جمع بندی آیا دین اسلام حقیقتاً آسان است؟

تب‌های اولیه

118 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ستايشگر;1004368 نوشت:
و نه یک مرجع تقلید در فلان جای خاص! چرا که حکم اون مرجع تقلید خیلی که برد داشته باشه برای مقلدین خودش اعتبار داره و در صورت سختی حکم مرجع تقلید هم نمیشه مرجع رو عوض کرد!

این حرف شما یعنی این که شما اصلا فقه و و روش انتقال احکام دینی را متوجه نشدهاید (با عرض پوزش)
مرجع تقلید کیست؟؟ کسی است که با احاطه بر قواعد اصول فقه و فقه اسلامی احکام را مطابق روزگاری که در آن است به مردم ارائه می کند.
شما چه انتظاری دارید انتظار دارید که اسلام برای هر زمان و مکان (مثلا قرن 14 اقوام فلان) یک حکم وضع کرده باشد تا در آن زمان از آن استفاده کنند!!!!!؟؟
آیا همچین انتظاری دارید؟؟
در این صورت پیامبر برای هر قوم و شرایط و احوال و اوضاع ومکان و زمان خاص حکم خاصش را بیان کند این می شود یک کتابخانه احکام به وسعت یک شهر !! حتما که این منظور نظرتان نبوده است.

دین جاوید و جامع آن دینی است که ضمن وضع احکام مبتلا به روزگار خود قوانینی داشته باشد که بتواند در هر روزگاری با آن قوانین و قواعد کسانی که عالم به مبانی و اصول درک فقه هستند احکام مبتلی به آن روزگار را بیان کنند. اصلا پویایی فقه اسلامی یعنی همین .
شما ببینید مثلا درباره پیوند اعضا، یا شبیه سازی، یا بیمه و یا ....(مسائل مستحدثه) آن مکتبی که سریع حکم آن را بیان کرده فقه پویای شیعه بوده است(فقه اسلام ناب) هنوز درباره جواز شبیه سازی و پیوند اعضا کلیسا نتوانسته جوابی ارائه کند اهل هنوز گیر دارند ادیان دیگر نتوانسته اند کنار بیایند اما فقه شیعی با تمسک به قواعد فقهی بالنده خود در همان ابتدا جواب را بیان کرده و دلیل جواز را هم بیان کرده است. نه این که از پیش خود چیزی بگویند نه!! منتسب به احکام دین می گویند حکم دین این است.

شما مسائل مستحدثه را ببینید در هر زمانه و روزگاری چقدر از این مسائل وجود دارد !! فقه ما جوابگوی آن هاست بی هیچ تزلزل و پریشانی.
لطفا کتاب " اسلام و مقتضیات زمان" استاد شهید مطهری را بخوانید.

ستايشگر;1004368 نوشت:
مثلا مثل امروز ما که تورم بالاست و درآمدها پایین چطور میشه پول جمع کرد و یک منزل خریداری کرد؟ مثلا مثل امروز ما که ازدواج کردن به دلایل مختلف و متعدد دور از دسترسه و اگر در دسترس هم باشه بعدش به احتمال بالای 99 درصد تبدیل شدن دنیا به جهنم هست ( تازه اگر در نظر نگیریم که بعدش به دلایل متنوعی احتمال جهنم شدن آخرت هم بیشتر میشه )، چه راهکاری برای اون جوان فلک زده ای داره که در 13-14 سالگی نیاز جنسی و روحیش فعال میشه داره؟ ( غیر از دوغ خوردن البته ) مثل امروز ما که وضع حیا و عفاف به قهقراست، چه راهکاری برای آرتروز گردن نگرفتن افراد ذکور داره؟ ( البته خیلی وقته که کلا باید چشم رو کور کرد وگرنه هر طرف رو بنگرید یه خبری هست به هر حال )

نمی خواهیم بحث مصداقی و بحث مثال ها را داشته باشیم. و الا باید در این تاپیک فقط به راه های اسلام برای مشکلات پرداخت.
ولی باید بدانیم اسلام برای زندگی صحیح یم سری شرایط ذکر کرده است ما گاهی می زنیم همه شرایط را خراب می کنیم و میگوییم اسلام حالا برنامه تو چیست؟؟ طرف بهش اخطار می دهند این پشت بام خطر دارد حصار ندارد مواظب باش گوش نمی کند وقتی از بالا به پایین سرازیر شد می گوید حالا برنامه شما برای نجات من چیست؟؟
البته باز هم اسلام برای شرایط سخت هم برنامه دارد به شرط این که نخواهمی فرهنگ غلط خود را در آن دخیل و شریک کنیم .
اسلام می گوید جای زن در خانه است محل رشد و به اوج رسیدن او در خانه است و به جز مشاغل خاصی که نیاز به بانوان در ان حس می شود نباید وارد جامعه کاری شود ما می آییم 60 درصد مشاغل را می دهیم به زن ها جوان های پسر ما می شوند بی کار ، (عجیب است مهندس زن در رشته معدن و زمین شناسی تربیت می کنیم آن وقت برای پروژه های کشف معدن او را در دل کویر مرکزی ایران در میان بیابان های طبس به کار می گیریم!! آن وقت جوان پسر ما بیکار است!!) این زنی که کار دارد خانه دارد بیمه دارد دیگر نمی آید به این راحتی ازدواج کند گذشته از همه مسائل ضد فرهنگی که به دنبال دارد!! آن وقت می گوییم خب اسلام تو بیا در این وضعیت مشکل ازدواج و کار ما را حل کن!!
به قول آقای قرائتی می گفت طرف از کنار مغازه شیشه جات و لوازم کادویی رد می شد یک لویان را برداشت و به اعتراض به مغازه دار گفت این چه لوانی است شما دارید سرش بسته و تهش باز است!! مغازه دار گفت لویان را بر عکس گرفته ای درست بگیر همه چیز درست می شود.
ما همه چیز را وارونه گرفته ایم درست بگیریم همه چیز درست می شود . باور کنید اگر احکام اسلام درست اجرا بشود(در هر مقطعی) کارها سامان می گیرد
مشکل این جاست ما نمی خواهیم از هواها و خواسته های نفسانی خود دست برداریم و می خواهیم همه چیز درست باشد.

ستايشگر;1004368 نوشت:
چه راه حلی برای مردمی که باید با شرایط واقعی زندگی کنن و میخوان خونه بخرن، مغازه بخرن، کسب و کار راه بندازن و ... ارائه دارن؟

اسلام ربا را که نهی کرده و تذکر داده که ربا پدر اقتصاد جامعه را در می آورد در مقابل قرض الحسنه را بیان کرده است احکام آن را بیان کرده در مقابل بیع صحیح را معرفی کرده می دانید نصف احکام ما در بیع است!!؟ ولی چرا اجرا نمی شود ؟؟ انحاء کار با پول را (مضاربه مزارعه مساقات و ...) را معرفی کرده است چرا وقتی به همین مردم عزیز کشور پول به عنوان مضاربه داده می شود می رود خانه می خرد تا قیمتش بالا برود تقصیر کیست؟؟

ستايشگر;1004368 نوشت:
اینجاست که نقش جناب ابوذر و جناب سلمان که بنده گفتم مشخص میشه. بله. نگفتم نماز خوندن نیاز داره آدم به مقام جناب سلمان برسه یا روزه گرفتن اونقدر سخته که فقط جناب ابوذر از پسش برمیاد. خیر. اما وقتی که شما قرار شد در جامعه ای زندگی کنید که حالا به هر دلیلی ( که اینجا جای باز کردنش نیست ) وقعی به دستورات دین نمینهند و دلبخواهی و نصفه ونیمه اجرا میکنن و بعضی جاها اصلا برعکس میکنن، حتی ممکنه کار به جایی برسه که همون نماز و روزه گرفتن هم سخت بشه و نمیشه گفت "ای بابا! 17 دقیقه در 1440 دقیقه که چیزی نیست! یکماه در سال که طوری نمیشه!".

چقدر اوضاع باید سخت شود که 17 دقیقه در روز برای خدا وقت گذاشتن سخت شود؟؟!! انصاف بدهیم.
طرف 3 ساعت پای تلوزیون و شبکه های اجتماعی و ... می نشیند سه رکعت نماز مغرب برایش سخت است!! وقت کم داریم؟؟ یا مشکل جای دیگر است.
مگر اوضاع چقدر سخت شده که جوان برای این که به مراتب بالای تقوا برسد 12 ساعت نتواند از خوردن و آشامیدن امساک کند ؟؟ کمی انصاف دهیم.
ما قبول داریم که جامعه مشکلاتی دارد ولی نباید جانب انصاف از کف برود مگر همین جوان ها سه روز نمی روند مسجد اعتکاف می کنند چه شده که شما مدعی هستید نماز در این جامعه سخت شده؟!!!

ستايشگر;1004368 نوشت:
و همچنین در مفید بودن احکام اسلام هم بنده حرف نزدم. بله، ربا دشمن سلامت اقتصاده، ولی وقتی به هر دلیلی وضعیت اقتصاد جوری شده که فرد باید برای راه انداختن یه شغل که باهاش بتونه نونش رو در بیاره مجبوره از بانک وام بگیره با سود روی سود، از اونور هم مراجع تقلید میگن "به ما ربطی نداره! حرامه!" اینجا دیگه ربا نخوردن و نگرفتن دیگه کار "آسون"ی نیست.

بزرگوار اولا اگر می گویند ربا حرام است نه برای این است که اگر انجام دهند به ما ضرری می زنند نه به خاطر این است که واقعا ربا در دنیا و آخرت انسان را گرفتار می کند باور کنیم که گرفتاری می آورد آن جوان بدبختی که با این فکر که حالا بروم با هر قیمتی شده کار و کاسبی راه بیاندازم ربا می گیرد خودش را بد بخت کرده نمی داند که هر چه در می آورد باید سود پول بدهد و کارگر مفت و مجانی دیگران است. اسلام این را حرام اعلام کرده تا حد اقل این که اهل دین است توی این مهلکه نیافتد.

از طرفی کسی که می خواهد کاسبی راه بیاندازد چه نیازی به پول ربوی دارد ؟؟1
اگر قرض الحسنه هست بگیرد اگر قرض الحسنه نیست مضاربه بگیرد اصل مضاربه برای همین است دیگر . که شغلی راه بیاندازد و کار کند و سود آور باشد و صاحب پول را شریک کند در این سود .
حیف است که انسان نقاط مثبت دین و نظام را نبیند.

ستايشگر;1004368 نوشت:
باز هم بنده برای تاکید عرض میکنم : من معتقدم که احکام اسلام برای سعادت انسان هستند، خیلی هم کامل هستند، خیلی هم دقیق هستند و همه جانبه، اما به نظر نمیرسه سختی و آسونی انجامشون در دنیای واقعی ( دنیایی که توش "همه" ی قوانین اسلام رعایت نمیشه و ملغمه ای هست از رفتارها و برخوردها و آداب و رسوم مختلف ) برای خدا اهمیتی داشته و واقعا نمیدونم عزیزان و گرامیانی که میگن "نه اتفاقا آسونه!" در کجا و در چه جامعه ای با چه اطرافیانی زندگی میکنن که اینطور میگن.

در هر شرایطی که باشیم حرف خدا می تواند بهترین راه را برای بیرون رفت از مشکلات و رسیدن به سعادت(نسبی) برای ما فراهم کند. دین سهله وسمحه یعنی: احکام دین در عین این که سختی دارد اما کوتاه ترین سریع ترین پر سود ترین و آسان ترین راه ممکن برای رسیدن به سعادت در همه زمان هاست.

به نام خدا.

شعیب;1004449 نوشت:

با سلام و عرض ادب
این مطالبی که آوردید مطالب مهم و خوبی است و در اصل این مطالب در مورد این بحث است که اگر اسلام بهترین نسخه برای تربیت و تعالی و به سعادت رسیدن بشر است چرا این نسخه در همان اول ارائه نشد؟؟!
هر جوابی که آنجا داده می شود این جا هم داده می شود.
این که ما می گوییم دین اسلام آسان تر از ادیان گذشته است منظورمان این است که دین اسلام هم در احکامش از احکام دین یهودیت اصیل(تحریف نشده) و ادیان دیگر تحریف نشده آسان تر است و هم احکام دین اسلام از احکام ادیان موجود (آن دینی که پیروان آن در این زماتن به آن عمل می کنند جدای از این که تحریف شده باشد یا نه) آسان تر است. وجه اول: به این خاطر است که بشر در طول تاریخ بشریت به مرحله ای رسیده است که می تواند این روش های سعادت (احکام دین اسلام) او را به نحو آسان تری نسبت به آموزه های تحریف نشده ادیان قبل به سعادت می رساند. وجه دوم : به این خاطر است که دین اسلام با پیروان ادیان دیگرکه عامل به دستورات آن ادیان هستند(جدای از این که تحریف شده و یا نشده) احتجاج می کند که : ببینید آموزه های دین اسلام نسبت به آنچه شما به آن عمل می کنید چقدر آسان تر است. همین آسان تر بودن باعث گرایش بیشتر به اسلام می شود.

برای وجه اول مثالی می زنم: رهر روز شیوه های جدید تر و راحت تری برای آموزش بچه های ابتدایی در یک جامعه مطرح می شود علت آن بیشتر برای این است که این دانشس آموزان جدید سطح درک بالاتری زا آن قبلی ها دارند و پیشرفته تر هستند درست است که آموزه های قبلی سخت تر بوده است ولی در جای خودش برای زمان خودش بهترین سبک بوده است.

سلام بر شما.

جسارتا اونچه در وجه اول فرمودید، ادعای غریبی به نظر میرسه. ممکن هست یک مثالی در مورد حکمی که قبلا به علت آماده نبودن نوع بشر یه حکم سخت بوده و در زمان حضرت پیامبر(ص) که آماده شدن براشون حکم آسون اومده بزنید؟ به همراه علت آماده نبودن. ( اصلا قاعدتا نباید برعکس باشه؟ وقتی طرف آماده نیست باید بهش آسون گرفت، وقتی پیشرفت کرد باید بهش سخت تر گرفت. )

وجه دوم هم که میفرمایید در نگاه اول درست به نظر میاد، در نگاه دوم خیر. بله، اگر خدا بیاد اینکار رو بکنه و بگه من از "هر" دین حتی تحریف شده ای هم در مرحله آخر آسونتر میگیرم موجب تشویق مردم به دین میشه. اما دو مورد اینجا مطرح میشه :

الف) توانایی بشر در تحریف که حد یقف نداره! اومدیم و فردا پاپ اومد گفت دیشب یه حال خوشی بهم دست داد، روح القدس رو دیدم بهم گفت بهتون بگم که اصلا بهره بری جنسی به ای نحو کان حلال تر از شیر مادر! مشخصا دین تحریف شده ای که توش هیچ قانون و قاعده ای برای اینکار نیست خیلی راحت تر از دینیه که توش فقط یا باید طبق قواعد خاصی ازدواج دائم کرد یا فقط باید طبق قواعد خاص دیگری ازدواج موقت. پس منطقی به نظر نمیاد که خدا بیاد بگه من حتی از دین های تحریف شده هم آسونتر میگیرم!

ب) آیا واقعا احکام اسلام از احکام این دین های تحریف شده ساده تر هستند؟ واقعا خمس و زکات دادن ساده تر هست برای مردم یا ندادنش؟ روزی پنج تا نماز خوندن ساده تره یا نخوندنش؟ یک ماه روزه گرفتن ساده تره یا نگرفتنش؟ و ... ( و البته ان شاء الله در ادامه هم عرض خواهم، بحث این نیست که خمس به نفع جامعه است یا نیست یا خیر توشه یا نیست! بحث اینه که به هر حال دینی که چنین حکمی داره ساده است یا نیست. نباید اینها رو با هم قاطی کرد. اگر میخواهید توسل بفرمایید به فایده احکام در سعادت نوع بشر، دیگه نباید وارد مقوله مقایسه دین اسلام با دین های تحریف شده بشید. بله، ادیان تحریف شده آسانتر هستند اما به سعادت نمیرسانند. )

شعیب;1004450 نوشت:

اوامر و نواهي الهي، تابع مصالح و مفاسدي است كه در افعال وجود دارد، و خداوند كه عالم به همه چيز است، به افعالي كه داراي مصلحت هستند امر می كند و از افعالي كه داراي مفسده هستند نهي مي كند. افعال از لحاظ مصلحت و مفسده داشتن، يكسان نيستند. اختلافي كه در افعال از حيث مصلحت و مفسده وجود دارد، ناشي از ذات افعال يا عوارض زماني و مكاني و ... است كه بر افعال عارض مي شود. اين گونه نيست كه همه افعال هميشه داراي مصلحت يا هميشه داراي مفسده باشند، بلكه برخي از افعال، مصلحت و مفسده آنها به دنبال عوارضي كه بر آنها بار مي شود، تغيير پيدا مي كند. ممكن است كه برخي از افعال در يك زمان داراي مصلحت باشند و در زمان ديگر به دليل شرايط عارض شده، مصلحت خود را از دست داده باشند يا در تزاحم با مصلحت بالاتري باشند. موارد نسخ شده هم از همين موارد است؛ يعني حكم منسوخ، حكمي بوده كه در گذشته داري مصلحت بوده، خدا به آن امر كرده بود ولي مصلحت آن هميشگي نبوده و در حال حاضر آن مصلحت وجود ندارد يا در تزاحم با مصلحت بالاتري است، و خداوند حكم جديدي را طبق مصلحت فعلي، صادر مي نمايد.
پس تغییر آن حکم به خاطر تخفیف به تنهایی نیست بلکه باز هم مصالح و مفاسد رعایت در نظر گرفته شده است.
نسخ دو معنا دارد: (1)- نسخ حقيقي: که نظر و رأي جديد حاصل شود و رأي قبلي را باطل کند. لازمه اين معنا، ضعف و جهل قانون گذار است که اين معنا با علم بي پايان خداوند منافات داشته و از ساحت مقدّس پروردگار به دور است. (2)- نسخ مجازي: حکم از همان آغاز و در واقع محدود به زمان خاصي بوده که خداوند به آن آگاه است؛ هر چند مردمان نسبت به آن جاهل بوده و اين گمان را داشته‏اند که حکم دائمي است. نسخ به اين معنا هيچ اشکالي نداشته و با علم خدا و مصلحت الهي منافاتي ندارد؛ زيرا مدت حکم از اوّل موقتي و محدود بوده و سپري شدن دوران آن، به عنوان نسخ بعداً اعلان می شود. نسخ احکام اديان قبلي به وسيله پيامبر جديد از اين سنخ است. نسخ حقيقي در احکام الهي وجود ندارد، آن چه هست، نسخ مجازي است؛ يعني خداوند با نازل کردن آيه ناسخ به ما اعلام مي کند که آيه قبلي دائمي نبوده و مدتش تا اين جا بوده، و از اين جا به بعد ديگر مصلحت ندارد و بايد حکم جديد جايگزين شود.

در آیه ای که به عنوان نمونه تخفیف بر مسلمان ها آوردید : « احل لكم ليلة الصّيام الرفث الى نسائكم هن لباس لكم و انتم لباس لهن علم الله انكم كنتم تختانون انفسكم فتاب عليكم و عفى عنكم فالان با شروهن و ابتغوا ما كتب اللّه لكم و كلوا و اشربوا حتى يتبين لكم الخيط الابيض من الخيط الاسود من الفجر...»
این آیه نیز یکی از مویدات آسان بودن احکام دین اسلام نسبت به ادیان سابق است وقتی که آیات روزه نازل شد و روزه تشریع شد مردم بر طبق قوانین روزه مسیحیان روزه می گرفتند: مسلمين وقتى حكم وجوب روزه نازل شد، و آيه ( كتب عليكم الصّيام كما كتب على الذّين من قبلكم ...)، را شنيدند، فهميدند كه احكام اسلام و مسيحيت از جميع جهات مساويند، و همانطور كه گفته اند مسيحيان عمل زناشوئى و اكل و شرب را در اول شب انجام مى دادند بعد در آخر شب امساك مى كردند، مسلمانان هم همينطور روزه گرفتند، البته اين معنا بر جوانها گران آمد، چون نمى توانستند از عمل زناشوئى صرفنظر كنند، لذا با اينكه اين عمل را گناه مى دانستند، سرى انجام مى دادند، و در نتيجه اين عمل را خيانتى به خود مى پنداشتند، پير مردان هم از ترك خوردن و نوشيدن بعد از خواب ناراحت بودند، و اى بسا بعضى ها خواب مى ماندند و به حكم روزه مسيحيان كه بعد از خواب افطار حرام بوده ، ديگر نمى توانستند سحرى بخورند لذا آيه نازل شد، و بيان كرد كه عمل زناشوئى و اكل و شرب در شب براى روز ه دار در رمضان حرام نيست ، پس مساءله نسخى در بين نبوده.


یعنی خدا حکم به عملی داده، حضرت پیامبر(ص) هم بین مردم بوده، بعد نه خدا گفته چطور انجام بدید، نه پیامبر(ص) گفته چطور انجام بدید، خود مسلمان ها از روی ظن و گمان گفتن "لابد منظورش اینه که مثل مسیحیا بگیریم" و گرفتن و مدتی هم به همین منوال گذشته تا اینکه خدا گفته خوب حالا بیاید بهتون بگم روزه چطوریه؟

شعیب;1004452 نوشت:

نمونه های مختلف را در طول پست ها اشاره کرده ام. بعضی از قواعد فقهی بر احکام حکومت دارند مثلا قاعده لا ضرر بر احکام دیگر حکومت دارد نمونه هایی هم یاد آور شدم. مثلا حکم اولی اسلام این است که انسان والی را که در دست دارد مالک آن است و با آن هر نوع معامله ای می تواند انجام دهد اما در برخی از مصادیق می بینیم طرف با همین مال خودش و با معامله ای که انجام می دهد به دیگران ضرر می رساند (ضرر نوعی) در این صورت قاعده لا ضرر به میان می آید و اختیارات او را محدود می کند.
در مثال معروف :
سمرة بن جندب یک اصله درخت خرما در باغ یکی از انصار داشت. خانه مسکونی مرد انصاری که زن و بچه اش در آنجا به سر می بردند همان دم در باغ بود. سمره گاهی می آمد و از نخله خود خبر می گرفت یا از آن خرما می چید. و البته طبق قانون اسلام «حق» داشت که در آن خانه رفت و آمد نماید و به درخت خود رسیدگی کند.
سمره هر وقت که می خواست برود از درخت خود خبر بگیرد، بی اعتنا و سر زده داخل خانه می شد و ضمنا چشم چرانی می کرد.
صاحبخانه از او خواهش کرد که هر وقت می خواهد داخل شود، سر زده وارد نشود. او قبول نکرد. ناچار صاحبخانه به رسول اکرم شکایت کرد و گفت: «این مرد سر زده داخل خانه من می شود. شما به او بگویید بدون اطلاع و سر زده وارد نشود، تا خانواده من قبلا مطلع باشند و خود را از چشم چرانی او حفظ کنند.»
رسول اکرم سمره را خواست و به او فرمود: «فلانی از تو شکایت دارد، می گوید تو بدون اطلاع وارد خانه او می شوی، و قهرا خانواده او را در حالی می بینی که او دوست ندارد. بعد از این اجازه بگیر و بدون اطلاع و اجازه داخل نشو.» سمره تمکین نکرد.

فرمود: «پس درخت را بفروش.» سمره حاضر نشد. رسول اکرم قیمت را بالا برد، باز هم حاضر نشد. بالاتر برد، باز هم حاضر نشد. فرمود: «اگر این کار را بکنی، در بهشت برای تو درختی خواهد بود.» باز هم تسلیم نشد. پاها را به یک کفش کرده بود که نه از درخت خودم صرف نظر می کنم و نه حاضرم هنگام ورود به باغ از صاحب باغ اجازه بگیرم.

در این وقت رسول اکرم فرمود: «تو مردی زیان رسان و سختگیری، و در دین اسلام زیان رساندن و تنگ گرفتن وجود ندارد.» (انک رجل مضار و لا ضرر و لا ضرار.)بعد رو کرد به مرد انصاری و فرمود:

«برو درخت خرما را از زمین در آور و بینداز جلو سمره.»
رفتند و این کار را کردند. آنگاه رسول اکرم به سمره فرمود: «حالا برو درختت را هر جا که دلت می خواهد بکار.»

قاعده اولی در دین اسلام مالکیت فرد بر مال خود است اما جایی که این مالکیت ضرری باشد قاعده لا ضرر جلوی او را می گیرد(وسائل، جلد3، کتاب الشفعة، باب «عدم جواز الاضرار بالمسلم» ، صفحه 329، حدیث 1 و3 و 4.)

از این نمونه ها بسیار است.

شعیب;1004456 نوشت:

این حرف شما یعنی این که شما اصلا فقه و و روش انتقال احکام دینی را متوجه نشدهاید (با عرض پوزش)
مرجع تقلید کیست؟؟ کسی است که با احاطه بر قواعد اصول فقه و فقه اسلامی احکام را مطابق روزگاری که در آن است به مردم ارائه می کند.
شما چه انتظاری دارید انتظار دارید که اسلام برای هر زمان و مکان (مثلا قرن 14 اقوام فلان) یک حکم وضع کرده باشد تا در آن زمان از آن استفاده کنند!!!!!؟؟
آیا همچین انتظاری دارید؟؟
در این صورت پیامبر برای هر قوم و شرایط و احوال و اوضاع ومکان و زمان خاص حکم خاصش را بیان کند این می شود یک کتابخانه احکام به وسعت یک شهر !! حتما که این منظور نظرتان نبوده است.

دین جاوید و جامع آن دینی است که ضمن وضع احکام مبتلا به روزگار خود قوانینی داشته باشد که بتواند در هر روزگاری با آن قوانین و قواعد کسانی که عالم به مبانی و اصول درک فقه هستند احکام مبتلی به آن روزگار را بیان کنند. اصلا پویایی فقه اسلامی یعنی همین .
شما ببینید مثلا درباره پیوند اعضا، یا شبیه سازی، یا بیمه و یا ....(مسائل مستحدثه) آن مکتبی که سریع حکم آن را بیان کرده فقه پویای شیعه بوده است(فقه اسلام ناب) هنوز درباره جواز شبیه سازی و پیوند اعضا کلیسا نتوانسته جوابی ارائه کند اهل هنوز گیر دارند ادیان دیگر نتوانسته اند کنار بیایند اما فقه شیعی با تمسک به قواعد فقهی بالنده خود در همان ابتدا جواب را بیان کرده و دلیل جواز را هم بیان کرده است. نه این که از پیش خود چیزی بگویند نه!! منتسب به احکام دین می گویند حکم دین این است.

شما مسائل مستحدثه را ببینید در هر زمانه و روزگاری چقدر از این مسائل وجود دارد !! فقه ما جوابگوی آن هاست بی هیچ تزلزل و پریشانی.
لطفا کتاب " اسلام و مقتضیات زمان" استاد شهید مطهری را بخوانید.

جسارتا دقت بفرمایید. در قسمتی که نقل فرمودید بنده عرض نکردم خدا باید برای هر روز از هزاران و میلیونها سال پیش رو یک قرآن مجزا نازل میکرد! بلکه عرض کردم وقتی یک مرجع در یک زمان خاص در مورد یک مسئله خاص یک حکم رو تخفیف میده، نمیشه گفت "خوب بفرما! اسلام آسون گرفته دیگه!" چون حکم اون مرجع تقلید برای همه ی مسلمان شیعه که موثر نیست! هر کس باید بره سراغ مرجع تقلید خودش و اگر حالا مرجع تقلید اون شخص گفت "من با تفقهی که در قرآن و حدیث کردم، به نظرم نرسید که باید در این مورد تخفیف قائل شد" دیگه نمیتونه بگه "خوب، چون تو سخت میگیری من هم میرم سراغ اون یکی مرجع تقلید که آسون میگیره!" ( اصلا صورت خوشی هم نداره اینجور مرجع عوض کردنی. )

شعیب;1004459 نوشت:

نمی خواهیم بحث مصداقی و بحث مثال ها را داشته باشیم. و الا باید در این تاپیک فقط به راه های اسلام برای مشکلات پرداخت.
ولی باید بدانیم اسلام برای زندگی صحیح یم سری شرایط ذکر کرده است ما گاهی می زنیم همه شرایط را خراب می کنیم و میگوییم اسلام حالا برنامه تو چیست؟؟ طرف بهش اخطار می دهند این پشت بام خطر دارد حصار ندارد مواظب باش گوش نمی کند وقتی از بالا به پایین سرازیر شد می گوید حالا برنامه شما برای نجات من چیست؟؟
البته باز هم اسلام برای شرایط سخت هم برنامه دارد به شرط این که نخواهمی فرهنگ غلط خود را در آن دخیل و شریک کنیم .
اسلام می گوید جای زن در خانه است محل رشد و به اوج رسیدن او در خانه است و به جز مشاغل خاصی که نیاز به بانوان در ان حس می شود نباید وارد جامعه کاری شود ما می آییم 60 درصد مشاغل را می دهیم به زن ها جوان های پسر ما می شوند بی کار ، (عجیب است مهندس زن در رشته معدن و زمین شناسی تربیت می کنیم آن وقت برای پروژه های کشف معدن او را در دل کویر مرکزی ایران در میان بیابان های طبس به کار می گیریم!! آن وقت جوان پسر ما بیکار است!!) این زنی که کار دارد خانه دارد بیمه دارد دیگر نمی آید به این راحتی ازدواج کند گذشته از همه مسائل ضد فرهنگی که به دنبال دارد!! آن وقت می گوییم خب اسلام تو بیا در این وضعیت مشکل ازدواج و کار ما را حل کن!!
به قول آقای قرائتی می گفت طرف از کنار مغازه شیشه جات و لوازم کادویی رد می شد یک لویان را برداشت و به اعتراض به مغازه دار گفت این چه لوانی است شما دارید سرش بسته و تهش باز است!! مغازه دار گفت لویان را بر عکس گرفته ای درست بگیر همه چیز درست می شود.
ما همه چیز را وارونه گرفته ایم درست بگیریم همه چیز درست می شود . باور کنید اگر احکام اسلام درست اجرا بشود(در هر مقطعی) کارها سامان می گیرد
مشکل این جاست ما نمی خواهیم از هواها و خواسته های نفسانی خود دست برداریم و می خواهیم همه چیز درست باشد.

اسلام ربا را که نهی کرده و تذکر داده که ربا پدر اقتصاد جامعه را در می آورد در مقابل قرض الحسنه را بیان کرده است احکام آن را بیان کرده در مقابل بیع صحیح را معرفی کرده می دانید نصف احکام ما در بیع است!!؟ ولی چرا اجرا نمی شود ؟؟ انحاء کار با پول را (مضاربه مزارعه مساقات و ...) را معرفی کرده است چرا وقتی به همین مردم عزیز کشور پول به عنوان مضاربه داده می شود می رود خانه می خرد تا قیمتش بالا برود تقصیر کیست؟؟

قربان مگر من گفتم احکام اسلام فایده ای ندارد اگر اجرا شوند که در مصالح اونها میفرمایید؟ صد البته که ربا به ضرر خود جامعه است، به انضمام زنا و دروغ و غیبت و ... در اینها که بحثی نیست ( البته در مورد اشتغال بانوان که فرمودید بحث میشه کرد که "پس از نظر اسلام زن باید ضعیف نگه داشته بشه تا از سر اجبار برای تامین امنیت مجبور بشه تن به ازدواج بده؟" و گرچه امروز شخصا با کار کردن خانم ها و ول کردن خانه ها زیاد موافق نیستم اما به علت اینکه نمیخوایم در مورد مشکلات جامعه و راه حل های اسلام حرف بزنیم، باشه برای موقعیت مناسبش. ).

حرف بنده اینه که وقتی شرایطش نیست و شخص برای انجام امورش به شیوه اسلامی به سختی های زیاد میافته، نباید گفت که "برو حال کن! دیگه ته آسونیه!".

شعیب;1004460 نوشت:

چقدر اوضاع باید سخت شود که 17 دقیقه در روز برای خدا وقت گذاشتن سخت شود؟؟!! انصاف بدهیم.
طرف 3 ساعت پای تلوزیون و شبکه های اجتماعی و ... می نشیند سه رکعت نماز مغرب برایش سخت است!! وقت کم داریم؟؟ یا مشکل جای دیگر است.
مگر اوضاع چقدر سخت شده که جوان برای این که به مراتب بالای تقوا برسد 12 ساعت نتواند از خوردن و آشامیدن امساک کند ؟؟ کمی انصاف دهیم.
ما قبول داریم که جامعه مشکلاتی دارد ولی نباید جانب انصاف از کف برود مگر همین جوان ها سه روز نمی روند مسجد اعتکاف می کنند چه شده که شما مدعی هستید نماز در این جامعه سخت شده؟!!!

بزرگوار اولا اگر می گویند ربا حرام است نه برای این است که اگر انجام دهند به ما ضرری می زنند نه به خاطر این است که واقعا ربا در دنیا و آخرت انسان را گرفتار می کند باور کنیم که گرفتاری می آورد آن جوان بدبختی که با این فکر که حالا بروم با هر قیمتی شده کار و کاسبی راه بیاندازم ربا می گیرد خودش را بد بخت کرده نمی داند که هر چه در می آورد باید سود پول بدهد و کارگر مفت و مجانی دیگران است. اسلام این را حرام اعلام کرده تا حد اقل این که اهل دین است توی این مهلکه نیافتد.

از طرفی کسی که می خواهد کاسبی راه بیاندازد چه نیازی به پول ربوی دارد ؟؟1
اگر قرض الحسنه هست بگیرد اگر قرض الحسنه نیست مضاربه بگیرد اصل مضاربه برای همین است دیگر . که شغلی راه بیاندازد و کار کند و سود آور باشد و صاحب پول را شریک کند در این سود .
حیف است که انسان نقاط مثبت دین و نظام را نبیند.

باز هم همون که در بالاتر عرض کردم رو تاکید میکنم. بنده عرضی در مورد مفید بودن احکام اسلام ندارم. بنده در اتصال صفت "آسان در هر شرایطی" به احکام اسلام سوال دارم. این از این.

اون سخت شدن حتی نماز خوندن مثاله و بنده معترفم که امروز شرایط جامعه ما به صورت عمومی اونقدر سخت نشده ( زود باشد که بشود البته )، با این حال زیاد کاری نداره که نماز خوندن رو برای کسی سخت کنیم. نکته مهم اما، نوع برخورد با مسئله است که مشکلات با بیان خوش آسون نمیشن! مثلا شما فرض کنید کسی میگه بنّایی کار سختیه، بعد بهش بگیم "کجا سخته؟ آب میریزی، شن و ماسه میریزی، سیمان میریزی، دو دقیقه با بیل هم میزنی میشه ملات! یکم میریزی و ماله میکشی و آجر میذاری! کاری نداره که! میلیونها نفر هم دارن انجامش میدن!" بله. روی کاغذ کاری نداره. مادامی که خود بیل رو دست نگیری! بعدش سختیش مشخص میشه.

شعیب;1004461 نوشت:
در هر شرایطی که باشیم حرف خدا می تواند بهترین راه را برای بیرون رفت از مشکلات و رسیدن به سعادت(نسبی) برای ما فراهم کند. دین سهله وسمحه یعنی: احکام دین در عین این که سختی دارد اما کوتاه ترین سریع ترین پر سود ترین و آسان ترین راه ممکن برای رسیدن به سعادت در همه زمان هاست.

دوباره عرض میکنم : حرف بنده اینه که وقتی شرایطش نیست و شخص برای انجام امورش به شیوه اسلامی به سختی های زیاد میافته، نباید گفت که "برو حال کن! دیگه ته آسونیه!". چون نیست! اینکه سعادت فرد رو تامین میکنه یا نه دیگه موضوع دیگریه.

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;1004498 نوشت:
جسارتا اونچه در وجه اول فرمودید، ادعای غریبی به نظر میرسه. ممکن هست یک مثالی در مورد حکمی که قبلا به علت آماده نبودن نوع بشر یه حکم سخت بوده و در زمان حضرت پیامبر(ص) که آماده شدن براشون حکم آسون اومده بزنید؟ به همراه علت آماده نبودن. ( اصلا قاعدتا نباید برعکس باشه؟ وقتی طرف آماده نیست باید بهش آسون گرفت، وقتی پیشرفت کرد باید بهش سخت تر گرفت. )

با سلام
گاهی در امور تربیتی و آموزشی بر عکس آن چیزی است که شما فرمودید. مثلا در یاد دادن جدول ضرب به کودکان در مقاطع مختلف زمانی روش های مختلفی را در پیش می گیرفتند یک زمان با دسته های چوب که به هم می بستند یاد می دادند که مثلا 3 ضرب در 3 می شود 9 و تا دانش آموز این را نمی دید متوجه نمی شد و حتی به دانش آموزان تکلیف می کردند که چوب جمع کنند سر کلاس بیاورند و از این روش ها. اما بعدا روش های جدیدتری آمد و آن هم به خاطر آمادگی ذهنی کودکان دبستانی در زمان های بعد بود امروزه در برخی از سیستم های آموزشی تمام ضرب و تقسیم را در همان سال اول با روش انگشتی به کودکان یاد می دهند. اگر توجه کنید می بینید هر چه جلو تر آمد روش آُان تر شد و نتیجه واحد است و این به خاطر پیشرفت ذهنی نسل است. هر چه آمادگی بیشتر شود راه رسیدن کوتاه تر می شود.
در باب شریعت هم همین گونه به نظر می رسد شما ببینید در باب روزه ادیان دیگر ببینید این تسهیل در اسلام به وضوح دیده می شود.

ستايشگر;1004498 نوشت:
آیا واقعا احکام اسلام از احکام این دین های تحریف شده ساده تر هستند؟

منظور رهبانیت مسیحی است که مسیحیان خود باعث آن بوده اند نه هر نوع تحریف . چون می دانید در ادیان سابق برخی برای این که زودتر به خدا برسند برخی از سختی ها را برای خود قرار می دادند و به آنعمل می کردند که در برخی از موارد برای این که خدا آنها را تادیب کند آن حکم را به عنوان حکم واجب برای آنها تلقی می فرمود و این جنبه تنبیهی برای آنها داشت مثلا یهودی ها از چربی گوسفند و گاه اجتناب می کردند خدا آنها را به همین حکم عقوبت کرد:
وَ عَلَى‌ الَّذِينَ‌ هَادُوا حَرَّمْنَا کُلَ‌ ذِي‌ ظُفُرٍ وَ مِنَ‌ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ‌ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ‌ شُحُومَهُمَا إِلاَّ مَا حَمَلَتْ‌ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ‌ ذٰلِکَ‌ جَزَيْنَاهُمْ‌ بِبَغْيِهِمْ‌ وَ إِنَّا لَصَادِقُونَ‌

و بر یهودیان، هر حیوان ناخن‌دار [= حیواناتی که سم یکپارچه دارند] را حرام کردیم؛ و از گاو و گوسفند، پیه و چربیشان را بر آنان تحریم نمودیم؛ مگر چربیهایی که بر پشت آنها قرار دارد، و یا در دو طرف پهلوها، و یا آنها که با استخوان آمیخته است؛ این را بخاطر ستمی که می‌کردند به آنها کیفر دادیم؛ و ما راست می‌گوییم.

در ابتدای پیدایش بنی اسرائیل، بیشتر غذاها بر آنان حلال بود، البته در مواردی آنان به اشتباه، برخی غذاها را به دلیل استفاده نکردن حضرت یعقوب(ع) از آنها حرام می‌پنداشتند:
«تمام طعام‌ها بر بنی‌اسرائیل حلال بود، مگر آنچه اسرائیل (یعقوب) قبل از نزول تورات بر خود حرام کرده بود...»

در جای دیگر می فرماید: «به جهت ظلمى که از یهود صادر شد، و [نیز] به جهت جلوگیرى بسیار آنها از راه خدا، بخشى از چیزهاى پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم»

در انتهای این گفتار، دامنه بحث را گسترش داده؛ مواردی از شریعت یهود در غیر احکام خوراکی را متذکر می‌شویم که در دین یهود ممنوع شده، ولی مسلمانان آنها را مجاز می‌شمارند:
«روز دهم از ماه هفتم هر سال، روز کفاره است. در آن روز تمام قوم باید برای عبادت جمع شوند و روزه بگیرند و هدیه‌ای بر آتش به من تقدیم کنند (قربانی کنند). در روز کفاره هیچ کار نکنید؛ زیرا روزی است که باید برای گناهان خود از من که خدای شما هستم طلب آمرزش نمایید. هر شخصی که آن روز را در روزه به سر نبرد، از میان قوم خود طرد خواهد شد. من کسی را که در آن روز دست به هرگونه کاری بزند، طرد کرده، مجازات خواهم نمود. این قانونی است همیشگی برای نسل‌های شما، در هر جا که باشید».
در این مسئله با این‌که اصل روزه در اسلام وجود دارد؛ اما احکامی؛ مانند قربانی و لزوم ترک کار و فعالیت در زمان روزه، در اسلام مطرح نیست.
«هرگاه کسی لاشه حیوان حرام گوشتی را لمس کند، حتی اگر ندانسته این کار را کرده باشد، نجس و مجرم است. هرگاه کسی نجاست انسان را لمس کند، حتی اگر ندانسته این کار را کرده باشد، وقتی متوجه شد چه کرده است، مجرم می‌باشد ... در هر یک از این موارد، شخص باید به گناهش اعتراف کند و برای قربانی گناه خود یک بره یا بز ماده نزد خداوند بیاورد تا کاهن برایش کفاره کند».
اسلام در این مسئله نه تنها قربانی را لازم نمی‌داند، بلکه حتی آن‌را گناه حساب نمی‌کند.


ستايشگر;1004498 نوشت:
یعنی خدا حکم به عملی داده، حضرت پیامبر(ص) هم بین مردم بوده، بعد نه خدا گفته چطور انجام بدید، نه پیامبر(ص) گفته چطور انجام بدید، خود مسلمان ها از روی ظن و گمان گفتن "لابد منظورش اینه که مثل مسیحیا بگیریم" و گرفتن و مدتی هم به همین منوال گذشته تا اینکه خدا گفته خوب حالا بیاید بهتون بگم روزه چطوریه؟

بسیرای از احکام اسلام در طول زندگی پیامبر به صورت تدریجی برای مردم عصر پیامبر بیان می شد مانند روزه ، یا نمونه واضح آن نماز:
برخي گفته اند جبرئيل درروز دوم بعثت رسول خدا براي تعليم نماز ووضو نازل شد. نخستين نمازي كه واجب شد نماز ظهر بود. نماز در ابتدا دو ركعتي بود وسپس در حضر(در مقابل سفر) چهار ركعت شد. نماز هاي پنجگانه در شب معراج يعني درشب 17 رمضان 18 ماه قبل از هجرت واجب شد. نماز هاي چهار ركعتي در مكه دو ركعتي بود ويك ماه پس از هجرت چهار ركعت شده بود.
امام باقر(ع) فرمود: «در شب معراج آن گاه كه پيامبر(ص) به بيت المعمور رسيد، وقت نماز شد، جبرئيل اذان و اقامه گفت، پيامبر جلو ايستاد، فرشتگان و پيامبران پشت سر حضرت به صف ايستادند( و نماز را به جاي آوردند)». كسي از حضرت پرسيد: جبرئيل چگونه اذان گفت؟ حضرت فرمود: «الله اكبر، أشهد ان لا إله إلاّ الله، أشهد أن محمّداً رسول الله (تا آخر اذان)». (4) امام حسين(ع) فرمود: از پدرم علي بن أبي طالب(ع) شنيدم كه فرمود: خداوند ملكي را فرستاد و پيامبر را به معراج برد، در آن جا فرشته‌اي كه پيش از آن در آسمان ديده نشده بود و از آن پس هم ديده نشده، اذان و اقامه گفت. آن گاه جبرئيل به پيامبر(ص) گفت: اين گونه براي نماز اذان بگو.

حتی در ابتدای بعثت پیامبر هم سخن از نماز در سوره علق هست اما آیا این نماز همان نماز 17 رکت با هیئت یک نماز کامل است ؟؟ خیر.

بنا بر این احکام مخصوصا نماز و روزه به صورت تدریجی و در طول زمان حیات پیامبر تشریع و تکمیل شد.

ستايشگر;1004498 نوشت:
جسارتا دقت بفرمایید. در قسمتی که نقل فرمودید بنده عرض نکردم خدا باید برای هر روز از هزاران و میلیونها سال پیش رو یک قرآن مجزا نازل میکرد! بلکه عرض کردم وقتی یک مرجع در یک زمان خاص در مورد یک مسئله خاص یک حکم رو تخفیف میده، نمیشه گفت "خوب بفرما! اسلام آسون گرفته دیگه!" چون حکم اون مرجع تقلید برای همه ی مسلمان شیعه که موثر نیست! هر کس باید بره سراغ مرجع تقلید خودش و اگر حالا مرجع تقلید اون شخص گفت "من با تفقهی که در قرآن و حدیث کردم، به نظرم نرسید که باید در این مورد تخفیف قائل شد" دیگه نمیتونه بگه "خوب، چون تو سخت میگیری من هم میرم سراغ اون یکی مرجع تقلید که آسون میگیره!" ( اصلا صورت خوشی هم نداره اینجور مرجع عوض کردنی. )

باز شما را به همان چند پست که در این مورد زدم ارجاع می دهم با دقت مطالعه بفرمایید انشا الله که جواب خواهید گرفت . شما حکم فقیه را از حکم اسلام متفاوت فرض کرده اید اما صحیح این است که فقیه با تدبر در آیات و روایات سعی در به دست آوردن حکم خدا را دارد بر فرض کسی در انتخاب مرجع تقلید اشتباه کند این دیگر کاری به اصل اسلام ندارد. خلاصه این که اسلام برای همه زمان ها و مکانها حرف دارد و کوتاه ترین و مناسب ترین راه را برای رسیدن به مقصود سعادت فردواجتماع تعیین می کند و فقیه به عنوان واسطه فهم این حکم به روز شده را بیان می کند.

ستايشگر;1004498 نوشت:
حرف بنده اینه که وقتی شرایطش نیست و شخص برای انجام امورش به شیوه اسلامی به سختی های زیاد میافته، نباید گفت که "برو حال کن! دیگه ته آسونیه!".

بارها عرض شد در دین عسر و حرج نیست اگر شرایط به گونه ای شود که فرد برای اجرای حکم اسلام به عسر و حرج بیافتد آن حکم تغییر کرده و حکم مناسب جایگزین می شود (این یعنی فقاهت) فقاهت فقط این نیست که بگوببم نماز و روزه چطور خوانده می شود بلکه فقیه کسی است که از دل قوانین و قواعد اسلامی حرف مناسب روز جامعه را بیرون می کشد و به جامعه تحویل می دهد قوانین اسلام مثل فرمولی است که در هر شرایطی با جایگزین کردن x و y آن می توان به جواب مناسب رسید.
خدا می فرماید: مٰا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ

مثلا کسی باید خمس مالش را بدهد چند سال بدهکار است حال می آید حساب می کند می بیند اگر بخواهد این خمس را بدهد اصل کاسبی اش به هم می ریزد و دیگر نمی تواند معاش خود و خانواده اش را تامین کند به عبارت دیگر به عسر و حرج می افتد . کسی که با قواعد فقهی آشنا نیست می گوید خمس بر گردن اوست دیگر باید همین الآن خمسش را بپردازد!! ولی، فقیه عالم به احکام می گوید با پرداخت خمس فرد نباید در عسر و حرج بیافتد.

ستايشگر;1004498 نوشت:
اون سخت شدن حتی نماز خوندن مثاله و بنده معترفم که امروز شرایط جامعه ما به صورت عمومی اونقدر سخت نشده ( زود باشد که بشود البته )، با این حال زیاد کاری نداره که نماز خوندن رو برای کسی سخت کنیم. نکته مهم اما، نوع برخورد با مسئله است که مشکلات با بیان خوش آسون نمیشن! مثلا شما فرض کنید کسی میگه بنّایی کار سختیه، بعد بهش بگیم "کجا سخته؟ آب میریزی، شن و ماسه میریزی، سیمان میریزی، دو دقیقه با بیل هم میزنی میشه ملات! یکم میریزی و ماله میکشی و آجر میذاری! کاری نداره که! میلیونها نفر هم دارن انجامش میدن!" بله. روی کاغذ کاری نداره. مادامی که خود بیل رو دست نگیری! بعدش سختیش مشخص میشه.

بزرگوار این همه دین ما احکام مختلف دارد به جای این که از بنایی و ماله و تیشه مثال بیاورید یک مورد از احکام دین مثال بیاورید که مثلا فلان حکم در این شرایط سخت و است و نمی شود انجامش داد!

سلام بحث حرج نداشتن و سهل بودن دینداری فکر کنم اینقدر ساده باشه درکش که نیازی به بحثهای طولانی نباشه.
یه مثال ساده میزنم.شما فردی رو در نظر بگیرید که مدرسه نمیره...این فرد نه میخواد صبح از خواب نازش بلند بشه و نه میخواد رنج درس خوندن رو متحمل بشه آخرش هم یه آدم بیسواد و محروم از سواد و دانش بار میاد.
حالا این فرد به مدرسه میره.صبح باید از خوابش بلند بشه.آداب مدرسه رفتن رو رعایت کنه و رنج تحصیل رو هم به جان بخره و با کارنامه خوب از تحصیلش خارج بشه.مسلما لذت و مزایای تحصیل رو خواهد چشید و مقامش هم متفاوته با وضع قبلی که گفتم.
حالا یه مدرسه هست ناظم و مدیر اخمو و ترشرو و سختگیر داره و این رنج خیلی بیشتری خواهد کشید ولی مدرسه ای هست مدیر و ناظم و معلم مهربان و خوشرو و دلسوزی داره اون وضعش خیلی بهتر خواهد بود چه بسا عاشق مدرسه رفتنش هم بشود اگر به مقام تحصیل علم و دانش هم پی نبرده باشد.

دین همینه.کسی که خارج از اونه از هفت دولت آزاده! ولی آینده متوجه خواهد شد زندگی خودش رو تباه کرده وقتی فرصتی نداره.(البته اینچنین فردی برای دنیای خودش اگر بگویند شبی دو ساعت بیدار باش و فلان قدر پول بگیر سختیش رو بجانش میخره!)
حالا فرد دیندار دینی بهش معرفی شده که گفته آدابش سهل و آسانه و مدیر و ناظم و معلم خوشرو و دلسوز و با تدبیری داره.شما نباید انتظار داشته باشید که کسی که خودش رو در چارچوب دینش قرار میده مانند اون بیدین از هفت دولت آزاد باشه! هر گناهی و ظلمی بکنه و هر غلطی خواست انجام بدهد! (این فرد به زندگی پس از مرگ باور دارد پس اون رو به دنیا ترجیح میدهد)
از این نظر دین اسلام و تشیع خود را دینی آسان و باب میل طبع هر بشری معرفی کرده.براتون روزه رو فریضه کرده ولی اگه مریضی واقعا ناتوانی بر شما حرجی نیست حتما روزه بگیرید.و تمامی عبادات و احکام همینه اگر درست اجرا بشوند و خواستهای از روی میل شخصی بهش تحمیل نشود.
بر فرد مسلمان نوشیدن شراب حرام است.حرجی در این نیست چون ماده مست کننده است.کسی اگه مسلمانه و علاقه داره بهش حکم خدا رو زیر پا میذاره.با نوشیدنی های خوشمزه دیگری که مست کننده نیست این دنیا رو سر کنه خدا وعده شرابهای بسی بهتر رو در بهشت بهش داده.فقط در این دنیا مست نشه و عقلش رو از دست نده حتی لحظه ای...زنا هم همینه حرامه و راههای حلال دفع شهوت هم گفته شده تا حرجی نمونه و بقیه گناهانی که گفته شده همینجور...چیز پیچیده ای نیست.

به نام خدا.

شعیب;1004815 نوشت:

با سلام
گاهی در امور تربیتی و آموزشی بر عکس آن چیزی است که شما فرمودید. مثلا در یاد دادن جدول ضرب به کودکان در مقاطع مختلف زمانی روش های مختلفی را در پیش می گیرفتند یک زمان با دسته های چوب که به هم می بستند یاد می دادند که مثلا 3 ضرب در 3 می شود 9 و تا دانش آموز این را نمی دید متوجه نمی شد و حتی به دانش آموزان تکلیف می کردند که چوب جمع کنند سر کلاس بیاورند و از این روش ها. اما بعدا روش های جدیدتری آمد و آن هم به خاطر آمادگی ذهنی کودکان دبستانی در زمان های بعد بود امروزه در برخی از سیستم های آموزشی تمام ضرب و تقسیم را در همان سال اول با روش انگشتی به کودکان یاد می دهند. اگر توجه کنید می بینید هر چه جلو تر آمد روش آُان تر شد و نتیجه واحد است و این به خاطر پیشرفت ذهنی نسل است. هر چه آمادگی بیشتر شود راه رسیدن کوتاه تر می شود.
در باب شریعت هم همین گونه به نظر می رسد شما ببینید در باب روزه ادیان دیگر ببینید این تسهیل در اسلام به وضوح دیده می شود.

منظور رهبانیت مسیحی است که مسیحیان خود باعث آن بوده اند نه هر نوع تحریف . چون می دانید در ادیان سابق برخی برای این که زودتر به خدا برسند برخی از سختی ها را برای خود قرار می دادند و به آنعمل می کردند که در برخی از موارد برای این که خدا آنها را تادیب کند آن حکم را به عنوان حکم واجب برای آنها تلقی می فرمود و این جنبه تنبیهی برای آنها داشت مثلا یهودی ها از چربی گوسفند و گاه اجتناب می کردند خدا آنها را به همین حکم عقوبت کرد:

وَ عَلَى‌ الَّذِينَ‌ هَادُوا حَرَّمْنَا کُلَ‌ ذِي‌ ظُفُرٍ وَ مِنَ‌ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ‌ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ‌ شُحُومَهُمَا إِلاَّ مَا حَمَلَتْ‌ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ‌ ذٰلِکَ‌ جَزَيْنَاهُمْ‌ بِبَغْيِهِمْ‌ وَ إِنَّا لَصَادِقُونَ‌

و بر یهودیان، هر حیوان ناخن‌دار [= حیواناتی که سم یکپارچه دارند] را حرام کردیم؛ و از گاو و گوسفند، پیه و چربیشان را بر آنان تحریم نمودیم؛ مگر چربیهایی که بر پشت آنها قرار دارد، و یا در دو طرف پهلوها، و یا آنها که با استخوان آمیخته است؛ این را بخاطر ستمی که می‌کردند به آنها کیفر دادیم؛ و ما راست می‌گوییم.

در ابتدای پیدایش بنی اسرائیل، بیشتر غذاها بر آنان حلال بود، البته در مواردی آنان به اشتباه، برخی غذاها را به دلیل استفاده نکردن حضرت یعقوب(ع) از آنها حرام می‌پنداشتند:
«تمام طعام‌ها بر بنی‌اسرائیل حلال بود، مگر آنچه اسرائیل (یعقوب) قبل از نزول تورات بر خود حرام کرده بود...»

در جای دیگر می فرماید: «به جهت ظلمى که از یهود صادر شد، و [نیز] به جهت جلوگیرى بسیار آنها از راه خدا، بخشى از چیزهاى پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم»

در انتهای این گفتار، دامنه بحث را گسترش داده؛ مواردی از شریعت یهود در غیر احکام خوراکی را متذکر می‌شویم که در دین یهود ممنوع شده، ولی مسلمانان آنها را مجاز می‌شمارند:
«روز دهم از ماه هفتم هر سال، روز کفاره است. در آن روز تمام قوم باید برای عبادت جمع شوند و روزه بگیرند و هدیه‌ای بر آتش به من تقدیم کنند (قربانی کنند). در روز کفاره هیچ کار نکنید؛ زیرا روزی است که باید برای گناهان خود از من که خدای شما هستم طلب آمرزش نمایید. هر شخصی که آن روز را در روزه به سر نبرد، از میان قوم خود طرد خواهد شد. من کسی را که در آن روز دست به هرگونه کاری بزند، طرد کرده، مجازات خواهم نمود. این قانونی است همیشگی برای نسل‌های شما، در هر جا که باشید».
در این مسئله با این‌که اصل روزه در اسلام وجود دارد؛ اما احکامی؛ مانند قربانی و لزوم ترک کار و فعالیت در زمان روزه، در اسلام مطرح نیست.
«هرگاه کسی لاشه حیوان حرام گوشتی را لمس کند، حتی اگر ندانسته این کار را کرده باشد، نجس و مجرم است. هرگاه کسی نجاست انسان را لمس کند، حتی اگر ندانسته این کار را کرده باشد، وقتی متوجه شد چه کرده است، مجرم می‌باشد ... در هر یک از این موارد، شخص باید به گناهش اعتراف کند و برای قربانی گناه خود یک بره یا بز ماده نزد خداوند بیاورد تا کاهن برایش کفاره کند».
اسلام در این مسئله نه تنها قربانی را لازم نمی‌داند، بلکه حتی آن‌را گناه حساب نمی‌کند.


سلام بر شما.

جناب شعیب عزیز، مثالتون در این مورد موجه به نظر نمیرسه. تغیر در روش آموزش به علت باهوش تر شدن دانش آموز نیست، به علت باهوش تر شدن معلم هست که به روش های بهتر برای انتقال مفهوم دست پیدا میکنه. درست نیست؟ ( البته بنده سوال های دیگه ای هم در این مورد دارم. مثلا اینکه آیا در این مثال یاد گرفتن مفهوم عمل ریاضی ضرب برابر با یاد گرفتن شیوه محاسبه ضرب در نظر گرفته شده؟ )

میخواستم خواهش کنم لطفا در مورد حکم روزه که فرمودید بیشتر توضیح بفرمایید. ( آیا ما دسترسی به اینکه حکم روزه در یهودیت اصلی و قبل از تحریف چی بوده داریم؟ )

اما در مورد اینکه خدا دستورات اسلام رو آسون کرده تا بقیه رو جذب کنه، اگر اون افراد خودشون بر خودشون سخت گرفتن جهت نیل سریعتر به قرب الهی، آسون گرفتن خدا در دستورات اسلام چه تاثیری در جذبشون داره؟ خدا قبلا هم که آسون گرفته بوده و شخص خودش به خودش سخت گرفته!

شعیب;1004821 نوشت:

بسیرای از احکام اسلام در طول زندگی پیامبر به صورت تدریجی برای مردم عصر پیامبر بیان می شد مانند روزه ، یا نمونه واضح آن نماز:
برخي گفته اند جبرئيل درروز دوم بعثت رسول خدا براي تعليم نماز ووضو نازل شد. نخستين نمازي كه واجب شد نماز ظهر بود. نماز در ابتدا دو ركعتي بود وسپس در حضر(در مقابل سفر) چهار ركعت شد. نماز هاي پنجگانه در شب معراج يعني درشب 17 رمضان 18 ماه قبل از هجرت واجب شد. نماز هاي چهار ركعتي در مكه دو ركعتي بود ويك ماه پس از هجرت چهار ركعت شده بود.
امام باقر(ع) فرمود: «در شب معراج آن گاه كه پيامبر(ص) به بيت المعمور رسيد، وقت نماز شد، جبرئيل اذان و اقامه گفت، پيامبر جلو ايستاد، فرشتگان و پيامبران پشت سر حضرت به صف ايستادند( و نماز را به جاي آوردند)». كسي از حضرت پرسيد: جبرئيل چگونه اذان گفت؟ حضرت فرمود: «الله اكبر، أشهد ان لا إله إلاّ الله، أشهد أن محمّداً رسول الله (تا آخر اذان)». (4) امام حسين(ع) فرمود: از پدرم علي بن أبي طالب(ع) شنيدم كه فرمود: خداوند ملكي را فرستاد و پيامبر را به معراج برد، در آن جا فرشته‌اي كه پيش از آن در آسمان ديده نشده بود و از آن پس هم ديده نشده، اذان و اقامه گفت. آن گاه جبرئيل به پيامبر(ص) گفت: اين گونه براي نماز اذان بگو.

حتی در ابتدای بعثت پیامبر هم سخن از نماز در سوره علق هست اما آیا این نماز همان نماز 17 رکت با هیئت یک نماز کامل است ؟؟ خیر.

بنا بر این احکام مخصوصا نماز و روزه به صورت تدریجی و در طول زمان حیات پیامبر تشریع و تکمیل شد.

باز شما را به همان چند پست که در این مورد زدم ارجاع می دهم با دقت مطالعه بفرمایید انشا الله که جواب خواهید گرفت . شما حکم فقیه را از حکم اسلام متفاوت فرض کرده اید اما صحیح این است که فقیه با تدبر در آیات و روایات سعی در به دست آوردن حکم خدا را دارد بر فرض کسی در انتخاب مرجع تقلید اشتباه کند این دیگر کاری به اصل اسلام ندارد. خلاصه این که اسلام برای همه زمان ها و مکانها حرف دارد و کوتاه ترین و مناسب ترین راه را برای رسیدن به مقصود سعادت فردواجتماع تعیین می کند و فقیه به عنوان واسطه فهم این حکم به روز شده را بیان می کند.

بارها عرض شد در دین عسر و حرج نیست اگر شرایط به گونه ای شود که فرد برای اجرای حکم اسلام به عسر و حرج بیافتد آن حکم تغییر کرده و حکم مناسب جایگزین می شود (این یعنی فقاهت) فقاهت فقط این نیست که بگوببم نماز و روزه چطور خوانده می شود بلکه فقیه کسی است که از دل قوانین و قواعد اسلامی حرف مناسب روز جامعه را بیرون می کشد و به جامعه تحویل می دهد قوانین اسلام مثل فرمولی است که در هر شرایطی با جایگزین کردن x و y آن می توان به جواب مناسب رسید.
خدا می فرماید: مٰا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ

مثلا کسی باید خمس مالش را بدهد چند سال بدهکار است حال می آید حساب می کند می بیند اگر بخواهد این خمس را بدهد اصل کاسبی اش به هم می ریزد و دیگر نمی تواند معاش خود و خانواده اش را تامین کند به عبارت دیگر به عسر و حرج می افتد . کسی که با قواعد فقهی آشنا نیست می گوید خمس بر گردن اوست دیگر باید همین الآن خمسش را بپردازد!! ولی، فقیه عالم به احکام می گوید با پرداخت خمس فرد نباید در عسر و حرج بیافتد.

اینها که در مورد تکمیل احکام روزه و نماز میفرمایید با مسئله مورد نظر متفاوت هستند ( در اینها که فرمودید در هر مرحله ی تکامل، سخت تر شده اما در مسئله مورد بحث، آسونتر شده و خدا تخفیف داده ). اما اینکه گفتم "خدا حکم داده، شرح نداده و مردم بر اساس گمان خودشون انجام دادن، بعد مدتی خدا گفته بیاید بگم چطوری بگیرید حالا" از تعجب در مورد این مسئله بود که از مطلبی که شما فرمودید اینطور برمیومد که مردم از سر خودشون تصمیم گرفتن که چطور روزه بگیرن (فرمودید "مسلمين وقتى حكم وجوب روزه نازل شد، و آيه ( كتب عليكم الصّيام كما كتب على الذّين من قبلكم ...)، را شنيدند، فهميدند كه احكام اسلام و مسيحيت از جميع جهات مساويند، و همانطور كه گفته اند مسيحيان عمل زناشوئى و اكل و شرب را در اول شب انجام مى دادند بعد در آخر شب امساك مى كردند، مسلمانان هم همينطور روزه گرفتند" ) اما در مثالهایی که اینجا زدید همه رو ابتدا خدا حکم داده و به تدریج کامل کرده یا تغییر داده. پس از این وجه هم مثال شما درست نیست و آزاد کردن معاشرت با همسر در شبهای ماه رمضان رو نمیشه به عنوان تکامل گفت بلکه به صورت واضح تخفیفی هست به علت اینکه خیلی ها نمیتونستن رعایت کنن و به سختی میافتادن!

در مورد حکم فقیه، نکته ی مورد اشاره بنده اینه که حکم یک مرجع تقلید برای "همه" قابل تفلید نیست و هر کسی باید به مرجع تقلید خودش رجوع کنه که بر اساس "اعلمیت" انتخاب کرده و نه بر اساس آسونی و سختی فتاوا! اما در مورد یکسان بودن فتاوای مراجع با اسلام، همین الان شما در مورد مسئله گوش دادن به موسیقی ببینید، اختلاف هست بین مراجع ( یکی میگه اصل اینه که غنا نباشه و غیر غنا دیگه جنسیت خواننده فرقی نداره، یکی دیگه میگه غنا که حرام است، خوانندگی زن هم بالکل حرام است و خوانندگی مرد اگر غنا نباشد حرام نیست ) حالا کدوم حکم اسلامه؟ درسته بگیم "اسلام در خوانندگی زن ها مشکلی نمیبینه" و به حکم مرجع اول استناد کنیم؟ پس حکم مرجع دوم چی؟ آیا باید بگیم اسلام در این مسئله دو تا حکم میده و هم دارای اشکال میدونه هم نمیدونه؟

شعیب;1004825 نوشت:
بزرگوار این همه دین ما احکام مختلف دارد به جای این که از بنایی و ماله و تیشه مثال بیاورید یک مورد از احکام دین مثال بیاورید که مثلا فلان حکم در این شرایط سخت و است و نمی شود انجامش داد!

1- اگر مثال بیاریم قبول میکنید یا میخواید به صورت پیش فرض هر چی ما گفتیم بگید "اینکه اوکی هست! کجاش سخته؟ خیلی هم آسونه!"؟ laughing
2- احکامی که سخته رو بیاریم یا دنبال اونی میگردید که نشه انجامش داد؟
3- در پیوند با اینکه فرمودید "اگر به عسر و حرج میافته خمس نده" و "در این شرایط سخت است و نمیشود انجامش داد"، حرج یعنی چی؟ یعنی خطر اینکه طرف از هستی ساقط بشه؟

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;1004844 نوشت:
اینها که در مورد تکمیل احکام روزه و نماز میفرمایید با مسئله مورد نظر متفاوت هستند ( در اینها که فرمودید در هر مرحله ی تکامل، سخت تر شده اما در مسئله مورد بحث، آسونتر شده و خدا تخفیف داده ). اما اینکه گفتم "خدا حکم داده، شرح نداده و مردم بر اساس گمان خودشون انجام دادن، بعد مدتی خدا گفته بیاید بگم چطوری بگیرید حالا" از تعجب در مورد این مسئله بود که از مطلبی که شما فرمودید اینطور برمیومد که مردم از سر خودشون تصمیم گرفتن که چطور روزه بگیرن (فرمودید "مسلمين وقتى حكم وجوب روزه نازل شد، و آيه ( كتب عليكم الصّيام كما كتب على الذّين من قبلكم ...)، را شنيدند، فهميدند كه احكام اسلام و مسيحيت از جميع جهات مساويند، و همانطور كه گفته اند مسيحيان عمل زناشوئى و اكل و شرب را در اول شب انجام مى دادند بعد در آخر شب امساك مى كردند، مسلمانان هم همينطور روزه گرفتند" ) اما در مثالهایی که اینجا زدید همه رو ابتدا خدا حکم داده و به تدریج کامل کرده یا تغییر داده. پس از این وجه هم مثال شما درست نیست و آزاد کردن معاشرت با همسر در شبهای ماه رمضان رو نمیشه به عنوان تکامل گفت بلکه به صورت واضح تخفیفی هست به علت اینکه خیلی ها نمیتونستن رعایت کنن و به سختی میافتادن!

با سلام
تکمیل یک حکم می تواند به صورت تحدید و یا توسعه باشد مثلا در بحث حکم شراب آیا خدا به مردم تخفیف داد و یا در واقع حکم را مرحله ای بیان کرد.
و یا در بحث تیمم وقتی حکم تیمم آمد عمار گمان کرد که باید تمام بدن خود را با خاک تماس دهد که پیامبر تا این وضع را دید به او طریقه صحیح را بیان کرد.
در حکم روزه هم همین طور وقتی که برای مردم حکم آمد که از طلوع فجر تا غروب آفتاب از خوردن وبپرهیزند چون به احکام روزه ادیان دیگر آشنا یودند گمان کردند مانند آنها باید در طول شبانه روز از مس نساء اجتناب کنند که خدا حکم واقعی را به عنوان تخفیف دین اسلام بر ادیان دیگر بیان فرمود.
اگر دقیق تر بخواهیم بحث کنیم ما دو مقام داریم یکی تخفیف است و یکی تیسیر .
در پست آخر به این بحث می پردازم تا ابعاد آسان بودن دین اسلام بیشتر مشخص شود

ستايشگر;1004844 نوشت:
در مورد حکم فقیه، نکته ی مورد اشاره بنده اینه که حکم یک مرجع تقلید برای "همه" قابل تفلید نیست و هر کسی باید به مرجع تقلید خودش رجوع کنه که بر اساس "اعلمیت" انتخاب کرده و نه بر اساس آسونی و سختی فتاوا!

تقاضا دارم کمی در این قسمت بیشتر دقت کنید(این جمله یعنی این که شما در همه پست ها دقت دارید ولی اینجا بیشتر دقت بفرمایید=d>)
وقتی که انسان یک مرجع را از روی تحقیق انتخاب می کند احتمال این که آن مرجع اعلم یا مساوی اعلم و یا همرده او در مباحث فقهی باشد زیاد است (مگر این که در موارد اندکی کسی تحقیق کرده و به اشتباه افتاده ) پس غالبا ضمن تحقیق مرجع تقلید اعلم و یا همسطح او کسی که به قواعد دینی آگاه است را انتخاب می کند مخصوصا که عده ای کارشناس و خبره (جامعه مدرسین) عده ای از مراجع را در سطح قابل تقلید معرفی کنند این مراجع دارای قوه اجتهاد و عالم به قواعد فقهی و اصولی هستند و اگر این گونه نباشند اصلا مجتهد نیستند تا چه رسد به اعلم و مورد تایید جامعه مدرسین.
پس یک فقیه با صفاتی که گفتیم حتما وقتی یک مورد از موارد تخفیف و تیسیر که در پست بعد به آن اشاره می کنم را می بینند حکم تیسیری و آسان شده اسلام را فتوا می دهند و این که بگوییم برخی مراجع این کار را می کنند و برخی این کار را نمی کنند اصلا درست نیست چرا که همه آنها در یک سطح بالای از اجتهاد هستند (حال یکی به نظر شما اعلم است یکی به نظر بنده) پس اینگونه نیست که در شناخت و اجرای حکم تیسیری با هم اختلاف داشته باشند بله امکان دارد در موضوع شناسی (این که آیا مثلا این وضعیت حرجی هست یا نه ) با هم اختلاف داشته باشند که این زیاد فاحش نیست. به عبارت روشن تر : احکام تیسیری از مطالبی نیست که فقیهی خواسته باشد در ان تشکیک کند و اختلاف فتوا در ان وجود داشتهباشد مگر در موضوع شناسی ان که بیشتر به مکلف واگذار می شود.
مثلا می گویند کسی که مریض است روزه نمی خواهد بگیرد خب بیمار کیست کسی که روزه برای او ضرر داشته باشد چه کسی روزه برای او ضرر دارد ؟ شناخت این موضوع بر عهده مکلف است
در موارد دیگر هم همین طور است. البته جایی مساله پیچیده می شود که موضوع شناسی را هم خود مرجع بر عهده می گیرد.
امیدوارم این مطلب روشن شده باشد

ستايشگر;1004844 نوشت:
اما در مورد یکسان بودن فتاوای مراجع با اسلام، همین الان شما در مورد مسئله گوش دادن به موسیقی ببینید، اختلاف هست بین مراجع ( یکی میگه اصل اینه که غنا نباشه و غیر غنا دیگه جنسیت خواننده فرقی نداره، یکی دیگه میگه غنا که حرام است، خوانندگی زن هم بالکل حرام است و خوانندگی مرد اگر غنا نباشد حرام نیست ) حالا کدوم حکم اسلامه؟ درسته بگیم "اسلام در خوانندگی زن ها مشکلی نمیبینه" و به حکم مرجع اول استناد کنیم؟ پس حکم مرجع دوم چی؟ آیا باید بگیم اسلام در این مسئله دو تا حکم میده و هم دارای اشکال میدونه هم نمیدونه؟

اختلاف فتوای علما یک امر طبیعی است چرا که تفقه و اجتهاد یک کار تخصصی و نظری است و در هر کار نظری و اجتهادی اختلاف طبیعی است با این که اصل واحد است اما این اختلاف ها بر اساس همان فهم تخصصی است نه از باب بد فهمی . (این دو با هم فرق می کند) در بسیاری از موارد هم اختلاف در اصل حکم نیست بلکه در تعیین مصداق آن است مثلا در شنیدن آواز زن برای مرد نا محرم حکم همه مراجع واحد است اما برخی به بحث مصداق شناسی وارد شده اند و برخی وارد نشده اند و ان را به مقلد واگذار کرده اند اصل این حکم این است که به شرط غیر مطرب بودن اگر مفسده آور باشد جایز نیست. حال یک مرجع مثل آیه الله مکارم مصداق شناسی هم می کند و میگوید مطلقا حرام است چون نوعا شنیدن آواز زن برای مرد مفسده آور است و یک مرجعی مثل آیه الله سیستانی اصل حکم را بیان کرده و موضوع شناسی آن را به مقلدین واگذار می کند و بقیه مراجه هم همین طور.

ستايشگر;1004844 نوشت:
1- اگر مثال بیاریم قبول میکنید یا میخواید به صورت پیش فرض هر چی ما گفتیم بگید "اینکه اوکی هست! کجاش سخته؟ خیلی هم آسونه!"؟

شما مثال قابل قبول بیاورید چرا قبول نکنیم!!

ستايشگر;1004844 نوشت:
2- احکامی که سخته رو بیاریم یا دنبال اونی میگردید که نشه انجامش داد؟

هر کدام مد نظرتون هست آنی که فکر می کنید با حکم "سهله و سمحه" بودن اسلام در تعارض است.

ستايشگر;1004844 نوشت:
3- در پیوند با اینکه فرمودید "اگر به عسر و حرج میافته خمس نده" و "در این شرایط سخت است و نمیشود انجامش داد"، حرج یعنی چی؟ یعنی خطر اینکه طرف از هستی ساقط بشه؟

عسر و حرج ملاک دارد و به تناسب افراد متفاوت است.

توضیحات بیشتر درباره آسان بودن دین اسلام و بررسی دو واژه تخفیف و تیسیر :

تیسیر در شرع عبارت است از آسان و سهل قرار دادن احکام بر مکلّف؛ به‌گونه‌ای که نه تنها فراتر از وسع او نباشد بلکه کمتر از طاقت او باشد.
تیسیر یا به آسان و سهل قرار دادن احکام در مقام جعل و تشریع آنها است و یا به برداشتن حکمی که به سبب ظروف و حالات خاص برای مکلّفی حرجی شده است.

بنابر تعریف فوق، تیسیر، اعم از تخفیف است؛ زیرا تخفیف عبارت است از برداشتن مشقّت حکمی که در اصل دارای مشقّت نیست، لیکن بر اثر عوارضی برای برخی مکلّفان دارای مشقّت غیر متعارف گردیده است. بنابر این به آسان قرار دادن حکم در مقام تشریع، تخفیف اطلاق نمی‌شود.

این نوع یسر به یسر اصلی و یسر تخفیفی تقسیم می‌شود.
اصلی- چنان‌که اشاره رفت- در اصل تشریع احکام و تکالیف لحاظ شده است و تخفیفی، یسری است که در حالات و شرایطی استثنایی برای مکلّف قرار داده شده است.

یسر اصلی همان است که در قرآن کریم آمده است:
«خداوند هیچ‌کس را جز به اندازۀ وسع و توانش تکلیف نمی‌کند».(بقره 286)

وسع، پایین‌تر از طاقت است. بنابراین مفاد آیۀ شریفه چنین می‌شود که خداوند به مقدار طاقت بندگان نیز آنان را تکلیف نکرده است، بلکه پایین‌تر از آن، آنان را مکلّف ساخته است.(الاعتقادات ص 28)

یسر تخفیفی :
در شریعت مقدس اسلام برای تخفیف اسبابی قرار داده شده که پیدایی آنها برای مکلّف عذر محسوب می‌شود. مهم‌ترین عذرهایی که سبب تخفیف می‌گردند عبارتند از:
بیماری:
بیماری، به دلیل آنکه موجب ناتوانی بیمار می‌گردد و او را از اعتدال خارج می‌کند در شریعت از اسباب تخفیف شمرده شده است و بیمار از بسیاری تخفیفها بهره‌مند است، مانند معاف بودن از حضور در نماز جمعه، شرکت در جهاد، به‌جا آوردن حج در فرض برخورداری از استطاعت مالی، مشروعیّت تیمم بدل از وضو یا غسل در فرض زیان داشتن آب برای او و تأخیر اجرای حدّ تازیانه بر او تا زمان تندرستی.
سفر:
سفر از دیگر اسباب تخفیف است که موجب قصر نماز و افطار می‌گردد.
اکراه:
بر اعمالی که مکره (اکراه شونده) به سبب اکراه انجام می‌دهد آثار شرعی بار نمی‌شود، به عنوان مثال، برکسی که با اکراه شراب نوشیده و مست شده است حد جاری نمی‌شود؛ زیرا مرتکب کار حرامی نشده است.

اضرار:
هرگاه مکلّف به ممنوع شرعی اضطرار پیدا کند، بر او حلال می‌گردد، مانند کسی که به دلیل دسترسی نداشتن به غذا به خوردن مردار مضطر می‌شود.

فراموشی:
فراموشی از نظر شرع، عذر به شمار می‌رود؛ ازاین‌رو کسی که از روی فراموشی نماز واجبی را ترک کرده مرتکب حرامی نشده است؛ هرچند بعد از تذکّر، قضای آن واجب خواهد بود.

جهل:

جهل نیز در شریعت عذر به شمار می‌رود و جاهل معذور است.

اشتباه،
مکلّف در اعمالی که به اشتباه و خطا از او سر می‌زند معذور است؛ ازاین‌رو، کسی که به اشتباه در مال دیگری تصرف کرده مرتکب کار حرامی نشده است، هرچند ضامن خواهد بود، و یا کسی که به اشتباه با زنی، به خیال اینکه بر او حلال است نزدیکی کرده است، حد بر او جاری نمی‌شود و بر عمل او احکام زنا بار نمی‌گردد. در نتیجه فرزندی که از این راه متولّد می‌شود حلال‌زاده خواهد بود، و نیز کسی که به خطا دیگری را کشته قصاص نمی‌شود، هرچند دیه بر او ثابت می‌گردد.

عسر و حرج
مراد، مشقّت غیرقابل تحمّل برحسب عادت است که موجب رفع تکلیف از مکلّف می‌شود.

به نام خدا.

شعیب;1004942 نوشت:

با سلام
تکمیل یک حکم می تواند به صورت تحدید و یا توسعه باشد مثلا در بحث حکم شراب آیا خدا به مردم تخفیف داد و یا در واقع حکم را مرحله ای بیان کرد.
و یا در بحث تیمم وقتی حکم تیمم آمد عمار گمان کرد که باید تمام بدن خود را با خاک تماس دهد که پیامبر تا این وضع را دید به او طریقه صحیح را بیان کرد.
در حکم روزه هم همین طور وقتی که برای مردم حکم آمد که از طلوع فجر تا غروب آفتاب از خوردن وبپرهیزند چون به احکام روزه ادیان دیگر آشنا یودند گمان کردند مانند آنها باید در طول شبانه روز از مس نساء اجتناب کنند که خدا حکم واقعی را به عنوان تخفیف دین اسلام بر ادیان دیگر بیان فرمود.
اگر دقیق تر بخواهیم بحث کنیم ما دو مقام داریم یکی تخفیف است و یکی تیسیر .
در پست آخر به این بحث می پردازم تا ابعاد آسان بودن دین اسلام بیشتر مشخص شود

شعیب;1004945 نوشت:

تقاضا دارم کمی در این قسمت بیشتر دقت کنید(این جمله یعنی این که شما در همه پست ها دقت دارید ولی اینجا بیشتر دقت بفرمایید=d>)
وقتی که انسان یک مرجع را از روی تحقیق انتخاب می کند احتمال این که آن مرجع اعلم یا مساوی اعلم و یا همرده او در مباحث فقهی باشد زیاد است (مگر این که در موارد اندکی کسی تحقیق کرده و به اشتباه افتاده ) پس غالبا ضمن تحقیق مرجع تقلید اعلم و یا همسطح او کسی که به قواعد دینی آگاه است را انتخاب می کند مخصوصا که عده ای کارشناس و خبره (جامعه مدرسین) عده ای از مراجع را در سطح قابل تقلید معرفی کنند این مراجع دارای قوه اجتهاد و عالم به قواعد فقهی و اصولی هستند و اگر این گونه نباشند اصلا مجتهد نیستند تا چه رسد به اعلم و مورد تایید جامعه مدرسین.
پس یک فقیه با صفاتی که گفتیم حتما وقتی یک مورد از موارد تخفیف و تیسیر که در پست بعد به آن اشاره می کنم را می بینند حکم تیسیری و آسان شده اسلام را فتوا می دهند و این که بگوییم برخی مراجع این کار را می کنند و برخی این کار را نمی کنند اصلا درست نیست چرا که همه آنها در یک سطح بالای از اجتهاد هستند (حال یکی به نظر شما اعلم است یکی به نظر بنده) پس اینگونه نیست که در شناخت و اجرای حکم تیسیری با هم اختلاف داشته باشند بله امکان دارد در موضوع شناسی (این که آیا مثلا این وضعیت حرجی هست یا نه ) با هم اختلاف داشته باشند که این زیاد فاحش نیست. به عبارت روشن تر : احکام تیسیری از مطالبی نیست که فقیهی خواسته باشد در ان تشکیک کند و اختلاف فتوا در ان وجود داشتهباشد مگر در موضوع شناسی ان که بیشتر به مکلف واگذار می شود.
مثلا می گویند کسی که مریض است روزه نمی خواهد بگیرد خب بیمار کیست کسی که روزه برای او ضرر داشته باشد چه کسی روزه برای او ضرر دارد ؟ شناخت این موضوع بر عهده مکلف است
در موارد دیگر هم همین طور است. البته جایی مساله پیچیده می شود که موضوع شناسی را هم خود مرجع بر عهده می گیرد.
امیدوارم این مطلب روشن شده باشد

شعیب;1004947 نوشت:
اختلاف فتوای علما یک امر طبیعی است چرا که تفقه و اجتهاد یک کار تخصصی و نظری است و در هر کار نظری و اجتهادی اختلاف طبیعی است با این که اصل واحد است اما این اختلاف ها بر اساس همان فهم تخصصی است نه از باب بد فهمی . (این دو با هم فرق می کند) در بسیاری از موارد هم اختلاف در اصل حکم نیست بلکه در تعیین مصداق آن است مثلا در شنیدن آواز زن برای مرد نا محرم حکم همه مراجع واحد است اما برخی به بحث مصداق شناسی وارد شده اند و برخی وارد نشده اند و ان را به مقلد واگذار کرده اند اصل این حکم این است که به شرط غیر مطرب بودن اگر مفسده آور باشد جایز نیست. حال یک مرجع مثل آیه الله مکارم مصداق شناسی هم می کند و میگوید مطلقا حرام است چون نوعا شنیدن آواز زن برای مرد مفسده آور است و یک مرجعی مثل آیه الله سیستانی اصل حکم را بیان کرده و موضوع شناسی آن را به مقلدین واگذار می کند و بقیه مراجه هم همین طور.

شما مثال قابل قبول بیاورید چرا قبول نکنیم!!

هر کدام مد نظرتون هست آنی که فکر می کنید با حکم "سهله و سمحه" بودن اسلام در تعارض است.

عسر و حرج ملاک دارد و به تناسب افراد متفاوت است.

شعیب;1004951 نوشت:
توضیحات بیشتر درباره آسان بودن دین اسلام و بررسی دو واژه تخفیف و تیسیر :

تیسیر در شرع عبارت است از آسان و سهل قرار دادن احکام بر مکلّف؛ به‌گونه‌ای که نه تنها فراتر از وسع او نباشد بلکه کمتر از طاقت او باشد.
تیسیر یا به آسان و سهل قرار دادن احکام در مقام جعل و تشریع آنها است و یا به برداشتن حکمی که به سبب ظروف و حالات خاص برای مکلّفی حرجی شده است.

بنابر تعریف فوق، تیسیر، اعم از تخفیف است؛ زیرا تخفیف عبارت است از برداشتن مشقّت حکمی که در اصل دارای مشقّت نیست، لیکن بر اثر عوارضی برای برخی مکلّفان دارای مشقّت غیر متعارف گردیده است. بنابر این به آسان قرار دادن حکم در مقام تشریع، تخفیف اطلاق نمی‌شود.

این نوع یسر به یسر اصلی و یسر تخفیفی تقسیم می‌شود.
اصلی- چنان‌که اشاره رفت- در اصل تشریع احکام و تکالیف لحاظ شده است و تخفیفی، یسری است که در حالات و شرایطی استثنایی برای مکلّف قرار داده شده است.

یسر اصلی همان است که در قرآن کریم آمده است:
«خداوند هیچ‌کس را جز به اندازۀ وسع و توانش تکلیف نمی‌کند».(بقره 286)

وسع، پایین‌تر از طاقت است. بنابراین مفاد آیۀ شریفه چنین می‌شود که خداوند به مقدار طاقت بندگان نیز آنان را تکلیف نکرده است، بلکه پایین‌تر از آن، آنان را مکلّف ساخته است.(الاعتقادات ص 28)

یسر تخفیفی :
در شریعت مقدس اسلام برای تخفیف اسبابی قرار داده شده که پیدایی آنها برای مکلّف عذر محسوب می‌شود. مهم‌ترین عذرهایی که سبب تخفیف می‌گردند عبارتند از:
بیماری:
بیماری، به دلیل آنکه موجب ناتوانی بیمار می‌گردد و او را از اعتدال خارج می‌کند در شریعت از اسباب تخفیف شمرده شده است و بیمار از بسیاری تخفیفها بهره‌مند است، مانند معاف بودن از حضور در نماز جمعه، شرکت در جهاد، به‌جا آوردن حج در فرض برخورداری از استطاعت مالی، مشروعیّت تیمم بدل از وضو یا غسل در فرض زیان داشتن آب برای او و تأخیر اجرای حدّ تازیانه بر او تا زمان تندرستی.
سفر:
سفر از دیگر اسباب تخفیف است که موجب قصر نماز و افطار می‌گردد.
اکراه:
بر اعمالی که مکره (اکراه شونده) به سبب اکراه انجام می‌دهد آثار شرعی بار نمی‌شود، به عنوان مثال، برکسی که با اکراه شراب نوشیده و مست شده است حد جاری نمی‌شود؛ زیرا مرتکب کار حرامی نشده است.

اضرار:
هرگاه مکلّف به ممنوع شرعی اضطرار پیدا کند، بر او حلال می‌گردد، مانند کسی که به دلیل دسترسی نداشتن به غذا به خوردن مردار مضطر می‌شود.

فراموشی:
فراموشی از نظر شرع، عذر به شمار می‌رود؛ ازاین‌رو کسی که از روی فراموشی نماز واجبی را ترک کرده مرتکب حرامی نشده است؛ هرچند بعد از تذکّر، قضای آن واجب خواهد بود.

جهل:

جهل نیز در شریعت عذر به شمار می‌رود و جاهل معذور است.

اشتباه،
مکلّف در اعمالی که به اشتباه و خطا از او سر می‌زند معذور است؛ ازاین‌رو، کسی که به اشتباه در مال دیگری تصرف کرده مرتکب کار حرامی نشده است، هرچند ضامن خواهد بود، و یا کسی که به اشتباه با زنی، به خیال اینکه بر او حلال است نزدیکی کرده است، حد بر او جاری نمی‌شود و بر عمل او احکام زنا بار نمی‌گردد. در نتیجه فرزندی که از این راه متولّد می‌شود حلال‌زاده خواهد بود، و نیز کسی که به خطا دیگری را کشته قصاص نمی‌شود، هرچند دیه بر او ثابت می‌گردد.

عسر و حرج
مراد، مشقّت غیرقابل تحمّل برحسب عادت است که موجب رفع تکلیف از مکلّف می‌شود.

سلام بر شما جناب شعیب عزیز.

اول تشکر میکنم از شما که بی ادبی و جسارت بنده رو طاقت آوردید و به سوالات بنده جواب دادید. بعضی موارد برای بنده حل شد و درک بنده بهتر شد نسبت به مسئله و جوابش. دوم عرض میکنم که بنده یک مقداری مشغولیت برام پیش اومده و فعلا نمیتونم بقیه سوال هام رو بپرسم و یا سوالهای حل نشده رو پیگیری کنم. ان شاء الله خدا قسمت کنه در زمان دیگری دنبال بقیه مجهولاتم رو میگیرم.

به عنوان آخرین جمله خدمت کلیه افرادی که پست های بنده رو میبینند عرض میکنم : فرامین خدا در دین اسلام، تنها راه نیل به سعادت هست، حالا چه سخت و چه آسون و پیروی از اون برای احاد نوع بشر واجب.

باز هم از شما جناب شعیب عزیز تشکر میکنم که بنده رو راهنمایی کردید.

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;1004972 نوشت:
سلام بر شما جناب شعیب عزیز.

اول تشکر میکنم از شما که بی ادبی و جسارت بنده رو طاقت آوردید و به سوالات بنده جواب دادید. بعضی موارد برای بنده حل شد و درک بنده بهتر شد نسبت به مسئله و جوابش. دوم عرض میکنم که بنده یک مقداری مشغولیت برام پیش اومده و فعلا نمیتونم بقیه سوال هام رو بپرسم و یا سوالهای حل نشده رو پیگیری کنم. ان شاء الله خدا قسمت کنه در زمان دیگری دنبال بقیه مجهولاتم رو میگیرم.

به عنوان آخرین جمله خدمت کلیه افرادی که پست های بنده رو میبینند عرض میکنم : فرامین خدا در دین اسلام، تنها راه نیل به سعادت هست، حالا چه سخت و چه آسون و پیروی از اون برای احاد نوع بشر واجب.

باز هم از شما جناب شعیب عزیز تشکر میکنم که بنده رو راهنمایی کردید.

ستایشگر

با سلام و عرض ادب
بنده هم از حسن توجه شما به بحث تشکر می کنم انشا الله که در هرکجا هستید موفق و پیروز باشید.
یا حق

سوال:
خداوند در آیاتی از قرآن می‌فرماید که دین آسان است؛ « یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ » و ده های آیه دیگر. ما در دین اسلام سختی هایی می بینیم که با این آیات سازگاری ندارد مثل این موضوع ها که: اف نگفتن به والدین (تبعیت از پدر و مادر در مورد ازدواج) ، انحصار ارضای جنسی در ازدواج (مخصوصا در زمان ما که ازدواج خیلی سخت شده است)، نفقه دادن مرد به زن، نماز های یومیه و روزه در تابستان (مخصوصا نماز صبح) و ده ها موضوع دیگر.
با توجه به این موارد دین اسلام تمامش سختی است! لطفاً توضیح بدهید پس چگونه خداوند می‌فرماید دین آسان است؟

جواب:
دین اسلام آخرین پیغام آسمانی است که خداوند آن را برای همه مردم فرو فرستاده است چه در مشرق و چه در مغرب، برای زن و مرد، قدرتمند و ناتوان، ثروتمند و فقیر، دانا و نادان، سالم و بیمار؛ به همین خاطر خداوند عظیم‌ الشأن با لطف و کرم خویش پیغام خود را به گونه‌ ای نازل فرموده که فهم آن برای هر کسی میسّر می‌باشد و عمل نمودن به آن سهل و آسان می‌باشد. و نیز همه مردم را در خود جای می‌دهد و هر مکلفی می‌تواند آنرا انجام دهد.

آسان‌گیری یکی از اهداف این دین به شمار می‌ آید و یکی از ویژگی‌ های عمومی آن است چه در احکام، عقیده، اخلاق و معاملات و چه در اصول و فروع دین.
پروردگار ما با لطف و مرحمت خویش بندگانش را به اموری که در آن مشقت و ناراحتی زیاد وجود داشته باشد مکلف ننموده و هیچ وقت نخواسته مردم را در تنگنا قرار دهد و دین خود را به منظور مهر و محبت و آسان‌گیری نازل فرموده است.
شریعت خداوند در توحید و یکتاپرستی دارای توحید ابراهیمی می‌باشد و در عمل دارای ویژگی گذشت و چشم‌ پوشی است. خداوند در قرآن می‌فرماید:
«يُرِيدُ اللَّـهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» (1)«الله متعال براى شما آسانى مى‌خواهد و براى شما دشوارى نمى‌خواهد».
و در جایی دیگر می فرماید :
«يُرِيدُ اللَّـهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ ۚ وَخُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِيفًا» (2)«خداوند می‌خواهد (با وضع احکام سهل و ساده) کار را بر شما آسان کند و انسان ضعیف آفریده شده است».

و در جایی دیگر می فرماید :
هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ ۚ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ ۚ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ»(3) «خداوند شما را برگزیده است و در دین، کارهای دشوار و سنگین را بر دوش شما نگذاشته است(و بلکه تکالیف و وظایفی مقرر نموده است که با فطرت سالم هماهنگ و با توان انسانی سازگار است.این دین همان آیین پدرتان ابراهیم است. خدا شما را قبلاً (در کتابهای پیشین) و در (واپسین کتاب) مسلمین نامیده است.»
خداوند در سوره طلاق می‌فرماید:
«لَا يُكَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ اللَّـهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا» (4) «الله متعال هیچ کسی را جز بدان اندازه که بدو داده است مکلّف نمی‌سازد خدا بعد از سختی و ناخوشی گشایش و خوشی پیش می‌آورد».
یُسر یعنی هر کاری که نفس را به زحمت نیندازد و به جسم انسان فشار وارد ننماید. و عسر یعنی هر عملی که نفس آدمی را به سختی و
زحمت می‌اندازد و به جسم انسان ضرر می‌رساند.(5)

بنای دین اسلام -که کامل‌ترین دین الهی است- بر همین محور آسان گیری و رفق و مدارا بوده و آسان‌گیری و نرمش، با احکام و قوانین آن همراه است. روشنی مبادی و سادگی مفاهیم آن که برای هر انسان عاقل و متمدنی قابل درک است، شریعتی ساده و قابل فهم، منطقی و معقول که هر فطرت پاک و سالمی ندای آن‌را اجابت می‌کند. این حقیقت در کلام پیامبر اکرم(صلی اله علیه و آله) به زیبایی مطرح شده است. یکی از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) به نام عثمان بن مَظعون روزها به روزه و شب‌ها به عبادت می‌پرداخت و به زندگی خود توجه نمی‌کرد و این امر، شکایت همسر او را در پی داشت. حضرتشان خطاب به عثمان فرمود: «ای عثمان! خداوند متعال، مرا به رهبانیت (گوشه‌گیری از مردم و ترک دنیا) نفرستاده است؛ بلکه مرا به شریعت و دینی که مستقیم و آسان است، مبعوث کرده است».(6)

از آنجایی که دین اسلام بر مبنای فطرت طراحی شده است از هر گونه انزجار و ناملایمتی به دور است و تمامی احکام آن با فطرت و طبیعت سلیم انسانی سازگار است.

اما درباره مثال هایی که زدید:
آسانگیری و مرافقت و ملایمت در احکام دین اسلام به این معنا نیست که احکام دینی پوشالی و بی اثر و بی حساب و کتاب باشد بلکه دین آمده است که با احکامش انسان را به سعادت برساند و برای این کار باید دارای دستورات و آداب و قواعدی باشد و اینگونه نیست حالا که می فرماید دین آسان است یعنی هیچ برنامه و قانون و قاعده ای برای زندگی انسان وضع نکند !! بلکه در عین حال که قوانینی برای رسیدن به کمال داده است و رعایت این قوانین(امر و نهی ها) بر طبق فطرت انسان و آسان و ملائم طبع است و هیچ منافرت و مزاحمتی با فطرت انسان ندارد.

مثالی می زنم که مطلب بهتر روشن شود:
انسان برای این که به کمالات علمی و اجتماعی نائل شود باید درس بخواند و به مدرسه برود و مدارج علمی را طی کند تا به آن خواست خود در دستیابی به علوم نائل شود. برای این کار مدرسه ها و موسسه ها و آموزشگاه های متعددی مشغول به کار بوده و هستند اگر شنیده باشید مکتب خانه های قدیم در برهه ای از زمان این مسئولیت را بر عهده داشته اند بعد از آن مدرسه های دولتی این کار را بر عهده گرفتند و در کنار آن مدرسه های خصوصی شروع به کار کردند و در هر زمانی یک سیستمی روی کار می آید . امروزه برخی از سیستم های آموزشی هستند که مدعی هستند که از همه بهتر این کار را انجام می دهند و می گویند در سیستم آموزشی ما (از شروع ابتدایی تا پایان دکتری) مدل های روز آموزشی به کار گرفته شده است و سختی مدل های دیگر را ندارد به راحتی افراد می توانند با یادگرفتن برخی از فرمول ها و شیوه های آموزشی مدارج را طی کنند و مدعی هستند شیوه آموزشی آنها شیوه آموزش آسان است.
آیا این ادعا به این معناست که دانش آموز دیگر نیازی به درس خواندن ندارد ؟؟ !! دیگر نیازی به رعایت نظم و ترتیب ندارد؟؟ دیگر مدرسه نمی خواهد برود؟؟!! دیگر امتحان نمی خواهد بدهد؟؟!! خب درس خواندن سختی دارد فرمول حفظ کردن سختی دارد شب امتحان بی خوابی دارد مدرسه رفتن خستگی دارد و ... آیا این تصور درست است؟؟ هرگز .
آیا این فرد تا کمی سختی درس را دید می تواند بگوید شما گفته اید سیستم آسان!!؟؟ این که سخت است!!
آری اگر انسان نخواهد به کمال برسد و دائم نگاه کند به انسان هایی که اصلا اهل تحصیل نیستند چقدر راحت مشغول خوش گذرانی اند هر روز تا ظهر می خوابند و تلوزیون نگاه می کنند و ... این حرف دیگری است در نگاه کوتاه مدت و گذرا آنها آسایش دارند ولی در نگاه عادلانه و بلند مدت آنها دارند بدبخت می شوند هر چند آرام و بی درد سر مشغول تفریح هستند ولی به کمال علمی و اجتماعی نمی رسند.
بلاخره برای این که انسان به کمال علمی برسد باید درس بخواند تحت آموزش باشد سختی بکشد ولی برخی از سیستم ها با این که مصالح و منافع افراد را تحصیل می کنند سختی کمتری دارند و امور مهم آنها را به تعطیلی نمی کشانند.
این دانش آموز هر چند که در این سیستم درس می خواند (سیستم آسان) ولی باید تلاش کند تحت آموزش باشد

دین ها هم اینگونه هستند وظیفه شان این است که سعادت برساند و خدا که انسان را آفریده اراده کرده که او به کمال و سعادت برسد برای همین دین را فرستاده و لازم کرده همه در این سیستم دین عمل کنند تا به سعادت برسند (مانند قانون کشورها که تحصیل دبستان را لازم دانسته اند و خانواده ها باید فرزندانشان را در دبستان ثبت نام کنند)
اکنون خدا آخرین نسخه دین خود را به نام اسلام ، بر مبنای فطرت و بسیار آسان و سهله و سمحه نازل کرده است و سختی هایی که در ادیان گذشته بوده است را از آن برداشته است که همگان توان ورود به آن را داشته باشند مثلا یک ماه از سال را روزه واجب کرده آن را هم به ماه قمری که در سال گردش داشته باشد اگر کسی مسافرت بود روزه از او برداشته می شود اگر کسی مریض بود از او برداشته می شود از زن حائض برداشته می شود و.. نماز را واجب کرد اگر کسی آب نداشت تیمم کند اگر نتوانست نشسته بخواند اگر نتوانست خوابیده بخواند اگر در سفر بود شکسته بخواند اگر در محل خوف و ضرر بود نماز خوف و کوتاه بخواند و ...بلاخره احکام را بر مبنای آسانی وضع کرده است.
اما اینگونه نیست که چون گفته دین اسلام دین آسانی است احکام را منتفی کند این احکام طبق مصالح و مفاسد انسان هاست چون کاری برای انسان حیاتی است آن را واجب کرده چون کاری به انسان ضرر جدی می زند آن را حرام کرده است مگر می شود خدا کاری را که ضرر جدی به انسان می زند چون آسان بگیرد بر او ، آن کار را از دین خود حذف کند ؟؟ نه هرگز. بلکه آن کار را به طریق آسانی در زندگی انسان جاری می سازد.
مثال دیگری می زنم:
پزشک حاذق و با تجربه ای را فرض کنید بیماری نزد او می رود پزشت مثلا برای او آمپولی را تجویز می کند و به او می گوید این غذا ها را هم نخور .
بیمار می گوید من با آمپول مشکل دارم پزشک به جای آمپول قرص تجویز می کند . آیا خنده دار نیست بیمار بگوید اصلا برای من دارو ننویس چون من می خواهم در آسانی باشم. پزشک مصلحت او را در نظر می گیرد و کار ساده تر را برای او تجویز می کند اما منتفی کردن دارو کار عاقلانه ای نیست.
یا در مورد ممنوعات غذایی مثلا می گوید ماست نخور . بیمار می گوید من به ماست علاقه دارم تو هم دکتر خوبی هستی آسان بگیر تا من ماست بخورم!! این خنده دار است پزشک می گوید این ماست به ضرر توست من سخت گیری نمی کنم. می توانستم به تو بگویم برنج هم نخور ولی به تو می گویم برنج را با فلان مکمل بخور تا ضررش به حداقل برسد یا اگر مجبور شدی ماست بخوری با فلان غذا نخور و یا با فلان مکمل بخور تا ضررش به حداقل برسد.

بلاخره احکام دینی قانون هایی برای رساندن ما به سعادت دنیا و آخرت هستند و نمی شود گفت چون قانون سختی دارد باید آنها را برداشت بلکه خدا در قالب دین اسلام آسان ترین راه ها را برای سعادت بشر طراحی کرده است به عبارت دیگر راه های میان بر و کم پیچ و خم را. راه هایی که میان بر هستند . ولی در هر صورت باید در دین داری تلاش کرد و قانون ها (هر چند میان بر) را رعایت کرد.

تمام مثال ها و مواردی که ذکر کردید با توجه به مطالبی که در پست های قبلی بیان کرده ایم جواب داده می شود:
شما گمان کرده اید حال که خدا دین اسلام را دین سهله و سمحه قرار داده است باید هر نوع بی قانونی را بپذیریم و هر رفتار غلط و لا ابالی که افراد انجام می دهند و آسانی ظاهری را به همراه دارد (مانند کسی که درس نمی خواند) می تواند نسخه آسان گیرانه ای برای زندگی باشد در حالی که دین آمده که سعادت انسان ها را تضمین کند پس باید دارای قانون هایی باشد.
نکته دیگری که در همه مثال های شما مشهود است خلط بین رفتار ما با اصل دین اسلام است به عبارت دیگر مسلمانی ما را با اسلام خلط کرده اید گاهی برخی از رفتار های اشتباه ما مسلمانان و یا سنت های غلطی که در جامعه وضع شده اند به پای دین اسلام نوشته می شود در صورتی که ربطی به دین اسلام ندارد دین اسلام قوانینش باید از متن کتاب و سنت برداشت شود نه رفتار ما مسلمان ها.

1- بقره: 185.
2- نساء:28.
3- حج:78.
4- طلاق: 7.
5-ابن فارس، معجم مقاییس اللغه،مکتب الاعلام الاسلامی،قم، ج6، 155.
6- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 494، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.

موضوع قفل شده است