میسوزیم شما به فکر حوری هستین خدا خیرتون بده امروز همه نقش مش حسن رو بازی می کنیم که اگر گاومون بمیره دیوونه میشیم حالا تمام فکر و ذهن شما شده حوری و صیغه و تعدد و ...
واقعا چقدر جالبه بعد از یه مدت اومدم میبینم یکی تاپیک تعدد زده یکی تبلیغ صیغه میکنه چند نفر هم بر سر حوری دعوا میکنن همین الان قول میدم اگه تمام مشکلات بیکاری و اقتصادی مردم سرزمینم حل شه تمام حوری های اون دنیام رو تقدیم شما کنم

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله،
اتفاقاً این تاپیک دقیقا در راستای فرمایشات شماست، به کسی که این دنیا دارد فساد می‌کند و بدون دلیل موجه شرعی و عقلی سبب زحمت سایرین و ظلم به آنها بشود آن طرف از نعمات بهشتی و از جمله‌ی آنها حوری‌ها محروم خواهد بود، پس اگر می‌خواهد برسد باید به مشکلاتی که مدّ نظر شما هستند بیشتر توجه کند ... راستی مگر روزی به دست خدا نیست؟ :Gig: فکر کنم برای درست شدن اقتصاد باید برویم بگردیم ببینیم خداوند چه چیزهایی را سبب افزایش روزی شمرده است و بعد برنامه‌ریزان ما در همان راستا عمل کنند، ولی فکر کنم برنامه‌ریزی‌های کشور ما بر اساس اقتصاد غربی استوار باشد و الآن هم که به دنبال رضایت طاغوت زمانه برای بیرون آمدن از سختی‌های تحریم هستیم، حالا با این تلاش‌ها روزی بر ما گشاده‌تر شود یا تنگ‌تر گرفته شود تا به خودمان بیاییم یک بحث جداست ... ولی منظورم این بود که بگویم چه بسا باید بحث دین در جامعه بیشتر مطرح شود تا همه چیزمان از جمله اقتصادمان درست شود ... الآن فعلاً زندگی‌های ما کج‌ دار و مریز است و ظاهراً دور هستیم از آنچه که خداوند از ما انتظار دارد که باشیم ... سبحان الله
یا علی علیه‌السلام

[="Microsoft Sans Serif"]

باء;680206 نوشت:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
درود
دوست بزرگوار وقتی این شبهه وجود دارد که سؤال از ابتدا مغلطه بوده باشد تا با بازی با کلمات نسبت خلاف اخلاق بودن به یک دین الهی زده شود آیا بهتر نبود لااقل با ذکر جزئیات می‌فرمودید که چرا پاسخ‌ها برای شما قانع‌کننده نبوده است؟ اینطوری که فقط بگویید قانع نشدم این شبهه را ایجاد می‌کند که شاید پاسخ داده شده است ولی شما نمی‌خواهید قبول کنید ...
اگر ممکن است لطف کنید بفرمایید که چرا پاسخ‌ سؤال داده نشده است، یعنی آنها را تحلیل کنید و بفرمایید چرا نمی‌توانند پاسخ سؤال شما باشند ...
همچنین بفرمایید چرا قیاس صورت گرفته در سؤال یک قیاس اشتباه نیست تا ذهنیت ما هم خراب نشود
با تشکر
:Gol:
من یه پرسش پرسیدم، شماهام پاسخ دادید؛ ولی برای من قانع کننده نبود.
بقیه ش به خودم مربوط میشه.
اینکه شما در مورد من چه فکری میکنید هم به خودتون مربوط میشه.

هیچ نقطه اشتراکی بین نگرش من و کسایی که تو این گفتار حرف زدن نیست؛ پس گفت و گو بی فایده س و کم کم جنبه ی کل کل پیدا میکنه.
این یه گفتار در مورد رفتار خداس؛ پس این کار اشتباهیه که بیشتریا گفتن: «خدا سودی از این موضوع نمیبره».
کی گفته؟ این حرف اول باید ثابت بشه.
یا اینکه شما میفرمایی «خود حوری هدفه» اول اینکه گفتم: توی باشگاه های غربی (و همچنین ایرانی) این زنها هدف هستن و مردا باید برن کار کنن تا به اون زن (استریپر) برسن.

اما منظور اصلی من، اینه که حوری ابزاری در دست خدای اسلام (محمد) هست تا با این وعده ها سربازاش رو تهییج کنه تا با استفاده از این کار، سود کلانی از جنگها گیرش بیاد.
مثه جنگ ایران و عراق که فرماندهان برای سربازا میخوندن «از آسمون داره میاد یه دسته حوری ...» تا اون سربازای بیچاره تهییج بشن و بجنگن و سودش رو تو جیب سردم داران بکنن.

و طبیعیه که چنین حرفی سنگینه و به خیلیا بر میخوره و گفت و گو رو طولانی میکنه.
اوناییم که چیزی نمیگن، پیش خودشون میگن: «این آبرنگ چرا از خدا نمیترسه و این حرفا رو میزنه»
حق دارید همچین فکرایی کنید؛ چون منم روزی مثه شما بودم.

و طاها;680227 نوشت:
به من هم توضیح بدهید تا قانع نشوم :khandeh!:
به نظر شما سایت های همسر یابی، نگاه ابزاری به زن است ؟
نمیدونم اون نیشی که باز کردید برا چیه؟
شوخی داریم با هم؟
تو بحثای جدی، شکلک نیشخند رایجه؟

اگه تو سایتای همسر یابی، از سایز سینه و دیگر توصیف های شهوت برانگیز گفته شده باشه، بله نگاه ابزاریه.
حتی اگه اون زن، خودش این چیزا رو گفته باشه (خود فروشی).

آبـرنـگـ;680626 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]من یه پرسش پرسیدم، شماهام پاسخ دادید؛ ولی برای من قانع کننده نبود.
بقیه ش به خودم مربوط میشه.


[=Microsoft Sans Serif]بسم الله ... الرحمن الرحیم
برادر آیا ما وظیفه داشتیم به پاسخ شما جواب بدهیم؟ اگر سعی کردیم جواب بدهیم از نظر خودتان حداقل ادب این نبود که اگر برایتان قانع‌کننده نیست بگویید که چرا قانع‌کننده نیست تا ما هم فکر نکنیم وقتمان را تلف کرده‌ایم؟ گرچه شما شخص محترمی هستید و در این پست پاسخ دادید اما اعتراض ما هم خیلی بی‌راه نبود
:Gol:
آبـرنـگـ;680626 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif] اینکه شما در مورد من چه فکری میکنید هم به خودتون مربوط میشه.

[=Microsoft Sans Serif] خیر ... در ایجاد این ظن دو طرف نقش داشتد ... اگر بنده ناراحت باشم که با کسی بحث کردم که گویا از ابتدا قصد تلف کردن وقت بنده را داشته است کسی که باعث این ناراحتی شده است هم مقصر است که به خودش زحمت نداده است کمی بیشتر توضیح دهد که پاسخ‌ها چرا واقعاً برایش قانع کننده نبوده است ... مگر اینکه شما مطابق آزادی بیان معتقد باشید که حرف کلاً باد هواست و هر کسی هر چه خواست می‌تواند بگوید و به دیگران هیچ ربطی هم ندارد ... ناراحت هم اگر شدند شده باشند به ما چه؟ ... در این صورت لابد اینکه کسی سعی کند به سؤال دیگری پاسخ دهد هم به خودش ربط دارد و می‌خواست کمک نکند ... مگر کسی مجبورش کرده بود؟ ... آیا این مسأله از نظر شما قابل پذیرش است؟ باشناختی که از شما در بحث‌های گذشته دارم نیست چون خوب یادم هست که برایتان مهم بود کسی را در بحث ناراحت نکنید ... پس بی‌تفاوت نیستید ...
آبـرنـگـ;680626 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif] هیچ نقطه اشتراکی بین نگرش من و کسایی که تو این گفتار حرف زدن نیست؛ پس گفت و گو بی فایده س و کم کم جنبه ی کل کل پیدا میکنه.

[=Microsoft Sans Serif]این را تازه در پست ۱۱۹ جناب 96xy کشف کردند! حقیر هم بر همان اساس در پست ۱۲۱ سعی کردم پاسخ شما را بدهم ... و الآن با این توضیحات شما مطمئن شدم که جناب 96xy درست منظور شما را متوجه شده بودند ... با این حساب گرچه سؤال شما مغلطه نیست (اگرچه به صورت مغلطه بیان شده است) ولی باز هم سؤال درستی نیست که توضیحش در همان پست داده شد
آبـرنـگـ;680626 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif] این یه گفتار در مورد رفتار خداس؛ پس این کار اشتباهیه که بیشتریا گفتن: «خدا سودی از این موضوع نمیبره».
کی گفته؟ این حرف اول باید ثابت بشه.


[=Microsoft Sans Serif]برادر می‌پرسید که چه کسی گفته؟ این از بدهیات اعتقادی ما در دین اسلام است ... برای بی‌نیاز بودن خدا بیش از هر صفت دیگری از صفات خداوند دلیل عقلی داریم! برهان وجوب و امکان و برخی برهان‌های دیگر اولین تعریفی که از خداوند ارائه می‌دهند همین بی‌نیازی و استقلال وجودی او از سایر موجودات و قائم بر ذات خودش بودن است ... اینکه شما بدون توجه به این مسلّمات اعتقادی آمده‌اید و یک مسأله‌ی از جزئیات اعتقادی را مورد سؤال قرار داده‌اید جای تعجب دارد! مثلاً انتظار دارید بدون اثبات خدا و قرآن و قیامت و اینها ما چطور اول وجود چنان زنانی را در بهشت برای شما ثابت کنیم که بعد شما بتوانید بپذیرید که آن زنان و حوریان وعده داده شده موجود هستند و به کسانی که طور خاصی زندگی کنند خواهند رسید و وعده‌ی داده شده مصداق فریب نیست؟ ... طرح این سؤال از پایه اشکال دارد ...
آبـرنـگـ;680626 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif] یا اینکه شما میفرمایی «خود حوری هدفه» اول اینکه گفتم: توی باشگاه های غربی (و همچنین ایرانی) این زنها هدف هستن و مردا باید برن کار کنن تا به اون زن (استریپر) برسن.
اما منظور اصلی من، اینه که حوری ابزاری در دست خدای اسلام (محمد) هست تا با این وعده ها سربازاش رو تهییج کنه تا با استفاده از این کار، سود کلانی از جنگها گیرش بیاد.
مثه جنگ ایران و عراق که فرماندهان برای سربازا میخوندن «از آسمون داره میاد یه دسته حوری ...» تا اون سربازای بیچاره تهییج بشن و بجنگن و سودش رو تو جیب سردم داران بکنن.


[=Microsoft Sans Serif] بررسی جزئیات یک سیستم فکری و اعتقادی بر اساس پذیرفتن کلیات یک سیستم فکری و اعتقادی دیگر خلاف عقل است ... شما اگر می‌خواهید عقلانی و اخلاقی بودن جزئيات دین اسلام را بشناسید باید فرض کنید که کلیات آن صحیح است و بعد جزئياتش را بررسی نمایید، گرچه در اصل باید اول خود آن کلیات را محک زد که درست هستند یا نه ... همینطوری روی هوا می‌خواهید بحث کنید؟ این جزئیات در متن آن کلیات است که معنا دارد و اگر کسی بخواهد آنرا برای شما توضیح دهد باید اول تمام آن کلیات را بیان کند تا فضای ذهنی شما آماده شود و بعد آن جزئيات را در جای خودشان توضیح دهد ... این جزئیات اعتقادی را همینطوری در خلأ که بهشان اعتقاد نداریم که! یک سری مبنا دارند ...
آبـرنـگـ;680626 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]و طبیعیه که چنین حرفی سنگینه و به خیلیا بر میخوره و گفت و گو رو طولانی میکنه.

[=Microsoft Sans Serif]وقتی تعیین نکنید که دارید از چه نگاهی به مسأله نگاه کنید بله ممکن است سنگین به حساب بیاید ولی الآن که معلوم شد شما کلاً وعده‌های خدا را سر کاری می‌دانید و اصلاً خدایی را در مرکز اسلام نمی‌بینید دیگر واضح است که وعده‌های اسلام را مانند وعده‌های فریبکارانه‌ی تبلیغ‌گران خواهید دید ... دیگر حرفهای شما آنطور سنگین نیست، یعنی چنان نتیجه‌گیری بر اساس چنان نگاهی خیلی طبیعی است ... ناراحت‌کننده هستند که چنین چیزی بگویید ولی می‌شود فهمید که چرا اینطور برداشت می‌کنید ... برای کسی که آن بدیهات به صورت مسلم پذیرفته شده باشد دیگر این نظر شما اهمیتی ندارد و آن را به ناآگاهی شما از اصول اسلام نسبت می‌دهد ... اشتباه بودن قیاس انجام شده در پست اول تاپیک برای ایشان واضح است و اگر کسی اصرار کند که این دو قیاس یکی هستند فقط اینطور برداشت می‌کنند که اینجا قرار است یک نفر روی باطل خودش از روی تعصب یا دشمنی اصرار کند. خوب شد که جناب 96xy توضیح دادند که منظور شما چه بوده است تا خیال همه‌ی ما راحت شود
آبـرنـگـ;680626 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif] اوناییم که چیزی نمیگن، پیش خودشون میگن: «این آبرنگ چرا از خدا نمیترسه و این حرفا رو میزنه»

[=Microsoft Sans Serif]شاید خدا حجتش را بر شما تمام نکرده باشد، شاید هم کرده و شما انکارش کرده‌اید ... ما نمی‌دانیم ... شاید چند ماه یا سال دیگر از بیشتر ما مسلمان‌تر شوید ... خدا می‌داند ... به هر حال اگر هم آن دوستان ساکت اینطور فکر می‌کردند دیگر فکر نکنم اینطور فکر کنند، کسی که خدایی را قبول ندارد یا نمی‌شناسد طبیعی است که دیگر از او نترسد ... تعجبی اگر باشد در این جهت است که چطور وجود خداوند ممکن است انکار شود ...
آبـرنـگـ;680626 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif] حق دارید همچین فکرایی کنید؛ چون منم روزی مثه شما بودم.

مثل ما بودید یعنی پاسخ این سؤالات برایتان مثل روز روشن بود یا فقط به ظاهر اعمال دینی اکتفا کرده بودید و نماز می‌خواندید و روزه می‌گرفتید؟ گرچه همیشه بوده‌اند کسانی که حقانیت دین را می‌شناختند و به آن یقین داشتند و باز پایشان می‌لغزید و از دین بیرون می‌رفتند، ولی ان شاء الله شما از آن دسته افراد نیستید و به شخصه خاطره‌های خوبی از رعایت انصاف و ادب در بحث از شما سراغ دارم که در افراد حقیقت‌گریز به این راحتی‌ها یافت نمی‌شود ... با این حال حق با شماست ... ما هم ایمن نیستیم ... خدا عاقبت همه‌امان را ختم بخیر کند
یا علی علیه‌السلام

باء;680156 نوشت:

بسم الله
سلام برادر،
بهشتی که شما آرزویش را دارید یا لااقل از آن بیزار نیستید چه بهشتی است؟
جهنمی که ما از آن ترسان و از ساکنین آن بیزار هستیم ان شاء الله را چرا دوست دارید؟ الآن چقدر می‌توانید دستتان را روی شعله‌ی گاز نگاه دارید و با چه نگاهی این درد و سوزش را به استفاده‌ی از نعمات خدا و در توجه حضرت حق بودن ترجیح می‌دهید؟ آیا در زندگی فعلی‌اتان هم تارک خوشی‌ها و لذات دنیوی شده‌اید و هرکجا که باشید به دنبال سختی‌ها و نکبت‌ها می‌گردید تا وسط آن پریده و از زندگی در نعمت و خوشی تا حدّ ممکن فاصله بگیرید؟ با عرض معذرت نوشته‌ی شما به نظرم بیشتر شبیه به یک قطعه‌ی ادبی معترضانه نسبت به دین و خدا بود و باورش سخت است که بپذیرم کسی واقعاً این اعتقاد را دارد ... به خدا اعتقاد دارد و باز از خداوند عذاب و غفلت از رحمتش را و ناامیدی و جهالت و بیچارگی را میخواهد ... مگراینکه مثلاً افسرده باشد یا چیزی شبیه به این :Gig:
یا علی علیه‌السلام

حبيبه;680081 نوشت:
به نام خداوند مهربان

با سلام:

برادر محترم جهنم تجلي انتقام و غضب حق تعالي است

و ما در شبانه روز چندين بار به امر حق از او مي خواهيم ما را

از مغضوب عليهم قرار ندهد،با دين نمي شود ذوقي برخورد كرد.

جهنم جايگاه عاصيان و ظالمان و مفسدان و مسرفان وووو است جايگاه

كساني كه خداوند در باره آنها عبارت لايحبهم دارد،ما وظيفه داريم

مطيع دستور باشيم،در تتابع اطاعت هر چه بود بايد پذيرفت

قسيم النار و الجنة هم وجود ولوي و علوي حضرت علي عليه السلام

است ما نمي توانيم بهشت و دوزخ را در اين تاپيك تقسيم كنيم.

کنجکاو بی گناه;680046 نوشت:
با کمال افتخار اتش را بپذیر

و تو چه دانى كه آن آتش خردكننده چيست (۵)

وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿۵﴾

آتش افروخته خدا[يى] است (۶)

نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ﴿۶﴾

[آتشى] كه به دلها مى‏رسد (۷)

الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿۷﴾

و [آتشى كه] در ستونهايى دراز آنان را در ميان فرامى‏گيرد (۸)

إِنَّهَا عَلَيْهِم مُّؤْصَدَةٌ ﴿۸﴾

در ستونهاي كشيده و طولاني! (۹)

Serat;680029 نوشت:
شما به اوصاف ما چیکار دارید. ما که از اون دنیا نیامدیم. بحث سر این هست که حورالعین هر چه که باشد به چه کسانی تعلق میگیرد.

علــی;680033 نوشت:

حور نفس عمل انسان است یعنی حقیقت تقوا در قیامت به صورت حور تجلی پیدا می کند حال اگر شما تقوا را همتایتان نمی دانید یا نفس اعمالتان را چیزی جز حور مثلا آتش می بینید باید در آن عمل خود تجدید نظر کنید نه اینکه دیگران را متهم کنید به شهوت پرستی و ...

با سلام و تحیت

بهشت شما بر من عذاب است و از جهنمی که یاد کردم برمن بهشت ولی برای شما دردناک
ولی دلداده سوختن هستم و از کلام خود برنگردم سوختنی.......

هرچند عده ای از من بیزاری جستند
به هر روی سپاس از شما به خاطر اوصافی از من که بسیار برازنده بود . که برایم لذت بخش بود و به وجد امدم

گوشه ای از بهشت من:بهشت من در تنور بیوه زنی نهفته است

**گلشن**;680491 نوشت:
وا !!! زود قضاوت نکنید برادر

اتفاقا در یک تاپیکی بطور کامل این مساله مورد بررسی قرار گرفته

اسم تاپیک این بود

ایا خداوند هم دروغ مصلحتی می گوید ؟

سرچ کنید پیداش کنید و مطالعه بفرمایید


سلام
چون امتحان دارم وقت نکردم همش رو بخونم
تقریبا نصف تایپیک رو خوندم
خیلی جالب بود
و نتیجه پاسخ استاد هم حرف من بود
این جواب یکی از کاربرا بود خیلی کامل بود از نظر من

............

این بحث مقدماتی نیاز دارد.دروغ دقیقاً یعنی چه؟دروغ خلاف واقعیت است یا خلاف حقیقت یا هر دو؟
مصلحت یعنی چه؟ارتباط مصلحت با صحت و درستی چیست؟
پاسخ از طریق فرض خلف:
1-خداوند دروغ مصلحتی می گوید (فرض خلف).
2-در بعضی از آیات قرآن دروغ مصلحتی وجود دارد (نتیجه از 1).
3-بعضی از آیات قرآن دروغ دارند (نتیجه از 2).
4-وحی قابل اطمینان نیست (نتیجه از 3).
5-عقل قابل اطمینان نیست (به دلیل محدودیت عقل).
6-نه عقل قابل اطمینان است نه وحی (نتیجه از 4 و 5).
7-انسان ابزار قابل اطمینانی ندارد (نتیجه از 6 و این که تنها ابزار های ما عقل و وحی هستند).
8-ابزار غیرقابل اطمینان،ممکن است انسان را گمراه کند (بدیهی).
9-انسان ممکن است گمراه شود و به سعادت نرسد (نتیجه از 8).
10-خداوند هدایت کننده انسان است و باید ابزاری علاوه بر دو ابزار بالا بفرستد،یا ابزارهای بالا را ترمیم کند (نتیجه از 9 و هادی بودن خداوند و این که خداوند خواهان سعادت بشر است).
11-مورد 10 خلاف واقعیت است.چون ابزار دیگری فرستاده نشده و دو ابزار ترمیم نشده اند.
نتیجه:فرض خلف باطل است.خداوند دروغ مصلحتی نمی گوید.

جهنم;680691 نوشت:
بهشت شما بر من عذاب است و از جهنمی که یاد کردم برمن بهشت

برادر گرامي:

خب پس اختلاف لفظي داريم جهنمي كه مي گوييد همان بهشت است!!!!

يك سؤال احتمالا شما خود را تحت تاثير تجليات جلالي حق مي دانيد؟

حبيبه;679521 نوشت:
سلام شيواي عزيز:

متشكر از لطف شما.

كاش مي شد مطلبي را كه از عطار در اين مورد

مطالعه داريد براي ما هم بفرماييد ولو مختصر.

شعر عطار در این باره به این صورت بود که :

پسری بسیار باهوش و استادی برای خودش تو هر علمی بود

در اون سرزمین حکیمی بود که اون عزلت نشینی میکرد و هیچ همسر و فرزندی نداشت و هیچکس رو به خاطر علوم بسیاری که داشت نمیذاشت بیاد به خونه اش تا فاش نشه

این پسر زیرک تصمیم میگیره بره خونه حکیم و از علومش یاد بگیره... پدر پسر میگه که اخه اون هیچکس رو راه نمیده تو میخوای چطوری بری ؟پسر میگه :بهش بگو من لال و کر هستم و

من رو به خاطر خدمتکاری به حکیم اونجا میفرستی..... پدرش با حکیم صحبت میکنه و به اصرار خلاصه میزاره تو خونش کار کنه

حکیم برای امتحان پسر بچه بهش قرص خواب اور میده و در اون حین میلی رو تو پای پسر فرو میکنه که ببینه واقعا لال هست؟ و پسر که حواسش بود ,ادای لال هارو در میاره و حکیم خیالش راحت

میشه. تو اون سر زمین یکی از روزها پادشاه به درد شدیدی دچار میشه و از حکیم میخوان تا شاه رو درمان کنه ...حکیم با پسر (که تو اون مدت علم فراوانی یاد گرفته بود) به قصر میروند

پای شاه که ورم کرده بود ..حکیم پای شاه رو میشکافه و میبینه حیوانی شبیه خرچنگ گوشت پاشو گرفته و حکیم هر چقدر خرچنگ رو میگیره بندازه دور خرچنگ ول نمیکنه تا اینکه

پسر دیگه به جوش میاد و میگه : فلزی رو داغ کنید و به خرچنگ بزنید تا ول کنه (در اون حین حکیم که میفهمه پسر لال و کر نبوده فوت میکنه)

بعد شاه این پسر رو به جای حکیم اعزاز میکنه و کلی زر و فلان میده ...........تو خونه ی حکیم صندوقی بود که حکیم شدیدا ازش محافظت میکرد و پسر همیشه کنجکاو به شی درون صندوق بود

ولی زهره نداشت تا اون رو باز کنه ........ولی بعد از فوت حکیم میره صندوق رو باز میکنه میبیره یه احضار نامه ای هست

خلاصه دایره ای به دورش میکشه و عزیمت رو میخونه و چله میگیره .......روز اخر پری بسیار زیبا ظاهر میشه .....پسر میبینه اون پری درون سینه اش قرار داره ازش میپرسه تو با این زیبایی

چطور میتونی در من باشی؟ پری میگه من نفس اماره تو هستم که به نفس مطمعنه تبدیل شدم :

کنون تو ای پسر چیزی که جستی---------- همه در توست و تو در کار سستی

اگر در کار حق مردانه باشی------------تو باشی جمله و همخانه باشی

تویی از خویشتن گمگشته ناگاه-----------که تو جوینده خویشی در این راه

تویی معشوق خود با خویشتن آی-----------مشو بیرون به صحرا با وطن آی

از ان حب الوطن ایمان پاک است------------که معشوقت درون جان پاک است

آبـرنـگـ;676524 نوشت:
اما وقتی توی قرآن دقیق میشیم، میبینیم که خدا هم برای جذب مشتری، از زن و غلام‌بچه استفاده کرده تا کسانی رو به روی اوردن به سمت اسلام تحریک کنه

کاملا حرف شما درست است !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خدا نعوذ بالله اومده زنها رو لخت آورده تو جامعه تا بازار داغی کنه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

*شیوا*;680697 نوشت:
شعر عطار در این باره به این صورت بود که :

پسری بسیار باهوش و استادی برای خودش تو هر علمی بود

در اون سرزمین حکیمی بود که اون عزلت نشینی میکرد و هیچ همسر و فرزندی نداشت و هیچکس رو به خاطر علوم بسیاری که داشت نمیذاشت بیاد به خونه اش تا فاش نشه

این پسر زیرک تصمیم میگیره بره خونه حکیم و از علومش یاد بگیره... پدر پسر میگه که اخه اون هیچکس رو راه نمیده تو میخوای چطوری بری ؟پسر میگه :بهش بگو من لال و کر هستم و

من رو به خاطر خدمتکاری به حکیم اونجا میفرستی..... پدرش با حکیم صحبت میکنه و به اصرار خلاصه میزاره تو خونش کار کنه

حکیم برای امتحان پسر بچه بهش قرص خواب اور میده و در اون حین میلی رو تو پای پسر فرو میکنه که ببینه واقعا لال هست؟ و پسر که حواسش بود ,ادای لال هارو در میاره و حکیم خیالش راحت

میشه. تو اون سر زمین یکی از روزها پادشاه به درد شدیدی دچار میشه و از حکیم میخوان تا شاه رو درمان کنه ...حکیم با پسر (که تو اون مدت علم فراوانی یاد گرفته بود) به قصر میروند

پای شاه که ورم کرده بود ..حکیم پای شاه رو میشکافه و میبینه حیوانی شبیه خرچنگ گوشت پاشو گرفته و حکیم هر چقدر خرچنگ رو میگیره بندازه دور خرچنگ ول نمیکنه تا اینکه

پسر دیگه به جوش میاد و میگه : فلزی رو داغ کنید و به خرچنگ بزنید تا ول کنه (در اون حین حکیم که میفهمه پسر لال و کر نبوده فوت میکنه)

بعد شاه این پسر رو به جای حکیم اعزاز میکنه و کلی زر و فلان میده ...........تو خونه ی حکیم صندوقی بود که حکیم شدیدا ازش محافظت میکرد و پسر همیشه کنجکاو به شی درون صندوق بود

ولی زهره نداشت تا اون رو باز کنه ........ولی بعد از فوت حکیم میره صندوق رو باز میکنه میبیره یه احضار نامه ای هست

خلاصه دایره ای به دورش میکشه و عزیمت رو میخونه و چله میگیره .......روز اخر پری بسیار زیبا ظاهر میشه .....پسر میبینه اون پری درون سینه اش قرار داره ازش میپرسه تو با این زیبایی

چطور میتونی در من باشی؟ پری میگه من نفس اماره تو هستم که به نفس مطمعنه تبدیل شدم :

کنون تو ای پسر چیزی که جستی---------- همه در توست و تو در کار سستی

اگر در کار حق مردانه باشی------------تو باشی جمله و همخانه باشی

تویی از خویشتن گمگشته ناگاه-----------که تو جوینده خویشی در این راه

تویی معشوق خود با خویشتن آی-----------مشو بیرون به صحرا با وطن آی

از ان حب الوطن ایمان پاک است------------که معشوقت درون جان پاک است

سلام:

دست شما درد نكنه بسيار زيبا و بجا بود،از زحمتي كه براي تايپ كشيديد متشكرم.

آبـرنـگـ;680626 نوشت:
من یه پرسش پرسیدم، شماهام پاسخ دادید؛ ولی برای من قانع کننده نبود.

به نام خدا

برادر گرامي :در مواردي اينچنيني كه مربوط به بحث معاد و حقايق آن است

و بعضي از موارد آن مثل حكمت خدا،و عدالت او كه با اين بحث مورد خدشه قرار گرفته است

بايد توسط خود شخص مورد مطالعه و تدقيق قرار گيرد و مطمئنا اين نوع بحث كردن ،ماهيتا نمي تواند

هيچكس را قانع كند.

جهنم;680691 نوشت:
از جهنمی که یاد کردم برمن بهشت ولی برای شما دردناک
ولی دلداده سوختن هستم و از کلام خود برنگردم

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم
این حرفهای یک انسانی که با خودش صادق باشد نیست، هست؟ شما درکی از سوختن ندارید، دارید؟ حتی اگر از جنس جنّ هم باشید باز آتش جهنم بر شما خوشایند نخواهد بود، آتش جهنم بیش از آنکه آتش باشد اثر غضب خداست و غضب خدا برای هیچ کسی خوشایند نیست، اگر الآن فکر می‌کنید خوشایند خواهد بود برای آن است که درکی از سختی آن ندارید.
یا علی علیه‌السلام

[="Times New Roman"][="Black"]برخی بحث می کنند برای قانع نشدن..
.
از اینجور افراد زیاد دیدم..
.
ظاهرا هرچند وقت یک بار برای ادامه ی حیات نیاز روحی پیدا می کنند که قانع نشن..
.
میگن بیایید بحث کنیم هرکی نظرش رو بگه ولی از الان گفته باشم ها من قانع نمیشم..:Gig:
.
نیازه می فهمی؟ نیاز..:Nishkhand:
[/]

آبـرنـگـ;680626 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
اگه تو سایتای همسر یابی، از سایز سینه و دیگر توصیف های شهوت برانگیز گفته شده باشه، بله نگاه ابزاریه.
حتی اگه اون زن، خودش این چیزا رو گفته باشه (خود فروشی).

کنجکاو بودم بدانم چرا قانع نمیشوید ؟
شاید چیزی هم عاید ما شود...

در سایت های همسریابی، یک بخش مربوط به ظاهر افراد است که قد و سن و سینه و مو و چشم و بیماری و قدرت باروری و ... مطرح میشود. و یک بخش مربوط به عقاید و اخلاق است.
آیا معرفی ، ویژگی های ظاهری، خود فروشی است ؟
آیا نگاه ابزاری به مرد یا زن است ؟
به نظر مردم این چنین نیست.
مگر میشود بدون شناخت نعمت و منافع، تصمیم به تجارت زد ؟

آیا شرکتی که کارگر نظافتی معرفی میکند به این معناست که به کارگر نگاه ابزاری دارد ؟ کارگر از خدایش است که کاری پیدا شود و برای کسی کار کند.

حالا خدا نعمتهایش را معرفی می کند. حوری ، از خدایش است که به ازدواج ما درآید. حال تصمیم با ما است که میخواهیم این نعمت را داشته باشیم یا خیر ؟
اگر میخواهیم داشته باشیم باید شرایطش را داشته باشیم.
این یک تجارت پر سود با خداوند است.
آیه های قرآن ، حوری را معرفی می کند و سایر نعمتها را، حال تصمیم با خودمان است که در این معامله و تجارت با خدا، شرکت کنیم یا خیر.
وقتی نه معرفیِ شریک زندگی، اشکالی دارد
و نه لذت های جنسی، یک امر کثیف و بد است.
و نه معامله کردن و تجارت کردن با خدا، اشکالی دارد
و نه حوری ها، مجبور به کاری شده اند
چرا این بد باشد ؟

به نظرم تعریف ابزار و فعل اخلاقی را تبیین می کردید بهتر بود.
به نظر شما
آیا به کارگر نظافتی نگاه ابزاری شده است تنها به این علت که او را معرفی به کار می کنند ؟

در کشورهای اروپایی اگر زنی به کار تبلیغ میپردازد یحتمل خیلی هم به کارش علاقه دارد و خود را ارزشمند می یابد و اصلا هم احساس ابزار بودن به او دست نمی دهد.
این ما هستیم که یک ملاک و معیاری از ابزار و افعال اخلاقی در ذهنمان داریم و بر اساس آن ابزار و کار غیر اخلاقی را تعریف میکنیم.
مثلا تا زمانی که در یک معامله، چیز پربهایی را در مقابل یک چیز کم ارزش از دست بدهیم، ممکن است بگوییم گول خوردیم یا سرمان کلاه رفته است.
مثلا آن زن میتواند بگوید تن خودم که واقعا ارزشمند است (و اصلا تن بی ارزش نیست و نمایش خودم یک کار خوب است.) را نمایش میدهم و اعتبار و شهرت و پول به دست می آورم. این نگاه ابزاری است ؟
شرکت می گوید به فلان زن ، پول میدهم تا تن خود را نمایش بدهد آیا این نگاه ابزاری به زن است ؟ یعنی نمیتوان کسی را استخدام کرد ؟
( مثلا آیه ی قران بشود تبلیغ کننده و خریدار تصمیم می گیرد به استخدام خدا در بیاید تا در قبالش، نعمت های بهشتی مثل حوری به دست آورد.)

حال اینکه هدف شرکت چیست و هدف خدا چیست روشن است. اینکه کدام یک بی نیاز است و کدام نیازمند معلوم است.
این شرکت تبلیغاتی، زن را بها قرار داده یا وسیله یا ابزار بماند ...
و ...

می بینید که باید افعال اخلاقی و ابزار بودن تعریف درست و روشنی داشته باشند.

مثلا کسی که بگوید نمایش تن برای نامحرم، غیر اخلاقی است و حرام است و آتش جهنم دارد. دیگر استخدام و پول و علاقه چیز بی ارزشی خواهد بود و ...

[="Microsoft Sans Serif"]

باء;680671 نوشت:

[=Microsoft Sans Serif]برادر آیا ما وظیفه داشتیم به پاسخ شما جواب بدهیم؟ اگر سعی کردیم جواب بدهیم از نظر خودتان حداقل ادب این نبود که اگر برایتان قانع‌کننده نیست بگویید که چرا قانع‌کننده نیست تا ما هم فکر نکنیم وقتمان را تلف کرده‌ایم؟ گرچه شما شخص محترمی هستید و در این پست پاسخ دادید اما اعتراض ما هم خیلی بی‌راه نبود
این روزا زیاد میشنویم که فلان وزیر رو میبرن مجلس تا توضیح بده. بعد توضیحای وزیر، نماینده‌ها میگن «قانع نشدیم» آیا توضیح اضافی هم میدن که چرا قانع نشدن؟
بخوان توضیح بدن، کلی وقت میبره.
[=Microsoft Sans Serif]
شما دم از ادب زدید؛ ولی جدیدا بارها و بارها منو گمراه، حقیقت گریز و ... میخونید؛ چون مثه شما فکر نمیکنم!
نقل قول:
به شخصه خاطره‌های خوبی از رعایت انصاف و ادب در بحث از شما سراغ دارم که در افراد حقیقت‌گریز به این راحتی‌ها یافت نمی‌شود
یه فحش میدید؛ یه تعریف؟!
[=Microsoft Sans Serif]
در مورد جزیی بودن این پرسش من، فکر میکنم بازم درست متوجه منظور من نشدید.
ما پذیرفتیم خدایی در اسلام نهفته‌س؛ حالا میایم رفتار این خدا رو می‌سنجیم و به این نتیجه میرسیم که عین آدمای سودجو رفتار کرده.
اگر شما دوست دارید با منطق اسلامی همه‌چیو نگاه کنید، من دوست دارم با منطق بی‌طرفی نگاه کنم و برای موضوع‌ها مصادر به مطلوب نکنم.
مثلا اگر بگن: «پیامبر اسلام فلان کار زشت رو انجام داد».
من کار پیامبر رو مورد پژوهش قرار میدم؛ ولی شما با منطق اسلامی میگید: «چون اعتقاد دارم که وی «معصومه» پس این کار رو پیامبر انجام نداده»

در کل منطق من با شما خیلی فرق؛ شما مخالفان خودتونو باید حقیقت گریز، گمراه و ... بخونید؛ ولی من هیچ اجباری در اینکه شما رو گمراه بخونم، ندارم.
چون دیدم اسلامی نیست.

*****

Im_Masoud.Freeman;680731 نوشت:
[=Times New Roman]برخی بحث می کنند برای قانع نشدن..
.از اینجور افراد زیاد دیدم..
.ظاهرا هرچند وقت یک بار برای ادامه ی حیات نیاز روحی پیدا می کنند که قانع نشن..
.میگن بیایید بحث کنیم هرکی نظرش رو بگه ولی از الان گفته باشم ها من قانع نمیشم..:Gig:
.نیازه می فهمی؟ نیاز..:Nishkhand:

یه عده‌ام برا هر و کر و مسخره بازی میان تو گفتارها نمک میریزن.
یادمه اوایل اومدنت که بود، در مورد «هدیه گرفتن از دوست دختر» سوالی پرسیده بودی و تو اون گفتار، خیلی از بچه مذهبیا بهت متلک گفتن و تو خیلی آتیشی شده بودی و اومدی تو گفتار «نقد اسک دین» با کنایه حرف زدی و آخرشم گفتی: «منم عین خودتون باهاتون حرف زدم»

حالا خودتم یه بچه مذهبی تیکه پرون شدی که فقط بلدی مزه بریزی!
حدس میزنم «رائفی پور» زیاد گوی کردی تو این مدت.

آبـرنـگـ;680823 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]این روزا زیاد میشنویم که فلان وزیر رو میبرن مجلس تا توضیح بده. بعد توضیحای وزیر، نماینده‌ها میگن «قانع نشدیم» آیا توضیح اضافی هم میدن که چرا قانع نشدن؟
بخوان توضیح بدن، کلی وقت میبره.
[=Microsoft Sans Serif]
شما دم از ادب زدید؛ ولی جدیدا بارها و بارها منو گمراه، حقیقت گریز و ... میخونید؛ چون مثه شما فکر نمیکنم!
یه فحش میدید؛ یه تعریف؟!
[=Microsoft Sans Serif]
در مورد جزیی بودن این پرسش من، فکر میکنم بازم درست متوجه منظور من نشدید.
ما پذیرفتیم خدایی در اسلام نهفته‌س؛ حالا میایم رفتار این خدا رو می‌سنجیم و به این نتیجه میرسیم که عین آدمای سودجو رفتار کرده.
اگر شما دوست دارید با منطق اسلامی همه‌چیو نگاه کنید، من دوست دارم با منطق بی‌طرفی نگاه کنم و برای موضوع‌ها مصادر به مطلوب نکنم.
مثلا اگر بگن: «پیامبر اسلام فلان کار زشت رو انجام داد».
من کار پیامبر رو مورد پژوهش قرار میدم؛ ولی شما با منطق اسلامی میگید: «چون اعتقاد دارم که وی «معصومه» پس این کار رو پیامبر انجام نداده»

در کل منطق من با شما خیلی فرق؛ شما مخالفان خودتونو باید حقیقت گریز، گمراه و ... بخونید؛ ولی من هیچ اجباری در اینکه شما رو گمراه بخونم، ندارم.
چون دیدم اسلامی نیست.

*****

یه عده‌ام برا هر و کر و مسخره بازی میان تو گفتارها نمک میریزن.
یادمه اوایل اومدنت که بود، در مورد «هدیه گرفتن از دوست دختر» سوالی پرسیده بودی و تو اون گفتار، خیلی از بچه مذهبیا بهت متلک گفتن و تو خیلی آتیشی شده بودی و اومدی تو گفتار «نقد اسک دین» با کنایه حرف زدی و آخرشم گفتی: «منم عین خودتون باهاتون حرف زدم»

حالا خودتم یه بچه مذهبی تیکه پرون شدی که فقط بلدی مزه بریزی!
حدس میزنم «رائفی پور» زیاد گوی کردی تو این مدت.


روحیّه‌ی سوال کردن و دنبال جواب رفتن و حتّی درصورت عدم اقناع، باز هم خسته نشدن و دنبال علم رفتن، روحیّه‌ی خیلی خوبیه... .
این مسائل که دارید دربارش بحث می‌کنید، خیلی مهم هستن... و میدونم اهمیّت این مباحث علمی و دینی رو چقدر میدونید.
همه‌ی ما از یه جایی شروع به باور و اثبات مسائل دینی میکنیم، مثلاً از توحید شروع میکنیم و وجود خدا رو باور میکنیم، بعد مثلاً عدل و معاد و نبوّت و امامت رو با دلایل عقلی و تحقیق باور میکنیم، اینکه بعد توی مسائل جزئی تر هرچی پیش زمینه از مسائل اسلامی و مسائلی که قبلاً برامون اثبات شدن، رو کنار بذاریم و به یه مسئله نگاه کنیم، این بی طرفی نیست!:vamonde:
مثلاً توی مثالی که درباره پیامبر زدید، خب اگه قبلاً با دلایل منطقی، وجود خدا و معاد و نبّوت و باقی اصول دین رو کاملاً پذیرفته باشیم چه اشکال داره به قول شما از منطق دینی استفاده کنیم؟
وقتی مقبولیّت قرآن و تحدّی قرآن و "معجزه بودن" قرآن بهمون ثابت شد، چه اشکالی داره برای اثبات مسائل دیگه، از آیات قرآن استفاده کنیم؟
درمورد احادیث هم همینطور.
درهرصورت، امیدوارم همیشه حق‌جو و حق‌طلب باشیم...
توی هر بحثی، اینکه از نتیجه‌ها و دانسته‌های بدیهی و اثبات‌شده‌ی قبلیمون استفاده کنیم، اسمش تعصّب نیست! این موضوع کاملاً عادی و معقولانست!
علم و عقل، اینقدر اهمیّت داره که توی مباحث اسلامی، ما داریم که حتّی اگه کسی با دلیل و منطق وجود خدا رو باور نکرد، حتّی با وجود عدم انجام واجبات، معذور هست!
ولی از اونجایی که این بحث درباره‌ی خدا هست و یه‌سری دوستان، یه صفاتی رو به خدا نسبت دادند که انصافاً کم لطفیه...:hey:
در هرصورت، امیدوارم دوستان حق‌جومون به نتیجه برسن و خود ما هم که داریم تاپیک رو دنبال میکنیم، چیزای جدیدی یاد بگیریم.:ok:

ادبو قورت دادن بعضیا

موضوع قفل شده است